اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که تمام قدرتها و نعمتها را از او میدانیم، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.
به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمیتوانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوهی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.
آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.
در قرآن تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:
فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ(31)
وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ(32)
یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند
همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛
صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.
همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیدهایم.
ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمتها توجه میکنیم و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم، آن را وارد زندگیمان میکنیم.
پس شیوهی این توجه را احساسمان تعیین میکند. یعنی قطعا باید شیوهای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.
یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.
اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژگی های شیطان گونه ای مثل طمع، بخل، خشم، نگرانی، پریشانی و ترس را از شما دور میکند و به هر ویژگی خداگونهای مثل عشق وروزی، سپاسگزاری، ایمان، اطمینان قبلی و امید نزدیک میکند، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.
هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.
در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد، بکله شیوه خودش را داشت
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.
من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی: نادیده بگیرم هر توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم میآید و به من احساس ناامیدی، نگرانی، درماندگی، ترس و کمبود میدهد.
برای من صلوه یعنی، متمرکز کردن کانون توجهام به نشانههای قدرت این نیرو که خودش را در فراوانی، ثروت، عشق، سلامتی، سپاسگزاری و هر خیری نشان میدهد که داشتنش را میخواهم.
برای من تسبیح خداوند یعنی، تمام لحظههایی که میتوانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجهکنم، میتوانم نعمتهای اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم، میتوانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد، تواناییهایشان را تحسین نمایم و میتوانم پذیرای اینهمه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاریاست.
برای من صلواه یعنی، به جای خشم و انتقام، فرکانسهای خودم را دلیل نتایجم بدانم، سپس به جای سرزنش خودم، برای تغییر فرکانسهایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم، رابطهی همیشگیام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.
همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری است.
وقتی به یاد میآورم که این نیرویی که بخشی از او هستم، قدرت خلق زندگیام را در دست فرکانسهایم قرار داده، آنوقت عبادت این نیرو را، کار کردن روی فرکانسهایم و کنترل کانون توجه ام میدانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.
صلوه یعنی، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که به من، احساس امید، ایمان، یقین و اطمینان میبخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.
آگاهیهای دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق میشوم، سری به آن آموزشها میزنم تا خداوند دوباره شیوهاش را به یادم آورد.
برای من هیچ شیوهای بهتر از این نیست که، اجازه دهم کارها به شیوه برنامهریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.
انجام کارها به شیوه او یعنی اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که میتوانم در مسیر توحید بمانم.
توحید یعنی: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمتهاست. توحید یعنی رابطهی ابدیام با فراوانی ها را بیاد بیاورم، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.
فراوانیای که هر لحظه مثل باران بر من میبارد و مثل خورشید بر من میتابد. اما به اندازهای که این ارتباط را تأیید میکنم و به این فروانی توجه(صلوه) میکنم، در دسترسم قرار داده میشود.
توحید یعنی، خداوند یک انرژی است که واکنش نشان میدهد به آنچه در ذهنم نگه میدارم، بر آن تمرکز میکنم و آن را در گفتگوهای درونیام تکرار میکنم. سپس نتیجه این واکنش، در قالب اتفاقات و شرایط، وارد تجربه زندگیام میشود.
توحید یعنی: تغییر همه جنبههای زندگیام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقهای که فقط من در آن شرکت دارم، نه همسرم، نه فرزندم، نه شهرم، نه کشورم، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکتام، نه شغلم، نه حتی یافتههای دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوههای پزشکان برای برگردان سلامتی.
برای من توحید یعنی، بتوانم واکنشها و نگرشهایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
توحید یعنی اگر میخواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغهها، ترسها و نگرانیهایی بگذرم که اکثریت جامعهام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من، فقط و فقط فرکانسهای خودم هستند.
همسرم و عشقی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.
کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت میکنم یا نمیکنم، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.
سلامتی و آرامشم، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.
توحید یعنی وحی منزل بدانم که، اگر این فرکانسها درست شوند، بدون شکّ، وضعیت مالیام، رابطهام، سلامتیام و… درست میشود.
وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمتها و ثروتها میدانم این است که: تمام اتفاقات زندگیام نتیجه فرکانسهای خودم است، چرا فکر میکنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانسها و باورهایم شروع کنم؟
چرا راه تغییر تجربهام از این رابطه، این شغل، این درآمد، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانسهایم ندانم؟
چرا راه داشتن تجربهای بهتر از زندگی در تمام جنبههایش را، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی، به این اصل وصل نشوم؟!
منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:
جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
دوستان عزیزم سلام من هم ادم مذهبی نیستم خیلی دوست داشتم بدونم نماز چه سودی برایم داره و هیچ وقت خوش باورم نبودم که زود هرچی بگن منم قبول کنم ایمکه سالهای سال طول کشید تا از انسانهای موفق همچون عرفا بالاخره جواب رو گرفتم و خودم تا نتیجه رو تست نکردم نماز رو قبول نداشتم ببینین دوستان همه ی پیامبران برحسب زمان زندگیشان و میزان درک انسانهای زمانه اگاهی رو که دریافت کرده بودند رو در اختیار قوم خودشان قرار می دادند هرپیامبری مخصوص قوم خودش اگاهی می داد تا اینکه اخرین پیامبر که تمام اگاهی لازم رو دریافت کرد برای عالمین محمد پیامبر للعالمین نه مخصوص قومی. حال برای اینکه راه سریع و اسان را امت طی کنند رو برایشان نشان داد سریعترین و راحت ترین اتصال با شعورکیهانی را هم به صورت کمی همان وضو و ایستادن به نماز و راه کیفی نظر وتوجه به همان نیروی برتر یعنی هم کیفی و کمی لازم و ملزوم همند و سریعتر به همان هدف اتصال به شعورکیهانی و دریافت هدایت و رشد و کمال هست همین کسی خواست سریع برسه بسم الله وگرنه از کسی بازخواست نمیشه چرا نماز نخوندی در اخر نتونی وصل بشی ضررش با خودت با ارزوی موفقیت برای دوستان گلم
سلام دوستان ورفقابه نظرمن نمازیک نوع پیشرفت به طرف (رب) هستش وازنظر منطق خارجه باید شهودی نگاه کردهرکی ازدیدگاه خودش من الان اینو فهمیدم نوشتم خدایا شکردراین آگاهی هستم سپاسگزارم
سلام
در مورد نماز من اصلا نمیتونم اینجور که بین مردم مرسومه نماز بخونم چند بار امتحان کردم ولی نشد فکرم همه جارفت جز حرف زدن با خدا …
تصمیم گرفتم اونجوری که راحتم باهاش رازو نیاز کنم
مثل یوگا یه جا میشینم باهاش حرف میزنم
خیلی شیک و مجلسی هرچقدر که طول بکشه بعد سپاسگزاری میکنم صبح ظهر شب اینکار رو میکنم حالم عالی میشه بعد میرم دنبال زندگی بعد هر موقع ساعت نگاه کنم جفت بیاد سپاسگزاری میکنم یدقیقه
در پناه خدا
سلام دوست عزیز
نماز رابطه قلبی انسان و خداوند متعال است
نماز در اصل صحبت بنده با خدا است
و از طرفی نماز معراج انسان است…
اینکه میگید یوگا بسیار غلط و شرک آلود است .. همان طور که ما مفهوم توحید فهمیدیم این که از خدا فرمان ببریم و از او بخواییم و از او اطاعت کنیم
خوب میدونیم نماز هم سنتی از آدم تا خاتم انبیا محمد مصطفی نبی اکرم اسلام (ص)
بوده و تا الان ادامه دارد
نماز از وجود خود انسان جوش میگیرید ارتباط که خدا به بنده اجازه میدهد که با او صحبت کند
ارتباطی که از مشغلههای بیخودی زندگی بیرون بیاید
نمازی که اگر به عمقش برید میفهمید چه عظمتی است.
البته اینم بگم که این یوگا که میگید هیچ اثری نخواهد داشت و جز دوری از خدا هیچ تاثیری ندارد شاید فکر کنید که نزدیک شدید ولی در اصل دارید دور میشی….
نماز رو باید خواند و تفکر کرد وبعد هیچوقت ازش جدا نمیشی
نمازی که سرور و سید شهدا ابا عبدالله الحسین در روز عاشورا به جا آورد انقدر اهمیت داشت که نزاشت از دستش بره…
یا اهمیت آن و محور محاسبه آن در آخرت
که اگر قبول شد شما رستگار و اگر نشد شما به بدبختی میرسید…
نماز رو باید با تفکر درک کنید
نماز از دستورات. خداوند عزوجل
باید عمل شود و فکر شود و به کلمات آن در قلب آدم برود
نماز رو اگر فکر کنید زمانی که میگید مالک یوم دین
میخواید پرواز کنید. شروع کنید و تلاش کنید و مستمر در نماز خواندن و احکام اسلام آشنا بشید و یا. بگیرید و به آثار و عواقب آن تحقیق کنید
با سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان راستش من همیشه نماز میخوندم ولی یه مدت دوباره ول میکردم نمیدونستم چرا اون حس لذت واون حس آرامش درونی رو بهم نمیده وشاید چون از کوچیکی تو مغز ما کرده بودن که نماز نخونی جهنمی میشی واون دنیا خیلی عذابش میدن ازترس میخوندیم بدون هیچ لذتی ،خداراشکر میکنم ازوقتی با استاد وسایت زیبایش آشنا شدم چنان آرامش درونی دارم چنان صلح با خودم هستم وچنان آهسته آهسته مسیر رو طی میکنم ولذت میبرم که هیچ کس چیز وهیچ کس حال منو نمیتونه بد کنه خداراشکر میکنم که ازتنهایی با خودم با خدای خودم با زیبایی ها چنان عجین شدم که همین حس مرا بس ،خدایا شکرت بابت استاد عباس منش خانم شایسته عزیز وسایت بسیار زیباتون این دعای هرصبح گاه من است که دردفترم مینویسم وان شالله همیشه سالم وتندرست باشید وراهنما ومشکل گشای دیگران دوستون دارم وبینهایت سپاس گذارم
سلام. دوستان خیلی مراقب باشید. بسیاری از چیزهای جزئی در آیات قرآن کریم اشاره نشده ولی در روایات از امامان و معصومین ذکر شده. یعنی اگر خداوند میخواست در قرآن همه موارد را بیاورد قرآن کتاب بسیار حجیم و سنگینی حتی از لحاظ ظاهری میشد که با عقل جور در نمیاد. و این یک چیز ساده و بدیهی هست که آموزش کامل رو پیامبر اسلام به مسلمانان می آموختن و این دلیل که در قرآن جزئیات ذکر نشده پس هر کس به هر روش خواست خداوند رو عبادت کنه درست نیست. یک سری اعمال واجب هستن که باید به همون روشی که پیامبر انجام میدادن و در احکام هست انجام بشه. مثل نماز و روزه. نمیخوام از این واژه استفاده کنم ولی لطفاً خیلی مواظب باشید چون شیطان هر لحظه در کمین هست که هر طور شده (میتونه گناه باشه و گاهی اوقات استدلال ها و حرف های قشنگ) انسان را از خدا دور کند.
سلام دوست عزیز چطور قرآن در مورد محرم ها از پسر و برادر و خاله و…….رو گفته
چطور مو به مو در مورد روزه گفته
چطور در مورد حتی راه رفتن پیامبر در کوچه ها و مثل افراد جامعه بودنش گفته
چطور در مورد نحوه وضو گفته
حتی حتی در مورد ورود و خروج به اتاق والدین و دیگران گفته و بی نهایت مورد دیگه که
حالا دوست عزیز به نظرت نحوه نماز اینقدر سخت و طولانی بوده که حجم قرآن خیلی زیاد و طولانی میشده واقعا🤔🤔
انشالا خداوند مارو به بهترین مسیر ها هدایت کنه 🌷
سلام دوست عزیز!
وقتی چند تا از قوانین خداوند در قران بهم ثابت شده و درکش کردم دیگه برای بقیه چیزهایی که در قرانه باید دستام رو ببر بالا وتسلیم بشم حتی اگر حکمت اون اون چیز رو ندونم ودلیل علمی براش پیدا نکنم.
همونطور که پذیرفتم هر اتفاق وشرایطی که دارم تجربه میکنم خودم جذبش کردم.حتی اگر ندونم کدوم فکر وتوجه این پیشامد رو برام خلق کرده،ولی چون به درستی قوانین ودقت عمل سیستم اعتماد دارم دیگه نمیپرسم اول بگو کی وچطوری این پیشامد رو جذب کردم تا بپذیرم!
بنابراین نماز هم جزءهمون کارهاست که اگر ندونم حکمتش چیه وروش کار وتاثیر گذاریش چیه باچشم بسته میپذیرم واگر خیلی اشتیاق داشته باشم که از حکمتش سردر بیارم عطشش رو توی وجودم شعله ور تر میکنم تا پاسخ به وقتش بهم الهام بشه
آب کم جو، تشنگی آور بدست
تا بیاید آبت از بالا وپست
چون یقینا طبق قانون ،جواب رو جذب خواهم کرد اگر پرسش وعطشم حقیقی باشه!
واز آنجا که شرایط و آداب وضو ونماز رو آموختیم طبق آموزه ها انجام میدیم اما دیگه نشیم ملا نقطه ای وبه واژه ها وکلمات وجملات قفل کنیم !
من طبق تجربه شخصیم هر وقت خواستم که تمرکز کنم به معنی آیه ها در زمان ادای نماز وتلاش کنم که معنی حرفهایی که میزنم رو مرور کنم بسسسسسسیار سخت بوده ودر انتهای نماز به هیچ عنوان از نمازم رضایت نداشتم
اما از زمانی که قانون توجه و فرکانس واحساس رو فهمیدم به یه نتیجه رسیدم که در زمان نماز زبانم وظیفه داره اون کلمات ازش جاری بشه دستهام وظیفه داره در زمان قنوت رو به آسمان باشه پیشانیم وظیفه داره در زمان سجده به خاک باشه وبقیه اعضاءبدنم طبق آموزه ها اعمالشون رو انجام بدن وبهره شون رو ببرن حتی اگر من واندامم ندونیم که چه بهره ای میبریم وچه نتیجه ای از کائنات در یافت خواهند کرد
اما من در زمان نماز توجهم رو ببرم روی یک سیستمی که روبرویش قرار گرفتم سیستمی فوق العاده لطیف ونورانی وشکوهمند!
در واقع در یک احساس عاشقانه با خدا قرار بگیرم فقط احساس خوب احساس عشق احساس تبادل عشق!فارغ از کلمات ومعانیش!
فقط کافیه بفهمم کجا ودر محضر چه کسی وروبروی چه کسی قرار گرفتم !
وقتی میفهمم کجا ودر محضر چه کسی هستم خود بخود اون احساس خوب اون احساس عشق از وجودم تراوش میکنه وحس میکنم تمام انرژی وجودم با انرژی ارباب در هم تنیده میشه وتازه میشم ودوباره طراوت میگیرم
ونتیجه اش بروزرسانی شدنه!
گویاما حداقل سه بار در روز احتیاج داریم به روز رسانی بشیم!
وقتی که بروز رسانی شده باشیم اتصال به منبع سریعتر وبا کیفیت بالاتری اتفاق میفته!
پایدار وتندرست باشید
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
نمیدونم واقعا چجوری تشکر کنم بابت این همه راهنمایی و هدایتی که خداوند به وسیله شما دوستان عزیز برای من فرستاده تا بتونم بهترین زندگی رو برای خودم بسازم… واقعا از خدای خودم سپاسگزارم ، خدای یگانه ای که این بار همه چیز رو مسخر کرده تا من بتونم خالق زندگی خودم باشم و با مسائل و موضوعاتی آشنا بشم که قبل از این باهاشون کم و بیش بیگانه بودم.
من خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم ، از خدای خوبم که کسی رو تو مسیر زندگی من قرار داد که من رو با توحید آشنا کرد ، همسر عزیزم که با جملات جادویی اش منو به راه یگانه پرستی هدایت کرد ، اما از اونجایی که به قول استاد ، شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه روی سنگ سیاه توی دل تاریکیه ، من در مسائلی نا خودآگاه این شرک رو داشتم و نمیدونستم تا زمانی که با استاد عباس منش و دوره های فوق العاده ایشون آشنا شدم و مسیر زندگیم به طور کلی تغییر کرد ، من درباره وظایف بندگی ، مسائل دینی و … همیشه سوالات بی جوابی توی ذهنم داشتم که جواب هیچکس نمیتونست منطق منو رو قانع کنه ، همیشه همه جواب ها نقص داشت ، همیشه هیچ کس کامل نمیتونست انقدر قشنگ برای من مسائل رو توضی بده ، خدایا سپاسگزارم ازت که من رو به مسیری هدایت کردی که بتونم پاسخ همه این سوال هات و مسائلی که نا آگاهانه باعث شرک میشد رو از وجودم پاک کنم ، با خوندن این مقاله که درباره نماز نوشته شده بود ، جواب خیلی از سوالات که سالیان سال توی ذهنم بود رو گرفتم و از شما خیلی خیلی ممنونم ، خدا رو شکر میکنم که وجود پر مهر شما رو کنارم دارم و میتونم برای ساختن زندگی بهتر از راه های آسون و راحت ، ( به قول استاد سوت زنان توی یه جاده پر از زیبایی ) به اهدافم برسم . خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم…
باسلام وآرزوی سلامتی…..نماز خواندن به سنت پیامبری که از سوی خدا فرستاده شده و کتاب راهنمایی بشر را هدیه آورده…..بصورت روزانه و در نوبتهای تعیین شده….صبح ظهر وعصرومغرب و عشا….حالا نماز شب رو بی خیال میشیم……جهت گذراندن…دوره تکامل فردی و انسانی…..بین بنده و خالق….الزامی است….آیات قرآن معنای ظاهری داره و باطنی…اگر منظورت اینکه در قرآن کیفیت نماز و اذکار نماز نیامده….اینکه دلیل برنخواندن و تکلیف انجام ندادن نمیشود…آیات قرآن مربوط به احکام….توسط انسان کامل…همان آورنده ی کتاب….رسول اکرم…و بعد از آن…امامان معصوم….به مردم بیان شده است…..و عنوان نشدن کیفیت ظاهری..یک دلیل سطحی….از مفاهیم عمیق قرآنی است…. ای کسانیکه ایمان آوردید نماز بپادارید و زکات بپردازید…..پس اولین قدم بنده ی با ایمان…..نماز خواندن است….باتشکر
ممنون از دیدگاه خوب و تاثیرگذارتون داشتم یواش یواش بخودم شک میکردم که چرا نماز میخونم مرسی که آگاهم کردین خیلی ممنون🙏🙏
به نظر من کسانی که ازخوندن نمازبه همون طریقی که به ماگفته شده ،ینی صبح وظهروشب،لذت میبرن وواقعن ارتباط معنوی باخدای خودشون برقرارمیکنن . به همون راه خودشون ادامه بدن .البته اگه واقعن بالذت تمام وحس خوب اینکار،راانجام میدن .
اتفاقن به حال افرادی این چنینی غبطه میخورم ولی متاسفانه خودم این حس راندارم..
البته هرچندهم که به احساس خوب برسن این یکی از کارهای معنوی وارتباط باخدامیتونه باشه
من نمازم همیشه سر وقت با عشق میخونم از طریق نماز خیلی به خدا وصل میشم،بهترین نمازی هم منو خیلی به خدا وصل میکنه نماز جعفر طیار هست
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم
خیلی دوست دارم این مسیرو چون هیچ اجباری در اون نیست و دو سخن استاد بسیار روی من تاثیر گذاشت
1- از کسی یا چیزی برای خودت بت نساز
2- خودت بهش برس
دوست شماره 108 خیلی زیبا جواب دادن و خودشون به این رسیدن که چرا و چگونه باید نماز بخونن و هرکسی میتونه تو این موضوع آزادانه بهش برسه
ممنون بهترینها و براتون آرزومندم
دوست عزیز ما نباید نگاه کنیم اونایی که انجام میدن چکارمیکنن شایدمن خ.دم را پشت خیلی چیزها پنهان کنم واین هم بخاطر اون هست امروز ثابت شده که شما اول صبح بیدار میشی جملات تاکیدی مثبت بگو که ضمیر ناخود اگاهت فعال هستش فکرکن نماز صبح بیدار میشی با بزرگترین موجود دنیا صحبت می کنی کسی که تمام سیارات داره تموم زمین داره رزق وروزیت دستش قشنگ نیست. یکی از عناصری که چاکراها باز میکنه اب تموم بارهای منفی را پاک میکنه، به غیر از اون من عاشق سلام نماز هستم اگر به ترجمه اش فکرکنیم برمیگردیم میگیم سلام میکنم برپیامبرم چقدر عظمت من بزرگ که سلام میکنم به پیامبر بعدش در.ود میفرستم به خودم به من که یک بنده ای صالح هستم ودر آخرسلام میکنم به خداوند چقدر زیباست. یا همون وضو ما مسح سرکه میکشیم دریوگا چاکراتاجی داریم وبا خیلی روش ها پاکش میکنند برای باز شدنش ولی ما پنج باار مسح سر میکشیم که فکرمون باز بشه اینا زیبا نیست اینکه بعضی نماز خون ها خطا میکنند دلیلی بر بدی نماز نیست .مثلا من درس پزشکی بخونم بعد طبابت کنم دلیلی بر بد بودن وناکارامد بودن پزشکی نیست این به شخصیت من برمیگرده. فکر کن پنج بار در روز به خودت درود میفرستی
به نام رب مهربان و هدایتگرم
سلام
خدارو شاکرم که من رو هدایت کرد به مسیر شناخت بهتر از خودش خودم و جهان.
خدا رو شاکرم که اینجا هستم قوانین رو شناختم و هر روز به مدد الهی به لطف استاد و مریم جان و کامنت بچه ها هر روز بهتر توحید رو درک میکنم.
توحیدی که سرشار از ایمان سرشار از آرامش و احساس خوبه و خالی از شرک.
توحیدی که بهم میگه تنها تمرکزم رو روی تغییر شخصیت خودم بگذارم تا تمام جوانب زندگیم تغییر کنه.
توحیدی که به من یاد می ده به غذای ذهنم توجه کنم.
توحیدی که فقط و فقط من رو خالق زندگیم قرار داده.
توحیدی که به من یاد میده موفقیت هر انسانی تنها به خاطر باورها و نگاه توحیدی اون شخص هست نه کشور نه خانواده نه ویژگی خاص نه نژاد نه رنگ نه قوم و….
توحیدی که به من شیوه خاصی از عبادت رو آموزش نامیده بلکه راه درست ارتباط با معبودم رو بهم آموزش میده.
توحیدی که با درکش نه نگرانم نه مضطرب بلکه آرامم آرام آرام.
توحیدی که عشق رو برام به ارمغان میاره.
و …
استاد عزیزم ممنون که دست خدا شدی برام تا صداش رو بشنوم همه چی رو بهتر درک کنم و انشاالله عمل کننده باشم.
چقدر همه شرایط و اطرافم زیبا و عاشقانه میشه اگه نوع نگاهم رو بهش تغییر بدم.
در پناه رب مهربان شاد موفق و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
الله اکبر 💛
اینجا قسمتی از بهشته که دل آدم مجاب میشه ومیوه ای از این باغ چیدن در هر موردی دل وجان آدمو تلطیف میکنه به یقین میرسونه وآرامش میده
خداااایا بخاطر استاد عزیزمون ودوستان نازنینی که پر عشق وانرژی مثبت هستن
سپاسگزارم
متاسفانه در زمانی زندگی میکنیم که افرادی بدون داشتن حداقل معلومات راجع به ادبیات عرب، آیات قرآن و سنت و سیره به تفسیر قرآن میپردازند و بدآموزیهای خود را به قرآن کریم تحمیل میکنند.
پاسخگوی محترم از آنجا که در مقابل صلی تولی آمده، نتیجه گرفته که نماز در اصل یعنی توجه! حال آنکه تولی رویگردانی است نه بیتوجهی، و رویگردانی همان اعراض است که مفهومی غیر از بیتوجهی و نداشتن تمرکز دارد. همهی مسلمانان بر این باورند که نماز هیئت و روش مخصوصی دارد و امری خصوصی و میلی نیست که هرکسی به گونهای که دل خواه اوست بخواند، و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودهاند صلوا کما رایتمونی اصلی، یعنی همانطور که مرا دیدید نماز میخواهم، شما هم همانطور بخوانید.
عبادات در اسلام توقیفی است و نمیتوان آنها را بر اساس سلیقه انجام داد.
سلام تجربه خودم رودر مورد نماز خوندن میگم تمام وقتمو تو مساجد میگذروندم و نماز شب میخوندم طول مدتی که نماز خوندم شاید یکی دوبار سروقت نخوندم ،وقتی وارد جامعه شدم دیدم تمام حس های طمع شهوت خود برتر بینی حسادت فقر حس تنهایی شدید در وجودم هست ›،وقتی به تضادها برخوردم به خودم گفتم پس چرا نماز خوندنم منو نجات نداد چرا این حس ها وجودم هستن پس چرا وصل نشدم به خداوند ،اگه من وصل به خداوند میشدم نباید این حس ها تو وجودم باشن ، بدجوری سر خورده شده بودم من خیلی وقتمو برای نماز گذاشتم غافل از اینکه خودم رو پشت نماز قایم میکردم خیلی از خداوند کمک خواستم با کتابهای وین دایر آشنا شدم کم کم بر ترسهام بخاطر نماز نخوندن قالب شدم ،حالا چقدر بهم گفتن تو ریا کردی برا همین نتیجه نگرفتی ولی من درون خودم رو میشناختم میدونستم که با تمام وجود خداوند رو میخاستم و همیشه کلمه یارب رو صدا میزدم ،الان خداوند رو تو شادی مهربانی میبینم خداوند رو تو طبیعت در کویر کوهها دریا جنگل و همه حیوانات میبینم حتی شیطان هم از خداونده خیلی راحت مسیر اشتباه رو نشون میده با احساس بد فقط با کمی هوشیاری متوجه میشی کجا میخای بری ،خدا فقط به امواجی که از مغزمون خارج میشه کار داره نه حرفایی که به زبان میاریم .شاد باشین
دوست عزیز نفس عمل نماز خواندن هرکز نمیتواند بد باشد اما درک و بصیرت ارتباط بنده با خالق و لزوم ان را باید وارد نماز کرد. اگر این ارتباط بر مبنای عشق و معرفت باشد هرگز جایی برای رذایل اخلاقی نمی گذارد و موجب عروج معنویت وجود می گردد.
با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه اعضا محترم سایت
من میخوام پاسخ این سوال را با اتفاقی مهمی که در این سن ۴۷ سالگی برایم افتاد بدهم من با توجه به اینکه گفته شده ترسها یکی از مهمترین موانع ذهنی برای رسیدن به هدف هست یکبار که داشتم نماز میخواندم شروع نماز به خودم گفتم برای چه نماز میخوانم چرا بقیه اعضا خانواده ام مرتب نماز نمیخوانن ولی من مرتب نماز میخوانم و مورد تحسینشان هستم چرا هر وقت نمازم دیر می شود استرس میگیرم چرا نمیتوانم با آرامش و با حضور قلب نماز بخوانم و نکته جالب اینجاست که متوجه باور مهمی شدم چیزی که پدر و مادرم مرتب در گوشمان زمزمه میکردن که اگر نماز نخوانی جهنم منتظر توست عذاب خداوند در راه هست تا تو را به زمین بزند ترس ترس ترس فهمیدم ترس از همینهاست که من نماز میخوانم بدون آنکه به معنی آن توجه کنم خم و راست میشوم با حواس پرت با استرس اگر یک روز نماز نمیخواندم تا شب منتظر عذاب بودم اگه اتفاق بدی می افتاد ذهنم میگفت ببین نماز نخواندی این بلا سرت آمد تصمیم گرفتم این مانع ذهنی را از سر راهم بردارم به مدت یک هفته نماز را ترک کردم و این جمله تاکیدی را برای خودم ساختم خداوند بخشنده و مهربان است من عزیز خداوند هستم و به افراد موفقی نگاه میکردم و یا در ذهنم می آ وردم که با این که نمازرا شاید مرتب نمیخواندن اما زندگی موفق و آرامی داشتند و مدنظرم فقط موفقیت در پول نبود همچنین شما استاد بزرگ و هر قدمی که برمیداشتم شکر خدا را بجا می آوردم خدایا شکرت بابت سلامتی ام مثل موقع آب خوردن خدایا شکرت بابت موهبت ابی که به من عطا کردی و… استاد عزیز اعضای محترم نمیدانید چه آرامشی یافتم حواس پرتی هام خیلی خیلی کمتر شد ذهن و روحم آرام شد و من اینگونه به خداوند متصل شدم به نطر من نماز ارتباط والایی با خداوند است و تا زمانی که به ایمان قوی و تعالی نرسیم و نماز را درک نکنیم نمیتوانیم با حضور قلب نماز بخوانیم خواندن نماز انسان متعالی از نظر روحی و ذهنی میطلبد و من هم اکنون با آموزهای رایگان استاد در حال رشد ذهنی هستم و گه گاهی احساس کنم که با نماز باید به خداوند متصل شوم نماز میخوانم هر چند همین احساس را هم فکر میکنم بابت همان باور قدیمی که به ذهنم می آید و هنوز کامل پاک نشده هست و یک سوال که برایم بی جواب مانده چرا خانمها باید موقع نماز چادر سرشان بگذارند خیلی دوست دارم جواب این سوال را بدانم مگر خداوند نامحرم هست ؟ این اتفاق مهم زندگیم در یک لحظه و به صورت آنی به ذهنم آمد و با توجه به اینکه فایل شهود الهی استاد را گوش کردم تصویری فکر کنم همون آگاهی یا شهود الهی میشه گفت این اتفاق همون هست
ببخشید که طولانی نوشتم خیلی دوست داشتم این اتفاق و بیان کنم تا شاید مفید باشد و در رسیدن به پاسخ برای دیگران موثر باشد
سلام سوال خوبی بود واقعا چرا باید موقع نماز خوندن چادرپوشید و موهامون وبدنمون روبپوشیم؟مگ خدانامحرمه؟من ازخداهستم و دوس دارم راحت باشم باخدا .اگ نماز ینی ارتباط قلبی من و خدا دیگ چ نیاز ک من وضعیت ظاهری خودم رو جوری کنم ک خودمم دوس ندارم..
منم درحیرتم چراخانمهابرای نمازخوندن ،چادربایدسرکنن؟
سلام و عرض ادب خدمت استاد محبوب خداوند عباسمنش بی نظیر ، سرکار مریم خانوم شایسته و نگارنده ( ن والقلم و ما یسطرون ) ، همچنین همه شما فرهیختگان علم پ حکمت زندگی
خدایا شکرت از این همه آگاهی الهی و ناب که چراغ هدایت است از تاریکی و جهل بسوی روشنایی ایمان و توحید در عمل برای ایمان آورندگانت
خدایا سپاسگزارم که مرا در گروه انعت علیهم قرار دادی و از ظلمت و سردرگمی اول بوادی حیرانی در آوردی و اکنون به سرزمین نجات یافتگان رهنمونم گردیده ای
والله اکبر
گفتم در ظلمت و تاریکی بودم =
از زمانیکه بقول علماء دینی بسن تکلیف رسیدم بنا به ضرورت و بودن در خانواده ای اهل دیانت و عبادت و بندگی خداوند من نیز که هم پدر بزرگ مادریم و پدر بزرگ پدریم اهل نماز و روزه و قران و مجلس روضه و اوراد و اذکار بودند و دائم اهل تلاوت قرآن کریم من و اهل بیت را مرتبا به بر پا داشتن نماز و روزه وا میداشتند و به عبادت و پرهیزگاری تشویق مان میکردند
اما گاهی که در نمازه بویژه سهل انگاری میکردیم ما را نکوهش میکردند و بدتر زمانی که پای منبر می نشستیم
و اما هنگامیکه بسن نوجوانی بودیم مملکت دستخوش حوادث و بتعبیری در تملک از ما بهتران و ژن برتر قرار گرفت و صدور احکام جور واجور سبک شمردن نماز ، ملحد و تارک از صلواه واقع شدن از سویی و در اوردن شور مظاهر و نمادن دین داری از سویی ، تا ان زمان هیچگاه جز ادای تکلیف احساس خوبی از خواندن نماز و خوردن بعد از افطار از روزه داری نداشتم ، انهم برای ما ساکنین سرزمین تفتیده جنوب وامان از ان زمانهایی که روزه داری مان مصادف با تابستان قلب الاثر میشد یادم هست سالهای اول انقلاب دقیقا ماه های رمضان در تابستانها بود ،حفظ مظاهر و آئین های مذهبی در اوج بود ، از سویی صفوف نماز جماعت در مساجد که حضور هر فرد در صفوف جماعت در مساجد و عدم حضور و غیبت غیر موجهه کمش بی دین حتی اگر نمی گفتند ، اما چنین احساسی بتو دست میداد ، خلاصه نوعی عبادت احباری بی محتوا
همواره از درون با این نوع بندگی خدایی که ایستاده تا با نخواندن نماز و نگرفتن روز ه مرا برای هر روز نگرفتن روزه ۶۰ روز به اجبار به گرفتن جریمه روزه وادارد بیزار بودم و بیشتر وقتی میشنیدم که میگفتند پول بدهید بجای مرحوم مثلا بتعداد….. روز نماز بخوانند ، همیشه از این خدا میترسیدم و در بچه گی ام گاهی از ترس عقوبت های خداوند بر تن ضعیفم صورتم را با دستهایم می پوشاندم ،
عباسمنش عزیز بحق تو مورد لطف ویژه خداوند هستی اصلا تو ماموریت داشتی که بین خدا و خلق بویژه شیعیان صلح و صفا و آشتی بوجود آوری
مریم بانوی عزیز ، وقتی درک میکنم که میگویی :
بهترین شیوه ارتباط نمازگزار با صاحب تمام قدرت و نعمت درک و عمل به قوانین این نیرو است ،
وقتی میفهمم که کیفیت نماز و ارتباط من با این نیرو درونیست و دیگران نمیتوانند برای من تعیبن کنند که چگونه انرا بجای اورم و قران نیز هیچ مهر تاییدی بر روش این عبادت نزده است !
وقتی میدانم که نماز یعنی توجه کردن و توجه کردن یعنی عبادت و با این عبادت که میتواند تمرکز بر خوبیها ، نعمت ها، زیبایی ها، اندیشه های نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک، انجام هر کار خیر و پسندیده و خدمتی با هر یک از اعضا و جوارحم باشد که صَدّقَ و صَلّی\’ شود که معنای بندگی و ایمان است
و یا با توجه و تمرکزم بر ناخوبیها \’ نازیباییها و نگرانی ها \’ ترس از موهوم و اضطرابها نماد و نشانه های
فَلا\’ صَدّقَ و لا صلی
ولَکِن کَذّبَ وتَوّلی\’ باشم
و نعمت ها را نبینم و تایید نکنم و شکر گزارشان نباشم و از انها روی برگردانم \’ فقط خودم هستم و لاغیر .
و خداوند رحمان بمن اختیار داده که هر یک را خودم برگزینم و ثمره آن از آنِ من باشد
و کسی نه به زور مرا وارد بهشت میتواند بکند
و نه با فریب میتواند اغوا و وارد جهنم کند
و انچه دارم دارم و انچه هستم خودم هستم و این یعنی عین عدالت خداوند \’
راستی چه زیباست خودت را و باورهایت را بشناسی و بدانی که نتیجه فرکانسهایی که از باورهایت دریافت میکنی چیست ؟@!!
و خدایت را بشناسی و قوانینش را درک کنی و بقول استاد عباسمنش فکر خدایت را بخوانی و به قوانینش عمل کنی و این یعنی اینکه خالق زندگیت خودت هستی چه زیباست !
خدایا سپاسگزارم که اکنون در نمازم تو را تنها منبع قدرت و نعمت میدانم و با احساس خوب لحظه شماری میکنم که هنگام عبادتت فرا رسد و با کیفیتی که حالم را خوش میکنم نمازم را برپا میدارم و بعد از نمازم روحیه ای عالی پیدا میکنم برای تمرکز بیشتر بر نعمت های زندگی که بیشمار از آنها برخوردارم \’ به آرامش میرسم و وجودم را
اِلاّ بِذِکرِاللّه تَطمَئِنّ القُلُوب
فرا میگیرد .
خدایا سپاسگزارم که حتی المقدور با نمازم ویژه گیهای شیطان ذهنی ام را مثل بخل \’ و حسد \’ طمع \’ نگرانی \’ اضطراب و ترس را پشت سر میگذارم و از صفات عشق به همه مواهب الهی زندگی \’ سپاسگزاری از تمام نعمت هایی که دارم و دیکران دارند \’ ایمان بغیب \’ باور قلبی باینکه اگر بتو بسپارم بهترین ها را دریافت میکنم \’ را جزیی از وجودم میدانم .
اکنون که در نمازم و در هر توجه ام بر زیبایی های جهان اطرافم آگاهانه موجودیت فرکانسی خودم و نحوه عملکرد قوانین خداوند را میشناسم \’میدانم که بسوی ارتباط با نیروی درونیم هدایت شده ام و این یعنی کم شدن فاصله بین روح و ذهنم \’ تا خدایگونه تر شوم \’ تا آرامشم بیشتر شود .
الان میدانم که میتوانم بمیل و دلخواه خودم بر هر خیر و نیکی و زیبایی توجه و تمرکز کنم و حال دلم را خوش کنم و خوشی و خوشحالیم چه در نماز گزاردنم باشد \’ یا انجام کاری نیکو یعنی تو را عبادت میکنم و نتیجه عبادت و بندگی بر مقام ربوبی تو یعنی احساس خوب \’ این حال را پیدا کردن یعنی انجام ماموریت جهان هستی با تمام وجود برای وارد کردن بهترین و بیشترین نعمت هایی که آرزویش را دارم بتجربه زندگیم. راستی چه رابطه معنا و مفهومی زیبایی .
استاد و مریم بانوی عزیز سپاسگزارم که چنین شفاف درهای بهشت زندگی در دنیا و آخرت را برویم باز کردید
و خدا را خدا را خدا را سپاسگزارم که مرا به این مسیر سراسر عشق و عزت بندگی هدایت کرد \’
در جوانی کتابهایی بویژه حسب علائقم در حوزه تاریخ مطالعه میکردم یکی از ان کتب \’ قعه الموت یا خدوند ….. نام داشت
با مطالعه ان کتاب بکلی از دیندار بودن چندشم آمد که چطور با ابزار دین دست بقتل ادما بر اساس یک نوع دیدگاه میزدند و از غفلت جامعه بنفع تعابیر خویش حکمرانی میکردند که البته تاریخ سراسر حاوی و راوی دیدگاهای مخوف مذاهب و مسلک های سطحی و من دراوردی ای است که هیچ ربطی بخدا و قوانین الهی نداشته و ندارند و نوعی از همان تعصبات در عصر حاضر کج فهمی هاییست که فرزندان نا خلفش داعش و بسیاری از باورهای اشتباهی شده که در قالب دفاع از اسلام به عناوین مختلف ریشه دین را میزنند و آب را به جویبار خویش هدایت میکنند .
چه زیباست وقتی درک میکنی ایاک نعبدوا و ایاک نستعین \’یعنی نادیده گرفتن هر انچه ذهنت در تو بزرگ و قدرتمند جلوه میدهد \’ و در مقابل انها بتو احساس ضعف\’ عجز\’ناتوانی\’ ناامیدی \’ درماندگی \’ پریشانی و کمبود میدهد \’
وای خدایم چه حال خوبی داری که میفهمی ایاک نعبدوا و ایاک نستعین یعنی نادیده گرفتن راهکارهای ذهنی که آورده اش برایت تغییر عوامل بیرون توست \’ و زیباتر انگاه که تو بر تغییر باورهای خودت متمرکز میشوی \’ و صلوه میکنی بر هر چه خیر و نیکویی و زیبائیست \’
بر نشانههای قدرت لایزال نیرویی متمرکز میشوی که خودش را در سپاسگزاری \’ عشق در روابط \’عاطفی \’ عزتمندی در روابط اجتماعی \’ شغلی \’ سلامتی و فراوانی و برکت نشانت میدهد. واقعا این خدا را باید پرستش کرد باید لحظه ای هزار بار شکرش را بجای اورد و سپاس از استاد عزیز که ما را به این وادی خوشبختی دنیا و اخرت دعوت کرد .
مریم بانوی ارزشمند چه زیبا یادآوری کردی که بجای خشم و مقصر دانستن دیگری \’ یا سرزنش کردن خودم در برخورد با هر ناخواسته ای فرکانس های خودم را دلیل نتایجم بدانم و برای تغییر باورهای اقدام کنم تا رابطه ای همیشگی با منبع قدرت و ثروت که همواره نیروی خیر بر زندگی من است داشته باشم . همان نیرویی که قانونش :
ان مع العسر یسری است \’
تا بیاد اورم که اتفاق نا زیبایی امده است تا مرا به مقامی بالاتر از جایی که هستم برساند و همه ابزار و راهکارهایی که برای پیمودن مسیر تکاملم نیاز دارم را خداوند بهمراه آن اتفاق یا مانع یا بظاهر گرفتاری بمن ارزانی داشته است .
و اینجاست که با این درک بمقام الا بذکرالله تطمئن القلوب نائل گشته ام و این است رحمت پروردگار در حق بنده ایمان بغیب اورده اش .
و انگاه که چنین شدی یعنی تابع ندای درونت و هدایت قلبت شده ای \’ یعنی ظرف وجودت را آماده دریافت الهامات الهی کرده ای \’ یعنی ایمان و یقین و اطمینان برای رسیدنت با احساس خوبی که داری درونت موج میزند \’نگران هیچکس و هیچ چیزی نیستی \’ آرامش داری چون در صندلی قطاری که خدا لوکوموتیو ران آنست سواری و از جنگل های سرسبز و کوه های سر بفلک کشیده پوشیده از برف و آبشارهای زیبا و روح بخش و جویبارهای مملو از برکت و ثروت در روی زمین \’ در حال صلوه و توجه بر نعمت هایی هستی که لایق داشتن همه انها هستی و بمقامی رسیده ای که خداوند وعده اش را بتو داده است . و تو میتوانی آگاهانه در مسیر توحید بمانی و بسوی ابدیت در حرکت باشی.
خدایا سپاسگزارم که توحید یعنی انرژی ای که به انچه بزیبایی اعم از افکار خوب \’ باور خوب \’ گفتار خوب \’ اعمال خوب \’ نیات خوب و توجه و تمرکز خوب در ذهنم نگه میدارم بزیبایی واکنش نشان میدهی و بفرمانت کائنات بخشنده ات خواسته هایم را مثل نعمت باران بر زندگیم میبارند و مانند آفتاب عالم تاب انوار طلاعیش را بر همه جنبه های زندگیم می تاباند .
چه شور انگیز است که میدانم من از توحید و یگانگی ای تبعیت می کنم که در تمام ابعاد زندگیم و برای ارتقاء و پیشرفت و تکاملم فقط با یک نفر در مسابقه هستم و آن یک نفر جز خودم نیستم و برایم ایاک نعبدوا و ایاک نستعین یعنی هیچکس لا اله الا الله نیست \’ خداست و من تنهای تنها و انگاه که چنین شدم یعنی خدایگونه ام و چه باور قشنگی که بجز خدا نبینی \’ دولت و سیاست و دلار و قانون مصوب مجلس و مقررات پلیس و ……. همه و همه پشت الله و اکبرت بعد از قیام به صلوه محو میشوند .
هر انچه بیماری و امراض واگیردار و ناخوشی در پشت باورت نابود میشوند و میدانی که حضور هر چیزی در زندگیت بدون انتخاب و اختیار خودت نیست و این تویی که با توجه \’ صلوه و تمرکزت هر جنبه ای را وارد تجربه زندگی ات کرده ای \’ و چه عاشقانه است خدا را با تمام عظمت و سبحان ربی العظیم \’ سبحان ربی اعلا \’ سبحان ربی الکریم و سبحانک سبحانک سبحانک اینچنین روئوف و مهربان در حق خودت و همه بندگان ببینی و خدایی را عبادت کنی که بتو اختیار خلق زندگی ات را بهر کیفیتی عطا کرده \’ آیا این خدا را در خواب و بیداری و به پهلو و نشسته و در حال راه رفتن و زیر دوش آب گرم و در زیر اب استخر و در قدم زدن در میان گلها و چمن ها و بهنگام نوشیدن و خوردن ستایش گردن شایسته نیست ؟
خدایا سپاسگزارم که اگاهم کرده ای تا بدانم که نتیجه اکنون داشته هایم نوع نگاه \’ باور و صلوه خودم بوده است و اگر از اکنونم در هر جنبه ای از زندگیم ناراضی هستم اختیار دارم که بهمین سادگی نتایجم را تغییر دهم . خدایا پرستش و صلوه یگانه خاص بارگاه ربوبی توست و چه خوشبختم من که عبد و بنده و صلی تو باشم .
چه ارزشمند است چه سعادتمندانه است که از دغدغه ها\’ نگرانی ها \’ ترس از موهوماتی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتند رها باشی \’ و از باور عموم جامعه ای که خود را درگیر این ترسها میدانند\’ تافته ای جدا بافته شده باشی که مثل راننده ای ماهر بتوانی از لابلای سنگلاخها و پیچ ها و گردنه به آسانی عبور کنی و از رانندگی در مسیر لذت ببری و خدا را بر نعمت های مسیر سپاسگزار باشی \’ و این یعنی لایق رسیدن به هر انچه آرزویش را داری \’چه خوب است اگاهانه بدانی کجای زندگی هستی تا خودت را تغییر دهی .
الهی ای رب الارباب \’ ای سبحان ربی الاعلاء و بحمده \’ ای سبحان ربی العظیم و بحمده \’ ای ذلجلال و الاکرام \’ ای یگانه قابل پرستش و عبادت و ستایش
تو را به یگانگی میپرستیم در هر حال ما را یاری کن جز تو نبینیم \’جز تو نپرستیم و جز از تو یاری و مدد نجوییم
انک انت الکریم
انک انت القدیر
انک انت المستعان
انک انت الوهاب
خدا برایمان کافیست \’
برایتان از این خدای مهربان و بخشنده بیکران شادی \’ خوشبختی و برکت و فراوانی و سعادتمندی در عرش کبیریایی دنیا و آخرت آرزومندم .
به نام خدای مهربان، سلام.. سپاسگزارم ازخداوندی که هرلحظه هدایتمان میکند،جواب خانم شایسته زیبابودودل نشین،، اماامروزمتوجه نکته ای شدم دراینجامینویسم تایادم نرود.. ماوقتی میگیم فلانی انسان خدمتگزاری است. یعنی چه؟؟؟ آیایکباردرعمرش خدمت کرده یا۲باریا۳بار……….. نه! همیشه درحال خدمت است وجزویژگی های شخصیتی اش میباشد، درقرآن گفته شده نمازگزاران ! شکرگزاران!!! یعنی همیشه درحال نمازبودن، یاصلاه بودن!!! من ردنمیکنم نمازعرف راوخودم هم دوسش دارم ومیخونمش، امااگرمیخایم طبق قرآن عمل کنیم بایدنمازگزارباشیم، یعنی همیشه درحال نمازباشیم، یعنی درحال توجه کردن به خدا، درمسیراوگام برداشتن و…. همیشگی باشد، تاجزءنمازگزاران باشیم ان شاءالله ☘️☘️☘️
باسلام خدمت دوستان و گروه تحقیقاتی عباس منش در این آیه همه چیز در مورد سوال به واضح گفته شده موفق باشید.
.
سوره ی بقره آیه ی 125
.
وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ
و چون خانه [کعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید (۱۲۵)
با سلام و احترام
من پاسخ شما رو نسبت به چگونگی و چرایی نماز خوندن رو مطالعه کردم ، نماز در قالب فردی قطعا توجه و تمرکز به قدرت نامتناهی پروردگار ست چیزی که شما و اکثر دوستان هم براین باور هستن ، اما نظر من اینه که ما بایستی زاویه دیدمون رو تغییر بدهیم ،اصلا چرا بحث الان درباره نماز هست ؟! چرا همه جای این کره خاکی نماز برپا میشه !؟ چرا راجع به شیوه های نمازگذاشتن اختلاف نظر هست ؟! آیا به غیر از گسترش و تکثیر این فریضه یا دین در جهان بوده مسلما خیر
نظم اساس گسترش و پیشرفت هست داشتن یک چهارچوب خاص و مشخص و معین
براتون یه مثال میزنم : به برند مک دونالد توجه کنین تو ی آمریکا توی اروپا توی آسیا هر کجای این دنیا که شما به این رستوران ها مراجعه کنید ،کیفیت و فرمول غذا به یک شکل ه ، قیمت ها معادل سازی و یکسان ه، حتی لباس پرسنل هم یکسان ه، بعضا رنگ بندی ها و خیلی چیزهای دیگه یکسان و به یک شکل هستند و متحد
این فقط و فقط کیفیت من دونالد باعث این همه گسترش و رشد این برند شده مسلما خیر
احتمال زیاد عواملی چون سیستم و نظم هم در این پیشرفت تاثیر گذار بوده و هستن
حالا فرض کنید من دونالد میگفت :هدف اصلی ما سیر کردن شکم آدم هاست و یا لذت بردن اونها از غذا
من به شما ها نمایندگی میدم و شما ها هم هیچ اداب و ترتیبی نجویید و هر چه میخواهد دل تنگ تون بگوئید فقط اصل رو درنظر داشته باشین..! چه اتفاقاتی حاصل میشد :
نوعی بی نظمی شدید و عدم تمرکز و توجه شاید در این اوصاف بعضی ومعدو رستوران های هم پیدا میشدن که شیوه ی بهتر و غذای بهتری نسبت به مک دونالد فعلی ارائه کنن مطابق با میل و سلیقه بومی و محلی و شاید عده دیگری هم فقط سود و سوء استفاده رو درنظر میگرفتن و …
به هرحال هر چه میشد این نمی شد که اکنون همه جای جهان شناخته شده و پر منفعت باشد
ببنید این فقط یک مثال بود
حالا همین جریان رو برای نماز درنظر بگیریم
خوب هر کسی هر طوری که دوست داره با قدرت مطلق ارتباط و پذیرش برقرار کن ه
این نفوذ تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد
این جریان و وحدت انرژی مثبت
پس من فکر میکنم در باب نماز دو دیدگاه مطرح ه
۱: ارتباط قلبی و فردی
۲:ارتباط جمعی، نفوذ و تغییر در جهان هستی
ادامه دارد..
باسلام
درمورد پاسخ دوستمون محمدحسین که باعث شد بیشتر به این مساله «صلوة» فکر کنم،
باید بگم اولا ممنون از شما که با پاسختون موجب تفکر بیشتر من بر این موضوع شدید
و مطلب بعد اینکه طوری که من از صحبتهای محمد حسین عزیز متوجه شدم بهترین نوع صلوة از نظر ایشون یعنی برپا کردن نماز در زمان مشخص و به شیوه یکسان و یک شکل تا اینکه نفوذ و گسترش و پیشرفت بیشتری رو منجر بشه و اگر غیر ازین باشه بی نظمیه و…
خوب حالا سوال من اینه که آیا اگر «صلوة» رو باتوجه به صحبتهای استاد که خانم شایسته به زیبایی در پاسخ به این موضوع در بالا ذکر کردن توجه به منبع و رب و توجه به قوانین منبع در نظر بگیریم آیا این صلوة بی نظمی درش دیده میشه؟
و آیا اگر هر چه این تمرکز و توجه بیشتر و باکیفیت تر شود و افراد بیشتری به این فیض نائل بشن نتیجه غیر از یکی شدن با خود و خدای خود است؟
و آیا اصل و هدف چیزی جز فهمیدن خود و خدای خود و عوامل و قوانین بی بدیلی است که در قرآن آمده و استاد هم بارها به آن اشاره کردن، و یکی شدن اینها همه با هم است؟
آیا توجه کردن به منبع و خالق هستی که باعث توجه به خوبیها، زیباییها، درستیها و روی برگرداندن از نادرستیها و ناخوبیها میشود و درنهایت یکی شدن با او را در بردارد بهتر و دلنشین تر و قابل پذیرش تر است یا دولا و راست شدن در زمان و مکان خاص که اغلب از روی ناآگاهی و بدون توجه انجام میپذیرد و نتیجه اش هم که اگر قرار بود مبارک و میمون باشد باید تا بحال برای ما جماعت مسلمان اتفاق می افتاد لااقل.
البته که خود من سالهای سال نماز خوانده ام اما دریغ از نتیجه ای ملموس
اما فکر میکنم که توجه و تمرکز بر منبع و قوانینش هرچه بیشتر و بهتر انجام پذیرد نتایج ملموسی به همراه خواهد داشت که شاهد مثال اش شخص آقای عباس منش و افرادیست که دنبال کننده افکار و آموزه های ایشان و البته عامل به این آگاهیها هستند و هر فرد خود میتواند این موضوع را شخصا تجربه کند.
خداروشکر بخاطر همه چیز و خداروشکر که بزرگترین آموزگار ما اوست و خداروشکر بخاطر دستهای بینهایتش برای آگاهی دادن به ما.
ممنون و سپاسگذار از استاد عزیز و عزیز دلشون که صمیمانه آگاهیهاشونو با ما درمیون میذارن و پرچمدار این طریق زیبا هستند.
سلام دوست خوبم.
اگه بخوای به طوردائمی نمازخون بشی وهیچ وقت ترک نکنی هنگام نمازخواندن بایدحس خوب روتجربه کنی خداروقدرت مطلق دنیابدونی وتمام حرفات ودرخواستهات روفقط به اوبگی.
بایداعتقادت به خدامحکم باشه وبه وجودش ومهربانیش شک نکنی.اگه باهاش دوست باشی نمازخوندن برات یه حس عالی میشه که برای خوندنش لحظه شماری می کنی.بایدبدونی که فقط اونه که میتونه ازهمه نظربهت قدرت بده ومراقبت باشه.
بااین حسای خوبه که برای همیشه دوست داری نمازبخونی.
سلام دوست عزیز
کلمات شما در عین سادگی و کوتاهی معرف بخش عمده ای از نگاه به نماز بود .من که موافقم
سپاس از پاسخ شما