اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
یکی از الگو های تکراری زندگی من جذب افرادی هست که کمبود محبت شدید دارن.ادم های هستن که خیلی عصبی هستن افرادی که با کوچیکترین مسائل و کوچیکترین حرفی به شدت بحث دعوا بینمون رخ می دهد.افرادی که کلا رفتارهای مثل بحث مرافه دوست دارن عصبی خیلی عصبی هستن استرس شدید دارن.یا ادم هایی هستن که کودکی خیلی سختی گذروندن و روابط خیلی بدی با خانوادشون دارن.اهل بحث دعوا هستن بد دهن هستن. کفر میگن کلا لات لوتن .کلا نیاز به ترحم خیلی زیاد دارن.ادم هستن که احساس کافی ندارن من بهشون محبت خیلی زیاد باید کنم و اونا نه. من حرفشون باید گوش بدهمکلا ادم هایی جذب می کنم که شخصیت بی احساسی دارند .کلی مشکل مالی روحی روانی دارند و من باید دائم بهشون خوبی کنم .من بهشون محبت باید کنم.
کلا 99 درصد ادم های اطرافم از دوست رفیق پارتنر و بقیه همیشه من باید کمکشون کنم .
من دائم جذب می کنم استاد ادم هایی که به شدت عصبی هستن به شدتا .اصلا محبت نمی فهمن .زورگون
کلا افرادی جذب می کنم 1بی پولن 2 به شدت عصبی هستن و پرخاشگرن 3 اهل مشروب و قلیونن 4عواطف ندارن 5اصلا منطقی نیستن و نمیشه از در منطق باهاش وارد حرف شد6احتیاج به محبت و توحه دارن 7اهل دعوان
و علتش نمی دانم چیه.
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
1_وفتی استاد دیگران با من شوخی می کنن خیلی حالم بد میشه و شدیدترین احساسات به وجود میاد
تاحالا اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم واقعیت اینکه برای منم داره تکرار میشه یکسری اتفاق ها
مثلا من یه وقت هایی به شدت احساس تنهایی میکنم بااینکه همسرم و بچم کنارم هستند و خانواده خوبی دارم ولی از جمع دور شدم یا اینکه همسرم باعث شده من از زندگیم لذت نبرم و بلد نیستم تفریح کنم و بهم خوش بگذره
ارتباطم باهمسرم بهم میریزه و اون رو مقصر تنهایی خودم میدونم گاهی عاشق تنهاییم هستم گاهی به شدت اذیت میشم
در فرکانس و باور تنهایی هستم و انگار واقعی خودمو اونجور که باید دوست ندارم
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان و همفرکانسیهای باعشق
===========================
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب که از طریق استاد عزیزم به من میرسونی
خدایا شکرت برای این سایت زیبا و مطالب عالی.
خدایا شکرت برای تک تک اعضای این خانواده صمیمی و توحیدی
این فایل هم مثل همه فایلهایی که تا الان گوش دادم عالی و فوق العاده بود.
درمورد الگوهای تکرار شونده
که اگر ما به اون آگاه باشیم و متوجه باشیم که توی یه فرکانسی هستیم که داره این شرایط را برای ما بوجود میاره، اونوقت میتونیم دنبال ایراد هایی که در باورها مون هست بگردیم.
در واقع 90%ماجرا برمیگردد به اینکه ما بپذیریم که یه ایرادی هست و اون ایراد هم قطعا از باورهای خودمون هست
(( پذیرش مسئولیت زندگی))
الگوهای تکرار شونده من اینه که هرماه خرج های غیرمترقبه را تجربه میکنم،
و الان که دارم فکر میکنم میبینم این داستان چندین سال هست که با منه و بقول استاد هرجا که میرم مثل دم بهم چسبیده، و همراهم هست .
فرقی نداره که ورودی مالیم چقدر هست چون کارمند هستم دیگه از بیستم برج به بعد به سختی میفتم، و این که حسابم خالی میشه خب در پی اون احساس بد، و 100%اتفاقهای بد بیشتر هم گریبانگیر من میشه.
استاد از شما بسیار سپاسگزارم که این مطالب ارزشمند را رایگان و با عشق، با ما به اشتراک میذارید و کمک میکنید که بتونیم مسیر درست زندگی را پیدا کنیم.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشید وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
استاد عزیز یکبار دیگه از اینکه اینقدر صادقانه و با نیتی پاک (صرف نظر از جنبه درآمد زایی) که البته این فایلها رایگان هستند ، بسیار سپاسگزارم . اول از خداوند بزرگ که حضرتعالی را بر سر راه من قرار داد و بعد از شخص جنابعالی
– بنده در ارتباطات احساس میکنم بیشتر از خیلیها نیاز به دیده شدن و بعبارتی نیاز به محبت دارم
— چندین سال قبل چند بار مورد سوءاستفاده مالی قرار کرفتم ولی پس از آن این سوءاستفاده ها کم و کمتر شدند
– چند مورد سرمایه گذاری در جاهای مختلف داشتم که ضرر کردم ،خوشبختانه مبلغشون خیلی کم بودند
– رودست خوردن از آشناها بشدت ناراحتم میکنه و بهمین علت سریع حذفشون میکنم
– خب منهم از انتقاد بالاخص نادرست ناراحت و استرس میگیرم ولی چنانچه سازنده باشند سعی به اصلاح شدن خواهم داشت
– صحبت کردن در جمع چنانچه برای اولین بار باشه خیلی نگران تپق زدن هستم ولی درصورتیکه برای بار دوم سوم باشه تقریبا راحت صحبت میکنم
– در تصمیمات بزرگ فکرم بشدت مشغول و درگیر میشه و سعی در بهترین تصمیم گیری و همچنین مشورت با آدمهای صالح
– در چلنج ها بشدت درگیر و دنبال خلاص شدن هستم
– در طرد شدنها بشدت بهم میریزم و سعی میکنم طرفهای مقابل رو بسرعت حذفشون کنم
– تو تشکر نکردن افراد درکمک کردنهام زیاد مشکل ندارم ولی بی احترامی برام قابل قبول نیست
خداروشکر میکنم که هم فرکانس بودم با این فایل جادویی .
هدایت شدن من به این فایل واقعا برای خودم جادویی بود و خدا بهم الهام کرد .
من الان سه ماهی میشه که از یک رابطه ناجالب اومدم بیرون و توی هر چند وقت یک بار مثلا دو سه روز یکبار همششش یادش میوفتم و این حس خوبی به من نمیده .
دیروز داشتم با خدا صحبت میکردم و گفتم خدایا من چکار کنم که اصلا به این آدم فکر نکنم ، حسم بد میشه یادش میوفتم، گفتم خدایا یعنی میشه من این آدمو فراموش کنم؟ چکار باید انجام بدم ، اصلا چرا همش یادش میوفتم، این رابطه که اصلا قشنگم نبود که من بخوام مرورش کنم ، تو بگو چکار کنم . دو سه دقیقه بعدش خدا توی قلبم داشت باهام حرف میزد گفت برو تو سایت قسمت هدایت رو بزن . منم سریع انجام دادم و هدایت شدم به این فایل
خدایاشکرت که همیشه کنارم هستی و به من گوش میکنی و پاسخ میدی به من ، عاشقتم خدا
سوال :
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
1. وقتی یاده همین شخص میوفتم احساساتم به طور عجیب غریبی درگیر میشه بر انگیخته میشه و احساس غم دلتنگی شدیدددد به من دست میده
2. وقتی که عصبی میشم و با همون عصبانیت با خانوادم حرف میزنم یا با دوستای صمیمیم ، بعدش که آروم میشم به شدتت احساسم برانگیخته میشه و احساس تاسف و سرزنش دارم
3. وقتی خواهرم خوشحال میشه مخصوصا اگر دلیل خوشحالیش از طرف من باشه احساسم خیلی عمیقه و برانگیخته میشه و انقدر حسم خوبه که احساس میکنم از شادی توی قبلم پروانه ها دارن پرواز میکنن احساس میکنم روی ابرها هستم
4. وقتی به سگ ها و گربه های که توی خیابون میبینم میتونم غذا بهشون بدم خیلی احساسم برانگیخته میشه و من احساسم پر از شادی و مفید بودن خودم در این دنیا هست
5.جدیدا که دارم خیلی حرفه ای روی خودم کار میکنم . بعضی وقتا که در حد یک ساعت یا دو ساعت میشه که نمیتونم ذهنمو کنترل کنم یا کنترل از دستم خارج میشه بعدش که سریع به خودم میام خیلی احساسم برانگیخته میشه و احساس عصبی خشم دارم که اه ماریه حواست کجاست چرا کنترل نمیکنی ذهنتو
اما پاشنه ای آشیل من درمورد این رابطه ای هست که ازش اومدم بیرون
اسم این شخص خاطرات و یادش منو غمگین میکنه منو اذیت میکنه و خیلی خیلی ناراحتم که هر چند وقت یکبار به یادش میوفتم و نا خود آگاه توی ذهنم باهاش خاطره خیالی میسازم و اصلا دست خودم نیست و این غمگینم میکنه
خیلی فکر کردم که بتونم باورمو پیدا کنم درمورد این موضوع اما فعلا متوجه نشدم .
ولی خدا به موقعش در شرایط و زمان مناسب بهم میگه کمکم میکنه چون همیشه خدا کنارم هست
سپاسگذار خداوندم برای اینکه دوباره به این سلسله فایلهای مفید و عالی هدایت شدم.
استاد عزیز پرسیدن که چه چیزهایی احساسات شدیدی را در وجودمان برانگیخته میکند؟
1. وقتی پدرم یا اعضای خانوادم اسمم را مدام صدا میزنند یا پشت سر هم مثلا به بازویم میزنند که حواسم را معطوف شان کنم، بسیار عصبی میشوم.
2. وقتی مادرم یا یکی از اعضای خانوادهم مدام امر و نهی میکنند و کار میریزن روی سرم عصبی و بیحوصله میشم طوری که حس میکنم انگار از درون میسوزم و دود از دهانم بیرون میزند.
3. بیشتر مواردی که عصبی میشم یا از راه درستم خارج میشم وقتی است که با خانواده هستم. وقتی بیرون از خانه هستم حالم خیلی خوب است و آدم منطقی و آرامی هستن، اما وقتی خانه هستم عصبی و پرخاشگر میشم.
4. وقتی یکی بجای من تصمیم میگیرد یا در کارم دخالت میکند عصبی میشم.
5. وقتی کاری که برایش برنامهریزی کردهام مطابق میلم پیش نمیرود یا کسی خرابش میکند به هم میریزم.
6. وقتی از طرف عزیزانم و کسانی که دوستشان دارم بیتوجهی میبینم ناراحت میشم. (مدتی یکی از دوستانم که خیلی برایم عزیز بود کمتوجهی میکرد و مثل قبل رفتار نمیکرد، این موضوع خیلی اذیتم میکرد و فکر میکردم دیگه دوستداشتنی نیستم و برایش مثل قبل جذابیت ندارم و هزار فکر دیگر. روزها و ساعتها فکرم درگیر بود و حتی در خلوت گریه میکردم بابت رفتارش. او عادی رفتار میکرد، اما من انتظار رفتار صمیمانهتر و بهتر داشتم چون حسم نسبت بهش عمیق تر شده بود و توجه بیشتر خرجش میکردم. حس میکردم محبتم یک طرفه است و هیچ ارزشی برایش ندارم. بعدش وقتی متوجه شدم کنترل افکارم دست خودم نیست و خیلی اذیت میشم، از خدا هدایت و کمک خواستم و بعد آرام آرام از شدت وابستگی و رنجم کاسته شد. البته هنوزهم باید کار کنم روی خودم و حس خلع درونیام و نیاز به کار دارم.
ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم و فهمیدم علت این رنجش و وابستگی عمیقم حس خالیگاه درونی و کمبود است.
7. وقتی اشتباه میکنم ناراحت میشم و خودخوری میکنم. (مدتی است که به شدت روی این موضوع کار میکنم ، به کمک آموزههای استاد در دوره عزت نفس)
لازم به ذکر است که خیلی جاها نیاز به کار دارم و خیلی موارد دیگری نیز هست که باعث برانگیخته شدن احساساتم میشود، اما اکنون فقط همین چند نکته یادم آمد.
اما اگر واقع بین باشم نسبت به قبل خیلی خیلی کنترل بیشتری روی رفتار و مخصوصا افکارم دارم و هر اتفاقی را با فیلتر حرفهای استاد میبینم و درک میکنم. عامل هر اتفاقی که در زندگیم میفتد را خودم میبینم و میگم بخاطر خودم و باورهایم است. خیلی از رفتارها و باورهای بد و منفیام کمرنگ شده؛ مثل اهمیت دادن به حرف دیگران، اعتماد بنفس نداشتن و خجالتی بودن، دوست نداشتن خود و ناراضی بودن از زمین و زمان برای مشکلاتم، کم دیدن خود و بزرگ دیدن دیگران و…
اینها مواردی بودن که اخیرا کمرنگ شدن و منجر
به تغییر در وجودم شدهاند.
هنوز خیلی جای کار دارم چون به قول استاد این مسیر بینهایت و ناتمام است و هی باید بهتر و بهتر شویم.
خدایا شکرت برای همهی زیباییها و نعمتهایی که برایمان لرزانی کردهای. شکرت برای سلامتی و آرامش و امکاناتی که داریم. شکرت خدایا برای اینکه هدایتمان میکنی و از گمراهی و کوری نجاتمان میدهی.
سلام و درود
چه چیز هایی قویترین احساسات رو در من بوجود میآورم؟
وقتی که توی جمع ازم انتقاد میشود به شدت احساس نفرت میشم
من وقتی ببینم کسی به کسی ظلم میکند به شده خشمگین میشوم
من در هنگام کمک کردن به اطرافیانم به شدت احساس خوبی دارم
من زمانی که به مشکلات سخت. در زندگی ام می آید ناآرام میشدم اما از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم الان بهترم
از مشکلات اطرافیاتم ناراحت میشوم
من از فکر از دست دادن بعضی چیز ها در آینده میترسم
با سلام خدمت استاد عباس منش
الگوی های تکرار شونده من که به ذهنم میرسه
دیر رسیدن به قرارهایم
قول دادن و عمل نکردن
که این مورد از وقتی عضو سایت شدم کمتر و کمتر شده اما هنوز کمی تکرار میشه
رفتارهای غیر متعارف
و چیزهایی که احساساتم باهاش شدت میگیره
بی احترامی
وقتی کسی بهم بی احترامی میکنه هم از کوره در میرم و عصبانی میشم
وقتی کسی بهم دروغ میگه عصبانی میشم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام
یکی از الگو های تکراری زندگی من جذب افرادی هست که کمبود محبت شدید دارن.ادم های هستن که خیلی عصبی هستن افرادی که با کوچیکترین مسائل و کوچیکترین حرفی به شدت بحث دعوا بینمون رخ می دهد.افرادی که کلا رفتارهای مثل بحث مرافه دوست دارن عصبی خیلی عصبی هستن استرس شدید دارن.یا ادم هایی هستن که کودکی خیلی سختی گذروندن و روابط خیلی بدی با خانوادشون دارن.اهل بحث دعوا هستن بد دهن هستن. کفر میگن کلا لات لوتن .کلا نیاز به ترحم خیلی زیاد دارن.ادم هستن که احساس کافی ندارن من بهشون محبت خیلی زیاد باید کنم و اونا نه. من حرفشون باید گوش بدهمکلا ادم هایی جذب می کنم که شخصیت بی احساسی دارند .کلی مشکل مالی روحی روانی دارند و من باید دائم بهشون خوبی کنم .من بهشون محبت باید کنم.
کلا 99 درصد ادم های اطرافم از دوست رفیق پارتنر و بقیه همیشه من باید کمکشون کنم .
من دائم جذب می کنم استاد ادم هایی که به شدت عصبی هستن به شدتا .اصلا محبت نمی فهمن .زورگون
کلا افرادی جذب می کنم 1بی پولن 2 به شدت عصبی هستن و پرخاشگرن 3 اهل مشروب و قلیونن 4عواطف ندارن 5اصلا منطقی نیستن و نمیشه از در منطق باهاش وارد حرف شد6احتیاج به محبت و توحه دارن 7اهل دعوان
و علتش نمی دانم چیه.
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
1_وفتی استاد دیگران با من شوخی می کنن خیلی حالم بد میشه و شدیدترین احساسات به وجود میاد
2_وقنی بقیه همش انتقاد می کنن ازم خیلی ناراحت عصبی میشم
3_وقتی خانوادم دیگران بیشتر از من دوست دارن
امیدوارم استاد هدایت بشم به ترمزی که این جذب افراد پرخاشگر که من ازار می دهن بفهمم از کجاست
4_وقتی دیگران خیلی تو همه چیز از من سرتر باشن.
5_وقتی تو یک جمع من تحویل نگیرن و به بقیه خیلی توجه کنن
6_وقتی تمام کارها فقط سر من ریخته شود
به نام الله هدایتگر
سلام دوستان خوبم
این فایل نشانه الله مهربان بود
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم
درموردالگوهای تکرارشونده من درزمینه کسبوکارم هرچندوقت یک بارمحل کارم روعوض میکنم یاشغلم رووثبات شغلی ندارم وهمین امشب نشستم ونوشتم درموردکارم که واقعابایدچکارکنم
هرچندوقت یک بارادم هایی توزندگی من میان که میخوان ازم سوءاستفاده کنندوهمین توجه زیادبه این موردباعث شده این افرادبه سمت من جذب بشن
هرچندوقت وضعیت مالی من خراب میشه واینم ریشه داره ازباورهای محدودکننده من
ودرمورداتفاقات=
من هنوزحرف مردم برام مهمه واگه کسی منوسرزنش کنه به شدت ناراحت میشم
اگه کسی به خانواده ام توهین کندبه شدت ناراحت میشم
اگه خودم که اشتباهی میکنم هنوزخودموسرزنش میکنم البته ازقبل بهترشدم به کمک اموزش های استادعزیزم
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
سلام به استاد عزیزم
خدایاشکرت که به این فایل هدایت شدم
تاحالا اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم واقعیت اینکه برای منم داره تکرار میشه یکسری اتفاق ها
مثلا من یه وقت هایی به شدت احساس تنهایی میکنم بااینکه همسرم و بچم کنارم هستند و خانواده خوبی دارم ولی از جمع دور شدم یا اینکه همسرم باعث شده من از زندگیم لذت نبرم و بلد نیستم تفریح کنم و بهم خوش بگذره
ارتباطم باهمسرم بهم میریزه و اون رو مقصر تنهایی خودم میدونم گاهی عاشق تنهاییم هستم گاهی به شدت اذیت میشم
در فرکانس و باور تنهایی هستم و انگار واقعی خودمو اونجور که باید دوست ندارم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداونـدی که بخشنـده و مهربــان است
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته مهربان و همفرکانسیهای باعشق
===========================
خدایا شکرت برای این آگاهی های ناب که از طریق استاد عزیزم به من میرسونی
خدایا شکرت برای این سایت زیبا و مطالب عالی.
خدایا شکرت برای تک تک اعضای این خانواده صمیمی و توحیدی
این فایل هم مثل همه فایلهایی که تا الان گوش دادم عالی و فوق العاده بود.
درمورد الگوهای تکرار شونده
که اگر ما به اون آگاه باشیم و متوجه باشیم که توی یه فرکانسی هستیم که داره این شرایط را برای ما بوجود میاره، اونوقت میتونیم دنبال ایراد هایی که در باورها مون هست بگردیم.
در واقع 90%ماجرا برمیگردد به اینکه ما بپذیریم که یه ایرادی هست و اون ایراد هم قطعا از باورهای خودمون هست
(( پذیرش مسئولیت زندگی))
الگوهای تکرار شونده من اینه که هرماه خرج های غیرمترقبه را تجربه میکنم،
و الان که دارم فکر میکنم میبینم این داستان چندین سال هست که با منه و بقول استاد هرجا که میرم مثل دم بهم چسبیده، و همراهم هست .
فرقی نداره که ورودی مالیم چقدر هست چون کارمند هستم دیگه از بیستم برج به بعد به سختی میفتم، و این که حسابم خالی میشه خب در پی اون احساس بد، و 100%اتفاقهای بد بیشتر هم گریبانگیر من میشه.
استاد از شما بسیار سپاسگزارم که این مطالب ارزشمند را رایگان و با عشق، با ما به اشتراک میذارید و کمک میکنید که بتونیم مسیر درست زندگی را پیدا کنیم.
هرکجا که هستید در پناه خداوند مهربان شاد و سلامت باشید وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت.
بنام یزدان پاک
و درود به استاد عباس منش و همه همراهان
استاد عزیز یکبار دیگه از اینکه اینقدر صادقانه و با نیتی پاک (صرف نظر از جنبه درآمد زایی) که البته این فایلها رایگان هستند ، بسیار سپاسگزارم . اول از خداوند بزرگ که حضرتعالی را بر سر راه من قرار داد و بعد از شخص جنابعالی
– بنده در ارتباطات احساس میکنم بیشتر از خیلیها نیاز به دیده شدن و بعبارتی نیاز به محبت دارم
— چندین سال قبل چند بار مورد سوءاستفاده مالی قرار کرفتم ولی پس از آن این سوءاستفاده ها کم و کمتر شدند
– چند مورد سرمایه گذاری در جاهای مختلف داشتم که ضرر کردم ،خوشبختانه مبلغشون خیلی کم بودند
– رودست خوردن از آشناها بشدت ناراحتم میکنه و بهمین علت سریع حذفشون میکنم
– خب منهم از انتقاد بالاخص نادرست ناراحت و استرس میگیرم ولی چنانچه سازنده باشند سعی به اصلاح شدن خواهم داشت
– صحبت کردن در جمع چنانچه برای اولین بار باشه خیلی نگران تپق زدن هستم ولی درصورتیکه برای بار دوم سوم باشه تقریبا راحت صحبت میکنم
– در تصمیمات بزرگ فکرم بشدت مشغول و درگیر میشه و سعی در بهترین تصمیم گیری و همچنین مشورت با آدمهای صالح
– در چلنج ها بشدت درگیر و دنبال خلاص شدن هستم
– در طرد شدنها بشدت بهم میریزم و سعی میکنم طرفهای مقابل رو بسرعت حذفشون کنم
– تو تشکر نکردن افراد درکمک کردنهام زیاد مشکل ندارم ولی بی احترامی برام قابل قبول نیست
پاینده باشید
به نام خدای که هر آنچه دارم از آن اوست
سلام به استاد خفن و مریم عزیز دل
خداروشکر میکنم که هم فرکانس بودم با این فایل جادویی .
هدایت شدن من به این فایل واقعا برای خودم جادویی بود و خدا بهم الهام کرد .
من الان سه ماهی میشه که از یک رابطه ناجالب اومدم بیرون و توی هر چند وقت یک بار مثلا دو سه روز یکبار همششش یادش میوفتم و این حس خوبی به من نمیده .
دیروز داشتم با خدا صحبت میکردم و گفتم خدایا من چکار کنم که اصلا به این آدم فکر نکنم ، حسم بد میشه یادش میوفتم، گفتم خدایا یعنی میشه من این آدمو فراموش کنم؟ چکار باید انجام بدم ، اصلا چرا همش یادش میوفتم، این رابطه که اصلا قشنگم نبود که من بخوام مرورش کنم ، تو بگو چکار کنم . دو سه دقیقه بعدش خدا توی قلبم داشت باهام حرف میزد گفت برو تو سایت قسمت هدایت رو بزن . منم سریع انجام دادم و هدایت شدم به این فایل
خدایاشکرت که همیشه کنارم هستی و به من گوش میکنی و پاسخ میدی به من ، عاشقتم خدا
سوال :
چه شرایط و اتفاقاتی در زندگی شما، شدیدترین احساسات را در شما برانگیخته می کند؟
1. وقتی یاده همین شخص میوفتم احساساتم به طور عجیب غریبی درگیر میشه بر انگیخته میشه و احساس غم دلتنگی شدیدددد به من دست میده
2. وقتی که عصبی میشم و با همون عصبانیت با خانوادم حرف میزنم یا با دوستای صمیمیم ، بعدش که آروم میشم به شدتت احساسم برانگیخته میشه و احساس تاسف و سرزنش دارم
3. وقتی خواهرم خوشحال میشه مخصوصا اگر دلیل خوشحالیش از طرف من باشه احساسم خیلی عمیقه و برانگیخته میشه و انقدر حسم خوبه که احساس میکنم از شادی توی قبلم پروانه ها دارن پرواز میکنن احساس میکنم روی ابرها هستم
4. وقتی به سگ ها و گربه های که توی خیابون میبینم میتونم غذا بهشون بدم خیلی احساسم برانگیخته میشه و من احساسم پر از شادی و مفید بودن خودم در این دنیا هست
5.جدیدا که دارم خیلی حرفه ای روی خودم کار میکنم . بعضی وقتا که در حد یک ساعت یا دو ساعت میشه که نمیتونم ذهنمو کنترل کنم یا کنترل از دستم خارج میشه بعدش که سریع به خودم میام خیلی احساسم برانگیخته میشه و احساس عصبی خشم دارم که اه ماریه حواست کجاست چرا کنترل نمیکنی ذهنتو
اما پاشنه ای آشیل من درمورد این رابطه ای هست که ازش اومدم بیرون
اسم این شخص خاطرات و یادش منو غمگین میکنه منو اذیت میکنه و خیلی خیلی ناراحتم که هر چند وقت یکبار به یادش میوفتم و نا خود آگاه توی ذهنم باهاش خاطره خیالی میسازم و اصلا دست خودم نیست و این غمگینم میکنه
خیلی فکر کردم که بتونم باورمو پیدا کنم درمورد این موضوع اما فعلا متوجه نشدم .
ولی خدا به موقعش در شرایط و زمان مناسب بهم میگه کمکم میکنه چون همیشه خدا کنارم هست
استاد جان مرسی از این فایل جادوییتون
از راه دور دوستتون دارم ️
به نام خداوند مهربانم
سلام به دوستان عزیز و استاد عزیزم
سوال اول: چه شرایطی احساس شما را برانگیخته می کند؟
1.من از اینکه بچه هام حرفم رو گوش ندن عصبی میشم
2.من از اینکه همسرم بعضی وقتها به حرفم گوش نمیده عصبی میشم
3.از اینکه شاگردهام درس نمیخونن و نمره های خوبی نمیگیرن به هم میریزم
4.از یادآوری خاطرات بد گذشته حس بدی دارم
5.از انتقاد شدن بدم میاد
6.از نادیده گرفته شدن متنفرم
7.از اینکه بعضی از نزدیکانم بی توجه به زندگی و بی هدفن ناراحت میشم
8.از اینکه نمیتونم به شهری که دلم میخواد برم و زندگی کنم ناامید میشم
9.از برخورد با ادمهای دروغگو عصبی میشم
10.از اینکه بشنوم پشت سرم حرف بزنن
11.از اینکه من صادقم با بقیه اما اونا نه
خیلی موارد دیگه هست که اینایی که گفتم از وقتی وارد دوره دوازده قدم شدم کم رنگ شدن و بیشترشون دیگه نیست
اما الگو های تکرار شونده که داشتم
سرما خوردگی و سر درد همیشگی، جر وبحث با خانواده، افسردگی، قهر با همسر بود که خدا رو شکر با پیدا کردن ریشه ها تمام شدن.
خدا رو شکر
بنام خدای بخشنده و مهربان
سلام به همه دوستان و استاد عزیز
سپاسگذار خداوندم برای اینکه دوباره به این سلسله فایلهای مفید و عالی هدایت شدم.
استاد عزیز پرسیدن که چه چیزهایی احساسات شدیدی را در وجودمان برانگیخته میکند؟
1. وقتی پدرم یا اعضای خانوادم اسمم را مدام صدا میزنند یا پشت سر هم مثلا به بازویم میزنند که حواسم را معطوف شان کنم، بسیار عصبی میشوم.
2. وقتی مادرم یا یکی از اعضای خانوادهم مدام امر و نهی میکنند و کار میریزن روی سرم عصبی و بیحوصله میشم طوری که حس میکنم انگار از درون میسوزم و دود از دهانم بیرون میزند.
3. بیشتر مواردی که عصبی میشم یا از راه درستم خارج میشم وقتی است که با خانواده هستم. وقتی بیرون از خانه هستم حالم خیلی خوب است و آدم منطقی و آرامی هستن، اما وقتی خانه هستم عصبی و پرخاشگر میشم.
4. وقتی یکی بجای من تصمیم میگیرد یا در کارم دخالت میکند عصبی میشم.
5. وقتی کاری که برایش برنامهریزی کردهام مطابق میلم پیش نمیرود یا کسی خرابش میکند به هم میریزم.
6. وقتی از طرف عزیزانم و کسانی که دوستشان دارم بیتوجهی میبینم ناراحت میشم. (مدتی یکی از دوستانم که خیلی برایم عزیز بود کمتوجهی میکرد و مثل قبل رفتار نمیکرد، این موضوع خیلی اذیتم میکرد و فکر میکردم دیگه دوستداشتنی نیستم و برایش مثل قبل جذابیت ندارم و هزار فکر دیگر. روزها و ساعتها فکرم درگیر بود و حتی در خلوت گریه میکردم بابت رفتارش. او عادی رفتار میکرد، اما من انتظار رفتار صمیمانهتر و بهتر داشتم چون حسم نسبت بهش عمیق تر شده بود و توجه بیشتر خرجش میکردم. حس میکردم محبتم یک طرفه است و هیچ ارزشی برایش ندارم. بعدش وقتی متوجه شدم کنترل افکارم دست خودم نیست و خیلی اذیت میشم، از خدا هدایت و کمک خواستم و بعد آرام آرام از شدت وابستگی و رنجم کاسته شد. البته هنوزهم باید کار کنم روی خودم و حس خلع درونیام و نیاز به کار دارم.
ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم و فهمیدم علت این رنجش و وابستگی عمیقم حس خالیگاه درونی و کمبود است.
7. وقتی اشتباه میکنم ناراحت میشم و خودخوری میکنم. (مدتی است که به شدت روی این موضوع کار میکنم ، به کمک آموزههای استاد در دوره عزت نفس)
لازم به ذکر است که خیلی جاها نیاز به کار دارم و خیلی موارد دیگری نیز هست که باعث برانگیخته شدن احساساتم میشود، اما اکنون فقط همین چند نکته یادم آمد.
اما اگر واقع بین باشم نسبت به قبل خیلی خیلی کنترل بیشتری روی رفتار و مخصوصا افکارم دارم و هر اتفاقی را با فیلتر حرفهای استاد میبینم و درک میکنم. عامل هر اتفاقی که در زندگیم میفتد را خودم میبینم و میگم بخاطر خودم و باورهایم است. خیلی از رفتارها و باورهای بد و منفیام کمرنگ شده؛ مثل اهمیت دادن به حرف دیگران، اعتماد بنفس نداشتن و خجالتی بودن، دوست نداشتن خود و ناراضی بودن از زمین و زمان برای مشکلاتم، کم دیدن خود و بزرگ دیدن دیگران و…
اینها مواردی بودن که اخیرا کمرنگ شدن و منجر
به تغییر در وجودم شدهاند.
هنوز خیلی جای کار دارم چون به قول استاد این مسیر بینهایت و ناتمام است و هی باید بهتر و بهتر شویم.
خدایا شکرت برای همهی زیباییها و نعمتهایی که برایمان لرزانی کردهای. شکرت برای سلامتی و آرامش و امکاناتی که داریم. شکرت خدایا برای اینکه هدایتمان میکنی و از گمراهی و کوری نجاتمان میدهی.