درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    722MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    107MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

694 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    بهروز مروی گفته:
    مدت عضویت: 3235 روز

    سلام و صد سلام به استاد زیبایی ها و مریم بانوی عزیز

    هزار ماشالله به شما و هزار ماشالله به این استمرار بر تمرکز بر نکات مثبت و سپاسگزار خدای زیبایی که به زیبایی همه ما رو گرداگرد هم جمع کرده که خوش باشیم و خوش زندگی کنیم و دنیا رو جای بهتری برای زندگی دیگران بکنیم…

    من خیلی کامنت نمیذارم اما اکثر کامنت هایی که گذاشتم هم احساس خوبی برای دوستان گل هم فرکانسیم ایجاد کرده و هم لایک استاد رو گرفته به جز کامنت بسیار بسیار مهمی که روی فایل “اقدامات مشابه اما نتایج متفاوت” چند هفته پیش استاد روی سایت گذاشتم که بر عکس اون اهمیت بالای کامنتم و درس های بسیار بسیار بزرگی که برام داشته اصلا مورد توجه استاد و بچه های سایت نبود و برام کمی جای تعجب داشت…

    سر کنجکاوی چند باری اومدم سرزدم به کامنتم اما دیدم اصلا مورد توجه نبوده در حالی که تقریبا بزرگترین درس زندگیم رو برام داشته!!!

    خوب که حساس شدم به کامنتم دیدم:به به!!!با اون شیوه شروعی که من داشتم و توجهی که ابتدای کامنت داشتم مشخصه بچه های سایت چقدددددددر دقیق و درست هستن در کنترل کانون توجهشون…

    من اول کامنتم رو نوشته بودم”سلامی به گرمای طبس گلشن” و این اصلا توجه مناسبی برای منی که در این دور همی زیبا هستم نبود!!!میتونستم بنویسم سلامی به خوشی رایحه ی بوی رز های صورتی باغ گلشن!چرا نوشتم:گرمای طبس؟!!!!

    اصلا مغزم منفجر شد که آقاااااااااا اونقدر بچه ها ماشالله دقیقن در کنترل توجه به نکات مثبت و زیبایی ها که اصلا از اونجا به بعد کامنتم رو نخوندن بخاطر این بخش از نوشته ام.

    و افرین باید گفت به استاد زیبایی ها و این چنین شاگردان عالی که در حال پرورش و گسترش هستن.

    خدا رو سپاسگزارم که این قدر ریز بینانه داریم درس یاد میگیریم بر تمرکز هر چه تمام تر بر زیبایی های دورتادور زندگی مون…واقعا که تمرکز بر نکات مثبت و کوچک ترین موفقیت ها چققددرررر ادم رو به سمت و سوی زیبایی های بیشتر هدایت میکنه.

    جا داشت این موضوع رو بیام و بگم و تشکر کنم از تمامی بچه های این سایت زیبا و استاد زیبایی ها که واقعا تو این 6 و 7 سالی که باهاتون هستم چقدددر اتفاقات عالی و مالی برام افتاده و در چه رابطه ی زیبایی به سر میبرم و چقدر شرایط زندگیم عالی شده و خداوند رو بخاطر شما هر لحظه هزاران بار سپاسگزارم…

    اللهی شکرت

    دم همتون گرم ️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 989 روز

    بنام خدای هدایتگرم به سمت مدارهای ثروت و سعادت و سلامت و خوشبختی پایدار به اسانی و عزت

    .

    عجب فایل بینظیری

    صدبار دیدنش کمه

    صدبار شنیدنش کمه

    چقدر نکته های فوق العاده ای مطرح شد

    واقعااا از این بازی چه درسهااا اموختیم

    قدردان شماهستیم

    سپاسگزارم از اساتید آگاهی بخش خودم

    .

    داستان کنترل ذهنه

    کنترل ذهن =کنترل زندگی

    و اینکه ما چطور باید با تغییر نگاهمون به یک موضوع کنترل ذهنمون رو بدست بگیریم

    .

    اینکه نجوااهای شیطان با “ای وای عقب افتادم”

    “چرا ضربه ها خراب میشن”

    “عصبانی شدن از روند بازی”

    و

    بسیار موارد دیگه داره فعالیت میکنه

    و هنر اینه که ما اساس حرکتمون رو بزاریم لذت بردن نه تنها دربازی که در رسیدن به اهداف

    و کوچکترین پیشرفت رو ببینیم

    کوچکترین حرکت رو ببینیم

    کوچکترین نکته مثبت رو ببینیم

    .

    گاهی باید به خودمون بگیم حالا امروز به این اوضاع به ظاهر سخت فکر نمیکنم

    دوست دارم امروز حالم خوب باشه

    و هرروز با این روندد بریم جلو

    حتما اوضاع هم تغییر میکنه

    .

    و ذهن گاهی مارو در عجله و شتاب قرار میده

    که این هم نجوای شیطانه

    وماباید بگیم فقط برام لذت بردن مهمه

    و دوست دارم اهسته و پیوسته حرکت کنم

    .

    و بازهم تله های ذهنی که میخاد احساس عدم لیاقت و قربانی شدن رو در ما ایجاد کنه

    که همه و همه فقط برای متوقف کردن ماست از مسیر

    و ماباید با الگوها

    با منطق های قوی

    این نجواها رو خفه کنیم

    .

    کنترل ذهن همه چیه

    همه چی

    .

    بازهم باید این فایل فوقالعاده رو گوش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    سلام خوشحالم که اینجام تو این مدارم پر از عشق و پر از احساس بهتر بهتر شدن پر از احساس حرکت پر از احساسه شادی پر از ایده و الهام های قشنگ داشتم این فایلو میدیدم یاد یه چیزی افتادم خیلی قشنگ بود برام مثل جرقه بود توزهنم

    وای چقد زوق دارم بگم براتون:)

    برای این دو سه روز پیش اومد و یه جورایی حس میکنم نکته ای خدا یادم داد و امتحانم کرد و من ترکوندم و کلی اتفاق قشنگ افتاد بعد من خوشم اومد دوباره راحت انجامش دادم

    ماجرام این بود اقایی صب تو خاب بلند شد و خیلی بلند یه چیزی گفت و خیلی بلند من تا گفت از این گوش اومد و از اون گوشت رفت چون من خودمو خیلی دوس دارم چونن من خیلی خودمو لایق میدونم برای احساسه خوب چووون انقد یاد گرفتم احساسه خوب اتفاق خوب برام میاره بعد برای همه اینا من اینجا ندید گرفتم کنترل کردم احساسمو لذت بردم از اون لحظه و اروم خودمو خاب کردم و عین خیالم نبود عین خیالم نبود و راحت خابیدم و هیچ چیز نگفتم و راحت خابیدم و ظرفم بزرگتر شد سپاسگزار تر شدم

    بعد اقااایی خابالو یه چی گفت منم کاری به کسی ندارم فقط خوبی هارو میبینم بدون‌بحث با کسی با خدا همون دیروز خیلی راحت نشنیده گرفتم و راحت خابیدم بعدش بعددش رابطم با اقایییم بهتر شد بدون احساس قرابانی شدن بدون احساس طلافی کردن اون مسله حل شد و بعدش برااام رابطمون خیلی بهتر شد عشقم بیشترر شد وقتی زیبایی هارو میبینی و لذت میبرم و عشقمون واقعااا بیشتر شد و برکت بیشتر به سمتم اومددد این برام داره مشهود میشه چونن قشنگ برای خودم خیلی واضح کنترل کردم و با یه مسله طوری حل شد لذت بردم و احساسمو خوب نگه داشتم اینو تو رابطه امتحان کردم خیلی قشنگ جواب داد شکرررت خدایی که احساس میکنم بهت خیلی نزدیک ترم لذت و زیبایی هام بیشتر شده شکررت:))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    کوثر احسانی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    سلام به همه

    تجربه من از کنترل ذهن

    سال 95 من کنکور داشتم،سالی که همه با کتاب تست های گرون و قطور و مشاورهای گرون و استاد پروازی ها،و ازمون های قلم چی و گاج و…

    هرکی رو میدیدی حداقل کتاب تست داشت.

    من اون سال همش شاخه به شاخه می پریدم،چون توانایی کنترل ذهنمو نداشتم فقط لحظه ای ذهنم اروم نبود لحظه ای،همش ذهنم میگفت دیگران قبول میشن تو که کتاب نداری تو فلان رو نداری،تو الکی داری تلاش میکنی،ذهنم انگار خیابون شلوغ که جای سوزن انداختن نبود.

    من نتیجه ای که میخاستم رو نگرفتم.

    اما در همون سالها که من میخاستم کنکور بدم (سال 94)دوستم گفت یکی از دوستام که توی یه مدرسه دیگه س ازش خبر دارم که دندان فردوسی مشهد قبول شده،درحالی که از دی پیش دانشگاهی شروع کرده به خوندن،اینکه نزدیک عروسیش بوده و فقط کتاب های خودش رو با دقت شروع کرده به خوندن،اول عمومی ها و بعد تخصصی ها و زبان رو گذاشته اخر، دوبارم فقط خونده و دقیق خلاصه نویسی کرده (برام اورد من خلاصه هاشو دیدم)کتابهاشو دورش می چینده و می خونده.

    من اون زمان اصلا از ایشون الگو برنداشتم انقدر که ذهنم شلوغ بود.ببینید چقدر ایمان چقدر کنترل ذهن کرده که خودش رو بع اونجا رسونده،یعنی من هر روز خودمو با افرادی که مجهز بودند مقایسه میکردم،چقدر خوندمو بی ارزش می دونستم چقدر سخت گرفتم به خودم من میخوندم ولی میگفتم تو نمی فهمی تو حالیت نیس تو این کتابا رو نداری تو مگه تلاش میکنی تو فلان

    ولی چقدر ایمان و چقدر کنترل ذهن کرده و چقدر به سمت وعده های خداوند رفته،که خداوند کمکش میکنه،فقط اتکا کرده به خداوند و رحمتش ولی من وعده های شیطان رو قبول کردم.من خودم رو می خوردم اگر 7 صبح بیدار نمیشدم دیگه تا شب حالم بد بود،دیگه تو نمی تونی چون دیر بلند میشی و فلان.تو اون زمان حالم از خودم بهم میخورد.هیچ وقت یادم نمیره چقدر دنبال عوامل بیرونی بودم.یادمه یه هدایتی امد گفت برو تو سایت استاد ولی میگفتم استاد از کنکور سر درنمیاره.من علنا به خداوند یه روز گفتم تو مگه از کنکور میفهمی حتی از خدا هم کمک نمیخاستم‌.من مشرکم بودم و خودم، خودم رو می دیدم.و چقدر ضربه ها دیدم.

    بارها وبارها وقتی از اون دختر یادم میاد میگم فقط ایمانش به خداوند این نتیجه رو رقم زد.ایمان و اینکه خداوند کم و کاستی ها رو جبران میکنه.ببینید چقدر ایمان و کنترل ذهن شدیدی داشته هر وقت یادم میاد از ته دلم تحسینش میکنم.

    کنترل ذهن تو شرایط اسون خیلی راحته اما تو شرایط سخت خیلی کنترل ذهن میخاد خیلی زیاد.

    یادمه استاد میگفت من زمان بدهی هام خودم خودم رو انگیزه میدادم خودم خودم رو حالم رو خوب نگه میداشتم ولی انصافا کنترل ذهن کار سختیه اونم تو شرایط بدهی،بیکاری،زمان کم،پول نداشتن و.‌‌‌‌‌….

    امیدوارم که بتونیم همواره کنترل ذهن کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    جعفر محمودی گفته:
    مدت عضویت: 922 روز

    بنام خداوند زیبائیها

    درود و صدسلااام خدمت دو استاد عزیز و دلبرو دوسداشتنی و همه دوستان باعشق و باصفاااا️️

    بَه بَه، بَه بَه

    لذت بردم عجب فایل دلنشین و جذابی بهمون هدیه دادید ،خیلی چسبید بینهایت سپاسگزارم ازینهمه آگاهی که در اختیارمون میذارید استاد عزیزم ..

    حالا صادقانه عرض کنم خدمتتون که اول تصویری نگاه کردم فایل رو و یک کلمه از حرفارو متوجه نشدم چقققد زیبا و چققققدر زیبا و بینظیر و تمیز این ساحل..

    و اینکه دودفعه به صورت صوتی گوش دادم و به جونم و روحم نشست و کیف کردم از اینهمه آگاهی که بهم تزریق شد ..

    هنر در لحظه زندگی کردن همیشه و هر لحظه بمن احساس خوشبختی میده ..

    استاد عزیزم اقرار میکنم که من اصلا نمیدونستم ( احساس عدم لیاقت) وجود داره و در نوع خودش یکی از سنگین ترین وزنه های ممکن به پای من واسه ادامه پیشرفت هام شادی هام و فرصت هام تااینکه به لطف شما در این سایت باهاش آشنا شدم و تازه فهمیدم که من چقد ناآگاه بودم اصلا تو درودیوار بودم قبل اینکه بااین سایت آشنا بشم .خدا شاهده که زیباترین معجزه زندگی من سید حسین عباسمنشِ من همیشه یه تصویر از آدما تو ذهنم دارم که اسمشون که میاد اون تصویر تجسم میشه هروقت که اسم شما به زبونم و فکرم میاد یه تصویرعظیم از یه تیکه آسمون که پر از سیارات و کهکشانِ تجسم میشه برام ( دقیقا شما و آگاهی های زیبا و خارق العاده بی تکرار) بقیه رو نمیدونم ولی من از این سایت و قلب شما دارم تغذیه میشم روح من به محض گرسنگی میاد اینجا و سرشااار از احساس خوب و آگاهی هائی که هیچ کجا پیدا نمیشه بیرون میاد..دقیقا همین آگاهی هائی که تو این فایل بهم دادید از احساس عدم لیاقت ،،استمرار درتصمیمم،،کنترل ذهن و فقط برای امروز زندگی کردن چنان منو به وجد آوردن که نمیدونم چجوری بگم احساسمو دقیقا مثل این میمونه که پوست انداختم و یه ورژن جدیدتر از داخل اون پوست اومدم بیرون ،استادعزیزم خانم شایسته مهربون خدارو بینهایت شکر میکنم واسه حضورتون در زندگیم چون شما باعث میشید که من هروقت وارد این خونواده و سایت میشم زمان خروج یه آدم جدید پراز انگیزه و متفاوت از قبل که هیچ ربطی به گذشتش نداره باشم ..واااای که پرسه زدن تو کوچه پس کوچه های این سایت زیباترین لحظات زندگی منِ..ببین اصلا وقتی میایم اینجا قانون فراوانی رو فراموش میکنم سرمو هرطرفی میچرخونم کلی احساس خوب و آگاهی جدیدِ که با حرص و ولح زیاد بغلمو پرمیکنم که باخودم ببرمشون ..دوستوووووون دارمممم عاااااشق همتونم خداجان ممنون، استااادخوشتیپ ممنون، خانم شایسته ممنون، دوستان عزیزم ممنون ،واسه همتون حال خوب و اتفاقای خوب آرزومندم ..عاقبتتون بخیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 913 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدای را شکر به خاطر این همه آگاهی های ناب درس ها این فایل با این طبیعت زیبا و سواحل فلوریدا با مردم شاد وخوشحال و در نهایت آزادی و استقلال و رهایی از هر قید و بند روزگار لذت می برند

    چقدر این دریا زیباست چه انرژی بالای دارد این رنگ‌های آبی و لاجوردی چه حس خوبی را منتقل می کند

    در لحظه زندگی کردن یکی از بزرگترین درس های زندگی است اگر تنها به این قانون عمل کنیم چقدر نتایج عالی می شود و به آیه از قرآن که بارها تکرار شده واصل موضوع است مؤمن کسی است که ترسی دارد ونه غمگین است ترس همیشه از گذشته می‌آید وغم هم از آینده پس وقتی در لحظه

    باشی یعنی نه ترس داری نه غم

    سعی کنیم از هر چیز کوچکی بهترین لحظه را برای خودمان خلق کنیم من از صدای

    پرندگان خیلی لذت می برم و چقدر این پرندگان رها وآزاد زندگی می کنند ودر لحظه زندگی می‌کنند

    منظور از زندگی کردن باید لذت بردن ودر لحظه زندگی کردن باشه و از تک‌تک لحظات لذت ببریم

    وقتی این موضوع را درک کنیم و ادامه بدهیم

    وپایدار باشیم حتی اگه در قدم اول باشیم نیازی به استعداد ندارد فقط باید در این موضوع استمرار داشته باشیم وعشق داشتن و شور و شوق باعث می‌شود هر روز بهتر از دیروز زندگی کنیم واز زندگی لذت ببریم

    واگر این مسیر را ادامه بدهیم اعتماد به نفس ما بالا می‌رود به شرط ادامه دادن و لذت بردن و کوچکترین بهبود را ببنیم من در این مورد با خواندن کامنت ها همیشه سعی می کنم که در لحظه زندگی کنم و به آگاهی برسم که من خودم هستم که باید حال خودم را عالی کنم نه هیچ عامل بیرونی و یا هیچ مسئولیتی در زندگی دیگران ندارم من باید هر لحظه مواظب افکار و فرکانس های خودم باشم وافکار منفی را از ذهن خودم بیرون ببرم و بدانم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب است ویا احساس بد مساوی اتفاقات بد است

    وقتی ما ناراحت باشیم می‌بینیم نه تنها شانس نمی آوریم بلکه بد شانسی هم به سراغ ما می‌آید در این شرایط من حتما باید یه راهی پیدا کنم

    تا به احساس خوب برسم من این کار را با پیاده روی و فایل گوش دادن انجام می‌دهم

    اگر بتوانم ذهنم را کنترل کنم می توانم زندگیم را کنترل کنم

    احساس قربانی شدن که یکی از پاشنه آشیل من است وهمیشه فکر می کنم که این زندگی حق من نیست در این مورد من قبلا این فکر را داشتم که حالا که من دارم به خانواده شوهرم خدمت می کنم پس این حق من است که جواب این محبت ها را ببینم در این مورد من خیلی احساس بدی داشتم وخودم را آدم ضعیفی می دانستم و با این آگاهی ها که اگر من در این احساس بمانم گور خودم را کنم ودر زندگی را جهنم کردم

    این جاست که خداوند می فرماید که ما به هیچ کسی ظلم نکردیم من با ماندن در این احساس به خودم ظلم کردم و هیچ بحثی با خداوند نداشته باشم و این موضوع را کوچک کنم و خودم را به احساس خوب برسانم

    نقش شور و شوق خیلی مهم است و من با این آگاهی که هدف از به دنیا آمدنم فقط لذت بردن که اتفاقا این لذت بردن واحساس خوب به قول قرآن ما را آسان می کند برای آسانی ها

    حضور در لحظه خیلی زندگی ما را شیرین تر می کند من سعی می کنم اول صبح که بیدار میشم با تمرین ستاره قطبی خودم را به احساس خوب برسانم وسپاسگزار امروزم باشم وکاری به دیروزم نداشته باشم و خودم را به بهترین احساس برسانم

    وشکر گذار داشته هایم باشم ونگران آینده نباشم لاجرم طبق قانون جهان اتفاقات خوبی هم می‌افتد

    وفقط در لحظه زندگی کنم وسعی کنم بهترین روزم را بسازم و برای امروز زندگی کنم وقتی که این کار را انجام دادم وتکرار کنم و فقط برای امروز زندگی کردن را تکرار کنم بعد از چند سال می بینم که بهترین زندگی را کردم و نهایت لذت را بردم بدون اینکه زجری کشیده باشم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 900 روز

    سلام به خداوند مهربانم که بی دریغ میبخشد و بی چشم داشت دوست میدارد

    سلام به استاد عزیز و توانایم الهی شکرت که یافتم ات و الهی شکرت که هستی که از خودت یاد میگرم

    سلام به مریم قشنگ دوست داشتنی که واقعا بهترین الگو برایم شدین مریم قشنگ

    خدا را صد هزار مرتبه سپاسگذار هستم که هر لحظه حامی و هادی من هست

    و هر لحظه مرا به سوی بهترین و زیبا ترین ها هدایت میکند

    خدایا شکرت که زنده هستم خدایا شکرت که می‌توانم زنده گی مه تغییر بتم و بهترین زنده گی برای خودم بسازم

    با تمام وجودم بالای خودم افتخار میکنم و با تمام وجودم به خودم تبریک میگم واقعا دمممممم گرم قسمی که استاد گفتن از پیاده روی لذت میبردن مه به خودم همانجا آفرین گفتم آفرین افرینت پاکیزه چقدر عالی تغییر کردی چقدر هر روز بهتر بهتر میشوی وقتایی که مه پیاده روی می‌روم واقعا با تمام وجودم لذت میبرم از دیدن درخت ها از دیدن خانه ها از دیدن آدم ها از فوتبال بچه ها در کوچه و گول زدن من و دیدن به آسمان آبی مقبوووووول گفته استاد آنقدر لذت میبرم که میگم واقعا از دیدن زیبایی تنها من ذوق میکنم یا دیگران هم همین طور هست خدایا شکرررررررررت از هر لحضه خودم لذت میبرم از تنهای های خودم از بودن با خودم از ورزش کردن از کمنت گذاشتن کمنت خواندن جارو کردن از گوش دادن فایل ها از همه زنده گی خدایا شکرت من واقعا عاشق شدیم عاشق زنده گی شدیم خدایا شکرت

    استاد شما چقدر دوست داشتنی هستین چقدر جذاب شدین اندام تان فوق العاده شده خدایا شکرت چقدر اندام تان مقبول شده واقعا اشک هایم جاری میشود از این نعمت های خداوند از این زیبایی های جهان که فقط خودمان خود را محروم کردیم خدایا شکرت که آگاه میشوم و میگویی پاکیزه لذت ببر اینجا ها را بیبین و لذت ببر خدایا شکرت

    چقدر مریم عزیز قشنگ هست خنده هایتان واقعا عاشق رابطه تان شدیم

    رابطه تان چقدر فوق العاده هست استاد واقعا عالی هستین با گوش دادن فایل به خود گفتم بیبین چقدر به هم احترام دارن چون در خانواده های ما کسانی که ازدواج کردن اصلا به هم احترام محبت انچنانی ندارد ‌و رابطه شما برایم الگو شد آنقدر روی خودم کار کنم و عالی شوم زمانی که تصمیم ازدواج کرفتم با بهترین شخص دنیا ازدواج کنم که واقعا مثل استاد عالی و محترم باشد

    چقدر همه چیز عالی توضیح دادین همین سخن هست واقعا درست هست هر وقت زهنت را فتح کردی جهان را فتح کردی واواو

    عالی هست استاد منم قول میتم مثل شما عمل کنم و مثل شما نتیجه بیگرم استاد یک روز از نتایج زیبا و عالی که خواهد گرفتم خودم تعجب میکنم باعث میشوم برای میلیون ها نفر الگو شوم و حیرت انگیز باشد نتایج عالی زنده گیم و شما با تمام شوق بگویین پاکیزه شاگرد من هست و من با عشق بگویم از استاد عباس منش یاد گرفتم که عالی عمل کنم و عالی نتیجه بیگرم

    من هم یک زنده گی عالی و با لذت مثل شما میخواهم و برای خودم عالی میسازم و می‌توانم

    چون هیچ اتفاق اتفاقی نیست و من اتمان این ها را بخاطری مبیبینم چون برای خودم میسازم

    خدایا شکرت که هر لحظه هوای مان را داری

    مرا اهلیست با شادی که شادی آن من باشد

    مرا قولیستبا جانان که جانان جان من باشد

    خدایاااااااااااااا شکرت برای این همه زیبایی ها و نعمت های جهان که برای ما بی نهایت ارزانی داشتی خدایا شکرت

    به همه ما از خداوند عاشق و بزرگ بهترین ها را آرزو دارم و الهی که هر روز ما بهتر از روز قبل و هر لحظه ما بهتر از لحظه قبل و هر سال ما بهتر از سال قبل

    در خدا شاد پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    زهرا توحیدی گفته:
    مدت عضویت: 1305 روز

    به نام خداوندی که من را انسان آفرید

    سلاممممممم به آگاه ترین استاد دنیااااااا امیدوارم عالییییییییی باشین

    توی این فایل ناب به دوتا قانون فوق‌العاده مهم اشاره کردین استاد جانم اینکه :

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    کنترل ذهن = کنترل زندگی

    این دوتا بزرگترین قانون کیهان هست و بقیه قوانین زیر مجموعش هستن که استاد جانم خودتون توی کتاب رویاهایی که رویا نیستند گفتین

    وقتی که ما ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم دیگه همش دنبال چیزایی میگردیم که احساسمون رو خوب کنه و از چیزایی که احساسمون رو بد میکنه اعراض میکنیم وقتی ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم دیگه هر حرفی نمی‌شنویم هر فیلمی رو نگاه نمیکنیم هر آهنگی رو گوش نمیدیم هر متنی رو نمیخونیم چون میدونیم که ما با ورودی هایی که به ذهنمون میدیم باورهامون درست میشن چون میدونیم وقتی ما ورودی های ذهنمون کنترل کنیم یعنی داریم زندگی مون رو کنترل میکنیم

    من از وقتی که هدایت شدم و با قوانین بی عیب و نقص خداوندم آشنا شدم روزی نشده که حالم بد بشه چون خداوندم رو دارم حداقل من یادم نمیاد که احساسم بد بشه که اگرم شده باشه زیر یک دقیقه خوب شده چون خداوندم من رو آروم میکنه

    واقعا استاد جانم بهترین کار همینه که بصورت جدا جدا نگاه کنیم چون واقعا دیدن زیبایی ها حواسم آدم رو پرت میکنه

    مریم جان عزیزم من هم دقیقا برای این توی سایت کامنت میزارم که اون نکات فوق‌العاده ای که توی فایل گفته شده رو یادم بمونه و بارها بارها کامنت خودم رو میخونم و واقعا بعضی وقتا شگفت زده میشم میگم که اینو من نوشتم؟ به به چه چیزی نوشتم البته که من فقط نویسنده هستم وگرنه خداوندم میگه هو من مینوسم

    خیلیییییی بازی پینگ پونگ لذت بخشه خیلیی من هم تاحالا بازیش کردم و کلیییی لذت بردم برای من بازی والیبال هم خیلی لذت بخشه

    ما باید توی هرشرایطی لذت ببریم و سعی کنیم که احساس خوبمون رو خراب نکنیم چرا؟ چون

    احساس خوب = اتفاقات خوب هست

    حتی ما باید باور هایی برای خودمون بسازیم که به ما احساس خوبی بده باور های قدرتمند کننده که به ما احساس قدرت بده

    میخواییم بازی رو بازی کنیم برای اینکه لذت ببریم

    یعنی ما همیشه باید باور داشته باشیم که برنده هستیم ولی اگر یه بارم توی بازی باختیم اشکالی نداره تجربه کسب میکنیم و همچنین لذت می‌بریم حتی اگه باختیم و مهم هدف بازیه

    که هدف بازی لذت بردنه هدف بازی تجربه کسب کردنه

    مریم جانم منم بااینکه بلد نیستم ولی بازی می‌کنم و خیلییییییی یاد گرفتم و الان بهتر شدم و بهترم میشم من حتی اگرم چیزی رو بلد نباشم میدونم که به راحتی یاد میگیرم چون دیگران تونستن یاد بگیرن پس من هم میتونم

    آدمی که ادامه بده حتی اگر یه چیزیو اصلاهم بلد نباشه توش موفق میشه

    ادامه دادن توصیف نشدنی مهمه حتی ما باید درمورد قوانین هم ادامه بدیم نه اینکه برسیم به یه جایی بگیم خوب دیگه من توی این عالی شدم بسه دیگه نه برای هیچ چیزی هیچ محدودیتی وجود نداره ما تا آخر عمرمون تا لحظه مرگمون باید روی باور هامون کار کنیم تا ریشه این باور های خالص رو محکم تر کنیم تا نزاریم علف های هرز رشد کنن

    یعنی خیلی جاها استعداد مهم نیست علاقه مهمه ، ادامه دادن مهمه ، استمرار مهمه

    خیلی ها میگن نه من استعداد این کار رو ندارم علاقه دارم بهشا ولی استعدادشو ندارم در صورتی که همچین چیزی مهم نیست منظورم اینکه تو اگر استعداد نداری مهم نیست علاقه که داری؟ تو با علاقه برو جلو ادامه بده توش استعدادم پیدا میکنی

    من هم حرفه ای نیستم ولی خیلی خوب بازی می‌کنم و چقدررررر لذت میبرم چون شورو شوق بازی کردن رو دارم

    یعنی پیشرفت ، پیشرفته هرچقدرم که کوچیک باشه

    یعنی که استاد داره تحسین میکنه داره به ویژگی های خوب توجه میکنه داره به زیبایی ها توجه میکنه واونو بیشترو بیشتر جذب میکنه

    مریم جانم و استاد عزیزم من هم دنبال بهتر کردن خودم ، باورهام ، عملکردهام هستم و میدونم هرچقدر که بهتر بشم از اون بهترم هست چون هیچ محدودیتی برای رشد وجود نداره

    و ما باید درمورد هرچیزی این سوال از خودمون بپرسیم که :

    چطور از این بهتر؟

    الان من ماه 7 توی دفترم نوشتم که (خب اون موقع شروع مدرسه ها بود) من از اول سال تحصیلی تا آخرش کلییییی تغییر میکنم و آخرش قابل مقایسه با اول سال نیستم

    و الان که دیگه مدرسه ها تموم شده استاد جانم من به معنای واقعیییی قابل مقایسه با اول سال تحصیلی نیستممممم یعنی فوق‌العاده تغییر کردم و از اون موقع کلییییییییی بهتر شدم یعنی توصیف نشدنی بهتر شدم

    تحسین کردن موفقیت دیگران یعنی اینکه ما داریم به اون موفقیت به اون زیبایی توجه میکنیم و فرکانسش رو می‌فرستیم و خب اون رو به سمت خودمون جذب میکنیم

    انکار کردن موفقیت دیگران یعنی اینکه ما داریم حسودی میکنیم و حسودی کردن یعنی دور کردن خودمون از خواسته هامون

    واقعا مریم جانم اون کسانی که موفقیت های دیگران رو انکار میکنن و میگن شانسی بود تصادفی بود اتفاقی بود به نظر من ادم های احمق و پوچی هستن که هیچی از قوانین بی عیب و نقص خداوندم رو درک نکردن چون اگر درک کرده بودن می‌دونستن که:

    همههههههه چیز برا اساس قوانین هست و هیچ چیزی شانسی نیست

    اگر استاد عزیزم اون توپ روی توی زمین شما خوابونده بخاطر مهارتی که در طول بازی کردن به دست آورده بوده نه شانسی چیزی که وجود نداره

    سرزنش کردن خودمون هم کار کاملا اشتباهیه یعنی ما هیچوقت نباید خودمون رو سرزنش کنیم چرا؟ چون ما با سرزنش کردن خودمون داریم خودمون رو به عقب هل میدیم چشامون روی تمام اون موفقیت هایی که به دست آوردیم می‌بندیم و به خاطر اون اشتباهی که کردیم خودمون رو سرزنش میکنیم و این کار کاملا اشتباس و باعث میشه ما احساسمون بد بشه و خب

    احساس بد = اتفاقات بد

    ذهن که از کنترل خارج بشه نتایج هم خراب میشن

    ذهن تاثیر میزاره روی پیشرفت ما

    توانایی های ما تغییر نمیکنه ولی اگر توی کاری نتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم نتایج هم خوب پیش نمیره

    اگر ما بزاریم نتیجه احساسمون رو بد کنه 100در100 بازی رو باختیم

    ولی اگر به نتیجه توجه نکنیم و فقط به ضربه بعدی توجه کنیم به اینکه اون رو بهتر بزنیم میتوینم اون بازی ببریم این قانون بدون تغییره خداوندم هست

    ما توی هرشرایطی که هستیم نباید فقط به ظاهر شرایط نگاه کنیم سعی کنیم توی اون لحظه بهترین خودمون و ارائه بدیم فارق از اینکه ظاهر قضیه چیه

    با احساس خوب ادامه بدیم

    مثلا استاد توی همین قضیه ی اعتراضات من اومدم توی اون شرایط ذهنمو کنترل کردم و برای من هیچ چیز بدی رخ نداد و توی اون زمان همه چی داشت برای من خوب پیش می‌رفت همه چی

    مریم جانم چون عجله کردن کار شیطانهو پاداش نزد صابران است

    یعنی نیازی نیست که ما عجله کنیم چون همه چی در زمان معین خودش اتفاق میوفته مثلا نیازی نیست که برای رسیدن به اون هدف یا خواسته عجله کنیم چرا؟ چون در زمان معین خودش اتفاق میوفته و ما باید صبر داشته باشیم چون خداوندم توی قرآن گفته که پاداش نزد صابران است

    ما توی هرحالتی که هستیم اگر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم میتونیم زندگیمون رو کنترل کنیم

    این قانون بدون تغییره خداونده

    این افکار توسط نجوای شیطانی زینت داده شده چون ما میدونیم که هرچیزی باید توی ساده ترین حالت ممکنش اتفاق بیفته و ما لایق بهترین ها هستیم و باید به این باور داشته باشیم که لایق بهترین ها هستیم

    همچنین من هیچوقت برای هیچ کسی دل سوزی نمی‌کنم چون از دلسوزی کردن بدم میاد چون میدونم دلسوزی کردن فرکانس خوبی نداره همچنین هیچوقت هیچ کاری نمی‌کنم که دیگران بخوام برام دلسوزی کنن یعنی جلب توجه نمی‌کنم از چیزی که ضعیفم میکنه

    ما میدونم که هرمسیر سختی مسیر اشتباهیه یعنی اگر یه نفر از یه مسیر سخت به جایی رسیده از مسیر اشتباهی رفته چرا؟ چون همه چیز سادس قوانین خداوند سادس

    من این متن رو گذاشتم روی بکگراند گوشیم تا همیشه ببینمش

    هر مسیر سختی مسیر اشتباهیه

    برای به دست آوردن گنج نیازی به رنج نیست

    اون کسی که میگه پول درآوردن سخته یعنی هیچی از قوانین نفهمیده یعنی نفهمیده که ثروت ساختن بستگی داره به باور های ما

    به نظر من ما با کار کردن ثروت مند نمیشیم ما با باورهامون ثروت مند میشیم ثروت میسازیم

    ما نباید احساس قربانی شدن داشته باشیم

    و همچنین باید بدونیم که همه چی در زمان معین خودش اتفاق میوفته

    اون لحظه ای که احساس قربانی شدن داریم وقتی بتونیم ذهن مون رو کنترل کنیم همه چی به نفع ما میشه همه چی ولی زمانی که ذهنمون رو کنترل کنیم

    توی این جهان فوق‌العاده همههههههه چیز بر طبق قوانینه همه چیز

    واقعا داشتن شور وشوق درمورد هرچیزی مهمه

    من الان خودم انقدر برای یاد گرفتن والیبال شوروشوق دارم که با اینکه مدتی کمیه ولی خیلییییی بهتر شدم خیلی یاد گرفتم

    ما باید لذت ببریم از هرکاری که داریم انجام میدیم

    فارق از اینکه نتیجه چیه

    خداوند من رو آسون کرده برای آسونی ها

    واقعا در لحظه زندگی کردن خیلی مهمه اینکه تو از لحظه به لحظه زندگیت لذت ببری

    استاد جان من هرروز صبح بلند میشم صبحم رو با بهترین فرکانس شروع میکنم شکرگزاری

    هرروز میگم شکرت خداوندم که یه روز دیگه بلند شدم بعد که بلند میشم یه درخت فوق‌العاده روبه روی چشمامه که سبزه و میگم خدایااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت برای این همهههههههه زیباییییییییی

    مؤمنین کسانی هستن که در لحظه زندگی میکنن نه غمی دارن و نه ترسی

    در لحظه زندگی کردن یعنی خوشبختی رو تجربه میکنیم

    استاد جانم اینها فقط حرفهای قشنگ نیست واقعیت زندگی هست

    واقعا مریم جانم واقعااااااا لذت بردن از چیزای کوچیک خیلیییییی خیلیییییی لذت بخشه خیلیییییییی توصیف نشدنیییییییی اصلا

    مثلا وقتی دارم والیبال تمرین میکنم اونقدری لذت میبرم و غرقش میشم که اصلا نمی‌فهمم ساعت چطوری میگذره

    استاد من و مریم جانم چقدررررر قشنگ حرف میزنین و چقدرررررررررر قشنگ عمل میکنین

    مثلا همین گوش دادن به فایل های شما لذت بخش ترین و فوق‌العاده ترین کار دنیاس دنیااااااا

    و همچنین ما میدونیم که بین ما و خواسته هامون یه فضای فرکانسی وجود داره که اون فضای فرکانسی با احساس خوب پر میشه با لذت بردن از هرچیزی که درحال حاضر داریم

    ما وقتی نتونیم از چیزایی که الان داریم لذت ببریم نعمت های بزرگ تر به ما داده نمی‌شود

    این قانون بدون تغییره خداونده

    استاد جانم من از چیزایی که لذت میبرم خیلی زیادن توصیف نشدنی ولی چنتاشو میگیم

    دیدن طلوع و غروب خورشید دیدن اون رنگ قشنگشونننننن

    دیدن دریا با اون همه عظمت و بزرگیش

    دیدن ماسه های دریا که انقدررررررر خوشگلن

    دیدن اون ابرهای پشمکی توی آسمون

    باریدن بارون

    خوردن یه غذای خوشمزه

    حمام کردن

    والیبال بازی کردن

    پینگ پونگ بازی کردن

    گوش دادن به فایل های شما

    خرید کردن

    انجام دادن کارهای روزانم

    یه سری گل های کوچیک هست توی شهرک ما که توصیف نشدنی زیباس یعنی توصیف نشدنی از دیدنشون لذت میبرم

    دیدن اندام فوق‌العاده ای که دارم

    دیدن صورت صافی که دارم

    دیدن اون پروانه ای فوق‌العاده که توصیف نشدنی زیبان

    دیدن یه فیلم زیبا

    گوش دادن یه آهنگ فوق‌العاده

    دیدن اون آسمون آبی

    خریدن گل

    خریدن شکلات

    خریدن وسایل فانتزی

    شنیدن صدای پرنده های توصیف نشدنیییییییی زیبا

    و……..

    درنهایت اینکه خداوندم من رو هدایت کرد تا توی این جمع باشم تا شما رو داشته باشم استاد جانم تا انقدرررررررررررررررررررررررررر خوشبخت باشم واقعا من از خوشحالی برای این بارها و بارها به پهنای صورت اشک ریختم و چقدر بهم چسبیده

    من ام از خداوندم به خاطر حضور شما استاد جانم و مریم عزیزمممممم توصیف نشدنیییییییی سپاس گزارم توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی

    استاد جانم تشنه ی حرفتون هستم و هرچقدررررررررر هم بشنوم سیر نمیشم عاشقانه دوستون دارم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههه

    واقعا یه بازی چقدرررررررررررررررررررررر میتونه درس داشته باشه برای ما

    یبار من داشتم کنترل تلویزیون مون رو تمیز میکردم بعد استاد جانم کلیییی اشغال ازش بیرون اومد بعد من پیش خودم گفتم که ببین آدم وقتی هدایت میشه و این اشغال رو از وجودش بیرون میریزه چقدرررررررررر لذت بخشه

    دوست تون دارمممممممممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Kiarash گفته:
      مدت عضویت: 1152 روز

      سلام

      واقعا خیلی لذت بردم از این کامنت بینظیرتون

      بعد کلی وقت یهویی اومدم روی این فایل و کامنت شما همه ی نکات مثبت و قوانین بازی و اینکه باید چیکار بکنیم و هزاران نکات مهم کلیدی دیگه رو یاد اوردی شد واسم

      و چقدر بیشتز توانستم درک کنم

      سپاسگزارم از این کامنت بی نظیر و جذابتون که اینهمه با عشق نوشتید و قوانین رو عالی توضیح دادید

      و

      اینکه چقدرم وقت گزاشتید اینهمه با دقت و تمرکز نوشتید و چقدرم طولانی

      بینهایت لذت بردم

      اینقدر زیبا بود که دلم نیومد تحسین نکنم

      با اینکه اصلا اهل کامنت گزاشتن هم نیستم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    شمسی مولایی گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد بخشنده و بزرگوارم که کلام خدا رو به من می‌رسونه و بزرگترین هدیه خدا به من توی سخت ترین روزای زندگیم بوده، سلام استاده عزیزم

    و سلام به مریم جانم عزیزدلم دست خدا که همیشه کمک می‌کنه توی هر جا و هر شرایطی ما هم بتونیم از علم و آگاهی استاد استفاده کنیم، عزیزدلم از خدا برات عشق و آرامش و سلامتیه همیشگی می‌خوام. توی این فایل خیلی حال کردم خیلی عشق کردم تمام لحظه هایی که کنار استاد بودی و پا به پای استاد حرف میزدی و اون آگاهی درونت رو برای ما به زبون میاوردی با عشق نگاهت می‌کردم و می‌گفتم چقدر قشنگه داره مثلِ استاد میشه، داری راه رو روشن می‌کنی، حرف‌های الهی درونت رو می‌ریزی بیرون، درسته که اصل و اساس حرف‌هاتون یکیه ولی حرف‌های شما نسبت به استاد اصلا تقلید نیست داری از قلب خودت میگی با زبون خودت میگی به شیوه خودت میگی… و من خیلی خیلی لذت بردم

    دلم می‌خواد یه سلامی هم بکنم به کسایی که نمی‌بینمشون ولی آوازه‌شونو زیاد شنیدم مثل مدیر فنی سایت با همین کامنتم خسته نباشید بهتون میگم و اعتراف میکنم که خیلی دوستون دارم، مرسی که اینقدر کار کردن توی سایت بی‌نقص و راحته خداوند این راحتی رو وارد زندگی خودتون بکنه

    و سلام به اون عزیزی که هرکجای دنیاست و داره کامنت منو میخونه

    خب شروع می‌کنم، دلم می‌خواد فایلو دوباره گوش بدم و همزمان باهاش اون آگاهی هایی که دریافت می‌کنم رو تو این کامنت بنویسم.

    نکته 1 : توی همین اول فایل مریم جان داره میگه که استاد شخصیتش جوریه که توی شروع کار خیلی شخصیت کمک کننده‌ای داره، برای اینکه میتونه با هر حرکت خوب یا بد تورو تحسین کنه یه جورایی هل میده تورو به جلو…. من فکر می‌کنم این حرف برای من و بچه های سایت خیلی منطقی و آشناست، به این دو سه ساله اخیر زندگیم که استاد رو پیدا کردم و سعی کردم به سبک استاد زندگی کنم فکر می‌کنم، یادم میاد روزایی رو که فقط فایل گوش میدادم که بتونم قدمای اولمو بردارم، منظورم توی هر کاریه، انگاری به سمت فایلا کشیده میشدم که انرژی بگیرم واسه حرکت کردن… خدایا شکرت که چنین استادی سر راه زندگیم گذاشتی و خدایا شکرت که مریم جان اینقدر شجاعانه میاد این عشق و لطفِ استاد به خودش رو توضیح میده اینا همه قشنگیای رابطه شما با همدیگه‌س کسی که مدارش پایینتر باشه فقط میاد میگه خودم کردم، خودم قوی بودم و ادامه دادم، اما شما کنار تعریف از خودت از شریکت هم تعریف و تشکر می‌کنی، من خیلی خوشحالم بخاطر این عشق و احترامی که بینتونه.

    نکته 2 : یه جا استاد میگن : من هیچوقت فکر نمی‌کردم که ایشون بتونه منو ببره توی بازی. این حرف دوتا جنبه مثبت داره، اولیش این که کسی که ادامه بده و بهبود بده خودش رو، میتونه حتی از استادش هم بالاتر بره، حالا هرچقدرم سابقه استادش بیشتر باشه مهم نیست چون جهان کاری به گذشته نداره، هرکی خودشو بالا بکشه بالاتر میره.

    و دوم اینکه باز هم استاد جلوی دوربین داره تعریف میکنه از هم بازیش از کسی که خودش آموزشش داده، کل این بازی و ترفندهاشو خودش یادش داده، اما اگر استاد ببازه هم محترمانه تحسین میکنه، این رفاقته این عشقه خدایا شکرت

    نکته 3 : استاد میگه : استعداد مطرح نیست، این استمراره این ادامه دادنِ و عشق داشتنِ و حرکت کردنِ و بهتر کردن خودش، باعث شد مریم جان اینقدر پیشرفت چشمگیری داشته باشه. هدف شما اول کار یک بازی سرگرمی و وقت گذروندن بوده اما وقتی همون بازی استمرار و تلاش واسه پیشرفت باهاش همراه بشه باعث شد شما توی اون سالن بتونین پنجاه نفر آدم رو که این بازی رو بلد بودن شکست بدین. پشت بندش اون اعتماد به نفسه – اون خوشحالی از برنده شدن – اون حال خوب چقدر ارزش داره و میتونه چقدر اتفاقات بهتر در آینده رو رقم بزنه. قانون همین بود حالت خوب بشه اتفاقات خوب وارد زندگیت میشه.

    نکته 4 : مریم جانم میگن که : یکی از دلایلی که ادامه دادم این بود که اوایل کار تمرکزم روی قسمت مثبتش بود و می‌گفتم من دارم ورزش می‌کنم و دارم یادمی‌گیرم. و ” با خودم مهربون بودم ” از خودم توقع بیش از حد توانم نداشتم….. چقدر این جمله تو گوش من زنگ زد که شمسی چرا اینقدر به خودت فشار میاری آرامش نداری، توی سایت همش دنبال فایل‌هایی می‌گردی که استاد آرومت کنه و بگه بی‌خیال‌تر باش،،، چون این یکی از بزرگترین پاشنه‌های آشیل منه و من توی کارام خیلی زیاد از خودم توقع بی‌نقص بودنو دارم، خیلی وسواس به خرج می‌دم به حدی که می‌بینم دارم خودآزاری می‌کنم. دارم از خورد و خوراکم میزنم از تفریحم میزنم از خواب و آرامشم میزنم و کم می‌کنم که چی بشه؟؟؟ که کارمو به بهترین شکل ممکن تحویل مشتری بدم،

    خیلی وقتا از دید دیگران آدم مسئولیت پذیری هستم آدمی هستم کاری رو دستم بسپارن خوب زود تمیز انجام میدم،،، اما به قیمت نابود کردن خودم و سلامتیم و آرامشم…

    و تازگیا این چند هفته اخیر با اینهمه وسواسی که داشتم نه تنها کارها خوب پیش نرفت،،، بلکه اون آرامش نداشتنه باعث می‌شد کارها خراب بشه، اونهمه توقعی که از خودم داشتم رو نمیتونستم برآورده کنم احساس سرخوردگی ناراحتی عقب بودن از بقیه همه با هم در نهایت باعث شد نتیجه کارم خوب نشه و اتفاقات بدی بیفته.

    مثالِ زندگی خودمو میزنم که بتونم بهتر حق مطلبو ادا کنم.

    شهریور پارسال یعنی 1401 از شغل قبلیم استفا دادم و اومدم بیرون، پاشدم اومدم تهران تا برم دنبال آرزویی که از بچگیم داشتم گفتم شروع می‌کنم خیاطیو یادگرفتن کلاس طراحی دوخت و طراحی لباس میرم و این مسیرو شروع می‌کنم.

    این وسط یه موضوعی بگم که شاید یکم بی ربط به موضوع این فایل باشه ولی دلم می‌خواد بنویسمش چون میدونم ممکنه کسی از بچه‌های سایت بخونه اینو و براش کمک کننده باشه :

    به سبک استاد و با گوش دادن به فایل‌ ها از کارگری شروع کردم و از همون اول یه بخشی از پولمو هر ماه زخیره می‌کردم برای اینکه بتونم برم سمت کار مورد علاقم و خداروشکر همینطورم شد من 9 ماه اینجا اونجا کار کردم و از حقوق ماهی یک میلیون و پونصد شروع کردم و وقتی شهریور پارسال استفا دادم حقوقم ماهی 8 و خورده‌ای بود. به لطف الله و به لطف استاد عزیزم هم درآمد 3 برابر رو تجربه کردم که عید پارسال بود از 2 میلیون به 7 میلیون رسیدم و هم فایلای استاد بهم اعتماد به نفس میداد انرژی میداد، سر و زبون و جسارت می‌داد. که بالاخره من تونستم هم‌پول خوبی جمع کنم هم کلییییی تجربه بدست بیارم و آدم پُر سر و زبون دار تری بشم و هم بالاخره از اون شغل که به لطف استادم با کارگری شروعش کردم و با سرپرستی تمومش کردم استفا بدم و برگردم تهران بیام سمت کاری که خیلی بیشتر دوسش دارم.

    خلاصه آبان ماه 1401 چرخ خیاطی خریدم وسایل مختلفیو خریدم و بالاخره از آذر ماه تونستم کلاسای طراحی دوختمو شروع کنم. اوایل کار که کمی آزاد تر بودم هم به فایل‌هام می‌رسیدم و هم یادمی‌گرفتم همه چی خیلی خوب بود، جلوتر اومدم فایل هارو گوش میدادم از خدا خواستم به درآمد برسم از اسفند ماه به درآمد رسیدم خداروشکر وقتی فایل هارو گوش میدم مینویسم عمل می‌کنم جوری پیشرفت می‌کنم که همه آدما جلوم به زبون میارن که مثلا پیشرفتی که تو داریو هیچ هنرجویی نداشته هیچ دختری اینجوری نبوده و…

    امسال تعطیلات عید رو که پیش خانواده بودم اما بعدش که برگشتم تهران یهو تعداد سفارش هایی که بهم می‌دادن زیاد شد و منم همرو قبول می‌کردم به حدی که حتی وقت نمی‌کردم کلاسام رو مرتب شرکت کنم و حتی فایل های استاد روگوش بدم… حتی یک بازه 20 روزه مریض شدم ولی از خودم توقع داشتم که کارهارو به موقع تحویل بدم کاره مشتری تمیز باشه بی‌نقص باشه و به خودم خیلی فشار آوردم، هم دوره بیماریم طولانی شد چون استراحت کافی نداشتم و هم خیلی خودمو دست بالا گرفته بودم و توقع بی‌نقص بودن از خودم داشتم!…

    در صورتیکه کسی که هنوز در حال یادگیریه و در کنارش داره کار هم میکنه نمیشه از خودش توقع یک خیاط بی‌نقص بودن رو داشته باشه…. پس تکامل چی میشه؟ چرا اینقدر به خودم فشار آوردم و از خودم بیشتر از توانم توقع داشتم؟

    دقیقا جمله مریم جان این چند روزه مدام تو ذهنم می‌چرخه که گفت من با خودم مهربون بودم….

    اون مریض شدنم و اونهمه خستگی و کار زیاد و مهمتر از همه گوش ندادن به فایل ها توی اون بازه باعث شد سه تا کار رو خراب کنم، چرا؟ چون حال خودم خوب نبود، تمرکزم روی استرس دیر تحویل دادنم بود بی‌خوابی خستگی همه بد رفتاری هایی که با خودم داشتم باعث شد نتیجه 3 تا از کارا خوب نشه.

    کدوم کارا؟ همین کارهایی که توی این دو هفته اخیر انجام دادم،،، یعنی حتی میخوام به این موضوع اشاره کنم که اوایل کار نتیجه بد نبود ولی وقتی یک ماه همه وجودم پر از استرس بود نتیجه خراب شد،،، دقیقا همون حرف استاد که می‌گن با یک بار ناراحتی و حس بد اتفاقی نمیفته هروقت تکرار و تکرار بشه اتفاق بد وارد زندگیتون میشه (همینطورم اتفاقات خوب)

    باید با خودمون مهربون باشیم اینهمه پیشرفتِ مریم جان که از صفره صفر شروع کرده به قول خودش بارها و بارها کلییییی به استاد باخته و الان یه رقیب حرفه‌ای شده برای استاد که میتونه ببره استاد رو، نشون میده میشه تا هرکجا که بخوای بالا بری به شرطی که هوای خودتو داشته باشی. توقع بی‌جا نداشته باشی از خودت تمرکزت روی قسمت مثبتش باشه بگی دارم ورزش می‌کنم دارم یادمیگیرم، با خودت مهربون باشی و با هر کار درست یا غلطت قربون صدقه خودت بری.

    خب من اگر همین روند پر از استرس رو ادامه بدم به قول مریم جان چیزی جز سرخوردگی و ناراحتی نصیبم نمیشه و درنهایت میخوام رها کنم این کار رو، که همینطورم شد من پریروز واقعا بابت خراب شدن دوتا کار آخرم ناراحت شدم و به خودم گفتم تو اینهمه سختی می‌دی ب خودت اینهمه وسواس به خرج می‌دی موقع کار پس چرا نتیجه خراب میشه؟؟ و از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه به فایلی که به جواب برسم. اومدم توی سایت و دیدم این فایل جدید رو گذاشتین و گوشش دادم و این جمله مریم جان که گفت من با خودم مهربون بودم و این باعث پیشرفتم شد واقعا فکرمو درگیر کرد واقعا جوابی بود که از خدا می‌خواستم، اینقدر راحت دارم اینو می‌نویسم چون برام عادی شده ده ها بار از خدا خواستم جوابمو بهم بده و سایتو باز کردم و فایلی که جدید بوده یا فایل نشانه‌م دقیقا جواب سوالم بوده. امیدوارم آیت سایت الهی تا همیشه پابرجا بمونه روز به روز بهتر بشه و خداوند به همتون قدرت بیشتر برای ادامه دادن بده سلامتی بده شادی بده.

    این نکته بالایی که نوشتم مهمترین نکته این فایل برای من بود جواب خدا به من بود از زبون مریم جان و استادم.

    نکته 5 : استاد میگن همه چیز کنترل ذهنه، توی این بازی و توی این زندگی همه چیز بستگی به این داره که من چجوری ذهنمو کنترل می‌کنم؟ تو توانایی‌هات تغیر نکرده ولی وقتی کنترل ذهن نداری نمی‌تونی از توانایی‌هات استفاده کنی.

    منم توی شغل و کارم توانایی‌هام که تغیر نکرده بود، حتی بیشتر از قبل هم شده بود، ولی بخاطر استرسی که داشتم بخاطر احساس بدی که داشتم، احساس عقب بودن از بقیه احساس میکردم ادم بد قولی شدم، کارهام یا سخت پیش می‌رفت یا خراب می‌شد.

    من می‌تونستم بپذیرم که من توی این کار تازه واردم و باید کم کم تجربه بدست بیارم. و اینجوری به خودم احساس آرامش بدم و ذهنمو کنترل کنم تا کارها برام آسونتر بشه و قطعا اون آرامشه هم می‌تونست کاری کنه که نتیجه خیلی بهتر باشه.

    نکته 6 : کاری نداشته باش که ده یک عقبی، فقط به یک توپ بعدیت فکر کن فقط به گرفتن امتیاز بعدیت فکر کن، به جای اینکه ذهنمو درگیر تمام سفارشایی که باهم گرفته بودم بکنم و ذهنمو شلوغ کنم، میتونستم توی هر بازه زمانی فقط و فقط روی همون کاری تمرکز کنم که مثلا اون هفته قراره تحویل بدم،،، الان که فکرشو می‌کنم انگاری من با اونهمه مشغله ذهنی که واسه خودم درست کردم فقط وقت خودمو تلف کردم.

    خب پس فقط تمرکز کن که یک ضربه بعدی رو بهتر بزنی. فقط ضربه پیش روت رو نگاه کن.

    وای که چقدر این فایل خوبه چقدر خفنه خدا الهی خیرتون بده

    نکته 7 : استاد میگن که : من فقط سعی می‌کنم همین امروز رو، فقط همین امروز رو به هیچ اتفاق بدی توجه نکنم و بد نکنم احساسمو و بعد فرداش دوباره همینو به خودت بگو،،، خواهید دید که چطور تمام اون اتفاق به ظاهر وحشتناک تغیر میکنه.

    نکته 8 : مریم جان : عجله کردن همانا و باختن همانا

    اینو دیگه من با همه پوست و استخونم توی این زندگی تجربه کردم، من هرجا عجله کردم یه اتفاق بدی افتاده هرجااااا، و همیشه میگم دروغ نیست که از بچگی بهمون می‌گفتن عجله کار شیطونه… واقعا هم کار شیطونه و نتیجه رو خراب می‌کنه.

    حتی اگر داره دیر میشه بزار دیر بشه، عجله کار شیطونه توی هیچ کاری، توی هیچ مسیری، برای رفتن به هیچ جایی، عجله جواب نمیده فقط کارو خراب‌تر میکنه.

    نکته 9 : احساس عدم لیاقت…

    وقتی اوضاع داره خوب و راحت پیش می‌ره، خودتو لایق اون آسانی بدون. قرار نیست که تو با زجر و سختی به موفقیت برسی، خدایی که تورو آفریده جهان رو مسخر تو کرده این جهان با اینهمه عظمتش رو رام تو کرده پس تو قرار نیست با زجر و سختی به چیزی برسی.

    درستشم همینه که تو با لذت و آرامش و به آسونی کارهاتو پیش ببری و موفق بشی.

    اگر خودتو لایق چیزی ندونی جهان اونو ازت می‌گیره، جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت می‌کنه، اگر از لطف خدا به خودت خیلی تعجب کنی و بهش شک کنی که اینقدر خوب و عالی هم نباید پیش بره،،، جهان اون نعمت‌هارو ازت می گیره چون تو خودت ارزش خودتو نمیدونی. پس این جهان تورو به سختی می‌ندازه،

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می‌گیرد جهان بر مردمان سخت کوش.

    نکته 10 : احساس قربانی شدن…

    این افکار که من باختم ولی حق من بود ک برنده بشم، ظلم شد در حقم، بی‌عداالتیه تو جامعه، بدشانسی آوردم، اینجاها همون جائیه که باید ذهنتو کنترل کنی باید بگذری از اون لحظات، نباید با خودت بحث کنی با خدا یا با طرف مقابل بحث کنی بگی من چقدر بدبختم چقدر حقم داره خورده میشه چقدر کم شانسم و‌.‌.. فقط باید بگذری از این شرایط

    در نهایت خداوند پاداششو بهت میده. بسپار به خدا اون اتفاقات رو تا خدا به موقع نشونت بده که کسی که ذهنشو کنترل کنه پاداششو از الله می‌گیره.

    نکته 11 : و اینم شادترین نکته این فایل که مریم جان بهش اشاره میکنه، شور و شوق داشتن نسبت به کاری که انجام می‌دی. لذت بردن عشق و حال کردن،،، مریم جان به توپ‌هاش میگه بچه‌ها ما یک تیم هستیم می‌خوایم لذت ببریم، می‌خوام آرزوی این توپ رو که دلش می‌خواد روی میز استاد بیفته رو برآورده کنم بچه‌ها بریم که انجامش بدیم.️ و خب با این عشقی که من به شغلم دارم من هم میتونم با خودم بگم من و چرخم و نخ و پارچه باهم توی یک تیم هستیم بریم که یک لباس محشر واسه مشتری خلق کنیم،،، حتی فقط به زبون آوردن این حرفا به آدم شور و شوق و شادی میده، روح آدم شاد میشه اصلا.

    من یک دوستی دارم که از دید من دختر خیلی خیلی موفقیه هم به لحاظ شغلی و درآمد و هم به لحاظ علمی که داره، معلم زبان آلمانیه و چهارتا زبون زنده دنیارو بلده، و از همین تدریس زبان آلمانی هم درآمد خیلی خیلی خوبی داره و الانم که در حال مهاجرت به آلمانه، همیشه با هر اتفاق خوب یا بدی که میفته میگه الان زمانش بود که این اتفاق بیفته، یه بار چندوقت پیش درخواستش از طرف آلمان ریجکت شد و ناراحت شده بود و منم توقع داشتم حداقل سه چهار روزی تو این ناراحتی بمونه و خودخوری کنه که ناحقی کردن و فلان… ولی توی اون زمان که تهران مهمون ما بود ، این آدم فقط یک روز بابت این مساله ناراحت بود فقط همون روزی که خبر ریجکت شدنش به گوشش رسید و از فرداش دقیقا همون آدم قبلی بود همون آدم با انگیزه، و وقتی داشتم باهاش حرف میزدم گفت من باید هنوز یه مدتی بمونم حتما قراره خدا آدمای جدیدی سر راهم بزاره، من با خودم برده بودمش پیش دوستام و مربی خیاطیم که مثلا روحیه‌ش عوض بشه، می‌گفت من توی این بازه زندگیم باید این آدمارو می‌دیدم و میخوام لذت ببرم از این فرصتی که هنوز قراره تو ایران باشم. دوباره رفت پیگیر شد درخواستشو داد و می‌گفت من باید خیاطی کردن تورو می‌دیدم، باید مربی تورو می‌دیدم باید با دوستای جدیدت بگو بخند می‌کردم بعد می‌رفتم.

    منی که از بیرون داشتم به حرفاش گوش می‌دادم می‌گفتم واقعا این آدم داره روی یک اتفاق بد برچسب خوب میزنه، دقیقا همون حرفی که استاد میزنه، خب این نتایج خوب توی زندگیش هم کاملا طبیعیه، درآمد خوبش، علم و آگاهیش، شخصیت آرومش

    اون آدم لذت می‌بره از زندگیش، احساس شکرگزاری داره و خداوند هم ظرفش رو بزرگتر می‌کنه، آیه قرآن : و اگر شکرگزار باشید ما شما را می‌افزاییم.

    استاد عزیزم یه معجزه الان برام اتفاق افتاد، داشتم راجب این دوستم می‌نوشتم و تو فکرش بودم، قرار بود همین امروز یکشنبه 31 اردیبهشت 1402 جوابِ درخواست دوباره این دوستم به آلمان بیاد، و همین الان که داشتم این کامنت رو می‌نوشتم و تو فکرش بودم یهو زنگ زد و گفت شمسی ویزام اومده و واسه آخر هفته بلیت به آلمانو می‌گیرم.️ وای خدایا شکرت چند خط بالاتر که بودم هنوز مشخص نبود ویزاش اومده یا نه ولی همین که بهش فکر می‌کردم و با خودم می‌گفتم این آدم نتیجه این کنترل ذهنشو می‌گیره زنگ زد و بهم این خبر خوب رو داد.

    خدایا شکرت هزاران بار شکرت️

    می‌دونم که این کامنتم خیلی طولانی شد، تقریبا نوشتنش سه روز واسه من زمان برد ولی ارزششو داشت که این فایل رو با پوست و استخونم درک کنم و درمورد ثانیه به ثانیه‌ش نظرمو بنویسم. خدایا شکرت بخاطر داشتن استاد عزیزم و مریم جانم توی زندگیم…️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2714 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر از خوندن کامنت شما انرژی گرفتم، چقدر عالی که برگشتم تا کامنت های نخونده رو بخونم و به کامنت شما رسیدم ، سپاسگزارم بابت این همه زحمتی که کشیدید و آگاهی هایی که با ما به اشتراک گذاشت

      واقعاً یکی کمال‌گرایی و یکی عجله داشتند از اون تله های خیلی وحشتناک که اصلاً نباید مثل یو یو برامون تکرار بشن و یکبار برای همیشه باید از اتفاقات درس بگیریم

      من هم تو کارم عجله کردم و جنس ها م رو با قیمت خیلی بالاتر از قیمت واقعی خریدم و با یک ضرر مالی همون اول کار در س هام رو گرفتم مثل شما که با خراب کردن سه تا لباس درساتو ن رو گرفتید،من از همه این تضاد ها ،برای روشن تر کردن مسیر موفقیت ممنونم

      واقعا باید از مسیر پیشرفت لذت برد ،کافیه بدون عجله به قول خانم شایسته با خودمون مهربون باشیم و خودمون رو فقط با دیروزمون مقایسه کنیم ،چه کسی لایق تراز ما ،فقط خودمون می‌دونیم که چقدر تلاش کردیم

      چقدر دوست شما توحیدی عمل کردند،شگفت زده شدم از این همه کنترل ذهن، وقتی که داشتم کامنت تون رو می‌خوندم ، عاشقانه منتظر بودم کارای مهاجرت شون درست شده باشه و برامون نوشته باشید ، تا ایمان م قوی تر بشه

      احسنت به شما ،چقدر فرکانس شما بالاست که چنین دوستانی کنارتون دارید ،

      سپاس از زمان ارزشمندی که صرف به اشتراک گذاشتن این آگاهی های ناب کردید

      خیلی زیاد خوشحال میشم که از موفقیت هات بنویسی

      با رغبت تمام از خوندن موفقیت های دوستانم هم خوشحال میشم هم کلی انگیزه میگیرم و امید وار تر به فرداهای خیلی عالی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهدی فاضلی گفته:
      مدت عضویت: 1809 روز

      سلام دوست عزیز

      واقعا ازتون سپاس گذارم بخاطر انرژی که گذاشتی و این کامنت فوق العاده رو گذاشتید واقعا میشه گفت که فایل استاد با این کامنت تکمیل تر شد خیلی لذت بردم.

      البته من خودم هر روز سعی میکنم این فایل رو گوش بدم و هر بار نکته های جدید و هر بار یه پاشنه آشیل از خودم پیدا میکنم البته که اقدام های عملی هم کردم و نتایجش هم داره میاد تو زندگیم.

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مهتا گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام به دوستان و استاد عباسمنش عزیزم

    الان که دارم اینو براتون مینویسم بسیار ذوق دارم چون نتیجه تغییر باور و نگه داشتن حس خوب رو برای بار چندم به وضوح دیدم

    من 17 سالمه و به تازگی از پایه یازدهم میرم به دوازدهم و کنکور و …

    توی یکی از مدارس برتر درس میخونم و حتی قبول شدن تو این مدرسه رو هم سال پیش به طرز معجزه اسایی جذب کردم

    من توی امتحانات معمولا رتبه 15 یا 13 کلاسی بودم که برای بدست اوردن این رتبه تلاش زیادی میکردم اما هیچ وقت راضی نبودم

    آخرای خرداد بود که آزمونی گرفته شد و من به دلیل استرس و اضطرابی که داشتم این ازمون رو به شدت بد دادم و حتی انقدر حالم بد بود که بعدش رفتم بیمارستان و رتبه آخر کلاس رو کسب کردم و بعدش من موندم و یه حس ناتوانی و ناامیدی و کلی حس های بد دیگه

    حتی از مدرسه تماس گرفتن و پیش مشاور تحصیلی که رفتم گفت زیاد از نتایجت هم در طول سال و هم این ازمون آخر راضی نیستم

    و این یه حس بد و تحقیر به من داد

    دوباره با کلی استرس خودم رو جمع و جور کردم و شروع کردم کمی درس خوندم و تست زدم تا برای امتحان 16 تیر یعنی همین امروز آماده بشم

    و هر روز من استرس داشتم و میتونم بگم چیزی که واقعا اهمیت انچنانی تو زندگی من نداشت منو از حس خوب محروم کرده بود

    اینو هم بگم که اون چند هفته من سعی کردم احساس لیاقت رتبه برتر بودن تو خودم به وجود بیارم پس صدام رو ضبط کردم و روزی چند بار گوش میدادم

    یه هفته مونده به امتحان نا امید شدم و اصلا درس نخوندم…

    شد روز آخر

    روز آخر به صورت اتفاقی یکی از فایل های رایگان شما که اسمش درس های زندگی از یک بازی بود رو گوش دادم

    دیدم که درباره کنترل ذهن میگید و متوجه شدم که چقدر اهمیت داره و من چقدر غافل بودم

    سعی کردم ذهنم رو کنترل کنم و دوباره رفتم سراغ درس خوندن

    اون فایل رو من کامل گوش دادم و بعد فایل گفت و گو شما و استاد عرشیانفر رو که درباره حس خوب بود رو گوش دادم و چقدرررررر کمک کرد

    منی که به شدت برای یه امتحانی که نتیجه اش هیچ تاثیری نمیذاشت تو زندگیم ولی این باور ایجاد شده بود که اگه نمیتونی این امتحانا رو خوب بدی پس کنکور رو خوب نمیدی بعد به دلیل باور به اینکه کنکور سرنوشتت رو تعیین میکنه و تو اگه کنکور رو بد بدی بدبخت میشی این ازمون به شدت برام مهم شده بود

    من متوجه شدم که حس خوب مهمه و برای بدست اوردن آرامش شروع کردم شکرگزاری برای چیزایی که دارم و هم حسم خوب شد و آرامش گرفتم

    و همه اینا یه روزه شد!

    سر جلسه ازمون یه حرفتون برام تکرار میشد

    میگفتین که توی بازی پینگ پونگ وقتایی که عقب هستین اینو میگید که فقط این یه ضربه مهمه و تمرکزم رو میذارم رو این و مهم نی چقدر عقبم

    من از این استفاده کردم و سر ازمون همش میگفتم همین این یه سوال مهمه فقط کافیه همین یدونه رو خوب بزنم

    و استاد من جزو نفرات برتر کلاس شدم

    از رتبه آخر که 25 بود رسیدم به نفر 6 ام

    و از رتبه کشوری که 175 بود رسیدم به رتبه 80

    زیاد و آنچنان تلاش فیزیکی نکردم…

    1 درصد تلاش فیزیکی که درس خوندن بود رو انجام دادم و بقیه کار رو ذهن کرد…

    خدایاشکرت که همچین احساس عالی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت