هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    361MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    22MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

589 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1929 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    سلام به استادومریم جان ودوستان عزیزم دراین سایت الهی،من همین ابتداازخداهدایت میخواهم که بهترین کلمات وحرفهارابه دست قلمم بدهدومن بتوانم بنویسم.

    من هدفی که داشتم گرفتن گواهینامه بود، من اصلاهیچ وقت ماشین نداشتم یعنی پدرم ماشین نداشت یعنی یه هفت الی هشت سال پیش یک نیسان داشت وبه مدت دوسال نگه داشت وچون دیدنمیتونست باهاش کارکنه زودفروخت ومیخوام بگم من اصلاقبل ازاینکه برم گواهینامه ام رابگیرم اصلاباهیچ ماشینی رانندگی نکرده بودم وخب وقتی رفتم توکلاس های شهری برای رانندگی شرکت کردم واقعا سختم بودچون کسایی که ماشین داشتن بهتر میتونستن این کاررابه قولی هندل کنندیه مطلب داخل پرانتزبگم من بعدازاینکه گواهینامه گرفتم هنوز ماشینی سوارنشدم یعنی هنوزماشین نخریدم ولی رسیدن به هدفم یعنی گرفتن گواهینامه هدف مهمی برام بود.

    حالاادامه میدم داستان گرفتن گواهینامه، من وقتی خواستم برم پارسال ثبت نام کنم برای گواهینامه قبلش زنعموام که سنش 46الی 47سال بودرادیدم که چقدرراحت وبهترداره رانندگی میکنه حتی دختراش راهم هرجامیرفت میبردحتی ازاین شهربه شهردیگر،من وقتی زنعموام رادیدم ناخواسته زنعموام الگوقرارگرفتم که من هم باید مثل اون یک راننده خوب وحرفه ایی باشم ویادمه همون ابتدا که رفتم برای ثبت نام باخودم گفتم من میخوام یک راننده خوب ولایق وحرفه ایی باشم وهمین اتفاقاماجراهم ازاینجاشروع شد چون فقط به خاطرهمین یک فکر وتصمیم، پروسه گواهینامه گرفتنم خیلی طول کشیدوقتی ثبت نام میکنی تادوسال اجازه داری که از اون کارتکست استفاده کنی واگرنتونستی تودوسال گواهینامه رابگیری بازیه هزینه ای بدی وبازپروسه هاوکلاسهارابایدشروع میکردی واین یعنی افتضاح بودبرای من که من دوباره کاری کنم وبرای من خط قرمز بودولی به خودم قول دادم که باید این دوسال باکمک خداوندحتماباید به سرانجام برسانم.

    ماجرااین بودکه من بعدازگذارندن کلاسهای ایین نامه که البته ازمون آیین نامه راجلسه دوم قبول شدم وبعد رفتم آزمون شهری که بارها وبارها تواین آزمون ردشدم وبارها وبارهامیبایس ذهنم راکنترل کنم به قولی ادامه میدادم ومیبایست جانمیزدم،جلسه 8الی نهم بودکه دیگه مامان صداش درامدوگفت تونمیتونی رانندگی کن وکلی غرمیزد توداری پولتوحیف میکنی… وهرباردیگه میخواستم برم برای آزمون دیدم مامانم ناراحت میشه ومن سعی میکردم قایمکی بدون اینکه مامان بفهمه برم آزمون وخب اینکه قایمکی برم هم خیلی سختم بود چون سرکارمیرفتم چون وسایلهای کارم رابرمیداشتم وسایلهایی برای آزمون میبردم (یک بالش هم میبردم میزاشتم موقع آزمون پشتم چون مربیم گفته بود چون تعادل پاروی کلاژنداری وخب کمی قدت کوتاهتره میبایست یک بالش بذاری پشتت) بعدازجلسه سیزدهم یک بارهم عیناصدای هدایت راشنیدم که فعلانروبرای آزمون این دقیقابعدازیک سال ثبت نامم بودوگفتم چشم نمیرم وبه مدت 7الی هشت ماه نرفتم بعد شروع کردم که برم، من وقتی رفتم مربیم ازاونجارفته بودوهدایت برای همین خوب درک کردم که همیشه بامربی قبلی ماشین تیبامیرفتم برای تمرین ولی ماشین ازمون پراید بود، واینکه اصلاارتباطم بامربی قبلی ام خوب نبود(قانون آموزشگاه که میرفتم این بودکه باید بامربی خودم برم و نمیتونستم مربی ام راعوض کنم) درادامه جلسه 14راهم رفتم وخوب بازبه مامان گفتم میرم سرکار وبایه به قولی با بدبختی رفتم وخوب قبول نشدم.

    من اون موقع هم که تصمیم گرفتم دیگه بادروغ به خواسته هام نرسم وخوب این روند توهمه جنبه های زندگیم اجرامیکردم، ازاینکه به مامان دروغ میگفتم خودم به قولی آزرده میشدم ومیگفتم من دارم گناه میکنم خلاصه اینکه باید راهی پیداکنم که وقتی میرم آزمون به مامان دروغ نگم، وخوب همش تواین فکربودم یعنی من شرایط کارم جوری بودکه (که اینجاشرایط کارم راتوضیح نمیدم چون خیلی کامنتم طولانی میشه) یک هفته به اختیارخودم بودم چه ساعتی وچه موقع روزبرم سرکارولی هفته بعدش باید منظم میرفتم.

    گفتم اشکال نداره رفتنم به آزمون را میندازم هفته ای که تایمش اختیارخودمه، من تواین فکرهابودم که همون هفته مامان وبابا به مدت یک ماه رفتند شهرستان ومن رفتنم به کلاس تمرین وآزمونم راحت شد واتفاقا همون جلسه قبول شدم، وخب این مطلب هم یادم رفت بگم برادرم میگفت ازاینکه هی میری ردمیشی باعث میشه رانندگیت خوب باشه،

    ومن درسی که گرفتم ادمهایی بودن که همون جلسه اول ودوم ازمون قبول میشدندوخب اونامطمعنا ملاکشون فقط همون مدرک یعنی گرفتن گواهینامه بودوخب مسلماخیلی زود هم باطبق قانون به هدفشون میرسیدند.

    من فقط حالانمیخوام کامنتم طولانی میشه من مطلبی که توجلسه اخرتمرین ام قبل ازامون فهمیدم این بودعیناتوناخداگاه ذهنم، این ترس وزدن ماشین به اصطلاح به درودیوار توذهنم داشتم من جلسه اخر مربی یهو گفتن این ادا اَتفارا چیه ازخودت درمیاری، خودتوووجمع کن (من موقع رانندگی بسیارفرمون روسفت میگرفتم وکمی که یه اشتباه کوچک میکردم لبم راگازمیگرفتم) باعث شدبفهمم هم خیلی ترس داشتم که ترس هاهم ریخت واینکه نمیتونستم تعادل داشتم موقع رانندگی وخب مسلماوقتی من خودم ماشین بخرم خیلی بهتر رانندگی خواهم کرد، چون به عینه موردهایی دیدم بااینکه مدرک رانندگی دارن وبارهاماشین رابه قولی اینوروانورمیزنن ودرنهایت میگندمن ادم این کارنیستم.تشکرمیکنم ازاستاد عزیزم برای اراءه این تمرین، یه عالمه ترمزهام درمورد رسیدن به خواسته هایم تونستم دربیاورم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    سلام استاد عزیزم

    استاد من یکبار نوشتم پرید ولی از نو می‌نویسم

    اگر قراره من متعهد بشم به کاری که می‌خوام انجام بدم پس اولین قدم ها رو باید محکم بردارم

    استاد خوبم من واقعا خوشحالم که باهاتون آشنا شدم این لطف خدا بود و بس

    استاد از صمیم قلب تحسینتون میکنم شما یه الگوی عملی هستید که لب و دهن نیستید و عمل میکنید به هر آنچه که می‌فرمایید

    استاد عزیزم من اینجا در محضر خدا و در حضور شما و همه دوستانم متعهد میشم که دست از مقصر دانستن دیگران بردارم و بپذیرم این مسایل نتیجه فرکانس های قبلی من هستش و من هر لحظه از نو متولد میشم و با اصلاح فرکانس هام میتونم دنیا و اخرتم رو اینطوری که می‌خوام بسازم و بدونم چیزی بیرون از من وجود ندارد ..استاد من می‌خوام دیگه به زمین و زمان و همسر و غیره گیر ندم هدفم اینه انگشت اشارم به سمت خودم باشه و اصلاح خودم …استاد دو روزه این تعهد رو دادم و چقدر استاد سخته کنترل ذهن که وقتی کسی داره کاری انجام میده یا بی دلیل باهات بدخلقی می‌کنه تو بدونی این نتیجه فرکانسهای قبلی خودته و نخوای تو ذهنت یه آشوب درست کنی واحساس قربانی بودن نکنی …و اجازه ندی این احساس بد ادامه پیدا کنه …استاد سخته ولی من الان دیگه قانون رو می‌دونم من دیگه فرکانس رو می‌دونم من دیگه احساس خوب اتفاقات خوب رو می‌دونم من دیگه بما قدمت ایدیهم رو می‌دونم ..من دیگه اون آدم قبل نیستم و باید این آگاهی های که بهم داده شده رو عملی کنم من باید حق شاگردی شما رو به جا بیارم مثل خیلی از شاگردهای شما که راه رو پیدا کردن و استادی شدن برای. خودشون ..دیگه وقته عمله ..از خدای خوبم هدایت می‌خوام از خدای خوبم می‌خوام فرکانس های منفی قبلی من رو به لطف خودش خنثی کنه و پاک کنه از وجودم باورهای منفی و هر آنچه که مانع از دریافت شهود و صدای پروردگارم میشه ….و مهر ها رو زنجیرها رو از قلبم باز کنه …. خدایا شکرت سپاسگزارتم رب من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    خوشبخت ترینم گفته:
    مدت عضویت: 794 روز

    سلام استاد جانم .خیلی خیلی خوشحال شدم وقتی فایل جدید رو دیدم ، چه باشگاه شیکی،و چه تیشرت خوشگلی پوشیدین اونجایی که میخواین قبل عمل رو نشون بدید

    واقعا اندامی که ساختین و هدفهایی که دارید و بهشون متعهدید حیرت برانگیزه…..و واقعاونتیجه استمرار بر هدف باید هم‌نتیجش این بشه واقعا بهتون تبریک میگم و خداروشاکر هستم و به خودم هم تبریک میگم برای وجود شما استاد عزیزم در زندگیم ……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ماهورا قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    سلام استاد عزیزم

    با اینکه زندگیه خوبی دارم البته از وقتی با شما و زندگیه قشنگتون آشنا شدم،

    امروز ناخودآگاه حال روحیم خوب نبود ولی با گوش دادن به این فایل و اینکه اگر از هدفت مطمئن باشی میتونی به راحتی اونو به بقیه بگی،

    فهمیدم وقتی میگن هدفت رو به کسی نگو مثلا انرژی منفی میفرستن بخاطر اینه که تو از هدفت مطمئن نیستی اگر تو محکم و قوی و به هدف و خودت ایمان داشته باشی هیچ قدرتی نمیتونه تورو از هدفت دور کنه

    من امروز دوباره با حرفهای قشنگ شما جون گرفتم و میرم برای ساختن و زیباتر کردن زندگیم.

    استاد عزیزم انقدر زندگیه منو تا هزان آسمون تغییر دادید که فقط خدا میدونه

    یه روز میام و از تمام اتفاقهای قشنگی که برام بوجود آوردین حرف میزنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    معصومه نجفی گفته:
    مدت عضویت: 1749 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و همه دوستانم.هدف گذاری برای رسیدن به خواسته ها و تاثیر آن.هدف های زیادی توی زندگیم دارم که اولویت بندی کردم و طبق اولویت پیش میرم.ولی یک هدف اصلی من توی زندگیم اون هم برای همیشه قرار دادم و از خداوند میخواهم که کمک کنه.اینکه بیام هر روز برای خودم از نکات مهم و مثبت شخصیت استاد تمرکز کنم و هر روز یکی از ویژگیهای ایشان را برای خودم بنویسم و تکرار تکرار و تکرار کنم تا اون ویژگی و اون نکته مثبت جزئی از شخصیت و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری و عادت من بشوند.اینکه بیام به صورت لیزری روی ویژگیهای شخصیتی استاد تمرکز کنم.درسته که استاد بزرگوار خالصانه و عاشقانه و سخاوتمندانه تمام باورهای درست و توحیدی را در فایلهای دانلودی که به صورت رایگان در سایت قرار میدهند اما من به خودم متعهد شدم که باید تک تک خصوصیات شخصیتی استاد را خودم از برداشت هام و از دل باورهایی که طی این مدت نسبت به استاد پیدا کردم را با شور و شوق و اشتیاق تمام نکات مثبت شخصیتیشون را تحسین کنم.هر روز یک نکته مثبت و یک ویژگی اخلاقی و رفتاری و عادت های ایشان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2910 روز

    سلام استاد عزیزم

    به به به چه بدنی ساختی دمت گرم .

    استاد تو یه فایل به چند درس مهم اشاره کردین که واقعا بینظیره

    اینکه ذهنمون رو باز بذاریم برای اینکه خداوند بهمون الهام کنه وهدایتمون کنه .

    من خودم یک باگ بسیار بزرگی رو تو این چند رو ز پیدا کردم وقتی تو ذهنم قرار ه کاری رو انجام بدم مثل خونه ساختن .

    (بدلیل اینکه من اعتماد بنفسم خیلی پاین بوده قبلا و 99درصد تصمیماتم ب سر انجام نرسیده وهر تصمیمی که گرفتم نیمه راه ول شده ..نگرانی ها میان سراغم نجوا ها میان سراغم و دست خدارو میبندن تو ذهنم ولی من هی دارم روی کنترل ذهنم کار می کنم. و اینجا تصمیمی رو که گرفتم با قدرت میگم واعلام میکنم وبا توجه به تکامل شروع و ادامه میدم .من در شرایط مستأجری هستم. و امسال بعد از قرار دادم یک تضاد بسیار بزرگی پیش اومد برام که خیلی زیاد ودیعه ها و کرایه ها رفت بالا. وچون منم این

    اولین سال مستاجریم بود چون اولین سال ازدواجم بود . خلاصه هر کاری کردم با ودیعه و کرایه که میخواستم پرداخت کنم خونه گیر نمی اومد. بیشتر از دوما ه گشتم ونگرانی های خودم و همسرم ب همراه داشت ‌.

    پیش یه دوستی بودم و بهم گفت ماشینتو بفروش خرج زمینت کن

    واینو یک نشونه دیدم. میدونستم که همیشه استاد گفتین چیزی رو نفروش برای چیز دیگری

    ولی این الهام قوی تر شد هر جوری حساب میکردم این بهترین کاره در این شرایط

    و پیش همسرم گفتم و اونم پیش همه گفته بود . ومنم تصمیم گرفته در چند روز آینده این کارو انجام بدم چون در این شرایط بهترین کاره و اینجا هم اعلام میکنم و این تصمیم اگر تنها یک خیرش به من برسد (واونم اینه که به تصمیمی که گرفتم پایبند باشم برام کافیه)) و اینجا هم می خوام اشاره کنم به اون نتایج اولیه که واقعا درسته کوچک هستن ولی ارزش اوناست که باعث میشه که نتایج بزرگ هم رقم بخوره‌‌.

    اما نتایج

    اینو بگم من در زیر زیر زیر صفر بودم یعنی زیر خط قرمز بخدا

    یعنی تنها کاری که میخواستم بکنم این بود که فقط یه راهی برای خودکشی پیدا کنم.

    اما

    اما

    اما

    اما غافل از اینکه خداوند دستمو گرفت مستقیم تو دست استاد وگفت این بنده من از وجود منه ودستان وقدرت من رو درک کرده

    تو هم

    اینجا منو دریاب خودت رو دریاب وتوانای های که اسمش قانونه درک کن اینجا پاسخ من به درخواست های تو.

    از شروع آشنای من نتایج هم آروم آروم رقم خورد

    ومنم تونستم خودم رو دریابم خدای خودم رو دریابم واعتماد بنفس و عزت نفسی که در وجودم نابود شده بود آروم آروم بیابم .

    بعد ماشین خریدم

    موتور خریدم

    زمین خریدم

    شغل خودم رو راه اندازی کردم

    منی که حتی خودم رو لایق نمی‌دونستم که برای دیگران هم کار کنم

    ایمانم قوی شد خدارو تو وجودم پیدا کردم

    اعتماد بنفسم عالی شد

    ارتباط های عالی رو گرفتم

    ارزشمندی خودم رو دریافتم

    عروسی گرفتم یک. عروسی مشت

    درحالی که بزرگترین ترسم از عروسی بود بخدا

    وسایل خونه گرفتم

    هزینه های عروسی

    خونه اجاره کردم

    تا قدم 5از12قدم رو گرفتم

    دوره عزت نفس رو دارم

    دوره قانون سلامتی رو دارم

    مشتری های عالی برای محصولم هدایت شدن هر سال

    واااااااااااااای واااااااااااااای عادل بخدا کلی نتیجه گرفتی عاشقتم استاد

    وکلی نتایج های عالی دیگه

    بخدا هیچ کدوم از اینا نبود هیچ کدومشون

    همه این نتایج ها آروم آروم برام رخ داد از سال 96به بعد .

    ایناست که باید باعث ثابت قدم شدنم بشوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    شادمهر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1498 روز

    به نام خدا

    سلام به همه

    ماشاالله چه بدن فوق العاده ای ، استاد عزیز ممنونم که همیشه با فایلهاتون دارین به ما درس زندگی میدین

    تعیین کردن اهداف و متعهد کردن خود برای حرکت به سمت اونا به زندگی ما معنا میده تا زمانیکه هدفی توی زندگی نداریم در واقع زندگی نمیکنیم

    اگه ما توی فضای فرکانسی قرار بگیریم که آدمهای مناسب و با درک از قانون به سمت ما بیان ، در اون صورت ما میتونیم با قدرت و شجاعت اهداف آینده زندگی خودمونو بیان کنیم ، این کار ایمان و اعتماد به نفس و توکل زیادی رو میخواد

    یه جمله طلایی رو استاد در این فایل فرمودن اینکه ما شروع به کار کردن روی هدفمون میکنیم ولی دستان خدا رو برای هدایت باز میزاریم در این صورت اگه ما از یک راه و روش نتونستیم به هدف مورد نظرمون برسیم ناراحت نمیشیم و از خدا طلب هدایت میکنیم و اون هم به بهترین راه ممکن ما رو هدایت میکنه . من از این عدم رعایت این موضوع توی زندگیم خیلی ضربه خوردم و ناراحت شدم

    خدایا شکرت ، با سپاس از همه

    هر جا هستین در پناه الله مهربان شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2007 روز

    به نام پروردگار هدایت گر

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته جان

    و سلام هم خانواده ای های خودم

    این روزا اونقدر چیز برای نوشتن دارم…

    از اول سال برای خودم هدفگذاری کردم

    تو سال 1401 ب نسبت پیشرفت خوبی داشتم

    بیشتر با سایت و با شما و گوش کردن ب فایل ها آشنا شده بودم و بنظرم امسال باید میترکوندم.

    خلاصه… بعد یه چند روز! انگار دچار استاپ شدم! بازم همون افکار و نجواهای بیهوده! و چقدر از دست خودم ناراضی بودم ک چرا کار نمیکنی روی خودت؟! راستش رو بگم… پروژه ی تغییرم رو اونقدر بزرگ میبینم که ازش فرار میکنم… انگار میگم اووووه چقـــــدر کار دارم برای انجام! و یه سری نجواها میان و چنان قدرتمند میومدن ک من احساس میکردم برای تغییر و خلاصی ازشون ناتوانم…

    نمیدونستم باید چیکار کنم، کدوم ور برم… و فایلی ک درباره ایلان ماسک بود اومد…. به موقع! خیلی به موقع…و بعدش دوباره و دوباره فایل هایی درباره کنترل ذهن… بعد عملا راهکار دادید، عادتی ک زندگی…. بعد اومدید واضح تر گفتید دقیق چ کنیم تو قسمت دوم…. و تو این فایل اومدید از لزوم هدفگذاری گفتید. خدایا شکرت… چرخ من رو چرخوندن این فایل ها… نمیدونم بقیه بچه ها چطور بوده حس و حالشون ولیمن، ب شدتنیاز داشتم ب این فایل ها. شبیه کسی بودم ک یه جا ایستاده و هیچی یادش نمیاد و نمیدونه باید دقیقاچیکار کنه… و شما اومدی و قدم ب قدم راه رو دوباره نشون دادی.

    طرز فکرت رو به مسائل عوض کن

    تو قربانی نیستی خالقی، خودتو انداختی تو چاه خودتم میتونی خودتو بکشی بیرون

    راه خروجت از چاه دیدن زیبایی هاست

    اینجوری و از این راه ها میتونی زیبایی هارو ببینی

    باید هدف برای خودت بچینی و به سمتش حرکت کنی

    نقشه راه از این قشنگ تر استاد معنوی من که دست خدایی برای ما؟

    سپاسگزارم ربّ هدایتگرم

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    حسام رفیعی گفته:
    مدت عضویت: 1011 روز

    من نتیجه ای که از این فایل گرفتم اینه که برای اینکه متعهدتر بشی هدفتو اعلامش کن

    وقتی حرکت میکنی نچسب به یه مسیر ثابت از پیش تعیین شده قبلی که فکر میکنی مسیر رسیدن به هدفته اجازه بده خداوند هدایتت کنه

    وقتی که خداوند هدایتت کرد و نتیجه گرفتی، نتایجت باید انگیزه بده واسه ادامه دادن نتایجی که میگیری باید جوری باشه که در راستای هدف باشه که بتونی بفهمی مسیرت درسته و باید ادامه بدی( نتایج کوچیک باید بهت انگیزه بدن برای ادامه دادن و اون نتایج رو جشن بگیری)

    وقتی که ادامه دادی نتایج بزرگتر میشه و نتایج بزرگتر باید انگیزه هات را بیشر بکنه

    و در نهایت باید پایدار باشی در مسیری که نتایج را برات رقم میزنه.

    و باید این رفتارهایی که باعث شده نتایج جدیدی واست به وجود بیاد رو تبدیل بکنی به عادت, تبدیل بکنی به شخصیت, تبدیل بکنی به لایف استایل ,تبدیل بکنی به وجود خودت اگه میخوای نتایج پایدار باشه.

    اگه بتونی این فرمول رو اجرا بکنی توی هر زمینه ای میتونی هدفگذاری بکنی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سلام

    سلاااام

    واااااای من عاشـــــق قانون سلامتی هستم خدایا شکرت خدایا صدهزار بار شکرت برای وجود همچین قانون و روش ساده ای خدایا شکرت

    انشالا من هم براحتی وارد دوره میشم و سلامتی بیشتر شادابی و جوانی و زیبایی و انرژی بیشتری رو تجربه میکنم

    استاد ماشالا به شما

    تحسینتون میکنم برای این اراده و آگاهی و البته که سخاوت شما در به اشتراک گذاری آگاهی‌هاتون

    من تمام دوستانی که در دوره قانون سلامتی دارن روز به روز با کیفیت‌تر میشن رو تحسین می‌کنم و لذت میبرم از اینکه میبینم میشود

    خدایا شکرت

    چه لذتی از این بالاتر که بتونم به هدفم برسم و با افتخار و عزت نفس از اینکه تونستم به هدفم برسم صحبت کنم واقعا خداروشکر

    استاد من تحسینتون میکنم که به این زیبایی و دقت به هدفتون رسیدید، به همه اهداف‌تون رسیدید و حتی بیشتر

    رضایت قلبی یک فرد از خودش، افتخار کردن به خودش، بزرگترین لذت دنیاست به نظر من، من عاشق این هستم که بزنم روی شونه خودم و بگم خدا قوت، آفرین بهت افتخار میکنم که تونستی، که پای حرف و عمل‌ت موندی

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت که میخوام منم یک آدمی باشم که میتونم درست هدف‌گذاری کنم و به نتیجه برسم، خیلی دوست دارم خیلی میخوام

    من مدتی بود که قبول کرده بودم ضعف خودم رو و می‌گفتم و مینوشتم که نقطه ضعف من در آموزش هایی که میبینم هدف‌گذاری و نوشتن اهرم رنج و لذت هست و فقط یکبار هر کدام رو نوشتم و دیگه سمتشون نرفتم

    بخاطر گذشته م اینطور هستم، و حتی تا چند وقت پیش حتی فکر کردن به اینکه چه اهدافی داشتم و بهشون نرسیدم هم منو دچار ناراحتی و اضطراب میکرد

    ولی چند روزی هست که مدام دارم با خودم تکرار میکنم که توی گذشته نباید زندگی کنم، و قرار نیست همیشه همینطور باشم، اینکه الان در اینچنین شرایطی هستم دلیل نمیشه همیشه اینطور باشه، حتی دلیل نمیشه که یکساعت بعد هم همینطور باشه چون من میتونم انتخاب کنم که موفق باشم یا شکست خورده

    هزینه های زندگی م مثل ثروتمندانی که تحسین شون میکنم برای سفر و خرید و لذت و رشد باشه، یا بیماری و قسط و …

    انتخاب کنم که میخوام شاد باشم یا ناراحت

    و همه این آگاهی ها رو من با شادی توی ذهنم مرور میکنم و میگم من رشد کردم تغییر کردم و آگاه‌تر و کامل تر شدم

    خدایا شکرت

    همینطور که دارم روز به روز بهتر میشم، همینطور که دارم اینقدر اعتماد به نفس پیدا میکنم که نقطه ضعف های خودم رو قبول میکنم، پس راه حلشون هم بهم گفته میشه، و یک روزی حتما موفق میشم و میبینم که دارم توی نتیجه دلخواهم زندگی میکنم

    خدایا شکرت

    من ضعف‌م و ترسم از هدف‌گذاری رو قبول کردم و خدا شما رو هدایت کرد تا این فایل رو روی سایت قرار بدید

    پس راه حل هم براحتی داده میشه و من باید عمل کنم، و نگذارم ترسم از هدف‌گذاری بخاطر تجربیات و شکست‌های گذشته‌م مانع پیشرفتم بشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    به‌به، خدایا شکرت که یک همچین باشگاه ورزشی بزرگ، مجهز، تمیز و مرتب و خوش انرژی با محیطی آزاد و مستقل برای هر شخص وجود داره، و خدا میدونه که چندین و چند برابر باشگاه‌های لوکس‌تر و با کیفیت تری وجود داره و من قرار هست که تجربه شون کنم، زندگی های متفاوتی وجود داره، من عصرها برای پیاده روی که میرم ساحل وقتی که جذر آب باشه و پهنه ی دریا خالی از آب باشه میرم و روی ماسه ها و توی آب کم عمق پیاده روی میکنم، یک خانواده ای چند روز هست که میبینمشون میان همراه با یک مربی خصوصی، که خانم و آقا رو ورزش و نرمش میده و فرزندشون هم توی ساحل برای خودش بازی می‌کنه، خیلی خوشم اومده، از این تنوعی که در اطرافم میبینم، خدایا شکرت که هر چی بیشتر میبینم و تایید میکنم و تحسین می‌کنم ظرف دریافت نعمت هام بزرگتر و با کیفیت تر میشه و جهان ظرف منو مدام داره پر می‌کنه، خدایا شکرت

    این باشگاه با کیفیتی که شما بهش هدایت شدید در پاسخ به خواسته شما بوده که همیشه میخواید آزاد باشید، مستقل بتونید عمل کنید، ابزار و امکانات با کیفیت در دسترستون باشه و … و اینجا، این باشگاه تمام این ویژگی ها رو داره

    خداروشکر هر روز دارم بیشتر میبینم که میشود طبق جزییات خواسته هام رو در اختیار داشته باشم، و خیلی بیشتر باید تلاش ذهنی بکنم که بیشتر دقت کنم و مثال های بیشتری برای ذهنم بیارم و اینطوری ذهنم رو پر میکنم از خواستنی هام، مثل همون مثالی که شما زدید و گفتید که سایه بخاطر عدم وجود نور هست خودش به تنهایی وجود مستقلی نداره، و فقر بخاطر عدم وجود ثروت، هر کمبودی بخاطر عدم وجود فراوانی در ذهن منه، پس وقتی من ذهنم رو با مثال و نمود ثروت و کیفیت و هر آنچیزی که دلخواهم هست پر میکنم دیگه جایی برای کمبود و نبود خواسته هام نمی‌مونه.

    خدایا شکرت برای اینکه یاد گرفتم این #آگاهی ها رو ببینم و دریافت کنم

    خداجونم ازت میخواهم توی عمل کردن به اونها هم منو هدایت کنی

    آمین

    16:55

    استاد من قبلا تجربه هایی داشتم که وقتی اطرافیانم متوجه یکسری اهدافم شدند، منفی نگری از یه طرف، دلسوزیشون از یکطرف که بار روانی خیلی منفی هم داشت و بعد متوجه میشدم که با هم راجع بهش حرف میزنند و … باعث شد که من به یک فرد خیلی خیلی محافظه کار و بسته تبدیل بشم، امروز حتی اگر بخوام برم سوپرمارکت سرکوچه بستنی بخرم هم نمیگم کجا میرم وقتی برگشتم هم نمیگم، و در لایه های عمیق‌تر باعث شد که من آدمی بشم که نگذارم هیچکس هیچ رابطه نزدیک و صمیمی باهام داشته باشه و یا اینکه من داشته باشم، و این اخلاقی هست که دارم و روی روابطم خیلی تاثیر گذاشته و باعث شده که نتونم اصلا ارتباط خوبی برقرار کنم، و یا اینکه اگر یهو حرکتی کردم که باعث شده لو بره کاری که میخواستم انجام بدم یا هدفم یا خواسته م و … شروع کردم به سرزنش کردن خودم که چرا دقت نکردی، حالا هم مثل سری قبل میشه کار و هدفت سر زبون همه میفته و … چند سال پیش کاری میخواستم انجام بدم، به دو سه نفر گفتم هدفم رو، عاغا یک روزی، همسایه قدیمی مادربزرگم منو دید گفت فلانی چی شد اون کار رو انجام دادی؟! منو میگی، شاااخ در اوردم که اخه تو از کجا فهمیدی!!! که خوب مشخصه از کجا… الان میفهمم که اون آدم ها، اصلا هرکسی، مقصر نیست، هرکسی یک اخلاق و روحیه ای داره، من نباید به کسی جز خدای خودم حساب کنم و اعتماد کنم.

    اینها همه ش شده برام نشتی انرژی، ترمزی که نمیگذاره این همه گاز میدم که حرکت کنم به سمت خواسته ها و اهدافم، حرکت کنم

    و خوشحال و سپاسگزارم که اینقدر رشد کردم که دارم پیش خودم و دوستان و شما اعتراف میکنم و قبول میکنم که این ضعف ها رو دارم، و می‌خواهم برطرفش کنم

    میخواهم دست از خودسرزنشی‌م بردارم، میخواهم بتونم در جمع ادم هایی زندگی کنم که بتونم اعتماد کنم، مثل خودم باشن و حتی بهتر، که به دیگران و محیط خصوصی و فردی احترام میگذارم

    من الان که این اعتراف ها رو برای اولین با از درونم کشف کردم و به زبان آوردم میفهمم که وقتی شما میگید تضادها باعث میشن خواسته ها واضح بشن منظورتون چیه، من الان متوجه شدم که چی میخوام، چه افراد و اجتماعی رو برای معاشرت میپسندم.

    خدایا شکرت

    الان یادم اومد، من یه باور اشتباهی دارم که البته الان درصدش خیلی کم شده ها ولی میبینم که بعضی وقتها خودش رو دوباره بروز میده، این بود که من هر کاری بخوام بکنم اگر به سه نفر برسه تعداد کسانی که باهاشون در میان میگذارم یا در جریان قرار میگیرند، اون کاره نمیشه.

    اصلا استاد وحی مُنزل شده بود برای من، همین الان هم هست ولی دیگه صد در صد نیست در حد چهل درصده، یهو یه خودم میام میبینم اینطوری دارم فکر میکنم و به پیشواز شکست میرم و میگم خوب دیگه شکست حتمیه و نمیتونم هم جلوشو بگیرم! همین موقع س که میگم، عاغا یه دیقه وایسا

    چی میگی

    اول آگاهی ها و درسهات رو مرور کن، اگر باز هم دیدی چاره ای نیست بعدا تسلیم شو، و وقتی که بقول شما دیگه بدتر نمیشم، شروع میکنم آرام آرام بهتر شدن و آرامتر شدن

    23:12

    من این سوال توی ذهنم شکل گرفته بود که چرا موفقیت هام کوتاه مدت هستند

    و این #باور رو ساختم که خداوند واضح و با زبان خودم پاسخ سوالات منو میده

    و شما عین جمله تون همون سوال من بود، من دنبال موفقیت و نتایج کوتاه مدت نیستم، من دنبال مسیری هستم که فقط رو به بهبود باشم

    خوب این نشونه خدا به جواب سوال منه

    حالا جواب

    برای اینکه فقط رو به بهبود باشه نتایج؛ من باید رفتارهام همیشه رو به بهبود باشه و بهتر و بهتر باشه، باید توی مسیر درست، استوار ادامه بدم

    پس مسیری که نتیجه برام داشته رو باید تبدیل کنم به عادت

    باید برای خودم منطقی کنم، و این باعث میشه که دیگه

    دیگه به مسیر قبلی برنگردم

    وقتی که حتی وسوسه نشدم که برگردم، میفهمم که مسیر رو درست اومدم، قواعد قانون رو درست اجرا کردم

    استاد وقتی نتیجه ای میگیرن، برای اینکه همیشگی باشه نتیجه گرفتنشون، مسیر رو حک می‌کنن

    ادامه میدن

    همیشه

    تبدیلش می‌کنن به نوع زندگی.

    تا یه نتیجه ای میاد نباید بگم اوفی خسته شدما حالا بزار یکم با راه و رسم قبلی‌م حال کنم استراحت کنم بعد ادامه بدم دوباره!!!

    نه

    دیگه بعد از حال کردن نمیتونی ادامه بدی، باید از اول شروع کنی دوباره

    از اول

    شیرین مسیر قبلی اگر درست بود که تو لازم نداشتی یه کار دیگه ای انجام بدی تا نتیجه بگیری!!!

    پس چطور از مسیر قبلی، از عادت های قبلی که اشتباه بوده میخوای بری که حال کنی!!!؟

    با نتیجه هات حال کن و بیشترشون کن

    بجای اینکه پولی که میسازی رو تا سکه آخرش بری خرج مسیر اشتباه قبلی ت کنی، بعد که دوباره صفر شدی بیای به خیال خودت ادامه بدی و با خودت هم بگی که ای بابا! چرا ادامه قبل نیست نتایج چرا باید از صفر شروع کنم دوباره؟!!! برو توی مسیر جدیدت لذت ببر و اینقدر مدام نتیجه بدست بیار که توی مدار جدیدت حال کنی

    با درآمد مداوم توی مدارتصاعد بیفتی و اینقدر پول بسازی که دیگه هیچ ربطی به گذشته خودت نداشته باشی.

    من باید این آگاهی ها رو بنویسم بزارم روی میز کارم هر روز ببینمشون

    میشود

    میشود

    میشود زندگی سینوسی نداشت

    میشود مدام بهتر شد و رشد کرد

    میشود همیشه درآمد داشت، رشد درآمدی داشت

    میشود همیشه آرام بود، می‌شود شادتر بود

    ……………………………..

    و در آخر میخوام بخشی از کامنتی رو که توی سایت خوندم و خیلی خیلی آرامش به قلبم آورد رو اینجا هم یادداشت کنم

    *آیه 35 و 36 سوره نور….

    بین این همه صفحه و آیه …؟؟؟؟

    دوباره همون آیه …همون مفهموم …

    خدا …نورآسمون ها و زمینه

    این نور شبیه نور یک چراغی توی یک شیشه ست

    انقدر درخشش داره فکر میکنی ستاره ست

    روغن این چراغ از درخت پربرکت زیتون که نه تو شرق پیدا میشه نه توی غرب

    بدون اینکه آتیش بهش نزدیک شده باشه،روشنی میده

    نوری روی یک نور دیگه

    خدا راه هدایتِ هرکی رو بخواد(یشا) به این نور روشن میکنه

    خدا این مثال هارو برای انسان های هوشمند میزنه

    وخدا به همه کارها دانا و آگاهه

    این نور تو خونه هایی که خدا اجازه داده ترفیع پیداکنند

    خونه هایی که صبح و شب اسم خدا آورده میشه و تسبیح خدارو میگن*

    https://elmeservat.com/fa/goal-setting-and-its-effect-in-life/comment-page-9/#:~:text=%D8%A2%DB%8C%D9%87%2035%20%D9%88,%D9%86%D9%88%D8%B1%20%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%20%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%D9%87

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت