چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    296MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    48MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

600 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجتبی محجوب گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خدای مهربان سلام

    خدارشکر میکنم که قدرت خلق زندگیم رو به من عطا کرد

    رفتار:

    رفته بودیم رستوران با چند تا از دوستام که صبحانه سلف سرویس بخوریم ،وقتی که داشتیم بر میداشتیم من هی میگفتم که اونجا بهتره یا این اینطوریه ،ووقتی که هم که نشسته بودم سر میز صبحانه چشمم افتاد به بقلی و گفتم فک کنم اون بهتره برداشته

    من اصلا فک نمیکردم که این رفتارم ریشه خطرناکی داره که همون توجه به ناخواسته هاست

    من هی از استاد میشنیدم که به ناخواسته ها توجه نکنید و هی میگفتم که بابا من که خودم رو کردم تو غار چرا پس حالم خوب نیست ، و الان متوجه شدم که من اگر خودم رو زندانی هم کنم باز خودم رو و به قول استاد شخصیتم رو با خودم دارم میبرم ، و تا اون تغییر نکنه هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد

    اصلا امروز صبح که بخشی از این فایل رو گوش دادم کل نگاهم به همون جایی که کار میکنم تغییر کرد ،انگار جایی که جهنم بود برام شد بهشت

    الان انگار راه زندگی رو تازه فهمیدم چیه

    حتی نگاهم به سایت و کامنت ها تغییر کرد

    نگاهم به همسرم و فرزندم تغییر کرد

    الان متوجه شدم که چرا نتیجه رخ نمیده

    هی از خودم سوال میپرسیدم که بابا من که دارم کار میکنم ،من که دارم وقت میزارم هر چی استاد میگه رو سعی میکنم انجام بدم

    چرا پس احساس نمیکنم که زندگیم دست خودمه و میتونم تغییر بدم

    الان متوجه شدم که این ترمز وجود داشت

    الان متوجه شدم که اصل داستان رو من رعایت نمیکردم و حتی نزدیکش هم نبودم

    الان متوجه شدم که اصلا چطور باید عمل کنم و ریشه همه چیز و همه تغییرات همین نوع توجه کردنه که اینم تمرین میخواد

    الان درک میکنم که باید چکار کنم و متوجه ام که اول راهم

    دقیقا انگار احساس میکنم باید تمرین کنم که زبان یاد بگیرم

    الان فهمیدم که زبان برام خوبه و متوجه هستم که هر چی بگم زبان خوبه زبان خوبه زبان خوبه اتفاقی نمی افته تا زمانی که من حرکت کنم و تمرین کنم

    که همین که متوجه این داستان شدم کلی از راه رو طی کردم و این پیشرفت میشه برای من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    ارزو طلائی گفته:
    مدت عضویت: 1513 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته عزیزم

    چند روزی بود از تمام وجودم حس کرده بودم علت اینکه احساسم بد میشه مقایسه خودم با دیگران است و تمرکز گذاشته ام به روی رفتارهای منفی دیگران یعنی اگر یک دقیقه تمرکزم روی خوبی ها بود، نیم ساعت تمرکز روی بدی های آن افراد بود و رفتارهایی می‌دیدم که حالم گرفته میشد. از دیروز تصمیمم جدی تر شد که کمتر به مقایسه بپردازم و همچنین توجه ام به خوبی ها ی افراد بیشتر بشود.صبح زود که سایت را چک کردم ذوق کردم که خداوند چنین فایلی برام فرستاده ،توضیحات جالب فایل هم جواب سوالاتمو بود و هم راهنمایم برای توجه ام به مثبت ها .

    شهر من شهری کوچک و کویریه مدتی است که پیاده روی در جاهای مختلف شهر را شروع کردم اینقدر احساسم به شهرم خیلی بهتر شده احساسی که تا به حال تجربه اش را نداشتم ،زیباییهایی توی این شهر دیدم که باورم نمیشود،کلی هم عکس گرفتم چند روز قبل تصاویر زیبایی از طبیعت اروپا از کوهای برفی، طبیعت زیبا و فراوانی آب تماشا میکردم و لذت می‌بردم خیلی دلم خواست یک سفری به اروپا داشته باشم ،همون روز اطراف شهر خودم پیاده روی میکردم ،هدایت شدم به کوهای برفی و فراوانی آب، بسیار لذت بخش بود .عکسی که از طبیعت اروپا داشتم به دوستی که همراهم بود نشان دادم ،باور مون نمیشد توی این شهر کویری بشه مناظره زیبایی مثل اروپا دید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    سعید میرزاخانی گفته:
    مدت عضویت: 2346 روز

    سلام سلام سلام

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به خانم شایسته عزیز و بزرگوار

    سلام به شما دوستان عزیز

    تا حالا انقدر برای نوشتن کامنت یک کامنت انرژی و انگیزه نداشتم

    دلیلش هم این هست که احساس میکنم من با استاد تماس داشتم و در مورد این ضعف شخصیتی ام باهاشون صحبت کردم و استاد هم بخاطر من این فایل رو ضبط کردن خخخخخخخخ

    آقا من الان فکر کنم چندسال هست دارم با استاد کار میکنم و خیلی خیلی خیلی خیلی شخصیتم تغییر کرده ،خیلی که میگم یعنی خیلی ها

    ولی

    ولی بخاطر همین ضعف شخصیتی نارضی ام ،هیچوقت این تغییرات رو متوجه نمیشدم و شایدم الانم متوجه نباشم

    ولی انصافاً از وقتی متوجه این ضعف و نقصم شدم ،به این نتیجه رسیدم که خیلی تغییر کردم از همه لحاظ خداروشکر

    فقط از لحاظ موفقیت مالی نتونستم نتایج خوبی بدست بیارم

    هر چند که اگه انصاف داشته باشم باید بگم راضی هستم خدارو شکر

    اما برسیم به اصل داستان و شخصیت ناراضی من و شنیدن و دیدن این فایل

    نمیدونم این شخصیت ناراضی من از کی و از کجا در من شکل گرفته و اگه اغراق نکنم شاید بتونم بگم تا چند ماه پیش این شخصیت ناراضی ام رو نه دیده بودم و نه شناخته بودم و نه فهمیده بودم که تمام نشتی ها و سختی های زندگیم از کجا داره آب میخوره

    من که چندسال با یکی از بهترین اساتید ایران و جهان دارم کار میکنم استاد عباسمنش عزیز

    ولی تنها چیزی که به من امید میداد و اینم از صحبت‌های خود استاد بود که یاد گرفته بودم که همیشه میگفت قلبت بهت میگه ،احساست بهت میگه که راه درسته یا نه

    و قلب منم بهم همیشه میگفت راه درسته و فقط باید ادامه بدی

    به خودم میگفتم اصلا فکر کن یکی از خنگترین شاگردای استاد هستی و باید انقدر گوش کنی و ببینی تا بفهمی و یاد بگیری

    و منم انقدر ادامه دادم با فایل های رایگان و دوره ها تا بالاخره به بزرگترین نشتی وجودم رسیدم

    ناراضی بودنم ، شخصیت ناراضی ام از همه چی

    از خدا

    از خودم

    از زندگیم

    از آدم ها

    از نعمت ها ،حتی از نعمت ها ناراضی بودم

    پس وقتی میگم از همه چی یعنی همه

    پیش چشمت داشتی شیشه ای کبود

    زان سبب عالم کبودت می‌نمود

    وقتی من شیشه نارضایتی جلوی چشام باشه ،پس طبیعی هست که وقتی میگم از همه چی ناراضی بودم یعنی از خدا و زمین و زمان وووووووو

    ناراضی بودم

    آره بالاخره نتیجه چندسال کار کردن من با استاد به جز اون همه تغییراتی که در من بوجود اومده بود این شد که فهمیدم بخاطر این ضعف و نقص شخصیتی ام بوده که نذاشته بابت اینهمه تغییرات از خودم و خدای خودم راضی باشم و سپاسگزاری عمیقی بابت این تغییرات داشته باشم

    و از وقتی این مشکل رو تو خودم پیدا کردم ،شروع کردم به دیدن ریزترین داشته هام و بابتشون سپاسگزاری کردن

    البته وقتی این ضعف پیدا کردم رفتم کتاب معجزه شکرگزاری رو تو یوتیوت پیدا کردم و شروع کردم به گوش دادن و متوجه شدم این کتاب فقط با تمرین هاش میخواد به من یاد بده که آدم سپاسگزاری بشم

    بچه‌ها میدونید به چی رسیدم

    به اینکه برای رسیدن به شخصیت راضی داشتن

    تنها از مسیر سپاسگزاری و شکرگزاری رد میشه

    میدونید احساس میکنم بالاترین ورژن و نعمتی که خدا می‌تونه به بنده اش بده اینه که بنده اش به درجه راضی بودن برسه

    مثل حضرت زینب که با وجود اونهمه شرایطی که دیده بود گفت که راضی هستم و جز زیبایی چیزی ندیدم

    بچه‌ها من با گوشی دارم مینویسم و برام سخت

    و الا ی چیزایی رو میخوام بگم که وقت نمیشه و هم کامنتم طولانی میشه

    بگذریم

    بعد از چندماه کلنجار رفتن با خودم و فهمیدن این موضوع

    شروع کردن به گفته استاد شکارچی نکات مثبت شدم و بابتشون شکرگزاری کردم

    و تغییرات و اتفاقات برام ی رنگ دیگه ای شده

    مثل تغییر شیوه افکار و گفتار و رفتاری همسرم که یکدفعه شروع کرد با من قدم به قدم تغییر کردن

    این مورد برام بشدت معجزه وار بود و هست

    حیف که وفت نمیشه و کامنت طولانی میشه

    و الا بهتون میگفتم همسرم چجوری تغییر کرده و از کجا اومده کجا و باهام همراه شده تو این مسیر صراط المستقیم و لذت بخش

    حالا اینا چیزای بیرونی که خیلی چیزا تو خیلی جاها تغییر کرده

    ولی مهمترین چیزی که خیلی واسم جای شکرگزاری داره

    این احساس آرامش درونی واقعی

    یعنی اون احساسات آرامش درونی قبلی که پیدا کرده بودم در مقابل این احساس آرامش الانم مثل 1 به 100 هست

    اصلأ دنیا برام یجور دیگه ای شده

    و امروزم که تیر خلاص زده شد با این فایلی که استاد ضبط کردن

    مغزم سوت کشید وقتی دیدم استاد داره در مورد شخصیت ناراضی حرف میزنه

    بقول معروف تشتکم پرید برگام ریخت

    بدنم به رعشه افتاد

    یعنی چی ،داره چه اتفاقی میافته برام که

    بعد از رسیدن به این نکته و ضعف شخصیت و فهمیدن این نشتی بزرگ

    این فایل استاد اومده تایید محکمی بزنه به اینکه باید این پاشنه آشیل من حتماً درست بشه و بیس و پایه کل زندگیم رو این شخصیت ام سوار بشه

    و الا من بدو ، آهو بدو میشه و بوده تا الان کل زندگیم

    بچه‌ها شاید ی کامنت دیگه ای در تکمیل این کامنت بزارم و الان گوشیم هی زنگ میخوره و نمیزاره متمرکز باشم

    و الا که درباره این موضوع و این تیپ شخصیتی که باهاش 44 سال درگیر بودم حرف زیاد دارم

    استاد برای تک تک فایل هات

    بابت تک تک حرفات

    بابت تک تک روز هایی که ازت یاد گرفتم ازت ممنونم و سپاسگزار

    از خانم شایسته عزیز که نمیدونم چجوری سپاسگزاری کنم ولی امیدوارم همیشه همینحوری شاد و با انگیزه و سلامت و راضی باشید

    خدایا تورو که دیگه نه میتونم و نه میدونم چجوری باید ازت سپاسگزاری کنم

    فقط میتونم بگم عاشقتم خداجون و راضی ام ازت

    و راضی ام به رضای تو و اراده تو که همیشه قشنگنترین و بهترین هارو برام فراهم کردی و میکنی و منو تاریکی نجات دادی و به سمت نور هدایتم کردی و میکنی

    اون آیه آخر آیه الکرسی دقیقاً برای من هست که ظلمات منو بیرون آوردی و به نور وارد کردی

    و اون نور برای من این سایت و بچه‌های این سایت هست

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    امروز شنبه 1403/10/15

    بلوار کاوه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    زری شیخی گفته:
    مدت عضویت: 349 روز

    به نام الله یکتا

    با سلام به استاد عزیز و مریم جان نازنین و همه هم قدمهای عزیزم

    با تک تک حرفهای قشنگ استاد خودمو تو اون لحظه حس کردم و فکر کردم که چقدر این حرفها حقیقت زندگی تک تک ماست همیشه هر اتفاقی افتاد یکیو پیدا میکردیم که بقیه رو مقصر جلوه بدیم و خودمونو تبرئه کنیم که گناهی نداریم و هر چقدر بیشتر تلاش میکردیم از قافله عقب‌تر بودیم

    امروز من تقریبا میشه گفت دیگه ربطی به آدم قبل نداره وتازه دارم رنگ زیبای زندگی رو با تمام وجودم میبینم گویا قبل اصلا چشمی برای دیدن نداشتم بابت تک تک لحظه هام شاگر خداوندم و سپاسگزار اون لحظه ای که با استاد نازنین آشنا شدم مدتها بود دنبال این بودم که قوانین جهان رو بدونم و چقدر قشنگ جهان هدایتم کرد

    چقدر حرف استاد قشنگ بود واقعا تو کشور ما امروز همه شبیه هم شدم تو اغلب آدمها اعتماد به نفس از بین رفته همه صورت‌ها و سیرتها شبیه به همه گویا اگه نباشه فکر میکنن عقب افتادن خداروشکر که داریم یاد میگیریم درست فکر کنیم درست نگاه کنیم و درست عمل کنیم و میشه گفت درصد بالایی ازین مسائل برمیگرده به همین شبکه های اجتماعی خدارو هزاران بار شکر میکنم که تو مسیری قرار گرفتم که یاد بگیرم چطور رفتار کنم و فکر کنم به اتفاقات زندگیم خداروشکر بخاطر این همه هدایت و راهنمایی که خداوند منو تو اون مسیر قرار داده و اینم به این دلیل بوده که عمیقا از خدای خودم خواستم و میخوام که اگاهیمو نسبت به قوانین جهان بالا ببره خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 270 روز

    خدایا شکرت که همه جا با من هستی، شکرت که همیشه گرمای حضورت در قلبم حضور دارد، همیشه بهت ایمان دارم و تو تنها هدایت گر زندگی من هستی.

    خدایا من عاشقتم که همیشه آدم‌های خوبتو سر راهم گذاشتی و میزاری …..

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان خوب سایت ….

    این عدم خودباوری و باور داشتن دیگران فک‌ میکنم پاشنه آشیل خیلی از آدم‌ها باشه ….خب من توی این مورد نمیگم نیستم اما خداروشکر کم هستش که اونم به کمک شما استاد عزیزم حلش میکنم ….

    اینکه کسی به اون چیزی که خودش داره قانع نباشه و چشم به مال، دارایی، خونه ،لباس و… دیگران دوخته باشه و دارایی های دیگران از نظرش بهتر زیباتر و کامل تر، جلوه کنه یه نوع حریص بودن به مال دیگران و خود کم بینی هستش….که همیشه فک میکنن دارایی های دیگران نسبت به دارایی های خودش خیلی ارزشش بیشتره …. اینجور افراد حتی پیروزی ها و‌موفقیتهای خودشون رو اصلا نمی بینن و کوچکترین موفقیت و پیروزی دیگران براشون خییلی بزرگه …. خودشون رو باور ندارن و در واقع باطن زندگی خودشون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه می‌کنن و به خاطر همین هر روز افسرده تر و غمگین تر میشن ….

    اما راهنمایی های شما استاد عزیز در این فایل برای اینکه مرغ همسایه رو غاز نبینیم میگه که…..

    روی باورهای خودمون تمرکز کنیم نکات مثبت خودمون و‌زندگیمون رو ببینیم و این حس حقارت و کم ارزشی رو توی خودمون از بین ببریم و نشخوار ذهنی و افکار منفی در ذهنمون رو کنترل کنیم ما نیاز به تایید هیچکسی نداریم و فقط خودمون برای خودمون باید مهم باشه و کاری به نظرات دیگران اصلا نداشته باشیم به نظر من بهتره همیشه نکات مثبت خودمون رو برای خودمون مرتب تکرار کنیم حالا چه در رابطه با زندگیمون چه خودمون چه اعضای خانواده یا کار و ….با این کار میتونیم از ورود افکار منفی به ذهنمون جلوگیری کنیم و یه کاری که خودم همیشه انجام میدم شکرگزاری کردن هستش که این روش واقعا اثر مثبت میزاره و احساس بی ارزش بودن رو از ما میگیره وقتی تمرکزمون رو میزاریم روی حتی کوچکترین داشته هامون و از خدا تشکر میکنیم خود به خود اون حس حسادت هم از بین میره ….مخصوصا اگه اول صبح انجام بشه ….و دیگه اینکه نباید به گذشته فک کنیم و هر رفتار اشتباهی که در گذشته داشتیم نباید برای کسی تعریف کنیم و بهتر که توی همون گذشته بمونه و فراموشش کنیم ….نظرات منفی دیگران اصلا نباید برای ما مهم باشه چون توجه کردن به این مورد هم باعث میشه که ما اعتماد به نفسمون رو از دست بدیم ….و همونطور که استاد عزیز خودتون هم فرمودید شبکه های اجتماعی رو ببندیم و اجازه ندیم با دیدن این شبکه ها ورودیهای منفی وارد ذهنمون بشه و مرتب با چیزهای که قطع به یقین فیک و غیر واقعی هستن خودمون رو مقایسه کنیم ….با تمام افراد منفی باف قطع رابطه کنیم …نیازی نیست به هر خواسته ای از سمت دیگران جواب بدیم چون ما اصلا مسئول برآورده کردن خواسته های دیگران نیستیم هر چی به نظرم به خواسته های دیگران نه بگیم بیشتر احترام به خودمون گذاشتیم و حد و مرز برای خودمون مشخص کنیم با این کار دیگران هم حد خودشون رو میدونن و ارزش بیشتری برای ما قائل خواهند شد….و اینکه هیچکس بی عیب و نقص نیست یعنی فک نکنید دیگران بدون عیب و نقص اند و شما فقط عیب دارید ….پیشنهاد میکنم مراقبه و مدیتیشن هم انجام بدید که من خودم انجام میدم و در لحظه ی حال زندگی کنید و ترس از آینده نداشته باشید ….خودتون باشید توی یه جمعی که هستید و در رو به رو شدن با دیگران برخورد مناسب داشته باشید آرامش خودتون رو همیشه حفظ کنید و اجازه ندید رفتار منفی دیگران شما رو عصبی و ناراحت کنه ……

    خدایا من عاااشقتتتممم.

    راستی استاد عزیزم سال 2025 میلادی هم برای شما و خانواده محترمتون پر از عشق و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت باشه…. خیلی دوستتون دارم در پناه خداوند یکتا باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    محمد علی گفته:
    مدت عضویت: 3662 روز

    سپاسگزارخیرات و برکات جاری در زندگیم

    همه خیرات ، برکات و اعتبارات نیک در زندگیم ازآن خداست

    درود و ارادت خدمت استاد عزیز و مهر بانوی بهشت خود ساخته عباس منشی – پارادایز فلوریدا

    درود خدمت هم فرکانسی های گرانقدرم که همواره از دلنوشته ای ارزشمندتون ، بهره مندم

    استاد عزیز تو یکی از فایلها گفته بودید که از ماساژ خوشتون میاد واین نشون میده که زیاد ماساژ گرقتید ، به همین خاطرمیخوام باتون یه مثال ماساژی بزنم ، وقتی ماسای روی یه گره یا نقطه دردآور بدنتون میرسه و اونو ماساژ میده ، دقیقا متوجه میشید که منبع اصلی درد و گرفتگی بدنتون کجا بوده و شما هم دقیقا با این فایلتون همون کارو با من کردید.

    انگار یه مشت و مال اساسی به باورم دادید و نقطه ظعف تفکر و باورهای محدود کننده رو برام مشخص کردید ،دست مریزاد ، ممنونم.

    وقتی به شرایطی که تو مسیر زندگی علیرغم همه تلاش و کوشش ، انگار رو تریدمیل راه میرفتم ، فکر می کنم ، می بینم مهمترین دلیل این در جا راه رفتن ، به خاطر انداختن مسئولیت کارام به گردن دیگرون بوده ، دیگرونی که از پدر و مادر گرفته ، معلم ، همکلاسی ،سرهنگ پادگان ، مشاوراملاک ، ریس فلان بخش و …. و حتی آب و هوا و محل زندگی.

    به نظر من این طرز فکر از باور محدود کننده ” مقایسه کردن “میاد ،یعنی اگر من به جای تمرکز بر مسیر خودم ، تمرکز بر داشته های مثبتم وتمرکز و انجام مستمر کارهائی که منو به سمت هدفم میبره ، وارد مدار منفی مقایسه بشم و تمرکزم رو ببرم رو نتایج فرد دیگر و مقایسه دستاوردهای اون با شرایط فعلی، نتیجه چی میشه ، تمرکز بر نا خواسته ها به جای تمرکز بر خواسته ها ، که نتیجه چی میشه ، احساس نارضایتی و در نتیجه فرکانی منفی و پایین تر.

    با ادامه دادن این طرز تفکر و نگاه به زندگی ،مثل کسی هستی که تو باتلاق گیر افتاده و با هر دست و پا زدن بیشتر غرق میشه ، تو این وضعیت فقط تغییر طرز فکر میتونه نجاتت بده ، نه دست و پا زدن بیهوده.

    مقایسه کردن همونطور که شما فرمودید از تغییر کانون توجه میاد ، یعنی اگه تمرکز بر یه پوینت منفی در مقابل هزاران نقطه مثبت داشته باشیم ، پس تمرکز بر اون نقطه ما رو به نقاط منفی بیشتری میبره.

    ما از بچگی خیلی آموزش انداختن گناه گردن دیگرون رو دیدیم ؛ تو مدرسه ، تو اجتماع و … خیلی دیدیم ، شنیدیم و یاد گرفته بودیم که چطور تقصیر خودمون رو گردن کسی دیکه بندازیم ، ما حتی خیلی از مشکلاتمون رو گردن خدا مینداختیم.

    استاد عزیز تو این چند سال که به این ” عبادتگاه عباس منشی ” هدایت شدم ، و تا حدی که مسئولیت زندگی خودم رو پذیرفتم ، از اون مدار منفی رها شدم و دارم سعی میکنم هر روز با قبول کردن مسئولیت زندگی خودم و متعهد شدن بیشتر ، به مدارهای خالص بالاتر حرکت کنم.

    من یه دوست داشتم که سالها قبل، از من خواست که مثل یه توریست چند روز تو تهران زندگی کنم ، یعنی دقیقا رفتم یه هتل تو تهران و یه اتاق گرفتم و از مسئول هتل خواستم که جاهای دیدنی تهران رو برام توضیح بده و تور تهرانگردی برام بزاره، باورکنید بعد از چند روز ، دیدگاه من کاملا نسبت به تهران عوض شد و انگار به یه شهر جدید برای اولین بار اومدم. پیشنهاد میکنم این تجربه رو برای شهر خودتون تکرار کنید.

    یکی از عواملی که بسیار مهمه و به نظرم میتونه برای تغییر این دید گاه کمکون کنه ، پیدا کردن مشکل در روابطمونه ، بله ضعف روابط در هر نوعش ، میتونه ما رو به خطا بندازه ، و وارد مدار منفی مقایسه و تمرکز بر نکات منفی بشه.یعنی مثلا من نحوه صحیح برخورد با جنس مخالفم رو بلد نیستم و ضعف روابطی دارم ، اما به جای برطرف کردن این نقطه ضعف ، میام خودم مقایسه میکنم با آقا یا خانم ایکس که براحتی آب خوردن روابط جدید و عالی با جنس مخالفش ایجاد می کنه.

    خدایا مرا به مدارهای خالص و بالاتر هدایت فرما تا بپذیرم نقاط ضعف خودم را و در ارتقا و بهبود اونها متعهد باشم.

    خدایا تعهد پذیرفتن مسئولیت صد در صد شرایط زندگیم را بیشتر و بیشتر به من عطا فرما.

    سالی سراسر از شادی ، تندرستی ، خوشبختی ، ثروت ، نعمت و برکت داشته باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    علی اکبر اصغری گفته:
    مدت عضویت: 1919 روز

    اونی که موهاش فره ، دنبال موی لخته

    اونی که موهاش لخته، فک می کنه بدبخته

    اونی که مونده حالا عزم رفتن کرده،

    اونی که رفته همش میخواد برگرده

    یکی در حسرت عشق گوشه اتاقشه،

    یکی خسته شده و دیگه میخواد جدا بشه

    یکی به زور دوا درمون میخواد بچه دار بشه،

    یکی کلافه س از بس بچه دورشه

    یکی غذا میبینه دیگه نمیتونه رد بشه،

    یکی رژیم داره و همش فکر وزنشه

    اونی که بیکاره حاضر به هر کاریه،

    یکی شغل داره اما ازش ناراضیه

    یکی از نداری دنبال سرقت و دستبرده،

    یکی از بس داره دیگه شده افسرده

    یکی فقط پولدار شدن واسش نون و نواس،

    یکی دیگه سفره اش رنگینه اما بی صفاست

    یکی همیشه آرزوش بوده مشهور بشه،

    اونی که مشهوره میخواد از چشمها دوربشه

    اونی که سیاهه دوست داره بلوند بشه،

    اونی که سفیده همش می خواد برنزه شه

    روستا نشینه همش در آرزوی شهره،

    شهریه اما همش با شهرش قهره

    اونی که داره و باز همش دستش درازه

    همونیه که فکر می کنه مرغ همسایه غازه!

    فرض کن یه تخم مرغ داری، یه سیب زمینی

    میخوام منظورم رو تو این مثال ببینی

    هر دو وقتی میجوشن توی آب گرم

    تخم مرغ سفت میشه و سیب زمینی نرم

    با این که تو یه شرایطن و یه جا و یه دفعه

    اما تکاملشون دو جور مختلفه

    چون جنس یکی با اون یکی فرق داره

    نمیشه گفت کدومش بهتره یا بدتره

    با هرچی که هستی و داری الان باهات،

    تلاش کن واسه رسیدن به آرزوهات

    از خالق خودت هر روز یه تشکر ساده کن،

    یعنی از چیزی که امروز داری درست استفاده کن

    به خودت برگرد و شروع به خودسازی کن،

    این نقشی که الان بهت دادن رو خوب بازی کن

    لذت چیزهایی که داری رو از دست نده

    که ریشه بیشتر غمهای ما “حسرته”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جانم و سلام به همه دوستانم

    الهییییی شکرررر به خاطر این فایل فوق العاده و بی نظیر و الهی شکرررررر به خاطر توضیحات پای فایل که توسط مریم جان تایپ شده و گذاشته شده و باعث شد هنوز فایل رو گوش ندادم بر اساس اسم فایل و جملات پای فایل نکاتی یادم بیاد و یه حسی گفت بیام بنویسم

    هر چی میخوندم متوجه میشدم که من خداییش روی این ویژگی سپاسگزار بودن بابت داشته هام خیلی خوب دارم کار میکنم و اگاهانه سعی میکنم بهتر و بهتر باشم و خداروشکر از جنس رخ دادن اتفاقات توی زندگیم متوجه این مسیر درست میشم

    یادم از یه موضوعی توی بچگی هام افتادم یادم میاد یه زمان هایی که همسایمون برامون یه ظرف غذا یا خوردنی میاورد اونقدر به به و چه چه میکردیم که مامانم میگفت همیشه مرغ همسایه غازه با اینکه مامانم غذاهای خوشمزه درست میکردااااااا ولی درست یادم نمیاد ازش خیلی تعریف کرده باشیم و در مورد غذای همسایه اینکارو میکردیم

    الان یه نکته دیگه یادم اومد مثلا من دارم روی این ویژگی کار میکنمااا ولی هنوز پاشنه آشیلمه توی تعریف و تمجید و تحسین آدمها توی تعریف و تحسین پدر و مادر و بچه و همسر کمرنگ تره ولی غریبه تر ها رو بیشتر تحسین میکنم البته دارم بهتر میشم و این باعث حس بهتر و رابطه بهتر داره میشه و الان باعث شد تلنگر بشه که بیشتر ببینم خوبی ها و توانایی های نزدیکام رو

    در مورد خودمون هم این موضوع صدق میکنه ما ویژگی هایی داریم در خودمون حالا یا ظاهرمون یا توانایی عملکردی و مهارتمون یا ویژگی شخصیتی که خیلی خودمون بهش توجه نمیگنیم ولی دیگران بهمون میگن من خودم یه تعبیریدارم که امروز داشتم در موردش با همسرم حرف میزدم اینکه تاج پادشاهی که روی سرمونه دیگران بهتر میبیننش خودمون نمیبینیم باید یاد بگیریم مادام بریم تو آینه و ببینیمش یاد دست بزنیم و لمسش کنیم

    مثلا سلامتی من که توی دوره سلامتی هستم نباید برام بدیهی بشه چون هر وقت که یه آدم منو میبینه و تحسین میکنه میفهمم یا ارتباطم با همسرم که خیلی با هم وقت میزاریم اینو زمانی میفهمم که یکی بهم میگه خوش به حالت یا در مورد رسیدن به خواسته هام که خیلی راحت میتونم خرید بکنم و خیلی موارد دیگه

    یه چیز جالب الان یادم اومد مثلا من توی سریال و مستندات سایت میبینم که استاد طبق دوره گوشت های فوق العاده و طبیعی و مناسب میخره این فکر میاد توی ذهنم که اینجا توی ایران نداریم و کشور ما خیلی توی این زمینه درست عمل نمیکنن

    یاد بگیریم تاج پادشاهیمونو به خودمون یاداوری کنیم حالا یا با نگاه کردن به اینه یا با دست لمسش کنیم تا هدایت بشیم به نعمت های بیشتر

    البته ناگفته نمونه من همیشه تفاوتم رو با ادمهاتوی جهان به خودم گوشزد میکنم و میگم ندیدم رابطه عاشقانه مثل خودم ندیدم اینقدر ارامش و توکل و راحتی مثل خودم ندیدم اینقدر احساس خوشبختی خلاصه اینکه خودم رو همیشه تحویل میگیرم و برای خودم دست میزنم و مادام بابت داشتن چنین ویژگی شخصیتی ای تلاش میکنم و ادامه میدم و اینطور تصور میکنم که یه پازل بینهایت دارم که با هر ردیف کاشتنش دارم به پازلم معنا میدم و زیباترش میکنم و این زیبایی انتها نداره

    خدایاااااا شکرررررت

    استادم سپاسگزارم

    مریم جانم سپاسگزارم

    همه اهالی سایت و خانواده خوبم سپاسگزارم که وقت میزارین کامنت منو میخونین و لایک میکنین

    خدایاااااااا شکررررت به خاطر این همه دریافت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1741 روز

      سلام سمانه جان

      من چند وقتی هست که زیر فایلهای جدید استاد نوشتنم نیاد ولی تصمیم گرفتم کسایی که دلی تحسین میکنم برای خودشان هم بنویسم تا هم من تمرکز بیشتری روی زیبایی ها داشته باشم و هم نشانه ای باشد برای دوستانم.

      واقعا بعضی وقت ها، بعضی کامنت ها داد میزنه که نویسنده یک احساس لیاقت درونی داره.

      خودش خودش را دوست داره و برای خودش ارزش قایل هست.

      اولا که خودش را لایق تاج پادشاهی میداند دوما می‌دونه روی سرش تاج پادشاهی هست و در نهایت با دست کشیدن بهش و سپاسگزاری از تاج پادشاهی اش، این تاج را براق تر و ماندگار تر و واقعی تر می‌کنه.

      خیلی تحسین کردم شما را.

      سلامتی جسمانی و رابطه ی عاشقانه و برطرف کردن نیازهای به راحتی، نتیجه ی طبیعی این احساس لیاقت درونی است.

      چقدر عالی که با کار کردن دایمی روی خودتان پایه های این احساس لیاقت قوی تر و مستحکم تر خواهد شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمانه گفته:
        مدت عضویت: 1988 روز

        سلام بهار عزیز

        سپاسگزارم که وقت گذاشتین کامنت منو خوندین و سپاسگزارم که توجه کردین و انرژی گذاشتین و پاسخ دادین

        خیلی برام ارزشمنده که فرکانس منو دریافت کردین و این هم فرکانسی فوق العاده اتفاق افتاد

        ما لایق بهترین ها هستیم

        بهترین ها سهم دل مهربونتون باشه

        خدا نگهدارتون باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 2025 روز

    به نام خدای رحمان و رحیم

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    چرا شرایط در تمام ابعاد زندگی در ذهن ما در این جایی که ما هستیم خوب نیست اما در جای دیگه بهتره ؟

    شرایط از نظر ،فرهنگ مردم شهر ،زیبایی و تمیزی و طبیعت این شهر ، محل کار و مشتریهای این شهر و محله ،نوع شغل دراین شهر و محله ،ظاهر و اندام خانم ها یا آقایون این شهر ،رستوران های این شهر ،رابطه عاطفی این شهر ،دانشگاه و اساتید و دانشجویان این شهر و…….. چرا فکر می‌کنیم این موارد تو شهر و محله و کشور ما بده اما جای دیگه شهر و محله و کشور دیگه بهتره یا برعکسش چرا فکر می‌کنیم این موارد تو شهر و محله و کشور ما بهتره ؟

    دلایل این نوع تفکر که چرا فکر می‌کنیم تو این جایی که ما هستیم شرایط بده اما جای دیگه بهتره

    1_ تمرکز اصلی روی نکات منفی هست و در مورد نکات منفی صحبت میکنیم بهش توجه می‌کنیم

    طبق قانون به هر چی توجه کنی از اصل و اساس اون چیز بیشتر وارد زندگیت میشه

    توجه به نکات منفی =وارد شدن این نکات منفی بیشتر و بیشتر در زندگی خودمون =باور کردن و تقویت شدن این باور که آره تو درست فکر میکنی =قوی تر شدن باور و جذب اون نوع از کانون توجه بیشتر و بیشتر و تبدیل شدن به واقعیت زندگی تو نه واقعیت جهان

    قدم اول از کانون توجه شروع میشه

    راه کار درست : توجه به نکات مثبت ،زیباییها ،خوبیها ،نعمتها ،سلامتی ها،ثروت و نعمت ،فراوانی ،مشتریهای فراوان ،تمیزی ،ویژگی مثبت آدم‌ها و هر چیز خوب دیگه ….

    2_ مسئولیت زندگی خودمون رو نمی پذیریم و هیچ تغییری در شخصیت و باور و رفتار ایجاد نمی‌کنیم و همیشه عامل بیرونی رو باعث بدبختی و نارضایتی خودمون میدونیم

    دنیال توجیح کردن مسائل و مشکلاتی که داریم با متهم کردن عوامل بیرون از خودمون هستیم با این ذهنیت ما منتظر اتفاقات بد هستیم

    نکته خیلی مهم : وقتی با این باور و ذهنیت به جایی که فکر میکنه اونجا همه چی خوبه میره در ابتدا با اون باور موارد دلخواهش ایجاد میشه اما شخصیتی که کانون توجهش روی نکات منفی هست وقتی تغییر نکنه این شخصیت نادرست کانون توجه نادرست باعث میشه اوضاع به سرعت تغییر کنه حتی از قبل بدتر هم بشه و دوباره اوضاع خیلی زود خراب بشه

    کانون توجه تو شخصیت تو رو نشون میده مدار تو رو نشون میده در مدار ثروت و نعمت و زیبایی و رشد و پیشرفت و خوشبختی و سعادت هستی یا نه بر عکسش به همین دلیل ثروتمند شدن از یه شخصیت درست ایجاد میشه

    راه کار درست : اولا توجه تو روی چیه ؟توجه تو واقعیت زندگی تو رو میسازه ،انتظار چه چیزی رو داری ؟ پیش فرض ذهنی تو چیه ؟

    دوما: مسئولیت 100٪زندگیم در همه ابعادش به عهده خودمه من با کانون توجه و باورها و فرکانس هام اتفاقات و شرایط زندگیم رو خلق میکنم باید یاد بگیرم مسئولیت زندگیم رو بپذیرم تا هدایت بشم به تغییر مثبت و نتایج درست بشه

    مثلا در کسب و کارم مهارتم نوع برخوردم با مشتری احساس ارزش و لیاقتی که در مورد خودم و کارم دارم و باورهای ثروت سازم تاثیر گزاره در مورد روابطم ،سلامتی و دیگر موارد بررسی کنم و بهبود ایجاد کنم در باور و رفتار و شخصیت و عملکردم

    3_ دنبال کردن شبکه های اجتماعی و رفتن در سیکل معیوب مقایسه کردن

    مقایسه کردن نابود کننده هست که وارد رقابت و چشم و هم چشمی میشی

    این مقایسه در زمینه روابط عاطفی ،شغل و مشتری ،ظاهر ،اندام و….. که اغلب هم در شبکه های اجتماعی فیک و دروغین هستند

    آدم‌های ثروتمند بسیار با خودشون و جهان اطرافشون در صلح و آرامش هستند ساده پوش ،طبیعی و راحت و آسون گیرند ساده پسندند. و ثروت نتیجه طبیعی زندگی کردن هست

    راه کار درست : تصمیم عاقلانه حذف کامل اکانت شبکه های اجتماعی

    توجه به زیباییها و ثروتها و نعمتها و خوبیها و شکر گزاری کردن

    مسئولیت پذیری زندگی خودم در همه ابعادش و ایجاد تغییر مثبت

    نتیجه : به سرعت به این تغییر کانون توجه ،تغییر باور و رفتار و افکار و فرکانس ها جهان پاسخ میده خودبه خود و طبیعی ثروت و نعمت و زیبایی و خوشبختی و سلامتی و روابط عالی وارد زندگیت میشه

    خدایا سپاسگذارم در مدار شنیدن و نوشتن درکم از این آگاهی خالص و ناب بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟

    چون صدای ساز دهل شنیدن از دور خوش است!

    تا وقتی پا مون را تو کفش کسی نکردیم نمی توانیم جای اون به اصطلاح، راه‌ برویم. یه چیز کلی مبهم را از دور دیدیم بدون اینکه بدونیم چیه چطوریه چه بالا و پایین هایی دارد فقط رو ظاهر قضاوت کردیم می گیم همین خوبه ! این راحته ! درد سر ندارد ! برخی پسر بچه ها دوست دارند خلبان بشوند تو ذهنشون چهار تا دکمه میزنی هواپیما بلند می‌شود و می‌نشیند.

    ریشه این جنس از تفکرات از کجاست؟

    عمده اش بر می گردد به سه نوع باور

    _1. ندیدن زیبایی ها و نعمت های زندگی و تمرکز روی نکات منفی آنچه داریم یا هستیم!

    و طبق قانون وقتی روی موضوع نادلخواه تمرکز می کنی از همون جنس بیشتر وارد واقعیت زندگیت می کنی پس باز هم نکات منفی و مشکلات بیشتری را می بینی و دوباره این باور منفی را تقویت می کنی و این چرخه معیوب را سریعتر می چرخونی . اما اگر به چیزهایی که می خواهم، قشنگ است و مثبت توجه کنم در موردشون بگم بنویسم شکرگزاری کنم نعمت هابیشتر وبیشتر وارد زندگیم می شوند.

    _2. از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم و دیگری را مقصر بدونیم . یک جور توجیه و بهانه برای سلب مسئولیت از خودمون در مورد ناکامی هامون.

    در واقع یک نوع نگاه جانب دارانه داریم و یکسری پیش فرض که با همون ها داریم جلو می‌رویم و وقتی انتظار چیزی را داری ، داری بهش فکر می کنی ،باورش داری و بهش بر می خوری ! حواسم باشد تمرکزم به چی هست ،به هر چی باشد همون برای من تکرار می شود.

    3_.ویروس ذهنی مقایسه باعث ایجاد حس بدبختی از شرایطی که داری می کند .وارد چشم و هم چشمی میشوی و نابودی.

    حالا چاره چیه ؟

    1.کانون توجهتون را بگذاریم روی زیبایی ها ی شرایط فعلی‌، داشته هامون و سپاسگزار باشم بابتش لاجرم به نعمت ها و زیبایی های بیشتر هدایت می شویم .

    هر باور محدود کننده ای داریم می توان ضد ش را پیدا کرد. مثال‌ نقض پیدا کنیم الگو پیدا کنیم از آدم هایی که با شرایط مشابه من تو همین زمانه تونستن و موفق شدن .

    2. مسئولیت کامل زندگیم( شرایط و اتفاقات)را بپذیرم‌.

    به عشق و امید اینکه تجربه های قشنگ ببینم تمرکزم را بگذارم روی انتظار اتفاقات خوش . خیلی ساده شروع کنم مثل شرکت تو عروسی که انتظارم دیدن رقص و پایکوبی است مثل سفر رفتن که انتظارم دیدن مناظر زیبا و خوردن غذا های جدید است، قبل شروع هر کاری ،این انتظار خوش را، این خوش‌بینی را در خودم ایجاد کنم تا واقعیت بیرونی برای من به همون شکل خلق بشود! من مسئول زندگیم هستم و شرایط و اتفاقات بیرون را خلق می کنم . اگر آنچه هست را دوست ندارم بشینم درستش کنم.

    3.مقایسه نکنم . اصلا نگاه به زندگی بقیه نکنم تمام تمرکزم روی تحسین و دیدن زیبایی ها و نکات مثبت خودم و درو برم باشد .از همون جایی که هستم با همون شرایط که دارم سپاسگزار باشم

    اگر یک مشتری خوب اومد هزار بار تو ذهنم مرورش کنم بابتش از خدا سپاسگزار باشم .

    با افکار و باور هام اتفاقات هر لحظه ام را رقم میزنم.

    استاد جان سلام.

    امروز فایل سفر به دور آمریکا شماره 20 را دیدم اونجایی که با پسرتون مایک شرط بستید که کوکومبر بگید یا کیوکامبر . اولش خیلی برام عجیب بود با اینکه متوجه شدید تلفظ درستش کیو کامبر است اما روی اشتباه خودتون ماندید،! و فیلم هم گرفتید و توی سایت هم گذاشتید، تعجبم از این بود که چرا نپذیرفتید اشتباهتون را و درستش نکردید! اما متوجه شدم درس عزت نفس را که چقدر دقیق شما هر چه می گویید خودتون اول عمل کردید. درسی که من برام یاد آوری شد ازش این بود .خودم را با اشتباهاتم دوست داشته باشم.

    استاد جان تحسینتون می کنم بابت این مسیری که طی کردید این زندگی خلق کردید و این احساس خوبی که اشاعه می دهید.

    در پناه عشق جاودان خداوند مهربان پایدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فرزاد بازیار گفته:
      مدت عضویت: 848 روز

      سلام خدمت شما واقعا اینکه قبل هر کاری بیایم خوش بین باشیم خیلی خوبه خیلی می‌تونه کمک کنه،من خودم هر موقعی میرم باشگاه با دیده خوش بینی میرم و اتفاقا اکثرا هم بهم خوش میگذره حالا اینکه ورزش هست به کنار اینکه به خودم میگم،قراره خوش بگذره،واقعا هم همینطوره،خلاصه موقعه یی که مثبت بودم مثبت بوده واقعا…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Nafis گفته:
        مدت عضویت: 1133 روز

        سلام آقای بازیار عزیز

        تشکر من بابت کامنتتون در کلمات نمی گنجد فقط خدا میدونه چقدر به موقع و به جا نقطه آبی تون که پر از حس الهی بود به دستم رسید .

        نکته ای که تو کامنت تون اشاره کردید راجع به خوش‌بینی فوق‌العاده تاثیر گذار است تو زندگی.

        مرسی

        مرسی

        مرسی

        که تجربه تون را در مورد باشگاه‌ رفتنتون با این فکر که قراره کلی بهتون خوش بگذره را با من به اشتراک گذاشتید .

        وقتی برنامه ای می ریزم برای روزم خیلی دوست دارم طبق اون جلو برم و انعطافم برای تغییرش زیاد نیست .

        برنامه ریزی کرده بودم که امروز عقب افتادگی هام را راجع به شنیدن فایل ها جبران کنم، معلم بچه ها آخر وقت دیشب ازم خواست اگر برام امکانش هست بروم کمکش . منم آدمی هستم که وقتی از برنامه هام عقب می افتم بهم می ریزم اما بهش پیام دادم که می آیم! راستش می خواستم این حس خوش‌بینی را تو خودم تقویت کنم . شب قبل خواب گفتم : خدایا ! فردا مشتاق سورپرایز تم !

        من به برنامه هام نرسیدم و در ظاهر اتفاق خاصی هم نیفتاد! ولی آنچه امروز را فوق‌العاده کرد این بود که من به طرز شگفت انگیزی حالم خوب بود یک ذوق و شوق عجیب یک خوشحالی ناب مثل یکی که قهرمان شده ! مثل یکی که خبر خاصی بهش دادن ! مثل یکی که برنده شده! اصلا نمیتونم بگم حسش چی بود ولی تمام مدت حالم خوب بود. انگار سیمم وصل بود:)

        و بعد کامنت با ارزش شما حاوی نکته مهم

        ،قراره خوش بگذره،

        خوش بینی، منتظر اتفاق خوب بودن ، انتظارات مثبت داشتن همگی تو این جمله بود.

        سپاسگزارم ازتون

        امیدوارم تمام زندگی تون سرشار از لحظات خوش ، شادی و سلامتی باشید . در پناه نور الله کامیاب باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: