این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
هر زمان که اسمش رو می شنوم یاد یقین می افتم. کسی که یقین داشت. مرتبه ای بالاتر از ایمان.
خیلی دوست دارم من هم به مرحله “یقین داشتن” برسم.
فرزندانم رو به خدا سپرده ام. قبل از این دوران همیشه حسی شبیه عذاب وجدان داشتم که من فرزندانم را به دنیا آورده ام و من مسئول عاقبت و سرنوشت اونها هستم اما…
خوشحالم. با بینشی که الان پیدا کرده ام خوشحالم که فرزندان من آدمهایی بودند که دوست داشتند به این دنیا بیان و اونها من رو انتخاب کردند!!! و من وسیله ای بودم برای آوردن اونها به این دنیا. آرامش خاصی دارم با این فکر. آرامشی که همیشه به من میگه: خدای اونها مراقبشون هست و اونها نیازی به من ندارند و هر کجا لازم باشه من دستی از سوی خدا هستم برای رسیدن اون ها به خواسته هاشون!!! خدایا شکرت.
خدایا شکرت که این فرزندان پاک رو به من هدیه دادی! من عشق واقعی رو با فرزندانم تجربه کردم.
امروز با گوش دادن دوباره به این فایل آرامش بیشتری گرفتم. مخصوصا با شرایط جدیدی که برامون پیش اومده بود و من دائم سعی داشتم راهی برای آرام کردن فرزندم پیدا کنم و خدا من رو به اینجا هدایت کرد تا بار دیگه به من بگه: خودم مراقب بچه ها هستم تو نگران نباش!! خدایا این همون حرفهاییه که چند شب بود ازت می خواستم به من بگی!! وای که از نوشتن این جمله ها اشک توی چشمام جمع شد. اینها رو من نمی نویسم. اینها پیامهای خدا هستند که داره دستهای من رو حرکت میده. خدا داره با من حرف میزنه. خدایا ممنونم. خدایا شکرت. چند روزی بود دنبال جواب بودم. دنبال راهکار بودم و تو راه درست رو برام روشن تر کردی. همین جا. با همین پیام.
همین برای امروز کافی بود. جوابم رو گرفتم! تسلیم تسلیم تسلیم
درود و سپاس از خداوند یکتا و تشکر قلبی از استاد عزیزم که من را با جنبه دیگری از مقام حضرت ابراهیم بجز تسلیم شدن آشنا کرد،امیدوارم شادی و عشق و تسلیم محض بودن نصیب همه و من بشود وامیدوارم روزی بتونم بسته های سایت را بخرم و از مطالبش استفاده کنم
چقدر زیباست داستان توکل در پناه ایمان از پیامبری چنین زیبا با ایمانی راسخ وقلبی پاک وعاری از وابستگی.
اونقدر به خداوند وندای قلبش ایمان داره که اصلا به درست یا نادرستیش ومنطقی که در بر داره هرگز فکر نمیکنه وبلافاصله سمعا وطاعتا فقط عمل میکنه میره توی دل کار وبراش اقدام میکنه.وچه خوب کاری میکنه که اون رو با معیارهای منطقی وعقلی نمیسنجه چون که چه بسا این اقدام ناشی از ایمان مطلق وناب هرگز منطقی وعقلانی نبوده ونیست وتنها از عشقی خالص وباایمان ناشی میشه.
با تمام وجود تحسین میکنم ابراهیم خلیل رو بخاطر تمام ایمان وتوکل ورهایی از وابستگی که داره. بخاطر تمام آزمونهای سخت وپیچیده ای که با موفقیت وایمانی پاک ودوستانه از سر گذرونده وبه مقام دوستی خدا رسیده.
واقعا نمیدونم ماموریت بیست ساله ابراهیم بعد از تولد فرزندش چی بوده واما خیلی مشتاقم کا داستان واقعی زندگیشو بدونم وچه داستانی واقعی تر از داستان این بزرگ مرد الهی در قرآن ?
این فایل باعث شد که من تصمیم بگیرم که حتما داستانش رو از دل قرآن جستجو کنم وراز موفقیت پدر پیامبران رو جویا بشم.
تنها پیامبری که که ادیان سعی دارن اونو به دین خودشون نسبت بدن ولی طبق گفته قرآن دین ابراهیم دین حنیف بود وبه هیچ گروه ودین خاصی تعلق نداره.بلکه این الگوی زیبا متعلق به تمام بشریت وانسانهاست.
چقدر دوست دارم که طعم خلیل الله بودن رو بچشم!
چقدر دوست دارم بفهمم وتجربه کنم که خدا چطوری با دوستای خودش تا میکنه?دوست دارم بدونم که زندگی دوستای خدا چطوریه?چه کیفیتی?چه ثروتی? چه حس وحالی?چه شجاعتی?وچه هدایتی? چه رابطه ای با خدا?
واقعا عاشق شخصیت ابراهیم وایمان وتوکل رسوخ ناپذیرش شدم.فکر میکنم خدا با تمام وجود بهش افتخار میکنه,حتی خود شیطان هم به وجود این شخصیت نازنین افتخار میکنه.
اما یک نکته مهم تو دل این قضیه خوابیده واون اینه که زیاد اسطوره سازی وبزرگ نمایی نکنیم طوری که اونقدر تو ذهنمون بزرگ بشه که هرگز نتونیم بهش برسیم.چون وقتی خداوند داستان کسی رو در قرآن بیان میکنه برای الگو گرفتن والگوسازی ما انسانهاست این قضیه در مورد تمام پیامبران والگوهای قرآنی مصداق داره.پس همه ما میتونیم به این مقام وشخصیت ودوستی وایمان برسیم همونطور که استاد هم اشاره کردن.فقط اگر که تصمیمی ابراهیم گونه بگیریم وبا تمام وجود از خداوند بخواهیم که ما رو هم از دوستان ونزدیکان ومقربین خودش قرار بده.
وفکر میکنم که وقتی که الگویی در تاریخ شکل گرفته تکرار این الگو راحت تر وآسانتر خواهد بود وحتی ممکنه که شاهد الگوهایی بزرگتر وزیباتر از الگوهای قبل باشیم ,چون قراره بشریت رو به تکامل بیشتر وبیشتر بره.
این قضیه هرگز ذره ای از احترام وبزرگی این بزرگ مردان وبزرگ زنان کم نکرده ونخواهد کرد چون الگوی زیبای اونها وتاثیرش بر تکامل ورشد بشریت همیشه در اذهان تاریخ خواهد ماند.
خداوندا هرروز ایمانمون رو قویتر وخالصتر کن وما رو در مسیر تکاملی معنویت سلامتی ثروت عشق وآرامش وشادی قراره ده.
سلام وهزاران سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز
خداروشکر خدا اینچنین مارو هدایت کرد ،چه سفری است این سفر سفر از درون به درون،سفر از خود به خودعالی ،سفر از خود به خدا
خدایا شکرت که مریم جان مارو هدایت کردی و پازل ها اینچنین کنار هم قرار گرفت چقدر قشنگ، این فایل خیلی دوس دارم قبلا هم بارهار باها گوش کردم ویکی از فایل های مورد علاقه منه
استاد میدونی چیه ،برداشت من اینجوری اول باید با عزت نفس یه گودبرداری خوب داشته باشی و با باورهای مناسب عزت نفس یه فونداسیون خوب بریزی ،محکم وقوی،البته به خود ما بستگی داره چند طبقه میخوایم بسازیم ،چی میخوایم روی این فونداسیون بسازیم اینو میگم چون باید فونداسیون ،پی ساختمونت خیلی باید خوب ومحکم باشه که وسط راه نریزه هر چی ساختی و تا میتونیم باید روی عزت ونفس ودو جلسه قبل کار کرده باشیم البته جای نگرانی نیست تو این جلسه خدا اومده یه ملات خیلی خوبی داده دست استاد
ملاتی به اسم تسلیم
تسلیم بودن در برابر خداوند قدرتمند وتوانا
چرا الان این جلسه ؟
چون طی مسیر برای چیدمان دیوارت باید یه ملات سفت وسخت داشته باشی که محکم اون ردیف دیوارهارو برات نگه داره وقتی ملاتت میزیزی وسط ردیف ها رو آجر ها جوری بچسبه که اگه تا ثریا هم بخوای بری هیچ اتفاقی نیافته
این ملات چیزی نیست جز ایمان ،جز توکل ،جز تسلیم بودن
تسلیمی از جنس ابراهیم
تسلیمی از جنس اسماعیل
تسلیمی ابراهیم گونه که فرزند نوزادش رو وسط بیابان رها میکنه و میره به امید کی؟
خدااااااااااااااااااا
تسلیمی ابراهیم گونه که بعد از بیست سال اومده که پسرش و ببینه !!! نه بلکه آمده تا پسرش رو قربانی کنه چون فرمان خداست و او آنقدر اطمینان دارد به خدای خود که پسرش رو به قربانگاه میبرد،وچقدر زیبا و هم فرکانس اسماعیل هم در مدار پدر و با تسلیم پدرگونه همراه پدر به قربانگاه میرود اینجاست که ابراهیم بدون آنکه دستش به لرزه بیافتد چاقویی تیز میبرد و شروع میکنه به بریدن اما چاقو نمیبرد ندایی میاید ابراهیم تو از آزمون الهی پیروز بیرون آمدی
وخداوند گوسفندی برای قربانی به قربانگاه میفرستند، این است تسلیم بودن پدر وپسر هردو تسلیم اراده خداوند
وااااااااااااااااااااای خدااااا آدم مو به تنش سیخ میشه تصورش بکنید
چه صحنه ای تصورش حتی تصورش برای آدم سخته !! من بچه ندارم و هنوز اون حس مادرانه رو تجربه نکردم اما فکر کردن به این موضوع به قول استاد عزیز بازم سخته
چقدر ایمان میخاد چقدر توکل چقدر اعتماد میخواد،خیلییییی تسلیم محض به این میگن
بیخود نیست ابراهیم شده خلیل الله
بیخود نیست ابراهیم شده رفیق جو ن جونی خدا
بیخود نیست خدا همیشه تو قرانش میگه
به امت ابراهیم درآیید که او یکتاپرست بود ومشرک نبود
چه حس قشنگی که به معبودت وصل باشی چه حس قشنگی بشی رفیق خداااا
چقدر حس قشنگی واقعاااااا دوس دارم استاد منم بشم یه ابراهیم دیگه برای خدا !!!!قطعا میشه،چرا که نه!!!
وقتی ابراهیم تونسته منم میتونم چراااا که نهههه
طعم تسلیم بودن خیلی قشنگه ،انگار همین دیروز بود روز اول سفر راجع به شرایطم نوشتم اما واقعا وقتی خودتو تمام و کمال میسپری دستش انقدر قشنگ برات کارارو انجام میده
اول سفر فهمیدم که من هم مورد آزمایش الهی قرار گرفتم خداروشکر خودش هدایتم کردبه این سفرنامه وآمدم و دیدم و عمل کردم به چیزی که بهم گفته شده بود آخ که چقدر خوووووبه عمل کردن و جواب گرفتن
گفتم شرایط تو این دو ماه اخیر ناخوب بود و دلیلش رو متوجه شدم خودم بودم ، اینجا میخوام به خودم یادآور بشم دیگه من که قانون میدونم که هر اتفاقی هر شرایطی پیش میاد برای من، به وجودآورنده اش خودم هستم من هستم که با فرکانس هام با افکارم این شرایط رو خلق کردم و هیچ عوامل بیرونی در زندگی من تاثیرگزار نیست
بعله فرکانس های نامناسب شرایط نامناسب رو ایجاد کرد واما مثل همیشه خدااااااااااا لب پرتگاه به دادمهدایتم کرد به این سفر
فهمیدم که باید تسلیم باشم
فهمیدم که باید صبور باشم
فهمیدم که باید آرام باشم
فهمیدم که باید حالم خوب باشه ونگران نباشم
فهمیدم که باید ایمان داشته باشم نه ترس
چون تسلیم بودن یعنی همین ،آروم باشی و از زندگیت لذت ببری وهمه چیو بسپری به دست قدرتمند خدا
فهمیدم که باید ایمانم وتوکلم رو خیلی بیشتر از چیزی که هست بکنم
واز خدا بخوام کارهارو برام انجام بده
دقیقا دوباره همینه به محض درخواست از خدا وتسلیم شدن در برابرش وسپردن خودت به خدای قادر مطلق کارهارو به خوبی انجام میشه
بعد از اون راز ونیاز خیلی خوبی که با خدای خودم داشتم و خودمو به طور محض سپردم به خدا خبرهای خوبی رسید
من صبح تو خواسته هامو دقیقا جمله هایی که نوشتم مینویسم براتون
خدایا من فقیر توام وتو غنی هستی تویی که فقط فقط روزی رسانی وبه من روزی بی حساب وکتاب میدهی ای خدای مهربون این تو هستی که رزاقی ورزاق بودن فقط فقط به تو برمیگرده نه هیچ فرد دیگه ای،خدایا تو هستی که به من از جایی که گمان نمیکنم روزی میدهی من فقط از تو یاری میجویم
این کارهارو برایم انجام بده
1. کرایه خونه رو خودت پرداخت کن
2. کرایه مغازه رو خودت پرداخت کن
3.قبض اب وبرق وگاز و هزینه های جاری این ماه رو خودت پرداخت کن این هارو نوشتم وخواسته های دیگه ای که داشتم
خدایاااااااااااااااااااااا شکرت توچقدر سریع الاجابه ای، نزاشتی به چند روزبکشه همون روز اجابت کردی
خدایا شکرت توچقدر روزی رسانی
خدایا شکرت نمیدونم چی بگم به طرز عجیبی یکی از مشتریان عشقم اومد پیشمون گفت من خودم رفتم ملک دیدم وصحبت ها وتوافقات انجام شده وشما فقط برامون بنویسید
خدایاااااااااااااااااااااااا عاشقتم
این روزی بی حساب کتاب نیست پس چیه ؟
این روزی از جایی که گمان نمیکنم برام میاد نیست پس چیه ؟
خدایا تو مقدر کردی که بدون اینکه هیچ زحمتی بکشیم هیچ ملکی نشون بدیم هیچ کاری بکنیم بهمون روزی دادی خدایا من شکرت نکنم چیکار کنم
خدایا من به خاک نیافتم چیکار کنم
من تسلیم تو نباشم تسلیم کی باشم
این گوشه ای از یک تسلیم کوچک بودخوشااااااا به روزی که تو تسلیم محض خدا باشی،خوشااا به روزی که تو ابراهیم گونه تسلیم خدا باشی
اون موقع که دیگه خداااا هر انچه را که اراده کنی برات فراهم میکنه
ای خدا به خودت قسم این اتفاقات تصادفی نیست این فایل تو این روزا و این اتفاقات تو این روزا
اینجاست که دیگه از نجواهای ذهنی خبری نیست ،اینجاست که دیگه از ناامیدی خبرب نیست
خدایاااااااااااااااا شکرت من دیوانه وار با تمام سلول های بدنم عاشقتم و تمام تلاشمو میکنم که تسلیم تو باشم
خدا رو شاکرم به خاطر این فایل توحیدی و فوق العاده. موضوع توحید در مورد ارتباطی که پدر و مادر با فرزندان شون دارند کاملا مشهود و واضح هستش. خوب بسیاری از پدر و مادرها کل زندگی شون رو فدای بچه هاشون میکنند و تازه به این موضوع افتخار هم میکنند که چه قدر آدم های مسئولیت پذیر و دوستداری نسبت به بچه هاشون هستند که دارند این طور لذت های خودشون رو از بین میبرند و به خاطر بچه ها همه برنامه های خودشون رو تعطیل یا جا بجا میکنند. ولی وقتی از نگاه توحیدی به این موضوع نگاه میکنیم، متوجه میشیم که این هیچ گونه مسئولیت پذیری نیستش که پدر و مادر به خاطر بچه هاشون مسافرت یا مهمونی نرند، یا برنامه هایی که دو نفره خود پدر و مادر میخوان با هم داشته باشند رو کنسل کنند، یا محل زندگی و کارشون رو با توجه به وضعیت بچه ها تعیین کنند، یا حتی اگه از ارتباط شون راضی نیستند به خاطر بچه ها زندگی مشترک شون رو ادامه بدند و از این جور دست موضوعات؛ بلکه این دقیقا عین بی ایمانی و شرک هستش که ما فکر کنیم، به خاطر بچه ها باید طور دیگه ای زندگی کنیم که ازش راضی نیستیم. خوب این موضوع تو کشور ما با شدت خیلی بیشتری نسبت به سایر کشورها وجود داره و تازه همون جور که گفتم ادعا هم میکنیم که ما ایرانی ها بیشتر به خانواده و بچه هامون اهمیت میدیم و مردم کشورهای دیگه خانواده براشون مهم نیست و خودخواه هستند؛ غافل از اینکه این همش از بی ایمانی و ترسه که داریم این جور رفتار میکنیم. اصلا به نوعی تو ایران بچه ها شدن خدای پدر و مادرهاشون و واقعا پدر و مادرها دارند بچه هاشون رو میپرستند. یعنی تمام زندگی شون شده اینکه چه جوری رفتار کنند که مورد تأیید بچه هاشون باشه و به اعتقاد خودشون باعث خوشبخت شدن شون بشه. در صورتی که بچه ای که تو همچین خانواده ای بزرگ میشه، معمولا وقتی به سن بلوغ و جوانی میرسه هم از بقیه انتظار کمک داره. و نتیجه میشه جامعه امروز ما که بسیاری از افراد کلی از سن شون گذشته و از پدر و مادر و جامعه انتظار دارند که براشون کاری بکنه و تو دهن شون غذا بزاره.
من خودم در جریان جدا شدنم از همسر سابقم(یه قسمتی از جریان جداییم رو تو قسمت پروفایل عمومیم توضیح دادم)، در مورد همین موضوع فرزند، چون ما موقع جدایی، فرزندم حدود 3 سالش بود، همه میگفتن که براچی میخواین این کار رو بکنین و به بچه تون رحم کنین، از همدیگه جدا بشین، تکلیف بچه تون چی میشه و از این حرفا؛ خوب خیلی نجواها تو ذهنم میومد و میگفتم شاید اقدام اشتباهی باشه ولی وقتی داستان حضرت ابراهیم و صحبت های استاد تو فایل های توحیدی و فایل هایی که مربوط به عزت نفس هستش رو به یاد میاوردم با خودم گفتم این واقعا بی ایمانی و شرک هستش که به خاطر فرزندمون بخوایم زندگی مون رو ادامه بدیم. و تازه حتی اگه موضوع اذیت شدن باشه، بچه ای که بخواد تو ارتباط نادرست پدر و مادرش بزرگ بشه خیلی بیشتر اذیت میشه تا اینکه بخواد با یکی از پدر یا مادرش زندگی کنه. و به قول استاد ساده ترین حالتش مرگه. خیلی ها که میگن تکلیف اون بچه چی میشه! بچه ای که پدر یا مادرش میمیره تکلیفش چی میشه؟! اینا همش برمیگرده به اینکه ما خدا رو به عنوان تنها منبع قدرت جهان که همه ما رو هدایت میکنه باور نداریم. فکر میکنیم اگه یه بچه بدون پدر و مادر باشه دیگه بدبخت میشه. در حالی که بابا اون خدا رو داره، مگه ما چیکاره ایم که خواسته باشیم از بچه مون حمایت کنیم، حمایت کننده ما فقط خداست. جالبه تو این موضوع، فرزندم از همون موقع تولد یه شخصیتی داشت که وابسته به هیچ کدوم از ما(پدر و مادرش) نبود. انگار قبل از تولد آمادگیش ایجاد شده بوده و دقیقا خودش میدونسته که داره میاد تو همچین محیطی و قراره این طور بزرگ بشه. خلاصه اینکه درسته حرفایی که در رابطه با موضوع ایمان و توحید نسبت به رابطه با فرزندان گفته میشه گاهی اوقات ممکنه حتی ترسناک باشه برای ما(حتی برای مایی که تو این فضا داریم کار میکنیم، چه برسه به افراد عادی که اصلا این حرف ها رو قبول ندارند)، ولی واقعا موضوع جدی ای هستش که اگه میخوایم زندگی لذت بخش تری رو داشته باشیم، باید بیشتر روش کار کنیم.
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام دوست عزیز. فایلی با عنوان «رسالت من» بود، البته بعد از مدتی به دلایلی که استاد توضیح دادن دیگه از روی سایت برداشته شد. ولی خوب شما اگه فایل هایی که مربوط به دسته بندی توحید هستش رو دنبال کنید اوکیه. موفق باشید.
سلام بر ابراهیم و سلام بر شما و تمامی اعضای این سایت .
شکر خدا در روز سوم سفرم هستم .
یک روز عالی و پر از شادی و وجدی بی مثال ، با شور و شوق از خواب بیدار شدم و بیصبرانه منتظر گوش دادن این فایل بودم و فرصتش رو ساختم و گوش دادم و لذت بردم .
با اینکه امروز چند بار واسم تضاد ایجا شد ولی خب حالم عالی بود در واقع جوری نگاه کردم تا احساسم بد نشه و موفق هم بودم .
با تقوا بودم امروز مثل دو روز گذشته .
نشانه ای روشن از هدایت خداوند دریافت کردم در امروز .
سلام ،حال دلتون همیشه خوب ،راستش وقتی به ایمان ابراهیم وتسلیم بودنش فکر میکنم ،به هجم عظیمی از این یندگی وگذشت از دل بستگی هاش ،مثل فرزند ،خیلی برام دوراز دسترس میاد رسیدن به این مقام از بندگی ،همش از خدا میخام کمک کنه برای رهایی از شرک های زندگی کمکم کنه برای به صلح رسیدن باخودم ،کمکم کنه عاشق خودش باشم فقط ،این روزا هر موقع ناخودآگاه میخام به بندهش تکیه کنم گوشم میپچونه،میگم معصومه ببین خدا باز داره بهت یاد آوری میکنه شرک نداشته باش،خیلی راه دارم خیلی ،خدایا کمک ام کن به اگاهی بیشتر ی رهنمود شم و بتونم بهشون عمل کنم ،خدایا مقاومت ذهنی ام زیاد نجواهای درونیم گاهی حتی گم میکنم ندایی تو کدومه،خدایا دستامو بگیر هدایتم کن تا با خودم به صلح برسم ،
خداروشکر میکنم که الان فهمیدم که با تسلیم شدنم در برابر خدا ، چه درهایی از نعمت و رحمت به روی من باز میشود
یک زمانی فکر میکردم که با تسلیم شدنم در برابر خداوند انگار که دیگه خودم نیستم و نمیتونم اون طور که دوست دارم زندگی کنم
ولی الان متوجه شدم که من با تسلیم شدنم در برابر تنها معبود یکتای عالم به آزادی محض میرسم و برای اینکار باید به هیچکس و هیچ چیز و هیچ جایی و هیچ زمانی بدل بشم تا خداوند من رو به همه کس و همه چیز و همه جا و همه زمان تبدیل کنه این یعنی با تسلیم شدنم در برابر خدا میتونم تمام ابعاد زندگیم را به ساده ترین شکل ممکن بسازم به بالاترین سطح فرکانسی عالم هستی یعنی سعادت و کمال برسم .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
شاد و سعادتمند با تسلیم شدنمون در برابر خداوند باشیم
به نام خدای مهربان
روز سوم: از روز شمار تحول زندگی من
امروز شنبه 3 آبان 1399
حضرت ابراهیم
هر زمان که اسمش رو می شنوم یاد یقین می افتم. کسی که یقین داشت. مرتبه ای بالاتر از ایمان.
خیلی دوست دارم من هم به مرحله “یقین داشتن” برسم.
فرزندانم رو به خدا سپرده ام. قبل از این دوران همیشه حسی شبیه عذاب وجدان داشتم که من فرزندانم را به دنیا آورده ام و من مسئول عاقبت و سرنوشت اونها هستم اما…
خوشحالم. با بینشی که الان پیدا کرده ام خوشحالم که فرزندان من آدمهایی بودند که دوست داشتند به این دنیا بیان و اونها من رو انتخاب کردند!!! و من وسیله ای بودم برای آوردن اونها به این دنیا. آرامش خاصی دارم با این فکر. آرامشی که همیشه به من میگه: خدای اونها مراقبشون هست و اونها نیازی به من ندارند و هر کجا لازم باشه من دستی از سوی خدا هستم برای رسیدن اون ها به خواسته هاشون!!! خدایا شکرت.
خدایا شکرت که این فرزندان پاک رو به من هدیه دادی! من عشق واقعی رو با فرزندانم تجربه کردم.
امروز با گوش دادن دوباره به این فایل آرامش بیشتری گرفتم. مخصوصا با شرایط جدیدی که برامون پیش اومده بود و من دائم سعی داشتم راهی برای آرام کردن فرزندم پیدا کنم و خدا من رو به اینجا هدایت کرد تا بار دیگه به من بگه: خودم مراقب بچه ها هستم تو نگران نباش!! خدایا این همون حرفهاییه که چند شب بود ازت می خواستم به من بگی!! وای که از نوشتن این جمله ها اشک توی چشمام جمع شد. اینها رو من نمی نویسم. اینها پیامهای خدا هستند که داره دستهای من رو حرکت میده. خدا داره با من حرف میزنه. خدایا ممنونم. خدایا شکرت. چند روزی بود دنبال جواب بودم. دنبال راهکار بودم و تو راه درست رو برام روشن تر کردی. همین جا. با همین پیام.
همین برای امروز کافی بود. جوابم رو گرفتم! تسلیم تسلیم تسلیم
خدایا شکرت.
درود و سپاس از خداوند یکتا و تشکر قلبی از استاد عزیزم که من را با جنبه دیگری از مقام حضرت ابراهیم بجز تسلیم شدن آشنا کرد،امیدوارم شادی و عشق و تسلیم محض بودن نصیب همه و من بشود وامیدوارم روزی بتونم بسته های سایت را بخرم و از مطالبش استفاده کنم
سلام وسپاس خدای را که بسیار آمرزنده ومهربان است.
ایمان ودوستی ابراهیم با خدایم را آرزوست.
چقدر زیباست داستان توکل در پناه ایمان از پیامبری چنین زیبا با ایمانی راسخ وقلبی پاک وعاری از وابستگی.
اونقدر به خداوند وندای قلبش ایمان داره که اصلا به درست یا نادرستیش ومنطقی که در بر داره هرگز فکر نمیکنه وبلافاصله سمعا وطاعتا فقط عمل میکنه میره توی دل کار وبراش اقدام میکنه.وچه خوب کاری میکنه که اون رو با معیارهای منطقی وعقلی نمیسنجه چون که چه بسا این اقدام ناشی از ایمان مطلق وناب هرگز منطقی وعقلانی نبوده ونیست وتنها از عشقی خالص وباایمان ناشی میشه.
با تمام وجود تحسین میکنم ابراهیم خلیل رو بخاطر تمام ایمان وتوکل ورهایی از وابستگی که داره. بخاطر تمام آزمونهای سخت وپیچیده ای که با موفقیت وایمانی پاک ودوستانه از سر گذرونده وبه مقام دوستی خدا رسیده.
واقعا نمیدونم ماموریت بیست ساله ابراهیم بعد از تولد فرزندش چی بوده واما خیلی مشتاقم کا داستان واقعی زندگیشو بدونم وچه داستانی واقعی تر از داستان این بزرگ مرد الهی در قرآن ?
این فایل باعث شد که من تصمیم بگیرم که حتما داستانش رو از دل قرآن جستجو کنم وراز موفقیت پدر پیامبران رو جویا بشم.
تنها پیامبری که که ادیان سعی دارن اونو به دین خودشون نسبت بدن ولی طبق گفته قرآن دین ابراهیم دین حنیف بود وبه هیچ گروه ودین خاصی تعلق نداره.بلکه این الگوی زیبا متعلق به تمام بشریت وانسانهاست.
چقدر دوست دارم که طعم خلیل الله بودن رو بچشم!
چقدر دوست دارم بفهمم وتجربه کنم که خدا چطوری با دوستای خودش تا میکنه?دوست دارم بدونم که زندگی دوستای خدا چطوریه?چه کیفیتی?چه ثروتی? چه حس وحالی?چه شجاعتی?وچه هدایتی? چه رابطه ای با خدا?
واقعا عاشق شخصیت ابراهیم وایمان وتوکل رسوخ ناپذیرش شدم.فکر میکنم خدا با تمام وجود بهش افتخار میکنه,حتی خود شیطان هم به وجود این شخصیت نازنین افتخار میکنه.
اما یک نکته مهم تو دل این قضیه خوابیده واون اینه که زیاد اسطوره سازی وبزرگ نمایی نکنیم طوری که اونقدر تو ذهنمون بزرگ بشه که هرگز نتونیم بهش برسیم.چون وقتی خداوند داستان کسی رو در قرآن بیان میکنه برای الگو گرفتن والگوسازی ما انسانهاست این قضیه در مورد تمام پیامبران والگوهای قرآنی مصداق داره.پس همه ما میتونیم به این مقام وشخصیت ودوستی وایمان برسیم همونطور که استاد هم اشاره کردن.فقط اگر که تصمیمی ابراهیم گونه بگیریم وبا تمام وجود از خداوند بخواهیم که ما رو هم از دوستان ونزدیکان ومقربین خودش قرار بده.
وفکر میکنم که وقتی که الگویی در تاریخ شکل گرفته تکرار این الگو راحت تر وآسانتر خواهد بود وحتی ممکنه که شاهد الگوهایی بزرگتر وزیباتر از الگوهای قبل باشیم ,چون قراره بشریت رو به تکامل بیشتر وبیشتر بره.
این قضیه هرگز ذره ای از احترام وبزرگی این بزرگ مردان وبزرگ زنان کم نکرده ونخواهد کرد چون الگوی زیبای اونها وتاثیرش بر تکامل ورشد بشریت همیشه در اذهان تاریخ خواهد ماند.
خداوندا هرروز ایمانمون رو قویتر وخالصتر کن وما رو در مسیر تکاملی معنویت سلامتی ثروت عشق وآرامش وشادی قراره ده.
الهی آمین
سلام وهزاران سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته عزیز
خداروشکر خدا اینچنین مارو هدایت کرد ،چه سفری است این سفر سفر از درون به درون،سفر از خود به خودعالی ،سفر از خود به خدا
خدایا شکرت که مریم جان مارو هدایت کردی و پازل ها اینچنین کنار هم قرار گرفت چقدر قشنگ، این فایل خیلی دوس دارم قبلا هم بارهار باها گوش کردم ویکی از فایل های مورد علاقه منه
استاد میدونی چیه ،برداشت من اینجوری اول باید با عزت نفس یه گودبرداری خوب داشته باشی و با باورهای مناسب عزت نفس یه فونداسیون خوب بریزی ،محکم وقوی،البته به خود ما بستگی داره چند طبقه میخوایم بسازیم ،چی میخوایم روی این فونداسیون بسازیم اینو میگم چون باید فونداسیون ،پی ساختمونت خیلی باید خوب ومحکم باشه که وسط راه نریزه هر چی ساختی و تا میتونیم باید روی عزت ونفس ودو جلسه قبل کار کرده باشیم البته جای نگرانی نیست تو این جلسه خدا اومده یه ملات خیلی خوبی داده دست استاد
ملاتی به اسم تسلیم
تسلیم بودن در برابر خداوند قدرتمند وتوانا
چرا الان این جلسه ؟
چون طی مسیر برای چیدمان دیوارت باید یه ملات سفت وسخت داشته باشی که محکم اون ردیف دیوارهارو برات نگه داره وقتی ملاتت میزیزی وسط ردیف ها رو آجر ها جوری بچسبه که اگه تا ثریا هم بخوای بری هیچ اتفاقی نیافته
این ملات چیزی نیست جز ایمان ،جز توکل ،جز تسلیم بودن
تسلیمی از جنس ابراهیم
تسلیمی از جنس اسماعیل
تسلیمی ابراهیم گونه که فرزند نوزادش رو وسط بیابان رها میکنه و میره به امید کی؟
خدااااااااااااااااااا
تسلیمی ابراهیم گونه که بعد از بیست سال اومده که پسرش و ببینه !!! نه بلکه آمده تا پسرش رو قربانی کنه چون فرمان خداست و او آنقدر اطمینان دارد به خدای خود که پسرش رو به قربانگاه میبرد،وچقدر زیبا و هم فرکانس اسماعیل هم در مدار پدر و با تسلیم پدرگونه همراه پدر به قربانگاه میرود اینجاست که ابراهیم بدون آنکه دستش به لرزه بیافتد چاقویی تیز میبرد و شروع میکنه به بریدن اما چاقو نمیبرد ندایی میاید ابراهیم تو از آزمون الهی پیروز بیرون آمدی
وخداوند گوسفندی برای قربانی به قربانگاه میفرستند، این است تسلیم بودن پدر وپسر هردو تسلیم اراده خداوند
وااااااااااااااااااااای خدااااا آدم مو به تنش سیخ میشه تصورش بکنید
چه صحنه ای تصورش حتی تصورش برای آدم سخته !! من بچه ندارم و هنوز اون حس مادرانه رو تجربه نکردم اما فکر کردن به این موضوع به قول استاد عزیز بازم سخته
چقدر ایمان میخاد چقدر توکل چقدر اعتماد میخواد،خیلییییی تسلیم محض به این میگن
بیخود نیست ابراهیم شده خلیل الله
بیخود نیست ابراهیم شده رفیق جو ن جونی خدا
بیخود نیست خدا همیشه تو قرانش میگه
به امت ابراهیم درآیید که او یکتاپرست بود ومشرک نبود
چه حس قشنگی که به معبودت وصل باشی چه حس قشنگی بشی رفیق خداااا
چقدر حس قشنگی واقعاااااا دوس دارم استاد منم بشم یه ابراهیم دیگه برای خدا !!!!قطعا میشه،چرا که نه!!!
وقتی ابراهیم تونسته منم میتونم چراااا که نهههه
طعم تسلیم بودن خیلی قشنگه ،انگار همین دیروز بود روز اول سفر راجع به شرایطم نوشتم اما واقعا وقتی خودتو تمام و کمال میسپری دستش انقدر قشنگ برات کارارو انجام میده
اول سفر فهمیدم که من هم مورد آزمایش الهی قرار گرفتم خداروشکر خودش هدایتم کردبه این سفرنامه وآمدم و دیدم و عمل کردم به چیزی که بهم گفته شده بود آخ که چقدر خوووووبه عمل کردن و جواب گرفتن
گفتم شرایط تو این دو ماه اخیر ناخوب بود و دلیلش رو متوجه شدم خودم بودم ، اینجا میخوام به خودم یادآور بشم دیگه من که قانون میدونم که هر اتفاقی هر شرایطی پیش میاد برای من، به وجودآورنده اش خودم هستم من هستم که با فرکانس هام با افکارم این شرایط رو خلق کردم و هیچ عوامل بیرونی در زندگی من تاثیرگزار نیست
بعله فرکانس های نامناسب شرایط نامناسب رو ایجاد کرد واما مثل همیشه خدااااااااااا لب پرتگاه به دادمهدایتم کرد به این سفر
فهمیدم که باید تسلیم باشم
فهمیدم که باید صبور باشم
فهمیدم که باید آرام باشم
فهمیدم که باید حالم خوب باشه ونگران نباشم
فهمیدم که باید ایمان داشته باشم نه ترس
چون تسلیم بودن یعنی همین ،آروم باشی و از زندگیت لذت ببری وهمه چیو بسپری به دست قدرتمند خدا
فهمیدم که باید ایمانم وتوکلم رو خیلی بیشتر از چیزی که هست بکنم
واز خدا بخوام کارهارو برام انجام بده
دقیقا دوباره همینه به محض درخواست از خدا وتسلیم شدن در برابرش وسپردن خودت به خدای قادر مطلق کارهارو به خوبی انجام میشه
بعد از اون راز ونیاز خیلی خوبی که با خدای خودم داشتم و خودمو به طور محض سپردم به خدا خبرهای خوبی رسید
من صبح تو خواسته هامو دقیقا جمله هایی که نوشتم مینویسم براتون
خدایا من فقیر توام وتو غنی هستی تویی که فقط فقط روزی رسانی وبه من روزی بی حساب وکتاب میدهی ای خدای مهربون این تو هستی که رزاقی ورزاق بودن فقط فقط به تو برمیگرده نه هیچ فرد دیگه ای،خدایا تو هستی که به من از جایی که گمان نمیکنم روزی میدهی من فقط از تو یاری میجویم
این کارهارو برایم انجام بده
1. کرایه خونه رو خودت پرداخت کن
2. کرایه مغازه رو خودت پرداخت کن
3.قبض اب وبرق وگاز و هزینه های جاری این ماه رو خودت پرداخت کن این هارو نوشتم وخواسته های دیگه ای که داشتم
خدایاااااااااااااااااااااا شکرت توچقدر سریع الاجابه ای، نزاشتی به چند روزبکشه همون روز اجابت کردی
خدایا شکرت توچقدر روزی رسانی
خدایا شکرت نمیدونم چی بگم به طرز عجیبی یکی از مشتریان عشقم اومد پیشمون گفت من خودم رفتم ملک دیدم وصحبت ها وتوافقات انجام شده وشما فقط برامون بنویسید
خدایاااااااااااااااااااااااا عاشقتم
این روزی بی حساب کتاب نیست پس چیه ؟
این روزی از جایی که گمان نمیکنم برام میاد نیست پس چیه ؟
خدایا تو مقدر کردی که بدون اینکه هیچ زحمتی بکشیم هیچ ملکی نشون بدیم هیچ کاری بکنیم بهمون روزی دادی خدایا من شکرت نکنم چیکار کنم
خدایا من به خاک نیافتم چیکار کنم
من تسلیم تو نباشم تسلیم کی باشم
این گوشه ای از یک تسلیم کوچک بودخوشااااااا به روزی که تو تسلیم محض خدا باشی،خوشااا به روزی که تو ابراهیم گونه تسلیم خدا باشی
اون موقع که دیگه خداااا هر انچه را که اراده کنی برات فراهم میکنه
ای خدا به خودت قسم این اتفاقات تصادفی نیست این فایل تو این روزا و این اتفاقات تو این روزا
اینجاست که دیگه از نجواهای ذهنی خبری نیست ،اینجاست که دیگه از ناامیدی خبرب نیست
خدایاااااااااااااااا شکرت من دیوانه وار با تمام سلول های بدنم عاشقتم و تمام تلاشمو میکنم که تسلیم تو باشم
استاد عزیز وخانم شایسته گل براتون آرزوی تسلیمی ابراهیم گونه دارم
عاشقتووووووونم
به نام الله
سلام خدمت همه اعضای خانواده صمیمی عباس منش
خدا رو شاکرم به خاطر این فایل توحیدی و فوق العاده. موضوع توحید در مورد ارتباطی که پدر و مادر با فرزندان شون دارند کاملا مشهود و واضح هستش. خوب بسیاری از پدر و مادرها کل زندگی شون رو فدای بچه هاشون میکنند و تازه به این موضوع افتخار هم میکنند که چه قدر آدم های مسئولیت پذیر و دوستداری نسبت به بچه هاشون هستند که دارند این طور لذت های خودشون رو از بین میبرند و به خاطر بچه ها همه برنامه های خودشون رو تعطیل یا جا بجا میکنند. ولی وقتی از نگاه توحیدی به این موضوع نگاه میکنیم، متوجه میشیم که این هیچ گونه مسئولیت پذیری نیستش که پدر و مادر به خاطر بچه هاشون مسافرت یا مهمونی نرند، یا برنامه هایی که دو نفره خود پدر و مادر میخوان با هم داشته باشند رو کنسل کنند، یا محل زندگی و کارشون رو با توجه به وضعیت بچه ها تعیین کنند، یا حتی اگه از ارتباط شون راضی نیستند به خاطر بچه ها زندگی مشترک شون رو ادامه بدند و از این جور دست موضوعات؛ بلکه این دقیقا عین بی ایمانی و شرک هستش که ما فکر کنیم، به خاطر بچه ها باید طور دیگه ای زندگی کنیم که ازش راضی نیستیم. خوب این موضوع تو کشور ما با شدت خیلی بیشتری نسبت به سایر کشورها وجود داره و تازه همون جور که گفتم ادعا هم میکنیم که ما ایرانی ها بیشتر به خانواده و بچه هامون اهمیت میدیم و مردم کشورهای دیگه خانواده براشون مهم نیست و خودخواه هستند؛ غافل از اینکه این همش از بی ایمانی و ترسه که داریم این جور رفتار میکنیم. اصلا به نوعی تو ایران بچه ها شدن خدای پدر و مادرهاشون و واقعا پدر و مادرها دارند بچه هاشون رو میپرستند. یعنی تمام زندگی شون شده اینکه چه جوری رفتار کنند که مورد تأیید بچه هاشون باشه و به اعتقاد خودشون باعث خوشبخت شدن شون بشه. در صورتی که بچه ای که تو همچین خانواده ای بزرگ میشه، معمولا وقتی به سن بلوغ و جوانی میرسه هم از بقیه انتظار کمک داره. و نتیجه میشه جامعه امروز ما که بسیاری از افراد کلی از سن شون گذشته و از پدر و مادر و جامعه انتظار دارند که براشون کاری بکنه و تو دهن شون غذا بزاره.
من خودم در جریان جدا شدنم از همسر سابقم(یه قسمتی از جریان جداییم رو تو قسمت پروفایل عمومیم توضیح دادم)، در مورد همین موضوع فرزند، چون ما موقع جدایی، فرزندم حدود 3 سالش بود، همه میگفتن که براچی میخواین این کار رو بکنین و به بچه تون رحم کنین، از همدیگه جدا بشین، تکلیف بچه تون چی میشه و از این حرفا؛ خوب خیلی نجواها تو ذهنم میومد و میگفتم شاید اقدام اشتباهی باشه ولی وقتی داستان حضرت ابراهیم و صحبت های استاد تو فایل های توحیدی و فایل هایی که مربوط به عزت نفس هستش رو به یاد میاوردم با خودم گفتم این واقعا بی ایمانی و شرک هستش که به خاطر فرزندمون بخوایم زندگی مون رو ادامه بدیم. و تازه حتی اگه موضوع اذیت شدن باشه، بچه ای که بخواد تو ارتباط نادرست پدر و مادرش بزرگ بشه خیلی بیشتر اذیت میشه تا اینکه بخواد با یکی از پدر یا مادرش زندگی کنه. و به قول استاد ساده ترین حالتش مرگه. خیلی ها که میگن تکلیف اون بچه چی میشه! بچه ای که پدر یا مادرش میمیره تکلیفش چی میشه؟! اینا همش برمیگرده به اینکه ما خدا رو به عنوان تنها منبع قدرت جهان که همه ما رو هدایت میکنه باور نداریم. فکر میکنیم اگه یه بچه بدون پدر و مادر باشه دیگه بدبخت میشه. در حالی که بابا اون خدا رو داره، مگه ما چیکاره ایم که خواسته باشیم از بچه مون حمایت کنیم، حمایت کننده ما فقط خداست. جالبه تو این موضوع، فرزندم از همون موقع تولد یه شخصیتی داشت که وابسته به هیچ کدوم از ما(پدر و مادرش) نبود. انگار قبل از تولد آمادگیش ایجاد شده بوده و دقیقا خودش میدونسته که داره میاد تو همچین محیطی و قراره این طور بزرگ بشه. خلاصه اینکه درسته حرفایی که در رابطه با موضوع ایمان و توحید نسبت به رابطه با فرزندان گفته میشه گاهی اوقات ممکنه حتی ترسناک باشه برای ما(حتی برای مایی که تو این فضا داریم کار میکنیم، چه برسه به افراد عادی که اصلا این حرف ها رو قبول ندارند)، ولی واقعا موضوع جدی ای هستش که اگه میخوایم زندگی لذت بخش تری رو داشته باشیم، باید بیشتر روش کار کنیم.
در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام این فایلی که گفتین سال ۹۴استاد گذاشتن بعد از اون اتفاق اسمش چی هست
سلام دوست عزیز. فایلی با عنوان «رسالت من» بود، البته بعد از مدتی به دلایلی که استاد توضیح دادن دیگه از روی سایت برداشته شد. ولی خوب شما اگه فایل هایی که مربوط به دسته بندی توحید هستش رو دنبال کنید اوکیه. موفق باشید.
دوستان واستاد عزیز سلام
بسیار سخته به روش حضرت ابراهیم زندگی کردن قربانی کردن فرزند…؟ من حتی از قربانی کردن وابستگی های جسمی ام هراسانم
نتیجه اعتماد به خداوند را بارها در زندگی ام تجربه کرده ام ولی چرا باز میترسم؟
بارها تلاش کردم برای قربانی کردن اسماعیل های درونم و وابستگی های جسمی و فکری و هروقت موفق شدم درهای رحمت برویم باز شد
هر جا عادت های خود را به عنوان اسماعیل درونم برای خداوند قربانی کردم به رهایی رسیدم
سپردن واقعی و بدون قید و شرط زندگی به خداوند سخت است اما نتیجه شیرین دارد با گوش دادن به این فایل عزم خود را بیشتر جزم خواهم کرد
در قسمت های بیشتری از زندگی ام به خدا اعتماد خواهم کرد
من تکه ای از خداوند هستم من سرشار از نور الهی هستم من جاری خواهم شد وزلال برای اینکه خود واقعی ام را دراین زلالی ببینم
سلام ،
سلام بر ابراهیم و سلام بر شما و تمامی اعضای این سایت .
شکر خدا در روز سوم سفرم هستم .
یک روز عالی و پر از شادی و وجدی بی مثال ، با شور و شوق از خواب بیدار شدم و بیصبرانه منتظر گوش دادن این فایل بودم و فرصتش رو ساختم و گوش دادم و لذت بردم .
با اینکه امروز چند بار واسم تضاد ایجا شد ولی خب حالم عالی بود در واقع جوری نگاه کردم تا احساسم بد نشه و موفق هم بودم .
با تقوا بودم امروز مثل دو روز گذشته .
نشانه ای روشن از هدایت خداوند دریافت کردم در امروز .
جاده بسیار زیباست .
مسیر فوق العاده قشنگه .
الهی صدهزار مرتبه شکرت .
سلام ،حال دلتون همیشه خوب ،راستش وقتی به ایمان ابراهیم وتسلیم بودنش فکر میکنم ،به هجم عظیمی از این یندگی وگذشت از دل بستگی هاش ،مثل فرزند ،خیلی برام دوراز دسترس میاد رسیدن به این مقام از بندگی ،همش از خدا میخام کمک کنه برای رهایی از شرک های زندگی کمکم کنه برای به صلح رسیدن باخودم ،کمکم کنه عاشق خودش باشم فقط ،این روزا هر موقع ناخودآگاه میخام به بندهش تکیه کنم گوشم میپچونه،میگم معصومه ببین خدا باز داره بهت یاد آوری میکنه شرک نداشته باش،خیلی راه دارم خیلی ،خدایا کمک ام کن به اگاهی بیشتر ی رهنمود شم و بتونم بهشون عمل کنم ،خدایا مقاومت ذهنی ام زیاد نجواهای درونیم گاهی حتی گم میکنم ندایی تو کدومه،خدایا دستامو بگیر هدایتم کن تا با خودم به صلح برسم ،
سلام و درود به خانواده ی بزرگ عباسمنش
خداروشکر میکنم که الان فهمیدم که با تسلیم شدنم در برابر خدا ، چه درهایی از نعمت و رحمت به روی من باز میشود
یک زمانی فکر میکردم که با تسلیم شدنم در برابر خداوند انگار که دیگه خودم نیستم و نمیتونم اون طور که دوست دارم زندگی کنم
ولی الان متوجه شدم که من با تسلیم شدنم در برابر تنها معبود یکتای عالم به آزادی محض میرسم و برای اینکار باید به هیچکس و هیچ چیز و هیچ جایی و هیچ زمانی بدل بشم تا خداوند من رو به همه کس و همه چیز و همه جا و همه زمان تبدیل کنه این یعنی با تسلیم شدنم در برابر خدا میتونم تمام ابعاد زندگیم را به ساده ترین شکل ممکن بسازم به بالاترین سطح فرکانسی عالم هستی یعنی سعادت و کمال برسم .
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
شاد و سعادتمند با تسلیم شدنمون در برابر خداوند باشیم
سلام به استاد عباسمنش عزیز و همه دوستان مهربانم
اعتماد به رب
اینها کلام خود خداست که از دهان استاد جاری شده:
پیرو ملت ابراهیم باش که او موحد بود و مشرک نبود.
بعضی افراد هدف زندگیشون شده خوشبختی بچه هاشون.
ماموریت زندگیشون شده اونها را به خوشبختی رسوندن.
نباید هدف زندگی من بچه هام باشند .
و بهترین حمایتی که من می تونم از بچه هام داشته باشم این که اونها را حمایت نکنم.
خیلی ها زندگیشون بر پایه بچه هاشون برنامه ریزی کردند.
اما ابراهیم که بود که وقتی می خواست بره ماموریت بچه اش را توی بیایون رها کرد.
تفاوت ابراهیم این که تسلیم و باور داره که خداوند حمایتش می کنه.
وقتی من تسلیم باشم و با ایمان برم به سمت قربانی کردن دلبستگی هام.
معجزه ها رخ میده.
من باید برای رسیدن به خودم دلبستگیهام قربانی کنیم.
من باید روی خودم کار کنم.
من باید تسلیم باشم.
تسلیم بودن یک پله بالاتر از هرچیز دیگری است.
تسلیم به این معنی که من رها می کنم خودم را
من می سپرم خودم را به خداوند
و ایمان دارم که خداوند حمایتم می کنه کمکم می کنه
من تا چه حد تسلیمم(اگر خداوند ازم بخواد بچه ام را قربانی کنم )
من تا چه حد تسلیمم !!!!!
دلیل اینکه خداوند در قرآن از ابراهیم به عنوان یک انسان کامل یاد کرد بخاطر این ویژگی ابراهیم هست.
تسلیم بودن
پس در اصل مهمترین
ویژگی که ما باید روی خودمون کار کنیم تا توی خودمون ایجاد کنیم همین تسلیم بودن در برابر خداوند
تفاوت آدمها تو همین ترسهاست
تسلیم بودن و ایمان داشتن به این معناست که من ایمان دارم که خداوند به من کمک می کنه
من ایمان دارم که شرایط جوری پیش می ره و دستهای خداوند جوری پیش می ره و اتفاقات به شکلی پیش می آد
که من تو این شرایط جدید تنها نمی مونم بارم رو زمین نمی مونه کارم حل میشه
هیچ ایده ای ندارم
هیچکسی هم نمی شناسم ها
ولی
می رم تو دلش
من توکل می کنم به اون
و ایمان دارم که این کار انجام میشه
اینها باورهایی که باید در خودم ایجاد کنم اگر می خوام تو زندگی موفق باشم
ایمان و تسلیم بودن در برابر خداوند
وایمان داشتن به اینکه هدایت می شیم و مورد حمایت قرار می گیریم.
خداوند بی نهایت دست داره که ما را کمک کنه
باید انقدر روی خودم کار کنم که تو هر شرایطی و تو هر موقعیتی این تسلیم بودن در خودم ببینم که من تسلیم پروردگارم
همیشه احساسم خوب
چون همیشه ایمان دارم خداوند هست
خداوند داره من حمایت می کنه
نشانه تسلیم بودن حال خوب
نشانه ایمانم حال خوب
وقتی من ایمان داشته باشم و بدونم خداوند خیر من می خواد
من به مسیرهای درست هدایت می کنه
من تنها نمی ذاره
من حالم خوب
من احساس خوبی دارم
من پشتم گرم
پیش میرم
من نا امید نمی شم
خسته نمی شم
ترسها من در بر نمی گیره
شجاع می شم
پا می شم و حرکت می کنم
می گم من حرکت می کنم و خداوند به من برکت می ده
من ایمان دارم که کمکم می کنه
من تسلیم امر پروردگارم
اگه یه اتفاق بدی برام بیوفته
یه اتفاق بدی برای فرزندم بیوفته
نمی رم 10 سال عزاداری کنم
اگه یک عزیزم(دلبستگیم) از دست بدم زندگیم از دست نمیدم
چون:
می گم خوب برام
حتما خوب بوده برام
من تسلیم خداوند هستم و این اتفاقات جزئی از طبیعت جهان هستی است
و تسلیم هستم نسبت به اتفاقاتی که برام بوجود می آد
خدای من هدایت کن من تا چه حد می تونم ایمان ببرم بالاتر
اگه ابراهیم تونسته به این مقام برسه من هم میتونم
از خدا می خوام منم هدایت کنه منم هدایت کنه که مثل ابراهیم باشم
و قلبم و ایمانم را به ابراهیمم نزدیک کنه
و ترسهام بریزم و برم تو دل ترسهام و حرکت کنم و ایمان داشته باشم که الله من را حمایت می کنه
هرکجا ایمان داشتم و توکل کردم و حرکت کردم بارم رو زمین نمونده
کارم با بهترین شیوه و ورش با دستهایی که هیچ فکر و ایده ای براشون نداشتم بهم کمک شده
و نتیجه گرفتم درتمام ابعاد
زندگی استاد تماما نمونه زندگی که با توکل و ایمان جلو رفته و خیلی زندگی آروم و بی دغدغه ای
بی نگرانی و ترس و زندگی پر از سلامتی و نعمت و آرامش و خوشبختی و زیبایی
و می شه که منم این زندگی تجربه کنم و فقط باید روی باورهام کار کنم
و امیدوارم خداوند مثل همیشه کمکم کنه تا راهم را پیدا کنم و رابطه ای مثل حضرت ابراهیم را با خدا داشته باشم که خدا درموردم اینطور حسی داشته باشه