ضرورت نماندن در «احساس گناه و عذاب وجدان» - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

75 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    𝓑𝓪𝓫𝓪𝓴 گفته:
    مدت عضویت: 1853 روز

    خدایا شکرت

    با تمام وجودم خدارو شکر میکنم که یه روزى از خداوند درخواست کمک کردم و خداوند جوابم رو با هدایتم به سایت استاد عباسمنش داد

    خدا یا شکرت که از آدمایی دارم الگو برداری میکنم که با تمام وجودشون دارن معنای زندگی رو برام به تصویر میکشن💚💚💚💚💚💚💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام سلام صدتا سلام

    چقدر راهم قابل درک تر شد وقتی این جمله رو خوندم

    باید به هر روشی که می توانی، به مسائل زندگی ات به گونه ای نگاه کنی که به احساس خوب برسی

    یعنی فهمیدم که احساس من خالق شرایط من میتونه باشه اصلا خیلی با این جمله حال کردم ودوسش داشتم،

    از قدیم میگفتن دلت که برای کسی بسوزه اون اتفاق برای خودت پیش میاد

    که اینجام بهش اشاره شد وقتی از شرایط یکی دیگه احساس بدی میگیری داری بهش توجه میکنی که بیاد سمتت، بازم درک بیشتری از اشرف مخلوقات بودنم پیدا کردم دلیلش هم همین دست خودمون بودن فرکانس های زندگیمونه

    چقدر جالب که هرتضادی ک توی زندگیمون هست رو اینطور تعبیر کردیدکه برای پیشرفت اون شخص اومده تا خودشو بیشتر بشناسه ،این واسه من که در تضادی از زندگی قراردارم خیلی خیلی خیلی امید بخش و الان دارم از این دید نگاه میکنم که جنبه مثبت این تضاد برای من چی میتونه باشه،

    واقعا چقدر خوشحالم که میتونم از وضعیت نابه سامانم به محض آماده شدنم به مسیر بهتر وعالی هدایت بشم الان که دارم اینارو مینویسم اشک شوق میریزم انگار که همین الان همه چی برام دگرگون شده و اونجور که میخواستم شده خدایا شکرت که انقدر این لحظه رو نزدیک به خودم حس میکنم

    به امید روز تکامل🤗🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    روجا گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    سلام خدمت مریم عزیزم

    می دانم که خودت خوب میدانی که چقدر قلم تاثیر گزاری داری خودت خوب میدانی که چقدر قدرت نوشتن داری وچقدر سپاسگزاری الان که تو بهترین کشور وبا بهترین امکاناتی کاملا لیاقتشو داری من خیلی به شما حس خوبی دارم 🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    بشیراحمد نیازی گفته:
    مدت عضویت: 1778 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    ماندن در احساس گناه و عذاب وجدان من هم قبلا دقیقا همین جوری بودم با مریض شدن مادرم حالم بد می شد و همش تو فکر این بودم که حالش خوب بشه و بتونم یه کاری براش انجام بدم و همش باهاش هم دردی می کردم و بعد از دو سه ساعت متوجه می شدم که حال من هم گرفته شده و من هم همون حس و حال رو دارم چون من تمرکزم رو گذاشتم روی اتفاقات بد و اتفاقات بد هم وارد زندگی من شد چون من خودم تمرکزم رو گذاشته بودم روی ناخواسته ها و اتفاقات ناخواسته هم برام افتاد

    من الان کاری که می تونم برای مادرم انجام بدم اینه که جوش زدن و حرص خوردن به جز اینکه اتفاقات و شرایط بد رو بیشتر می کنه باعث هزار و یک درد دیگه هم می شه کمر درد ، سر درد، زانو درد و کلی درد دیگه که فکرشم نمی کنی که با جوش زدن به جون خودت می خری تا جایی که بتونم به مادرم این حرف ها رو می گم و دیگه احساس گناه و عذاب وجدان ندارم

    چون هر انسان مسئول فرکانس های ارسالی خودشه و از دست من و کسی دیگه کاری بر نمی یاد که بخوایم براش انجام بدیم فقط باید خود طرف اگاهانه به فرکانس های ارسالیش توجه کنه و فرکانس خوب بفرسته که اتفاقات خوب هم براش بیفته من قبلا این رو درک نمی کردم و خودم رو مسئول بقیه می دونستم که باید حالشونو خوب کنم ولی از زمانی که دوره عزت نفس رو خریدم و روی خودم کار کردم به راحتی اب خوردن با این موضوع کنار اومدم که هر کس مسئول خودشه که چه فرکانسی رو داره می فرسته و اونجایی که الان هست جای درستشه و اگر می خواد تغییر کنه کافیه فراکانس های ارسالیش رو کنترل کنه و به ناخواسته ها دیگه گوش نکنه و تمرکزش رو بزاره روی اتفاقات خوب که با توجه به احساس خوب اتفاقات خوب هم وارد زندگیش می شه

    قبلا واقعا حس بدی بود و من همیشه داعه مهربان تر از مادر بودم و همیشه از خود گذشتگی می کردم و خودم رو مسئول بقیه می دونستم که با لطف خدا از زمانی که دارم از دوره استفاده می کنم تو این مورد خیلی پیشرفت کردم و دیگه مثل گذشته خودم رو مسئول کسی دیگه نمی بینم و به این باور رسیدم که هر کس مسئول اتفاقات زندگی خودشه حالا می خواد مادرم باشه برادرم باشه دوستم باشه و یا هرکس دیگه و فقط خودشه که می تونه خودشو نجات بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2780 روز

    به نام رب یگانه فرمانروای جهان کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست.

    درررود به بهترین استاد عملی دنیا و مریم جونه شایسته ی عزیزم و دوستان گلم در راه خود ساختگی و تجربه ی زیبایی های دنیا.

    استاااد عشق زبانم قااصره ازین نظم و قوانین بدون برگشت خداوند.فقط کافیه از خداوند بخوای تا سریع بهت مسیر رو نشون بده.خسته نمیشه از خواستن های مکررت.همیشه همراهته و از تو بیشتر میخواد که توی مسیر قدم برداری.

    اله اکبر الله اکبر…

    استاد عشق اینجور بگم که من اگه یک روز فایل روزانمو گوش نکنم روزم شب نمیشه.الان که دیگه غروب شده تو بالکن زیبای خونمون رو به دریا نشستم و نمیخواستم امروز فایل روزمو بشنوم گفتم دیگه دیره 24 ساعت تغییر نمیکنه بذا فردا میبینم .حالااا چرااا؟؟؟؟؟؟ چون حالم گرفته بود بخاطر سردد داداشم که مجددا اوت کرده بخاطر بدهی یکی از دوستانمون که ما دیگه ته همدردیو در آوردیم بخاطر کم شدن عزت نفسم و احساس لیاقتم و فراموش کردن چیزایی که دارم تجربه میکنم این نعمت های وسیع خدااا که خووودم ساختمشون و فرار کردن از دوره عزت نفسی که هدایت گونه خدا بهم گف باااید مجددا گووشش کنی اما من خووب مانع برای خودم ایجاد کردم و و و …..

    استاد یعنی رسما خدااا بازم بهم گف بابا نگین خوشگلم نکنه فراموشت بشه تو اینارو ساختی نکنه فراموشت بشه احساس لیاقتت نکنه فراموشت بشه قانونای بی برو برگشت دنیارو نکنه یادت بره سواری بر موج لذت از زندگی و احساس لیاقت رو .

    وااای استاااد یادم رفته بود خدااا عاشقمه.با اینکه 3 بار جلسه اول عزت نفس رو گوش کردم.با اینکه هی به خودم میگفتم.با اینکه جانه دلم همش میگه بابا نگین تو اینارو ساختی تو وجودت بدون هیچی هم ارزشمنده.نمیدونم چی شد.استااد وقتی رو عزت نفسم کار کرده بودم رو احساس لیاقتم کار کرده بوودم مثه یه سانتریفیوژ انرژی دااشتم.هیچییی نمیتونست منو پایین بکشه حتیییی زمانی که یه کم فعالیتم کم شد و کار کردن رو خودم کم شد انقد انرژیم زیاد بود که منووو به کلی از رویاهام رسوووند.اما الان که به بیشتر از رویاهامم رسیدم یهو حس پوچی بهم دست داده یه ترس بیخود و بی اساس که نکنه ازین جا به بعد نتونم مثه قبل زندگیمو بسازم.بااااورم نمیشه منیی که اون عزت نفس پولادین رو ساختم الان که فکر میکنم ناخواسته میبینم نگران فکر و تصور بقیم.استااااد خداااا چه کرده که توسط شمااا بنده ی مومن و خالصش این سایت رو سااخته ایییینقدر وااااضح مسیر رو نشووون میده.اصن حرفی نمیمونه.بحثی نمیمونه.منی که دنیارو خدا برام مسخر کرده این قدرت رو بهم داده که مثل خودش بگم بااااش مییشووود چرا از خودم حتی ثانیه ای غافل شدم که نجواهای ذهنی نشتی انرژیم بشن.

    استاااده عشق من باید بسازمش مجددا اون عزت نفس پولادین رو.من باید بسازمش مجددا اون نگین عاشقه زندگی رو.نباید فراموش کنم که اینارو من سااختم.من کسی نیستم که به این راحتیا کم بیارم و اینووو ثابت کردم.

    استاد عشق خیلییی ازتون سپاسگذارم.مریم جانه شاایسته خیلییی بخاطر قلم الهیتون سپااسگذارم.خداااای وهابم سپاااسگذااارتم.ممنووونم که همیشخ عاشقمی به یادمی هوامو داری همینجووری که هستمممم.

    استاد عشق تو دوره عزت نفس میبینمتون.نگین خاورمیانه بااازگشت تاااا نگیییین جهااان بشه چون میخواد و لیاقتشو داره.

    در پناه رب کسی که قدرت آسمانها و زمین در دستان اووست کسی که برای تو نان میشود خواهر میشود پدر میشود اما به شرطه پاکیه دل باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    باران بهاری گفته:
    مدت عضویت: 2156 روز

    سلام چندروزه که میخواستم نشانه روزم روبدونم ولی هربار نمیشد تاامروز این نشونه برام اومد شاید تواین چندروزی که نمیشد بیام توسایت مشکلم همین بود کهچطور میتونم خوب وخوش باشم درصورتی که اطرافیانم این همه به بودن من وکمکم نیازدارن ،من سالهاست که هروقت خواستم کاری انجام بدم تابه هدفهای خودم برسم این ترمزی بوده برام که چطوری میتونم واحساس دلسوزیوعذاب وجدان نگذاشت ،ازجواب زیبای خانم شایسته عزیز فهمیدم که احساس بد منو همیشه دراحساس بد نگه میداره واین واقعی است ودقیقا این اتفاق می افتد واین که من اصلا احساس لیاقت در خودم نمیبینم چراکه خوب کردن حال اطرافیانم فقط برام مهم بوده و حاضربودم که اونا خوب باشن وخودم اگر خوب هم نبودم طوری نیست واین عدم لیاقت به قدری درمن شدید بوده که سالهای زیادیه رسیدن به اهدافم برایم مهم نبوده ،وتازه الان میفههم که شاید حال خوب یابداطرافیانم هم ازفرکانس خودم هست واینکه باید احساس ارزشمندی کنم تا همه اتفاقات خوب وبه دنبال اون ،به ثمررسیدن هدفهام برایم رقم بخورد باارزوی سلامتی وثروت برای همه دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  7. -
    مجید کدخدایی گفته:
    مدت عضویت: 2032 روز

    سلام و درود

    یکی از پاشنه های اشیل من همین احساس گناه همیشگی بود که دمار از روزگارم دراورده بود ،،

    تقریبا حدود دوسال قبل بود که برای اولین بار فایلهای مربوط به دوره عزت نفس رو گوش میدادم واقعاً شُکّه شده بوده که اینهمه مشکلی که من دارم همش از عزت نفس است؟؟؟خدایا من کجای کار هستم !!؟؟؟چقدر پاشنه آشیل دارم

    همیشه هنگام برخورد با مسائل و مشکلات کم‌می اوردم و توانایی روبه رو شدن با مشکلاتم رو‌نداشتم

    مثلاً پرونده ای در دادگاه داشتم و چند روز قبل از تشکیل جلسه دادرسی استرس داشتم و نگران بودم و کل خواب و خورد و خوراکم بهم میریخت ،،لرزش در دستام ایجاد میشد ،رنگ چهره ام تغییر میکرد

    یا اینکه میخواستم در مورد یه مشکلی که با دیگری دارم حرف بزنم تپش قلبم شروع میشد و جرأت اینو‌نداشتم باهاش حرف بزنم ،،

    یا اینکه بر سر کوچکترین حق خودم در مقابل دیگران نمیتونستم اظهار نظری بکنم و‌مدام خودم رو سرزنش میکردم

    و صدها مشکل دیگر

    همیشه کارهام رو به عقب می انداختم و بی توجهی میکردم و کارهای ناتمام زیادی رو داشتم که همیشه یاد اوری آنها اذیتم میکرد

    اما همیشه دوس داشتم اینچنین نباشم و سعی در پیداکردن راه حلی برای این مشکلاتم داشتم تا اینکه به این مسیر کارکردن روی باورها هدایت شدم و دوره مربوط به عزت نفس رو مشاهده کردم و شروع به کارکردن روی خودم‌کردم و هنگام‌کارکردن فهمیدم چقدر عزت نفسم پایین است و چقدر به تواناییهای خودم شک دارم ،،

    اینهمه پاشنه آشیل خدایا از کجا آمده ،،،،

    تمرینات رو انجام دادم ،،احساس گناهم خیلی بهتر شد،،دلسوزی کردن رو کلا ول کردم خیلی ماهرانه

    به تواناییهایم ایمانی تازه اوردم و‌خودم‌را خیلی ارزشمند تصور کردم و همینم باعث شد همه به تواناییهای من ایمان بیاورند ،، و‌همه‌من رو‌ارزشمند بدانند

    شکر الله مهربان بابت این مسیر زیبا و پر از نعمت و پراز رشد و شکوفایی و آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  8. -
    بهاره رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1423 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان و دوستان عزیزم 🤍🌺

    امشب من قبل از وارد شدن به سایت داشتم برای خودم مینوشتم که دوسدارم فردا سرکار ، کارمو عالی انجام بدم با دقت و نظم و ظرافت ، که رئیسم ازم راضی باشه (چون به تازگی وارد این شغلی که الان هستم ،شدم) بعد باز با خودم گفتم که خودمم باید رضایت داشته باشم از کارم چون اینطوری بقول استاد با تقویت نقاط قوت باعث میشه ، اعتماد به نفسم و عزت نفسم زیاد بشه ، (چون وقتی تازه وارد یه شغلی میشی که برات خیلی چیزا جدیده ، ممکنه دچار کمبود اعتماد و‌عزت نفس بشی ، که البته اینم با خوندن کامنتای این بخش متوجه شدم از عدم احساس لیاقته )

    چند ساعت پیش هم اومدم نقاط ضعفم رو نوشتم و چیز زیادی به ذهنم نرسید چون طریقه ی شناسایی نقاط ضعفو زیاد یاد نداشتم

    خلاصه همه اینارو گفتم چون میخام بگم خدا منو به این بخش و کامنتا هدایت کرد که ترمزم رو که عدم احساس لیاقت هست رو درک کنم و متوجه بشم

    خیلی از ما احساس عدم لیاقت میکنیم

    که اینم به نظر من از کمبود اعتماد به نفس میاد

    چون اگه عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشی ، همیشه خودتو لایق بهترین ها میدونی

    ویه چیز دیگه اینکه وقتی احساس عدم لیاقت میکنی ، برای حقت نمیجنگی ، این نجنگیدن ازین میاد که خودتو کوچیک میبینی و انسان کوچیک هم لایق خیلی چیزا نیست

    👈🏻درصورتیکه وقتی خدای مهربون منو به این کره خاکی آورد ،

    یعنی منو برگزیده از بین سایر روح هایی که در ابعاد بالاتر بودن ،

    من انتخاب شده ام ،

    من انتخاب خدا هستم ،

    در نتیجه من فرد مهمی هستم که خدا به لطف و کرمش انتخابم کرد

    از روحش در من دمید

    یعنی من قطعه ای از روح خدای مهربونم 👈🏻اگه همین جمله درک بشه به نظرم خیلی از دیدگاه های عدم لیاقت حل میشه

    من قطعه از خدا هستم

    خدای مهربون منو به این دنیا آورد

    چرا؟ چون زیبایی های این دنیارو ببینم

    نعمتاشو تجربه کنم

    کسیکه روح خداس لایق زندگی عالی در وفور نعمته

    چرا؟ چون خدا که داناترین هست ، الکی که از روحش در ما‌ ندمیده که در رنج باشیم

    که خودمونو بی لیاقت ببینیم

    که زندگی سختی داشته باشیم توی یک موقعیت بد مالی

    دوستای عزیزم ما تجلی گر خداوند هستیم

    ما اشرف مخلوقات و خلیفه الله هستیم 👈🏻 اونوقت با چنین صفت هایی که اونم خدای مهربون بما داده خیلی کم لطفی و نادانستگی و در جهل و خواب غفلت بودن هست که خودمونو لایق بهرین ها ندونیم

    امیدوارم برای تمام افرادی که این متنو میخونن ، کد های جدیدی در ذهنشون باز بشه و درک تازه ای پیدا کنن از قوانین الهی و یک لول بالاتر بره فرکانشون ازین دریافت

    دوستتون دارم 🤍❤️💜💙💚💛🧡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  9. -
    مهسا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1828 روز

    سلام سلام سلام

    استاد گرامی و مریم شایسته عزیزم شما نعماتی بسیار پرشکوه از سمت الله یکتا برای من هستید و چه زیبا برابری قدرت خداوند، جهان و قدرت انسان را به من آموختید و خداوند رو با تمام وجود سپاسگذار و شاکر هستم. خیلی کوتاه شاید نزدیک به ۴۸ ساعت است که مجددا بعد از یکسال بی تردید مطالعه این سایت را در یکی از سختترین موقعیت های زندگی ام شروع کردم.

    امروز در پی تردیدهای همیشگی ام الله یکتا چشمک زنان صفحه ای از دفتر هدایت را برویم باز کرد و چه زیبا قرعه ام در آنی افتاد که بیش از هر چیزی روح مرا آزار میداد. این فایل این صفحه از هدایت نشان از آن است برایم که هر لحظه در آغوش امن خدایم هستم آرزویم این است که روزی بتوانم آنگونه که شایسته است میزبان خداوند در روح و قلب و تمام وجودم باشم و بتوانم همانگونه که سزاوار اوست سپاسگذار این تکیه گاه محکم عالم باشم.

    امروز این صفحه از آگاهی ها به گونه ای لرزه بر تنم انداخت که با خود گفتم مگر تو بنده ی او نیستی؟!! چرا اینقدر در غیر او جستجو میکنی ؟! هیچ گاه از زمان عمرم اینگونه احساس شرمنده گی در برابرش نداشتم. احساس خلا در بندگی. نمیدانم در آغاز این سفر که مدتها پیش شروع شد اما من در جمع کردن کوله بار سفرم ماه ها خود را گم کردم چه در انتظارم است اما ایمان دارم خدا با من است و در لحظه مرا اجابت میکند. این فایل دقیقا تیری را به سمت یکی از بزرگترین نقطه ضعف هایم پرتاب کرد. تیری که دردش در جانم شیرین است زیرا میدانم که پایان تغییر این رفتار مرا چه بی نظیر به خدا نزدیک میکند. مگر نه آن است که بندگی یعنی حتی اگر ذره ای در زندگی طلب میکنی از او بخواهی امیدوارم بتوانم در مسیر اصلاح باورهای غلطی که این فایل تلنگرش را به من زد تمام سنگلاخ های سخت را در مسیر کنار بزنم و روزی همانی شوم که واقعیت روح خداییم است.

    مریم عزیزم از جانان جانم الله برای شما ، استاد عباس منش عزیز و تیم پر انرژیتون سعادت و شادی روزافزون رو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2722 روز

    به‌نام‌خداوند بخشنده مهربان*

    خداوندی که فضل و‌بخشش و در تمام جنبه های زندگیم دارم زندگی میکنم

    پروردگارا ب خاطر تمام‌نعمتهام از تو سپاسگذارم

    سپاسگذارم،سپاسگذارم

    احساس عدم لیاقت،احساس عذاب وجدان،احساس گناه

    من بنده ویژه خداوندم میگید چرا ؟

    چون خداوند بخاطر ی خرده احساس بدم و احساس عذاب وجدان بهم‌ إخطار میده و‌من و راهنمایی میکنه ب سمت این‌فایل پس الله مهربانم سپاسگذارم سپاسگذارم

    حالا اگر بخام برای خودم این موضوع رو‌توجیح کنم از تمام جنبه هاش من و درگیر میکنه

    بصورتی ک چشام‌گرد‌شد و فهمیدم اره در من هست و این خودش یک پاشنه آشیل هست

    احساس همدردی ،احساس مفید بودن ،احساس عذاب وجدان داشتن

    من در زمان بچگی ب خاطر کوچیکترین اشتباه چشم قره میرفتم توسط مادرم

    و پدرم حتی ب خاطر ی اشتباه کوچیکی دعوا ‌میکرد‌

    نه اینکه بخاد‌ بزنه نه ،مثلا اخم میکرد ب ما

    این‌پس زمینه ذهن‌ منه نسبت ب بچه

    که اخم و شماتت میشدیم ب‌خاطر کوچیکترین حرکت

    حالا منی که‌ مادر شدم‌ ناخاسته ‌و‌خاسته‌ همون‌ حرکتها رو‌میزنم سر فرزندم ،که خودم بدم میومد از اون رفتار در زمان بچگی و احساس ناراحتی بهم میداد

    و البته طبق قانون‌ همون‌ رفتارها رو جذب میکنم

    حالا راه‌حل و ‌بخام‌ عرض کنم

    هی‌میگم‌ ب‌خودم قول‌میدم‌سری بعد ‌اروم‌تر باشم‌…

    باید‌ زمینه ‌ذهنم‌ رو ‌در برابر فرزندم‌ عوض کنم

    فرزندم‌عاشق بازیه

    فرزندم‌عاشق کشف کردنه

    فرزندم‌عاشق جلب توجه کردنه

    فرزندم‌ عاشق آزادی هست

    غرزندم عاشق راحتی هست

    فرزندم‌عاشق تخیل‌و‌تجسم‌سازی هست

    من نباید فکر‌کنم که فرزندم‌بخاد‌شبیه من بشینه و فکر‌ کنه‌ و‌کتاب بخونه

    و میگم اگر‌من صبور تر باشم یعنی‌مادری مفید هستم ،انسانی بدرد بخور هستم ،در این صورت من لایق هستم

    البته دیدم خانم‌شایسته یا خانم جورجینیا انسانهایی اروم‌هستن

    چون‌اگر مادری مهربان‌باشم همسرم‌میگه‌به به چقدر زنم خوبه،تو دله شوهرم بیشتر میرم

    چ‌مقاومتی‌هست‌

    یعنی‌ من‌ وجوده ‌خودم‌ رو‌ ب عنوان یک‌زنه خانه دار

    منوط ب این‌شرایط میدونم

    آیا اینها درسته؟ذهنم‌سریع‌گفت‌اره

    یعنی‌ما‌در خانه دار بودن یعنی‌همین اینها

    استاد‌میگن “من هم با فرزندم بدترین رفتارها رو‌ کردم‌ ب خاطر حرفه‌مردم

    اما اومدم حرف مردم‌ و‌ تغییر دادم‌ تو‌ ذهنم و شرایط و بهتر کردم

    دیگ فرزندم میخابید ‌کاریش نداشتم یا بازی میکرد‌ و‌بیرون‌نمیرفت‌ کاریش نداشتم‌

    مهم‌نیست‌چقدر حق با‌توئه‌ ،وظیفه‌تو‌اینه ب نکات‌مثبت‌توجه کنی ،همین و بس

    من‌ اول از همه باید احساس‌مفید بودن از طرف دیگران‌و‌تو‌ذهنم‌حذف کنم ،احساس لیاقت‌داشتن‌از طرف دیگران و‌کمتر کنم ،

    اصلا چ‌دلیلی داره دیگری بخاد من و تایید کنه ک چ رفتاری داره،که چ زنی هست

    من وظیفه ام ‌اینه،احساس مفید‌و‌ارزشمندی و از طرف خداوند بخام داشته باشم با نیت پاک‌و‌ذات‌پاک و خداپرست‌بودنم

    بقیه رو‌بسپارم ب خدا

    ی زندایی داریم

    شام بخایم‌سالی یک‌بار بریم خودمون باید زنگ بزنیم

    شام و بیرون میده درست میکنه

    شام‌و‌ک‌ ما خودمون‌میچینیم

    حالا بعدش‌چجوریه من با اینکه از رفتاراش خوشم‌ نمیاد ‌موقع ظرف شستن میشورم،چون تا اون‌لحظه نمیدونستم

    بهانه‌من اینه ب مادرم‌کمک کنم ،چون‌مادرم‌میشوره،

    رفتارم‌کمک ب مادرم نیست العان‌که فکر‌میکنم ،عزت نفس ام‌و زیر سوال میبرم‌چون‌همین‌العان دارم غر میزنم

    مثلا دیشب شام‌خاهرم داشتن محله خودشون شام میدادن. و ساعت 11 شام رسید‌ اونجایی که ‌ما بودیم‌یعنی‌خیلی دیر و بچه ها ‌گشنه

    من‌مجبور شدم‌همراه‌خاهر دیگه ام بیام خونه

    العان‌ک فکر میکنم گفتم‌ببخشید‌کمکت‌نکردم خاهر

    یعنی دوست‌ دارم دیگران‌ازم‌تعریف کنن ،تایید‌کنن ،بگن پریسا رو‌دیدی همیشه‌کمک میکنه ،از اون دختره شلخته رسید‌ب اینجا،اینجوری احساس مفید‌بودن از درون‌هم‌میکنم

    ی باور درست بگم

    خداوند برای من این راحتی و در نظر گرفته این ارامش و این‌ثروت و این‌عشق و‌حال و من کارم فقط پذیرفتنه و میپذیرم از این بعد و سپاسگذار خداوندگارم

    اگه‌کمک هم‌کنم

    غر هم‌‌ میزنم‌که چرا فلانی کمک نکرد‌

    مثالهای زیادی دارم

    من هنوز‌ میخام‌ تایید‌ و‌احساس مفید‌ بودن‌ و‌ تاثیر‌گذار بودن در برابر دیگران ‌و‌ داشته باشم

    کمتر شده اما‌هست

    این‌ترمزها‌

    ترس از دست‌دادن هر چیزی ،انسان،اشیا،پول

    احساس مفید بودن‌و‌لیاقتمندی‌از طرف دیگران

    کنترل کردن احساسات در زمان خشم و شادی

    اینها هستن و‌من با‌هدایت ،هدایت،هدایت الله ،رب العالمین رفعش میکنم

    خداوندا سپاسگذارم

    استاد‌عزیزیم‌سپاسگذارم

    مریم‌بانو زیبا و‌خوش‌هیکل سپاسگذارم

    دوستان سپاسگذارم

    پریسا شعبانی از شهر زیبای آمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: