هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی
در دوره ۱۲ قدم، من هدفی مشخص کردم با عنوان: افزایش سطح انرژی جسمانی.
به خاطر استمراری که برای تحقق این هدف داشتم و ذهنم را برای هدایت به ایده های بهتر باز گذاشتم، به مسیر تحقیقاتیای هدایت شدم تا نحوه عملکرد سیستم بدن را بشناسم؛ ناهماهنگی بین سبک زندگی امروزه را با ساختار ژن های بدن تشخیص دهم؛ رابطه بین این ناهماهنگی و بیماری های قرن اخیر را بفهمم؛ نقش حیاتی هورمون ها را در عملکرد اندامهای حیاتی بدن را درک کنم و بر این اساس، هدایت شوم به طراحی سبکی از زندگی که هماهنگ با عملکرد بدن و ساختار ژن هاست. سبکی که بدن را در حالت تعادل نگه می دارد و به بدن فرصت میدهد تا هر روز خودش را پاکسازی و ترمیم کند.
“دوره قانون سلامتی” نتیجهی این هدفگذاری و استمرار من در تحقق این هدف بود.
این هدف نه فقط زندگی من بلکه زندگی میلیونها نفر را متحول کرده است. آنهم نه فقط در حوزه سلامتی بلکه درباره نگاه آنها به امکان پذیر بودن هر خواستهای.
ما در دوره قانون سلامتی، شاهد نتایج معجزه آسای دانشجویان این دوره بوده ایم؛ شاهد امکان پذیر شدنِ ناممکن های بسیار بوده ایم:
از خانمهایی که از نعمت مادر شدن محروم بودند، اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی رویای مادر بودن را تجربه کردند.
افرادی که بیماری خود ایمنی خود را غیر درمان میدانستند و پذیرفته بودند که تا پایان عمر باید درگیر دکتر و دارو باشند تا این بیماری کنترل کنند اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی درمان شده اند.
افرادی که به خاطر باور جامعه پزشکی، با مشکل دیابت نوع ۲ کنار آمده بودند و تزریق انسولین جزئی از زندگی روزمره آنها بود اما با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به زندگی طبیعی و سلامت خود برگشته اند.
افرادی که بارها سراغ رژیمهای غذایی یا ورزش های سنگین رفتند تا مشکل چربیهای اضافه را حل کنند اما نه تنها به نتیجه پایدار نرسیدند بلکه حتی به مفاصل خود آسیب زده بودند و در نهایت چاقی را به عنوان مشکلی غیر قابل حل پذیرفته بودند اما در دوره قانون سلامتی بدون ورزش سنگین و بدون گرسنگی کشیدن، فقط با زندگی به شیوه دوره قانون سلامتی، به راحتی آب خوردن به تناسب اندام و سلامتی کامل رسیدهاند.
سفری که از ۱۲ قدم تا دوره قانون سلامتی طی کردم، درسهای سازندهای برایم داشت درباره هدفگذاری و نقش سازندهی آن در زندگی. میتوانی این درسها را در مسیر هدفگذاری و تحقق اهداف خود به کار ببری:
درس اول: وقتی هدف واضحی برای خود مشخص میکنی و برای تحقق آن هدف متعهد می شوی، به افرادی قابل اعتماد، مثبت نگر و آنهایی که قضاوتگر نیستند، آن هدف را اعلام کن. این کار باعث میشود در زمانهایی که انگیزههای شما کم میشود یا نزدیک است ناامید شوی و میخواهی بیخیال تحقق آن هدف شوی، به یاد بیاوری که به دیگران اعلام کردهای و باید به عهد خود وفادار بمانی.
درس دوم: با ایدههای اولیه، قدم اول را بردار اما به آنچه عقل تو از قبل مشخص کرده نچسب. ذهنت را برای هدایت به راهکارهای بهتر باز بگذار و به جریان هدایت اجازه بده تو را به مسیری هدایت کند که عقل تو توانایی درک آن را ندارد. این نگرش موجب میشود به ایده ها و فرصتهایی هدایت شوی که در ابتدای مسیر هیچ ایدهای درباره آنها نداشتی و نمیدانستی این راهکارهای ساده و عالی هم میتواند وجود داشته باشد.
درس سوم: وقتی ادامه میدهی، نتایج خیلی زود پدیدار می شود. اول به شکل احساسات خوب مثل: حس پیشرفت، شور و شوق، هدفمند زندگی کردن و… وقتی این احساسات سازنده را به چشم نتیجه نگاه میکنی، به آنها قدرت میدهی تا قوی تر شوند و آرام آرام در زندگیات ظاهر شوند. سپس همین نتایج کوچک، موتور انگیزه شما میشود برای ادامه دادن مسیر. سپس این استمرار ورزیدن نتایج را بزرگتر میکند و نتایج بزرگتر دوباره انگیزهها را تغذیه میکنند و نتایج را باز هم بزرگتر میکند.
درس چهارم: آگاهی از الگوهای سازنده: خیلی مهم است که آگاه باشی که این نتایج از چه مسیری رخ میدهد تا بتوانی با تکرار آن الگوها، نتایج را تکرار کنی.
درس پنجم: برای اینکه به مسیر قبلی بر نگردی و آدم قبلی نشوی، باید الگویی که شما را به این هدف رسانده، تبدیل شود به عادت رفتاری شما و شخصیت شما. چون اگر به عادتهای آدم قبلی برگردی دوباره نتایج از دست میرود. این رمز پایداری نتایج است.
درس ششم: وقتی به هدف میرسی، فقط این شما نیستی که از نتیجه آن هدف بهرهمند میشوی، بلکه جهان اطرافت را نیز از آن نتیجه بهرهمند میکنی. مثل دوره قانون سلامتی که به آرزوی صدها هزار نفر برای زندگی در سلامتی و تناسب اندام، واقعیت بخشیده است.
وقتی شما به موفقیت مالی میرسی، الگویی از امکانپذیری میشوی برای دیگران؛ شغل ایجاد میکنی برای دیگران؛ آسایش فراهم میکنی برای خانواده و …
برای بهره برداری از پیام این فایل، به سوال زیر فکر کن و در بخش نظرات به آن جواب بده:
سوال: چند هدف که در زندگی خود به آنها رسیدهای را به یاد بیاور. چه الگوها یا رفتارهایی را می توانی شناسایی کنی که باعث دستیابی شما به آن اهداف شد؟ مواردی مثل:
- چطور انگیزههایت را حفظ میکردی؟
- چطور ذهنت را برای ایدههای بهتر باز میگذاشتی؟
- چه نگاهی کمک میکرد تا بتوانی هدایتها و نشانهها را بهتر ببینی و دنبال کنی؟
- چطور نجواهای ذهن را کنترل میکردی و در مسیر میماندی؟
- دیدن چه الگوهایی ایمان شما را درباره امکان پذیر بودن آن هدف تقویت میکرد؟
یا استفاده از قوانینی مثل:
- تجسم نتیجهی نهایی؛
- دیدن کوچکترین نکات مثبت و پیشرفتها در مسیر و سپاسگزاری برای آنها؛
- مقایسه نکردن نتایجم با دیگران و رعایت قانون تکامل؛
- پرسیدن سوالات جادوییای چون: چطور از این بهتر، چطور از این ساده تر؛
سپس بنویس چطور میتوانی از این الگوها برای رسیدن به هدف فعلی خود استفاده کنی؟
منابع بیشتر درباره پیام این فایل:
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی361MB34 دقیقه
- فایل صوتی هدفگذاری و تأثیر آن در زندگی22MB22 دقیقه
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم زهرا خانم عزیز. از همه لطف و محبت های شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
خیلی ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون. کاملاً حق با شماست. نمیدونم کار خوبی کردم این کامنت رو نوشتم یا نه. اون موضوعات گذشته رو مرور کردم. حداقلش باعث شد این گنجهای بینظیر از کامنت های دوستان نصیبم بشه. و چقدر نکات خوبی رو گفتین برام. هر کدوم از اون تجربیات گذشته یه قطعه پازل بوده، یه وقتایی هست ما یه پازل رو میخوایم تکمیل کنیم ممکنه یه قطعه اش هیچ تصویری روش نباشه. ولی توی صفحه پازل یه جای خالی براش هست. باید اون قطعه باشه تا پازل تکمیل بشه. باید این سوال رو مکرر از خودم بپرسم درسش برای من چی بود؟
و چه مثال قشنگی زدین از آهویی که در حین دویدن به پشت سرش نگاه میکنه. اگه کسی بود که به آهو یاد بده بیخیال پشت سر، فقط تلاش کن تا با حداکثر سرعت برسی به فلان نقطه از اونجا به بعد در امنیت هستی ، اونوقت شکار نمیشد. همون دانش و تجربه گذشته برام کافیه. نباید هر بار و هر بار تکرارش کنم. بلکه باید بهش افتخار کنم. چقدر لذت بردم و ازتون ممنونم بخاطر اون نکته طلایی از دوره عزت نفس. همین که کاری رو انجام دادم که ماموریت خودم بوده و دیگری انجامش نداده، خودش موفقیت محسوب میشه.
این صحبت شما در مورد عزت نفس و عدم تشویق دیگران منو یاد یه ماجرایی انداخت. توی همون نیروی دریایی یه فرمانده داشتیم،بسیار سختگیر ، اهل داد و بیداد کردن، ولی بسیار قلب مهربانی داشت و بسیار انسان متعهدی بود به کار. وقتی داد و بیداد سرمون میکرد ما میفهمیدیم این حرف دلش نیست. بیشترش شوخیه. فقط میخندیدیم. یبار با بچه های مکانیک موتور خونه رو تمیز کرده بودیم و کلی رنگ گرفته بودیم تمام موتورخونه ناوچه رو رنگ زده بودیم. هر لوله ای رو یه رنگی زده بودیم به تفکیک رنگ میشد فهمید که اون لوله چیه. آب دریا سبز، آب شیرین آبی ، سوخت قهوه ای تیره، لوله های پمپ حریق قرمز و … از ستاد اومده بودن بازدید ناوچه مون. بعدش یکی از مسئولین گفت آفرین بچه ها، احسنت موتورخانه خیلی تمیز شده. کارتون عالیه. یهو فرمانده مون داد زد ،ازشون تعریف نکنید، پر رو میشن، خاک تو سرتون کنن با این کار کردنتون. گند زدین. و … منم میخندیدم به این حرفاش. بعدش که رفتم بالا تا برامون نامه تشویقی زده. هر وقت یاد این خاطره میافتم بی اختیار میخندم. امیدوارم خداوند بهترین ها رو به زندگیش بده.
از شما ممنونم با این کامنت بی نظیرتون چقدر احساس خوب و مثبت بهم هدیه دادین. بسیار ممنون و سپاسگزارم.
از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون میخوام. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوار. الهی که حال دلت عالی عالی باشه. درود به شما. همیشه حرفهای بسیار زیبایی در مورد مردم کرد شنیدم و شهرها و سبک زندگی زیبایی که دارن. قبلاً که توی اینستاگرام فعال بودم، چندتا پیج رو دنبال میکردم و همیشه دوست داشتم یه سفر برم غرب کشور. نشان در صلح بودن شما عزیزان همین سبک معماری زیبا. سقف خونه یه نفر حیاط و کوچه است برای یه نفر دیگه. و همه با هم در صلح و آرامش و دوستی و محبت و امنیت دارن زندگی میکنند. رفتم توی گوگل و آویهنگ رو سرچ کردم و بسیار از دیدن تصاویر زیبا و طبیعت جذاب آویهنگ لذت بردم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این همه زیبایی. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاهِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ»
ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎ ﻭ ﺑﻪ ﻭﻳﮋﻩ ﻧﻤﺎﺯ میانه ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻨﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﻴﺪ (٢٣٨ بقره)—————————————————————————
«تا در ره پیری به چه آیین رَوی ای دل ؛ باری به غلط صرف شد ایامِ شبابت» ؛ «ای قصرِ دل افروز که منزلگهِ انسی ؛ یا رب مَکُناد آفتِ ایام، خرابت»
«غزل 15حافظ»
—————————————————————————
سلام و درود و رحمت پروردگار به سعیده نورانی ، الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی عالی عالی باشه و در هر ثانیه به جریان هدایت وصل باشی.
ازت بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت ، الان اومدم ساحل، همون جایی که اولین بار 11 شهریور 1401 گیوآپ کردم.
جات واقعاً خالی ، ساحل به طرز شگفت انگیزی زیباست، هوا آفتابیه و یه نسیم بسیار بسیار خنک و لذتبخشی از کولر ماشین میاد (خداوکیلی انتظار نداری که توی گرما و شرجی شهریور و دمای 38 درجه الانِ بوشهر، نسیم خنک از روی دریا بیاد؟؟ ، عاااموووو اینجا هوا گرمههه گررررررم ، خرماپزونه ، در حد اوپیچک ، نگران نباش کم کم لهجه بوشهری رو هم یاد میگیری)—————————————————————————
چندبار خواستم کامنتتو جواب بدم هر بار دیدم توی فرکانس یا شرایط نوشتن نیستم. حتی چند بار هدایت قرآنی گرفتم ولی بازم صبر کردم. الان ولی حسش هست برای نوشتن. یبار که هدایت گرفته بودم سوره حجر اومد ، ماجرای مهمانان ابراهیم و وعده الهی برای تولد اسماعیل و اینکه از رحمت خدا ناامید نباش چون فقط گمراهان از رحمت خدا ناامید میشن. برام جالب بود از این حیث که تقریباً مشابهت داشت با ماجرای زکریا که ابتدای کامنتت نوشته بودی. (بنده خدا زکریا فکر کنم سر پیری هنوز ماجرای لک لک ها باور داشته. خدا هم بهش هینت میده.)
از شوخی بگذریم حکایت زکریا حکایت خیلی از ماست، یه درخواستی داریم و خداوند یه وعده خوبی بهمون میده ولی ما میپرسیم چطور ممکنه؟ چرا؟ با این شرایط؟ با این اوضاع؟ با این قوانین؟ با این اقتصاد؟ با این تورم؟
زکریا میگه من بچه میخوام، خدا هم میگه باشه یه بچه ای بهت میدم اسمش هم یحیی ست. اسمش یونیکه، قبل از این کسی به این اسم نبوده. میگه خدایا چطور ممکنه؟ من به پیری رسیدم، زنم هم نازاست. آقااااا بیخیال نجوای ذهن شو. الان سیمت به جریان هدایت وصله، الان وقتشه کلی چیز بهتر از بچه رو از خدا بخوای…
یادم از خودم میاد یبار از قرآن هدایت گرفتم و هدایت شدم به سوره مومنون و ماجرای نوح که خداوند به چه زیبایی وعده نجات بهش میده و بهش یاد میده که وقتی به کشتی سوار شدی بگو الحمدلله که خداوند ما رو از قوم ظالم نجات داد و در ادامه میگه: «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» این آیه رو که خوندم یه ندایی توی قلبم گفت چرا ازم خونه درخواست نمیکنی؟
من یه لحظه شوکه شدم. ببین یه زمانی من میگم خدایا من خونه میخوام و هدایت میگیرم که خدایا چیکار کنم… ولی اون لحظه من فقط گفتم خدایا از طریق قرآن باهام حرف بزن. مشخصاً من چیزی رو نمیخواستم، رسیدم به این آیه… و به وضوح این ندا رو توی قلبم شنیدم. که «چرا ازم خونه درخواست نمیکنی؟؟» یه جورایی انگار خداوند مدتهاست منتظر منه، انگار داره ازم گلایه میکنه که تو قدرت منو باور نداری که ازم چیزی درخواست نمیکنی.
حالا منم و هزارتا نجوا، قیمت خونه اینقدره من اینقدر پول ندارم، درآمدم فلانه ، دولت فلان ، بانک ها چنان ، تورم ، قیمت ارز ، فلان و چنان و … آقا بیخیال یه لحظه سکوت کن…
توی اتاق کنترل پالایشگاه یه سری پنل های کنترل هست، و یه سری سری دکمه های اضطراری… (تقریباً توی هر صنعتی این موضوع هست، حتی نیروگاه های هسته ای) کارش توقف اضطراری بعضی از تجهیزاته. توی پالایشگاه گاز بهش میگن ESDV. مخفف شیرهای قطع کن اضطراری. وقتی این دکمه رو میزنن. شیرهای ورود و خروج گاز به یه واحد بسته میشه و بعد از 15 دقیقه یه سری شیرهای دیگه بنام BDV باز میشن و فشار باقی مونده توی تجهیزات رو به سمت فلر (مشعل) پالایشگاه تخلیه میکنن.
دلم میخواد یه وقتایی بصورت دستی ESDV ذهن رو فعال کنم که کلیه افکار ورودی و خروجی رو قطع کنه و این فکر کردن های الکی رو بیخیال بشه. خداوند قولشو میده ولی من نگران میشم چطوری…؟؟ یکی نیست به من بگه به تو چه، یکی دیگه قول داده، چطوریش هم با اونه، اگه به قولش عمل نکرد برو یقه شو بگیر. این حکایت ذهن ماست، میخواد همه چیز رو بذاره توی قالب منطق، حتی قدرت خدا رو ، در حالیکه هیچ قالبی وجود نداره که به خدا و قدرت بینهایتش احاطه پیدا کنه.
—————————————————————————
یکی دیگه از هدایتهایی که از قرآن گرفتم و میخواستم برات کامنت بنویسم ولی نشد ، سوره حج بود.
الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ»
ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ، ﺣﺎﻛﻤﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ . ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﻭﺭﻱ ﻣﻰﻛﻨﺪ؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻧﺪ(56)
و در ادامه از آیه 58 تا آیه 65 که همه آیاتی امید بخش هستند که آخرش منتهی میشه به اسماءالحسنی الهی.
«وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ»
ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﺮﺩﻩ ﺳﭙﺲ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻳﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺯﻗﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ؛ ﻭ ﻗﻄﻌﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(5٨)
«لَیُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ»
ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺴﻨﺪﻧﺪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻰﻛﻨﺪ؛ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻧﺎ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺍﺳﺖ (5٩)
«ذَٰلِکَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ»
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﻛﻨﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻭﻱ ﺳﺘﻢ ﺷﻮﺩ ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻰﺩﻫﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ (6٠)
«ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ»
ﺍﻳﻦ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺩﺭﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻭ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ (6١)
«ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ»
ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ ، ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ (6٢)
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّهً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ»
ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﺑﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﻭ ﺧﺮم ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؛ ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺧﺪﺍ ﻟﻄﻴﻒ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ (6٣)
«لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺍﻭﺳﺖ؛ ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ (64)
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ»
ﺁﻳﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺸﺘﻲ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﻔﺘﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺍﻭ؟ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺅﻭﻑ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ (65)
این آیات رو خیلی دوست دارم و همیشه برام امید بخشه. مخصوصاً بخاطر این اسماءالحسنی خداوند، که خداوند توی قرآن گفته اسماءالحسنی ویژه خداست و خدا رو با اونها صدا بزنید. مثل سلیمان که وقتی درخواست میکنه آخرش میگه همانا تو وهاب هستی. یا در پاسخ به موسی خدا میگه چون خدا غفور الرحیم ه ، یا درخواست زکریا که میگه خدایا تو خیرالوارثین هستی، یا عیسی که خدا رو با خیرالرازقین بودنش خطاب میکنه، یا ایوب که خدا رو ارحم الراحمین خطاب میکنه ، یا ابراهیم که توی آیات 127-129 بقره خدا رو السمیع العلیم و التواب الرحیم و العزیز الحکیم خطاب میکنه.
این اسماء الحسنی «خَیْرُ الرَّازِقِینَ» «لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ» «لَعَفُوٌّ غَفُورٌ» «سَمِیعٌ بَصِیرٌ» «الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ» «لَطِیفٌ خَبِیرٌ» «الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» «لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ» ویژگی ها و صفات و قدرتهایی از خداوند هستند که اگر به باور حقیقی ما تبدیل بشن کیلومتر ها زندگی مون رو متحول میکنه. کاش خود من بتونم اینها رو باور کنم. نوشتنش یه چیزیه و باور کردنش یه چیزی دیگه. از خداوند خودش درخواست میکنم که این اسماء الحسنی رو به باور حقیقی من تبدیل کنه، و فقط یه بلندگوی پر سر و صدا نباشم برای حرف زدن.
چون در ادامه همین آیات 58-65 سوره حج توی آیه 66 توصیف خداوند در مورد انسان اینه «إِنَّ الْإِنسَانَ لَکَفُورٌ»، حتی نگفته انسان کفوره، گفته انسان لکفوره، با تاکید ویژه مطلق وجود و ذات انسان ناسپاسیه به درگاه خداوند.
از خداوند درخواست هدایت و ایمان و باور قلبی میکنم که از مدار کفور بودن به مدار توحید و باور اسماءالحسنی الهی برسم. واقعاً از سمت خودم اعلام عجز میکنم و دست تسلیم و درخواست یاری به سمت درگاهش بالا میبرم. اگه خودش کمک مون نکنه کاری ازمون ساخته نیست.
—————————————————————————
ازت بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندت. الهی که در هر لحظه به جریان هدایت الهی وصل باشی و قلبت نورانی به نور خداوند.
آیاتی که الان از گوشی داشت پخش میشد رو برات کپی میکنم.
«وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ»
ﻭ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﻭﻋﺪﻩ ﻭﻗﻮﻉ ﻛﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ؟(٢5)
«قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُّبِینٌ»
ﺑﮕﻮ : ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﻓﻘﻂ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭم (٢6)
—————————————————————————
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی باشی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام و درود بینهایت حسین جان. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت. بینهایت تحسینت میکنم حسین جان و ازت ممنونم که برام کامنت فرستادی.
اتفاقاً من از خدامه کامنت دریافت کنم منتها به علت تنبلی یه وقتایی وقت کم میارم برای کامنت جواب دادن. الان کلی از کامنتای بچه ها مونده بی جواب و من گوشه ذهنم همش میگم کاش بتونم کامنت دوستان رو جواب بدم. نه اینکه جواب ندم اذیت بشم، نه خودم لذت میبرم کامنت دوستان رو جواب بدم.
ازت متشکرم حسین عزیز.
امیدت به رب العالمین باشه.
امیدت به خدایی که خیرالمنزلین هست.
توی کامنتت نوشته بودی «حمید تو به لطف الله خیلی جلویی» ولی باور کن اینجوری نیست من خودم که اصلا از عملکرد خودم راضی نیستم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی حسین جان.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام و درود فراوان به حسین جان عبادی بنده خوب خداوند.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت حسین جان. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و در هر لحظه به رب العالمین وصل باشی.
حسین جان کامنتت گزینه پاسخ رو نداشت من اومدم یه کامنت بالاتر جواب کامنتتو بدم.
ازت متشکرم حسین جان که هر روز برام کامنت میذاری. ازت متشکرم.
یه جورایی باهات موافقم حسین از اون جهت که خیلی وقتها خودمو دست کم میگیرم. خیلی وقتها میگم خب که چی این که چیزی نیست همه میتونن.
امروز میخواستم یه چیزی رو بگیرم. با تیشرت خونگی و دمپایی رفتم توی یه فروشگاه بزرگ ، نداشتن بعدش رفتم برم توی یه فروشگاه دیگه که خیلی حالا ظاهر لاکچری داشت. بعد یه لحظه ذهنم خواست نجوا کنه که اینجا جای آدم پولدارا ست تو با این شر و وضع خونگی و دمپایی میخوای بری تو فروشگاهی که همه مشتری هاش با ماشین خارجی میان.
گفتم بابا بیخیال ، استاد با دمپایی و زیرپوش فلوریداییش میرفت ملک میخرید.
اتفاقاً اینجا باید جلوی ذهنتو بگیری. خلاصه هیچی دیگه رفتم داخل و بعد که اومدم بیرون گفتم من از کی اینقدر تغییر کردم که نظر بقیه برام مهم نیست؟؟ اتفاقاً اونهایی هم که اونجا بودن واکنششون خیلی محترمانه بود.
آره حق با شماست یه جاهایی من تغییر کردم ولی خب ذهن کارش نجوا کردنه. این روزها درگیر یه سری نجواها شدم که هر از گاهی تا حالم خوب میشه، یه ذره روی خودم کار میکنم ، یه ذره فایل گوش میدم. چند صفحه شکرگزاری مینویسم تا میخوام بیام کامنت بذارم یهو نجوای ذهن میاد میگه فلان موضوع رو یادته؟ میخوای چیکار کنی؟ حالا اینم یه کاریش کردی، اون یکی رو چی ؟
دیشب داشتم یکی از فایلهای دوازده قدم رو گوش میدادم که استاد در مورد نجوای کمبود ذهن میگه. یادم از نجواهای ذهن خودم افتاد ، دیدم خداوکیلی اوضاع اونقدر ها هم کمبود و جهنم نیست ولی ذهن داره یه سناریوی آخرالزمانی درست میکنه که دیگه بدبخت شدی ، دیگه نابود شدی، دیگه هیچ کاری ازت ساخته نیست.
در حالیکه به قول شما خداوند بارها توی قرآن اشاره کرده به این موضوع که ما زمین و ماه و آسمان و خورشید رو مسخر انسان قرار دادیم.
کاش یه ذره حرف خدا رو باور کنم…
حسین جان ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت. الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی ، بنده خوب خداوند.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام و درود به شما خانم علیپور گرانقدر. الهی که حال تون عالی باشه و همواره به جریان هدایت الهی وصل باشید.
از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.
آره حق با شماست ، تابستونه و شیرینیهاش. حالا رطب و خرما باشه یا توی استخر و رودخانه و دریا شنا کردن.
یادمه زمان نوجوونی اینقدر میرفتم استخر که آلموست سبزه شکلاتی شده بودم. و بعدها دریا …
نمیدونم بگم یادش بخیر یا نه … بگذریم.
بینهایت تحسینتون میکنم از اینکه به قانون عمل میکنید و در هر مرحله تسلیم جریان هدایت هستید و از خداوند درخواست هدایت میکنید.
خداوند همواره به مسیر پر از نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش هدایتمون میکنه.
براتون از خداوند بهترین نعمتها رو خواستارم.
راستی یادمه قدیمی ها یه شعری رو میخوندن در مورد گرما، شعر رو یادم نیست ولی مفهومش این بود که «بنظرتون اگه امسال همه نخل ها رو قطع کنیم بازم هوا گرم میشه ؟؟»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ»
(ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ، ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﻜﻨﻴﺪ ﺗﺎ [ ﺍﺯ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻭ ] ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺷﻮﻧﺪ. ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭﻟﻲ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﻧﻤﻰﻓﻬﻤﻨﺪ.
(٧ منافقون)
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به برادر عزیزم آقا مجید گل. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. ازت ممنونم داداش عزیزم. یه نکته اینکه هم اسم برادر بزرگترم هستین. ولی برام از برادرم هم هم مدار تر هستین. ازتون بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون و تحسین هایی که نوشتین. واقعاً هیچ اعتباری رو به خودم نمیدم، و اگه کامنت های من نکته مثبتی توش داره همه اش از آن خداست، و من سپاسگزار درگاه خداوند هستم که بهم الهام میکنه.
یه حسی بهم گفت پاسخی که میخوام براتون بنویسم رو با یه آیه قرآن شروع کنم. شما توی کامنتتون یه نکته عالی نوشته بودین که خیلی برام لذتبخش بود و به جانم نشست. اینکه فضل دائمی و همیشگی خداوند از مصادیق ثروته و اصلا چه دلیلی محکمتر از فضل خداوند. حالا هدایت قرآنی رو ببینید، وقتی هدایت گرفتم صفحه 555 باز شد. عاشق این جمله از آیه 7 سوره منافقون هستم ، «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» حس آب خنک و گوارا وسط گرمای تابستونه. به جان آدم میشینه. خدا داره میگه نگران نباش، خزائن آسمانها و زمین متعلق به منه ، و تو منو داری، نگران چی هستی؟
این آیه توی صفحه 555 قرآن بود. عدد 55 یا 555 رو من توی ذهنم تعریف کردم به نماد پول و ثروت. هر جا رد میشم این عدد رو میبینم میگم خدایا شکرت که پول و ثروت داره به زندگیم میاد. یه وقتایی چندبار تکرار میشه. و من ذوق میکنم و احساسم خوب میشه. درسته این یه بازی ذهنیه ولی حالا اگه ربطش بدیم به فضل دائمی خداوند پس من بیراه نگفتم. هر جا 55 و 555 رو میبینم میگم خدایا شکرت که داری نعمت و ثروت بهم میدی. من ازت ممنونم. خبرهای خوب در راهه. و اینجوری احساسم رو خوب نگه میدارم.
(درکل اعداد و ارقام رو ربط میدم به قرآن. چند روز پیش بود پشت فرمون بودم یه ماشین جلوم بود عدد سه رقمی پلاکش 275 بود ازش رد شدم یه ماشین جلوتر پلاکش 276 بود. گفتم این اتفاقی نیست. رفتم سراغ صفحه 275و 276 قرآن برای کنترل ذهن)
نوش جانت این هدایت قرآنی. این جمله «وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و «وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ» رو روی یه کاغذ نوشتم چسبوندم جلوی میز کارم توی خونه.
اگه این نسخه های الهی غیر ممکن بود خدا به بنده هاش قولش رو نمیداد.
ازت متشکرم مجید جان. بینهایت سپاسگزارم ، و تحسین تون میکنم که این مسیر رو متعهدانه ادامه میدین.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام و درود به شما دوست گرانقدر. امیدوارم که حالتون عالی باشه و در پناه رب العالمین باشید.
از شما متشکرم بخاطر کامنتتون.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با این کامنت حالتون خوب و مثبت شده. حال خوب و مثبت یعنی اتصال قلبی به خداوند. هر چی رو درخواست میکنیم، برای اینه که حالمون خوب بشه. اینکه قلبمون به خداوند وصل باشه. چه حسی بهشتی تر از اتصال قلبی به خداوند.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و توحیدی باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»