این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-06 08:42:112024-11-08 04:53:08مفهوم عملی ایمان به غیب
441نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد گرامی مریم جان بی نظیر و تمام دوستان بهشتیم!
چند روز پیش داشتم فکر می کردم که چگونه احساس لیاقتم رو نسبت به ظاهرم ببرم بالا
به خدا می گفتم خدایا هر طریقی رو میرم احساس لیاقت نمی کنم در مورد چهره ، سلامتی و ظاهرم چه کنم تو از مسیر هموار و آسان هدایتم کن و راه رو نشونم بده ، وقتی به دنبال فایل جدید خانه تکانی ذهن اومدم سراغ سایت چشمم به فایل جدید افتاد وقتی بازش کردم دیدم مریم جان از تمرکز لیزری که روی دوره قانون آفرینش گذاشتن دارن صحبت می کنن و بخصوص راجع به قانون در خواست اولش گفتم من که در خواست کردن رو از آدما و خدا خوب بلدم این فایل برای من نیست اما خوب که دقیق شدم متوجه شدم که در سلاید های که مریم جان ساختن اشاره شده به این که درخواست کردن ریشه احساس لیاقت است با دیدن این جمله متعجب شدم که چقد دقیق خدا ریشه مشکلم رو شناسایی و چه دقیق راه حل رو بیان کردن چیزی که من همیشه ازش می گذشتم و میگفتم من این موضوع رو بلدم .
یکی از باور های قدرتمند کننده در مورد خداوند:
هرچه از خداوند بیشتر بخواهیم بیشتر برای ما می بخشد زیرا ابزار جهان برای رشد از طریق در خواست های ما است
حضرت سلیمان میگه به من حکومتی عطا کن که پس از من کسی را سزاوار نباشد
خداوند هم باد رو میگه رامش کردیم که به فرمان او هر جا خواست به نرمی برود
هم چنان دیوان غواص و بنّا
و گروه دیگری را که همه در غل و زنجیر بودن
خداوند آن چه در زمین و آسمان است رام من کرده مثل سلیمان
خدا در قرآن به در خواست ذکریا پاسخ میده و بهش یحیی رو عطا میکنه
به در خواست یونس پاسخ میده و از شکم ماهی نجاتش میده
به در خواست ایوب پاسخ میده و رنج و بیماری رو ازش دور میکنه و خانواده ش و همسان اونو بهش بر می گردونه
به در خواست همسر عمران پاسخ میده و حضرت مریم رو بهش عطا میکنه
خداوند به در خواست همه پاسخ میده
پس اولین قدم برای تجربه خواسته ها چیست ؟
در خواست کردن
قدم دوم برنامه ریزی و عملی کردن راهکار ها و ایده ها
قدم سوم هم دریافت خواسته است پس از طی شدن مسیر تکامل
من خودم خدا رو یک چیزی توی هوا یا همون انرژی میبینم.
بارها از خدا خواستم بهم بگه نه با کلمات با نشانه ها که راهم به کجاست.
دیشب هر کاری کردم پول دوره قانون آفرینش جور نشد و از خواهرم گرفتم 500 تومن و خریدم دوره رو و پولم کم شد ولی دوره برام نیومد گفتم اشکال ندارد نشونه ای برای منه
هر چه پیش آید خوش آید
ما که خندان میرویم
کمی ناراحت شدم ولی گفتم به پشتیبانی زنگ بزنم زنگ زدم پیغام گذاشتم و دیدم اصلاحیه خورده پول برگشته آخه پول رو با سختی جور کرد.
انگار که نباید با سختی و دردسر میوفتادم دنبال پول و دیدم سایت هم نمیاد و خانم فرهادی بودن فک کنم زنگ زدن گفتن سریع خرید رو انجام بدید کلی تشکر کردم و رفتم سایت بالا نیومد ساعت 11 شب و گفتم اشکال ندارد اگه باور دارم خدا خیر ما رو میخواد چرا دخالت کنم.
راستی بگم
روز قبل یعنی دوشنبه نشانه امروز من قسمت اول دوره قانون آفرینش بود گفتم خدایا چرا بهم نمیگی که عزت نفس رو بگیرم یا قانون آفرینش فک کردم قراره توی خواب بهم بگه نگو با نشانه امروز من گفت و بارها به شیوه خودم سؤال کردم و بله شنیدم.
صبح موقع پیاده شدن از ماشین برای مدرسه بابام لحظه آخر گفت امیر شماره کارت رو بده من دادم و گفتم:
الله اُحب المتوکلین
وقتی از مدرسه برگشتم دیدم 2.100.000 ریخته برام و گفتم و توی ذهنم سکوت شده بود و احساس تسلیم شدن.
پریروز توی مدرسه مسابقات داشتیم و همه تیم ها بازیکن های کلیدی دارن و تقریبا 5 نفر بازیکنشون همه خوب هستن ولی من تنها بازیکن خوب تیممون بودم و سهشنبه بازی داشتیم گفتم خدایا هر چی برام خوبه همیشه قبل بازی ها دستم رو به زمین بازی میزنم و میبوسم و دو تا انگشت اشاره رو به سمت بالا میبرم قبل امتحان قبل مسابقه قبل هر چیزی میگم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین
بعدش هم میگم:
ربنا آتنا فی دنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار.
میگم که یادم نره که خداست که هدایت میکنه و زندگی بدون هدایتش برای من سخته و من تحملش رو ندارم.
و مسابقه رو بردیم و دیدم همه به سمت من میان و بغلم میکنن و تشویق چون حتی یکی از یارای ما گل به خودی زد ولی ما تونستیم ببریم. دیدم معلم ورزش صدام کرد و همونجا اسمم رو برای مسابقات بین مدارس نوشت.
دعای زیبایی داره ابوحمزه ثمالی میگه:
آقای من من همان کودکی ام که پروراندی، من همان نادانی ام که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتادهای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنهای که سیرش نمودی و تشنهای که سیرابش کردی و برهنهای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنهکاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیدهاش گرفتی.
یکی از بچه ها توی عقل کل یک آیه نوشته بود و مفهومش رو اینطور بیان میکرد:
کسانی که ایمان دارند کسانی هستند که وقتی میتوانند گناه کنند نمیکنند وقتی میتوانند بزنند نمیزنند وقتی میتوانند دزدی کنند نمیدزدن وقتی میتوانن زور بگن نمیگن توی فضای مدرسه بعد هر برد میرم برای هم کری میخونن و ادعا میکنند برای هم ولی من هرگز اینکار رو نمیکنم و توی فوتبال بعد از گل خیلی ها مغرور میشن به خودشون و با خوشحالی گل هایی شعاف و گاهی اوقات کار هایی که بعدش پشیمون میشن ولی من وقتی گل میزنم خب یک شور و شوق و هیجانی هست ولی سعی میکنم هیچ وقت به کسی بی احترامی نکنم کسی رو سرزنش نکنم و همیشه یاد خدا رو میارم میگم
ما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمیٰ.
همه اینها توی دهنه کنه هیچکس شاید نگاه توحیدی من رو ندونه چون من با کسی راجب خدا و اینا صحبت نمیکنم و مادر من یک مغازه داره دم در خونه روزی توی آرایشگاه بودم و رفیقم پرسید مغازه شما اونجا درآمد داره؟
گفتم هو الرزاق و اونجا تنها جایی بوده که راجب خدا صحبت کردم با کسی خیلی موضوع درونی هست و من از وقتی وارد سایت شدم هیچوقت نخواستم کسی رو به مسیر راست هدایت کنم و این رو به همه عزیزانم پیشنهاد میکنم.
میخواهید صحبت هم کنید توی تنهایی خودتون صحبت کنید.
این اولین کامنت من در سایت هست و واقعا خوشحالم و خدارو شکر میکنم که من هم میتونم نظراتم رو با بقیه دوستان به اشتراک بزارم
کامنت گذاشتن توی سایت یک خواسته ای برای من بود که به خاطر ترس از اینکه شاید چیزی رو اشتباه بگم یا چیزی رو درست درک نکرده باشم انجامش نمیدادم ولی الان میخوام پا روی این ترس بزارم و این خواسته رو عملی کنم و واقعا به خودم افتخار میکنم که دارم این کار رو انجام میدم تا به این ترس غلبه کنم.
صبح که بیدار شدم اومدم توی سایت که برم فایل هایی که روز های قبلی گوش کردم رو ادامه بدم که چشمم خورد به فایل جدید و تصمیم گرفتم که گوشش بدم
موقع گوش دادن به اون قسمتی که داشتید می گفتید هر چی که از خدا بیشتر بخوایم بیشتر بهمون میده به فکر فرو رفتم، اول فکر کردم که من هرچی که می خوام رو از خدا درخواست می کنم ولی بعد که بیشتر فکر کردم دیدم که انگار نه،
خیلی جاها شده که درخواست هامو نگفتم یا فکر کردم که نمیشه یا نمیتونم بهش برسم یا نباید همچین چیز کوچیکی رو از خدا درخواست کنم
با خودم گفتم چرا بعضی چیز هارو از خدا نمی خوام؟
چرا گاهی از درخواست کردن بعضی چیز ها از خدا میترسم؟
چه چیزی باعث ترسم شده؟
مگه تا الان هرچی که واقعا خواستم رو خدا بهم نداده؟
و بعد شروع کردم یکی یکی به خواسته های ریز و درشتم فکر کردن و نوشتنشون
هرچی که بیشتر مینوشتم بهتر می فهمیدم چی میخوام و خواسته هام واضح تر میشدن
هرچی که بیشتر می نوشتم حسم بهتر میشد و از فکر کردن به خواسته ها و آرزو هام و اینکه قراره یه روزی بهشون برسم خوشحال تر میشدم و بیشتر و بیشتر انگیزه می گرفتم که بنویسمشون و روزی رو تصور میکردم که به اون ها رسیدم و احساس بهتری پیدا می کردم.
تا قبل از این خواسته هام پراکنده بود و وقت نمی کردم زیاد بهشون توجه و دقت کنم و گاهی بعضی هاشون رو هم یادم می رفت و یا به خاطر اینکه توی اون لحظه رسیدن بهش خیلی زمان بر و دور به نظرم میومد کمتر بهش فکر می کردم و ادامش نمیدادم
اما الان با نوشتن خواسته هام هر روز میتونم بهشون نگاه کنم و تصورشون کنم و مهمتر اینکه میدونم چی هستن و میتونم توی مسیر رسیدن بهشون قدم بردارم و هر روز خواسته های جدیدی که برام ایجاد میشه رو بهشون اضافه کنم
خدا هرچی که بخوام رو بهم میده
پس من فقط باید بخوام، درخواست کنم و باور کنم که خدا به من اون هارو میده تا بتونم بهشون برسم و تا وقتی که بهشون باور نداشته باشم قرار نیست تغییری اتفاق بیوفته و به اون خواسته ها دست پیدا کنم، پس مهم ترین چیز باور من به این موضوعه.
یه چیز مهم دیگه هم اینه که نباید نگران مسیر باشم که قراره چطور به خواستم برسم، من قرار نیست تعیین کنم که چطور میشه به این خواسته رسید و بهش فکر کنم، خدا همه چیز رو درست میکنه، خدا خودش تمام راه هایی که نیازه ایجاد بشه که من به خواستم برسم رو ایجاد میکنه و من فقط باید ببینم چی میخوام نه اینکه ببینم چجوری باید به اون برسم چون این کار خداست که راه رو بهم نشون بده و اگه من بخوام مدام فکر کنم که چطور باید پیش برم و چیکار بکنم فقط خودم رو از خواستم دور کردم.
و موقع دیدن دریم بورد استاد فقط می تونستم خداروشکر کنم به خاطر اینکه تمام این خواسته ها از 12 سال پیش تا الان به حقیقت پیوسته.
هر اسلایدی که میومد شگفت زده می شدم و واقعا زبونم بند اومده بود وقتی می دیدم تک تک این خواسته ها در زندگی استاد به حقیقت پیوسته، برام خیلی امید بخش بود و این حسو به من داد که اگر یک فرد تونسته به تمام خواسته های کوچیک و بزرگش برسه چرا من نتونم به خواسته هام برسم؟ فقط باید روی خودم کار کنم، قوانین رو باور کنم، ایمانم رو قوی تر کنم، شکرگزار خداوند باشم به خاطر چیز هایی که به من داده و یکی یکی و آروم آروم از خواسته های کوچیکم به سمت خواسته های بزرگم برم و دنبال رسیدن به اون ها باشم.
امروز به محض اینکه بیدار شدم خبر های خوب رخ داد و حس کردم که باید داخل سایت شوم با انرژی کامل و آمدم سایت دیدم موضوع بحث روی قانون آفرینش صورت میگره و من چند وقت پیش هم برایم الهام شده بود ولی جدی نگرفته بودم و آهسته آهسته حالا میدانم خودم که طی مراحل اکونت کار میکنم
سلام به همه ی دوستان بخصوص استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین
استاد من قبلا عکس و کلیپ دریم برد داشتم و نگاهش میکنم، اماا الان چند تا چیزش رو دیگه دوست ندارم و نظرم عوض شده و تنبلی میکردم توی درست کردن یه کلیپ جدید، همین هم باعث میشد اون کلیپ قبلی رو نگاه نکنم میگفتم منکه همه ی اون موارد رو دوست ندارم پس نباید ببینمش، خب الان تصمیم گرفتم دوباره مثل شما برای خودم کلیپ درست کنم، چی شد؟ ذهنم مقاومت میکرد میگفت واسه چیته این وسیله الکی جا میگیره، گرونه تو که الان نمیتونی بخریش پس ولش کن عکسش رو دانلود نکن، اول تکاملت رو طی کن پس عکس مدل پایینتر رو دانلود کن نه مدل پیشرفته رو، اما از طرفی میگم نگین تو نوشتی چه مقدار حقوق ماهانه میخوای دقیییقا همون رو گرفتی، استاد هم تو 12 سال اییین همه تغییر کرده راستش بااورم نمیشد یعنی برای من هم میشه تو این مدت ایین همه تغییر؟!!!
خلاااصه با همه ی این موارد من یه کلیپ درست کردم که ازش حس خوب میگیرم خیلی هاش رو با پول الانم میتونم بخرم اما یکم سختم میشه واسه همین نمیخرمشون و گذاشتمشون توی دریم بردم تا پول اضافه داشته باشم و با اون پول اضاافی این موارد رو بخرم.
استاد حتی عکسای قبلی خودم رو هم توش گذاشتم که مسافرت رفته بودم و اونجا رو دوست دارم اما دیگه جور نشده برم، استاد تونستم خودم رو قانع کنم کنسرت خواننده ی مورد علاقه ام رو سرچ بزنم و یک ساعت بببینم خییلی خوب بود که جلوی نجواهای ذهنم ایستادم (که نگین تو حتی پول نداری بری خارج چه برسه بری این کنسرت گرون)
چنند بار هم کلیپ دریم برد شما رو دیدم خیلی حس خوب ازش گرفتم خانم شایسته ممنونم ازتون برای پخش این کلیپ. [اینجا هم اضافه کنم که من با همین روش با اینکه پول نداشتم اما خونه، ماشین (دقیقا همون مدل ولی با رنگ متفاوت)، النگوی طلا با همون مقدار وزن که تو عکسم بود و ماشین ظرفشویی خریدم اصلا پولش خودبخود جور شد برام]
از وقتی دوره خانه تکانی را با هم شروع کردیم زندگیم شده سراسر عشق و زیبایی و اتفاقات خوب
کنترل ذهنم صدها برابر شده هرکجا میرم فقط و فقط آدمهای خوب و اتفاقات خوب در مسیرم هستند
خدایا شکرت
خدایا هزاربار شکرت
الان اونقدر انرژیم بالاست که تو حیاط بیمارستان شهید بهشتی قم روی نیمکت منتظر همسرم هستم که ماشین رو بیاره، گفتم بگذار کامنت بذارم و حال خوبم رو به استادان عزیزم و دوستان سایت هدیه بدم.
پسرم با موتور تصادف کرده
اونقدر بچههای اورژانس از جوان خدمات،از پرستاری که پاش رو بخیه کرد، از پرستار تریاژ، و … همه و همه برای من کوه آرامش و لبخند و حال خوب بودند که اشکم در میاد از اینهمه حال خوب دادنهای بی منت
خدایا شکرت بخاطر اینهمه آدمهای خوبت
راستی چند روز پیش روز پرستار بود
اول به همه همکاران عزیزم در سراسر جهان تبریک میگم و
مریم جان عزیزم
من معمولا تو جشنها و دور همی های خودمونی مجری میشدم
اما همیشه همسرم تشویقم میکرد که تو توانایی بیشتر از اینها رو داری و یک آرزوی شیرین رو توی دلم کاشته بود.تو این مدتی که دوره جدید رو کار میکردم این آرزو برام به حقیقت پیوست. ازم خواستن که چون اداره پول نداره مجری از صدا و سیما بیاره، میخوایم یه جشن مفصل با حضور تمام مقامات رده بالای علوم پزشکی قم بگیریم ولی مجری نداریم. تو میتونی بیایی و من با کمال میل قبول کردم. جالبه که اصلاً ذوق زده نبودم. خیلی خوشحال بودم، ولی انگار که 100 بار این کار را انجام داده باشم، ذوق زده نبودم. قبول کردم، از اعتماد به نفس من مسئولینمون ترس عجیبی پیدا کرده بودند. جالبه مدام میگفتند مطمئنی میتونی؟ دکتر مصری و دکتر اصغری هم هستند،ها… ؟ مطمئن باشیم؟؟؟ از پسش برمیایی؟ و من با خیال راحت و در کمال آرامش قرص و محکم میگفتم خیالتون راحت. یه جشن سطح بالا میگیریم و میترکونیم. انصافاً اصلاً ناراحت یا نگران نبودم. فقط به خدا گفتم متنش رو خودت بهم بده وگرنه اجرای متن که کاری نداره. وقتی تو باشی کوهم جابجا میکنم. خلاصه خیلی خیلی مجلسی خوبی بود. بدون حتی یک بار توق زدن که همه انتظارش رو داشتند. به قول دوستام من اون بالا، سِن رو ترکوندم. چیزی که خیلی واضح تو یادمه اینه که از همون اول دوست داشتم لذت این روز رو که همه دوستان و همکلاسی ها و همکاران قدیمی جمع بودیم، ببرم و باهاشون خوش از ته دل خوش بگذرونم.
و برای خودم که
اما بعد که کار انجام شد و اومدم خونه و تنها شدم خیلی عجیب ذوق کردم. ذوقم از این بود که خدایا دمت گرم. خیلی آقایی. و مدام با خودم این رو میگم: ما رمیت اذ رمیت لاکن الله رما
استادهای گلم
استاد عباس منش عزیز
و استاد شایسته عزیز
هیچ وقت فراموش نمیکنم روزهایی رو که به نماز شب میایستادم زارزار گریه میکردم و میخواستم.
خواسته من در اصل و در واقع خودش بود.
امروز میفهمم که اون روزها من خودش رو میخواستم خودش رو گم کرده بودم اما اون اینجا بود نزدیکتر از رگ گردن به من حالا دیگه مدتهاست که همیشه روی شونه راستمه همیشه کنارمه هیچ وقت نمیخوابه هیچ وقت حواسش از من پرت نمیشه اصلاً من نمیدونم کارهای دیگشو چه جوری انجام میده چون تمام وقتش با منه فقط به کارهای من رسیدگی میکنه
دوسش دارم
خیلی دوسش دارم
یواش یواش میخوام اینو بهش بگم که میخوام تنها اونو بپرستم و تنها از خودش مدد بگیرم
یواش یواش میخوام به جایی برسم که بهش بگم بیا و منو به راه راست هدایت کن
راه اونهایی که دوسشون داری و بهشون نعمت دادی
منم دلم نعمتهای زیادتو میخواد
پس منم جزو اونایی ببر که نعمتهای زیاد ازت گرفتن
گفتنی زیاد دارم اتفاقات ریز و درشت خیلی خیلی زیادی رو تو این مدت تجربه کردم
افتادم تو مسیر همون جادهای که سوت بزنم کیف کنم و لذت ببرم و برام اتفاق بیفته
خدایا شکرت
خدایا استادهای من و بچههای سایت روکه اونها هم استادهای من هستند لعلک ترضی کن و
روزها و ماهای اول آشناییم با سایت و استاد عباسمنش با خریدن کتابها و 3 جلسه از قانون آفرینش گذشت، وقتی خانم شایسته داشت توضیح میداد تمرینات و اسلاید های جلسه دو لحظاتی عجیب اشک توی چشمام جمع میشد و در بعضی لحظات اشکانم میریخت ،با اینکه در حین دیدن این فایل یه نفر دیگه ام توی اتاقم بود من ناخوداگاه سرم کج کردم که اون از پشت سر تصویر منو توی آیینه نبینه که خاموش و بی صدا اشکام داره جاری میشه، ایرادی نداره مریم این اشکا کار خودشون بزودی میکنن نگران نباش خودت قضاوت نکن از اینکه پنهانش کردی عزیزم
استاد میخوام از تعهدم به این چند جلسه اول قانون آفرینش بگم
از اینکه سال چهارم دبیرستان بودم و کنکوری
از اینکه در مدرسه شاهد درس میخوندم
از اینکه فایلهاتون میریختم توی فلش میرفتم توی اتاق پرورشی مینشستم پای سیستم و فایلهاتون نگاه میکردم تایم های زنگ تفریح
تایم های بیکاری که معلم نمیومد
استاد توی پرانتز بگم پررنگ ترین فایلی که از اون تایم توی ذهنم هست فایلی بود که درمورد رفتار رئیس بانک یهودی توی آمریکا با شما و مایک گذاشته بودین
چند وقتی که برگشتم به سایت، همون اوایل خیلی گشتم ندیدمش فایل نمیدونم اون هست یا برش داشتید ولی اون فایل باعث شد من و مربی پرورشی همزمان که داشتیم صحبتهای شما میشنیدیم صحبتهای شما رو تایید میکردیم و میگفتیم راس میگه..و به صلح بیشتر برسیم
از اینکه مهم ترین الویت من در بین درس های سال چهارم، کنکور سراسری و گذشته بد و اتفاق بدتری که توش تجربه کرده بودم فقط فقط کنترل ورودی های ذهنم بود و دنبال راه حل برای اون وقتی توی کلاس حرفهای رو مخ میشنوم وقتی سخنران میاد مدرسه و… که نشستم فکر میکردم چیکار میتونم بکنم که این راحت تر بشه برام چون فشار زندگی و مدرسه و.. باعث شده بود اوایل من نخوام برم مدرسه فکر میکردم اگر بخوام برم مدرسه نمیتونم روی قانون کار کنم خداروشکر که بعد از دو هفته اینجوری فهمیدم و رفتم مدرسه
و عمل به تمرینات دوره قانون آفرینش مخصوصا جلسه دوم قانون درخواست بود و همینطور تمرین سناریو نویسی، استاد من شبا قبل خواب سناریو فردا صبح مدرسم مینوشتم مینوشتما صحفه ها.. بعد جزئیاتش تایید میکردم
مثلا میگفتم عه ببین خانم ایکس اینجوری اومد مدرسه دقیقا منم همینو نوشته بودما یادته ؟؟
از دریم برد استاد من یه تخته وایت برد خریدم و این دریم برد درست کردم عکسا چسبوندم چون آرزوهام خیلی ربط داشت به دانشگاه و رشته تحصیلی و کنکورم و.. شاید باورتون نشه من موقع خواب این دریم برد جوری گذاشته بودم بالای سرم که توی فاصله نیم متری یا یک متری که قشنگ وقتی صبح چشام باز میکنم چشم بخوره به اینا یعنییی خدای ایده بودم :))) ایده سختی بود چون من باید یه چیزی میذاشتم این روی هوا یا حداقل یه طرفش رو هوا میبود که بشه سقف آرزوها و خواسته هام و من صبح بجای سقف سفید اتاقم اینا رو بنویسم
و قانون درخواست که زمینه ای شد که بتونم دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها اونم دقیقا زمانی که دوره هاتون تخفیف بود به مناسب سال جدید بخرم و من چقدر قدرتمند تر شدم با جلسه 9 و 10 راهنمای عملی
اما بیس این باور که مثل شاه لوله نفت خاورمیانه میمونه از جلسه دوم قانون آفرینش شروع شد
از اون جا که من درخواست کردن شروع کردم اما با آگاهی نه با ترس اینکه نکنه شرک باشه
شاید قبلا اگر با قانون آشنا نبودم میگفتم نکنه نه بگه ولی حالا نکنه شرک باشه هم بهش اضاف شده بود
درخواست کردن از بستنی فروش شهرمون
که خاطرم هست خواهرم رفته بود یه شهر دیگه میگفت من رفتم اونجا بهشون گفتم فلان چیز اضافه میذارید و اونم قبول کرد و برای من تعریف میکرد درحالی که خواهرم اصلا توی وادی این دوره و سایت شما نبود
درخواست کردن از پدرم برای خریدن دوره راهنمای عملی که اونم داستانش جالبه وقتی من رها کردم اول فروردین 1397 این دوره خریدم درحالی که پدرم جززززززز برای درس یادم نمیاد که هزینه ی بیشتری میکرد و اصلا هیچ چیزی جز درس براش منطقی نبود که برای من هزینه کنه
از اون 107 آرزو که گفتید بنویسید که فکر کنم به صدوهفتا نرسید یکی از آرزو هام اون تایم شروع و پیدا کردن علاقه یا رسالت بود که ماه ها بعد بهش رسیدم و اون موقع توی مسیرش بودم
وقتی با 3 جلسه اول قانون آفرینش وارد راهنمای عملی شدم و جلسات گوش دادم بخصوص جلسات 7 و9و10 بیشتر از قبل این بذر اینکه تو درخواست بکن اون توی پاسخش هیچ درنگی نمیکنه
تونستم از پدرم درخواست کنم که برام کفش فوتسال بخره، پدری که روزها دم در اتاقم می ایستاد و به من تهمت میزد بخاطر تفکراتم
منو میترسند از تصمیمی که میخواستم بگیرم
منو تخریب میکرد
گاهی با ترحم که دلت برای ما بسوزه وارد میشد
یا گاهی با لحن خشمگین میومد میگفت دم درباشگاه آتیش میزنم بخوای بری فوتسال
همین پدرم با من اومد بازار که کفش بخرم
ولی چون من یه چیزی دیده بودم و توی دلم رفته بود و استادم گفته بود به کمتر از بهترین قانع نباش دست خالی برگشتم خونه اما
روز دیگه رفتم همون کفش با مادرم که اونم بششدت مخالف بود خریدم
از پدرم درخواست کردم برای جوراب بلند بخرم
این تصویر و اون شب بعد از گذشت سالها توی ذهنم هست که اومد دم در اتاقم و جورابا رو بدستم داد
درخواست کردن از راننده تاکسی درحالی که متوجه شدم پولم کافی نیست
از درخواست کردن توی سالن از مربی هام
از هم تیمی هام که بهم یاد بدن یا باهاشون تمرین اون روز داشته باشم چون معتقد بودم باید برای بهترین شدن با بهترین ها تمرین کرد و من دنبال تمرین کردن با بهترین های تیممون بودم
گاهی میشد دو نفر از بچها میخواستن با هم پاس کاری یا هر تمرین دیگه انجام بدن من همون ب بسم الله میرفتم میگفتم فلانی میشه من با تو تمرین داشته باشم و اونم میگفت میشه
از یکی از بهترین هم تیمی هام 7 به 17 توی دریبل زدن میباختم اما میگفتم من میخوام بهتر بشم با بهتر از خودم تمرین میکنم که یاد بگیرم
از اون ماهی که پدرم شهریه باشگاه نداد و من به مربی قبل از تمرین گفتم مربی شهریه خواهرم جور شده ولی من..
مربی ام گفت اشکالی نداره مهلت داری
حتی یادم میگفت اگر مشکل دارین قبلش بهم بگید برای شهریه
من از این تمرین برای بازی کردن و توی موقعیت های مختلف زمین قرار گرفتن خیلی استفاده کردم و ریز به ریزش توی کانال مینوشتم و تایید میکردم
همینکه استاد همیشه میگن وقتی قدمی برمیداری از نتایجش انگیزه و انرژی بگیرید برای قدم های بعدی، قدم بزرگتر بعدی
واقعا من ذره ذره از اون آدمی که روز اول تمرین با سر خورد جلوی هم تیمی هاش زمین تبدیل شدم به بازیکنی که دریبل میزد و از پشت تشویق هم تیمی حس میکردم تبدیل شدم به بازیکنی که موقعیت های گلزنی خوبی ساخت
حتی بازم از قانون درخواست من استفاده کردم که موقع مسابقه تمرینی مون من میگفتم مربی میشه من توی تیم تو باشم اخهههه مربی شوتاش شوت بودا ،مربی من بازیکن فوتبال ساحلی بود شوتاش چنان محکم و قوی بود که نگم و با مربیم موقعیتی خلق کردم که توی تجسماتم بهش فکر میکردم دوتابی رفتن جلو و زمین خالی حریف و گل زدن میتونم بگم با دقت 95 یا 98 دقیقا همون چیزی بود که من توی فیلم بازی فوتسالیست اروپایی میدیدم و بارها بارها من این قسمتش رو پلی کردم و دیدم دیدم و کیف کردم
درک درست توحید خیلی بهم کمک کرد که بتونم بعد از فهمیدن علاقم پا در مسیر درستی بذارم خداروشکر
اونقدر که وقتی برای شهریه پول کم داشتم خواهرم میگفت میخوای من پول تغذیه مدرسم جمع میکنم که بتونی بیای سالن
چون ما باهم میرفتیم تمرین
من خیلی خوشبختم که خدا عشقی مثل فوتسال توی دلم انداخت و مهم تر از همه خوشبخت تربخاطر اینکه اون منو در مسیری قرار داد که که جسارت و بی باک بودنم ببینم
چه جمله مهمی که باید اون سرلوحه زندگیم قرار بدم :
قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.
از این جهت مهم است که اول اگر شکی دارم نسیت های صحبتهای استاد باید بدونم استاد این شک ها رو داشته به این مطالب ولی جایی که میتونم بگم تفاوت ایجاد کرده در نتایج ما استمرار در مسیر درست بوده، سعی در کمتر کردن توقف ها به واسطه شک ها و ترسهایی که به ذهن ما در مسیر رشد زندگی وارد میشه
استاد خدایی خیلی خوب عمل کردید ذهنم میگه چطوری میشه که برای استاد روند اینجوری پیشرفته؟
جواب من صدرصد باید این باشه، استمرار در عمل به اصلی ثابت
مریم از این به بعد میخوای به آرزوهات برسی میخوای به خواسته هات برسی، خواسته هایی که خیلی میخوایشون خیلی پررنگ و پرفکت ان باید مثل استاد عمل کنی
باید اون درکی که استاد از استمرار در رسیدن پیدا کرده رو پیدا کنی و عمل کنی و نذاری ذهنت تو رو ناامید کنه چون تو نمیتونی اون لحظه قدم بعدی ببینی
قدم بعدی که به واسطه کنترل ذهن بهت گفته میشه
قدم بعدی که سرشار از عشق و قدرته
چون نمیبینیش فکر میکنی نمیشه ،تموم شده، دیگه وقت فرصت نیست، اتفاق نمیوفته و…
به خاطر همین ناامید میشی از مسیر آرزوهات دور میشی با اطمینان که اره دیگه نمیشه
مدتی هست که این درخواست کردن توی زندگیم نشونه میداد و میده، انگار آگاهی های گذشته بهشون رسیده بودم اون پشت مشت ها با ها صحبت میکردن
و متوجه خودم و شناخت بیشتر خودمم داشتم میشدم که مثلا من داشتن فلان چیزها چرا منتظر نشستم نمیگم اینو میخوام
خداروشکر که فایلهای استاد آرام آرام داره چراغ راهم میشه و منو متعهد تر میکنه
خانم شایسته عزیز ممنونم از شما بخاطر این انرژی که گذاشتید پای این دوره
البته در این مداری که هستم متوجه شدم و صد در صد اگر مدارم بالاتر بره درکم از ایمان به غیب تغییر خواهد کرد
اینکه من درک کردم شاید قبلا درکم یه جور دیگه بود ولی اینبار انگار خدا داره این روزا به من یاد میده که ایمان به غیب یعنی چی
چون بهم گفت فروش گل سر رو دیگه نباید ادامه بدی
و فقط و فقط از فروش نقاشی هات به فروش برسی
و این روزا که دارم فایل ایمان به غیب رو گوش میدم
متوجه شدم که من باید الان ایمانم رو نشون بدم و با اینکه هیچی از ادامه مسیر نمیدونم
بهش چشم بگم و گل سر هارو تماما از اتاقم منتقل کنم به کمد مادرم و دیگه هیچکاری انجام ندم
و از این به بعد فقط فروش نقاشی و تکرار باور های قوی برای نقاشی و فروشش رو ادامه بدم
و با اینکه هیچ چیزی از اینکه ،از این به بعد چی قراره رخ بده نمیدونم ،ایمانم رو به غیب خدا به چیزی که نمیدونم چی قراره بشه نشون بدم
و بگم به امید تو ربّ ماچ ماچی من که تو این یکسال کلی هدایتم کردی و ایمانم رو قوی کردی
پس باز هم هدایتم میکنی
شب وقتی تا 3:30 داشتم گل سرارو میچسبوندم و تموم شد و اومدم تا بخوابم و 7 صبح بیدار بشم و با مادرم بریم برای فروش ،خواستم چراغو خاموش کنم که قشنگ شنیدم خاموش نکن
اول برو پرده های اتاقتو باز کن بعد بیا خاموش کن
اولش گفتم چرا پرده رو قبل خاموش کردن چراغ بزنم کنار ؟؟؟؟
مثل همیشه چراغو خاموش کنم بعد پرده هارو کنار بزنم
که شنیدم نه اول برو تو روشنایی پرده هارو بکش بعد چراغو خاموش کن
چشم گفتم و من که میرفتم پرده رو کنار بزنم ، خودمو تو آینه پنجره دیدم فقط خندیدم
وای یعنی انقدر واضح و خوب داره هدایتم میکنه
حالا چی دیدم تو آینه
من که داشتم گل سر قورباغه میبافتم ، یکی رو زدم به سرم و فراموش کرده بودم که برش دارم از سرم
حتی وقتی وسیله هارو جمع میکردم 36 تا گل سر قورباغه شد
پیش خودم گفتم چرا 36 تا شد مگه 37 تا نبود
خودم جواب خودمو دادم حتما اشتباهی شمردی
ولی وقتی دیدم یکیش رو زدم به موهای خودم و خدا الان با این حرفش بهم گفت برو تو روشنایی پرده اتاقو برکش کنار ، میخواست من قورباغه رو ببینم که به موهام زدم
چقدر اینجور هدایتا منو بیشتر نزدیک میکنه به درک این حرف از استاد عباس منش که میگفت
خدا تو آیه قرآن به پیامبر گفته
تو نجنگیدی که ،من جنگیدم
یعنی حتی طیبه کوچک ترین کارهای تو رو زیر نظر که داره هیچ ،داره هر لحظه هدایتت میکنه
چقدر دوست داشتم این توجهشو
چقدر حس ارزشمندی بهم میده وقتی اینجور مواقع که من حواسم نیست
خدا بهم میگه برو کاری رو انجام بده و وقتی انجام میدم میبینم که
ببین چقدر حساب شده هست خدای ماچ ماچی من
و من با این کار خدا و هدایتش قشنگ درک کردم که خدا داره کارامو انجام میده
این یعنی چی؟
وقتی خدا گفت چراغو خاموش نکن و من رفتم سمت پرده ها گفتم من که از تاریکی نمیترسم تو کنارمی ،چرا گفتی اول پرده رو بکش بعد بیا چراغو خاموش کن
که بعد دلیلشو دیدم
وای خندم میگیره از همه این نشانه های نابی که منو هدایت میکنه
خدایا شکرت
و من گل سر قورباغه رو از سرم برداشتم و خوابیدم تا چند ساعت بعدش بریم جمعه بازار
برای تک تک اعضای صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت عظیم و بی نهایت خدارو برای تک تک شما از خدا میخوام
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
از خدای مهربونم سپاسگزارم که توی این مسیر الهی هستم و از خانم شایسته بسیار ممنونم که برای کمک به رشد ما ، تمام فایلهایی که خودشون نتیجه میگیرن رو با ما به اشتراک میذارن .
این فایل درمورد آگاهی ها دوره آفرینش هست . من بخش ششم این دوره هستم و می تونم بگم بی نظیرررره … یعنی اصلا جنس آگاهی ها طوری هست که ناخودآگاه من پذیرش بیشتری دارم .
اصلا از زمانی که دارم روی این آگاهی ها کار می کنم کلا خیلی کمتر ناراحت میشم از بقیه ، یعنی توقعم کمتر شده و سریع می تونم خودم به حس خوب برسم ، فارغ از هر رفتاری در بیرون .
توی شغلم خیلی با انگیزه تر شدم و با کمال میل مشتاق یادگیری هستم .
خیلی کمتر خودم رو مقایسه می کنم و تا نجواها میاد تو ذهنم از طریق این باور که ثروت و خوشبختی و عشق برای همه و به اندازه کافی هست به سرعت به حس خوب میرسم .
بیشتر از زندگیم لذت میبرم ، یعنی دیگه نمی چسبم به یه موضوع خاص که برام مهمه ، تلاش می کنم با خاموش کردن ذهنم از چیزهای دیگه ای که توی زندگیم هست لذت ببرم و اون چیزایی رو تجربه کنم که الان امکانش رو دارم .
خیلی از اون خواسته هایی که بخاطر هماهنگ شدن با جامعه بود رو تشخیص میدم و دیگه برای داشتن یه سری غیر ضروریات خودم رو به این در و اون در نمی زنم.
تعریفم از حس ارزشمندی داره تغییر میکنه ، دیگه خودم رو بخاطر اینکه چرا توی هر موضوعی اول نیستم سرزنش نمی کنم ، تلاش می کنم اولویتم شناخت خودم و تغییر دادن ذهنیت های اشتباهم باشه یعنی رشد واقعی ، نه رشدی که جامعه برای ما تعریف می کنه.
نگاهم داره به خداوند تغییر می کنه ، کمی بهش نزدیکتر شدم و کاملا جاهایی که خودش هوامو داره متوجه میشم . انگار دارم حسش می کنم تو زندگیم .
من نتایج فیزیکی خاصی هنوز ندارم اما نتایجی که گفتم منو خیلی به بی نیازی از عوامل بیرونی برای داشتن یه زندگی بهتر رسونده ، کامل حس می کنم که راضی ترم از خودم ، از زندگیم ، از شغلم و … از خدای خودم
به همه دوستانم این دوره بی نظیر رو توصیه می کنم ، این دوره مثل کتاب حافظ توی کتابخونه هامون هست که سطح کتابهای دیگه رو هم بالا می بره و خوندنش یه ذوق دیگه ای رو در ما بیدار می کنه .
خدا رو سپاسگزارم و ازش می خوام که توی این مسیر ثابت قدم بمونیم … از استاد و خانم شایسته هم بی نهایت ممنونم …
خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را که مورد ظهار قرار مى دهید مادران شما نگردانیده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است این گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقیقت را مى گوید و او[ست که] به راه راست هدایت مى کند
خدایا شکرت برای امروز و هدایتم به این سایت و عمل به آگاهی های ناب الهی
استاد نشانه ها روزها بودن برای دوباره گوش جان و دل سپردن به آگاهی های دوره عالی قانون آفرینش
و من هم تا حدودی گوش کرده بودم وبه طور هدایتی با اکانت قبلی میزدم و فایلی را گوش میدادم و کلام شما را وحی منزل میدانستم و قانون بیشتر برام قابل درک تر میشود
با اینکه دارم دوره 12قدم رو کار میکنم و مموراه شما بر اصل و اساس قوانین جهان تاکید دارین و در هر دوره شما با رعایت قانون و طی کردن تکامل و اتفاقات زندگی خودت و ریختن زندگیتون بر روی دایره که شاهد و گواه زنده باشین برای دانشجویان سایت الهی و بهترین الگو از هر نظر هستین برای تک تک اعضای این خانواده توحیدی
و همه چی بر میگرده به عملکرد ما
من در این روزها که تضادی در روابط دارم و ایمان دارم که تضاد ها موهبتی از طرف خدا ست تا من رشد کنم
و هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
با وجود ترسها و نگرانی ها ولی ایمان و توکل و اعتماد و باورم میچربه بر اونها
بلطف خداوند که در مسیر لذت بخش زندگی هر لحظه شادتر و بهتر و با درک بهتری از قوانین جهان هستم
تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید
این قانون جهان هستی است و عین عدالت
احساس خوب اتفاقات خوب
استاد همین امروز که دیگه کامل دریافت کردم باید از اول دوره رو دوباره شروع کنم به گوش دادن و نت برداری
وقتی فایل را دوباره دانلود کردم با همون اکانت قبلی و شروع به شنیدن کردم
شما گفتی اگه الان در روابط مسئله داری
فقط برای توست نه برای تمام جهان
گفتی نتیجه دوره کنترل زندگی ات را در دست میگیری و میدونی که خودت هستی و میفهمی که فرکانسهات داره اتفاقات را خلق میکند
پس باز هم بیاد آوردم که من فقط باید تمرکزم بر بهبود شخصیتم باشد
کاری با کسی نداشته باشم
کار منظورم کار فیزیکی نیست
من باید تمام توجه و تمرکز و فکرم را از روی کارها و رفتارها و عملکرد اطرافیانم بردارم .
من فقط مسئول شخص خودم هستم
هر کسی هر جایی هست دقیقا جای درستشه دلسوزی و حمایت و پشتیبانی ممنوع
همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم
خدایا شکرت فقط روی تو حساب باز کرده ام
فقط از خودت یاری میطلبم که تو تمام راه حل ها برای این مسئله ام داری و اسانم کن بر آسانی ها
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
درک بهتری از قوانین جهان هستی بهم بده
جهان هستی انرژی است
همه چی انرژی است
و قانون میگه انرژی های مشابه هم دیگر را جذب میکند
دقیقا این جمله و قانون را الان دارم بوضوح درک میکنم و لطف خداوند
قدرت فقط خداست
من بخودم ظلم کردم
برای خدا شریک قرار دادم
هر کجا میام درستش میکنم
میبینم این شرک از یه جای دیگه میزنم بیرون
شرک همانند مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاه است
خیلی باید تمرکز بر زیبای ها و نکات مثبت و توجه به داشته ها و شکر گذار بود که در احساس خوب بیشتری در طول روز باشیم
و با کنترل ذهن و ورود ی ها و اعراض از نازیبایی ها و ناخواسته ها
در احساس خوب پایدارتر ی باشیم
پس خارپشت باشم
همواره بر روی اصل و اساس قوانین جهان پایبندو اقتدار و متعهدتر باشم
باورهای توحیدی را قدرتمندتر کنم
به صدای الهامات قلبم گوش بدهم و عمل کنم و قدم بردارم و حرکت کنم
مکانیزم جهان هستی با فرکانس است
هر فکری یک فرکانس داره و متناسب با اون افکار موقعیت ها و افراد و شرایط در زندگی ما خلق میشود .
هر چیزی که الان در زندگی ام هست نتیجه افکار و باورهای خودم است .
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
تو هدایت مرا بر خودت واجب کرده پس به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای مرا هدایت کن
استاد من بلطف خداوند از تیرماه 1402 که با دیدن نشانه های واضح تصمیم به خرید دوره قانون آفرینش کردم و اولین دوره برای دریافت الهامات و رعایت قانون تکامل برایم بود و قدم به قدم با هدایت خداوند دوره ها رو خریدم و با تمام وجودم حرفهای شما را وحی منزل میدانستم و تمرینات را انجام دادم و بلطف خداوند تفاوتم در این بیش از یکسال بینهایت زمین تا آسمان فرق کرده
و هدایت شدم به دورههای عالی دیگه احساس لیاقت و الان دوره مقدس 12قدم
که اصلا یه گنجه
هر چقدر بیشتر موشکافی میکنم بیشتر به عمق خودم پی میبرم و به خودشناسی بهتری میرسم بلطف خداوند
و الان با وجود یک تضاد میخواهم تمام تمرکزم را سعی کنم آگاهانه روی بهبود شخصیتم بزارم و هر لحظه خداوند داره منو هدایت میکنه به مسیرهای درست و با قدرت بیشتری کت در قلب جاری است و ایمانم و توکلم بیشتر و قوی تر شده استمرار م هم در ابن مسیر بیشتر شده
خدایا شکرت کمکم کن تا با شجاعت برم تو دل ترسهام و بیام بنویسم که فقط یو ترس واهی بود و من بلطف خداوند موفق شدم و قدمهایی را محکم برداشتم با نیرو و انرژی الهی که هر لحظه در من جاری است.
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت که همواره در آزادی و رهایی و استقلال مالی هستم
خدایا شکرت که تمام انسان ها و شرایط و موقعیت ها وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی به من
خدایا شکرت که تمام زندگی ام را سرشار از انسانهای نازنین و شریف و در صلح با خود کرده ای
خدایا شکرت که من با خودم در صلح هستم
خدایا شکرت که من هر روز خودم را بیشتر میپذیرم و عاشقانه خودم را دوست دارم
و تمام مسئولیت های زندگی ام را پذیرفتم
من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
قدرت فقط در دستان خداست
هیچ عامل بیرونی وجود ندارد
مگر اینکه من شرک بورزم و قدرت را به غیر خدا بدهم که خداوند فرموده همه چی را میبخشد بجز شرک را نمیبخشد
نیست خدایی جز خدای یگانه
خدایا شکرت روی نیازم فقط بتوست
قلبم را باز نگه دار و لایقم کن برای دریافت الهامات الهی ات
من آماده ام اجازه میدهم تا تو مرا هدایت کنی که تو همواره خیر و نیکی هستی و میخوام در منبع خیر و نیکی ات لذت ببرم
خدایا شکرت که من تکه ای ارزشمند از وجود پاک خداوند هستم
من لایق هم صحبتی با خدا وند هستم
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی
اصل و اساس جهان تویی
تمام اتفاقات الان زندگی ام زایده ذهن من است
پس آگاهانه کانون توجهم را بر روی زیبای ها و نکات مثبت و شکر گذاری و نعمتهای زندگی ام معطوف میکنم تا در زمره ی نیکو کاران و هدایت یافتگان الهی باشم
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم
مرا دریاب
خدایا شکرت میخواهم با یاری خودت دوره قانون آفرینش را از اول شروع کنم دوباره عمل کردن و تمرین و تکرار و تمرکز بر اصل قانون و نوشتن کامنت های هر بخش خدایا کمکم کن
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام به استاد گرامی مریم جان بی نظیر و تمام دوستان بهشتیم!
چند روز پیش داشتم فکر می کردم که چگونه احساس لیاقتم رو نسبت به ظاهرم ببرم بالا
به خدا می گفتم خدایا هر طریقی رو میرم احساس لیاقت نمی کنم در مورد چهره ، سلامتی و ظاهرم چه کنم تو از مسیر هموار و آسان هدایتم کن و راه رو نشونم بده ، وقتی به دنبال فایل جدید خانه تکانی ذهن اومدم سراغ سایت چشمم به فایل جدید افتاد وقتی بازش کردم دیدم مریم جان از تمرکز لیزری که روی دوره قانون آفرینش گذاشتن دارن صحبت می کنن و بخصوص راجع به قانون در خواست اولش گفتم من که در خواست کردن رو از آدما و خدا خوب بلدم این فایل برای من نیست اما خوب که دقیق شدم متوجه شدم که در سلاید های که مریم جان ساختن اشاره شده به این که درخواست کردن ریشه احساس لیاقت است با دیدن این جمله متعجب شدم که چقد دقیق خدا ریشه مشکلم رو شناسایی و چه دقیق راه حل رو بیان کردن چیزی که من همیشه ازش می گذشتم و میگفتم من این موضوع رو بلدم .
یکی از باور های قدرتمند کننده در مورد خداوند:
هرچه از خداوند بیشتر بخواهیم بیشتر برای ما می بخشد زیرا ابزار جهان برای رشد از طریق در خواست های ما است
حضرت سلیمان میگه به من حکومتی عطا کن که پس از من کسی را سزاوار نباشد
خداوند هم باد رو میگه رامش کردیم که به فرمان او هر جا خواست به نرمی برود
هم چنان دیوان غواص و بنّا
و گروه دیگری را که همه در غل و زنجیر بودن
خداوند آن چه در زمین و آسمان است رام من کرده مثل سلیمان
خدا در قرآن به در خواست ذکریا پاسخ میده و بهش یحیی رو عطا میکنه
به در خواست یونس پاسخ میده و از شکم ماهی نجاتش میده
به در خواست ایوب پاسخ میده و رنج و بیماری رو ازش دور میکنه و خانواده ش و همسان اونو بهش بر می گردونه
به در خواست همسر عمران پاسخ میده و حضرت مریم رو بهش عطا میکنه
خداوند به در خواست همه پاسخ میده
پس اولین قدم برای تجربه خواسته ها چیست ؟
در خواست کردن
قدم دوم برنامه ریزی و عملی کردن راهکار ها و ایده ها
قدم سوم هم دریافت خواسته است پس از طی شدن مسیر تکامل
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه
ایمان به غیب.
من خودم خدا رو یک چیزی توی هوا یا همون انرژی میبینم.
بارها از خدا خواستم بهم بگه نه با کلمات با نشانه ها که راهم به کجاست.
دیشب هر کاری کردم پول دوره قانون آفرینش جور نشد و از خواهرم گرفتم 500 تومن و خریدم دوره رو و پولم کم شد ولی دوره برام نیومد گفتم اشکال ندارد نشونه ای برای منه
هر چه پیش آید خوش آید
ما که خندان میرویم
کمی ناراحت شدم ولی گفتم به پشتیبانی زنگ بزنم زنگ زدم پیغام گذاشتم و دیدم اصلاحیه خورده پول برگشته آخه پول رو با سختی جور کرد.
انگار که نباید با سختی و دردسر میوفتادم دنبال پول و دیدم سایت هم نمیاد و خانم فرهادی بودن فک کنم زنگ زدن گفتن سریع خرید رو انجام بدید کلی تشکر کردم و رفتم سایت بالا نیومد ساعت 11 شب و گفتم اشکال ندارد اگه باور دارم خدا خیر ما رو میخواد چرا دخالت کنم.
راستی بگم
روز قبل یعنی دوشنبه نشانه امروز من قسمت اول دوره قانون آفرینش بود گفتم خدایا چرا بهم نمیگی که عزت نفس رو بگیرم یا قانون آفرینش فک کردم قراره توی خواب بهم بگه نگو با نشانه امروز من گفت و بارها به شیوه خودم سؤال کردم و بله شنیدم.
صبح موقع پیاده شدن از ماشین برای مدرسه بابام لحظه آخر گفت امیر شماره کارت رو بده من دادم و گفتم:
الله اُحب المتوکلین
وقتی از مدرسه برگشتم دیدم 2.100.000 ریخته برام و گفتم و توی ذهنم سکوت شده بود و احساس تسلیم شدن.
پریروز توی مدرسه مسابقات داشتیم و همه تیم ها بازیکن های کلیدی دارن و تقریبا 5 نفر بازیکنشون همه خوب هستن ولی من تنها بازیکن خوب تیممون بودم و سهشنبه بازی داشتیم گفتم خدایا هر چی برام خوبه همیشه قبل بازی ها دستم رو به زمین بازی میزنم و میبوسم و دو تا انگشت اشاره رو به سمت بالا میبرم قبل امتحان قبل مسابقه قبل هر چیزی میگم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین
بعدش هم میگم:
ربنا آتنا فی دنیا حسنه و فی الآخره حسنه و قنا عذاب النار.
میگم که یادم نره که خداست که هدایت میکنه و زندگی بدون هدایتش برای من سخته و من تحملش رو ندارم.
و مسابقه رو بردیم و دیدم همه به سمت من میان و بغلم میکنن و تشویق چون حتی یکی از یارای ما گل به خودی زد ولی ما تونستیم ببریم. دیدم معلم ورزش صدام کرد و همونجا اسمم رو برای مسابقات بین مدارس نوشت.
دعای زیبایی داره ابوحمزه ثمالی میگه:
آقای من من همان کودکی ام که پروراندی، من همان نادانی ام که دانا نمودی، منم گمراهی که هدایت کردی، منم افتادهای که بلندش نمودی، منم هراسانی که امانش دادی و گرسنهای که سیرش نمودی و تشنهای که سیرابش کردی و برهنهای که لباسش پوشاندی و تهیدستی که توانگرش ساختی و ناتوانی که نیرومندش نمودی و خواری که عزیزش فرمودی و بیماری که شفایش دادی و خواهشمندی که عطایش کردی و گنهکاری که گناهش را بر او پوشاندی و خطاکاری که نادیدهاش گرفتی.
یکی از بچه ها توی عقل کل یک آیه نوشته بود و مفهومش رو اینطور بیان میکرد:
کسانی که ایمان دارند کسانی هستند که وقتی میتوانند گناه کنند نمیکنند وقتی میتوانند بزنند نمیزنند وقتی میتوانند دزدی کنند نمیدزدن وقتی میتوانن زور بگن نمیگن توی فضای مدرسه بعد هر برد میرم برای هم کری میخونن و ادعا میکنند برای هم ولی من هرگز اینکار رو نمیکنم و توی فوتبال بعد از گل خیلی ها مغرور میشن به خودشون و با خوشحالی گل هایی شعاف و گاهی اوقات کار هایی که بعدش پشیمون میشن ولی من وقتی گل میزنم خب یک شور و شوق و هیجانی هست ولی سعی میکنم هیچ وقت به کسی بی احترامی نکنم کسی رو سرزنش نکنم و همیشه یاد خدا رو میارم میگم
ما رمیت اذا رمیت ولکن الله رمیٰ.
همه اینها توی دهنه کنه هیچکس شاید نگاه توحیدی من رو ندونه چون من با کسی راجب خدا و اینا صحبت نمیکنم و مادر من یک مغازه داره دم در خونه روزی توی آرایشگاه بودم و رفیقم پرسید مغازه شما اونجا درآمد داره؟
گفتم هو الرزاق و اونجا تنها جایی بوده که راجب خدا صحبت کردم با کسی خیلی موضوع درونی هست و من از وقتی وارد سایت شدم هیچوقت نخواستم کسی رو به مسیر راست هدایت کنم و این رو به همه عزیزانم پیشنهاد میکنم.
میخواهید صحبت هم کنید توی تنهایی خودتون صحبت کنید.
راستیتش من هنوز فایل رو ندیدم و الان میرم ببینم،
هر کجا هستید شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
بدرود️.
به نام خدا
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز
این اولین کامنت من در سایت هست و واقعا خوشحالم و خدارو شکر میکنم که من هم میتونم نظراتم رو با بقیه دوستان به اشتراک بزارم
کامنت گذاشتن توی سایت یک خواسته ای برای من بود که به خاطر ترس از اینکه شاید چیزی رو اشتباه بگم یا چیزی رو درست درک نکرده باشم انجامش نمیدادم ولی الان میخوام پا روی این ترس بزارم و این خواسته رو عملی کنم و واقعا به خودم افتخار میکنم که دارم این کار رو انجام میدم تا به این ترس غلبه کنم.
صبح که بیدار شدم اومدم توی سایت که برم فایل هایی که روز های قبلی گوش کردم رو ادامه بدم که چشمم خورد به فایل جدید و تصمیم گرفتم که گوشش بدم
موقع گوش دادن به اون قسمتی که داشتید می گفتید هر چی که از خدا بیشتر بخوایم بیشتر بهمون میده به فکر فرو رفتم، اول فکر کردم که من هرچی که می خوام رو از خدا درخواست می کنم ولی بعد که بیشتر فکر کردم دیدم که انگار نه،
خیلی جاها شده که درخواست هامو نگفتم یا فکر کردم که نمیشه یا نمیتونم بهش برسم یا نباید همچین چیز کوچیکی رو از خدا درخواست کنم
با خودم گفتم چرا بعضی چیز هارو از خدا نمی خوام؟
چرا گاهی از درخواست کردن بعضی چیز ها از خدا میترسم؟
چه چیزی باعث ترسم شده؟
مگه تا الان هرچی که واقعا خواستم رو خدا بهم نداده؟
و بعد شروع کردم یکی یکی به خواسته های ریز و درشتم فکر کردن و نوشتنشون
هرچی که بیشتر مینوشتم بهتر می فهمیدم چی میخوام و خواسته هام واضح تر میشدن
هرچی که بیشتر می نوشتم حسم بهتر میشد و از فکر کردن به خواسته ها و آرزو هام و اینکه قراره یه روزی بهشون برسم خوشحال تر میشدم و بیشتر و بیشتر انگیزه می گرفتم که بنویسمشون و روزی رو تصور میکردم که به اون ها رسیدم و احساس بهتری پیدا می کردم.
تا قبل از این خواسته هام پراکنده بود و وقت نمی کردم زیاد بهشون توجه و دقت کنم و گاهی بعضی هاشون رو هم یادم می رفت و یا به خاطر اینکه توی اون لحظه رسیدن بهش خیلی زمان بر و دور به نظرم میومد کمتر بهش فکر می کردم و ادامش نمیدادم
اما الان با نوشتن خواسته هام هر روز میتونم بهشون نگاه کنم و تصورشون کنم و مهمتر اینکه میدونم چی هستن و میتونم توی مسیر رسیدن بهشون قدم بردارم و هر روز خواسته های جدیدی که برام ایجاد میشه رو بهشون اضافه کنم
خدا هرچی که بخوام رو بهم میده
پس من فقط باید بخوام، درخواست کنم و باور کنم که خدا به من اون هارو میده تا بتونم بهشون برسم و تا وقتی که بهشون باور نداشته باشم قرار نیست تغییری اتفاق بیوفته و به اون خواسته ها دست پیدا کنم، پس مهم ترین چیز باور من به این موضوعه.
یه چیز مهم دیگه هم اینه که نباید نگران مسیر باشم که قراره چطور به خواستم برسم، من قرار نیست تعیین کنم که چطور میشه به این خواسته رسید و بهش فکر کنم، خدا همه چیز رو درست میکنه، خدا خودش تمام راه هایی که نیازه ایجاد بشه که من به خواستم برسم رو ایجاد میکنه و من فقط باید ببینم چی میخوام نه اینکه ببینم چجوری باید به اون برسم چون این کار خداست که راه رو بهم نشون بده و اگه من بخوام مدام فکر کنم که چطور باید پیش برم و چیکار بکنم فقط خودم رو از خواستم دور کردم.
و موقع دیدن دریم بورد استاد فقط می تونستم خداروشکر کنم به خاطر اینکه تمام این خواسته ها از 12 سال پیش تا الان به حقیقت پیوسته.
هر اسلایدی که میومد شگفت زده می شدم و واقعا زبونم بند اومده بود وقتی می دیدم تک تک این خواسته ها در زندگی استاد به حقیقت پیوسته، برام خیلی امید بخش بود و این حسو به من داد که اگر یک فرد تونسته به تمام خواسته های کوچیک و بزرگش برسه چرا من نتونم به خواسته هام برسم؟ فقط باید روی خودم کار کنم، قوانین رو باور کنم، ایمانم رو قوی تر کنم، شکرگزار خداوند باشم به خاطر چیز هایی که به من داده و یکی یکی و آروم آروم از خواسته های کوچیکم به سمت خواسته های بزرگم برم و دنبال رسیدن به اون ها باشم.
خدایاشکرت
بنام تنها فرمانروای کل دنیا
سلام بر شما استاد توحیدی و درود خدمت شما خانم شایسته عزیز
امید در هر کجایی دنیا باشید خوش و آرام باشید
امروز به محض اینکه بیدار شدم خبر های خوب رخ داد و حس کردم که باید داخل سایت شوم با انرژی کامل و آمدم سایت دیدم موضوع بحث روی قانون آفرینش صورت میگره و من چند وقت پیش هم برایم الهام شده بود ولی جدی نگرفته بودم و آهسته آهسته حالا میدانم خودم که طی مراحل اکونت کار میکنم
خدا را شکرررررت
سلام به همه ی دوستان بخصوص استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین
استاد من قبلا عکس و کلیپ دریم برد داشتم و نگاهش میکنم، اماا الان چند تا چیزش رو دیگه دوست ندارم و نظرم عوض شده و تنبلی میکردم توی درست کردن یه کلیپ جدید، همین هم باعث میشد اون کلیپ قبلی رو نگاه نکنم میگفتم منکه همه ی اون موارد رو دوست ندارم پس نباید ببینمش، خب الان تصمیم گرفتم دوباره مثل شما برای خودم کلیپ درست کنم، چی شد؟ ذهنم مقاومت میکرد میگفت واسه چیته این وسیله الکی جا میگیره، گرونه تو که الان نمیتونی بخریش پس ولش کن عکسش رو دانلود نکن، اول تکاملت رو طی کن پس عکس مدل پایینتر رو دانلود کن نه مدل پیشرفته رو، اما از طرفی میگم نگین تو نوشتی چه مقدار حقوق ماهانه میخوای دقیییقا همون رو گرفتی، استاد هم تو 12 سال اییین همه تغییر کرده راستش بااورم نمیشد یعنی برای من هم میشه تو این مدت ایین همه تغییر؟!!!
خلاااصه با همه ی این موارد من یه کلیپ درست کردم که ازش حس خوب میگیرم خیلی هاش رو با پول الانم میتونم بخرم اما یکم سختم میشه واسه همین نمیخرمشون و گذاشتمشون توی دریم بردم تا پول اضافه داشته باشم و با اون پول اضاافی این موارد رو بخرم.
استاد حتی عکسای قبلی خودم رو هم توش گذاشتم که مسافرت رفته بودم و اونجا رو دوست دارم اما دیگه جور نشده برم، استاد تونستم خودم رو قانع کنم کنسرت خواننده ی مورد علاقه ام رو سرچ بزنم و یک ساعت بببینم خییلی خوب بود که جلوی نجواهای ذهنم ایستادم (که نگین تو حتی پول نداری بری خارج چه برسه بری این کنسرت گرون)
چنند بار هم کلیپ دریم برد شما رو دیدم خیلی حس خوب ازش گرفتم خانم شایسته ممنونم ازتون برای پخش این کلیپ. [اینجا هم اضافه کنم که من با همین روش با اینکه پول نداشتم اما خونه، ماشین (دقیقا همون مدل ولی با رنگ متفاوت)، النگوی طلا با همون مقدار وزن که تو عکسم بود و ماشین ظرفشویی خریدم اصلا پولش خودبخود جور شد برام]
بنام خدا
خدای خوب و مهربان
استادجان
ممنونم که خدا رو بهم شناسوندین
الان واقعا دیگه نیاز به همراهی احدی ندارم
خودم و خدا خوش خوشیم
حال دلم عالیه
مریم جان ممنونم ازت
از وقتی دوره خانه تکانی را با هم شروع کردیم زندگیم شده سراسر عشق و زیبایی و اتفاقات خوب
کنترل ذهنم صدها برابر شده هرکجا میرم فقط و فقط آدمهای خوب و اتفاقات خوب در مسیرم هستند
خدایا شکرت
خدایا هزاربار شکرت
الان اونقدر انرژیم بالاست که تو حیاط بیمارستان شهید بهشتی قم روی نیمکت منتظر همسرم هستم که ماشین رو بیاره، گفتم بگذار کامنت بذارم و حال خوبم رو به استادان عزیزم و دوستان سایت هدیه بدم.
پسرم با موتور تصادف کرده
اونقدر بچههای اورژانس از جوان خدمات،از پرستاری که پاش رو بخیه کرد، از پرستار تریاژ، و … همه و همه برای من کوه آرامش و لبخند و حال خوب بودند که اشکم در میاد از اینهمه حال خوب دادنهای بی منت
خدایا شکرت بخاطر اینهمه آدمهای خوبت
راستی چند روز پیش روز پرستار بود
اول به همه همکاران عزیزم در سراسر جهان تبریک میگم و
مریم جان عزیزم
من معمولا تو جشنها و دور همی های خودمونی مجری میشدم
اما همیشه همسرم تشویقم میکرد که تو توانایی بیشتر از اینها رو داری و یک آرزوی شیرین رو توی دلم کاشته بود.تو این مدتی که دوره جدید رو کار میکردم این آرزو برام به حقیقت پیوست. ازم خواستن که چون اداره پول نداره مجری از صدا و سیما بیاره، میخوایم یه جشن مفصل با حضور تمام مقامات رده بالای علوم پزشکی قم بگیریم ولی مجری نداریم. تو میتونی بیایی و من با کمال میل قبول کردم. جالبه که اصلاً ذوق زده نبودم. خیلی خوشحال بودم، ولی انگار که 100 بار این کار را انجام داده باشم، ذوق زده نبودم. قبول کردم، از اعتماد به نفس من مسئولینمون ترس عجیبی پیدا کرده بودند. جالبه مدام میگفتند مطمئنی میتونی؟ دکتر مصری و دکتر اصغری هم هستند،ها… ؟ مطمئن باشیم؟؟؟ از پسش برمیایی؟ و من با خیال راحت و در کمال آرامش قرص و محکم میگفتم خیالتون راحت. یه جشن سطح بالا میگیریم و میترکونیم. انصافاً اصلاً ناراحت یا نگران نبودم. فقط به خدا گفتم متنش رو خودت بهم بده وگرنه اجرای متن که کاری نداره. وقتی تو باشی کوهم جابجا میکنم. خلاصه خیلی خیلی مجلسی خوبی بود. بدون حتی یک بار توق زدن که همه انتظارش رو داشتند. به قول دوستام من اون بالا، سِن رو ترکوندم. چیزی که خیلی واضح تو یادمه اینه که از همون اول دوست داشتم لذت این روز رو که همه دوستان و همکلاسی ها و همکاران قدیمی جمع بودیم، ببرم و باهاشون خوش از ته دل خوش بگذرونم.
و برای خودم که
اما بعد که کار انجام شد و اومدم خونه و تنها شدم خیلی عجیب ذوق کردم. ذوقم از این بود که خدایا دمت گرم. خیلی آقایی. و مدام با خودم این رو میگم: ما رمیت اذ رمیت لاکن الله رما
استادهای گلم
استاد عباس منش عزیز
و استاد شایسته عزیز
هیچ وقت فراموش نمیکنم روزهایی رو که به نماز شب میایستادم زارزار گریه میکردم و میخواستم.
خواسته من در اصل و در واقع خودش بود.
امروز میفهمم که اون روزها من خودش رو میخواستم خودش رو گم کرده بودم اما اون اینجا بود نزدیکتر از رگ گردن به من حالا دیگه مدتهاست که همیشه روی شونه راستمه همیشه کنارمه هیچ وقت نمیخوابه هیچ وقت حواسش از من پرت نمیشه اصلاً من نمیدونم کارهای دیگشو چه جوری انجام میده چون تمام وقتش با منه فقط به کارهای من رسیدگی میکنه
دوسش دارم
خیلی دوسش دارم
یواش یواش میخوام اینو بهش بگم که میخوام تنها اونو بپرستم و تنها از خودش مدد بگیرم
یواش یواش میخوام به جایی برسم که بهش بگم بیا و منو به راه راست هدایت کن
راه اونهایی که دوسشون داری و بهشون نعمت دادی
منم دلم نعمتهای زیادتو میخواد
پس منم جزو اونایی ببر که نعمتهای زیاد ازت گرفتن
گفتنی زیاد دارم اتفاقات ریز و درشت خیلی خیلی زیادی رو تو این مدت تجربه کردم
افتادم تو مسیر همون جادهای که سوت بزنم کیف کنم و لذت ببرم و برام اتفاق بیفته
خدایا شکرت
خدایا استادهای من و بچههای سایت روکه اونها هم استادهای من هستند لعلک ترضی کن و
من رو هم
آمین
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیز
روزها و ماهای اول آشناییم با سایت و استاد عباسمنش با خریدن کتابها و 3 جلسه از قانون آفرینش گذشت، وقتی خانم شایسته داشت توضیح میداد تمرینات و اسلاید های جلسه دو لحظاتی عجیب اشک توی چشمام جمع میشد و در بعضی لحظات اشکانم میریخت ،با اینکه در حین دیدن این فایل یه نفر دیگه ام توی اتاقم بود من ناخوداگاه سرم کج کردم که اون از پشت سر تصویر منو توی آیینه نبینه که خاموش و بی صدا اشکام داره جاری میشه، ایرادی نداره مریم این اشکا کار خودشون بزودی میکنن نگران نباش خودت قضاوت نکن از اینکه پنهانش کردی عزیزم
استاد میخوام از تعهدم به این چند جلسه اول قانون آفرینش بگم
از اینکه سال چهارم دبیرستان بودم و کنکوری
از اینکه در مدرسه شاهد درس میخوندم
از اینکه فایلهاتون میریختم توی فلش میرفتم توی اتاق پرورشی مینشستم پای سیستم و فایلهاتون نگاه میکردم تایم های زنگ تفریح
تایم های بیکاری که معلم نمیومد
استاد توی پرانتز بگم پررنگ ترین فایلی که از اون تایم توی ذهنم هست فایلی بود که درمورد رفتار رئیس بانک یهودی توی آمریکا با شما و مایک گذاشته بودین
چند وقتی که برگشتم به سایت، همون اوایل خیلی گشتم ندیدمش فایل نمیدونم اون هست یا برش داشتید ولی اون فایل باعث شد من و مربی پرورشی همزمان که داشتیم صحبتهای شما میشنیدیم صحبتهای شما رو تایید میکردیم و میگفتیم راس میگه..و به صلح بیشتر برسیم
از اینکه مهم ترین الویت من در بین درس های سال چهارم، کنکور سراسری و گذشته بد و اتفاق بدتری که توش تجربه کرده بودم فقط فقط کنترل ورودی های ذهنم بود و دنبال راه حل برای اون وقتی توی کلاس حرفهای رو مخ میشنوم وقتی سخنران میاد مدرسه و… که نشستم فکر میکردم چیکار میتونم بکنم که این راحت تر بشه برام چون فشار زندگی و مدرسه و.. باعث شده بود اوایل من نخوام برم مدرسه فکر میکردم اگر بخوام برم مدرسه نمیتونم روی قانون کار کنم خداروشکر که بعد از دو هفته اینجوری فهمیدم و رفتم مدرسه
و عمل به تمرینات دوره قانون آفرینش مخصوصا جلسه دوم قانون درخواست بود و همینطور تمرین سناریو نویسی، استاد من شبا قبل خواب سناریو فردا صبح مدرسم مینوشتم مینوشتما صحفه ها.. بعد جزئیاتش تایید میکردم
مثلا میگفتم عه ببین خانم ایکس اینجوری اومد مدرسه دقیقا منم همینو نوشته بودما یادته ؟؟
از دریم برد استاد من یه تخته وایت برد خریدم و این دریم برد درست کردم عکسا چسبوندم چون آرزوهام خیلی ربط داشت به دانشگاه و رشته تحصیلی و کنکورم و.. شاید باورتون نشه من موقع خواب این دریم برد جوری گذاشته بودم بالای سرم که توی فاصله نیم متری یا یک متری که قشنگ وقتی صبح چشام باز میکنم چشم بخوره به اینا یعنییی خدای ایده بودم :))) ایده سختی بود چون من باید یه چیزی میذاشتم این روی هوا یا حداقل یه طرفش رو هوا میبود که بشه سقف آرزوها و خواسته هام و من صبح بجای سقف سفید اتاقم اینا رو بنویسم
و قانون درخواست که زمینه ای شد که بتونم دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها اونم دقیقا زمانی که دوره هاتون تخفیف بود به مناسب سال جدید بخرم و من چقدر قدرتمند تر شدم با جلسه 9 و 10 راهنمای عملی
اما بیس این باور که مثل شاه لوله نفت خاورمیانه میمونه از جلسه دوم قانون آفرینش شروع شد
از اون جا که من درخواست کردن شروع کردم اما با آگاهی نه با ترس اینکه نکنه شرک باشه
شاید قبلا اگر با قانون آشنا نبودم میگفتم نکنه نه بگه ولی حالا نکنه شرک باشه هم بهش اضاف شده بود
درخواست کردن از بستنی فروش شهرمون
که خاطرم هست خواهرم رفته بود یه شهر دیگه میگفت من رفتم اونجا بهشون گفتم فلان چیز اضافه میذارید و اونم قبول کرد و برای من تعریف میکرد درحالی که خواهرم اصلا توی وادی این دوره و سایت شما نبود
درخواست کردن از پدرم برای خریدن دوره راهنمای عملی که اونم داستانش جالبه وقتی من رها کردم اول فروردین 1397 این دوره خریدم درحالی که پدرم جززززززز برای درس یادم نمیاد که هزینه ی بیشتری میکرد و اصلا هیچ چیزی جز درس براش منطقی نبود که برای من هزینه کنه
از اون 107 آرزو که گفتید بنویسید که فکر کنم به صدوهفتا نرسید یکی از آرزو هام اون تایم شروع و پیدا کردن علاقه یا رسالت بود که ماه ها بعد بهش رسیدم و اون موقع توی مسیرش بودم
وقتی با 3 جلسه اول قانون آفرینش وارد راهنمای عملی شدم و جلسات گوش دادم بخصوص جلسات 7 و9و10 بیشتر از قبل این بذر اینکه تو درخواست بکن اون توی پاسخش هیچ درنگی نمیکنه
تونستم از پدرم درخواست کنم که برام کفش فوتسال بخره، پدری که روزها دم در اتاقم می ایستاد و به من تهمت میزد بخاطر تفکراتم
منو میترسند از تصمیمی که میخواستم بگیرم
منو تخریب میکرد
گاهی با ترحم که دلت برای ما بسوزه وارد میشد
یا گاهی با لحن خشمگین میومد میگفت دم درباشگاه آتیش میزنم بخوای بری فوتسال
همین پدرم با من اومد بازار که کفش بخرم
ولی چون من یه چیزی دیده بودم و توی دلم رفته بود و استادم گفته بود به کمتر از بهترین قانع نباش دست خالی برگشتم خونه اما
روز دیگه رفتم همون کفش با مادرم که اونم بششدت مخالف بود خریدم
از پدرم درخواست کردم برای جوراب بلند بخرم
این تصویر و اون شب بعد از گذشت سالها توی ذهنم هست که اومد دم در اتاقم و جورابا رو بدستم داد
درخواست کردن از راننده تاکسی درحالی که متوجه شدم پولم کافی نیست
از درخواست کردن توی سالن از مربی هام
از هم تیمی هام که بهم یاد بدن یا باهاشون تمرین اون روز داشته باشم چون معتقد بودم باید برای بهترین شدن با بهترین ها تمرین کرد و من دنبال تمرین کردن با بهترین های تیممون بودم
گاهی میشد دو نفر از بچها میخواستن با هم پاس کاری یا هر تمرین دیگه انجام بدن من همون ب بسم الله میرفتم میگفتم فلانی میشه من با تو تمرین داشته باشم و اونم میگفت میشه
از یکی از بهترین هم تیمی هام 7 به 17 توی دریبل زدن میباختم اما میگفتم من میخوام بهتر بشم با بهتر از خودم تمرین میکنم که یاد بگیرم
از اون ماهی که پدرم شهریه باشگاه نداد و من به مربی قبل از تمرین گفتم مربی شهریه خواهرم جور شده ولی من..
مربی ام گفت اشکالی نداره مهلت داری
حتی یادم میگفت اگر مشکل دارین قبلش بهم بگید برای شهریه
من از این تمرین برای بازی کردن و توی موقعیت های مختلف زمین قرار گرفتن خیلی استفاده کردم و ریز به ریزش توی کانال مینوشتم و تایید میکردم
همینکه استاد همیشه میگن وقتی قدمی برمیداری از نتایجش انگیزه و انرژی بگیرید برای قدم های بعدی، قدم بزرگتر بعدی
واقعا من ذره ذره از اون آدمی که روز اول تمرین با سر خورد جلوی هم تیمی هاش زمین تبدیل شدم به بازیکنی که دریبل میزد و از پشت تشویق هم تیمی حس میکردم تبدیل شدم به بازیکنی که موقعیت های گلزنی خوبی ساخت
حتی بازم از قانون درخواست من استفاده کردم که موقع مسابقه تمرینی مون من میگفتم مربی میشه من توی تیم تو باشم اخهههه مربی شوتاش شوت بودا ،مربی من بازیکن فوتبال ساحلی بود شوتاش چنان محکم و قوی بود که نگم و با مربیم موقعیتی خلق کردم که توی تجسماتم بهش فکر میکردم دوتابی رفتن جلو و زمین خالی حریف و گل زدن میتونم بگم با دقت 95 یا 98 دقیقا همون چیزی بود که من توی فیلم بازی فوتسالیست اروپایی میدیدم و بارها بارها من این قسمتش رو پلی کردم و دیدم دیدم و کیف کردم
درک درست توحید خیلی بهم کمک کرد که بتونم بعد از فهمیدن علاقم پا در مسیر درستی بذارم خداروشکر
اونقدر که وقتی برای شهریه پول کم داشتم خواهرم میگفت میخوای من پول تغذیه مدرسم جمع میکنم که بتونی بیای سالن
چون ما باهم میرفتیم تمرین
من خیلی خوشبختم که خدا عشقی مثل فوتسال توی دلم انداخت و مهم تر از همه خوشبخت تربخاطر اینکه اون منو در مسیری قرار داد که که جسارت و بی باک بودنم ببینم
چه جمله مهمی که باید اون سرلوحه زندگیم قرار بدم :
قوانین آفرینش این اطمینان را به ما می دهد که اگر در مسیر هماهنگ با آن قوانین به صورت مستمر حرکت کنیم، به طور قطع، آن نتایج وارد تجربه زندگی مان می شوند آن هم از مسیر لذت بخش.
از این جهت مهم است که اول اگر شکی دارم نسیت های صحبتهای استاد باید بدونم استاد این شک ها رو داشته به این مطالب ولی جایی که میتونم بگم تفاوت ایجاد کرده در نتایج ما استمرار در مسیر درست بوده، سعی در کمتر کردن توقف ها به واسطه شک ها و ترسهایی که به ذهن ما در مسیر رشد زندگی وارد میشه
استاد خدایی خیلی خوب عمل کردید ذهنم میگه چطوری میشه که برای استاد روند اینجوری پیشرفته؟
جواب من صدرصد باید این باشه، استمرار در عمل به اصلی ثابت
مریم از این به بعد میخوای به آرزوهات برسی میخوای به خواسته هات برسی، خواسته هایی که خیلی میخوایشون خیلی پررنگ و پرفکت ان باید مثل استاد عمل کنی
باید اون درکی که استاد از استمرار در رسیدن پیدا کرده رو پیدا کنی و عمل کنی و نذاری ذهنت تو رو ناامید کنه چون تو نمیتونی اون لحظه قدم بعدی ببینی
قدم بعدی که به واسطه کنترل ذهن بهت گفته میشه
قدم بعدی که سرشار از عشق و قدرته
چون نمیبینیش فکر میکنی نمیشه ،تموم شده، دیگه وقت فرصت نیست، اتفاق نمیوفته و…
به خاطر همین ناامید میشی از مسیر آرزوهات دور میشی با اطمینان که اره دیگه نمیشه
مدتی هست که این درخواست کردن توی زندگیم نشونه میداد و میده، انگار آگاهی های گذشته بهشون رسیده بودم اون پشت مشت ها با ها صحبت میکردن
و متوجه خودم و شناخت بیشتر خودمم داشتم میشدم که مثلا من داشتن فلان چیزها چرا منتظر نشستم نمیگم اینو میخوام
خداروشکر که فایلهای استاد آرام آرام داره چراغ راهم میشه و منو متعهد تر میکنه
خانم شایسته عزیز ممنونم از شما بخاطر این انرژی که گذاشتید پای این دوره
چه حس نابی داشتید.
با ایمان
مریم درویشی
1403/8/16
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
رد پای روز 18 آبان رو با عشق مینویسم
ایمان به غیب
من تازه متوجه شدم ایمان به غیب یعنی چی
البته در این مداری که هستم متوجه شدم و صد در صد اگر مدارم بالاتر بره درکم از ایمان به غیب تغییر خواهد کرد
اینکه من درک کردم شاید قبلا درکم یه جور دیگه بود ولی اینبار انگار خدا داره این روزا به من یاد میده که ایمان به غیب یعنی چی
چون بهم گفت فروش گل سر رو دیگه نباید ادامه بدی
و فقط و فقط از فروش نقاشی هات به فروش برسی
و این روزا که دارم فایل ایمان به غیب رو گوش میدم
متوجه شدم که من باید الان ایمانم رو نشون بدم و با اینکه هیچی از ادامه مسیر نمیدونم
بهش چشم بگم و گل سر هارو تماما از اتاقم منتقل کنم به کمد مادرم و دیگه هیچکاری انجام ندم
و از این به بعد فقط فروش نقاشی و تکرار باور های قوی برای نقاشی و فروشش رو ادامه بدم
و با اینکه هیچ چیزی از اینکه ،از این به بعد چی قراره رخ بده نمیدونم ،ایمانم رو به غیب خدا به چیزی که نمیدونم چی قراره بشه نشون بدم
و بگم به امید تو ربّ ماچ ماچی من که تو این یکسال کلی هدایتم کردی و ایمانم رو قوی کردی
پس باز هم هدایتم میکنی
شب وقتی تا 3:30 داشتم گل سرارو میچسبوندم و تموم شد و اومدم تا بخوابم و 7 صبح بیدار بشم و با مادرم بریم برای فروش ،خواستم چراغو خاموش کنم که قشنگ شنیدم خاموش نکن
اول برو پرده های اتاقتو باز کن بعد بیا خاموش کن
اولش گفتم چرا پرده رو قبل خاموش کردن چراغ بزنم کنار ؟؟؟؟
مثل همیشه چراغو خاموش کنم بعد پرده هارو کنار بزنم
که شنیدم نه اول برو تو روشنایی پرده هارو بکش بعد چراغو خاموش کن
چشم گفتم و من که میرفتم پرده رو کنار بزنم ، خودمو تو آینه پنجره دیدم فقط خندیدم
وای یعنی انقدر واضح و خوب داره هدایتم میکنه
حالا چی دیدم تو آینه
من که داشتم گل سر قورباغه میبافتم ، یکی رو زدم به سرم و فراموش کرده بودم که برش دارم از سرم
حتی وقتی وسیله هارو جمع میکردم 36 تا گل سر قورباغه شد
پیش خودم گفتم چرا 36 تا شد مگه 37 تا نبود
خودم جواب خودمو دادم حتما اشتباهی شمردی
ولی وقتی دیدم یکیش رو زدم به موهای خودم و خدا الان با این حرفش بهم گفت برو تو روشنایی پرده اتاقو برکش کنار ، میخواست من قورباغه رو ببینم که به موهام زدم
چقدر اینجور هدایتا منو بیشتر نزدیک میکنه به درک این حرف از استاد عباس منش که میگفت
خدا تو آیه قرآن به پیامبر گفته
تو نجنگیدی که ،من جنگیدم
یعنی حتی طیبه کوچک ترین کارهای تو رو زیر نظر که داره هیچ ،داره هر لحظه هدایتت میکنه
چقدر دوست داشتم این توجهشو
چقدر حس ارزشمندی بهم میده وقتی اینجور مواقع که من حواسم نیست
خدا بهم میگه برو کاری رو انجام بده و وقتی انجام میدم میبینم که
ببین چقدر حساب شده هست خدای ماچ ماچی من
و من با این کار خدا و هدایتش قشنگ درک کردم که خدا داره کارامو انجام میده
این یعنی چی؟
وقتی خدا گفت چراغو خاموش نکن و من رفتم سمت پرده ها گفتم من که از تاریکی نمیترسم تو کنارمی ،چرا گفتی اول پرده رو بکش بعد بیا چراغو خاموش کن
که بعد دلیلشو دیدم
وای خندم میگیره از همه این نشانه های نابی که منو هدایت میکنه
خدایا شکرت
و من گل سر قورباغه رو از سرم برداشتم و خوابیدم تا چند ساعت بعدش بریم جمعه بازار
برای تک تک اعضای صمیمی عباس منش بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت عظیم و بی نهایت خدارو برای تک تک شما از خدا میخوام
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم
از خدای مهربونم سپاسگزارم که توی این مسیر الهی هستم و از خانم شایسته بسیار ممنونم که برای کمک به رشد ما ، تمام فایلهایی که خودشون نتیجه میگیرن رو با ما به اشتراک میذارن .
این فایل درمورد آگاهی ها دوره آفرینش هست . من بخش ششم این دوره هستم و می تونم بگم بی نظیرررره … یعنی اصلا جنس آگاهی ها طوری هست که ناخودآگاه من پذیرش بیشتری دارم .
اصلا از زمانی که دارم روی این آگاهی ها کار می کنم کلا خیلی کمتر ناراحت میشم از بقیه ، یعنی توقعم کمتر شده و سریع می تونم خودم به حس خوب برسم ، فارغ از هر رفتاری در بیرون .
توی شغلم خیلی با انگیزه تر شدم و با کمال میل مشتاق یادگیری هستم .
خیلی کمتر خودم رو مقایسه می کنم و تا نجواها میاد تو ذهنم از طریق این باور که ثروت و خوشبختی و عشق برای همه و به اندازه کافی هست به سرعت به حس خوب میرسم .
بیشتر از زندگیم لذت میبرم ، یعنی دیگه نمی چسبم به یه موضوع خاص که برام مهمه ، تلاش می کنم با خاموش کردن ذهنم از چیزهای دیگه ای که توی زندگیم هست لذت ببرم و اون چیزایی رو تجربه کنم که الان امکانش رو دارم .
خیلی از اون خواسته هایی که بخاطر هماهنگ شدن با جامعه بود رو تشخیص میدم و دیگه برای داشتن یه سری غیر ضروریات خودم رو به این در و اون در نمی زنم.
تعریفم از حس ارزشمندی داره تغییر میکنه ، دیگه خودم رو بخاطر اینکه چرا توی هر موضوعی اول نیستم سرزنش نمی کنم ، تلاش می کنم اولویتم شناخت خودم و تغییر دادن ذهنیت های اشتباهم باشه یعنی رشد واقعی ، نه رشدی که جامعه برای ما تعریف می کنه.
نگاهم داره به خداوند تغییر می کنه ، کمی بهش نزدیکتر شدم و کاملا جاهایی که خودش هوامو داره متوجه میشم . انگار دارم حسش می کنم تو زندگیم .
من نتایج فیزیکی خاصی هنوز ندارم اما نتایجی که گفتم منو خیلی به بی نیازی از عوامل بیرونی برای داشتن یه زندگی بهتر رسونده ، کامل حس می کنم که راضی ترم از خودم ، از زندگیم ، از شغلم و … از خدای خودم
به همه دوستانم این دوره بی نظیر رو توصیه می کنم ، این دوره مثل کتاب حافظ توی کتابخونه هامون هست که سطح کتابهای دیگه رو هم بالا می بره و خوندنش یه ذوق دیگه ای رو در ما بیدار می کنه .
خدا رو سپاسگزارم و ازش می خوام که توی این مسیر ثابت قدم بمونیم … از استاد و خانم شایسته هم بی نهایت ممنونم …
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
فایل مفهوم عملی ایمان به غیب
سوره احزاب
أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿1﴾
اى پیامبر از خدا پروا بدار و کافران و منافقان را فرمان مبر که خدا همواره داناى حکیم است (1)
وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿2﴾
و آنچه را که از جانب پروردگارت به سوى تو وحى مى شود پیروى کن که خدا همواره به آنچه مى کنید آگاه است (2)
وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿3﴾
و بر خدا اعتماد کن همین بس که خدا نگهبان [تو]ست (3)
مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ ﴿4﴾
خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را که مورد ظهار قرار مى دهید مادران شما نگردانیده و پسرخواندگانتان را پسران [واقعى] شما قرار نداده است این گفتار شما به زبان شماست و[لى] خدا حقیقت را مى گوید و او[ست که] به راه راست هدایت مى کند
خدایا شکرت برای امروز و هدایتم به این سایت و عمل به آگاهی های ناب الهی
استاد نشانه ها روزها بودن برای دوباره گوش جان و دل سپردن به آگاهی های دوره عالی قانون آفرینش
و من هم تا حدودی گوش کرده بودم وبه طور هدایتی با اکانت قبلی میزدم و فایلی را گوش میدادم و کلام شما را وحی منزل میدانستم و قانون بیشتر برام قابل درک تر میشود
با اینکه دارم دوره 12قدم رو کار میکنم و مموراه شما بر اصل و اساس قوانین جهان تاکید دارین و در هر دوره شما با رعایت قانون و طی کردن تکامل و اتفاقات زندگی خودت و ریختن زندگیتون بر روی دایره که شاهد و گواه زنده باشین برای دانشجویان سایت الهی و بهترین الگو از هر نظر هستین برای تک تک اعضای این خانواده توحیدی
و همه چی بر میگرده به عملکرد ما
من در این روزها که تضادی در روابط دارم و ایمان دارم که تضاد ها موهبتی از طرف خدا ست تا من رشد کنم
و هر اتفاقی بیوفته الخیر و فی ما وقع است
با وجود ترسها و نگرانی ها ولی ایمان و توکل و اعتماد و باورم میچربه بر اونها
بلطف خداوند که در مسیر لذت بخش زندگی هر لحظه شادتر و بهتر و با درک بهتری از قوانین جهان هستم
تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و افکار و فرکانس های خودم بوجود می آید
این قانون جهان هستی است و عین عدالت
احساس خوب اتفاقات خوب
استاد همین امروز که دیگه کامل دریافت کردم باید از اول دوره رو دوباره شروع کنم به گوش دادن و نت برداری
وقتی فایل را دوباره دانلود کردم با همون اکانت قبلی و شروع به شنیدن کردم
شما گفتی اگه الان در روابط مسئله داری
فقط برای توست نه برای تمام جهان
گفتی نتیجه دوره کنترل زندگی ات را در دست میگیری و میدونی که خودت هستی و میفهمی که فرکانسهات داره اتفاقات را خلق میکند
پس باز هم بیاد آوردم که من فقط باید تمرکزم بر بهبود شخصیتم باشد
کاری با کسی نداشته باشم
کار منظورم کار فیزیکی نیست
من باید تمام توجه و تمرکز و فکرم را از روی کارها و رفتارها و عملکرد اطرافیانم بردارم .
من فقط مسئول شخص خودم هستم
هر کسی هر جایی هست دقیقا جای درستشه دلسوزی و حمایت و پشتیبانی ممنوع
همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم
خدایا شکرت فقط روی تو حساب باز کرده ام
فقط از خودت یاری میطلبم که تو تمام راه حل ها برای این مسئله ام داری و اسانم کن بر آسانی ها
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم
درک بهتری از قوانین جهان هستی بهم بده
جهان هستی انرژی است
همه چی انرژی است
و قانون میگه انرژی های مشابه هم دیگر را جذب میکند
دقیقا این جمله و قانون را الان دارم بوضوح درک میکنم و لطف خداوند
قدرت فقط خداست
من بخودم ظلم کردم
برای خدا شریک قرار دادم
هر کجا میام درستش میکنم
میبینم این شرک از یه جای دیگه میزنم بیرون
شرک همانند مورچه سیاه در دل تاریکی شب بر روی سنگ سیاه است
خیلی باید تمرکز بر زیبای ها و نکات مثبت و توجه به داشته ها و شکر گذار بود که در احساس خوب بیشتری در طول روز باشیم
و با کنترل ذهن و ورود ی ها و اعراض از نازیبایی ها و ناخواسته ها
در احساس خوب پایدارتر ی باشیم
پس خارپشت باشم
همواره بر روی اصل و اساس قوانین جهان پایبندو اقتدار و متعهدتر باشم
باورهای توحیدی را قدرتمندتر کنم
به صدای الهامات قلبم گوش بدهم و عمل کنم و قدم بردارم و حرکت کنم
مکانیزم جهان هستی با فرکانس است
هر فکری یک فرکانس داره و متناسب با اون افکار موقعیت ها و افراد و شرایط در زندگی ما خلق میشود .
هر چیزی که الان در زندگی ام هست نتیجه افکار و باورهای خودم است .
خدایا شکرت تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
تو هدایت مرا بر خودت واجب کرده پس به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای مرا هدایت کن
استاد من بلطف خداوند از تیرماه 1402 که با دیدن نشانه های واضح تصمیم به خرید دوره قانون آفرینش کردم و اولین دوره برای دریافت الهامات و رعایت قانون تکامل برایم بود و قدم به قدم با هدایت خداوند دوره ها رو خریدم و با تمام وجودم حرفهای شما را وحی منزل میدانستم و تمرینات را انجام دادم و بلطف خداوند تفاوتم در این بیش از یکسال بینهایت زمین تا آسمان فرق کرده
و هدایت شدم به دورههای عالی دیگه احساس لیاقت و الان دوره مقدس 12قدم
که اصلا یه گنجه
هر چقدر بیشتر موشکافی میکنم بیشتر به عمق خودم پی میبرم و به خودشناسی بهتری میرسم بلطف خداوند
و الان با وجود یک تضاد میخواهم تمام تمرکزم را سعی کنم آگاهانه روی بهبود شخصیتم بزارم و هر لحظه خداوند داره منو هدایت میکنه به مسیرهای درست و با قدرت بیشتری کت در قلب جاری است و ایمانم و توکلم بیشتر و قوی تر شده استمرار م هم در ابن مسیر بیشتر شده
خدایا شکرت کمکم کن تا با شجاعت برم تو دل ترسهام و بیام بنویسم که فقط یو ترس واهی بود و من بلطف خداوند موفق شدم و قدمهایی را محکم برداشتم با نیرو و انرژی الهی که هر لحظه در من جاری است.
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط قراردارم
خدایا شکرت که همواره در آزادی و رهایی و استقلال مالی هستم
خدایا شکرت که تمام انسان ها و شرایط و موقعیت ها وسیله ای برای رساندن موهبت های الهی به من
خدایا شکرت که تمام زندگی ام را سرشار از انسانهای نازنین و شریف و در صلح با خود کرده ای
خدایا شکرت که من با خودم در صلح هستم
خدایا شکرت که من هر روز خودم را بیشتر میپذیرم و عاشقانه خودم را دوست دارم
و تمام مسئولیت های زندگی ام را پذیرفتم
من خالق تمام اتفاقات زندگی ام هستم
قدرت فقط در دستان خداست
هیچ عامل بیرونی وجود ندارد
مگر اینکه من شرک بورزم و قدرت را به غیر خدا بدهم که خداوند فرموده همه چی را میبخشد بجز شرک را نمیبخشد
نیست خدایی جز خدای یگانه
خدایا شکرت روی نیازم فقط بتوست
قلبم را باز نگه دار و لایقم کن برای دریافت الهامات الهی ات
من آماده ام اجازه میدهم تا تو مرا هدایت کنی که تو همواره خیر و نیکی هستی و میخوام در منبع خیر و نیکی ات لذت ببرم
خدایا شکرت که من تکه ای ارزشمند از وجود پاک خداوند هستم
من لایق هم صحبتی با خدا وند هستم
خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی
اصل و اساس جهان تویی
تمام اتفاقات الان زندگی ام زایده ذهن من است
پس آگاهانه کانون توجهم را بر روی زیبای ها و نکات مثبت و شکر گذاری و نعمتهای زندگی ام معطوف میکنم تا در زمره ی نیکو کاران و هدایت یافتگان الهی باشم
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم
مرا دریاب
خدایا شکرت میخواهم با یاری خودت دوره قانون آفرینش را از اول شروع کنم دوباره عمل کردن و تمرین و تکرار و تمرکز بر اصل قانون و نوشتن کامنت های هر بخش خدایا کمکم کن
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم