ضرورت نماندن در «احساس گناه و عذاب وجدان» - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

75 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 853 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار تشکر از شما که در بهترین حالت منو هدایت می‌کنید دقیقا استاد من الان احتیاج به این آگاهی داشتم چند روزی که خودم را درگیر کردم روی این که تو وظیفه داری تو مادری تو باید احساس مسوولیت کنی تو باید بتونی کاری برا بچه ات بکنی وگرنه تو چرا مادر شدی پس چرا بچه به دنیا آوردی پس تا ابد باید مواظب و مراقب او باشی هر روز این افکار تو ذهنم مرور میشه با این در دوره ها استاد همیشه تاکید دارند که شما فقط مسوول زندگی خودتون هستید ولی این باور های خیلی تو وجودم ریشه داره با دوره احساس لیاقت خیلی بهتر شدم ولی بعضی مواقع این ذهن چموشم مرا به دام خودش می‌اندازد و مرا از مدار خارج می‌کند ولی با من می روم روی نشانه ها کلید می‌کنم که خدا هم همان موقع جواب می‌دهد واین نشانه دقیقا جواب سوالات این چند روز من بود

    خدا را شکر برای وجودم برای وجود شما عزیزان برای وجود دوستان همراه برای این سایت الهی

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    زهرا کیماسی ام عاشق خدایی که منو لایق زندگی کرد گفته:
    مدت عضویت: 1690 روز

    سپاس خدایی را که جهان را بر مبنای قوانین تغییر ناپذیری بنا کرد تا هدایت گر ما باشد

    و سپاس از مریم عزیز با قلم شیوا و اینهمه اگاهی ناب

    الان که دارم این کامنتو مینویسم وسط یکی از تضادهای بزرگ زندگیم هستم

    تصمیمی گرفتم که از هدایت خدا نشات میگیره

    تصمیمم رو عملی کردم و تا اینحا همه چیز خوب بوده و ترس هایی که داشتم اتفاق نیافتاد اما ..

    هنوز نتونستم احساس عدم لیاقت رو کنار بزنم

    رابطه ی مادرم با شوهرم اصلا خوب نیست

    هر چند وقت یکبار بینشون دعوا میشه و حرمتها شکسته میشه

    قبلا ازین بابت خیلی احساس گناه میکردم و خودم رو مقصر میدونستم و البته همسرم رو بیشتر از همه مقصر میدونستم و نتیجه این میشد که همسرم با خانوادم قهر می کرد و من به تنهایی به خونه پدریم میرفتم هر بار تا اینکه دوباره بعد از مدتی حتی شده بود بعد از یکسال دوباره همسرم میومد عذرخواهی میکرد و این چرخه از سر گرفته میشد و خانوادم هر بار منو مقصر این جریان میدونستن چون اون همسر من بود

    و از طرف دیگه خانواده همسرم هم منو مقصر میدونستن چون اونا خانواده من بودن

    و من هر بار بیشتر و بیشتر احساس گناه و عذاب وجدان و ضعف داشتم

    الان که دارم مینویسم دو هفته از اخرین دعوایی که گرفتن میگذره و من تصمیم گرفتم دیگه خونه پدریم نرم تا اونا خودشون باهم کنار بیان نه خونه پدرم و نه پدرشوهرم

    دیگه نمیخوام خودمو مقصر بدونم وقتی که هیچکدوم حاضر نیستن تقصیر خودشونو بپذیرن و رفتارشونو تغییر بدن

    فکر میکنم تصمیم درستی گرفتم ولی ته دلم هنوز ترس و نگرانی دارم

    ممنون میشم اگر تجربه ای تو این زمینه دارین یا راهکاری به ذهنتون میرسه راهنماییم کنین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1182 روز

      سلام یلدای عزیز.

      در رابطه با مسئله ای که گفتی تجربه ای ندارم ولی یه راه کاری دارم که مثل آب روی آتیش میمونه برای هر مسئله ای.خودم هر بار که با اطرافیانم یا همکارام به مشکل بر میخورم شروع میکنم به نوشتن ویژگی ها و نکات مثبتشون.شاید اولش سخت باشه ولی وقتی مینویسی کم کم قلبت باز میشه.و بعد احساست خوب که بشه درا به روت باز میشه. مقصر این مسئله تو نیستی.ولی مسئولیتش با توئه.هر اتفاقی که تو زندگیت میفته و تو رو درگیر خودش میکنه مسئولیتش با خودته.اول مسئولیتش رو تمام و کمال بپذیر که به خاطر یه سری باورهای اشتباهی که داری این قبیل اتفاقها و رفتارها رو جذب خودت میکنی بعد از خداوند سوال کن که کدوم باورت در این مورد ایراد داره .خداوند خودش کمکت میکنه.ولی از نوشتن ویژگی های و کارهای مثبت همسرت حتی اگر در قبال تو نباشه غافل نشو که معجزه میکنه.من بارها نتیجه دیدم و الان خودم بعد خوردن به یه سری تضادها دوباره دارم انجامش میدم.در مورد تصمیمت هم به نظرم تصمیم خوبی میاد در این شرایط .ولی پیرو احساست باش .هر چی که احساست میگه همون درسته.

      در پناه الله یکتا

      غرق در آرامش و خوشبختی باشی عزیزم.و برامون از نتایج قشنگت بنویسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2854 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز و همه ی هم دوستان

    بعد از اینکه مقاله ی مربوط به ضرورت نماندن در احساس گناه و عذاب وجدان رو خوندم و توضیحات شما در مورد رابطه ی بین احساس عدم لیاقت و ناماندگاری نعمت ها و خواسته ها رو خوندم که البته در باقی مقالات مربوط به راهکارهای دوره ی عزت نفس هم به نوعی بهش اشاره شده یا حتی توضیحات مفصلی ارائه شده این سوال برام به وجود اومد که تا زمانی که احساس لیاقت تا حدودی در من شکل بگیره و ایجاد بشه چکاری میتونم انجام بدم تا در مدار خواسته ام بمونم? چون من الان بیکارم جستجو میکنم کار پیدا میکنم میزم سرکار بعد به دلیل یه اتفاق مسخره یا علت نامعلومی(که بعدا متوجه شدم عدم احساس لیاقته) از کار اخراج میشم یا اصلا طرف صرف نظر میکنه و دیگه نیرو نمیخواد و این در شرایطی هست که میخوام مسئولیت زندگیم رو خودم به عهده بگیرم همون طور که استاد در دوره ی عزت نفس گفتن. حالا من چکاری میتونم انجام بدم? ممنونم که راهنماییم میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    بهزاد م گفته:
    مدت عضویت: 1572 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز

    اتفاق بسیار جالبی که امروز برای من افتاد این بود که سوالی در ذهنم بود و در همان لحظه در اتاقم آمادم و بدون اینکه از قبل بخواهم و بصورت اتفاقی وارد سایت شدم و با گزینه من را به سمت نشانه ام هدایت کن مواجه شدم و کلیک کردم و دقیقا جواب همان سوال و دغدغه ای که در ذهن داشتم آمد.

    از خدا سپاسگزارم که از این طریق من را به سمت آگاهی هدایت کرد.

    حالا هم این توضیحات را مجددا با صدای بلند خواندم و صدای خودم را ضبط کردم.

    سپاس از شما که سایتی این چنین پر بار طراحی کردید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    پری سیفی گفته:
    مدت عضویت: 2536 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان عزیزم بویژه استاد عباسمنش عزیز و مریم خانم شایسته. خیلی خیلی ممنون از مطلبی که قرار دادید. واقعا عالی بود. واقعا نقطه ضعف من هم همین عذاب وجدان هست. با خوندن مطالب و گوش دادن فایل های دانلودی بویژه قسمت ۱۸ گفتگوی دوستان با استاد، خداروشکر دارم آروم آروم تغییر میکنم. گرچه هنوز هم خیلی خوب نیستم و باید خیلی کار کنم. تصمیم دارم دوره عزت نفس رو خریداری کرده و روی خودم کار کنم. اما راستش چیزی در درون من میگه حتی اگه این محصول رو هم بخری تغییر نمیکنی چون این عذاب وجدان از بچگی همراه تو بوده و چون قبلا هم کار کردی ولی تغییر نکردی. دوره عزت نفس رو متاسفانه من قبلا ناآگاهانه از فردی ناشناس با قیمت پایین خریداری کردم و به خیال خودم بهاش رو پرداخت کرده بودم. اما بعد از اینکه با سایت آشنا شدم و متوجه شدم که غیر قانونی این محصول به دستم رسیده همه دوره های اینچنینی از جمله دوره عزت نفس رو از حافظه لب تابم پاک کردم.حالا میخوام بدونم چطور ذهنم رو منطقی قانع کنم که همون آموزه ها رو در صورت پرداخت بهاشون اگر گوش بدم و عمل کنم میتونم تغییر میکنم. گرچه من در صورتی که باور کنم عمل میکنم. چطور خودم رو امیدوار کنم که عمل میکنم. با صحبت های خودم دارم به یه ترمزهایی در درون خودم پی میبرم و اون هم اینکه من اگه روی عزت نفس خودم کار کنم باید خودم رو دوس داشته باشم اونوقت نسبت به مادرم و کسانی که به من نیاز دارند بی اهمیت میشم. گرچه این رو منطقم رد میکنه اما انگار ته ذهنم این باور اشتباه رو دارم. ممنون میشم اگر از بین دوستان بزرگوار کسی بتونه به سوالم جواب بده و به من کمک کنه. آرزوی سلامتی و سعادت برای تک تک شما همراهان عباسمنشی دارم. شاد و سلامت و سعادتمند باشید. 💞💞💞

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    چقد این متن حال منو خوب کرد، من سر یه بحث خیلی جزئی با خواهر کوچیکترم خیلی عذاب وجدان داشتم و همش داشتم خودخوری می کردم و خودمو سرزنش می کردم که این چه رفتاری بود که از من سر زد، از من بعیده، من بزرگترم مثلا باید عاقل تر باشم و…، البته این تضادی که بهش برخوردم شد یه نیروی محرکه که متعهد بشم روی برخی خصوصیات اخلاقیم با جدیت کار کنم و اصلاحشون کنم و با تمام وجودم احساس کردم که این هدایت خداوند بود تا به فکر تغییر خودم بیفتم وقتی این متن رو خوندم بازم مطمئن تر شدم که در دل این تضاد هدایت خداوند بود و واقعا میخوام که برای تغییر خودم قدم بردارم.

    واقعا سپاسگزارم که تونستم با استاد عباسمنش و خانم شایسته آشنا بشم و بتونم از این محیط عالی سایت استفاده کنم.

    امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید. متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1499 روز

    به خدا

    سلام به همه عزیزان

    بسیار خداوند رو شاکرم که دقیقا زمانی هدایت شدم به این نوشته زیبا و آگاهی بخش و ارزشمند که از خداوند هدایت خواسته بودم و حتی دیروز در بخش عقل کل درخواست راهنمایی دادم . من مدتیه در این مسیر هستم و شکر خدا خیلی هم موفق بودم و تجربیات خیلی خوبی هم داشتم از تغییر باورهایم اما مدتیه خانوادم دچار تضاد سلامتی و مالی هستند و این به شدت احساس منو بد میکنه

    امروز متوجه شدم که در صورت ناراحت شدنم از این موضوع نه تنها به آنها کمکی نمی کنم بلکه خودم هم دچار مشکل میشم این اوضاع رو بدتر میکنه .

    من باید بدون توجه به نظر دیگران احساس ارزشمندی و لیاقت بکنم در این صورت است به خودم و خدای خودم نزدیک میشم

    احساس رهایی و آزادی میکنم و یه جورایی از سایه سنگین نظر دیگران رها میشم ، انوقته زندگی ساده تر و روان تر میشه و هدایت الله مهربانیها میرسه. تا وقتیکه عزت نفس و احساس لیاقت نداشته باشیم نمی تونیم از دستان سخاوتمند خداوند نعمت دریافت کنیم

    هر جا هستین سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین در پناه الله مهربانیها .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمیه علی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2338 روز

    سلام خانم شایسته جان

    متحیر شدم از نشانه امروز

    شما چه کردید با این سایت

    شما چه کردید با ما

    دیگه باورم شد که خدا داره این سایتو پیش میبره

    این متن دقیقا جواب سوال من

    چه قدر دقیق زد به هدف

    اخه من چی میتونم بگم به شما

    چه جوری ازتون تشکر کنم

    شما خودشناسی و خدا شناسی رو بهم یاد دادید

    متشکرم ازتون

    سپاسگزارم که اومدید تو زندگیم و زندگیم رو عوض کردید

    کلمات نمیتونند حالم رو توصیف کنند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدایا توراسپاس به خاطر هدایت به این قسمت که به موقع بود.

    از زمانی که دوره عالی احساس خود ارزشمندی را کارکردم از زمین تا آسمان شخصیتم تغییر کرد .

    استاد اگر نگم اولین ،بهترین دوره که عزت نفس که چه بگم کوانتومی تغییرمیکنی در این دوره خلاصه میشه .

    از درون و بیرون خیلی تغییرم داد .

    از زمانی که یاد داشتم دلسوزی کردم برای از خود وغریبه .

    فکر میکردم من مسئول بدبختی یا مسئله بقیه هستم وباید حلش کنم .

    ولی با این دوره فهمیدم از عدم لیاقت بوده و کاری که خدا باید انجام بده را من میخواستم من انجام بدهم.

    الان هم با وجود دوماهی که مهاجرت کردم به تهران

    وهمسرم به خاطر یه سری مسائل هنوز نتوانسته به ما ملحق بشه .

    داشتم این دلسوزی واحساس گناه میکردم که چرا اینقدر اذیت میشه و اصرار میکردم که زودتر برگرده.

    دیروز فهمیدم دارم دلسوزی میکنم ودخالت بی جا ووابستگی.

    تا اینکه به خودم گفتم ببین سمیه تو مسئول هیچ کس نیستی ،من فقط باید روی خودم وباورهام کارکنم وهرکسی هرجا هست جای درستی هست.

    آرام شد ذهنم

    امشب همسرم زنگ زد و گفت دیگه می‌خوام بیام زودتر جمع کنم کارها را وبرگردم پیش شما.

    پس جهان درست کارمیکنه .

    پس یادم باشه فقط من مسئول عواطف و احساسات وباورهام هستم وجای هرکسی درسته وخدا عادله .

    خوان نعمت الهی پهن است و هرکس به اندازه باورش به خداونیت وتلاش ذهنی اش دریافت می‌کنه ،تمام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    محمدامین سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2703 روز

    سلام. عاشقتم استاد عاشقتونم خانم شایسته مطمئنم ک فرکانس دریافت می کنید با تمام وجودم سپاسگزار خداوند هستم بابت این هدایت و سپاسگزار شما هستم بابت این فایل بی نظیر

    یعنی اولاً شما مسئولیت ایجاد احساس خوب برای اطرافیانت را پذیرفته ای. نه به خاطر آنها، نه به این دلیل که زندگی آن افراد برایت بسیار مهم است، بلکه دلیلش این است که بودن و موجودیت خودت را در انجام این کار می بینی، ضمن اینکه قضاوت دیگران درباره تو، برایت بسیار مهم است.

    حتی با اینکه من الان توی دوره احساس لیاقت هم هستم ولی این باور داره اون توی لایه های زیرین ذهنم داشت run می‌شد. خب محمدامین عزیزم من ارزشمندم فارغ از اینکه درنظر بقیه چجوری باشم من نیاز ندارم برای به ارزشمندی رسیدن به بقیه احساس خوب بدم من فقط به این دلیل که هستم ارزشمندم بدون هیچ قید و شرطی

    هرکسی هرجایی هست جای درستش هست اگر دوستم به تضاد خورده و عشق ش داره ازدواج میکنه این تضاد میتونه بهش کمک کنه تا در مورد خواسته ش به وضوح برسه و احساس لیاقت و ارزشمندی من وابسته به حس خوب دادن به بقیه نیست محمدامین عزیزم.

    اگر فامیل من به مسئله ای خورده و نیاز داره به کنترل ذهن من مسول حس خوب دادن به اون نیستم من مسوول حس خوب درونی خودم هستم و هرکسی درهرجایی هست بهترین جاش هست و ابن از عدل خداوند هست.

    خدایا سپاسگزارم که به این باگ ذهنی هدایت شدم

    خدایا سپاسگزارم برای بودن در این مکان شگفت انگیز خدایا سپاسگزارم برای این رشد و بزرگ شدن. چقدر خودم الان دوست دارم که دیدم ابن آگاهی هارو دریافت میکنم خدایا شکرت محمدامین دوست دارم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: