توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 57 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    471MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۶
    30MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1907 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند هدایتگرم،

    ۵۴ مین روز از این مسیر الهی،

    الهی به امید تو…

    ●جایی که عشق باشد جان را خطر نباشد●

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته ی عزیزم

    و دوستان ارزشمندم،

    قبل از اینکه شروع کنم و بنویسم این نکات گهربار و ارزشمند این فایل بینظیر رو،

    استاد قشنگم با تمام وجودم تحسینتون میکنم چقدر با اعتماد بنفس چقدر با قدرت صحبت میکنید چقدر با عشق صحبت میکنید راجب توحید راجب موفقیتهاتون واقعا با چه قیمتی میشه این احساس خوب و اعتماد بنفس رو داشته باشی با چه قیمتی میشه این توحید رو داشته باشی چه قیمتی میشه گذاشت روی این باورها عزت نفس احساس خوب!!!

    با تمام وجودم تحسینتون میکنم،

    تحسینتون میکنم انقدر زیبا پر قدرت و با اعتماد بنفس و عشق صحبت میکنید شما شگفت انگیزید،

    انقدر با اعتماد بنفس و پرقدرت صحبت میکنید جز زیبایی و عشق توی ذهنم از شما چیز دیگه ای توصیف نمیشه❤

    توحید اصل و اساسه قرآنه از هر زاویه ای قرآن رو نگاه کنیم فقط توحید است.

    وقتی توحید رو درک کنیم باورهای توحیدی ایجاد کنیم زندگی عالی میشه.

    کل تاریخ بشریت انسان ها دنبال سه چیز بودند خوراک پوشاک مسکن،اما توی قرآن راجب این چیزها صحبت نشده که پیامبر شغلش چیه درامدش چیه لباسش چیه چی میپوشه،

    ولی قرآن راجب توحید صحبت میکنه راجب ایمان راجب باور راجب توکل صحبت میکنه،

    اگر ایمان و توحید درست شود بقیه مسائل خود به خود درست میشود نیازی نیست ما کاری کنیم،

    اصل توحیده اساس توحیده…

    یعنی ما در مسیرش قرار میگیریم به جاهایی هدایت میشویم افرادی سمت ما میآیند موقعیت هایی ایجاد میشود ایده هایی به ذهن می آید اتفاقاتی می افتد که مسائل حل میشود ثروت وارد زندگی ما میشود به صورت طبیعی همه چیز درست میشود،

    وقتی توحید درست شود ما سرشار از قدرت میشویم سرشار از عزت نفس اعتماد بنفس میشویم احساس ارزشمندی میکنیم احساس لیاقت میکنیم به همین دلیل است خداوند توی قرآن انقدر به توحید اشاره کرده است.

    خداوند مالک و قدرت جهان است و اون قدرت خلق زندگی ما را به خودمان داده است قدرت بی انتهای خلق زندگی هرکسی به خودش داده است.

    روی آدمها حساب نکنید وابسته نشوید،

    نه روی کسی حساب کنیم و نه کسی میتواند تاثیر منفی در زندگی ما بگذارد.

    خداوند قدرت خلق زندگی را به ما داده است و هیچ کسی هیچ قدرتی ندارد در زندگی ما.

    خودمان هستیم که زندگی خودمان را رقم میزنیم.

    این خداوند هست که کارها را انجام میدهد،

    هرکسی اگر بخواهد اگاهانه درد سر ایجاد کند به نفع ما کار میکند اگر در مسیر درست با باورهای درست باشیم.

    چون خودمان هستیم که اتفاقات را رقم میزنیم نه کسی دیگری.

    هرکدام ما تو یک دنیای مجزا زندگی میکنیم اون دنیای مجزای من توسط من رقم میخورد،

    وقتی ما نگرانیم یعنی شرک میورزیم یعنی قدرت میدهیم به غیر خداوند.

    به همین دلیل است که خداوند میگوید من غیر از شرک همه گناهان را میبخشم،

    کل داستان که یوسف در زندان ماند چون شرک ورزید، امکان نداره کسی شرک بورزه و تجربه ی خوبی از زندگی داشته باشد،

    تنها قدرت جهان رب است هیچ کس هیچ گونه قدرتی ندارد.

    وقتی ما به یک خواسته ای نمیرسیم یعنی یک عاملی توی ذهن ما و ترمزها است،

    خودمان عامل خوشبختی و خودمان عامل بدبختی خودمان هستیم،

    این نگاه توحیدی است که همه ی کارها رو انجام میدهد،

    نگاه توحیدی فارغ از دین و مذهب است اصلا به مذهب و دین خاصی ربطی ندارد

    نگاه توحیدی یک ایده ی درونی است

    نگاه توحیدی یک ایده ی ابراهیمی است.

    ثروت نعمت سلامتی خوشبختی سعادت به صورت طبیعی میبارد،

    درختان به صورت طبیعی میوه میدهند

    رودخانه ها به صورت طبیعی جریان دارند

    باران به صورت طبیعی میباره،

    میوه ها به صورت طبیعی رشد میکنند

    گیاهان به صورت طبیعی زاد و ولد میکنند

    نعمت و ثروت به صورت طبیعی ایجاد میشود اگر ما جلوی اونها را نگیریم با نگاه شرک الود…

    با قدرت دادن به عوامل بیرونی

    عوامل بیرونی میتونه دلار باشه کسب و کار رقیب باشه …

    اگر در مسیر درست قرار بگیریم هر اتفاقی هر زلزله ای هر سیلی هر حکومتی هر اطلاعاتی فقط به شما خدمت میکند این باور اصله اساسه

    نه روش بازاریابی نه تبلیغات جلب مشتری…

    اصل توکله اصل توحیده اصل ایمانه،

    وقتی در مسیر توحید قرار میگیریم هدایت میشویم به مسیرهای بهتر روش های بهتر ایده های بهتر هدایت میشویم به ثروت نعمت برکت رحمت خداوند،

    زیبایی تاثیر گذاری ما تغییر میکنه همه چیز حول اون محور توحید میچرخه،

    همه چیز توسط باورهای توحیدی میچرخه،اگر باور توحیدی درست بشه همه چیز درست میشود.

    فاکتور اصلی توحید است.

    فاکتور اصلی من با افکار توحیدی با باورهای خودم دارم زندگی خودم رو رقم میزنم،

    اگر قدرت رو از دیگران بگیرم و به خدای خودم بدهم خدای من قدرت رو به من داده،

    خداوند بارها گفته به بندگانش ظلم نمیکنه خداوند میگه هر چیزی بخواهی به تو میدهم

    من مسخر کردم زمین و آسمان را برای تو

    خداوند میگه به من توکل کن که خداوند متوکل کنندگان را هدایت میکند،

    خداوند میگه من به همه ی شما کمک میکنم چه توی جهنم بخواهید بروید چه توی بهشت بخواهید بروید…

    خدای مهربانم به راه پاک راه درست راه خودت هدایتمان کن به راه کسانی که به آنها نعمت برکت رحمت قدرت ثروت دادی…

    به بهترین زمان و مکان هدایتمان کن.

    الهی آمین.

    ((ما را بجز خیالت، فکری دگر نباشد

    در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد

    کی شبروان کویت آرند ره به سویت

    عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد

    ما با خیال رویت، منزل در آب و دیده

    کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد

    هرگز بدین طراوت، سر و چمن نروید

    هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد

    در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه

    جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد

    گر با تو بر سرو زر، دارد کسی نزاعی

    من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد

    دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها

    لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟

    در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان

    باید که در میانه، غیر از نظر نباشد

    چشمت به غمزه هردم، خون هزار عاشق

    ریزد چنانکه قطعا، کس را خبر نباشد

    از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش

    آبی زند بر آتش، کان بی جگر نباشد))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    شهرزاد ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1872 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم سلام دوستان همسفرم

    فایل روز ۵۴ ام سفرنامه

    استاد عزیزم این فقط شما نیستین که دوست دارین ساعتها از توحید بگین، ماها هم عاشق ساعتها شنیدن کلام ناب شما هستیم. اونقدر قشنگ با خدا آشتیمون دادین که نمیتونم وصفش کنم. اونقدر احساس خوبیه که اینروزا که میخوام برای کسی دعا کنم میگم کاش خدای خودش رو پیدا کنه اونوقت نه فقط این مشکلش که تمام مشکلاتش حل میشه ، نه تنها مشکلش حل میشه ، آرامش و امنیتی رو تجربه میکنه که تو عمرش تجربه نکرده.

    خیلی خوشحالم که لیاقت شنیدن این کلام ناب رو دارم.

    یه باوری دارم استاد عزیزم اونم اینکه اگر کسی بیاد این سایت و یه مدتی مونده باشه و با شنیدن این فایلها اشکش دراومده باشه، قلبش لرزیده باشه و نتایجی دیده باشه، بعد ول کنه بره، و زندگیش برگرده به همون مسیر قبل ، خدا هرگز دیگه نمیبخشش.

    چون واضح تر، ساده تر، قابل فهم تر و پدیرفتنی تر از این دیگه نمیشه این مسائل رو توضیح داد.

    چقدر عالی توضیح دادین که در قرآن از امرار معاش پیامبران و دغدغه اونها بابتش صحبتی نشده. قرآن یکپارچه داره از توحید میگه.

    چقدر عالی توضیح دادین اگر باورهای تویحیدی مون رو تقویت کنیم مسائل حل شده هست و ثروت و نعمت و خوشبختی بطور طبیعی وارد زندگیمون میشه. همونطور که درختان بطور طبیعی میوه میدن، خورشید بطور طبیعی نور و گرما میده، رودخونه ها بطور طبیعی جریان دارن و چمنها و سبزه ها بطور طبیعی رشد میکنن. این طبیعی ها رو ما چه بی تفاوت از کنارشون رد میشیم.

    چقدر قشنگ میگین بیاین نگاهها و باورهای شرک آلود رو بزاریم کنار و بزاریم این جریان طبیعی وارد زندگیمون بشه.

    نگاههای شرک آلودی مثل اینکه نکنه رقیب زیرآبم رو زده، نکنه روشهای تبلیغاتیم خوب نیست، نکنه دلار فلان بشه، نکنه دکترم خوب نیست، نکنه چهرم خوب نیست ، نکنه ترامپ دولت ، برجام و …. صدها نکنه دیگه مانعم بشن و برام دردسر درست کنن.

    همه چیز رو در نظر میگیریم و بهش قدرت میدیم و به این راحتی قدرت خداوند و قدرتی که قدرت رو به خودمون داده فراموش میکنیم.

    چقدر عالی جواب این عقیده رو دادین که بعضیها فکر میکنن راه و روششون توحیدی هست ولی خب خدا براشون سعادت دنیوی نخواسته و وعده داده همرو یکجا اخرت بهشون میده. و جواب شما اینه که:

    اون خدایی که توی قرآن هست دنیا و آخرت رو با هم خواسته.

    اون خدایی که توی قرآن هست گفته خدا به بندگانش ظلم نمیکنه، خودشون به خودشون ظلم میکنن.

    اون خدایی که توی قرآن هست میگه من مسخر کردم زمین و آسمان را برای شما.

    اون خدایی که توی قرآن هست میگه به من توکل کن که من متوکلان رو دوست دارم و هدایتشون میکنم.

    اون خدایی که توی قرآن هست میگه ما به همه شما کمک میکنیم چه اونهایی که بخوان برن جهنم و چه اونهایی که بخوان برن بهشت.

    بیاین باورهامون رو درست کنیم. بیاین اصل رو بفهمیم تا هدایت بشیم به طبیعی زندگی کردن.

    اگر بفهمیم اصل توحیده، همه چیز درست میشه.

    ممنون استاد عزیزم. دلم میخواد بگم صد در صد خدای شما خاص هست اما شما هم استاد خاصی هستین. چون میتونستین به زندگی سراسر خوشبختی خودتون برسین کاری به کسی هم نداشته باشین.

    اما اینکه بخواین رسالتی رو بر دوش بگیرین و به این زیبایی و سخاوت انجامش بدین خاص بودن نمیخواد؟ قطعا میخواد.

    استاد عزیزم دیشب تا الان خیلی منتظر بودم یه خبری بهتون بدم.

    از وقتی با شما آشنا شدم خیلی دلم میخواست به خانوادم از شما بگم و با هم ، هم مسیر بشیم. یه کوچولو بهشون پیشنهاد دادم. چیزی نگفتن منم پیگیری و اصرار نکردم اصلا. اما برادر کوچیکم گفت خودش مرداد ۹۹ یعنی همون موقع که من عضو شدم اونم عضو شده. خیلی خوشحال شدم و جالب هم بود زمان عضویتش. ولی درباره اموزه های شما اصلا باهم صحبت نمیکردیم. بخصوص که دور هم هستیم از هم. دیروز غروب زنگ زد این برادرم و گفت خواهر من دیشب قدم اول رو خریدم اگر میخوای توهم استفاده کن.

    من که بی نهایتتت خوشحال و ذوق زده شدم و اصلا باورم نمیشد.

    دیگه تو ذهنم همش این بود و خوشحال بابتش، نمیدونم موقع خواب چی شد یاد حرفهای خانم شایسته عزیزم افتادم که میگفت ما هرکدوم از افراد خانوادمون جدا جدا محصول میخریم. با این فکر خوابیدم.

    صبح بازم خیلی خوشحال بودم که قدم اول رو داریم. اما یه جورایی دودل هم بودم. گفتم خدایا نمیدونم با این روره شروع کنم. تصمیم گرفتم بیام توی سایت و از نشانه کمک بخوام.

    با درخواست و امید زدم روی مرابسوی نشانه ام هدایت کن.

    استاد اون فایل نحوه واقعیت دادن به خواسته ها قسمت اول اومد. همون که توی اینستا هم گذاشتین و من از کامنتی که زیر اون فایل پین کرده بودین که یه دوستی گفته بود با فایلهای سفرنامه همراه بشین تصمیم گرفتم بیام این قسمت روز شمار تحول زندگی من و این مسیر رو شروع کنم.

    توی اون فایل به وضوح محصول جهان بینی توحیدی معرفی شده بود.

    امروز هم که اومدم فایل ۵۴ سفرنامه رو کار کنم این فایل بود. توحید عملی

    با اینکه من مد نظرم بود یا عزت نفس یا راهنمای عملی دستیابی به رویاها رو تهیه کنم یجورایی نظرم عوض شد که شاید اول باید این جهان بینی توحیدی رو تهیه کنم.

    در هر صورت به این نتیجه رسیدم که ۱۲ قدم رو فعلا شروع نکنم . امیدوارم درست فهمیده باشم.

    بهرحال فعلا همین سفرنامه رو با عشق ادامه میدم ببینم بعدا چی میشه.

    ممنون بابت همه چیز❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب در پیج استاد عباس منش عزیز

    امروز جلسه 54 ام من از روشمار تحول زندگی من است

    واقعا تحول زندگی من است

    تمام این نکات را که می نویسم هم زمان با صحبتهای استاد دارم تایپ می کنم تا هم برای ذهنم اوکی بشود و منطقی و هم بعد که بر می گردم و می خوانم بدونم کجا بودم و به کجا رسیدم

    می دانم که قدرت مطلق این جهان فقط خداوند است

    و من خودم خالق زندگی خودم هستم

    خودم هستم که می توانم خوب و بد را برای خودم رقم بزنم

    چقدر زیبا که حالا می فهمم روی قدرت هیچکس حساب نکنم

    و هیچ کس نمی تواند تاثیر منفی در زندگی من بگذارد

    هیچ کس نمی تواند من را اذیت کند مگر خودم با فکر و باورهایم آنرا را برای خودم بسازم

    همیشه دنبال این بودم که خودم کارهای خودم با کمک دیگران انجام بدم ولی حالا می فهمم که باید روی خودم حساب کنم

    و از خداوند کمک بگیرم و اینگونه خودا دستان خودش را بصورت افراد روی زمین در زندگی من قرار می دهد تا کمک آنها باعث پیشرفت من بشود

    می دانم که آنها وسیله ای هستند تا من را به هدف خودم برسانند

    آنها پلی هستند برای عبور من از روی موانع و مشکلات

    خداوند اگرمن به او تکیه کنم هرگز پشت من را خالی نخواهد کرد

    او تنها ترین و بهترین پشتیبان من هست و خواهد بود

    می دانم که هیچ کس در زندگی من تاثیری ندارد مگر آنکه من آنرا باور کنم و اورا بزرگ کنم

    خدارا ممنون هستم که هر روز که می گذرد من را بیشتر در این مسیر همراهی و هدایت می کند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1469 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه

    عالی بود

    دوباره بیدار شدم با این فایل

    اصل توحیده، اینکه عوامل بیرونی هیچ قدرتی تو زندگی من ندارن حالا عوامل بیرونی هر چی بخواد می تونه باشه چه فلان فرد فلان دولت فلان کار فلان تصمیم فلان کشور فلان مسئله و…

    اگه من در مسیر درست باشم هر کاری و هر عامل بیرونی به من کمک میکنه فارغ از نیت افراد ، اینکه مثلا بخوان با فلان کار به من آسیب برسونن نمی تونن اگه من نترسم و باورشون نکنم و قدرت رو به خدا بدم و بگم اون محافظ منه ، اونا هیچ تاثیری تو زندگیم ندارن چه در جهت مثبت چه در جهت منفی

    اگه من در مسیر درست باشم کارم انجام میشه

    قدرت در اختیار خداونده اون به من قدرت خلق زندگیم رو داده من بوسیله باور هام زندگیم رو خلق می‌کنم خدا منو به مسیر هایی هدایت میکنه که باور هام بهم ثابت بشن اونا رو تجربه کنم

    برای همینه که هرکس یه دنیای مجزا داره و هر کس مالک و خالق دنیا ی مجزا خودش هست

    باور های من زندگی خودم رو میسازه نه زندگی داداشم مادرم خانواده ام دوستم و…

    هر کس مسئول اعمال رفتار و گفتار خودشه

    خدا به بنده هاش ظلم نمیکنه اما مردم به خودشون ظلم میکنن

    خدا منبع تمام خوبی هاست خدا ثروته عشقه سلامتیه لذته آرامشه هیجانه و هر چیز دیگه ای که اسمش خوبیه

    تسلیم خدا بودن رو باید در عمل نشون بدم نه فقط حرف باید شرک نورزم و روی عوامل بیرونی حساب نکنم و قدرت رو فقط و فقط به خدا بدم

    فرمانروای جهانیان

    اون فرمانرواس اون

    خدا قوانینی برای جهان گذاشته باید تسلیم قوانین اون باشم و از اونا پیروی کنم قوانینی که باعث خوشبختی من در دنیا و آخرت میشه

    و این یعنی زندگی توحیدی

    قرآن میگه

    مومنان نه ترسی دارن و نه غمگین می شوند

    یعنی افراد با ایمان،، شاد هستن و احساس خوب دارن یعنی لذت می برن در هر لحظه ،

    همون قانون که میگه احساس خوب = با اتفاقات خوب

    خدایا شکرت

    چه چیزایی داری بهم میگی

    خدایا شکرت بابت این کامنت بابت سلامتی من بابت نعمت های عالیت بابت موبایلم بابت آرامشم احساس خوبم زندگی خوبم قوانین دقیق و ساده ات

    خدایا شکرت ،شکرت که در مسیر درستم در مسیر بندگی تو و شناخت و پیروی از قوانینت

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    فخرالسادات حسنی عطار گفته:
    مدت عضویت: 1187 روز

    سلام من از بچگی هیچ موقع ازکسی یا چیزی نمیترسیدم وتقریبا شجاع بودم هیچ زمانی تهدید کسی روم تاثیری نداشت وتوی خانواده همه میگفتن نترس هستم ولی روی ادمهای اطرافم خیلی حساب باز میکردم و فکرمیکردم باید برای زندگیم متکی به ادمای ثروتمند وبانفوذ باشم وبرای همینم همین گزینه ها اولین انتخاب من واسه پیداکردن دوست واشنا بود ووقتی روی اونا حساب میکردم بدترین ضربه ها رو می خوردم وپشت منو خالی میکردن ولی الان یادگرفتم فقط روی خداحساب بازکنم وتوحید رو سرلوحه زندگیم کنم چندروزه پسرم میگه موتور میخواد واسه رفتن به دانشگاه وسرکار الان شرایط خرید به صورت نقدی رو ندارم ولی قسطی هم نمیخوام بخرم از طرف دیگه هم باموتور زیادی موافق نیستم ومیترسم که نکنه مشکلی پیش بیاد واینم شرکه چون خداوند ازهمه بندگانش حفاظت میکنه امروز به خداگفتم من درانجام این کار ناتوانم توهمه چی رو میدونی ولی من چیزی رو نمیبینم ونمیدونم پس همه چیزرو به خودت میسپارم کمکم کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1265 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    روز 54سفرنامه

    توحید عملی 6

    نمیدونم از کجا شروع کنم از دیشب همینجوری داره پرده ها برام برداشته میشه و آگاهی پشت آگاهی خدای من از چی بگم از کجا بگم.

    دیشب کلی از ترمز های ذهنیمو پیدا کردم و همینجوری که داشتم پیداشون میکردم و سرخوش بودم دوباره ترمز بعدی و ترمز بعدی بوم بوم همینجوری چندین تا ترمز اساسیمو پیدا کردم.

    ولی اصل و اساس همه ی اینا توحید بود با اینکه همیشه دوست داشتم توحیدی باشم ولی اصلا درک نمیکردم توحید رو وقتی تو کامنتای بچه ها میخوندم که مینوشتن ما به دنبال پول و ثروت اومده بودیم ولی خدارو پیدا کردیم ته دلم یه چیزی میگفت اینا همش شعاره.

    یه نگاه انسانگونه به خدا داشتم میگفتم اینایی که دارن میگن خدا همه چیزه وقتی به خدا برسی دیگه هیچی برات مهم نیست همه چی خودش جور میشه میگفتم اینا به خاطر این این حرفارو میزنن که خدا داشته هاشونو ازشون نگیره و یه جورایی ببخشید میگفتم اینا دارن چاپلوسی خدارو میکنن.میگفتم خب درسته که با خدا باشی به آرامش میرسی ولی خب پول خیلی مهمه مگه میشه به جایی رسید که بگی وقتی خدارو داری دیگه به هیچ چیزی نیاز نداری.

    خلاصه که دلم میخواست باور کنم ولی به خاطر شرکهایی که تو وجودم بود به خاطر ترمزهایی که داشتم نمیتونستم باور کنم.

    همش میگفتم خدایا یعنی استاد به چه باوری رسیده که اینقدررررررررر آرامش داره اینقدرررررر خیالش راحته اینقدرررررر مطمئن در مورد همه چی حرف میزنه.یعنی منم میتونم به این حد از ایمان برسم؟

    دیروز یه باوری برام بولد شد که پول درآوردن خیلی راحته.این بزرگترین ترمز من بود همیشه در موردش مقاومت داشتم ولی دیروز که بهش فکر کردم دیدم اون مقاوتهای قبلی رو ندارم همینجوری هی بهش پرو بال دادم گفتم آره چرا که نه پول درآوردن راحتترین کار دنیاست.به چه شرطی؟ به شرطی که به توحید برسی.

    خدااااای من این چه ربطی توحید میتونه داشته باشه؟

    همیشه وقتی به این فکر میکردم که چرا سالن مشتری نداره میگفتم خب مهرت من کمه باید خیلی رو مهارتم کار کنم باید دوره ببینم باید تبلیغات کنم(با اینکه مدتهاست دارم رو خودم کار میکنم ولی هنوزم باورم این بود که درسته که همه چی باوره ولی خب نمیشه که تبلیغات نکرد پس مشتریا از کجا قراره منو پیدا کنن.درسته که همه چی باوره ولی مهارت من هم خیلی تاثیر داره روی افزایش مشتری.درسته که همه چی باوره ولی خب ظاهر آرایشگر هم خیلی مهمه چون مشتری اول نگاه به ظاهر آرایشگر میکنه بعد میاد)خلاصه که کلیییییی ترمز داشتم و خودم خبر نداشتم.

    با خودم گفتم خب اینا چه ربطی به توحید داره .خودمو کنکاش کردم دیدم خب اگه من خدارو باور داشته باشم و باور داشته باشم که خدا روزی رسان منه نه مشتری دیگه وقتی یه مشتری میاد با خودم نمیگم بزار کارشو عالی انجام بدم راضی باشه و بشه مشتری ثابت من.اگه من باور کنم که خدای اون مشتریه که داره از طریق این آدم به من روزی میرسونه نه خود اون مشتری دیگه زور بیجا نمیزنم برای نگه داشتنش دیگه سرمو کج نمیکنم پیش مشتری که هزار تا عیب و ایراد از کارم بگیره و من به خاطر اینکه داره بهم پول میده بگم خب حق با مشتریه چون داره پول میده بهم اگه من باور کنم که خداوند رزاق منه به ظاهر خودم ایراد نمیگیرم که مبادا

    مشتری از ظاهر من خوشش نیاد و بگه این چه آرایشگریه و دیگه نیاد من اگه باور کنم که خداوند رزاقه مدام حسمو بد نمیکنم و تو منجلاب رقابت نمی افتم که ببین همه چقدر دارن خوب تبلیغ میکنن تو اصلا بلد نیستی تبلیغ کنی.تو عقب موندی از همه.

    اگه من باور کنم رزاق خداست روزی دهنده تنها و تنها خداست و تنها شرطش اینه که من باور کنم که تنها روزی دهنده خداست.دیگه زور نمیزنم برای اینکه مشتری ازم راضی باشه میگم تنها خداونده که روزی رسانه و خداوند هم بی نهایت دست داره برای روزی رساندن به من .اگه باور کنم روزی دهنده فقط خداست پیش مشتری گردن کج نمیکنم میگم این کار منه میخوای بخوای نمیخوای به سلامت و میدونم که خدا از بینهایت دستانش به من روزی میرسونه .اگر باور کنم که خداوند روزی رسان من نداشتن هیچ گونه تبلیغات حسمو بد نمیکنه فکر نمیکنم که از بقیه عقب موندم چون تنها خداونده که روزی دهنده است و من در رقابت با کسی نیستم.خداوند بی نهایت دست داره برای رساندن روزی به من و این دستها منو هر جایی که باشم پیدام میکنن حتی اگه توی یه کوره دهی در نا کجا آباد باشم .و قرار نیست من خودمو بکنم تو چشم مشتری تا منو پیدا کنه.

    اگر من باور داشته باشم که خداوند روزی دهنده ی منه دیگه هر روز دغدغه و استرس اینو ندارم که زودتر بیام سالن تا قبل از رسیدن مشتری موهامو سشوار کنم و به خودم برسم تا مبادا مشتری موهای فرفری و وز منو ببینه.اگه باور کنم خداوند رزاقه میگم من همینم که هستم .خوشگل ترین زشت دنیا.چیه مگه،؟ مهم اینه که من خودم خودمو همینجوری که هستم دوست دارم.قرار نیست بقیه هم همونجوری منو ببینن که خودم خودمو میبینم.اصلا بزار فکنن من زشتم .بزار فکر کنن من یه آرایشگر ژولیده ام .مگه فکر اونها تاثیری روی دوست داشتن من نسبت به خودم و یا تاثیری روی میزان روزی ای که خدا میخواد بهم بده داره.معلومه که نداره.

    پس بیا خودمونو خلاص کنیم از یک عاااااالمهههههه نشدن های غیرممکن.

    بیا قربانی کنیم این خواسته های ناممکن رو تو به آرامش برسیم تا به شادی برسیم.

    تو دلت میخواد همیشه راحت باشی خودت باشی اونجوری که راحتی لباس بپوشی و موهاتو همون حالت فر بزاری بمونه دلت میخواد هرجا میری خودت باشی و دغدغه ی آماده شدن نداشته باشی و خیلی زود و راحت آماده شی ولی ترمز هایی داری که باین خواسته هات همخونی نداره خواسته هایی داری که غیر ممکنه.این ترمز ها چین؟ تو از یه طرف دوست داری که خودت باشی دوست داری که راحت باشی از یه طرف دیگه دوست داری بقیه هم از تیپ تو خوششون بیاد دوست داری هم خودت باشی هم بقیه از مدل موی تو خوششون بیاد از راحت بودن تو خوششون بیاد از از بی آرایش و ساده بودن تو خوششون بیاد دوست داری که راحت باشی و خودت باشی از طرفی هم میخوای بقیه تاییدت کنن.تا زمانی که این ترمزهارو داری هرگز و هرگز و هرگز تو نمیتونی راحت باشی تا زمانی که این ترمزهارو برنداری نمیتونی خودت باشی هر جوری که دوست داری باشی نمیتونی احساست رو خوب نگه داری.تو باید این خواسته های غیر ممکن رو این نشدن هارو قربانی کنی تا راحت باشی.تو باید خواسته ی تایید شدن توسط بقیه رو قربانی کنی تا بتونی راحت باشی تا بتونی انجوری که دوست داری و راحتی لباس بپوشی.تو باید خواسته ی خوش اومدن دیگران رو قربانی کنی تا بتونی راحت باشی تا اونجوری که خودتی باشی.تو هیچ وقت نمیتونی تیپی بزنی که همه تاییدت کنن تو هیچ وقت نمیتونی رضایت همه رو بگیری تو هیچ وقت نمیتونی کاری کنی که دیگران از سادگی تو از راحت بودن تو خوششون بیاد.

    بگو خوششون نیاد بگو تاییدت نکنن تو از این ترمزها رها شو تا دیگه برات مهم نباشه تایید دیگران.تا بتونی خود واقعیت باشی.تا راحت باشی.

    تو هم دوست داری موهاتو سشوار نکشی که جنس موهات خراب نشه از طرفی میگی مشتری الان موهای فر منو ببینه زشته.تو از یه طرف راحت بودن خودت برات مهمه از طرف میگی اگه موهامو سشوار نکشم اگه خوش تیپ نباشم مشتری منو جدی نمیگیره.یعنی هم خواسته ی اینو داری که راحت باشی هم باورت اینه که اگه راحت باشی مشتری دیگه پیش تو نمیاد.هم دوست داری راحت باشی هم باورت اینه که مشتری براش تیپ و قیافه ی تو مهمه و به خاطر تیپ و قیافه ی تو میاد.اگه لباس درست نپوشی اگه موهاتو سشوار نکنی مشتری چه فکری میکنه الان میگه این چه آرایشگریه که موهای خودش اینقدر فرفری و وزه.

    در صورتی که مشتری به خاطر تیپ و قیافه ی من نمیاد پیش من به خاطر باورهای من خدا هدایتش میکنه به سمت من چون خداونده که تعیین میکنه چقدر روزی از چه طریقی به دستم برسه باورهای منه که مقدار روزی و مشتری منو تعیین میکنه نه تیپ و قیافه ی من.

    تو دوست داری راحت باشی و خودت باشی و هر کاری دلت میخواد بکنی و از طرفی دوست نداری که کسی قضاوتت کنه.و چون دوست نداری قثاوت شی مدام داری در شرایطی قرار میگیری که قضاوت شی.تو برای اینکه رها شی برای اینکه با آرامش و راحتی برسی باید این خواسته رو قربانی کنی که دوست داری قضاوت نشی.تو باید رها کنی این خواسته رو چون غیر ممکنه چون هرگز و هرگز و هرگز نشدنیه.باید رهاش کنی تا بتونی خودت باشی.بگو قضاوتت کنن بزار که هرطور دوست دارن قضاوتت کنن مگه میتونن تاثیری روی روزی تو بزارن مگه میتونن تاثیری روی دوست داشتن تو نسبت به خودت بزارن.

    تنها کاری که لازمه انجام بدی اینه که خداوند رو به عنوان تنها رزاق و قدرت جهان باورش کنی.

    تو مسوول این نیستی که کاری کنی بقیه از دستت ناراحت نشن.تو فقط میتونی احساس خودتو خوب نگه داری وکاری رو انجام بدی که حست خوب بشه.تو دوست داری که آزاد باشی تو دلت میخواد که شاد باشی از غصه ها رها باشی این خواسته ی توئه ولی یه ترمزی داری که مانع این میشه که تو بتونی شاد باشی اونم اینه که دوست داری دیگران ناراحت نشن.این که دیگران ناراحت بشن یا نشن اصلاااااااا کنترلش دست تو نیست به خاطر همینه که غم و غصه تو دلت داری به خاطر اینه که خواسته ای رو داری که شدنی نیست .تو باید این خواسته رو ها کنی باید این خواسته رو قربانی کنی تا به شادی برسی.تا قلبت پر از شادی باشه.تو نمیتونی همزمان هم شادی رو بخوای هم بخوای دیگران از دستت ناراحت نشن.

    خب بشن.این اصلا دست تو نیست.اونا خودشونن که در هر لحظه انتخاب میکنن به چی توجه کنن و چه احساسی داشته باشن.تو مسوول احساس اونا نیستی. تو فقط میتونی احساس خودتو خوب کنی نه بقیه رو.پس خودتو رها کن از این نشدن ها از این غیر ممکن ها تا به شادی برسی تا قلبت آروم بگیره تا خوشحالی رو تجربه کنی.

    وقتی که مقاله این قسمت رو خوندم به قدرییییییی دلم آروم گرفت که نگو…

    وقتی رسیدم به این قسمت که توحید یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازه ی او به رب متصل اند برق از سرم پرید گفتمممممممم خداییییییی من این همون ترمزیه که من نمیتونستم بفهممش .هربار که به خودم میگفتم که تو مسوول خونوادت نیستی اونا به محظ اینکه اراده کنن خدا هدایتشون میکنه نمیتونستم کامل این موضوع رو بپذیرم و هنوز ترسهایی تو وجودم داشتم که اگر هیچ وقت اراده نکنن چی ولی خب باز هم سعی میکردم احساسمو خوب کنم و قبول کنم که من هیچ قدرتی در این باره ندارم وقتی که این جمله رو خوندم انگار یه مهر باطل به تمام افکار پوچ و نگران کننده ام زده شده.انگار دیگه حجت بر من تمام شد که آقا این ترسی که تو دلته فقط از نداشتن ایمانه فقط از نداشتن توحیده.باور به اینکه خونواده ی تو به اندازه ی تو به رب متصل اند یعنی خود خود خود توحید.

    من خواسته ام اینه دوست ندارم با آدمهای منفی رفت و آمد کنم ولی یه باور خلاف این خواسته ام دارم که من وظیفمه که مهمونی بدم و گرنه خیلی زشته.یعنی این مهمونی دادن تو ذهن من یک اصل تعریف شده یک قانون تعریف شده که تو حتما باید مهمونی بدی وگرنه آدم بدی هستی.

    این ترمز ذهن منه که باید برداشته شه.

    هیچ کس هیچ وظیفه ای نداره که مهمونی بده هر کس خودش انتخاب میکنه چه سبک زندگی رو.اگر خونواده ی همسرم همیشه مهمونی میدن خودشون اینطور خواستن.ولی این با خواسته های من در تضاده.من آرامش رو دوست دارم راحتی رو دوست دارم دلم میخواد با کسانی رفت و آمد کنم و دوستانی داشته باشم که مثل خودم طرفدار راحتی و آرامش باشن.یه غذای ساده درست کنم خودمو به زحمت نندازم به برنامه هام به راحتی برسم .حتی مهمون میاد خونم غذای خودشو میوه ی خودشو بیاره.منم میرم جایی غذای خودمو ببرم.هیچ کسی وظیفه نداره کاری کنه به من خوش بگذره تو مهمونی من هم وظیفه ندارم کاری بکنم که به مهمونام خوش بگذره.دوست دارم با آدمهایی رفت و آمد کنم و دوست باشم که هم راستا با خواسته ها و اهداف من باشن و به رشد بیشتر من کمک کنن.من عاشق راحتی ام.دوست دارم با کسانی رفت و آمد کنم که آدمای راحتی هستن و هیچ چیزی رو سخت نمیگیرن.دوست دارم با آدمایی رفت و آمد کنم که با خیال راحت خودم باشم و هرطوری که راحتم و دوست دارم رفتار کنم و نگران قضاوت شدن نباشم.

    پول در آوردن مثل آب خوردنه به راحتی آب خوردن.میدونی چرا چون تو اصلاااااااا قرار نیست کار خاصی بکنی فقط کافیه باور کنی که قرار نیست کاری بکنی خدا بی نهایت روزی بهت میده.فقط کافیه باور کنی که براحتی میده بدون اینکه قرار باشه تو کاری بکنی خداوند بی نهاااااایت رزق بهت میده بی نهاااااااایت روزی بهت میده.بی نهایتتتتتتتتت.به راحتیییییییی راحتتر از آب خوردن .چون پول درآوردن به این نیست که حتما باید کاری بکنی فقط باید باور کنی که اتفاقا قرار نیست کار خاصی بکنی.همیننننن.به همین راحتییییی.راحتتر از آب خوردن.چون این خداست که ررزق رو میده ثروت رو میده اونم فقط به اندازه ای میده که تو باور کنی میده.هرچقدررررر که بتونی باور کنی بهت میده.

    با اینکه اینهمه فایل گوش دادم که بابا توحید آی ملت توحید.همه چی توحیده این اولین باری هست در عمرم که تونستم مزه ی توحید رو بفهمم که توحید یعنی چی.منی که تازه یه سر سوزن درک کردم توحید رو دارم میپوکم میخوام منفجر شم اونوقت استاد الان دیگه ببین کجای داستانه.

    خدای من ….

    اگه من هم به اون حد از ایمان و توحید استاد عباس منش برسم آیاد زنده خواهم بود آیا میتونم این حجم از احساس خوب رو تو این جسم خاکی جا بدم.حتی فکر کردن بهش هم منو دیوانه میکنه.

    خدااااای من چجوری شکرت کنم از این بمباران حس خوب؟

    شکر شکر شکرررررررررررررر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      سلاااام صفورا خانم گل رفیق توحیدی ام

      مشخص الان در کجایی چون انرژی پاکش بمنم رسیده خیلی دلم گرم شد خیلی خاص بود دل نوشته ات خیلی خاص بود موفقیتت لذت بردم و دلم گرم شد ممنونم ازت که نور شدی در راه تاریکم متشکرم ازت که نور شدی برای دیدن بهترم ممنونم خواهر گلم خیلی این حس و دوست دارم زیباترین حس دنیاست وقتی جواب باورهاتو میگیری وقتی تماشا میکنی و پول خودش میاد وقتی عشق میکنی و پول خودش میاد خدایا این حس و میخوام هم برای خودم هم برای تک تک دوستانه عباس منشی ام خدایا شکررررررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    فاطمه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1780 روز

    بانام خدای مهربان. سلام خدمت استاد عباسمنش دوست داشتنی.چقدر لذت بردم از دیدن این فایل پر از آگاهی.چقدر احتیاج داشتم به این فایل.خدارو شکرک امروز هدایت شدم به این فایل.استاد عزیزم چند وقتی هست که یک بیماری سراغم اومده و مدتی تحت درمان هستم .دو روزی بود ترسهام شروع شده بودن .نجواهای شیطان من رو رها نمیکردن .از خدا کمک میخواستم ک کمک کنه .دوباره منو ب راه راست هدایت کنه.خلاصه که خیلی به بیماریم قدرت داده بودم ودر حال شرک ورزی بودم .امروز قرآن رو باز کردم و از خدا عمیقا کمک خواستم و خدای حکیم هم جوابم رو داد و ی آیه از سوره انعام بود که خدا ب من گفت به کجا رو میکنی .ک یکدفعه به خودم اومدم که تمام ترسهای این چندروز به خاطر روی برگردانم از خدا بود.بعداز دیدن این آیه قرآن وارد سایت شدم واین فایل نظرم رو جلب کرد چقدر این فایل آگاهی هاش برای من بود .یعنی استاد هر چه میگفتید من به خودم میگرفتم و به من یادآوری می‌کرد که دچار شرک شدم وقدرت رو به بیماریم دادم و از خدای بزرگ دور شده بودم .اشک می‌ریختم واستغفار کردم و به لطف خدا حالم خیلی بهتر شد وآرامش خوبی گرفتم و به خودم گفتم که بیماری من ک قدرتی نداره .قدرت فقط از رب هست چرا باید نگران باشم وبترسم .خدارو شکر که بااین فایل عالی شما خدا به من تلنگر زد که مسیر درست ومستقبم رو باید بروم بقیه اش که سلامتی من هست رو خداوند قدرت داره که به من بده .ومن هم باید باورهای توحیدی قدرتمندانه برای خودم جایگزین کنم.ازشما استاد گرامی وهمکارانتون که اینقدر با خلوص برای سایت ارزشمندتان کار می‌کنید کمال تشکر دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1355 روز

    به نام خدای معجزه ها و خیر و خوبی های بینهایت

    سلام به همگی

    “اون خدایی که توی قرآن هست، میگه خداوند به بندگانش ظلم نمیکنه، بندگان دارن به خودشون ظلم میکنن.”

    بررسی ریشه ظلم

    اوست کسى که این کتاب [=قرآن‌] را بر تو فرو فرستاد. پاره‌اى از آن، آیات محکم [=صریح و روشن‌] است. آنها اساس کتابند؛ و [پاره‌اى‌] دیگر متشابهاتند…[آل عمران 7]

    فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ

    پس از آن، ستمکاران حکم خدا را به غیر آن که به آنها گفته بودند تبدیل نمودند، و ما بر آن ستمکاران به کیفر بدکاری و نافرمانی آنها عذابی سخت از آسمان نازل کردیم.(بقره 59)

    وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰکِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ۖ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ ۖ وَمَا زَادُوهُمْ غَیْرَ تَتْبِیبٍ

    و ما بر آنان ستم نکردیم، ولی آنان بر خویشتن ستم ورزیدند، پس هنگامی که عذاب پروردگارت فرا رسید، معبودانی که به جای خدا می پرستیدند، چیزی [از عذاب را] از آنان دفع نکردند، و به آنان جز خسارت و هلاکت نیفزودند.(هود 101)

    هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَهُ أَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ ۚ کَذَٰلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    آیا جز این است که چشم به راهند که فرشتگان نزدشان بیایند، یا فرمان پروردگارت فرا رسد؟ گروهى نیز که پیش از ایشان بودند چنین مى‌کردند و خدا به آنان ستم نکرد بلکه آنان خود به خود ستم مى‌کردند.(نحل 33)

    وَعَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا مَا قَصَصْنَا عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    و بر یهودیان آنچه را که پیش از این براى تو حکایت کردیم حرام کرده بودیم. ما به آنها ستم نکرده‌ایم، آنان خود به خویشتن ستم کرده‌اند.(نحل 118)

    فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَیْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ

    ولی (این ناسپاس مردم) گفتند: «پروردگارا! میان سفرهای ما دوری بیفکن» (تا بینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند! و به این طریق) آنها به خویشتن ستم کردند! و ما آنان را داستانهایی (برای عبرت دیگران) قرار دادیم و جمعیّتشان را متلاشی ساختیم؛ در این ماجرا، نشانه‌های عبرتی برای هر صابر شکرگزار است.(سبا 19)

    فَأَصَابَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا ۚ وَالَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هَٰؤُلَاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئَاتُ مَا کَسَبُوا وَمَا هُمْ بِمُعْجِزِینَ

    سپس بدیهای اعمالشان به آنها رسید؛ و ظالمان این گروه نیز بزودی گرفتار بدیهای اعمالی که انجام داده‌اند خواهند شد، و هرگز نمی‌توانند از چنگال عذاب الهی بگریزند.(زمر 51)

    مَثَلُ مَا یُنْفِقُونَ فِی هَٰذِهِ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

    مثَل آنچه [کافران] در زندگى این دنیا [در راه دشمنى با پیامبر] خرج مى‌کنند، همانند بادى است که در آن، سرماى سختى است، که به کشتزار قومى که بر خود ستم نموده‌اند بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نکرده، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده‌اند.(آل عمران 117)

    آیه های دیگه ای هم هس ولی مهم درک این مفهمومه که

    خداوند به کسی ظلم نمیکنه. هر ظلمی که بهتون میشه از جانب خودتونه، بواسطه اعمال و رفتار خودتون.

    به قول استاد جهان هستی مثل آینه میمونه، هر فرکانسی بفرستی، از جنس همونو دریافت میکنی.

    حالا اصل فرکانس ایمان و توکل و کار نیک و… باشه، مشابه همون رو دریافت میکنی.

    اگه فرکانست حاوی ترس و شرک بی ایمانی و… باشه بازم مشابه همون رو دریافت میکنی.

    در آخرم آیه ای که استاد تو فایل نامه 31 امام علی تفسیرش کرد رو براتون میارم:

    مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ

    هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود و هر کس کار زشت کند به قدر کار زشتش مجازات شود و بر آنها اصلا ستم نخواهد شد.

    با آرزوی بهترین ها

    I will succeed no matter what

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی زابلی گفته:
    مدت عضویت: 2499 روز

    با سلام

    استاد من خیلی تو زمینه باورهای توحیدی ضعیف هستم و همش فکرمیکنم که شرایط روی ما تاثیر داره

    کم کم دارم رو خودم کار میکنم تا به این باور برسم که همه چیز دست خودمونه و بنظرم اینکه هیچ چیز و هیچ کس هیچ تاثیری روی ما نداره عین عدالت خداست

    بازم ممنون از آگاهی هایی که به من دادید

    بینهایت ثروت و نعمت رو ازخدا براتون میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3169 روز

      سلام دوست عزیز

      توصیه میکنم کامنت های دوستان رو در فایل های توحیدی و فایل بهترین باور درباره خدا حتما بخون و نکات خوبش رو برای خودت تو یه دفتر یا فایل ارشیو ثبت کن حتی درموردشون فایل صوتی برای خودت بساز و بارها گوش کن. خیلی کمکت میکنه برای ساختن باورهای توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    سلام استاد وقت بخیر

    از بچگی خواب پرواز میدیدم

    هربار به شکلی ولی نقطه ی مشترک این خوابها ۳ مورد بود که الان دارم مفهوم آن را میفهمم

    اولین مساله این بود که وقتی داشتم به سمت آسمان پرواز میکردم اگر به پایین پام نگاه میکردم اراده ام و توانم و یقینم برای پرواز را از دست میدادم و نمیتوانستم دیگر پرواز کنم و بالا بروم

    نتیجه : ۱_ به دنیا نگاه نکن وگرنه روحت نمیتواند به سمت خداوند پرواز کند

    ۲_ شک و تردید داشتن ، ایمان نداشتن ، باور نداشتن ، اراده و یقین و باور اینکه من میتوانم را نداشتن مانع پرواز روحت به سمت خداوند است

    و نتیجه دیگری که در خوابهام بود فرار کردن از آدمها بود

    من از بچگی تنها بودم … البته دوست و خانواده بودن ولی الان میفهمم این تنهایی چه لطفی از جانب خداوند بود …. حتی خیلی اوقات خواستم در جمع باشم ولی هیچوقت آرامش و رشد تنهایی ، در جمع و بین آدمها نیست …

    بهترین خوابی که دیدم زمانی که ۱۷ ساله بودم خواب دیدم روی تپه ای هستم که گاوهای خاکستری شاخداری هستند و بسمتم می ایند و به من شاخ میزنند من از ان نقطه پرواز میکردم و جای دیگری از تپه فرود می امدم ولی باز گله ی گاوها بسمتم می امد وشاخم میزند، این روند چند بار تکرار شد و بار اخر من پرواز کردم بالا رفتم… خیلی بالا طوری که کره ی زمین را میدیدم و دور کره ی زمین من و افراد دیگری بودیم که دستان همدیگر را گرفته بودیم … و خاطرم نیست که این جمله را من میگفتم یا بقیه میگفتند که : ما میخواهیم ستاره های زمین را تکمیل کنیم ….

    الان ۲۷ سال دارم و مفهوم این خوابها کاملا برایم واضح است

    فرارم از گاوهایی که شاخم میزدند اون پروازو فرودها و بار اخر اون پرواز ….

    الان فکر میکنم نزدیک هستم به پرواز اخر

    جایی که از گاوهایی که شاخم میزنند جداشوم و بپیوندم به ستاره های زمین…

    از هر عزیزی که این نوشته را میخواند میخواهم از صمیم قلبش برای من دعا کند تا من به این خواسته ام برسم

    در پناه الله یکتا پر از حس های عالی و حس رهایی باشید حس پرواز حس شوق حس امید حس ‌…..

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: