سریال زندگی در بهشت | قسمت 260 (به ترتیب امتیاز)

این فایل با زبان تصاویر، پیامی ارزشمند و سازنده برای ما دارد . پیامی که شاید تا الان آن را جدی نگرفته ایم و عاملی برای خوشبختی نمی دانیم.

پیام این است که: قدرت لذت های ساده را دست کم نگیریم.
لذت بردن از همین موضوعات ساده است که درهای زندگی را به روی برکت ها و نعمت ها باز نگه می دارد.
و در نهایت وقتی به مسیر زندگی خود نگاه می کنیم، متوجه می شویم بیشترین شادی و رضایت ما از زندگی، به همین موضوعات ساده اختصاص داشته است.
یکی از لذت های ساده زندگی ما این است که هر روز پینگ پونگ بازی کنیم و از همراهی یکدیگر لذت ببریم.
در شروع کار، هیچ کدام از ما این بازی را بلد نبودیم اما نگاه ما این بود که پینگ پونگ برای ما هم بازی فیزیکی است، هم بازی فکری و راهی برای تقویت ذهن و قدرت تمرکز.
ما در این بازی روی پیشرفت های کوچک تمرکز گذاشتیم و نگران بی نقص عمل کردن نبودیم. اما با ادامه ی این روند و گذشت زمان متوجه شدیم همین فعالیت ساده، چقدر برکت و کیفیت وارد زندگی مان کرده است.
تا همین حالا چقدر در این بازی بهتر شده ایم. مهم تر اینکه یک بازی ساده چقدر برای ما شادی به ارمغان آورده است. این بازی به ما فرصت داده تا دوستی و ارتباط را در سطحی عمیق تری تجربه کنیم و از معاشرت با یکدیگر بیشتر لذت ببریم.
قدرت لذت‌ بردن از چیزهای ساده را در زندگی ات دست کم نگیر. از همین حالا، لذت بردن از چیزهای ساده را در زندگی خود شروع کن.

به پیام این فایل فکر کن و در بخش نظرات این جلسه، نگاه خود را درباره موضوعات زیر بنویس:
مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است:
مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..
و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 260
    422MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

524 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 2316 روز

    به به چقدر عالی

    خیلی وقت بود که ازتون بی خبر بودم

    چه تغییرات خوبی دادین اونجا

    خط کشی زمین

    بردن موتورها و چیدنشون کنار هم در سالن

    میز جدید

    …. به به

    چه آنباکسینگ خوشمزه ای

    نمکدان برقی

    ارزش ابزار، خلاقیت، زندگی ساده و مدرن با ابزار کاربردی که عاشقشم …

    خدایا شکرت

    شاد و سلامت باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مسیحا گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلام استاد عزیز و بزرگوارم

    یه سوالی که خیلی ذهنمو درگیر کرده اینه که توی پارادایس که یک محیط جنگلی خارج از شهر و بدون دیوار هست چطور زندگی میکنید. آیا خطر دزد یا حیوانات وحشی که همه جای دنیا وجود داره تهدیدی واسه شما نیست و اینکه انسان نباید خطرات رو کنترل کنه ؟

    لطفا یه فایل راجع بهش بسازید و توضیحات کاملی بدید که برام تبیین و واضح بشه. خیلی ممنونم . دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مسیحا گفته:
    مدت عضویت: 2969 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز

    یه سوالی که خیلی ذهنمو درگیر کرده اینه که توی پارادایس که یک محیط جنگلی خارج از شهر و بدون دیوار هست چطور زندگی میکنید. آیا خطر دزد یا حیوانات وحشی که همه جای دنیا وجود داره تهدیدی واسه شما نیست و اینکه انسان نباید خطرات رو کنترل کنه ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 993 روز

      سلام دوست عزیز

      اگه فایل های زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو دیده باشی میبینید که استاد همیشه بدون هیچ نگرانی به سفر میره و همه چی رو به خدا میسپاره…ایشون به چیز هایی که دارن وابسته نیستن و خیلی به خدا ایمان دارند…کشور آمریکا خیلی امنیت بالا و مردمان خوبی داره ، حتی توی یکی از فایل های زندگی در بهشت چندین بسته که استاد سفارش داده بود رو براشون گذاشته بودن دم در که خیلی نزدیک جاده بود تازه چندین روز اونجا بودن سالم و صحیح…

      در مورد حمله حیوانات، استاد تا جایی که تونستن تدبیر اندیشیدن مثل کشیدن فنس دور تا دور مرغ ها، جای مرغ ها امنیت داره

      استاد چون ذهن پاک دارن و باور های درست ساختن همیشه آدم های درست و هم فرکانس با خودشون رو جذب میکنند، همه چیز باور هست…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 849 روز

      سلام عزیزم

      استاد تو یکی از فایل ها که یادم نیست کدوم فایله گفتن فنس الکتریکی زدن دور کل زمیناشونو و حیوون نزدیکش بشه برق میگیرش و خب آدم هم همین طور و البته دزد هم نیست یا خیلی کمه تو امریکا و امنیت بسیار بسیار بالاست که استاد میگفتن یه بسته پستی خیلی گرون قیمت برامون رسیده چندروز پشت در گذاشته پستچی وکسی دست نزده

      موفق باشید همه ی دوستان خوبم در این سایت بی نظیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3279 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته با محبتم

    خیلی دوست داشتم مخصوصا بعد از دیدن این فایل و اشاره ای که کردید به نحوه گوشت خوردنتون و سبک زندگی به شیوه دوره فوق العاده قانون سلامتی، ازتون ایده بگیرم و بپرسم چطور با وجود اینکه مخصوصا گفتید شخصیتی داشتین که باید حتما حتما کلی غذاهارو با ادویه های مختلف و سبزیجات معطر طعم دار میکردید مخصوصا انواع گوشت رو، و الان و بعد از قانون سلامتی ذهنتون رو جوری تربیت و پرورش دادین که به راحتی و بدون هیچ مشکلی از پس این مشکل به ظاهر سخت و تقریبا امکان ناپذیر بر بیاین و گوشت رو بدون هیچ طعم دهنده و فلفل و ادویه و هرچیزی که طعم دهنده باشه، میل کنید، خیلی دوست داشتم اون اهرم رنج و لذتی رو که باهاش ذهنتون رو اینطور تغییر دادین رو منم بدونم و بلد باشم، چون واقعا من خودم از بچگی تقریبا میشه گفت خیلی بد غذا بودم و هستم یه جورایی هنوز، و مخصوصا روی خوردن انواع گوشت به شدت حساسم و خب راستش به همین دلیل و مساله ساده، نتونستم از پس درست تمرین کردن و حل کردن این موضوع توی دوره قانون سلامتی بر بیام از عهده اش و این یک دلیلش هست و به دلایل مختلفی از عهده اش بر نیومدم، ولی قسمت خوب ماجرا هم بگم که چقدددر تغییر کرده بودم و با اهرم رنج و لذت فوق العاده ای که نوشته بودم تونستم دست به کارهایی بزنم که واقعا خودم باورم نمیشد و متحیر شده بودم از تغییراتی که کرده بودم و ذهنمو تونسته بودم به تغییر عادات همیشگیم و کارهای بزرگی از نظر خودم انجام داده بودم، یکیش خودِ همین غذا خوردنم بود که هرچی گوشت و چربی و آب قلم و چیزهایی که گفته بودین رو به راحتی میخوردم اونم بصورت چند ماه یعنی حدود چهار ماهی بیشتر حتی فکر کنم من به این روش داشتم ادامه میدادم و موفق شده بودم! اما راستش خانم شایسته با همین گوشت خوردنه همچین زیاااد نتونسته بودم خودمو وفق بدم و یه جورایی آخرش با اکراه میخوردم مخصوصا اگر فلفل و ادویه ای بهش نمیزدم و میخواستم مثلا فقط گوشت با نمک مصرف کنم که دیگه واویلا! اصلا نمیتونستم بخورم چند بارم سعی کرده بودم ولی اصلا نمیتونستم باهاش کنار بیام، و مساله اصلی من از این موضوع این بود که خب حتی با وجود اینکه فقط فلفل و مثلا پیاز گاهی به گوشت کبابی یا استیکی یا مثلا آب قلم اضافه میکردم، همونم به درستی و یه دل سیر نمیخوردم و مساله من همین بود میدونین، چون سیر دل و به یه اندازه مناسب و حد سیر شدن غذا نمیخوردم این موضوع باعث میشد که بدم کم بیاره و طاقت لازم رو نداشته باشم برای تداوم و عمل کردن صحیح و شیوه درست قانون سلامتی، در کنار این موضوع چیزهای دیگه ای هم بود که پیش اومد و هم بودش از اول باهام، مثل مثلا از عهده خرج و مخارج خرید گوشت بر نیومدن مخصوصا بعد از یه برهه ای که یخرده مملکت به مشکل خورد و خب تو جریان هستین و نمیخوام بهش اشاره کنم دیگه، و الا داشتم ادامه میدادم و با همون چیزی که بودم و یخرده دست و پا شکسته و ناقص انجام میشد ولی خب بود بالاخره و از همونم کلی نتایج عالی گرفته بودم، یکی دیگه از مسائلم که باهاش برخورد کرده بودم و دلیل بر از عهده ای بر نیومدن من بود، مساله لاغری من بود و بخاطر بیماری قند نوع 2 و خب مسائلی که باهاش دست و پنجه نرم میکردم و اذیت بودم نتونستم درست دوره رو ادامه بدم و هم اینکه از خود اولش که استاد گفته بودن افراد لاغر نیان تو دوره هم یه جورایی تو ذوقم خورده بود و هم بخاطر همون مساله درست غذا نخوردنم که نمیتونستم گوشت رو بصورت کاملا سیر شدنی و درست و با لذت بخورم، و مسائلی که عرض کردم در نهایت منجر به بیخیال شدنم شد و خیلی ناراحت شده بودم و اعتماد به نفسم به شدت تضعیف شده بود چون من قصدم از خود اولش با کلی خوشحالی و ذوق و شوق این بود که بیماری قند نوع 2ام رو خوب کنم و درمان کنم و نتیجه هم دیده بودم عالی ولی در کنار همون نتایج عالی هم مشکلات خاص خودمو داشتم که ذکر کردم. و الان با دیدن این فایل دوست داشتم اینو بهم بگین و ازتون بپرسم که چنین فردی مثل شما که اهل شمال زیبا هستین و خب سبک غذاها و اون طعم و بوی فوق العاده غذاهای شمالی همیشه معروف بوده و هست و زبان زد خاص و عامه و کلی ادویه ها و سبزیجات و سیر و پیاز و چیزهای مختلف که به غذاهاشون میزنن شمالیا، دوست داشتم بدونم چیکار کردین و چطور ذهنتون رو تربیت کردین و اهرم رنج و لذت رو چطور برای خودتون عالی جا انداختین که از پس چنین مساله ای بر اومدین و به راحتی گوشت و فقط نمک میل میکنین، این برای من نمیتونم بگم چقدددر مهم و حیاتی هست خانم شایسته و استاد عزیزم که دوست دارم بدونمش و شاید اینبار تونستم برای همیشه این مساله رو حل بکنم، کما اینکه از نتایج فوق العاده و شاهکار دوره بینظیر شیوه حل مسائل هم که چه بگویم خدای من! که به چه چیزهایی که پی نبردم و حل نکردم و هی بیشتر پی میبرم به مسائل ریز و درشتی که اصلا خودش به خودی خود و به آسانی هرچه تمام تر به ذهنم خطور میکنه و نمیدونین چقدر خدارو شکر میکنم و شکرگزاری میکنم از خدای خودم و از شما عزیزای دلم بابتش.

    راستش خب باید بیام به وقتش از نتایج شگفت انگیز این دوره و حل کردن و پی بردن به حل مسائل مختلفم مفصل بنویسم به موقعش تو بخش های مختلف و نتایج سایت از این دوره و نکته برداری هم کردم و توی تمرینات دوره ها و فایلای مختلف دارم اثر و رد پا به جا میذارم از خودم و هم توی دفاترم یادداشت کردم که میگمشون به وقت مناسبش انشاالله، و همینطور استاد عزیزم دوست داشتم در کنار این صحبتای الانم اینم بگم که من به مشکلات مختلف خورده بودم مدتی پیش مخصوصا سلامتی، و آخرش مجبور شدم یعنی جهان مجبورم کرد که نهایتا به تزریق انسولین و دواهای کنترل قند رو بیارم خب؟ و اینم بگم که چند ماه پیش بخاطر یه مشکل مربوط به سلامتیم که توی تمرینات دوره شیوه حل مسائل هم بهش اشاره کوتاهی کردم، تا حتی اتاق عمل و جراحی هم پیش رفتم و اونم بیشتر بخاطر به مشکل خوردن کیسه صفرام بود البته به تشخیص بیمارستان و پزشکان!!! و مدتی اونجا بستری بودم و میخواستن کیسه صفرام رو در بیارن کلا! ولی نهایتا با مخالفت کردن و تصمیم خودم پروسه کنسل شد و فقط فرار کردم از بیمارستان گفتم فقط منو ببرید از اینجا که دستی دستی یه آدم سالم و بی نقص هم اینا میکشن و نابود میکنن و اگه بذاریشون قطعه قطعه ات میکنن سر هیچ و پوچ! : ) ) (مزاح) ، خلاصه استاد قشنگم و خانم شایسته دوست داشتنی در نهایت باورتون نمیشه الان بعد از مدتهاااا و گذشتن ماه ها، و قرار گرفتن این دوره بینظیر و فوق شگفت انگیز آپدیت شده شیوه حل مسائل زندگی، اصلا بصورت کاملا باقلوا مانند و آب خوردن و عین پوست خیار! : ) مسائلم حل میشه و ایده و راه کار ها به ذهنم خطور میکنه که اصن خودم دهنم باز میمونه و باورم نمیشه! نمیدونم چی بگم! ولی میام به موقعش از نتایجم میگم حتما! : ) و استاد عزیزم میخواستم اینو بگم که یه حسی بهم همیشه داره میگه که این بخش انسولین زدنم و اتفاقاتی که واسم افتاد تا به اینجا برسم و این نتایج رو بگیرم کاملا درست بوده و باید اتفاق میافتاده حس میکنم خدا با یه حس آرامشی درونم، بعد از اون جریان بیمارستان بستری شدنم و نهایتا به انسولین و یدونه قرص مصرف کردنم بهم گفت تو فکر نباش خیالت راحت اینم نیاز بود! میدونین چرا استاد؟ چون همون چیزی که به شدت بهش نیاز داشتم و خوشحالم میکرد و اعتماد به نفسمو خیلی عالی میکرد اتفاق افتاده تو این مدتها، اونم سره فرم اومدن بدنم هست یعنی یه گوشت و عضله ای و چربی ای گرفته بدنم، و بدنم پر تر شده و خب این آرزوی من بود استاد میدونین؟ من چند سالیه خیلی لاغر شدم به شدت آب رفتم اصلا! و خیلی تو خودم شده بودم و اعتماد به نفسم ضعیف شده بود و الا من همیشه اون اندام و هیکل بسیار بسیار تراشیده و مناسب و ورزشکاریمو داشتم و میشناختم از خودم همیشه خدا از کوچیکی و از اول جوونی همیشه هم همه بهم میگفتن اینو که بدن مانکنی و تراشیده و زیبا و خیلی نرمال و استانداردی دارم، و خب استاد این همیشه تو ذهنم بوده از خودم میدونین؟ اینو از خودم میدونستم و میشناختم همیشه که من بطور طبیعی و نرمال باید اینطور فیزیکی داشته باشم یه بدن کاملا نرمال و پُر و استخوان بندی درشت و چهارشونه و رنگ و روی کاملا شفاف و طبیعی و پوست صاف و خوب، چیزی که مدتها بود بعد از مشکلاتی از سال ها قبل و فهمیدن اینکه قند خون نوع 2 دارم، به شدت ضعیفم کرده بود و هی آب میرفتم و لاغر مردنی و ضعیف شده بودم و بخاطر ذهنیت خودم و متنفر بودن از دکتر و دوا و این داستانا اصلا هیچ قرص و دوایی مصرف نکرده بودم که داستانش رو قبلا گفتم توی بخشای مختلف سایت و نظراتم.. بگذریم..

    و الان اینو ذکر کردم که بگم خلاصه خدا به دلم انداخت که تو فعلا از این انسولین و این شیوه دارو و اینا استفاده کن و به وقتش همه چی درست میشه و همون قانون سلامتی رو انشاالله پیش میگیری و دیگه بصورت طبیعی و عادی برمیگردی به دوران سلامتی و بدن نرمال خودت بدون هیچ دارو و دکتری و قندتم خوب میشه، میدونین استاد، این برداشتو خودم دارم که بدنم داره خداروشکر میافته رو غلطک و یه گوشت و عضله و چربی خوبی داره میگیره و پر میشه و همون چیزی میشه که پیش نیاز دوره قانون سلامتی و آموزش فوق العاده شما بود و من تو کفش بود و غبطه میخوردم که چرا بدنم شانس باید لاغر مردنی و ضعیف شده باشه الان : ) (منظورم مدتها پیشه که عرض کردم توی قانون سلامتی به مشکل خوردم و نتونستم ادامه بدم..) حالا اینکه این حس و این حرفام چقدر خوب و صحیح از آب در بیاد الله اعلم نمیدونم واقعا خودم الان چی بگم دیگه.. : ) انشاالله که همینطور بشه..

    وااااااای خدای من این میخواستم بگم استاد و خانم شایسته عزیزم که با دوره بینظیر شیوه حل مسائل بالاخره به جواب همین مشکل کیسه صفرام و حالتای واقعا بد و کشنده و زجر آوری که منجر به بستری شدنم شده بود چندین بار و من و خانوادم اصلا پاک گیج و کلافه شده بودیم که چمه و موضوع چیه! و فکر میکردیم بخاطر قند خونمه! با تمرینات و زوم شدن و تمرکز کردن روی دوره شیوه حل مسائل با تست های مختلف و ذهنم رو روی حل مساله گذاشتن اوه خدای من شگفت زده شدم که تونستم پی ببرم چم بوده و مشکل از چی بوده!!! خدایا هنوزم باورم نمیشه ازبس که خنده داره! باورتون میشه به فلفل و ادویه های کاری حساسیت داشتم و مشکل صفرای زیادی بدنم و به مشکل خوردن کیسه صفرام بخاطر همین موضوع بوده؟؟؟ چی بگم چی بگممم خداااا! : ) ) ، هی که فکرشو میکنم دیگه از اون موقع به بعد که به این موضوع پی بردم، هی یادم میاد که من همیشه خدا از بچگیام ازبس که گرم مزاج و آتیش واقعا بودم!!! عین خورشید سوزان و گرم و آتیشی هستم بخدا! : ) ) ) یادم میاد اصلا هروقت فلفل و ادویه و غذاهای یکم حتی تند میخوردم اصلا کل بدنم هیکلم آتیش میگرفت و سوز میزد و کلافه و عصبی میشدم و جوش های زیادی هم میزدم همیشه جوش و گرمی، نمیدونمم چرا نمیفهمیدم و همیشه مصرف میکردم و حسابشو کنین الان 38 سالمه و اینو خوب فهمیدم دیگه! : ) ) بعددد خلاصه این موضوع بخاطر اینکه مثلا بیشتر فلفل قرمز و سیاه مصرف کردیم توی غذاها فقط و ادویه های مختلف زیاد مصرف نکردیم، زیاد خودشو نشون نداده تو بدنم، ولی یادم اومد از یه سالهایی چند سال پیش یکی از خاله هام یه سری ادویه های هندی خیلی خفن و اصلا آتیش به تمام معنا اورد واسمون از آبادان که نگم براتون! همین گند اصلی بوده بر بدن و سلامتی من! کار از همینجا خراب شده و من و خانوادمم ازبس اهل فلفل ادویه و غذاهای پر ادویه بودیم و هستیم این ادویه های مخصوص هم خیلی عطر و طعم غذاهای مختلف رو به شدت خوشمزه و خوش عطر میکرد، ولی غافل از اینکه اینهمه سالها داشتم گور خودمو با دستم میکندم و روحم خبر نداشته! : ) و همین موضوع آرام آرام به جایی رسید که خدا با پس گردنی و به مشکلات مختلف سلامتی خوردن گوشمو پیچوند و فهموندم که بابا داری پدر خودتو بدنتو در میاری و واست خوب نیست این ادویه ها و نباید مصرف کنی دیگه! و اینو توی دوره بینظیر شیوه حل مسائل من فهمیدم و بهم الهام شد و الا تا قبلش که فقط بلا سرم میومد و اصلا نمیفهمیدم از کجا دارم میخورم!!! استاد یعنی بهتون بگم تا حد مرگ پیش رفته بودم مدتهااااست ازبس حالم بد میشد و دلیلشو نمیدونستم و هیچ دکتر و بیمارستان و درمانگاهی هم اینو نفهمید و نمیتونست بفهمه! و میخواستن الکی بزنن ناقصمم کنن و کیسه صفرامو خواستن در بیارن! : | خدارو شکر که به هوش بودم و نذاشتم جراحیم کنن و گفتم منو ببرید خونه فقط از اینجا!!!

    انشاالله توی نتایجم میام به وقتش همینم دوباره مفصل تر ذکر میکنم تو سایت و تو بخش مربوط به نتایج مختلفی که میگیریم..

    فقط خیلی دوست داشتم خانم شایسته عزیزم بدونم در مورد همون قضیه گوشت خوردن و اهرم رنج و لذت ذهنیتون ایده بهم بدید بدونم چکار کنم و چطوری با راحتی بتونم از عهده گوشت خوردن بر بیام بدون هیچگونه نیازی به فلفل و ادویه و چیز اضافه ای!

    در خصوص نکاتی که فرمودین ذکر کنیم :

    هیچ موقع حرف مردم برام مهم نبوده که بخواد روم تاثیر بذاره و نظرمو عوض کنه برای کار و تصمیمی که خواستم عملی کنم تو زندگیم و خیلی از این بابت خوشحالم و حال میکنم با این ویژگیم خداروشکر، همیشه خودم بودم هیچوقت نقاب نزدم جلوی کسی و دیگران، هر کاری رو که دوست داشتم واقعا و ازش لذت بردم انجام دادم و میدم و اصلا برام مهم نیست که کی چه فکری میکنه و چی میگه و همیشه هم از اطرافیانم و از مادرم که پیشمه همین تقاضا رو داشتم که حرف دیگران واست مهم نباشه! دیگران کین اصلا!!!

    من با گیم زدن واقعا حال میکنم، از چیزایی که همیشه از بچگی دوست داشتم و دارم واقعا حال میکنم و لذت میبرم و برام مهم نیست که دیگران چی میگن، با مرغ و خروس و جوجه و حیوانات لذت میبرم و دوست دارم، با موزیک های مورد علاقه خودم مخصوصا موزیک های بیکلام و ساندترک فیلم ها و گیم های مورد علاقه خودم بسیار حال میکنم و دیگران هم همینطور، یعنی من تو کل فک و فامیل و طایفه و خودی و غیر خودی معروف و محبوب هستم تو این زمینه که موزیک ها و فیلم و بازیهایی که رضا معرفی میکنه خداااان! : ) و خداروشکر از این بابت. نه به این خاطر که اونا میگن و چون اون دیگران دارن اینو میگن و تحسین میکنن، بگم منم خوشحالم، نه، خوشحالم که خودمم و اینقدر عاشق این کارمم و لذت میبرم ازش که دیگران هم تحت تاثیر قرار گرفتن و تو مدار من هستن از این بابت.

    و دیگه اینکه، شریک عاطفی که ندارم.. ولی با همین چیزای ساده با همین حسای عالی نسبت به کارهایی که مورد علاقمه و دوست دارم، هرکسم دور و برمه خوشش میاد و اومده همیشه..

    سپاسگزارم ازتون بینهایت سپاسگزارم.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: