هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی - صفحه 20


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    361MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
    22MB
    22 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

589 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3819 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خدای یکتای جهان آفرین.

    سلام به همه‌ی عزیزان دلم

    سلام به استاد مهربان و پرقدرت و بااراده‌ام، همینطور مریم جان گلی و یک سلام گرم و بینظیر به همه ی هم پاره های نازنین اعضای گرم و صمیمی عباس منش.

    چند روز پیش که این فایل روی سایت اومد من به خودم گفتم باید کامنتم را بذارم این چند روز انقدر شلوغ ِ خوبی بودم که نتونستم با تمرکز وقت بذارم الانم فقط یک ساعت وقت دارم تا رفتن به کافه ( خنده ) من دوست دارم یک تشکر کنم از بچه هایی که منو پیدا میکنند و کلی تحسینم میکنم به خاطر کامنت نوشتن و وجودم … ببین چه شده بر بچه ها واقعا خوشحالم و سپاس گزار، چقدر عزت نفس بچه ها رشد کرده ماشاا.. عزت نفس جمعی.

    خداروشکر میکنم به خاطر وجود ارزشمند شما استاد جان درست تو قدم اول جلسه ششم یادمه که هدف گذاری کردید روی وزنی که میخواستید (اسفند 97) و انرژی که میخواستید و خب یادمه به خاطر همین هدف با همون داشته هاتون هدایت شدید به هر روز یک قدم برداشتن برای پاکسازی پارادایس در قالب سریال زندگی در بهشت.

    من واقعا این جمله را با دیدن شما و این سریال بهتر درکش کردم؛ « هدف فقط به زندگی تو جهت میده و عمده رشد تو در مسیر شکل میگیره و تو در مسیر به همه چیز میرسی. ».

    اتفاقا دیروز بود توی شورت استوری یوتیوب هدایت شدم به دیدن یک شخصی که 475 پوند بوده تا اینکه مریض میشه خسته میشه و تصمیم میگیره بجنگه برای اونی که باید باشه تلاش جدیدش از وزنش 250 پوند کم میکنه و اما مسیرو اشتباه میره و تا 470 پوند برمیگرده و دوباره تصمیم میگیره برای زندگیش برای رشدش، تلاش دوباره، افکار جدید کارهای جدید، استمرار، صبوری، تمرکز بالا و بدنسازی فوق العاده و حالا رسیده به یک وزن فوق العاده و مهم تر متفاوت تر از همیشه بودنش، یک بدن کات شده و ساخته شده.

    داستان این آدم و داستان شما اینو به من محمد توانا میگه که، آدمی تا هدف داره زنده است ولی زندگی واقعی را وقتی واقعا با پوست و استخوانت حسش میکنی که دلیل های تو برای رسیدن به هدفت که همون باورهاست همون اهرم رنج و لذتِ بیشتر و قوی تر بشه توی ذهن خلاقت … و اون وقت که پایانی هم نداره بلکه هر بار میشه مثل هر چیز دیگه بیشتر و بیشتر حس بشه، از هر لحظه ی زندگیت از هر دم و بازدمت از هر قدم برداشتنت لذت میبری عشق میکنی و خداروشکر میکنی خدارو …

    الهی شکرت که یهو منو بیدار کردی و کشوندی به انجام یک کار عقب افتاده؛ نوشتن برای این قسمت دیدن این قسمت … این قسمتی که توی باشگاه پر شده و دقیقا حالا من چند روزی هم میشه که از دومین ماه متوالی به بهترین و پرخرج ترین و پر حس و حال ترین باشگاه شهرم میگذره، و چقدر رشد کردم و چقدر از خودم راضیم، خداروشکر، واقعا واقعا استاد جان با ورزش منظم و مستمر مثل GYM دارم بهتر از همیشه زندگی را حسش میکنم دارم پر انرژِی بودن که هیچ خدای پرانرژِی بودن را حس میکنم چقدر تو کارهام چقدر تو کافه بهم کمک کرده با این همه فرشته سروکار داشته باشی توی کافه و اصلا کم نیاری که هیچ بلکه عاشق این انرژیت بشن و اگر اگر منو یک روزی کم انرژِی و افتاده باشم و ببین بهم بگن که محمد تو مثل همیشه نیستی الان ماا اون محمد پرانرژی را میخوایم. واوو خداروشکر میکنم.

    و یک چیز بگم من همیشه خودم را اینجور آدمی تجسم میکردم یک ادم بسیار شاد و هپی که وقتی ادمای دنیا هر جایی باشن کامنت هاشو میخوانن، سفرنامه هاشو میخوانند، عکسشو میبیند، ویدیوهاشو میبینن، صداشو می شنون، اسمشو می‌شنون با اینکه اصلا نمی شناسنش، ولی انرژی بگیرن و خنده بیاد رو لبشون و برن جلو … و خوشحالم که این روزها بیشتر از همیشه توی این تجسمم که دیگه نه رویایی نه هدف بلکه شخصیت منه دارم زندگی میکنم.

    و استاد جون این شخصیت امروزی من این حال متفاوت من این نگاه های متفاوت امروز من به خاطر درس های شماست، من باید اینو بگم و باید علاوه بر توی قلبم از شما تشکر کردن به شما هم بگم اینو … آره عادت سپاس گزاری. توی تفسیر آیه ی 7 ابراهیم خواندم که برای رسیدن به یک سپاس گزاری واقعی چندتا چیز با هم میتونه بهت کمک کنه، زبانی، یعنی من به شما بگم + قلبی، یعنی من تو دلم هم از شما سپاس گزار باشم.

    خوشحالم …

    خوشحالم و سپاس گزار برای خیلی چیزها

    برای داشتن 12 قدم

    برای داشتن کلی کتاب و فایل ها

    برای داشتن دوستای فوق العاده

    برای این آرامش

    برای توانا بودن خالق بودن اونم با قدرت افکار و باورها

    برای چهره ی زیبام برای ذهن خلاقم برای پرانرژِی بودنم

    برای مارکو بودنم برای ایران گرد بودن و انگیزه ی بالام برای جهان گردی به زودی زود و اولین سفر خارجی یوهوو

    اگر خیلی میدونی و مطمئنی که میتونی به هدفت برسی میتونی بیای جلوی دوربین و اعلامش کنی – من گفتم استاد برنامه ی این شش ماهه اول سال را Im in

    درس دوم؛

    وقتی قدم برداری برای هدفت با همون داشته هات خداوند هم هدایتت میکنه برای قدم بعدی

    چقدر خوبه این؛ من میخوام به این هدفم برسم و راه های رسیدن به هدفم را باز میذارم، اجازه میدم خداوند منو هدایت کنه.

    درس سوم:

    وقتی اولین نتیجه میاد انگیزه بیشتر میاد و خودش مهر محکمی از نگاه متفاوت و عملکرد متفاوتت هست. پس ادامه میدیم.

    یک واقعیت از این جهان را خیلی تحسینش میکنم، و اونم اینه که این جهان براساس رشد استوار شده خداوند براساس رشد کدنویسیش کرده یعنی این جهان چیزی رشد نمیشناسه و چطور این جهان این زندگی روی کره ی زمین مخصوصا داره رشد میکنه؟ توسط اشرف مخلوقاتی که قدرت خلق زندگیشون بهشون داده شده با قدرت افکار و ذهن، وقتی هر کدام از ما هدفی داریم و میایم تلاش کنیم برای رسیدن بهش ما قراره خیلی خالص تر بشیم خیلی بیشتر از همیشه نیازه تمرکز کنیم روی مهم ترین شخص زندگیمون که خودمون باشیم، قراره خیلی آرامش بیشتری را تجربه کنیم، فراوانی را بیشتر باور کنیم، احساس لیاقت بیشتر، ارزشمندی بیشتر قراره یک کلمه! قراره کلی خداگونه تر بشیم و با رشد ما که عمده رشد توی مسیره نه اول مسیر، با رشد ما از نگاه جز به کل، این جهان در بعد بزرگتر رشد میکنه و بله که خداوند، جهان حمایت میکنه از هر کسی که بخواد این جهان را رشد بده و جای بهتری برای زندگی تبدیلش میکنه.

    درس بعد؛

    محمد تو با رسیدن به هدفت الگویی میشی برای دیگران برای خانواده ات .. اخ اخ اره دقیقااا

    یک سری کارهاا را که انجام میدم، یک سری جاها که میرم و اون حس و حال و تغییرم را به اشتراک میذارم توی پلتفرم های شبکه های اجتماعیم، استاد یک سری ادم هان سریع میرن اون کارو انجام میدن، یا میخوان.

    مثلا من پنج شنبه شب بعد از تایم کافه ساعت 23 تایم ماساژ به روش سنگ داغ گرفتم که یک روش تبتی هست و اون وری ها از این روش برای تمرکز بیشتر شاگرداشون و خودشون استفاده میکنند اما این ور اسیا بیشتر جنبه ی درمانی داره، خب من که خداروشکر سالم سالمم ولی میخواستم تجربه اش کنم، اقا رفتیم بعد از یک ساعت و نیم نگم چه حسی را تجربه کردم خودتون برید تجربه اش کنید ( خنده ) تجربه ی باز شدن 7 چاکرای بدن و پرواز روح از بدن … فوق العاده بود فوق العاده.

    تولید محتواش کردم و خداروشکر بر و بر از دیروز تا الان کلی مشتری سرازیر شده به سمت این دوستم از همین دنبال کننده های من .. و خداروشکر برای نعمت تکنولوژِی و اینترنت که زندگی را ساده تر کرده و این سادگی خودِ مسیر خداست … از تک تک عزیزای دلمم ممنونم به خاطر کامنت های فوق العاده اشون وقتی که میذارن عشقی که به جریان میذارن.

    تا روزی دیگه و قسمت دیگه شما را به خدای بزرگ و متعال می سپارم.

    دوستون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    فائزه احمدخانی گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    سلامی پر از عشق ب استاد عزیزم و بانو شایسته بزرگوار️

    استاد عزیزم با این فایل هم دوباره شاهکاری ب پا کردین و یک غوغا درونمون ایجاد کردین برای تامل کردن سپاس گذارم بینهااااایت ازتون برای این فایل درجه یک

    اول از همه میخوام تحسینتون بکنم ب خاطر جسارت و شهامت و ایمان و استمرارتون توی مسیر زندگیتون و رشد

    و باز هم تحسینتون میکنم ب خاطر جسارتی ک در اون زمان ک ب لحاظ فیزیکی و اندامی با الانتون تفاوت داشتین ،از خودتون ویدئو گرفتین و جلوی دوربین و بچه های دوازده قدم اعلام کردین ک میخواین یک تغییر در اندامتون و داشتن انرژی بهتر داشته باشین، این حرکت فوق العاده جسورانه بود و من وقتی داشتم اون قسمت فایل رو میدیدم خدا میدونه ک چقققققققققدرر تحسینتون کردم و قربون صدقتون رفتم ب خاطر اون حرکت شجاعانه و عالی

    ک با دیدن نتیجه الانتون باعث شدین ک خیلیییییی از ماها بچه های سایت و دوره هاتون یک همچین جنس جسارتی رو الگو بگیریم و ازش استفاده کنیم ، استاد عزیزم من بعد از دیدن این فایل رفتم و توی دفترم سه تا تعهد دادم ((ب خداوند و ب خودم)) و شما فرمودین ک اول از اینکه ب لحاظ ذهنی ببینیم ک آمادگی و جسارت رسیدن و جسارت اعلام کردنش رو داریم؟ و بعد ب افرادی ک تحسین میکنن و انرژی خوبی رو منتقل میکنن اعلام کنیم و اینطوری باعث میشه ک راه ها باز بشه برای تحقق اون خواسته یا هدف

    خب الان من بعد از دیدن این فایل ک سه تا تعهد ب خودم دادم و حتما هم توی زندگیم خلقشون میکنم و این جسارت رو ایجاد کردم درونم ک همینجا اعلامشون کنم و خودم رو بیشتر متعهد کنم برای تحقق این سه خواسته ام و چ جایی بهتر از اینجا؟ و چ افرادی بهتر از شما و بچه های سایت برای اعلام چنین جسارتی؟…

    اول اینکه: تعهد دادم ب خودم ک امسال، سال 1402 سالی هست من بحث روابطم رو ب طور موثر درستش میکنم و روی احساس ارزشمندی و احساس لیاقت خودم کار میکنم و درنهایت دستان خدوند و جهان رو باز میزارم تا اینکه فرد ایده آل و رابطه دلخواهم وارد زندگیم بشه.

    دوم اینکه: من عاشق زبان انگلیسی هستم و رشته تحصیلی ام هم همین هست، خودم رو متعهد کردم ک در این زبان رشد چشمگیری داشته باشم و ب درست ترین شکل مکالمه و تلفظ صحیح رو یاد بگیرم و دستان خداوند رو هم باز گذاشتم ک ب هر موسسه زبانی ک برای من بهترین هست هدایتم بکنه و مهم تر از همه اینکه با خودم مهربون باشم و روند یادگیری و تغییر زبان رو درک کنم و تغییرات و یادگیری های حتی کوچک خودم رو تحسین بکنم تا انشالله نتیجه دلخوام رخ بده.

    و سوم اینکه: مهم ترین تعهدم ک خیلی زود ب زود فراموشش میکنم، توجه ب زیبایی ها و خواسته هام هست، من خودم رو متعهد کردم ک جز ب خواسته ها و زیبایی ها و خوبی ها فکر نکنم حتی در خلوت و تنهایی خودم و هر بار ک نجواهای ذهنی میان سراغم شروع میکنم ب گفتن عبارت های مثبت ب خودم و خودم رو تحسین میکنم ، از خودم کلی تعریف میکنم ، جلوی آینه می ایستم و خوبی ها و تغییرات مثبت و توانایی های خودم رو با صدای بلند با خودم تکرار میکنم .

    و این تعهد ، تعهدی دائمی هست توی زندگی من

    ک انشالله خداوند کمکم کنه و قوی ام بکنه در مسیر تعهدم .

    این سه تعهدم رو اینجا پیش شما استاد عزیزدل و دوستان عزیزم اعلام کردم ک هم ب لحاظ ذهنی متعهد بمونم و هم انرژی عالی دریافت کنم برای ادامه مسیر ، چون قطعا اعلام چنین تعهد هایی پیش شما عزیزان باعث میشه احساس سردی و ناامیدی و ناتوانی در طول مسیرم ، کمتر سراغم بیاد و بیشتر تمرکزم روی تعهدی ک دادم و نتیجه دلخواهم باشه.

    و دوستان انشالله بعده ها قطعا نتایج عاالی تعهداتم رو باهاتون درمیون میزارم و منتظر خوندن و دیدن نتایج عالی شما عزیزان هم هستم ب امید خدا.

    استاد عزیزم اگر بخوام تجربم از سوالی ک مطرح کردین بگم و توضیحی درموردش بدم ،میتونم زمانی رو بگم ک برمیگرده ب سه یا چهار سال پیش ک یکی از عزیزانم یک سایت آموزشی عالی دارن ایشون برای خوندن یک سری آنونس ها توی سایتشون دنبال یک دوبلور با صدای دلخواه خودشون میگشتن تا یک متنی رو براشون بخونه و با صدای ایشون ابتدای ویدئو هاشون قرار بدن

    من اون زمان 16 یا 17 سال داشتم ،اما صدای خوبی داشتم و وقتی میدیدم اون فرد عزیز داره دنبال یک دوبلور میگرده تا متن های انتخابیش رو بخونه ، با خودم گفتم من ک صدای خوب و قشنگی دارم ، چرا من این متن هارو نخونم؟؟

    چندین بار سعی کردم ب اون فرد بگم ک بده متن هاتو من بخونم اما اصصصلااا روم نمیشد و خجالت میکشیدم و حتی نمیتونستم بهش بگم حداقل از من یک تست صدا بگیر اگر خوشت اومد من این کارو برات انجام میدم .

    این ک میگم (خجالت میکشیدم) در ظاهر خجالت کشیدن هست اما دارای ریشه بود درون من ، بی عزت نفسی و عدم احساس لیاقت و بها دادن ب نجواهای ذهنیم بود و [[ از طرفی خییییلییی خیییلییییی زیاد میخواستم اون کار رو خودم انجام بدم و از طرفی هم با خودم میگفتم این یک سایت آموزشیه ، بچه بازی نیست ک بده تو براش بخونی!!! ، نکنه با پیشنهاد من مخالفت بکنه اون وقت من ضایع میشم، نکنه مسخرم بکنه و …….. کلیییی نجوا ]]

    و اینو بگم ک این احساس عدم لیاقت و برنداشتن قدم اول و نداشتن اعتماد ب نفس و کلی نواقص دیگه باعث من از کاری ک عاشقش بودم و هستم ، 3 سال دور بمونم و همچنان جرئت بیان کردنش رو هم نداشتم ، تا اینکه بالاخره شروع کردم ب کار کردن روی عزت نفس خودم ،روی احساس لیاقت خودم و دااااااائم هم توی ذهنم خودم رو در حالتی میدیدم ک درحال ضبط اون فایل ها هستم و تجسم میکردم ک فایل هایی ک با صدای قشنگ من ضبط شده روی سایت قرار گرفته و آماده فروش هست و مشتریان زیادی دارن اون فایل ها و یادم میاد رفتم و توی دفترم نوشتم (( این فایل های صوتی رو آخرش خودم ضبط میکنم)) و ب خدا گفتم : خدایا سپردم دست خودت تو بهترین زمان و بهترین مکان برام رقم بزن این خواسته ام رو ،چون واقعا ازش لذت میبرم….

    خلاصه بعد از بهتر شدنِ کمی فقط کمی احساس لیاقت درونم و کمی رشد عزت نفسم و بُلد کردن این توانایی ارزشمندم پیش خودم ، بعد از سه سال خودِ اون فرد محترم و عزیز یک شب ب من زنگ زد و گفت میخوام تمااام اون متن ها و کتاب هایی ک دارم رو تو برام صوتی کنی و همکاری ما با هم استارت بخوره

    راستش از اون خواسته من سه سال بود ک گذشته بود و من فراموش کرده بودم و اولش ک اون فرد عزیز پیشنهادش رو ب من داد سخت ب نظرم رسید و باید درموردش فکر میکردم اما وقتی و چند ساعت از تماس تلفنیمون باهم گذشت یک دفعه ب شکل یک الهام خیلی درونی یادم اومد ک پیشنهاد ایشون ب من ب علت درخواست و تلاش ذهنی و درونی خود من بوده…

    وااااااااای خداااااای من چقققققققدرررر احساسم عالی بود اون شب چقققققدر ذوق کردم اون شب و چقدر صفحات دفترم رو ورق میزدم تا خواسته ای رو ک نوشته بودم رو پیدا کنم و یک منطق قوی ذهنی برای خودم بیارم ک (( دیدی میشود؟ دیدی بالاخره اتفاق افتاد؟… ، زمان و مکان مناسبش رسید؟…))

    و من الان حدودا یک سال هست ک با اون فرد عزیز و محترم ک واااااقعااااا دست مهربون خدا و یک رفیق بسسیار بسسیار خوب و مهربون و صمیمی برای من هستن کار میکنم و از این توانایی بیییینظیر خودم ک کاشفش خداوند بود استفاده میکنم و از این راه مسئله هزاران نفر رو حل میکنم و از طرفی هم واقعا احساس سرزندگی، لذت ،عشق و قدرت رو درونم احساس میکنم و ب جرئت میگم استاد عزیزم زمانهایی ک من سر ضبط کتاب و تولید کتاب صوتی هستم واقعا انگار ساعت و زمان برام معنا نداره (( نه گشنه ام میشه، نه تشنه ام میشه، نه خوابم میگیره، و در یک حالت تعادل وجودی قرار میگیرم)) خداروشکر ، از بس ک عااااشق این کار هستم و در طول ضبط فقط تمرکز میکنم ب شنیدن صدای خودم و چقققققققدر لذت میبرم از صدای قشنگ و دلنشین خودم و کیف میکنم از این توانایی ام ک بدون هیچ گونه دوره دیدن و کلاس رفتن درون من وجود داره ، الان میفهمم ک میگین (( استعداد مهم نیست، ایمان مهمه ،ایمان مهمه، ایمان مهمه، استمرار مهمه…)) و چ عزت نفس و چ اعتماد ب نفسی میگیرم از این توانایی ارزشمندم فاارغ از نتیجه مالی ک برام داره.

    و اما یک فلش بک خییلیییی مهم بزنم ب دورانی ک اولین کتاب صوتیم رو شروع کردم ب خوندن ، توی اون زمان من هیچ تجربه ای از گویندگی ، از دوبله و تولید محتوا و تولید کتاب صوتی نداشتم و اولین تجربه کاری من ب شکل حرفه ای و یک محصول فروشی بود، من اولین کتاب رو شروع کردم ب خوندن و صوتی کردن و خییلییی جاها تپق میزدم ، بلد نبودم ،اشتباه تلفظ میکردم ، صدام و گلوم میگرفت و درنهایت خیلی از مواقع و روزها نتیجه خوبی دریافت نمیکردم و راضیم نمیکرد و صاحب سایت عزیز هم وااااقعا بهم لطف داشتن و بعد از اینکه فایل هارو براشون میفرستادم و بعد از گوش کردن متوجه کلی پتق من میشدن ک واقعا با ادیت هم رفع نمیشد ب هیچ عنوان من رو سرزنش نمیکردن و ب هییچ عنوان من رو تو حالت اضطرار و عجله قرار نمیدادن و تنها کارشون این بود ک ب من روحیه و انگیزه میدادن و بهم میگفتن ک (( فائزه هیچ وقت قانون تکامل رو فراموش نکن)) تو برای حرفه ای شدن توی این کار باید تکاملت رو طی بکنی ، تو همین الان هم عالی هستی و کوچک ترین رشد من رو بهم تبریک میگفتن و روحیه میدادن.

    و ناگفته نماند ک جاهایی ک فایل رو خراب میکردم خودم رو سرزنش میکردم ، خودم رو مسخره میکردم، عصبانی میشدم ، ناامید میشدم و با خودم لج میکردم

    و متوجه شدم مادامی ک من چنین احساسات منفی رو درمورد خودم دارم خودم کار ب هیییچ عنوان خوب پیش نمیره و متوجه شدم اگر بخوام ب این شکل پیش برم و خودم سرکوب کنم هیچ رشدی اتفاق نمیوفته، و یک چیز رو هم خوب توجه شدم این بود ک (( چون سایت یک سایت کاملا حرفه ای و آموزشی و دارای مخاطب های حرفه ای بود ، و قرار بود این فایل های صوتی ب فروش برسن در سایت، پس من باید احساس لیاقت رو درون خودم بیشتر و بیشتر میکردم و هر بار خودم رو تحسین میکردم ،کوچکترین پیشرفت خودم رو میدیدم و با خودم بازگو میکردم ،توی دفترم سپاس گذاری میکردم از خداوند و از خودم ، و مثلا اگر دیروز 10 تا تپق میزدم و امروز 9 تا تپق ، خودم رو ب خاطر همین پیشرفت تحسین میکردم و این رو یک رشد برای خودم میدیدم و ب خودم روحیه میدادم ، صدای خودم رو تحسین میکردم، از صدای خودم پیش خانوادم تعریف میکردم و از خداوند هدایت میخواستم و ازش میپرسیدم و توی دفترم مینوشتم (( خدایا من را آسان کن برای آسانی ها و مسیرم را آسان و هموار ساز)) و درخواست راحتترین روش ها و مسیر ها رو از خداوند میکردم و اجازه میدادم و اجازه میدم ک خداوند راه آسان رو ب من نشون بده و هدایتم کنه و ازش درخواست میکردم و میکنم ک خدایا کمکم کن در مسیری ک تو هدایتم میکنی انعطاف پذیر باشم، چون من ب دنبال لذت هستم ، و اننققققدرر این روند رو ادامه دادم تا رسیدم ب جایی ک الان ب راحتی و بسیار روان و مسلط تر هر فصل کتاب رو میخونم و انقدر تعداد تپق ها کمه ک اصلا انگار وجود نداره و فایل هم نیاز ب ادیت خاصی نداره و درنهایت من عشق میکنم از این کاری ارزشمندی ک درحال انجامش هستم و این توانایی ارزشمندم.

    این مسیر تکاملی من و طی کردن روند من بود تا ب اینجا ک خیلی جاها ب علت عدم درک(( قانون تکامل)) ، (( درک نکردن روند)) ، (( توقع زیادی داشتن از خودم)) ، (( ندیدنِ کوچکترین پیشرفت هام)) و (( سرزنش خودم))،(( مقایسه خودم با افرادی ک دراین کار بودن)) و… باعث کندتر شدن پیشرفت خودم و پسرفت خودم و بد پیش رفتن همه چیز میشدم ، و ب اون شکل فقط باعث میشدم همه چیز ب شکل نادلخواه من پیش بره حتی چیزی ک عاشقش بودم و اما با تغییر دادن هر کدوم از اون دیدگاه ها و باورها با عث شدم ب کلی مسیرم و نتیجه ام تغییر بکنه ، تغییر(( درک روند و درک قانون مهم تکامل))، (( ب اندازه خودم از خودم توقع داشته باشم)) ، (( دیدن و تحسین کوچکترین رشد و پیشرفت خودم)) ، (( روحیه دادن و تحسین خودم درهر جهت))،(( مقایسه نکردن خودم با دیگران و درک اینکه هرکسی سرجای خودش هست من هم سرجای خودم)) ، (( کمرنگ شدن مقایسه خودم با دیگران ب این علت ک من میدونم در مسیری هستم ک میخواهم هرروز بهترین خودم رو ب خودم ارائه بدم ، پس من با دیروز خودم مقایسه میشم و نه با آدمهایی ک نمیدونم مسیر تکاملیشون چطور بوده و هست و خبری از درونشون ندارم)) باعث شده ک من الان درحال تجربه یک نوع لذت و عشق خاص از شغلم هستم.

    و از همه مهم تر از زمانی ک احساس لیاقت رو درونم بیشتر و پررنگ تر کردم ن تنها از سمت صاحب کار و صاحب سایت عزیزم خیلی تشویق و تحسین میشم بلکه پیشنهادات زیادی هم درمورد کتاب صوتی و گویندگی از دیگران دارم بدون اینکه من تبلیغی درمورد خودم خودم کرده باشم و بدون اینکه شبکه اجتماعی داشته باشم، اما میدونم ک این جهان هست ک داره کار خودش رو درست انجام میده و من ب خداوند اعتماد میکنم .

    و بیییییینهایت عاشقانه از شما استاد عزیزم سپاس گذارم ک بازهم من و ما رو ب فکر و تامل دعوت کردین و کمک کردین این جسارت درونمون ایجاد بشه برای بازگو کردن تعهداتمون️️️️️️ و از صاحب سایت عزیزی ک براشون کتاب صوتی تولید میکنم هم عاشقانه سپاس گذارم برای صبوری و مهربونیشون و تحسین هاشون .

    و منتظر نتایج عاااالی دوستان عزیزم هستم

    استاد عزیزم عااااااااااااااااااشقتونم خیلی زیاد️️️️

    در پناه الله یکتا شد و سلامت و سعادتمند باشید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    حامد ولایتی گفته:
    مدت عضویت: 1935 روز

    به نام رب قدرتمند و مهربانم

    In GOD I Trust

    استاد عزیزم و همه آدم های خوب سلام

    خیلی راجع به هدف و هدف‌گذاری شنیدیم و تقریباً تمام اساتید در هر حوزه‌ای هم که باشند، در موردش دوره و کلاس میذارند، یا حداقل صحبت می‌کنند که البته نکته و در واقع اصل خیلی مهمی هم هست.

    خودم هم که سالهای قبل مدتی تو مباحث آموزشی بودم و دوره و سمینار برگزار میکردم، یکی از موارد همین هدف‌گذاری بود و در کتابی هم که نوشتم بهش اشاره کردم…

    (توضیح: چند سالی بحث آموزشی داشتم ولی به این نتیجه رسیدم که اول باید خودم تو زندگیم حرف‌هایی رو که میزنم عمل کنم و نتیجه بگیرم، بعد برم آموزش بدم که تأثیر گذار باشه، درست مثل استاد عباس منش عزیز. بعد خداوند هدایتمون کرد به سایت استاد و این آموزش های عالی. در واقع الویت های من در آموزش ها مواردی غیر از تأثیر گذاری بود…)

    بگذریم

    در مورد هدف و هدف‌گذاری صحبت زیاده اما استاد در این فایل ، با نشون دادن محقق شدن یکی از اهداف شون و گوشزد کردن چند نکته دقیق، باعث شدند که منم بیام و اینجا از هدفم بگم که برام اولویت داره؛

    »»» من، حامد ولایتی، می‌خواهم یک میلیونر خودساخته بشم و یک الگو در بحث کاری خودم

    (البته بگم منظورم میلیون دلارِ نه ریال!)

    و حتماً حتماً به لطف رب قدرتمند و مهربانم از نزدیک داستانهای زندگیمون رو برای استاد عزیزمون تعریف می‌کنیم…

    به دلایلی جزییات رو اینجا نمیگم، فقط همین قدر بگم دقیقا یک هفته هست که مسیر میلیونر شدنم رو بصورت جدی استارت زدم.

    این مورد هم که استاد گفتند خیلی دقیق و درسته که خیلی وقت ها ما (و من) عجول هستیم و دوست داریم خیلی زود به هدف های بزرگمون برسیم و نتایج کوچک رو نمی‌بینم.

    اما همون‌طور که در این فایل گفته شد، باید از نتایج کوچک هم لذت برد، اونها رو تایید کرد و ازشون انگیزه گرفت برای رسیدن به نتایج بزرگتر.

    در واقع خود من با آگاهی های این آموزش ها و دوره‌های ارزشمند «دوازده قدم» ، «راهنمای عملی دستیابی به رویاها» ، «جهان بینی توحیدی 1» ، «عزت نفس» و کلی از فایلهای ارزشمند دانلودی سایت، متوجه اصول و قوانین جهان هستی شدم و یکی از اون اصول، بحث تکاملِ که خیلی هم مهمه.

    ++ یعنی حامد عزیز؛ اول باید به 1000 دلار برسی، بعد 10,000 دلار ، بعد 100,000 دلار و بعد 1,000,000 دلار ++

    خداروشکر بابت وجودتون استاد عزیز و خداروشکر بابت هدایت مون به این آگاهی ها

    »»» من، حامد ولایتی، می‌خواهم یک میلیونر خودساخته بشم و یک الگو در بحث کاری خودم

    و از نزدیک با استاد عباس منش عزیز، گپ بزنم و لذت ببرم.

    این قطعا شدنیه، چون خدا خداییش رو بلده، من باید بندگیم رو یاد بگیرم و درست انجام بدم، مثل سلیمان نبی …

    [ ساعت 2 بامداد جمعه، 30 اردیبهشت 1402 و 20 مِی 2023 ]

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3452 روز

    ایه 62 سوره عنکبوت

    سلام به همگی امیدوارم عالی باشید و احساستون پر از شکر گذاری باشه

    امشبم میخام به ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم قرار نیس همه حرفام درست باشه ولی اینایی که میگم دقیقا مطابق با اون چیزی که تا این لحظه بهش رسیدم

    اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿۶٢﴾‏

    خداوند روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می‌کند، و برای هر کس بخواهد محدود می‌سازد؛ خداوند به همه چیز داناست! (62)

    ما توی قرآن زیاد داریم آیه های شبیه به این

    و جالب که من شاید الان کلی از این آیه ها آورده باشم که میگه آقا ثرومند شدن در جهت خداونده ثروت مند شدن معنوی ترین کار دنیاس

    و چیزی که برام جالب اینکه هنوز ذهن من میگه که کجای قرآن اومده که باید ثروتمند بشی تا به خدا نزدیک بشی

    بارها بهش گفتم که آیه قرآنه که میگه روزی که نه مال بدردتون میخوره نه فرزندان مگر کسانی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا اومدن

    یعنی اینقدر ضایعه دیگه

    ولی ذهن کارش اینکه کلا میخاد انکار کنه چون یک میلیون بار اون حرفا رو شنیده

    ما باید عاقل باشیم

    و هزاران بار اینا براش تکرار کنیم

    این آیه امشب از اون آیاتی که با یشا اومده

    دیگه میدونید که هرجایی از یشا استفاده میشه منظورش اینکه با استفاده از قوانین اون اتفاق میوفته

    امشب یه ناخواسته ای پیش اومد

    من در حد مرگ عصبی شدم توی اتوبان

    یه راننده ای واقعا کار خطرناک عجیب و غریب انجام دادا

    نمیخام بگم چی کار ولی اگه بگم یک در میلیارد فک نمیکنید یه نفر یه همچین کاری رو حاضر باشه به عنوان یه انسان توی اتوبان انجام بده

    من چون توی اون ماشین پدر و مادرم بودن خیلی عصبی شدم

    و بعد کار به جایی رسید که شماره پلاکشو برداشتم و تماس گرفتم با پلیس

    قبل از اینکه تماس بگیرم ب خودم گفتم تو اینجا حالت بد شد و محال عدالت خداوند زیر سوال بره تو باید چوبشو بخوری برای دفه های بعدی

    تماس گرفتم با پلیس

    وقتی که جریانو براشون گفتم

    بنده خدا اونقدر هم پیگیر بودن و هم همدل بودن

    گفت تو فقط شماره پلاکو بگو با این کار کثیفی که کرده ما همین امشب میگیریمش

    باورتون نمیشه

    چهارده تا چشم

    نتونستن یه پلاکو درست حفظ کنند

    یعنی این همه آدم نتونسته بودن یه پلاکو حفظ کنند

    چرا اون قصر در رفت

    چون ما حالمون بد شد

    چون من وارد جنگ شدم

    چون هممون عصبی شدیم

    پلیس بیچاره گفت اول بزن کنار من نگران خودتم (واقعا یه لحظه فک کردم آمریکا ام) و آروم باش فک کن پلاک که یادت بیاد تمومه

    ما شاید بیستا پلاک مختلفو گفتیم و گفتیمم که ماشین پرایده سفیده

    ولی گفت همه ی اینا اشتباهه

    چرا اینجوری شد

    چون من مشکل داشتم

    چون من نتونستم اعصابمو کنترل کنم

    چون من نتونستم به ذهنم مسلط بشم که چهار تا شمازه از ذهنم رفت

    و این چیز عجیبی نیست

    خدا اینو از یاد ما برد

    خدا زد پس گردنم گفت تو خودتو بکشی ام امشب قرار نیس که این یادت بیاد اونم رفت دیگه تا تو یاد بگیری به اعصابت مسلط باشی

    خدا این شکلی به من یاد داد

    ولی خدا رو شکر که همه سالم موندن خطر از بیخ ریش همه ی خانوادم گذشت

    خدا رو شکر ک ماشین ها مشکلی براشون پیش نیومد و اوکی موندن

    خدا رو شکر که اصن اون شماره پلاک به ذهنم نیومد تا من به قانون خدا شک نکنم بدونم خدا عدالتشو برای ما اجرا میکنه

    و ب خانوادم گفتم که اگه ما احساسمونو کنترل میکردیم حتی اگه شماره پلاکشم یادمون نمیموند با اون کاری که اون کرد میشد بیست تا ماشینی که پشت سرمون بودن یکی پلاکشو گزارش کنه و همون یه نفر خفتش کنه

    اینجوری خدا عدالتشو میذاره روی زمین

    ولی درس عبرت شد برام که شرایط ناخواسته پیش میاد تو باید اعراض کنی

    مثل استاد که وقتی اون حیوون که شبیه گرگه وقتی که دید داره گوسفنداشو میخوره رفت تله خرید و کشتشون

    ولی اگه احساسش خوب نمیموند میشد که اون تله یا درست کار نکنه

    یا اون حیوونه بیاد بازم گوسفنداشو بخوره و قصر در بره

    ما ام همه شماره پلاکشو حفظ کردیم ولی چون احساس بد شد عدالت خدا نذاشت که اون خفت بشه

    خدا ب من یاد داد که اگه شرایط ناخواسته حتی خیلی وحشتانک برات پیش اومد اول کنترل کن خودتو بعدم توکل کن به خدا بدون که خدا جای حق نشسته و بعد اقدام متناسب با اون رفتار انجام بده اول اعراض اگه رفت که میره که هیچی

    اگه بازم نرفت تو اقدام قانونی متناسب انجام میدی و تمام

    با احساس خوب

    با حال خوب

    تضادها بالاخره پیش میاد

    ما ام خدا نیستیم که خودمونو همیشه بتونیم کنترل کنیم

    موسی میزنه یه نفرو میکشه

    بابا برو ببین چ قدر اسمش توی قرآن تکرار شده

    چون اونم آدم بوده

    مثل همه ی آدمهای دیگه

    ولی بازخورد مناسب گرفت

    و تمام

    ثمره اش هم مشخص دیگه

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت داده شده

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام خدا

    ردپای22

    سلام استاد جان مریم عزیز و دوستان خوبم ،امید که عالی باشید

    استاد به نظر من اگه موفقیت یه پرنده باشه برای پرواز به دو بال بی شک نیاز داره

    یکی از اون بال ها استمرار و تعهد در مسیر باور درست

    یکی دیگه کنترول ورودی و توجه به نکات مثبت

    اینو وقتی که یکمی کنترول ورودی شل میگیرم متوجه میشم ،اولش مثل مسیر هواپیما ،شاید یه کوچولو تغییر مسیر بدی ولی همون کوچولو تورو به شهر دیگه ای میرسونه

    پرنده قصه ما اگه ورودی مناسب نداشته باشه اگه زیبایی هارو بزرگتر نبینه

    اصلا جوون پرواز نداره که بخواد باور بسازه بخواد استمرار داشته باشه

    درس امروزم این بود !من اشتباه کردم و چند خبر خوندم

    خدای من شاهده که امروز دو خبر بسیار نامناسب تو چند متری محله ما افتاد و من متوجه اونا هم شدم

    برداشت من اینه که ما وقتی شروع به متفاوت زیستن میکنیم ،مثل یه بچه تازه متولد شده میشیم و به نسبت گذشته دریافت های سریع تر داریم انگاری ذهنمون کنجکاوانه درخدمتمون برای برآورده کردن اون اتفاقاتِ

    مثلا متوجه من به زیبایی به سرعت نتایج زیبایی به ارمغان آورد

    و توجه من به نازیبایی به سرعت چندساعت بعد نازیبایی و ترس برای من آورد

    البته که برداشت های من از اتفاقات به اندازه آگاهی من در این مدت کوتاهه و ممکنه درست نباشه

    ولی چون در واقعیت رخ داده بود با شما در میون گذاشتم تا تلنگری باشه تااینکه بیشتر مواظب ورودی ها باشیم و هیچ چیزی مانع ترقی ما نشه

    چقدر خوشحالم آگاهی ها باعث میشه یه جایی این چرخه اشتباه رو متوقف کنم و آگاهانه توجهم رو معطوف به چیزهایی کنم که دوست دارم

    از شما استاد عزیز و بانو مریم ممنونم بابت آگاهی های باارزشتون

    ممنون که وقت گذاشتید

    با آرزو بهترین ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1731 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    درود بر شما استاد عباسمنش عزیز️

    شما عشق منی

    ابتدا تحسین میکنم به خاطر هدف گذاری که کردید و به هدفتون رسیدید و به اندامی که میخواستید دست پیدا کردید، بدنتون عالی شده خداروشکر

    محیطهای ورزشی و باشگاهایی که میرفتید و میرید هم باید بگم که خیلی عالی زیبا و تمیز هستند که توجه آدمو جلب میکنه

    موضوع بعدی نکاتی بود که در این فایل اشاره شد، اول اینکه اگه هدفی داری و واسش مصمم هستی به دوستات خونوادات و اطرافیانت بگو ولی فقط به کسانی بگو که تشویقت میکنن و تو مدارت هستن نه کسانی که باعث میشن دلسرد بشی، همین باعث میشه وقتی چیزی که براش هدف داری متعهد تر بشی براش و بیشتر پیگیرش باشی تا بهش برسی

    دوم اینکه راه هدایتو باز بذاری و نگی فقط از یک راه و‌اون راهی که من بلدم باید به هدفم برسم و احازه بدی خداوند هدایتت کنه اون طوری که میدونه صلاحته و تو توی مسیر لذت ببری و خیر هرچیزی رو بدونی

    سوم اینکه وقتی نتایج اولیه میان انگیزه بیشتری بگیری برای رسیدن به نتایج بزرگتر و عالی تر، اینطور نباشه که یکم نتایج خودشونو نشون دادن بگی خب دیگه کار من تموم شد دیگه بسه و ادامه نمیدم، نه انیطور نباید باشه باید استمرار داشت‌ و انگیزه بیشتری بگیریم برای ادامه دادن و همیشه در حرکت باشیم از قبلمون بهتر باشیم و همیشه یه ذره به فکر بهتر بودن باشیم؛ اگه ما بتونیم مسیر جدیدو تبدیل کنیم به عادت و استمرار داشته باشیم اون موقع نتایج پایدار خواهند بود، استاد جان مثال بدنسازی‌عالی بود که گفتید، و واقعا هم همینه که ما استمرار داشته باشیم

    نکته بعدی اینکه اگر ما به نتایج عالی برسیم به هدفهامون و خواسته هامون برسیم قطعا برای دیگران هم یک الگو و یک انگیزه ای میشیم برای حرکت، برای مثال خودم از دوره قانون سلامتی استفاده کردم اون قوانینی که گفتید رو به خوبی اجرا کردم‌و در مدت تنها 1 ماه و نیم 12 کیلو کاهش وزن داشتم ، شکم و پهلوم با اینکه زیاد هم نبود ولی کاملا از بین رفتن جوشهام کمتر شدن تعریقم کمتر شد خروپفم از بین رفت، سرحال تر شدم احساس شادابی بیشتری دارم، و بقیه هم همه این نکاتو بهش صحه میذارن و ازم میپرسن که چطور لاغر شدم چه روشی اجرا کردم، چه رژیمی گرفتم، چقدر سنم کمتر شده، و وقعا به خودم افتخار میکنم که به هدفم رسیدم بعد از گذشت 6 ماه از استارت دوره ورزش رو شروع کردم اون اوایل اصلا تحرک خاصی هم نداشتم، و خداروشکر خیلی خیلی عالی هستم

    بارها در مورد سلامتی و حالت جسمانی که تو این چند ماه اخیر بوجود آوردم خیلی برای دیگران جای سوال داشته حتی برای بعضی ها الگو شدم و انگیزه شدم که وزن کم کنن و به اندام مناسب برسن

    در مورد مسائل مالی هم از موقعی که هدایت شدم به سمت کاری که بهش علاقه دارم و شغل دوم برای خودم ایجاد کردم برای دیگران جای سوال بود که چطور من دارم پول میسازم و کسب و کارم چطوریه؛ در کل اگه بتونیم برای خودمون همیشه هدف داشته باشیم و با رسیدن به خواسته ای بریم سراغ خواسته دیگه همیشه در حال حرکت هستیم

    خیلی ممنونم از شما استاد عزیز دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2909 روز

    سلام استاد عزیزم

    به به به چه بدنی ساختی دمت گرم .

    استاد تو یه فایل به چند درس مهم اشاره کردین که واقعا بینظیره

    اینکه ذهنمون رو باز بذاریم برای اینکه خداوند بهمون الهام کنه وهدایتمون کنه .

    من خودم یک باگ بسیار بزرگی رو تو این چند رو ز پیدا کردم وقتی تو ذهنم قرار ه کاری رو انجام بدم مثل خونه ساختن .

    (بدلیل اینکه من اعتماد بنفسم خیلی پاین بوده قبلا و 99درصد تصمیماتم ب سر انجام نرسیده وهر تصمیمی که گرفتم نیمه راه ول شده ..نگرانی ها میان سراغم نجوا ها میان سراغم و دست خدارو میبندن تو ذهنم ولی من هی دارم روی کنترل ذهنم کار می کنم. و اینجا تصمیمی رو که گرفتم با قدرت میگم واعلام میکنم وبا توجه به تکامل شروع و ادامه میدم .من در شرایط مستأجری هستم. و امسال بعد از قرار دادم یک تضاد بسیار بزرگی پیش اومد برام که خیلی زیاد ودیعه ها و کرایه ها رفت بالا. وچون منم این

    اولین سال مستاجریم بود چون اولین سال ازدواجم بود . خلاصه هر کاری کردم با ودیعه و کرایه که میخواستم پرداخت کنم خونه گیر نمی اومد. بیشتر از دوما ه گشتم ونگرانی های خودم و همسرم ب همراه داشت ‌.

    پیش یه دوستی بودم و بهم گفت ماشینتو بفروش خرج زمینت کن

    واینو یک نشونه دیدم. میدونستم که همیشه استاد گفتین چیزی رو نفروش برای چیز دیگری

    ولی این الهام قوی تر شد هر جوری حساب میکردم این بهترین کاره در این شرایط

    و پیش همسرم گفتم و اونم پیش همه گفته بود . ومنم تصمیم گرفته در چند روز آینده این کارو انجام بدم چون در این شرایط بهترین کاره و اینجا هم اعلام میکنم و این تصمیم اگر تنها یک خیرش به من برسد (واونم اینه که به تصمیمی که گرفتم پایبند باشم برام کافیه)) و اینجا هم می خوام اشاره کنم به اون نتایج اولیه که واقعا درسته کوچک هستن ولی ارزش اوناست که باعث میشه که نتایج بزرگ هم رقم بخوره‌‌.

    اما نتایج

    اینو بگم من در زیر زیر زیر صفر بودم یعنی زیر خط قرمز بخدا

    یعنی تنها کاری که میخواستم بکنم این بود که فقط یه راهی برای خودکشی پیدا کنم.

    اما

    اما

    اما

    اما غافل از اینکه خداوند دستمو گرفت مستقیم تو دست استاد وگفت این بنده من از وجود منه ودستان وقدرت من رو درک کرده

    تو هم

    اینجا منو دریاب خودت رو دریاب وتوانای های که اسمش قانونه درک کن اینجا پاسخ من به درخواست های تو.

    از شروع آشنای من نتایج هم آروم آروم رقم خورد

    ومنم تونستم خودم رو دریابم خدای خودم رو دریابم واعتماد بنفس و عزت نفسی که در وجودم نابود شده بود آروم آروم بیابم .

    بعد ماشین خریدم

    موتور خریدم

    زمین خریدم

    شغل خودم رو راه اندازی کردم

    منی که حتی خودم رو لایق نمی‌دونستم که برای دیگران هم کار کنم

    ایمانم قوی شد خدارو تو وجودم پیدا کردم

    اعتماد بنفسم عالی شد

    ارتباط های عالی رو گرفتم

    ارزشمندی خودم رو دریافتم

    عروسی گرفتم یک. عروسی مشت

    درحالی که بزرگترین ترسم از عروسی بود بخدا

    وسایل خونه گرفتم

    هزینه های عروسی

    خونه اجاره کردم

    تا قدم 5از12قدم رو گرفتم

    دوره عزت نفس رو دارم

    دوره قانون سلامتی رو دارم

    مشتری های عالی برای محصولم هدایت شدن هر سال

    واااااااااااااای واااااااااااااای عادل بخدا کلی نتیجه گرفتی عاشقتم استاد

    وکلی نتایج های عالی دیگه

    بخدا هیچ کدوم از اینا نبود هیچ کدومشون

    همه این نتایج ها آروم آروم برام رخ داد از سال 96به بعد .

    ایناست که باید باعث ثابت قدم شدنم بشوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    بنام رب وهاب و غفورم، رب هدایتگرم

    سلام به شما خانواده عزیزم

    روز 81 ام

    استاد عزیزم شما با هر فایل دارین معجزه می کنین، باورتو نمیشه این چند وقت داشتم فکر می کردم دقیقا دیروز روزی که این فایل رو گذاشتین، که دوست دارم دوباره ورزش کنم و زمانی که همین ورزش نیم ساعت در روز رو انجام میدادم چقدر ذهن شاداب تری داشتم، و شما امروز این فایل عالی با شروع طوفانی رو گذاشتین که چقدر حال کردم و عشق کردم و گفتم خدایااااااااا چقدر استاد خوشکل شده، چقدر جوانتر شده، و گفتم خدایا خوشبحال کسایی که تو دوره سلامتی هستن، و انشاالله منم به این دوره قطعا می پیوندم.

    و اینکه استاد خیلی نکته عالی ای گفتین در مورد اینکه وقتی ما هدفی رو انتخاب می کنیم اعلام کنیم برای اینکه به ما شجاعت بده و تعهده که ما حرف زدیم و اعلام کردیم دیگه باید هر جور شده باید پاش وایسیم، و دقیقا یادمه زمانی که شروع کردم به خوندن در رشته روانشناسی برای ارشد، در حالی که من لیسانس مهندسی مکانیک داشتم و این تصمیم گیریه از زمانی که تصمیم گرفتم تا زمانیکه کتاب ها رو خریدم و شروع کردم و یادمه زمان خیلی کمی هم مونده بود برای اینکه بخونیم، عملا بچه های دیگه داشتن درس هاشون رو دوره می کردن ولی یک حسی همیشه تو وجودم هست و به عبارتی این باور رو دارم که اگر واقعا بخوام کاری رو انجام بدم و یجورایی میل داشته باشم برای انجام دادنش حتما تو کمترین زمان ممکن هم میتونم انجامش میدم، و خلاصه من شروع کردم به خوندن (همین تعهد و بی تردید عمل کردن و اینکه رفتم سریع سراغ گام های عملیش برای این بود که من خیلی پیش هدف خودم رو مکتوب می کردم و آینده خودم رو تصویرسازی کرده بودم، یجورایی تصویرش ساخته شده بود)، من طبق رشته خودم چیزی که از دبیرستان خونده بودم زیاد حفظ نمیکردم و همیشه به خودم میگفتم اگر روانشناسی بخوام برای ارشد بخونم خب حفظ می کنم میره برای کنکور هم تو ذهنم می مونه، آقا من شروع کردم به خوندن یادمه دقیق اولاش چون همش باید متن میخوندیم و منم اینکه متن بخونیم رو عادت نداشتم، و یه جاهایی نمیدونستم چطور باید سه چهر پاراگراف پشت هم مطلب بخونم و حفظ کنم، و اصلا می دیدم یجورایی توانش ندارم، و دلم میگرفت از یک جا نشستن تو خونه و اون موفع خونمون خیلی شلوغ بود مجبور بودم برم تو اتاق درو ببندم و بخونم، و یجورایی خسته می شدم و همش میگفتم من نمیتونم، من واقعا رومم نمیشه بگم دیگه نمیخوام ارشد بخونم، من به همه گفتن و میدونن چقدر روانشناسی دوست دارم و همش همه میگفتن باید روانشناس بشی، خدایا خودت رو سفیدم کن، یعنی این بار سنگین اعلام کردن برای همه هم روی دوشم بود، خلاصه همینطور میگذشت و از خدا کمک میخواستم و دیدم چقدر راحت و نه به روش هایی که من فکر می کردم بلکه از راه هایی که خداوند کمک میکرد، نکته ای کهه استاد گفتن ذهن رو باز بزاریم برای اینکه به راه حل های جدید برسیم، و دقیقا خداوند راهنماییم میکرد و منم کیف میکردم، خیلی راحت خوندم ولی و با برنامه ریزی که خود خدا به من میگفت بطوریکه یک روز در هفته میتونستم نخونم و برای خودم هر کاری می خوام بکنم، و دقیقا آخرین روزای مونده به کنکور من به قطع میدونستم که رتبم میشه بین 1 تا 10 (که خوشبختانه 6 شد). و خداروشکر این اتفاق رخ داد و تصویرسازی میکردم کلی در مورد اینکه وقتی قبول بشم و در سکلاس حاضر باشم و کلاسم و استادام چه شکلی باشن، و همینطورم شد.

    و برای هدف بعدیم که پایان نامم بود همین الگو رو در نظر گرفتم، و گفتم هر جور که من برای این رشته ای که دوست داشتم قبول شدم، برای پایان نامم هم همیننطور خواهد شد، و با تعهد برنامه ریزی و اشتیاق من برای موضوعی که داشتم و تصویرسازی های نتیجه تونستم به بهترین و راحت ترین شکل به لطف خدای وهابم نتیجه بگیرم.

    و اما هدف دیگه ای که امسال انتخاب کردم، که یکیشون دقیقا من ذهن خودم رو به راه حل های قدیمی چسبونده بودم، وهمش اصرار داشتم که همونجور پیش بره کارا و الان شما گفتین مغزتون رو باز بزارین باعث شد که من به الگویی که باعث موفقیت های گذشتم شد پی ببرم، و الان برای خودم طبق گفته های شما یادآوری کنم، که موفقیت های خودم رو چطور بشون رسیدم، و الان این چند وقت که داشتم نوشته های این فایل رو با خودم مرور می کردم و میگفتم برای این هدف جدیدم من دقیقا باید ذهن خودم رو باز بزارم

    و حتی من قدم های اولیه ای که برای هدفم دارم برمیدارم رو خیلی نادیده می گیرم، در حالی که واقعا قدم های مهمی هستن و در واقع بیس کارن و هر طور شده باید برداشته بشن تا بقولی قدم های بعدی هم خودشون رو نشون بدن، و این نکته رو الان از این فایل یاد گرفتم و واقعا لذت بردم.

    استاد عزیزم این فایل هایی که دارین این چند وقت میزارین دقیقا عین یک دوره هستند، و چقدر همه به هم مرتبط و در راستای هم هستند و عالی.

    استاد فایل دستیابی به رویاها واقعا معرکست و چقدر دارم از این فایل لذت میبرم، و دقیقا شما گفتین باید این فایل رو 200 بار گوش بدین تا ببینین واقعا چی میگم، و استاد وقتی همینطور دارم این فایل رو میشنوم، فقط با همون شنیدن و فکر کردن در مورد خواسته هام، چقدر آگاهی های عالی رو دارم کسب می کنم، و دارم راحت تر میشم، لذت بردن از زندگیم بیشتر میشه، خدای من واقعا هر چی از این فایل بگ کم گفتم، عاشقتونم استاد دقیقا تو همین فایل گفتین: هر کی بتونه زیبایی های الان زندگیش رو ببینه، لیاقت داره که زیبایی های دیگر رو هم ببینه

    و در فایل عادتی که زندگی شما رو برای همیشه تغییر می دهد و درس هایی از یک زندگی و فایل 260 زندگی در بهشت باز همین اصل رو بیان کردین و گفتم خدایا چقدر این فایل ها همش هم راستا با این فایل 1 هست و چقدر دارم لذت میبرم.

    استاد عزیزم وجود شما در زندگی من، وجود خانم شایسته و کل این خانواده عظیم نعمت و رحمت و برکته و خدارو هزاران بار شکر می کنم براش

    عاشقتونم دوستان عزیزم

    عاشقتونم استاد و خانم شایسته جان

    عاشقتم خدای هدایتگرم شنواترین و بیناترین

    در پناه الله باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سید حمید کازرونی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2963 روز

    سلام و ممنونم از تمام درسهایی که در این فایل نوشته اید خیلی قشنگ و زیبا بود برام جا داره منم شش درس بزرگ که برای همه زندگیم تو این چندین سال یاد گرفتم بیان کنم که شاید بارها بیان شده 1-کنترل ذهن 2- صبر و آرامش 3- بخشش در همه جنبه ها 4- رهایی 5- سکوت کردن 6- عشق بی قید و شرط (شفقت) این شش درس به همین ترتیب به نظر من برای اهداف و روابط بایست به کار برده بشه و هر کدام از این مراحل به ترتیب اگه اجرا شود زندگی عاشقانه و روابط و ثروت لحظه به لحظه با نتایج عالی در زندگی پدیدار خواهد شد امیداورم شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    بنام خداونده بشخنده ک مهربانم

    سلام استاد سلام مریم بانو

    سلام بچه های نیک سلام دوست داشتنی ها سلاممم به روی ماه همتون

    میخوام اینجا چند خطی بنویسم فقد چند خط که جلوی همه شما بگم…

    من تویه هدفام خیلی ضعیف یعنی ضیف نیستم تداوم ندارم تلاش میکنم بعد همشوووو یدفع ول میکنم بیتشر نمیگمممم فقد میخوام

    بگم تعهد میدم که با ارامش و لذت تویه این هدفی که دارم مربوط میشه به رشتم کارکنم و تعهد میدم که دوره دوازده قدم رو دوباره با تمرکز بالاتر انجام بدم و تویه این اهداف اصلی که دارم چند هدفه دیگهم دارم ولی میرم بعد بلانسی که پیدا کردم اون اهدافممم میارم تو مسیررررر….

    خدایا از تو میخوام منو ثابت قدم‌نگه دادی ازت میخوام از شر نجواااااهاااا در امان نگهم داری

    با توکل به خداااااا

    بسم الله الرحمان الرحیمممم

    دوستت دارم در پناه رب شاد سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: