اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیز سلام.خیلی ممنونم از اینکه فایل زیباتون روی سایت گذاشتین و خییییلی از دیدن این فایل انرژی گرفتم و باورهای توحیدی قوی تر شد.از زمانی که باشما اشنا شدم خیلی عالی قوانین جهان رو درک کردم و وجود خدارو توی زندگیم بهتر احساس کردم.خدارو شکر….
سلام خیلی عالی بود استاد من که تمام قسمت توحید عملی همشو میبنم انقدر ضعف دارم هی یادم میره بازم ولی انقدر گوش دادم ناخوداگاه جایی توجه به نکات منفی حرفهای شمارو به خودم میگم..خدایا شکرت
من چندین ماه پیش اون فایل استاد رو که در اون میگفتن فقط روی خدا حساب کنید و رو آدما حساب نکنید رو گوش داده بودم…اونم نه یک بار بلکه حداقل 50 بار
ولی در عمل دو بار به اون آموزه عمل نکردم و هر دو بار به شدت متضرر شدم…دو نفر دقیقا رفتار مشابهی نسبت بهم انجام دادن و اخرش کسی که روزی از صمیمی ترین عزیزانم بود کاری باهام کرد که هیچ وقت یک صدم درصد هم انتظارشو نداشتم و فکرشو نمیکردم
نمیخوام بهش فکر کنم و با اون تیپ اتفاقات هم فرکانس شم و در زندگیم بازم تجربه ش کنم…سریع میگم و از کنارش رد میشم
وقتی به چیزایی که یاد میگیرم عمل نمیکنم یاد اون آیه ی قران میوفتم که میگفت : آیا فکر میکنین همین که بگوید ایمان آوردیم رها میشوید و مورد آزمایش قرار نمیگیرید؟
احساس میکنم وقتی این قوانین رو یاد میگیرم خدا منو مورد ازمایش قرار میده و من در شرایطی قرار میگیرم و فرصت این ایجاد میشه که بفهمم ایا واقعا به اون مطالب ایمان دارم و بهش عمل میکنم یا نه.
من از استاد یاد گرفتم که رو آدما حساب باز نکنم …رو دوست و آشنا و پدر و مادر و همه و همه
رو هیچ کس جز خدا نباید حساب باز کنم
ولی من دو بار از این مطلب غافل شدم و هر دو بار چوبشو خوردم….دقیقا رو کسی که حساب باز میکنی و فکر میکنی این همونیه که بهت کمک میکنه و اگه این نباشه کارت لنگه و فلان دقیقا از همون آدم شدیدا ضربه میخوری و …من از خدا غافل شدم و رو دو تا از دوستان صمیمیم حساب باز کردم و دقیقا همون دو تا دوستم که همیشه سعی کردم بهش خوبی کنم بهش کمک کنم همونا بهم ضربه زدن
جالب اینجاست هر دو تقربیا یک عمل مشابه انجام دادن و انگار ی سیکل دوباره تکرار شد …یک اتفاق قبلی دوباره تکرار شد و من بار اول ازش درسمو خوب یاد نگرفتم و عبرت نگرفتم و بار دوم و همون اتفاق افتاد
جهان با این دو اتفاق بهم یاد داد که دیگه رو ادما حساب نکنم .از این به بعد همیشه به این فکر میکنم که آیا من دیدگاه توحیدی و حفظ کردم و فقط رو خدا حساب کردم یا بازم دارم از مسیر خارج میشم؟ از این به بعد دیگه مواظبم که به کسی در ذهنم قدرت ندم و واسه کسی در ذهنم اهمیت زیادی قایل نشم و فکر نکنم اگه این بره و اگه این نباشه زندگی من خراب میشه و من بی این نمیتونم و فلان
از خدا ممنونم که کمکم کرد این درس بزرگ رو از این طریق یاد بگیرم و ذره ای از نتیجه و ثمره ی شرک رو ببینم
در مورد اون آیه هم جالبه که من ظهر داشتم فایل رو گوش میکردم دقیقا همون روز عصر من در شرایطی قرار گرفتم که یکی رو از ظاهرش و تریپ حرف زدنش و رفتارش قضاوت کردم و برچسب های بدی در ذهنم بهش زدم و بعدش یاد مطالبی که ظهر گوش میکردم افتادم….با خودم گفتم این از ازمایش دیگه که بازم سر افکنده شدی … یاد گرفتی قضاوت نکنی ولی کردی ….اون روز واقعا شرمنده شده بودم که چنین فکرای بدی در مورد اون بنده ی خدا کرده بودم
دوست من سلام کامنتت عالی بود ولی در مورد قضاوت یه تکنیک خدمتت عرض میکنم که شاید بتونه بیشتر بهت کمک کنه چون این ذهن مدام در حال کند و کاش هست برای چیزهای منفی ، اولین کاری که میتونی انجام بدی با کلامت سریع اون رشته فکری رو پاره کن وقتی خواستی اون و قضاوت کنی درجا بگو اگر منم جای اون بودم شاید بدتر از اون میکردم ، یه تکنیک خوبیه …
و اینکه به هیچ عنوان نسبت به خودت احساس بد نداشته درجا خودتو بیار تو مسیر با تلفظ حرفهای خوب و باورهای قشنگ …
مخصوصا تمرین آینه
در پناه الله یکتاه شاد پیروز سالم ثروتمند و سعادتمند باشی …
من این فایل و دیشب دیدم و واقعا اشک تو چشام جمع شد…چون خودمون هم به خیلیا ناخودآگاه قدرت دادیم و شاید به ذهنمان نمی رسید که شرک محسوب میشه.استاد خیلی خیلی ممنونم بابت این موضوع که روشن کردین و من یقین دارم که اصل همین هست و بس…یه چیز دیگم خارج از بحث استاد دو شب پیش خوابتونو دیدم که کنارتونم….خیلی خواب قشنگی بود و اینو میدونم یه روز حضوری میبینمتون و اونوقت دیگه خواب نیس…
دوستون دارم هم سفری های من به امید ثروت سلامتی و شادی بینهایت
سلام و صبح روز پنجشنبه همه هم فرکانسیام بخیر من الان حدود ۱۵ ماه است که با استاد و آگاهیهایی که ایشون در اختیارمون گذاشته توی سایتشون چه بوسیله محصولات و چه فایل های دانلودی رایگان و چه کامنتهای بینظیر دوستان عباسمنش آشنا شدم و کلی توی این مدت از نظر رفتار و افکار تغییر کردم البته به صورت تکاملی که توضیح میدم خدمت دوستان من تقریبا ۱۳ سال بود که کسب و کار خودم رو داشتم و الان در حال تغییر آن هستم حدود یکسال هست و من توی اون ۱۳ سال خوب هم اشتباهات زیادی داشتم و بارها صفر شدم توی کسب و کارم البته به دلیل ( عدم عزت نفس و حساب کردن روی ادمهای اطرافم ) که نمیتونستم افرادی که بهم کمک میکردند رو دستی از دستای خدا ببینم و به خاطر باورهای شرک آلود و عدم احساس لیاقت اون افراد رو در کسب و کارم شریک میکردم و اخری ها زود ضربه سنگین و جبران ناپذیری از طرف اون افراد میخوردم تا اینکه دیگه خسته شده بودم به دلیل اینکه من تونایی انجام هر کاری رو در خودم میدیدم ( البته همینطور هم هستم ) اما با این حال توسط اینجور افراد شکست میخوردم و تصمیم گرفتم دنبال راه چاره توی وجود خودم بگردم و ببینم دلیل این شکستها چی هست و چیزی که به ذهنم رسید اواخر سال ۹۷ شرکت در کلاسها موفقیت توی بندرعباس بود که البته استاد هم میدونن منظورم کدوم شرکت هست و یکی از دوره های مدیران برتر رو ثبت نام کردم حتی مقداری از مبلغ دوره رو پرداخت کردم و یک جلسه از دوره رو هم شرکت کردم و باید بگم که دوره ۱۲ جلسه و هر ماه یک جلسه با یک استاد موفق توی زمینه های مختلف بود دقیقا بعد از یک هفته از شرکت کردن در اون جلسه یکی از دوستانی که این شرکت رو به من معرفی کرده بود اومد دفترم و راجب شخصی به نام عباس منش صحبت کرد و اینکه از بندرعباس و از شرایط راننده تاکسی به زندگی ایدهال رسیده و حتی گفت من یکی دوتا از دورهایی که خریدم رو میتونم در اختیارت بزارم که استفاده کنی ( که البته من هیچوقت نخواستم اون دوره ها رو مجانی از اون دوستمون بگیرم ) و حتی آدرس سایت استاد عباسمنش رو هم داد و من چیکار کردم همون شب وارد سایت شدم و عضو شدم و از اون شب زندگی من مسیر اصلی خودش رو پیدا کرد جوری که بعداز یک ماه بعد که از اون شرکت کلاس های موفقیت تماس گرفتن که چرا توی جلسه شرکت نکردم با اطمینان کامل و قلبی گفتم که این کلاس ها به درد من نمیخوره بگذریم تا اینجا رو گفتم که به خودمون یادآوری کنم زمانی که ما آماده تغییر باشیم و بخایم در مسیر درست قرار بگیریم و از خدا بخایم به بهترین مسیر مارو هدایت میکنه و از اینجا بود که خواسته های جدید در من شکل گرفت با کسب و کار جدید و همینجور که آگاهی های من بیشتر میشد ایده های من تغییر میکرد و ایده های من به شرایطی که داشتم نزدیکتر میشد بزارید دقیق تر توضیح بدم ( اوایل که خواسته های جدید در من شکل گرفت و من اون خواسته ها رو نوشتم و اون ایده ها برای رسیدن به خواسته ها جوری بود که با شرایط من همخوانی نداشت و قابل اجرا نبود ) و همینطور که تکاملم را طی میکردم به من ایده هایی الهام میشد که با شرایط من همخونی داشت و البته ناگفته نماند که من خاسته های بزرگی هم داشتم که بطور نا آگاهانه از خدا خواسته بودم( اونم بعد از شنیدن آگاهی هایی بود که از استاد شنیده بودم ) 🙏🏼🌹 که یکی از اونا اقامت امارات بود که بصورت کاملا هدایتی و البته تا الان بدون یک ریال پرداخت هزینه اقامت بهش رسیدم و خداروشکر میکنم و بریم سر موضوع ایده های الهامی که با شرایط من زمانی که بیشتر تکاملم را طی کردم بهم الهام شد تا جایی که تقریبا تا کمتر از یکماه دیگه استارت میزنیم بگین با کی ( من و خدای رب العالمین ) و اینکه اسم برنامه هم بالاخره بعد از چند ماه که داشتم میپرسیدم البته با نشانه هایی که براش مشخص کرده بودم بهم الهام شد و دوستان اسم ( هامی ) البته این اسم کامل نیست اینجا ننوشتم که یه وقت تبلیغ نشه این اسم رو به خاطرتون بسپارین تا خیلی زود از عکسهای سلفی که با استاد توی صفحه های اجتماعی شون میبینید این کامنت رو به خاطر بیارید الان که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت ۳:۵۷ دقیقه صبح پنج شنبه مورخ ۹۹/۳/۲۲ هست و بزارید برم سر موضوع اصلی که باعث شد بیام کامنت بزارم من امشب بعد از گوش دادن به این فایل حس درونیم گفت که بیام و موقع این رسیده که ردپایی از خودت به جا بزاری (البته از زمانی که عضو سایت شدم تقریبا هر روز در حال گوش دادن و دیدن نتایج و آگاهی های استاد عباس منش و یا خوندن کامنت ها هستم ) دو باره شروع کردم با شریکم صحبت کردن و خلاصه کلی باهم شوخی هم کردیم که یک از شوخی هامون این بود که دیگه من نمیتونم سرتو کلاه بزارم و باید حواسمو جمع کنم 🤭
و خلاصه اینه تو حواست به همه چی هست و اینکه من ازت سوال میکنم و تو جواب میدی و میریم جلو البته بهش گفتم که من انسانم و ممکنه اشتباه کنم ولی سعی میکنم آگاهانه اشتباه نکنم ولی اگه اشتباه هم کردم بازم منو ببخش 😚 ولی قول میدم دفعه بعد اون اشتباه قبلی رو نکنم و دیگه اینکه هر کاری که خواستم انجام بدم اگه احسام خوب بود و حال خوبی داشتم انجامش میدم وگرنه اگه برعکس بود انجامش نمیدم اینم گفتم که مشخص کنم براش که الهاماتی که بهم میشه رو چطوری انجام بدم که مسیر درست رو بدونم و قدم بردارم دوستان عزیزم باورتون نمیشه اگه بگم الان کجا هستم و امروز توی چه حال جسمی دردناکی بودم تا همین چند ساعت پیش ولی الان چقدر حالم خوبه و خداروشکر شکر میکنم که اینقدر زود دردم رو تسکین داد و چقدر خوشحالم
برای تک تک تون این حال خوب و دوست خوب و استاد خوب که داریم و شریک عالی ( در تمام جنبه های زندگیتون ) رو آرزومندم
دوستتون دارم و با آرزوی دیدن چهره ماه تک تک شما فرشته های زمینی در میعادگاه مون امریکا تمپا 😍😘🌹🌹🌹🌹😍😘
تجربه شخصی خودم رو که میبینم , تما نتایج خوب و مهم واساسی و کلیدی زندگی چه مادی چه معنوی چه روابط همه و همه
وقتی اتفاق افتاد که از خدا و فقط از خود خدا خواستم که برام من مهیا کند ودرست زمانی اتفاق افتاد که نه روی خودم و نه روی هیچ کس دیگه حسابی باز نکردم و همه آدمها رو خداوند خودش به وقتش وارد زندگی من کرد و اونها دستان خداوند شدن برایرسیدن من به هدفهای مختلف و هر جا خدا ظاهر شد و مطمین بودم که فقط اون میتونه و اون باید درست کنه, خدا ظاهر شد و خیر وبرکت فراوانی رو به همراه آورد ,دلیلش هم این بود که من باور کرده بودم که اون برای من کافی هست
که به هدفم برسم
و هر کاری که خدا برای من انجام داد , هیچ زیا ن وپشیمانی درش نبود
خداوند رو سپاسگذارم برای الطاف بی نظیرش , از استاد عباسمنش هم خیلی متشکرم و از خداوند موفقیت و سلامتی روز افزون دارم
بنظرن بحث توحید مهمترین مباحث سایت هست چون با توحید خودمون خدای خودمون خواسته هامون و جهان پیرامونمون رو براحتی درک و به همه خواسته های زیبایمون میرسیم و قطعا خداوند در مسیر یکتا پرستی خودش ,ما رو بخه بهترینها هدایت خواهد کرد
بی صبرانه منتظر دوره ی قرآن هستیم…
استاد عزیز سلام.خیلی ممنونم از اینکه فایل زیباتون روی سایت گذاشتین و خییییلی از دیدن این فایل انرژی گرفتم و باورهای توحیدی قوی تر شد.از زمانی که باشما اشنا شدم خیلی عالی قوانین جهان رو درک کردم و وجود خدارو توی زندگیم بهتر احساس کردم.خدارو شکر….
سلام خیلی عالی بود استاد من که تمام قسمت توحید عملی همشو میبنم انقدر ضعف دارم هی یادم میره بازم ولی انقدر گوش دادم ناخوداگاه جایی توجه به نکات منفی حرفهای شمارو به خودم میگم..خدایا شکرت
سلام
من چندین ماه پیش اون فایل استاد رو که در اون میگفتن فقط روی خدا حساب کنید و رو آدما حساب نکنید رو گوش داده بودم…اونم نه یک بار بلکه حداقل 50 بار
ولی در عمل دو بار به اون آموزه عمل نکردم و هر دو بار به شدت متضرر شدم…دو نفر دقیقا رفتار مشابهی نسبت بهم انجام دادن و اخرش کسی که روزی از صمیمی ترین عزیزانم بود کاری باهام کرد که هیچ وقت یک صدم درصد هم انتظارشو نداشتم و فکرشو نمیکردم
نمیخوام بهش فکر کنم و با اون تیپ اتفاقات هم فرکانس شم و در زندگیم بازم تجربه ش کنم…سریع میگم و از کنارش رد میشم
وقتی به چیزایی که یاد میگیرم عمل نمیکنم یاد اون آیه ی قران میوفتم که میگفت : آیا فکر میکنین همین که بگوید ایمان آوردیم رها میشوید و مورد آزمایش قرار نمیگیرید؟
احساس میکنم وقتی این قوانین رو یاد میگیرم خدا منو مورد ازمایش قرار میده و من در شرایطی قرار میگیرم و فرصت این ایجاد میشه که بفهمم ایا واقعا به اون مطالب ایمان دارم و بهش عمل میکنم یا نه.
من از استاد یاد گرفتم که رو آدما حساب باز نکنم …رو دوست و آشنا و پدر و مادر و همه و همه
رو هیچ کس جز خدا نباید حساب باز کنم
ولی من دو بار از این مطلب غافل شدم و هر دو بار چوبشو خوردم….دقیقا رو کسی که حساب باز میکنی و فکر میکنی این همونیه که بهت کمک میکنه و اگه این نباشه کارت لنگه و فلان دقیقا از همون آدم شدیدا ضربه میخوری و …من از خدا غافل شدم و رو دو تا از دوستان صمیمیم حساب باز کردم و دقیقا همون دو تا دوستم که همیشه سعی کردم بهش خوبی کنم بهش کمک کنم همونا بهم ضربه زدن
جالب اینجاست هر دو تقربیا یک عمل مشابه انجام دادن و انگار ی سیکل دوباره تکرار شد …یک اتفاق قبلی دوباره تکرار شد و من بار اول ازش درسمو خوب یاد نگرفتم و عبرت نگرفتم و بار دوم و همون اتفاق افتاد
جهان با این دو اتفاق بهم یاد داد که دیگه رو ادما حساب نکنم .از این به بعد همیشه به این فکر میکنم که آیا من دیدگاه توحیدی و حفظ کردم و فقط رو خدا حساب کردم یا بازم دارم از مسیر خارج میشم؟ از این به بعد دیگه مواظبم که به کسی در ذهنم قدرت ندم و واسه کسی در ذهنم اهمیت زیادی قایل نشم و فکر نکنم اگه این بره و اگه این نباشه زندگی من خراب میشه و من بی این نمیتونم و فلان
از خدا ممنونم که کمکم کرد این درس بزرگ رو از این طریق یاد بگیرم و ذره ای از نتیجه و ثمره ی شرک رو ببینم
در مورد اون آیه هم جالبه که من ظهر داشتم فایل رو گوش میکردم دقیقا همون روز عصر من در شرایطی قرار گرفتم که یکی رو از ظاهرش و تریپ حرف زدنش و رفتارش قضاوت کردم و برچسب های بدی در ذهنم بهش زدم و بعدش یاد مطالبی که ظهر گوش میکردم افتادم….با خودم گفتم این از ازمایش دیگه که بازم سر افکنده شدی … یاد گرفتی قضاوت نکنی ولی کردی ….اون روز واقعا شرمنده شده بودم که چنین فکرای بدی در مورد اون بنده ی خدا کرده بودم
دوست من سلام کامنتت عالی بود ولی در مورد قضاوت یه تکنیک خدمتت عرض میکنم که شاید بتونه بیشتر بهت کمک کنه چون این ذهن مدام در حال کند و کاش هست برای چیزهای منفی ، اولین کاری که میتونی انجام بدی با کلامت سریع اون رشته فکری رو پاره کن وقتی خواستی اون و قضاوت کنی درجا بگو اگر منم جای اون بودم شاید بدتر از اون میکردم ، یه تکنیک خوبیه …
و اینکه به هیچ عنوان نسبت به خودت احساس بد نداشته درجا خودتو بیار تو مسیر با تلفظ حرفهای خوب و باورهای قشنگ …
مخصوصا تمرین آینه
در پناه الله یکتاه شاد پیروز سالم ثروتمند و سعادتمند باشی …
سلام به استاد عزیزم و خانواده عباس منش
من این فایل و دیشب دیدم و واقعا اشک تو چشام جمع شد…چون خودمون هم به خیلیا ناخودآگاه قدرت دادیم و شاید به ذهنمان نمی رسید که شرک محسوب میشه.استاد خیلی خیلی ممنونم بابت این موضوع که روشن کردین و من یقین دارم که اصل همین هست و بس…یه چیز دیگم خارج از بحث استاد دو شب پیش خوابتونو دیدم که کنارتونم….خیلی خواب قشنگی بود و اینو میدونم یه روز حضوری میبینمتون و اونوقت دیگه خواب نیس…
دوستون دارم هم سفری های من به امید ثروت سلامتی و شادی بینهایت
سلام و صبح روز پنجشنبه همه هم فرکانسیام بخیر من الان حدود ۱۵ ماه است که با استاد و آگاهیهایی که ایشون در اختیارمون گذاشته توی سایتشون چه بوسیله محصولات و چه فایل های دانلودی رایگان و چه کامنتهای بینظیر دوستان عباسمنش آشنا شدم و کلی توی این مدت از نظر رفتار و افکار تغییر کردم البته به صورت تکاملی که توضیح میدم خدمت دوستان من تقریبا ۱۳ سال بود که کسب و کار خودم رو داشتم و الان در حال تغییر آن هستم حدود یکسال هست و من توی اون ۱۳ سال خوب هم اشتباهات زیادی داشتم و بارها صفر شدم توی کسب و کارم البته به دلیل ( عدم عزت نفس و حساب کردن روی ادمهای اطرافم ) که نمیتونستم افرادی که بهم کمک میکردند رو دستی از دستای خدا ببینم و به خاطر باورهای شرک آلود و عدم احساس لیاقت اون افراد رو در کسب و کارم شریک میکردم و اخری ها زود ضربه سنگین و جبران ناپذیری از طرف اون افراد میخوردم تا اینکه دیگه خسته شده بودم به دلیل اینکه من تونایی انجام هر کاری رو در خودم میدیدم ( البته همینطور هم هستم ) اما با این حال توسط اینجور افراد شکست میخوردم و تصمیم گرفتم دنبال راه چاره توی وجود خودم بگردم و ببینم دلیل این شکستها چی هست و چیزی که به ذهنم رسید اواخر سال ۹۷ شرکت در کلاسها موفقیت توی بندرعباس بود که البته استاد هم میدونن منظورم کدوم شرکت هست و یکی از دوره های مدیران برتر رو ثبت نام کردم حتی مقداری از مبلغ دوره رو پرداخت کردم و یک جلسه از دوره رو هم شرکت کردم و باید بگم که دوره ۱۲ جلسه و هر ماه یک جلسه با یک استاد موفق توی زمینه های مختلف بود دقیقا بعد از یک هفته از شرکت کردن در اون جلسه یکی از دوستانی که این شرکت رو به من معرفی کرده بود اومد دفترم و راجب شخصی به نام عباس منش صحبت کرد و اینکه از بندرعباس و از شرایط راننده تاکسی به زندگی ایدهال رسیده و حتی گفت من یکی دوتا از دورهایی که خریدم رو میتونم در اختیارت بزارم که استفاده کنی ( که البته من هیچوقت نخواستم اون دوره ها رو مجانی از اون دوستمون بگیرم ) و حتی آدرس سایت استاد عباسمنش رو هم داد و من چیکار کردم همون شب وارد سایت شدم و عضو شدم و از اون شب زندگی من مسیر اصلی خودش رو پیدا کرد جوری که بعداز یک ماه بعد که از اون شرکت کلاس های موفقیت تماس گرفتن که چرا توی جلسه شرکت نکردم با اطمینان کامل و قلبی گفتم که این کلاس ها به درد من نمیخوره بگذریم تا اینجا رو گفتم که به خودمون یادآوری کنم زمانی که ما آماده تغییر باشیم و بخایم در مسیر درست قرار بگیریم و از خدا بخایم به بهترین مسیر مارو هدایت میکنه و از اینجا بود که خواسته های جدید در من شکل گرفت با کسب و کار جدید و همینجور که آگاهی های من بیشتر میشد ایده های من تغییر میکرد و ایده های من به شرایطی که داشتم نزدیکتر میشد بزارید دقیق تر توضیح بدم ( اوایل که خواسته های جدید در من شکل گرفت و من اون خواسته ها رو نوشتم و اون ایده ها برای رسیدن به خواسته ها جوری بود که با شرایط من همخوانی نداشت و قابل اجرا نبود ) و همینطور که تکاملم را طی میکردم به من ایده هایی الهام میشد که با شرایط من همخونی داشت و البته ناگفته نماند که من خاسته های بزرگی هم داشتم که بطور نا آگاهانه از خدا خواسته بودم( اونم بعد از شنیدن آگاهی هایی بود که از استاد شنیده بودم ) 🙏🏼🌹 که یکی از اونا اقامت امارات بود که بصورت کاملا هدایتی و البته تا الان بدون یک ریال پرداخت هزینه اقامت بهش رسیدم و خداروشکر میکنم و بریم سر موضوع ایده های الهامی که با شرایط من زمانی که بیشتر تکاملم را طی کردم بهم الهام شد تا جایی که تقریبا تا کمتر از یکماه دیگه استارت میزنیم بگین با کی ( من و خدای رب العالمین ) و اینکه اسم برنامه هم بالاخره بعد از چند ماه که داشتم میپرسیدم البته با نشانه هایی که براش مشخص کرده بودم بهم الهام شد و دوستان اسم ( هامی ) البته این اسم کامل نیست اینجا ننوشتم که یه وقت تبلیغ نشه این اسم رو به خاطرتون بسپارین تا خیلی زود از عکسهای سلفی که با استاد توی صفحه های اجتماعی شون میبینید این کامنت رو به خاطر بیارید الان که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت ۳:۵۷ دقیقه صبح پنج شنبه مورخ ۹۹/۳/۲۲ هست و بزارید برم سر موضوع اصلی که باعث شد بیام کامنت بزارم من امشب بعد از گوش دادن به این فایل حس درونیم گفت که بیام و موقع این رسیده که ردپایی از خودت به جا بزاری (البته از زمانی که عضو سایت شدم تقریبا هر روز در حال گوش دادن و دیدن نتایج و آگاهی های استاد عباس منش و یا خوندن کامنت ها هستم ) دو باره شروع کردم با شریکم صحبت کردن و خلاصه کلی باهم شوخی هم کردیم که یک از شوخی هامون این بود که دیگه من نمیتونم سرتو کلاه بزارم و باید حواسمو جمع کنم 🤭
و خلاصه اینه تو حواست به همه چی هست و اینکه من ازت سوال میکنم و تو جواب میدی و میریم جلو البته بهش گفتم که من انسانم و ممکنه اشتباه کنم ولی سعی میکنم آگاهانه اشتباه نکنم ولی اگه اشتباه هم کردم بازم منو ببخش 😚 ولی قول میدم دفعه بعد اون اشتباه قبلی رو نکنم و دیگه اینکه هر کاری که خواستم انجام بدم اگه احسام خوب بود و حال خوبی داشتم انجامش میدم وگرنه اگه برعکس بود انجامش نمیدم اینم گفتم که مشخص کنم براش که الهاماتی که بهم میشه رو چطوری انجام بدم که مسیر درست رو بدونم و قدم بردارم دوستان عزیزم باورتون نمیشه اگه بگم الان کجا هستم و امروز توی چه حال جسمی دردناکی بودم تا همین چند ساعت پیش ولی الان چقدر حالم خوبه و خداروشکر شکر میکنم که اینقدر زود دردم رو تسکین داد و چقدر خوشحالم
برای تک تک تون این حال خوب و دوست خوب و استاد خوب که داریم و شریک عالی ( در تمام جنبه های زندگیتون ) رو آرزومندم
دوستتون دارم و با آرزوی دیدن چهره ماه تک تک شما فرشته های زمینی در میعادگاه مون امریکا تمپا 😍😘🌹🌹🌹🌹😍😘
روز 54 فصل دوم روز شمار تحول زندگی من:
استاد مهربانم سپاسگزارم
چقدر خوبه که اینقدر اصل رو از فرعیات تمیز دادید
وقتی این باورهای توحیدی رو اولین بار از شما شنیدم
تمام ترس هایم از چشم زخم ،حرف مردم ،غیبت ها
و قوانینی که در جامع وضع کردن
جای خودش رو به آرامشی عجیب داد
دیگه از آمدن ها و رفتنهای آدم ها دلگیر نمیشدم.
منتظر هیچ منجی و معجزه ای در دنیای بیرون نبودم
فقط به آینه نگاه کردم و به قلبم که جایگاه خدای من بود.
چقدر زیبا همیشه گفتید که وقتی رابطه ی ما با خدا
درست بشه باورهای توحیدی درست در وجودمون شکل بگیره همه چیز برامون بسیار راحت ساده زیبا و در بهترین زمان رخ میده.
توحید = حساب نکردن روی آدم ها + حساب کردن روی خدا
خدای مهربونم ممنونم از این قوانین
زیبا و جهان شمول
چنان در قلب و ذهنم بیا تا از هیچکسی و هیچ چیزی
نترسم ،انتظار نداشته باشم آرامش داشته باشم
و زندگی عالی در تمام جنبه ها میخواهم…
سلام استاد عزیزم
فقط یه کلمه میتونم بدون ریا و دروغ بگم
اونم اینه که شما توحیدی ترین انسان روی کره زمین هستید که من شناختم
بدون هیچ تعارف و ارفاقی
خدا شما رو از بزرگی و خدمتی که به بشریت میکنی کم نکنه
سلام به استاد عزیز و اعضای خوب دوست داشتنی سایت
تجربه شخصی خودم رو که میبینم , تما نتایج خوب و مهم واساسی و کلیدی زندگی چه مادی چه معنوی چه روابط همه و همه
وقتی اتفاق افتاد که از خدا و فقط از خود خدا خواستم که برام من مهیا کند ودرست زمانی اتفاق افتاد که نه روی خودم و نه روی هیچ کس دیگه حسابی باز نکردم و همه آدمها رو خداوند خودش به وقتش وارد زندگی من کرد و اونها دستان خداوند شدن برایرسیدن من به هدفهای مختلف و هر جا خدا ظاهر شد و مطمین بودم که فقط اون میتونه و اون باید درست کنه, خدا ظاهر شد و خیر وبرکت فراوانی رو به همراه آورد ,دلیلش هم این بود که من باور کرده بودم که اون برای من کافی هست
که به هدفم برسم
و هر کاری که خدا برای من انجام داد , هیچ زیا ن وپشیمانی درش نبود
خداوند رو سپاسگذارم برای الطاف بی نظیرش , از استاد عباسمنش هم خیلی متشکرم و از خداوند موفقیت و سلامتی روز افزون دارم
بنظرن بحث توحید مهمترین مباحث سایت هست چون با توحید خودمون خدای خودمون خواسته هامون و جهان پیرامونمون رو براحتی درک و به همه خواسته های زیبایمون میرسیم و قطعا خداوند در مسیر یکتا پرستی خودش ,ما رو بخه بهترینها هدایت خواهد کرد
با سپاس فراوان
خدایاشکرت عجب چیزی دم گوشت گفته ،خیلی حال کردم وواسه خودم یادداشت کردمش. خیلی ممنونم ازت .
گویی یک نفر در گوشم نجوا میخواند:
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
“وان تعدوا نعمت الله لاتحصوها …”