«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش - صفحه 76 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    214MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی «اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2079 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2381 روز

    به نان خدای مهربان 💕

    سلام به استاد عزیزم ،مریم جان شایسته و دوستان صمیمی ام ❤

    استاد اتفاقا همین چند روز پیش داشتم صحبت های شما با اقای عرشیان فر رو تو لایوتون میشنیدم و اونجا راجع به ابراهیم و تکامل ابراهیم و کلا اعتماد ابراهیم به خداوند صحبت میکردید و چقدددددددر تکامل تو حرفای خودتون و چقدر جور دیگه نگاه کردن به این اعتماد ابراهیم به خداوند رو اونجا کامل و قشنگ توضیح دادید استاد عزیزم .

    اینکه ابراهیم چطور تکامل خودش رو طی کرد و چطور خداوند به درخواست های ابراهیم جامه عمل پوشوند و بعد اون اعتماد ابراهیم به خداوند که وقتی کلامی به قلب من داده میشه قطعا کلام خداونده و قطعا خیر تو اون نهفته .

    که ابراهیم هم از شکم پادرش این اعتماد و این جایگاه رو نداشته .

    اینجوری به ما هم فهموندید که جتی یکی مثله ابراهیم هم اول به ستاره و ماه و خورشید روی آورد و کم کم به اون جایگاه رسید .

    چقدر لذت بردم از این تکامل تو صحبت های خودتون . فکر میکنم الان به اون درجه از ایمان و اعتماد به خداوندتون رسیدید که بخواید ابراهیم گونه عمل کنید .

    به جرات میتونم بگم ابراهیم زمانید شما .

    و چقدر لذت بخش تره که شاگرد استادی مث شما باشیم .

    استاد الهی همیشه و همواره در کنار عزیز دلتون شاد و در آرامش و در صحت و سلامتی و ثروتمندی باشید .

    و برای خودم و همه اعضای سایت ❤❤🤲🤲🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نسرين خالقي گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    سفر نامه ، فصل یک روز سوم

    سلام بر استاد عزیز و مریم بانو ی شایسته و همه دوستان ،

    همیشه از بین اطرافیان خودمون اون کسی را که همیشه و هر زمانی که لازم داشتیم کنارمون باشه , اومده و همه کار برامون کرده بیشتر از همه دوست داشتیم و شده رفیق جون جونی

    ابراهیم بدون دلیل خلیل الله نشده ، اخر مگه میشود چنین ایمان و اعتمادی که بگوید چشم و فرزند را به قربانگاه ببرید ، سبحان الله سبحان الله

    چه بر سر اون روح پاک ما آمده که برای اتفاقات روزمره به خدا اعتماد نداریم، فراموش کردیم او قدرت مطلق أست و همه چیز به خواست و اراده اوست ، اویی که انسان را خلق کرد و مردگان را بار دیگر زنده می کند ، چرا همیشه نگران هستیم و چشم به دست و این و ان داریم .

    خدایا کمکم کن تا از این وسوسه ها و نجواها ی ذهن شیطانی خلاص شوم و تنها به تو اعتماد کنم

    خدایا من را به راه درست ، را ه تمام مومنین و محبوبین درگاهت هدایت کن

    خدا هر لحظه من را هدایت ، حمایت و حفاظت بفرما

    چشمانم را باز کن تا هر لحظه ، با ورود هر نجوایی تو را کنار خودم ببینم و نهراسم و تنها به قدرت تو تکیه کنم

    معبودا ما را در دستان قدرتمند خودت محافظت کن تا ابراهیم وار در تمام لحظه ها در برابر تو سر تعظیم فرود اوریم و همیشه زیباییها را ببینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    پیمان و سامان گفته:
    مدت عضویت: 1773 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی

    خدارا بی نهایت سپاسگزارم که فرصت این رو به من داد که بتونم این فایل رو گوش کنم فایلی که واقعا اساس همه چیزه یعنی همه چیز بر میگرده به همین رها بودن و کارها رو بهش سپردن با ایمان حرکت کردن رفتن توی دل ترسها رفتن به موقعیت های جدید البته با ایمان به خداوند و با احساس خوب چون احساس خوب از ایمان می آید و به قول شما از کجا بفهمیم به خدا ایمان داریم و رها هستیم از احساسمونه که میفهمیم ایمان داریم یا ن

    خدا رو شکر من توی حرکت کردن و رفتن به موقعیت های جدید خیلی خوب هستم و در این مورد از خودم خیلی راضیم منتهی من خیلی آدم عجولی هستم و پیش خودم این جوری فکر میکنم که باید همون لحظه نتیجه بگیرم که همین واقعا پاشنه آشیله من است چون حسمو بد می‌کنه و از خدا شاکی میشم که چرا اون لحظه به من فلان چیز رو نداده یا قر میزنم سرش و میگم چرا اونجوری که من میخام نشد و همون لحظه نداده ولی من اینم بگم که من با خدا خیلی راحت هستم و بعضی موقعا باهاش می‌جنگم قر میزنم ولی سریع هم آشتی میکنم و ازش سپاسگزاری میکنم از این به بعد سعی میکنم رهاتر باشم کارهارو بهش بسپارم همه کارها رو و سعی بر این دارم که بیشتر باهاش رفیق باشم به قول استاد میگه اینقدر باهاش رفیق باشم که حتی برای غذا خوردن هم ازش کمک بخوام که چه غذایی رو بخورم و حتی موقعی که از خیابانی رد میشم و بلد نیستم ازش کمک بخوام و راه درست رو پیدا کنم که البته اینا تکامل میخاد و باید تکامل رو طی کنیم

    خدا رو سپاس گذارم که یکی مثل استاد رو سر راهمون قرار داده که مارو نسبت به همه چیز آگاه می‌کنه

    از خدا میخام که مارو توی این مسیر ثابت قدم نگه داره و کمکمون کنه

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 1820 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز

    قبلا که برای ما داستان حضرت ابراهیم رو تعریف کردن من فک میکردم خب یه فرشته از اسمون اومده و باهاش حرف زده و گفته این کارو انجام بده

    یا موقعی که میندازنش تو آتش میگفتم که خیالش راحت بوده و فرشته اومده باهاش حرف زده منم باشم فرشته بیاد باهام حرف بزنه خیالم راحته

    ولی از یه زاویه دیگه که بهش نگاه کنیم این که وحی این نیست که فرشته بیاد صحبت کنه

    وحی همون حس آدم هستش پس حضرت ابراهیم خیلی خیلی ایمان قویی داشته میخواسته سر حضرت اسماعیل رو ببره و این که استاد همیشه میگن کسی نمیتونه هیچ بلایی سر تو بیار ویا بخواد جلوی پیشرفتتو بگیره قدرتشو نداره حضرت ابراهیم مثال خوبی هستن که وقتی میندازنش تو اتش ولی اتش گلستان میشه

    خیلی باورش فوق العاده هستش

    تایه روز دیگه👋👋👋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1175 روز

    به نام خداوند مهربان

    نمی‌دونم چقدر از صحبت های این فایل فهمیدم ولی این می‌دونم با هر بار گوش دادن به این فایل چیز های بیشتری میفهمم حرفی که همیشه استاد میزنن

    من تو این فایل کنترل ذهن متوجه شدم احساس خوب اتفاق خوب حتی اگر با باور های خودمم شرایط بدی رقم زده باشم ولی میتونم تو دل همون شرایط بد با کنترل ذهنم با اعتماد به خداوند با احساس خوبم نتیجه تغییر بدم و به نفع خودم تمومش کنم من سازنده زندگی خودم هستم

    بار ها برام اتفاق افتاده که توانستم کمی با عزت نفس بیشتری تو شرایط مختلف قرار بگیرم هنوز خیلی کار دارم ولی از وقتی روی خودم کار کردم بهتر ذهنم کنترل میکنم و عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری دارم باج نمی‌دهم از باج دادن و کوتاه اومدن تو هر شرایطی خسته شدم همون قانون اهرم رنج و لذت من به رنج به ناتوانی رسیدم که می‌خوام خودم تغییر بدم و به لذت برسم خداشکر حالم خوبه ولی من دنبال حال بهتری هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1096 روز

    سلام و شب بخیر به استاد عزیز

    خب روز سوم سفر هم گذشت و خدارو هزار مرتبه شکر که داخل این مسیر قرار گرفتم . روز به روز حالم داره بهتر میشه و دارم تاثیراتشو میبینم

    با همه ی اینا بازم خیلییی هنوز راه دارم یعنی انگار اولِ اول راهم ولی خب عجله ای که نیست ایشالا به امید خدا کم کم تکامل صورت میگیره

    با شنیدن این فایل فهمیدم که ایمان ما در برابر ایمان حضرت ابراهیم چقدرررر ناچیزه و چه جایگاه والایی داشته . ب نظرم ادم باید خیلییی رو خودش کار کنه تا بتونه یکم نزدیک اون مدار باشه . ولی خب طبق گفته ی استاد چیز محالی نیست

    ایشالا به امید خدا هممون این سعادت نسیبمون بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محیا گفته:
    مدت عضویت: 1103 روز

    “ردپای من در تحول روز شمار من روز سوم”

    به نظر من تنها راه نجات انسان در ملایماتهای زندگی،

    توکل کردن به خدا و تسلیم شدن در برابر اوست.

    خیلی پیش آمده که در شرایط مختلفی از زندگی به بن بست برسیم و یهو وقتی به خومان میایم میبینیم هیچ کسی نیست که کمکمون کنه ،و حتی ممکنه ناامید اندوهگین و غمگین بشیم، احساس ترس و تنهایب میکنیم که چرا کسی نیست از نزدیکانمان که کمکمون کنه یا چرا همه خواسته ما رد میزنند .

    ما در واقع بارها شده که در زندگی به همه اطرافیانمان به جز خداوند، امید داشتیم و و از آنها طلب کمک کردیم در صورتی که این تنها خداست که میتونه کمکمون کنه .

    همیشه یادمون میره که فقط خداونده که میتونه کمکمون کنه و ما فقط داریم دور سر خودمون میچرخیم و وقتمون رو تلف میکنیم و وقتی از همه ناامید میشیم ،به یاد خدا میفتیم .

    و وقتی با ناامیدی سمت خداوند میرویم ، جواب نمیگیریم ولی اگر با حس خوب و امید به سمت خدا برویم و به خدا ایمان داشته باشیم ، وقتی باور داشته باشیم که همه امور دست اوست و هیچ برگی بی اذن خدا زمین نمیفتد ، آنموقع است که خداوند درهای رحمتش رو به سویمان باز میکند .

    و این بارهای بارها در زندگی من در جنبهای مختلف زندگیم اتفاق افتاده و من هر وقت به خدا توکل کردم و تنها امیدم خدا بود و از همه اطرافیانم رویگردان شدم معجزه خدا رو در زندگیم دیدم . و من دست خدا در زندگیم رو دیدم .

    خدایا شکرت

    داستان ابراهیم به ما نتیجه اعتماد و توکل به خداوند را نشان میدهد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Wahab گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و شما دوستان.

    سپاسگزار خداوند هستم که جهانش را بر پایه قوانین بدون تغیر ساخته

    و سپاسگزار استاد عزیزم هستم که قوانین را به این زیبایی و وضوح بیان میکند.

    روز 3

    با اینکه داستان ابراهیم و اسماعیل را بارها و بارها شنیده بودم ولی به اندازه ارزنی هم در باره آن تعمق نکرده بودیم ، ولی با این توضیحات استاد و شناختم از قوانین و اندازه ظرفم چیزهایی ازین داستان درک کردم.

    هر کسی که به هر جایگاهی از هر لحاظ(ثروت، سلامتی، معنویت، روابط و ……) رسیده،

    به اندازه یی که روی خودش کار کرده توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که روی باور های توحیدی اش کار کرده توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که روی عزت نفس اش کار کرده توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که قدرت را به خداوند داده و تنها خداوند را منبع قدرت و رب العالمین دانسته توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که از هیچ چیز و از هیچ کس نترسیده توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که افسار زندگی اش را در دست خودش گرفته توانسته پیشرفت کند

    به اندازه یی که توانسته احساسش را خوب نگهدارد توانسته پیشرفت کند

    همچون ابراهیم که به مقام رفیق خداوند رسیده

    همچون ابراهیم که آتش را به گلستان تبدیل کرده

    همچون ابراهیم که به اسوه و الگوی تمام بشریت تبدیل شده

    همچون ابراهیم که اکثر انبیا از نسل او بوجود آمده

    حتی میشود به همچو مقام قربی در نزد خداوند رسید.

    وقتی که مثل ابراهیم در «اوج بت پرستی» بدون ترس از هیچ کسی بت شکنی کند.

    وقتی که مثل ابراهیم تسلیم امر خداوند بود برای قربانی اسماعیل.

    وقتی که مثل ابراهیم توحید در عمل را پیاده کرد.

    ما در جهانِ دارای قوانین زندگی میکنیم نه جهان الله بختکی،

    پس میشود بی نهایت رشد کرد.

    الهی شکرت

    خدایا از تو میخواهم مرا هدایت کنی به راه ابراهیم

    خدایا از تو کمک میخواهم برای اجرای توحید در عملم

    در پناه خداوند شاد و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    دختر مهربان گفته:
    مدت عضویت: 606 روز

    به نام خدای عزیز

    سلام به همگی

    ردپای من در سومین روز سفرنامه

    _ چقدر استاد عالی در مورد موحد بودن و تسلیم بودن حضرت ابراهیم گفتن و این امید رو در دل ما زنده کردن که ما هم مثل حضرت ابراهیم میتونیم روی خودمون کار کنیم و به جایگاه های عالی نزد پروردگار عزیز و مهربان برسیم ،و یک انسان موحد باشیم و به پیشرفت در این مسیر زیبا ادامه بدیم .

    _ خدا برای رشد و پیشرفت ما هیچ محدودیتی قائل نشده یعنی هر وقت به یه جایگاه عالی می رسیم ، بازم جایگاه های بهتر و عالی تری وجود داره که بهشون برسیم . مسیر رشد و پیشرفت ادامه داره و ما هرچقدر هم رشد کنیم باز هم میتونیم رشد کنیم و بهتر بشیم.

    _ تنها با حرکت در مسیر درسته ، که میتونیم یه الگوی خیلی خوب باشیم . و حضرت ابراهیم چقدر عالی این مسیر درست رو پیموده و یک الگوی نمونه هست و بسیار قابل تحسین ، به خاطر این همه تسلیم بودنش در برابر خدا و این همه ایمان و یقینش به خدا ،امیدوارم که بتونم از حضرت ابراهیم و موحد بودنش الگو برداری کنم و در این مسیر زیبا گام بردارم .

    _ اگه یه آدمی در جهان تونسته یه کاری رو انجام بده ما هم میتونیم اون کار رو انجام بدیم . استاد عزیز ، این حرفتون چقدر به دلم نشست و پذیرفتن این جمله ، واقعا چقدر میتونه اعتماد بنفس ما رو افزایش بده و در خود باوری به ما کمک کنه .

    _ بریم تو دل ترسامون و حرکت کنیم و باور داشته باشیم که خداوند ما رو یاری میکنه و حامی ماست .

    از خدای یکتا و مهربان سپاسگزارم که منو به این مسیر زیبا هدایت کرد ، تا خودم رو بیشتر بشناسم و در این مسیر زیبا گام بردارم .

    به امید گرفتن بهترین نتایج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    اسرا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام میکنم خدمت استاد مریمجان و همه ی دوستان

    من عاشق این فایلم چقدر زیبا استاد راجب توکل و توحید توضیح میده

    از وقتی با سایت اشنا شدم خیلی از ترس های کوچیکیم از بین رفته مثل ترس از تاریکی و تنهایی

    چون قبلا ایمان نداشتم میترسیدم

    میترسیدم چون ایمان نداشتم که خداونداز من محافظت میکنه و هدایتگر منه

    حضرت ابراهیم نه غمگین بود به خاطر گذشته نه ترسی داشت بخاطر اینده ارامش داشت حرکت میکرد چون ایمان داشت

    از عشقی که به فرزندش داشت گذشت به خاطر عشقی که به پروردگارش داشت و تسلیم بود

    ماهم میتونیم با هروز روی خودمون کار کردن بهتر از قبل بشیم با ایمان تر بشیم و روبه جلو حرکت کنیم بدون هیچ ترسی

    و با توکل و چقدر اینطوری زندگیمون ارام تر و شادتره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: