اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم من خدارو با شما و به وسیله کلام شما پیدا کردم
ای بهترین و زیباترین دست خداوند ازت سپاسگزارم
چه نعمتی و ثروتی و آرامشی بهتر از خدارو پیدا کردن؟
منی که اصلا شناخت و رابطه ای و نگاه خوبی نسبت به خداوند نداشتم الان هر روز و هر لحظه با خدای خودم به بهترین شکل در ارتباطم .از اینکه بهم یادآوری کردین که چه نعمت و ثروت بزرگی دارم سپاسگزارم
چند روز پیش پسرم مریض شده بود یه جوری که حتی نمیتونست آب بخوره یا حتی حرف بزنه شبها تا صبح بالای سرش و یه شرایط غیر قابل باور .خودمو دیدم که چقدر عاجزم و دست پسرم رو گرفتم و گفتم خدایا جز تو کسی رو ندارم و این بچه ماله من نیست من به وجودش نیاوردم خودت آفریدیش و الانم خودت کمکش کن بهش آرامش بده تا بخوابه کمک کن امشب آروم بخوابه دیگه جایی جز پیش تو ندارم و همه چیز در دست خودته .اونشب پسرم یه کم بهتر خوابید و شبهای بعدش کم کم بهتر و بهتر شد خداروشکر
وقتی میخواستم بشینم پشت فرمون و میترسیدم پاهام جون نداشت که گاز و ترمز رو فشار بدم به خدا گفتم تو بشین کنارم و بیا باهم بریم رانندگی کنیم و حس کردم که اومد نشست پیشم پاهام جون گرفت و به بهترین شکل رانندگی رو یاد گرفتم
وای که چقدررر مثال دارم از زمانهایی که کارام رو به خودش سپردم و به بهترین شکل نتیجه گرفتم
امسال به خدا گفتم واسه تولدم تو بهترین کادو رو بهم بده تو برام تولد بگیر و نمیدونید چکار کرد واسم چه کادوهای عالی چه کامنت های تبریک از طرف دوستان توحیدیم وای و چه کادویی بهم داد خدای من با کادوهای تولدم شروع کردم به خریدن دوره دوازده قدم که یکی از خاسته هام بود
استاد جانم من این ارتباط زیبایی که با خدای خودم دارم رو از شماو از کلام شما به دست آوردم
فقط میتونم شکرگزار خدای بزرگم باشم و سپاسگزار شما استاد عزیزم
اى خدا من از تو درخواست ایمنى مى کنم آن روز سختى که ظالم از پشیمانى و حسرت انگشت به دندان مى خاید و مى گوید «اى کاش من با رسول حق راه طاعت پیش مى گرفتم»
و قبیلهاش که همیشه بحمایتش برمىخواستند و هر که در روى زمین است همه را فداى خود گرداند تا از عذاب نجات یابد و هرگز نجات نخواهد یافت که آتش دوزخ بر او شعله ور است تا سر و صورت و اندامش پاک بسوزد
معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛
معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کردهای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانیام، معبودم، اگر زیباییهایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتیهایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.
خدایا چگونه مرا وا مینهی در صورتی که عهدهدار من شدهای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالیکه از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتیکه به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالیکه احوال من استوار به توست؟
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوقالعاده من و چهقدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر میورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده میکند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمتهایت به طمعم انداخت؛
بله ،این کلام بزرگان ماست که باورهای توحیدیشان را نشان می دهد امامن چی ،سرتاپاشرک ،همه چیز را از آنها می خوام ،
بعضی وقتها که ته ته ذهنم را کاوش می کنم می بینم من فقط از بچگی یاد گرفتم کلام ایشان را در مراسمات مذهبی گوش
بدم و گریه کنم ،ولی وقتی به تک تک این جملات گوش می دهی و تفکر می کنی و درک می کنی تازه می فهمی اینها کجا
بودند چی می گفتند و من چی فکر می کردم ،ای خدای من ،ای رب العالمین ،ای مالک جهان و جهانیان ،ای الله همه عالم
مرا به بزرگی خودت ببخش و بیامرز ،همچنان که موسی را بخشیدی و در زمره بهترین بندگانت قراردادی ،همچنان که یونس
را از دل ماهی نجات دادی ،همچنان که یوسف را از قعرچاه به جاه وجلال رساندی ،ای روزی ده بی منت تنها تورا می پرستم
وتنها از تواستعانت می جویم ومی دانم که تورحیمی تورحمانی پس همانطور که موسی به خود احساس گناه نداد و به لطف
وکرمت امیدوار بود ” رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ”من هم به خودم وبه ذهنم می گویم وقتی خدایی به این خوبی داری
که هم رحمان است ورحیم ،پس تو هم به خود احساس گناه مده وهمه را از او بخواه او که از رگ گردن به تو نزدیکتر است او
که علی در نامه 31نهج البلاغه می گوید :
بدان، خدایى که گنجهاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید، وخداوند بین تو و خودش کسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه اى پناه ببرى،
و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایى سزاوار توست، رسوا نساخته، و براى بازگشت به خویش شرائط سنگینى مطرح نکرده است،
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکى شمرده است. هر گناه تو را یکى، و هر نیکى تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روى تو گشوده است. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مىشنود، و چون با او راز دل گویى راز تو را مىداند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غمهاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند.
و از گنجینههاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمىتواند عطا کند
سپس خداوند کلیدهاى گنجینه هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد،
پس هر گاه اراده کردى مىتوانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى، تا باران رحمت الهى بر تو ببارد.
هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهى باندازه نیّت است،
درود جناب استاد عزیز و گرامی جناب آقای عباس منش،بی نهایت از خدا سپاسگزارم که شما رو سر راه زندگی من گذاشت و باور کنین شب و روز صبح و ظهر فقط و فقط کلیپ های شما و ویس های شما رو گوش میکنم و میبینم،منم دقیقا تمام حرف هایی که شما میزنین رو از قبل هم دوست داشتم ولی نمیتونستم اجرا کنم ولی از دقتی با شما و سایت شما آشنا شدم دارم روی خودم کار میکنم که باورهامو تغییر بدم،بینهایت ازتون ممنون و سپاسگذارم
استاد عباسمنش عزیز، اول اینکه بخاطر این فایل زیبا بسیار ازتون سپاسگزارم، مثل همیشه از شنیدن صحبتهای گهربارتون خیلی لذت و بهره بردم، و قلبم سرشار از گشودگی و شعف توحید شد.. از الله مهربان بسیار سپاسگزار و قدردان حضور و وجود پربرکت شما هستم.
و دوم اینکه موقع گوش دادن به این فایل، قلبم ازم خواست که این چند جمله رو خدمتتون بنویسم.. و راستش من تمایل به نوشتنش نداشتم و حتی کلی کلنجار رفتم که ننویسم، و نیز خیلی کار هم داشتم و ذهنم میگفت که وقتتو برای امور دیگه تلف نکن و برو به کارهات برس.. اما قلبم اصرار کرد که براتون بنویسم، پس مینویسم؛
من چند هفته پیش یکی فایلهای دانلودی سایت که در بخش “نتایج دوستان” و فایل ارسالی آقای هادی محترم هست، گوش میدادم.. در بخشی از توضیح اون فایل، شما میفرمایید که: “من خودم رو در کارم ‘استاد’ میدونم” .. و این رو با حس و حالت بخصوصی بیان میفرمایید.. امروز موقع گوش دادن به این فایل توحیدعملی، بطرز عجیبی اون گفتار شما برای من یادآوری شد، و ندای قلبم ازم خواست که اینارو براتون بنویسم.. و جالب اینجاست که دقیقا دیشب من از پروردگار خواسته بودم که کلام و عمل من رو مایه خیر و برکت برای جهان قرار بده..
آقای عباسمنش عزیز، اینطور حس میکنم که “حساسیت و وابستگی” شما به لفظ “استاد” نقطه ضعفی برای شماست که میتونه باور و عملکرد توحیدی شما رو تحت الشعاع قرار بده.
با سلام و درود خدمت استاد عزیزم عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیز و عوامل سایت و خانواده صمیمی عباسمنش.
در درجه اول سپاسگزار پروردگارم هستم که این لیاقت رو در من قرار داد تا شاهد این آگاهی ها باشم و بتونم دریافت کنم و در زندگی خودم به عمل برسونم.
و همچنین سپاسگزار استاد عزیزم هستم که تو این مسیر فوق العاده قدم برمیدارن و استمرار دارن و تلاش میکنن که هر لحظه آگاه تر بشیم و به درک درستی از خداوند و قوانین الهی برسیم و هر لحظه بتونیم بهتر بشیم و دنیای خودمون رو اونجوری که دوست داریم خلق کنیم و لذت ببریم و سعادتمند باشیم هم در این دنیا و هم در آخرت.
فایل توحید عملی قسمت دهم، همانند سایر قسمت های قبلی این سلسله، فوق العاده بود، من به نوبه خودم زمانی که گوش میکنم به این صحبت ها و توضیحات دقیق و واضحی که استاد میدن همزمان به فکر فرو میرم و متوجه میشم که قلب من و احساس من تایید میکنه و مقابله و مقاومتی ندارم حتی اگر هم باشه خیلی کمه که توسط ذهن منطقی این مقاومت بوجود میاد، اما احساس من کاملا قبول میکنه و میگه آفرین دقیقا همینه و همینکه باعث میشه احساس من خوب بشه متوجه میشم که چه چیز درسته و چه چیز غلطه، و متوجه میشم که استاد دقیقا درست میگن، آنچنان که گوش میکردم به صحبت ها ناخودآگاه تجربیاتم برای من یادآور میشد، و برای من محکم تر میشد که هرآنچه که دارم از آن اوست، زمانی رو به یاد میارم که الهامات رو دریافت میکردم برای ادامه تحصیلم برای شغلم برای روابطم اما من در اون زمان ناآگاه بودم، و تصمیماتی رو که میگیرفتم بر پایه عقل من بود نه الهاماتم، و به وضوح مشخص میشد که نتیجه چی هست، یادآور میشد برای من که در تمام لحظه های زندگیم خداوند داشت به من الهام میکرد اما من بیتوجهی میکردم، اما باز من رو فراموش نکرد و همچنان به من الهام میکنه و من رو هدایت میکنه و بقول استاد عزیز مرتب به من میگه که هرآنچه که داری از آن اوست، تو از خودت هیچ چیزی نداری، امروز سر دردی داشتم و همزمان که به صحبت های استاد گوش میکردم با خدا صحبت میکردم و میگفتم خداوندا هرآنچه که دارم از آن توست، من هیچی نمیدونم، نمیدونم این سردردم برای چیه، میسپارمش به خودت، خودت خوبش کن من عاجزم در مقابل تو، من رو هدایت کن، و بشدت آروم تر شدم و سر دردم خیلی نسبت به اولش بهتر شد.
از زمان کودکی تا به الان اتفاقات بی شماری رو تجربه کردم، آسیب های جسمی که نیاز به عمل جراحی داشت و من تا به این سن 6 تا عمل جراحی داشتم و وقتی فکر میکنم میبینم من الان باید ناقص باشم اما الان در سلامت کامل بسر میبرم و چه کسی جز خداوند میتونه اینکار هارو برای من انجام بده؟ که تمام عمل های جراحیم به سلامت تمام بشه و من برگردم به سلامتی ای که داشتم، دوستت دارم خدای مهربانم.
زمانی رو به یاد میارم که خداوند من رو دور کرد از اتفاقاتی که ممکن بود برام بیوفته اما نیفتاده، مسیر هایی که نباید میرفتم و با الهاماتی که میداد جلوگیری میکرد، و خیلی زمان هارو یادم میاد که انگار خدا خودش اومده توی وجود من و من رو به حرکت درآورده در صورتی که من فقط داشتم مثل دوربین فیلمبرداری نگاه میکردم.
خداوندا هیچوقت من رو به حال خودم وامگذار.
یاد یکی از فایل های استاد افتادم که میگفت چه کسی وفادار تر از خداوند به عهد خود ؟
چقدر این فایل آموزنده و فوق العاده بود استاد عزیزم.
عاشقتونم هرکجا که هستید سرشار از عشق بی حدو مرز الله یکتا باشید همانطور که ابراهیم نبی بود.
قبل از دیدن این فایل داشتم به این فکر میکردم که چرا نتایج افراد از هر لحاضی چه مالی و یا چه روابط و … میتونه اینقد متفاوت و در سطح بالا باشه حتی خود استاد، که با دیدن این فایل متوجه شدم که به میزانی که بتونم شرک رو توی زندگی خودم کمرنگ کنم و قدرت خداوند رو بالا ببرم و توکلم بر خداوند باشه و تسلیم باشم خداوند هم هدایتم میکنه و آرامش عظیمی رو وارد زندگیم میکنه و بعد بقیه نعمت ها هم میان. خدایا از هر خیری که از سمت تو به من برسه من به آن محتاجم
به جرات میتونم بگم بیشترین نتیجه ای که تو این مدت از عضویت امتو این سایت الهی گرفتم نزدیکی و ارتباط ام با خداوندم هستی
با پروردگارم که متفاوت از شرک های قبلی ام تو ابن مکان مقدس شناختمش
استاد چقدر خوشحال و مسرور شدم از این فایل توحیدی داغ تون ، فایلی که این روزها اعماق وجودم احتیاج داشت به خودم یادآوری کنم
باور وایمان اطمینان قبلی به خدای درونم ، به ندای قلبم به کوش به زنگ بودن به دریافت نشانه ها جریان هدایت الهی در تک تک و لحظه به لحظه زندگی ام
روزی هزاران باز خدارا شاکر و سپاسگزار وجد سخاوتمند شما هستم برای بودن در این سایت مقدس الهی و دریافت این آگاهی های خود شناسی و خداشناسی
من که همیشه وقتی داستانهای هدایت شما را میشنوم که اینقدر زیبا در آغوش و روی شانه های خداوندید ، از خودش میخوام من هم هرروز به وجود پروردگارم نزدیکتر شوم
من سمیرا ، متواضع و تسلیم و خاضع و خاشع و فقیر و محتاج و وابسته به درگاه اش شوم
این فایل و چندین بار گوش دادم و نوشتم در دفترم و تک تک جملات کلیدی اش را تکرار و تکرار کردم
انگار هرچقدر از توحید و تسلیم در برابر پروردگارمون بگیم کمه و همیشه جای گفتن داره همیشه تازه است
استاد سپاسگزاریم برای تهیه این فایل توحیدی و الهام الهی تون
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمام دوستان عباس منشی
من اگه بخوام از توحید عملی بگم خیلی تلاش میکنم که بتونم توی عمل توحید داشته باشم و خدا را شکر خیلی کارهام رو با توحید عملی انجام میدم ولی خیلی جا داره که یک آدم توحیدی بشم از زمانی که وارد سایت استاد عباس منش شدم خیلی اتفاقات خوب و تکاملی توی زندگیم رخ داده و میتونم الهامات رو دریافت کنم نه همه الهامات رو ولی نسبت به تکاملی که دارم طی میکنم و بزرگتر میشم میتونم بفهمم الهاماتی رو که خداوند داره قدم به قدم من رو به خواستههام و به زندگی زیباتر و آرامشی بیشتر و عجله نداشتن بدو بدو نکردن هدایت میکنه که اینها همه تکاملی هستن ما هرگز به کمال نمیرسیم ولی زندگیم نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده میتونم لذت رو توی زندگی ببینم لمسش کنم حتی آشنا شدن با استاد سید حسین عباس منش هم یکی از الهامات خداوند بوده من یک زندگی فوق العاده سخت و دشواری رو داشتم مثل همون جنگل پر از سنگلاخ و گاری درب و داغون و شکسته که اینقدر وام و قرض و قسط و مشکلات داشتم که آرامش رو نمیتونستم بفهمم فقط اسمش رو یاد گرفته بودم فکر میکردم توی اون مسیر درستم ولی خداوند من رو هدایت کرد و من توی مسیر سرسبز و زیبایی با کتونیهای خیلی حرفهای قدم میزنم و با آرامش سوت زنان سمت خواستههایم حرکت میکنم
من توی کامنتهای قبلی نوشتم که شغلم صافکاریه زمانی که اومدم تو سایت استاد عباس منش مشکلاتی داشتم که ناچار بودم هر کاری رو بگیرم و انجام بدم برای همه کار میکردیم و جنس مشتریام با مشتریای امروزم فرق میکرد و کسایی که تو کار بورس ماشین بودن رو هم براشون کار میکردیم و همیشه کم پول میدادند کار ما رو بیارزش میکردند به خاطر اینکه خودشون بتونن سود بیشتری بکنن و من با این موضوع مشکل داشتم و وقتی تونستم ذهنم رو کنترل کنم و با توضیحات استاد دور خودم و خلوت کنم و بتونم آرامش رو در زندگی پیدا کنم توی یه تایم کوتاهی که گذشت دیگه برای هر کسی کار نکردم
من از استادم این رو یاد گرفتم که اگر که اتفاقی میافته الخیر فی ما وقع رو توش ببینم
یک مشتری از همون مشتریهای بورسی قدیمی، دیروز اومد و بدون اینکه با ما طی بکنه ماشینشو گذاشت و رفت و من چند دقیقه بعد یه حساب و کتابی کردم و بهش زنگ زدم یه عددی رو باهاش بریدم و اون قبول نکرد و من تونستم خیلی راحت اون کارو رد کنم انجامش ندم و برام اصلاً مهم نبود که اون آقا ناراحت بشه یا خوشحال چون من برای کارم جسمم وجودم ارزش قائلم و خداوند و قوانین کیهان سرگرم کارند تا ثروت بیشتری وارد زندگی من بشود پس احتیاجی به کارهای سخت و پیچیده ندارم چون همین هم الهام خداوند بود که قبل از اینکه اون کار رو شروع کنم بهش زنگ بزنم و باهاش صحبت کنم من ماشینو دادم شاگردم برد گذاشت در بنگاش و طولی نکشید که غیر از اون کارایی که داشتم کارهای شیرینتری رو خداوند برام فرستاد و من خیلی راحتتر شیرین تر از اون مبلغی که اون آقا میخواست بده دریافت کردم این یکی از اتفاقات روز زندگی منه من توی این مسیر خیلی اتفاقات زیبایی رو دیدم که خداوند من رو هدایت میکنه با الهاماتی که فقط احتیاج هست که رها بشی وجودت رو به دستهای گرم خداوند بسپاری من علی عباسی نیک از زمانی که استاد رو تونستم بشناسم خدا رو هم پیدا کردم و زندگیم تغییر و تحولات خیلی زیادی پیدا کرده خیلی شادتر هستم نسبت به گذشته خیلی ارزش قائلم برای خودم کارم خانوادهام زندگیم و همه چیز رو برای خودم با کمک و هدایت خداوند و استاد عباس منش رقم زدم.
اول از خدای خودم و بعد هم از استاد عباس منش به خاطر وقتی که برای ما میذاره سپاسگزارم از خدا میخوام همه ما رو به راه راست هدایت کنه راه کسانی که به آنها ثروت نعمت لذت عشق آرامش آزادی زمانی مکانی و مالی داد هدایت کنه نه به راه کسانی که گمراه بودند یا مورد خشم خدا قرار گرفتند.
سلام به همه دوستان عزیزم سلام به استاد عزیزم و همه اعضای سایت.
الان در وضعیتی هستم که توی عممممق شرک دارم دست و پا میزنم و چقدررررررر سخته بعد از تجربیات شیرین از توحید و رابطه نزدیک با خداوند و آگاهی از این مسیر رویایی توحید رو فراموش کنی و شرک بورزی و نتونی ذهنت رو کنترل کنی و پشت سر هم با منیت ها و عقل خودت شرک بورزی و هی مدار به مدار پشت سر هم بیافتی پایین و سقوط کنی و همه چیزایی که خدا بهت داد اونم چقدر رویایی و بهشتی رو از دست بدی و جوری بخوری زمین که از دوباره بلند شدن ناااامید مطلللق بشی و بدتررررر از همه دیگه هدایتی از خدا بدلیل دور شدن ازش دریافت نکنی.
نمیدونم چرا دارم اینا رو مینویسم ولی الان توی تمااااام جنبههام شکست خوردم و سقوط کردم.
رابطم با خدا که از همه بدتر دوری از خدا و نشنیدن هدایتاشه !
بخطر افتادن سلامتیم بخاطر پرخوریهای عصبی و خارج شدن از دوره قانون سلامتی و افسردگی شدید و بخطر افتادن کبد و کلیههام !
از دست دادن شغل و روابط عالی با باکیفیتترین آدما و دوستا و همکارای شهرمون و از دست دادن اعتبارم و فشار روانی حرفا و … !
همه اینا از منیت و شرک ورزیدن شروع شد که توی عمل به الهامات در برخورد با یه تضاد که قرار بود به نفعم بشه باعث سقوطم شد و بعدش بجای اینکه از خدا کمک بگیرم که سقوطم رو حلش کنه بازم خودم خواستم همه چیز رو حل کنم و نه تنها هیچی حل نشد بلکه همه چیز چند برابر داغونتر شد !!!
منی که توی تماااااام عمرم اصلا به خودکشی و … حتی فکر نکردم حتی توی شرایط سخت زندگیم اما الان به حدی افتادم پایین که بخاطر حجم اتفاقات بد و ناخواسته که بدترینشون از دست دادن رابطم با خداست که هیچی دردناکتر از این نیست که دیگه صدای هدایتاش رو نشنوی و چیزی نفهمی و توی گمراهی و شرک و ناامیدی و افسردگی دست و پا بزنی و دیگه امیدی برای تغییر اوضاعت نداشته باشی ، مدام به خودکشی فکر میکنم !!!
من ؟؟؟ خودکشی ؟؟؟ واااااای خدای من !!!
چقدرررررررررررررر دلم برای صدات تنگ شده خدا جونم . چقدرررررررررر سخته زندگی بدون تو و هدایتات و حمایتات !!!
جهنمه زندگی بدون تو جهنمهههه !!!
نمیدونم چرا اینا رو نوشتم !!! ولی گفتم شاید یه نفر باشه که توی این مسیر این شرک ورزیدن و سقوط رو تجربه کرده باشه و شااااید امیدی توی دلم زنده بشه و قبل از اینکه اوضاع دیگه غیرقابل جبران بشه از تجربش بگه و من بلند شم !!!
مهمترین معضل من رابطم با خداست که به هیچکدوم از الهاماتش نتونستم عمل کنم و یا ترسیدم یا منیت داشتم و پشت سرهم سیلی شرک ورزیدنهام رو خوردم و افتادم توی مدار منفی بینهایت !!!!
یعنی اگه حتی یه نفر توی این مسیر با وجود آگاه بودن از توحید این اتفاق براش افتاده باشه و مهمترین موضوع یعنی رابطش با خدا بعد از خراب شدتش دوباره برگشته باشه و سلامتی و تمام جنبههاش دوباره بهبود پیدا کرده باشه میشه یه نور امید توی دل من !!!
که اگه دقیقا بنویسه که چکار کرده و چجوری دوباره بلند شده خیلی بهم کمک میکنه !!!
همه بهم میگن میگذره ، میگن ناامید نباش و … ولی این حرفا وقتی که امیدت از کمک خدا هم قطع شده باشه و خیلی از اصل کاری دور شده باشی هیییج فایدهای نداره !!!
آخ که چقدررررررر روزا و لحظههای شیرینی بود قبل از این 2 ماه اخیر که این اتفاقات بد برام بیافته ! خدا بود و من و کلی هدایت و حمایت و اتفاقات عاااااالی !!!
امان از منیت و منم منم کردن و روی عقل خودت حساب کردن و روی دیگران حساب کردن !!!
ذلیل دنیا و آخرت میشی !!!
چقدرررررر اشک میریزم اونجایی که استاد توی این فایل میگه “ تو تیر ننداحتی خدا تیر انداخت “ یعنی با تمااااام وجودم درک میکنم که حقه حق !!! قبل این 2 ماه از صبح تا شب جوری کار و فعالیت میکردم و پول و نعمت از در و دیوار وارد زندگیم میشد و غرق در اتفاقات عااالی بودم و حتی اعتبااار عاااالی داشتم که قشننننگ میفهمم کار کی بود که من اون همه انرژی و سلامتی و شادابی و تیزهوشی داشتم !!!
“ من تیر نمینداختم خدا تیر مینداخت “
تنها چیزی که ناااامیدم کرده رابطم با خداست ! عدم دریافت هدایتاشه ! فکرش رو هم نمیکردم اونقدررررر از مسیر دور بشم که دیگه صدا و نشونههای خدا رو دریافت نکنم و روی چشمام و گوشام و قلبم مهر بخوره و بسته بشن !!!
اگه که رابطم بر خدا بهم نخورده بود امید داشتم ولی الان امیدی ندارم !!!
الحق که “ من هیچوقت تیر ننداختم ، خدا تیر انداخت “
عزیز جان، اولا بگم خدا همیشه به ما نزدیکه. من نمی فهمم با چه معیاری می گی ازت دور شده؟
اینکه گفتی “آخ که چقدررررررر روزا و لحظههای شیرینی بود قبل از این 2 ماه اخیر ” یعنی هنوز بهت نزدیکه و داره به یادت می آره اون لحظه های شیرین رو. پیشنهاد می کنم تمرکزت رو ببر رو تجربه های شیرین اون دوران و اونها را بنویس. با خدا صحبت کن . با خدایی که جهان هستی را با فرمولی دقیق و نه بی حساب و کتاب داره مدیریت می کنه. خدایی که شرایط زندگی شما و من رو بر اساس فرکانسهایی که می فرستیم، تنظیم می کنه.
توجه ات رو به سمت نعمتهایی که داری تغییر بده و اونها را بشمار… البته خودت استاد رفع این تضاد هستی و به نوشته مثل منی نیاز نداری … من اینها را برای خودم نوشتم.
خود شما هم نوشتی که دلم برای صحبت با خدا تنگ شده، صحبت با خدا که مقدمات نداره، همیشه، همه جا بدون مقدمه و بدون پوشیدن لباس خاص یا بدون لحاظ زمان و مکان خاصی می شه انجامش داد. پس انجامش بده. همین الان. راه حل رفع مشکل رو با امید و توکل از خودش بخواه …. از همین الان موضوع را حل شده بدون … بازگشتت رو به غار حرا “خوش آمد” می گم.
سلام دوست عزیز امیدوارم با توکل به خدا و همت درونی ات از این مرحله رو بشی
منم این شرایط را تجربه کردم. برات تعریف میکنم که ببینی این اتفاق برای همه افتاده و میافته.
سال 96 دوره ثروت 1 رو با یه سری هدایتها خریدم و تا مدتی که روش کار کردم، درآمدم سه برابری شد. وطبق گفته های استاد، اون موفقیت را عادی دیدم و از مسیر دور شدم. خلاصه کنم که یه اتوبوس داشتم که درآمد اون به اندازه یه سرهنگ تمام برام داشت. فروختم کل کشنده بگیرم( شریکی) و نخریدیم. به دلایل ترس و خجالتی و رودربایستی و… اتوبوسی که توی 4سال دوبرابر شده بود، توی یک ماه دو برابر شد.. باهمون شخص مرغداری زدم. بازم همون نکات منفی باعث شکست شد. ولی هنوز اراده داشتم و هنوز الهامات میومدن و. دلخوش بودم. بازم دوباره یه مسیر دیده شروع کردم تا سال 98 بد نبود و در 99 کامل ورشکست شدم… از عرش به فرش رسیدم. همه اش دلیل منیت و کم ظرفیتی ام بود. چندین بار در یکسال آخر میخواستم خودکشی کنم. اما چون زن وبچه داشتم، فکر اونا نمیذاشت و منصرف ام میکرد. همت کن غرور وبذارم کنار به حرف مردم اهمیت نده. دلیل شکستهاند و کارهایی که باید انجام میدادی و ندادی( به هر دلیلی، ترس و بی ایمانی و… )را لیست کن و بدون که به اندازه یه عمر تجربه برات میشه و میتونی از اونا پلی بسازی که بلند سی و و دوباره حرکت کنی
برای من کمی زمانبر تر بود، چون فکرم در شکستها مونده بود و باورم این بود که باید زمان بگذره وگرنه زودتر هم میتونستم بلند بشم و پیش برم.
هر چیزی بهت لذت میده رو انجام بده تا حس و حالت خوب بشه تابتوتی روی خودت و آینده و باورهات کار کنی.
و من بعد از گوش دادن این فایل در هر روز و دیدن جهان از نگاه خداوند اومدم بگم رشد من بعد از گوش دادن زیاد به این فایل ، گوش دادن 9 فایل قبلی توحید عملی ، نوشتن ، نت برداشتن ، آنالیز کردن رفتار خودم و باورهای شرک آلودم و تازه به دیوار بتنی ذهنم به تاریکی های ذهنم رسیدم و دیدم بلههه ، ی بخش از ذهنم پر هست از باورهای شرک آلود و برام جالب بود ک منی ک انقدر تغییر کردم سعی کردم نگاه خدا رو همه روی خودم حس کنم و الهی و در اون راه حرکت کنم این حجم از باور شرک آلود در دور دست های ذهنم هست ، چندتایی از خواسته های بزرگم در ذهنم و تصویر سازی اون در ظاهر خدایی و در باطن عین شرک بود و اصلا نمیدونستم
بعد از گوش دادن چندین و چند بار به آگاهی های این فایل بی نظیر و طبق روال فک کردن و تصویر سازی اش دیدم ای وای من چقدر شرک تو این موارد در ذهنم ریشه داره با اینکه ظاهرش توحیدیه و شروع کردم ب تغییر باور ، محکم تر شدن در توحید و تلاش و تلاش برای توحیدی تر شدنم و این فایل همزمانی داشت برای من با دوره احساس لیاقت و آگاهی های ناب اون و همزمانی سوم کار کردن روی دوره روانشناسی ثروت 1 و دیگه درک و نگاه متفاوتی بمن داد از این این آگاهی های الهی ، رشد دیگه ای داد و ی تغییر قشنگ در مدار من برام مشهود بود ، بزرگتر شدن ظرفم کاملا هویدا شد و کلا شرایط اطراف حتی ب اندازه خیلی کم هم نشان از این تغییرات بود برام
در زمینه ثروت اتفاقات ثروت سازی در حد خودم رخ داد ک اصلا فکرش را نمیکردم ، در زمینه احساس لیاقت و ارزشمندی خودم و خلق خواسته ها در حد خودم ک جهان اتفاقات عالی و ارزشمند و در مدار با آدمهایی که ارزش من رو میدیدن هدایت میشدم و نگاه توحیدی ک نقطه عطف و قوت این آگاهی در درون من بود حاصلش آرامش ، لذت و نزدیکی بیشتر به الله بود برام و به معنای واقعی هر آنچه خواستم خدا گفت چشم و هدایت شدم به سمتش و این حس بسیار بسیار ناب هست.
کل آگاهی های الهی دوره ها ک گفتم در همزمانی با هم یک تغییر و رشد اساسی در درون من ، یک انقلاب اساسی در من داشت و بارها و بارها اومدم بنویسم که این آگاهی های الهی داره چ غوغایی در درون من میکنه که زبانم از گفتنش قاصره
و فقط میتونم شکر کنم بابت هدایت الهی به این آگاهی ها
شکر کنم از استاد که این آگاهی ها رو به اشتراک گذاشتن با ما
و هر روز یک قدم به سمت راه توحیدی به امید الله مهربان پیش برم .
به نام خدای مهربان
استاد عزیزم من خدارو با شما و به وسیله کلام شما پیدا کردم
ای بهترین و زیباترین دست خداوند ازت سپاسگزارم
چه نعمتی و ثروتی و آرامشی بهتر از خدارو پیدا کردن؟
منی که اصلا شناخت و رابطه ای و نگاه خوبی نسبت به خداوند نداشتم الان هر روز و هر لحظه با خدای خودم به بهترین شکل در ارتباطم .از اینکه بهم یادآوری کردین که چه نعمت و ثروت بزرگی دارم سپاسگزارم
چند روز پیش پسرم مریض شده بود یه جوری که حتی نمیتونست آب بخوره یا حتی حرف بزنه شبها تا صبح بالای سرش و یه شرایط غیر قابل باور .خودمو دیدم که چقدر عاجزم و دست پسرم رو گرفتم و گفتم خدایا جز تو کسی رو ندارم و این بچه ماله من نیست من به وجودش نیاوردم خودت آفریدیش و الانم خودت کمکش کن بهش آرامش بده تا بخوابه کمک کن امشب آروم بخوابه دیگه جایی جز پیش تو ندارم و همه چیز در دست خودته .اونشب پسرم یه کم بهتر خوابید و شبهای بعدش کم کم بهتر و بهتر شد خداروشکر
وقتی میخواستم بشینم پشت فرمون و میترسیدم پاهام جون نداشت که گاز و ترمز رو فشار بدم به خدا گفتم تو بشین کنارم و بیا باهم بریم رانندگی کنیم و حس کردم که اومد نشست پیشم پاهام جون گرفت و به بهترین شکل رانندگی رو یاد گرفتم
وای که چقدررر مثال دارم از زمانهایی که کارام رو به خودش سپردم و به بهترین شکل نتیجه گرفتم
امسال به خدا گفتم واسه تولدم تو بهترین کادو رو بهم بده تو برام تولد بگیر و نمیدونید چکار کرد واسم چه کادوهای عالی چه کامنت های تبریک از طرف دوستان توحیدیم وای و چه کادویی بهم داد خدای من با کادوهای تولدم شروع کردم به خریدن دوره دوازده قدم که یکی از خاسته هام بود
استاد جانم من این ارتباط زیبایی که با خدای خودم دارم رو از شماو از کلام شما به دست آوردم
فقط میتونم شکرگزار خدای بزرگم باشم و سپاسگزار شما استاد عزیزم
در پناه خدا باشید
به نام رب ،تنهافرمانروا ،تنهامالک وتنها اله جهان وجهانیان
“به قول خواجه عبدالله انصاری “،آنکس که تورادارد که راندارد وآنکس که توراندارد که رادارد…
و به قول بنده محبوب تو که چون ابراهیم کلام وعملش مملو از ایمان وبدور از شرک است ،همیشه از سالها قبل
این جملات تو ذهنم چرخ می خوردند و می خورند البته این چندساله خیلی بیشتر درکشان می کنم،باید باطلانوشت
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ ،تامرحله ای پیش می رود که می گوید مولای من
توزنده ابدی هستی ومن مرده ودرحق مرده بی روح جززنده ابدی که رحم خواهدکرد مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ
وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ إِلاَّ الْحَیُ ،متن کاملش را اینجا می آورم که همگی به قول معروف حالش و ببریم
اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ مَالٌ وَ لاَ بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
پروردگارا من از تو درخواست ایمنى مى کنم آن روز سختى که مال و فرزند هیچ نفع نبخشد و چیزى جز آنکه با قلب پاک و سالم حضور خدا آید سود ندهد
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ (یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً)[1]
اى خدا من از تو درخواست ایمنى مى کنم آن روز سختى که ظالم از پشیمانى و حسرت انگشت به دندان مى خاید و مى گوید «اى کاش من با رسول حق راه طاعت پیش مى گرفتم»
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَ الْأَقْدَامِ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم آن روز سختى که گنهکاران به سیمایشان شناخته مىشوند که پس موى پیشانى آنها را با پایهاشان بگیرند
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم در روز سختى که نه پدرى به جاى فرزند و نه فرزندى به جاى پدر جزا و کیفر شود و البته آن روز وعده خدا حق و حقیقت است
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم در روز سختى که مردم ظالم ستمگر را عذرخواهى سود نبخشد و بر آنان لعن و منزلگاه بد است
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ لاَ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئًا وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم در روز سختى که هیچکس را قدرت بر کس دیگر نیست و فرمان در آن روز خاص خداست
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم در روز سختىکه هر شخص از برادر و مادر و پدر و زن و فرزندانش مىگریزد
لِکُلِّ امْرِىءٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
که هر کس در آن روز توجه به کار خویش از غیرش بىنیاز دارد
وَ أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ
و از تو درخواست ایمنى مىکنم در روزى که کافر بدکار آرزو کند که اى کاش توانستى فرزندانش را فداى خود سازد و از عذاب برهد و هم زن و برادر
وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ کَلاَّ إِنَّهَا لَظَى نَزَّاعَهً لِلشَّوَى
و قبیلهاش که همیشه بحمایتش برمىخواستند و هر که در روى زمین است همه را فداى خود گرداند تا از عذاب نجات یابد و هرگز نجات نخواهد یافت که آتش دوزخ بر او شعله ور است تا سر و صورت و اندامش پاک بسوزد
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلاَّ الْمَوْلَى
اى آقاى من اى آقاى من تویى مولاى من و من بنده توام و آیا در حق بنده جز مولایش که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمَالِکُ وَ أَنَا الْمَمْلُوکُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوکَ إِلاَّ الْمَالِکُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى مالک وجود من و من مملوک توام و آیا در حق مملوک جز مالکش که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلاَّ الْعَزِیزُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى با عزت و اقتدار و من بنده ذلیلم و آیا در حق شخص ذلیل جز ذات با عزت و اقتدار که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلاَّ الْخَالِقُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى آفریننده من و من مخلوق توام و آیا در حق مخلوق جز آفریننده او که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْعَظِیمُ وَ أَنَا الْحَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْحَقِیرَ إِلاَّ الْعَظِیمُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بزرگ و من بنده حقیر ناچیز و آیا در حق بنده ناچیزى جز خداى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْقَوِیُّ وَ أَنَا الضَّعِیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعِیفَ إِلاَّ الْقَوِیُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى قوى و توانا و من ضعیف و ناتوان و آیا در حق ضعیفى ناتوان جز شخص قوى توانا که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَنِیُّ وَ أَنَا الْفَقِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقِیرَ إِلاَّ الْغَنِیُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى بىنیاز و من فقیر و آیا در حق فقیرى محتاج جز غنى بىنیاز که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُعْطِی وَ أَنَا السَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ السَّائِلَ إِلاَّ الْمُعْطِی
اى آقاى من اى آقاى من تویى عطا بخش سائلان و من به درگاهت سائلم و آیا در حق سائل جز عطا بخشنده که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْحَیُّ وَ أَنَا الْمَیِّتُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَیِّتَ إِلاَّ الْحَیُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى زنده ابدى و من مرده بىروح و آیا در حق مردهاى بىروح جز زنده ابدى که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْبَاقِی وَ أَنَا الْفَانِی وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَانِیَ إِلاَّ الْبَاقِی
اى آقاى من اى آقاى من تویى وجود باقى و من مخلوقى تباه و فانى و نابودم و آیا در حق فانى نابود شدنى جز ذات باقى سرمدى که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الدَّائِمُ وَ أَنَا الزَّائِلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الزَّائِلَ إِلاَّ الدَّائِمُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى موجود دایم ازلى و من موجودى زوال پذیر و آیا در حق موجودى زوال پذیر جز ذات دایم ازلى که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّازِقُ وَ أَنَا الْمَرْزُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْزُوقَ إِلاَّ الرَّازِقُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى روزى دهنده خلق و من روزى خواهم و آیا در حق روزىخواهان جز رازق و روزى دهنده خلق که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْجَوَادُ وَ أَنَا الْبَخِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْبَخِیلَ إِلاَّ الْجَوَادُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى صاحب جود و احسان و من بخیل و آیا در حق بخیل جز شخص با جود و احسان که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُعَافِی وَ أَنَا الْمُبْتَلَى وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلَى إِلاَّ الْمُعَافِی
اى آقاى من اى آقاى من تویى عافیت بخش و شفا بخش و من مبتلا و آیا در حق مبتلا جز عافیت و شفا بخش که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْکَبِیرُ وَ أَنَا الصَّغِیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الصَّغِیرَ إِلاَّ الْکَبِیرُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بزرگ و من بنده کوچک و آیا در حق بنده صغیرى جز خداى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْهَادِی وَ أَنَا الضَّالُّ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّالَّ إِلاَّ الْهَادِی
اى آقاى من اى آقاى من تویى رهنماى خلق و من بنده گمراه و آیا در حق بنده گمراه جز رهنماى عالم که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّحْمَنُ وَ أَنَا الْمَرْحُومُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْحُومَ إِلاَّ الرَّحْمَنُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى بخشاینده و من بنده قابل ترحم و بخشش و آیا در حق بنده قابل بخشش جز خداى بخشاینده که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ السُّلْطَانُ وَ أَنَا الْمُمْتَحَنُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُمْتَحَنَ إِلاَّ السُّلْطَانُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى سلطان و من بنده امتحان شده و آیا در حق بنده امتحان شده جز سلطان عالم که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الدَّلِیلُ وَ أَنَا الْمُتَحَیِّرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُتَحَیِّرَ إِلاَّ الدَّلِیلُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى رهبر و دلیل و من متحیر و سرگردان و آیا در حق متحیر سرگردان جز دلیل و رهبر که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَفُورُ وَ أَنَا الْمُذْنِبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمُذْنِبَ إِلاَّ الْغَفُورُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى غفور آمرزنده و من بنده گنهکار و آیا در حق بنده گنهکار جز خداى غفور که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْغَالِبُ وَ أَنَا الْمَغْلُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَغْلُوبَ إِلاَّ الْغَالِبُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى غالب و قاهر و من بنده عاجز مغلوب و آیا در حق بنده مغلوب مقهور جز خداى غالب قاهر که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الرَّبُّ وَ أَنَا الْمَرْبُوبُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَرْبُوبَ إِلاَّ الرَّبُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى پروردگار پرورنده خلق و منمربوب و پرورش یافته توام و آیا در حق مربوبى جز آنکه پروردگار اوست که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ الْمُتَکَبِّرُ وَ أَنَا الْخَاشِعُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْخَاشِعَ إِلاَّ الْمُتَکَبِّرُ
اى آقاى من اى آقاى من تویى خداى با کبریا و بزرگى و من بنده فروتن و عاجز و آیا در حق بنده عاجز فروتن جز خداى باکبریاى بزرگ که ترحم خواهد کرد؟
مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ ارْحَمْنِی بِرَحْمَتِکَ وَ ارْضَ عَنِّی بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ فَضْلِکَ
اى آقاى من اى آقاى من برحمتت ترحم کن و به جود و کرمت و فضل و احسانت از من راضى و خشنود باش
یَا ذَا الْجُودِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الطَّوْلِ وَ الاِمْتِنَانِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
اى خداى صاحب جود و احسان و فضل و نعمت به حق رحمتت اى مهربانترین مهربانان عالم
وفرزند این بزرگ مرد چه زیبا می گوید :
إِلٰهِى أَنَا الْفَقِیرُ فِى غِناىَ فَکَیْفَ لَاأَکُونُ فَقِیراً فِى فَقْرِى؟! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَکَیْفَ لَاأَکُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى؟! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِیرِکَ وَسُرْعَهَ طَواءِ مَقادِیرِکَ مَنَعا عِبادَکَ الْعارِفِینَ بِکَ عَنِ السُّکُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْیَأْسِ مِنْکَ فِى بَلاءٍ. إِلٰهِى مِنِّى مَا یَلِیقُ بِلُؤْمِى وَمِنْکَ مَا یَلِیقُ بِکَرَمِکَ؛
معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست؛
إِلٰهِى وَصَفْتَ نَفْسَکَ بِاللُّطْفِ وَالرَّأْفَهِ لِى قَبْلَ وُجُودِ ضَعْفِى أَفَتَمْنَعُنِى مِنْهُما بَعْدَ وُجُودِ ضَعْفِى؟ إِلٰهِى إِنْ ظَهَرَتِ الْمَحاسِنُ مِنِّى فَبِفَضْلِکَ وَلَکَ الْمِنَّهُ عَلَىَّ، وَ إِنْ ظَهَرَتِ الْمَساوِئُ مِنِّى فَبِعَدْلِکَ وَلَکَ الْحُجَّهُ عَلَىَّ.
معبودم، تو خود را با خوبی و مهربانی به من توصیف کردهای پیش از پیدایش ناتوانی من، آیا آن دو را از من دریغ ورزی پس از پدید آمدن ناتوانیام، معبودم، اگر زیباییهایی از من نمایان شود، به احسان توست و تو را بر من مهرورزی بسیار است و اگر زشتیهایی از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت کامل است.
إِلٰهِى کَیْفَ تَکِلُنِى وَقَدْ تَکَفَّلْتَ لِى؟ وَکَیْفَ أُضامُ وَأَنْتَ النَّاصِرُ لِى؟ أَمْ کَیْفَ أَخِیبُ وَأَنْتَ الْحَفِىُّ بِى؟ها أَنَا أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَقْرِى إِلَیْکَ، وَکَیْفَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِمَا هُوَ مَحالٌ أَنْ یَصِلَ إِلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ أَشْکُو إِلَیْکَ حالِى وَهُوَ لَایَخْفىٰ عَلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ أُتَرْجِمُ بِمَقالِى وَهُوَ مِنْکَ بَرَزٌ إِلَیْکَ؛ أَمْ کَیْفَ تُخَیِّبُ آمالِى وَهِىَ قَدْ وَفَدَتْ إِلَیْکَ؟ أَمْ کَیْفَ لَاتُحْسِنُ أَحْوالِى وَبِکَ قامَتْ؟
خدایا چگونه مرا وا مینهی در صورتی که عهدهدار من شدهای؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنکه تو یار منی؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی، اینک به سبب نیازم به تو، متوسل به توأم و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شکایت کنم و حال آنکه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم توضیح حال دهم، درحالیکه از تو برای تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدی بری، در صورتیکه به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیکو نگردانی، درحالیکه احوال من استوار به توست؟
إِلٰهِى مَا أَلْطَفَکَ بِى مَعَ عَظِیمِ جَهْلِى! وَمَا أَرْحَمَکَ بِى مَعَ قَبِیحِ فِعْلِى! إِلٰهِى مَا أَقْرَبَکَ مِنِّى وَأَبْعَدَنِى عَنْکَ! وَمَا أَرْأَفَکَ بِى! فَمَا الَّذِى یَحْجُبُنِى عَنْکَ؟ إِلٰهِى عَلِمْتُ بِاخْتِلافِ الْآثارِ وَتَنَقُّلاتِ الْأَطْوارِ، أَنَّ مُرادَکَ مِنِّى أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَىَّ فِى کُلِّ شَىْءٍ حَتَّىٰ لا أَجْهَلَکَ فِى شَىْءٍ. إِلٰهِى کُلَّما أَخْرَسَنِى لُؤْمِى أَنْطَقَنِى کَرَمُکَ، وَکُلَّما آیَسَتْنِى أَوْصافِى أَطْمَعَتْنِى مِنَنُکَ؛
معبودم چه اندازه به من لطف داری. با این نادانی فوقالعاده من و چهقدر به من مهربانی، با این عمل زشت من؟ معبودم چقدر به من نزدیکی و من چقدر از تو دورم و چه اندازه به من مهر میورزی پس چیست آنچه مرا از تو در پرده میکند؟ معبودم از اختلاف آثار و تغییرات احوال دانستم که خواستهات از من این است که خود را در هر چیز به من بشناسانی تا در هیچچیز نسبت به تو جاهل نباشم، معبودم هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، کرم تو گویایم نمود و هروقت اوصافم ناامیدم کرد، نعمتهایت به طمعم انداخت؛
بله ،این کلام بزرگان ماست که باورهای توحیدیشان را نشان می دهد امامن چی ،سرتاپاشرک ،همه چیز را از آنها می خوام ،
بعضی وقتها که ته ته ذهنم را کاوش می کنم می بینم من فقط از بچگی یاد گرفتم کلام ایشان را در مراسمات مذهبی گوش
بدم و گریه کنم ،ولی وقتی به تک تک این جملات گوش می دهی و تفکر می کنی و درک می کنی تازه می فهمی اینها کجا
بودند چی می گفتند و من چی فکر می کردم ،ای خدای من ،ای رب العالمین ،ای مالک جهان و جهانیان ،ای الله همه عالم
مرا به بزرگی خودت ببخش و بیامرز ،همچنان که موسی را بخشیدی و در زمره بهترین بندگانت قراردادی ،همچنان که یونس
را از دل ماهی نجات دادی ،همچنان که یوسف را از قعرچاه به جاه وجلال رساندی ،ای روزی ده بی منت تنها تورا می پرستم
وتنها از تواستعانت می جویم ومی دانم که تورحیمی تورحمانی پس همانطور که موسی به خود احساس گناه نداد و به لطف
وکرمت امیدوار بود ” رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلۡتَ إِلَیَّ مِنۡ خَیۡرٖ فَقِیرٞ”من هم به خودم وبه ذهنم می گویم وقتی خدایی به این خوبی داری
که هم رحمان است ورحیم ،پس تو هم به خود احساس گناه مده وهمه را از او بخواه او که از رگ گردن به تو نزدیکتر است او
که علی در نامه 31نهج البلاغه می گوید :
بدان، خدایى که گنجهاى آسمان و زمین در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده که از او بخواهى تا عطا کند، درخواست رحمت کنى تا ببخشاید، وخداوند بین تو و خودش کسى را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند، و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه اى پناه ببرى،
و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است، در کیفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عیب نگرفته است، در آنجا که رسوایى سزاوار توست، رسوا نساخته، و براى بازگشت به خویش شرائط سنگینى مطرح نکرده است،
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده، و از رحمت خویش نا امیدت نکرده، بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکى شمرده است. هر گناه تو را یکى، و هر نیکى تو را ده به حساب آورده، و راه بازگشت و توبه را به روى تو گشوده است. هر گاه او را بخوانى، ندایت را مىشنود، و چون با او راز دل گویى راز تو را مىداند، پس حاجت خود را با او بگوى، و آنچه در دل دارى نزد او باز گوى، غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غمهاى تو را بر طرف کند و در مشکلات تو را یارى رساند.
و از گنجینههاى رحمت او چیزهایى را درخواست کن که جز او کسى نمىتواند عطا کند
سپس خداوند کلیدهاى گنجینه هاى خود را در دست تو قرار داده که به تو اجازه دعا کردن داد،
پس هر گاه اراده کردى مىتوانى با دعا، درهاى نعمت خدا را بگشایى، تا باران رحمت الهى بر تو ببارد.
هرگز از تأخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهى باندازه نیّت است،
درود جناب استاد عزیز و گرامی جناب آقای عباس منش،بی نهایت از خدا سپاسگزارم که شما رو سر راه زندگی من گذاشت و باور کنین شب و روز صبح و ظهر فقط و فقط کلیپ های شما و ویس های شما رو گوش میکنم و میبینم،منم دقیقا تمام حرف هایی که شما میزنین رو از قبل هم دوست داشتم ولی نمیتونستم اجرا کنم ولی از دقتی با شما و سایت شما آشنا شدم دارم روی خودم کار میکنم که باورهامو تغییر بدم،بینهایت ازتون ممنون و سپاسگذارم
با سلام و وقت بخیر
استاد عباسمنش عزیز، اول اینکه بخاطر این فایل زیبا بسیار ازتون سپاسگزارم، مثل همیشه از شنیدن صحبتهای گهربارتون خیلی لذت و بهره بردم، و قلبم سرشار از گشودگی و شعف توحید شد.. از الله مهربان بسیار سپاسگزار و قدردان حضور و وجود پربرکت شما هستم.
و دوم اینکه موقع گوش دادن به این فایل، قلبم ازم خواست که این چند جمله رو خدمتتون بنویسم.. و راستش من تمایل به نوشتنش نداشتم و حتی کلی کلنجار رفتم که ننویسم، و نیز خیلی کار هم داشتم و ذهنم میگفت که وقتتو برای امور دیگه تلف نکن و برو به کارهات برس.. اما قلبم اصرار کرد که براتون بنویسم، پس مینویسم؛
من چند هفته پیش یکی فایلهای دانلودی سایت که در بخش “نتایج دوستان” و فایل ارسالی آقای هادی محترم هست، گوش میدادم.. در بخشی از توضیح اون فایل، شما میفرمایید که: “من خودم رو در کارم ‘استاد’ میدونم” .. و این رو با حس و حالت بخصوصی بیان میفرمایید.. امروز موقع گوش دادن به این فایل توحیدعملی، بطرز عجیبی اون گفتار شما برای من یادآوری شد، و ندای قلبم ازم خواست که اینارو براتون بنویسم.. و جالب اینجاست که دقیقا دیشب من از پروردگار خواسته بودم که کلام و عمل من رو مایه خیر و برکت برای جهان قرار بده..
آقای عباسمنش عزیز، اینطور حس میکنم که “حساسیت و وابستگی” شما به لفظ “استاد” نقطه ضعفی برای شماست که میتونه باور و عملکرد توحیدی شما رو تحت الشعاع قرار بده.
با تقدیم بالاترین مهر و احترام خدمت شما.
دوستدار و قدردان همیشگی شما: وفا
با سلام و درود خدمت استاد عزیزم عباسمنش و سرکار خانم شایسته عزیز و عوامل سایت و خانواده صمیمی عباسمنش.
در درجه اول سپاسگزار پروردگارم هستم که این لیاقت رو در من قرار داد تا شاهد این آگاهی ها باشم و بتونم دریافت کنم و در زندگی خودم به عمل برسونم.
و همچنین سپاسگزار استاد عزیزم هستم که تو این مسیر فوق العاده قدم برمیدارن و استمرار دارن و تلاش میکنن که هر لحظه آگاه تر بشیم و به درک درستی از خداوند و قوانین الهی برسیم و هر لحظه بتونیم بهتر بشیم و دنیای خودمون رو اونجوری که دوست داریم خلق کنیم و لذت ببریم و سعادتمند باشیم هم در این دنیا و هم در آخرت.
فایل توحید عملی قسمت دهم، همانند سایر قسمت های قبلی این سلسله، فوق العاده بود، من به نوبه خودم زمانی که گوش میکنم به این صحبت ها و توضیحات دقیق و واضحی که استاد میدن همزمان به فکر فرو میرم و متوجه میشم که قلب من و احساس من تایید میکنه و مقابله و مقاومتی ندارم حتی اگر هم باشه خیلی کمه که توسط ذهن منطقی این مقاومت بوجود میاد، اما احساس من کاملا قبول میکنه و میگه آفرین دقیقا همینه و همینکه باعث میشه احساس من خوب بشه متوجه میشم که چه چیز درسته و چه چیز غلطه، و متوجه میشم که استاد دقیقا درست میگن، آنچنان که گوش میکردم به صحبت ها ناخودآگاه تجربیاتم برای من یادآور میشد، و برای من محکم تر میشد که هرآنچه که دارم از آن اوست، زمانی رو به یاد میارم که الهامات رو دریافت میکردم برای ادامه تحصیلم برای شغلم برای روابطم اما من در اون زمان ناآگاه بودم، و تصمیماتی رو که میگیرفتم بر پایه عقل من بود نه الهاماتم، و به وضوح مشخص میشد که نتیجه چی هست، یادآور میشد برای من که در تمام لحظه های زندگیم خداوند داشت به من الهام میکرد اما من بیتوجهی میکردم، اما باز من رو فراموش نکرد و همچنان به من الهام میکنه و من رو هدایت میکنه و بقول استاد عزیز مرتب به من میگه که هرآنچه که داری از آن اوست، تو از خودت هیچ چیزی نداری، امروز سر دردی داشتم و همزمان که به صحبت های استاد گوش میکردم با خدا صحبت میکردم و میگفتم خداوندا هرآنچه که دارم از آن توست، من هیچی نمیدونم، نمیدونم این سردردم برای چیه، میسپارمش به خودت، خودت خوبش کن من عاجزم در مقابل تو، من رو هدایت کن، و بشدت آروم تر شدم و سر دردم خیلی نسبت به اولش بهتر شد.
از زمان کودکی تا به الان اتفاقات بی شماری رو تجربه کردم، آسیب های جسمی که نیاز به عمل جراحی داشت و من تا به این سن 6 تا عمل جراحی داشتم و وقتی فکر میکنم میبینم من الان باید ناقص باشم اما الان در سلامت کامل بسر میبرم و چه کسی جز خداوند میتونه اینکار هارو برای من انجام بده؟ که تمام عمل های جراحیم به سلامت تمام بشه و من برگردم به سلامتی ای که داشتم، دوستت دارم خدای مهربانم.
زمانی رو به یاد میارم که خداوند من رو دور کرد از اتفاقاتی که ممکن بود برام بیوفته اما نیفتاده، مسیر هایی که نباید میرفتم و با الهاماتی که میداد جلوگیری میکرد، و خیلی زمان هارو یادم میاد که انگار خدا خودش اومده توی وجود من و من رو به حرکت درآورده در صورتی که من فقط داشتم مثل دوربین فیلمبرداری نگاه میکردم.
خداوندا هیچوقت من رو به حال خودم وامگذار.
یاد یکی از فایل های استاد افتادم که میگفت چه کسی وفادار تر از خداوند به عهد خود ؟
چقدر این فایل آموزنده و فوق العاده بود استاد عزیزم.
عاشقتونم هرکجا که هستید سرشار از عشق بی حدو مرز الله یکتا باشید همانطور که ابراهیم نبی بود.
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
قبل از دیدن این فایل داشتم به این فکر میکردم که چرا نتایج افراد از هر لحاضی چه مالی و یا چه روابط و … میتونه اینقد متفاوت و در سطح بالا باشه حتی خود استاد، که با دیدن این فایل متوجه شدم که به میزانی که بتونم شرک رو توی زندگی خودم کمرنگ کنم و قدرت خداوند رو بالا ببرم و توکلم بر خداوند باشه و تسلیم باشم خداوند هم هدایتم میکنه و آرامش عظیمی رو وارد زندگیم میکنه و بعد بقیه نعمت ها هم میان. خدایا از هر خیری که از سمت تو به من برسه من به آن محتاجم
خدایا شکرت.
ممنون از استاد گرامی بابت این فایل عالی و زیبا
بنام الله مهربان جهان هستی
خداوندا هرآنچه دارم از فضل وکرم و بخشش توست
درود بر استاد عشق و توحید و مریم بانوی نازنین
واژه توحید و یک فایل ناب و ارزشمند از توحید عملی
به جرات میتونم بگم بیشترین نتیجه ای که تو این مدت از عضویت امتو این سایت الهی گرفتم نزدیکی و ارتباط ام با خداوندم هستی
با پروردگارم که متفاوت از شرک های قبلی ام تو ابن مکان مقدس شناختمش
استاد چقدر خوشحال و مسرور شدم از این فایل توحیدی داغ تون ، فایلی که این روزها اعماق وجودم احتیاج داشت به خودم یادآوری کنم
باور وایمان اطمینان قبلی به خدای درونم ، به ندای قلبم به کوش به زنگ بودن به دریافت نشانه ها جریان هدایت الهی در تک تک و لحظه به لحظه زندگی ام
روزی هزاران باز خدارا شاکر و سپاسگزار وجد سخاوتمند شما هستم برای بودن در این سایت مقدس الهی و دریافت این آگاهی های خود شناسی و خداشناسی
من که همیشه وقتی داستانهای هدایت شما را میشنوم که اینقدر زیبا در آغوش و روی شانه های خداوندید ، از خودش میخوام من هم هرروز به وجود پروردگارم نزدیکتر شوم
من سمیرا ، متواضع و تسلیم و خاضع و خاشع و فقیر و محتاج و وابسته به درگاه اش شوم
این فایل و چندین بار گوش دادم و نوشتم در دفترم و تک تک جملات کلیدی اش را تکرار و تکرار کردم
انگار هرچقدر از توحید و تسلیم در برابر پروردگارمون بگیم کمه و همیشه جای گفتن داره همیشه تازه است
استاد سپاسگزاریم برای تهیه این فایل توحیدی و الهام الهی تون
به نام خداوند قدرتمند و هدایتگرم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و تمام دوستان عباس منشی
من اگه بخوام از توحید عملی بگم خیلی تلاش میکنم که بتونم توی عمل توحید داشته باشم و خدا را شکر خیلی کارهام رو با توحید عملی انجام میدم ولی خیلی جا داره که یک آدم توحیدی بشم از زمانی که وارد سایت استاد عباس منش شدم خیلی اتفاقات خوب و تکاملی توی زندگیم رخ داده و میتونم الهامات رو دریافت کنم نه همه الهامات رو ولی نسبت به تکاملی که دارم طی میکنم و بزرگتر میشم میتونم بفهمم الهاماتی رو که خداوند داره قدم به قدم من رو به خواستههام و به زندگی زیباتر و آرامشی بیشتر و عجله نداشتن بدو بدو نکردن هدایت میکنه که اینها همه تکاملی هستن ما هرگز به کمال نمیرسیم ولی زندگیم نسبت به گذشته خیلی تغییر کرده میتونم لذت رو توی زندگی ببینم لمسش کنم حتی آشنا شدن با استاد سید حسین عباس منش هم یکی از الهامات خداوند بوده من یک زندگی فوق العاده سخت و دشواری رو داشتم مثل همون جنگل پر از سنگلاخ و گاری درب و داغون و شکسته که اینقدر وام و قرض و قسط و مشکلات داشتم که آرامش رو نمیتونستم بفهمم فقط اسمش رو یاد گرفته بودم فکر میکردم توی اون مسیر درستم ولی خداوند من رو هدایت کرد و من توی مسیر سرسبز و زیبایی با کتونیهای خیلی حرفهای قدم میزنم و با آرامش سوت زنان سمت خواستههایم حرکت میکنم
من توی کامنتهای قبلی نوشتم که شغلم صافکاریه زمانی که اومدم تو سایت استاد عباس منش مشکلاتی داشتم که ناچار بودم هر کاری رو بگیرم و انجام بدم برای همه کار میکردیم و جنس مشتریام با مشتریای امروزم فرق میکرد و کسایی که تو کار بورس ماشین بودن رو هم براشون کار میکردیم و همیشه کم پول میدادند کار ما رو بیارزش میکردند به خاطر اینکه خودشون بتونن سود بیشتری بکنن و من با این موضوع مشکل داشتم و وقتی تونستم ذهنم رو کنترل کنم و با توضیحات استاد دور خودم و خلوت کنم و بتونم آرامش رو در زندگی پیدا کنم توی یه تایم کوتاهی که گذشت دیگه برای هر کسی کار نکردم
من از استادم این رو یاد گرفتم که اگر که اتفاقی میافته الخیر فی ما وقع رو توش ببینم
یک مشتری از همون مشتریهای بورسی قدیمی، دیروز اومد و بدون اینکه با ما طی بکنه ماشینشو گذاشت و رفت و من چند دقیقه بعد یه حساب و کتابی کردم و بهش زنگ زدم یه عددی رو باهاش بریدم و اون قبول نکرد و من تونستم خیلی راحت اون کارو رد کنم انجامش ندم و برام اصلاً مهم نبود که اون آقا ناراحت بشه یا خوشحال چون من برای کارم جسمم وجودم ارزش قائلم و خداوند و قوانین کیهان سرگرم کارند تا ثروت بیشتری وارد زندگی من بشود پس احتیاجی به کارهای سخت و پیچیده ندارم چون همین هم الهام خداوند بود که قبل از اینکه اون کار رو شروع کنم بهش زنگ بزنم و باهاش صحبت کنم من ماشینو دادم شاگردم برد گذاشت در بنگاش و طولی نکشید که غیر از اون کارایی که داشتم کارهای شیرینتری رو خداوند برام فرستاد و من خیلی راحتتر شیرین تر از اون مبلغی که اون آقا میخواست بده دریافت کردم این یکی از اتفاقات روز زندگی منه من توی این مسیر خیلی اتفاقات زیبایی رو دیدم که خداوند من رو هدایت میکنه با الهاماتی که فقط احتیاج هست که رها بشی وجودت رو به دستهای گرم خداوند بسپاری من علی عباسی نیک از زمانی که استاد رو تونستم بشناسم خدا رو هم پیدا کردم و زندگیم تغییر و تحولات خیلی زیادی پیدا کرده خیلی شادتر هستم نسبت به گذشته خیلی ارزش قائلم برای خودم کارم خانوادهام زندگیم و همه چیز رو برای خودم با کمک و هدایت خداوند و استاد عباس منش رقم زدم.
اول از خدای خودم و بعد هم از استاد عباس منش به خاطر وقتی که برای ما میذاره سپاسگزارم از خدا میخوام همه ما رو به راه راست هدایت کنه راه کسانی که به آنها ثروت نعمت لذت عشق آرامش آزادی زمانی مکانی و مالی داد هدایت کنه نه به راه کسانی که گمراه بودند یا مورد خشم خدا قرار گرفتند.
سلام به همه دوستان عزیزم سلام به استاد عزیزم و همه اعضای سایت.
الان در وضعیتی هستم که توی عممممق شرک دارم دست و پا میزنم و چقدررررررر سخته بعد از تجربیات شیرین از توحید و رابطه نزدیک با خداوند و آگاهی از این مسیر رویایی توحید رو فراموش کنی و شرک بورزی و نتونی ذهنت رو کنترل کنی و پشت سر هم با منیت ها و عقل خودت شرک بورزی و هی مدار به مدار پشت سر هم بیافتی پایین و سقوط کنی و همه چیزایی که خدا بهت داد اونم چقدر رویایی و بهشتی رو از دست بدی و جوری بخوری زمین که از دوباره بلند شدن ناااامید مطلللق بشی و بدتررررر از همه دیگه هدایتی از خدا بدلیل دور شدن ازش دریافت نکنی.
نمیدونم چرا دارم اینا رو مینویسم ولی الان توی تمااااام جنبههام شکست خوردم و سقوط کردم.
رابطم با خدا که از همه بدتر دوری از خدا و نشنیدن هدایتاشه !
بخطر افتادن سلامتیم بخاطر پرخوریهای عصبی و خارج شدن از دوره قانون سلامتی و افسردگی شدید و بخطر افتادن کبد و کلیههام !
از دست دادن شغل و روابط عالی با باکیفیتترین آدما و دوستا و همکارای شهرمون و از دست دادن اعتبارم و فشار روانی حرفا و … !
همه اینا از منیت و شرک ورزیدن شروع شد که توی عمل به الهامات در برخورد با یه تضاد که قرار بود به نفعم بشه باعث سقوطم شد و بعدش بجای اینکه از خدا کمک بگیرم که سقوطم رو حلش کنه بازم خودم خواستم همه چیز رو حل کنم و نه تنها هیچی حل نشد بلکه همه چیز چند برابر داغونتر شد !!!
منی که توی تماااااام عمرم اصلا به خودکشی و … حتی فکر نکردم حتی توی شرایط سخت زندگیم اما الان به حدی افتادم پایین که بخاطر حجم اتفاقات بد و ناخواسته که بدترینشون از دست دادن رابطم با خداست که هیچی دردناکتر از این نیست که دیگه صدای هدایتاش رو نشنوی و چیزی نفهمی و توی گمراهی و شرک و ناامیدی و افسردگی دست و پا بزنی و دیگه امیدی برای تغییر اوضاعت نداشته باشی ، مدام به خودکشی فکر میکنم !!!
من ؟؟؟ خودکشی ؟؟؟ واااااای خدای من !!!
چقدرررررررررررررر دلم برای صدات تنگ شده خدا جونم . چقدرررررررررر سخته زندگی بدون تو و هدایتات و حمایتات !!!
جهنمه زندگی بدون تو جهنمهههه !!!
نمیدونم چرا اینا رو نوشتم !!! ولی گفتم شاید یه نفر باشه که توی این مسیر این شرک ورزیدن و سقوط رو تجربه کرده باشه و شااااید امیدی توی دلم زنده بشه و قبل از اینکه اوضاع دیگه غیرقابل جبران بشه از تجربش بگه و من بلند شم !!!
مهمترین معضل من رابطم با خداست که به هیچکدوم از الهاماتش نتونستم عمل کنم و یا ترسیدم یا منیت داشتم و پشت سرهم سیلی شرک ورزیدنهام رو خوردم و افتادم توی مدار منفی بینهایت !!!!
یعنی اگه حتی یه نفر توی این مسیر با وجود آگاه بودن از توحید این اتفاق براش افتاده باشه و مهمترین موضوع یعنی رابطش با خدا بعد از خراب شدتش دوباره برگشته باشه و سلامتی و تمام جنبههاش دوباره بهبود پیدا کرده باشه میشه یه نور امید توی دل من !!!
که اگه دقیقا بنویسه که چکار کرده و چجوری دوباره بلند شده خیلی بهم کمک میکنه !!!
همه بهم میگن میگذره ، میگن ناامید نباش و … ولی این حرفا وقتی که امیدت از کمک خدا هم قطع شده باشه و خیلی از اصل کاری دور شده باشی هیییج فایدهای نداره !!!
آخ که چقدررررررر روزا و لحظههای شیرینی بود قبل از این 2 ماه اخیر که این اتفاقات بد برام بیافته ! خدا بود و من و کلی هدایت و حمایت و اتفاقات عاااااالی !!!
امان از منیت و منم منم کردن و روی عقل خودت حساب کردن و روی دیگران حساب کردن !!!
ذلیل دنیا و آخرت میشی !!!
چقدرررررر اشک میریزم اونجایی که استاد توی این فایل میگه “ تو تیر ننداحتی خدا تیر انداخت “ یعنی با تمااااام وجودم درک میکنم که حقه حق !!! قبل این 2 ماه از صبح تا شب جوری کار و فعالیت میکردم و پول و نعمت از در و دیوار وارد زندگیم میشد و غرق در اتفاقات عااالی بودم و حتی اعتبااار عاااالی داشتم که قشننننگ میفهمم کار کی بود که من اون همه انرژی و سلامتی و شادابی و تیزهوشی داشتم !!!
“ من تیر نمینداختم خدا تیر مینداخت “
تنها چیزی که ناااامیدم کرده رابطم با خداست ! عدم دریافت هدایتاشه ! فکرش رو هم نمیکردم اونقدررررر از مسیر دور بشم که دیگه صدا و نشونههای خدا رو دریافت نکنم و روی چشمام و گوشام و قلبم مهر بخوره و بسته بشن !!!
اگه که رابطم بر خدا بهم نخورده بود امید داشتم ولی الان امیدی ندارم !!!
الحق که “ من هیچوقت تیر ننداختم ، خدا تیر انداخت “
سلام بر مهدی عزیز
مهدی که انقدر عزیز دردونه ی خدا هست که خداوند بهش تمامی نعمتهایی که میخواسته رو داده و غرق بودن در لذت و شادی رو تجربش کرده.
خداروشکر
مهدی جان من تا به الان به مقدار خیلی کمی تونستم با توحیدی بودنم از خداوند نعمت دریافت کنم و غرق در شرک هستم همین الان هم.
اما من هممثل استاد یه ندای درونی دارم که هر لحظه بهم میگه مغرور نشو اما به این شکلی که استاد درکش کرده بودن من درک نکردم.
ولی به قانون تکامل دارم احترام میزارم
و آرام آرام دارم لذت میبرم با کوچکترین چیزها و مسیرو برای خودم آسانش میکنم.
چون نمیشه یک باره باز از پله ی اول به پله ی آخر رسید.
قطعا شاید شما برگشتید به پله ی اول
پس از همینجا باز دوباره شروع کنید
خداوند همیشه میگه صدبار اگر توبه شکستی بازآ
اون با آغوش باز همیشه میپذیره شما رو
پس یک بار دیگه شروع کنید
فکر کنید تازه شروع کردین و احساس گناه رو از خودتون دور کنید
خداوند بخشنده است
و مهربانه نسبت به بندگانش
شاد و سربلند باشید
در پناه حق
سلام مهدی جان
عزیز جان، اولا بگم خدا همیشه به ما نزدیکه. من نمی فهمم با چه معیاری می گی ازت دور شده؟
اینکه گفتی “آخ که چقدررررررر روزا و لحظههای شیرینی بود قبل از این 2 ماه اخیر ” یعنی هنوز بهت نزدیکه و داره به یادت می آره اون لحظه های شیرین رو. پیشنهاد می کنم تمرکزت رو ببر رو تجربه های شیرین اون دوران و اونها را بنویس. با خدا صحبت کن . با خدایی که جهان هستی را با فرمولی دقیق و نه بی حساب و کتاب داره مدیریت می کنه. خدایی که شرایط زندگی شما و من رو بر اساس فرکانسهایی که می فرستیم، تنظیم می کنه.
توجه ات رو به سمت نعمتهایی که داری تغییر بده و اونها را بشمار… البته خودت استاد رفع این تضاد هستی و به نوشته مثل منی نیاز نداری … من اینها را برای خودم نوشتم.
خود شما هم نوشتی که دلم برای صحبت با خدا تنگ شده، صحبت با خدا که مقدمات نداره، همیشه، همه جا بدون مقدمه و بدون پوشیدن لباس خاص یا بدون لحاظ زمان و مکان خاصی می شه انجامش داد. پس انجامش بده. همین الان. راه حل رفع مشکل رو با امید و توکل از خودش بخواه …. از همین الان موضوع را حل شده بدون … بازگشتت رو به غار حرا “خوش آمد” می گم.
سلام دوست عزیز امیدوارم با توکل به خدا و همت درونی ات از این مرحله رو بشی
منم این شرایط را تجربه کردم. برات تعریف میکنم که ببینی این اتفاق برای همه افتاده و میافته.
سال 96 دوره ثروت 1 رو با یه سری هدایتها خریدم و تا مدتی که روش کار کردم، درآمدم سه برابری شد. وطبق گفته های استاد، اون موفقیت را عادی دیدم و از مسیر دور شدم. خلاصه کنم که یه اتوبوس داشتم که درآمد اون به اندازه یه سرهنگ تمام برام داشت. فروختم کل کشنده بگیرم( شریکی) و نخریدیم. به دلایل ترس و خجالتی و رودربایستی و… اتوبوسی که توی 4سال دوبرابر شده بود، توی یک ماه دو برابر شد.. باهمون شخص مرغداری زدم. بازم همون نکات منفی باعث شکست شد. ولی هنوز اراده داشتم و هنوز الهامات میومدن و. دلخوش بودم. بازم دوباره یه مسیر دیده شروع کردم تا سال 98 بد نبود و در 99 کامل ورشکست شدم… از عرش به فرش رسیدم. همه اش دلیل منیت و کم ظرفیتی ام بود. چندین بار در یکسال آخر میخواستم خودکشی کنم. اما چون زن وبچه داشتم، فکر اونا نمیذاشت و منصرف ام میکرد. همت کن غرور وبذارم کنار به حرف مردم اهمیت نده. دلیل شکستهاند و کارهایی که باید انجام میدادی و ندادی( به هر دلیلی، ترس و بی ایمانی و… )را لیست کن و بدون که به اندازه یه عمر تجربه برات میشه و میتونی از اونا پلی بسازی که بلند سی و و دوباره حرکت کنی
برای من کمی زمانبر تر بود، چون فکرم در شکستها مونده بود و باورم این بود که باید زمان بگذره وگرنه زودتر هم میتونستم بلند بشم و پیش برم.
هر چیزی بهت لذت میده رو انجام بده تا حس و حالت خوب بشه تابتوتی روی خودت و آینده و باورهات کار کنی.
به امید موفقیت ات دوست عزیز ️
سلام سلام به دوستان عزیزم
به استاد عزیزم
به مریم جانم
و من بعد از گوش دادن این فایل در هر روز و دیدن جهان از نگاه خداوند اومدم بگم رشد من بعد از گوش دادن زیاد به این فایل ، گوش دادن 9 فایل قبلی توحید عملی ، نوشتن ، نت برداشتن ، آنالیز کردن رفتار خودم و باورهای شرک آلودم و تازه به دیوار بتنی ذهنم به تاریکی های ذهنم رسیدم و دیدم بلههه ، ی بخش از ذهنم پر هست از باورهای شرک آلود و برام جالب بود ک منی ک انقدر تغییر کردم سعی کردم نگاه خدا رو همه روی خودم حس کنم و الهی و در اون راه حرکت کنم این حجم از باور شرک آلود در دور دست های ذهنم هست ، چندتایی از خواسته های بزرگم در ذهنم و تصویر سازی اون در ظاهر خدایی و در باطن عین شرک بود و اصلا نمیدونستم
بعد از گوش دادن چندین و چند بار به آگاهی های این فایل بی نظیر و طبق روال فک کردن و تصویر سازی اش دیدم ای وای من چقدر شرک تو این موارد در ذهنم ریشه داره با اینکه ظاهرش توحیدیه و شروع کردم ب تغییر باور ، محکم تر شدن در توحید و تلاش و تلاش برای توحیدی تر شدنم و این فایل همزمانی داشت برای من با دوره احساس لیاقت و آگاهی های ناب اون و همزمانی سوم کار کردن روی دوره روانشناسی ثروت 1 و دیگه درک و نگاه متفاوتی بمن داد از این این آگاهی های الهی ، رشد دیگه ای داد و ی تغییر قشنگ در مدار من برام مشهود بود ، بزرگتر شدن ظرفم کاملا هویدا شد و کلا شرایط اطراف حتی ب اندازه خیلی کم هم نشان از این تغییرات بود برام
در زمینه ثروت اتفاقات ثروت سازی در حد خودم رخ داد ک اصلا فکرش را نمیکردم ، در زمینه احساس لیاقت و ارزشمندی خودم و خلق خواسته ها در حد خودم ک جهان اتفاقات عالی و ارزشمند و در مدار با آدمهایی که ارزش من رو میدیدن هدایت میشدم و نگاه توحیدی ک نقطه عطف و قوت این آگاهی در درون من بود حاصلش آرامش ، لذت و نزدیکی بیشتر به الله بود برام و به معنای واقعی هر آنچه خواستم خدا گفت چشم و هدایت شدم به سمتش و این حس بسیار بسیار ناب هست.
کل آگاهی های الهی دوره ها ک گفتم در همزمانی با هم یک تغییر و رشد اساسی در درون من ، یک انقلاب اساسی در من داشت و بارها و بارها اومدم بنویسم که این آگاهی های الهی داره چ غوغایی در درون من میکنه که زبانم از گفتنش قاصره
و فقط میتونم شکر کنم بابت هدایت الهی به این آگاهی ها
شکر کنم از استاد که این آگاهی ها رو به اشتراک گذاشتن با ما
و هر روز یک قدم به سمت راه توحیدی به امید الله مهربان پیش برم .