میزان تحمل شما چقدر است؟ (به ترتیب امتیاز)
- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
سلام خدمت استاد ومریم جان جانان خداروشکر شما تو زندگیم هستین. من بعد ازدواجم خیلی چیزا رو تحمل کردم اما کوتاه نمیومدم برای مشکلاتم تا میتونستم راه کار پیدا میکردم اول چند ماه اول ازدواج با جاریم تو یه خونه بودیم از اونجا که اخلاقمون وفرهنگمون به هم نمیخورد اصلا برام سخت بود بپذیرم خیلی تلاش کردم تا جدا جدا خونه بگیریم یه دوطبقه رهن کردیم به علت اینکه ما پول نداشتیم برادر شوهرم رهن کرده بود من مجبور بودم تمام رفتارای جاریم رو تحمل کنم ولی اینطور نبود بگم راه وچاره نبود شوهرم راضی نمیشد بریم از اونجا تا اینکه بعد 3سال یه وام 10 میلیونی گرفتم اونم معجزه وار که بلند بشیم بازم شوهرم راضی نشد البته اون موقع با قانون اصلا آشنایی نداشتم هر جور دعوا میکردم وحرف میزدم جواب نمیگرفتم تا اینکه بعد 4 سال رها کردم چسبیدم به خدا و در آرامش کامل زندگی کردم ولی دنبال پول که بتونم برم از اونجا شوهرم خودش اومد گفت برو دنبال خونه خداروشکر معجزه وار همه چی دست به دست هم داد ومن بعد 5سال مستقل شدم. البته ناگفته نماند از خانواده ی برادر شوهرم جدا و مستقل شدیم همچنان مادر شوهرم با ما زندگی میکرد مادر شوهرم مشکل مستانه داشت و شرایط به شدت سخت من خیلی اذیت میشدم اما همسرم میگفت در هر شرایط مادرم باید با ما زندگی کنه وکلی مسائل پشتش که بماند من 11سال این وضعیت رو تحمل کردم ،تا اینکه با قانون آشنا شدم اما ترس پشتش نمیزاشت من به نتیجه برسم ،هر تمرینی بود من انجام میدادم تا نتیجه بگیرم غیر ممکن شده بود تا اینکه تو سال گذشته من از استاد یه فایل در مورد پذیرش هر آنچه در زندگی هست رو شنیدم واین شد روشنی راه من چون تا اون موقع نمیتونستم قبول کنم این فرد با من در هر شرایط زندگی میکنه ومشکلش هم اینه ومن خودم خلق کردم پس خودم هم باید درست کنم و زمانی که پذیرفتم و توکل عظیم کردم وفقط وفقط سپردم به خودش اصلا باور نکردنی این موضوع هم حل شد، موضوع بعدی همسرم وخیانتش سالهاست تحمل میکنم و نتونستم تحمل کنم هزار راه رو رفتم جواب نگرفتم چون ذهنم مدام درگیرش هست این موضوع هر روز بدتر میشه وایشون به افرادی زیادی تو ارتباطن ومن به خاطر اینکه از قانون توخیلی موردا استفاده کردم و نتیجه گرفتم خیلی خیلی نعمتها تو زندگی دارم که خیلیا ارزشون هست اما این موضوع بزرگترین پاشنه ی آشیلم هست و صبوری میکنم چون همش امید دارم برای روزای بهتر اما خیلی جاها تحمل کردم وهنوز کاری نتونستم براش بکنم که خودم رو نجات بدم البته دنبالش هستم هر تمرینی که بدونم به این موضوع هست انجام میدم ولی رها بکنم مطئنم حل شده هست اما من نتونستم حلش کنم چون به شدت ترس پشتش دارم.
لطفا هر کی میخونه راهنمایی کنه که من الان چکار کنم ممنون
سلام
خدمت استاد و همه دوستان
من ی سوال برام پیش اومده
من الان سربازم توی مرز کرمانشاه که شرایط سختی داره 6 ماه خدمت کرده بودم که از سختی زیاد 2 ماه اومدم خونه و فرار کردم اما طی دو سه روز آینده میخام برگردم
حالا سوالم اینه که
الان اینجا بحث تحمل کردنه یا صبر؟
یعنی انجام خدمت سربازی یک روندی داره که باید طی بشه و من باید صبر کنم؟
یا
نباید همچین خدمت سختی رو تمحل کنم ؟
ممنون میشم که راهنماییم کنید چون بحث یک عمر زندگی و خدمت سربازیه
سلام وخداقوت
من در مورد مسئله ای که شما مطرح کردید چند مورد به ذهنم رسید
اول اینکه شما تحمل وصبر که استاد گفتند را دقیقا تفکیک نکردین
برای کسب وکار و هر کاری اشاره کردن که باید تکامل مسیر طی بشه وشما با توکل وامید به خدا این مسیر را سپری کنین واین میشه صبر
شما باید ببینید انتظاری که از خودتون وکسب وکارتون دارید ، در روند مسیر تکامل هست یا نه
مثلا اینکه می فرمایین فروشم خوب نیست ، فروش وروند کسب را با چه معیاری دارید بررسی می کنید
دوم اینکه چقدر نسبت به آنچه الان دارید شکر گزار هستید وچقدر احساس خوبی دارید
تحمل یعنی سپری کردن شرایط با حس نا خوشایند
اما صبر یعنی سپری کردن با امید وحس خوب به خدا وآینده
پس مورد دوم حس و احساس شماست که باید قبل از هر اقدامی روش تمرکز کنین
مورد سوم هم اینکه شما محدودیت قائل شدین که فروش اینترنتی بهتر هست
اما پول وثروت وفروش عالی به راحتی ودر هر شرایطی باید به سمت شما بیاد
امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم
سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان
من بیشتر از ده ساله با همسرم مشکل دارم و مدتهاست روی خودم کار میکنم و میدونم که عزت نفس پایین من باعث شد در چنین زندگی وارد بشم
مدت زمان زیادی طول کشید تا عزت نفسم رو بالا ببرم و هنوز دارم روی شخصیتم کار میکنم گاهی روابطم تقریبا خوب میشه و گاهی نه
وقتی خودمو میبینم باورها مو میبینم که چرا موندم در شرایطی که دلخواهم نیست متوجه این باورها میشم که قراره من تکاملم رو طی کنم و با وجود اون به نقطه ضعف های خودم پی ببرم و خودمو بیشتر بشناسم با توجه به این که دو فرزند دارم و باور دارم اگه من تغییر کنم خداوند برام کارها رو روان میکنه و من باید ازش هدایت بخوام و تسلیم باشم اگه طرفم تعییر کرد چه خوب و اگه نه جهان این کار رو برام انجام میده من روی باورهام کار میکنم و کافیه ایمان داشته باشم و احساسمو با توجه کردن به خواسته هام و عمل کردن به اموزهای دوره دوازده قدم تجسم خواسته ها و اعراض از ناخواسته ها و با لا بردن عزت نفسم با دوره ی عزت. نفس و تمرکز بر خودم و تغییر باورها صبر میکنم و البته اعراف میکنم که گاهی مسیر برام خیلی سخت میشه و خودمو تحسین میکنم که تواناییهام هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه و من نود درصد بر افکارم تسلط دارم و تمام تلاشم رو بر سرمایه گزاری روی خودم با خریدن دوهای قانون سلامتی و دورهای دیگه و عمل به اونها و تغییر احساسم از بد به خوب زندگی رو بر خودم اسان کردم وایمان دارم به موقع راه حل مساعلم به من گفته میشه و البته که راهی که به اسانی در مسیرش هدایت بشم
من تمرکزم بر مسیر راه راه گذاشتم و فارغ از نتیجه
که ایا روابطم درست میشه یا به جدایی
روی عزت نفسم و جنبه های مختلف دیگه و احساس لیاقت گذاشتم
از خدا هر لحظه هدایت میخوام
و اوست که منو به این مسیر هدایت کرده پس بقیه راه را به من نشون میده من بندگی میکنم
اوست که از نیازهای من اگاهه همونطور که در کودکی قبل از تولدم روزیم را و هوا و اکسیژن و زمین و خورشید و… هر آنچه نیاز داشتم از قبل برایم فراهم کرده و بعد از این هم برایم خدایی میکنه
با یاری او یاددمیگیرم که هیچ کار نشدی وجود نداره
الذین یومنون بلغیب را در تکتک وجودم باور میکنم
و انا علینا للهدی را باور دارم
و اگر فردی با کار کردن روی باورهای خودش زندگیش تغییر کرده پس منم حتما میتونم تغییر بدم
و در این مسیر استمرار دارم با یاری و هدایتش
سپاسگزارم
من قبلا هر روز گریه و زاری داشتم ولی الان بیشتر زمانم احساس خوب رو تجربه میکنم و افکارم رو با توجه به قوانین جهان هستی تطبیق میدم
الهی هزاران مرتبه شکرت بابت هدایت و حمایتت