بهترین شیوه برای خواندن نماز چیست؟ - صفحه 1

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیبهترین شیوه برای خواندن نماز چیست؟
11

اگر تعریف ما از نماز، ارتباط با نیرویی است که‌ تمام قدرتها و نعمت‌ها را از او می‌دانیم‌، به نظر من بهترین شیوه برای ارتباط با او را وقتی درک خواهیم کرد که قوانین این نیرو را درک کنیم یا به قول استاد عباس منش بتوانیم فکر خداوند را بخوانیم و زاویه نگاه مان به جهان و اتفاقات اطرافمان را نزدیک کنیم به قوانین این نیرو.

به نظر من نماز یک ارتباط درونی با منبع است و چگونگی این ارتباط درونی را دیگران نمی‌توانند برای من تعیین کنند. ما در قرآن هیچ شیوه‌ی مشخصی برای نماز خواندن پیدا نمی کنیم. فقط درباره این صحبت می شود که پیامبران صلوه می کردند.

آنچه که «نماز» نامیده ایم در قرآن به صلوه یاد شده است. صلوه از ریشه «ص ل و» است. قرآن همواره مهم ترین موضوعات را‌، از طریق تضادهای آن به ما توضیح می دهد. زیرا این بهترین شیوه برای رسیدن به درک صحیح و عمیق درباره یک مفهوم است.

در قرآن  تنها آیه ای که در باره معنی و مفهوم صلاه صحبت شده است، این آیه از سوره قیامت است که می گوید:

فَلَا صَدَّقَ وَ لَا صَلىَ‏(31)

وَ لَکِن کَذَّبَ وَ تَوَلىَ‏(32)

یعنی تصدیق نکرد و توجه نکرد بلکه تکذیب کرد و روی برگرداند

همچنانکه در این آیه می بینید در مقابل کلمه صَلىَ‏، کلمه تَوَلىَ را به معنی روی برگرداندن آورده است. پس صلوه یعنی توجه کردن؛

صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.

همان مسائلی که استاد در جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط درباره هماهنگی میان ذهن و روح بیان می کند یا در جلسات ۹ و ۱۰ راهنمای عملی دستیابی به رویاها درباره شناخت نیرویی صحبت می کند که آن را خدا نامیده‌ایم.

ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمت‌ها توجه می‌کنیم‌ و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم‌، آن را وارد زندگی‌مان می‌کنیم‌.

پس شیوه‌ی این توجه را احساس‌مان تعیین می‌کند. یعنی قطعا باید شیوه‌ای باشد که این ارتباط به قول خداوند ما را به آرامش برساند و الابذکرالله تطمئن القلوب بشود.

یعنی اگر شیوه شما در برقراری ارتباط‌ با این نیرو، شما را به آرامش و اطمینان قلبی می رساند، پس این ارتباط درست است.

اگر شیوه شما در برقراری ارتباط با این نیرو ویژ‌‌گی های شیطان گونه ای مثل طمع‌، بخل‌، خشم‌، نگرانی‌، پریشانی و ترس را از شما دور می‌کند‌ و به هر ویژ‌‌گی خداگونه‌ای مثل عشق وروزی‌، سپاسگزاری‌، ایمان‌، اطمینان قبلی و امید نزدیک می‌کند‌، یعنی این ارتباط درست برقرار شده است.

هرچه قوانین این نیرو و موجودیت فرکانسی خودمان را بهتر بشناسیم، چگونگی برقراری این ارتباط درونی و بندگی کردن در برابر این نیرو را بهتر درک می کنیم، بیشتر به این نیرو اعتماد می کنیم و بیشتر روی قدرت و هدایت هایش حساب می کنیم. در نتیجه نگرانی هایمان کمتر می شود و  به آرامش و اطمینان قبلی بیشتری می رسیم.

در قرآن نیز آمده که محمد، موسی و عیسی صلوه می کردند اما عیسی به شیوه خودش و موسی هم به شیوه خودش. محمد به همان شکلی که عیسی صلوه می کرد، آن را انجام نمی داد‌، بکله شیوه خودش را داشت

من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «الا بذکرالله تطمئن القلوب» را نشانه ی درستی رابطه ام با خداوند و صلوه کردن بدانم.

من تلاش می کنم تا یاد بگیرم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در عمل اجرا کنم یعنی‌: نادیده بگیرم هر  توصیه، تهدید، راهکار یا پیغامی که از جانب شیطان ذهنم می‌آید و به من احساس ناامیدی‌، نگرانی‌، درماندگی‌، ترس و کمبود می‌دهد.

برای من صلوه یعنی‌، متمرکز کردن کانون توجه‌ام به نشانه‌های قدرت این نیرو که‌ خودش را در فراوانی‌، ثروت‌، عشق‌، سلامتی‌، سپاسگزاری و هر خیری نشان می‌دهد که داشتنش را می‌خواهم.

‌برای من تسبیح خداوند یعنی‌، تمام لحظه‌هایی که می‌توانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه‌کنم‌، می‌توانم نعمت‌های اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم‌، می‌توانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد‌، توانایی‌های‌شان را تحسین نمایم‌ و می‌توانم پذیرای این‌همه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاری‌است.

برای من صلواه یعنی‌، به جای خشم‌ و انتقام‌، فرکانس‌های خودم را دلیل نتایجم بدانم‌، سپس به جای سرزنش خودم‌، برای تغییر فرکانس‌هایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم‌، رابطه‌ی همیشگی‌ام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.

همان نیرویی که قانونش ان مع العسر یسری‌ است.

وقتی به یاد می‌آورم که این نیرویی که بخشی از او هستم‌، قدرت خلق زندگی‌ام را در دست فرکانس‌هایم قرار داده‌، آنوقت عبادت این نیرو را‌، کار کردن روی فرکانس‌هایم و کنترل کانون توجه ام می‌دانم تا فراوانی ها و نعمت هایش را بیشتر ببینم، سپاسگزارتر باشم، روی هدایت هایش بیشتر حساب کنم و خودم را برای دریافت برکت هایش بیشتر لایق بدانم.

صلوه یعنی‌، تابع هدایت قلبم بشوم. یعنی وجودم را برای جاری شدن آنچه هموار کنم که‌ به من‌، احساس امید‌، ایمان‌، یقین و اطمینان می‌بخشد و از هر آنچه روی برگردانم که مرا  در پیروی از هدایت های این نیرو مردد می کند و برایم بانگ نا امیدی سر می دهد.

آگاهی‌های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها خصوصاً جلسه نهم و دهم این دوره، نقطه عطف درک و اجرای توحید برای من بوده و بهترین شیوه عبادت و صلوه را به من آموخته. هربار که دوباره در انجام کارها به شیوه ذهنم غرق می‌شوم‌، سری به آن آموزش‌ها می‌زنم تا خداوند دوباره شیوه‌اش را به یادم آورد.

برای من هیچ شیوه‌ای بهتر از این نیست که‌، اجازه دهم کارها به شیوه برنامه‌ریزی این نیرو انجام شود. نیروی که دارای قدرت بی نهایت و بخشندگی بی حساب است. نیرویی که از کلیت مسیر آگاه است.

انجام کارها به شیوه او یعنی‌ اجرای قوانین او. یعنی اجرای توحید در عمل. برای من صلوه یعنی تمام لحظاتی که می‌توانم در مسیر توحید بمانم.

توحید یعنی‌: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست. توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.

فراوانی‌ای که هر لحظه مثل باران بر من می‌بارد و مثل خورشید بر من می‌تابد. اما به اندازه‌‌ای که این ارتباط را تأیید می‌کنم و به این فروانی توجه(صلوه) می‌کنم‌، در دسترسم قرار داده می‌شود.

توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ام تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.

توحید یعنی‌: تغییر همه جنبه‌های زندگی‌ام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقه‌ای که فقط من در آن شرکت دارم‌، نه همسرم‌، نه فرزندم‌، نه شهرم‌، نه کشورم‌، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکت‌ام‌، نه شغلم‌، نه حتی یافته‌های دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوه‌های پزشکان برای برگردان سلامتی.

برای من توحید یعنی‌، بتوانم واکنش‌ها و نگرش‌هایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که‌، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.

توحید یعنی اگر می‌خواهم بزرگ شوم باید از خیلی از دغدغه‌ها‌، ترس‌ها و نگرانی‌هایی بگذرم که‌ اکثریت جامعه‌‌ام درگیر آن هستند و بپذیرم که دنیای من‌‌، فقط و فقط فرکانس‌های خودم هستند.

همسرم‌ و عشقی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره لیاقت است یا عدم لیاقت.

کسب و کارم و درآمدی که از او دریافت می‌کنم یا نمی‌کنم‌، قالبی از باورهای خودم درباره فراوانی است یا کمبود.

سلامتی‌ و آرامشم‌، قالبی از میزان کنترل ذهنم برای‌، باز گذاشتن راه اتصال با اصلم است.

توحید یعنی وحی منزل بدانم که‌، اگر این فرکانس‌ها درست شوند‌، بدون شکّ‌، وضعیت مالی‌ام‌، رابطه‌ام‌، سلامتی‌ام و… درست می‌شود.

وقتی قانون خدایی که او را منبع تمام نعمت‌ها و ثروت‌ها می‌دانم این است که: تمام اتفاقات زندگی‌ام نتیجه فرکانس‌های خودم است‌، چرا فکر می‌کنم تغییر را باید از جایی به جز فرکانس‌ها و باورهایم شروع کنم؟

چرا راه تغییر تجربه‌ام از این رابطه‌، این شغل‌‌، این درآمد‌‌، این سلامتی و … را تغییر کانون توجه و فرکانس‌هایم ندانم؟

چرا راه داشتن تجربه‌ای بهتر از زندگی در تمام جنبه‌هایش را‌، درک بهتر قوانین این نیرو ندانم و به جای پرداختن به فرعیاتی به نام عوامل بیرونی‌، به این اصل وصل نشوم؟!

منابع بیشتر درباره درک توحید عملی، شناخت صحیح خداوند و اتصال با این قدرت ابدی:

جلسات اولیه دوره عشق و مودت در روابط

جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

مصاحبه با استاد عباس منش | قسمت ۶‌

جلسه 10 دوره جهان بینی توحیدی

«قدم دوم | دوره 12 قدم» (جلسه هفتم)

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
42

سلام دوست عزیز!
وقتی چند تا از قوانین خداوند در قران بهم ثابت شده و درکش کردم دیگه برای بقیه چیزهایی که در قرانه باید دستام رو ببر بالا وتسلیم بشم حتی اگر حکمت اون اون چیز رو ندونم ودلیل علمی براش پیدا نکنم.
همونطور که پذیرفتم هر اتفاق وشرایطی که دارم تجربه میکنم خودم جذبش کردم.حتی اگر ندونم کدوم فکر وتوجه این پیشامد رو برام خلق کرده،ولی چون به درستی قوانین ودقت عمل سیستم اعتماد دارم دیگه نمیپرسم اول بگو کی وچطوری این پیشامد رو جذب کردم تا بپذیرم!

بنابراین نماز هم جزءهمون کارهاست که اگر ندونم حکمتش چیه وروش کار وتاثیر گذاریش چیه باچشم بسته میپذیرم واگر خیلی اشتیاق داشته باشم که از حکمتش سردر بیارم عطشش رو توی وجودم شعله ور تر میکنم تا پاسخ به وقتش بهم الهام بشه

آب کم جو، تشنگی آور بدست
تا بیاید آبت از بالا وپست

چون یقینا طبق قانون ،جواب رو جذب خواهم کرد اگر پرسش وعطشم حقیقی باشه!

واز آنجا که شرایط و آداب وضو ونماز رو آموختیم طبق آموزه ها انجام میدیم اما دیگه نشیم ملا نقطه ای وبه واژه ها وکلمات وجملات قفل کنیم !
من طبق تجربه شخصیم هر وقت خواستم که تمرکز کنم به معنی آیه ها در زمان ادای نماز وتلاش کنم که معنی حرفهایی که میزنم رو مرور کنم بسسسسسسیار سخت بوده ودر انتهای نماز به هیچ عنوان از نمازم رضایت نداشتم

اما از زمانی که قانون توجه و فرکانس واحساس رو فهمیدم به یه نتیجه رسیدم که در زمان نماز زبانم وظیفه داره اون کلمات ازش جاری بشه دستهام وظیفه داره در زمان قنوت رو به آسمان باشه پیشانیم وظیفه داره در زمان سجده به خاک باشه وبقیه اعضاءبدنم طبق آموزه ها اعمالشون رو انجام بدن وبهره شون رو ببرن حتی اگر من واندامم ندونیم که چه بهره ای میبریم وچه نتیجه ای از کائنات در یافت خواهند کرد
اما من در زمان نماز توجهم رو ببرم روی یک سیستمی که روبرویش قرار گرفتم سیستمی فوق العاده لطیف ونورانی وشکوهمند!
در واقع در یک احساس عاشقانه با خدا قرار بگیرم فقط احساس خوب احساس عشق احساس تبادل عشق!فارغ از کلمات ومعانیش!
فقط کافیه بفهمم کجا ودر محضر چه کسی وروبروی چه کسی قرار گرفتم !
وقتی میفهمم کجا ودر محضر چه کسی هستم خود بخود اون احساس خوب اون احساس عشق از وجودم تراوش میکنه وحس میکنم تمام انرژی وجودم با انرژی ارباب در هم تنیده میشه وتازه میشم ودوباره طراوت میگیرم
ونتیجه اش بروزرسانی شدنه!
گویاما حداقل سه بار در روز احتیاج داریم به روز رسانی بشیم!
وقتی که بروز رسانی شده باشیم اتصال به منبع سریعتر وبا کیفیت بالاتری اتفاق میفته!

پایدار وتندرست باشید


34

دوست عزیز ما نباید نگاه کنیم اونایی که انجام میدن چکارمیکنن شایدمن خ.دم را پشت خیلی چیزها پنهان کنم واین هم بخاطر اون هست امروز ثابت شده که شما اول صبح بیدار میشی جملات تاکیدی مثبت بگو که ضمیر ناخود اگاهت فعال هستش فکرکن نماز صبح بیدار میشی با بزرگترین موجود دنیا صحبت می کنی کسی که تمام سیارات داره تموم زمین داره رزق وروزیت دستش قشنگ نیست. یکی از عناصری که  چاکراها باز میکنه اب تموم بارهای منفی را پاک میکنه، به غیر از اون من عاشق سلام نماز هستم اگر به ترجمه اش فکرکنیم برمیگردیم میگیم سلام میکنم برپیامبرم چقدر عظمت من بزرگ که سلام میکنم به پیامبر بعدش در.ود میفرستم به خودم به من که یک بنده ای صالح هستم ودر آخرسلام میکنم به خداوند چقدر زیباست. یا همون وضو ما مسح سرکه میکشیم دریوگا چاکراتاجی داریم وبا خیلی روش ها پاکش میکنند برای باز شدنش ولی ما پنج باار مسح سر میکشیم که فکرمون باز بشه اینا زیبا نیست اینکه بعضی نماز خون ها خطا میکنند دلیلی بر بدی نماز نیست .مثلا من درس پزشکی بخونم بعد طبابت کنم دلیلی بر بد بودن وناکارامد بودن پزشکی نیست این به شخصیت من برمیگرده. فکر کن پنج بار در روز به خودت درود میفرستی


33

باسلام و عرض ادب
در واقع من نشانه ای دریافت کردم خوابی رو که دو روز پیش دیدم اینجا بازگو کنم.
از حدود ده روز پیش بیشتر شبها قبل از خواب از خداوند درخواست میکردم که ملاقاتی عاشقانه با او داشته باشم و هر بار دقیقا هنگام اذان صبح و یا چند دقیقه زودتر، از عمیقترین سطح خواب بی اختیار بیدار میشدم. با توجه به اینکه من سحرخیز نیستم و معمولا دیر از خواب بیدار میشم ، متوجه شدم که این بیدار شدنه همان پاسخ درخواست من از خدای عزیزمه. همون اولین بار که موقع اذان بیدار شدم بدون تعارف به خدا گفتم اگر ملاقات عاشقانه ی من با تو همون خواندن نماز صبح هستش باید بگم من واقعا از اون شیوه ی نماز خواندن لذت نمیبرم لطفا من رو به یک روش دیگه هدایت کن! جالبه هر شبی که از خدا درخواست ملاقات عاشقانه میکردم موقع اذان صبح بیدار میشدم و هر شب که درخواست نمیکردم قشنگ تا لنگ ظهر میخوابیدم! تا اینکه یکشنبه ٣١ فروردین موقع خواب از خدا خواستم برام بگه که زمان ملاقات دقیقا چیکار باید بکنم و من اوایل اذان صبح بیدار شدم اذان رو تا انتها گوش دادم و زیر زبونم زمزمه کردم و دوباره خوابم برد و این خوابِ بسیار زیبا رو دیدم…
دیدم روی تخت به سمت راستِ بدنم دراز کشیدم و هر دو دستم بیرون از تخت و به سمت زمین بود. به سختی میتونستم نفس بکشم یه صدایی بهم میگفت بیخیال شو و برگرد به زندگی اما بشدت مقاومت کردم و گفتم از نفس نکشیدن نمیترسم میخوام ادامه بدم میخوام بدونم چطور، تمام تنم میلرزید و اصرار به آگاهی داشتم، کاملا حس میکردم که در حال دریافت الهاماتم دقتم رو میبردم بالا. بالاخره بهم گفتن: پس با کُلِ زمین همنوا شو ! چندین بار پرسیدم چطور تا اینکه به زحمت خودمو از تخت انداختم روی زمینی که روش یه فرش خیلی نرم ، کمی پرپشت و به رنگ سبز دریا با نقش گلهای سفید و سیاه ریز ، انداخته شده بود. روی فرش که نشستم دیگه تنفسم آزاد شد و بهم گفتن برای همنوا شدن با کلِ زمین، سجده کن. اما قبله نامعلوم بود انگار سجده مهم بود نه قبله! هوا داشت روشن میشد فقط صدای دسته جمعی گنجشکها رو میشنیدم گویا اونها بطور غریزی همنوایی رو بلد بودن! زمان سجده حرفهاییکه به خدا باید میگفتم سه جمله بود: ١.خدایا سپاسگزارم به من همنوا شدن با زمین رو آموختی ٢. بگو خدا برای من کافیست ٣.خدایا کمکم کن همواره الهامات و هدایتهایت را دریافت کرده و به آنها عمل کنم.
در انتهای جمله ی آخر از خواب بیدار شدم همه جا تاریک بود زود بلند شدم همنوایی رو انجام بدم دیدم یه دسته کلاغ پشت پنجره تماشام میکنن بی هیچ صدایی ! یه لحظه ترسیدم رفتم پروازشون دادم که برن ولی رفتن روی درخت نشستن و باز بی هیچ صدایی تماشام میکردن گویا منتظر چیزی بودن بلافاصله اومدم سجده کنم دوباره از خوابِ خوابم بیدار شدم دیدم اذان تموم شده و همه جا خیلی تاریکه بی معطلی رفتم روی فرش سجده کردم همون لحظه یه نوری اطرافمو روشن کرد و من اون سه جمله ی خوابِ اولم رو تکرار کردم و بالاخره بعد از سه خواب تو در تو، چشمامو به روی جهان مادی باز کردم ! دیگه اینجا واقعا هوا داشت روشن میشد زود از تخت اومدم رو زمین و به سمت نامعلومی سجده کردم. همون سه جمله رو که تکرار میکردم صدای دسته جمعی گنجشکها رو شنیدم.
بعد اون سجده بسیار حس سبکی و آسودگی خیال داشتم بالاخره با کلِ زمین همنوا شده بودم البته نه در خواب بلکه این بار در بیداری…
ببخشید خیلی طولانی شد ولی باید کلشو اینجا مطرح میکردم چون همون صبح یعنی ١ اردیبهشت که بلافاصله دفترمو برداشتم و خوابمو مینوشتم یه ایمیل از گروه تحقیقاتی عباس منش با عنوان «توضیحات بیشتر درباره بخش «عقل کل»» دریافت کردم! انگار یکی بهم گفت این یه نشانه هست باید در عقل کل به اشتراک بذاری! بدلیل طولانی بودن خواستم منصرف بشم ولی از دیروز همش یکی بهم میگه که برای این خانواده ی بزرگ بنویسم.
فقط به شخصه متوجه شدم هر کسی تو زندگیش نوع صلاتشو با کمک گرفتن از خودِخدا میتونه پیدا کنه. من فکر میکردم ملاقات عاشقانه با خدا باید یه چیز یا یه حس متفاوتی باشه اما بقول استادعباس منش قانون خدا که عوض نمیشه ، وقتی خدا در قرآن میفرماید هر آنچه در آسمانها و زمینه خدا رو سجده میکنند. و حتی در خواب به من حرفی از ملاقات عاشقانه یا نماز خواندن زده نشد بلکه با عنوان “همنوا شدن با کِل زمین” از من خواسته شد که سجده کنم و حتی جملاتیکه در سجده گفتم نیز برای هر کس میتونه متفاوت باشه یعنی هر کسی نیایش یا دعا یا صلات یا سجده یا ملاقات عاشقانه یا همنوایی یا … مختص خودش رو که باهاش راحته و ازش لذت میبره رو میتونه با درخواست از خدا داشته باشه.
در پناه الله یکتا،
هدایتهای پروردگار گوارای وجود تک تکمان باشد.



14

5 سال پیش

بسیار از شما سپاسگزارم ارزو خانم که این آگاهی زیبا و عمیق و خالص با ما در اشتراک گذاشتین


5 سال پیش

خانم ارزوی عزیز همراه گرامی

از اینکه خوابتون و در واقع شهودتون رو با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزارم. امید که برکت این دریافت، به تمام این جمع سرایت کنه و همگی به شناخت عبادت از نوعی دیگر نائل بشیم. عبادتی که نه از سر ترس و وطیفه بلکه از جنس عشق و آرامش و نور باشه


5 سال پیش

سلام واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و اشک در چشمهام جمع شد شاید باورتون نشه انگار من باید این متن رو میخوندم و به طور عجیبی منم وارد سایت شدم امروز برای همه بهترین هت رو از خدای مهربون میخوام و انشاالله همگی با انرژی بیکاران هستی هم نوا و هم جهت بشیم


5 سال پیش

وای خدایه من

ازشما دوست عزیز سپاسگزارم که به الهاماتتون توجه کردین و این خواب زیبا و این معاشقه زیبایی که با خدا داشتین رو با ما درمیان گذاشتین

واقعا زبانم بند آمده از این هدایت

فقط میتوانم بگویم خدایاشکرت


5 سال پیش

چقدر واضح خداوند شما رو هدایت کردند بسمت نماز

برای همنوا شدن با کل زمین

سجده کن

دوست خوبم منم امروز خوابی دیدم

و نوشتم

هم اینجا

و هم جای اصلیش که توی یکی از پرسشهای عقل کل قسمت دیدگاه ها بود

https://elmeservat.com/fa/aghlekol-question/ایا-کسی-از-آیه-۶-و۷-سوره-حمد-تفسیری-از-ذه

واقعا هدایتهای خدا جالب و زیباست


5 سال پیش

ارزو جان ممنون و سپاسگزارم ک‌ اینجا الهاماتتون رو گفتین با هرکلمه اش اشک از چشمانم سرازیر شد واقعا احتیاج داشتم به این نوع حرفها در زمان مناسب به این پاسخ هدایت شدم


5 سال پیش

سلام “مهربان”هم خانواده اي عزيز،

خدا رو شاكرم كه از طريق شما به سمت تفسير آيه هاي ٦و٧ سوره حمد رهنمون شدم. درواقع سوالي در ذهن داشتم كه قدم به قدم به طرق مختلف به پاسخش نزديكتر مي شوم و ميدونم كه بايد مراحل تكامل طي بشه تا به پاسخ نهايي برسم بنابراين صبورم. لذا از شما تشكر ميكنم كه يكي از راهنماهاي مسيرم شدين.

بهترينها رو از خداي مهربان براي شما و تك تك انسانهاي زمين آرزومندم.


5 سال پیش

سلام به هم خانواده اي هاي عزيز “مهدي داوري”و”دختر دي“،

يه چيزي كه واقعا باورش دارم اينه كه خدا هرلحظه كنارمونه و زمانهاييكه به شدّت بهش نياز داريم به شدّت كنارمونه! يعني خودمون قشنگ حس ميكنيم كه داره به طرق مختلف باهامون حرف ميزنه تا آرامشمون بده و راهنماييمون كنه…

خدا رو سپاسگزارم كه همواره هدايتمون ميكنه و وجودمون رو لبريزِخودِخداييش ميكنه 🙏🙏🙏

تكرارِ مداومِ بهترين لحظات رو براي شما و تك تك انسانها آرزومندم.


5 سال پیش

سلام

آرزو جان

نمیدونم باور می کنی یا نه

هر دو دیدگاه که گذاشتی

هم اول خطاب بمن هم دیدگاه بعدی

هر دو محتواهایی داشت که من باید این جملات رو میشنیدم

از هدایت خدا از کنار ما بودن

از تکامل در رسیدن به پاسخ

گاهی باورم نمیشه خدا چه ساده با ما سخن میگه هدایت میکنه

شیطان که مدام شک میندازه میگه از کجا معلوم اینا از خداست

اما مگه نه اینکه این جواب همون پرسش ذهنمونه

مگه نه اینکه خدا فرموده ان علینا للهدی

مگه نه اینکه خدا آسان و راحت هست همه کارهایش

پس اینام هدایته اینام پاسخه

اونچه با قلب ما هماهنگه آرامش میده خوف و حزنمون رو رفع میکنه

اونچه با قران مطابقت داره

خدایا شکرت که هستی


5 سال پیش

سلام مهربان عزيز،

خودم رو سعادتمند ميدونم كه بعد حدود يكسال كار كردن روي تعدادي از باورهام، اجازه پيدا كردم با اين خانواده ي ارزشمند وارد تبادل الهامات، باورها و ديدگاه ها بشم و به طرق مختلف هدايت بشيم به سمت خواسته هامون.

به اين فكر ميكنم اين مسيري كه هممون به نوعي در اون قرار گرفتيم خيلي خيلي زيباست. دعا ميكنم همواره اين مسيرو ادامه بديم چون نهايتي براش وجود نداره و سراسر لذت هستش…

خدا رو هزاران مرتبه شكر…


5 سال پیش

سلام خانم آرزو ممنون بابت اینکه تجربه قشنگتون رو به اشتراک گذاشتین❤

میخواستم بدون الان شما برای ارتباط با خدا

دقیقا چه کاری انجام میدین؟

چیزی که شما بهش هدایت شدین تقریبا شبیه نمازه اما شما در انتها گفتین هر کسی شیوه خودشو داره…یعنی اون چیزی که شما بهش هدایت شدین نماز نبود و یک ارتباط به شیوه ی دیگه ای بود…درست متوجه شدم؟

ممنون میشم برام بیشتر توضیح بدین🙏🏻❤


5 سال پیش

سلام مبيناي عزيز

من براتون يه مثال ميزنم

در ايران ما خدا رو با عناويني چون پروردگار، خداوند و … ياد ميكنيم

در عربي با عناوين “الله ، رب و …” ياد ميشه

در انگليسي بهش “ god “ گفته ميشه

فيزيكدانها بهش ميگن ” كائنات، انرژي و …”

و نهايتا هر كشوري و هر قومي و حتي هر فردي اسمي براي خداوند انتخاب ميكنه!

اما آيا اين تفاوت در اسمها ماهيت خدا رو عوض ميكنه!؟

مطمئنا نه، بلكه برعكس هر ملّتي با اون اسمي كه باهاش احساس راحتي ميكنه و لذّت ميبره خدا رو صدا ميزنه…

نماز هم همين شكليه…

ماهيت نماز يعني ارتباط برقرار كردن شما با خداوند به طوري كه شما قلباً ازش لذت ببرين و احساس شادي و شعف به شما دست بده…

مثل اين ميمونه كه ما در دوران مدرسه هر كدوم يه درس رو بيشتر از بقيه ي درس ها دوست داشتيم مثلا يكي ورزش رو خيلي دوست داشت و ديگري رياضي رو !

راهِ لذت و موفقيتِ اونيكه ورزش رو دوست داره اينه كه اون راه رو ادامه بده چون ازون طريق هم لذت ميبره و هم به موفقيت ميرسه!

و اون كسيكه رياضي دوست داشته بايد اونو ادامه بده چون مسير راه براش يك لذت خواهد بود و اشتياقش بيشتر و بيشتر خواهد شد!

حالا اگه اين دو رو جابجا كني و بگي توييكه رياضي دوست داري بايد بري تربيت بدني بخوني! ممكنه به اجبار و از سر تكليف تا يه حدي پيش بره اما ازش لذت نخواهد برد و پايان راه دلزدگيه!

حالا با اين مثال ها شما ميتونيد نمازِ خودتون رو تعيين كنيد يعني اون راهي كه اون شيوه اي كه (در مثالِ ما اون رشته ي تحصيلي كه) به شما اشتياق بيشتري ميده و شما رو به خداوند نزديكتر ميكنه رو براي خودتون انتخاب كنين …

و همونطور كه اسامي خدا در هر قومي متفاوته، اسمِ نمازِ شما هم ممكنه مختصِ شما باشه و شما قلبا دوستش خواهيد داشت…

ممكنه بپرسين از كجا بدونم نمازِ من چه شكليه؟ پاسخش آسونه

اگه اين نمازي كه در جامعه عرف هستش به شما حسِ اشتياق و نزديك شدن به خداوند رو ميده ، همينو انجام بدين…

اگر نه كه ميتوتيد مثلِ من از خداوند درخواست كنيد شيوه ي شما رو بهتون نشون بده كه شما ازش لذت ببرين…

و نمازِ شما ممكنه در خواب يا بيداري به طرق مختلف بهتون گفته بشه و اينو خودتون متوجه خواهيد شد…

همونطور هم كه گفتم من در ابتدا از خداوند درخواستِ ملاقات عاشقانه داشتم نه نماز! وقتي زمانِ اذان صبح بيدار شدم متوجه شدم كه اين بايد همون نمازي باشه كه من ازون شكلش لذت نميبردم ولي در خواب اسمي كه به من گفته شد “همنوايي” بود و تقريبا شكلِ نماز ِ خودمون رو داره!البته الان كه حدود ٨ ماه ازون زمان ميگذره در اين مدت هم به صورت دوره اي دعاها و حتي فرم همنوايي من(شما ميتوني بگي صلات يا نماز يا هر اسمي) تغيير ميكنه…

اما اصلِ اون ٤دعايي كه بهم گفته شده پابرجاست و گاها يه چيزايي با توجه به درخواستي و حسي كه در اون دوران دارم اضافه و يا عوض ميشه…

دوستِ عزيزم دقت كنيد من فقط صلاتِ خودم رو به شما مثال آوردم كه اصلِ داستان در ذهنِ شما باز بشه وگرنه اينطور نيست كه صلاتِ شما هم دقيقا مثلِ همنواييِ من يا فردِ ديگري باشه…

راهِ شما به شما گفته خواهد شد اگر و اگر قلباً طالبِ آگاه شدنش باشين…

اميدوارم پاسخِ سوالتونو گرفته باشين…

بهترينها رو براتون آرزو ميكنم در پناهِ يگانه معبودِ هستي…


5 سال پیش

سلام خانم آرزو ممنون که اینقد سریع جواب منو دادین❤🙏🏻🌟

کاملا متوجه اصل مطلب شدم و با محتوای نظرتون موافقم یعنی تا اینجا کلیت حرف و نظرتون رو تونستم درک کنم

اما سوال دیگه ای که توی ذهن من به وجود اومد این هست که این احساس و ارتباط قشنگی رو که شما و خیلی از دوست دیگه همین جمع تونستن با خدا ایجاد کنند ،چرا در کنار نماز مرسومش نشه انجامش داد؟

[بهتره اینو بگم من خودم اینکارو انجام نمیدم حتی مدتی بود که به طور معمولی با خدا ارتباط برقرار نمیکردم و در وجودش شک داشتم در واقع چون خیلی تو مباحث فلسفی و متافیزیکی که در مورد خدا گفته شده مطالعه میکردم خیلی باعث شده بود که همه چیزو ببرم زیر سوال خب البته این به این علت بود که به اندازه ای نمیدونستم (و همچنان هم نمیدونم) که بتونم درست رو از غلط جدا کنم و هر بحثی رو به راحتی هم میتونستم اگه گفته میشه درسته بپذیرم و اگه گفته میشه غلطه باز هم بپذیرم..در عین حال ی مدته تصمیم گرفتم خودمو از گرداب نمیدونم نمیدونم ها و اثبات و رد مسائل بیارم بیرون و به یک اصولی خودمو تا حدی پایبند کنم بلکه در نهایت به عقل تصمیم گیری برسم]

سوال دیگه ای هم که برام به وجود اومده اینه ک ما در هر لحظه میتونم یکی از دو هدایتی که خداوند و شیطان ما رو میکنه رو بپذیریم و وقتی میخوایم به یک ندا گوش کنیم که اون ی روش برای ما بگه تا هدایت بشیم از کجا معلوم که ما از نجوای شیطان پیروی نکنیم(البته این موضوع برای کسانی که نماز میخونین و هیچ تاثیری روی اونها نمیزاره صدق میکنه)

و اینکه از کجا مطمئنیم این نماز مرسوم همون هدایتی که دقیقا برای هر یک از ما بوده و نیازش داشتیم نیست (منظور همه آدما)؟

من این سوال رو با این استدلال میپرسم (شایدم استدلال ضعیفی باشه اینو باید ،اهل علم مشخص کنن) که وقتی دو نفر دقیقا یک مشکلی دارن مثلا هر دو کمردرد دارند و علت کمردردشون هم آسیب در یک عضله یا ناحیه کاملا مشخص و یکسانه نمیشه به دو نفر دو تا تجویز متفاوت داد

……..و حتی اگه دو تا تجویز متفاوتی صورت بگیره متناسب با کل مشکلات فرد بوده مثلا یکی علاوه بر اینکه کمردرد داشته دست درد هم بوده پس انجام یکسری حرکات ورزشی برای این نفر فرق میکرده اما در کل این دو نفر حرکات مشابهی رو باید انجام بدن تا به نتیجه برسن از کجا معلوم این نماز مرسوم پاسخ به درد مشترک همه ما نمیتونه باشه….

شاید این سوالا اصلا درست نباشن و با قوانین مغایرت داشته باشن ولی من میپرسم به نتیجه ای برسیم ، اون نتیجه هر چی میخواد باشه مهم نیست حتی اگه در نهایت این بشه که این سوالا ایراد دارن..

پیشاپیش ممنون بابت پاسخ و هدایت شما و دوستان🌹🙏🏻♥️


5 سال پیش

سلام مبيناي عزيز

اول اينكه دوستِ خوبم بهتون تبريك ميگم شما دارين در مسير درست قدم برميدارين…

بنده به شخصه زماني شروع كردم به شناخت صحيح خداوند كه به وجودش شك كردم و حتي انكارش كردم!

شما دوتا سوال پرسيدين يكي در مورد نماز مرسوم و مشترك براي همه…

و ديگري در مورد تشخيص هدايت خداوند و شيطان…

در مورد سوال اولتون، تا جاييكه ميدونم و در مستندها ديدم در تمامي اديان حالا مسيحيت، هندو، يهوديت، اسلام و… زمانيكه ميخوان يه تايمي رو به نيايش با خداوند اختصاص بدن، عملِ سجده رو حداقل يكبار انجام ميدن!

حتي در يك سري از مديتيشن ها و يا يوگا هم شما ميبينيد يه حالت هاي سجده مانندي وجود داره!

چون سجده كردن مثلِ جريانِ الكتريكي يك علم هستش در جهتِ متعادل كردنِ وضعيت روحي و جسمي ما، كه فعلا زياد ازش آگاه نيستيم…

مثالِ شما در مورد تجويزِ درمان، يك مثالِ زيبا بود دقيقا همينطوره! يعني همونطور كه جسمِ انسان با تجويزِ متناسب دردها بتدريج درمان ميشه و در هر مرحله كه جلوتر ميره تجويزش كمي تغيير ميكنه، صلاتِ انسانها هم به همين صورته!

صلات يه چيزِ عجيب غريب نيست بلكه اون هم يك علم هستش كه ما چون با چشممون نميبينيمش برامون عجيب مياد!

به خاطرِ همينه كه اگه هركس در صلاتش اونطور كه به دلش ميشينه و حالشو خوب ميكنه (مثلِ اون درماني كه واسه يه بيمار تجويز ميشه و حالشو خوب ميكنه) پيش بره، كم كم شكلِ صلاتش (تجويزِ درمانش) تغيير ميكنه…

حالا اگر اين صلاتِ مرسوم حالِ كسي رو خوب ميكنه كه مطمئناً همونو انجام ميده! ولي اگه با اين صلات حسش خوب نميشه اين يعني به تجويزِ درماني متناسب با حالات روحي و جسميِ خودش احتياج داره…

اما در موردِ تفاوتِ هدايتِ خدا و نجواي شيطان تجربه ي خودم رو بهتون ميگم كه ممكنه راه گشاي شما هم باشه…

اوايل من فرقِ بينِ هدايت خدا و شيطان رو متوجه نميشدم كم كم با آزمون خطا و درخواستِ مداوم از خداوند يكم در تشخيصِ اين موضوع بهتر شدم و همين الانشم هنوز روي خودم كار ميكنم چون هنوز تسليمِ كاملِ هدايتهاي خداوند نشدم!!!

دوتا مثالِ ساده ميزنم!

چندين بار برام اتفاق افتاده وقتي از خونه ميرفتم بيرون، يه حسي به سرعت بهم ميگفت يه چيزي جا گذاشتي!

وسايلمو چك ميكردم ميديم نه همه چيو برداشتم(نجواي شيطان ميگفت ديرت شد برو ولش كن همه چيو برداشتي) ميرفتم بيرون يهو ميديدم مثلا هندزفريمو كه برام ضروري بوده جاگذاشتم!

بعدها ياد گرفتم اون لحظه كه بهم گفته ميشه يه چيزيو جا گذاشتي، خودم رو رها كنم و از خداوند درخواست كنم تا منو ببره پيشِ اون چيزي كه جا گذاشتم و واقعا ميبره و يا شايد نگاهتون رو به اون شي بدوزه! شما هم امتحان كنيد…

يا همين ديروز تو خيابون ميرفتم يهو يه حسي بهم گفت برو داخلِ اين مغازه! يه نگاه كردم(نجواي شيطان گفت تو چيزي از اينجا لازم نداري ول كن بابا برو بريم) ولي من همونطور بي هدف رفتم داخلِ مغازه! همونجا از خدا درخواست كردم كه منو ببره جلوي اونچيزي كه قراره بخرم! دقيقا منو برد جلوي خمير دندانها ! يهو يادم اومد كه دو روز پيش باخودم گفته بودم خمير دندونم داره تموم ميشه اين روزا ديگه بايد بخرم…

ببينيد يك قاعده ي كلي ميگم بهتون بايد روش تمرين كنين منم هنوز دارم تمرين ميكنم:

اون حسِ اولي يا اون تصويرِ اول يا اون صداي اول كه به ذهنتون يا قلبتون الهام ميشه رو انجام بدين و ازش دليل نپرسين چونكه اون لحظه پاسختون رو نميده و كسي كه داره پاسخ ميده بهتون همون نجواي شيطانه كه براتون دودوتاچهارتا ميكنه و دليل و منطق مياره تا شما به حرفِ اون الهامتون گوش نكنيد!!!

البته اينو هم بگم شما ميتونيد از آخر به اول بريد يعني چي!؟ يعني يه هدايت بهتون مياد و خب طبيعيه اوايل ناديده ميگيرين ولي همينكه نجواي شيطان شروع ميكنه به منطق آوردن، همون شيطان هم ميتونه راهنماتون باشه يعني بگين عه ذهنم برام منطق آورد پس فهميدم همون فكرِ اولي الهام و هدايت من هستش و زود به هدايتتون عمل كنيد. من خودم ازين روش اوايل بيشتر و الان هم باز بعضي وقتها استفاده ميكنم…

ما در انجامِ هركاري، تاكيد ميكنم هركاري، حتي اينكه تو كدوم ليوان يا بشقاب ميخواييم غذا بخوريم حتي الان دلمون ميخواد بشينيم يا بلندشيم راه بريم، در هر لحظه داريم هدايت ميشيم ! تنها كاري كه بايد بكنيم اينه كه بلافاصله به حرفش گوش بديم و عمل كنيم چونكه خير و صلاحمون در اونه…

توصيه ميكنم وويس هاي استاد عباس منش مخصوصا اوناييكه مربوط به توحيد هستن رو بارها گوش بدين…

من خودم بارها با اون وويس هاييكه در وصف خداوند بودند اشك ريختم و حالم دگرگون شد و راه يافتمو به كمك خداوند پيش ميرم و انشالله كه ثابت قدم باشم…

مطمئنم شما هم به زودي مسيرِ صحيحِ خودتون رو خواهيد يافت🌹

نگران نباشين خداوند در وجودتونه و به سمت بهترينهاي دلتون هدايتتون ميكنه…

شاد و سلامت و استوار باشين…

31

با سلام ، خیلی زیبا و دلنشین نوشتید فقط
من از صحبت های استاد یاد گرفتم که جهت پژوهش در قرآن و پیدا کردن حقیقت موضوعات و معانی آیات باید آیات قبل و بعد و کلیه آیات شبیه به آن را بررسی کرد ، من با جستجو صلو در قرآن به این رسیدم که بیش از 80 مرتبه این کلمه در قرآن امده است ، در بسیاری از آیات این جمله اومده ” اقیموا الصلوه ” ، یعنی نماز با به پا دارین ، معنی این جمله رو نمیتونم با صحبت های شما تطبیق بدم
در آیه 101 تا 103 سوره نساء نکات جالبی رو در مورد نماز آمده :
با این مضمون ذکر شده اگه در سفر بودید و این ترس را داشتید که ممکن است کافران به شما آسیب برسانند بر شما باکی نیست که : تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاهِ ،
معنی تقصروا یعنی کم کردن ، کاهش دادن ، حالا اگه نماز خواندن یعنی توجه کردن به نعمات خدا ، کاهش دادن آن به چه معنیست ؟
در آیه 102 چرا پیامبر در اون شرایط نماز یا توجه کردن رو با شیوه دیگه انجام نداد تا در جنگ دچار سختی اقامه نماز نشوند ؟
در آیه 103 منظور از إِنَّ الصَّلَاهَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا
چیست ؟
برای من سوال است و قابل فهم نیست که اگه نماز یعنی توجه کردن و این از هر طریقی قابل انجام است پس ، پس اوقات نماز در آیه 103 و آداب وضو که در آیه 43 سوره نساء اومده آیا واقعا نیازه ؟

ممنون و سپاس



6

6 سال پیش

سلام ،کاملا با شما موافقم.

قران خواندم دقیقا با برخورد به این آیه ها،وجوب نماز بیشتر برام نمایان شد،یا یجای دیگه میگه بزار بعد از نماز سوگند بخورن و خیلی آیه های دیگه.

من حرفای استاد خیلی قبول دارم و این دیدگاهشون باعث کاهل شدن من در نماز شده،

درصورتی که دلیلشون فقط صلوه و متضادش تولی میباشد قانعم نکرده،

و چیز دیگه که موسی و عیسی ،محمد به یک صورت نماز نمیخواندن بحث تکامل ادیان، بنظرم.

یا وجود مسجد در قران اومده مردم جمع شن نکات مثبت توجه کنن.کمی خنده دار.

ولی دیدگاه استاد هم باعث ترس و هم کاهلی من در نماز شده و این منو آزر میده.


6 سال پیش

سلام

من هم کاملا باشما دوستان موافقم

آقای اسماعیلی عزیز خیلی ازشمابخاطرارسال پست مؤدبانه ی که سؤالات من هم بود و قادربه بیان درستش نبودم متشکرم

نادیای عزیز !ممنون !

و امیدوارم این مسئله وتناقض ها خیلی زود برامون حل بشه و استادعزیز جوابمون رو بدن

خدایا شکرت!سپاس !ممنونم !


6 سال پیش

سلام نادیای خوش شانس عزیز

انشالله ک مثل اسمت هم همیشه خوش شانس باشی و اتفاقات خوب از همه طرف بهت ببیاره

ببین دوست عزیز بستگی به برداشت خودت از صحبتای استاد داره، چیزی اگه با اعتقادات خودت جور درنمیاد رو نپذیر و عمل کن…خود استاد هم تو یه فایل مصاحبه ش گفت حرفی ک بدردت میخوره از من رو عمل کن،اگه حرفی هم قبول نداری خب عمل نکن و از ادمها بت نساز ک اگه یه حرف مخالف اعتقادت شنیدی بهم بریزی…

هدف نهایی ما ایجاد احساس خوب پایداره،اگه با کاهلی تو حالت بد میشه خب نباید انجام بدی…من بشخصه کاری به برخی اعتقادات استاد ندارم ولی برداشت خودم رو میگم.استاد همیشه تاکید داره بر سپاسگزاری و رابطه هر چه قوی و بهتر ایجاد کردن با خدا بعنوان تنها منبع قدرت و ثروت و ارامش و همه چیز….خب شما وقتی با نماز به این ارامش میرسی،البته نمازی ک بفهمی چی میگی نه حالت طوطی وار و بنا به عادت،خب سعی کن به نحو احسنت انجامش بدی…خود من بعد صحبتای استاد دررابطه بامهمترین رابطه ما کبا خودمون و خدای خودمونه،خودمو سرزنش کردم ک باید برا نمازام وقت و حوصله بیشتری بخرج بدم و با لذت بیشتری بخونم و واقعا حس کنم ک جلوی خالق قرار گرفتم. الان خ راحت تر از خدا بعد نماز درخواست میدم و دعا میکنم…هدف از نماز سپاسگزاریه بابت تمام نعمت هایی ک بهمون داده، وقتی اینطور به قضیه نگاه کنی، چند رکعت نماز بسیار هم لذت بخش میشی…اینهمه مورد رحمت خدا قرار گرفتیم ماها ،پس خیلی نیست ک واجباتی مثل نماز و روزه رو بدرستی و دل پاک انجام بدیم، جوری ک واقعا به احساس خوبی برسیم نه اینکه صرفا طوطی وار باشه و از روی عادت

امیدوارم توضیحم برات مفید باشه..موفق باشی??

سلام دوست عزیز

چقدر زیبا و کامل بود

ممنون بابت دیدگاه زیبا و قشنگ و کاملتون واقعا لذت بردم


6 سال پیش

ممنون خانم دلاوری عزیز،عالی بود جواب شما،

خیلی خیلی ممنونم از وقتی که گذاشتید و این متن زیبا و عالی برام نوشتید.

واقعا سپاسگذارم.


6 سال پیش

سلام دوستان عزیز… واقعا جوابها عالین . دوستمون به نکته خوبی اشاره کردن …ببینید دوستان خداوند به عنوان خالق ما که از صفر تا صد ما چه جسمی چه روحی و …باخبره خداوند میگه لااکراه یعنی چی؟ یعنی اجبار بی فایدست چه نمازش چه هدایتش ..خداوند میگه منو یاد کنید تا یادتون کنم نماز بپا دارید سجده کنید رکوع کنید بلکه برای خوتون نفع و سود داره یعنی استادم اگر به حرفاش دقت کنید نمیگه نماز نخونید یا یه مدل دیگه بخونید و واقعا استاد رو تحسین میکنم به خاطر رعایت این نکته ظریف و اتفاقا حرف استاد مطابق کامل قرانه …چرا که حساب کنیم نوح یه طرف ابراهیم نبی یه طرف موسی نبی یه طرف لقمان حکیم که پیامبر نبود یه طرف …فلان شخص مومن یه طرف استاد یه طرف ..من یه طرف ..تو یه طرف …ببینید همگی بندگان خدا هستیم و هیشکی برا هیشکی بت نیست و انسان پرستی شرکه خدا پرستی توحیده پس اولا هیچکس کامل نیست دوما اگرم با حرف استاد جایی مخالفی خب اون قسمت رو نپذیر و اعراض کن خود شما هم یه پا انسان هستید برا خودتون سنسورهای متعالی خدا در شما قرار داده برا اتصال با خودش که مختص خودتونه مثل اثر انگشتتون مثل قیافتون و .. پس قرار نیست استاد برات تعیین کنه چطور نماز بخونی و به نظر من اگر قشنگ قران رو بخونی متوجه قضیه نماز هم میشوید . بله خداوند گفته برای خدا سجده کنید ..برای خدا رکوع کنید برای خدا ذکر بگید و نماز به پا دارید اینم بگم این نمازی که ما شنیدیم و دیدیم اولا اگر کامل با دل و آگاهی و اتصال خونده بشه هزار درصد مطابقت داره با قوانینی که داریم باهاشون کار میکنیم ثانیا هدف توی فرکانس خدا بودنه خب اینم به ما همون نتیجه رومیده ضمنا به دل خودمون رجوع کنیم و بیطرفانه نگاه کنیم و از رو بی حالی و جهت گیری نگاه نکنیم قشنگ متوجه میشیم اگر یه روش از روشهای نماز خواندن همین روشی هست که باهاش آشنایی داریم روش خوبیه …وگرنه حتی اگر نماز به روش دیگه ای هم باشه که هست قطعا اما اگر توجه و تمرکز توش نباشه ( چون نماز یعنی توجه و تشکر و ذکر خداو یگانگی خدا و عبودیت خداوند ) به هر روشی باشه کسل کننده و بی فایده ترین کار عالم و وقت تلف کردن محضه. با آرزوی موفقیت .

22

سلام به دوستان عزیزم
پاسخ خانم شایسته و همه ی شما عزیزان رو خوندم هرکدام د رنوع خود عالی بودن.
ولی من میخوام یک سوال ازتون بپرسم:
آیا سریال جواهری در قصر (سریال کره ای که به نام یانگوم در ایران معروف شد)را دیده اید؟
احتمالا دیده اید و اگر هم ندیده اید با یک سرچ کوچک در اینترنت همه ی قسمتهایش را میتونید پیدا کنید و ببینید… حالا چرا این سوال را مطرح کردم و چه ربطی به نماز دارد؟
الان خدمتتون عرض می کنم:
در تک تک قسمتها توجه کنید به لحظه ی ملاقات یانگوم با امپراطور
اون تعظیمها و اون حالت خضوع و خشوعش را دقت کنید که با چه احترام و چه وسواس خاصی و چه عشقی جلوی امپراطورش خم و راست میشود !!!!!
هر دفعه که میدیدم از خودم میپرسیدم به راستی کدوم یک از ما بنده ها در پیشگاه خدامون با این آداب و این حوصله و این خضوع و این دقت سر به سجده میگذاریم؟؟؟؟ به خودم میگفتم: پریا تو هم در برابر خدا باید اینطوری نمازتو بخونی با این دقت با این توجه با این حد از احترام و تواضع… .
آیا ما میتونیم موقع نماز خوندن این چنین کانون توجهمون به ربمون پروردگار جهانیان کسی که خالق ما و تمام کائناته و امپراطور کل هستی هست، باشه و این چنین تعظیم و تکریمش کنیم؟؟؟
ولی بیاین با خودمون صادق باشیم، بیشتر ما به هزار و یک دلیل یا نماز نمیخونیم یا اگرم بخونیم حواسمون همه جا هست الی توجه به معبود، حتی اگر در مسجد باشیم و در حال نماز خوندن در جماعت، حواسمون همه جا هست الی معبود… یا انقدر با عجله میخونیم و تند تند که خدا در قرآن تشبیهمون می کنه به کلاغی که فقط داره به زمین نوک میزنه! برای همه کاری وقت داریم الی برای نماز ، کلی بهونه میاریم که نخونیمش… در صورتی که نماز تشکر است از خدا . نماز توجه خالصانه هست به معبود و حالا اگر کلمه ی نماز را تجزیه کنیم میشود:( نم + آز ) یعنی نم و رطوبتی هست که آز( طمع، احساس بد و هر انرژی راکد و منفی ) را از بین می برد… پس میتونیم نتیجه بگیریم که نماز نوعی پاکسازی هست… بیاین تنبلی را کنار بگذاریم، بهانه ها را کنار بگذاریم و برای تشکر از معبود برای ستایش و حمد و ثنای معبود وقت بگذاریم . برای عبادت او وقت بگذاریم و تمرکز کنیم و عاشقش باشیم و عاشقانه با او رفتار کنیم و برای پاکسازی خودمان وقت بگذاریم برای مراقبه وقت بگذاریم، برای تعظیم و تکریم خالق وقت بگذاریم و با او عشق بازی کنیم وقتی میدانیم عاشقانه مشتاق وصال ماست…. هر کس روش خودشو میتونه داشته باشه تی میتونه مثل چوپانی باشه که در زمان حضرت موسی با خدا صحبت میکرد و موسی بهش ایراد گرفت که این چه طرز صحبت با خداست؟ و بعد خدا به موسی گفت: چرا به چوپان خرده گرفتی و من کلی روش ستایشش را دوست داشتم… هر کس روش خودشو میتونه داشته باشه ولی هرچه که باشه باید با تمرکز باشه با احترام با خضوع با خشوع با تواضع و قدردان یعنی همیشه قدردان او باشیم و در مسیر رشد خود برای وصال و رضای او گام برداریم   از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت دارم.



1

9 ماه پیش

درود بر شما،لذت بردم از جوابتون،برای من واقعا قانع کننده بود ممنون از شما

21

با سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه اعضا محترم سایت
من میخوام پاسخ این سوال را با اتفاقی مهمی که در این سن ۴۷ سالگی برایم افتاد بدهم من با توجه به اینکه گفته شده ترسها یکی از مهمترین موانع ذهنی برای رسیدن به هدف هست یکبار که داشتم نماز می‌خواندم شروع نماز به خودم گفتم برای چه نماز میخوانم چرا بقیه اعضا خانواده ام مرتب نماز نمیخوانن ولی من مرتب نماز میخوانم و مورد تحسینشان هستم چرا هر وقت نمازم دیر می شود استرس میگیرم چرا نمیتوانم با آرامش و با حضور قلب نماز بخوانم و نکته جالب اینجاست که متوجه باور مهمی شدم چیزی که پدر و مادرم مرتب در گوشمان زمزمه میکردن که اگر نماز نخوانی جهنم منتظر توست عذاب خداوند در راه هست تا تو را به زمین بزند ترس ترس ترس فهمیدم ترس از همین‌هاست که من نماز میخوانم بدون آنکه به معنی آن توجه کنم خم و راست میشوم با حواس پرت با استرس اگر یک روز نماز نمیخواندم تا شب منتظر عذاب بودم اگه اتفاق بدی می افتاد ذهنم میگفت ببین نماز نخواندی این بلا سرت آمد تصمیم گرفتم این مانع ذهنی را از سر راهم بردارم به مدت یک هفته نماز را ترک کردم و این جمله تاکیدی را برای خودم ساختم خداوند بخشنده و مهربان است من عزیز خداوند هستم و به افراد موفقی نگاه میکردم و یا در ذهنم می آ وردم که با این که نمازرا شاید مرتب نمیخواندن اما زندگی موفق و آرامی داشتند و مدنظرم فقط موفقیت در پول نبود همچنین شما استاد بزرگ و هر قدمی که برمیداشتم شکر خدا را بجا می آوردم خدایا شکرت بابت سلامتی ام مثل موقع آب خوردن خدایا شکرت بابت موهبت ابی که به من عطا کردی و… استاد عزیز اعضای محترم نمی‌دانید چه آرامشی یافتم حواس پرتی هام خیلی خیلی کمتر شد ذهن و روحم آرام شد و من اینگونه به خداوند متصل شدم به نطر من نماز ارتباط والایی با خداوند است و تا زمانی که به ایمان قوی و تعالی نرسیم و نماز را درک نکنیم نمی‌توانیم با حضور قلب نماز بخوانیم خواندن نماز انسان متعالی از نظر روحی و ذهنی میطلبد و من هم اکنون با آموزهای رایگان استاد در حال رشد ذهنی هستم و گه گاهی احساس کنم که با نماز باید به خداوند متصل شوم نماز میخوانم هر چند همین احساس را هم فکر میکنم بابت همان باور قدیمی که به ذهنم می آید و هنوز کامل پاک نشده هست و یک سوال که برایم بی جواب مانده چرا خانمها باید موقع نماز چادر سرشان بگذارند خیلی دوست دارم جواب این سوال را بدانم مگر خداوند نامحرم هست ؟ این اتفاق مهم زندگیم در یک لحظه و به صورت آنی به ذهنم آمد و با توجه به اینکه فایل شهود الهی استاد را گوش کردم تصویری فکر کنم همون آگاهی یا شهود الهی میشه گفت این اتفاق همون هست
ببخشید که طولانی نوشتم خیلی دوست داشتم این اتفاق و بیان کنم تا شاید مفید باشد و در رسیدن به پاسخ برای دیگران موثر باشد



2

4 سال پیش

سلام سوال خوبی بود واقعا چرا باید موقع نماز خوندن چادرپوشید و موهامون وبدنمون روبپوشیم؟مگ خدانامحرمه؟من ازخداهستم و دوس دارم راحت باشم باخدا .اگ نماز ینی ارتباط قلبی من و خدا دیگ چ نیاز ک من وضعیت ظاهری خودم رو جوری کنم ک خودمم دوس ندارم..

منم درحیرتم چراخانمهابرای نمازخوندن ،چادربایدسرکنن؟

19

واقعا درسته که هرکس باید برای عبادتش مفهوم خودش را پیدا کنه،اون نوعی از عبادت که به زندگیش معنی میده.
من نمازم را به همون روش معمول میخونم
شاید از نظر منطقی دولا ،راست شدنه اما ما که اینجا هستیم خیلی آدمهای منطقی نیستیم،به دنبال معنا هستیم،به دنبال معنویت…
اما این نماز برای من خیلی پر معنی هست.
چون همین که به خاطر سپاس و ستایش خدا سه مرتبه قصد نماز میکنم،وضو میگیرم،به همون روشی که قرآن اشاره کرده .
انگار همین نماز خوندن تقویت باورهای توحیدیه
سه بار در روز و همه اش هم سپاس و ستایش خداست.
سوره های حمد و توحید که نماد یکتاپرستیه.
وقتی که با خشوع و فروتنی رکوع و سجود میرم احساس ناچیزی در برابر خداوند میکنم.
وقتی دعای قرآن را میخونم دستم را به سوی خدا بلند میکنم.
وقتی بلند میشم میگم به حول قوه الهی بلند میشم که یادم باشه هر حرکتی از من ،همین لحظه زنده بودنم از خداوند و قدرت خداست.
اصلا همین سه نوبت بودنش انگار روزم را تقسیم بندی میکنه،روزم را پر برکت میکنه.
اگر یک بار نخوندی میدونی چیزس از دست نرفته دوبار دیگه هست،انگار خودش یه نوع فراوانیه.
اگر یک بار غفلت کردی به یاد رحمن و رحیم بودن خدا میفتی که او میبخشه.
به من احساس مسئولیت بیشتر میده.مسئولیت پذیریم را بیشتر میکنه.
این آداب انگار من را مغیدتر میکنه.
من احساس میکنم که وقتی یک ساعت قبل از نماز صبح ییدار میشم که خدا را ستایش کنم بهترین و بزرگترین زمانی در زندگیم هست برای تجربه های درک خدا.
اگر تحقیق هم کنید دکتر جو دیسپنزا این را ثابت کرده که ساعت ۴ صبح بهترین زمان برای حالات روحانی هست.
باز هم میگم این نماز برای من و سبک زندگی من این معنی را میده،ممکنه هر عبادتی برای هر نفر معنی بده.
به قول سهراب من نمازم را وقتی میخوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو….
من نمیگم درسته که نماز را به این شکل بخونیم چون همه میخونن،اما به نظر من حتی اگر هم اینطور باشه باز هم خوبه بلاخره تکرار سنگ را هم آب میکنه،مثل آب روان که هر سنگی را میشکنه.
من از کسانی که این کار را میکنند،حتی با بی تفاوتی انتقاد نمیکنم،چون هرکسی بلاخره در حال جستجو هست،به دنبال خدا هست،شاید در راه درستی نیست اما همه ما داریم یاد میگیریم،همه ما داریم مسیر تکاملمون را طی میکنیم.
همین زیباست


19

سلام و عرض ادب خدمت استاد محبوب خداوند عباسمنش بی نظیر ، سرکار مریم خانوم شایسته و نگارنده ( ن والقلم و ما یسطرون ) ، همچنین همه شما فرهیختگان علم پ حکمت زندگی

خدایا شکرت از این همه آگاهی الهی و ناب که چراغ هدایت است از تاریکی و جهل بسوی روشنایی ایمان و توحید در عمل برای ایمان آورندگانت
خدایا سپاسگزارم که مرا در گروه انعت علیهم قرار دادی و از ظلمت و سردرگمی اول بوادی حیرانی در آوردی و اکنون به سرزمین نجات یافتگان رهنمونم گردیده ای
والله اکبر

گفتم در ظلمت و تاریکی بودم =
از زمانیکه بقول علماء دینی بسن تکلیف رسیدم بنا به ضرورت و بودن در خانواده ای اهل دیانت و عبادت و بندگی خداوند من نیز که هم پدر بزرگ مادریم و پدر بزرگ پدریم اهل نماز و روزه و قران و مجلس روضه و اوراد و اذکار بودند و دائم اهل تلاوت قرآن کریم من و اهل بیت را مرتبا به بر پا داشتن نماز و روزه وا می‌داشتند و به عبادت و پرهیزگاری تشویق مان میکردند
اما گاهی که در نمازه بویژه سهل انگاری میکردیم ما را نکوهش میکردند و بدتر زمانی که پای منبر می نشستیم
و اما هنگامیکه بسن نوجوانی بودیم مملکت دستخوش حوادث و بتعبیری در تملک از ما بهتران و ژن برتر قرار گرفت و صدور احکام جور واجور سبک شمردن نماز ، ملحد و تارک از صلواه واقع شدن از سویی و در اوردن شور مظاهر و نمادن دین داری از سویی ، تا ان زمان هیچگاه جز ادای تکلیف احساس خوبی از خواندن نماز و خوردن بعد از افطار از روزه داری نداشتم ، انهم برای ما ساکنین سرزمین تفتیده جنوب وامان از ان زمانهایی که روزه داری مان مصادف با تابستان قلب الاثر میشد یادم هست سالهای اول انقلاب دقیقا ماه های رمضان در تابستانها بود ،حفظ مظاهر و آئین های مذهبی در اوج بود ، از سویی صفوف نماز جماعت در مساجد که حضور هر فرد در صفوف جماعت در مساجد و عدم حضور و غیبت غیر موجهه کمش بی دین حتی اگر نمی گفتند ، اما چنین احساسی بتو دست میداد ، خلاصه نوعی عبادت احباری بی محتوا

همواره از درون با این نوع بندگی خدایی که ایستاده تا با نخواندن نماز و نگرفتن روز ه مرا برای هر روز نگرفتن روزه ۶۰ روز به اجبار به گرفتن جریمه روزه وادارد بیزار بودم و بیشتر وقتی میشنیدم که میگفتند پول بدهید بجای مرحوم مثلا بتعداد….. روز نماز بخوانند ، همیشه از این خدا میترسیدم و در بچه گی ام گاهی از ترس عقوبت های خداوند بر تن ضعیفم صورتم را با دستهایم می پوشاندم ،

عباسمنش عزیز بحق تو مورد لطف ویژه خداوند هستی اصلا تو ماموریت داشتی که بین خدا و خلق بویژه شیعیان صلح و صفا و آشتی بوجود آوری

مریم بانوی عزیز ، وقتی درک میکنم که میگویی :
بهترین شیوه ارتباط نمازگزار با صاحب تمام قدرت و نعمت درک و عمل به قوانین این نیرو است ،
وقتی میفهمم که کیفیت نماز و ارتباط من با این نیرو درونیست و دیگران نمیتوانند برای من تعیبن کنند که چگونه انرا بجای اورم و قران نیز هیچ مهر تاییدی بر روش این عبادت نزده است !
وقتی میدانم که نماز یعنی توجه کردن و توجه کردن یعنی عبادت و با این عبادت که میتواند تمرکز بر خوبیها ، نعمت ها، زیبایی ها، اندیشه های نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک، انجام هر کار خیر و پسندیده و خدمتی با هر یک از اعضا و جوارحم باشد که صَدّقَ و صَلّی\’ شود که معنای بندگی و ایمان است

و یا با توجه و تمرکزم بر ناخوبیها \’ نازیباییها و نگرانی ها \’ ترس از موهوم و اضطرابها نماد و نشانه های
فَلا\’ صَدّقَ و لا صلی
ولَکِن کَذّبَ وتَوّلی\’ باشم
و نعمت ها را نبینم و تایید نکنم و شکر گزارشان نباشم و از انها روی برگردانم \’ فقط خودم هستم و لاغیر .
و خداوند رحمان بمن اختیار داده که هر یک را خودم برگزینم و ثمره آن از آنِ من باشد
و کسی نه به زور مرا وارد بهشت میتواند بکند
و نه با فریب میتواند اغوا و وارد جهنم کند
و انچه دارم دارم و انچه هستم خودم هستم و این یعنی عین عدالت خداوند \’
راستی چه زیباست خودت را و باورهایت را بشناسی و بدانی که نتیجه فرکانسهایی که از باورهایت دریافت میکنی چیست ؟@!!
و خدایت را بشناسی و قوانینش را درک کنی و بقول استاد عباسمنش فکر خدایت را بخوانی و به قوانینش عمل کنی و این یعنی اینکه خالق زندگیت خودت هستی چه زیباست !

خدایا سپاسگزارم که اکنون در نمازم تو را تنها منبع قدرت و نعمت میدانم و با احساس خوب لحظه شماری میکنم که هنگام عبادتت فرا رسد و با کیفیتی که حالم را خوش میکنم نمازم را برپا میدارم و بعد از نمازم روحیه ای عالی پیدا میکنم برای تمرکز بیشتر بر نعمت های زندگی که بیشمار از آنها برخوردارم \’ به آرامش میرسم و وجودم را
اِلاّ بِذِکرِاللّه تَطمَئِنّ القُلُوب
فرا میگیرد .
خدایا سپاسگزارم که حتی المقدور با نمازم ویژه گیهای شیطان ذهنی ام را مثل بخل \’ و حسد \’ طمع \’ نگرانی \’ اضطراب و ترس را پشت سر میگذارم و از صفات عشق به همه مواهب الهی زندگی \’ سپاسگزاری از تمام نعمت هایی که دارم و دیکران دارند \’ ایمان بغیب \’ باور قلبی باینکه اگر بتو بسپارم بهترین ها را دریافت میکنم \’ را جزیی از وجودم میدانم .

اکنون که در نمازم و در هر توجه ام بر زیبایی های جهان اطرافم آگاهانه موجودیت فرکانسی خودم و نحوه عملکرد قوانین خداوند را میشناسم \’میدانم که بسوی ارتباط با نیروی درونیم هدایت شده ام و این یعنی کم شدن فاصله بین روح و ذهنم \’ تا خدایگونه تر شوم \’ تا آرامشم بیشتر شود .
الان میدانم که میتوانم بمیل و دلخواه خودم بر هر خیر و نیکی و زیبایی توجه و تمرکز کنم و حال دلم را خوش کنم و خوشی و خوشحالیم چه در نماز گزاردنم باشد \’ یا انجام کاری نیکو یعنی تو را عبادت میکنم و نتیجه عبادت و بندگی بر مقام ربوبی تو یعنی احساس خوب \’ این حال را پیدا کردن یعنی انجام ماموریت جهان هستی با تمام وجود برای وارد کردن بهترین و بیشترین نعمت هایی که آرزویش را دارم بتجربه زندگیم. راستی چه رابطه معنا و مفهومی زیبایی .
استاد و مریم بانوی عزیز سپاسگزارم که چنین شفاف درهای بهشت زندگی در دنیا و آخرت را برویم باز کردید
و خدا را خدا را خدا را سپاسگزارم که مرا به این مسیر سراسر عشق و عزت بندگی هدایت کرد \’

در جوانی کتابهایی بویژه حسب علائقم در حوزه تاریخ مطالعه میکردم یکی از ان کتب \’ قعه الموت یا خدوند ….. نام داشت
با مطالعه ان کتاب بکلی از دیندار بودن چندشم آمد که چطور با ابزار دین دست بقتل ادما بر اساس یک نوع دیدگاه میزدند و از غفلت جامعه بنفع تعابیر خویش حکمرانی میکردند که البته تاریخ سراسر حاوی و راوی دیدگاهای مخوف مذاهب و مسلک های سطحی و من دراوردی ای است که هیچ ربطی بخدا و قوانین الهی نداشته و ندارند و نوعی از همان تعصبات در عصر حاضر کج فهمی هاییست که فرزندان نا خلفش داعش و بسیاری از باورهای اشتباهی شده که در قالب دفاع از اسلام به عناوین مختلف ریشه دین را میزنند و آب را به جویبار خویش هدایت میکنند .

چه زیباست وقتی درک میکنی ایاک نعبدوا و ایاک نستعین \’یعنی نادیده گرفتن هر انچه ذهنت در تو بزرگ و قدرتمند جلوه میدهد \’ و در مقابل انها بتو احساس ضعف\’ عجز\’ناتوانی\’ ناامیدی \’ درماندگی \’ پریشانی و کمبود میدهد \’

وای خدایم چه حال خوبی داری که میفهمی ایاک نعبدوا و ایاک نستعین یعنی نادیده گرفتن راهکارهای ذهنی که آورده اش برایت تغییر عوامل بیرون توست \’ و زیباتر انگاه که تو بر تغییر باورهای خودت متمرکز میشوی \’ و صلوه میکنی بر هر چه خیر و نیکویی و زیبائیست \’

بر نشانه‌های قدرت لایزال نیرویی متمرکز میشوی که خودش را در سپاسگزاری \’ عشق در روابط \’عاطفی \’ عزتمندی در روابط اجتماعی \’ شغلی \’ سلامتی و فراوانی و برکت نشانت میدهد. واقعا این خدا را باید پرستش کرد باید لحظه ای هزار بار شکرش را بجای اورد و سپاس از استاد عزیز که ما را به این وادی خوشبختی دنیا و اخرت دعوت کرد .

مریم بانوی ارزشمند چه زیبا یادآوری کردی که بجای خشم و مقصر دانستن دیگری \’ یا سرزنش کردن خودم در برخورد با هر ناخواسته ای فرکانس های خودم را دلیل نتایجم بدانم و برای تغییر باورهای اقدام کنم تا رابطه ای همیشگی با منبع قدرت و ثروت که همواره نیروی خیر بر زندگی من است داشته باشم . همان نیرویی که قانونش :
ان مع العسر یسری است \’
تا بیاد اورم که اتفاق نا زیبایی امده است تا مرا به مقامی بالاتر از جایی که هستم برساند و همه ابزار و راهکارهایی که برای پیمودن مسیر تکاملم نیاز دارم را خداوند بهمراه آن اتفاق یا مانع یا بظاهر گرفتاری بمن ارزانی داشته است .

و اینجاست که با این درک بمقام الا بذکرالله تطمئن القلوب نائل گشته ام و این است رحمت پروردگار در حق بنده ایمان بغیب اورده اش .

و انگاه که چنین شدی یعنی تابع ندای درونت و هدایت قلبت شده ای \’ یعنی ظرف وجودت را آماده دریافت الهامات الهی کرده ای \’ یعنی ایمان و یقین و اطمینان برای رسیدنت با احساس خوبی که داری درونت موج میزند \’نگران هیچکس و هیچ چیزی نیستی \’ آرامش داری چون در صندلی قطاری که خدا لوکوموتیو ران آنست سواری و از جنگل های سرسبز و کوه های سر بفلک کشیده پوشیده از برف و آبشارهای زیبا و روح بخش و جویبارهای مملو از برکت و ثروت در روی زمین \’ در حال صلوه و توجه بر نعمت هایی هستی که لایق داشتن همه انها هستی و بمقامی رسیده ای که خداوند وعده اش را بتو داده است . و تو میتوانی آگاهانه در مسیر توحید بمانی و بسوی ابدیت در حرکت باشی.

خدایا سپاسگزارم که توحید یعنی انرژی ای که به انچه بزیبایی اعم از افکار خوب \’ باور خوب \’ گفتار خوب \’ اعمال خوب \’ نیات خوب و توجه و تمرکز خوب در ذهنم نگه میدارم بزیبایی واکنش نشان میدهی و بفرمانت کائنات بخشنده ات خواسته هایم را مثل نعمت باران بر زندگیم میبارند و مانند آفتاب عالم تاب انوار طلاعیش را بر همه جنبه های زندگیم می تاباند .

چه شور انگیز است که میدانم من از توحید و یگانگی ای تبعیت می کنم که در تمام ابعاد زندگیم و برای ارتقاء و پیشرفت و تکاملم فقط با یک نفر در مسابقه هستم و آن یک نفر جز خودم نیستم و برایم ایاک نعبدوا و ایاک نستعین یعنی هیچکس لا اله الا الله نیست \’ خداست و من تنهای تنها و انگاه که چنین شدم یعنی خدایگونه ام و چه باور قشنگی که بجز خدا نبینی \’ دولت و سیاست و دلار و قانون مصوب مجلس و مقررات پلیس و ……. همه و همه پشت الله و اکبرت بعد از قیام به صلوه محو میشوند .
هر انچه بیماری و امراض واگیردار و ناخوشی در پشت باورت نابود میشوند و میدانی که حضور هر چیزی در زندگیت بدون انتخاب و اختیار خودت نیست و این تویی که با توجه \’ صلوه و تمرکزت هر جنبه ای را وارد تجربه زندگی ات کرده ای \’ و چه عاشقانه است خدا را با تمام عظمت و سبحان ربی العظیم \’ سبحان ربی اعلا \’ سبحان ربی الکریم و سبحانک سبحانک سبحانک اینچنین روئوف و مهربان در حق خودت و همه بندگان ببینی و خدایی را عبادت کنی که بتو اختیار خلق زندگی ات را بهر کیفیتی عطا کرده \’ آیا این خدا را در خواب و بیداری و به پهلو و نشسته و در حال راه رفتن و زیر دوش آب گرم و در زیر اب استخر و در قدم زدن در میان گلها و چمن ها و بهنگام نوشیدن و خوردن ستایش گردن شایسته نیست ؟
خدایا سپاسگزارم که اگاهم کرده ای تا بدانم که نتیجه اکنون داشته هایم نوع نگاه \’ باور و صلوه خودم بوده است و اگر از اکنونم در هر جنبه ای از زندگیم ناراضی هستم اختیار دارم که بهمین سادگی نتایجم را تغییر دهم . خدایا پرستش و صلوه یگانه خاص بارگاه ربوبی توست و چه خوشبختم من که عبد و بنده و صلی تو باشم .

چه ارزشمند است چه سعادتمندانه است که از دغدغه ها\’ نگرانی ها \’ ترس از موهوماتی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتند رها باشی \’ و از باور عموم جامعه ای که خود را درگیر این ترسها میدانند\’ تافته ای جدا بافته شده باشی که مثل راننده ای ماهر بتوانی از لابلای سنگلاخها و پیچ ها و گردنه به آسانی عبور کنی و از رانندگی در مسیر لذت ببری و خدا را بر نعمت های مسیر سپاسگزار باشی \’ و این یعنی لایق رسیدن به هر انچه آرزویش را داری \’چه خوب است اگاهانه بدانی کجای زندگی هستی تا خودت را تغییر دهی .

الهی ای رب الارباب \’ ای سبحان ربی الاعلاء و بحمده \’ ای سبحان ربی العظیم و بحمده \’ ای ذلجلال و الاکرام \’ ای یگانه قابل پرستش و عبادت و ستایش
تو را به یگانگی میپرستیم در هر حال ما را یاری کن جز تو نبینیم \’جز تو نپرستیم و جز از تو یاری و مدد نجوییم
انک انت الکریم
انک انت القدیر
انک انت المستعان
انک انت الوهاب

خدا برایمان کافیست \’
برایتان از این خدای مهربان و بخشنده بیکران شادی \’ خوشبختی و برکت و فراوانی و سعادتمندی در عرش کبیریایی دنیا و آخرت آرزومندم .


18

سلام
در پاسخ به سوال دوست عزیزمون در مورد نماز نظر خودم رو میگم خدمتتون:
با تمام احترامی که برای همه جوابهایی که داده شده قائل هستم و همگی هم درست هستن ولی در مورد من اینطور بوده که به هر چی باور داشتم اون برام اتفاق افتاده و حقیقت پیدا کرده یعنی اگر باور داشته باشم که نماز خوبه و موقع خوندنش احساس خوبی داشته باشم حتما خوب و مفید خواهد بود
من در یک خانواده مسلمان به دنیا آمدم ولی هیچوقت مسلمان نبودم و الان هم نیستم ولی الان حدود یکسال است که نماز مسلمانهارو میخونم و به شدت ازش لذت میبرم و باهاش انس و الفت گرفته ام
ولی علت اینکه نماز میخوانم این نیست که فلان علامه یا فلان مجتهد گفته نماز بخوانید بلکه علتش فقط اینه که من از درون به این درک رسیده ام که نماز مانند مدیتیشن یک نوع مراقبه و جدایی از ذهن هست و اونجایی که ذهن دائما اعتراض میکنه و میگه بابا نماز چیه دیگه و چرا باید نماز بخوانی ، برای اینکه به ذهن منطقیم بگم من تو نیستم و من از تو جدا هستم همیشه نمازم رو اول وقت میخونم و هر چقدر به نمازم بیشتر اهمیت میدم در واقع ذهنم رو کم اهمیت تر میکنم و خودم رو در لحظه حال قرار میدم و کاری رو انجام میدم که ذهن منطقیم اصلا قبولش نداره و سعی میکنم تا انتهای نمازم احساسم رو خوب نگه دارم و هر چه ذهنم بیشتر اعتراض میکنه نمازم رو آهسته تر میخوانم و احساسم رو خوب نگه میدارم
با اینکار اعتراضات ذهنم به شدت قدرتشون کم میشه و من به لحظه حال و بی زمانی و بی مکانی وارد میشم
در واقع با اینکار اعتراضات ذهنم رو استحاله میکنم و اونها رو تغییر حالت میدم و به احساس خوب تبدیلشون میکنم
در ضمن برای اینکه قدرت اعتراضات ذهنم رو به شدت کم کنم همیشه نمازم رو اول وقت میخوانم و یکبار هم تا حالا نذاشتم قضا بشه
نمیدونید این کار چقدررررر به من آرامش میده و چقدر قدرت ذهنم رو کم کرده و من رو در لحظه حال نگه داشته
در ضمن نماز خوندن علاوه براینکه تمام کلماتش بار مثبت داره و دائما سلام و درود میفرستیم بر مومنین(یعنی هم فرکانسی هامون) یک نوع ورزش هم هست برای تقویت اراده چون من اراده رو یک عضله نامرئی میبینم که خواندن نمازِ اول وقت (تاکید میکنم اول وقت) به شدت این عضله را قوی نگه میدارد
و رمز کار برای اینکه از نماز خواندن لذت ببریم اینست که نمازمون رو اول وقت بخوانیم و وقتی اذان گفته میشه اگر آب دستمان هست باید زمین بگذاریم و بریم نمازمون رو بخونیم و هیچ کاری (حتی مرگ عزایزانمون) نتونه نماز ما رو قضا کنه
در ضمن نماز یک نوع سپاسگذاری عملی از خداونده و روزی سه مرتبه میریم روبروی خدا می ایستیم و با نماز خواندن ازش سپاسگزاری میکنیم که به ما اجازه حیات در این دنیای زیبا رو داده و دائما پشتیبان و هدایت کننده ماست مانند هر روز صبح که از خواب پا میشدیم و به بزرگترهامون سلام میکردیم آیا نباید با نماز خوندن به خدا هم سلام کنیم و بعد بریم به کارهای دیگرمون بپردازیم؟
با سپاس از همه دوستان



1

5 سال پیش

سلام روزگار بر همه دوستان خوش.ممنون از آقای سلیمانی عزیز بابت گفتن نظمی ک از نماز اول وقت خوندن ایجاد میشه.

17

باسلام وآرزوی سلامتی…..نماز خواندن به سنت پیامبری که از سوی خدا فرستاده شده و کتاب راهنمایی بشر را هدیه آورده…..بصورت روزانه و در نوبتهای تعیین شده….صبح ظهر وعصرومغرب و عشا….حالا نماز شب رو بی خیال میشیم……جهت گذراندن…دوره تکامل فردی و انسانی…..بین بنده و خالق….الزامی است….آیات قرآن معنای ظاهری داره و باطنی…اگر منظورت اینکه در قرآن کیفیت نماز و اذکار نماز نیامده….اینکه دلیل برنخواندن و تکلیف انجام ندادن نمیشود…آیات قرآن مربوط به احکام….توسط انسان کامل…همان آورنده ی کتاب….رسول اکرم…و بعد از آن…امامان معصوم….به مردم بیان شده است…..و عنوان نشدن کیفیت ظاهری..یک دلیل سطحی….از مفاهیم عمیق قرآنی است…. ای کسانیکه ایمان آوردید نماز بپادارید و زکات بپردازید…..پس اولین قدم بنده ی با ایمان…..نماز خواندن است….باتشکر



3

ممنون از دیدگاه خوب و تاثیرگذارتون داشتم یواش یواش بخودم شک میکردم که چرا نماز میخونم مرسی که آگاهم کردین خیلی ممنون🙏🙏

به نظر من کسانی که ازخوندن نمازبه همون طریقی که به ماگفته شده ،ینی صبح وظهروشب،لذت میبرن وواقعن ارتباط معنوی باخدای خودشون برقرارمیکنن . به همون راه خودشون ادامه بدن .البته اگه واقعن بالذت تمام وحس خوب اینکار،راانجام میدن .

اتفاقن به حال افرادی این چنینی غبطه میخورم ولی متاسفانه خودم این حس راندارم..

البته هرچندهم که به احساس خوب برسن این یکی از کارهای معنوی وارتباط باخدامیتونه باشه


3 سال پیش

من نمازم همیشه سر وقت با عشق میخونم از طریق نماز خیلی به خدا وصل میشم،بهترین نمازی هم منو خیلی به خدا وصل میکنه نماز جعفر طیار هست

17

با سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان راستش من همیشه نماز میخوندم ولی یه مدت دوباره ول میکردم نمیدونستم چرا اون حس لذت واون حس آرامش درونی رو بهم نمیده وشاید چون از کوچیکی تو مغز ما کرده بودن که نماز نخونی جهنمی میشی واون دنیا خیلی عذابش میدن ازترس میخوندیم بدون هیچ لذتی ،خداراشکر میکنم ازوقتی با استاد وسایت زیبایش آشنا شدم چنان آرامش درونی دارم چنان صلح با خودم هستم وچنان آهسته آهسته مسیر رو طی میکنم ولذت میبرم که هیچ کس چیز وهیچ کس حال منو نمیتونه بد کنه خداراشکر میکنم که ازتنهایی با خودم با خدای خودم با زیبایی ها چنان عجین شدم که همین حس مرا بس ،خدایا شکرت بابت استاد عباس منش خانم شایسته عزیز وسایت بسیار زیباتون این دعای هرصبح گاه من است که دردفترم مینویسم وان شالله همیشه سالم وتندرست باشید وراهنما ومشکل گشای دیگران دوستون دارم وبینهایت سپاس گذارم


17

سلام و تشکر بابت این پرسش زیبا
.
چه بسیار افرادی رو دیدم که سروقت نماز میخوندن اما اثری از حس خوب یا سلامت و ثروت در زندگیشون نبود.
من قبلا نماز نمیخوندم ولی الان حدودا ۴ یا ۵ ماهه که نماز میخونم و دلیل اینکه نماز خوندن به شیوه سنتی و مرسوم دینی رو انتخاب کردم این بود چون دیدم که به قوانین کم و بیش اگاه شدم و دارم تلاشمو میکنم
و همین که نماز به شیوه سنتی و شکل مرسوم خودش در اوقات مختلفی باعث یاداوری به من میشه که ارتباطم رو با خدا نگه دارم و همین که متن نماز پر از ایات قران و دعاهای مثبته که خود برام مثل یک عبارت تاکیدی می مونه و تاثیر مثبتی روی روحیه م داره
و همچنین که من تا پنج ماه پیش درگیر یک بیماری یا اختلال روحی بودم
و بدون اینکه عمدا بخوام بعد یک افسردگی و رسیدن به یک نقطه عطف برای تغییر برام اهرمی شد تا افکارم رو مثبت نگه دارم و کاملا درمان بشم
و روزهایی بود که نشانه های برگشت رو می دیدم و سریعا با اعراض کردن و نماز خوب میشدم
چه قدر خوبه ک بتونم این ارامش رو در لحظه لحظه زندگیم حفظ کنم
و متن زیبای شما باعث شد تا به خودم بیام که از اصل و هدف دور نشم و تلاش کنم تا در تمام لحظه لحظه هایم این ارتباط قلبی و در مسیر و هدایت الهی بودن رو برقرار نگه دارم
بی نهایت سپاسگزارم



1

6 سال پیش

واقعا تمام دیدگاههای دوستان عالیه و خیلی هم این نکته خوبه کسانی که نماز میخونند نظر دادندو این یعنی چشیدن طعم نماز ؛ چشیدن طعمی که شاید به ظاهر در روز پنج بار تکرار بشه ولی وقتی از سربندگی و اطاعت تکرار میشه شیرین میشه , عبد بودن یعنی همین , یعنی وقتی ما به درجه ای نرسیدیم که حکمت اصلی نماز خوندن و روزه گرفتن رو بدونیم و شاید سوالهای عمیقی در ذهن ما باشه ولی چون امر ,امرِ خداست , خدایی که هر چی ازش طلب میکنی در اختیارت میزاره دیگه میشه یه کار شیرین.

حالا کسایی از این شیرینی لذت بیشتری میبرند که به معانی آیات به دعاهای قنوت به ذکرهای زیبای سجده هم دقت کنند , به نظر من وقتی در نماز میگیم اشهد ان لا اله الا الله یعنی جانان من , حبیب من ؛ من دلبری جز تو ندارم , من شهادت میدم که فقط تو محبوب منی , شهادت میدم که فقط تو عزیز من هستی , جز تو دلبری نیست , جز تو عشقی نیست,اونوقت دیگه به قول استاد روی زمین تا کمر برای کسی خم نمیشیم چون میدونیم همه ی وجود ما همه ی دار و ندار ما خداست و همه چیز در ید قدرت خدای مهربان ماست,

وقتی میخوایم دور خدا بگردیم , میتونیم به ذکر رکعت سوم نماز دقت کنیم , سبحان الله , منزهی تو از تمام فکرهایی که در ذهن من هست؛ از تمام ناباورهایی ,از تمام بی اعتمادی ها , منزهی تو جانانم , الحمدالله , سپاس تو را همه کس منی صاحب تمام نعمتهای منی, سپاس بابت تمام عشقی که من به عطا میکنی , سپاس برای تمام نعمتهایی که اصلا من اونها رو نمیبینم انقدر همیشه هستند انقدر زیادن تکرار و عادت شدند, مثل همین راحت نفس کشیدن, سپاس که تو خدای منی , سپاس که من بنده ی توام , سپاس که من انسانم میتونم در برابرت تعظیم کنم میتونم تو سجده به پات بیفتم با هر سجده سرم رو روی پای تو میزارم عشقم ،با هر سجده کلی از تو عشق میگیرم و وقتی میگیم الله اکبر دیگه اونجاست که باید جان داد از این عظمتی که هر چقدر بخوای بهش فکر کنی درکش کنی کم میاری, کافیه یه لحظه به وسعت دریاها به عظمت کوهها ,به شب و ستاره های عظیمش نگاه کنی دیوانه میشه انسان , بعد چجوری دلمون بیاد به پای این خدا نیفتیم چه جوری دلمون میاد نماز نخونیم و تعظیم نکنیم وسجود نکنیم و بگیم من جور دیگه با خدا ارتباط میگیرم , عبد باشیم خیلی عبد بودن شیرینه , دوست خوبمون نوشته بودند خیلی ها رو دیدم نماز اول وقت میخونن دروغ میگن غیبت میکنن, ولی مطمئنا اونها نماز نمیخونند و اون چند دقیقه حواسشون به نماز نیست به قولی نمازشون شاید صحیح باشه از لحاظ اداب نماز ولی قبول نیست

چون نمازی قبول میشه که در زندگی ما تاثیر بزاره و ما رو تغییر بده

جمله ی خوب باش انسان باش به کسی ازار نرسون حالا هر جور خواستی با خدا ارتباط برقرار کن هم الان خیلی باب شده , انسان بودن با عبد بودن فرق داره اگر نتونی تابع امر خدا باشی قاعدتا کارها و عادت های زشت رو نمیتونی از خودت دور کنی نهایتا در نیمه تاریک وجودت به عنوان یه فرد نماز خون پنهانش میکنی ولی از وجودمون پاک نمیکنیم

کاش یاد بگیریم وقتی وار نماز میشیم فاخلع نعلیک داشته باشیم

تمام غصه ها رو بندازیم کنار و با گفتن الله اکبر باور کنیم خدا بزرگ تر از غصه ها و غم های ماست بریم با خودش صحبت کنیم .

چقدر عالی شد که این صفحه رو دیدم با خوندن کامنتهای بعضی از دوستان دلگیر شده بودم که چرا دوستان بعداز گوش دادن به فایلهای استاد خیلی راحت میگن ما دیگه برامون اونقدر مهم نیست نمازمون دیر بشه ما دیگه برامون حجاب مثل قبل مهم نیست, یعنی واقعا منتظر بودیم کسی بیاد و چیزی بگه که ما سریع مسیرمون رو عوض کنیم , در صورتی استاد شاید منظورشون برداشتهای اینطوری نباشه

در هر صورت با خوندن دیدگاههای شما دوستان دلگرم شدم و حالم خیلی خوب شد

ممنون ازحضور همگی و صحبتهای زیباتون

16

سلام
من می خواستم تجربه ی خودمو بگم
من مدتی بود که در نحوه ی خوندن نماز تردید داشتم
و دنبال بهتریت شیوه ی خواندن نماز بودم
تا اینکه دیشب از خدا خواستم خودش هدایتم کنه
گفتم خدایا اگه همین نمازی که پیامبر می خوند بهترین شیوه ی نماز خوندنه خودت منو برای نماز صبح بیدار کن
من معمولا ساعت 9صبح اینا بیدار می شم و کلا ادم سحر خیزی نیستم ،هیچ ساعتیم کوک نکرده بودم برا اذان صبح
بالاخره ساعت 1شب بود که خوابیدم
صبح ساعت 4و 50دقیقه اینا بود که با صدایی بیدار شدم انگار یه چیزی بهم می گفت که بیدار شو
بیدار شدم و ساعتو نگا کردم همون موقع گفتم ببینم اذان گفته یا نه,رفتم سرچ کردم زمان اذان صبحو دیدم زده 5و 9دقیقه اینا
همون موقع خدا رو شکر کردم که منو هدایت کرد بلند شدم و وضو گرفتم و شروع کردم به خوندن نماز به شیوه پیامبر
الحمدالله رب العالمین ⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩



1

4 سال پیش

دوستان مقاله در مورد نماز کجا هست؟

15

سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
نمیدونم واقعا چجوری تشکر کنم بابت این همه راهنمایی و هدایتی که خداوند به وسیله شما دوستان عزیز برای من فرستاده تا بتونم بهترین زندگی رو برای خودم بسازم… واقعا از خدای خودم سپاسگزارم ، خدای یگانه ای که این بار همه چیز رو مسخر کرده تا من بتونم خالق زندگی خودم باشم و با مسائل و موضوعاتی آشنا بشم که قبل از این باهاشون کم و بیش بیگانه بودم.
من خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم ، از خدای خوبم که کسی رو تو مسیر زندگی من قرار داد که من رو با توحید آشنا کرد ، همسر عزیزم که با جملات جادویی اش منو به راه یگانه پرستی هدایت کرد ، اما از اونجایی که به قول استاد ، شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه روی سنگ سیاه توی دل تاریکیه ، من در مسائلی نا خودآگاه این شرک رو داشتم و نمیدونستم تا زمانی که با استاد عباس منش و دوره های فوق العاده ایشون آشنا شدم و مسیر زندگیم به طور کلی تغییر کرد ، من درباره وظایف بندگی ، مسائل دینی و … همیشه سوالات بی جوابی توی ذهنم داشتم که جواب هیچکس نمیتونست منطق منو رو قانع کنه ، همیشه همه جواب ها نقص داشت ، همیشه هیچ کس کامل نمیتونست انقدر قشنگ برای من مسائل رو توضی بده ، خدایا سپاسگزارم ازت که من رو به مسیری هدایت کردی که بتونم پاسخ همه این سوال هات و مسائلی که نا آگاهانه باعث شرک میشد رو از وجودم پاک کنم ، با خوندن این مقاله که درباره نماز نوشته شده بود ، جواب خیلی از سوالات که سالیان سال توی ذهنم بود رو گرفتم و از شما خیلی خیلی ممنونم ، خدا رو شکر میکنم که وجود پر مهر شما رو کنارم دارم و میتونم برای ساختن زندگی بهتر از راه های آسون و راحت ، ( به قول استاد سوت زنان توی یه جاده پر از زیبایی ) به اهدافم برسم . خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم…


14

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و هم فرکانسی های گلم
استاد همیشه خودشون گفتند که برای اینکه بتوانیم فهم خوبی از موضوعی در قرآن داشته باشیم باید تمامی آیات مربوط به آن را با دقت بررسی کرد تا فهم واضحی از موضوع ایجاد بشه،اما متاسفانه احساس میکنم استاد خودشون برای موضوع نماز بیشتر توجهشون را به همون آیه صلی و تولی کردند به همین خاطر توضیحاتشون هم درباره نماز به این قسمت معطوف شده است.
لازم به ذکر است در اینکه نماز یه معنی توجه است شکی نیست و اساسا هدف از انجام این عبادت توجه کردن بیشتر است.اما باید در نظر گرفت که خداوند این توجه را (نماز) به چه دلیل در اوقات مشخصی در روز مقرر کرده؟نمازهای پنجگانه دقیقا مانند پنج ایستگاه پمپ بنزین هستند که در این اوقات بتوانیم با حداکثر شارژ توجهی مون بتوانیم تا ایستگاه بعدی به ادامه روند توجهات مثبتمون کمک کنه.کما اینکه پیامبر(ص) در حدیث فرموده اند شما فرض کنید چشمه آبی پاک از جلوی خونه تون میگذره و شما باید ۵ بار در طول روز خود را در آن شستشو دهید،آیا کثیفی روی بدن شما باقی میماند؟ولی این دلیل بر ان نیست که تا شستشوی بعدی بدن خود را تمیز نگه ندارید(همان توجه کردن مثبت در سایر اوقات شبانه روز).
حتی در زمینه ایجاد فرکانس های مثبت بعضی اعمال دیگه هم هستند که علیرغم اینکه باید همیشه به آن توجه داشت ولی اوقات خاصی هستند که بار انجام دادنشون بسیار سنگین تر و موثر تر از سایر وقتها است و چه بسا به انجام این عمل در باقی تایم ها هم کمک میکنه.
به عنوان مثال شکرگزاری درست است که همیشه باید انجام شود ولی همچنانکه خود استاد هم فرمودند اگر سعی شود در شب ها قبل از خواب و صبح ها بعد از بیداری انجام شود آنقدر موثرتر است که به نوعی تضمین شکرگزاری های بعدی در طول روز هم میشود و باعث میشه همواره ما در فرکانس شکرگزاری باقی بمونیم.
در واقع این ایستگاه های پنجگانه نماز به نوعی بیعت مجدد و قوی است با پروردگار که همواره توجهمون به مثبتها باشه تا در فرکانس مثبت باقی بمونیم.
خدای بزرگ هم در قرآن فرمودند که ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر،یعنی نماز درست یا همان توجه درست نماز یا توجهی است که ما را از ناپسندی ها و منکرات( فرکانس های منفی)دور کند.و در واقع چنین نمازهایی هستند که به حدی انجام آنها اهمیت دارد که باعث میشوند در سایر اوقات شبانه روز هم ما همواره در فرکانس مثبت و خوبی ها باقی بمونیم.
و حتما مستحضرید که کلامت و جملاتی که در نماز گفته میشه جملات تاکیدی و توحیدی بسیار قویی هستند که در صورت تمرکز درست در هنگام گفتن(همان خلوص) ما را به شدت ارتعاشی بسیار بالا میرسانند و در وصل ما به انرژی منبع و یکی شدن با آن بسیار کمک میکنه.
بله دوستان عزیزم نماز یعنی توجه و آنقدر هم مهمه که خدواند انجام آن را در اوقات مقرر واجب دونسته.

امیدوارم که توضیحاتم تونسته باشه به کسانی در مدار یافتن جواب هایی به این سوال هستند،کمک کرده باشه.
از استاد عزیزم بسیار تشکر میکنم که توضیحاتشون باعث شد که بفهمم نماز چیه و برای چیست و واقعا بیش از پیش به اهمیت آن پی ببرم.



1

6 سال پیش

سلام دوست عزیز…

بعد از خوندن نوشته های شما چند سوال برای من پیس اومد..

۱_در رابطه با حدیثی که از پیغمبر گفتید ،همونطور که میدونید خانم ها در چند روز از ماه و حتی ممکنه نیمی از ماه رو بدلیل عذر شرعی نتونند در این چشمه خودشون رو شستشو بدند. تکلیفشون چیه؟! ایا راه دیگه ای هست؟!

۲_آیا تمام کسانی که نماز میخونند بیعتشون با خدا بیشتر میشه و به ارتعاش بالا میرسند یا اینکه کسانی که به ارتعاش بالا میرسند و با خدا بیعت میکنند نماز میخونند؟؟؟!!

این همیشه برای من سوال بوده ؛

پاک شو سپس دیده برا ان پاک انداز

یا

دیده بر آن پاک انداز سپس پاک شو؟؟!!

ممنون میشم اگه راهنمایی کنید

موفق باشید دوست عزیز

14

سلام دوستان و همراهان توحیدی من

قبلا فکر میکردم کلید موفقیت در خواندن نماز است و کلید شکست نخواندن نماز است.

بعد فهمیدم که معنی صلاه یعنی توجه کردن به خدا و جاری کردن نور خداوند در خودم.

صلاه یعنی توجه به هر چیزی که به تو احساس خوب میدهد

صلاه یعنی توجه به احساس خوب
صلاه توجه به زیبایی ها
صلاه یعنی توجه به نکات مثبت
صلاه یعنی توجه به فراوانی
صلاه یعنی توجه به پاکی
صلاه یعنی توجه به عشق ورزیدن بدون توقع
صلاه یعنی خوش اخلاقی و مهربانی بدون توقع پاداش
صلاه یعنی توجه به مسئولیت پذیری و متعهد ماندن
صلاه یعنی توجه به در مسیر درست ماندن
صلاه یعنی توجه نظم و هماهنگی تمام جهان هستی
صلاه یعنی توجه به نور خداوند و جاری کردن آن در خودم
صلاه یعنی توجه به خانواده و با خانواده بودن
صلاه یعنی توجه به شادی و خندیدن
صلاه یعنی توجه به خودشناسی و یکی شدن با خود واقعی ات
صلاه یعنی توجه به هماهنگی بیشتر با قوانین الهی
صلاه یعنی توجه به عزت نفس و شجاعت

صلاه یعنی توجه به هر چیزی که به تو احساس خوب میدهد



6

نه برادر صلاه یعنی نملز به همون معنای واقعیش چرا ازش فرار میکنید نمیدونم


5 سال پیش

اين باور شماست سعي نكنيد باور خود را به بقيه القا كنيد . شما هم ميتونيد مثل دوست عزيز ” نور خداوند” نظر خود و تجربيات خود را در مورد نماز بنويسيد . فكر كنم اگر تا حالا مطالب سايت عباس منش را مطالعه كرده باشيد بايد تا حالا متوجه شده باشيد كه نماز همون توجه به خداوند است و به قول استاد برين قران را بخونيد ، بعد بيايين اينجا در موردش صحبت كنيد . از اينها گذشته هر كسي ميتونه نظر خودش را با عدله خودش بنويسد ولي به هيچ وجه نبايد به خودش اجازه بده سريع نظر كس ديگري رو نفي كنه . الان آقاي عباس منش نماز به شكلي كه باور شماست نمي خواند يا بهتره بگيم ادعا مي كند كه به اين شكل نماز نمي خواند و هم آدم ثروتمندي است و هم انسان توحيدي است و در مقابلش هزاران آدم در طول زندگيم ديدم كه نماز را به روش شما مي خوانند ولي فقير و مشرك هستند . به نظر من اصل توحيد است . اگر مسلمانان جهان بتونند همين يك كلمه را در طول زندگيشون بفهمند و در آن پيشرفت كنند براي تمام عمرشان كافيست .

شرك از حركت مورچه سياه در دل شب بر روي سنگ سياه خفي تر است.

با سپاس

دوست عزیز هیچ‌کس نمیخواد نظرش رو به زور القا کنه بنده قرآن رو خوندم زیاد هم‌خوندم در قرآن روش خواندن نماز نیامده اما پیامبر برای آموزش روش صحیح عبادت به مسلمانان اومد تا مردم‌گمراه نشن در قرآن اومده که وضو بگیرید با جزییات کامل و فرموده که نماز رو پنج وقت بخوانید و حتی اومده که نماز عصر از بقیه نمازها مهمتر هست بله در نماز باید توجه باشه و حضور قلب اما نه اینکه نماز نخوانیم و بنشینیم‌توجه کنیم و مدیتیشن کنیم و … در بعد مالی هم به قول استاد این قوانین ربطی به دین و مذهب نداره و هرکس رعایت کنه در زندگیش موفق هست ما اینجا بحث دینی نمیکنیم اما نباید نظر خودمون رو به میلیاردها مسلمان تحمیل کنیم که نماز یعنی چنین و چنان…نماز خواندن دقیقا همون به قول بعضی از دوستان دولا راست شدن هست با تمامی‌جزییاتش اینو من نمیگم پیامبر فرموده و عمل کرده و امامان و صحابه و ائمه و میلیاردها مسلمان از زمان پیامبر تا حالا و بعد از ما هم عمل کردند و خواهند کرد.صد در صد که اصل توحید هست و خداوند فرموده من هر گناهی رو میبخشم الا شرک…


5 سال پیش

خب همه اینایی که شما (نور خداوند) فرمودید در نماز متجلی میشه؛ توجه به نکات مثبت، عشق پاکی، نظم و هماهنگی جهان هستی با یک شکل بودن نماز همه اس، و…. به نحوی در نماز هست

موفق وموید باشید


4 سال پیش

بله

من کاملا موافقم با دوست عزیز « رامین پایدار»

👌👌 اگر در آیه های قرآن کمی فکر کنیم و به درستی بخونیم متوجه میشیم.

ابراهیم هم مسلمون بود در قرآن گفته شده پس به این شکل که نماز می خوانیم میخواند ؟ مسلما نه

لطفاً به فرعیات نچسبید.

درمورد نماز چگونگی خواندن آن در قرآن چیزی نگفته.

و باید ریشه صلاه رو پیدا کنیم و بفهمیم مفهموش رو .

شاد و سلامت باشید .


4 سال پیش

سلام به دیاکو جان وتمام دوستان عزیزم

بله در مورد چگونگی خواندن نماز در قرآن چیزی گفته نشده اما در قرآن پیامبر اسلام (ص) رو به عنوان یک الگوی حسنه و نیکو برای ما معرفی کرده پس چگونگی نماز در عمل پیامبر (ص) مشخص میشه

13

با سلام به تمامی دوستان عزیز
امیدوارم که همه ی ما بتونیم خدا رو به اون مدلی عبادت کنیم که خدا دوست داره ، نه اون چیزی که ما دوست داریم!

با توجه به کامنت ها نظر من اینه که اون کسی که متاسفانه به دلیل تنبلی یا هر چیز دیگه نمیخواد نماز رو به روشی که پیامبر فرموده بخونه، هر چقدرررر هم دوستان عزیز براشون دلیل بیارن که باید نماز رو به روش پیامبر خوند بازم دوست ندارن قبول کنن و فقط دنبال بهونه هستن، من دیگه نمیخوام دلیل بیارم چون بعضی دوستان خیلیی واضح توی کامنت ها زحمت کشیدن و توضیح دادن

ای دوست عزیز، شک نکن ، تاکید میکنم شک نکن که اگرررر با باور های قدرتمندی که استاد عباس منش عزیز به همه یاد میدن در کنارش نمازت رو هم به روش صحیح بخونی ،سرعت پیشرفتت در همه ی جوانب زندگیت چندین برابر بالاتر میره، مگه هزینه نماز خوندن چقدره؟ ارزش نداره یه مدت امتحانش کنی ؟

من خودم بهش رسیدم که دارم میگم، وگرنه نمیگفتم، حیفم اومد که کامنت نزارم

و یه چیز دیگه:

ما اگه ماشینمون خراب بشه آیا به این سایت مراجه میکنیم ؟ یا به مکانیک ؟ پس چرا شما در مورد نماز و روزه از استاد عباسمنش میپرسید ؟ چرا از متخصص خودش نمیپرسید ؟

و البته من از استاد عباسمنش بسیار ممنونم که بارها توی کلیپ هاشون گفتن که در مسائل دینی خودتون تحقیق کنید و از من تقلید نکنید

قلبا از خدا میخوام تک تک افراد این سایت بی نظیر رو به بهترین ها برسونه،
خدا یار و نگهدارتون



4

سلام عرض کردم خدمت همه

من هم به نوبه ی خودم عقیده ای دارم که انشالله مفید واقع بشه

ما در طول روز اتفاق میافته که زندگیمون بعضی وقتا کلا خیلی یکنواخت میشه و نمیتونیم ازین یکنواختی توجهی به نکات مثبت داشته باشیم ،حالا بعضی وقتا با تغییر ی ،رفتن به مسافرت و تفریح و دیدوبازدیدها بازم ی تعییراتی ایجاد میشه ولی اکثر مواقع دیدم که همه از اینکه اخه چجوری توجهمونو به نکات مثبت ببریم مینالن

خداوند زمانهایی رو در طول شبانه روز برای خواندن نماز تایین کرده و همانطور که استاد فرمودند صلاه به معنای توجه کردن هست

و ما دقیقا به هر انچه توجه کنیم وحس خوبی داشته باشیم در واقع تو مدار مثبت و مدار بهتری قرار میگیریم و هرچقدر حس خوبمونو بتونیم داشته باشیم بیشتر به خواسته هامون میرسیم

خوب درین جهان مثبت ترین منبع جهان خداوند هست وچه بهتر که در طول شبانه روز توجهمون به این منبع مثبت بره و وقتی فکرشو میکنیم که الان داریم به منبع مثبت جهان توجه میکنیم حس خیلی خوب و عالیییی میده که میتونه کمکون کنه ما بیشتر درمدار توجه به نکات مثبت قرار بگیریم و نتایج خوبی در زندگیمون ببینیم

واین فکر من باعث شده بهترو سر وقت و با دقت بیشتر نمازمو بخونم

و برای وقت بعدی نمازم خیلی مشتاق باشم و وقتی با توجه کامل این فریضه رو انجام میدم خیلی لذت میبرم


6 سال پیش

سلام دوست عزیز! شمایادخدا هرجوری بهتون آرامش میده نمازتونو بخونین، چه مثل پیامبر و چه مثل هرکی، اما حق دارید اینو میگید چون به ما از بچگی این جوری گفته شده و فقط یادگرفتم عقاید خودمونو به دیگران تحمیل کنیم، دوست عزیز شما اگه میخوای به اون روش خدارو عبادت کنید که نیازی نیست به بقیه بگید، چون به یاد خدا بودن سبک شخصی میخواد نه سبک عمومی، وشما هنوز دارید عقاید گذشتگان که بهمون گفته شده رو باز گو میکنید چون اینجوری باور کردید، جوری به خدا فکر کنیم که بهمون آرامش بده، شاد باشید


6 سال پیش

اون متخصصی که شما گفتید چقد تو زندگیش خوشبخته؟ چقدر ارومه؟ خدارو چجوری میبینه؟ این متخصص های دینی فقط مارو از خدا ترسوندن و یک خدای اشتباه رو به ما نشون دادن، شما منظورتون همین متخصص های دینی هست؟ متخصص هایی که فرعی های دین و میگن و خودشونم تقلید میکنن ازهم؟ از دین دکان زدند؟ من قم رفتم و شما اگه بخواهید طلبه بشید یا به قول شما متخصص بشی بازهم باید بری درس طلبگی بخونی و چیزهایی که بهت میگن و بگی و تقلید کنی، اما متخصص واقعی کسی هست که خودش رفته دنبال اصل و کلی نتایج مالی و روابط خوب داره، شما دنبال متخصص میگردین دقیقا استاد عباس منش هست، به همین سایت که هدایت شدی اما متوجه نیستی چون تومدار نیستید، یه نفر تو ریا میفته میگه خدايا کمکم کن بعد خدا یه نفروباقایق می‌فرسته کمکش بعد طرف میگه من ازخداکمک میخوام و تو هیچ کاره ای نفر بعدی هم میاد به اونم همون حرف و میزنه بعد میمیره اون دنیا به خدا میگه خدایا من که فقط روتو حساب کرده بودم چرا کمکم نکردی، بعد خدامیگه احمق من دونفر و فرستادم کمکت خودت قبول نکردی، این حکایت خیلی از ماهاست، ودوست عزیز این که الان این جاهستیم خودش نشونه هست که خدارو به‌ شکل درستش درک کنیم نه آنچه ازقبل بهمون گفته شده، شادو پیروز باشید.

مشکل اصلی نود ونه درصد ما ایرانیها اعتماد به همین متخصصان دینیه که هرچه گفتند دروغ بوده و صرفا برای مال اندوزیه خودشون.

12

به نام خدای مهربان، سخاوتمند، زیبا، عاشق، ثروتمند و قدرتمند
به نام انرژی معجزه گری که از رگ گردن به من نزدیکتر است و من را به تمام خواسته هایم می رساند
به نام قدرت عظیمی که خوشبختی من را بیشتر از خودم می خواهد و نامش خداست
*
سلام به تمام آدم های خوب و باوجدان دنیا در تمام دوران ها
سلام به هر چی خیر و نیکی و خوبی کوچیک و بزرگه که در جهان فرکانسی ما در جریانه
سلام به تجربه های ناب و فوق العاده
سلام به لذت های وصف نشدنی و عالی
سلام به احساسات خوب، افکار خوب، باورهای خوب و فرکانس های خوب
سلام به خانواده خوشبخت عباسمنش
*
خدای بخشنده، من آمادگی دریافت برکات و نعمات رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همشون سپاسگزارم
خدای مهربان، به خاطر آدم های فوق العاده ‌و خوبی که وارد زندگیم کردی و می کنی، هزاران بار متشکرم
خدای قدرتمند، برای تجربه های عالی و احساس لذتی که ترتیب می دی تا تجربه شون کنم، خیلی ممنونم
خدای دلبند من، برای تک تک چیزهای خوبی که از اولین روزی که به دنیا اومدم به من دادی، در حال حاضر داری میدی و در آینده دور و نزدیک خواهی داد، هزاران بار ممنونم
( از لذت خوردن یک شکلات یا بستنی و یا حس کردن دست نوازش پدر و مادر در دوران کودکی گرفته تا این همه سال هر روز به سلامت برگشتن به خونه و موفقیت ها و…)
*
شاید درست نباشه، شاید خنده دار و یا تمسخرآمیز باشه، اما واقعیت اینه که در حال حاضر حس خوبی که دارم مهمه نه چیز دیگه ای.
نه حرف هایی که تا الان در کتاب های دینی مدرسه و دانشگاه خوندم و نه برنامه های تلویزیونی هیچ وقت نتونستن خدا رو، توحید و یکتاپرستی رو، رابطه با خدا رو و اینکه باید با این زندگی چی کار کنم رو به من خوب یاد ندادن. اما صحبت ها و طرز تفکر بسیار نافذ ‌و عالی استاد عباسمنش، جریانی در ذهن و روحم به پا کرده که باعث شده حس و حالم به خودم به زندگیم به خدا به همه چی بهتر باشه و هر روز بهتر بشه. خدا رو هزار بار شکر.
نماز خوندن من، شده تکرار یکسری کلمات خوشایند، به یاد آوردن نعمت هایی که خدا از گذشته تا حال بهم داده، تشکر کردن برای اونها، امیدوار بودن به آینده، تفکر بیشتر و عمیق تر و خدا رو هر لحظه در همه امور یاد آوردن.
حس خوبی که از این رویه می گیرم رو هیچ وقت با نمازی که از سر اجبار یا وظیفه می خوندم، اصلا دریافت نمی کردم. البته من برای کسی نسخه نمی پیچم، شاید شمایی که این متن رو می خونی با همون فرم نماز خوندن حس و‌ حالت اکی بشه، اما برای من اینطور نبود.
هر زمان که تصمیم میگیرم پستی بزارم، لذت می برم که باعث میشه از خدا برای همه چیزهای کوچیک و بزرگ خوبی که به من داده تشکر کنم. من بسیار لذت می برم از یادآوری تمام نعمت ها، بیان کلمات خوب، کنترل ورودی های ذهنم، تقویت باورهای مناسبم، ارسال فرکانس های صحیح و عالی و…
من با اینجا بودن، گوش دادن به صحبت های استاد و تربیت کردن ذهنم، حس خوبی دارم. حالم اکیه. امیدوارم. خوشحالم. انرژیم بیشتره. داره از خودم بیشتر خوشم میاد. فاصله بین من و اون خدایی که بهم معرفی شده بود خیلی کم شده، بیشتر باهاش احساس راحتی می کنم، بیشتر دوستش دارم، بیشتر بهش اعتماد می کنم و خیلی خیلی مهمتر از همه اینها، ذوق زده و هیجان زده ام که همچنین انرژی فوق العاده و نیرومند و معجزه گری از رگ گردن به من نزدیکتره و هر چیزی که بخوام رو بهم میده و دوستی باهاش کافیه.
*
نکاتی که متوجه شدم از متن بالا:

صلوه یعنی به سمت خدا رفتن و در مسیر او قدم برداشتن و با قوانین او هماهنگ شدن و خداگونه شدن و وجودت را برای اجرای قوانین خداوند هموار کردن. یعنی مقاومت نکردن در برابر الهامات قلبت.

ما با صلوه کردن به خداوند به عنوان منبع قدرتها و نعمت‌ها توجه می‌کنیم‌ و قانون این است که به هر آنچه توجه کنیم‌، آن را وارد زندگی‌مان می‌کنیم‌.

برای من صلوه یعنی‌، متمرکز کردن کانون توجه‌ام به نشانه‌های قدرت این نیرو که‌ خودش را در فراوانی‌، ثروت‌، عشق‌، سلامتی‌، سپاسگزاری و هر خیری نشان می‌دهد که داشتنش را می‌خواهم.

برای من تسبیح خداوند یعنی‌، تمام لحظه‌هایی که می‌توانم به نکات مثبت هر اتفاقی توجه‌کنم‌، می‌توانم نعمت‌های اطرافم را ببینم و به خاطرشان سپاسگزار باشم‌، می‌توانم نکات مثبت اطرافیانم را به آنها گوشزد کنم و به جای حسد‌، توانایی‌های‌شان را تحسین نمایم‌ و می‌توانم پذیرای این‌همه عشق باشم که در هر لحظه به سویم جاری‌است.

برای من صلوه یعنی‌، به جای خشم‌ و انتقام‌، فرکانس‌های خودم را دلیل نتایجم بدانم‌، سپس به جای سرزنش خودم‌، برای تغییر فرکانس‌هایم تلاش کنم و به جای دست کم گرفتن خودم‌، رابطه‌ی همیشگی‌ام را با نیرویی به یاد آوردم که منبع همه راهکارهاست و هدایت من را به عهده گرفته است.

توحید یعنی‌: من بخشی از نیرویی هستم که منبع همه قدرتها و نعمت‌هاست.

توحید یعنی رابطه‌ی ابدی‌ام با فراوانی ها را بیاد بیاورم‌، تا روی هیچکس دیگری حساب نکنم یا از تهدیدهای ذهنم یا دیگران نترسم.

فراوانی‌ای که هر لحظه مثل باران بر من می‌بارد و مثل خورشید بر من می‌تابد. اما به اندازه‌‌ای که این ارتباط را تأیید می‌کنم و به این فروانی توجه(صلوه) می‌کنم‌، در دسترسم قرار داده می‌شود.

توحید یعنی‌، خداوند یک انر‌ژ‌‌ی است که واکنش نشان می‌دهد به آنچه در ذهنم نگه می‌دارم‌، بر آن تمرکز می‌کنم‌ و آن را در گفتگوهای درونی‌ام تکرار می‌کنم‌. سپس نتیجه این واکنش‌، در قالب اتفاقات و شرایط‌، وارد تجربه زندگی‌ام می‌شود.

توحید یعنی‌: تغییر همه جنبه‌های زندگی‌ام را یک مسابقه یک نفره بدانم. مسابقه‌ای که فقط من در آن شرکت دارم‌، نه همسرم‌، نه فرزندم‌، نه شهرم‌، نه کشورم‌، نه قوانین و افکار سیاستمداران مملکت‌ام‌، نه شغلم‌، نه حتی یافته‌های دانشمندان درباره کمبود منابع یا نگاه دانشمندان درباره سرایت یک بیماری یا شیوه‌های پزشکان برای برگردان سلامتی.

برای من توحید یعنی‌، بتوانم واکنش‌ها و نگرش‌هایم را زیر ذره بین این قانون قرار دهم که‌، تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است.
*
متنم رو با این نقل قول تموم می کنم:

«با خدا باشی، یک دوست خواهی داشت و اون دوست، خودت هستی »

خدایا برای چیزهای مفیدی که امروز یاد گرفتم خیلی ممنونم
خدایا خیلی ممنونم که هدایتم می کنی به مسیر درست
خدایا ممنون که حالم خوبه
خدایا ممنون که هوامو داری
خدای ممنون که شرایط و عوامل ریز و درشت زیادی رو برای رسیدن من به خواسته هام و خوشبختیم در مسیر زندگیم ترتیب میدی، برای همه اونهایی که ازشون باخبرم و یا متوجهشون نیستم، هزاران بار متشکرم

با عشق و احترام فراوان، مریم


12

به نام رب مهربان و هدایتگرم

سلام

خدارو شاکرم که من رو هدایت کرد به مسیر شناخت بهتر از خودش خودم و جهان.
خدا رو شاکرم که اینجا هستم قوانین رو شناختم و هر روز به مدد الهی به لطف استاد و مریم جان و کامنت بچه ها هر روز بهتر توحید رو درک میکنم.
توحیدی که سرشار از ایمان سرشار از آرامش و احساس خوبه و خالی از شرک.
توحیدی که بهم میگه تنها تمرکزم رو روی تغییر شخصیت خودم بگذارم تا تمام جوانب زندگیم تغییر کنه.
توحیدی که به من یاد می ده به غذای ذهنم توجه کنم.
توحیدی که فقط و فقط من رو خالق زندگیم قرار داده.
توحیدی که به من یاد میده موفقیت هر انسانی تنها به خاطر باورها و نگاه توحیدی اون شخص هست نه کشور نه خانواده نه ویژگی خاص نه نژاد نه رنگ نه قوم و….

توحیدی که به من شیوه خاصی از عبادت رو آموزش نامیده بلکه راه درست ارتباط با معبودم رو بهم آموزش میده.

توحیدی که با درکش نه نگرانم نه مضطرب بلکه آرامم آرام آرام.
توحیدی که عشق رو برام به ارمغان میاره.
و …

استاد عزیزم ممنون که دست خدا شدی برام تا صداش رو بشنوم همه چی رو بهتر درک کنم و انشاالله عمل کننده باشم.

چقدر همه شرایط و اطرافم زیبا و عاشقانه میشه اگه نوع نگاهم رو بهش تغییر بدم.

در پناه رب مهربان شاد موفق و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.



1

4 سال پیش

الله اکبر 💛

اینجا قسمتی از بهشته که دل آدم مجاب میشه ومیوه ای از این باغ چیدن در هر موردی دل وجان آدمو تلطیف میکنه به یقین میرسونه وآرامش میده

خداااایا بخاطر استاد عزیزمون ودوستان نازنینی که پر عشق وانرژی مثبت هستن

سپاسگزارم

12

با سلام خدمت استاد عزیزم و تمامی دوستان بزرگوار.
یکی از جملاتی که استاد بارها گفتند ومن خیلی لذت بردم ومیبرم این جمله هست؛” حتی حرفهایی که من میزنم و موضوعاتی که من در موردشون صحبت میکنم وهر حرفی که از دیگران میشنوید،اگر آن موضوع برایتان مهم است،براحتی قبول نکنید. بهترین شیوه آنست که در مورد درستی ویا نادرستی آن موضوع و آن صحبتهایی که میشنوید،خودتان تحقیق کنید.” منظور اصلیشان فکر کنم اینست که ما بدون فکر کردن وبدون تحقیق،چیزی را قبول نکنیم،حتی شنیدم که خداوند هم در مورد پرستش خودش گفته است که بدون اینکه خودتان تلاش کنید ،فایده ای ندارد که با تقلید از گذشتگان ویا دیگران قبولش کنیم.(قریب به مضمون).حتی خداوند هم دوست دارد که ما فکر کنیم و از قدرت تفکرمان استفاده کنیم. وتلاش کنیم تا خودمان به او برسیم.زیرا وقتی با تلاش وتحقیق به موضوع ویا سوالی که داریم میرسیم،آن موضوع بقدری برایمان لذت بخش و نیز باثبات میشود که اگر کل مردم دنیا هم تلاش کنند تا به ما خلاف آن را اثبات کنند، ما نخواهیم پذیرفت.در حقیقت به باور قلبی میرسیم.
البته من به عالم بی عمل بودنم اعتراف میکنم.زیرا تمامی صحبتهایی که استادعزیزم میفرمایند،بدون اینکه تحقیقی کرده باشم،کاملا قبول میکنم و بدرستی صحبتهایشان ایمان دارم.(دلیل اصلی اینکه حرفها و نظرات و نگرش ایشان را کاملا میپذیرم شاید موضوعاتی که مربوط به شناخت خداوند وقوانینش باشند متفاوت باشند)
چون من با اینکه یکمی سخت باور هستم ،ولی تک تک کلماتی که استاد میگویند به قدری آرامش بخش و ارزشمند هستند که ناخودآگاه با تمام وجودم میپذیرم و لذت میبرم.(آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند).
وشاید همین پذیرفتن قوانین الهی و موضوعاتی مانند توحید و نحوه ی راز ونیاز کردن و … هم از قوانین الهی هست.نمیدانم. وقتی قدم برمیداریم وبا تمام وجودمان خواستار تغییر و یافتنِ راه درست زندگی میشویم تا به اصل خودمان نزدیکتر شویم و ارتباط عمیقی با خالق خودمان برقرار کنیم، صحبتهای افرادی که آن ارتباط صمیمی را با خالق خود دارند،در قلبمان مینشیند و با تمام وجود حس میشود.گویی که سالهای سال،منتظر و تشنه این کلمات سرشار از عشق و محبت بوده ایم و حال که خدایمان منبع پاسخِ سوالاتمان و نیز مطالبی که تشنه آنها بوده ایم را در دسترسمان قرار داده است،مسلما نه با گوشها،بلکه با قلبمان وتک تک سلولهای وجودمان دریافتش میکنیم. این معنی ومفهوم صلاه هم مانند مطالب دیگر سایت به اندازه ای احساسم را عالی کرد که واقعا احساس میکنم،سالها درگیر چگونگی نماز خواندن و ارتباط با خالقم بودم و اکنون رها شدم.چون در گذشته خیلی زیاد نماز خواندم و هیچ چیزی احساس نکردم.و بعداز آن دیگر خسته شده و ادامه ندادم.استاد عزیزم بخاطر تک تک کلمات و جملات وآگاهیهای ناب بینهایت سپاسگزارم.خدایا با اینهمه احساس خوب و آرامش و حال خوب،جز سپاسگزاری چه کاری میتوان کرد؟ممنونتم
خدای من! تو چقدر بخشنده و وهابی!چقدر دوستمان داری!انگار بیشتر از خودِما، مشتاق رسیدن ما به خودت هستی!انگار بیشتر از خودِ ما،دوست داری که پیشرفت کنیم و یک زندگی که درخور وشایسته ماست،داشته باشیم! تا با خیالی آسوده باتو عشق بازی کنیم.خدایا تو چقدر تک و بینظیری! و بیشتر از خودِ ما مشتاقی که بعنوان اشرف مخلوقاتت،طوری زندگی کنیم که ثابت کنیم بهترین مخلوق توایم! باعزت و شرافتمندانه و بدون دست برسینه وخم و راست شدن پیش مخلوقات دیگرت.بدون پست وحقیر نمودن خودمان نزد دیگران!خدای وهابم ممنونم که با هدایتم به این سایت خواستی تا پی به وجود خودم و ارزش خودم ببریم و صراط مستقیم را پیدا کنم .راهی که بهمان نعمت دهی و بزرگترمان کنی و وجودمان رشد کرده و نزد تو عزیزتر شوم..خدایا ممنونم که با هدایت بسمت بندگان والاو آگاهت مانند استاد عزیزم،خواستی تا نشان دهی که چقدر دوستم داری!ونشان دهی که وقتی موجودی را بعنوان خلیفه خودت در زمین انتخابش کردی،لیاقت و جایگاه مخصوصی دارد که روش رسیدن به آن مقام و مرتبه را نیز جلوی پایم گذاشتی،(سایت عباسمنش) !استاد عزیزم و بانوشایسته عزیزم دوستون دارم و یک دنیا ممنونم.
با خواندن مطلب بالا حس وحالم عالی شد و دوست داشتم بنویسم.