این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/08/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-08-08 08:57:552024-08-08 09:05:31تسلیم بودن در برابر خداوند
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد گرامی من امید هستم از افغانستان در آلمان زندگی میکنم.
هر وقت صدای خداوند مهربان را از زبان بشنوم وجود لرزه بزرگی میکند .
واقعاً بدون خداوند هیچ کاملا استم چون هیچ علم دانش راه کاری برای حل مسائل خودم ندارم.
اگر خداوند مهربان رحمتی برکت هدایت مرا نکند .
زیر ریزی صفر ها گم است اگر مهربان عشق محبت رحمت کمک حمایت خداوند نباشد.
اقرار به ناتوانی و ندانی و بی قدرتی میکنم خداوندا هر خیز برکت روزی برای از طرف تو برایم من امید در تمام جنبههای مختلف زندگی نرسید فقرم نادان و ناتوان.
مرا خودم امروز تا قیامت به تو تسلیم میکنم می سپارم عاشقانه و با امید کاملاً.
خداوند از در رحمتی مرا میلیارد امید باور توان بدی سلامتی جنسی
سلام به استاد دوست داشتنی و عزیزانی که در مسیر دریافت الهی هستن
توی این سالها که استاد رو میشناسم بارها واسم پیش اومده که در سخت ترین شرایط خودم رو تسلیم خداوند کردم و در آغوش پر مهرش قرار گرفتم .
به لطف الله با تمام سرشکستگی که از نافرمانی و بنده نالایقی که براش بودم داشتم ، با مهربونی و آغوش باز از من استقبال کرد و جواب منو به بهترین نحو ممکن داد.
اولین باری که تسلیمش شدم نزدیک اذان صبح رو به آسمون کردم و گفتم خدای من جز تو کسی رو ندارم که به دادم برسه تو پناهم بده تنها امیدم تویی و دقیقا بعد خوندن نماز صبح خداوند منو با استاد آشنا کرد و خیلی معجزه وار فایلهای تلگرامی استاد رو باز کردم و حرفاش به دلم نشست از همون شب خداوند بزرگترین لطف رو به من کرد و من از اونجا به بعد تسلیم شدن و کمک خواستن رو یاد گرفتم و هربار این کلمه رو از ته قلبم میگم خداوند چنان آرامشی به قلبم میندازه که بی نیاز میشم و انگار تو حالت خلسه میرم .
خداوند معجزه وار کارامو انجام میده جوری که اصلا به ذهن ناقص خودم نمیرسه .
من به هدایت الله ایمان دارم و بهترین لحظه هامو در آغوش پر مهرش به سر میبرم .
خداوند رو شاکرم بابت لحظه های ناب آرامشی که فقط با خودش دارم .از خدا میخوام همیشه منو در مسیر هدایتش قرار بده و کمکم کنه لحظه ای از هدایتش غافل نباشم .
چند روز پیش یه مشتری داشتم که خیلی کارش واسم سخت بود و منو به چالش انداخته بود چون هم اول کارمه یکم با ترس کار میکنم هم پوست مشتریم فوق العاده ایراد داشت و کار روش سخت بود اما به خودم گفتم اشکال نداره بالاخره باید از یه جایی با ترسم کنار بیام و با توکل به خدا شروع کنم .
وسط کار یهو از ترس گیج شدم و نجواهای شیطانی اومد سراغم که اگه خوب نشه چی ؟ نکنه از پسش برنیای و واست تبلیغ منفی بشه .
یک ان یه استراحت کوتاه دادم و با خدای خودم خلوت کردم . گفتم خدای من تو گفتی حرکت کن بقیه ش با من حالا کمکم کن هدایتم کن و بهم جرات بده که خیلی به هدایتت نیاز مندم .
وقتی برگشتم دوباره سر ادامه کار انگار مغزم باز شد ترسم کاملا ریخته بود و دلم محکم شده بود که خدا هدایت لازم رو میکنه و به قدری آرامش گرفته بودم که با اعتماد به نفس کامل کارمو تموم کردم .
امروز پیامهای رضایت مشتریم که اومد فقط توی دلم گفتم این لطف خدا بود و بس .
هر بار تسلیمش میشم به آرامش کامل میرسم .همیشه مطمئنم که در تمام مسائل پیش اومده خیر هست و دیگر هیچ و خداوند همیشه حامی و پشت و پناهم بوده .الهی شکرت از اینهمه لطف و رحمت .
و باز هم خداوند رو شاکرم که منو در مسیر شنیدن این فایل بی نظیر قرار داده و به نظرم فایلهای توحیدی گلهای سر سبد این سایت هستن که من عاشق تمامشونم مخصوصا فایل توحیدی 9 که تفسیر شعر خانم پروین اعتصامی در رابطه با هدایت مادر حضرت موسی هست و بارها با شنیدن این فایل اشک شوق ریختم و ایمانم هزاران برابر برای دریافت هدایت ها از طرف پروردگارم قویتر شد. خدایا شکرت که احساس این شکرگزاری تمومی نداره و زیباترین حس هاست .
[17] مبادا در دل خود بگویی که قوت من و توانایی دست من، این توانگری را ازبرایم پیدا کرده است. [18] بلکه یهوه خدای خود رابیاد آور، زیرا اوست که به تو قوت میدهد تاتوانگری پیدا نمایی، تا عهد خود را که برای پدرانت قسم خورده بود، استوار بدارد، چنانکه امروز شده است.
ممنون برای هدایت ، هر روز احساس میکنم درس جدیدی به من یاد میدی، متاسفم که بعضی اشتباهات تکرار میکنم ولی مطمئنم متوجه رشد و پیشرفتم هستی من واقعا سپاس گزارم .
زمان زیادی گذاشتم برای راه حل های آسان تر و ایمن تر و حالا بعد از انتخاب های بسیار تصمیم گرفتم به تو تکیه کنم و از تو بخوام قدم بعدی به من نشون بدی..
منو از دست صدای عقلم نجات بده چون دلش میخواد همه توجه من سمت خودش باشه ..
من هنوز متوجه بزرگی تو نیستم ولی حتی همین مقدار هم باعث میشه نفس نفس بزنم و احساساتی میشم ولی اینو میدونم که تو احساسات نداری و قانون تو تغییر نمیکنه پس قلبم آروم نگه میدارم و سعی میکنم بیشتر لذت ببرم مثل وقتی که اولین بار شنا کردن یاد گرفتم و برای خوابیدن روی آب اعتماد کافی نداشتم و کم کم یاد گرفتم با آب دوست باشم و ارتباط برقرار کنم الان هم میخوام ارتباط بهتری باهات داشته باشم پس لطفا کمکم کن تمرکز و خرد بیشتری نسبت به آنچه اتفاق میوفته داشته باشم
به من آرامش و رضایت طولانی تری بده این قدرتو حفظ کنم ..
من دیگه نمیخوام آدم سابق باشم و ایده ای از من آینده ندارم ولی میدونم میخوام در برابر تو تسلیم باشه ولی هنوز نمیدونم چطوری و قراره چطور پیش بره و این هم اهمیتی نداره چون من بهت اعتماد دارم ..
پس میخوام روی آب دراز بکشم و ببینم منو کجا میبره ..
+ استاد عباس منش عزیز من واقعا میخوام یک دوره جامع قرآن با شما داشته باشم .
+ اسلام ، تسلیم ، الهام ، باور ، اعتبار ، خدا ، آرامش، تکامل ، درس ، قانون ، اعتماد ، عمل ، تضاد ، خواسته ، رویا ، قدرت ، آگاهی ، جنگل ، گم شدن ، قدم ، نقشه ، رودخانه ، اقیانوس ، هلیکوپتر، اعتیاد ، عجز ، درمان ، نابودی ، مرگ، زندگی ، تند خوانی ، خانه ، پول، شکست، پیروزی ، هدایت ، خدا ، من .
درود به استاد عزیز که در راه ترویج یکتاپرستی همیشه ثابت قدم بودید اما نکته ای هست که اشاره میکنم امیدوارم خداوند از من راضی باشه تسلیم بودن یکی از اصول قرآن و در کتاب مقدس قرآن آیه 3 مائده، آیات 3 19 85 آل عمران و در دیگر آیات قرآن کاملترین دین خداوند دین اسلام است که انجام اصول دیگر این دین تنها در قرآن بصورت کاملا منطقی گفته شده و بنظر من بایستی به کل قرآن پایبند بود
سلام و احترام به استاد خوبم که چراغ راه من شده است و قدم به قدم مرا راهنمایی میکند تا بهبود پیدا کنم و خودم را بشناسم وخدایم را بشناسم.
استاااااااد ممنونم سپاسگزارم بخاطر وجودتون بخاطر آموزش های عالی اصل قانونی که هربار با درک بالاتر و فرکانس خالص تر وایمان قوی تر با ما به اشتراک میگذاری ،که هر بار درباره توحید و یکتا پرستی حرف میزنید به قلب من نفوذ میکنه و من سرشار از عشق و راحتی و آرامش میشوم پر از شورو شوق و انگیزه میشوم که دریچه های قلبم را بهتر به روی آگاهی ها باز کنم و آگاهانه پذیرفته ام که من هیچی حالیم نیست و سپردم به خدا که هدایتم کنه راهنمایی کنه منو برداره بزاره روی دوشش و ببره به زیبایی ها به راحتی به آرامش و سلامتی منو ببره به مسیر آسانی ها و تمام نعمت های خوبش را نصیبم کند و هر روز صبح با اجازه دادان به خدا و توکل بخودش روزم رو شروع میکنم و با عشق وقلبی باز روی افکارم و باور هایم کار میکنم و سعی میکنم ورودی هایم را کنترل کنم افکارم را کنترل کنم و درباره چیزهای حرف بزنم که میخواهم در زندگی ام تجربه کنم و بصورت شگفت انگیز هر روز اتفاقات و شرایطی برام پیش میاد و دستان خدا میاد که من راحت به خواسته هایم میرسم و خوشحالترم و ایمانم به قوانین در وجودم قوی تر شده که من هستم که دارم با کانون توجه ام صددرصد اتفاقاتم را رقم میزنم و خداوند خیلی راحت و آسان تمام خواسته های مرا اجابت کرده و آرامش قلبی من نشانه تسلیم بودن من در برابر رب العالمین است که مدیر و مدبر و نگهدارنده جهان هستی کسی که آگاهی کل و بینا و دانا و توانا به تمام امورات من است و اوست که مرا در بهترین زمان در بهترین مکان قراره داده و هر وقت آگاهی و درسی را که باید بدانم و نیاز دارم را به من میرساند و اوست هدایتگر من و مرا قدم به قدم هدایت میکند و من قدم ها را برمیدارم به شرط ایمان و نتایج رخ میدهد
و خداوندی که خالق من است هر لحظه داره هدایت ها را برای من میفرسته من باید اجازه بدهم و تسلیم باشم خودش همه ی کارها را برایم انجام میدهد به بهترین شکل ممکن و بهتر از آنچه که من تصورش را دارم به من داده و میدهد و من باید حواسم باشه که به هر موفقیتی که میرسم و هر خیر و برکت و فرصتی و علم و درک و آگاهی و عمل درستی که دارم از طرف خداست و من از خودم هیچی ندارم و به عقل خودم و توانایی خودم تکیه نکنم به خدای تکیه کنم که خالق من و تمام این هستی است و هدایت کردن من را به عهده گرفته است و اوست روزی دهنده و رزاق من که هر دم بیشتر و بهتر از نیازم به من روزی میدهد
خدایاشکرت که فرصتی دادی تا زنده باشم و بشنوم و درک کنم و توانایی دادی تا بنویسم و سپاسگزار باشم
استاد جان این فایل بسیار ارزشمنده من این فایلو در حالی که به یک تضاد وحشتناک خورده بودم گوش کردم و اون شرایط بسیار بسیار بهم کمک کرد
چقدر در این فایل نکات ارزشمند و مهم وجود داشت ابن نکته که وقتی یه چیزی رو میخواییم باید به قصد پشتش نگاه کنیم استاد من اگر بخوام هر دفعه واسه هر خواسته م این سوالو از خودم بپرسم میبینم که بیشتر چیزایی که میخوام واسه حرف مردمه
من هیچ وقت نتونستم به اتدازه شما از هدایت ها پیروی کنم اینکه مثلا نصف شب پاشم تنهایی برم یه جای متروکه اما خب خیلی وقتا شده که مثلا در گذشته رفتم یه جایی خیلی بهم خوش گذشته خیلی حس خوبی داشتم بعد برای اینکه دوباره اون حسو تجربه کنم رفتم به اونجا ولی دیگه اون حس نبوده یعنی انگار تجربه احساس خوب به مکان خاصی مربوط نمیشه
همین چندوقت پیش میخواستم عینک آفتابی بخرم اما هیچ ایده ای نداشتم از کجا بخرم اصلا عجله نداشتم و میخواستم خدا هدایتم کنه و واقعا خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکردم به طرز جادویی با یه خانمی آشنا شدم و باهم رفتیم خیلی راحت و سریع و با قیمت مناسب دوتا عینک آفتابی عالی خریدم اصلا یه جوری بود که احساس میکردم انگار خدا اون خانومو خلق کرده که فقط در اون لحظه در مسبر من قرار بگیره تا منو با پای خودش ببره به بهترین جایی که میتونستم بهترین عینکو بخرم
حالا برعکسش هم وقتایی که خودم میخوام کارهارو انجام بدم مثلا میخوام یه لباس بخرم میرم کل خیابوناو پاساژارو میگردم و خسته میشم و درآخر یه چیزی میخرم که اصلا باب میلم نیست و یا بیشتر وقتا اصلا بعد از اینهمه تلاش موفق نمیشم چیزی بخرم
نمیدونم شایدم خیلی وقتا شده که هدایتها بوده و من بهشون عمل نکردم یا عمل هم کردم اما متوجه نشدم که اون هدایت بوده
استاد عزیزم همونطور که گفتم به تازگی به یک تضاد خیلی بزرگ در مورد سلامتیم رسیدم درسته که خیلی اذیت شدم اما خیلی درسها گرفتم فهمیدم که هنوز خیلی خیلی جا داره که ایمان من به حدی برسه که در مورد تصادها بتونم حس بهتری داشته باشم اما جای شکر داره که امید دارم که بهتر و بهتر شم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهابت از شما سپاسگذارم برای این فایل بینهایت ارزشمند
با سلام خدمت استادهای نازنین، جناب استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته گرامی
خداجانم، ممنونتم بابت قوانین لایتغیرت. خداجان ممنونتم بابت دقت 100 درصدی قوانینت و ممنونتم که این قوانین رو نه با گذشت زمان تغییر دادی نه به خاطر پیامبران و اولیاءت. با همه به تناسب ظرفیتشان و عادلانه رفتار نمودی. خدایا ممنونتم که از ابتدای خلقت (نه از ابتدای ورود آدم به این دنیا) با همین قوانین، روز به روز جهانت را گسترش دادی و می دی. خدایا، ای منتهای علم و قدرت، ممنونتم که حتی این قوانین ثابت را نه در مورد همه انسانها ، بلکه در مورد حیوانات و گیاهان هم با همان دقت اجرا می کنی. خداجانم چون عادل مطلق هستی، پس منطقیه که حتی همه گیاهان هر جایی که باشند، جای درستشون باشند، حال چه در شمال کشور، چه در کویر. منتها من دیگه از اون قوانین جاری بین خداجان و گیاهان سر در نمی آرم (شاید گیاهان هم مانند ما انسانها فرکانسهایی به جهان می فرستند که نتیجه اش این می شود که برخی گیاهان در بهترین شرایط آب و هوا و برخی دیگر در بدترین شرایط زندگی می کنند). خدایا شکرت
از آموزه های استاد عزیزم فهمیدم، تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی پذیرفتن صد در صدی قوانین الهی و هیچ استثنایی قائل نشدن. یعنی شک نکردن به دقت 100 درصدی (نه 99.9%) این قوانین. قبلا برای پیامبران و امامان استثنا قائل می شدم. خدایا شکرت
به شخصه تطبیق فرمول خلقت که از سوی آقای انیشتین بزرگ اعلام گردیده (E=M*C^2) ، خیلی به من کمک کرد که آسانتر به صحبتهای استاد ایمان بیارم. در فرمول مذکور E را فرکانس های ساطع شده از خودم و M را وقایع اطراف خودم تفسیر کردم که با سرعت نور به توان 2 برایم خلق می شود (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). قبلا خانواده، دیگران و شرایط کشور و جهان را دخیل می دونستم. خدایا شکرت
با این دیدگاه جدید، نگاه من به اطرافیانم تغییر کرد و دیگه نگاه معامله گرانه در روابط با دیگران حذف شد. قبلا این طوری نبود. خدایا شکرت
با این دیدگاه جدید؛ سلامتی جسمم بیشتر و بیشتر شد (گرچه هنور این ترمز در وجودم است که با افزایش سن نمی توان سالم تر شد و منطقی اینه که سلولها با گذر زمان پیرتر می شوند). خدایا کمکم کن.
استاد عزیزم. بنده از سن 47 سالگی با شما آشنا شدم و تا امروز کمتر از سه سال از آشنایی من با آموزه های شما می گذرد. نتایجی که در زندگی ام گرفته، فوق تصور نیست و لیکن بسیار متفاوت از قبل شده. چه از منظر مالی و چه از منظر سلامتی و چه از منظر روابط و چه از منظر معنویت. خدا را بسیار سپاسگزارم و باز هم ممنونم.
خداوندا ازت ممنونم که توی این لحظه منو هدایت کردی به سمت بنده ی خوب خودت استاد عزیزم
تسلیم بودن آگاهانه رو از زمانی که با استاد و سایت الهی آشنا شدم یاد گرفتم
زمانی که برای اولین بار در تابستان 1402میخاستم انتخاب کنم بین دو آموزشگاه برای تدریس کاملا توی ذهنم حک شد و هربار به خودم یادآوری می کنم
یک آموزشگاه نزدیک خونه من بود و هزینه تدریس من اینجا پایین بود ولی به خاطر ترس هام که اولین بار میخاستم سر کار برم باوجود تمام مقاومت های همسرم و من تصمیم گرفتم اینجا رو انتخاب کنم و کلی اصرار و پیگیری که من بیام تو این قسمت و کارم رو انجام بدم باوجود اینکه میدونستم توی محله پایین شهر هست و دستمزدم پایینه اما خیلی به مدیر اون قسمت زنگ میزدم که برام شاگرد جور کن تا بیام _چون همش فک میکنم وقتی نزدیک خونه کار کنم دیگه همسرم کمتر غر میزنه و من راحت ترم ؛با این علم که این مدیر آموزشگاه اصلا اون شخصیتی که من از خدا خواسته بودم تو مسیرم قرار بده نبود
اما در عوض اون یکی آموزشگاه توی بهترین و باکلاس ترین نقطه شهر بود و با دستمزد بالا_وکلی شاگرد باهوش از خانواده های سطح بالا(در واقع من توی این محله پایین شهر داشتم الکی زور میزدم که تبلیغ کنم چون اصلا این آدم ها به زور میدونستن شکم بچه هاشون رو سیر کنن و اگر کلاسی هم برگزار میشد و ثبت نام میکردن در حدی بود که یه جورایی رایگان یا نزدیک به رایگان بود و اصلا اون آدم ها توی مدار همچین رشته ی جدیدی که برای اولین بار بود خودم تو شهرمون به عنوان اولین نفر میخاستم برگزار کنم نبودن)
و اما آموزشگاه دیگه که مدیرش به لحاظ شخصیتی یه خانم مافوق تصور من بود از لحاظ آرامشی که داشت،مدیریتی که انجام میداد _سابقه کار ،ارتباطش با خانواده ها و مهمتر از هر چیزی اعتمادی که برای اولین بار به من و کارم داشت و چقدر به من روحیه و انگیزه میداد که تو از پسش برمیای،منی که حتی نمیتونستم از یه آدم پولدار و سطح بالا تو خیابون سوال بپرسم یا ادرس،در این حد خودم رو پایین و کم میدونستم
اما اونجا باید مدرس میشدم و اونها کلی برای من احترام و ارزش قائل بودن به عنوان اولین مکانی که داره رشته برنامه نویسی رو به کودکان آموزش میده
خب من همه ی اینها رو میدونستم اما بخاطر ترس از اینکه شاید همسرم نذاره،یا بگه اونجا دوره_البته اینها همگی تو فکرم بود و اون هنوز چیزی نگفته بود ولی من توی ذهنم پیش پیش رفته بودم و گفتم اگه نذاره بعد من حالم بد میشه بعد احتمالا منم مقاومت میکنم و بعد احتمالا به درگیری و …..برسیم
و اونجا باز هم ترسیدم و شاید کسی که بهترین آموزشگاه مدام بهش پیام میداد بیا برگزار کن خودش یک هفته تمام زنگ میزد به این آموزشگاه و این خانم حتی تلفن من رو هر بار به بهانه ای رد میکرد یا جواب نمیداد
یه جایی رسیدم که گفتم خدایا من واقعا کم اوردم،نمیدونم چی درسته چی غلط
نمیدونم کدوم رو برم به نفعمه و کدوم….
و نتیجه این شد که من فقط پیش همسرم با یه لحن کاملا معمولی گفتم دوباره به من پیام داده و ایشون خیلی راحت گفت خب برو …دیگه چی بهتر از این(با وجود اینکه قبلش اصلا موافق نبود و کلی سد راه من بود که من حتی بگردم تا جایی رو پیدا کنم و حتی بعدش هم باز من و اذیت کرد ولی اون لحظه که من باید اون حرف رو میشنیدم گفت)
ومن سریع اقدام کردم و گفتم میام
و این شد که من الان با یه حس عالی و یه جایگاه عالی و یه رشته منحصر به فرد هر روز کلی آدم ثروتمند و درست حسابی رو میبینم و باهاشون حرف میزنم ویه دستمزد خوب میگیرم و خلاصه که هر روز کلی کلی آدم مثبت میبینم و از طریق همون آموزشگاه تونستم چند تا شاگرد خصوصی که براشون این مبلغ هزینه کردن اصلا مهم نیست بگیرم
این یکی از تسلیم ها و هدایت من بود که واقعا مسیرم رو عوض کرد
و اتفاقا دیشب یکی از اون شاگردهای خصوصی رو کنسل کردم ،چون برای من پیشرفت یک دانش آموز در این رشته خیلی مهمه_با وجود اینکه ایشون خیلی خوب بهم پول میداد وهیچ مشکلی نداشت،اما به خاطر اینکه دخترشون با بچه های دیگه از نظر جسمی و البته ذهنی فرق داشت واقعا میدیدم که نمیتونه پیشرفت داشته باشه،و مادرشون گفتن که اگه برای هر مبحث برای بچه های دیگه وقت میذارید برای بچه ی من سه جلسه وقت بذارید اما من صادقانه خواستم بهشون توضیح بدم که باوجود این چندین جلسه و شناخت نمیتونه جلوتر بره ،در واقع کشش نداشت
و استاد عزیزم و دوستای نازنینم اما دیشب حالم بد شد
خیلی خیلی دلم خواست گریه کنم(یه چیزی هم تو وجودمه که نمیدونم خوبه یا بد ،اینکه وقتی تو همچین شرایطی باشم گریه میکنم و کلی با خدا صحبت میکنم و ازش کمک میخام و بعدش خیلی سبک میشم و به احساس آرامش میرسم)ولی شرایط جور نشد و از خداوند خواستم اون آرامش گذشته و ذوق گذشته رو بهم برگردونه
و کمکم کنه و بهم بگه ایراد کار من کجاست؟؟؟ریشه ی مسئله ی من کجاست؟
من مدام از خدا میخام بتونم شاگرد مجازی بگیرم اما اصلا فک نکرده بودم که چرا؟؟؟
الان تونستم یاد بگیرم که بپرسم چرا میخام ؟؟چون با تضادهایی که تابستون توی رفت و امدهام بهش برخورد کردم دوست داشتم تایم بیشتری داشته باشم در واقع همون آزادی زمانی که استاد ازش حرف میزنه و درآمد بیشتر
که طوری شده بود هم پارسال و هم امسال با شدت بیشتر به خاطر این رونقی که خداوند به کسب و کارم داده بود که حتی قبل خواب نمیتونستم یه لحظه شکرگزاری رو از مغزم بگذرونم از بس که از خستگی زیاد و کار زیاد بی هوش میشدم و صبح فقط با زنگ ساعت گوشی بیدار میشدم
و بماند این وسط من باید هزینه رفت و آمد و نگهداری بچه ها رو هم میدادم و زمانی که فقط برای رفت و برگشت باید تلف میکردم و این شد که همش دوست داشتم بتونم شاگرد مجازی بگیرم
قبلا که خودم رو در حدی نمیدونستم که کسی بتونه بهم اعتماد کنه وبچه رو برای آموزش در اختیار من بذاره به عنوان خصوصی_اما با این چند شاگرد خصوصی برام قابل باور شد و الان که این فایل رو شنیدم یه احساسی بهم میگه که هم زمانم آزاد شد با کنسل کردن این شاگرد هم کلی از اون نجواهای ذهنی من(چون واقعا احساس خوبی نداشتم هم از اینکه انگار فقط وقتم رو تلف میکنم هم از اینکه دانش آموز به خاطر شرایط خاصش درک نمیکرد)خاموش شد
و انگار کلی ذهنم و روحم خلوت شد
فقط سوال اینه که خدایا چکار کنم برای این خواسته؟
آره الان بعد شنیدن این فایل چه راهکاری پیشنهاد میدی برای رسیدن به آزادی زمانی بیشتر و درآمد بیشتر نه اینکه چکار کنم و چطوری برسم به داشتن شاگرد مجازی؟
انگار که این فایل به سفارش خداوند به استاد برای من ساخته شد و من واقعا باید تسلیم باشم و فقط شنوا باشم و بینا به نشانه های پروردگارم
خداوندا من و یاری کن ،من و با قدرت عظیمت به دور از نجواهای شیطانی و شرک آلود نگه دار و همیشه توی مسیر موحد بودن و تسلیم بودن یاری کن
سلام استاد گرامی من امید هستم از افغانستان در آلمان زندگی میکنم.
هر وقت صدای خداوند مهربان را از زبان بشنوم وجود لرزه بزرگی میکند .
واقعاً بدون خداوند هیچ کاملا استم چون هیچ علم دانش راه کاری برای حل مسائل خودم ندارم.
اگر خداوند مهربان رحمتی برکت هدایت مرا نکند .
زیر ریزی صفر ها گم است اگر مهربان عشق محبت رحمت کمک حمایت خداوند نباشد.
اقرار به ناتوانی و ندانی و بی قدرتی میکنم خداوندا هر خیز برکت روزی برای از طرف تو برایم من امید در تمام جنبههای مختلف زندگی نرسید فقرم نادان و ناتوان.
مرا خودم امروز تا قیامت به تو تسلیم میکنم می سپارم عاشقانه و با امید کاملاً.
خداوند از در رحمتی مرا میلیارد امید باور توان بدی سلامتی جنسی
️️️️
عاطفی سالم بدی
سلام به استاد دوست داشتنی و عزیزانی که در مسیر دریافت الهی هستن
توی این سالها که استاد رو میشناسم بارها واسم پیش اومده که در سخت ترین شرایط خودم رو تسلیم خداوند کردم و در آغوش پر مهرش قرار گرفتم .
به لطف الله با تمام سرشکستگی که از نافرمانی و بنده نالایقی که براش بودم داشتم ، با مهربونی و آغوش باز از من استقبال کرد و جواب منو به بهترین نحو ممکن داد.
اولین باری که تسلیمش شدم نزدیک اذان صبح رو به آسمون کردم و گفتم خدای من جز تو کسی رو ندارم که به دادم برسه تو پناهم بده تنها امیدم تویی و دقیقا بعد خوندن نماز صبح خداوند منو با استاد آشنا کرد و خیلی معجزه وار فایلهای تلگرامی استاد رو باز کردم و حرفاش به دلم نشست از همون شب خداوند بزرگترین لطف رو به من کرد و من از اونجا به بعد تسلیم شدن و کمک خواستن رو یاد گرفتم و هربار این کلمه رو از ته قلبم میگم خداوند چنان آرامشی به قلبم میندازه که بی نیاز میشم و انگار تو حالت خلسه میرم .
خداوند معجزه وار کارامو انجام میده جوری که اصلا به ذهن ناقص خودم نمیرسه .
من به هدایت الله ایمان دارم و بهترین لحظه هامو در آغوش پر مهرش به سر میبرم .
خداوند رو شاکرم بابت لحظه های ناب آرامشی که فقط با خودش دارم .از خدا میخوام همیشه منو در مسیر هدایتش قرار بده و کمکم کنه لحظه ای از هدایتش غافل نباشم .
چند روز پیش یه مشتری داشتم که خیلی کارش واسم سخت بود و منو به چالش انداخته بود چون هم اول کارمه یکم با ترس کار میکنم هم پوست مشتریم فوق العاده ایراد داشت و کار روش سخت بود اما به خودم گفتم اشکال نداره بالاخره باید از یه جایی با ترسم کنار بیام و با توکل به خدا شروع کنم .
وسط کار یهو از ترس گیج شدم و نجواهای شیطانی اومد سراغم که اگه خوب نشه چی ؟ نکنه از پسش برنیای و واست تبلیغ منفی بشه .
یک ان یه استراحت کوتاه دادم و با خدای خودم خلوت کردم . گفتم خدای من تو گفتی حرکت کن بقیه ش با من حالا کمکم کن هدایتم کن و بهم جرات بده که خیلی به هدایتت نیاز مندم .
وقتی برگشتم دوباره سر ادامه کار انگار مغزم باز شد ترسم کاملا ریخته بود و دلم محکم شده بود که خدا هدایت لازم رو میکنه و به قدری آرامش گرفته بودم که با اعتماد به نفس کامل کارمو تموم کردم .
امروز پیامهای رضایت مشتریم که اومد فقط توی دلم گفتم این لطف خدا بود و بس .
هر بار تسلیمش میشم به آرامش کامل میرسم .همیشه مطمئنم که در تمام مسائل پیش اومده خیر هست و دیگر هیچ و خداوند همیشه حامی و پشت و پناهم بوده .الهی شکرت از اینهمه لطف و رحمت .
و باز هم خداوند رو شاکرم که منو در مسیر شنیدن این فایل بی نظیر قرار داده و به نظرم فایلهای توحیدی گلهای سر سبد این سایت هستن که من عاشق تمامشونم مخصوصا فایل توحیدی 9 که تفسیر شعر خانم پروین اعتصامی در رابطه با هدایت مادر حضرت موسی هست و بارها با شنیدن این فایل اشک شوق ریختم و ایمانم هزاران برابر برای دریافت هدایت ها از طرف پروردگارم قویتر شد. خدایا شکرت که احساس این شکرگزاری تمومی نداره و زیباترین حس هاست .
[17] مبادا در دل خود بگویی که قوت من و توانایی دست من، این توانگری را ازبرایم پیدا کرده است. [18] بلکه یهوه خدای خود رابیاد آور، زیرا اوست که به تو قوت میدهد تاتوانگری پیدا نمایی، تا عهد خود را که برای پدرانت قسم خورده بود، استوار بدارد، چنانکه امروز شده است.
(کلام الله در تورات)
تثنیه 8:17-18
خدای مهربان من
ممنون برای هدایت ، هر روز احساس میکنم درس جدیدی به من یاد میدی، متاسفم که بعضی اشتباهات تکرار میکنم ولی مطمئنم متوجه رشد و پیشرفتم هستی من واقعا سپاس گزارم .
زمان زیادی گذاشتم برای راه حل های آسان تر و ایمن تر و حالا بعد از انتخاب های بسیار تصمیم گرفتم به تو تکیه کنم و از تو بخوام قدم بعدی به من نشون بدی..
منو از دست صدای عقلم نجات بده چون دلش میخواد همه توجه من سمت خودش باشه ..
من هنوز متوجه بزرگی تو نیستم ولی حتی همین مقدار هم باعث میشه نفس نفس بزنم و احساساتی میشم ولی اینو میدونم که تو احساسات نداری و قانون تو تغییر نمیکنه پس قلبم آروم نگه میدارم و سعی میکنم بیشتر لذت ببرم مثل وقتی که اولین بار شنا کردن یاد گرفتم و برای خوابیدن روی آب اعتماد کافی نداشتم و کم کم یاد گرفتم با آب دوست باشم و ارتباط برقرار کنم الان هم میخوام ارتباط بهتری باهات داشته باشم پس لطفا کمکم کن تمرکز و خرد بیشتری نسبت به آنچه اتفاق میوفته داشته باشم
به من آرامش و رضایت طولانی تری بده این قدرتو حفظ کنم ..
من دیگه نمیخوام آدم سابق باشم و ایده ای از من آینده ندارم ولی میدونم میخوام در برابر تو تسلیم باشه ولی هنوز نمیدونم چطوری و قراره چطور پیش بره و این هم اهمیتی نداره چون من بهت اعتماد دارم ..
پس میخوام روی آب دراز بکشم و ببینم منو کجا میبره ..
+ استاد عباس منش عزیز من واقعا میخوام یک دوره جامع قرآن با شما داشته باشم .
+ اسلام ، تسلیم ، الهام ، باور ، اعتبار ، خدا ، آرامش، تکامل ، درس ، قانون ، اعتماد ، عمل ، تضاد ، خواسته ، رویا ، قدرت ، آگاهی ، جنگل ، گم شدن ، قدم ، نقشه ، رودخانه ، اقیانوس ، هلیکوپتر، اعتیاد ، عجز ، درمان ، نابودی ، مرگ، زندگی ، تند خوانی ، خانه ، پول، شکست، پیروزی ، هدایت ، خدا ، من .
من گنج پنهان بودم
دوست داشتم تا آشکار شوم پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم
چون همه چیز منم
همه کس منم
راه منم چاه منم
نور منم
پرده منم
آب حیات منم
راه نجات منم
من فرزند میدهم
من باران میبارانم
من عزت میدهم
من شفا میدهم
من روزی میدهم
منم منبع ثروت
منم منبع عشق
من منبع زیبایی
منم منبع آرامش
منم منبع شادی
من همه جهان را برای شما خلق کردم و شما را برای خودم خلق کردم
بیایید بیایید
مرا بشناسید
مرا ببینید
مرا بفهمید
مرا ببویید
مرا بچشید
مرا درک کنید
چون من مال شما و برای شمایم
بیایید بیایید
از علم من بهره بگیرید
از عشق من بهره بگیرید
از رحمت من بهره بگیرید
از لطف من بهره بگیرید
از کرم من بهره بگیرید
از بخشش من بهره بگیرید
از عطای من بهره بگیرید
از هدایت من بهره بگیرید
بمیرید درون من زنده شوید درون من
یار شما منم
کار شما منم
روح شما منم
خون جاری در رگهای شما منم
از غیر من ببرید
از غیر من به من بیایید
از خود رها شوید
از خود به من بیایید
منم رازقت
منم خالقت
منم مالکت
منم سقف بالای سرت
منم فرش زیر پایت
منم آب و نانت
منم برق و گازت
منم لباس تنت
منم اکسیجن هر دم و بازدمت
منم اول منم آخر
منم پیدا منم پنهان
بیایید بیایید
مرا دریابید
گنج پنهان منم
درود به استاد عزیز که در راه ترویج یکتاپرستی همیشه ثابت قدم بودید اما نکته ای هست که اشاره میکنم امیدوارم خداوند از من راضی باشه تسلیم بودن یکی از اصول قرآن و در کتاب مقدس قرآن آیه 3 مائده، آیات 3 19 85 آل عمران و در دیگر آیات قرآن کاملترین دین خداوند دین اسلام است که انجام اصول دیگر این دین تنها در قرآن بصورت کاملا منطقی گفته شده و بنظر من بایستی به کل قرآن پایبند بود
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و احترام به استاد خوبم که چراغ راه من شده است و قدم به قدم مرا راهنمایی میکند تا بهبود پیدا کنم و خودم را بشناسم وخدایم را بشناسم.
استاااااااد ممنونم سپاسگزارم بخاطر وجودتون بخاطر آموزش های عالی اصل قانونی که هربار با درک بالاتر و فرکانس خالص تر وایمان قوی تر با ما به اشتراک میگذاری ،که هر بار درباره توحید و یکتا پرستی حرف میزنید به قلب من نفوذ میکنه و من سرشار از عشق و راحتی و آرامش میشوم پر از شورو شوق و انگیزه میشوم که دریچه های قلبم را بهتر به روی آگاهی ها باز کنم و آگاهانه پذیرفته ام که من هیچی حالیم نیست و سپردم به خدا که هدایتم کنه راهنمایی کنه منو برداره بزاره روی دوشش و ببره به زیبایی ها به راحتی به آرامش و سلامتی منو ببره به مسیر آسانی ها و تمام نعمت های خوبش را نصیبم کند و هر روز صبح با اجازه دادان به خدا و توکل بخودش روزم رو شروع میکنم و با عشق وقلبی باز روی افکارم و باور هایم کار میکنم و سعی میکنم ورودی هایم را کنترل کنم افکارم را کنترل کنم و درباره چیزهای حرف بزنم که میخواهم در زندگی ام تجربه کنم و بصورت شگفت انگیز هر روز اتفاقات و شرایطی برام پیش میاد و دستان خدا میاد که من راحت به خواسته هایم میرسم و خوشحالترم و ایمانم به قوانین در وجودم قوی تر شده که من هستم که دارم با کانون توجه ام صددرصد اتفاقاتم را رقم میزنم و خداوند خیلی راحت و آسان تمام خواسته های مرا اجابت کرده و آرامش قلبی من نشانه تسلیم بودن من در برابر رب العالمین است که مدیر و مدبر و نگهدارنده جهان هستی کسی که آگاهی کل و بینا و دانا و توانا به تمام امورات من است و اوست که مرا در بهترین زمان در بهترین مکان قراره داده و هر وقت آگاهی و درسی را که باید بدانم و نیاز دارم را به من میرساند و اوست هدایتگر من و مرا قدم به قدم هدایت میکند و من قدم ها را برمیدارم به شرط ایمان و نتایج رخ میدهد
و خداوندی که خالق من است هر لحظه داره هدایت ها را برای من میفرسته من باید اجازه بدهم و تسلیم باشم خودش همه ی کارها را برایم انجام میدهد به بهترین شکل ممکن و بهتر از آنچه که من تصورش را دارم به من داده و میدهد و من باید حواسم باشه که به هر موفقیتی که میرسم و هر خیر و برکت و فرصتی و علم و درک و آگاهی و عمل درستی که دارم از طرف خداست و من از خودم هیچی ندارم و به عقل خودم و توانایی خودم تکیه نکنم به خدای تکیه کنم که خالق من و تمام این هستی است و هدایت کردن من را به عهده گرفته است و اوست روزی دهنده و رزاق من که هر دم بیشتر و بهتر از نیازم به من روزی میدهد
خدایاشکرت که فرصتی دادی تا زنده باشم و بشنوم و درک کنم و توانایی دادی تا بنویسم و سپاسگزار باشم
استاد خوبم
خانم شایسته عزیزم
دوستتون دارم
سپاسگزارم
سلام بر عزیزانم
سلام بر استاد عزیزم
استاد جان این فایل بسیار ارزشمنده من این فایلو در حالی که به یک تضاد وحشتناک خورده بودم گوش کردم و اون شرایط بسیار بسیار بهم کمک کرد
چقدر در این فایل نکات ارزشمند و مهم وجود داشت ابن نکته که وقتی یه چیزی رو میخواییم باید به قصد پشتش نگاه کنیم استاد من اگر بخوام هر دفعه واسه هر خواسته م این سوالو از خودم بپرسم میبینم که بیشتر چیزایی که میخوام واسه حرف مردمه
من هیچ وقت نتونستم به اتدازه شما از هدایت ها پیروی کنم اینکه مثلا نصف شب پاشم تنهایی برم یه جای متروکه اما خب خیلی وقتا شده که مثلا در گذشته رفتم یه جایی خیلی بهم خوش گذشته خیلی حس خوبی داشتم بعد برای اینکه دوباره اون حسو تجربه کنم رفتم به اونجا ولی دیگه اون حس نبوده یعنی انگار تجربه احساس خوب به مکان خاصی مربوط نمیشه
همین چندوقت پیش میخواستم عینک آفتابی بخرم اما هیچ ایده ای نداشتم از کجا بخرم اصلا عجله نداشتم و میخواستم خدا هدایتم کنه و واقعا خیلی زودتر از چیزی که فکرشو میکردم به طرز جادویی با یه خانمی آشنا شدم و باهم رفتیم خیلی راحت و سریع و با قیمت مناسب دوتا عینک آفتابی عالی خریدم اصلا یه جوری بود که احساس میکردم انگار خدا اون خانومو خلق کرده که فقط در اون لحظه در مسبر من قرار بگیره تا منو با پای خودش ببره به بهترین جایی که میتونستم بهترین عینکو بخرم
حالا برعکسش هم وقتایی که خودم میخوام کارهارو انجام بدم مثلا میخوام یه لباس بخرم میرم کل خیابوناو پاساژارو میگردم و خسته میشم و درآخر یه چیزی میخرم که اصلا باب میلم نیست و یا بیشتر وقتا اصلا بعد از اینهمه تلاش موفق نمیشم چیزی بخرم
نمیدونم شایدم خیلی وقتا شده که هدایتها بوده و من بهشون عمل نکردم یا عمل هم کردم اما متوجه نشدم که اون هدایت بوده
استاد عزیزم همونطور که گفتم به تازگی به یک تضاد خیلی بزرگ در مورد سلامتیم رسیدم درسته که خیلی اذیت شدم اما خیلی درسها گرفتم فهمیدم که هنوز خیلی خیلی جا داره که ایمان من به حدی برسه که در مورد تصادها بتونم حس بهتری داشته باشم اما جای شکر داره که امید دارم که بهتر و بهتر شم
استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم بی نهابت از شما سپاسگذارم برای این فایل بینهایت ارزشمند
خیلی دوستون دارم دانگهدارتون
با سلام خدمت استادهای نازنین، جناب استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته گرامی
خداجانم، ممنونتم بابت قوانین لایتغیرت. خداجان ممنونتم بابت دقت 100 درصدی قوانینت و ممنونتم که این قوانین رو نه با گذشت زمان تغییر دادی نه به خاطر پیامبران و اولیاءت. با همه به تناسب ظرفیتشان و عادلانه رفتار نمودی. خدایا ممنونتم که از ابتدای خلقت (نه از ابتدای ورود آدم به این دنیا) با همین قوانین، روز به روز جهانت را گسترش دادی و می دی. خدایا، ای منتهای علم و قدرت، ممنونتم که حتی این قوانین ثابت را نه در مورد همه انسانها ، بلکه در مورد حیوانات و گیاهان هم با همان دقت اجرا می کنی. خداجانم چون عادل مطلق هستی، پس منطقیه که حتی همه گیاهان هر جایی که باشند، جای درستشون باشند، حال چه در شمال کشور، چه در کویر. منتها من دیگه از اون قوانین جاری بین خداجان و گیاهان سر در نمی آرم (شاید گیاهان هم مانند ما انسانها فرکانسهایی به جهان می فرستند که نتیجه اش این می شود که برخی گیاهان در بهترین شرایط آب و هوا و برخی دیگر در بدترین شرایط زندگی می کنند). خدایا شکرت
از آموزه های استاد عزیزم فهمیدم، تسلیم بودن در برابر خداوند یعنی پذیرفتن صد در صدی قوانین الهی و هیچ استثنایی قائل نشدن. یعنی شک نکردن به دقت 100 درصدی (نه 99.9%) این قوانین. قبلا برای پیامبران و امامان استثنا قائل می شدم. خدایا شکرت
به شخصه تطبیق فرمول خلقت که از سوی آقای انیشتین بزرگ اعلام گردیده (E=M*C^2) ، خیلی به من کمک کرد که آسانتر به صحبتهای استاد ایمان بیارم. در فرمول مذکور E را فرکانس های ساطع شده از خودم و M را وقایع اطراف خودم تفسیر کردم که با سرعت نور به توان 2 برایم خلق می شود (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ). قبلا خانواده، دیگران و شرایط کشور و جهان را دخیل می دونستم. خدایا شکرت
با این دیدگاه جدید، نگاه من به اطرافیانم تغییر کرد و دیگه نگاه معامله گرانه در روابط با دیگران حذف شد. قبلا این طوری نبود. خدایا شکرت
با این دیدگاه جدید؛ سلامتی جسمم بیشتر و بیشتر شد (گرچه هنور این ترمز در وجودم است که با افزایش سن نمی توان سالم تر شد و منطقی اینه که سلولها با گذر زمان پیرتر می شوند). خدایا کمکم کن.
استاد عزیزم. بنده از سن 47 سالگی با شما آشنا شدم و تا امروز کمتر از سه سال از آشنایی من با آموزه های شما می گذرد. نتایجی که در زندگی ام گرفته، فوق تصور نیست و لیکن بسیار متفاوت از قبل شده. چه از منظر مالی و چه از منظر سلامتی و چه از منظر روابط و چه از منظر معنویت. خدا را بسیار سپاسگزارم و باز هم ممنونم.
خداوندا ازت ممنونم که توی این لحظه منو هدایت کردی به سمت بنده ی خوب خودت استاد عزیزم
تسلیم بودن آگاهانه رو از زمانی که با استاد و سایت الهی آشنا شدم یاد گرفتم
زمانی که برای اولین بار در تابستان 1402میخاستم انتخاب کنم بین دو آموزشگاه برای تدریس کاملا توی ذهنم حک شد و هربار به خودم یادآوری می کنم
یک آموزشگاه نزدیک خونه من بود و هزینه تدریس من اینجا پایین بود ولی به خاطر ترس هام که اولین بار میخاستم سر کار برم باوجود تمام مقاومت های همسرم و من تصمیم گرفتم اینجا رو انتخاب کنم و کلی اصرار و پیگیری که من بیام تو این قسمت و کارم رو انجام بدم باوجود اینکه میدونستم توی محله پایین شهر هست و دستمزدم پایینه اما خیلی به مدیر اون قسمت زنگ میزدم که برام شاگرد جور کن تا بیام _چون همش فک میکنم وقتی نزدیک خونه کار کنم دیگه همسرم کمتر غر میزنه و من راحت ترم ؛با این علم که این مدیر آموزشگاه اصلا اون شخصیتی که من از خدا خواسته بودم تو مسیرم قرار بده نبود
اما در عوض اون یکی آموزشگاه توی بهترین و باکلاس ترین نقطه شهر بود و با دستمزد بالا_وکلی شاگرد باهوش از خانواده های سطح بالا(در واقع من توی این محله پایین شهر داشتم الکی زور میزدم که تبلیغ کنم چون اصلا این آدم ها به زور میدونستن شکم بچه هاشون رو سیر کنن و اگر کلاسی هم برگزار میشد و ثبت نام میکردن در حدی بود که یه جورایی رایگان یا نزدیک به رایگان بود و اصلا اون آدم ها توی مدار همچین رشته ی جدیدی که برای اولین بار بود خودم تو شهرمون به عنوان اولین نفر میخاستم برگزار کنم نبودن)
و اما آموزشگاه دیگه که مدیرش به لحاظ شخصیتی یه خانم مافوق تصور من بود از لحاظ آرامشی که داشت،مدیریتی که انجام میداد _سابقه کار ،ارتباطش با خانواده ها و مهمتر از هر چیزی اعتمادی که برای اولین بار به من و کارم داشت و چقدر به من روحیه و انگیزه میداد که تو از پسش برمیای،منی که حتی نمیتونستم از یه آدم پولدار و سطح بالا تو خیابون سوال بپرسم یا ادرس،در این حد خودم رو پایین و کم میدونستم
اما اونجا باید مدرس میشدم و اونها کلی برای من احترام و ارزش قائل بودن به عنوان اولین مکانی که داره رشته برنامه نویسی رو به کودکان آموزش میده
خب من همه ی اینها رو میدونستم اما بخاطر ترس از اینکه شاید همسرم نذاره،یا بگه اونجا دوره_البته اینها همگی تو فکرم بود و اون هنوز چیزی نگفته بود ولی من توی ذهنم پیش پیش رفته بودم و گفتم اگه نذاره بعد من حالم بد میشه بعد احتمالا منم مقاومت میکنم و بعد احتمالا به درگیری و …..برسیم
و اونجا باز هم ترسیدم و شاید کسی که بهترین آموزشگاه مدام بهش پیام میداد بیا برگزار کن خودش یک هفته تمام زنگ میزد به این آموزشگاه و این خانم حتی تلفن من رو هر بار به بهانه ای رد میکرد یا جواب نمیداد
یه جایی رسیدم که گفتم خدایا من واقعا کم اوردم،نمیدونم چی درسته چی غلط
نمیدونم کدوم رو برم به نفعمه و کدوم….
و نتیجه این شد که من فقط پیش همسرم با یه لحن کاملا معمولی گفتم دوباره به من پیام داده و ایشون خیلی راحت گفت خب برو …دیگه چی بهتر از این(با وجود اینکه قبلش اصلا موافق نبود و کلی سد راه من بود که من حتی بگردم تا جایی رو پیدا کنم و حتی بعدش هم باز من و اذیت کرد ولی اون لحظه که من باید اون حرف رو میشنیدم گفت)
ومن سریع اقدام کردم و گفتم میام
و این شد که من الان با یه حس عالی و یه جایگاه عالی و یه رشته منحصر به فرد هر روز کلی آدم ثروتمند و درست حسابی رو میبینم و باهاشون حرف میزنم ویه دستمزد خوب میگیرم و خلاصه که هر روز کلی کلی آدم مثبت میبینم و از طریق همون آموزشگاه تونستم چند تا شاگرد خصوصی که براشون این مبلغ هزینه کردن اصلا مهم نیست بگیرم
این یکی از تسلیم ها و هدایت من بود که واقعا مسیرم رو عوض کرد
و اتفاقا دیشب یکی از اون شاگردهای خصوصی رو کنسل کردم ،چون برای من پیشرفت یک دانش آموز در این رشته خیلی مهمه_با وجود اینکه ایشون خیلی خوب بهم پول میداد وهیچ مشکلی نداشت،اما به خاطر اینکه دخترشون با بچه های دیگه از نظر جسمی و البته ذهنی فرق داشت واقعا میدیدم که نمیتونه پیشرفت داشته باشه،و مادرشون گفتن که اگه برای هر مبحث برای بچه های دیگه وقت میذارید برای بچه ی من سه جلسه وقت بذارید اما من صادقانه خواستم بهشون توضیح بدم که باوجود این چندین جلسه و شناخت نمیتونه جلوتر بره ،در واقع کشش نداشت
و استاد عزیزم و دوستای نازنینم اما دیشب حالم بد شد
خیلی خیلی دلم خواست گریه کنم(یه چیزی هم تو وجودمه که نمیدونم خوبه یا بد ،اینکه وقتی تو همچین شرایطی باشم گریه میکنم و کلی با خدا صحبت میکنم و ازش کمک میخام و بعدش خیلی سبک میشم و به احساس آرامش میرسم)ولی شرایط جور نشد و از خداوند خواستم اون آرامش گذشته و ذوق گذشته رو بهم برگردونه
و کمکم کنه و بهم بگه ایراد کار من کجاست؟؟؟ریشه ی مسئله ی من کجاست؟
من مدام از خدا میخام بتونم شاگرد مجازی بگیرم اما اصلا فک نکرده بودم که چرا؟؟؟
الان تونستم یاد بگیرم که بپرسم چرا میخام ؟؟چون با تضادهایی که تابستون توی رفت و امدهام بهش برخورد کردم دوست داشتم تایم بیشتری داشته باشم در واقع همون آزادی زمانی که استاد ازش حرف میزنه و درآمد بیشتر
که طوری شده بود هم پارسال و هم امسال با شدت بیشتر به خاطر این رونقی که خداوند به کسب و کارم داده بود که حتی قبل خواب نمیتونستم یه لحظه شکرگزاری رو از مغزم بگذرونم از بس که از خستگی زیاد و کار زیاد بی هوش میشدم و صبح فقط با زنگ ساعت گوشی بیدار میشدم
و بماند این وسط من باید هزینه رفت و آمد و نگهداری بچه ها رو هم میدادم و زمانی که فقط برای رفت و برگشت باید تلف میکردم و این شد که همش دوست داشتم بتونم شاگرد مجازی بگیرم
قبلا که خودم رو در حدی نمیدونستم که کسی بتونه بهم اعتماد کنه وبچه رو برای آموزش در اختیار من بذاره به عنوان خصوصی_اما با این چند شاگرد خصوصی برام قابل باور شد و الان که این فایل رو شنیدم یه احساسی بهم میگه که هم زمانم آزاد شد با کنسل کردن این شاگرد هم کلی از اون نجواهای ذهنی من(چون واقعا احساس خوبی نداشتم هم از اینکه انگار فقط وقتم رو تلف میکنم هم از اینکه دانش آموز به خاطر شرایط خاصش درک نمیکرد)خاموش شد
و انگار کلی ذهنم و روحم خلوت شد
فقط سوال اینه که خدایا چکار کنم برای این خواسته؟
آره الان بعد شنیدن این فایل چه راهکاری پیشنهاد میدی برای رسیدن به آزادی زمانی بیشتر و درآمد بیشتر نه اینکه چکار کنم و چطوری برسم به داشتن شاگرد مجازی؟
انگار که این فایل به سفارش خداوند به استاد برای من ساخته شد و من واقعا باید تسلیم باشم و فقط شنوا باشم و بینا به نشانه های پروردگارم
خداوندا من و یاری کن ،من و با قدرت عظیمت به دور از نجواهای شیطانی و شرک آلود نگه دار و همیشه توی مسیر موحد بودن و تسلیم بودن یاری کن