اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اول از همه از استاد عزیزم تشکر میکنم ک از زبان خدا برای ما صحبت میکنن
دوم از دوست خوبم اقای صادق زاده تشکر میکنم ک دست خداوند شدن برای من و منو هدایت کردن به این فایل ک جواب سوالی بود ک مدتهاست ذهن منو درگیر کرده
من همیشه خواستگارایی از همه لحاظ عالی داشتم واقعآ خودمو تحسین میکنم بابت جذب همچون افرادی به زندگیم اما یک الگویی ک توی تمام این روابط برای من تکرار میشد رفتن همه اونها به یک سبک بود ک من در اخرین رابطم به بدترین شکل ممکن از دستش دادم و مدتی منو از سایت و از کار کردن روی خودم دور کرد
این فایل فوق العاده ک مث بقیه فایلهای استادم ک یکی از یکی بهتر هستن و واقعآ زبان قاصر هست از تحسین
و کامنت های دوستانم ک مثل همیشه بی نظیر بودن و واقعآ اشکمو دراوردن تحسین میکنم این حدا از اتصال دوستانم به خداوند رو
این قلم این بیان ک واقعآ به وجد میام با خوندن کامنت هاشون جواب تمام چراهای ذهنم رو دادن
من از فایل استاد گلم و از کامنت دوستانم نکته های توی ذهنم بلد شد ک اینجا مینویسم ک هر موقع به تضادی در روابطم خوردم باز برای خودم اینجا یاداوری بشه
من موجودی فرکانسیم
فرکانس من با کانون توجهم به وجود میاد با چیزهایی ک میبینم ،میشنوم،صحبت میکنم ،به یاد میارم ،فک میکنم و تجسم میکنم
پس من دارم فرکانس نامناسب و ناخواسته به جهان میفرستم ک باعث برخوردهایی با من میشه ک دوست ندارم
من دارم این رفتارها رو خلق میکنم
منم ک تعیین میکنم افراد چه برخوردی با من کنن
دلیل الگوی تکرار شونده اینه ک من محورم من اصلم من رفتارها و برخورد ها رو رقم میزنم
عاملی بیرون از من نمیتونه شرایط منو ایجاد کنه
پس ترمزهای من 1_باور کمبود ک باعث وابستگی من به طرفم میشه
2_تمرکز روی شخص خاص به جای ویژگی های خاص
3_عدم لیاقت ک باعث ترجیح یکی دیگه بر من میشه و یا خیانت به من
4_مشکل از بقیه نیست مشکل از باورهای منه
5_زبان برنامه نویسی مشکل نداره ، کدهای من مشکل داره
6_ایراد از خدا نیست ، ایراد از بندگی منه
پس پیش داوری و قضاوت ممنوع
تجسم و به یاد اوردن اتفاقات بد ممنوع
حرف زدن از ناخواسته و تعریف کردن بدیهای بقیه ممنوع
خود کم بینی ممنوع
ترس از دست دادن ممنوع
پس افراد نزدیک من حاصل فرکانسهای منه اگه اونطور ک من دوس دارم رفتار نمیکنه ایراد از باورهای منه
جهان تنها ترجمه کنندیه فرکانس منه این من هستم ک با فرکانسهام زندگیمو خلق میکنم
شاید بالغ بر ده بار تا الان گوش دادم و بعید میدونم به راحتی بتونم ازش دل بکنم
اصلا من حس میکنم هر چی تو این مسیر جلوتر میرم درک فایل ها بیشتر منو به فکر فرو میبره
از وقتی این فایل رو شروع کردم به گوش دادن دقیقا برای خودم سوال شد که چرا تا الان من نتونستم ی رابطه خوب داشته باشم یا چرا اصلا الان من ی رابطه خوب ندارم؟؟؟
واقعا برام خیلی سوال بود
و انصافا برام اینقدر عجیب بود این سوال که تقریبا دو روزه اینقدر ذهنم مشغوله که همه میگن کجایی داری به چی فکر میکنی؟
حس میکنم در من داره ی اتفاقاتی می افته ی چیزی شبیه تخریب شدن حس میکنم انگاری ی چیزایی داره از من کنده میشه یا شسته میشه
حس میکنم ی چیزایی داره از من دور و دور میشه
همش فکر میکردم چرا چندین رابطه که داشتم همشون اینقدر با ذوق و شوق شروع میشدن و اخرش من با اون همه فداکاری مث ی زباله دور انداخته میشدم؟
واقعا خیلی خیلی برام جالب بود اما تنها جوابی که بهش رسیدم این بود که من اصلا خودمو لایق نمیدونستم
لایق هیچ چیزی
اصلا چیزی به اسم خود ارزشی در من وجود نداشت
وقتی ی رابطه ای شروع میشد که همیشه و همیشه طرف با کلی دنیا به هم زدن میتونست از من بله رو بگیره من به هیچ چیزی در این رابطه فکر نمیکردم و فقط نتیجه رابطه برام مهم بود
اصلا واضح تر بگم
من اگه ی ذره فقط ی ذره از طرف خوشم می اومد اصلا هیچ چیزی برام مهم نبود فقط میگفتم نتیجه رابطه چیه و هر جور شده من باید با این شخص ازدواج کنم
و اغلب همیشه تو هر رابطه ای هرکی مارو میدید همش میگفتن دختر گند زدی با انتخابت و حیف خودت
که قطعا چون من سطح مدارم و فرکانسم پایین بود اون افراد روجذب خودم میکردم
یعنی من اصلا به شرایط مالی طرف فکر نمیکردم
به خانوادش فکر نمیکردم
به موقعیت اجتماعیش فکر نمیکردم
به سطح سواد و علمش فکر نمیکردم
به درامد و شغلش فکر نمیکردم
به رفتارش با اطرافیان فکر نمیکردم
و چون من ازش خوشم اومده پس باید ازدواج صورت بگیره که همیشه هم طرف منو برای ازدواج نمیخواست چون سطح منو خیلی خیلی کمتر از خودش میدونست
از دیروز که این فکر افتاده به سرم گفتم چرا واقعا هیچی برای من مهم نبوده؟؟؟
تنها و تنها به این دلیل که من اصلا خودمو لایق هیچ چیزی نمیدونستم که برام مهم نبوده
چون من اصلا خود ارزشی نداشتم که از طرف انتظاری داشته باشم
و وقتی طرف هم منو طرد میکرد یک عمر گله و شکایت که من این همه وقت گذاشتم این همه محبت کردم این همه از خودم کندم طرف چقدر راحت منو خط زد
و الان تنها چیزی که میتونم بگم خدایا هزاران بار شکرت بابت تک تک روابطی که به هیچ نتیجه ای نرسید.
من چون اینقدر احساس بی لیاقتی داشتم که وقتی طرف اندازه سر سوزن به من محبت میکرد من چنان خر کیف میشدم که هزار برابر اون اتفاق بهش محبت میکردم
و گاها خیلی راحت میگفتم خدا کنه من لایق این همه محبت تو باشم
که حالا طرف نهایت دوتا جمله عاشقانه به من گفته بود
که من واضح در خودم میدیدم که لایق دوتا جمله عاشقانه نیستم
یا طرف هزاران بی احترامی به من میکرد اما من همیشه و همه جا فقط از خوبی هاش میگفتم و میگفتم برام سنگ تموم گذاشته چون واقعا هضم اون محبت هاش اصلا برام راحت نبود در صورتی که در تمام روابط عاطفی این محبت ها وجود داشت
و من اینقدر احساس بی لیاقتی میکردم که چنان مث کنه میچسبیدم به طرف که حتی اجازه نفس کشیدن هم بهش نمیدادم و حتی ی بار تو ی رابطه طرف بهم گفت اینقدر تلاش نکن ی ذره هم به من فرصت بده ی تلاشی کنم
و همیشه وقتی ی رابطه ای تمام میشد چنان من طرف رو از صحنه روزگار حذف میکردم که حتی اگه جایی هم هم اسم اون ادم شخصی میدیدم حتی باهاش حرف نمیزدم
و این ی تابو وحشتناکی برای من بود
و اینکه من مغرورم و به خودم اجازه نمیدم سمت طرف برم و شمارش بلاک کنم و جایی که اون باشه من نیستم و همه دوستای مشترک رو بلاک کنم و هزاران رفتار و برخورد زشت
که حدود یک سال و خورده ای پیش ی رابطه فوق العاده ای که داشتم به اتمام رسید و من تا این لحظه وارد هیچ رابطه ای نشدم و تصمیم گرفتم تمرکزی رو خودم کار کنم
و خدارو شکر ی ذره داره باورهام تغییر پیدا میکنه
تو صنف کاریم به ی مشکلی برخورده بودم که شریک عاطفی سابقم واقعا علمشو داشت و میتونست منو راهنمایی کنه
اما این همه مدت واقعا نمیتونستم ازش کمک بگیرم
چون میگفتم حالا پیش خودش فکر میکنه من افتادم دنبالش و یا میگه بهونه کرده به من زنگ بزنه
با تمامی این افکار پوچ
دیروز تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و ازش کمک بخوام
که انصافا کلی منو راهنمایی کرد کلی هم با من درست برخورد کرد
بعدش کلی تلنگر خورد به ذهنم که ببین ساناز
هرچی سد ساختی همش تو ذهن خودته
اون بیرون هیچ خبری نیست
گفتم تو ادعات میشه کلی تو این مسیر رشد کردی اما چرا حق نمیدی ی جایی ی نفر امکان داره به هر دلیلی مسیرش از تو جدا بشه و بره پی زندگیش؟
گفتم مگه نشده هزاران نفر پا پیش گذاشتن و بهت پیشنهاد دادن اما تو چون نمیخواستی ردشون کردی؟
پس اونا هم حق دارن که تورو چون نمیخوان رد کنن
ادما حق دارن منو دوست نداشته باشن
ادما حق دارن از من خوششون نیاد
ادما حق دارن من ایده ال اونا نباشم
ادما حق دارن ی برهه ای از زمان با من باشن و ی جایی دیگه ادامه ندن
چطور خود من برای اشنایی با یکی ی مدتی رابطه رو پیش میبرم و ی جایی میبینم شخص مورد علاقم نیست و دیگه ادامه نمیدم
پس اونا هم حق دارن ی جایی که دیدن منو مورد ایده ال اونا نیستم دیگه ادمه ندن
گفتم ببین همین چند مورد رابطه که داشتی چقدر ی روزهایی کنار هم لحظه های عالی خلق کردین؟
پس سپاس گذار اون نعمت ها باش و رها کن ادمارو
گفتم اونا هم مث تو دل دارن
سلیقه دارن
نگرش دارن
منطق دارن
پس چه اشکالی داره اونا راهشون از تو جدا باشه؟؟؟
گفتم همین چند مدت پیش دیدی شخصی که با تو رابطه رو شروع کرد چقدر از ورژن تو داشت کیف میکرد؟؟
دیدی چجوری با متانت تمام با تو رفتار میکرد؟
دیدی اینقدر رشد کرده بودی که خیلی راحت خواسته هاتو گفتی و وقتی دیدی طرف ایده ال تو نیست به راحتی تمام کردی؟
و دیدی طرف هم خیلی راحت از خواسته هاش گفت و تو بهش حق دادی که چنین نگرشی داشته باشه؟؟
این یعنی رشد
این یعنی بجز خودت اطرافیانت هم دیده بشن
این یعنی فروانی افرادی که میتونن با تو وارد رابطه بشن
این یعنی قدم اول رو برداشتی
پس منتظر قدم بعدی باش
تو فقط کافی بود قدم اول رو برداری
مابقیش خدا خودش هدایت میکنه
استاد با تک تک سلول های بدنم ازتون ممنونم که منو از منجلاب نجات دادین
چقدر خوب قانون اینجا نوشتی و با مثالهای که از خودت زدی قشنگ قانون برای من منطقی شد ..وقتیکه نگاه دوطرفه داشتی به رابطتت و به طرف مقابل خودت هم این حق دادی که تا جای که لازمه با تو باشه و اگر تصمیم به رفتن گرفت باید بهش احترام بزاری همونطوری که خودت شما هم در رابطهای دیگه اینطور عمل کردین واقعا لذت بردم و خودمو بیاد آوردم در روابط گذشتم که داشت انرژی زیادی ازم میگرفت و خودخوری میکردم چرا خیلی راحت همه چیز بینمون تمام شده
با زاویه نگاه شما که به قضیه نگاه کردم دیدم چقدر منطقی اونم انتخاب کنه که بمونه یا بره همونطوری که خود منم بارها شده اینکارو بکنم .من فکر میکردم فایلهای استاد رو در زمینه روابط خوب درک کردم ولی الان میفهمم که نیاز بیشتری داره به درک درستشون برسم .کانت شما بینظیر بود و لازمه بارها بخونمش تا بیشتر درکش کنم
سپاسگزار شمام دوست عزیزم براتون یه رابطه رویایی از خداوند طلب میکنم
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی خوشحال و سلامت باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت!
بسیار فایل زیبا و شنیدنی ای بود!
قبلا هم فکر کنم یکبار این فایل را در یک کانال تلگرامی شنیده بودم!
ما انسانها موجودات اجتماعیای هستیم که روابط با اطرافیان برای ما مهم است!
خیلی از روابط به صورت سینوسی و بالا و پایینی است!
من خودم روابطم با پدرم تا چند ماه پیش یک روز در میان خوب و بد بود!
و همچنین در مدرسه نیز هر روز یک مشاجره داشتم؛ با اینکه مدارس آنلاین است!
اما به لطف خدای مهربان از روزی که تصمیم گرفتم با قوانین کیهانی آشنا شوم و تمام سعی خود را در عمل به آنها بکنم!
تمام روابط من با افراد مختلف فوقالعاده و عالی شد!
به گونهای که هر روز در دفتر سپاسگزاریهایم بابت این مورد از خداوند چندین بار تشکّر میکنم!
یک قانون بدون تغییر در این جهان وجود دارد؛ آن هم این است که:
ما در یک دنیای فرکانسی زندگی میکنیم و هر فرکانسی را به جهان هستی ارسال کنیم؛ جهان هستی در پاسخ، شرایط، اتفاقات، افراد، برخوردها، رفتارها و بازخوردهایی را وارد زندگی ما میکند که همگام و معادل با آن فرکانس ارسالی ما باشد!
این کل قانونِ داستانِ زندگی ما است!
فرقی هم نمیکند فرکانسی ارسالی جزٔ خواستهها باشد یا جزٔ ناخواستهها!
آگاهانه و خودآگاه باشد یا ناآگاهانه و ناخودآگاه!
اگر این موضوع را درک کرده و فرکانسهای مناسبی را به جهان، ارسال کنیم!
زندگی ما نیز تغییر کرده و در تمام جنبهها زیبا میشود!
ما به صورت ناخودآگاه با توجه به باورهایی که داریم، فرکانسهایی را به جهان ارسال میکنیم!
این فرکانسها از کانون توجه بوجود میآیند!
کانون توجه هم با دیدهها، شنیدهها، صحبتها، یادآوریها و تجسم کردنها بوجود میآید!
اگر در زندگی مشکلی داریم به این معناست که داریم فرکانسهای ناخواسته را ارسال میکنیم!
باید یاد بگیریم از قوانین درست استفاده کنیم و زندگی مورد دلخواه خود را به وجود آوریم!
احسنت به استاد که عاشق این است، افراد دیگر هم با شناخت و استفاده از قوانین طعم زندگیای را بچشند که استاد در آن قرار دارد!
احسنت به من!
احسنت به همه!
ما باید کانون توجه و افکارمان را کنترل کنیم!
و با ایجاد باورهای مناسب؛ یک زندگی رؤیایی را در تمامی جوانب برای خود خلق کنیم!
چون حق همهٔ انسانها داشتن یک زندگی ایدهآل است!
ما خالق و بوجود آورندهٔ تمام اخلاقها و برخوردهایی هستیم که از طریق افراد مختلف با خودمان میشود!
بحث، بحثِ: فرکانس است!
نه یک رفتار یا عمل خاص!!!
بحث، بحثِ: نوع دیدگاه و نگرش است!
باید از خود بپرسیم که آیا برخورد یک فرد خاص، با ما مثل همان برخوردی هست که او با بقیه دارد!؟
قطعا جواب خیر است!
زیرا هر فرد فرکانسهای متفاوتی را به جهان ارسال میکند!
و باید از خود بپرسیم که چرا یک الگوی یکسان در زندگیمان ایجاد میشود!؟
جواب در باورهای ماست!
ما محوریت اصلی در زندگی خود هستیم!!!
ما باید باورهایمان را تغییر دهیم!
و برای اینکار باید زمان و انرژی زیادی را صرف کنیم!
و در آن پایداری و مداومت داشته باشیم!
اگر این گونه عمل کنیم؛ نتیجهاش این میشود که:
زندگی ما از تمامی لحاظ، پُر از عشق، لذّت، آرامش، آزادی و … میشود!
ما هستیم که افراد را به زندگی خود دعوت کرده و نحوهٔ برخورد آنها با خود را تعیین میکنیم!
با چه چیزی تعیین میکنیم!؟ با فرکانسهایمان!!!
با استفاده از قانون و تعهد در اجرای آن؛ باید باورهایمان را به صورت بنیادین تغییر داده و بهبود ببخشیم!
روابط من به لطف خدای مهربان خیلی عالی است اما در زندگی همیشه جای پیشرفت وجود دارد!
پس از دورهٔ عشق و مودت استفاده میکنم!
اما نه الآن!
چرا که هدف کوتاه مدتم تهیهٔ بستهٔ روانشناسی ثروت ۱ و دورهٔ عزّت نفس است!
افراد زیادی توانستهاند با استفاده از قوانین، هر روز زندگیشان را به صورت یک معجزه رقم بزنند!
پس ما هم میتوانیم!
پس میشود!!!
ما زندگیمان را هر جور که اراده کنیم، میتوانیم بسازیم!
زیرا خداوندی که کل جهان را خلق کرده و مالک کُل آن است، این قدرت را به ما داده!
اگر خودمان، خودمان را لایق یک زندگی مملو از عشق و شادی دانستیم!
آنگاه اتفاقات خوب نیز آرامآرام خودشان بوجود می آیند!
بسیار فایل عالی ای بود و کلی درس و جای گفتگو داشت!
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به مسیر ثروت، استفادهٔ درست از قوانین و روابط عاشقانه با اطرافیان، هدایت میکند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت!
در پناه خدا، با ارزش، با کیفیت و با آگاهی در دنیا و آخرت زندگی کنیم همگی!
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهرانم!
من بهترین هستم؛ چون روابط عالیای با اطرافیانم دارم، قوانین کیهانی را در زندگیام اجرا میکنم و به تمامی خواستهها و اهدافم رسیدهام و میرسم!
آفرین به این نوع بینش و این گفتار و نوشتار، واقعا جای هزاران بار تحسین و ستایش از افرادی همانند شما است که در این سن اینگونه آگاهانه زندگی خود را پیش می برند…
پروردگار عشق و زیبایی بابت داشتن استاد و آموزه هایشان و خانم شایسته عزیز و چنین دوستان آگاهی، هزاران بار سپاسگزارم…
این جای سپاسگزاری داره که درس های استاد پیر و جوون نمیشناسه و هر آدمی در هرشکل زندگی بهش نیاز داره
چند مرتبه سالها قبل و چند مرتبه امروز دقیقا بهش فک و گوش دادم
دیدم جالبه این قانون
این اصل رو شما توی ثروت
توی سلامتی
توی خلق هر رویایی
حالا چی شد که هدایت شدم به این فایل بی نظیر و توحیدی
استاد جان میدونین
اول بگم دارم یواش یواش دارم ایمان خودمو قویتر میکنم به اینکه خدا گفت
توی سوره شمس که
به خورشید
به ماه
به ستاره ها
به فلان
به فلان
قسم میخورم که خودم بهت میگم هر چی رو تو بخوای و هدایتت با منه
صبح در اداره (دوستان من کارمند شهرداری کاشانم)
عصر با خانمم برای خرید خوراکی از هایپر مارکت
دچار تضاد شدم
و جوابشو توی این فایل استاد گفتند
دوم اینکه
داستان از اونجایی شروع شد که از دو هفته قبل برنامه ریزی کردیم عید 1403 با خانواده بریم مسافرت و شهر انتخابی من و خانوادم ، گرگان و آستارا هست و جاهای زیبایی که در کناره دریای خزر میبینیم حد فاصل این دو شهر باهاشون تفریحمونو انجام بدیم
مث
نمک آبرود
آبشار کبودوال
پارک جنگلی سیسنگان
جنگل و ساحل گیسوم
اکواریوم انزلی
یعنی اول بریم گرگان و بعد شروع کنیم این جاهای زیبا رو ببینیم
همه کارای ماشین انجام شده
همه برنامه ریزیا و خوراکی ها و همه و همه
چادر مسافرتی
پیک نیک و……
لیست 30 قلمه از چیزایی که توی مسافرت میخوایم تا لذت ببریم
امروز صبح مدیرم گفت نمیشه 14 روز بری مرخصی و 8 روز بیشتر بهت نمیدم
اول سعی کردم با یک یا چند جمله راضیش کنم
و چند جمله ای راجع به اینکه کارا رو همه رو انجام دادم و تا 14 کار خاصی نداریم
بعد یه مرتبه تا چند جمله گفتم و مدیرم گفت نه
همکارم وارد اتاق شد و ساکت شدم
و گفتم باشه ممنونم بابت 8 روز مرخصی
و هیچی
عصر با خانمم
خانمم گفت اگه پول لازم سفر رو فراهم نکنی من نمی یام
منم گفتم چشم باشه خدا قول داده اوکی میکنه
بعد یاد صحبتهای استاد عزیز در دوره توحیدی 12 قدم افتادم
که بارها تاکید کرده بودن که هر کسی مسئولیت احساس خوبش با خودشه
و من فقط وظیفم اینم که حال خودمو خووب نگه دارم
خلاصه دوستان
استاد عزیز
این دو تا تضاد حال منو بد نکرد و بیشتر منو یاد فایل فقط روی خدا حساب باز کن انداخت
و من چقدر نسبت به چند سال قبل تغییر کردم
چرا
چون بیادم اومد که در اینجور مواقع
اولا نمیتونستم نظرمو بگم و حرفمو میخوردم
بعد که جواب نه میشنیدم چقدر خودخوری میکردم
بعد احساس قربانی شرایط بودن
بعد خودمو وابسته خواستم میکردم
یعنی باید در زمان مقرر میرفتم شمال
اما امروز با درس های استاد نه تنها اینهمه افکار منفی رو نداشتم بلکه دیروز به خانمم گفتم اگر تمام امکانات آماده و شرایط مهیا بشه ولی به هر دلیلی نریم شمال من مشکلی ندارم
میزاریم یه وقتی که خدا هدایتمون کنه
و این تغییر رو مدیون خودم و خداوند و درسهای استادم هستم. و خوشحالم که نسبت به مدیرم و خانمم و بقیه موارد به راحتی میپذیرمشون
اما رابطه اتفاقات امروزم با فایلی که خدا بهم هدایتش کرد
فایل اصل اساسی رابطه
استاد عزیز شما گفتین
1 -بپذیریم اصل قانون اینه که من با افکارم این زندگی رو که دارم تجربه میکنم رو خلق کردم
یعنی این دو اتفاق امروزم رو من خلق کردم
2-چه فکری باعث میشه نتایج فرق کنه
این نکته ای هست که امروز درکش کردم
چرا
چون وقتی نجواهای شیطان شروع شد
که
ببین حسام مدیرت درک نداره
ببین اون مسخرشو درآوورده
ببین بیخود میگه تا 14 هیچ کاری نداریم
آخه ما که کارمون با ارباب رجوع نیس چرا من مرخصی نرم
ولش کن آدم عقده ای هست.
استاد عزیز
میدونین بعد اون اتفاق تو اداره چیکار کردم
همون لحظه که از اتاق اومدم بیرون
الهام خداوند گفت حسام جان الان وقتشه که فایل گوش کنی و اجازه بدی که افکار مثبت داشته باشی و هدایت شدم به این فایل
بعد وسطای فایل مدام خداوند به من میگفت
این خوبیا رو داره مدیرم
محل کارم این خوبی ها رو داره
و…..
دست آخر به خودم گفتم اون مدیره و حقشه که من اصرار نکنم برای درخواستم چون من قدرت رو ازش گرفتم و به خدا دادم .
وبرای خانمم هم همینطور
استاد جان این همون تغییره که قبلا احساس قربانی شرایط شدن رو داشتم
اما امروز خالق شرایط لحظه و احساس خوبم بودم
توی مثال قشنگتون همگفتین
چطور فلانی با بعضیا بد صحبت میکنه ولی با من خوبه صحبت میکنه
جدیدا اکثرا وقتا مدیرم با احترام و اخلاق خوب و خنده باهام صحبت میکنه
و من نمیتونم اونهمه خوبی رو برای یه مرخصی نادیده بگیرم
از طرفی
نکنه جهان با این تضاد داره ازم امتحان احساس خوب و احساس ارزشمندی میگیره
دوستان عزیزم
استاد گفتن
شما دارین با افکارتون اینو خلق میکنین که افراد چطور با شما برخورد کنن
و منم امروز افکارم نسبت به برخورد کمی نامناسب اطرافیانم خوب بود
و از خودم راضیم
واینو بگم
من با این کم حرف زدن
و گفتن درخواستم با ملایمت
و توضیح اضافه ندادن برای اینکه چرا اینو میخوام
و توجه به خوبی های اطرافیان
باعث میشم آینده نزدیک اتفاقات بهتری توی روابطم بیفته
در پایان استاد جان
دوستان عزیز
صبح چقدر زیبایی دیدم و در دفتر معجزاتم نوشتم
حالا که عصر شده و یادم می یاد
واقعا لبریز سپاسگزاری میشم
امروز صبح
درخواست کرده بودم شب خواب راحت و بیداری صبح پرانرژی داشته باشم
شب بدنم گفت نیاز به خواب دارم تلویزیون رو خاموش کردم و گفتم ارزش قائلم برا بدنم
و 10 دقیقه بعدش خوابم برد
امروز درخواستم داده شد
بچه ها رو با ماشین خوشکلم رسوندم و باهاش کلی حال کردم
خانم فنایی مدیر مدرسه دخترم مرخصی دخترم رو برا مسافرت شمال داد و خوشحال شدم
رفتم برا خرید ، به فروشگاه طرف قرار داد با شهرداری
ما 9 رفتیم گفتند 10 باز میشه ، سعی کردم حالمو خوب نگه دارم بعد هدایت شدم به پشت فروشگاه بزرگ
از چند صد متری فقط یه باغ پیدا بود
بسمتش حرکت کردم
وای استاد
وای خدا جون قربونت برم که هرایتم کردی به جوی آب زیبا با صدای شرشر آب که نزدیک 10 دقیقه نشستم و چشمامو بستم و…… چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به باغ زیبا با درختان انار و سیب و آلوچه و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به 4 تا سگ خوشکل و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به کاه های زیبا و طلایی رنگ خوشکل برای گوسفندان ، که منظم روی هم چیده شده بود و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به آخور بزها و دو تا بچه بزقاله زیبا و ناز بود و ازشون عکس گرفتم و چقدر صداشون ناز و کم و ضعیف بود ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به بوی لذت بخش آخور که عاشقشم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به فروشگاه خلوت که باز شد و هیچ صفی نبود و وسایلمو خریدم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی با همکارم برگشت چقد صحبت شمال رو کردیم و از خاطرات گفتیم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه ببینم کارای ستا چطور به راحتی بوسیله دستانت انجام شد و من داری آسون میکنی برا آسونیا….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه مرخصی 8 روزه بگیرم در صورتی که 99 درصد نیروهای شهرداری به لحاظ خدمت به مسافران نوروزی آماده باش هستن و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه اگه من توی کلامم به خانمم گفتم نگران پول مسافرت نباش و خدا هست و ذهنمو کنترل کردم یقینا جهان به احساس خوبم واکنش نشون میده.
به نام خالص ترین کامل ترین با عشق ترین پرانرژی ترین انرژیه عالم خدای خوبم
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربون
سلام به بچهای بهشتی سایت
خداروشکر که زندم ونفس میکشم ودرسلامتی کامل روحو جسم خودم خانوادم هستم
خداروشکر که تومداره تغییر هستم و دارم تلاش میکنم که هر روز از زندگیم لذت ببرم و در ارامشو شادی باشم
خدایا بگو بنویسم که یه انرژی باشه برای خودم و بقیه خوبات
من اولین روز که خاهرم بهم گفت بیا ببین این استاد چقد قشنگ حرف از تغییر میزنه و چه زندگیه داره اصن تو یه دنیای دیگه بودم مشرک واقعی بودم از همه لحاظ واقعا خیلی باورهای داغون داشتم و کلا تودرودیوار بودم و همش دنباله لذت های لحظه ای بودم که از بیرون پر بشم و لذت ببرم و سیگارومشروبو کلا مثه بقیه مردم معمولی زندگی میکردم اونروز که خاهرم بهم گفت هیچ وقت یادم نمیره میخاستم برم دنباله الواتی (خودم من ارایشگرم و تو مغازم از صبح تا شب دنباله به اصطلاح کونه خیار بودم یعنی خودم چون تو مداره مشرکین بودم با مشرکا میگشتم و لذت میبردمبا فرکانسای اونموقعم و فکر میکردم زندگی همینه بخوری بخابی بنوشی الواتی کنی پول دربیاری و فقط بیخیال باشی اصن خدایی وجود نداشت البته لب میزدمکه خداست فقط زمانهایی که به مشکل میخوردم کلا خدا وسیله بود برای گذر از مشکلات و بن بستا ) که اومدم با خاهرم خداحافظی کنم انگار اون لحظه خدا بود که بهم گفت بیا فایلوگوش کن منم نمیدونم چیشد اصن از این چیزا خوشم نمیومد میگفتم مسخره بازیه زندگی باید کار کنی پول دربیاری تا زنده بمونی از اینجور حرفا که عوام میزنن
خلاصه اومدم تو اتاق خاهرم دیدم یه مرده تپل نشسته تو یه ویلا که تصویر زمینش دریاچه و درختای بزرگه و داره از تغییر صحبت میکنه روانشناسی ثروت یک بود )من اصن هنگکردم چن دقیقه گوش دادم رفیقم اومد دنبالم رفتم دنباله عشقوحالم شب که از مغازه برگشتم سریع اودم به خاهرم گفتم یه بار دیگه بذار فایل گوش بدهم اصن خدا بود که میگفت من عمل میکردم یهو رفتم یه خودکار برداشتم یه برگه شروع کردم نوشتن حالا من اصن نمیدونم چه خبره فقط اونجا که فهمیدم از فرش به عرش رسیده و همش خدا خدا میکنه منم راغب شدم که گوش بدم کلا یه هفته بود که از مغازه میومدم گوش میدادم و چون صحبت تغییر بود من همش پیشه خودم میگفتم من که مشکلی ندارم ارایشگرم مغازه دارم سالمم همه چی اوکی نرماله دستم جلوی کسی دراز نیست از این جور حرفا تا بعد هفت روز یه درینگ تو مغزم خورد که علیرضاجان تو مشرکی چسبیدی به غیره خدا وقدرتو دادی به غیره خدا و تو همه رابطه های که داشتی همش شیطانی بوده اصن خدایی نبوده و تهشم گیماور شدن و پوچشدن و دوباره سیگاروداستانو مسخره بازی که خدا شاهده وقتی فهمیدم که باید خدارو بیارم تو زندگیم درنگ نکردم خوده خدا بهم قدرت داد از خدا خاستم بهم قدرت بده تغییر کنم دقیقا از 1.9.1399تا الان که دارم مینویسم من هرگز مشرک نشدم ن تا حالا وارده هیچ رابطه ای شدم ن سیگار ن مشروب ن رفیقای قبلیم کلا به خودم قول دادم که دیگه علیرضا31ساله تموم شد و دوباره متولد شد و اقعا از وقتی با استاد اشنا شدم خدارو هر لحظه بیشتر حس میکنم وقتی صحبت از لگوهای تکرار شونده میشه و تضاد میاد من سریع میفهمم که اون لحظه که تضاد اومده لحظه ای که من از خدا دور شدم وباید بچسبم به خدا همیشه میگم مقابله شیطان خداست و خداروشکر که شیطان هست چون منه علیرضا میفهمم که باید بچسبم به خدا و لذت ببرم حالا این فایل که درمورده روابط هست منم مجردم سه ساله که اصن به هیچ دختری فکر نکردم فقط و فقط تمرکزم روی تغیرر باورهای خودم و خداپرستی بوده و مطمعنم که طبق قانون جهان هستی منی که میخام شاهزاده داسته باشم باید پادشاه باشم یعنی هیچ چیز از بیرون نیست همه جی از درونه منه من باید خودمو تغییر بدم از همه لحاظو سعی کنم خدایی زندگی کنم و خدارو هر ثانیه داشته باشم تو زندگیم منم خیلی ترمز دارم نسبت به رابطه و به لطفه خدا دارو تلاش میکنم باورهای مخربمو پیدا کنم با پیدا کردن الگوهای منطقی و تحسین کردن رابطه های عاشقانه و تمرکز روی نکات مثبت افراد
واقعا قانون درسته طبق قانون باید زندگی کرد نمیشه با دعا ایشاله ماشاله کاری کرد باید با حساس خوب باوره دست و ایمان به خدا صد در صد عمل کرد نباید توهم زد باید تجسم کرد
خداروشکر که فهمیدم منه علیرضا باید خودمو دوس داشته باشم اصن منتظر نباشم چیزی از بیرون حالمو خوب کنه یا مثلا با یه دختر تو رابط باشم منتظره تماس یا پیام یا بودن باهاش باشم کن باید صد در صد اولا با خودم در صلح باشم صد در صد با خدای خودم حال کنم خدایا عاشقتم خدا هر لحظه بامنه الانم که کنارم نشسته و هر لحظه بهم قدرت میده بنویسم خداروشکر
من فقط باید سهمه خودمو انجام بدم فقط لذت ببرم از زندگی فقط ارامش فقط شادی فقط لذت خداشاهده که من تو این مسیر خیلی مسخره شدم از دوستای قبلیم اطرافیان خیلی سکوت کردم خیلی جاها دور شدم از بقیه صبح تا شب سرم تو کاره خودمه و باورها و فایل من به خودم تعهد دادم که زندگیه جدیدو بسازم و لذت ببرم و بهای رسیدن به هدفمو پرداخت میکنم هر روز من فقط خودم خدای خودم خداوکیلی با تنهایی لذت میبرم تنهایی. عشقه واقعا ذهنی که خدایی باشه خیلی قدرت داره واقعا باید با خدا باشی پادشاهیی کنی خدا واقعا بسه منی که هر رلحظهمشرک بودم اهله ولگردیو دلقک بازیو زرنگ بازیو خیلی داستان بودم الان فقط خدا، تغییر .،خدمت زندگی به سبک عباسمنشو الگو قرار دادم به لطفه خدا خیلی نتیجه گرفتم که صد در صد این احساسه عالیم واقعا اتفاقات خوبی رو برام میاره هرروز خداروشکر
فقط خاستم یه کامنت بذارم که یه انرژی برا خودم و بقیه باشه که مسیر درسته فقط لذت با رعایت تکامل بدون عجله فقط باید لذت برد
بچه هایی که مشروب خوردن یا سیگار کشیدن میدونن که این مثال چقد با تغییر باور میتونه مشابه باشه بنظره من باید همونجور که زمانی که میخاستی سیگار بکشی بعده غذا دیگه از زمانی که تصمیم میگرفتی که بکشی اروم میشدی و لذتو میچشدی دیگه مطمعن بودی بعده غذا میکشی ولذت میبری یا مثلا با رفیقا قرار میذاشتی شب مشروب بخوری دیگه از لحظه ای که تصمیم میکرفتی لذت میبردی واصنعجله نمیکردی ومیگفتی شب میخام بخورم ودیگه موقع خوردن نمیگفتی چرا حال نمیده از همون لحظه اول که جم میشدی لذت میبردی تا اخر ( ولی اون لذت لحظه ای بود)حالا که اومدی تو مداره تغییر هم باید همون قانون بری از همین لحظه که تصمیم گرفتی تغییر کنی از همین لحظه لذت ببر شادباش عجله نکن فقط از مسیر لذت ببر و یا خدا باش صد در صد که تو مسیر خدا هدایت میکنه بچها فقط لذت ببرین اصن سخت نکنین ما قراره لذت ببریم فقط
خدایا شکرت اولو اخر خودتی من تسلیم توهستم هر چی که خیره صد در صد برام میسازی
منم دارم تلاش میکنم که به خدا بیشتر نزدیک بشم
عجب انرژی عجب حالی عجب احساسی توپه توپم
تقدیم به همه بچه های سایت
راستی یه باوره فراوانی ایجاد کردم برای رابطه عاشقانه اونم این که این سایت پرازدختره زیبا و بهشتیه و صد درصد خدا بهم میده مطمعنم که خدا بهم میده چون حسش میکنم و تجسم میکنم ولیاقتشو دارم که داشته باشم و صد در صد خدا برام رقم میزنه و میام کامنت میکنم که خدا بهم دختره عباس منشی بهم داده تا یه انرژی باشه برا بقیه خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
یه جیزم بگم تمومکنم واقعا این تظاده رابطه باعث شد که من برا خودم ارزش قاعل بشم و اکانت درست کنم با عکس خودم و بتونم هدایت شم به نوشتن اینم به نشونه از خداست که علیرضا جان توکه عباس منشی میخای باید اعلام حضور کنی که خداروشکر اینم انجام دادم چون خدا میگه و من اجرا میکنم
استاد دوستت دارم
خانوم شایسته خیلی خیلی دوستت دارم دیدنه شما رفتار کردار شما باعث شد که من برام رابطه عاشقانه منطقی بشه و عاشاقانه بخام باعث گسترش جهان بشم و خالق باشم وخلق کنم بعنوان خالق زندگیم واقعا که خلق زیبای خدایی مرسی که هستی
بچهای سایت دمتون گرم که هستین واقعا خوده خدا هستین
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و روابط نقش مهمی در زندگی ما دارد . شکل روابط بسیاری از افراد اینگونه است که همیشه رابطه ی پرتنشی را تجربه می کنند و سوالات در حوزه ی روابط بسیار زیاد است. ما هر باور و فرکانسی را که به جهان ارسال کنیم از جنس همان باور و فرکانس را دریافت خواهیم کرد، افراد، شرایط و موقعیت ها متناسب با فرکانس های مان به زندگی ما هدایت خواهند شد. ما با کانون توجه خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم. کانون تمرکز ما با دیدن، شنیدن، به یاد آوردن… شکل گرفته اگر در روابط مشکل داریم فرکانس نامناسبی را ارسال کرده که برخورد افراد با ما نامناسب است. اگر این قانون را به درستی درک کنیم روابط خوبی را تجربه خواهیم کرد.
از قوانین به درستی استفاده کرده و اتفاقات دلخواه را برای خود رقم بزنیم .
کانون توجه و افکار خود را کنترل و باورهای مناسب را ایجاد کرده، این حق ما است که بتوانیم اتفاقات زندگی خود را رقم بزنیم. این قانون را بپذیریم که تمام برخورد هایی که اشخاص با ما دارند هر کسی که باشد ما این برخورد را به وجود آورده ایم ما به افراد اجازه می دهیم چنین رفتاری را با ما انجام دهند. بحث عملکرد نیست بحث فرکانسی است که ارسال می کنیم، از اینجا می توانیم این اصل را ثابت کنیم که این فرد رفتارهای متفاوتی با دیگران دارد. این سوال و کنجکاوی باید به ما یاد بدهد که چه اتفاقی افتاد که این فرد با من به این شکل رفتار کرد . روابط بعدی نیز دقیقا مشابه با این رابطه است و به صورت چرخه ای توسط افراد مختلف تکرار خواهد شد. کار کردن بر روی خود فرآیندی زمان بر خواهد بود و نیاز به جهاد اکبر دارد. زمانی که ما مسئولیت پذیر باشیم می توانیم آن را تغییر دهیم. اگر باورمان این باشد که عامل بیرونی مهم است نمی توانیم آن را به هیچ وجه تغییر دهیم بر روی باورهای خود کار کرده تا فرکانس ما تغییر کند.
از زمانی که از قانون استفاده کرده و باورهای خود را تغییر دهیم و متعهد باشیم می توانیم روابط خوب برای خود ایجاد کرده باید متعهد باشیم و مسیر درست را ادامه دهیم .زمانی که الگوهای تکرار شونده داریم نشان دهنده ی این است که باورهای نامناسب داشته و باید آنها را تغییر دهیم.می توانیم اتفاقات زندگی خود را مانند معجزه ای رقم بزنیم. همه ی افراد باید بخواهند تغییر کنند و از قوانین به درستی استفاده کرده تا زندگی خود را آن جوری رقم بزنند که اراده کرده اند. تا ابد باید این روند را تکرار کنیم قدر خود را دانسته و خودمان را ارزشمند بدانیم تا زمانی که خود را لایق ندانیم نعمتی به ما داده نخواهد شد. خود را در دنیا و آخرت لایق بهشت و بهترین نعمت ها بدانیم.
چقدر خوبه که این اگاهی ها رو مدام مرور کنیم تا باورها قوی و قوی تر بشه .. خیلی خوبه که فایل ها این طوری روی سایت برای مرور گذاشته میشه
باز هم «درک» قانون… ما هرچیزی که بخوایم رو میتونیم 100٪ خلق کنیم، با همون ویژگی هایی که میخوایم ، به شرطی که «باور» کنیم که «میشه» و «شدنیه» و ما «میتونیم» و «لیاقت» داریم .
و چند ماهی میشه که اهمیت «کنترل ذهن» رو متوجه شدم که جهت میده به «کانون توجه» ما که همین ترفند ذهنی منجر به شکل گیری «افکار» و سپس ساخت «باور» ها میشه و توی همه فایل ها هم صحبتش شده اما من انگار جدیدا خیلی واضح میشنوم و برام بولد شده
*هر رفتاری که با ما میشه بازتاب باورهای خود ما هست.. یعنی خودمون خلقش میکنیم که بقیه چطور با ما برخورد کنن … البته که اکثرش در خودآگاه ما نبوده و در ناخوداگاه ما هست و اون فرکانس های نامناسب رو ارسال کردیم …
نشونه اینکه خود ما شخصی خلق کردیم اون رفتارها رو اینه که می بینیم مثلا شخصی که با ما بد رفتار بوده ، با بقیه خیلی محترمانه و خوش اخلاق برخورد میکنه یا برعکسش
مدت هاست که رفتارهای بسیار عالی رو تجربه میکنم ، روابط عالی که سراسر حال خوب و حس فوق العاده ای هست ..
البته من یه الگوی تکراری داشتم که فایل های «الگوهای تکرار شونده» و دوره بی نظیر «احساس لیاقت» من رو زیر و رو کرد و به خودم اومدم و وقتی من «تغییر» کردم، همه چیز عوض شد .. برای من میتونم بگم ظاهرا یهویی بود ، ولی در واقع درونم مدت طولانی میگفت که این وضعیت از سمت خودمه و باید عوضش کنم، تا اینکه اون فایل ها و دوره بی نظیر من رو به خودم آورد و همه چیز عوض شد اما وقتی روی خودم کار کردم نه با یه بشکن زدن چون خیلیا این تصور رو دارن و برای همینم صبر نمیکنن
به راستی که حق با شماست من چندوقتیه که رفتار افراد باهام تکرار میشه…از وقتی این اتفاق بیشتر شد که بعد از بچه دار شدن دیگه نرفتم سرکار و استعفا دادم و روابطم با افراد نزدیکم بیشتر شد و بیشتر هم فرکانسشون شدم
و هم فرکانس افراد قبل دیگه نیستم و ازشون دور شدم
من سطح خودمو اوردم پایین و احساس لیاقتم کم شد
من هربار نشخوار فکری داشتم که چرا با من این رفتار شد یا قبلآ در مورد اتفاقات باکسی صحبت نمیکردم ولی اینکارو هم انجام دادم و روابطم بدتر شد
با خودم متعهدانه عهد بستم که فکر خوب و احساسات خوبی داشته باشم
مگر نه اینکه احساس خوب = اتفاقات خوب باید در هر کاری هر تصمیمی، احساس درونی و اصلی ما خوب باشد نه اینکه یکی را می بینیم تپش قلب بگیریم بگوییم این رامی بینم احساس خوبی دارم باید خود با خودت احساس خوبی داشته باشی یعنی خودت با خودت حال کنی بعد این حال خوبیت را هم میتوانی به دیگری بدهی که البته لازم نیست چون کبوتر با کبوتر باز با باز یعنی کسی می آید که خودش هم ازعشق به خودمملو است پس همه چیز درست میشود یعنی با احساسات خوب، اتفاقات خوب هم می افتد.
شما می خواهید با یک نفر در رابطه باشید که خیلی با کلاسه؟ خودت با کلاس هستی
می خواهید با کسی ازدواج کنی که پولدار باشه؟ خودتون پول دارید تا دارید پولدار می شوید؟
کسی را می خواهی که تحصیلکرده باشد و پز بدهید؟ خودتان اینها را دارید ؟
….
اگر کسی چیزی می خواهد که خودش ندارد یعنی اشتباه دارد عمل می کند چون آن طرف از خودش میکنه می دهد به شما و روزی تمام میشود واز شما بدش می آید.
اگر از خودت بالاتر است خیلی خوبه به شرطی اینکه به امید آن آدم ننشینی خودت سریع خودت را بکشی بالا.
فلانی اینطوری نیست ولی خیلی خوشبخته؟ شما در زندگی آن فرد نیستید ظاهر کسی و اول زندگی کسی را نگاه نکنید
هر کسی عین خودش را جذب می کنه کسی را دیدم که در خانه پدریش به دلایل مختلف نمی توانسته رشد کنه ولی با آدمی ازدواج کرده که خیلی بالاتر از آن فرد بوده ولی از وقتی ازدواج کرده با وقتیکه خانه پدرش بوده قابل مقایسه نیست یعنی می خواسته ورشد هم کرده و پا به پای همسر امده است
از خودمان بپرسیم اصلا چرا می خواهیم ازدواج کنیم؟ چرا این آدم را انتخاب کردیم؟ چرا فلانی را انتخاب نکردیم؟
خودمان را که خوب بشناسیم ارزشهای وجودی خودمان را که بدانیم چیست تصمیم گیری خیلی راحت است
ما مسئول 100 درصد زندگی خودمان هستیم همین را عمل کنیم همه جوره موفقیم
باید پایه ای و اساسی تغییر کنی ذهنیت کلا جامعه در مورد روابط اشتباه است عین آنها باشیم زندگی خوبی نداریم یعنی همرنگ جماعت نشو
واقعا این حد از کار کردن روی خودتون و کامنت گذاشتن و فعالیت کردن توی سایت رو تحسین میکنم و آفرین میگم بهتون
موفقیت هاتون واقعا تحسین برانگیزه و شگفت انگیزه که اینهمه انگیزه و شور و شوق دارید
کامنتتون هم بسیار بسیار عالی بود مثل بقیه کامنت هاتون
یک سوال داشتم از شما که بسیار کنجاوش هستم و دوست دارم بدونم چجوری عمل میکنید
ممنون میشم پاسخ بدید
اینکه شما با اینکه تقریبا همه ی محصولات رو خریدید، و اینهمه فایل رایگان هم وجود داره، شما هر فایل رو چند بار گوش میکنید؟
یعنی مثلا فایل اصل اساسی رابطه عاشقانه رو گوش میکنید و بعد میرید سراغ بعدی؟ یا اینکه یک فایل رو چندین بار پشت سر هم گوش میکنید؟
اگه امکانش هست ممنون میشم توضیح بدید چون من هروقت میام فایلی گوش بدم و تمرکز کنم، نگرانی دارم که بقیه فایلا یادم بره و چیزی جا بمونه و نمیتونم تمرکز کنم
اول به حافظه توجه کنید. هر فایل را حداقل 5 یا 6 بار باید گوش دهید تا به حافظه کوتاه مدت بره و مدتی بمونه و بعد این که مدتی هفته ای یک بار گوش بدهید و بعد از مدتی ماهی یکبار و سالی یکبار که در این صورت در حافظه بلندمدت وارد شده است.
ما هر لحظه در حال فکر کردن هستیم و این طبیعی است الان چشمان خودرا ببینید می توانید یک دقیقه هم فکر نکنید و یعنی به بی ذهنی برسید؟ این ممکن است به شرطی اینکه رویش کار کنید.
پس اگر یک فایل را 100 بار هم گوش کنید در بار 100 ام هم نکته ای پیدا می کنید که می گویید ا من نشنیده بودم.
من همه دوره ها را با هم نگرفتم. هر دوره ای که گرفتم بارها و بارها و بارها گوش کردم حتی اگر آنلاین هم نباشد برای من مثل این است که آنلاین است یعنی هر هفته یک جلسه را گوش میکنم و تکرار میکنم و بعد که تمام شد دوباره هم مرورکنم. و بعد دوره های بعدی
من سالهاست که تلویزیون نگاه نمی کنم یعنی 30 سال و سالهاست که آهنگ هم گوش نمی کنم که البته تازگیها دارم بعضی وقتها چند دقیقه گوش می کنم احساس میکنم نیاز دارم باید احساسم را شادتر کنم و گاهی گوش میکنم.
همه جا همه جا یکسره دارم دوره ها را مرور می کنم در ماشین درخانه و …. یک سره دارم آنها را تکرار میکنم الان مثلا روی دوره کشف قوانین اول و بعد روی قدمها تکیه کردم و الان در قدمها قدم 5 هستم و کشف قوانین هم 6 هستم و خودم احساس می کنم که کی باید بروم دوره بعدی یک جورایی احساس میکنم دیگه بیشتر فهمیدم و کافیه فعلا.
دوره های دیگرم هم تصادفی انتخاب می کنم بین اینها گوش میکنم مثلا این روزها چندین بار جلسه 10 عشق و مودت را گوش کردم.
یعنی کلا روی دو دوره فوکوس دارم حسابی و بقیه دوره ها هم انتخاب تصادفی و گوش میکنم. یعنی همه با هم ولی یک دوره خیلی بیشتر.
قسمت نشانه ها را تمام سعی ام را می کنم که هر روز نگاه کنم غیر از بحث نشانه ها، چون می خواهم دوره های دانلود را هم دوره کنم، حتما سعی می کنم که نگاه کنم.
هر چند وقت یکبار هم تمام سعی ام را می کنم که دوباره دوره ها را بنویسم خیلی خیلی برایم موثر است اینکه یکبار دیگر دوره ها را بنویسم از طرفی خیلی کار هم دارم ولی هر طور شده باید باید حتی یک فایل استاد را هم باشد گوش کنم.
به نام آرامش دهنده قلبها
سلام بر استاد دلها و دوستای مهربانم
اول از همه از استاد عزیزم تشکر میکنم ک از زبان خدا برای ما صحبت میکنن
دوم از دوست خوبم اقای صادق زاده تشکر میکنم ک دست خداوند شدن برای من و منو هدایت کردن به این فایل ک جواب سوالی بود ک مدتهاست ذهن منو درگیر کرده
من همیشه خواستگارایی از همه لحاظ عالی داشتم واقعآ خودمو تحسین میکنم بابت جذب همچون افرادی به زندگیم اما یک الگویی ک توی تمام این روابط برای من تکرار میشد رفتن همه اونها به یک سبک بود ک من در اخرین رابطم به بدترین شکل ممکن از دستش دادم و مدتی منو از سایت و از کار کردن روی خودم دور کرد
این فایل فوق العاده ک مث بقیه فایلهای استادم ک یکی از یکی بهتر هستن و واقعآ زبان قاصر هست از تحسین
و کامنت های دوستانم ک مثل همیشه بی نظیر بودن و واقعآ اشکمو دراوردن تحسین میکنم این حدا از اتصال دوستانم به خداوند رو
این قلم این بیان ک واقعآ به وجد میام با خوندن کامنت هاشون جواب تمام چراهای ذهنم رو دادن
من از فایل استاد گلم و از کامنت دوستانم نکته های توی ذهنم بلد شد ک اینجا مینویسم ک هر موقع به تضادی در روابطم خوردم باز برای خودم اینجا یاداوری بشه
من موجودی فرکانسیم
فرکانس من با کانون توجهم به وجود میاد با چیزهایی ک میبینم ،میشنوم،صحبت میکنم ،به یاد میارم ،فک میکنم و تجسم میکنم
پس من دارم فرکانس نامناسب و ناخواسته به جهان میفرستم ک باعث برخوردهایی با من میشه ک دوست ندارم
من دارم این رفتارها رو خلق میکنم
منم ک تعیین میکنم افراد چه برخوردی با من کنن
دلیل الگوی تکرار شونده اینه ک من محورم من اصلم من رفتارها و برخورد ها رو رقم میزنم
عاملی بیرون از من نمیتونه شرایط منو ایجاد کنه
پس ترمزهای من 1_باور کمبود ک باعث وابستگی من به طرفم میشه
2_تمرکز روی شخص خاص به جای ویژگی های خاص
3_عدم لیاقت ک باعث ترجیح یکی دیگه بر من میشه و یا خیانت به من
4_مشکل از بقیه نیست مشکل از باورهای منه
5_زبان برنامه نویسی مشکل نداره ، کدهای من مشکل داره
6_ایراد از خدا نیست ، ایراد از بندگی منه
پس پیش داوری و قضاوت ممنوع
تجسم و به یاد اوردن اتفاقات بد ممنوع
حرف زدن از ناخواسته و تعریف کردن بدیهای بقیه ممنوع
خود کم بینی ممنوع
ترس از دست دادن ممنوع
پس افراد نزدیک من حاصل فرکانسهای منه اگه اونطور ک من دوس دارم رفتار نمیکنه ایراد از باورهای منه
جهان تنها ترجمه کنندیه فرکانس منه این من هستم ک با فرکانسهام زندگیمو خلق میکنم
خدایا شکرت ک به اینجا هدایت شدم خدایا شکرت
عاشقتونم ️️
به نام خدای معجزه ها
یادگار 137
سلام استاد عزیزم و سلام مریم ناز
سلام به همه همراهان این مسیر الهی
استاد ی دنیا تشکر بابت این فایل فوق العاده
شاید بالغ بر ده بار تا الان گوش دادم و بعید میدونم به راحتی بتونم ازش دل بکنم
اصلا من حس میکنم هر چی تو این مسیر جلوتر میرم درک فایل ها بیشتر منو به فکر فرو میبره
از وقتی این فایل رو شروع کردم به گوش دادن دقیقا برای خودم سوال شد که چرا تا الان من نتونستم ی رابطه خوب داشته باشم یا چرا اصلا الان من ی رابطه خوب ندارم؟؟؟
واقعا برام خیلی سوال بود
و انصافا برام اینقدر عجیب بود این سوال که تقریبا دو روزه اینقدر ذهنم مشغوله که همه میگن کجایی داری به چی فکر میکنی؟
حس میکنم در من داره ی اتفاقاتی می افته ی چیزی شبیه تخریب شدن حس میکنم انگاری ی چیزایی داره از من کنده میشه یا شسته میشه
حس میکنم ی چیزایی داره از من دور و دور میشه
همش فکر میکردم چرا چندین رابطه که داشتم همشون اینقدر با ذوق و شوق شروع میشدن و اخرش من با اون همه فداکاری مث ی زباله دور انداخته میشدم؟
واقعا خیلی خیلی برام جالب بود اما تنها جوابی که بهش رسیدم این بود که من اصلا خودمو لایق نمیدونستم
لایق هیچ چیزی
اصلا چیزی به اسم خود ارزشی در من وجود نداشت
وقتی ی رابطه ای شروع میشد که همیشه و همیشه طرف با کلی دنیا به هم زدن میتونست از من بله رو بگیره من به هیچ چیزی در این رابطه فکر نمیکردم و فقط نتیجه رابطه برام مهم بود
اصلا واضح تر بگم
من اگه ی ذره فقط ی ذره از طرف خوشم می اومد اصلا هیچ چیزی برام مهم نبود فقط میگفتم نتیجه رابطه چیه و هر جور شده من باید با این شخص ازدواج کنم
و اغلب همیشه تو هر رابطه ای هرکی مارو میدید همش میگفتن دختر گند زدی با انتخابت و حیف خودت
که قطعا چون من سطح مدارم و فرکانسم پایین بود اون افراد روجذب خودم میکردم
یعنی من اصلا به شرایط مالی طرف فکر نمیکردم
به خانوادش فکر نمیکردم
به موقعیت اجتماعیش فکر نمیکردم
به سطح سواد و علمش فکر نمیکردم
به درامد و شغلش فکر نمیکردم
به رفتارش با اطرافیان فکر نمیکردم
و چون من ازش خوشم اومده پس باید ازدواج صورت بگیره که همیشه هم طرف منو برای ازدواج نمیخواست چون سطح منو خیلی خیلی کمتر از خودش میدونست
از دیروز که این فکر افتاده به سرم گفتم چرا واقعا هیچی برای من مهم نبوده؟؟؟
تنها و تنها به این دلیل که من اصلا خودمو لایق هیچ چیزی نمیدونستم که برام مهم نبوده
چون من اصلا خود ارزشی نداشتم که از طرف انتظاری داشته باشم
و وقتی طرف هم منو طرد میکرد یک عمر گله و شکایت که من این همه وقت گذاشتم این همه محبت کردم این همه از خودم کندم طرف چقدر راحت منو خط زد
و الان تنها چیزی که میتونم بگم خدایا هزاران بار شکرت بابت تک تک روابطی که به هیچ نتیجه ای نرسید.
من چون اینقدر احساس بی لیاقتی داشتم که وقتی طرف اندازه سر سوزن به من محبت میکرد من چنان خر کیف میشدم که هزار برابر اون اتفاق بهش محبت میکردم
و گاها خیلی راحت میگفتم خدا کنه من لایق این همه محبت تو باشم
که حالا طرف نهایت دوتا جمله عاشقانه به من گفته بود
که من واضح در خودم میدیدم که لایق دوتا جمله عاشقانه نیستم
یا طرف هزاران بی احترامی به من میکرد اما من همیشه و همه جا فقط از خوبی هاش میگفتم و میگفتم برام سنگ تموم گذاشته چون واقعا هضم اون محبت هاش اصلا برام راحت نبود در صورتی که در تمام روابط عاطفی این محبت ها وجود داشت
و من اینقدر احساس بی لیاقتی میکردم که چنان مث کنه میچسبیدم به طرف که حتی اجازه نفس کشیدن هم بهش نمیدادم و حتی ی بار تو ی رابطه طرف بهم گفت اینقدر تلاش نکن ی ذره هم به من فرصت بده ی تلاشی کنم
و همیشه وقتی ی رابطه ای تمام میشد چنان من طرف رو از صحنه روزگار حذف میکردم که حتی اگه جایی هم هم اسم اون ادم شخصی میدیدم حتی باهاش حرف نمیزدم
و این ی تابو وحشتناکی برای من بود
و اینکه من مغرورم و به خودم اجازه نمیدم سمت طرف برم و شمارش بلاک کنم و جایی که اون باشه من نیستم و همه دوستای مشترک رو بلاک کنم و هزاران رفتار و برخورد زشت
که حدود یک سال و خورده ای پیش ی رابطه فوق العاده ای که داشتم به اتمام رسید و من تا این لحظه وارد هیچ رابطه ای نشدم و تصمیم گرفتم تمرکزی رو خودم کار کنم
و خدارو شکر ی ذره داره باورهام تغییر پیدا میکنه
تو صنف کاریم به ی مشکلی برخورده بودم که شریک عاطفی سابقم واقعا علمشو داشت و میتونست منو راهنمایی کنه
اما این همه مدت واقعا نمیتونستم ازش کمک بگیرم
چون میگفتم حالا پیش خودش فکر میکنه من افتادم دنبالش و یا میگه بهونه کرده به من زنگ بزنه
با تمامی این افکار پوچ
دیروز تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و ازش کمک بخوام
که انصافا کلی منو راهنمایی کرد کلی هم با من درست برخورد کرد
بعدش کلی تلنگر خورد به ذهنم که ببین ساناز
هرچی سد ساختی همش تو ذهن خودته
اون بیرون هیچ خبری نیست
گفتم تو ادعات میشه کلی تو این مسیر رشد کردی اما چرا حق نمیدی ی جایی ی نفر امکان داره به هر دلیلی مسیرش از تو جدا بشه و بره پی زندگیش؟
گفتم مگه نشده هزاران نفر پا پیش گذاشتن و بهت پیشنهاد دادن اما تو چون نمیخواستی ردشون کردی؟
پس اونا هم حق دارن که تورو چون نمیخوان رد کنن
ادما حق دارن منو دوست نداشته باشن
ادما حق دارن از من خوششون نیاد
ادما حق دارن من ایده ال اونا نباشم
ادما حق دارن ی برهه ای از زمان با من باشن و ی جایی دیگه ادامه ندن
چطور خود من برای اشنایی با یکی ی مدتی رابطه رو پیش میبرم و ی جایی میبینم شخص مورد علاقم نیست و دیگه ادامه نمیدم
پس اونا هم حق دارن ی جایی که دیدن منو مورد ایده ال اونا نیستم دیگه ادمه ندن
گفتم ببین همین چند مورد رابطه که داشتی چقدر ی روزهایی کنار هم لحظه های عالی خلق کردین؟
پس سپاس گذار اون نعمت ها باش و رها کن ادمارو
گفتم اونا هم مث تو دل دارن
سلیقه دارن
نگرش دارن
منطق دارن
پس چه اشکالی داره اونا راهشون از تو جدا باشه؟؟؟
گفتم همین چند مدت پیش دیدی شخصی که با تو رابطه رو شروع کرد چقدر از ورژن تو داشت کیف میکرد؟؟
دیدی چجوری با متانت تمام با تو رفتار میکرد؟
دیدی اینقدر رشد کرده بودی که خیلی راحت خواسته هاتو گفتی و وقتی دیدی طرف ایده ال تو نیست به راحتی تمام کردی؟
و دیدی طرف هم خیلی راحت از خواسته هاش گفت و تو بهش حق دادی که چنین نگرشی داشته باشه؟؟
این یعنی رشد
این یعنی بجز خودت اطرافیانت هم دیده بشن
این یعنی فروانی افرادی که میتونن با تو وارد رابطه بشن
این یعنی قدم اول رو برداشتی
پس منتظر قدم بعدی باش
تو فقط کافی بود قدم اول رو برداری
مابقیش خدا خودش هدایت میکنه
استاد با تک تک سلول های بدنم ازتون ممنونم که منو از منجلاب نجات دادین
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت
سلام ساناز عزیز
چقدر خوب قانون اینجا نوشتی و با مثالهای که از خودت زدی قشنگ قانون برای من منطقی شد ..وقتیکه نگاه دوطرفه داشتی به رابطتت و به طرف مقابل خودت هم این حق دادی که تا جای که لازمه با تو باشه و اگر تصمیم به رفتن گرفت باید بهش احترام بزاری همونطوری که خودت شما هم در رابطهای دیگه اینطور عمل کردین واقعا لذت بردم و خودمو بیاد آوردم در روابط گذشتم که داشت انرژی زیادی ازم میگرفت و خودخوری میکردم چرا خیلی راحت همه چیز بینمون تمام شده
با زاویه نگاه شما که به قضیه نگاه کردم دیدم چقدر منطقی اونم انتخاب کنه که بمونه یا بره همونطوری که خود منم بارها شده اینکارو بکنم .من فکر میکردم فایلهای استاد رو در زمینه روابط خوب درک کردم ولی الان میفهمم که نیاز بیشتری داره به درک درستشون برسم .کانت شما بینظیر بود و لازمه بارها بخونمش تا بیشتر درکش کنم
سپاسگزار شمام دوست عزیزم براتون یه رابطه رویایی از خداوند طلب میکنم
سلام بر خداوند بخشنده، مهربان و کریم!
درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی خوشحال و سلامت باشیم همگی!
خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت!
بسیار فایل زیبا و شنیدنی ای بود!
قبلا هم فکر کنم یکبار این فایل را در یک کانال تلگرامی شنیده بودم!
ما انسانها موجودات اجتماعیای هستیم که روابط با اطرافیان برای ما مهم است!
خیلی از روابط به صورت سینوسی و بالا و پایینی است!
من خودم روابطم با پدرم تا چند ماه پیش یک روز در میان خوب و بد بود!
و همچنین در مدرسه نیز هر روز یک مشاجره داشتم؛ با اینکه مدارس آنلاین است!
اما به لطف خدای مهربان از روزی که تصمیم گرفتم با قوانین کیهانی آشنا شوم و تمام سعی خود را در عمل به آنها بکنم!
تمام روابط من با افراد مختلف فوقالعاده و عالی شد!
به گونهای که هر روز در دفتر سپاسگزاریهایم بابت این مورد از خداوند چندین بار تشکّر میکنم!
یک قانون بدون تغییر در این جهان وجود دارد؛ آن هم این است که:
ما در یک دنیای فرکانسی زندگی میکنیم و هر فرکانسی را به جهان هستی ارسال کنیم؛ جهان هستی در پاسخ، شرایط، اتفاقات، افراد، برخوردها، رفتارها و بازخوردهایی را وارد زندگی ما میکند که همگام و معادل با آن فرکانس ارسالی ما باشد!
این کل قانونِ داستانِ زندگی ما است!
فرقی هم نمیکند فرکانسی ارسالی جزٔ خواستهها باشد یا جزٔ ناخواستهها!
آگاهانه و خودآگاه باشد یا ناآگاهانه و ناخودآگاه!
اگر این موضوع را درک کرده و فرکانسهای مناسبی را به جهان، ارسال کنیم!
زندگی ما نیز تغییر کرده و در تمام جنبهها زیبا میشود!
ما به صورت ناخودآگاه با توجه به باورهایی که داریم، فرکانسهایی را به جهان ارسال میکنیم!
این فرکانسها از کانون توجه بوجود میآیند!
کانون توجه هم با دیدهها، شنیدهها، صحبتها، یادآوریها و تجسم کردنها بوجود میآید!
اگر در زندگی مشکلی داریم به این معناست که داریم فرکانسهای ناخواسته را ارسال میکنیم!
باید یاد بگیریم از قوانین درست استفاده کنیم و زندگی مورد دلخواه خود را به وجود آوریم!
احسنت به استاد که عاشق این است، افراد دیگر هم با شناخت و استفاده از قوانین طعم زندگیای را بچشند که استاد در آن قرار دارد!
احسنت به من!
احسنت به همه!
ما باید کانون توجه و افکارمان را کنترل کنیم!
و با ایجاد باورهای مناسب؛ یک زندگی رؤیایی را در تمامی جوانب برای خود خلق کنیم!
چون حق همهٔ انسانها داشتن یک زندگی ایدهآل است!
ما خالق و بوجود آورندهٔ تمام اخلاقها و برخوردهایی هستیم که از طریق افراد مختلف با خودمان میشود!
بحث، بحثِ: فرکانس است!
نه یک رفتار یا عمل خاص!!!
بحث، بحثِ: نوع دیدگاه و نگرش است!
باید از خود بپرسیم که آیا برخورد یک فرد خاص، با ما مثل همان برخوردی هست که او با بقیه دارد!؟
قطعا جواب خیر است!
زیرا هر فرد فرکانسهای متفاوتی را به جهان ارسال میکند!
و باید از خود بپرسیم که چرا یک الگوی یکسان در زندگیمان ایجاد میشود!؟
جواب در باورهای ماست!
ما محوریت اصلی در زندگی خود هستیم!!!
ما باید باورهایمان را تغییر دهیم!
و برای اینکار باید زمان و انرژی زیادی را صرف کنیم!
و در آن پایداری و مداومت داشته باشیم!
اگر این گونه عمل کنیم؛ نتیجهاش این میشود که:
زندگی ما از تمامی لحاظ، پُر از عشق، لذّت، آرامش، آزادی و … میشود!
ما هستیم که افراد را به زندگی خود دعوت کرده و نحوهٔ برخورد آنها با خود را تعیین میکنیم!
با چه چیزی تعیین میکنیم!؟ با فرکانسهایمان!!!
با استفاده از قانون و تعهد در اجرای آن؛ باید باورهایمان را به صورت بنیادین تغییر داده و بهبود ببخشیم!
روابط من به لطف خدای مهربان خیلی عالی است اما در زندگی همیشه جای پیشرفت وجود دارد!
پس از دورهٔ عشق و مودت استفاده میکنم!
اما نه الآن!
چرا که هدف کوتاه مدتم تهیهٔ بستهٔ روانشناسی ثروت ۱ و دورهٔ عزّت نفس است!
افراد زیادی توانستهاند با استفاده از قوانین، هر روز زندگیشان را به صورت یک معجزه رقم بزنند!
پس ما هم میتوانیم!
پس میشود!!!
ما زندگیمان را هر جور که اراده کنیم، میتوانیم بسازیم!
زیرا خداوندی که کل جهان را خلق کرده و مالک کُل آن است، این قدرت را به ما داده!
اگر خودمان، خودمان را لایق یک زندگی مملو از عشق و شادی دانستیم!
آنگاه اتفاقات خوب نیز آرامآرام خودشان بوجود می آیند!
بسیار فایل عالی ای بود و کلی درس و جای گفتگو داشت!
سپاسگزار خداوندی هستم که من را به مسیر ثروت، استفادهٔ درست از قوانین و روابط عاشقانه با اطرافیان، هدایت میکند!
ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر اعضای سایت!
در پناه خدا، با ارزش، با کیفیت و با آگاهی در دنیا و آخرت زندگی کنیم همگی!
من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهرانم!
من بهترین هستم؛ چون روابط عالیای با اطرافیانم دارم، قوانین کیهانی را در زندگیام اجرا میکنم و به تمامی خواستهها و اهدافم رسیدهام و میرسم!
بدرود!
درود
آفرین به این نوع بینش و این گفتار و نوشتار، واقعا جای هزاران بار تحسین و ستایش از افرادی همانند شما است که در این سن اینگونه آگاهانه زندگی خود را پیش می برند…
پروردگار عشق و زیبایی بابت داشتن استاد و آموزه هایشان و خانم شایسته عزیز و چنین دوستان آگاهی، هزاران بار سپاسگزارم…
سلام خانم رکسان
مچکرم از وقتی که گذاشتید برای اینکه منو تشویق کنید!
خداوند رو سپاسگزارم که از طریق دستان بینهایتش همواره من را به پایداری در مسیر تعالی سوق میدهد!
ممنون از شما و در پناه خداوند!
امیدوارم هممون عاقبت به خِیر بشیم همگی در دنیا و آخرت!
سپاس بیکران!❤️💎
آفرین و درود خدا بر شما
با این سن کمت جمله هات فوق العاده بود
تحسینت میکنم و برات آرزوی بهترینا رو دارم دوست گلم
و همچنین تشکر میکنم از خدا بابت آشنایی ماها با بهترین استاد روی زمین
سلام آقای افشین رضائی
از خداوند بخاطر وجود شما دوستان عزیزی که اینقدر خوب یکدیگر رو تحسین، تشویق و تایید میکنید؛ سپاسگزارم!
پیامتون فوقالعاده بود!
در پناه خدا خوشبخت، عاشق و ثروتمند باشیم همگی در دنیا و آخرت!
فعلا بدرود!💝👑
خواهش میکنم داداش گلم.منم از خدا و استاد عباسمنش و همچنین شما بی نهایت سپاسگزارم.برات آرزوی بهترینا رو دارم🙏🌹🙏
سلام به استاد عزیز و مهربونم
دوستان عزیزم
استاد شایسته عزیز
فایل اصل اساسی یک رابطه یه فایل بی نظیره
یه فایل دوس داشتنی
یه فایلیه که همه دوسش دارن
و همه بدون شک بهش نیاز دارن
این جای سپاسگزاری داره که درس های استاد پیر و جوون نمیشناسه و هر آدمی در هرشکل زندگی بهش نیاز داره
چند مرتبه سالها قبل و چند مرتبه امروز دقیقا بهش فک و گوش دادم
دیدم جالبه این قانون
این اصل رو شما توی ثروت
توی سلامتی
توی خلق هر رویایی
حالا چی شد که هدایت شدم به این فایل بی نظیر و توحیدی
استاد جان میدونین
اول بگم دارم یواش یواش دارم ایمان خودمو قویتر میکنم به اینکه خدا گفت
توی سوره شمس که
به خورشید
به ماه
به ستاره ها
به فلان
به فلان
قسم میخورم که خودم بهت میگم هر چی رو تو بخوای و هدایتت با منه
صبح در اداره (دوستان من کارمند شهرداری کاشانم)
عصر با خانمم برای خرید خوراکی از هایپر مارکت
دچار تضاد شدم
و جوابشو توی این فایل استاد گفتند
دوم اینکه
داستان از اونجایی شروع شد که از دو هفته قبل برنامه ریزی کردیم عید 1403 با خانواده بریم مسافرت و شهر انتخابی من و خانوادم ، گرگان و آستارا هست و جاهای زیبایی که در کناره دریای خزر میبینیم حد فاصل این دو شهر باهاشون تفریحمونو انجام بدیم
مث
نمک آبرود
آبشار کبودوال
پارک جنگلی سیسنگان
جنگل و ساحل گیسوم
اکواریوم انزلی
یعنی اول بریم گرگان و بعد شروع کنیم این جاهای زیبا رو ببینیم
همه کارای ماشین انجام شده
همه برنامه ریزیا و خوراکی ها و همه و همه
چادر مسافرتی
پیک نیک و……
لیست 30 قلمه از چیزایی که توی مسافرت میخوایم تا لذت ببریم
امروز صبح مدیرم گفت نمیشه 14 روز بری مرخصی و 8 روز بیشتر بهت نمیدم
اول سعی کردم با یک یا چند جمله راضیش کنم
و چند جمله ای راجع به اینکه کارا رو همه رو انجام دادم و تا 14 کار خاصی نداریم
بعد یه مرتبه تا چند جمله گفتم و مدیرم گفت نه
همکارم وارد اتاق شد و ساکت شدم
و گفتم باشه ممنونم بابت 8 روز مرخصی
و هیچی
عصر با خانمم
خانمم گفت اگه پول لازم سفر رو فراهم نکنی من نمی یام
منم گفتم چشم باشه خدا قول داده اوکی میکنه
بعد یاد صحبتهای استاد عزیز در دوره توحیدی 12 قدم افتادم
که بارها تاکید کرده بودن که هر کسی مسئولیت احساس خوبش با خودشه
و من فقط وظیفم اینم که حال خودمو خووب نگه دارم
خلاصه دوستان
استاد عزیز
این دو تا تضاد حال منو بد نکرد و بیشتر منو یاد فایل فقط روی خدا حساب باز کن انداخت
و من چقدر نسبت به چند سال قبل تغییر کردم
چرا
چون بیادم اومد که در اینجور مواقع
اولا نمیتونستم نظرمو بگم و حرفمو میخوردم
بعد که جواب نه میشنیدم چقدر خودخوری میکردم
بعد احساس قربانی شرایط بودن
بعد خودمو وابسته خواستم میکردم
یعنی باید در زمان مقرر میرفتم شمال
اما امروز با درس های استاد نه تنها اینهمه افکار منفی رو نداشتم بلکه دیروز به خانمم گفتم اگر تمام امکانات آماده و شرایط مهیا بشه ولی به هر دلیلی نریم شمال من مشکلی ندارم
میزاریم یه وقتی که خدا هدایتمون کنه
و این تغییر رو مدیون خودم و خداوند و درسهای استادم هستم. و خوشحالم که نسبت به مدیرم و خانمم و بقیه موارد به راحتی میپذیرمشون
اما رابطه اتفاقات امروزم با فایلی که خدا بهم هدایتش کرد
فایل اصل اساسی رابطه
استاد عزیز شما گفتین
1 -بپذیریم اصل قانون اینه که من با افکارم این زندگی رو که دارم تجربه میکنم رو خلق کردم
یعنی این دو اتفاق امروزم رو من خلق کردم
2-چه فکری باعث میشه نتایج فرق کنه
این نکته ای هست که امروز درکش کردم
چرا
چون وقتی نجواهای شیطان شروع شد
که
ببین حسام مدیرت درک نداره
ببین اون مسخرشو درآوورده
ببین بیخود میگه تا 14 هیچ کاری نداریم
آخه ما که کارمون با ارباب رجوع نیس چرا من مرخصی نرم
ولش کن آدم عقده ای هست.
استاد عزیز
میدونین بعد اون اتفاق تو اداره چیکار کردم
همون لحظه که از اتاق اومدم بیرون
الهام خداوند گفت حسام جان الان وقتشه که فایل گوش کنی و اجازه بدی که افکار مثبت داشته باشی و هدایت شدم به این فایل
بعد وسطای فایل مدام خداوند به من میگفت
این خوبیا رو داره مدیرم
محل کارم این خوبی ها رو داره
و…..
دست آخر به خودم گفتم اون مدیره و حقشه که من اصرار نکنم برای درخواستم چون من قدرت رو ازش گرفتم و به خدا دادم .
وبرای خانمم هم همینطور
استاد جان این همون تغییره که قبلا احساس قربانی شرایط شدن رو داشتم
اما امروز خالق شرایط لحظه و احساس خوبم بودم
توی مثال قشنگتون همگفتین
چطور فلانی با بعضیا بد صحبت میکنه ولی با من خوبه صحبت میکنه
جدیدا اکثرا وقتا مدیرم با احترام و اخلاق خوب و خنده باهام صحبت میکنه
و من نمیتونم اونهمه خوبی رو برای یه مرخصی نادیده بگیرم
از طرفی
نکنه جهان با این تضاد داره ازم امتحان احساس خوب و احساس ارزشمندی میگیره
دوستان عزیزم
استاد گفتن
شما دارین با افکارتون اینو خلق میکنین که افراد چطور با شما برخورد کنن
و منم امروز افکارم نسبت به برخورد کمی نامناسب اطرافیانم خوب بود
و از خودم راضیم
واینو بگم
من با این کم حرف زدن
و گفتن درخواستم با ملایمت
و توضیح اضافه ندادن برای اینکه چرا اینو میخوام
و توجه به خوبی های اطرافیان
باعث میشم آینده نزدیک اتفاقات بهتری توی روابطم بیفته
در پایان استاد جان
دوستان عزیز
صبح چقدر زیبایی دیدم و در دفتر معجزاتم نوشتم
حالا که عصر شده و یادم می یاد
واقعا لبریز سپاسگزاری میشم
امروز صبح
درخواست کرده بودم شب خواب راحت و بیداری صبح پرانرژی داشته باشم
شب بدنم گفت نیاز به خواب دارم تلویزیون رو خاموش کردم و گفتم ارزش قائلم برا بدنم
و 10 دقیقه بعدش خوابم برد
امروز درخواستم داده شد
بچه ها رو با ماشین خوشکلم رسوندم و باهاش کلی حال کردم
خانم فنایی مدیر مدرسه دخترم مرخصی دخترم رو برا مسافرت شمال داد و خوشحال شدم
رفتم برا خرید ، به فروشگاه طرف قرار داد با شهرداری
ما 9 رفتیم گفتند 10 باز میشه ، سعی کردم حالمو خوب نگه دارم بعد هدایت شدم به پشت فروشگاه بزرگ
از چند صد متری فقط یه باغ پیدا بود
بسمتش حرکت کردم
وای استاد
وای خدا جون قربونت برم که هرایتم کردی به جوی آب زیبا با صدای شرشر آب که نزدیک 10 دقیقه نشستم و چشمامو بستم و…… چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به باغ زیبا با درختان انار و سیب و آلوچه و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به 4 تا سگ خوشکل و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به کاه های زیبا و طلایی رنگ خوشکل برای گوسفندان ، که منظم روی هم چیده شده بود و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به آخور بزها و دو تا بچه بزقاله زیبا و ناز بود و ازشون عکس گرفتم و چقدر صداشون ناز و کم و ضعیف بود ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به بوی لذت بخش آخور که عاشقشم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به فروشگاه خلوت که باز شد و هیچ صفی نبود و وسایلمو خریدم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی با همکارم برگشت چقد صحبت شمال رو کردیم و از خاطرات گفتیم و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه ببینم کارای ستا چطور به راحتی بوسیله دستانت انجام شد و من داری آسون میکنی برا آسونیا….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه مرخصی 8 روزه بگیرم در صورتی که 99 درصد نیروهای شهرداری به لحاظ خدمت به مسافران نوروزی آماده باش هستن و ….. چقدر کیف کردم
وای خدا جون قربونت برم که هدایتم کردی به اینکه اگه من توی کلامم به خانمم گفتم نگران پول مسافرت نباش و خدا هست و ذهنمو کنترل کردم یقینا جهان به احساس خوبم واکنش نشون میده.
دوستان عزیز عاشقتونم
استاد عزیز عاشقتم
به نام خالص ترین کامل ترین با عشق ترین پرانرژی ترین انرژیه عالم خدای خوبم
سلام به استاد عزیزم وخانوم شایسته مهربون
سلام به بچهای بهشتی سایت
خداروشکر که زندم ونفس میکشم ودرسلامتی کامل روحو جسم خودم خانوادم هستم
خداروشکر که تومداره تغییر هستم و دارم تلاش میکنم که هر روز از زندگیم لذت ببرم و در ارامشو شادی باشم
خدایا بگو بنویسم که یه انرژی باشه برای خودم و بقیه خوبات
من اولین روز که خاهرم بهم گفت بیا ببین این استاد چقد قشنگ حرف از تغییر میزنه و چه زندگیه داره اصن تو یه دنیای دیگه بودم مشرک واقعی بودم از همه لحاظ واقعا خیلی باورهای داغون داشتم و کلا تودرودیوار بودم و همش دنباله لذت های لحظه ای بودم که از بیرون پر بشم و لذت ببرم و سیگارومشروبو کلا مثه بقیه مردم معمولی زندگی میکردم اونروز که خاهرم بهم گفت هیچ وقت یادم نمیره میخاستم برم دنباله الواتی (خودم من ارایشگرم و تو مغازم از صبح تا شب دنباله به اصطلاح کونه خیار بودم یعنی خودم چون تو مداره مشرکین بودم با مشرکا میگشتم و لذت میبردمبا فرکانسای اونموقعم و فکر میکردم زندگی همینه بخوری بخابی بنوشی الواتی کنی پول دربیاری و فقط بیخیال باشی اصن خدایی وجود نداشت البته لب میزدمکه خداست فقط زمانهایی که به مشکل میخوردم کلا خدا وسیله بود برای گذر از مشکلات و بن بستا ) که اومدم با خاهرم خداحافظی کنم انگار اون لحظه خدا بود که بهم گفت بیا فایلوگوش کن منم نمیدونم چیشد اصن از این چیزا خوشم نمیومد میگفتم مسخره بازیه زندگی باید کار کنی پول دربیاری تا زنده بمونی از اینجور حرفا که عوام میزنن
خلاصه اومدم تو اتاق خاهرم دیدم یه مرده تپل نشسته تو یه ویلا که تصویر زمینش دریاچه و درختای بزرگه و داره از تغییر صحبت میکنه روانشناسی ثروت یک بود )من اصن هنگکردم چن دقیقه گوش دادم رفیقم اومد دنبالم رفتم دنباله عشقوحالم شب که از مغازه برگشتم سریع اودم به خاهرم گفتم یه بار دیگه بذار فایل گوش بدهم اصن خدا بود که میگفت من عمل میکردم یهو رفتم یه خودکار برداشتم یه برگه شروع کردم نوشتن حالا من اصن نمیدونم چه خبره فقط اونجا که فهمیدم از فرش به عرش رسیده و همش خدا خدا میکنه منم راغب شدم که گوش بدم کلا یه هفته بود که از مغازه میومدم گوش میدادم و چون صحبت تغییر بود من همش پیشه خودم میگفتم من که مشکلی ندارم ارایشگرم مغازه دارم سالمم همه چی اوکی نرماله دستم جلوی کسی دراز نیست از این جور حرفا تا بعد هفت روز یه درینگ تو مغزم خورد که علیرضاجان تو مشرکی چسبیدی به غیره خدا وقدرتو دادی به غیره خدا و تو همه رابطه های که داشتی همش شیطانی بوده اصن خدایی نبوده و تهشم گیماور شدن و پوچشدن و دوباره سیگاروداستانو مسخره بازی که خدا شاهده وقتی فهمیدم که باید خدارو بیارم تو زندگیم درنگ نکردم خوده خدا بهم قدرت داد از خدا خاستم بهم قدرت بده تغییر کنم دقیقا از 1.9.1399تا الان که دارم مینویسم من هرگز مشرک نشدم ن تا حالا وارده هیچ رابطه ای شدم ن سیگار ن مشروب ن رفیقای قبلیم کلا به خودم قول دادم که دیگه علیرضا31ساله تموم شد و دوباره متولد شد و اقعا از وقتی با استاد اشنا شدم خدارو هر لحظه بیشتر حس میکنم وقتی صحبت از لگوهای تکرار شونده میشه و تضاد میاد من سریع میفهمم که اون لحظه که تضاد اومده لحظه ای که من از خدا دور شدم وباید بچسبم به خدا همیشه میگم مقابله شیطان خداست و خداروشکر که شیطان هست چون منه علیرضا میفهمم که باید بچسبم به خدا و لذت ببرم حالا این فایل که درمورده روابط هست منم مجردم سه ساله که اصن به هیچ دختری فکر نکردم فقط و فقط تمرکزم روی تغیرر باورهای خودم و خداپرستی بوده و مطمعنم که طبق قانون جهان هستی منی که میخام شاهزاده داسته باشم باید پادشاه باشم یعنی هیچ چیز از بیرون نیست همه جی از درونه منه من باید خودمو تغییر بدم از همه لحاظو سعی کنم خدایی زندگی کنم و خدارو هر ثانیه داشته باشم تو زندگیم منم خیلی ترمز دارم نسبت به رابطه و به لطفه خدا دارو تلاش میکنم باورهای مخربمو پیدا کنم با پیدا کردن الگوهای منطقی و تحسین کردن رابطه های عاشقانه و تمرکز روی نکات مثبت افراد
واقعا قانون درسته طبق قانون باید زندگی کرد نمیشه با دعا ایشاله ماشاله کاری کرد باید با حساس خوب باوره دست و ایمان به خدا صد در صد عمل کرد نباید توهم زد باید تجسم کرد
خداروشکر که فهمیدم منه علیرضا باید خودمو دوس داشته باشم اصن منتظر نباشم چیزی از بیرون حالمو خوب کنه یا مثلا با یه دختر تو رابط باشم منتظره تماس یا پیام یا بودن باهاش باشم کن باید صد در صد اولا با خودم در صلح باشم صد در صد با خدای خودم حال کنم خدایا عاشقتم خدا هر لحظه بامنه الانم که کنارم نشسته و هر لحظه بهم قدرت میده بنویسم خداروشکر
من فقط باید سهمه خودمو انجام بدم فقط لذت ببرم از زندگی فقط ارامش فقط شادی فقط لذت خداشاهده که من تو این مسیر خیلی مسخره شدم از دوستای قبلیم اطرافیان خیلی سکوت کردم خیلی جاها دور شدم از بقیه صبح تا شب سرم تو کاره خودمه و باورها و فایل من به خودم تعهد دادم که زندگیه جدیدو بسازم و لذت ببرم و بهای رسیدن به هدفمو پرداخت میکنم هر روز من فقط خودم خدای خودم خداوکیلی با تنهایی لذت میبرم تنهایی. عشقه واقعا ذهنی که خدایی باشه خیلی قدرت داره واقعا باید با خدا باشی پادشاهیی کنی خدا واقعا بسه منی که هر رلحظهمشرک بودم اهله ولگردیو دلقک بازیو زرنگ بازیو خیلی داستان بودم الان فقط خدا، تغییر .،خدمت زندگی به سبک عباسمنشو الگو قرار دادم به لطفه خدا خیلی نتیجه گرفتم که صد در صد این احساسه عالیم واقعا اتفاقات خوبی رو برام میاره هرروز خداروشکر
فقط خاستم یه کامنت بذارم که یه انرژی برا خودم و بقیه باشه که مسیر درسته فقط لذت با رعایت تکامل بدون عجله فقط باید لذت برد
بچه هایی که مشروب خوردن یا سیگار کشیدن میدونن که این مثال چقد با تغییر باور میتونه مشابه باشه بنظره من باید همونجور که زمانی که میخاستی سیگار بکشی بعده غذا دیگه از زمانی که تصمیم میگرفتی که بکشی اروم میشدی و لذتو میچشدی دیگه مطمعن بودی بعده غذا میکشی ولذت میبری یا مثلا با رفیقا قرار میذاشتی شب مشروب بخوری دیگه از لحظه ای که تصمیم میکرفتی لذت میبردی واصنعجله نمیکردی ومیگفتی شب میخام بخورم ودیگه موقع خوردن نمیگفتی چرا حال نمیده از همون لحظه اول که جم میشدی لذت میبردی تا اخر ( ولی اون لذت لحظه ای بود)حالا که اومدی تو مداره تغییر هم باید همون قانون بری از همین لحظه که تصمیم گرفتی تغییر کنی از همین لحظه لذت ببر شادباش عجله نکن فقط از مسیر لذت ببر و یا خدا باش صد در صد که تو مسیر خدا هدایت میکنه بچها فقط لذت ببرین اصن سخت نکنین ما قراره لذت ببریم فقط
خدایا شکرت اولو اخر خودتی من تسلیم توهستم هر چی که خیره صد در صد برام میسازی
منم دارم تلاش میکنم که به خدا بیشتر نزدیک بشم
عجب انرژی عجب حالی عجب احساسی توپه توپم
تقدیم به همه بچه های سایت
راستی یه باوره فراوانی ایجاد کردم برای رابطه عاشقانه اونم این که این سایت پرازدختره زیبا و بهشتیه و صد درصد خدا بهم میده مطمعنم که خدا بهم میده چون حسش میکنم و تجسم میکنم ولیاقتشو دارم که داشته باشم و صد در صد خدا برام رقم میزنه و میام کامنت میکنم که خدا بهم دختره عباس منشی بهم داده تا یه انرژی باشه برا بقیه خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
یه جیزم بگم تمومکنم واقعا این تظاده رابطه باعث شد که من برا خودم ارزش قاعل بشم و اکانت درست کنم با عکس خودم و بتونم هدایت شم به نوشتن اینم به نشونه از خداست که علیرضا جان توکه عباس منشی میخای باید اعلام حضور کنی که خداروشکر اینم انجام دادم چون خدا میگه و من اجرا میکنم
استاد دوستت دارم
خانوم شایسته خیلی خیلی دوستت دارم دیدنه شما رفتار کردار شما باعث شد که من برام رابطه عاشقانه منطقی بشه و عاشاقانه بخام باعث گسترش جهان بشم و خالق باشم وخلق کنم بعنوان خالق زندگیم واقعا که خلق زیبای خدایی مرسی که هستی
بچهای سایت دمتون گرم که هستین واقعا خوده خدا هستین
انشاله که به همه خاسته هامون برسیم
فقط خدا
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و روابط نقش مهمی در زندگی ما دارد . شکل روابط بسیاری از افراد اینگونه است که همیشه رابطه ی پرتنشی را تجربه می کنند و سوالات در حوزه ی روابط بسیار زیاد است. ما هر باور و فرکانسی را که به جهان ارسال کنیم از جنس همان باور و فرکانس را دریافت خواهیم کرد، افراد، شرایط و موقعیت ها متناسب با فرکانس های مان به زندگی ما هدایت خواهند شد. ما با کانون توجه خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم. کانون تمرکز ما با دیدن، شنیدن، به یاد آوردن… شکل گرفته اگر در روابط مشکل داریم فرکانس نامناسبی را ارسال کرده که برخورد افراد با ما نامناسب است. اگر این قانون را به درستی درک کنیم روابط خوبی را تجربه خواهیم کرد.
از قوانین به درستی استفاده کرده و اتفاقات دلخواه را برای خود رقم بزنیم .
کانون توجه و افکار خود را کنترل و باورهای مناسب را ایجاد کرده، این حق ما است که بتوانیم اتفاقات زندگی خود را رقم بزنیم. این قانون را بپذیریم که تمام برخورد هایی که اشخاص با ما دارند هر کسی که باشد ما این برخورد را به وجود آورده ایم ما به افراد اجازه می دهیم چنین رفتاری را با ما انجام دهند. بحث عملکرد نیست بحث فرکانسی است که ارسال می کنیم، از اینجا می توانیم این اصل را ثابت کنیم که این فرد رفتارهای متفاوتی با دیگران دارد. این سوال و کنجکاوی باید به ما یاد بدهد که چه اتفاقی افتاد که این فرد با من به این شکل رفتار کرد . روابط بعدی نیز دقیقا مشابه با این رابطه است و به صورت چرخه ای توسط افراد مختلف تکرار خواهد شد. کار کردن بر روی خود فرآیندی زمان بر خواهد بود و نیاز به جهاد اکبر دارد. زمانی که ما مسئولیت پذیر باشیم می توانیم آن را تغییر دهیم. اگر باورمان این باشد که عامل بیرونی مهم است نمی توانیم آن را به هیچ وجه تغییر دهیم بر روی باورهای خود کار کرده تا فرکانس ما تغییر کند.
از زمانی که از قانون استفاده کرده و باورهای خود را تغییر دهیم و متعهد باشیم می توانیم روابط خوب برای خود ایجاد کرده باید متعهد باشیم و مسیر درست را ادامه دهیم .زمانی که الگوهای تکرار شونده داریم نشان دهنده ی این است که باورهای نامناسب داشته و باید آنها را تغییر دهیم.می توانیم اتفاقات زندگی خود را مانند معجزه ای رقم بزنیم. همه ی افراد باید بخواهند تغییر کنند و از قوانین به درستی استفاده کرده تا زندگی خود را آن جوری رقم بزنند که اراده کرده اند. تا ابد باید این روند را تکرار کنیم قدر خود را دانسته و خودمان را ارزشمند بدانیم تا زمانی که خود را لایق ندانیم نعمتی به ما داده نخواهد شد. خود را در دنیا و آخرت لایق بهشت و بهترین نعمت ها بدانیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
ب نام خداوند بخشنده و مهربان
ب نام خدایی ک دعاتو اجابت میکنه ب طور معجزه آسا
سلامی گرم ب استادبزرگوار و مریم جان عزیزم
قبلا از اینکه وارد سایت بشم گفتم ک خداکنه ی فایل جدیدی گذاشته باشند
چشامو بستم وارد ک شدم این فایل رو دیدم
خییییلی خوشحال شدم
خیلی
جالب تراز همه اینه ک من الان چند وقته درمورد رابطه ایی ک باهمسرم دارم
و باعث اذیت منم هست الان چند ساله
دارم ب طور کاملا جدی کار میکنم روی خودم
و دارم میبینم نتیجه ش رو
اما متاسفانه هنوز نتونستم دوره ی عشق و مودت رو خریداری کنم
اونم درزمان مناسبش مطمئنم ک شرایط برام محیا میشه و بخرم
من چند روز پیش تصمیم گرفتم ک همه رو ببخشم هرکسی ک تاحالا ب من بدی کرده بود چ کوچیک و چ بزرگ
من روز بعدش رفتاری رو از مادرشوهرم دیدم ک متعجب شدم
ماباهم قهربودیم
اما اومد بامن حرف زد و اونقدر مهربون بود ک
شوکه شده بودم
ولی ب خودم گفتم این نتیجه ی کارایی ک روی خودت داری کاری میکنیه هاا
خیلی خوشحال شدم
رفتار همسرم یکمی بهتر از قبل شده
و میدونستم ک مشکل از منه
برای همین ازخودم شاکی بودم و هی سرسری میگرفتم ک درست و حسابی روی خودم کار کنم
اما الان چند روزی هست ک جدی دارم روی فرکانس هایی ک میفرستم
ب چیزایی ک توجه میکنم
خیلی دقت میکنم
تماس هام
حرفام …گوشام ..نگاهام
ب چه چیزایی دارن توجه میکنن
و دیشب ساعت 1ونیم بامداد
صدای بوق ماشین میومد ب دخترم گفتم مامان عروسی
دخترم 2ونیم سالشه
بعد رفتم پای پنجره
دیدم 4تا ماشین پشت سرهم دارن میان و ماشین دومی ماشین عروس بود
صدای اهنگ ماشینا هم میومد خیلی خوشحال بودم انگار ک من جای اونا بودم
دخترمو گذاشتم کنارم روی پنجره
بعد درست جلوی خونه ی ما ماشینا نگهداشتن و
ماشین جلویی همه پیاده شدن
و شروع کردن ب رقصیدن
خیلی ذوق زده و خوشحال بودم
بعدش رفتن
ولی اومدم ک بخوابم ب خودم گفتم نگاه کن این نتایج کار روی خودته ببین چقدر قشنگ
شادی اونا با تو تقسیم شد
دیدی چقدر عجیب جلوی خونه ی ما نگهداشتن و پیاده شدن و بزن و برقص راه انداختن
میبینی چقدر خوبه
خیلی شکرکردم خدارو خیلی
و با انرژی خیلی مثبتی خوابیدم
خدارو سپاسگذارم بابت
این هدایت ها و نشونه هایی ک میبینم
مثل این فایل ک روی سایت گذاشتین
خدایا شکرت
عاشقتونم
درپناه الله یکتاشادسالم خوشبخت ثروتمند و سعادتمند دردنیا و اخرت باشید
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
چقدر خوبه که این اگاهی ها رو مدام مرور کنیم تا باورها قوی و قوی تر بشه .. خیلی خوبه که فایل ها این طوری روی سایت برای مرور گذاشته میشه
باز هم «درک» قانون… ما هرچیزی که بخوایم رو میتونیم 100٪ خلق کنیم، با همون ویژگی هایی که میخوایم ، به شرطی که «باور» کنیم که «میشه» و «شدنیه» و ما «میتونیم» و «لیاقت» داریم .
و چند ماهی میشه که اهمیت «کنترل ذهن» رو متوجه شدم که جهت میده به «کانون توجه» ما که همین ترفند ذهنی منجر به شکل گیری «افکار» و سپس ساخت «باور» ها میشه و توی همه فایل ها هم صحبتش شده اما من انگار جدیدا خیلی واضح میشنوم و برام بولد شده
*هر رفتاری که با ما میشه بازتاب باورهای خود ما هست.. یعنی خودمون خلقش میکنیم که بقیه چطور با ما برخورد کنن … البته که اکثرش در خودآگاه ما نبوده و در ناخوداگاه ما هست و اون فرکانس های نامناسب رو ارسال کردیم …
نشونه اینکه خود ما شخصی خلق کردیم اون رفتارها رو اینه که می بینیم مثلا شخصی که با ما بد رفتار بوده ، با بقیه خیلی محترمانه و خوش اخلاق برخورد میکنه یا برعکسش
مدت هاست که رفتارهای بسیار عالی رو تجربه میکنم ، روابط عالی که سراسر حال خوب و حس فوق العاده ای هست ..
البته من یه الگوی تکراری داشتم که فایل های «الگوهای تکرار شونده» و دوره بی نظیر «احساس لیاقت» من رو زیر و رو کرد و به خودم اومدم و وقتی من «تغییر» کردم، همه چیز عوض شد .. برای من میتونم بگم ظاهرا یهویی بود ، ولی در واقع درونم مدت طولانی میگفت که این وضعیت از سمت خودمه و باید عوضش کنم، تا اینکه اون فایل ها و دوره بی نظیر من رو به خودم آورد و همه چیز عوض شد اما وقتی روی خودم کار کردم نه با یه بشکن زدن چون خیلیا این تصور رو دارن و برای همینم صبر نمیکنن
سپاسگزار استاد عزیزم و خانم شایسته
سلام استاد عباسمنش عزیز
به راستی که حق با شماست من چندوقتیه که رفتار افراد باهام تکرار میشه…از وقتی این اتفاق بیشتر شد که بعد از بچه دار شدن دیگه نرفتم سرکار و استعفا دادم و روابطم با افراد نزدیکم بیشتر شد و بیشتر هم فرکانسشون شدم
و هم فرکانس افراد قبل دیگه نیستم و ازشون دور شدم
من سطح خودمو اوردم پایین و احساس لیاقتم کم شد
من هربار نشخوار فکری داشتم که چرا با من این رفتار شد یا قبلآ در مورد اتفاقات باکسی صحبت نمیکردم ولی اینکارو هم انجام دادم و روابطم بدتر شد
با خودم متعهدانه عهد بستم که فکر خوب و احساسات خوبی داشته باشم
توجه ام به سمت خوبیها و زیبایی ها باشد
و به گذشته و رفتار بدی که باهام شده فکر نکنم
خدایا ممنونم که منو با شما آشنا کرد
خدایا کمکم کن
سلام
مگر نه اینکه احساس خوب = اتفاقات خوب باید در هر کاری هر تصمیمی، احساس درونی و اصلی ما خوب باشد نه اینکه یکی را می بینیم تپش قلب بگیریم بگوییم این رامی بینم احساس خوبی دارم باید خود با خودت احساس خوبی داشته باشی یعنی خودت با خودت حال کنی بعد این حال خوبیت را هم میتوانی به دیگری بدهی که البته لازم نیست چون کبوتر با کبوتر باز با باز یعنی کسی می آید که خودش هم ازعشق به خودمملو است پس همه چیز درست میشود یعنی با احساسات خوب، اتفاقات خوب هم می افتد.
شما می خواهید با یک نفر در رابطه باشید که خیلی با کلاسه؟ خودت با کلاس هستی
می خواهید با کسی ازدواج کنی که پولدار باشه؟ خودتون پول دارید تا دارید پولدار می شوید؟
کسی را می خواهی که تحصیلکرده باشد و پز بدهید؟ خودتان اینها را دارید ؟
….
اگر کسی چیزی می خواهد که خودش ندارد یعنی اشتباه دارد عمل می کند چون آن طرف از خودش میکنه می دهد به شما و روزی تمام میشود واز شما بدش می آید.
اگر از خودت بالاتر است خیلی خوبه به شرطی اینکه به امید آن آدم ننشینی خودت سریع خودت را بکشی بالا.
فلانی اینطوری نیست ولی خیلی خوشبخته؟ شما در زندگی آن فرد نیستید ظاهر کسی و اول زندگی کسی را نگاه نکنید
هر کسی عین خودش را جذب می کنه کسی را دیدم که در خانه پدریش به دلایل مختلف نمی توانسته رشد کنه ولی با آدمی ازدواج کرده که خیلی بالاتر از آن فرد بوده ولی از وقتی ازدواج کرده با وقتیکه خانه پدرش بوده قابل مقایسه نیست یعنی می خواسته ورشد هم کرده و پا به پای همسر امده است
از خودمان بپرسیم اصلا چرا می خواهیم ازدواج کنیم؟ چرا این آدم را انتخاب کردیم؟ چرا فلانی را انتخاب نکردیم؟
خودمان را که خوب بشناسیم ارزشهای وجودی خودمان را که بدانیم چیست تصمیم گیری خیلی راحت است
ما مسئول 100 درصد زندگی خودمان هستیم همین را عمل کنیم همه جوره موفقیم
باید پایه ای و اساسی تغییر کنی ذهنیت کلا جامعه در مورد روابط اشتباه است عین آنها باشیم زندگی خوبی نداریم یعنی همرنگ جماعت نشو
just do it now
سلام خانم راداکبری
واقعا این حد از کار کردن روی خودتون و کامنت گذاشتن و فعالیت کردن توی سایت رو تحسین میکنم و آفرین میگم بهتون
موفقیت هاتون واقعا تحسین برانگیزه و شگفت انگیزه که اینهمه انگیزه و شور و شوق دارید
کامنتتون هم بسیار بسیار عالی بود مثل بقیه کامنت هاتون
یک سوال داشتم از شما که بسیار کنجاوش هستم و دوست دارم بدونم چجوری عمل میکنید
ممنون میشم پاسخ بدید
اینکه شما با اینکه تقریبا همه ی محصولات رو خریدید، و اینهمه فایل رایگان هم وجود داره، شما هر فایل رو چند بار گوش میکنید؟
یعنی مثلا فایل اصل اساسی رابطه عاشقانه رو گوش میکنید و بعد میرید سراغ بعدی؟ یا اینکه یک فایل رو چندین بار پشت سر هم گوش میکنید؟
اگه امکانش هست ممنون میشم توضیح بدید چون من هروقت میام فایلی گوش بدم و تمرکز کنم، نگرانی دارم که بقیه فایلا یادم بره و چیزی جا بمونه و نمیتونم تمرکز کنم
شیوه ی کار شما چجوریه؟
تشکر
سلام
اول به حافظه توجه کنید. هر فایل را حداقل 5 یا 6 بار باید گوش دهید تا به حافظه کوتاه مدت بره و مدتی بمونه و بعد این که مدتی هفته ای یک بار گوش بدهید و بعد از مدتی ماهی یکبار و سالی یکبار که در این صورت در حافظه بلندمدت وارد شده است.
ما هر لحظه در حال فکر کردن هستیم و این طبیعی است الان چشمان خودرا ببینید می توانید یک دقیقه هم فکر نکنید و یعنی به بی ذهنی برسید؟ این ممکن است به شرطی اینکه رویش کار کنید.
پس اگر یک فایل را 100 بار هم گوش کنید در بار 100 ام هم نکته ای پیدا می کنید که می گویید ا من نشنیده بودم.
من همه دوره ها را با هم نگرفتم. هر دوره ای که گرفتم بارها و بارها و بارها گوش کردم حتی اگر آنلاین هم نباشد برای من مثل این است که آنلاین است یعنی هر هفته یک جلسه را گوش میکنم و تکرار میکنم و بعد که تمام شد دوباره هم مرورکنم. و بعد دوره های بعدی
من سالهاست که تلویزیون نگاه نمی کنم یعنی 30 سال و سالهاست که آهنگ هم گوش نمی کنم که البته تازگیها دارم بعضی وقتها چند دقیقه گوش می کنم احساس میکنم نیاز دارم باید احساسم را شادتر کنم و گاهی گوش میکنم.
همه جا همه جا یکسره دارم دوره ها را مرور می کنم در ماشین درخانه و …. یک سره دارم آنها را تکرار میکنم الان مثلا روی دوره کشف قوانین اول و بعد روی قدمها تکیه کردم و الان در قدمها قدم 5 هستم و کشف قوانین هم 6 هستم و خودم احساس می کنم که کی باید بروم دوره بعدی یک جورایی احساس میکنم دیگه بیشتر فهمیدم و کافیه فعلا.
دوره های دیگرم هم تصادفی انتخاب می کنم بین اینها گوش میکنم مثلا این روزها چندین بار جلسه 10 عشق و مودت را گوش کردم.
یعنی کلا روی دو دوره فوکوس دارم حسابی و بقیه دوره ها هم انتخاب تصادفی و گوش میکنم. یعنی همه با هم ولی یک دوره خیلی بیشتر.
قسمت نشانه ها را تمام سعی ام را می کنم که هر روز نگاه کنم غیر از بحث نشانه ها، چون می خواهم دوره های دانلود را هم دوره کنم، حتما سعی می کنم که نگاه کنم.
هر چند وقت یکبار هم تمام سعی ام را می کنم که دوباره دوره ها را بنویسم خیلی خیلی برایم موثر است اینکه یکبار دیگر دوره ها را بنویسم از طرفی خیلی کار هم دارم ولی هر طور شده باید باید حتی یک فایل استاد را هم باشد گوش کنم.
just do it now