درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1 (به ترتیب امتیاز)


استاد عباس منش در این فایل، از دل موضوعی که به‌ظاهر طنزآمیز است، از زوایای مختلف این اصل اساسی را به ما یادآوری می‌کند که:

  • ورودی‌های ذهن چگونه باورها، پیش‌فرض‌ها و انتظارات ما را از وقوع اتفاقات آینده شکل می‌دهند.
  • این انتظارات و ذهنیت‌ها در هر لحظه:
    • از یک سو، تجربه‌های هم‌فرکانس با خود را وارد زندگی‌مان می‌کنند.
    • از سوی دیگر، به یک اتفاق خنثی – که هیچ معنایی نداشته است – در زندگی ما معنا می‌بخشند.

به این صورت که:
اگر این ذهنیت و انتظار مثبت باشد، احساسات مثبت و شرایط دلخواه را از دل آن اتفاق خنثی برای ما خلق می‌کنند؛
و اگر منفی باشد، از دل هیچ ، شرایط نادلخواه را برای ما می‌سازند.

این فایل را با دقت گوش دهید و تجربیات خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید.

منتظر نظرات تاثیرگذارتان هستیم.


یک خبر خوب درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند»:

شما می توانید فقط تا ساعت 23 روز سه شنبه 9 اردیبهشت ماه، این دوره را با 25% تخفیف به مبلغ 8،200،000 تومان خریداری کنید و پس از این تاریخ، دوره فقط با قیمت اصلی ارائه می شود.

مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره 


درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 2

درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 3

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    112MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 1
    33MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

333 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نجمه امانی گفته:
    مدت عضویت: 802 روز

    سلام و نور خداوند به قلب همه کسانی ک با عشق روی خودشون کار میکنند

    خدایا شکرت هزاران مرتبه به خاطر جانی دوباره ک امروز هم به من عطا کردی

    خدایا شکرت برای سلامتی ام

    خدایا شکرت برای سلامتی خودم و عزیزانم

    خدایا شکرت برای تک تک نفس های پدر و مادرم

    خدایا شکرت برای تک تک ضربانهای قلب عزیزانم

    خدایا شکرت برای خنده های از ته دل بارانم

    خدایا شکرت برای خنده های بهارم

    خدایا شکرت برای سلامتی ام

    سلامتی خودم و عزیزانم

    خدایا شکرت برای احساس خوبم

    خدایا شکرت ک امروز هم نعمت شکرگزاری رو به من دادی

    خدایا شکرت برای سقف امن بالای سرم

    خدایا شکرت برای زمین محکم زیر پام

    خدایا شکرت برای تک تک نفس هام

    خدایا شکرت برای ارامشم

    خدایا من نمیدونم من هیچی نمیدونم

    من تسلیم تو هستم

    من به تو ایمان تزلزل ناپذیر دارم

    من ایمان دارم ک راهها رو برام باز میکنی

    نمیدونم چطوری

    اما میدونم ک درستش میکنی

    خداوندا هزاران مرتبه شکرت ک رابطه من با پول هر روز داره بهتر و بهتر میشه

    خدایا شکرت ک پول عاشقمه

    خدایا شکرت ک منم عاشق پولم

    من در مسیر ثروتمند شدن قرار دارم

    ثروتمند شدن راحته

    ثروتمند شدن طبیعیه

    مثل آب خوردن میشه پول ساخت

    پول ساختن حتی از آب خوردن هم راحت تره چون توی خواب نمیشه آب خورد اما میشه پول ساخت

    ایده های ثروت ساز ساده زیادی وجود داره

    خداوند هر لحظه در حال هدایت منه

    خداوند ایده های ثروت ساز رو به من الهام میکنه

    من یکی یدونه خدام

    خداوند عاشقه منه

    خداوند دوست داره ک من به خواسته هام برسم

    خداوند دوست داره من راحت زندگی کنم

    خداوند از من حمایت میکنه

    من در آغوش امن خدا هستم

    قطار موفقیت و پیشرفت من هر لحظه در حال پیشرفت هست

    خداوند از ثروتمندان حمایت میکنه

    خداوند از فضل خودش به من نعمت و ثروت میده

    من به دنبال پول نیستم

    پول خودش دنبال من میاد

    من روی خودم کار میکنم و لذت میبرم درهاا یکی یکی به روی من باز میشه

    امروز هم خداوندا چشمی به من عطا کن ک هر لحظه در هر جا فقط تو را ببینم

    گوشی به من عطا کن ک فقط صدای تو را بشنوم

    دستی به من بده ک فقط تو را لمس کنم

    خداوندا پایی به من بده ک به سمت تو قدم بردارم

    خداوندا شکرت به خاطر ماشینم

    خداوندا ممنونم ازت ک در اختیار من هست و انجام کارهامو برام راحت میکنه

    خدایا شکرت ک دارمش و ازش لذت میبرم

    خدایا شکرت به خاطر چشمان زیبایی ک به من دادی

    هر لحظه در حال پیشرفت کوانتومی هستم

    هر لحظه در حال عشق هستم

    خداوندا من از خودم هیچ ندارم و هر چ هست تویی

    هدایتم کن

    هدایتم کن

    به نور

    به عشق

    به آگاهی

    به عمل به آگاهی ها

    به ثروت

    به سلامتی

    خداوندا شکرت ک کارت بانکی ام وصل هست به خزانه ثروت الهی

    هر لحظه از هزاران طریق برام پیامک واریزی میاد و من شکر گزار هستم

    خداوندا بابت جریان عظیم ثروتی ک به سمت من روان هست هزاران مرتبه شکرت

    خداوندا عمر باعزت ازت درخواست میکنم

    خداوندا سلامتی ازت درخواست میکنم

    خداوندا ازت ثروت و نعمت های بی پایان درخواست میکنم

    خداوندا دوست دارم در آغوش امن و گرم تو باشم و تو کارهای منو مدیریت کنی

    منو بپذیر و از خطاهای من در گذر

    خداوندا عاشقانه دوستت دارم و میپرستمت

    خداوندا من باید تغییر کنم

    من باید تغییر کنم کمکم کن

    خداوندا شکرت ک با تغییر. باورهام نتایجم هر روز در حال بزرگتر شدن هست

    خداوندا شکرت ک کارهای منو به بهترین شکل ممکن انجام میدی

    خدایا شکرت ک میتونم باهات حرف بزنم

    شکرت ک همیشه آنلاینی

    شکرت ک همیشه آن تایمی

    شکرت ک خوابت نمیبره

    شکرت ک خطا نمیکنی

    شکرت ک رفیق همیشگی منی

    شکرت ک دوست داری من پیشرفت کنم و حمایتم میکنی

    خداوندا منو به راه راست هدایت کن

    راه کسانی ک به آنها نعمت داده ای

    و ن راه گمراهان و یا مورد غضب قرار گرفتگان

    خداوندا ازت میخوام کمکم کنی امسال با تمرکز بیشتری هدفگذاری کنم و پیش برم

    خداوندا ازت پیشرفت مثبت میخوام

    در همه ابعاد

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    Zhila J گفته:
    مدت عضویت: 3472 روز

    سلام به استاد خوبیها وهمراه مهربونشون مریم عزیز وتوانا سلام به دوستای خوبم

    اول عید رو به همه تبریک میگم وآرزو میکنم هر روزتون عید باشه وسالی پربار وپر از برکت وفراوانی وموفقیت در تمام جنبه های زندگی براتون باشه.

    وتولد استاد عزیز رو هم تبریک میگم وازخدا میخوام امسال بهترین سال زندگیتون در کنار عزیز دلتون باشه.

    هر روز بِه از دیروز، فردا بِه از امروز وامسال بِه از پارسال وهرسال بِه از امسال باشه

    من میخوام با اجازه استاددرباره ی مسئله سیدالسادات بگم : بعضیها باور اشتباهی که دارن اینه که طرف ،سیدالسادات هستش فکر میکنن که اگه بهش پولی بدی ، صلواتی نیت کنی گره از زندگیت باز میکنه ، عزیزی دارم که میگه بیا و آویزون جدش شو که هر کی بهش متوسل شده نتیجه گرفته وچون تو قبول نداری گره تو زندگیت زیاده ، با اینکه نتیجه خودش هم مشخصه ولی دست از اعتقاد غلطش ورنمیداره وهمچنان تبلیغ جد پر توان رو میکنه ودم به دقیقه دور ‌وبرش رو سادات جدید پر میکنه وهر چی من میگم اینا شرکه ،گوشاش نمیشنوه وادامه میده که دیگه با احترام گفتم من اعتقاد ندارم و …

    من قبل از آگاهیهایی که الآن پیدا کردم یه سری چراییهای زندگی رو داشتم که به اینجا هدایت شدم ، اینکه چرا سیدها با من فرق دارن درحالیکه زندگی طرف خوبم نیست ، چرا خودش از جدش نمیخواد تا بیماریش ، وضع مالیش خوب بشه .

    به قول معروف کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی…

    ومن از یه سری کارا وحرفها که حس میکردم خرافاته برام مسخره می اومد که چرا یه عده به این شدّت بهش چسبیدن وبقیه رو هم تشویق به اون کار بیهوده میکنن وخوشبختی وثروتمند شدنشونو به سید ها گره زدن ، نمونه بارزش خود استاد هستن که با اینکه سید هستن ، از این راه به جایی نرسیدن وهمه میدونیم که مسیر خوشبختی حساب کردن فقط فقط روی خداوند که قبل بدنیا آمدن ما ،همه چی رو برای ما برای یه زندگی زیبا فراهم کرده .

    این مسئله درمورد استاد اینطور نیست واز همون اول تو یه سری فایل گفتن که منو دوست دارم به جای سید ، استاد بگین و گفتن من که فقط سید بدنیا اومدم ومثل شما یه آدم معمولی هستم …

    من اینو فهمیدم که واقعیت زندگی هر کس ، اون چیزیه که فرد در مورد هر چیزی ساخته وکسب کرده وپذیرفته.

    اگه بدون توجه به شرایط کنونی وحرفها وپندهای دیگران یه تفکری رو بسازیم وتسلیمش باشیم واقعیت ما میشه واتفاق می افته وهیچکس نمیتونه تغییرش بده همونطور که تو همین تست توت فرنگی اتفاق افتاد

    بارها شده نظرات مختلفی در مورد یه غذا دادیم هرکس با نوع نگاه وباورهایی که از قبل ساخته چیزی رو میگه که باید وواقعیت فعلی غذارو نمی پذیره .

    ادامه دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    نازنین نوری گفته:
    مدت عضویت: 254 روز

    بنام خدای دانا و توانا عالم و همه جهان هستی !

    سلام خاص بر استاد گرامی عباس منش بزرگوار ومریم عزیز و همه دوستهای همفراکنسی سایت.

    در نخست آغاز سال جدید 1404 را بر استاد گرامی و همه اعضای سایت تبریک میگم .

    به قول استاد انشالله امسال بهترین سال زندگی همه ما باشد و سالهای بعد بهتر از امسال و هر روز در مسیر رشد و بهبود شخصی .

    قبل از شروع سال که این فایل فوق العاده را روی سایت دیدم و گوش دادم چند ساعتی با خودم و خدای یکتا خلوت کردم و با تمرکز نشستم روی هدفهای امسالم فکر کردم و نوشتم .

    در شروع سال جدید با تسلیم شدن در برابر خدای مهربان طلب هدایت الهی در خواسته هایم را دارم که همه چیز ذهن و باور های ما است .

    مثال توت فرنگی ،داروها ،و هزاران باورهای دیگر …

    جهان هستی باز تاب فرکانس مارا به زندگی می‌دهد.

    و من بیاد از گذشته های اقاربم دارم که میگفتن اگر در چای چوب بیاد به همان مقدار چوب مهمان می‌آید پس همان اتفاق می افتاد چون همه چیز وابسته به باورهای شان بود .

    و بزرگترین سپاسگذاری ام هر روز بودن در سایت مقدس و این مکان معنوی و آشنا شدن با استاد عزیز

    و کار کردن روی خودم است .

    خدایا هزار مرتبه شکرررررررررررررت

    ممنون تان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    امیر محمد دهبندی گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    خیلی خیلی خیلی جالبه ، دیروز ( یا همون دیشب) یک مطلب داشتم از آقای اکهارت توله میخوندم و ویدئوش رو میدیدم ، ایشون کسی‌آن که یک رهبر معنوی( نه یک رهبر جنجالی و متعصب و سیا باز ) ، بلکه کسی که اصرار داره در نوشته‌هاش و ویدئوهاش و کتاب‌هاش که در لحظه حال حضور داشته باشید و برایِ حضور در لحظه حال یک روش وجود داره و اون هم احساس کردن این وسایل و و زندگی و احترام گذاشتن به تمام وسایلی که از آن‌ها استفاده می‌کنیم، در واقع گفتن که باید زندگی رو واقعا زندگی کنیم ، زندگی رو زنده‌اش کنیم ، نه اینکه فقط در ذهن خودم وجود داشته باشیم و بچسبیم به ایگویِ خودمون و به خاطر ایگویِ خودمون بریم دنبال خواسته‌هامون ، این داستان توت فرنگی و تفاوت آنها در نظر افراد مختلف و برچسب زدن به توت فرنگی گرون قیمت‌تره ، دقیقا میتونه همین مبحثِ احترام گذاشتن به وسایل و این زندگی به هر شکل و مدلی که هستند بدون قضاوت ( چون قضاوت عملا و اکثرا کار ذهن و مغز آدمیِ نه قلب و روحش ) ، خیلی میتونه به همدیگر ربط داشته باشه ، میشه درباره این ربط این دوتا به همدیگه کلی صحبت کرد و یک مقاله بلند و بالا نوشت ، اما من این نخ و این ریسمان ارتباط این دو به هم رو میسپرگ به خودِ شما دوستان و عزیزان گرامی و همراهِ استاد عباسمنش ، و ازتون میخوام خودتون این دو قضیه رو به همدیگه ربطش بدین ، بَستش بدین و ارتباطِ بینِ این دو موضوع که توت فرنگی‌ها با هم هیچ تفاوتی ندارن ولی ذهن ما ارسال داده‌هایِ موجود در آنها تفاوت ایجاد میکنه ، اینکه بفهمیم ذهن ما چقدر میتونه یک چیز رو بر اساسِ داده‌هایی که دریافت میکنه و نه بر اساسِ واقعیت و حقیقت اون چیز (نمیخوام صرفا مبحثِ فلسفی راه بندازم چون اعتقاد ندارم اینجا جایِ این مبحث باشه ) بالا ببره و یا به کل بشکونتش و پایین بیارتش ، اینکه ما باید به تمام این زندگی به شکلی که هست احترام بزاریم و نه صرفا و حتما به شکلی که میخوایم باشه ، که میشه همون هم جریان بودن با هستی ، با وجودِ آگاهی، با سیستم ، با لحظه اکنون و حال ، و با وجود خداوندگار این حهانِ هستی ، یا استاد اسمش رو گذاشتن هم جهت بودن با جریان خداوند ، اینکه به صورتِ فانتزی و باحال بخوایم به قضیه نگاه کنیم ، همون مبحثِ پاندایِ کونگ‌فو‌کار که بعد از به دست آوردن تومار اژدها اون رو بازش میکنه که بخونه و به تمامِ حقیقت و حکمت این جهانِ هستی دست پیدا کنه ، اما میبینه که تویِ تومار اژدها هیچ چیز خاصی وجود نداره و فقط یک کاغذ سفید و‌توخالیِ ، اونجاست که میفهمه در واقع تومار اژدها وجود داره ، و واقعیتِ ، و یک پیام برایِ اون داره ، نمیاد تومار اژدها رو پرت کنه و بگه این چه چرت و پرتی بود و هیچ چیز توش وجود نداشت ، بلکه ازش درسی که باید بگیره و حکتمی رو باید بفهمه رو میفهمه و میگه هیچ چیز وجود نداره ، این کاغذ سفیده سفیده ، پس پیامش اینه که این منم که فقط وجود دارم ، تومار داره صورت خودم رو مثل یک آینه به من نشون میده ، اون داره میگه که من باید هرچیزی رو که میخوام بسازم، و جهان مانند یک صفحه توخالی منتظر نشسته که ببینه من چیکار میکنم و چه اعمال و اکشنی از خودم نشون میدم ، در واقع جمله معروفش تویِ خودِ انیمیشن با دوبله فارسی خودمون اینه که میگه : ( هیچ چیز وجود نداره ، فقط خودتی:) ))))))) تمام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 743 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام سلام سلام

    سلام استاد عزیزم سلام دوستان فوق العاده ی عباسمنشی من و سلام خانم شایسته عزیز دل ….

    امیدوارم حال همگی عالییی باشه …

    راستی عیدتونننن مبارککککک

    عید نوروزتان مبارک …

    امیدوارم امسال بهترین سال زندگیتون باشه

    و هر سال بهتر از امسال ….

    دعای استاده یادتون …

    راستی استادددد کولاک کردیدااااااااا

    دیگه دوره و سال تحویل ایناااااا

    راستی قرار بود برای سال تحویلمون یه فایل بزارید هر سال ….

    و راستی این فایل ….

    وای خدای من …

    باورتون میشه …دیروز …

    وقتی اومدم توی سایت یه لحظه عکس بنر سایت رو که دیدم فکر کردم اشتباهی اومدم …

    حس کردم اومدم توی سایت فروشگاهی و وقتی نوشته ها بالا اومد ،دیدم نه ….!

    با خودم گفتم …

    اخخخخخخخ جوننننننن فایل جدید

    و سریع اومدم دانلودش کردم …

    چند ساعت بعد نشستم گوشش دادم …

    و راسش بی نظیر بودددددد

    عالییییئ بود …

    میدونید یاد چی افتادم …

    دقیقا شبیه استاد که برای اولین بار این موضوع رو از یک انیمیشن فهمیدن …منم چندین سال پیش برای اولین بار این موضوع رو از انیمیشن پاندای کنفو کار یاد گرفتم ….

    در پارت آخر این انیمیشن وقتی پاندا اون طومار جنگ جوی اژدها رو باز میکنه و میفهمه که توش خالیه در حالی که همه میگفتن اگر اونو بخونی قدرت های ماورایی پیدا میکنی ….ناامیدانه برای فرار به پیش پدر ناتنی اش میره …پدرش که یک آشپز بوده بهش میگه وقتشه راز آش مخصوص رو بهت بگم …که چرا خوشمزه تره ….

    و در کمال تعجب گفت هیچی …

    پاندا گفت هیچی یعنی چی …

    گفت یعنی اون آش هیچ فرقی با اش معمولی نداشت هیچ چیز اضافه ای بهش اضافه نکردم

    برای خاص بودنش فقط باید باور کنی که خاصه همین …!

    پاندا در کمال تعجب طومار خالی رو باز میکنه و عکس خودش رو توی شفافیت براق طومار میبینه و میگه برای خاص بودن یک چیزی فقط باید باورش کنی ….

    و سریع میره به جنگ تایلانگ و بعد می‌بینیم که توی اون نبر پیروز میشه اونم به سبک چاقالویی و باحالی خودش نه صرفا رزمی و جنگی ….

    دقیقا منم اونجا بود که انگار یه جرقه برام زده شد که ملیکا ببین با باور کردن چقدر میتونی رشد کنی ….

    راسش وقتی داشتم صوت شما رو می‌شنیدم

    دقیقا داشتم اون صحنه ها رو تصور می‌کردم و وقتی داشتید میگفتید که اونا باور کردن که این توت فرنگی معمولی همون توت فرنگی 20 دلاری هست و ازش یه تجربه ی متفاوتی داشتن …به خودم گفتم من چطور میتونم اینو بیارم توی زندگیم …چطور باور پذیر کنم که تمام چیزایی که دارم دقیقا همونقدر زیبا و ارزشمنده ؟

    بعد انگار به خودم گفتم خب بزار ببینم اونا چطور باور کردن که این توت فرنگی همون 20 دلاری…

    همون موقع یاد عکس فایل افتادم و گفتم آهان…بهشون نشون دادن که این توت فرنگی توی اون جعبه هست …و این باعث شد که اونا باور کنند …چون هزار دفعه اون توت فرنگی رو توی اون مدل جعبه دیده بودن که روش نوشته بود 20 دلار …و توت فرنگی دوم رو حتما از توی یک پلاستیک پر از توت فرنگی در آوردن که اونا باور کنند که این توت فرنگی چند سنتی هست ….

    همینطور که داشتم به طریقه ی باور پذیر بودن توسط ذهن فکر میکردم یادم افتاد به فیلمی که میگفت میدونید باور ها چطوری ساخته میشن …بیا تا نشونت بدم …

    بعد ساعتشو در آوورد و گفت این ساعت ضد آبه…و عقربه هاشو نشون داد که داره کار میکنه بعد گفت من اینو گفتم ولی تو باور نکردی که ضد آبه ….پس با یه حرف باور ایجاد نمیشه!

    بعد استینشو زد بالا و بتری آب رو از فیلم بردار گرفت و درشو باز کردو و ریخت روی ساعت و بعد عقربه های ساعت رو که داشت کار می‌کرد به دوربین نشون داد و گفت این ساعت ضدآبه …..

    تو الان باور کردی …الان دیگه مطمئنی و باور داری که ضد آبه…چون دیدی …حالافهمیدی باورا چطور ایجاد میشن ؟

    همینطور که …اینا توی ذهنم می‌گذشت….

    به خودم گفتم …پس برای ساخت باورام …برای تغییرش باید نشون بدم به خودم به مغزم ….

    توی این جهان دقیقا مثل همون توت فرنگی ها یکی به اندازه ی 20 دلار ازش لذت میبره یکی به اندازه ی چند سنت ….

    مگه هدف از این دنیا لذت بردن نیست …

    پس فکر کن ملیکا …

    ببین شاید تو به خاطر باور و دیدگاه نادرست نمیتونی از چیزایی که داری نهایت لذت رو ببری ….

    نه اینکه چون یکسری چیز ها رو نداری نمیتونی لذت ببری …

    داشتم فکر میکردم که ای کاش یه آزمایشی انجام میدادن که جای توت فرنگی ها رو با هم عوض می‌کردن….یعنی توت فرنگی 20 دلاری رو میزاشتن توی یک ظرف و میگفتن این چند سنتیه و اون چند سنتی رو میزاشتن توی ظرف 20 دلاری ….

    با خوردن توت فرنگی 20 دلاری تقلبی که فهمیدم چی میشه

    ..

    و مطمئنم با خوردن توت فرنگی 20 دلاری واقعی اونا اصلا متوجه نخواهند شد …به خودم گفتم …

    ملیکا شاید چیزایی که داری همون توت فرنگی 20 دلاری واقعیه ولی چون تو گذاشتیشتوی ظرف چند سنتی ازش لذت نمیبری ….

    ظرفی پر از بد بینی پر از باورای اشتباه …

    پر از باورای ساختی و ناچیز ……

    انگار که یه جرقه توی ذهنم زد …

    آهان

    پس جریان اینه ….

    توت فرنگی 20 دلاری و چند سنتی وجود نداره بلکه تجربه ی متفاوت وجود داره ….

    اونم به خاطر متفاوت بودن ظرفمونه ….

    نه چیز دیگه …پس اتفاقات و شرایط متفاوت وجود نداره

    آدم های خوب و بد وجود نداره

    کمبود و فراونی وجود نداره

    همه چیز یکیه

    این تجربه ی ماست که متفاوته ….

    با توجه به افکارمون باور هامون و ورودی های ذهنمون ….

    پس شانس و اقبال یا حتی موقعیت خوب و بد و اینام وجود نداره ….

    الان انگار یه چیزی در ذهنم تداعی شد …

    فرض کنید که در این دنیا هر کسی یک عینک به چشم میزنه ….

    این دنیا پره از چیزای رنگی ولی هر عینک یک رنگه …حالا فرض کن من چیزای خوب رو میخوام …و برای دیدن چیز های خوب باید عینک سبز رو بزنم تا با بازتاب نوری که به وجود میاد من اونا رو ببینم حالا فکر کن عینک قرمز رو بزنم ….با باز تاب نوری که به وجود میاد من چیزای خوب رو نمیبینم ….

    مطمئنم همتون از این نقاشی های دو رنگی که میگن سه بعدیه و آبی و قرمزه رو دیدی که یکسری عینک های قرمز و آبی داره ….

    یه فیلم دیدم که یک نقاشی اینطوری کشیده بود و وقتی دوربین رو می‌برد روی صفحه ی شفاف آبی عینک، اون نقاشی دو خطی چهره، یک خطی میشد و چهره ای که نمایان بود داشت می‌خندید

    بعد همون موقع دوربین رو برد روی اون یکی ورق شفاف عینک که قرمز بود ،و اون چهاره ی دوخطی ،تک خطی شد و چهره ناگهان غمگین شد …گفتم خدای من ببین این یگ نقاشی بود …ولی هر کسی با این عینک یک چهره ی متفاوت ازش میبینه ….

    اصلا باورم نمیشه …..

    مثل اینکه بهت بگن همین الان جلوت رو ببین هیچ چیزی نمیبینی ولی در واقع اونجا پر از شکلاته ولی تو نمیبینی …و چون باور نداری حتی اگه دستت رو ببری و روشم بزاری نمیتونی حسش کنی ….

    چون نه میبینی نه باور داری که هست ….

    وای چه با حال …

    حالا یکم میفهمم ما چطوری میتونیم زندگیمون رو با افکار و باور هامون خلق کنیم …چون همه چیز در عین حال که فکر می‌کنیم واقعیه …واقعی نیست …

    یادم افتاد به حرف اون مجری برنامه ی؛ زندگی پس از زندگی… که افراد میان از تجربه در بعد از مرگ میگفتن …

    داشت میگفت که من با هزاران مصاحبه که خودم با این افراد انجام دادم و خوندم و مطالعه کردم اینو متوجه شدم که مثلا یک نفر میاد میگه من از پشت دیوار یا پشت درخت داشتم پدر و مادرم رو میدیدم …

    یعنی درخت الکیه ؟…نه …! داره میگه از پشتش میدیدم یعنی یه حالت شفافاداره …که اونطرفشو میشه دید …

    ولی وقتی دارند درباره ی افراد صحبت می‌کنند مثلا میگه من میدیدم که داداشم داشت می‌رفت ولی چهره اش رو نمیدیدم پشتش به من بود …یا من توی خونه خودم بودم ولی صدای داداشم که توی خونشون بود رو میشنیدم اون هارو هم میدیدم …

    این یعنی همه چیز مجازیه …توی این دنیا فقط انسانه که واقعیه ….

    وای خدای من …

    اصلا الان توی شوکم ….

    این یعنی …همه چیز ماییم و هرچیزی که دور و اطرافمون هست از جنس انرژی و فرکانسه …و ……..

    پس …

    پس…

    پس …

    پس این قانون جهانی واقعا درسته …

    که این جهان براساس فرکانس داره کار میکنه ….

    وای خدای من ….

    دیگه خیلی مطمئن شدم که من خالق زندگی و اتفاقات و شرایط و رفتار های آدمای اطرافم هستم ….

    واقعا …..

    یه دانشمندی بود که ستاره شناس بود ….توی یک فیلمی داشت میگفت این دنیا خارق العاده است …من خیلی خوشحالم …چون میتونم بفهمم و وقتی میبینم یکی مثلا توی خیابون ناراحته و داره میناله …دوست دارم برم یقه اش رو بگیرم و بگم میدونستی ستاره های آسمون دقیقا موقعیت تورو مثل یک جی پی اس رد یابی می‌کنند..و میدونند دقیقا کجایی….میدونستی ..تو داری هر لحظه رد یابی میشی ….

    فکر کنم منظرش همین قانون بود…فقط با این علم ستاره شناسی داشت میگفت

    یه چیزی بگم همیشه از خودم می‌پرسیدم برای چی 1400ساله خدا دیگه پیامبری نفرستاده …و همیشه این جواب بود که چون دیگه مردم آگاهی دارند …لازم نیست فرستاده ای بیاد و بگه یکتا پرست باشید ….

    الان …

    توی این جمع عباسمنشی میفهمم که این یعنی چی …

    چون الان یکم واقعیت‌ها و حقیقت ها واضح تر شده …مردم تکاملشون رو طی کردن و با تعقل میتونند بفهمم….ولی به قول قرآن اکثر آنها فکر نمی‌کنند یا تعقل نمی‌کنند….

    چقدر خوشحالم که توی این فرکانس هستم …

    امسال از همین اول سال توی دنیای واقعی افرادی رو دیدم که عباسمنشی بودند …چقدر خوشحال شدم ….

    به خودم گفتم پس داره جواب میده ….

    داره فرکانس میاد بالا که با افرادی ارتباط گرفتم که هم فرکانس هستن با فرکانس من و این اساتید رو می‌شناسند …حتی اون فرد میگفت که ما خانوادمون همشون عباس منشی اند داییم خاله هام …مامانم پدرم …

    گفتم وای خدای من …شما دیگه خانوادتن توی فرکانس بالایی هستین …من که زور بزنم فقط خودم هستم که عباسمنشی هستم و البته ناگفته نماند که پدرم هم یه جورایی غیر مستقیم با یک استاد دیگه عباسمنشیه …ولی راسش کلا خیلی فرکانس های متفاوتی داریم ….

    خدایاشکرت واقعا ….

    ………..

    راستی یه چیزی بگم ….

    درباره ی همین وجود شرایط از دو دیدگاه متفاوت …خب ما امسال هم مثل هر سال قسمتمون شد بیایم مشهد حرم امام رضا و تا همین یکی دو روز پیش داشتم میگفتم چرا ما اونجا خونه نداریم که اینقدر بی جا باشیم نتونیم درست بخوابیم …چرا اینقدر آزادی مالی نداریم که بریم خونه یا هتل بگیریم …این در حالی بود که با ماشین اومده بودم و ماشینمون توی پارکینگ زیر حرم بود ….

    امروز …سحر از خواب باسرما بلند شدم و با مامانم رفتیم پایین توی ماشین و قصدمان این بود که اونجا یه غذایی بخوریم و برگردیم بالا ولی همونجا خوابیدیم …به راحتی … از خواب که بیدار شدم ….دیدم گرم و نرم با یه پتو و تکیه به صندلی خوابیده و دراز بودن پام روی صندلی شاگرد و گرم و نرم …یه خواب پشت سر هم و چند ساعته رفتم ….در حالی که اگر همین ساعت توی حرم بودیم هر 5 دقیقه میومدن میگفتن خانم پاشو نخوابو اینا ….وقتی بیدار شدم …به خودم گفتم ببین …ببین چه نعمتی داریم …

    اگه ما هتل داشتیم یا خونه می‌گرفتیم اینقدر راحت نمیتونستیم از خود صحن حرم بریم ….

    باید میومدیم بیرون و یه مسافتی میرفتیم …

    اینقدر دو دقیقه ای راحت نبود که …

    بعد داشتم میگفتم ببین چقدر راحت خوابیدی بدون اینکه کسی کارت داشته باشه …

    درسته هتل و خونه خوبه ولی اینجوری آزادی بیشتری داری …

    حالا میفهمم چه لذتی داره که استاد با اون ماشین کمپه میره مسافرت …بعد از بیدار شدن رفتیم دست شویی و رفتیم بالا توی سحن و داشتم به مامانم دقیقا همینارو میگفتم و بعد گفتم حالا فکر کن با این ون کمپر ها بری…انگار دیگه اتاقتو بردی اونجا …تازه همه چیزم داره ….وای چه لذتی داره …باورتون میشه توی ماشین که خوابیده بودم داشتم خواب اون کمپری که محل امتحان رانندگی دیده بودم رو میدیدم ….

    وای اینقدر ذوق کرده بودم که شمارمو گذاشتم و اون آقاهه بهم زنگ زد ….وای خدای من …تازه من رانندگی هم دیگه بلدم گواهی نامه ام رو هم گرفتم ….آخ جونننننننننن….

    الان داشتم فکر میکردم چرا من اصلا از این نظر بهش نگاه نکرده بودم که یادم افتاد به خاطر تجربه پارسال که 5 نفرمون توی ماشین می‌خواستیم بخوابیم ولی نمیشد و جامون تنگ بود …من اصلا این گزینه رو توی ذهنم حذف کرده بودم در حالی که امسال دیگه اون 3 تا مرد شدن و خودشون کاری به ماشین نداشتنو کلید همش دست منو مادرم بود …

    وای خدایاشکرتتتتتت

    امسال قراره کلییییی اتفاقات عالی بیوفته …..

    مرسی ازتون که تا آخر کامنت خوندین ….

    راستی قسمت بعدی اومده …بی صبرانه منتظرم که برم اونو بشنوم ….

    عاشقتونم …

    در پناه الله یکتا شاد باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: