سریال زندگی در بهشت | قسمت 102 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    413MB
    35 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 102
    32MB
    35 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    به نام خداوسلام به خدا. 104مین گام روزشمارزندگی ام رادرمدارصادق بودن ویک رنگی ومقایسه امروزخودم بادیروزم راتجربه کرده ام وخیلی هم راضی هستم الهی شکرت.

    سلام به استادوشاگردهمیشه درصنحه که مدام تشنه ی آگاهی است.

    سلام به همشاگردیها ی موفق خودم.

    الان که این کلمات روتوکامنتهامیخونم که مریم جون باوجودی که یک استادموفق هستندولی دربرابراستادخودشو اون شاگردتازه واردمیدونه وتشنه ی آگاهی های الهی است! که ازبالاسری خودش تبعیت داره.

    آره این خصلت هم درمن وجودداره ولی من بلدنبودم بیان کنم وهرچی که گفته میشه! باخودم میگم منم که اینوبلدم پس چراتوزندگی چیزی نفهمیدم!

    ولی بازمیگم لیلاخانم خودتوبادیگران مقایسه نکن بلاخره این آرامش وشادی که تووجوددوباره زنده شده بایدازخداواستادومریم جون وکل عزیزان سایت وحتی خودت تشکروقدردانی کنی.

    توکه بدون هیچ مسئله ای مدام ازسرگیجه توخواب بیدارمیشدی ویک جسم بی جان افتاده بودی وباناله های خودت عزیزدلتوبیدارمیکردی 3شیره به دهانت بریزه که فقط جون بگیری پس چراکمالگرایی میکنی!؟

    چون من فقط ذهنم به دنبالِ اینه که توهیچ شغلی نداری؟!خوب واقعاهم ذهنم راست میگه!

    1_گواهینامه گرفتم ماشالله بچه‌ها بزرگ شدن پشت فرمون نشستن ومن ازهمون اول راه اینگارخوش نشین شدم چون با بچه ها میرفتم ومیامدم!

    2_دوچرخه سواری رفتم یادبگیرم چندبارخوردم زمین ویکم یادگرفتم بازگفتم نه سخته!

    3_زبان انگلیسی رفتم ازمبتدی شروع کردم بادوتاپسرهام ودوتادخترخواهرهام گفتم نه خیلی سخته ولی خیلی هم دوست داشتم که چندتازبان یادبگیرم!؟

    4_قانون سلامتی روخریدم یک ماه کارکردم به دلیل خرج بالاگفتم من که درآمدندارم وباحقوق بازنشستگی هم شرمنده!!!!!!!!!!

    5_خوب حالامیگم خدابه من اول حس وحال تمرین کردن بده بعد12قدم روبرام بخرچون توهیچ کاری هم دوام نمیارم!

    ومیگم همیشه توروضه هاکه قبلنامیرفتم میگفتن :حضرت محمد(ص)به حضرت علی ع(و)حضرت زهرا(س)گفت: تقسیم کارکنین ، کارهای بیرون خانه باعلی(ع)کارهای داخل خانه بازهرا(س)همین توگشم هست!

    وزمانی که بچه هام کوچک بودن به عزیزدلم گفتم :برم گلسازی یادبگیرم؟! گفت: نه!

    !زن چه معنی به کاربایدشمابچه داری وخانه داری کنی؟!من میرم سرِکار!!!

    ولی ازحق نگذریم توکارخانه سعی میکنم گله وشکایت نکنم نمیگم100٪پرفکت!!!یعنی شب برافرداناهاربرنامه ریزی میکنم غذاموآماده میکنم!!صبح براشام برنامه ریزی دارم اونم باعشق !!!عزیزدلم خیلی تشکرمیکنه بچه ها هم زیادتشکرمیکنند.

    درجوابشون میگم به قول مادرم(وقتی مَدبَخت چرب باشد کُ وَنی جلدباشد)یعنی لوازم خوردوخوراک آشپزخانه مهیاباشه آشپزبلده کارخودشوبه خوبی انجام بده!!!!!

    حالاازامروزپربرکت وپرحرکت براتون بگم بچه های روستامون برنامه ی کوهنوردی یاکویرنوردی یاسفربه هرنطقه ایران دارن هرکس درتوانش باشه براهرجاشرکت میکنن.ازدوسال قبل 2تاپسرهام بابچه ی خواهرم عضوشون بودن دوهفته قبل قله ی چمن(زُشک)بعدروستای خودمون رفته بودن.

    هفته ی قبل آبشارزیبای اخلمدرفته بودن.

    امروزروستای زیباوپربرکت خودمون به نام(اَبَرده عُلیا)(مکان کوهای کلاته 4درخت)بودمنوعزیزدلم برای اولین باررفتیم.

    گفتم: باهم باشیم اگه نتونستم ادامه بدم پسرم ازگروه کوهنوردی جا نمونه به خاطرمن.

    منوتوباهم باشیم فوقش ازبین راهبربرمیگردیم!

    جاتون خالی همه ی گروه به رسم خوش آمدگویی به صورت دایره وارایستادن اول نوه ی عمم برای حضورعزیزدلم ومن ویک خانم ِدیگه که اولین باربودمارومعرفی وخیرومقدم گفت. وبرامون کف زدن منوعزیزدلم داخل حلقه دورزدیم واحوالپرسی کردیم چون بچهای روستابودن کاملامیشناختن وپسردایی عزیزدلم باخانمش بودبغلشونوبازکردن منوعزیزدلموخوش آمدگویی کردن خیلی خوشحال شدن راه افتادیم.

    پسرخواهرم برامون چوب باتوم آورده بودومنوعزیزدلم راحترپیاده روی کردیم کمی راه رفتن نشستن چای صبحانه خوردن وبه مصیرادامه دادن ،عروس دایی جان میگفت: ازمسیری که ماشین روهست بریم راحتر میتونیم به قله برسیم.

    نوه عمم میگفت: من باخانمم بحثم افتاده که مابایدازفلان جابریم اونم نیومدهمه روبااین کاراش به خنده انداخته بود!

    خانمها3نفربودیم منویک خانم جدیدبودوعروس دایی که خیلی باگروه کوه وخیلی جاهای دیگه رفته بودآمادگی داشت براپیاده روی،ولی سرگروه میگفت: به خاطراین خانمهامسیرکمتری بریم!!!!من جلوواستادم گفتم: آقای یاهوازشمامتشکرم که به فکرماخانهاهستین ولی اصلا خودتون روازمسیردلخواهتون دورنکنین ماتاهرجاتوان داشتیم میایم درصورت ناتوانی برمیگردیم!

    بالاخره شروع به ادامه مسیرکردن ازسخترین جاهاباوجودبرفهای زیبایکی، یکی قله هاروفتح کردیم تارسیدیم به قله ی موردنظرشون ویک راه ماشین روپشت اون قله ی بلندبودکه به راحتی پایین اومدیم تومسیرعروس دایی جان گفتن شایدازهمین مسیرسخت برگردن! من گفتم: آسانترین راه هرکجابودبه من بگین همونوانتخاب میکنم !

    واصلامسیری روکه میرم دوست ندارم برگردم همیشه حتی توی سفربه عزیزدلم وبچه هام میگم ازمسیری که میریم برگشت ازمسیردیگه باشه !!!ولی سفرشمال روخیلی دوست دارم ازمشهدبه گلستان ودرادامه رفت و برگشتش رودوست دارم!!!

    الهی شکرت که تومسیرهرچندکه عکس گرفتن یاتوعکس نبودن یاپشتم به عکس بود!صدامیزدن خانم توسلی تشریف بیارین میگفتم :نه! راحت باشین من استراحت میکنم.

    عزیزدلم فکرکرده حالم مناسب نیست به پسرم گفته من میرم جای مامان!مواظبش باشم!گفته: نه! باباجون مامان حالش خوبه دوست نداره توعکسهاباشه!!!

    وعزیزدلم پرسید چراعکس نگرفتی!؟ براش جریان مامورین مخفی روسیه روتوی سوریه عکس گرفتن برخلاف قانون کارکردن اولا به مشکل خوردن وبعدبه قول استادکسانی که عزت نفس ندارن خودشون روبه هر شکلی شده میخوان به نمایش بذارن!!

    ولی خودت میدونی من دوست ندارم توکانالهاباشم تمام کسانیکه عضون عکسهارومیبینن!!گفت کاش میگفتی منم عکس نمیگرفتم!!گفتم من که نبایدبگم!!!

    به قله رسیدیم نشسته بودم گفتن:همه جمع باشین عکس بگیریم من پشتم به دوربین بودعزیزدلم آمدپشت سرم نشست گفتن خانم توسلی برگردروبه دوربین! گفتم: نه! اینجوری قشنگ تره!!پرسیدن چرا؟؟؟!!گفتم چهره های همه شمامشخصه ولی همه توچالش میفتن که این خانم کیه؟!خخخخخخ.

    همه خندیدن گفتن نه انگار نمیشناسن که همچین پشت به پشت شوهرت دادی همه بااین کارمن میخندیدن!!!

    ومن کلاقبل از آشنایی باقانون هروقت هرجاعکس میگرفتن میگفتم: اگه منوبه کلاغهای کورنشون نمدین توعکس باشم!¡خخخخخخ.

    ومن اینجاگفتم: گوشی روبدین براتون عکس بگیرم!!!ولی ازهرکه دوست دارم عکس میگیرم!همه خندیدن گفتن توبگیرازهرکه دوست داری بگیر.منم گفتم :عزیزدلم آماده ای باافرادپشت سرش عکس گرفتم وبعد ازکل گروه عکس گرفتم خیلی خندیدیم وخوش گذشت .چندجااستخرآب که ازکوه میومدواستادیم وآب گوارانوشجان کردیم وکلی باخداصحبت کردم ولذتش رابردم براهمه دعای خیرکردم.

    وگفتند3شنبه هابعدازظهروجمعه هاصبح تشریف بیارین بریم کوه گفتیم انشاالله.

    واینوبگم که توزندگی راه خودمومیرم کاربه زندگی کسی ندارم.

    حسادت وحسرت وکینه غرورانچه درتوانم بوده اولاسعی کردم بکارنبرم واگه جایی هم استفاده کردم خصلت انسانیم بوده ودرحال پاکسازی هستم.وازاین کارهام تااندازه ای رضایت دارم. ولی من خیلی باید4چشمی به خاک ریزهای اطرافم توجه کنم که دشمن خونی ام مدام آماده ی حمله است.

    وقوی ترین پاشنه آشیل من عجولی منه ،وفکرکردن انجام دادن کارفیزیکی ودیدن نتیجه وانجام گرفتن الهاماتم به واقعیت!

    وتومسیرکوه نوردی ازکنارباغهاردمیشدیم میگفتن: این باغ فلانیه که حق خواهرهاشوخورده کلاه برداری کرده!الی آخر!

    تاعزیزدلم میخواست همکاری کنه سریع گفتم :

    جیگرجان برفهارونگاه کن ورمزی گفتم: کنترل رودستت بگیرکانال روعوض کن!!سریع جو روتغیردادوقانون رورعایت میکردیم!

    عاشقتونم که منومجبوربه انجام تمرین کردین البته بارضایت خودم هست که اینجاحاضرم وهیج اجباری نیست!ولی به خاطرمن که کارهام به نیمه میمونه اینجابه خودم آفرین میگم :خیلی، خیلی، خیلی نسبت به قبل خودم فرق کردم. وبه قول استادپول نتیجه ی طبیعی تغییرات منه همین که پادر راه گذاشتم خودش کلی هنراست وجای شکرش باقیست.الهی سپاسگذارم.

    عاشق همتونم ازهمه ی خانواده ی مثبتم استادوشاگردکناردست استادوهمفرکانسیهامتشکرم .

    دل آرام، لبخندان ،جسم سالم وپرتوان کارتهای پرپول برای کل خانواده ی استادآرزودارم.یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 204 روز

    خدایا، هرچی دارم از خودته…

    سلام به استاد عزیزم، مریم جانِ مهربون و دوستان توحیدی عزیزم تو سایت توحیدی

    دو سه روزی نشد که کامنت بذارم، فقط گوش می‌دادم به فایل‌ها و غرق تماشای “زندگی در بهشت” بودم. واقعاً محاله از این دنیای قشنگ دل بکنم! این چند روز سرم شلوغ بود با خونه‌تکونی، همون رسم همیشگی ما ایرانی‌ها. اما امسال خونه‌تکونی برام یه حال و هوای دیگه داشت، چون خیلی از ایده‌هایی که توی “زندگی در بهشت” دیدم و از استاد نازنینم و مریم بانو یاد گرفتم رو اجرا کردم.

    مرسی استاد جان، مرسی مریم جان برای این زندگی پر از عشق و زیبایی‌تون که برام مثل یه دانشگاه بزرگ از درس‌ها و تجربه‌های قشنگ بود.

    حالا از “زندگی در بهشت” بگم که تو کمتر از چهل روز رسیدم به قسمت صد و دو! و قصد دارم هر بار که تمومش کردم، دوباره از اول با دقت بیشتری ببینمش. این سریال واقعاً تمومی نداره، هر بار یه درس جدید، یه حس تازه!

    قدردانِ همه‌تونم و خوشحالم که تو این مسیر قشنگ هستم.

    غرور باید به کارت بیاد، یعنی واسه رسیدن به هدفات ازش استفاده کنی. اگه فقط نقش یه سد رو بازی کنه و جلوی پیشرفتتو بگیره، دیگه اسمش غرور نیست، میشه لجبازی.

    وقتی خدا راهو نشونت بده، همه چی آسون می‌شه. انگار داری تو جاده‌ای صاف و هموار راه می‌ری، بدون پیچ‌وخم‌های ترسناک. حتی اگه سختی هم باشه، یه حسی تو دلت می‌گه نگران نباش، تهش خوبه!

    وقتی خدا راهو نشونت بده، انگار داری تو یه جاده صاف و هموار راه میری. اگه باورای درستی داشته باشی و دلت با خدا یکی باشه، همه چی روون می‌شه. قرار نیست برای رسیدن به خواسته‌هات خودتو تو سختی و دردسر بندازی. مسیر الهی یعنی وقتی یه حسی از درون بهت میگه این راه درسته و عجیب همه چی دست به دست هم میده تا به خواسته‌هات برسی، بدون اینکه با دیوارهای بلند و پیچ‌وخم‌های سخت روبه‌رو بشی. همه چی با یه آرامش و آسونی خاصی پیش میره، جوری که خودتم از این همه هماهنگی شگفت‌زده می‌شی.

    خدایا شکرت برای داشتن استاد عباسمنش، که واقعاً یه منبع تموم‌نشدنی از اطلاعات و آگاهی هستن. صدهزار بار شکرت که حرفاشون انقدر از دل برمیاد که عمیقاً به دل می‌شینه و آدمو آروم می‌کنه.

    و باز هم شکرت خدایا برای مریم جان عزیزم، که به‌نظرم واقعاً نمونه‌ی یه بانوی سراسر عشق و زیبایی هستن. هر کدوم از رفتار و منش‌شون یه درس قشنگه و با هر حرکتشون عشق رو به ما یادآوری می‌کنن.

    خدایا برای این آدمای نازنین توی زندگیم هر لحظه شکرگزارم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 550 روز

    بنام خدای آرزوهای من

    سلام به استاد و مریم‌ شایسته عزیز

    روزشمار تحول زندگی : تعهد صدو چهار

    غرور باید مولد باشه در جهت هدفهامون و نه تعصبهای ما… یعنی اگه غرور باعث حرکت و خلاقیت ما میشه تا از محیط امن خارج بشیم این غرور مولد هست…

    زندگیت رو براساس معیارهای خودمون بچینیم و روی خودمون تمرکز و سرمایه گزاری کنیم یعنی سبک شخصی داشته باشیم‌ سبکی که خودمون درونی با آزمون خطا بهش رسیده باشیم… و نه ایده آلهای دیگران و جامعه …

    هرکسی با توجه به مدار و خواسته ش مسیر خاصی داره که برای خودش طراحی شده تا به موفقیت برسه الهامات هم کمک میکنن تا قدمهای بعدی گفته بشن… بنظرم این تکامل میخواد و رهایی و توکل بخدا وتسلیم بودن…

    اگر علاقه مونو نمیدونیم ناشی از باورهای محدود و عدم خودشناسیه برای یافتن علاقه رفتن در دل طبیعت و سکوت و تنهایی خیلی کمک کننده ست…

    احساس لیاقت و ارزشمندی باعث میشه بجای دیگران، فقط بخودت تمرکر کنی…

    مسیر آسان : یعنی هماهنگ با باورهای مناسب

    دوازده قدم : مسیر تکاملی

    دوباره کاری : از اشتباهات درس بگیریم و تکرار نکنیم‌ یا کارهارو با دقت انجام بدبم تا برنگردیم بهش…

    زن زیبا : زنی که احساس لیاقت داره

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1227 روز

    سلام به همگی

    اول میخوام خداروشکر کنم بابت این بارون بهاری زیبایی که امروز، از صبح داره میباره و همه جارو بینهایت زیبا و تمیز کرده، که هرچقدر بخوام از زیبایی و حس خوبش بگم کمه

    بریم برای روز 104 روز شمار تحول زندگی من

    با اینکه خیلی با تاخیر اومدم سراغ قدم بعدی، اما تو این مدت با دوره ها و فایل های عالی که استاد جدیدن گذاشتن، مشغول بودم و همیشه میگم که خدایا این سایت تمومی نداره، هر فایل هر کامنت انقدرررر خوبه که میشه ساعت ها بهشون فکر کرد و ادم دلش نمیاد از اینهمه آگاهی و باور خوب همینجوری بگذره

    و امیدوارم که خدا کمکم کنه همیشه تو همین مسیر باشم و با تعهد بیشتری هم این قدم هارو پیش برم

    و اما در مورد این قسمت از فایل زندگی‌ در بهشت :

    چقدر خوبه که همیشه از تموم وقتتون انقدر خوب استفاده می کنید تا ما هم استفاده کنیم

    هر قسمت از این سریال و همینطور سریال سفر، واسه منی که کاملا متوجه شدم دلم زندگی تو جایی رو میخواد که بیشترش طبیعت و سرسبزی و آب باشه، داره خواسته و انگیزمو قوی تر میکنه که بیشتر و بهتر رو خودم کار کنم تا به جایی که خدا میدونه چقدر خوبه، هدایت بشم و بقول استاد جای خاصی رو مشخص نکردم، فقط اون ویژگی هایی رو که واقعا دوستدارم تجربشون کنم رو هر روز دارم به خدا میگم و تو ذهنم تجسم میکنم و حداقل اینکه تو این زمینه هیچ عجله ای براش ندارم.

    سوال هایی که مریم جون از استاد پرسیدن و چقدر استاد مثل همیشه با صبر و حوصله جواب دادن،

    این آگاهی رو بهمون میده که تو هر شرایطی به واکنشی که نسبت به اون قضیه دارم توجه کنم تا ببینم کجای کارم ایراد داره ( البته اینو دارم همیشه به خودم میگم و مطمئنا هرکسی برای خودش روشی داره)

    من هم یه زمانی خیلی زور داشت برام که بگم چشم، هی میگفتم چرا باید بگم هرکی داره وظیفه خودشو انجام میده من چرا خودمو کوچیک کنم.. که اتفاقا اومدم این قضیه رو تو کارم تمرین کردم که خیلی بهتر شدم و الان دیگه اون مقاومت هارو ندارم

    وقتی از درون رشد میکنی دیگه گفتن چهار تا کلمه زوری نداره حالتو هم بهتر میکنه

    یا راجبه اون سوال وقتی خودتو بشناسی میتونی مسیرتو راحت تر طی کنی و علاقتو‌ پیدا کنی، همونطور که خودشون گفتن روانشناسی ثروت 1 واقعا کمک کنندس و من هم خداروشکر تو این دوره هستم و تونستم استفاده کنم هرچند باید هزار بار گوشش کرد ،

    و میخوام بگم من علاقمو پیدا کردم ولی وقتی دقیق تر شدم وارد جزئیاتی شدم که باز باید خودمو حسابی کند و کاو کنم،

    و مهمترین و اصلی ترین باور، باورهای توحیدی هست، باوری که واست همه کار میکنه، خدایی که به شکل خواسته هامون میاد و منی که باید بندگیشو درست انجام بدم

    و سپاسگزارم که تمرین ستاره قطبی باعث شده تا من یادبگیرم که صبح و شبمو با احساس خوب از هرچیزی که دارم که از خدای من هست تشکر کنم

    و واقعا خوشحالم که امسال وارد دوره 12 قدم شدم و پیشنهاد میکنم به کسانی که این دوره رو ندارن، یه هدفی بذارن و وارد این مسیر زیبا بشن

    در واقع، همه فایل های استاد یه طرف، کامنتی که بچه ها میذارن یه طرف،

    انقدررر خوندن کامنت آرامش بخشه که حد نداره چون پر از باور خوب، پر از الگو، پر از میشود هایی که بهت یه انگیزه قوی میده برای ادامه دادن

    من هم دوستدارم همیشه کامنت های مثبت و خوبی بنویسم و با وجود همه مقاومت هایی که تو ذهنم هست که باید روشون کار کنم، یه تمرینی بشه برای بهتر شدن خودم و البته که کامنت من هم بتونه حس خوبی به بقیه بده

    ممنون که کامنتمو خوندید

    و خیلی سپاسگزارم از استادم و مریم جون و همگی که خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 458 روز

    باسلام خدمت دوستانم و عزیزانم

    روزشمار تحول زندگی من روز 104هم

    این فایل داره به ما یادآوری استاد که تومسیر

    خواسته هامون پایبند باشیم

    که بتونیم خودمونو باجریان خداوند یکتا عالم یکی کنیم

    همواره مادرحال هدایت شدنیم به سمت چیزی که

    ازقبل خواستیم

    واین روند روبه رشد باید همواره ادامه دار باشع

    سپاسگذار الله یکتاهستم برای بودن تواین مسیرو نعمات الهی

    1404/1/16

    من به خودم تعهدمیدم که این مسیر رو همینجوری که اومدم ادامه بدم

    سپاسگذارم ازت استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فریبا ترابی گفته:
    مدت عضویت: 3106 روز

    سلام استاد سلام خانم شایسته

    خوب هستید؟

    استاد من ده دقیقه ی اول را دیدم و روی حرف های شما و خانم شایسته عزیز فکر کردم

    من فهمیدم که غرور یک فضیلت است بین دو رذیلت قرار دارد در واقع هر کدوم از صفات خوب ما یک فضیلت است که بین دو رذیلت اخلاقی قرار دارد خداوند در قرآن به اعتدال ما انسانها و اعتدال دین مبین اسلام اشاره داشت

    مثل شجاعت یک فضیلت اخلاقی است در واقع معادله ی ریاضی این طوری میشه: ترس < شجاعت < بی پروایی (حماقت)

    خود را ندیدن ، خود را نیست شمردن < غرور < خودبزرگ بینی

    در واقع غرور را این گونه تعریف کردم

    بقیه فایل را می بینم و برای شما کامنت می گذارم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    احسان فرهنگ گفته:
    مدت عضویت: 1684 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

    لطفا از تجربیات جدیدتون در زندگی در بهشت و حتی خارج پرادایس باز هم برامون بزارین ،خیلی دوست داریم این قسمت هارو و کلی دید پیدا کردیم نسبت به اونجا

    با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1401 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    روز ۱۰۴ام از روزشمار زیبای تحولم

    چه نکات ارزشمندی گفتید استاد تو این فایل. حس میکنم بارها و بارها باید گوشش کنم. عزت نفس, غرور در جهت خواسته ها, زندگی براساس ارزشهای خودمون, کشف علاقه مندی مون ….

    موضوع غرور برام خیلی جالب بود. چند وقتی بود که در مورد کارمندی و کارآفرینی دچار کشمکش درونی بودم. از یکطرف ایده ی کسب و کار خودم رو دارم ولی از نظر روحی آمادگی و شجاعت شروع کردنش رو ندارم از طرف دیگه وقتی به کار کارمندی فکر میکنم دیگه چندان راضیم نمیکنه.ولی امروز که تو پارک بودم به یه تصمیمی رسیدم. اینکه فعلا برم سر یه کار کارمندی تا از نظر مالی قویتر بشم و بتونم دوره روانشناسی ثروت سه شمارو که در مورد ایجاد کسب و کارِ تهیه کنم و روی خودم کار کنم تا از نظر شخصیتی قویتر بشم و مطمئن و مشتاق برای کسب و کارم قدم بردارم. نه اینکه مثل الان باشم که اصلا دستم به شروعش نمیره. فکر میکنم اینطوری برام بهتره. الان که این تصمیمو گرفتم آروم شدم و از اون کشمکش درونی خبری نیست.

    ممنونم استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم. شاد و سلامت باشید🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: