اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ممنون استاد واقعاسپاسگزار وجود شما و خانم شایسته عزیزز هستم، روزم رو با این فایل ساختید اشکم دراومد، اینکه ما بدانیم و هر روز به خودمون یادآوری کنیم خداوند چقدر مهربانه چقدر حواسش بهمون هست و چجوری مارو از دل مسائل زندگی هدایت میکنه و میکشه بیرون، اینکه بدانیم همیشه مورد حمایتش هستیم و وقتی تسلیم باشیم یعنی یقین داشته باشیم ایمان داشته باشیم که او بهترینها و برای ما رقم میزنه دیگه غمگین نمیشیم دیگه به آرامش مطلق میرسیم و در مواجه با اتفاقات فقط ذهنمون دنبال نشانه خداوند و تضاد های اتفاقات میگرده، چقدر زیباست که به خودمون یادآوری کنیم خداوند عشقی بالاتر از عشق والدینمون به مارو داره وقتی این همه عشق ببینی از کسی مگه میشه عاشقش نباشی و دلت پرواز نکنه براش، شکر خداوند سبحان که هرچقدر شکرش رو بجا بیاریم کمه خوشحالم بخاطر این تجربه انسانی به خاطر تجربه این جهان مادی خدایا شکرت
وقتی نگاه کردم کانون توجهم به سپاسگزاری خدا بود و به نظرم توی همین 38 دقیقه کلی نعمت برام واریز شد خداروشکر میکنم بخاطر این که شما استاد عزیز در این هستی هستید و واقعا راهنمای خوبی هستین بخاطر وجودتون شکر ️️️
چقدر باید سپاسگزار بود و چقدر این فرکانس شکرگذاری فرکانس عجیبیه انگار وقتی تو این فرکانس حق مطلب رو ادا میکنی آسانسوری میری بالا
سلام استاد عزیز واقعا این فایل عالی بود از اعتماد به خداوند کردن و امید داشتن بهش بدون هیچ شکی.
خدایا من رو ببخش که بعضی مواقع کم میارم و شکایت میکنم.
استاد من الان در مسیری قرار دارم که مثل مادر حضرت موسی من رو در گهواره گذاشت رو رها کرد در دل دریا.
من یک نشانه دیدم رفتم در این مسیر با تمام تلاطمهاش و نا ملایماتش ولی ته دل امید داشتم به لطف و رحمانیت خداوند.
همین سخن شما تمام شکهایم پاسخ داده شد که خدا میفرماید ما تو را در ره قرار دادیم و بس دگر چرا شک داری و نگرانی. من مطمئن شدم خداوند مرا به خواسته هایم میرساند.
خدایا شکرت
ممنون از این فایل خوبتون استاد انشاالله در آینده نزدیک میام آمریکا دیدنتون و حضورا تشکر میکنم بابت این فایلهای خوب و امیدوارکنندتون که امثال من رو در این راه بهشون امید میدهید و پیام خداوند رو بهمون میرسوند.ممنون
من حدود 4 سال هست که پیرو فایلها و گفته های استاد هستم و هر وقت به هر دلیلی از فایل های توحیدی ایشون دور میشدم مشکلات به سمت من سرازیر میشدن
ولی بعد از این همه دغدغه و جست خیز هایی که در این مسیر داشتم از حرفهای استاد برداشت هایی کردم که به ترتیب اهمیت باز گو میکنم .
البته اینها برداشت های من هستش ممکنه نکات مهمی باشه بینشون که من به این درک نرسیده باشم
اولین قدم برای رسیدن به آرامش کنترل ذهن هستش و ورودی ها که با سی روز نوشتن افکار و تکرار این باور که تمام گفتگوها که احساس بد دارند و زنجیر وارند مارو درگیر مسائل روزمره میکنند از طرف شیطان هستند .با این کار ما به تمرکز و کنترل ذهن میرسیم .
دومین قدم بعد از تخلیه ذهن توحید هستش وقتی ذهن آرام میشود باید چیزهایی رو داخلش بریزیم و اولینش توحید هست و فایل های توحیدی استاد فوق العادست.
سومین قدم که تا این دو قدم رو نگذاری بهشون نمیرسی شکرگذاریه
چهارمین قدم هماهنگی با خودت هستش ..باید به توانایی هات با خود درونت به هماهنگی برسی.
پنجمین قدم باور سلامتی هست
باور ششم ثروت هستش
ثروت در آخرین پله قرار داره به این دلیل سختترین هست که تا تمام مراحل رو طی نکنی نمیتونی به ثروت برسی تا جسمت سالم نباشه نمیتونی تا به خودت وخدا ایمان نداشته باشی نمیتونی به ثروت برسی وتا احساس شکرگذاری نداشته باشی به تو داده نمیشود.
واقعا استاد قانون بزرگ وعده خداوند حق هست رو باید ثانیه به ثانیه توجه کنیم.ما قوانین رو داریم درک میکنیم و میدونیم بی هیچ استثنایی اجرایی هست.
چقدر استاد در مورد موصوعی تصمیم گرفتم و باز نجوا نزاشت در اجرای تصمیمم مصمم باشم و روز اخیر همه درها مربوط به تصمیمم بستم تا نتونم ازش فرار کنم.الهی که بتونم موفق بشم و دیگه از اجرای تصمیمم فرار کنم.
استاد جان چقدر باید در ایمان مان قوی باشیم تا بتونیم قوانین رو اجرا کنیم.
فک کنم برای اجراییات مون اهرم رنج و لذت خیلی کاربردی باشه.
خدای رو شکر برای اینهمه زیبایی و نعمت ها و قوانین و قدرت
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته دوستان هم فرکانسیم. به قول استادخدایا کمک کن تا بیشتر سپاسگزارتر باشیم وقتی این فایلو گوش میدادم ناخودآگاه اشک میریختم وگریه میکردم وسپاسگزاری میکردم برای این هدایت من به این سایت برای این همه اگاهیها برای وجود استاد که خدای واقعی را به ما نشان داد من زمانی که شرک میورزیدم وبرای سروسامان دادن زندگیم سراغ ادما میرفتم دنبال جادو جنبل و شیطان میرفتم خدارو نمیدیدم فقط جادوگران عامل خوشبختی پول ثروت میدونستم جهان چک ولگدوهای خودشو به من زد. نشستم سرجام زمانی که همه چیزمو از دست دادم از همه جا رونده شدم ترس تمام وجودموگرفته بود منی که یک عمر مستقل زندگی میکردم دیگه حتی میترسیدم تنهایی زندگی کنم از ترس اجاره خرجش چند تا خونه عوض کردم بیشتر پولام رفت اثاث خونم خراب شدامدم پیش خواهر زادم همخونه شدم . طی حادثه ای که ترموسات ماشینم ترکید پام سوخت توبه کردم گفتم خدایا فقط خودت هدایت شدم به سایت خدایی الهی و توحیدی. خدا روشناختم از خدا خواستم هدایتم کنه تغییر کنم مستقل بشم خودمو به خدا سپردم سرمو در برابر خدا اوردم پایین فقط از خودش کمک خواستم . معجزه از راه رسید مستقل شدم به لطف خودش بهترین وسایل با بهترین قیمت و شیکترین وسایلو خریدم به راحتیو آسونی خدایا شکرت برای اینهمه نعمت
اومدم فایل الگوهای تکرار شونده رو که دانلود کرده بودم، گوش بدم که یه لحظه همینطوری دلی اومدم سمت فایلهای دانلودها و نگاهم به فایل توحید عملی افتاد تو همین لحظه یه تماس تلفنی داشتم که یکی از عزیزانم درگیر بیماری بود که دکتر کم و بیش چیز جالبی نگفته بود،همینکه گوشیرو قطع کردم یک آن دنیار رو سرم چرخ رفت و بی اختیار از همه چی دست کشیدم و سرم رو میز تکیه دادم و نمیدونم چقدر ولی فقط مدتی دیگه تو این دنیا نبودم،و همش میگفتم ته دلم که چیکار باید بکنم من باید چیکار کنم من درمونده شدم، که یک آن به خودم اومدم و نمیدونم چطور ولی زدم همین فایل شروع شد.
وای وای خدای من این فایل دقیقا داره جواب درموندگی من رو میده
داره جوابمو میده و میگه
حیرت هرکس در این عالم به قدر بینش است
هرکه بیناتر در این هنگامه حیران بیشتر
و منیکه الان ارومه ارومم
دیگه خبری از سنگینی که یکم قبل رو قلبم احساس میکردم نیست
و این انرژی رو هیچ کس به من نمیتونست به این با شکوهی هدیه بده، جز زبان خداوندگارم که در کلام استاد جاریست
ممنونم استاد
بهشت همین لحظه اکنون هست وقتی ارامش رو دوباره به من هدیه داد.
سلام به استاد توحیدی و بانوی توحیدی و تمام دوستان سایت .
چیزی که در این فایل خیلی نظر منو به خودش جلب کرد این بود که مثلا در دوران مادر حضرت موسی احتمالا تنها زنی که روی باورهای توحیدیش کار کرده بوده ایشون بودن که اونقدر باور احساس لیاقت داشتن و باور اینکه خداوند همیشه در حال هدایت هست رو در خودش ساخته که از بین اونهمه زنی که بچه شیرخواره داشتن فقط به مادر موسی خداوند الهام کرد تا نجات پیدا کنه و چقدر مادر موسی تسلیم خداوند بود که با اونهمه نجوای شیطان باز هم به الهامات الهی اجازه داد برای بلند شنیده شدن و وقتی اون کاری که خداوند بهش الهام کرد رو انجام داد و بچه رو در اب رودخانه رها کرد چه قبل انجام اینکار و چه بعد انجام اینکار صدر صد نجواهای شیطان بیکار نمیشینن و فقط تماشا کنن و نجواها هن حتما به این صورت بودن که احساس ندامت و پشیمانی و احساس قربانی بودن و کلی احساس بد دیگه که ای کاش اینکارو نمیکردم حالا معلوم نیست چه بلایی سر بچه ام بیاد بچه بقیه رو فرعون کشت اما من با دستای خودم کشتم بچه ام رو و معلوم نبوده که چند ساعت یا چند روز بعد از اینکه بچه رو در اب رها میکنه ازش به کلی بی خبر بوده و اگه به نجواها اجازه میداد اون رو از خواب و خوراک مینداختن و به کلی دیوانه اش میکردن اما اون چکار کرد انقدر باورهای قوی توحیدی داشته که به نجواهای شیطان اجازه خودنمایی نمیداده و با خیال اسوده فقط منتظر پلن های خداوند بوده برای اجرا کردنش و چقدر زیبا بودن پلن های خداوند به قول استاد رویایی بوده رسیدن مادر موسی به فرزندش .
سلام به استاد عزیزم و بانوی بزرگوار خانم شایسته و دوستان نازنینم
وقتی روی نشان امروزم زدم مو به تنم سیخ شد
مات و مبهوت بدنم خشک شد از هدایت خداوند
اخه میدونین ، نوشته ی روشای عزیز که متن انتخابی زیر این فایل بود ، دقیقا ؛ تاکید میکنم دقیقا حرفای من بود
منم دچار شک و تردید شده بودم
وقتی هدایت شدم به کار بافت کیف های رافیا ، منی که
هیچ راهی برای فروش نداشتم ، ( نه اینستا ، نه دست فروشی ، هیچ ازادی برای فروش نداشتم ) بازم حرکت کردم ، گفتم همسر چی کارس ، همه کاره خداست ، بالاخره یه راهی و بهم نشون میده ، تا اینکه خواهر همسرم خودش بهم پیشنهاد داد که کارهامو و توی مغازش بزاره و بفروشه
برای ابتدا درسته خیلی کم فروش میرفت ، ولی خدا رو شکر میکردم برای هر فروش و خوشحال بودم که خواهر همسرم به درخواست خودش دستی شده از دستای خدا
هیچ وقت قدرت و بهش ندادم و همیشه خدا رو حس کردم تو تمام فروشها،
تا اینکه یه تضادی برام پیش اومد و به فرمان خدا تصمیم گرفتم رابطمو باهاشون ( با خانواده همسر ) کم کنم ، خیلی کم طوری که حتی همسرم هم از این قضیه راضیه . تو این تضاد که به نفع من تموم شد مثل همیشه متوجه شدم خواهر همسرم و خانوادش ، منو بنده ی خودشون میدونن برای کاری که برام انجام میدن
منم که شدیدا دوره ی عزت نفس و کار کردم و ایمانم و تو این مدت یه جورایی غیرتی میشم رو خدا ، کسی حتی بخواد یه ذره فکر کنه که نقشی روی روزی رسوندن من داره ،
تصمیم گرفتم که دیگه به هیچ عنوان کارهامو و به اون ادم که خودشو خدای من میدونه ندم .
حالا من موندم و نجواها
دیگه چه جوری میخوای بفروشی ، نه اینستا داری ، نه میتونی بری دست فروشی دیگه بیچاره شدی ، دیگه نباف . کانال تلگرامتم که سالی یه نفر عضو نمیشه ،
چند روزه شدید داشتم با نجواها میجنگیدم و با خودم مدام میگفتم من از این کار ذست نمیکشم به هیچ عنوان
مدام حسم خوب و بد میشد و شک و تردید می اومد سراغم ، مثل همیشه گفتم خدا خودت بهم بگو
میدونم یه جای کارم میلنگه ، تمام باورامُ راجع به ثروت درست کردم ، هیچ ورودی منفی ندارم ، کنترل ذهنم خیلی دارم روش کار میکنم ، میدونم یه جای کارم ایراد داره ، من که هرچی گفتی ، گفتم چشم ، حتی اوایل کارم چند تا مرکز خرید رفتم و دونه به دونه خودم و کارمو معرفی کردم .
نه صد در صد یه جای کار ایراد داره.
و این نشان امروزم شد جواب من
به راستی که خدا همیشه به موقع میاد و هیچوقت دیر نمیکنه .
انگار خدا مثل یه مادر خیلی محکم سرم داد زد اونقدر که این مدت اذیتش کردم ولی اون با تمام اذیتای من هنوز خیلی عاشقمه دیگه گفت بسه ، بفهم چقدر به فکرتم این قدر شک نکن بهم اعتماد کن .
اونقدر اروم شدم که انگار واقعا مادرم بهم گفت من بدجور پشتتم ، اخه همیشه تنها پشت و پناهم تا قبل از این سایت مادرم بود و وقتی فوت شد من خیلی وقتا احساس میکردم خیلی تنهام ( نمی دونستم و خدا رو نمیشناختم که داشتن اون برام کافی ترینه )
اونقدر ارومم کرد خدا ،که دوست داشتم تا صبح بغلش کنم .
در ضمن استاد این عکسی که روی این فایل گذاشتین ،
من همیشه تو بچگیم یه همچین تصویری از بهشت تو ذهنم داشتم ، دقیقا همین شکلی
وقتی این تصویر و دیدم یقین پیدا کردم که شما تو بهشتین و بهشت و تو همین دنیا هم میشه تجربه کرد.
هر چی از خدا تشکر کنم کمه اصلا نمیتونم شکر این نعمت بزرگی که امروز بهم داد ، این ارامش و با کلمات بیان کنم ،
خیلی خوشحالم که این سایت و دارم ، واقعا این سایت الهی و بهشتیه.
استاد برای این نشان های روزانه واقعا سپاسگزارم که خیلی وقتا جوابامو تو همین جا گرفتم
من تلاش میکنم روز به روز روی توحید عملی خودم کار کنم و مثال های متعدد از قرآن و اطرافم و همچنین اتفاقاتی که برای خودم افتاده بیاورم تا بیشتر خدای خودم را بشناسم و به ایمان صد و توکل بیشتری داشته باشم وقتی این شعر خوانده میشد دلم یه حال غریبی داشت و خیلی ناراحت بودم که چرا زودتر خدای خودم را نشناختم خدایی که اینگونه پیامبر خود را نجات میدهد همه ی بندگانش را نجات میده خدایی که اینگونه زیباست و من این همه زیبایی را نمیبینم اگر من توکل صد به او داشته باشم میتونم به تمامی آنچه که میخواهم برسم.
موضوع دیگه که میخواستم بگم در مورد این باران قشنگ و زیبا که دیشب دقیقا این اتفاق برای ما افتاد و بخاطر اینکه چیزی را فراموش کردیم وقتی باران شدید بود زیر باران بودیم هم حال دلمان عالی شد هم اینکه ایمانم به خدا قوی تر شد لبریز از حس عالی شدم حس اینکه امسال سال منه یه آدم متفاوت با دیدگاه متفاوت شده ام و خدا داده نعمت های بیشترش را به من نشان میدهد و از من میخواهد در عملم ایمانم را ثابت کنم تا اینگونه باران نعمت روی سرت بریزم و تو لذت ببری.
خیلی خوشحال خدای مهربانی دارم که استادی همچون شما را سر راه من قرار داده است تا من او را بهتر بشناسم استاد تو شمس تبریزی من هستی.
خداییییاااااا بابت وجود خودت و استاد مهربانم و زندگی عالی و قوانین بی نقصت شکرت میگویم.
ممنون استاد واقعاسپاسگزار وجود شما و خانم شایسته عزیزز هستم، روزم رو با این فایل ساختید اشکم دراومد، اینکه ما بدانیم و هر روز به خودمون یادآوری کنیم خداوند چقدر مهربانه چقدر حواسش بهمون هست و چجوری مارو از دل مسائل زندگی هدایت میکنه و میکشه بیرون، اینکه بدانیم همیشه مورد حمایتش هستیم و وقتی تسلیم باشیم یعنی یقین داشته باشیم ایمان داشته باشیم که او بهترینها و برای ما رقم میزنه دیگه غمگین نمیشیم دیگه به آرامش مطلق میرسیم و در مواجه با اتفاقات فقط ذهنمون دنبال نشانه خداوند و تضاد های اتفاقات میگرده، چقدر زیباست که به خودمون یادآوری کنیم خداوند عشقی بالاتر از عشق والدینمون به مارو داره وقتی این همه عشق ببینی از کسی مگه میشه عاشقش نباشی و دلت پرواز نکنه براش، شکر خداوند سبحان که هرچقدر شکرش رو بجا بیاریم کمه خوشحالم بخاطر این تجربه انسانی به خاطر تجربه این جهان مادی خدایا شکرت
عالی بود واقعا حرفی واسه گفتن نیست️️️
وقتی نگاه کردم کانون توجهم به سپاسگزاری خدا بود و به نظرم توی همین 38 دقیقه کلی نعمت برام واریز شد خداروشکر میکنم بخاطر این که شما استاد عزیز در این هستی هستید و واقعا راهنمای خوبی هستین بخاطر وجودتون شکر ️️️
چقدر باید سپاسگزار بود و چقدر این فرکانس شکرگذاری فرکانس عجیبیه انگار وقتی تو این فرکانس حق مطلب رو ادا میکنی آسانسوری میری بالا
خلاصه که استاد کارت درسته خواستنی هستی
سلام استاد عزیز واقعا این فایل عالی بود از اعتماد به خداوند کردن و امید داشتن بهش بدون هیچ شکی.
خدایا من رو ببخش که بعضی مواقع کم میارم و شکایت میکنم.
استاد من الان در مسیری قرار دارم که مثل مادر حضرت موسی من رو در گهواره گذاشت رو رها کرد در دل دریا.
من یک نشانه دیدم رفتم در این مسیر با تمام تلاطمهاش و نا ملایماتش ولی ته دل امید داشتم به لطف و رحمانیت خداوند.
همین سخن شما تمام شکهایم پاسخ داده شد که خدا میفرماید ما تو را در ره قرار دادیم و بس دگر چرا شک داری و نگرانی. من مطمئن شدم خداوند مرا به خواسته هایم میرساند.
خدایا شکرت
ممنون از این فایل خوبتون استاد انشاالله در آینده نزدیک میام آمریکا دیدنتون و حضورا تشکر میکنم بابت این فایلهای خوب و امیدوارکنندتون که امثال من رو در این راه بهشون امید میدهید و پیام خداوند رو بهمون میرسوند.ممنون
سلام به استاد بزرگوار و خانم شایسته عزیزم
من حدود 4 سال هست که پیرو فایلها و گفته های استاد هستم و هر وقت به هر دلیلی از فایل های توحیدی ایشون دور میشدم مشکلات به سمت من سرازیر میشدن
ولی بعد از این همه دغدغه و جست خیز هایی که در این مسیر داشتم از حرفهای استاد برداشت هایی کردم که به ترتیب اهمیت باز گو میکنم .
البته اینها برداشت های من هستش ممکنه نکات مهمی باشه بینشون که من به این درک نرسیده باشم
اولین قدم برای رسیدن به آرامش کنترل ذهن هستش و ورودی ها که با سی روز نوشتن افکار و تکرار این باور که تمام گفتگوها که احساس بد دارند و زنجیر وارند مارو درگیر مسائل روزمره میکنند از طرف شیطان هستند .با این کار ما به تمرکز و کنترل ذهن میرسیم .
دومین قدم بعد از تخلیه ذهن توحید هستش وقتی ذهن آرام میشود باید چیزهایی رو داخلش بریزیم و اولینش توحید هست و فایل های توحیدی استاد فوق العادست.
سومین قدم که تا این دو قدم رو نگذاری بهشون نمیرسی شکرگذاریه
چهارمین قدم هماهنگی با خودت هستش ..باید به توانایی هات با خود درونت به هماهنگی برسی.
پنجمین قدم باور سلامتی هست
باور ششم ثروت هستش
ثروت در آخرین پله قرار داره به این دلیل سختترین هست که تا تمام مراحل رو طی نکنی نمیتونی به ثروت برسی تا جسمت سالم نباشه نمیتونی تا به خودت وخدا ایمان نداشته باشی نمیتونی به ثروت برسی وتا احساس شکرگذاری نداشته باشی به تو داده نمیشود.
ممنون از استاد بزرگوار و این سایت ارزشمندشون
سلام استاد جان
واقعا استاد قانون بزرگ وعده خداوند حق هست رو باید ثانیه به ثانیه توجه کنیم.ما قوانین رو داریم درک میکنیم و میدونیم بی هیچ استثنایی اجرایی هست.
چقدر استاد در مورد موصوعی تصمیم گرفتم و باز نجوا نزاشت در اجرای تصمیمم مصمم باشم و روز اخیر همه درها مربوط به تصمیمم بستم تا نتونم ازش فرار کنم.الهی که بتونم موفق بشم و دیگه از اجرای تصمیمم فرار کنم.
استاد جان چقدر باید در ایمان مان قوی باشیم تا بتونیم قوانین رو اجرا کنیم.
فک کنم برای اجراییات مون اهرم رنج و لذت خیلی کاربردی باشه.
خدای رو شکر برای اینهمه زیبایی و نعمت ها و قوانین و قدرت
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته دوستان هم فرکانسیم. به قول استادخدایا کمک کن تا بیشتر سپاسگزارتر باشیم وقتی این فایلو گوش میدادم ناخودآگاه اشک میریختم وگریه میکردم وسپاسگزاری میکردم برای این هدایت من به این سایت برای این همه اگاهیها برای وجود استاد که خدای واقعی را به ما نشان داد من زمانی که شرک میورزیدم وبرای سروسامان دادن زندگیم سراغ ادما میرفتم دنبال جادو جنبل و شیطان میرفتم خدارو نمیدیدم فقط جادوگران عامل خوشبختی پول ثروت میدونستم جهان چک ولگدوهای خودشو به من زد. نشستم سرجام زمانی که همه چیزمو از دست دادم از همه جا رونده شدم ترس تمام وجودموگرفته بود منی که یک عمر مستقل زندگی میکردم دیگه حتی میترسیدم تنهایی زندگی کنم از ترس اجاره خرجش چند تا خونه عوض کردم بیشتر پولام رفت اثاث خونم خراب شدامدم پیش خواهر زادم همخونه شدم . طی حادثه ای که ترموسات ماشینم ترکید پام سوخت توبه کردم گفتم خدایا فقط خودت هدایت شدم به سایت خدایی الهی و توحیدی. خدا روشناختم از خدا خواستم هدایتم کنه تغییر کنم مستقل بشم خودمو به خدا سپردم سرمو در برابر خدا اوردم پایین فقط از خودش کمک خواستم . معجزه از راه رسید مستقل شدم به لطف خودش بهترین وسایل با بهترین قیمت و شیکترین وسایلو خریدم به راحتیو آسونی خدایا شکرت برای اینهمه نعمت
سلام به دستی از دستان خدای من
اومدم فایل الگوهای تکرار شونده رو که دانلود کرده بودم، گوش بدم که یه لحظه همینطوری دلی اومدم سمت فایلهای دانلودها و نگاهم به فایل توحید عملی افتاد تو همین لحظه یه تماس تلفنی داشتم که یکی از عزیزانم درگیر بیماری بود که دکتر کم و بیش چیز جالبی نگفته بود،همینکه گوشیرو قطع کردم یک آن دنیار رو سرم چرخ رفت و بی اختیار از همه چی دست کشیدم و سرم رو میز تکیه دادم و نمیدونم چقدر ولی فقط مدتی دیگه تو این دنیا نبودم،و همش میگفتم ته دلم که چیکار باید بکنم من باید چیکار کنم من درمونده شدم، که یک آن به خودم اومدم و نمیدونم چطور ولی زدم همین فایل شروع شد.
وای وای خدای من این فایل دقیقا داره جواب درموندگی من رو میده
داره جوابمو میده و میگه
حیرت هرکس در این عالم به قدر بینش است
هرکه بیناتر در این هنگامه حیران بیشتر
و منیکه الان ارومه ارومم
دیگه خبری از سنگینی که یکم قبل رو قلبم احساس میکردم نیست
و این انرژی رو هیچ کس به من نمیتونست به این با شکوهی هدیه بده، جز زبان خداوندگارم که در کلام استاد جاریست
ممنونم استاد
بهشت همین لحظه اکنون هست وقتی ارامش رو دوباره به من هدیه داد.
بنام خدای مهربانم.
سلام به استاد توحیدی و بانوی توحیدی و تمام دوستان سایت .
چیزی که در این فایل خیلی نظر منو به خودش جلب کرد این بود که مثلا در دوران مادر حضرت موسی احتمالا تنها زنی که روی باورهای توحیدیش کار کرده بوده ایشون بودن که اونقدر باور احساس لیاقت داشتن و باور اینکه خداوند همیشه در حال هدایت هست رو در خودش ساخته که از بین اونهمه زنی که بچه شیرخواره داشتن فقط به مادر موسی خداوند الهام کرد تا نجات پیدا کنه و چقدر مادر موسی تسلیم خداوند بود که با اونهمه نجوای شیطان باز هم به الهامات الهی اجازه داد برای بلند شنیده شدن و وقتی اون کاری که خداوند بهش الهام کرد رو انجام داد و بچه رو در اب رودخانه رها کرد چه قبل انجام اینکار و چه بعد انجام اینکار صدر صد نجواهای شیطان بیکار نمیشینن و فقط تماشا کنن و نجواها هن حتما به این صورت بودن که احساس ندامت و پشیمانی و احساس قربانی بودن و کلی احساس بد دیگه که ای کاش اینکارو نمیکردم حالا معلوم نیست چه بلایی سر بچه ام بیاد بچه بقیه رو فرعون کشت اما من با دستای خودم کشتم بچه ام رو و معلوم نبوده که چند ساعت یا چند روز بعد از اینکه بچه رو در اب رها میکنه ازش به کلی بی خبر بوده و اگه به نجواها اجازه میداد اون رو از خواب و خوراک مینداختن و به کلی دیوانه اش میکردن اما اون چکار کرد انقدر باورهای قوی توحیدی داشته که به نجواهای شیطان اجازه خودنمایی نمیداده و با خیال اسوده فقط منتظر پلن های خداوند بوده برای اجرا کردنش و چقدر زیبا بودن پلن های خداوند به قول استاد رویایی بوده رسیدن مادر موسی به فرزندش .
در پناه خدای یکتا باشید.
به نام خداوند هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و بانوی بزرگوار خانم شایسته و دوستان نازنینم
وقتی روی نشان امروزم زدم مو به تنم سیخ شد
مات و مبهوت بدنم خشک شد از هدایت خداوند
اخه میدونین ، نوشته ی روشای عزیز که متن انتخابی زیر این فایل بود ، دقیقا ؛ تاکید میکنم دقیقا حرفای من بود
منم دچار شک و تردید شده بودم
وقتی هدایت شدم به کار بافت کیف های رافیا ، منی که
هیچ راهی برای فروش نداشتم ، ( نه اینستا ، نه دست فروشی ، هیچ ازادی برای فروش نداشتم ) بازم حرکت کردم ، گفتم همسر چی کارس ، همه کاره خداست ، بالاخره یه راهی و بهم نشون میده ، تا اینکه خواهر همسرم خودش بهم پیشنهاد داد که کارهامو و توی مغازش بزاره و بفروشه
برای ابتدا درسته خیلی کم فروش میرفت ، ولی خدا رو شکر میکردم برای هر فروش و خوشحال بودم که خواهر همسرم به درخواست خودش دستی شده از دستای خدا
هیچ وقت قدرت و بهش ندادم و همیشه خدا رو حس کردم تو تمام فروشها،
تا اینکه یه تضادی برام پیش اومد و به فرمان خدا تصمیم گرفتم رابطمو باهاشون ( با خانواده همسر ) کم کنم ، خیلی کم طوری که حتی همسرم هم از این قضیه راضیه . تو این تضاد که به نفع من تموم شد مثل همیشه متوجه شدم خواهر همسرم و خانوادش ، منو بنده ی خودشون میدونن برای کاری که برام انجام میدن
منم که شدیدا دوره ی عزت نفس و کار کردم و ایمانم و تو این مدت یه جورایی غیرتی میشم رو خدا ، کسی حتی بخواد یه ذره فکر کنه که نقشی روی روزی رسوندن من داره ،
تصمیم گرفتم که دیگه به هیچ عنوان کارهامو و به اون ادم که خودشو خدای من میدونه ندم .
حالا من موندم و نجواها
دیگه چه جوری میخوای بفروشی ، نه اینستا داری ، نه میتونی بری دست فروشی دیگه بیچاره شدی ، دیگه نباف . کانال تلگرامتم که سالی یه نفر عضو نمیشه ،
چند روزه شدید داشتم با نجواها میجنگیدم و با خودم مدام میگفتم من از این کار ذست نمیکشم به هیچ عنوان
مدام حسم خوب و بد میشد و شک و تردید می اومد سراغم ، مثل همیشه گفتم خدا خودت بهم بگو
میدونم یه جای کارم میلنگه ، تمام باورامُ راجع به ثروت درست کردم ، هیچ ورودی منفی ندارم ، کنترل ذهنم خیلی دارم روش کار میکنم ، میدونم یه جای کارم ایراد داره ، من که هرچی گفتی ، گفتم چشم ، حتی اوایل کارم چند تا مرکز خرید رفتم و دونه به دونه خودم و کارمو معرفی کردم .
نه صد در صد یه جای کار ایراد داره.
و این نشان امروزم شد جواب من
به راستی که خدا همیشه به موقع میاد و هیچوقت دیر نمیکنه .
انگار خدا مثل یه مادر خیلی محکم سرم داد زد اونقدر که این مدت اذیتش کردم ولی اون با تمام اذیتای من هنوز خیلی عاشقمه دیگه گفت بسه ، بفهم چقدر به فکرتم این قدر شک نکن بهم اعتماد کن .
نمی دونین ،احساس کردم محکم بغلش کردم و زار زار گریه کردم
گفتم بهت قول میدم شکرگزار باشم خیلی بیشتر از قبل
بهت قول میدم دیگه شک نکنم
بهت قول میدم خدا جونم صبوری کنم
اونقدر اروم شدم که انگار واقعا مادرم بهم گفت من بدجور پشتتم ، اخه همیشه تنها پشت و پناهم تا قبل از این سایت مادرم بود و وقتی فوت شد من خیلی وقتا احساس میکردم خیلی تنهام ( نمی دونستم و خدا رو نمیشناختم که داشتن اون برام کافی ترینه )
اونقدر ارومم کرد خدا ،که دوست داشتم تا صبح بغلش کنم .
در ضمن استاد این عکسی که روی این فایل گذاشتین ،
من همیشه تو بچگیم یه همچین تصویری از بهشت تو ذهنم داشتم ، دقیقا همین شکلی
وقتی این تصویر و دیدم یقین پیدا کردم که شما تو بهشتین و بهشت و تو همین دنیا هم میشه تجربه کرد.
هر چی از خدا تشکر کنم کمه اصلا نمیتونم شکر این نعمت بزرگی که امروز بهم داد ، این ارامش و با کلمات بیان کنم ،
خیلی خوشحالم که این سایت و دارم ، واقعا این سایت الهی و بهشتیه.
استاد برای این نشان های روزانه واقعا سپاسگزارم که خیلی وقتا جوابامو تو همین جا گرفتم
بماند درس های بینظیری که برام داشته .
واقعا سپاسگزارم .
باسلام خدمت استاد عزیزم مریم جان
من تلاش میکنم روز به روز روی توحید عملی خودم کار کنم و مثال های متعدد از قرآن و اطرافم و همچنین اتفاقاتی که برای خودم افتاده بیاورم تا بیشتر خدای خودم را بشناسم و به ایمان صد و توکل بیشتری داشته باشم وقتی این شعر خوانده میشد دلم یه حال غریبی داشت و خیلی ناراحت بودم که چرا زودتر خدای خودم را نشناختم خدایی که اینگونه پیامبر خود را نجات میدهد همه ی بندگانش را نجات میده خدایی که اینگونه زیباست و من این همه زیبایی را نمیبینم اگر من توکل صد به او داشته باشم میتونم به تمامی آنچه که میخواهم برسم.
موضوع دیگه که میخواستم بگم در مورد این باران قشنگ و زیبا که دیشب دقیقا این اتفاق برای ما افتاد و بخاطر اینکه چیزی را فراموش کردیم وقتی باران شدید بود زیر باران بودیم هم حال دلمان عالی شد هم اینکه ایمانم به خدا قوی تر شد لبریز از حس عالی شدم حس اینکه امسال سال منه یه آدم متفاوت با دیدگاه متفاوت شده ام و خدا داده نعمت های بیشترش را به من نشان میدهد و از من میخواهد در عملم ایمانم را ثابت کنم تا اینگونه باران نعمت روی سرت بریزم و تو لذت ببری.
خیلی خوشحال خدای مهربانی دارم که استادی همچون شما را سر راه من قرار داده است تا من او را بهتر بشناسم استاد تو شمس تبریزی من هستی.
خداییییاااااا بابت وجود خودت و استاد مهربانم و زندگی عالی و قوانین بی نقصت شکرت میگویم.
خدایا صدهزار مرتبه سپاس گزارم.