اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
درودبه استادعزیزم ومریم نازنین
وهمه دوستان عالیم
تفاوت زمین تاآسمان است،یادم می آیدپدرم نماز خواندن رااز
همان سن نه سالگی به من یاددادومن چندین سال فقط روبه
قبله ای ایستادم که به اجباروترس بودو مرادعوانکنندچرا
نمازت رانخواندی ،دنبال خدایی می گشتم که برزبانها جاری
بودولی همه خودشان خدایی میکردند ونشانی ازآرامش
نبود،همه اش جنگ روانی واعصاب داغون،خدایاآرام آرام با
توپیوندخوردم اماسعادتی نصیبم شدکه قابل توصیف نیست
بی نهایت شکرت،آخ که چقدردرمدارآگاهی بودن متفاوت است
وباشکوه،نمازم راروبه تومی خوانم بدون اینکه ذره ای حواسم
جای دیگری برودانگارروبرویم ایستاده ای ونظاره گرم هستی
ومن باعشق ودل وجانم درقالب نمازباتوصحبت می کنم وبا
آرامش عمیق بالبخندوشادی ازنمازم لذت می برم مرادردریای
بیکران سخاوتت غرق می کنی ومرابااین احساس درونی وعالی
به کجاهاکه رسانده ومی رسانی ودرنهایت هم به سایتی که
استادش نماد بنده ای است که اشرف مخلوقات بودن را
برازنده اش کرده ای اشک چشمانم جاریست خدایاچه کنم
بااین همه لطف ومهربانی بی پایانت بهشت رادرجای جای
زندگیم جاری وساری کرده ای بی نهایت شاکروسپاسگزارم…..
استادعزیزم خالصانه وصادقانه قدردانی من راپذیراباشیدو
تنهاکاری که میتوانم اندکی لطف شماراازاین آگاهی های ناب
وطلایی جبران کنم فعلا آرام آرام خریددوره هاوهرروزعمل
به آنهاوتکراروتمرین باعملکردعالی باچاشنی شکرگزاریست…
دوستتان دارم وبابت همه چیزبی نهایت سپاس…
درپناه خداوندمهربانم شاد، سلامت وعالی باشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
سلام مریم جانم و چه زیبا گفتی و حرف دل من هم همین بود من نمیتونم مثل شما قشنگ بنویسم و حرف بزنم ولی ذوست داشتم حس مو در همین حد ساده بگم و بیان کنم.هنوز موفق نشدم که محصولی بخرم و تازه وارد سایت شدم و دارم دانلودهای رایگان و گوش میکنم تا انشالله بزودی ۲تا از محصولات که مد نظرم هست رو خریداری کنم با کمک خداوند…تازه اول کارم و حالا حالا ها باید یاد بگیرم ولی با اینکه تازه شروع کردم حالم از قبل خیلی خیلی بهتره و با امید به آینده ای پر از نور و فراوانی قدم برمیدارم ..نماز خوندنم از قبل خیلی خیلی بهتر شده حال بعد نمازم الان کجا چند وقت پیش کجا فقط دولا راست میشدم و لذتی نمیبردم الانم ۱۰۰نشده ولی نمره ۵۰رو بخودم میدم ولی مطمئنم که روز به روز بهترم میشم و این حال خوب رو مدیون استاد عزیز و فایل های رایگان شون هستم سايه ات مستدام استاد جان با آرزوی هدایت روز به روز به مسیرهای ناب برای خودم و دوستان عزیزم
در قران در جاهای مختلفی از اقمو صللاه و یقیمون صلاه و ……. استفاده میکنه اگر به ریشه اقم توجه کنیم انرا با مقیم یکی می دانیم و خداوند میگوید
مقیم یعنی چی؟ من اگر چند روز از سال را در شیراز بگذرونم نمی گم من مقیم شیرازم
وقتی میگویممقیم شیرازم که مدت زمان زیادی رو در اون شهرم و در اون شهر زندگی می کنم
در خصوص صلاه هم وقتی از کلمه اقم و هم وزنهای آن صحبت می کند یعنی که که به صورت عمده در حال صلاه است
در اینجا یادی کنیم از تعدادی از یاران پیامبر که خانه و کاشانه خود را ترک و به صورت دایم در مسجد در حال خوانش نماز بودند .که از طرف پیامبر نکوهیده شدن
پس وقتی خانداوند میکه کسی که مقیم نماز باشه یعنی چه
این برداشت منه
این شیوه نماز خوندن یکی از راههای رسیدن به خداست اما تنها راه نیس
سلام به نشنه های فراوانی
کلی توضیحات عالی دوستان دادن
اون شیوه نمازی که پیامبر هم انتخاب کرده بود محدود به زمان های خاصی نبود در کل روز با خدا بود نماز یعنی توجه
حالا در بعضی زمان ها به صورت خاص توجه میکردن که انرژی بزرگتر بشه دسته جمعی تر بشه
نماز به سبک پیامبر رور به زبان فارسی بخون اون موقع واقعا تاثیر نماز در زندگی رو میبینی
معنی تمام چیزای که تو نماز میخونی رو دربیار به فارسی بخونشون بعد ۳ روز میفهمی چه عظمتی داره خدا
نور به راهتون
سلام
دوستان من هم مثل خیلی از مسلمان های جهان نماز را طبق یک عادت و واجب شرعی میخواندم و ترس از جهنم باعث میشود که اگر نماز نخوانم عذاب وجدان بگیرم و از خدای خودم بترسم که دیگه درهای رحمت و مهربانیش را به روی من بسته ولی چقدر خوب معنی توحید و غفور و رحیم بودن خداوند رو در جملات استاد پیدا کردم
شما فقط به نماز دقت کنید از اینکه باید یکجا ثابت و بدون خوردن چیزی بدون اینکه سرتون رو بچرخونید سمت دیگری باید تمام حواستون به خواندن نماز باشد بزارید با یک مثال منظورمو بهتر برسونم شما فکر کنید سرکلاس درس باشید اگر حواستون کاملا به معلم باشه داره درس میده و خوب گوش کنید چیزی نخورید حواستون به بغل دستیتون نباشه اخر سال با نمره بالا قبول میشین و به معلم هیچ ضرری نمیرسونید با نخواندن درستون خودتون ضرر میکنین
شما نماز رو با سوره حمد میخونین که خدا به ما یاد داده که چجوری سعادت این دنیا و ان دنیا را از من بخواهید ما در نماز یاد میگریم که فقط باید برای خدا تا کمر خم شد نه واسه نماینده مجلس یا ریس اداره در نماز یاد میگیرم دستمون به سمت خدا باید دراز باشه و ازش بهترینهارو هم تو این دنیا و هم در اخرت بخواهیم ازش
خواندن نماز در وقتهای مقرر شده به این دلیل است که مثل آلارم گوشی بهتون یاداوری میکنه که باید موج رادیوتو که داره خش خش میکنه درست بچرخونی به سمت خدا باید همه چی از خودش بخواهی ما انسانهای فراموش کاری هستیم بخاطر همین باید همیشه سر ساعتهای مشخص بهمون یادآواری کنن که داروهاتو مصرف کن نمازی که با عشق خوانده نشود هیچ ارزشی نداره نماز ملاک دین داری و بی دینی نیست نماز ملاک آدم خوب بودن یا خوب نبودن نیست نماز ملاک خداپرستی یا مشرک بودن نیست نماز عاشقانه حرف زدن با معشوق هست نماز کیف کردن پدربزرگی از دیدن روی ماه نوه خودش هست نماز بوی عطر گل یاس هست نماز وصل شدن به انرزی فوق تصور هست نماز بندگی کردن کوچیک شدن احساس کمک خواستن احساس پوچی احساس ناتوانی در برابر پروردگار جهانیان هست نماز همش عشق بازی کردن با معبود هست کاش یاد بگیریم با اخلاص باشیم کاش یاد بگیریم بدون واسطه از خدا سعادت خوشبختی رزق و طول عمر را بخواهیم در یک کلام نماز درست کردن موج رادیومون و وصل شدن به فرکانس جهان که پروردگار جهانیان هست میباشد
اول باید سلام کنم خدمت استاد عباسمنش و دوستانی که در این سایت همراه اویند و تبریک بگم خدمت دوستان که پا در راه درک قوانین جهان نهاده اند و در تلاشند که قوانین را درک کنند که اکثر مردم از این نعمت بی نصیبند و شما دوستان باید قدر خود را بسیار بسیار بدانید.
من نزدیک به شش ماهه که با استاد و قوانین آشنا شدم و در این شش ماه معجزاتی فراوان دیده ام که صددرصد به این قوانین ایمان آورده ام و إره ای از این قوانین را تا کنون درک کرده ام. من بار اولی است که دیدگاه در این سایت میگزارم و اگر بد صحبت میکنم یا طرز نگارش را وارد نیستم پیشاپیش عذر خواهی میکنم از دوستان.
طی تحقیقاتی که من در مورد نماز کردم دیدم که کاملا صحبت های استاد در مورد نماز صحیح میباشد و ایشان درک درستی از نماز در قرآن دارند. ولی لگر بخواهیم نماز را در غیر از حیطه قرآن بررسی کنیم میبینیم که علم ثابت کرده که حرکات نماز به صورت که ما میخانیم بسیار برای سلامتی جسم مفید میباشد که با یک سرچ ساده مس توان مزایای آن را خواند. در علم یوگا نیز ما حرکاتی داریم بسیار شبیه به طرز نماز خواندن که موجب ارامش جسم و ذهن و روح ادمی است. از نر فرکانسی هم اگر بخواهیم مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که چاکراه اصلی انرژی ما روی پیشانی است که با توجه به این خاک بسیار مفید است برای جذب انرژی های منفی . ما با قرار دادن پیشانی انرژی های منفی را از خود بیرون دفع میکنیم . علم نیز ثابت کرده که پر انرژی ترین نقطه جان از نظر جغرافیایی در عربستان در شهر مکه دقیقا در محل خانه خداست که ما با قرار گرفتن در روبرو ان انرژِی مثبت جهان را جذب میکنیم. از دید قرآن هم بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که در قرآن سجده را مختص خدا میداند و در جایی از قرآن میگویید که افراد با ایمان از رکوع کنندگان و سجده کنندگان میباشند و به قول خود استاد سوره حمد بهترین سوره و توحیدی ترین سورس که ان هم در نماز به صورت مکرر خوانده میشود. و در مورد زمان ان نیز در قرآن اشاره شده که بهترین زمان برای روی اوردن به خدا هنگام طلوع و غروب خورشیرد است و از نظر علمی نیز در این زمان ها زمین بیشترین انرژی را دارد.
نتیجه ای که من میتوانم در کل بگیرم این است که بهترین روش برای نماز گزاردن و توجه به خدا با این نکته که حتما معانی جملات گفته شده در نماز را باید بلد بود و با توجه به اینکه زبان عربی زبانی کامل و این که دیگر زبان ها توانایی ترجمه صحیح و کامل زبان عربی را به طور صحیح ندارند پس باید حتما همان عربی نیز خوانده شود( برای کسایی گفتم که به این فکر میکنند چرا باید عربی خواند و فارسی میخوانیم نماز را) به همین شیوه ای است که از امان و پیامبر به ما رسیده و تا کنون من نتوانستم روش بهتری برای حمد و ستایش پیدا کنم.
با تشکر فراوان سجاد نیک کار
سلام سجاد جان
با اینکه مدته کمی است عضو شدی
ولی معلومه قوانین را خیلی خوب درک کردی
با ارزوی موفقیت دوست عزیز
سلام دوست عزیز ممنون بابت مطالب خوبی که بیان کردین🙏🏻میشه لطفا بگین استاد در مورد نماز چی گفتن؟
شما گفتین که با توجه به تحقیقاتتون حرفای استاد صحیحه، اما من در یک فایل که از استاد که گوش دادم، گفتن هر کسی به شیوه خودش بخونه و شیوه خاصی رو نگفتن که همه باید اونکارو انجام بدن
البته گفتن که باید در مورد این مسئله یعنی ارتباطتمون با خدا، خودمون فکر کنیم و به نتیجه برسیم نه اینکه از بقیه تقلید کنیم
نمیدونم شاید من منظورشونو درست متوجه نشدم…
ممنون میشم توضیح بدین🌹🌹🌹🌹
سلام تجربه خودم رودر مورد نماز خوندن میگم تمام وقتمو تو مساجد میگذروندم و نماز شب میخوندم طول مدتی که نماز خوندم شاید یکی دوبار سروقت نخوندم ،وقتی وارد جامعه شدم دیدم تمام حس های طمع شهوت خود برتر بینی حسادت فقر حس تنهایی شدید در وجودم هست ›،وقتی به تضادها برخوردم به خودم گفتم پس چرا نماز خوندنم منو نجات نداد چرا این حس ها وجودم هستن پس چرا وصل نشدم به خداوند ،اگه من وصل به خداوند میشدم نباید این حس ها تو وجودم باشن ، بدجوری سر خورده شده بودم من خیلی وقتمو برای نماز گذاشتم غافل از اینکه خودم رو پشت نماز قایم میکردم خیلی از خداوند کمک خواستم با کتابهای وین دایر آشنا شدم کم کم بر ترسهام بخاطر نماز نخوندن قالب شدم ،حالا چقدر بهم گفتن تو ریا کردی برا همین نتیجه نگرفتی ولی من درون خودم رو میشناختم میدونستم که با تمام وجود خداوند رو میخاستم و همیشه کلمه یارب رو صدا میزدم ،الان خداوند رو تو شادی مهربانی میبینم خداوند رو تو طبیعت در کویر کوهها دریا جنگل و همه حیوانات میبینم حتی شیطان هم از خداونده خیلی راحت مسیر اشتباه رو نشون میده با احساس بد فقط با کمی هوشیاری متوجه میشی کجا میخای بری ،خدا فقط به امواجی که از مغزمون خارج میشه کار داره نه حرفایی که به زبان میاریم .شاد باشین
دوست عزیز نفس عمل نماز خواندن هرکز نمیتواند بد باشد اما درک و بصیرت ارتباط بنده با خالق و لزوم ان را باید وارد نماز کرد. اگر این ارتباط بر مبنای عشق و معرفت باشد هرگز جایی برای رذایل اخلاقی نمی گذارد و موجب عروج معنویت وجود می گردد.
نماز خواندن باید با احساس خوب و زیبا انجام شود،چون باید بدانیم که قراراست باچه کسی ملاقات رسمی داشته باشیم نه به شیوه ای افراد سست و تنبل (سوره نساء آیه ۱۴۲) . تکرار سوره های فاتحه و توحید راباید درک کنید، باید به آنان دلخوش بود. این روند یک نماز خواندن با کیفیت است. توجه و رو به قبله یک انرژی مثبت جمعی ایجاد میکند که از لحاظ متافیزیک میتوانید دک کنید. وضو برای آرامش دوباره ،آب آرامش میدهد به انسان. چرا روبه مکه ؟بخاطر اینکه در یک سرچ ساده میتوانید به عدد ببینید که مکه وسط جهان هستی به دست آمده آن هم نه بامحاسبه افراد مسلمان ،توسط دانشمندان فیزیکی و متافیزیکی جهان. چند نوبت خواندن نماز برای آگاه شدن دوباره در طول روز و یادآوری قدرت خداوند،کنترل افکار توسط آیات فاتحه و توحید ،دعا کردن که قدرتمندترین انرژی و قدرت در وجود انسان است. سجده برای تخیله انرژی های منفی که این روزها زیاد است. نماز یعنی باید ذهنتو بتونی کنترل کنی روی خداوند و دربرابر قدرتش تسلیم باشی. امیدوارم که موفق باشید.
دلم می خواد اینو برای این سوال بنویسم…
برای من که ۴۴ سال سن دارم و حدود ۳۴ سال است برپایه قوانین دین اسلام نماز خوانده ام، سال به سال با افزایش آگاهی ام فهمیده ام که این مسیر و این دین و این شیوه ارتباط با خدا چقدر منو عالی هدایت کرده و بدون اینکه قوانین رو بدونم منو گذاشته در شاهراه …
ماه رمضان…سحر…روزه داری…دعا و مناجات با خدا…زیارت…ذکر…
سالها با خداوند خلوت کرده ام و او به من آرامش داده…توکل کرده ام و به رضایش خود را سپرده ام…
با گذشت سالها و اینکه آگاهی ام رشد کرد حکمت این دستورات را آرام آرام می فهمم و چقدر خوشحالم که این دین مرا در مسیر نگه داشت و هدایتم کرد…
سلام
دوست عزیزم
بهترین نماز ، نمازی است که باتوجه خوانده شود چون داریم با منبع قدرت و نعمت و ثروت ارتباط برقرار می کنیم و اگر باتوجه باشه فرنکاس ارسالی ما به جهان هستی درست تر خواهد بود و از اساس همان دریافت خواهیم کرد پس نماز باید مایه آرامش ما شود.
درسته ولی زمانی که وقت نماز می شه و فکر و ذهنت همش جای دیگری هست این چه نمازیه و چاره اش چیست این بزرگترین مشکا منه که همیشه با احساس،گناه زندگی می کنم چون نمازم درست نیست اصلا
سلام و درود
نماز خوندن یعنی درک خداوند و قوانین و مکانیزم خداوند و تلاش برای مطابق با قوانین خداوند عمل کردن.
خداوند یک انرژی بینهایت هست که در واقع کل جهان، تک تک ذرات جهان بخشی از خداوند هستند. کل جهان هستی همان خداونده. حتی چیزهایی که دیده نمیشن از جمله افکار ما هم بخشی از این انرژی هست.
بنابراین خداوند یا جهان هستی یک انسان نیست و احساسات انسانی هم نداره ولی مکانیزم و قوانین اون اینه که به احساسات انسانها واکنش میده. یعنی خداوند یک انرژیه که به احساسات ما واکنش میده:
اگر احساس خوبی داشته باشیم به مسیری هدایتمون میکنه که به خواسته هامون نزدیک میشیم و بهشون میرسیم.
و برعکس اگر احساس بدی داشته باشیم به مسیری هدایتمون میکنه که از خواسته هامون دورتر میشیم.
نماز از نظر شرع اسلام یعنی افعال و اقوالی که توسط خداوند بر پیامبر نازل شده است و پیامبر هم آن را برای ما شرح داده است. اونهایی که میگن نماز یعنی توجه اون معنای لغوی میباشد. ولی معنای اصطلاح آن به معنایی است که بیان کردم . مثل. رکوع . سجود . قیام . که در قرآن ذکر شده است . یا میفرماید در هنگام سفر نمازت را کوتاه کن . خب الان چه کار کنیم مگر میشود توجه را کوتاه کرد . پیامبر میفرمایند یعنی نماز های 4رکعتی به 2رکعت کوتاه شوند . پس هر کس منظور نماز را توجه بداند دیگر خیلی عجیب است . یا در سوره جمعه میفرمایند. هر وقت صدای اذان را برای نماز جمعه را شنیدید به سوی ذکر خدا بشتابید . و بیع را رها کنید در آخر میفرمایند که هر وقت نماز تمام شد به سوی زمین پراکنده شوید واز خداوند رزقتان را بطلبید . پس اگر به معنای توجه بود چه نیازی به روز جمعه. و مسجد و کعبه که خدا میفرمایند به سوی کعبه نماز بخوانید بود توجه که نیاز به زمان و مکان ندارد و آیه های فراوان دیگر میفرمایند در هنگام مستی نزدیک نماز نشوید تا بدانید که چه میگویید. به طور واضح خداوند میفرمایند تا بدانید در نماز چه میگویید. وآیه های بسیار دیگر که برید مطالعه کنید .فقط تحقیق کنید تا برای شما مشخص شود . اولین خانه ایی که در اسلام بنا شد مسجد قبا بود بعد مسجد النبی . مسجد اسم مکان است یعنی محل سجده . چون سجده مهمترین بخش نماز است . با تشکر
با سلام و احترام
من پاسخ شما رو نسبت به چگونگی و چرایی نماز خوندن رو مطالعه کردم ، نماز در قالب فردی قطعا توجه و تمرکز به قدرت نامتناهی پروردگار ست چیزی که شما و اکثر دوستان هم براین باور هستن ، اما نظر من اینه که ما بایستی زاویه دیدمون رو تغییر بدهیم ،اصلا چرا بحث الان درباره نماز هست ؟! چرا همه جای این کره خاکی نماز برپا میشه !؟ چرا راجع به شیوه های نمازگذاشتن اختلاف نظر هست ؟! آیا به غیر از گسترش و تکثیر این فریضه یا دین در جهان بوده مسلما خیر
نظم اساس گسترش و پیشرفت هست داشتن یک چهارچوب خاص و مشخص و معین
براتون یه مثال میزنم : به برند مک دونالد توجه کنین تو ی آمریکا توی اروپا توی آسیا هر کجای این دنیا که شما به این رستوران ها مراجعه کنید ،کیفیت و فرمول غذا به یک شکل ه ، قیمت ها معادل سازی و یکسان ه، حتی لباس پرسنل هم یکسان ه، بعضا رنگ بندی ها و خیلی چیزهای دیگه یکسان و به یک شکل هستند و متحد
این فقط و فقط کیفیت من دونالد باعث این همه گسترش و رشد این برند شده مسلما خیر
احتمال زیاد عواملی چون سیستم و نظم هم در این پیشرفت تاثیر گذار بوده و هستن
حالا فرض کنید من دونالد میگفت :هدف اصلی ما سیر کردن شکم آدم هاست و یا لذت بردن اونها از غذا
من به شما ها نمایندگی میدم و شما ها هم هیچ اداب و ترتیبی نجویید و هر چه میخواهد دل تنگ تون بگوئید فقط اصل رو درنظر داشته باشین..! چه اتفاقاتی حاصل میشد :
نوعی بی نظمی شدید و عدم تمرکز و توجه شاید در این اوصاف بعضی ومعدو رستوران های هم پیدا میشدن که شیوه ی بهتر و غذای بهتری نسبت به مک دونالد فعلی ارائه کنن مطابق با میل و سلیقه بومی و محلی و شاید عده دیگری هم فقط سود و سوء استفاده رو درنظر میگرفتن و …
به هرحال هر چه میشد این نمی شد که اکنون همه جای جهان شناخته شده و پر منفعت باشد
ببنید این فقط یک مثال بود
حالا همین جریان رو برای نماز درنظر بگیریم
خوب هر کسی هر طوری که دوست داره با قدرت مطلق ارتباط و پذیرش برقرار کن ه
این نفوذ تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد
این جریان و وحدت انرژی مثبت
پس من فکر میکنم در باب نماز دو دیدگاه مطرح ه
۱: ارتباط قلبی و فردی
۲:ارتباط جمعی، نفوذ و تغییر در جهان هستی
ادامه دارد..
باسلام
درمورد پاسخ دوستمون محمدحسین که باعث شد بیشتر به این مساله «صلوة» فکر کنم،
باید بگم اولا ممنون از شما که با پاسختون موجب تفکر بیشتر من بر این موضوع شدید
و مطلب بعد اینکه طوری که من از صحبتهای محمد حسین عزیز متوجه شدم بهترین نوع صلوة از نظر ایشون یعنی برپا کردن نماز در زمان مشخص و به شیوه یکسان و یک شکل تا اینکه نفوذ و گسترش و پیشرفت بیشتری رو منجر بشه و اگر غیر ازین باشه بی نظمیه و…
خوب حالا سوال من اینه که آیا اگر «صلوة» رو باتوجه به صحبتهای استاد که خانم شایسته به زیبایی در پاسخ به این موضوع در بالا ذکر کردن توجه به منبع و رب و توجه به قوانین منبع در نظر بگیریم آیا این صلوة بی نظمی درش دیده میشه؟
و آیا اگر هر چه این تمرکز و توجه بیشتر و باکیفیت تر شود و افراد بیشتری به این فیض نائل بشن نتیجه غیر از یکی شدن با خود و خدای خود است؟
و آیا اصل و هدف چیزی جز فهمیدن خود و خدای خود و عوامل و قوانین بی بدیلی است که در قرآن آمده و استاد هم بارها به آن اشاره کردن، و یکی شدن اینها همه با هم است؟
آیا توجه کردن به منبع و خالق هستی که باعث توجه به خوبیها، زیباییها، درستیها و روی برگرداندن از نادرستیها و ناخوبیها میشود و درنهایت یکی شدن با او را در بردارد بهتر و دلنشین تر و قابل پذیرش تر است یا دولا و راست شدن در زمان و مکان خاص که اغلب از روی ناآگاهی و بدون توجه انجام میپذیرد و نتیجه اش هم که اگر قرار بود مبارک و میمون باشد باید تا بحال برای ما جماعت مسلمان اتفاق می افتاد لااقل.
البته که خود من سالهای سال نماز خوانده ام اما دریغ از نتیجه ای ملموس
اما فکر میکنم که توجه و تمرکز بر منبع و قوانینش هرچه بیشتر و بهتر انجام پذیرد نتایج ملموسی به همراه خواهد داشت که شاهد مثال اش شخص آقای عباس منش و افرادیست که دنبال کننده افکار و آموزه های ایشان و البته عامل به این آگاهیها هستند و هر فرد خود میتواند این موضوع را شخصا تجربه کند.
خداروشکر بخاطر همه چیز و خداروشکر که بزرگترین آموزگار ما اوست و خداروشکر بخاطر دستهای بینهایتش برای آگاهی دادن به ما.
ممنون و سپاسگذار از استاد عزیز و عزیز دلشون که صمیمانه آگاهیهاشونو با ما درمیون میذارن و پرچمدار این طریق زیبا هستند.
سلام به دوستان عزیزم اینکه نماز از اعتقادات گذشتگان ما هست ولی به نظر من تو طور که می توانی با اون منبع عزیزم درونیت که سرچشمه روشنای،وجودت هست ارتباط برقرار کنی واون روشنای وجودت رو پروش،دهی وهمه جهان لنز زیبای ببینی وشاد وسرحال باشی یعنی تووصل به منع عظیم درونیت وقتی ما داریم تمام تلاش منو میکنم که او حس حال درونی خودمونو تعغیر بدیم به خاطر اینکه بهشت توی همین دنیا تجربه کنیم یعنی داریم روی خودمون کار میکنم ولی اینکه اینکه تو نماز بخونی وتا آخر عمرت یه جور بمونی یعنی تعغیری در درونت ایجاد نکردی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه یکتا پرستان
نماز چیست؟
چیزی اصلا برای مان به شکل درست گفته نشده وختی از مادرم می پرسم او هم نمیداند و همین از دیگر نزدیکانم و این یک میراث است که از نسل به نسل منتقل شده و حتی خییلی ها معنای اش نمیداند فقط می خوانند چون فکر می کنید این نماز همه را از آتش دوزخ نجات می دهد غافل اند از این که در همان نماز هزاران افکار منفی دارند و نماز باید به قلب انسان آرامش بده باید روحت پاک بشه از هر گونه افکار بیماری زا نماز یعنی کنترل ذهن نماز یعنی سپاسگزار بودن از هر لحظه وثانیه زندگی که خداوند برای همه به آسانی داده و چه کسی این را می بیند کسی که قلب اش را برای این آگاهی ها باز نگه داشته باشه خدایا شکرت خدایا شکرت که من هم جز هدایت شدگانم خدایا شکرت
سلام خدمت دوستان عزیز و ار جمند و گرامی
ببینید دوستان عزیز و گرامی چند نکته در مورد صلاه و نماز هست که بدون هیچ تعصب و پافشاری هست که باید خدمت همه عرض کنم البته هیچ لزومی بر پذیرش و عدم پذیرشی توسط هیچ کسی وجود ندارد دیدگاه میتواند با کمال احترام حذف و پاک شود و یا در این بخش منتشر شود که در هر حال من راضی هستم چون میخواهم در مورد نکات کلیدی و اساسی حرف بزنم پس با اجازه همگی:
1.اولا تنها جایی که در قران کلمه صلاه آمده فلا صدق و لا صلی نیست بلکه در جاهای مختلف قران کلمه اقام الصلاه و اتی الزکاه با هم امده است کلمه اقامه در معنای ریشه فارسی به معنای بر پا داشتن میباشد پس لطفا ذهنیت خودمان را نسبت به همین یکجای قران عوض کنیم که فقط در یک جا کلمه صلاه آمده است این نکته اول که زیاد بسط نمیدهم تا به مطالعه بیشتر قرآن بپردازیم
2. خواندن نماز در تمام ادیان و مذاهب به شیوه های مختلف بوده است حتی در زمان پیامبرانی چون حضرات نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و در طول سالیان متمادی تکامل پیدا کرده است . برای مطالعه بیشتر به تاریخ ادیان پیامبران الهی و نحوه خواندن نماز در آنها به تحقیق بپردازید
3. اصلا قرار نیست چیزی که با جزییات زیاد در قران گفته نشده حتما مورد کم ارزشی قرار گرفته یا خداوند فراموش کرده باشد چون جزییات عملی دیگر امده است ان حکم یا عمل مورد استناد است این تفسیر میتواند نتیجه اشتباهی داشته باشد تنها دلیل این که قران در مورد نماز بصورت جزییات نگفته اما در مورد وضو و یا اعمال دیگر با ذکر نکات و جزییات مورد پردازش قرار گرفته فقط این نکته میتواند باشد که انسان بصورت طبیعی موجودی محقق و جستجو گر است و غیر از قران میتواند از اعمال و رفتار پیامبر هم مورد تفحص و جستجو قرار گیرد البته این نکته را میخواستم در یک بند جداگانه توضیح بدم اما ذکر ان در اینجا لازم به نظر آمد
پس 4.ما غیر از قرآن باید به اعمال و رفتاری که توسط پیامبر اسلام هم انجام شده است باید دقت کنیم بسیاری از اعمال و رفتار توسط حضرت جبرییل مامور وحی مستقیما بر پیامبر نازل میشد و پیامبر انجام میداد اما با ذکر جزییات در قرآن هم نیامده است از جمله همین نماز خواندن که مورد اختلاف بسیاری هست
و بسیاری دلایل دیگر پس صرف گفتن قرآن و عمل فقط به قرآن نمیتواند مورد قبولیت عام قرار گیرد بلکه در مواردی و جزییاتی اعمال و رفتار پیامبر هم باید مورد توجه قرار گیرد
این نظر کاملا شخصی بوده و هر کاری میتواند بر روی نظر در آید فقط لطفا در صورت انتشار کامل منتشر شود
با تشکر و خداحافظ همگی
سلام دوست عزیز خیلی خیلی قشنگ توضیح دادین خدا خیرتون بده الحق که حرفای دلم بود خداوند سعادت دنیا وآخرت نصیبتان کند.
دوست عزیز در توضیحات این سوال گفته نشده که تنها آیه ای از قرآن که به صلاه اشاره دارد، بلکه گفته شده: تنها آیه ای که درباره معنی صلوه توضیح داده شده است، آیه فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(۳۱) وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(۳۲) است و باید دقت کنیم که معنی این دو موضوع، بسیار از هم متفاوت است
سلام دوست عزیز ،پاسخ من چندسال از سوال شما گذشته ولی من نظر خودم را میزارم ،
من از وقتی که فهمیدم نماز میتونم بخونم نماز خوندم ،اوایل در حد رفع تکلیف دینی و بعدها احساس میکردم من نماز را که میخونم حالم خوبه احساس ارامش دارم ،احساس میکردم به خاطر خیلی از نعمت هایی که خدا بهم داده حتی نعمت سلامتی من وظیفه دارم طبق تکلیف دینی نماز بخونم و احساس سختی نداشتم ،یک وقتایی هم که نرسیدم بخونم سعی میکردم هر زمان که میشد جبران اون را بکنم ،اون زمان من از قانون اطلاعی نداشتم ولی شک و تردید های زیادی در موارد مذهبی برام بود ولی با نماز حالم خوب بود و مقاومتی نداشتم شاید بازم زیاد متوجه اصل نماز نبودم ولی همون که زمان هایی این کار را تکرار میکردم برام احساس اینو داست که جهان قدرتی داره که میشه بهش وصل شد و سپاسگزارش بود و خواسته ها را ازش خواست تا اینکه با قوانین اشنا شدم و کیفیت نماز خواندنم بهتر شد و چقدر بیشتر ارتباط قلبی و توحیدی وقت نماز برام داره بازم با شکل نماز مقاومتی ندارم چون اصل اون توجه است و شکل نماز یک قالب برای توجه هست و میتونه این جوری هم انجام بشه و مهم نفس توجه و سپاسگزاری است ،چقدر الان فکر میکنم چی میشه که اینقدر سپاسگزاری و توجه به داشته ها فرکانس میاره بالا متوجه شدم که اگه مثل تمرین ستاره قطبی که اوایل برامون حالت رفع تکلیف داره ولی بعد این توجه به خواسته ها و قدرت خلق کنندگی میتونه سرایط برامون اسان کنه ،وقتی من نماز میخونم ویا دارم سپاسگزاری میکنم این لطف سپاسگزاری کردن و توجه به داشته ها باعث میشه من در مدار دریافت خوبی ها قرار بگیرم و اگرنه خداوند هیچ احتیاجی به توجه و یا نماز و یا سپاسگزاری من نداره و اگه در قران هم گفته شده که صلاه کنید بازم برای اینکه من حالم بهتر بشه وبرای خدا هیچ فرقی نداره من سپاسگزار باشم یا نباشم و چقدر خدا راه را واضح. بهمون نشون داده ولی همین موضوع چقدر حاشیه پیدا کرده و چقدر مسئله شده برامون امیدوارم درکم بتونه کمک کننده باشه و همه ما به سمت توجه به زیبایی ها و درک نعمت ها و. نگاه توحیدی بیشتر هدایت شویم .
فقط میتوانم این را بگویم که از وقتی که شروع کردم روی خودم کار کنم هر سوالی برام پیش میاد تا میام توسایت روی موضوعی که اصلا از قبل تصمیم نداشتم که اون مطلب یا فایل رو باز کنم کلیک میکنم و جواب سوالی که قبل ورود به سایت داشتم رو میگیرم.
خدایا هزااااااار مرتبه شکرت بابت ابن هدایت.
خدایا شکرت.
با سلام و عرض ادب
پرداختن به موضوع نماز خیلی وسیع.
شما وقتی آرامشتان با نماز و راز و نیازه اگر، هرکاری انجام دهید که جایگزینی پیدا کنید ولی به این فریضه عادت داشته باشید ممکن است چند صباحی درگیر روش جدید شوید و ادامه دهید
اما اگر در ادامه خلائی که شمارا دگرگون کند و آرامش نداشته باشید این تغییر شمارا دوباره به مرحله اول باز میگرداند.
اگر به نماز می ایستید و آن ۵ دقیقه را با تمرکز انجام دهید و به کلمات و معنی آن توجه کنید به نظر من آن آرامش ایجاد میشود
واین مرحله را من چندین بار تجربه کردهام و با آن راضی هستم و باعث هدایتم میشود.
موفق باشید
خوش به سعادتتون. خداروشکر
سلام
دلیل اینکه خداوند پیامبر را واسطه نزول قرآن قرار داد چه بود؟
دلایل متعدد دارد یکی از آنها عمل به آیات قرآن است پیامبر چگونگی عمل به برخی دستورات صریح خداوند را عمل خود به دیگران آموزش داد.
در قرآن با صراحت بیان شده از خدا و رسول اطاعت کنید اطاعت از پیامبر همراستای اطاعت از خدا بیان شده
پس ما باید بدلیل این آیات و عصمت پیامبر که هیچ عمل او از روی هوا و هوس نبوده نماز را مانند او بخوانیم اینکه پیامبر سوره حمد را در تمام نمازها می خواند دلایل متعددی دارد که در منابع تحقیقی ذکر شده و باید به آن ها رجوع شود نماز فردی اجرا می شود ولی چرا پیامبر پنج نوبت نماز واجب را در مسجد و با سایر مومنان می خواندند ؟ شما کلمه اقم الصلاه یعنی نماز را پا کنید دارید هیچ جای قرآن اقرا یعنی نماز بخوان نیامده برپا کردن نماز یک مفهومش یعنی تویی که نماز را می خوانی در عمل باید ایمان خودت را با راستگویی و درست اندیشی و عمل خالص و دوری از فحشا و منکر نشان دهی بنابراین اذکار و کلمات در نماز همان است که پیام آور وحی بیان کرده ولی در قنوت نماز شما می توانی همه خواسته های ریز و درشت را بخوانی و بگویی و از خداوند طلب کنی یعنی با خدای جهان آفرین هم فرکانس شوی
همان فرکانسی که تو ارسال میکنی به هدف اجابت می رسد. یعنی خاستگاه اجابت در درون توست فرمود من از رگ گردن به شما نزدیکترم
این بسیار پر دامنه است و هر کس از قله ای که قرار دارد نماز را و هر موصوع دیگر دیگر را فهم میکند من فهم و فقاهت پیامبر و راسخون در علم را برتر از هر کس دیگر می دانم
با تشکر از فضای گفتمانی خوبی که استاد فراهم کرده
با سلام خدمت تمامی دوستان و تشکر از استاد عباس منش عزیز… کلمه سبحان الله که در نماز تکرار میشه همون چیزیه که از اصول درس های استاده اینکه هرچیزی تو زندگی مون داریم نتیجه فرکانس و باور خودمونه و خداوند پاک و منزه ازینه که به کسی ظلم کنه یا بی عدالت باشه و سرنوشت کسی رو از قبل رقم زده باشه و الله و اکبر که زیاد تکرار میشه تاکید ب خودمونه که قدرت فقط در دستان خداونده و مشرک نباشیم اما چیزی که درباره نمازی که برای ما گفته شده منو دچار تردید میکنه اینه که این نماز خواندن چه سر کار چه مسافرت یا حتی تو خونه باعث میشه این نجوا بیاد سراغمون که دنبال خودمون و خوب نشون دادن هستیم و به قول پیامبر اون مورچه سیاه و راه رفتنش روی سنگ سیاه رو یکجوری توی ذهنمون راه میندازه و خوده من ازین حسی که حتی خیلی هم لحظه ای باشه خوشم نمیاد و باعث میشه احساس خوبی ازین شیوه نماز خوندن نداشته باشم(احساس توحیدی ندارم) شاید اگر من تنها بودم و آدمهای دیگ ای نبودن که شیطان بخواد ازین طریق اون حس ناب ارتباط با معبود رو برام بهم بزنه شاید میتونستم با این طریق نماز خوندن ارتباط بگیرم اما باورهای جدیدی که از سپاسگزاری داشتن حس و حال خوب در خودم ایجاد میکنم بمراتب احساس نزدیکی بیشتری با معبود خودم دارم و خلوص بهتری رو احساس میکنم چون اینجوری همه چیز در درون خودمه و شو آف نمیکنم و یک نکته هم بگم من پنج شیش سال پیش بعد اتفاقاتی که تو گذشته داشتم دچار افسردگی شدم و اونایی که تجربش کردن میدونن انگار همه جارو تاریک میدیدم اما با کمک خداوند وقتی که حالم بهتر شد و یک اصل رو از قوانین زندگی کشف کردم و یادمه یکجا تو گروه دوستانی که در تلگرام داشتیم بحث انرژی منفی و مثبت پیش اومد اونجا گفتم من به این رسیدم که هر انرژی منفی حال بد از شیطانه و هر انرژی مثبت و حال خوب از خداوند و اینجا که با فایل استاد درباره قانون جذب در قرآن آشنا شدم که خداوند در قرآن فرمود انما النجوی من الشیطان… بدرستی که هر نجوا از شیطانه تا انسان رو نا امید کنه چند برابر ایمانم قوی تر شد و خلاصه مطلب از بعد رهایی از افسردگی من با نزدیک شدن به نیروی خیر انرژی مثبت و حال خوب که همه ی اینها خداس تونستم حس و حال بهتری داشته باشم و امروز به شکر خداوند و آشنایی با سایت عباس منش روز به روز دارم خودم رو به انرژی منبع و حال خوب نزدیک و نزدیک تر میبینم و این برای من صلوه هست….
سلام دوست خوبم.
اگه بخوای به طوردائمی نمازخون بشی وهیچ وقت ترک نکنی هنگام نمازخواندن بایدحس خوب روتجربه کنی خداروقدرت مطلق دنیابدونی وتمام حرفات ودرخواستهات روفقط به اوبگی.
بایداعتقادت به خدامحکم باشه وبه وجودش ومهربانیش شک نکنی.اگه باهاش دوست باشی نمازخوندن برات یه حس عالی میشه که برای خوندنش لحظه شماری می کنی.بایدبدونی که فقط اونه که میتونه ازهمه نظربهت قدرت بده ومراقبت باشه.
بااین حسای خوبه که برای همیشه دوست داری نمازبخونی.
سلام دوست عزیز
کلمات شما در عین سادگی و کوتاهی معرف بخش عمده ای از نگاه به نماز بود .من که موافقم
سپاس از پاسخ شما