ما به اندازه ای که می توانم ذهن خود را کنترل کنیم، می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم.
یکی از موضوعاتی که نقش کنترل ذهن را خیلی شفاف به ما نشان داده است، بازی پینگ پونگ است.
در خلال بازی پینگ پونگ، ما به وضوح می بینیم که اگر بتوانیم ذهن خود را در بازی کنترل کنیم، اتفاقات در بازی به نفع ما پیش می رود و اگر از عهده ی کنترل ذهن بر نیاییم، در هر صورت اوضاع سخت پیش می رود.
به عنوان مثال، حین بازی اتفاقی رخ می داد و مرا عصبان یا ناراحت می کرد. به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج می شد، می دیدم که به طرز عجیبی مهارت هایم مثل قبل جواب نمی دهد و امتیازها را از دست می دهم.
حتی می دیدم هرچه احساس من بدتر می شد، به طرز عجیبی جهان اتفاقاتی را رقم می زد که ناراحتی ام را بیشتر کند:
مثلا توپ حریف من به تور می خورد و به نحوی در زمین من می افتاد که دفع آن غیر ممکن می شد.
یا ضربه های که همیشه نقطه برتری من حساب می شد به طرز عجیبی خارج از میز زده می شد و امتیاز به حریف من داده می شد
یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می داد. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بد داشتم، جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می داد.
بازی پینگ پونگ – در لحظه – قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد را در سریعترین و دقیق ترین حالت ممکن به ما نشان داد و به ما کمک کرده تا نقش حیاتی عمل به این قاون را در زندگی خود جدی بگیریم.
این بازی ما را به شهود رساند که کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است.
ما نتیجه ی مستقیم احساسات خود را در حین بازی تجربه کرده ایم. بعنوان مثال اگر به خاطر کنترل ذهن، من احساس خود را خوب نگه می داشتم، فارغ از اینکه چقدر بازی به ضرر من بود و چقدر امتیازهایم کم بود، در نهایت اوضاع به نفع من تمام می شد. برعکس وقتی کنترل ذهن ندارشتم، نمی توانستم از مهارت هایم در بازی بهره ببرم.
پیام این فایل این است که:
وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکن. بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد خودت را در کنترل ذهن انجام دهی و خواهی دید که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند.
اگر در شرایط به ظاهری بد، بتوانی ذهن خود را کنترل کنی، مثلا بگویی من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنی روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خود را خوب نگه داری،
هم خواهی دید که چطور به طرز معجزه وار شرایط به نفع شما تغییر می کند.
برای بهره برداری از درس های این فایل، درباره این دو مورد در بخش نظرات بنویس:
مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:
در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتید را از دست بدهید.
بنویسید که چه افکاری در ذهن تان آمد و چه افکاری به شما احساس عدم لیاقت داد
به عنوان مثال:
رابطه ی عاطقی شما به طرز جادویی خوب پیش می رفت و این فکر در ناخودآگاه شما شروع به چرخش کرد که:
من آنقدر ها لیاقت ندارم که این حد از عشق را در رابطه ام تجربه کنم؛
یا من آنقدر ها لایق نیستم که اینقدر در حق من خوبی باشد؛
یا احساس گناه کنی که “وقتی خانواده من یا خواهر من رابطه ی خوبی ندارد، این ناجوانمردانه است که من اینقدر از رابطه ام لذت ببرم؛
سپس به محض شروع این افکار و ادامه یافتن آنها، رابطه شما به طرز عجیبی با مشکل مواجه شد…
یا درباره موضوعات مالی، فروش شما عالی شده، درآمد شما زیاد شده، پول ساختن برایت راحت تر شده، سپس افکاری به ذهن شما آمده که شما را به احساس عدم لیاقت درباره دریافت این نعمت ها رسانده که:
آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛
وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …
سپس دیدی که با ادامه ی این افکار، نه تنها جریان پول در زندگی ات کم و کمتر شده، حتی قطع هم شده است.
این تجربیات را بنویس تا همه ما درسهای این قانون را بگیریم که:
در چنین لحظاتی باید بتوانیم این نجواها را کنترل کنیم. و گرنه اگر این فکر و فرکانس ادامه پیدا کند ،این جنس از فرکانس نه تنها مانع ورود نعمت ها می شود بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ات را نیز از تو می گیرد.
مورد دوم:احساس قربانی شدن
احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست. یعنی هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم و همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.
زیرا این احساس مخرب، به سرعت رشد می کند و تبدیل می شود به خشم نفزت کینه افسردگی و…
به این شکل اوضاع را بدتر و بدتر می کند و شما بدون اینکه آگاه باشی، با ماندن در این احساس به خودت ظلم می کنی و مانع ورود نعمت ها به زندگی ات می شوی.
برای درک رابطه میان “احساس قربانی شدن” و “بسته شدن جریان نعمت ها به زندگی”، در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس قربانی شدن باعث شد شرایط به گونه ای پیش برود که باز هم بیشتر احساس قربانی شدن داشته باشی.
تجربیاتی را به یاد بیاور که احساس کردی قربانی شرایطی شده ای یا در حق شما بی عدالتی شده است. مثلا در موضوعاتی مثل رابطه عاطفی یا درآمد یا کسب و کار، شما سمت خودت را خوب انجام دادی، اما اتفاقاتی رخ داده و ظاهرش این بوده که در حق شما بی انصافی شده است.
مثلا با اینکه شما به خوبی کسب و کار خود را مدیریت کرده ای، ناگاهان لایحه ای تصویب شده که جلوی صادرات شما را گرفته است یا هر مثال دیگری که باعث شده بعد از آن اتفاق به ظاهر ناجالب، افکار منفی شروع به رشد کرده و شما را به این احساس رسانده که در حق من بی عدالتی شده است؛
یا من هرچقدر هم خوب عمل کنم، عوامل بیرونی باعث می شود به حقم نرسم و …
در یک کلام، درباره تجربیاتی بنویس که در احساس قربانی شدن گیر افتاده اید و بدون اینکه متوجه موضوع باشید، به خاطر ماندن در این احساس، اتفاقات ناجالب بیشتری را وارد زندگی خود کرده اید.
بنویسید این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟
بنویس در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد.
و چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟
نوشتن درباره این موضوع به شما کمک می کند تا رابطه بین “احساس قربانی شدن” و “اتفاقات ناخواسته ای که زنجیره وار رخ می دهد” را درک کنی و بفهمی تمام بلاهایی که فکر می کردی عواملی بیرون از شما برایت رقم زده را، چطور خودت با ماندن در احساس قربانی شدن رقم زده ای. چون نتوانستی در این شرایط ذهن خود را کنترل کنی و جلوی ادامه ی این افکار رو بگیری.
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، سریعتر می توانی در این مواقع، از رشد افکار منفی خودداری کنی
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، راحت تر می توانی این احساس مخرب را با این افکار منفی تغذیه نکنی.
منتظر خواندن تجربیات شما و درس هایی که از این تجربیات گرفته اید، هستیم.
منابع بیشتر:
توجهاین فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلاممممممم به آگاه ترین استاد دنیااااااا امیدوارم عالییییییییی باشین
توی این فایل ناب به دوتا قانون فوقالعاده مهم اشاره کردین استاد جانم اینکه :
احساس خوب = اتفاقات خوب
کنترل ذهن = کنترل زندگی
این دوتا بزرگترین قانون کیهان هست و بقیه قوانین زیر مجموعش هستن که استاد جانم خودتون توی کتاب رویاهایی که رویا نیستند گفتین
وقتی که ما ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم دیگه همش دنبال چیزایی میگردیم که احساسمون رو خوب کنه و از چیزایی که احساسمون رو بد میکنه اعراض میکنیم وقتی ورودی ذهنمون رو کنترل کنیم دیگه هر حرفی نمیشنویم هر فیلمی رو نگاه نمیکنیم هر آهنگی رو گوش نمیدیم هر متنی رو نمیخونیم چون میدونیم که ما با ورودی هایی که به ذهنمون میدیم باورهامون درست میشن چون میدونیم وقتی ما ورودی های ذهنمون کنترل کنیم یعنی داریم زندگی مون رو کنترل میکنیم
من از وقتی که هدایت شدم و با قوانین بی عیب و نقص خداوندم آشنا شدم روزی نشده که حالم بد بشه چون خداوندم رو دارم حداقل من یادم نمیاد که احساسم بد بشه که اگرم شده باشه زیر یک دقیقه خوب شده چون خداوندم من رو آروم میکنه
واقعا استاد جانم بهترین کار همینه که بصورت جدا جدا نگاه کنیم چون واقعا دیدن زیبایی ها حواسم آدم رو پرت میکنه
مریم جان عزیزم من هم دقیقا برای این توی سایت کامنت میزارم که اون نکات فوقالعاده ای که توی فایل گفته شده رو یادم بمونه و بارها بارها کامنت خودم رو میخونم و واقعا بعضی وقتا شگفت زده میشم میگم که اینو من نوشتم؟ به به چه چیزی نوشتم البته که من فقط نویسنده هستم وگرنه خداوندم میگه هو من مینوسم
خیلیییییی بازی پینگ پونگ لذت بخشه خیلیی من هم تاحالا بازیش کردم و کلیییی لذت بردم برای من بازی والیبال هم خیلی لذت بخشه
ما باید توی هرشرایطی لذت ببریم و سعی کنیم که احساس خوبمون رو خراب نکنیم چرا؟ چون
احساس خوب = اتفاقات خوب هست
حتی ما باید باور هایی برای خودمون بسازیم که به ما احساس خوبی بده باور های قدرتمند کننده که به ما احساس قدرت بده
میخواییم بازی رو بازی کنیم برای اینکه لذت ببریم
یعنی ما همیشه باید باور داشته باشیم که برنده هستیم ولی اگر یه بارم توی بازی باختیم اشکالی نداره تجربه کسب میکنیم و همچنین لذت میبریم حتی اگه باختیم و مهم هدف بازیه
که هدف بازی لذت بردنه هدف بازی تجربه کسب کردنه
مریم جانم منم بااینکه بلد نیستم ولی بازی میکنم و خیلییییییی یاد گرفتم و الان بهتر شدم و بهترم میشم من حتی اگرم چیزی رو بلد نباشم میدونم که به راحتی یاد میگیرم چون دیگران تونستن یاد بگیرن پس من هم میتونم
آدمی که ادامه بده حتی اگر یه چیزیو اصلاهم بلد نباشه توش موفق میشه
ادامه دادن توصیف نشدنی مهمه حتی ما باید درمورد قوانین هم ادامه بدیم نه اینکه برسیم به یه جایی بگیم خوب دیگه من توی این عالی شدم بسه دیگه نه برای هیچ چیزی هیچ محدودیتی وجود نداره ما تا آخر عمرمون تا لحظه مرگمون باید روی باور هامون کار کنیم تا ریشه این باور های خالص رو محکم تر کنیم تا نزاریم علف های هرز رشد کنن
یعنی خیلی جاها استعداد مهم نیست علاقه مهمه ، ادامه دادن مهمه ، استمرار مهمه
خیلی ها میگن نه من استعداد این کار رو ندارم علاقه دارم بهشا ولی استعدادشو ندارم در صورتی که همچین چیزی مهم نیست منظورم اینکه تو اگر استعداد نداری مهم نیست علاقه که داری؟ تو با علاقه برو جلو ادامه بده توش استعدادم پیدا میکنی
من هم حرفه ای نیستم ولی خیلی خوب بازی میکنم و چقدررررر لذت میبرم چون شورو شوق بازی کردن رو دارم
یعنی پیشرفت ، پیشرفته هرچقدرم که کوچیک باشه
یعنی که استاد داره تحسین میکنه داره به ویژگی های خوب توجه میکنه داره به زیبایی ها توجه میکنه واونو بیشترو بیشتر جذب میکنه
مریم جانم و استاد عزیزم من هم دنبال بهتر کردن خودم ، باورهام ، عملکردهام هستم و میدونم هرچقدر که بهتر بشم از اون بهترم هست چون هیچ محدودیتی برای رشد وجود نداره
و ما باید درمورد هرچیزی این سوال از خودمون بپرسیم که :
چطور از این بهتر؟
الان من ماه 7 توی دفترم نوشتم که (خب اون موقع شروع مدرسه ها بود) من از اول سال تحصیلی تا آخرش کلییییی تغییر میکنم و آخرش قابل مقایسه با اول سال نیستم
و الان که دیگه مدرسه ها تموم شده استاد جانم من به معنای واقعیییی قابل مقایسه با اول سال تحصیلی نیستممممم یعنی فوقالعاده تغییر کردم و از اون موقع کلییییییییی بهتر شدم یعنی توصیف نشدنی بهتر شدم
تحسین کردن موفقیت دیگران یعنی اینکه ما داریم به اون موفقیت به اون زیبایی توجه میکنیم و فرکانسش رو میفرستیم و خب اون رو به سمت خودمون جذب میکنیم
انکار کردن موفقیت دیگران یعنی اینکه ما داریم حسودی میکنیم و حسودی کردن یعنی دور کردن خودمون از خواسته هامون
واقعا مریم جانم اون کسانی که موفقیت های دیگران رو انکار میکنن و میگن شانسی بود تصادفی بود اتفاقی بود به نظر من ادم های احمق و پوچی هستن که هیچی از قوانین بی عیب و نقص خداوندم رو درک نکردن چون اگر درک کرده بودن میدونستن که:
همههههههه چیز برا اساس قوانین هست و هیچ چیزی شانسی نیست
اگر استاد عزیزم اون توپ روی توی زمین شما خوابونده بخاطر مهارتی که در طول بازی کردن به دست آورده بوده نه شانسی چیزی که وجود نداره
سرزنش کردن خودمون هم کار کاملا اشتباهیه یعنی ما هیچوقت نباید خودمون رو سرزنش کنیم چرا؟ چون ما با سرزنش کردن خودمون داریم خودمون رو به عقب هل میدیم چشامون روی تمام اون موفقیت هایی که به دست آوردیم میبندیم و به خاطر اون اشتباهی که کردیم خودمون رو سرزنش میکنیم و این کار کاملا اشتباس و باعث میشه ما احساسمون بد بشه و خب
احساس بد = اتفاقات بد
ذهن که از کنترل خارج بشه نتایج هم خراب میشن
ذهن تاثیر میزاره روی پیشرفت ما
توانایی های ما تغییر نمیکنه ولی اگر توی کاری نتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم نتایج هم خوب پیش نمیره
اگر ما بزاریم نتیجه احساسمون رو بد کنه 100در100 بازی رو باختیم
ولی اگر به نتیجه توجه نکنیم و فقط به ضربه بعدی توجه کنیم به اینکه اون رو بهتر بزنیم میتوینم اون بازی ببریم این قانون بدون تغییره خداوندم هست
ما توی هرشرایطی که هستیم نباید فقط به ظاهر شرایط نگاه کنیم سعی کنیم توی اون لحظه بهترین خودمون و ارائه بدیم فارق از اینکه ظاهر قضیه چیه
با احساس خوب ادامه بدیم
مثلا استاد توی همین قضیه ی اعتراضات من اومدم توی اون شرایط ذهنمو کنترل کردم و برای من هیچ چیز بدی رخ نداد و توی اون زمان همه چی داشت برای من خوب پیش میرفت همه چی
مریم جانم چون عجله کردن کار شیطانهو پاداش نزد صابران است
یعنی نیازی نیست که ما عجله کنیم چون همه چی در زمان معین خودش اتفاق میوفته مثلا نیازی نیست که برای رسیدن به اون هدف یا خواسته عجله کنیم چرا؟ چون در زمان معین خودش اتفاق میوفته و ما باید صبر داشته باشیم چون خداوندم توی قرآن گفته که پاداش نزد صابران است
ما توی هرحالتی که هستیم اگر بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم میتونیم زندگیمون رو کنترل کنیم
این قانون بدون تغییره خداونده
این افکار توسط نجوای شیطانی زینت داده شده چون ما میدونیم که هرچیزی باید توی ساده ترین حالت ممکنش اتفاق بیفته و ما لایق بهترین ها هستیم و باید به این باور داشته باشیم که لایق بهترین ها هستیم
همچنین من هیچوقت برای هیچ کسی دل سوزی نمیکنم چون از دلسوزی کردن بدم میاد چون میدونم دلسوزی کردن فرکانس خوبی نداره همچنین هیچوقت هیچ کاری نمیکنم که دیگران بخوام برام دلسوزی کنن یعنی جلب توجه نمیکنم از چیزی که ضعیفم میکنه
ما میدونم که هرمسیر سختی مسیر اشتباهیه یعنی اگر یه نفر از یه مسیر سخت به جایی رسیده از مسیر اشتباهی رفته چرا؟ چون همه چیز سادس قوانین خداوند سادس
من این متن رو گذاشتم روی بکگراند گوشیم تا همیشه ببینمش
هر مسیر سختی مسیر اشتباهیه
برای به دست آوردن گنج نیازی به رنج نیست
اون کسی که میگه پول درآوردن سخته یعنی هیچی از قوانین نفهمیده یعنی نفهمیده که ثروت ساختن بستگی داره به باور های ما
به نظر من ما با کار کردن ثروت مند نمیشیم ما با باورهامون ثروت مند میشیم ثروت میسازیم
ما نباید احساس قربانی شدن داشته باشیم
و همچنین باید بدونیم که همه چی در زمان معین خودش اتفاق میوفته
اون لحظه ای که احساس قربانی شدن داریم وقتی بتونیم ذهن مون رو کنترل کنیم همه چی به نفع ما میشه همه چی ولی زمانی که ذهنمون رو کنترل کنیم
توی این جهان فوقالعاده همههههههه چیز بر طبق قوانینه همه چیز
واقعا داشتن شور وشوق درمورد هرچیزی مهمه
من الان خودم انقدر برای یاد گرفتن والیبال شوروشوق دارم که با اینکه مدتی کمیه ولی خیلییییی بهتر شدم خیلی یاد گرفتم
ما باید لذت ببریم از هرکاری که داریم انجام میدیم
فارق از اینکه نتیجه چیه
خداوند من رو آسون کرده برای آسونی ها
واقعا در لحظه زندگی کردن خیلی مهمه اینکه تو از لحظه به لحظه زندگیت لذت ببری
استاد جان من هرروز صبح بلند میشم صبحم رو با بهترین فرکانس شروع میکنم شکرگزاری
هرروز میگم شکرت خداوندم که یه روز دیگه بلند شدم بعد که بلند میشم یه درخت فوقالعاده روبه روی چشمامه که سبزه و میگم خدایااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت برای این همهههههههه زیباییییییییی
مؤمنین کسانی هستن که در لحظه زندگی میکنن نه غمی دارن و نه ترسی
در لحظه زندگی کردن یعنی خوشبختی رو تجربه میکنیم
استاد جانم اینها فقط حرفهای قشنگ نیست واقعیت زندگی هست
واقعا مریم جانم واقعااااااا لذت بردن از چیزای کوچیک خیلیییییی خیلیییییی لذت بخشه خیلیییییییی توصیف نشدنیییییییی اصلا
مثلا وقتی دارم والیبال تمرین میکنم اونقدری لذت میبرم و غرقش میشم که اصلا نمیفهمم ساعت چطوری میگذره
استاد من و مریم جانم چقدررررر قشنگ حرف میزنین و چقدرررررررررر قشنگ عمل میکنین
مثلا همین گوش دادن به فایل های شما لذت بخش ترین و فوقالعاده ترین کار دنیاس دنیااااااا
و همچنین ما میدونیم که بین ما و خواسته هامون یه فضای فرکانسی وجود داره که اون فضای فرکانسی با احساس خوب پر میشه با لذت بردن از هرچیزی که درحال حاضر داریم
ما وقتی نتونیم از چیزایی که الان داریم لذت ببریم نعمت های بزرگ تر به ما داده نمیشود
این قانون بدون تغییره خداونده
استاد جانم من از چیزایی که لذت میبرم خیلی زیادن توصیف نشدنی ولی چنتاشو میگیم
دیدن طلوع و غروب خورشید دیدن اون رنگ قشنگشونننننن
دیدن دریا با اون همه عظمت و بزرگیش
دیدن ماسه های دریا که انقدررررررر خوشگلن
دیدن اون ابرهای پشمکی توی آسمون
باریدن بارون
خوردن یه غذای خوشمزه
حمام کردن
والیبال بازی کردن
پینگ پونگ بازی کردن
گوش دادن به فایل های شما
خرید کردن
انجام دادن کارهای روزانم
یه سری گل های کوچیک هست توی شهرک ما که توصیف نشدنی زیباس یعنی توصیف نشدنی از دیدنشون لذت میبرم
دیدن اندام فوقالعاده ای که دارم
دیدن صورت صافی که دارم
دیدن اون پروانه ای فوقالعاده که توصیف نشدنی زیبان
دیدن یه فیلم زیبا
گوش دادن یه آهنگ فوقالعاده
دیدن اون آسمون آبی
خریدن گل
خریدن شکلات
خریدن وسایل فانتزی
شنیدن صدای پرنده های توصیف نشدنیییییییی زیبا
و……..
درنهایت اینکه خداوندم من رو هدایت کرد تا توی این جمع باشم تا شما رو داشته باشم استاد جانم تا انقدرررررررررررررررررررررررررر خوشبخت باشم واقعا من از خوشحالی برای این بارها و بارها به پهنای صورت اشک ریختم و چقدر بهم چسبیده
من ام از خداوندم به خاطر حضور شما استاد جانم و مریم عزیزمممممم توصیف نشدنیییییییی سپاس گزارم توصیف نشدنیییییییییییییییییییییی
استاد جانم تشنه ی حرفتون هستم و هرچقدررررررررر هم بشنوم سیر نمیشم عاشقانه دوستون دارم اونقدری که توصیف نمیشهههههههههه
واقعا یه بازی چقدرررررررررررررررررررررر میتونه درس داشته باشه برای ما
یبار من داشتم کنترل تلویزیون مون رو تمیز میکردم بعد استاد جانم کلیییی اشغال ازش بیرون اومد بعد من پیش خودم گفتم که ببین آدم وقتی هدایت میشه و این اشغال رو از وجودش بیرون میریزه چقدرررررررررر لذت بخشه
دوست تون دارمممممممممممممم
به نام خداوندی که من را انسان آفرید
سلام اندیشه عزیزم امیدوارم هرجا که هستی حال دلت عالی باشه
اندیشه جون شما به جز اینکه حرفاتون قشنگه ،قشنگ هم عمل میکنین و هرسری که کامنتتون رو میخونم بهتر از سری قبل شده الان این کامنتتون عالیییییییی بود و سری بعد قطعا از این عالی تر خواهد بود
خواستم ازتون تشکر کنم بابت ای کامت فوقالعاده
عاشقتونمممممممممممممممم