درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
    104MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

232 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا ج گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    سلام به استاد عزیزم 

    ذهن تمایل  داره به همون شیوه ای که قبلا عمل میکره عمل کنه و باید ذهنمون مثبت بین کنیم و یواش بواش این اتقفاق می افته

    ما درس سخت یا درس اسون نداریم بلکه این دیدگاه ماست که یه درسی برامون شخت یا اسون میکنه

    ما بع این شکل اتفاقات توی ذهنمون خلق میکنیم

    در مورد درس ریاضی واقلا همین طوره استاد.  من فکر میکردم  و میکنم که سخته و اولا سمتش نمیرفتم و اگر میرفتم این ذهنیت داشتم ‌که وای این سخته و مو به مو هر چی استاد میگه باید دقت کنی و یاد بگیری تا بتونی سوالا جواب بدی و این کار سخت بود که با این دقت بخوام اموزش ببینم، همینطور به دلیل این دیدگاه کلا توجه نمیکردیم و حوصله درس ریاضی نداشتبم و به طبع سوالی هم نمیتونستبم حل کنیم و این دوباره تایید میکرد  ببین نتو نستی حلش کنی پس سخته

    یه بار یادمه صبح خیلی زود بیدار شدم و کتاب و جزوه باز کردم و یواش یواش شروع کردم خط به خط خوندن و تمرین های کتاب حل کردن و رفتم مدرسه و امتحان ریاضی دادم و نمره ام برای اولین بار شد 19 که اون کسر یه نمره هم واقعا یه اشتباه جزیی در جمع و تفریق بود و من تو نستم سوالا جواب بدم ولی ذهن من رفت سمت اون یه اشتباه و ناراحت بودم 

    درسی که پبش خودت میگی بابا این که کتری نداره چیزی نداره یه ساهته میخونمش دقیقا همون درس خیلی راحت براش وقت میزاری خیلی با سرعت پیش میری و وقتی که براش میزاری لذت بخشه

    ولی درسی که تو ذهنت حسابی کار داره و مطمئن نیستی قراره باهاش چیکار کنی و عزا براش میگیری دقیقا همون ذهنیت منفی کاری میکنه که اولا سمتش نری اصلا

    یاد یه فایل از شما افتادم  به اسم مصاحبه با مهندسی شعبانعلی راجب قانون جذب که دقیقا این مثال اومد که  کسی که ذهنیت داره که در جامعه ای از دزدها زندگی میکنه  ناخوداکاه کیفش محکم میگیره و با احتیاط راه میره و یه جوری به دزده میفهمونه که اهااای من یه چیز مهم توی کیفم دارم و اینطوری احتمال دزدیده شدن کیفش بیشتره.  ذهنیت ما جوری رفتارهای مارو شکل میده که نتیجه اون رفتار ما ذهنیت مارو تایید کنه

    تو مدرسه یادمه که با اینکه جزو دانش امورای خوب و نمره بالا یودم ولی نسبت به کسی که همیشه 20 میگرفت مقاومت خاصی داشتم و به  خاطر خلا درونی ام ازش دوری میکردم و احتمالا رقتارهای نامناسبی داشنم کا متوجه اش نشدم و اون همکلاسی هم از من فاصله میگرفت و روزهای اخر سال نهم راهنمایی یادمه که بعد سه سال همکلاسی بودن با یا شاگرد نمره کامل تازه داشتم از

    خودم میپرسیدم چرا من فکر میکرد این ادم نفرت انگیزه؟ اون قدری واقعا شخصیت بدی نداره و چون به این ددیگاه اشنا نبودم جوابی نداشنم و اقدامی نکردم

    در مورد بینایی ام خیلی جاها  کسی چیزی بهم میخواد نشون بده این ذهنیت دارم که من که نمیبینمش پس کلا توجه نمیکنم و الکی میگم دیدم ، یا حتی خودم به جای دور نگاه نمیکنم چون میدونم نمیبینمش

    مندبه طور کلی در حال حاضر چه ذهنیت مثبت و منفی دارم؟

    اینکه زهرا یه برنامه ی درسی که میچینه عمل نمیکنه یعنی وقتی میخوام ب نامه بنویسم رو کاغذ دیگه نمینویسم چون میگم چه فایده بنویسی که هم عمل نمیکنی و این ذهنیت از هراران نوشته ای که عملی نشدن میاد

    این ذهنیت دارم که کنکورسخته زمانم کمه درسام سختن و خودم هم ادم تنبل و اهمال کاری هستم و انتظار شکست دارم و شکست هم خوردم

    انتظار دارم چون عید خونه شلوغ پلوغه پس سخت بهم بگذره و واقعا خسته میشم ولی امسال این یکی دو روزم احساس میگنم راحت تر از سال های قبل داره پیش میره و با خودم دارم اجازه میدم یکم راحت بگیرم و لذت ببرم

    نسبت به پسرا از طرف خانواده  و جامعه این ذهنیت دارم که نباید رو بدی چون ازت سو استفاده میکنن. و اگه رابطه صمیمی بشه نثل یه اتو برای بردن ابروت ازش استفاده میکنن ، اینو از جایی متوجه شدم که خیلی سرد برخورد میکنم و اصلا وارد مکالمه نمیشم و اگه یکی صمیمی برخورد کنه من قکر نیکنم منظور بدی داره پس یا میزنم تو برجکش یا محل نمیدم ( و در ادامه چرخه برانگیختگی رفتار طرف مقابل بر اساس رفتار نشات گرفته از ذهنیت من )

    ذهنیت مثبت

    همونجوری که من تو خیابون چشم نمیچرخونم دنیال اشنا ها که ببینم 0یکاد میکنن و بعدا حرف ازش در بیارم ، این ذهنیت دارم که بابا کی منو می بینه و اصلا فکر نمیکنم که کسی منو ببینه و راجت میرم بیرون و هرجایی که بخوام میرم ، نتیجه این شده که واقعا خیلی حیلی کم با اشنایی زیرون برخورد میکنم و شاید چند بار به گکشم رسیده باشه که کسی فضولی منو پیش خانواده ام بکنه  و احساس ارامش دارم  و چون انتظار دارم که این اتفاق رخ نده پس رخ نداده

    جالبه که انتظارات منفی به نظر میرسه خیلی بیشترن و راحت هم به ذهنم میان که بنویسم ولی انتظارات مثبت فقط یکی به ذهنم اومد که بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 499 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾

    و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت‏ سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمى ‏شنوند] (45)

    وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿46﴾

    و هیچ نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (46)

    خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر و توحیدی

    استاد بینهایت سپاسگزارم از خداوند و آموزشهای شما و هدایت های ناب الهی در وجود نازنینت که کلامت وحی منزل است و ما را بر هدایت و نشانه های الهی واضح کردین .

    خدایا شکرت

    امروز یک روز فوق العاده عالی بود برام استاد

    اول اینکه دیروز بعد از ظهر که یه چرت پنج دقیقه ای زدم تو خواب یه جمله بهم گفته شد و من با صدای بچه ها از خواب پریدم و فقط دوکلمه راه راست یادم موند .یه جمله ای داشت بهم گفته میشد که من فقط راه راست یادم موند و شب این فایل بینظییییر اومد رو بنر سایت و دیگه به این وضوح رسیدم که این آگاهی ها برای منننه

    خدا یا شکرررررررررت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان.

    استاد امروز بلطف خداوند یه روز عالی برام ساخته شد .چون من شب فقط چند دقیقه از فایل را گوش دادم و دیگه نتونستم مهمون اومد و با اینکه با وجود دوره بینظییییر هم جهت با جریان خداوند و فایل قسمت اول

    دارم ذهنیتم را مثبت تر میکنم و فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را هر روز میبینم

    امروز هدایت شدم به مرکز استان سفر یه روزه و پر از زیبایی و حال خوب و نعمت و ثروت و فراوانی

    دیروز کامنت نشانه روزم را نوشتم که سفر به دور آمریکا بود گفتم دوست دارم این سفر یه روزه رو برم و تجربه های عالی کسب کنم

    و بلطف خداوند امروز هدایت شدیم و رفتیم و همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط بودیم

    استاد صبح زود باید حرکت میکردیم چون همسرم باید ماشین را برای سرویس اولیه تحویل میداد و نوبت امروز داده بودند و باران رحمت الهی چنان شدید بود که من فقط لذت می‌بردم و چنان فرکانس قوی داشتم تا مثله شما و مریم نازنینم در مسافرت ها و باران های شدید آمریکا در جاده بودین که این فرصت را تجربه کنم.همسرم اولش گفت بارونه و هوا سرده اگه دوست نداری نمیخوا بیای من که واقعاً مشتاق بودم برای رفتن

    از خدا نشانه خواستم و دیدم بچه ها بدون اینکه من صداطون بزنم خودشون زود از خواب بیدار شدن و آماده شدن و منم وقتی دیدم بچه ها خودشون بیدارن و حاضر شدن نشانه واضح بود از طرف خدا وند که ما این سفر را برویم

    استاد حرکت کردیم به امید خداوند و در مغازه دونه به مرغها دادیم و زیر باران رحمت الهی وشدید با لذت و شادی و حال خوب رسیدیم به مرکز استان 80کیلومتر و ماشین را همسرم تحویل داد و اسنپ گرفتیم و رفتیم مرکز شهر برای دیدن زیبایی ها و مکانهای تفریحی

    قلعه مد نظر بچه ها بود بخاطر شهادت تعطیل شده بود

    رفتیم دریاچه و اونجا کلی پیاده روی کردیم و حس و حال عالی و بینظییییر

    و از ساعت 10تا نزدیک 2بعد از ظهر ما پیاده روی کردیم تو مرکز استان و کلی زیبایی دیدیم و خنده و شادی و لذت و انسان‌ها ی عالی و مودب .نعمت و ثروت و فراوانی و تنوع اجناس و خرید های مردم و مسافران یه حس و حال عالی بود برام و خاطرات خوب خودم از گذشته ام که مجرد بودم و به مرکز استان برای خرید می‌رفتیم کلی لذت بردم.

    و اول صبح که هوا سرد و بارون شدید بود و همینکه ما رفتیم به سمت زیبایی ها هوا بشدت عالی و بهاری شد جوری که ما فقط پیاده روی کردیم چند ساعت و لذت بردیم

    وقت ناهار همسرم گفت که من قبلا اومدم اینجا یه کبابی عالی داره بریم اونجا

    من تو دلم گفتم حالا یه جا دیگه هم باشه خوبه

    مهم کیفیت گوشته که اکثراً گوشت گوسفندی رو چرخ میکنند و آماده کباب

    رسیدیم به کبابی مد نظر همسرم بسته بود

    هدایت شدیم به یه کبابی دیگه که هم فضای خوبی داشت و هم کیفیت کبابش عالی بود

    و بعد دوباره پیاده روی اومدیم به سمت یه پارک زیبا که نمایشگاه زده بودند و کلی از دیدن زیبایی ها و فراوانی های اونجا لذت بردیم و از دفتر نمایندگی با همسرم تماس گرفتند که ماشین اماده است ایشون رفت سمت ماشین و ما هم داخل پارک موندیم و کلی لذت بردیم و

    صبح همسرم گفت که بریم بام

    یه ارتفاع زیبا و تفریحی و بینظییییر است

    منو بچه ها همینطور که تو پارک قدم می‌زدیم

    هدایت شدیم به تابلویی که آدرس بام روش زده بود

    با بچه‌ها مسیر را پیاده روی میرفتم که همسرم هم تماس گرفت و خداوند به آسانی هدایتمون کرد به سمت بام

    و استاد من فقط قدم به قدم در اون زیبایی ها فقط شما و مکانهایی که رفته بودین جلو چشمم بود بخدا قشنگ بهشت و زیبایی ها ش رو می‌دیدم و شکر گذاری و لبخند همواره با من همراه بود

    و رفتیم ارتفاع

    دقیقا مثله ورود شما به استیت پارک ها و اون ورودی اول هر پارک که یه اطلاعات زیبایی از اون منطقه و امکاناتی که دارن و حتی چیدمان اون فضا هم شبیه به مکانهایی بود که در فایلهای سایت دیدن بودم و به یه ویوی بینظییییر هدایت شدیم و کل شهر زیر پامون بود و ابرهای که در میانشان بودیم و طبیعت و کوه و دریاچه و فراوانی خانه و ماشین و هوای پاک و تمیزی و سرسبزی و درختان بینهایت الله و اکبر

    خدایا شکرت

    و غروب که برگشتیم همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط در سلامتی کامل برگشتیم و در مغازه غذا برا مرغها بردیم که اونا هم کلی بهمون پاداش دادند و تخم مرغ های خوشمزه را جمع کردیم و آوردیم و خانواده همسرم که اونا هم مسافرت رفته بودند

    مادر همسرم تماس گرفت که غذا و سالاد گذاشتم براتون اومدین بردار برا بچه ها گرم کن و من فقط لطف خداوند متعال را می‌دیدم و تشکر کردم و گفتم اینم پاداش الهی است که من الان با این همه لذت و شادی و پیاده روی و حال خوب بودم و خداوند غذا برا عزیزانم هم آماده گذاشته تا من این حجم از نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت الله را بیاد آورم و شکرگذار باشم .

    همه را فقط ازان خدا بدانم و بگم من بدون تو هیچی نیستم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه بندگی کنم خدا را

    خدایا شکرت

    می‌دونی استاد همسرم همیشه ذهنیتش در مورد مرکز استان خوب نبود می‌گفت شلوغه و اصلا دوست ندارم برم اونجا

    ولی امروز که رفتیم و چند ساعت تو اون فضا و هوای عالی پیاده روی کردیم اصلا ذهنیتش تغییر کرد و گفت واقعا شهر خوبی هست و مردمان عالی داره و آب و هواش هم عالیه

    و کلی بهم خوش گذشت امروز بقیه اون همه بار که اومدم اینجا

    و استاد به لطف خداوند داره باورهای سلامتی ام بهتر و قوی تر میشود

    چند باری که یه جاهایی از بدنم درد گرفته

    خیلی زود میگم بدن من خیلی قوی هست

    من نمی‌دونم خدایا خودت از بدنم پاکش کن و شفا دهنده تو هستی

    من نمیدانم من تسلیمم

    سیستم ایمنی بدن من بلطف خداوند خیلی قوی و سرزنده هستم .

    استاد باید هر روز روی باورهای قدرتمندتوحیدی کار کنم چون هر بار دارم تاثیرات عالیشو در وجودم میبینم و فقط لطف خداوند است

    و استاد یه خبر خوب و خوشحال کننده دیگه که امروز تجربه کردم تو سفر بودم و فروش داشتم

    اصلا استاد فقط رو ابرها بودم اون لحظه که مادر همسرم تماس گرفت و گفت که پسر بزرگش میخواد بره خونه دوستش امروز تا ظهر شهر خودمون گشتن مغازه ها بسته بوده تا یه هدیه بگیره ببره

    یادمون افتاده که شاید الهام ظرف هنری آماده داشته باشه تو خونه

    و تماس گرفتن و منم فقط اون لحظه لطف خداوند و جریان خداوند در ذهنم شکل گرفت و گفتم آره اتفاقا چندتا ظرف شیک و زیبا و عالی دارم تو خونه نگاه کنید هر کدوم خواستین بردارین

    که اومدن یکیشون برداشته بودند و هدیه برده بودند.

    و من همون لحظه از خداوند تشکر کردم که یکی دیگه از خواسته های مرا محقق کرد

    که من کسب و کاری داشته باشم که آزادی زمانی و مکانی و استقلال داشته باشم و در مسافرت هم ثروت بسازم .

    و اصلا اینقدر از این هم جهت شدن با جریان خداوند و درک بهتر قوانین ذوق و اشتیاق دارم که روی دوش خداوند هستم و دارم فقط لذت میبرم

    خدایا شکرت

    استاد واقعا امروز یه روز عالی و بینظییییر بود و ایمان دارم با همین فرمون حرکت کنم هر روز بهتر از روز قبلم میشود

    من به خدای خودم اعتماد دارم.

    و استاد زمان برگشتن من چشمم به تابلو ی کنار جاده افتاد که آیه إذا سالک عبادی انی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان

    رو دیدم و لذت بردم که خداوند قدم به قدم داره هدایتم میکند و هر لحظه اعتبار و کریدتشو بخدا میدهم که داره اینقدر بی‌نقص و زیبا اموراتم را مدیریت میکند

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را به درستی طی کنم .

    خدا یا شکرررررررررت

    من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم.

    خدایا شکرت

    و استاد اینکه رزق بی‌حساب خداوند از بینهایت طریق وارد زندگی ام میشود و یکیشون این بود که برای سرویس ماشین از همسرم هزینه ای نگرفته بودند.

    و همین شام آماده ای که مادر همسرم برامون گذاشته بودن .

    و تخم مرغ ها که با وجود بارندگی و ماندن مرغها در لانه نشکسته بودند .

    و بینهایت رزق و روزی و نعمت و ثروت و فراوانی که در بینهایت راه داره وارد زندگی ام میکند.

    و همین کیفیت عالی خوابم و خوابهای خوبی که روزیم میکند .

    و سلامتی خودم و عزیزانم و محبت و عشق و علاقه عزیزانم که ابراز میکنند به من

    خدایا شکرت بخدا اینا فقط با وجود خداوند در زندگی‌ام نمود پیدا کرده

    قبلا هم اینا بوده ابن نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های جهان بوده ولی چشم و گوش و قلب من بهش آگاه نبوده و من الان فقط باید شکر گذار باشم

    خدایا کمکم کن تا از شکر گذاران واقعی ات باشم .

    خدایا شکرت برای هر لحظه زندگی ام که تجربه های عالی را زندگی میکنم و لذت میبرم و اعتبارش را فقط بتو میدهم

    همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم من

    امسال سالی بینهایت عالی و بینظییییر است برام هر روزش هر لحظه اش هر هفته اش و هر ماهش برام بینظییییر و عالی و پراز حس خوب و سلامتی و روابط عالی و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی است .

    خدایا شکرت سالی که نکوست از بهارش پیداست

    خدایا شکرت برای بهبود شخصیتم.

    خدایا شکرت برای درآمدم برای سلامتی ام برای روابطم براز خوشبختی ام برای ارتباط قوی ترم با خداوند

    برای لایق شدنم برای زیبایی ها برای آسان شدنم بر آسانی ها

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 499 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿45﴾

    و چون به ایشان گفته شود از آنچه در پیش رو و پشت‏ سر دارید بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید [نمى ‏شنوند] (45)

    وَمَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَهٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿46﴾

    و هیچ نشانه‏ اى از نشانه‏ هاى پروردگارشان بر آنان نیامد جز اینکه از آن رویگردان شدند (46)

    خدایا شکرت برای این فایل بینظییییر و توحیدی

    استاد بینهایت سپاسگزارم از خداوند و آموزشهای شما و هدایت های ناب الهی در وجود نازنینت که کلامت وحی منزل است و ما را بر هدایت و نشانه های الهی واضح کردین .

    خدایا شکرت

    امروز یک روز فوق العاده عالی بود برام استاد

    اول اینکه دیروز بعد از ظهر که یه چرت پنج دقیقه ای زدم تو خواب یه جمله بهم گفته شد و من با صدای بچه ها از خواب پریدم و فقط دوکلمه راه راست یادم موند .یه جمله ای داشت بهم گفته میشد که من فقط راه راست یادم موند و شب این فایل بینظییییر اومد رو بنر سایت و دیگه به این وضوح رسیدم که این آگاهی ها برای منننه

    خدا یا شکرررررررررت هر آنچه دارم از آن توست مالک اصلی تویی عاشقتم جان جانانم سپاسگزارم

    تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان.

    استاد امروز بلطف خداوند یه روز عالی برام ساخته شد .چون من شب فقط چند دقیقه از فایل را گوش دادم و دیگه نتونستم مهمون اومد و با اینکه با وجود دوره بینظییییر هم جهت با جریان خداوند و فایل قسمت اول

    دارم ذهنیتم را مثبت تر میکنم و فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را هر روز میبینم

    امروز هدایت شدم به مرکز استان سفر یه روزه و پر از زیبایی و حال خوب و نعمت و ثروت و فراوانی

    دیروز کامنت نشانه روزم را نوشتم که سفر به دور آمریکا بود گفتم دوست دارم این سفر یه روزه رو برم و تجربه های عالی کسب کنم

    و بلطف خداوند امروز هدایت شدیم و رفتیم و همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط بودیم

    استاد صبح زود باید حرکت میکردیم چون همسرم باید ماشین را برای سرویس اولیه تحویل میداد و نوبت امروز داده بودند و باران رحمت الهی چنان شدید بود که من فقط لذت می‌بردم و چنان فرکانس قوی داشتم تا مثله شما و مریم نازنینم در مسافرت ها و باران های شدید آمریکا در جاده بودین که این فرصت را تجربه کنم.همسرم اولش گفت بارونه و هوا سرده اگه دوست نداری نمیخوا بیای من که واقعاً مشتاق بودم برای رفتن

    از خدا نشانه خواستم و دیدم بچه ها بدون اینکه من صداطون بزنم خودشون زود از خواب بیدار شدن و آماده شدن و منم وقتی دیدم بچه ها خودشون بیدارن و حاضر شدن نشانه واضح بود از طرف خدا وند که ما این سفر را برویم

    استاد حرکت کردیم به امید خداوند و در مغازه دونه به مرغها دادیم و زیر باران رحمت الهی وشدید با لذت و شادی و حال خوب رسیدیم به مرکز استان 80کیلومتر و ماشین را همسرم تحویل داد و اسنپ گرفتیم و رفتیم مرکز شهر برای دیدن زیبایی ها و مکانهای تفریحی

    قلعه مد نظر بچه ها بود بخاطر شهادت تعطیل شده بود

    رفتیم دریاچه و اونجا کلی پیاده روی کردیم و حس و حال عالی و بینظییییر

    و از ساعت 10تا نزدیک 2بعد از ظهر ما پیاده روی کردیم تو مرکز استان و کلی زیبایی دیدیم و خنده و شادی و لذت و انسان‌ها ی عالی و مودب .نعمت و ثروت و فراوانی و تنوع اجناس و خرید های مردم و مسافران یه حس و حال عالی بود برام و خاطرات خوب خودم از گذشته ام که مجرد بودم و به مرکز استان برای خرید می‌رفتیم کلی لذت بردم.

    و اول صبح که هوا سرد و بارون شدید بود و همینکه ما رفتیم به سمت زیبایی ها هوا بشدت عالی و بهاری شد جوری که ما فقط پیاده روی کردیم چند ساعت و لذت بردیم

    وقت ناهار همسرم گفت که من قبلا اومدم اینجا یه کبابی عالی داره بریم اونجا

    من تو دلم گفتم حالا یه جا دیگه هم باشه خوبه

    مهم کیفیت گوشته که اکثراً گوشت گوسفندی رو چرخ میکنند و آماده کباب

    رسیدیم به کبابی مد نظر همسرم بسته بود

    هدایت شدیم به یه کبابی دیگه که هم فضای خوبی داشت و هم کیفیت کبابش عالی بود

    و بعد دوباره پیاده روی اومدیم به سمت یه پارک زیبا که نمایشگاه زده بودند و کلی از دیدن زیبایی ها و فراوانی های اونجا لذت بردیم و از دفتر نمایندگی با همسرم تماس گرفتند که ماشین اماده است ایشون رفت سمت ماشین و ما هم داخل پارک موندیم و کلی لذت بردیم و

    صبح همسرم گفت که بریم بام

    یه ارتفاع زیبا و تفریحی و بینظییییر است

    منو بچه ها همینطور که تو پارک قدم می‌زدیم

    هدایت شدیم به تابلویی که آدرس بام روش زده بود

    با بچه‌ها مسیر را پیاده روی میرفتم که همسرم هم تماس گرفت و خداوند به آسانی هدایتمون کرد به سمت بام

    و استاد من فقط قدم به قدم در اون زیبایی ها فقط شما و مکانهایی که رفته بودین جلو چشمم بود بخدا قشنگ بهشت و زیبایی ها ش رو می‌دیدم و شکر گذاری و لبخند همواره با من همراه بود

    و رفتیم ارتفاع

    دقیقا مثله ورود شما به استیت پارک ها و اون ورودی اول هر پارک که یه اطلاعات زیبایی از اون منطقه و امکاناتی که دارن و حتی چیدمان اون فضا هم شبیه به مکانهایی بود که در فایلهای سایت دیدن بودم و به یه ویوی بینظییییر هدایت شدیم و کل شهر زیر پامون بود و ابرهای که در میانشان بودیم و طبیعت و کوه و دریاچه و فراوانی خانه و ماشین و هوای پاک و تمیزی و سرسبزی و درختان بینهایت الله و اکبر

    خدایا شکرت

    و غروب که برگشتیم همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط در سلامتی کامل برگشتیم و در مغازه غذا برا مرغها بردیم که اونا هم کلی بهمون پاداش دادند و تخم مرغ های خوشمزه را جمع کردیم و آوردیم و خانواده همسرم که اونا هم مسافرت رفته بودند

    مادر همسرم تماس گرفت که غذا و سالاد گذاشتم براتون اومدین بردار برا بچه ها گرم کن و من فقط لطف خداوند متعال را می‌دیدم و تشکر کردم و گفتم اینم پاداش الهی است که من الان با این همه لذت و شادی و پیاده روی و حال خوب بودم و خداوند غذا برا عزیزانم هم آماده گذاشته تا من این حجم از نعمت و ثروت و فراوانی و رحمت الله را بیاد آورم و شکرگذار باشم .

    همه را فقط ازان خدا بدانم و بگم من بدون تو هیچی نیستم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را بدرستی طی کنم و هر لحظه بندگی کنم خدا را

    خدایا شکرت

    می‌دونی استاد همسرم همیشه ذهنیتش در مورد مرکز استان خوب نبود می‌گفت شلوغه و اصلا دوست ندارم برم اونجا

    ولی امروز که رفتیم و چند ساعت تو اون فضا و هوای عالی پیاده روی کردیم اصلا ذهنیتش تغییر کرد و گفت واقعا شهر خوبی هست و مردمان عالی داره و آب و هواش هم عالیه

    و کلی بهم خوش گذشت امروز بقیه اون همه بار که اومدم اینجا

    و استاد به لطف خداوند داره باورهای سلامتی ام بهتر و قوی تر میشود

    چند باری که یه جاهایی از بدنم درد گرفته

    خیلی زود میگم بدن من خیلی قوی هست

    من نمی‌دونم خدایا خودت از بدنم پاکش کن و شفا دهنده تو هستی

    من نمیدانم من تسلیمم

    سیستم ایمنی بدن من بلطف خداوند خیلی قوی و سرزنده هستم .

    استاد باید هر روز روی باورهای قدرتمندتوحیدی کار کنم چون هر بار دارم تاثیرات عالیشو در وجودم میبینم و فقط لطف خداوند است

    و استاد یه خبر خوب و خوشحال کننده دیگه که امروز تجربه کردم تو سفر بودم و فروش داشتم

    اصلا استاد فقط رو ابرها بودم اون لحظه که مادر همسرم تماس گرفت و گفت که پسر بزرگش میخواد بره خونه دوستش امروز تا ظهر شهر خودمون گشتن مغازه ها بسته بوده تا یه هدیه بگیره ببره

    یادمون افتاده که شاید الهام ظرف هنری آماده داشته باشه تو خونه

    و تماس گرفتن و منم فقط اون لحظه لطف خداوند و جریان خداوند در ذهنم شکل گرفت و گفتم آره اتفاقا چندتا ظرف شیک و زیبا و عالی دارم تو خونه نگاه کنید هر کدوم خواستین بردارین

    که اومدن یکیشون برداشته بودند و هدیه برده بودند.

    و من همون لحظه از خداوند تشکر کردم که یکی دیگه از خواسته های مرا محقق کرد

    که من کسب و کاری داشته باشم که آزادی زمانی و مکانی و استقلال داشته باشم و در مسافرت هم ثروت بسازم .

    و اصلا اینقدر از این هم جهت شدن با جریان خداوند و درک بهتر قوانین ذوق و اشتیاق دارم که روی دوش خداوند هستم و دارم فقط لذت میبرم

    خدایا شکرت

    استاد واقعا امروز یه روز عالی و بینظییییر بود و ایمان دارم با همین فرمون حرکت کنم هر روز بهتر از روز قبلم میشود

    من به خدای خودم اعتماد دارم.

    و استاد زمان برگشتن من چشمم به تابلو ی کنار جاده افتاد که آیه إذا سالک عبادی انی قریب اجیب دعوه الداع إذا دعان

    رو دیدم و لذت بردم که خداوند قدم به قدم داره هدایتم میکند و هر لحظه اعتبار و کریدتشو بخدا میدهم که داره اینقدر بی‌نقص و زیبا اموراتم را مدیریت میکند

    خدایا شکرت من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن تکاملم را به درستی طی کنم .

    خدا یا شکرررررررررت

    من به هر خیری از جانب تو برسد فقیر ترینم.

    خدایا شکرت

    و استاد اینکه رزق بی‌حساب خداوند از بینهایت طریق وارد زندگی ام میشود و یکیشون این بود که برای سرویس ماشین از همسرم هزینه ای نگرفته بودند.

    و همین شام آماده ای که مادر همسرم برامون گذاشته بودن .

    و تخم مرغ ها که با وجود بارندگی و ماندن مرغها در لانه نشکسته بودند .

    و بینهایت رزق و روزی و نعمت و ثروت و فراوانی که در بینهایت راه داره وارد زندگی ام میکند.

    و همین کیفیت عالی خوابم و خوابهای خوبی که روزیم میکند .

    و سلامتی خودم و عزیزانم و محبت و عشق و علاقه عزیزانم که ابراز میکنند به من

    خدایا شکرت بخدا اینا فقط با وجود خداوند در زندگی‌ام نمود پیدا کرده

    قبلا هم اینا بوده ابن نعمتها و ثروت‌هاو فراوانی های جهان بوده ولی چشم و گوش و قلب من بهش آگاه نبوده و من الان فقط باید شکر گذار باشم

    خدایا کمکم کن تا از شکر گذاران واقعی ات باشم .

    خدایا شکرت برای هر لحظه زندگی ام که تجربه های عالی را زندگی میکنم و لذت میبرم و اعتبارش را فقط بتو میدهم

    همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری بوووووس خداجونم قربونت برم من

    امسال سالی بینهایت عالی و بینظییییر است برام هر روزش هر لحظه اش هر هفته اش و هر ماهش برام بینظییییر و عالی و پراز حس خوب و سلامتی و روابط عالی و ثروت و فراوانی و رحمت و برکت الهی است .

    خدایا شکرت سالی که نکوست از بهارش پیداست

    خدایا شکرت برای بهبود شخصیتم.

    خدایا شکرت برای درآمدم برای سلامتی ام برای روابطم براز خوشبختی ام برای ارتباط قوی ترم با خداوند

    برای لایق شدنم برای زیبایی ها برای آسان شدنم بر آسانی ها

    خدا یا شکرررررررررت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1816 روز

    سلام

    قسمت دوم بینظیر این فایل پر از درس

    استاد جانم دقیقا همینه که میفرمایین و البته تمام فرمایشات شما چیزی جز اصل نیست چون همه مون تجربه ش کردیم تو زندگی

    این که گفتین وقتی منتظر یه روز عالی باشی یه روز عالی رو تجربه میکنی و بالعکسش

    من هنوز دارم تمرین جلسه 11 قانون سلامتی رو هر روز اجرا میکنم و هر روز میگم روزم عالی باشه به خدا و امسالم هم از یکی دو ماه قبل مدام با خواهرم میگفتیم که امسال سال ماست و نشانه هایی که هر روز میبینیم و تاکیید میکنیم و میگیم که قراره بترکونیم و حتی اول سال امسال و هم برای خودمون عالی تعبییر کردیم مخصوصا من که با فایل های ثروت شروع کردم و دارم کلا ذوق میکنم دیگه این و خلاصه کنم براتون

    راجع به تجربه ای که در زمینه مثال هاتون داشتم بگم

    راجع به قرص مادرم رفته بود خونه یکی از اشنایان و قرص معده ش و بعد افطار خورد یکی از افراد اون جمع بهش گفته واای ازین قرصا میخوری اینا برای زخم معدست چرا روزه میگیری و اینا من دیدم مامانم فردای اون روز روزه نگرفته ازش پرسیدم این و برام تعریف کرد من گفتم نه بابا اتفاقا روزه برای معدت خوبه استراحت میدی بهش در همین حد بهش گفتم که ذهنیت اون حرف ازش بیاد بیرون و واقعا فرداش روزه گرفت (ایموجی دو نقطه خط) و حتی یادش رفت اون موضوع رو و جالبی اینجاست که اصلا قرص هاشم نمیخوره دیگه

    استاد منم تو ریاضی این مدلی بودم همیشه فکر میکردم خیلی سخته و بعدها اونم نه دوران مدرسه بعد ازون متوجه شدم ریاضی واقعا شیرین و اسونه و الان حسابدارم (بازم ایموجی دو نقطه خط )

    کلن به درس و مدرسه علاقه ای نداشتم و هر درسی رو که معلم ش و دوست داشتم فقط میخوندم و نمره میگرفتم البته دوران راهنمایی که یکم شاخ مدرسه شدم و شیطون تر ابتدایی خانوم بودم درسام و میخوندم :))

    واای استاد قبل اینکه راجع به عربی بگین من تو کاغذم نوشتم که راجع بهش بگم و شما گفتین عربی تون خوب بود جونم نقطه اشتراک (اینجا ایموجی چشم قلبی )

    و راجع به ذهنیت در مورد ادمها هم

    یکی از دوستای ما با دختری دوست بود که تقریبا تمام کسایی که میشناختنش ازش بدشون میومد ولی من همون بار اولی که دیدمش چون خوشگلیش هم به چشمم اومد کلن دوست داشتم باهاش ارتباط برقرار کنم و به دلم نشسته بود یکی دو بار یسری رفتارش رو مخ منم بود ولی اینجوری نبود که ازش بدم بیاد و بعد از چند وقت رابطه مون خیلی صمیمی تر شد و حتی اونا باهام کات کردن و چند وقتی ما دوست باقی موندیم تا جایی که دیگه جهان ما رو جدا کرد یعنی خودش دیگه نیومد تو اکیپ و دوست ما هم با یه دختر جدیدی دوست شد و رابطه مون کم کم قطع شد و اصلا اون دختر هم شمارش و عوض کرد .و هنوز که هنوزه همه ازش خاطره های بد میگن و وقتی من میگم دوسش داشتم و مشکلی باهاش نداشتم باورشون نمیشه فکر میکردن اون موقع که باهاش بودم فیلم بازی میکردم و بخاطر دوستمون بود

    در رابطه با ذهنیت افراد سیاه پوست

    ما تو ایران که سیاه پوست نداریم ولی اینجا این ذهنیت در مورد افغان های عزیز هست که کم و بیش خیلی ها گارد دارن

    و این ذهنیت من وقتی شکست که تو بازار با خیلی هاشون کار کردیم و من به جرات میگم جز خوبی ازشون چیزی ندیدم حتی یادمه یبار ماه رمضونم بود اتفاقا ما تو انبارمون که پارچه بود یسری کسری اورده بودیم و تقریبا همه مون تا دیروقت اونجا بودیم تا تکلیف ش معلوم بشه و من زودتر رفته بودم موقع ناهاری بود خیلی گرسنم بود یکی از همین بندگان خدا که برای ما کار میکرد روزه هم بود گفت من میرم برات ساندویچ بگیرم گفتم نه الان ماه رمضونه جایی باز نیست الان میرم سوپرمارکت گفت نه من یه جا رو میشناسم بازه (میتونست بپیچونه و بگه اره باز نیست اما رفت و به جای یدونه دو تا گرفت) هرکاری کردم پول ازم نگرفت گفت اومدی اینجا کار منم زودتر راه میفته میتونم برم افطار کنم

    کلن ازشون خیلی درستکاری دیدم اصلا دروغ نمیگفتن، از کار نمیزدن، روزه بودن کار سنگین انجام میدادن و غر نمیزدن، حساب کتابشون دقیق بود چشم پاک بودن ما به نسبت کارمون مجبور بودیم هی روزانه کارگر برای جابجایی پارچه های انبار و رفت و امدش از انبار تا مغازه بگیریم و برای همین خیلی باهاشون برخورد داشتم چون هم حسابدار بودم هم حساب کتاب موجودی های انبار و باهاشون چک میکردم

    مورد بعدی ذهنیت سرماخوردگی :

    عموی من ازین ادمها ست که پشت تلفت باهاش صحبت کنی عطسه یا سرفه کنی ازونور خط مریض میشه :))) بارها پیش اومده جایی بودیم کسی مریض شده همه باهم تبانی کردیم حتی زنعموم که عموم نفهمه چون تلقین مریضی بیشتر مریضش میکنه اینو همه مون فهمیده بودیم چون یبار یکی از بچه های فامیل سرفه کرد عموم گفت مریضی گفت نه از ظهر برنج تو گلوم گیر کرده هی سرفه میکنم در صورتی که مریض بود و قبلش هم با عموم روبوسی کرده بود وزه :))) ولی اینقدر طبیعی دروغ گفت عموم باور کرد و مریض هم نشد بعدا از زنعموم پیگیری کردیم و بالعکسش بوده ما خودمون هنوز ویروس تو بدنمون تشکیل نشده با یه عطسه از فاصله 100 متری عموم مریض شده

    راجع به باور :

    من و خواهرم این باور عمیق و داریم که خیلی خوش قدمیم و اصلا نشده باهم وارد مغازه ای نشیم و بعد ما شلوغ نشه و کسی از صاحب مغازه خرید نکنه و من یادمه مدیرمون میگفت تو برای من خوش یمنی و برکت وارد مغازم میکنی حتی یبار صبح دشت نکرده بود بهم گفت یه پولی بهم بده حتی شده هزار تومن بعدا بهت پس میدم که مشتری بیاد من اون موقع خندیدم ولی واقعا همین شد البته چون مسخرش کردم دیگه بعدها نگفت و خب کم هم گیش میومد اصلا دشت نکنیم به لطف خدا و باورهای ثروت ساز ایشون همیشه مغازمون مشتری داشت

    اینا مواردی بود که گفتم بگم بعدها وقتی خوندمش مثال های محکمی باشه هم به خودم کمک کنه هم کسی که میخونه ش استاد جانم ممنونم که وقت گذاشتین و این همه درسهای بزرگ و طلایی بهمون دادین با این هوشیاری که قانون و از دل این موضوع کشیدیدن بیرون و چیزی غیر ازین هم نبود با این همه تجربه های بینظیر شما بهترینی خیلی خیلی سپاسگزارم

    خدایا شکرت بابت این مدار و این اگاهی های ناب و زندگی عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و بقیه دوستان

    یه مثالی دارم درمورد ذهنیت

    یه روز باشگاه بودم و میخاستم حرکات اسکوات هالتر رو بزنم

    همیشه حدوداً 100 کیلو میزدم و تارگتم روی 110 کیلو بود ک با کمک یه نفر میزدم اما سخت

    اون روز بجای وزنه 15 کیلویی ک گیرم نیومد 20 کیلویی و 10 کیلویی انداختم

    بعد فکر کردم همون اندازه همیشگیه

    یادم نیست دقیقاً عددها چی بود ولی حدوداً اینجوری بود داستان

    بعد ک ست هشتایی رو زدم تموم شد یهو دقت کردم دیدم 120 کیلو زدم و حتی از تارگتم 10 کیلو بیشتر بود ، فقط من اشتباه حساب کرده بودم و تچ ذهنم این بود همون وزنه همیشگیه

    گفتم خدایا ذهن داره همه کارها رو میکنه واقعاً

    جالبه وقتی فهمیدم ست بعدی دیگ نتونستم بزنمش و سبکترش کردم

    واقعاً شوک شده بودم ک من اشتباهی حساب کردم و ذهنم فکر کرد همون همیشگیه

    درصورتی ک 20 کیلو بیشتر بود و من راحت زدمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    اکثریت مردم اصلا به شروع روز خودشون فکر نمیکنن و بدون اینکه بدونن با همون فکری که به رختخواب رفتن با همون فکر از خواب بیدار میشن، در صورتی که این دو‌تایم برای ما انسان ها مهمترین بخش روزمون رو تشکیل میده، خودم هم قبلا از این موضوع اطلاع نداشتم و با آموزه های شما و تمرین ستاره قطبی در دوره 12 قدم متوجه شدم که میتونم روزم رو اونطوری که میخوام شروع کنم یا به پایان برسونم؛ اگر هر روز که از خواب بیدار میشیم با یه فکر مثبت یا یادآوری اتفاقات مثبت روز قبل از خواب بیدار بشیم و بگیم امروز روز خوبی برای من خواهد بود همون اتفاقات مثبت رو به زندگی‌مون دعوت میکنیم و سپاسگزارتر خواهیم بود

    چون ما ذهنمون رو تربیت نکردیم و ذهن هم بصورت طبیعی انتظار نکات منفی رو داره پس هر روز مستعد دریافت اتفاقات منفی هستیم چون مثل برگی در باد فکر میکنیم و عمل میکنیم و ما نباید اجازه بدیم‌این روند ادامه پیدا کنه ، چون ما هرجور ذهن رو ادامه بدیم همونطور ادامه پیدا میکنه

    پس اگه فکر کنیم مثلا امروز روز‌خوبی هستش و خداروشکر که یه روز دیگه فرصت داریم زندگی کنیم، در ادامه اتفاقات خوب رو وارد زندگی مون میکنیم ولی اگه با این فکر‌که چه روز مضخرفی و چه زندگی بدی هستش اتفاقات منفی رو وارد زندگی مون میکنیم

    مثلا اگه با ذهنیت منفی سراغ درسی بریم که قبلا حلش نکردیم‌ قطعا اون درس واسمون سخت خواهد بود ولی اگه با این ذهنیت بریم که من میتونم سوالات این درسو حل کنم و این درس واسم آسونه قطعا اون درس واسمون آسون میشه

    در مورد آدم‌ها، همکار ، دوست یا هرکسی ذهنیت منفی داشته باشیم‌با اینکه اصلا تا بحال ندیدیمش و رفتارشو تجربه نکردیم قطعا همون رفتار منفی رو ازش میبنیم ولی اگه با ذهنیت مثبت و روی خوش با کسی برخورد کنیم قطعا از همون آدمی که بقیه نظر بدی بهش دارن، رفتار خوبی میبینیم

    در مورد سلامتی اگه درباره چیزی در بدنت نگران باشی یا حتی اون شرایط یا بیماری رو نداشته باشی ولی بترسی که مریض بشی، قطعا به یه طریقی مریض میشی و اگه بیماری داشته باشی اون بدتر میشه ولی اگه رها باشی نگران مریض شدن‌نباشی و بدنتو قوی و قدرتمند از هر عامل بیرونی ببینی، فارغ از اینکه اون بیماری رو داری یا نداری به سلامت و به آسانی اون شرایط رو پشت سر میذاری

    در مورد شانس ، اگه باور داشته باشی که آدم خوش شناسی هستی یا خداوند به یه طریقی شرایط رو واسه من تغییر میده که به نفعم باشه و من موفق هستم ، فرصت ها و موفقیت های بیشتری رو وارد زندگیت میکنی ، ولی اگه باور داشته باشی آدم بدشانسی هستی و همیشه اتفاقات بد در جهان وجود داره و نگران باشی داری از همون جنس اتفاقات رو به زندگیت دعوت میکنی

    در کل زندگی به هر سمتی ما بخوایم پیش میره و با هرکسی ملاقات میکنیم یا در هر شرایطی هستیم، به درون خودمون برمیگرده

    ممنون استاد عزیز دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 294 روز

    به نام قادر مطلق

    سلام بر استاد مهربونم

    خدایا شکرت امروز حالم خوب بود داشتم ظرف میشستم تو آشپزخونه یه لحظه یه فکر منفی اومد که سه ماه دیگه چک دارین میخای چیکار کنی دیگه ترس و نگرانی وخطر همراه شدن با این موج منفی رو حس کردم گفتم اگه ادامه بدم منو میبره به ناکجا اباد سریع اومدم سایت الله اکبر اینجا یه سایت معمولی نیست به خدا

    دیگه خدا از صبح با هر فایلی یه جوری باهام حرف زد از زبان استاد که بهم قوت قلب بده بهم بگه نگران نباش

    فایل دوره ی روزشمار تحول زندگی روز44 ( توکل در عمل) بود خدای من گریه ام گرفت با شنیدنش

    فایل سریال زندگی در بهشت قسمت هفتم یه جور دیگه خدا بهم گفت حواست باشه مخصوصا حرفهای مریم خانم راجع به پیچکهایی که به تاروپود درختا چسبیده بودن

    فایل سریال تمرکز بر نکات مثبت قسمت 14 فراوانی جهانش رو با آی کیا نشونم داد

    ودرآخر به دلم الهام شد که قسمت اول توت فرنگی 19 دلاری رو دیدم بزار قسمت دوم رو هم ببینم و الان با دیدن این فایل و شنیدن آخرین حرفهای خدا در امروز اون آرامش اون احساس خوب اول صبح قبل حمله ی شیطان و لشکریانش به قلبم دوباره بهم برگشت و خدا رو هزاران هزار بار ممنونم که منو لایق بودن در این سایت و شنیدن حرفهای خودش قرار داد یعنی من از صبح تلاش میکنم

    توجه ام رو نکات مثبت باشه و خدا هم سنگ تموم گذاشت برام ممنونم امپراطور عالم.

    خدا رو بی نهایت سپاس گزارم که استاد عباسمنش رو پیامبر زمانه ما قراردادند که پیغام خدا رو به ما برسونند

    حرفای استاد آرامش که تزریق میشه به جان من

    ممنونم استاد الهی تندرست و سلامت باشید مهربون ترین استاد دنیا

    1=همه چیز باور و ذهنیت مثبت است همون جمله ی الخیر فی ما الوقع معروف باید مثل یه ذکر تو شرایط سخت که پیش میاد تکرار کنیم هر چه اتفاق میفته خیر وصلاح و نفع من است

    باور مثبت درباره بیماری باعث بهبود سریع بیماری میشود چون ذهنیت مثبت باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن میشود

    در باره شهرها ،کشورها ،قومیت ها هم باور وذهنیت مثبت باعث دیدن وجه خوب و مثبت اونها میشود و چقدر استاد نمونه واضح این مثال هستند از مدرسه سیاهپوستان مایک عزیز و از اینکه درآمریکا و حتی اروپا و بقیه کشورها که استاد رفتن هیچوقت مشکلی براشون پیش نیومده

    تو قران مسئله ذهنیت و باور منفی به شکلی اومده که قوم حضرت هود اگر اشتباه نکنم به پیامبرشون میگن ما حضورت در جمعمون رو به فال بد گرفته ایم که خداوندصریحا اعلام میکنه که منشاء فال بد در ذهن خود شماست یه جورایی همون ذهنیت منفی که اونا نسبت به پیامبرشون داشتند و حضورش رو باعث اتفاق بد میدونستن باعث تجربه ی اتفاقات بد میشده براشون چون که انتظار منفی باعث رفتار و واکنش نامناسب و این باعث بازخورد نامناسب میشه و همین بازخورد بد تایید میکنه باور و ذهنیت نامناسب رو

    یه چرخه ی معیوب تکرار شونده که باعث تجربه اتفاقات بد میشه

    این فایل فوق العاده عالیه و مطالبش خیلی زیاده من سعی کردم که خیلی خلاصه بنویسم تو دفترم سه صحفه شد ولی در مجموع مهم ترین نکته ی فایل این که ذهنیت مثبت باعث تجربه ی اتفاق مثبت میشه همین که به همه چی خوشبین باشی اصلا حالت خوبه و احساس خوبی داری و همین احساس خوب باعث اتفاقات خوب میشه

    قانون یکی باز دوباره بر گشتیم سر همون حرف همیشگی استاد

    (احساس خوب = اتفاقات خوب)

    کنترل کانون توجه ، تمرکز بر نکات مثبت ،باور و ذهنیت مثبت همشون یه خروجی دارن اونم احساس خوب و تجربه اتفاقات خوب به همین سادگی

    ولی خب مرد میدان میخاد تو سخت ترین لحظه ها ایمانت رو حفظ کنی و ذهنیت وباور مثبت داشته باشی انشالله اونقدر تمرین کنیم که به راحتی تو فرکانس مثبت باشیم به همه چی خوشبین باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    سعیده فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 618 روز

    به خداوند جان وخرد ،خداوند مقتدرم

    سلام به استاد نازنینم .خواب ندارم چون می خواهم با احساس خوب بخوابم برای همین اومدم اینجا تا یک کامنت دیگه آماده کنم

    سلام به بانو شایسته جان وسلام به دوستان آگاه و رشد یافته ام

    دقیقاً همینه احساس خوب =اتفاقات خوب

    بعد تمرکز چه داستان عجیبی است

    من مدتی داشتم به رویاهایم تمرکز میکردم وآنقدر نشانه ها آسان ‌و عالی در مسیر من قرار میگرفتند که خودم باور نمیکردم از دوربین عکاسی و کتونی مورد علاقه ام تا سفرهٔ عقد ‌و ازدواج وسلامتی وشادی دوچرخهٔ مورد علاقه ام و خانه های آنچانی که دوست دارم در آنها زندگی کنم …

    تربیت کردن ذهن

    من امسال مثل هر سال یک نوشته دارم و آن را با عدد 1404آغاز کردم 1404بار شادی ،پول های شگفت انگیز،اتفاقات عالی،تلفن‌های سوپرایز کننده و بینظیر ،مکالمه های عاشقانه وطولانی مدت 1404 مرتبه سفرهای خارج از کشور وداخل کشور ،1404بار رستوران رفتن ،رقصیدن ، خریدهای بزرگ ،هدفمند ،موفقیت های شخصی واجتماعی ووووووو فکر کنید 1404مرتبه در 365روز چه می شوددددد!

    به مسئلهٔ مهمی اشاره کردید استاد تربیت کردن ذهن یعنی آماده کردن ذهن برای اتفاقاتی که در ذهن ما محدود وغیر ممکن ودور وبیهوده است وحتی ذهن بیمار را برای یک جنگ تمام عیار آماده می‌کند ذهنی که وسواس دارد ذهنی که مدام به گذشته فکر می‌کند به فرصتهایی که از دست داد یا می‌توانست به دست بیاورد به کارهای که نکرد به پولهایی که از دست داد ووو این یک حقیقت است که ما با افکارمان زندگیمان را می سازیم در واقع ساختار زندگی از افکار ما شکل می‌گیرد.

    دقیقاً دایی من از امریکا برای مامانم یک زمانی دارویی آورد که التهاب را آرام می‌کند وعقیدهٔ خواهرم این بود که این چه دارویی است حتی به درد سرماخوردگی هم می‌خورد و مادرم نیز از آن استفاده می‌کرد و میگفت عالی است.

    من در دانشگاه مشکل تست زدن داشتم ونتوانستم این مسئله را حل کنم حتی دوستم از دستم پاکن را میگرفت که من گزینه ای را پاک نکنم چون سؤالات بصورت تست بود و پیش فرض من این بود که در کنکور از جواب تخصصی های پایانی جا ماندم چون همه تمرکزم روی تست پاک کردن ‌و جواب درست پیدا کردن بود در حالیکه تست مشکلی نداشت مشکل از ذهن من ‌و باور من بود که آن را پیچیده کرده بودم یادم می آید که دوستم برایم دفترچه ای از سؤال آماده می‌کرد که فقط من تست زدن را یاد بگیرم اینقدر برای جواب تردید نداشته باشم واتفاقاًدر عربی با وجود اینکه در کنکور بالای سی درصد بود در دانشگاه با مشکل روبرو شدم و بعدها فهمیدم کلاً من اصلا ً در آن دانشگاه دوست نداشتم ادامه تحصیل داشته باشم خلاصه چه مسائلی داشتم ووو

    ذهنیت ما توجه ما را شکل می‌دهد و بعد رفتارها شخصیت ما می شود وعادتهای ما

    حالا چه رسد به اینکه دروغ باشد.

    اتفاقاً این مسئله که اشاره کردید به آن بحث نژاد پرستی من اصلاًپیش فرضی نداشتم وخیلی با خواستگارم راحت بودم و چقدر با هم گفتگو داشتیم و چقدر خودم را توانستم بهتر بشناسم او حتی خیاطی وکفاشی هم بلد بود و من چقدر تحسینش کردم وحتی در پانزده سالگی خود در تابستان در بازار کار می‌کرد من اولین سفر م با یک آقا در زمان آشنایی من با ایشان بود. ولی جامعه ذهنیت منفی داشت ومتأسفانه حرف میزند…

    من در تجربه های بیماری خود دقیقاً متوجه می‌شود وقتی با جسمم صحبت می‌کنم و متکی می‌شوم به قدرت جسمم زود خوب خوب میشوم ولی وقتی به بیماری فکر می کردم که چکار کنم ‌حالا باید قرص بخورم و کلافه می شدم واقعاً پروسه من طول میکشید البته نتایج خوبی را دارم میبینم سرفه هایی که خودش درمان شد ببخشید دورهٔ قاعدگی این بار که هیچ دردی نداشت من به لطف الله دارم در دورهٔ جدید استاد چیزهایی را در خودم میبینم که قبلاً از آنها خیلی دور شده بودم .

    بله بله درست است ذهن هر چیزی به خوردش بدهیم همان را به ما نشان می دهد واین یک قانون است

    شاد وثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا محمد خانی گفته:
    مدت عضویت: 983 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    شکرت برای این اتصال ونشونه

    همین فردا شبش همسری بدون اینکه چیزی بهش بگم چندتا بسته توت فرنگی گرفته بود وطعم شیرین این فایل برام چندین برابر شد وجا حرف این ازمایش توت فرنگی باز شد

    واقعا از خواص توت فرنگی خوندم وخوردیم وبه دهنه خودم مامانم خیلی خوشمزه بود برا پدرشوهر اینام بردیم ولی به دهنش طعمش خوب نبود میگف هیچ مزه ای ندارن و با اینحاال منو مامانی خیلب طعمشو دوسداشتیم شاید بهه خاططر باورهاش بوده حالا ولی خیلی فایله جادویی با مثال های جادویی بود

    چقد باحال زهن از سر اتفاقات شرایطو تتفسیر میکنه مثلاا شراب تو شیشه شراب مارک دار فلان چقد خوشمزه تر بود

    یا قهوه توی قهوه خونه لوکس خیلی خوش طعم تره

    حتی چایی

    من همیشه چایی های بیرونو خیلی دوس دارم

    واینکه برام جالب بود اخه مگه چی دارن انقد بیرون خوشطعمه قشنگ با نبات شکوول خوشگل میارن وبعد حالا توخونم معمولیه چاییه دیگه

    اللان چایی خونممم دوس دار طعم داد میزنم وبرام خوشمزن

    اصلا اون ادکلان جادویی واون قرصای جادویی واون توت فرنگی 19دلاری

    وهمه ی اینا جادوی زهنه

    وهمینطور اسونی درسا

    واینکه بد تربیت زهن چقد جالبه

    زهن خوشانس تربیت کنی

    زهن ثروتساز تربیت کنی

    زهن خوشبین باشه

    استاد میگه زهن که تربیت میخاهی بکنی دکمه نیس

    یه روز تربیتش کنی تمااام

    دوباره برمیگرده باید همیشه زهننتوو تربیت کنی وحواست باشه بهش

    واستاد امروز یه نشونه دیگه دیدم از هدایته درستم خداروشکر بسییار واضح

    واستاد احساس میکنم دسته مهربونه خدایی برام فرشته ای هستی که خدا بهت قدرت داده بیای همه جوره زندگی منو بترکونی دمت گرم

    واینکه یه جا واقعا خندم گرفت

    واقعا قبول دارم در مورد بیماری

    من خودم میدونم بدنه سالمی دارم واینکه مثل هلو کارمیکنه ونگران بیماری سرماخوردگی بقیه نیستم همیشه سالمم واینکه بقیه خانواده که حساس هستند مریض. میشنن مما ممسافرت بودیم دادداش خیلی مراعاتمونو میکردی هی میوه میخوردن فلان کنن مریض نشن اخرش ممریض ششد منی. که میدونستمم بدنم قویه معمولی بووددم به خوردنو لباس وسالم

    اها یادم اومد از دسته این استاد هلوم مگفتید

    اقا من به بیمارستان حساس بودم و انگار قببلا گفتن. پر از ویروسه این حرفا بعدش اسستاد گفت اگگه اینجوری بود باید هممه پرستاران بمیرن تو بیماارستانا خیلی جالب بود

    واایی خدایی چه باورهای خنده داری تو زهنمون جم شده من عاشق بازسازی اونام به طور منطقیو مثبت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    به نام خداوند زیبا و زیبا پسند

    سلام به استاد عزیزم

    سلام بر مریم شایسته و دوستانم

    بعد مدتها اومدم تو سایت و شروع کردم به گوش کردن فایل از اول صبح و چقد حالم خوبه

    خداروشکر که در این مسیر قرار گرفتم دوباره این مسیر سرشار از آگاهی و نور خداوند

    خیلی خوشحالم صبح رو با فایل جلسه 1

    دوره هم جهت با خداوند شروع کردم

    و الا که از دیشب این ذهنیت رو داشتم امروز خیلی راحت تر فایل گوش دادم و خیلی راحت تر دارم کامنت میخونم

    اما برم سراین ذهنیت که همیشه داشتم مشینیدم که کار ما فصلی با این که بازم شرایط محیط شده بود اما همون فصلی بود اما از پارسال من نشستم و روی این ذهنیت کار کردم و این ذهنیت رو به وجود آوردم که آقا ربطی به شرایط آب هوایی و شرایط اقتصادی نداره مشکل از فکر کردنه چقد الا با این آگاهی که این ذهنیت رو شکستم که همیشه میتونه کار باشه و همین امروز که من تعطیل هم هست سه تا مشتری داشتم خب این باور این ذهنیت داره کار می‌کنه از برج 11و من هرروز مشتری دارم که اصلا سابقه نداشته تو این چند سال تو کسب کار من

    همین ذهنیت چقد از نظر مالی اوضاع من رو تغییر داده چقد پول راحت تر داره میاد اینا همون باورهاست که تبدیل به ذهنیت ما میشه که اینجوری داریم فکر می‌کنیم

    و چه درهایی تو ذهن من داره باز میشه با همین کامنت گذاشتن و چه خواهد شد به لطف حق که می‌خوام امسال خیلی کارهای بزرگی رو انجام بدم

    استاد ممنونم ازت واقعا برای این فایل پر از آگاهی

    در پناه حق شاد سالم سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: