این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/07/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-09-12 09:33:282024-06-08 22:16:13«اعتماد به ربّ»، پیام ابراهیم از قربانی کردن فرزندش
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این فایل واقعا آدم به فکر میبره چطور میشه یک انسان بتونه یکی از قدرتمندترین بندهای دنیایی همون فرزندش در برابر هدفش بگذره
یعنی چا نیرو و چه اعتمادی و باید در درونت ساخته باشی که بتونی اینچنین رها باشی .
خدای من یکی از بزرگترین اهدافم رهایی از بندهای دنیایی .
خداروشکر استاد نازنینم از زمانی که با شما آشنا شدم تونستم تا حدودی این بند نازک کنم ولی هنوز نتونستم به رهایی برسم
وقتی با خودم فکر میکنم میبینم همه جوره این اعتماد به خدا به نفع منه چقدر از بار استرس نگرانی من کم کرده چرا هنوز تو بعضی مسائل نمیتونم این بار بسپرم به خدا ،خدایی که قادرترینه خدای که عالم وآگاه ترین خدایی خیر حافظ هست .
یعنی من در خودم چه باورهایی دارم کا هنوز نتونستم به این رهایی برسم
حتی دارم لذت رهایی اینکه الان فرزندم زیاد با گوشی بازی میکنه الان کجا میره با کی میره ….
دارم این لذت رهایی که سپردم به خدا رو میچشم ولی چرا نمیتونم تو درس ومدرسه هم اعتماد کنم خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم بپذیرم اگه درس نمیخونه حتما خیری توش هست بره خودش نتیجه اعمالش ببینه بعد خودش تصمیم بگیره یا اصلا نخونه وقتی فکر میکنم تهش میرسم به حرف مردم ،میبینم میترسم معلم یا مسئول مدرسه منو صدا کنه واز رفتار ودرس نخوندش شکایت کنه و من خیلی خجالت زده بشم
خب جرا نمیتونم از این بند بزرگ حرف مردم هم رها بشم
خدایا من حس میکنم این دوتا بند بزرگترین بندهای من تو زندگیم هستن که اگه به رهایی برسم چه آرامش و شادی زیادی رو میخوام تجربه کنم .
فکر کنم تقریبا یه سال نیم پیش بود این فایل شنیدم ومن اون موقع ها همش نگران پسرم بودم خدایا کجا میره وبا کی میگرده جامعه خراب شده نکنه سیگار بکشه نکنه دوستای بد…خدای من چه حالی داشتم وچون خودم ناتوان میدیدم احساس بدبختی میکردم
یادمه وقتی این فایل گوش کردم یه قدرت عجیبی گرفتم بعد از خدا خواستم منو به رهایی در مورد بچم برسون من میخوام قربانی کنم این همه استرس وترس ونگرانی میخوام به رهایی وآزادی برسم بابا تو هستی من بچم و به تو میسپارم تو بهترین محافظت کنندگانی خودت بهم آرامش بده همونطور که به مادر حضرت موسی دادی تا بچه شو به دریای امن تو سپرد منم میخوام فرزندم و به دریای امن تو بسپارم تو ،همون کسی که
میدونه چی تو قلب وفکر پسر من میگذره
همون کسی که میتونه فرزندم و به مسیر درست هدایت کنه
همون کسی که میتونه آدمها و شرایط و اتفاق ها یی رو در مسیر راه پسرم قرار بده تا به سمت رسالتش هدایت کنه
اون وقت رها شدم الان تقریبا بابت اون موضوع ها آسوده ام تا چیزی میشه میگم خدا همراهش
خدا در قالب دوست داره فرزندم هدایت میکنه
من علمی ندارم که بگم اون خوبه یا بد خدا میدونه
ولی من میدونم فرزندم در پناه امن خداست
خدای خوبم خودت تو درس و مدرسه هم منو به آرامش برسون به من جسارت رهایی بده .
من لایق آرامش وشادی در این دنیا زیبا هستم
استاد عزیزم ممنونم که این آگاهی های ناب با ما به اشتراک میزارید .
این فایل رو قبلا دیده بودم و امروز در پایانه های شهریور ماهه 1403 نشانه و هدایتم در سایت هست
سوال های زیادی از خودم پرسیدم با دیدن این فایل
چقدر اعتماد دارم، چقدر تسلیمم؟
به چی اعتماد دارم؟
میتونم بیشتر تسلیم باشم و انتخاب کنم به چی اعتماد دارم؟
اعتماد رو و تسلیم بودن به چه شکل در باوره من بوده تا به حال؟
اعتماد من به چیزی چگونه باعث این میشه که بیشتر در اون باره بهتر عمل کنم و تسلیم باشم که این حتما عالی میشه؟
در واقع من به چیزی اعتماد دارم و در برابر چیزی تسلیمم که بهش به انگونه باور دارم
پس اگر بخوام تسلیم خداوند باشم و بخوام که زندگیم به صورت راحت و ارامش بخش پیش بره و همه کار ها به ساده ترین شکل و بهترین شکل انجام بشه باید اول باور هام رو نسبت به خداوند و جهانی که افریده بررسی کنم نسبت به خودم برسی کنم، ببینم به خودم چگونه اعتماد و باور دارم به جهان چگونه نگاه میکنم به خداوند چگونه نگاه دارم و ببینم تا به حال چه چیز هایی رو پذیرفتم و تکرارش کردم و باورش کردم، چون همون گونه باور داشتم پس همان گونه عمل کردم و تسلیم بودم و اعتماد داشتم که با اون شیوه و اون نوع از فکر کار هام درست پیش میره، اما نکته اینجاست که ما بعضا نااگاه هستیم که به چیزه اشتباهی باور و اعتماد داریم پس اشتباه عمل میکنیم پس شرایط سخت تر و سخت تر میشه درحالی که بنظره خودمون داشتیم درست پیش میرفتیم و سختی ها باز برای نشان دادنه این نکته به ما هست که بررسی کنیم و فکر کنیم به باورمون و نوع تسلیم بودنمون و درس بگیریم…
میزانه اعتماد و تسلیم بودن در برابر چیزی به همان نسبته که ما به اون چیز باور داریم و توصیفه نتیجه میکنیم
میزانه باور من به چیزی و توصیفه نتیجه من از اون چیز دقیقا با همان نسبت باعث میشه من اون کارو بهتر و باتمرکز و اطمینان انجام بدم و باعث ارمش فکری من برای طی کردن اون مسیر میشه
من به چیزی که اعتماد دارم عمل میکنم
من میتونم اعتمادم رو انتخاب کنم
میام تصور میکنم در زمانی زندگی میکنم که هواپیمایی هنوز اختراع نشده و هنوز پرواز برای انسان رویاست و ارزوست
چه چیزی باعث میشه من شروع به ساخت چیزی برای پروازه انسان کنم؟
خب من میدونم که به خوبی میتونم راه برم اما برای رفت و امد ها طولانی تر میبینم که این راه رفتن و یا چیز ها دیگه میتونه بهتر بشه به میزانی که من باور دارم میشه بهتر بشه عمل میکنم
درواقع میزان توصیفم از نتیجه ، یعنی من میبینم که پرنده ای هست که پرواز میکنه پس پرواز نشدنی نیست و پرواز خیلی سریع تر از هر حالت انتقال دیگه ای هست…
و بعد میزانه باوره من که مجموع این ها اعتماد رو میسازه برای حرکت در اون مسیر مهمه
این که من اطمینان دارم که میشه با پرواز سریع تر حرکت کرد و پرواز برای انسان شدنی هست
پس به میزانی که من منطق میارم پس عمل میکنم و به همان نسبت برای عمل کردن نمیترسم و از نتیجه اطمینان دارم پس تحقیق میکنم و بررسی میکنم چگونه میشه پرواز کرد و در اون مسیر بهبود ایجاد میکنم
همه یه ما ایده ها و ارزو های زیادی داریم که همیشه هدایت میشیم که ایجادشون کنیم و خیلی وقتا باور نداریم به عملی شدن اون موضوعیت ها پس میترسیم و هدایت رو نمیپذیریم و اطمینانی نداریم و تسلیم نیستیم
و بهبودی در اون مسیر خواسته ایجاد نمیکنیم
چون به قوانین باور نداریم به خدا باوری نداریم و به خودمون باور نداریم
فقط به ترس و نشدن اون موضوعیت باور داریم یا به این شکل توجیه میکنیم که برای من نخواهد شد حتی اگر برای دیگری شده و دیدیم که شده…
با تمامه این میزان ها خواسته های جدید من شکل میگیره…
از او سپاس گذارم که همیشه هدایت گر بوده و نشان دهنده راه درست برای ما بوده و هست
از او میخوام بهمون قدرته سپاس گذاری بیتشتر بده و بتونیم ببینم هدایت ها و نشانه هارو
خدا رو شکر میکنم که امروز هم توفیق داد این مسیر مقدس رو ادامه بدم
تسلیم رب باشیم با احساس خوب
آیا من بودم ؟
نه نبودم ، مخلوطی از ندای قلب و ذهن بودم
ومن اینجا هستم تا صدای قلبم را بلند کنم تا سلیم شود ودر هر اتفاقی بگم ا این همونیه که می خواستم ، من چه میدونم من قطره هستم اون دریاست ، قطره مگه میتونه دریا رو بفهمه پس خودم رو به اقیانوس او می سپارم و آرام می گیرم
چه بسیار اتفاقها که افتاده ولی بعداً به نفع من شده ، خدارو برای همه ی اون اتفاقات سپاسگزارم
آرام میگیرم
آرام میگیرم
آرام میگیرم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا من یقین ابراهیم رو ندارم ولی میدونم که پاداش کنترل ذهن زندگی شاهانه است.
استاد جان امروز روز سوم سفرنامه منه و من فایل قربانی کردن را دانلود کردم با اینکه قبلاً داشتم و خیلی هم گوش داده بودم چون خیلی این فایلو دوست دارم ولی امروز صبح تا حالا رو تکرار گذاشته بودم فقط این فایلو گوش میدادم با اینکه به نظر میرسه فایل کوتاهیه ولی خیلی پر محتوا اول فایل شما درباره بچه هامون میگید و چقدر من این موضوع برام قابل لمسه هرچند از موقعی که شما توی فایل گفتید میکائیل کلاس اول دبستان خودش میرفت مدرسه با اینکه مدرسهاش مسیرش سخت بود باید از پل هوایی رد میشد و یا اینکه بعداً هیچ بار شما اونو برای مدرسه رفتن بیدار نکرده بودین یا اینکه از شهر یا شهری دیگه با هواپیما یش شما میومده یا از پیش شما میرفته این توحیدی بودن شما را نشون میداد و من بعد از اون خیلی درباره مراقبت کردن از بچههام و نگرانیها تونستم با خودم به صلح برسم ی دقیقاً همین موضوعهایی که میگید را انجام داده بودم مدرسه دور به خاطر محیط نگرانی ها و…..یه جایی به خودم اومدم که تا کی میخوای مواظب باشی باهاشون درس بخونی باهاشون بیدار شی باهاشون بخوابی تا کی مگه تو همیشه هستی و از اون به بعدرفتارم وعوضخ کردم با اینکه با مخالفت اطرافیان روبرو شدم احساس میکنم که بچههام قویتر شدن موفقتر شدن تو جامعه خیلی راحت میرن تو مدرسه که میرند مشکلی ندارندخودشون مشکلاتشونو حل میکنن خیلی لذت بخشتره قبل شده برام کلاسشونو خودشون میرن میان من این موضوع درباره بچهها مدیون شما و اون فایلی که درباره توحیدی بودن و نگران نبودن درباره فرزند شنیدم هستم
استاد جان درباره اعتماد کردن به خدا مهاجرت کردن حرکت کردن بگم هر کجا که اعتماد کردم تو زندگیم به خدا حرکت کردم از نقطه امنم اومدم بیرون میبینم بهترین تصمیمو گرفتم هر کجا هر کجا ترسیدم هر کجا نگران بودم هر کجا خواستم خودم حلش کنم خرابترش کردم هجرت نه به معنای اینکه از یه شهر به یه شهر دیگهای رفته باشم اگه مغازهمو جابجا کردم موفقتر شدم اگه شغلمو عوض کردم موفقتر شدم اگه خونمو جابجا کردم موفقتر شدم
من یه موقع اوایل زندگیم خونه پدری شوهرم زندگی میکردم و برخلاف میل همه و حتی همسرم از اونجا بلند شدم گفتم اینجا نقطه امن وبالش گرم من شده و من باید حرکت کنم رفتم مستاجری به یک سال نکشید خدا شاهده که خونه خریدم درآمده همسر من همان درآمد بود تازه منم به خاطر بچهدار شدنم بیکار شده بودم و کمک خرج نبودم ولی خونه خریدیم همه مخالف مستاجری رفتن من بودند وحتی یکسال به ما سر نزدند
بعد از اینکه خونه خریدم خودشون به زبان گفتن اگه از اونجا بلند نشده بودی الان خونه نداشتی و اینا رو همه را به خاطر این میدونم که پارو ترسم گذاشتم اعتماد کردم به خدا وقتی میخواستم خونه بخرم یه مبلغ اندازه رهنه خونه داشتم که اون املاک گفت من میتونم با این پول فقط برات خونه رهن کنم ولی بعد جور شد پولای دیگهای از وام فروش اساس و… تونستم خونه بخرم وقتی الان فکر میکنم میبینم فقط کار کار خدا بوده چون من توانایی حل این مشکلو به هیچ عنوان نداشتم اگه آدم ابراهیم وار اعتماد به ربش بکنه و پاشو عقب بکشه و بگه خدایا من تسلیم تو و من از هر خیری که از تو به من برسه فقیرم و به معنای واقعی کلمه توحید عملی داشته باشه غوغا میشه براش به شرطی که ترس نداشته باشه و به قول شما خدا را قدرت مطلق بدونه مثل ابراهیم مثل ابراهیم پارو نفسش بزاره استاد نجوا خیلی آسیب میزنه تا جایی که من بهش اجازه بدم
اگه بتونیم مثل ابراهیم اعتماد کنیم به ربمون قربانی کنیم آنچه دست و پا گیر ماست آنچه باعث میشه من رشد نکنم اون موقع است که پیشرفتها شروع میشه تغییرا شروع میشه ولی اگه گفتی نه بچه من نه من نمیتونم من خیلی وابستم و وابستگی را مثل زنجیر به گردنمون انداختیم یک زندگی تکراری را تجربه میکنیم نه به قول شما رول مدل بودن را استاد من امروز خیلی برونریزی داشتم نمیدونم چه جوری توضیح بدم نیروهای مخالف کسی که نباید ببینی را میبینی حرفی که نباید بشنوی را میشنوی و حالم به هم ریخت به خودم گفتم امروز روز سوم سفرنامه توئه فقط برای امروز شاد باش آروم باش برنامهای که براش پلن ریختی رو دنبال کن فقط امروز و تن به اون حال بد برونریزی ندادم حتی اون فایل احساسی که شما درباره کنترل
احساسات میگید که چطور خشممونو کنترل کنیم امروز تونستم خشممو کنترل کنم با همون نفسهای عمیق یکم خوابیدم دوش گرفتم و معجزه کرد برام امروز عصبانیتم انگار دست خودم بود استاد خیلی خوشحالم هر روز شکرگزار خدا هستم بابت آشنایی با شما استاد ممنونم ازتون صبح ح که فایلو گوش میدادم از پهنای صورتم اشک میریختم آرزوی بهترینا رو دارم براتون
سلام وعرض ادب و احترام خدمت دوستان همفرکانس و استاد عزیز و خانم شایسته محترم
ابراهیم با باورداشتن به حمایت خداوند ، ایمان قوی ،تسلیم بودن در برابر خداوند خلیل الله شد.
نشانه ایمان و تسلیم بودن در برابر خواست خداوند حال و احساس خوب است که موجب می شود ما شجاعانه ، قدرتمند و امیداوار در حرکت باشیم .
می نویسم برای یادآوری به خودم چراکه این روزها کمتر دست و پا بزنم و استپ کنم و عمیقا راه حل مشکلات را به خداوندگار بسپرم .اوست که به همه چیز آگاه و تواناست .
خدایا بی نهایت شکرت
خدایا بابت شرک ناخواسته ام شرمنده و در پی جبران آن هستم
خدایا دوستت دارم
من انسان توانمند و لایقی هستم که تو برای من از همه چیز بهترین ها را می خواهی
چقدر به خدا ایمان داریم؟چقدر بهش اعتماد داریم؟چقدر باور داریم ک بزرگترین نیروی خیر این دنیاس،چقدر ؟خوبه ک یک چکاب ایمان هم داشته باشیم همین الان ب دلم افتاد انجامش بدم ک ببینم چقدر زندگیم رو ب دست پرقدرتش سپردم چقدر ب تدبیر و ذکاوتش ایمان دارم.ترسیدم از مواجه شدن با خودم و باورم ی ترسی ک میدونم بعدش ی جهش هست ی جهش زندگی ساز
میخوام برم تو دل ترس هام و ایمان دارم که خدای وجودم هدایتم میکنه و من و به بهترین راه رهنمون میکنه ، من روی فرکانس خوبی هستم و زندگیم سرشار از خوشبختی و لذت و سلامتی و شادی توام با عشقه ، سپاسگزار خدای وجودم هستم 🙏
به نام خدای مهربون
سلام به استاد وخانم شایسته وهمه دوستان
روز سوم سفرنامه ام
حاضری برای رسیدن به هدفت چه چیزی رو قربانی کنی ؟
این فایل واقعا آدم به فکر میبره چطور میشه یک انسان بتونه یکی از قدرتمندترین بندهای دنیایی همون فرزندش در برابر هدفش بگذره
یعنی چا نیرو و چه اعتمادی و باید در درونت ساخته باشی که بتونی اینچنین رها باشی .
خدای من یکی از بزرگترین اهدافم رهایی از بندهای دنیایی .
خداروشکر استاد نازنینم از زمانی که با شما آشنا شدم تونستم تا حدودی این بند نازک کنم ولی هنوز نتونستم به رهایی برسم
وقتی با خودم فکر میکنم میبینم همه جوره این اعتماد به خدا به نفع منه چقدر از بار استرس نگرانی من کم کرده چرا هنوز تو بعضی مسائل نمیتونم این بار بسپرم به خدا ،خدایی که قادرترینه خدای که عالم وآگاه ترین خدایی خیر حافظ هست .
یعنی من در خودم چه باورهایی دارم کا هنوز نتونستم به این رهایی برسم
حتی دارم لذت رهایی اینکه الان فرزندم زیاد با گوشی بازی میکنه الان کجا میره با کی میره ….
دارم این لذت رهایی که سپردم به خدا رو میچشم ولی چرا نمیتونم تو درس ومدرسه هم اعتماد کنم خدایا کمکم کن تسلیم تو باشم بپذیرم اگه درس نمیخونه حتما خیری توش هست بره خودش نتیجه اعمالش ببینه بعد خودش تصمیم بگیره یا اصلا نخونه وقتی فکر میکنم تهش میرسم به حرف مردم ،میبینم میترسم معلم یا مسئول مدرسه منو صدا کنه واز رفتار ودرس نخوندش شکایت کنه و من خیلی خجالت زده بشم
خب جرا نمیتونم از این بند بزرگ حرف مردم هم رها بشم
خدایا من حس میکنم این دوتا بند بزرگترین بندهای من تو زندگیم هستن که اگه به رهایی برسم چه آرامش و شادی زیادی رو میخوام تجربه کنم .
فکر کنم تقریبا یه سال نیم پیش بود این فایل شنیدم ومن اون موقع ها همش نگران پسرم بودم خدایا کجا میره وبا کی میگرده جامعه خراب شده نکنه سیگار بکشه نکنه دوستای بد…خدای من چه حالی داشتم وچون خودم ناتوان میدیدم احساس بدبختی میکردم
یادمه وقتی این فایل گوش کردم یه قدرت عجیبی گرفتم بعد از خدا خواستم منو به رهایی در مورد بچم برسون من میخوام قربانی کنم این همه استرس وترس ونگرانی میخوام به رهایی وآزادی برسم بابا تو هستی من بچم و به تو میسپارم تو بهترین محافظت کنندگانی خودت بهم آرامش بده همونطور که به مادر حضرت موسی دادی تا بچه شو به دریای امن تو سپرد منم میخوام فرزندم و به دریای امن تو بسپارم تو ،همون کسی که
میدونه چی تو قلب وفکر پسر من میگذره
همون کسی که میتونه فرزندم و به مسیر درست هدایت کنه
همون کسی که میتونه آدمها و شرایط و اتفاق ها یی رو در مسیر راه پسرم قرار بده تا به سمت رسالتش هدایت کنه
اون وقت رها شدم الان تقریبا بابت اون موضوع ها آسوده ام تا چیزی میشه میگم خدا همراهش
خدا در قالب دوست داره فرزندم هدایت میکنه
من علمی ندارم که بگم اون خوبه یا بد خدا میدونه
ولی من میدونم فرزندم در پناه امن خداست
خدای خوبم خودت تو درس و مدرسه هم منو به آرامش برسون به من جسارت رهایی بده .
من لایق آرامش وشادی در این دنیا زیبا هستم
استاد عزیزم ممنونم که این آگاهی های ناب با ما به اشتراک میزارید .
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام استاد ودوستان گلم
روزشمار تحول زندگی من
روز سوم
در مورد ایمان ابراهیمی به خداوند که فکر می کنم ،می بینم چقدر قوی بوده ،تااین حد که هر الهام رو بدون ترس و بدون فکر کردن اجرا کرده.
چقدر انسان باید قوی باشه وتوکل واعتمادش برب ،بی نهایت باشه که فرزندشو که اونم بعد سالها خداوند بهش داده ،قربانی کنه.
من واقعا تو این لحظه حتی نمی تونم به بچه هام یه کشیده بزنم ،چه برسه به قربانی کردن.
با خودم فکر می کردم که نمی دونم چند قرن از این واقعه گذشته ،اما هنوزم عیده وروز مهم وبزرگیه.
واین اعتبار وعزت نزد خداوند ،بخاطر تقوی وکنترل نفس و ایمان فراتر از حد تصورات من ،بخداونده
وباتقوا تر ها نزد خداوند عزیزترن
خیلی این فایل درس داره که فکر کنیم که چطوری انسان می تونه به نهایت یقین و ایمان واعتماد به خدا برسه؟
وقتی بپذیریم خداوند نمی خواهد من اذیت شوم
هر اتفاق بظاهر بدی به نفع ماست
به ترس های ذهنی اهمیت ندهیم وپیرو نفس و شیطان نشویم و به خدا اعتماد کنیم.
به خودم که نگاه می کنم کل عمرم پیرو ترس و شیطان بودم.
این فایل روز سوم یه نکته ی و درس بسیار مهم برام داره:
که هرگاه قدم برنداشتم وترسیدم ،من مشرکم
چون سالهاس می خوام رانندگی کنم وکارمو شروع کنم ومی ترسیدم
والان با امدن این اگاهی ،که ترس یعنی شرک ،حجت برمن تمام شد که اگه حرکت نکنی ،مشرکی ونترس وبخدا وایده ها و الهاماتش اعتماد کن.
چون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفته.
اون انگیزه ای که برای اقدام لاز م داشتم ،با دیدن این فایل ،دریافت کردم
چون تالان حرکت وشروع نکردنو مساوی شرک نمی دانستم.
خداوند انشالا منو هدایت کنه که بتوانم تسلیم مطلق و بی چون وچراش باشم
.اگر در این مسیر هدایت قرار گرفتم ،قطعا امادگی ادامه دادنشو دارم و روی هدایت الهی ،حساب می کنم ،نه خودم
الهی شکرت
استاد ممنونم
سلام
این فایل رو قبلا دیده بودم و امروز در پایانه های شهریور ماهه 1403 نشانه و هدایتم در سایت هست
سوال های زیادی از خودم پرسیدم با دیدن این فایل
چقدر اعتماد دارم، چقدر تسلیمم؟
به چی اعتماد دارم؟
میتونم بیشتر تسلیم باشم و انتخاب کنم به چی اعتماد دارم؟
اعتماد رو و تسلیم بودن به چه شکل در باوره من بوده تا به حال؟
اعتماد من به چیزی چگونه باعث این میشه که بیشتر در اون باره بهتر عمل کنم و تسلیم باشم که این حتما عالی میشه؟
در واقع من به چیزی اعتماد دارم و در برابر چیزی تسلیمم که بهش به انگونه باور دارم
پس اگر بخوام تسلیم خداوند باشم و بخوام که زندگیم به صورت راحت و ارامش بخش پیش بره و همه کار ها به ساده ترین شکل و بهترین شکل انجام بشه باید اول باور هام رو نسبت به خداوند و جهانی که افریده بررسی کنم نسبت به خودم برسی کنم، ببینم به خودم چگونه اعتماد و باور دارم به جهان چگونه نگاه میکنم به خداوند چگونه نگاه دارم و ببینم تا به حال چه چیز هایی رو پذیرفتم و تکرارش کردم و باورش کردم، چون همون گونه باور داشتم پس همان گونه عمل کردم و تسلیم بودم و اعتماد داشتم که با اون شیوه و اون نوع از فکر کار هام درست پیش میره، اما نکته اینجاست که ما بعضا نااگاه هستیم که به چیزه اشتباهی باور و اعتماد داریم پس اشتباه عمل میکنیم پس شرایط سخت تر و سخت تر میشه درحالی که بنظره خودمون داشتیم درست پیش میرفتیم و سختی ها باز برای نشان دادنه این نکته به ما هست که بررسی کنیم و فکر کنیم به باورمون و نوع تسلیم بودنمون و درس بگیریم…
میزانه اعتماد و تسلیم بودن در برابر چیزی به همان نسبته که ما به اون چیز باور داریم و توصیفه نتیجه میکنیم
میزانه باور من به چیزی و توصیفه نتیجه من از اون چیز دقیقا با همان نسبت باعث میشه من اون کارو بهتر و باتمرکز و اطمینان انجام بدم و باعث ارمش فکری من برای طی کردن اون مسیر میشه
من به چیزی که اعتماد دارم عمل میکنم
من میتونم اعتمادم رو انتخاب کنم
میام تصور میکنم در زمانی زندگی میکنم که هواپیمایی هنوز اختراع نشده و هنوز پرواز برای انسان رویاست و ارزوست
چه چیزی باعث میشه من شروع به ساخت چیزی برای پروازه انسان کنم؟
خب من میدونم که به خوبی میتونم راه برم اما برای رفت و امد ها طولانی تر میبینم که این راه رفتن و یا چیز ها دیگه میتونه بهتر بشه به میزانی که من باور دارم میشه بهتر بشه عمل میکنم
درواقع میزان توصیفم از نتیجه ، یعنی من میبینم که پرنده ای هست که پرواز میکنه پس پرواز نشدنی نیست و پرواز خیلی سریع تر از هر حالت انتقال دیگه ای هست…
و بعد میزانه باوره من که مجموع این ها اعتماد رو میسازه برای حرکت در اون مسیر مهمه
این که من اطمینان دارم که میشه با پرواز سریع تر حرکت کرد و پرواز برای انسان شدنی هست
پس به میزانی که من منطق میارم پس عمل میکنم و به همان نسبت برای عمل کردن نمیترسم و از نتیجه اطمینان دارم پس تحقیق میکنم و بررسی میکنم چگونه میشه پرواز کرد و در اون مسیر بهبود ایجاد میکنم
همه یه ما ایده ها و ارزو های زیادی داریم که همیشه هدایت میشیم که ایجادشون کنیم و خیلی وقتا باور نداریم به عملی شدن اون موضوعیت ها پس میترسیم و هدایت رو نمیپذیریم و اطمینانی نداریم و تسلیم نیستیم
و بهبودی در اون مسیر خواسته ایجاد نمیکنیم
چون به قوانین باور نداریم به خدا باوری نداریم و به خودمون باور نداریم
فقط به ترس و نشدن اون موضوعیت باور داریم یا به این شکل توجیه میکنیم که برای من نخواهد شد حتی اگر برای دیگری شده و دیدیم که شده…
با تمامه این میزان ها خواسته های جدید من شکل میگیره…
از او سپاس گذارم که همیشه هدایت گر بوده و نشان دهنده راه درست برای ما بوده و هست
از او میخوام بهمون قدرته سپاس گذاری بیتشتر بده و بتونیم ببینم هدایت ها و نشانه هارو
انگونه که میبینیم بیشتر از انگونه خواهیم دید…
قدر دانه استاد و این سایت و تمام دوستان هستم
سپاس گذارم.
سلام استادِجان و یکتاپرست
به نظرم شما هم ابراهیمی بودید تو زندگیتون …اینکه تونستید بامرگ فرزندتون به خوبی برخورد کنید ….و سریع آرامشتون برگرده …
کار خیلی مقدس و بزرگی بوده ….
فک کنم کسی تو دنیا نتونسته به این شکل تسلیم باشه ….
واقعا شما توحیدی ترین انسانی هستید که من در طول عمرم دیدم …..همیشه کلی دعا پشت سرتون هست ….خوشا به حالتون ….
سلام
خدا رو شکر میکنم که امروز هم توفیق داد این مسیر مقدس رو ادامه بدم
تسلیم رب باشیم با احساس خوب
آیا من بودم ؟
نه نبودم ، مخلوطی از ندای قلب و ذهن بودم
ومن اینجا هستم تا صدای قلبم را بلند کنم تا سلیم شود ودر هر اتفاقی بگم ا این همونیه که می خواستم ، من چه میدونم من قطره هستم اون دریاست ، قطره مگه میتونه دریا رو بفهمه پس خودم رو به اقیانوس او می سپارم و آرام می گیرم
چه بسیار اتفاقها که افتاده ولی بعداً به نفع من شده ، خدارو برای همه ی اون اتفاقات سپاسگزارم
آرام میگیرم
آرام میگیرم
آرام میگیرم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا من یقین ابراهیم رو ندارم ولی میدونم که پاداش کنترل ذهن زندگی شاهانه است.
ممنونم
سلام استاد عزیز سلام خانم شایسته عزیزم
استاد جان امروز روز سوم سفرنامه منه و من فایل قربانی کردن را دانلود کردم با اینکه قبلاً داشتم و خیلی هم گوش داده بودم چون خیلی این فایلو دوست دارم ولی امروز صبح تا حالا رو تکرار گذاشته بودم فقط این فایلو گوش میدادم با اینکه به نظر میرسه فایل کوتاهیه ولی خیلی پر محتوا اول فایل شما درباره بچه هامون میگید و چقدر من این موضوع برام قابل لمسه هرچند از موقعی که شما توی فایل گفتید میکائیل کلاس اول دبستان خودش میرفت مدرسه با اینکه مدرسهاش مسیرش سخت بود باید از پل هوایی رد میشد و یا اینکه بعداً هیچ بار شما اونو برای مدرسه رفتن بیدار نکرده بودین یا اینکه از شهر یا شهری دیگه با هواپیما یش شما میومده یا از پیش شما میرفته این توحیدی بودن شما را نشون میداد و من بعد از اون خیلی درباره مراقبت کردن از بچههام و نگرانیها تونستم با خودم به صلح برسم ی دقیقاً همین موضوعهایی که میگید را انجام داده بودم مدرسه دور به خاطر محیط نگرانی ها و…..یه جایی به خودم اومدم که تا کی میخوای مواظب باشی باهاشون درس بخونی باهاشون بیدار شی باهاشون بخوابی تا کی مگه تو همیشه هستی و از اون به بعدرفتارم وعوضخ کردم با اینکه با مخالفت اطرافیان روبرو شدم احساس میکنم که بچههام قویتر شدن موفقتر شدن تو جامعه خیلی راحت میرن تو مدرسه که میرند مشکلی ندارندخودشون مشکلاتشونو حل میکنن خیلی لذت بخشتره قبل شده برام کلاسشونو خودشون میرن میان من این موضوع درباره بچهها مدیون شما و اون فایلی که درباره توحیدی بودن و نگران نبودن درباره فرزند شنیدم هستم
استاد جان درباره اعتماد کردن به خدا مهاجرت کردن حرکت کردن بگم هر کجا که اعتماد کردم تو زندگیم به خدا حرکت کردم از نقطه امنم اومدم بیرون میبینم بهترین تصمیمو گرفتم هر کجا هر کجا ترسیدم هر کجا نگران بودم هر کجا خواستم خودم حلش کنم خرابترش کردم هجرت نه به معنای اینکه از یه شهر به یه شهر دیگهای رفته باشم اگه مغازهمو جابجا کردم موفقتر شدم اگه شغلمو عوض کردم موفقتر شدم اگه خونمو جابجا کردم موفقتر شدم
من یه موقع اوایل زندگیم خونه پدری شوهرم زندگی میکردم و برخلاف میل همه و حتی همسرم از اونجا بلند شدم گفتم اینجا نقطه امن وبالش گرم من شده و من باید حرکت کنم رفتم مستاجری به یک سال نکشید خدا شاهده که خونه خریدم درآمده همسر من همان درآمد بود تازه منم به خاطر بچهدار شدنم بیکار شده بودم و کمک خرج نبودم ولی خونه خریدیم همه مخالف مستاجری رفتن من بودند وحتی یکسال به ما سر نزدند
بعد از اینکه خونه خریدم خودشون به زبان گفتن اگه از اونجا بلند نشده بودی الان خونه نداشتی و اینا رو همه را به خاطر این میدونم که پارو ترسم گذاشتم اعتماد کردم به خدا وقتی میخواستم خونه بخرم یه مبلغ اندازه رهنه خونه داشتم که اون املاک گفت من میتونم با این پول فقط برات خونه رهن کنم ولی بعد جور شد پولای دیگهای از وام فروش اساس و… تونستم خونه بخرم وقتی الان فکر میکنم میبینم فقط کار کار خدا بوده چون من توانایی حل این مشکلو به هیچ عنوان نداشتم اگه آدم ابراهیم وار اعتماد به ربش بکنه و پاشو عقب بکشه و بگه خدایا من تسلیم تو و من از هر خیری که از تو به من برسه فقیرم و به معنای واقعی کلمه توحید عملی داشته باشه غوغا میشه براش به شرطی که ترس نداشته باشه و به قول شما خدا را قدرت مطلق بدونه مثل ابراهیم مثل ابراهیم پارو نفسش بزاره استاد نجوا خیلی آسیب میزنه تا جایی که من بهش اجازه بدم
اگه بتونیم مثل ابراهیم اعتماد کنیم به ربمون قربانی کنیم آنچه دست و پا گیر ماست آنچه باعث میشه من رشد نکنم اون موقع است که پیشرفتها شروع میشه تغییرا شروع میشه ولی اگه گفتی نه بچه من نه من نمیتونم من خیلی وابستم و وابستگی را مثل زنجیر به گردنمون انداختیم یک زندگی تکراری را تجربه میکنیم نه به قول شما رول مدل بودن را استاد من امروز خیلی برونریزی داشتم نمیدونم چه جوری توضیح بدم نیروهای مخالف کسی که نباید ببینی را میبینی حرفی که نباید بشنوی را میشنوی و حالم به هم ریخت به خودم گفتم امروز روز سوم سفرنامه توئه فقط برای امروز شاد باش آروم باش برنامهای که براش پلن ریختی رو دنبال کن فقط امروز و تن به اون حال بد برونریزی ندادم حتی اون فایل احساسی که شما درباره کنترل
احساسات میگید که چطور خشممونو کنترل کنیم امروز تونستم خشممو کنترل کنم با همون نفسهای عمیق یکم خوابیدم دوش گرفتم و معجزه کرد برام امروز عصبانیتم انگار دست خودم بود استاد خیلی خوشحالم هر روز شکرگزار خدا هستم بابت آشنایی با شما استاد ممنونم ازتون صبح ح که فایلو گوش میدادم از پهنای صورتم اشک میریختم آرزوی بهترینا رو دارم براتون
شاد و سلامت باشید.
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان همفرکانسی
برای اینکه متعهد باشم و تو مسیر بمونم
سعی میکنم هر روز یک فایل رو ببینم و کامنت بذارم
چون میدونم این مسیر درست ترین،کاراترین و زیباترین مسیریه ک وجود داره :)
قدمای کوچیک ،اما مستمر
چقدر آرامش وجود داره تو این قاب
سرسبزی و آبی آسمون
حرفای ناب شما ک جز حقیقت نیست
چقدر خودم آرومترم ،چقدر رها کردم
جالبه امروز به این فایل هدایت شدم ،دیشب خواب دیدم عزیزی بهم میگفت رها کن ،یکم تسلیم تر باش
استاد میدونم همه چیز تکامل خودشو میخواد
پس خودمو بخاطر کامنت امروزم تحسین میکنم
برای اینکه یک درجه با ایمان تر باشم،اروم تر باشم،تسلیم تر باشم به خودم افتخار میکنم
و از خدا ممنونم برای وجود شما
برای این سایت الهی
برا حال خوبم
خدایا شکرت
نمیگم پرفکت شده همه چی و اشتباه ندارم و ..
ولی میتونم بگم خودمو با اشتباهاتم دوست دارم
و دارم میرم سمت چیزایی ک لیاقتشو دارم
دارم تو مدار زیبایی ها و نعمت ها و ثروت ها قرار میگیرم
حسش میکنم با کل وجودم ،خدایا ازت ممنونم
برای احساس آزادی ک دارم ،برای احساس عشق و امنیت و آرامش
برای همه چیز سپاسگزارم
ابراهیم به مرور رسید به این مقام
منم با قدمای کوچیک میخوام برم بالا
آروم آروم ،تغییر کنم
آروم آروم با قربانی کردن هر بی ایمانی،با بی توجهی به هر ترسی،ایمانم رو قوی تر کنم،نتایجم رو تغییر بدم و باز ایمان قوی تر و نتایج بهتر رو تجربه کنم
خدایا تو آگاهی به قلبم ک من تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم :)
عاشقتونم
سلام وعرض ادب و احترام خدمت دوستان همفرکانس و استاد عزیز و خانم شایسته محترم
ابراهیم با باورداشتن به حمایت خداوند ، ایمان قوی ،تسلیم بودن در برابر خداوند خلیل الله شد.
نشانه ایمان و تسلیم بودن در برابر خواست خداوند حال و احساس خوب است که موجب می شود ما شجاعانه ، قدرتمند و امیداوار در حرکت باشیم .
می نویسم برای یادآوری به خودم چراکه این روزها کمتر دست و پا بزنم و استپ کنم و عمیقا راه حل مشکلات را به خداوندگار بسپرم .اوست که به همه چیز آگاه و تواناست .
خدایا بی نهایت شکرت
خدایا بابت شرک ناخواسته ام شرمنده و در پی جبران آن هستم
خدایا دوستت دارم
من انسان توانمند و لایقی هستم که تو برای من از همه چیز بهترین ها را می خواهی
خدایا بی نهایت سپاسگزار و ممنونتم
چقدر به خدا ایمان داریم؟چقدر بهش اعتماد داریم؟چقدر باور داریم ک بزرگترین نیروی خیر این دنیاس،چقدر ؟خوبه ک یک چکاب ایمان هم داشته باشیم همین الان ب دلم افتاد انجامش بدم ک ببینم چقدر زندگیم رو ب دست پرقدرتش سپردم چقدر ب تدبیر و ذکاوتش ایمان دارم.ترسیدم از مواجه شدن با خودم و باورم ی ترسی ک میدونم بعدش ی جهش هست ی جهش زندگی ساز
ممنونم استادم
ممنون مریم جون
دوستتون دارم
خدا هست ، خدا همیشه هدایتم میکنه ،
میخوام برم تو دل ترس هام و ایمان دارم که خدای وجودم هدایتم میکنه و من و به بهترین راه رهنمون میکنه ، من روی فرکانس خوبی هستم و زندگیم سرشار از خوشبختی و لذت و سلامتی و شادی توام با عشقه ، سپاسگزار خدای وجودم هستم 🙏