سریال زندگی در بهشت | قسمت 102


دیدگاه زیبا و تأثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام الله یکتا

سلام بر استاد شیرین تر از عسلم

و سلام بر مریم بانوی زیبا با این سوال های الهی و هدایتی و با نمکشون

خدایا چقدر خندیدم و قه قهه زدم تو این قسمت مخصوصا دققیه های آخر

خدایا شکرت برای اینکه توفیق دیدن این قسمت رو نصیبم کردی

خدایا شکرت برای این استاد شیریرن و خدایا شکرت برای این بانوی بی نظیر

راستش میخوام اول در باره مریم بانو بنویسم :

چقدر من از دیدن مریم بانو انرژی میگیرم

من یه حسی از ایشون میگیریم و اونم اینه تشنگی و اشتیاق بسیار بسیار بسیار فراوان برای آگاهی

یعنی مریم بانو برای من اسوه و نمونه یک شاگرد بسیار بسیار عالی هستند با اینکه خودشون استادن و پر از آگاهی ولی وقتی در کنار یک آگاهی بیشتر و فراتر قرارگرفتند

با فروتنی و اشتیاق با اینکه بانوی اول پرادایس و پرنسس این سرزمین رویایی هستند باز هم بیشترین نقشی که ما ازشون میبینیم نقش شاگردی هست

این همون غرور بی جا هست که ایشون ندارند و چقدر ایشون نمونه خوبی هستند برای ما شاگردان استاد که چطور باید تشنه یادگیری باشیم

من نوشته های مریم بانو رو خوندم و بسیار لذت بردم و میدونم تو چه مرتبه بالایی هستند و دلیل همراهی با استاد عزیزم هم – همین هم فرکانسی هستش

دوستانی که براشون سواله استاد چطور و کجا با مریم بانو آشنا شدن ؟

جوابش خیلی سادست

از زمانی که این هم فرکانسی اتفاق افتاده و مریم بانوی عزیز اینقدر فرکانسشون رو بردن بالا که الان یار و رفیق و همدم استاد عزیزم هستن

من اون جهاد اکبر

اون تعهد و اون اشتیاق سیراب ناشدنی رو در ظاهر و باطن مریم بانوی عزیز میبینم و چه قدر خوش به حال ما شده این شور و اشتیاق ایشون به یادگیری که باعث انتشار و گسترش این همه آگاهی شده

اون حرکت الهی و جهادی ایشون در بروز رسانی فایل های دانلودی

اون اشتیاق فراوانشون و برای فیلم برداری از سفر به دور آمریکا

و این سوالات بی نظیر و عالی که ثمرش شد این چند قسمت که من یکی رو غرق در لذت و آگاهی کرده

فقط میتونم بگم خدایا شکرت و درورد بفرستم بر این حس و حال و این اشتیاق مریم بانوی عزیز

خدایا چطوری بگم شکرت

وقتی برای من امین در یک تصویر و یک قاب

هم الگوی یک استاد بی نظیر و توحیدی و صادق قرار گرفته و هم همزمان الگوی یک شاگرد و شیفته آگاهی الهی رو دارم میبینم

یعنی همزمان هم آگاهی به من داده میشه و همزمان یاد میگیرم چطور باید برای کسب این آگاهی ها اشتیاق داشته باشم و شاگرد ممتازی باشم

درود بر شاگرد اول و نامبر وان و ممتاز و بی نظیر استاد عزیزم

مریم بانوی عزیز و دوست داشتنی

و سپاس فراوان و فراوان مریم بانوی عزیز برای این همه خیر و برکتی که باعث بوجود اومدن و گسترشش شدید

خدایا شکرت

بریم سراغ این قسمت الهی و زیبا و اون سوال های باز هم بی نظیر و جواب های بی نظیر تر استادم

این سوالا و اینکه استاد حتی یادشون نمیاد که کی و کجا اینارو گفتن

بر هدایتی بودن و در لحظه بودن استادمون صحه میزاره و البته من به شخصا به این مورد و این خصوصیت الهی ایشون ایمان دارم

و اینکه ایشون بارها وبارها میفرمایند که به من گفته میشه و چیز ی از قبل از پیش تایین شده نیست

و خدارو شکر که استادم یک دریایی هستند که در هر لحظه رودهایی از آگاهی الهی به سمتشون در جریان هست و هر لحظه دارن نو میشن و هر لحظه یه آگاهی جدید به ما میدن تو هر قالبی حالا چه محصولات باشه و چه لایو و یا به هر شکل وصورتی که ما ایشون رومیبینم و میشنویم

به قول حضرت مولانا :

صورت از معنی چو شیر از بیشه دان

یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان

این سخن و آواز از اندیشه خاست

تو ندانی بحر اندیشه کجاست

لیک چون موج سخن دیدی لطیف

بحر آن دانی که باشد هم شریف

چون ز دانش موج اندیشه بتاخت

از سخن و آواز او صورت بساخت

از سخن صورت بزاد و باز مرد

موج خود را باز اندر بحر برد

صورت از بی‌صورتی آمد برون

باز شد که انا الیه راجعون

به به استاد دیوانه شدم با این بیت مولانا و تطبیقش با اینکه شما یادتون نیست کی و کجا مثلا این حرف رو زدید و چه تمثیل زیبایی کردند حضرت مولانا

از سخن صورت بزاد و باز مرد

موج خود را باز اندر بحر برد

صورت از بی‌صورتی آمد برون

باز شد که انا الیه راجعون

یعنی این معانی الهی از درونتون به شکل یک رفتار و یک حرف بیرون میزنه و دوباره برمیگرده به اون وجود و اون بحر پاک الهی تون

شما مانند دریایی از آگاهی هستید که این سخن ها و کلماتی که میگید از بزرگی و اون آگاهی ناب دریای وجودتون به مانند موجی به ساحل میرسه

به ما تشنگان معرفت شما در این ساحل زیبا

و حرف هایی که میزنید به مانند موجی به ساحل میاد و برمیگرده به وجود زیباتون

استاد یه حس و حال عجیبی پیداکردم

راستش این شعر رو حفظ نبودم و اصلا تا حالا نخونده بودمش و یه شعر دیگه رو تو گوگل سرچ کردم که درستش رو بنویسم برای بیان منظورم و هدایت شدم به این شعر مولانا

الله اکبر…….

چقدر این شعر به زیباترین مثال مقصود و قصد و هدف من رو بیان کرد

اصلا مولانا انگار این شعر رو برای متن من سرودن

الله اکبر از دیدن این همه معجزه و هدایت

خدایا شکرت خدایا عاشقتم

خدا رو شکر میکنم برای بودن مریم بانو در کنارتون که این موج هایی که از دریای وجودتون میاد رو ثبت میکنند و ما لذتش رو میبریم

قبل از اینکه به دریای وجودتون برگردند

شاید این اشتیاق فراون مریم بانو برای فیلم گرفتن و ثبت زیبایی ها

که ایشون استاد هستند تو این مورد خواست الله یکتاست

تا من امین از هزاران کیلومتر دورتر

دریافت کنم و بتونم با عمل به این آگاهی ها خودم و دنیای خودم رو زیباتر کنم و هزاران هزار امین دیگر ….

الله اکبر از ثمرات این رابطه زیبا و الهی..

چقدر زیباست که دونفر در ارتباط بسیار نزدیک با هم باشند و شب و روز در کنار هم

یعنی تمام لحظات در کنار هم و نه تنها ملال و خستگی نباشه

بلکه مثل بانو بیان و شما وقتی دارید با اقوامتون صحبت میکنید

باز بیان یادداشت برداری کنند …..

واقعا لذت میبرم از این ارتباط و این رابطه و تحسین میکنم و شکر میکنم برای دیدن و حس چنسن رابطه ای

و به خودم میگم که :

امین هست چنین رابطه ای در همین دنیا و زیر همین آسمون و تو هم میتونی رابطه ای الهی و زیبا از همین جنس رو تجربه کنی

استاد استاندارد من رو شما توی رابطه قسم میخورم که فرسنگ ها جابه جا کردید با این فیلم ها و این قسمت ها

و توقع من رو از یه رابطه از ته گودال بردید به نوک کوه و قله کوه

از اسفل السافلین به احسن الخالقین تبدیل کردید تصور من رو از یک رابطه و چگونگیش به خدا قسم ….

استاد عزیزم برای همینه که من یک لایو شما رو ۱۰ بار گوش میدم و بازهم دوست دارم گوش بدم

چون چیزی از قبل آماده نیست و شما همونی که دریافت میکنید دارید میگید

و از اون دریای وجودتون آگاهی ها رو به زبان

و از معنی باطنی به صورت ظاهری گفتار میارید

و برای اینه این فایل های رایگان گنج هستند

چون داره از همون دریای آگاهی وجودتون سرچشمه میگیره و جاری میشه

الهی هزار مرتبه شکر برای این استاد

خدایا هزار مرتبه شکر برای فرصت شنیدن و دیدنتون و درکتون هر چند ناقص و مختصر

استاد عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم ……

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    413MB
    35 دقیقه
  • فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 102
    32MB
    35 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

205 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا توسلی» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    به نام خداوسلام به خدا. 104مین گام روزشمارزندگی ام رادرمدارصادق بودن ویک رنگی ومقایسه امروزخودم بادیروزم راتجربه کرده ام وخیلی هم راضی هستم الهی شکرت.

    سلام به استادوشاگردهمیشه درصنحه که مدام تشنه ی آگاهی است.

    سلام به همشاگردیها ی موفق خودم.

    الان که این کلمات روتوکامنتهامیخونم که مریم جون باوجودی که یک استادموفق هستندولی دربرابراستادخودشو اون شاگردتازه واردمیدونه وتشنه ی آگاهی های الهی است! که ازبالاسری خودش تبعیت داره.

    آره این خصلت هم درمن وجودداره ولی من بلدنبودم بیان کنم وهرچی که گفته میشه! باخودم میگم منم که اینوبلدم پس چراتوزندگی چیزی نفهمیدم!

    ولی بازمیگم لیلاخانم خودتوبادیگران مقایسه نکن بلاخره این آرامش وشادی که تووجوددوباره زنده شده بایدازخداواستادومریم جون وکل عزیزان سایت وحتی خودت تشکروقدردانی کنی.

    توکه بدون هیچ مسئله ای مدام ازسرگیجه توخواب بیدارمیشدی ویک جسم بی جان افتاده بودی وباناله های خودت عزیزدلتوبیدارمیکردی 3شیره به دهانت بریزه که فقط جون بگیری پس چراکمالگرایی میکنی!؟

    چون من فقط ذهنم به دنبالِ اینه که توهیچ شغلی نداری؟!خوب واقعاهم ذهنم راست میگه!

    1_گواهینامه گرفتم ماشالله بچه‌ها بزرگ شدن پشت فرمون نشستن ومن ازهمون اول راه اینگارخوش نشین شدم چون با بچه ها میرفتم ومیامدم!

    2_دوچرخه سواری رفتم یادبگیرم چندبارخوردم زمین ویکم یادگرفتم بازگفتم نه سخته!

    3_زبان انگلیسی رفتم ازمبتدی شروع کردم بادوتاپسرهام ودوتادخترخواهرهام گفتم نه خیلی سخته ولی خیلی هم دوست داشتم که چندتازبان یادبگیرم!؟

    4_قانون سلامتی روخریدم یک ماه کارکردم به دلیل خرج بالاگفتم من که درآمدندارم وباحقوق بازنشستگی هم شرمنده!!!!!!!!!!

    5_خوب حالامیگم خدابه من اول حس وحال تمرین کردن بده بعد12قدم روبرام بخرچون توهیچ کاری هم دوام نمیارم!

    ومیگم همیشه توروضه هاکه قبلنامیرفتم میگفتن :حضرت محمد(ص)به حضرت علی ع(و)حضرت زهرا(س)گفت: تقسیم کارکنین ، کارهای بیرون خانه باعلی(ع)کارهای داخل خانه بازهرا(س)همین توگشم هست!

    وزمانی که بچه هام کوچک بودن به عزیزدلم گفتم :برم گلسازی یادبگیرم؟! گفت: نه!

    !زن چه معنی به کاربایدشمابچه داری وخانه داری کنی؟!من میرم سرِکار!!!

    ولی ازحق نگذریم توکارخانه سعی میکنم گله وشکایت نکنم نمیگم100٪پرفکت!!!یعنی شب برافرداناهاربرنامه ریزی میکنم غذاموآماده میکنم!!صبح براشام برنامه ریزی دارم اونم باعشق !!!عزیزدلم خیلی تشکرمیکنه بچه ها هم زیادتشکرمیکنند.

    درجوابشون میگم به قول مادرم(وقتی مَدبَخت چرب باشد کُ وَنی جلدباشد)یعنی لوازم خوردوخوراک آشپزخانه مهیاباشه آشپزبلده کارخودشوبه خوبی انجام بده!!!!!

    حالاازامروزپربرکت وپرحرکت براتون بگم بچه های روستامون برنامه ی کوهنوردی یاکویرنوردی یاسفربه هرنطقه ایران دارن هرکس درتوانش باشه براهرجاشرکت میکنن.ازدوسال قبل 2تاپسرهام بابچه ی خواهرم عضوشون بودن دوهفته قبل قله ی چمن(زُشک)بعدروستای خودمون رفته بودن.

    هفته ی قبل آبشارزیبای اخلمدرفته بودن.

    امروزروستای زیباوپربرکت خودمون به نام(اَبَرده عُلیا)(مکان کوهای کلاته 4درخت)بودمنوعزیزدلم برای اولین باررفتیم.

    گفتم: باهم باشیم اگه نتونستم ادامه بدم پسرم ازگروه کوهنوردی جا نمونه به خاطرمن.

    منوتوباهم باشیم فوقش ازبین راهبربرمیگردیم!

    جاتون خالی همه ی گروه به رسم خوش آمدگویی به صورت دایره وارایستادن اول نوه ی عمم برای حضورعزیزدلم ومن ویک خانم ِدیگه که اولین باربودمارومعرفی وخیرومقدم گفت. وبرامون کف زدن منوعزیزدلم داخل حلقه دورزدیم واحوالپرسی کردیم چون بچهای روستابودن کاملامیشناختن وپسردایی عزیزدلم باخانمش بودبغلشونوبازکردن منوعزیزدلموخوش آمدگویی کردن خیلی خوشحال شدن راه افتادیم.

    پسرخواهرم برامون چوب باتوم آورده بودومنوعزیزدلم راحترپیاده روی کردیم کمی راه رفتن نشستن چای صبحانه خوردن وبه مصیرادامه دادن ،عروس دایی جان میگفت: ازمسیری که ماشین روهست بریم راحتر میتونیم به قله برسیم.

    نوه عمم میگفت: من باخانمم بحثم افتاده که مابایدازفلان جابریم اونم نیومدهمه روبااین کاراش به خنده انداخته بود!

    خانمها3نفربودیم منویک خانم جدیدبودوعروس دایی که خیلی باگروه کوه وخیلی جاهای دیگه رفته بودآمادگی داشت براپیاده روی،ولی سرگروه میگفت: به خاطراین خانمهامسیرکمتری بریم!!!!من جلوواستادم گفتم: آقای یاهوازشمامتشکرم که به فکرماخانهاهستین ولی اصلا خودتون روازمسیردلخواهتون دورنکنین ماتاهرجاتوان داشتیم میایم درصورت ناتوانی برمیگردیم!

    بالاخره شروع به ادامه مسیرکردن ازسخترین جاهاباوجودبرفهای زیبایکی، یکی قله هاروفتح کردیم تارسیدیم به قله ی موردنظرشون ویک راه ماشین روپشت اون قله ی بلندبودکه به راحتی پایین اومدیم تومسیرعروس دایی جان گفتن شایدازهمین مسیرسخت برگردن! من گفتم: آسانترین راه هرکجابودبه من بگین همونوانتخاب میکنم !

    واصلامسیری روکه میرم دوست ندارم برگردم همیشه حتی توی سفربه عزیزدلم وبچه هام میگم ازمسیری که میریم برگشت ازمسیردیگه باشه !!!ولی سفرشمال روخیلی دوست دارم ازمشهدبه گلستان ودرادامه رفت و برگشتش رودوست دارم!!!

    الهی شکرت که تومسیرهرچندکه عکس گرفتن یاتوعکس نبودن یاپشتم به عکس بود!صدامیزدن خانم توسلی تشریف بیارین میگفتم :نه! راحت باشین من استراحت میکنم.

    عزیزدلم فکرکرده حالم مناسب نیست به پسرم گفته من میرم جای مامان!مواظبش باشم!گفته: نه! باباجون مامان حالش خوبه دوست نداره توعکسهاباشه!!!

    وعزیزدلم پرسید چراعکس نگرفتی!؟ براش جریان مامورین مخفی روسیه روتوی سوریه عکس گرفتن برخلاف قانون کارکردن اولا به مشکل خوردن وبعدبه قول استادکسانی که عزت نفس ندارن خودشون روبه هر شکلی شده میخوان به نمایش بذارن!!

    ولی خودت میدونی من دوست ندارم توکانالهاباشم تمام کسانیکه عضون عکسهارومیبینن!!گفت کاش میگفتی منم عکس نمیگرفتم!!گفتم من که نبایدبگم!!!

    به قله رسیدیم نشسته بودم گفتن:همه جمع باشین عکس بگیریم من پشتم به دوربین بودعزیزدلم آمدپشت سرم نشست گفتن خانم توسلی برگردروبه دوربین! گفتم: نه! اینجوری قشنگ تره!!پرسیدن چرا؟؟؟!!گفتم چهره های همه شمامشخصه ولی همه توچالش میفتن که این خانم کیه؟!خخخخخخ.

    همه خندیدن گفتن نه انگار نمیشناسن که همچین پشت به پشت شوهرت دادی همه بااین کارمن میخندیدن!!!

    ومن کلاقبل از آشنایی باقانون هروقت هرجاعکس میگرفتن میگفتم: اگه منوبه کلاغهای کورنشون نمدین توعکس باشم!¡خخخخخخ.

    ومن اینجاگفتم: گوشی روبدین براتون عکس بگیرم!!!ولی ازهرکه دوست دارم عکس میگیرم!همه خندیدن گفتن توبگیرازهرکه دوست داری بگیر.منم گفتم :عزیزدلم آماده ای باافرادپشت سرش عکس گرفتم وبعد ازکل گروه عکس گرفتم خیلی خندیدیم وخوش گذشت .چندجااستخرآب که ازکوه میومدواستادیم وآب گوارانوشجان کردیم وکلی باخداصحبت کردم ولذتش رابردم براهمه دعای خیرکردم.

    وگفتند3شنبه هابعدازظهروجمعه هاصبح تشریف بیارین بریم کوه گفتیم انشاالله.

    واینوبگم که توزندگی راه خودمومیرم کاربه زندگی کسی ندارم.

    حسادت وحسرت وکینه غرورانچه درتوانم بوده اولاسعی کردم بکارنبرم واگه جایی هم استفاده کردم خصلت انسانیم بوده ودرحال پاکسازی هستم.وازاین کارهام تااندازه ای رضایت دارم. ولی من خیلی باید4چشمی به خاک ریزهای اطرافم توجه کنم که دشمن خونی ام مدام آماده ی حمله است.

    وقوی ترین پاشنه آشیل من عجولی منه ،وفکرکردن انجام دادن کارفیزیکی ودیدن نتیجه وانجام گرفتن الهاماتم به واقعیت!

    وتومسیرکوه نوردی ازکنارباغهاردمیشدیم میگفتن: این باغ فلانیه که حق خواهرهاشوخورده کلاه برداری کرده!الی آخر!

    تاعزیزدلم میخواست همکاری کنه سریع گفتم :

    جیگرجان برفهارونگاه کن ورمزی گفتم: کنترل رودستت بگیرکانال روعوض کن!!سریع جو روتغیردادوقانون رورعایت میکردیم!

    عاشقتونم که منومجبوربه انجام تمرین کردین البته بارضایت خودم هست که اینجاحاضرم وهیج اجباری نیست!ولی به خاطرمن که کارهام به نیمه میمونه اینجابه خودم آفرین میگم :خیلی، خیلی، خیلی نسبت به قبل خودم فرق کردم. وبه قول استادپول نتیجه ی طبیعی تغییرات منه همین که پادر راه گذاشتم خودش کلی هنراست وجای شکرش باقیست.الهی سپاسگذارم.

    عاشق همتونم ازهمه ی خانواده ی مثبتم استادوشاگردکناردست استادوهمفرکانسیهامتشکرم .

    دل آرام، لبخندان ،جسم سالم وپرتوان کارتهای پرپول برای کل خانواده ی استادآرزودارم.یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: