سریال زندگی در بهشت | قسمت 260 - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 260
    422MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

524 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهناز تیموری گفته:
    مدت عضویت: 852 روز

    سلام خدمت استادعزیزم وخانم مریم شایسته عزیزم

    از اقای عظیم خلفی اصل به خاطر به اشتراک گذاشتن تجربیاتشان که به نوعی مشوق ما هم در راهمان می شود بسیار سپاسگزارم به ایشان تبریک می گویم و ارزو دارم همچنان در راهشان مستدام باشند

    به قول استاد عباس منش این نشان می دهد که می شود به خواسته هایمان برسیم

    من مدت زیادی نیست که با سایت استاد عباس منش اشنا شدم ودر این مدت کوتاه که روی باورهای خودم کار کردم

    تغییر در زندگی خودم را بطور محسوس مشاهده می کنم و پیش بینی می کنم که با کار کردن بیشتر روی باورهایم به

    موفقیتهای بیشتری هم انشاالله خواهم رسید.

    پاشنه اشیل من ترس بود ترس از از دست دادن ترس از شکست خوردن ترس از سقوط ولی وقتی متوجه شدم

    از همه چیز در این دنیا مراقبت می شود و با برخورد با تضاد ها بزرگ و بزرگتر می شوم خودم میرم تو دل ترسهایم

    چون متوجه شدم اگر با انها مقابله نکنم دنبالم می ایند تا به من یک درسی بدهند تا به من بگویند که بیخود از من

    می ترسی من که ترس ندارم و نتایج خیلی خوبی گرفتم . وبه خودم افتخار میکنم.

    و لمس کردم از همه چیز در جهان به فراوانی وجود دارد و هر چه بیشتر خرج میکنم باو ر هایم قوی تر می شود

    ایده های جدید تر به ذهنم میرسه یعنی از ان رکود ذهنی خارج شدم و از زندگیم بیشتر لذت میبرم .

    لذت همراه با احساس قدرت وشادی و از فایل تنها راه گذر از ثروت رسیدن به ان است یاد گرفتم دیگر من چیزی

    نمی فروشم تا چیزی بخرم وام نمی گیرم قسط هم نمی دهم هر چه بخواهم پولش را در می اورم قبلا اگر کسی

    وام می گرفت می گفتم خوش به حالش حالا می گویم بیچاره!!!

    من متوجه که من خیلی خیلی قدرتمندم چرا تا قبل از این چنین حسابی روی خودم نکرده بودم ترس هایم

    همیشه راهنمای من بودندو این صد در صد اشتباه است .

    از استاد عباس منش عزیزم و از خانم مریم شایسته عزیزم و کلیه دست اندرکاران گروه تحقیقاتی عباس منش

    بسیار بسیار سپاسگزارم که فانوس به دست در جلو حرکت می کنند وما هم به دنبالشان میرویم.پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سعيد حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2671 روز

    سلام استاد عزیز.همینطور سلام عرض میکنم خدمت خانم شایسته.خیلی دلمون براتون تنگ شده بود. ودرواقع خیلی دل تنگ پردایس بودیم.هر روز سایت رو چک میکردم که یه فایل جدید از سریال زندگی در بهشت رو ببینم و خیلی دلتنگش بودم.خدا رو صد هزار مرتبه شکر ک میتونیم ما هم با شما اشن نعمات بی شمار الهی رو شاهد باشیم و ازش لذت ببریم.

    نگاه های زیادی مثل نگاه من منتظر فایل های بی نظیر شما هست.عاشقتون هستیم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    به نام خدا

    خدایا شکرت

    .

    خیلی لذت بردم از دیدن این فایل و سریال عالی بود خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    .

    من قبلاً از تمیز کردن خانه اصلأ لذت نمی بردم ولی به خاطر اینکه سریال زندگی در بهشت و کدبانویی خانم شایسته را دیدم عاشق خونه و تمیز کردن خونه ی خودم شدم الگوهایی را پیدا کردم که خیلی تمیز هستند همیشه به فکر بهتر شدن خونه ی خودشون هستند .

    سعی می کنم هر روز اجاق گاز خونه ام را تمیز کنم و با لذت هم تمیز کنم این در حالی بود که قبلا اصلا ماهی یکبار هم به زور تمیز می کردم و همیشه برام سوال بود که چرا خونه ام همیشه کثیف و نامرتب و نامنظم است.

    برای خونه تکونی خودم را می کشتم اونقدر که همه جا باید برق می زد و همین طور هم پیش ولی مداوم نبود در همین حد بود و تمام .

    الان خیلی بهتر شده ام . هر روز به فکر بهبود دائمی.

    خونه را مرتب کردن . تمیز کردن هستم خدا را شکر

    و خیلی خوشحالم که خداوند کمکم کرد تا این روند را ادامه بدهم خدایا شکرت.

    .

    من اگر حرف مردم را کنار بزارم سرم شب راحت روی بالشتم می گذارم و همون آنی خوابم می برد اونقدر که ذهنم آرام و آزاد می‌شود چون حرف ها و نظرهای دیگران خیلی برام اهمیت دارد از قبل خودم انصافاً خیلی بهتر شده ام و این را برای خودم یک تمرین گذاشتم که توجه نکنم حتی به حرف های همسرم حتی به حرف های دخترم و واقعا نتیجه هم داده . نتیجه ی بزرگش این هست که الان اینجا در این مکان در این صفحه هستم چون واقعا اینجا جای هر کسی نیست .

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    .

    من و همسرم خیلی به باغچه و گل و گلدون علاقه داریم . الان در حیاط خونه مون چند تا درخت داریم

    خدا را شکر

    من موندن در حیاط و اپن عطری که موقع آب دادن به کل ها و درختان در فضا می پیچد را خیلی دوست دارم و لذت می برم .

    من رفتن کنار دریا و روی ماسه ها راه رفتن را خیلی دوست دارم و لذت بزرگی بهم دست می دهد .

    وقتی کفش هایم را از پاهام در می آورم و پابرهنه روی ماسه های کنار دریا راه می روم خیلی لذت بخشه برام خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    .

    یکی از بزرگترین لذت های زندگیم و تمام عمرم هم

    بودن در این سایت الهی است که با هیچی توی دنیا عوضش نمی کنم .‌ چون واقعا سریال ها . سفرها و از همه مهم تر خودشناسی خودمو دوست دارم و خیلی بهم لذت می دهد .

    امروز جلسه ی پنج دوره عزت نفس رو کار می کردم و برای چندمین بار داشتم نت برداری می کردم .

    خیلی لذت بردم از اینکه بهتر داشتم این فایل را درک می کردم . از اینکه خودمو بهتر شناختم.

    از اینکه باری به هر جهت نیستم . از اینکه حرف و نظر دیگران برام کم اهمیت تر شده است خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    .

    شکر گزاری مداوم و پیوسته با حال و احساس خوب

    هم بهم خیلی لذت می زد .

    گفتن این جمله که ««« این یک قانون است »»»

    خیلی بهم لذت شادی شور هیجان و همه چی می دهد چون به خودم میگم جهان الکی نیست قانون دارد بیخودی نیست که …..

    خدایا شکرت برای جهان با ثبات خداوند

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.

    .

    من خواندن کامنت های دوستان البته از قبل که هدایت خداوند را خواسته باشم خیلی لذت بهم می‌دهد با هیچی توی دنیا و جهان عوضش نمی کنم چون واقعا به حال خوب می رسم . اصلا بوی خدا در فضا پیچیده میشه . خدایا شکرت برای وجودتون دوستان عزیزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    سلام بر استاد و بانو شایسته و دوستان عزیز سایت

    چقدر خدا روشکر کروم و خودم حس کردم در اون موقعیت

    رابطه خوب به همراه ورزش بدون ناراحتی و غر زدن

    هدف حال خوب ورزش عرق کردن

    و بهدش بک دل سیر گوشت عالی گریل کردن با دستگاه خانگی گریل

    ابن واقعا شکر داره حتی برای منی که دادم میبینم

    و لذت میبرم ..استاد راستی ماهی ها

    چقدر بزرگ شدن نمیدونم

    شما رو ولی من اگر بودم استاد عزیزترازجانم

    اونها رو هم کباب میکردم و گریل میکردم

    خیلی خدا روشکر بابت هوای تمیز بدون دود

    پرادایس خدایا شکرت برای بدن خوبی که ساختید

    من هم در تلاش ساختن بدنم هستم

    البته از روش فستینگ و ورزش کردن

    روز 25 دقیقه میدوم ..

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    شهربانو گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام به استاد عزیزو مرسم عزیزم و همه ی دوستان گرانقدر ،من اولین بار هست که دارم کامنت میزارم ولی هرروز فایلهای استاد و گوش میدم تقریبا هر لحظه در حال گوش دادن هستم و نت برداری میکنم و جدیدا هم وارد سایت میشم تقریبا هرروز و سریال زندگی در بهشت و میبینم و نکات مثبت و مینویسم و کامنت عزیزان و میخونم و بسیییییییییار انرژی میگیرم

    زندگی الانم اصلا قابل مقایسه با گذشته ام نیست همیشه سعی میکنم زیباییهارو ببینم و تحسین کنم قانون و همیشه برای خودم و اطرافیانم که در این فرکانسها هستن گوشزد میکنم با خواهرم چند دوره خریداری کردیم ثروت و هرروز گوش میکنم

    من یک کمک از دوستان میخواستم و از استاد و مریم عزیزم که بسیار بسیاااااااااار رابطه اشونو تحسین میکنم

    من حدودا 14سالی هست مه ازدواج کردم و الان 34سالمه و خداوند بطور معجزه واری یک پسر بهمون عطا کرده که الان 4سالشه ،من روابطم با همسرم خیلی بهتر از گذشته شده و سعی میکنم همیشه راه بیام در روابط

    ولییییییی

    همسرم زیاد به من توجه نمیکنه و ببخشید که نیگم رابطه زناشویی بسیار ضعیفی داریم

    اصلا در این زمینه هیچ میل و کششی به من نداره طی این چندین سال

    من خودم میدونم که من خودم خالق زندگی خودم هستم ولی نمیدونم کجای باور من و افکار من مشکل داشته که این قسمت از زندگی من اینهمه مشکل داره

    با این که من عاشقانه زندگی و پسرمو دوست دارم

    و به شدت در تلاش برای حفظ زندگیم هستم .

    ممنون نیشم بهم کمک کنید من نمیدونم چه باور اشتباههی دارم که منجر به این مسئله شده

    اعتماااااااد صد در صد بع همسرم داذم خداذوشکر

    و میدونم ایشون از لحاظ جنسی فقط مشکل دارن ولی حاضر به پذیرشش و مراجعه له پزشک نیستن ،پیشاپیش از همگی سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2228 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام ساجده ی عزیز و ثروتمند

      من تجربه ای در این زمینه ضعف جنسی ندارم ولی در روابط مثل شما از قبل خیلی خیلی بهتر شدم.

      ولی در زمینه اینکه همسر شما نیاز به درمان داره، از تجربه عزیزی که در این سایت هست براتون میگم شاید به کارتون بیاد.

      یه خانمی (در عقل کل این رو خوندم) که همسرش بیمار دوقطبی بوده و هرچه دوا و درمان میکرده خوب نمیشده و عرصه را بر اون خانم و دوتا پسرش تنگ کرده بود، بطوریکه یکی از پسرا از خونه فرار میکنه.

      اون خانم وقتی با سایت و آموزه ها آشنا میشه، فقط روی خودش کار می‌کرده و نکات مثبت همسرش رو یاداشت میکرده و بخاطر اون ها از خدا سپاس گذاری میکنه. تا اینکه یه روز همسرش میاد میگه برام از این فایل هایی که گوش میدی بذار، و …

      الان همسر اون خانم نه تنها درمان‌ شده، بلکه از فعالان در عقل کل هستند و نزدیک به 500 و خورده‌ ای پاسخ عقل کل داره.

      این نتیجه این بود که اون خانم روی خودش کار کرد و تمرکزش رو از روی همسرش برداشت و روی خودش گذاشت و فقط خوبی های همسرش رو دید.

      در قسمت عقل کل کلی پرسش و پاسخ در روابط هست میتونه بیشتر کمکتون بکنه

      ساجده جان ، منتظر نتایج فوق العاده شما هستیم.

      در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    نگین فلامرزی گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    سلام به استاد توحیدی خودم و مریم جانم که هر روز در انرژی تر و زیباتر میشه

    وای چقدر بازیتون بینظیر بود بینظیر چقدر حرفه ای تر سدیند،وقدر تمرکزتون زیبا هست تو بازی وباخودتون در صلح هستند که من عاشق این در صلح بودنتون هستم و داریم این و تو ذهن خودم قویتر میکنم که با آموزشهای خودم با خودم در صلح باشم و هر کاری که انجام میدم خودم و تحسین کنم که من هم توانایی انجام هر کاری را دارم

    اینا از شما آموزش دیدم خیلی حسن خوبه خیلی احساس خوشبختی میکنم و خدارا هزاران هزار مرتبه شکر میکنم بابت این آرامشی که دارم

    من هر روز با دیدن خودم و تحسین کردن خودم لذت میبرم

    شکر گزاری از سلامتی که دارم و هر روز هم بیشتر و بیشتر میشه این سلام

    پیاده روی که میرم دیدن این آسون ابری ،گلهای زیبا که بوش میاد مستم میکنه،درختهای زیبا و تازه که چقدر رویایی و شگفت انگیز،کنارش می‌ایستم و صدای پرندگان و می‌شنوم و از شدت خوشحال بغض گلوم و میگیره که چقدر زیبا هست این طبیعت زیبا و دوست داشتنی و موقع پیاده روی از خدای مهربان می‌خوام هدایتم کنه به زسبایهای بیشتر و نعمتهای بیشتر هر روز به جای زیبا هدایت میشم که اصلا خودم فکرشم نمی کردم اینجا که من چندین بار اومده بودم چرا ندیده بودنش و همش بخاطر هدایت خدای مهربونم خدا را هزاران هزار بار شکر بخاطر این هدایت‌های زیباش خدایا شکر که تسلیمش شدم و اجازه میدم من و هدایت کنه به اسانسهای بیشتر و لذتهای بیشتر،و این جمله که خدای من من می‌خوام لذت تجربه کنم،شادبی تجربه کنم اون من و به بهترین جاها هدایت می‌کنه و این یعنی خوشبختی

    خدایا من و تو این مسیر هدایت کن که قانون جهان هستی و بهتر بفهمم و بهتر عمل کنم

    هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر این فراوانی و ثروت که در زندگی استاد عزیزم و مریم جان هست و من و دوستان عزیزم به این باور میرسیم که میشود ماهم داشته باشم کافیه باورهای اشتباه مون و بشناسیم و جاشون و با باورهای درست عوض کنم به راحت ترین راه و آسان ترین راه ماه هم به نعمت و ثروت فراوان میرسیم

    خداوند از بینهایت بینهایت راه به ما ثروت و نعمت میدهد

    ما هم میتونیم زندگی رویایی مثل استاد داشته باشیم

    که این حس خوبی که دارم نشونش اتفاقات خوبی که داره برام رخ میده و آرامش آرامشی که دارم

    خدایا هزاران هزار مرتبه شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    بنام رب وهاب و غفورم

    سلام به خانواده عزیز و دوست داشتنی ام

    روز 79ام

    خدا رو صدهزارمرتبه شکر استاد عزیزم و خانم شایسته گرانقدرم برای بودن شما، دیدن شما و یاد گرفتن از شما

    خدایا شکرت برای اینکه هستین و رویاهای ما رو زندگی می کنید

    من همیشه دوست داشتم بازی کنم، از زمانی که بچه بودم تا زمانی که برادرزادم به دنیا اومد و من همیشه کلی باش بازی می کردم و همیشه بش می گفتم خوش بحالت که عمه هایی مثل ما داری که اینقدر دوست دارن بات بازی کنن، اونم بازی های پیشرفته و حتی ورزش

    همیشه هم دوست داشتم ورزش و بازی کنم و همیشه دوست داشتم همسرمم مثل من باشه این روحیش، و گاهی شده خودم بازی کردن با بچه ها رو فراموش میکردم اگر جایی میرفتم (چون کلا تا الانم من با بچه ها خیلی بازی می کنم)، مثلا اون بچه ای که تو اون جمع هست رو برای اولین بار می دیدم و این بخش از خودم رو یادم میرفت و درگیر حرف و حدیث های افراد بزرگسال میشدم، اون بچه سریع میومد سمت من و شروع می کرد به حرف زدن و گفتن اینکه بیا با هم بازی کنیم، همش میگفتم این بچه ها انگار درون آدم رو می بینن و میدونن تو آدمی هستی که deep down (از عمق وجودت) بازی کردن رو دوست داری برای همین میان سمتت و پیشنهاد بازی میدن، و وقتی که میگفتم در کمتر از 10 درصد مواقع : برو الان حوصله ندارم، بعدش عذاب وجدان می گرفتم که زندگی در لحظه رو از دست دادم، و هر موقع میرفتم با بچه ها بازی میکردم و غرق دنیاشون میشدم میدیدم بصورت خودکار سطح انرژیم بسیار بالا میرفت و از یک حرف و حدیث های بدرد نخور دور شدم، و از همین حالات نتیجه گرفتم که همیشه هر جا رفتم و بچه ها پیشنهاد بازی دادن با بچه ها بازی کنم بهتره.

    خلاصه وقتی داشتم ویژگی های همسرمم رو چند وقت پیش می نوشتم که از کامنت های بچه ها یاد گرفته بودم، این ایده بعد نماز به ذهنم رسید که چقدر دوست دارم با همسرم بریم بازی کنیم، تنیس، تنیس روی میز و والیبال و …، یعنی تا اونجایی که بتونیم برنامه بزاریم بریم بازی کنیم و وقتی شما رو دیدم استاد تو فیلم به همراه مریم خانم چقدر قشنگ و جدی بازی می کردین چقدر خوشحال شدم، چقدر حال کردم، چون بازی کردن بنظرم خیلی دو نفر رو صمیمی می کنه، یه احساس ناب ایجاد می کنه، هر دو نفر در جهانی کاملا مساوی بنام جهان بازی هستن و این فوق العادس و چالش هایی که به وجود میاد تو حین بازی آدم رو بزرگ می کنه و رشد میده، خدایا شکرت برای دیدن این صحنه ها

    استاد چقدر عالی هستین شما، عملا نامحدودیت رو دارین به نمایش میزارین، آقا رفتین رستوران برزیلی خوشتون اومد، به قول مریم خانم: رستوران برزیلی رو اوردین خونه، و این عالیه دیدن اینکه چقدر راحت وسیله سفارش میدین و میخرین در حالی که ما همیشه می دیدم که چون پدر مادرمون برای هر خرید وسیله ای چقدر پرس و جو می کنن چقدر سرچ می کنن و بعد از چند روز میرفتن دستگاه رو میخرین، ولی شما خیلی راحت کردین این مسئله فکر کردن برای خرید یک وسیله تا خریدش و استفاده کردن از اون وسیله رو.

    آن باکیسنگ کردن یک وسیله نو یکی از لذت های ماست که شما به بهترین شکل اون رو هم برامون به نمایش میزارین خدارو هزار مرتبه شکر برای وجود شما دو نفر

    و اینکه استاد اومدین فراوانی گوشت رو هم برای ما به نمایش گذاشتین، قبلنا که فیلم سینمایی می دیدم همش می دیدم تو فیلم شخصیت ها میومدن مثلا گوزن شکار می کردن و بعد اون رو تیکه تیکه می کردن و نمک سود می کردن و هر بار مقداری از اون رو کباب می کردن و میخوردن، و الان من اون تصویر رو با دیدن نحوه درست کردن گوشت که شما هم از هیچ ادویه ای استفاده نکردین و فقط نمک استفاده کردین و طبق دوره قانون سلامتی هست، یعنی عملا طبق این دوره شما راحت و سالم غذا میخورین، خدایا شکرت برای وجود شما استاد و این دوره معرکه ای که آماده کردین

    استاد عزیزم من تو این فایل هایی جدیدی که این چند وقت میزاشتین مهربانی و سخاوتمندی شما رو بیش از پیش درک کردم و کلی از بابتش، از بابت وجود شما و خانم شایسته، و این خانواده بزرگ و ارزشمند و سایت گرانقدر سپاس گزاری کردم.

    هر زیبایی می بینین برای ما فیلم میگیرین و به اشتراک میزارین و عملا هر نکته ای که بدونین میتونه به ما در بهتر کردن زندگیمون به صورت اساسی کمک کنه، در موردش فایل آماده می کنین و میزارین تو سایت، و این معرکست و غیر قابل توصیف و بی قیمت، و فقط باید بگم با تمام وجودم از شما سپاس گزارم

    امیدوارم من بتونم به بهترین شکل به دستاورهادها و موفقیت هایی که دوست دارم برسم و بیام به دیدار شما و در مورد اتفاقای عالی زندگیمون با هم حرف بزنیم.

    خدیاا شکرت که این خانواده عزیز هست، شما هستین دوستان گلم که چقدر از شما یاد می گیرم

    خدای بزرگم برای این نعمت از تو سپاس گزارم

    عاشقتونم

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1907 روز

    به نام خداوند هدایتگرم.

    سلام به استادِ عزیزم و مریم جانم.

    سلام به همه ی دوستانِ عزیزم در این سایتِ ارزشمند.

    الان داشتم فایل درس های زندگی از یک بازی رو گوش میدادم مجدد، هدایت شدم اینجا تا بنویسم از سوال های مرتبط این فایل.

    با تشکر ویژه از مریم جانم و سوال های جذابی که در توضیحات هر فایل مینویسن تا درکِ مطالبِ هر فایل برامون آسان تر شه.

    نمونه هایی از لذت های ساده که موجب شادی و رضایت من تو زندگی ام شدن:

    *وقتی از پنجره آشپزخونه و اتاق، درختانِ قشنگ و باغچه ی پشت خونه مون رو میبینم، مخصوصا وقتی پرنده ها آواز میخونن و صداشون اکثر مواقع میاد، باد میپیچه تو برگ های درختان، گل وسط باغچه رو میبینم، درخت انار و توت سفید رو به روی آشپزخونه رو میبینم و مثل امروز وقتی کبوتر ها میان مهمونِ پشتِ لبه ی پنجره میشن خیلی لذت میبرم و همونجا دایم میگم خدایا شکرت منو آوردی تو این بهشتِ چسبیده به خونه مون.

    اینکه فقط کافیه وارد آشپزخونه یا اتاق بشم و مستفیض شم از این حجمِ زیبایی و طراوت و شادابی و انرژیِ مثبت. الان هم دقیقا داره باد میاد و برای من به شدت هیجان انگیز تره. خدا رو بی نهایت شکر.

    *وقتی تمرینِ روزانه ی خط با دستِ چپم رو انجام میدم، شگفت انگیزه که بعد از ماه ها تمرین مستمر روزانه حالا دارم دست خط چپم (دست غیر مسلطم) رو میبینم که انقدر قشنگ و خوش خطه و کلی لذت میبرم.

    هم تمرینه واسه کسب یه مهارت، هم واقعا لذت میبرم.

    اوایل که سخت بود، ذهنم میگفت ولش کن، مداد رو بده دست راستت و خودتو خلاص کن، جلوش ایستادم گفتم نه میخوام بنویسم تمرین کنم و مطمئنم خوب میشه و شد به لطفِ خدا.

    با رعایتِ قانونِ روندِ تکاملی بهتر و بهتر شده، همچنان هم میخوام ادامه بدم تا بهتر و بهتر بشم و مسلط بشم با دست چپ هم بنویسم مثل دستِ راستم.

    *وقتی هر روز میرم پیاده روی، خدا هدایتم میکنه از مسیرهای جذاب برم، درختها رو میبینم مخصوصا الان که تو مسیرم پر از درختهای شاتوت و توت سفید و انار هست، هم دیدن میوه ها هم دیدنِ گلِ انار منو به وجد میاره، گلهای رنگی رنگی رو میبینم، سایه ی درختان رو استفاده میکنم تو مسیرم، مخصوصا وقتی باد میاد و هوا خنکه یا بارون میاد، از تجربه ی همه ی اینا تو مسیر و پیاده رویم خیلی لذت میبرم، کلا یکی از تمرین‌های توجه به نکات مثبت و زیبایی های روزانه ام، تو پیاده روی پوشش داده میشه.

    * لذت میبرم وقتی موقع ورود و خروج از مجتمع مون با آقایون محترم و خوشروی اتاقِ نگهبانی سلام و احوالپرسی دارم. لذت میبرم وقتی هدایت میشم و خدا بهم میگه براشون چای و … ببرم.

    * لذت میبرم هر روز برای همسرم آشپزی میکنم با عشق، اونم نوشِ جان میکنه و تشکر میکنه. برای خودمم طبقِ دوره قانونِ سلامتی غذا آماده میکنم و می خورم و کیف میکنم از مزه ی غذاهام، روغن زیتون روی سالادم و …

    * هر روز که خونه مون رو میبینم لذت میبرم که تمیز و مرتبه، هر چیزی سر جای خودشه و نظم داره.

    * لذت میبرم هر روز واسه خودم و همسرم چای دم میکنم، بعضی وقتا چوب دارچین میریزم داخلش، گاهی اوقات هل، گاهی گل محمدی، گاهی هم هیچکدوم.

    چند روز پیش هم یکی از همسایه هامون که رفتم خونه شون و یه حاج خانم پر از انرژی مثبت و سپاس گزار هست بهم بهارنارنج داد که بریزم تو چای.

    نگم از بوش، عطرش…

    دیوانه ام میکنه این عطر…

    از اینکه این کوچولوهای دوست داشتنی و معطر انقدر طعم خوبی به چای تازه دم میدن لذت میبرم.

    * لذت میبرم هر روز و مستمر فایلهای استاد رو گوش میدم و میبینم.

    کیف میکنم کامنت های دوستان رو میخونم، کامنت میذارم، کلی انرژی میگیرم میام تو سایت. کامنت‌هایی که جدیدا میخونم فوق العاده هستن و کلی لذت میبرم از نوشته های دوستان عزیزم.

    *لذت میبرم وقتی تحسین میکنم زیبایی های طبیعت رو، قربون صدقه ی گل و گیاه و پرنده ها و هاپوها و … میرم با عشق، وقتی پروانه سفید کوچولوها رو میبینم بیرون که نشونه های منن.

    وقتی تحسین میکنم آدم هارو برای کارها و رفتارهای قشنگشون، لباس های قشنگشون، حرفهای قشنگی که میزنن، تغییرات و رشدشون رو که میبینم.

    *لذت میبرم وقتی دفتر خوشگلمو که عکس پیشی های بامزه داره روی جلدش، رو باز میکنم و از نکات مثبت و زیبایی ها و سپاس گزاری های اون روزم توش مینویسم، لذت میبرم از لطافتِ کاغذ و مداد نوکیِ زردِ خوش دستم که رفیق ترین رفیقِ منه هر روز و باهاش کلی مینویسم و خوشحالی میکنم.

    با همین اتود همیشه مینویسم، تمرین خط و هر یادداشتی رو با همین رفیقِ جانِ جانانم مینویسم. دفتر و کاغذ و اتود و پاک کن مدادی ام اعضای تیمِ دوست داشتنیِ منن تو روند کار کردن روی خودم.

    *لذت میبرم آهنگ های پوشه عشقم خدا رو گوش میدم که تشکیل شدن از ملکا محسن چاووشی، یا رب حمید هیراد، مثل هیچکس احسان خواجه امیری، اسماء الحسنی، ربنا استاد شجریان، احساسِ عجیب بهنام صفوی و

    Michael Jackson – Give Thanks To Allah

    که دوتای آخر از پیشنهادهای دوستای عزیزم از همین سایت هست.

    * از طلاهایی که دارم استفاده میکنم و لذت میبرم، هر از چندگاهی تعویض میکنم و با بقیه شون هم لذت میبرم. کلا دارم تمرین میکنم داشته هامو استفاده کنم و کیف کنم از داشتنشون و استفاده کردنشون تو لحظاتِ زندگیم، به عبارتی انرژی شون رو به جریان میندازم.

    همینطور هر لباسی تو کمد و کشو هست میارم بیرون و استفاده میکنم، هیچکدوم برای مبادا نیستن باید استفاده شن و دارم اینکار رو میکنم.

    فکر میکنم هم اونا خوشحال میشن که استفاده میشن و من لذت میبرم، و هم عملا دارم سپاس گزاری می کنم که دارمشون با استفاده کردن ازشون.

    همینطور ظروف و وسایل خونه رو.

    چرا انقدر با جزئیات میگم؟ چون قبلا اینطوری نبودم.

    خیلی چیزها تو کمد و کشو و کابینت ها بودن که استفاده نمیشدن و مونده بودن در فرصتِ بهتر یا یه روز خاص استفاده شن، اما دیگه اینطوری فکر نمی‌کنم مدتیه به لطف آموزش‌های جذاب استاد، در لحظه همه رو میارم بیرون و باهاشون کیف میکنم.

    جالبه با هر بار استفاده از وسایل خودم خیلی خوشحال میشم و تحسین میکنم خودمو برای این ایجادِ تغییر در افکار، رفتار و عملکردم.

    خدایا ازت ممنونم برای همه ی داشته های مادی و معنویِ ریز و درشت که دارم و از استفاده کردنشون لذت میبرم.

    *لذت میبرم وقتی پنجره ها رو باز میکنم هوای تازه میاد، صدای باد میاد، صدای آواز پرندگان میاد و …

    * لذت میبرم عکاسی میکنم از زیبایی ها

    از لذت های مشترک با همسرم:

    *حضور در طبیعته که جفتمون کیف می کنیم، چه تو محل زندگی مون چه در مسافرت.

    با هم راه میریم و قشنگی های طبیعت رو می‌بینیم.

    طبیعت این فرصت رو به جفتمون میده حسابی انرژی بگیریم ازش و حالمون رو خوب کنیم، بعدش پرنشاط تر میشیم و فرکانسمون مثبت تر میشه و از قشنگی هایی که دیدیم با هم حرف می‌زنیم.

    کافه و رستوران رفتن با هم، هم خوشحالمون میکنه.

    یه کبابیِ باصفا به اسم بلوار تو محله جیحون تهران هست که صاحبش یه آقای خیلی مهربون و باصفاست، اوایل ازدواجمون رفتیم اونجا یه بار و من شیفته ی کباب کوبیده اش و حُسنِ خلقِ صاحب اونجا شدم از بس که این آقا مشتی و باصفاست و یه خاطره عالی برام خلق شد.

    یکی از لذت بخش ترین جاهایی که با همسرم میریم همین کبابیِ باصفاست که دیگه شده یکی از محل های محبوبِ جفتمون.

    هر بار یه خاطره ی جدید و لذت بخش خلق میشه برام اونجا.

    کتابفروشی، شهر کتاب، نمایشگاه کتاب رفتن هم جزو لذت های مشترکمونه. هر چی به کتاب ربط داشته باشه دوتامونو به وجد میاره.

    یکی دیگه از لذت های مشترکمون همین سایت و گوش کردن و دیدن فایلهای استاد هست. در مورد آگاهی های سایت با هم صحبت میکنیم. هر کدوم مون هم روی حیطه ی مورد نیاز خودش کار میکنه.

    * الان که نه (قانون سلامتی)، ولی قبلا از خوردن بستنی قیفی دستگاهی تو خیابون خیلی لذت می‌بردم و یکی از تفریحات مشترکمون بود که کلی خاطره خوش دارم ازش.

    اینکه انقدر راحت لذت می‌بردم از بستنی قیفی دستگاهی هم جداگانه خوشحالم می‌کرد علاوه بر مزه ی خوبِ بستنی. حسِ کودکانه ام بیدار میشد.

    * کلا هر کاری که منو وصل کنه به کودکی و سادگی و رهایی از آسیب های بزرگسالی و حرفِ مردم منو خوشحال میکنه، برای همین وقت گذروندن با بچه ها، بازی و معاشرت و گفتگو باهاشون اغلب یکی از لذت بخش ترین کارهایی هست که انجام میدم و خودم حسابی کیف میکنم.

    ممنونم استاد جان و مریم جان که با این و فایل و سوالها و تک تکِ فایلهای ارزشمندی که به اشتراک میذارین، باعث میشین تو خودم سفر کنم، خودمو بهتر بشناسم، روی خودم کار کنم، نقاط قوت و ضعفم رو بهتر بشناسم، باورهای درست و غلطم رو بهتر بشناسم و روی بهبودِ خودم بهتر کار کنم.

    سپاس گزارتونم که دست های عزیزِ خدا هستین تا آگاهی ها و درس های مورد نیازم برای رشد و بهبود رو به دستم برسونین.

    خیر، برکت، سلامتی و بهترینها در دنیا و آخرت نصیبتون بشه هر لحظه.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2473 روز

    سلام به استاد و مریم عزیز و تمام اعضای سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه،

    خدارو سپاس گذارم بخاطر این فرصت دوباره که تونستم بیام و یک کامنت دیگه بنویسم و توجهم رو بزارم روی زیبایی ها و بهبود زندگی خودم،

    استاد عاشقتونم چقدر شما زیبا و مریم جان خوشتیپ شدین و چه اندام های رویایی دارین، چقدر چابک تر و سریع تر شدین و چقدر حرفه ای تر توی بازی پین پنگ، واقعا تحسین برانگیز هستین،

    وای خدای من چقدر ایده خوبی بود که میز آوردین توی کارگاه، من عاشق اون کارگاه شدم چقدر ایده کار آمد و خوبی بود چقدر سر سامون بخشید به پرادایس، از اونجایی که من خودم فرد فنی هستم بیشتر عاشق ابزارها و موتورهاتون شدم و همیشه توی رویاهام یه کارگاه تصور میکنم که کلی ابزار دارم و کارهای خودم رو خودم انجام میدم بگذریم…

    اون صدای سالن مانند که صدا میپیچه میپیچه میپیچه خیلی حسی خوبی به آدم میده، حس بودن توی سالن ورزشی

    خوب بریم سراغ موضوع اول:

    من خیلی به موتور علاقه دارم و از روندش خیلی لذت میبرم و هر موقع فرصتی پیش بیاد میرم حتی شده توی سطح شهر یه دوری باهاش میزنم، پیاده روی صبح گاهی، بازی بدمینتون و پین پنگ، بازی کردن با پسرام، دور زدن توی شهر و بازار ها مخصوصا بازارهای موبایل و لپتاب وسایل اینجوری و البته لباس یادم رفت بگم و البته کفش وای عاشقشم… یکی از مهمترین موضوعات برای من داشتن کفش باکیفیت هست، صحبت کردن در مورد قوانین با همسرم، اومدن به سایت عباسمنش، گوش کردن و دیدن سریال زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا، دیدن عکس های مناظری که خودم رفتم و گرفتمشون، مطالعه زندگی نامه افراد موفق، تحقیق در مورد تکنولوژی های روز دنیا، آتیش درست کردن و چای و جوجه زدن، رفتن به طبیعت و شب بیرون خوابیدن،

    موضوع دوم:

    خوب اگه از اون زاویه نگاه کنم که حذف مردم برام مهم نباشه اینکه من همیشه دوست داشتم آزادانه به هرکی هرجای زیبایی که میبینم نگاه کنم ولی ترس از قضاوت شدن یا حرف بقیه من محدود میکرد، الان چند وقتی هست که هر فرد زیبایی رو میبینم تحسینش میکنم حتی وقتی همسرم هست خانوم های زیبارو تحسین میکنم و نگاه میکنم و از زیباییشون لذت میبرم و نکته جالب از موقعی که این ترس گذاشتم کنار ایشون هم به طرز جادویی با این موضع کنار اومد و حتی با من در مورد زیبایی ظاهری یا هر چی صحبت می‌کنه، بعد از فایل عادتی که زندگی شمارا تغییر میدهد هم تصمیم گرفتم اگه کسی زیبایی خاص داشته چه خودش و دارایی هاش بهش بگم و چند باری امتحان کردم و دیدم چه حس خوبی هم به خودم و طرف مقابل دادم، و چه واکنش خوبی دریافت کردم برعکس اون چیزی که توی تصوراتم بود،

    با فرزندانم بازی نمی‌کردم که مردم چی میگن یا زشت که مثل اونا راه بری یا باهاشون بدویی یا مثل اونا حرف بزنی ولی الان نه تصمیم گرفتم مثل خودشون بشم و از اون لحظه مثل خودشون لذت ببرم و اون لحظه زندگی کنم،

    به همسر و فرزندان و خونواده و دوستانم ابراز عشق نمی‌کردم که نبابا این سوسول بازیها چیه مردم چی میگن ولی الان نه راحت چه تنها باشم چه با کسی به مخاطبم چه پشت تلفن چه رو در رو ابراز عشق میکنم و میگم دوست دارم یا عاشقتم و چقدر روی اطرافیانم هم دیدم تاثیر گذاشته و اونا هم یاد گرفتن و با من و بقیه اونجوری که من هستم هستن…

    موضوع سوم:

    من و همسرم عاشق پیاده روی و طبیعت گردی هستیم، و بدمینتون یکی از بازی های مورد علاقه من و ایشون هست که از این به بعد تصمیم گرفتم صبح ها برای پیاده روی که میریم دسته های بدمینتون رو هم ببریم و با هم بازی کنیم، آخر هفته ها هم بریم طبیعت گردی و از بودن کنار هم لذت ببریم و در مورد قوانین و رویاهامون حرف بزنیم،

    راستی اون ایده کباب برزیلی هم خیلی باهاش حال کردم خیلی باحال بود، دهنم آب افتاد چه گوشتایی… چقدر شما دوتا به هم میایین استاد و مریم عزیز البته که این حاصل تغییر و اصلاح خودتون هست، مریم عزیز از اینکه اینقدر قوی و خودکفایی خیلی لذت میبرم و تحسینت میکنم،

    استاد عزیزم بابت تمام مهربونیاتون ازتون سپاس گذارم و براتون بهترین هارو آرزو میکنم، امیدوارم همیشه در پناه خداوند شاد و سالم و ثروتمند باشی، عاشقتونم و همگیمون رو به خدای یکتا میسپارم عاشقتونم️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    سلاااام مجدد به همه عشقاااا

    من با خوندن کامنت بچه ها یاد یه سری لذت های دیگه خودم افتادم که دوست داشتم اینجا به اشتراک بزارم

    سپاسگزارم از همه دوستانم که اینقدر خوب لذت های ساده زندگیشونو به اشتراک گذاشتن تا من و بقیه دوستانم یادمون بیاد چه لذت هایی کوچولویی داریم که دیدنشون و توجه به اونها چه نتایج بزرگی رو توی زندگیمون خلق میکنن

    این چهارمین باره که کامنت میزارم و لذت های زندگیمو میگم یه بار مستقیم کامنت گذاشتم دو بار هم در جواب کامنت دوستان کامنت گذاشتم و این میشه بار چهارم

    لذت های من :

    نوشتن علی الخصوص نوشتن نعمت های زندگیم و شکرگزاری کردن

    صدای پرنده ها

    گنجشک ها وقتی میان روی تراسم و نون ها رو با خودشون میبرن و بعد من تراس رو که خورده نون ریخته جارو میکنم

    بعد اینکه از بیرون میام و کل لباس هامو در میارم و راحت ترین لباسمو میپوشم

    خوردن با لذت غذایی که درست کردم توسط خانوادم

    خوردن دلمه برگ مو یخچالی

    خوردن بستنی یخی فالوده ای توی تابستون

    نگاه کردن خونم بعد از تمیز کاری

    نگاه کردن به غروب خورشید

    بیرون رفتن دوتایی با همسرم و دیدن طبیعت و جنگل و خوردن چای آتیشی

    هوای ابری و بارونی

    خرید کردن واسه خونه و جا به جا کردنشوم توی کابینت و یخچال و فریزر

    آب دادن به گل هام و شستن تراسم

    وقتی تموم لباسام توسط لباسشویی شسته و تمیز میشن و من پهنشون میکنم

    یه چرت کوچولو بعد ناهار

    پا روی پا انداختن روی مبل و خوردن آجیل و دیدن دوره های استاد از تلویریزن

    خوردن آش ماست خنک توی هوای گرم

    خوردن اب با دست بعد از ظرف شستن

    دیدن نوزاد و عوض کردن پوشاک نوزاد و لباس پوشوندن نوزاد و حموم کردنش

    بازی کردن با بچه ها

    حساب و کتاب کردن درآمد همسرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: