اصل اساسی یک رابطه عاشقانه - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    220MB
    18 دقیقه
  • فایل صوتی اصل اساسی یک رابطه عاشقانه
    17MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

567 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2387 روز

    سلام😍😍😍😍

    امشب حس عالی تجربه کردم درباره موضوع روابط با افراد

    اومدم بنویسم درباره ش

    رابطه عاشقانه فقط مختص زوج نیست

    رابطه با پدر مادر خواهر برادر دوست اشنا و …. میتونه سرشار از عشق باشه

    من خیلی چیزا فهمیدم با تجربه کردن ها در بحث روابط

    اینکه علت روابط بد ما اینه که مثل هر مشکل دیگری تو زندگیمون ما حافظه ساختیم درباره اون آدم

    یا درباره جسم خودمون تو بحث بیماری ها ما حافظه ساختیم

    ذهن ما پر شده از پیشفرض ها

    مثلا تو ذهنمون ثبت کردیم فلان ادم فلان روز اون رفتار رو کرد پس او دارای چنین و چنان خصلتهایی است و نمیدونیم چرا اون ادم دقیقا طبق همون خصلتها که تو ذهن ما حک شده با ما رفتار میکنه اما میبینیم با یک نفر دیگه متفاوت رفتار کرد.چرا ؟

    چون اون ادم در حافظش در ذهنش اون ادمو با خصلتهای بهتری ثبت کرده

    من اگه تو ذهنم ثبت شده فلان عضو بدنم فلان مشکل رو داره مادامی که اون ویژگی درباره اون عضو در ذهن من هست اون بیماری و مشکلم هست

    امشب کمی فکر کردم از دید بقیه بخودم نگاه کردم

    دیدم چرا من تو ذهنم مدام تفاوتها باادمهای دیگه رو ثبت کردم

    چرا نیومدم بی قید و شرط عشق بورزم بخندم شاد باشم

    همش تمرکزم روی تفاوتاست روی منفیها

    یه کم خودمو گذاشتم جای پدر مادرها جای بزرگترها

    وقتی بچه دار میشن و خانوادشون شکل میگیره چقدددررررر دوست دارن این جمع خانواده گرم و صمیمی باشه ، همه دور هم باشن … همه با هم خوووب باشن

    همه یکدل و با صفا و مهربون باشن

    واقعا دلم واسه پدرمادرا و بزرگترا میسوزه

    چقدر قلباشون گرم و صمیمیه چقدر عشق تو قلبشونه دوست دارن همه دور هم خوش باشن

    اما متاسفانه معمولا جوونترها تا وقتی خودشون به اون حس و حال نرسیدن … نمیفهمن این حال زیبا رو …

    اینکه تفاوتها رو بریز دور و بخند شاد باش

    چه اهمیت دارد

    این قیل و قال های زمینی را

    این طبقه بندی های نفسانی را کنار بزن

    نام را مکان را قالب را و هر تفاوتی را …

    امشب به عمق حرفای این فایل رسیدم

    چرا ما اول نگاه میکنیم میبینیم طرف کی هست اسمش دینش حجابش مذهبش ،،، تجربیات قبلیمون بااون ادم که مثلا فلان وقت فلان رفتار رو با من کرده

    اوووو حالا از صد تا فیلتر ناخوشایند ردش کنیم بعد ببینیم حالا میتونیم دوستش داشته باشیم و عشق بهش بدیم یا نه

    اخرش بااین همه منفی بافی قطعا نخواهیم توانست

    بنظر من فرمول اینکه یه ادم با همه رابطش خوب باشه همینه

    عشق بی قید و شرط

    عشق بورز به همگان …

    چند روز پیش داشتم از توی خیابون رد میشدم

    حتما فرکانس خوبی داشتم … شنیدم دو نفر هم دیگه رو دیدم

    به سلام علی اقا👨

    سلام عزیزززم خوبی 👨‍💼

    ماشاالله چه خوشتیپ شدی خوشگل شدی

    😊

    چه لحن قشنگی داشت … خیلی زیبا بود

    عشق بود …

    عشق بی قید و شرط

    🍃

    چیزی که امشب درکش کردم … قبلا هم درک کرده بودم

    اما امشب بیشتر به فرمولش دست پیدا کردم

    به قول استاد قانونش … قانون ثابتش

    لن تجد سنت الله تبدیلا

    به اون بخشی که بهم میگه این روش رو پیش بگیری همه جا ازش جواب میگیری

    عشق بی قید و شرط

    به همه عشق بورز

    نتیجش میشه اینکه همه دوستت دارن

    همه باهات عشق می کنن

    حالا فوقش چند نفرم هستن همیشه تو قیافه باشن و اخمو اما منکه میدونم اونام ته دلشون چنین ادم محبوبی رو دوست دارن

    فقط ابرازکردنش رو بلد نیستن

    فرمول همینه

    بخند تحسین کن حالت خوب باشه به منفی ها فکر نکن به چیزای بد فکر نکن به گذشته و آینده فکر نکن

    سعی کن هم بخودت خوش بگذره هم کاری کنی بقیه هم کنار تو بهشون بد نگذره خوش بگذرونن کنارت ، یخ نباش ، اخم نکن ، تو قیافه نباش

    کاری نکن بقیه باهات راحت نباشن

    جمع صمیمی خانواده رو خراب نکن

    مایه ی اتصال باش

    تالیف قلوب کن

    بنده ی ما را ز ما کردی جدا 😊

    این شعر الان یادم افتاد

    یه شبانی (چوپان) داشت با خدا حرف میزد به زبون خودش

    میگفت چارقت دوزم کنم شانه سرت

    خطابش به خدا بود

    شخصی رفت بهش گفت خدا که سر نداره مو نداره

    خلاصه …

    اون بنده خدا هم که تو اوج عشق و حال خوبش بود

    یخ کرد

    بعد خدا به این شخص گفت

    بنده ی ما را ز ما کردی جدا

    *

    بزار آدما تو حال خودشون باشن

    بزار تو مدار خودشون باشن

    تو فقط بی قید و شرط عشق بورز

    نمیخواد توجهت روی نقصهاشون باشه

    روی بدیاشون

    اون ادمم مقدسه ارزشمنده تو همون مداری که هست

    عزیز دل خداست

    پاره ی جگر خداست

    به همه بنده های خدا عشق بورز

    بشو پیام آور عشق و رحمت رب 💕

    خدایا شکرت بخاطر این حال خوبم

    و این درکم از عشق 💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  2. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2754 روز

    به نام خدا

    سلام استاد جان عزیزم

    این فایل برای من نشونه واضح، محکم و شفافی بود که همین الان، الان، الان، دوره عشق و مودت رو بخرم

    چون اولا نیتشو کرده بودم که با دوره عزت نفس کنار هم داشته باشمشون، هم اینکه تو بخش محصولات این دو محصول کنار همن، هم اینکه شرایط من جوریه که هم مطمئن شدم که باورام در روابط خوب نیست و نتایج خوبی نگرفتم، درضمن شرایط مالیم هم به لطف خدا طوری تغییر کرد که الان زیر دوماه تونستم علاوه بر مخارج دیگه، پول خرید دو تا دوره ارزشمند رو داشته باشم، پول دوره عشق و مودت توی کارتم بود گفتم بذار تا آخر این هفته میخرمش، این نشونه رو دیدم، الان دوره رو خریدم، جلسه یک رو دانلود کردم و تازه پلی کردم. دوره عزت نفس رو هم طبق گفته شما و خانم شایسته، عجله ای گوش ندادم و الان یک ماهه تقریبا فقط رو جلسه 1و2 هستم، گفتم به خودم باید کامنتارو تا یه جایی بخونم، خودم کامنت بذارم و بعد برم جلسه بعد

    چقدر همزمانی ها خداوند رخ داد برای من در طول این دو جلسه، شرایط برای انجام تمرینات دوره حتی توسط الله جور شد

    خدارو شکر میکنم که تونستم در مدار این آگاهی ها قرار بگیرم و بعد از 6 سال در این جمع صمیمی، مدارم رسید بالاخره رسید به حدی که تونستم توی دوره های جدی تر هم شرکت کنم. با پول خودم. خدایاشکرت

    عاشقتونم استاد عزیزم

    مریم خانم عزیز دوستون دارم خیلی زیاد

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      محمدحسین شکوه نیا گفته:
      مدت عضویت: 1327 روز

      هزاران درود بر شما آقا محمد عزیز.

      لذت بردم از رشدتون و امیدوارم من هم با خریداری دوره عزت نفس و عشق و مودت بتونم حسی که موقع نوشتن این کامنت داشتید رو تجربه کنم. از خداوند میخام که بهترین‌ها برای شما رقم بخوره و نتایج انقدر لبریز باشه که آبشخور اطرافیان و دوستان دیگر قرار بگیره. ️

      در پناه حق منتظر کامنت‌های دیگر شما در سایر محصولات توحیدی استاد بزرگم هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    به نام نامی تنها هنرمند

    که باشد نام زیبایش خداوند

    سفرنامه 137

    اصل اساسی یک رابطه عاشقانه اینکه ما اول با خودمون رو راست باشیم با خودمون مهربون باشیم خودمون رو ببخشیم و بتونیم خودمون رو ارتقا بدیم اصل اینکه ما بدونیم هیچ چیزی بدون توجه ما بوجود نیامده حتی ناخواسته ها .

    استاد عزیزم من قبلا چندین باراین فایل رو شنیدم و دیدم امروز هم باز دیدمش . قبل از اون فکر میکنم تو تابستون بود که دیدمش و اونجا متوجه شدم که در رابطه من و همسرم کسی که خراب کننده رابطه هست ایشون چون وقتی با دقت به حرفتون فکر کردم و خاطراتمون رو مرور کردم دیدم این آقا کلا با همه همینجوری چه خانواده خودش چه حتی غریبه هایی که بار اول دیده شون .

    یعنی همیشه نسبت به افراد سؤضن زیادی داره و همیشه گارد داره و آماده ست که از خودش دفاع کنه تا کسی گولش نزنه یا سرش کلاه نذاره و خیلی هم زود از بقیه ناراحت و عصبانی میشه در حد کتک کاری .

    که البته خودش هم بهم گفت خیلی قبلا بدبین تر بوده و الان تازه بهتر شده .

    و خیلی جالب بود برام که می‌گفت من با تو خیلی مدارا میکنم خیلی احترامت رو حفظ میکنم خیلی دوست دارم . وگرنه هرکی جای تو بود حتی خواهر های خودم خیلی تند خو تر برخورد میکردم . اونا می‌شناسن منو . البته راست هم میگفت چون هم از زبون اونا شنیده بودم هم خودم به عینه دیده بودم . و حتی یادمه گاهی اوقات من از دستش ناراحت میشدم و بهش تذکر میدادم که بابا حداقل جلو من با مادرت اینجوری برخورد نکن . یا با خواهر زاده ات فلان کار نکن من میدونم از روی دوستداشتن ولی میفهمم که اون معذب میشه . و خودشم وقتی آروم میشد قبول می‌کرد که اشتباه کرده و بهش میگفتم برو معذرت خواهی کن.

    خلاصه استاد من خیلی دیر به این ماجرا پی بردم 7 سال طول کشید ولی میدونم که انقدر انسان خامی بودم که اینقدر طول کشید . میدونم که انقدر احساس کمبود لیاقت در من زیاد بود که وارد همچین رابطه ای شدم . و ناراحت نیستم فقط باید درس بگیرم .

    ما که دیگه جدا شدیم ولی باید این درس هارو آویزه گوشم بکنم .

    من تو اون مدت همیشه فکر میکردم اشتباه از من همش سعی می‌کردم خودم رو اصلاح کنم . که البته بد هم نشد من واقعا تغیرات زیادی کردم که راضی و خوشحالم .

    خدا میدونه چقدر مطالعه میکردم چقدر فکر میکردم و واقعا هر روشی که جدید بود رو امتحان میکردم ولی الحمدالله هیچ فایده ای نداشت و اگر هم داشت موقتی بود . یا کلا رابطه مون از قبل هم بدتر میشد .

    خدا میدونه چندین و چند ده ساعت ها نشستم پای حرف های اساتید موفقیت از مذهبی و آخوند و خانم جلسه ای گرفته تا آدم های معمولی و خارجی . ولی فایده نداشت چون هیچکس مثل شما اصل رو نمی‌گفت اگر هم میگفت در حد ی اشاره کوچک بود . که همون اشارات موجب حرکت تکاملی من به سوی خودم بود بسوی شناخت خودم به سوی اهمیت دادن به خودم .

    یک متن قشنگی رو تو اینستا خوندم که دوسدارم اینجا تایپ کنم .

    ببخش کسانی را که نمی‌دانستند که چگونه تو را دوست بدارند…

    آنها به تو دوست داشتن خودت را آموختند

    ببخش کسانی را که با تو رفتاری شایسته نداشتند

    آنها احترام و مراقبت از خود را به تو آموختند

    ببخش کسانی که رویاهایت را باور نداشتند

    آنها تو را به سوی خودباوری و خود انگیختگی سوق دادند

    والدینت را ببخش اگر نتوانستند آنگونه که باید به تو عشق بورزند آگاهی و دانش آنها به همان اندازه بود

    تمام آنچه خواندی مراحلی از شفای روح توست به ازای هر یک نفری که می‌بخشی قسمتی از وجود خود را شفا می‌دهی

    با ببخش در قلبت برای ورود عشق و نور جا باز خواهد شد و تو به سوی کمال حرکت خواهی کرد

    بنویس بخشیدم رها کردم و آزاد شدم

    من همین یک ماه اخیر بود که کلا فهمیدم اون کسی که 7 سال در کنارش بودم از دسته انسان هایی هست که نرمال نیستن و تعدادشان محدود

    همین دیروز هم مشاوری که قبلا چندبار رفتین از طرف ایشون زنگ زد که وساطت کنه

    بعد پرسید که آیا تغیری نکرد در طول این مدت که پیش من می آمدید و وقتی از تغیراتش گفتم بنده خدا هنگ کرد و گفت تو دیگه خودت میدونی این اصلا دست خودش نیست گفتم آره فهمیدم .

    وقتی به افکار گذشته ام فکر میکنم میفهمم که چه باور های مخربی داشتم که حاصل شد این

    میفهمم و این روزها من چقدر میفهمم

    من این دو ماه که از ایشون جدا شدم فقط دارم‌ روی خودم کار میکنم . یعنی به جایی از زندگی رسیدم که فقط باید خودم رو بازسازی کنم .

    ولی خیلی شیرین وقتی آدم با خودش و خدا خلوت میکنه و غرق در آرامش میشه .

    واقعا همینجا باید از روحم و حتی جسمم معذرت خواهی جانانه ای بکنم که با خامی و نادانی ذهنم باعث شدم چقدر بیمار بشوند . چقدر در تلاطم باشند

    زهرای عزیزم عشق من تویی که یک روح داری لایتناهی یک جسم داری به شدت زیبا و یک ذهن سالم . من دوستت دارم . من به تو بها میدهم . من برای لذت و آرامش تو تلاش می‌کنم. من تو را می‌سازم. و تو را غرق در نعمت میکنم . من خودم به تنهایی کاره ای نیستم من تو را به خدا وصل میکنم و او برای همه درد ها و همه زخم ها التیام است . او تو را از نازیبایی ها نا آرامی ها جدا می‌کند و تو را در بهشتی جاوید و امن و زیبا در پناه خودش نگه می‌دارد. تنها وظیفه تو بندگی برای اوست . اربابمان.

    هر روز که از عمرم میگذر بیشتر پی میبرم که من چقدر ارزشمندم . خدا عاشق ماست و ما بنده و وابسته اوییم .

    استاد ازت بینهایت ممنون و سپاسگذارم که منو با خودم آشنا و دوست کردی

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1906 روز

      سلام به زهرا جانِ نازنینِ کریمی.

      انرژیِ پیامت بسیار بالا و قشنگ بود.

      با توجه و تحسین خوندم.

      آفرین برای صلح با خودت.

      تحسینت میکنم برای شجاعتت.

      این قسمت کامنتت خیلی به دلم نشست:

      زهرای عزیزم عشق من تویی که یک روح داری لایتناهی یک جسم داری به شدت زیبا و یک ذهن سالم . من دوستت دارم . من به تو بها میدهم . من برای لذت و آرامش تو تلاش می‌کنم. من تو را می‌سازم. و تو را غرق در نعمت میکنم . من خودم به تنهایی کاره ای نیستم من تو را به خدا وصل میکنم و او برای همه درد ها و همه زخم ها التیام است . او تو را از نازیبایی ها نا آرامی ها جدا می‌کند و تو را در بهشتی جاوید و امن و زیبا در پناه خودش نگه می‌دارد. تنها وظیفه تو بندگی برای اوست . اربابمان.

      دوست دارم اسم خودمو بنویسم اولش و متن رو کپی کنم تو نوت موبایلم…

      انجامش دادم :)

      انگار که خدا باهام صحبت کنه، انقدر بهم چسبید این قسمت.

      قبل از هدایتم به کامنتت، در رابطه با موضوعی که نجوا داشتم، یهو برام اشکار شد اشکال نداره سمانه، یهو متوجه شدم ریز ریز با سرزنش به یه مسیله ای دارم نگاه میکنم که الحمدالله خدا آشکارم کرد که مهربون باشم با سمانه.

      انقدر خوشحالم که کم کم دارم بهتر درک می کنم مسیولیت زندگیم با خودمه، فرکانس هایی که میفرستم نتایج رو خلق میکنن، خودم عهده دار اتفاقات باشم و نندازم گردن عوامل بیرونی، آدم ها و ..‌

      مهربون باشم با خودم وقتایی که اشتباه میکنم.

      به خودم همیشه فرصتِ بهبود بدم و …

      خدا خیر بده استاد نازنینمون رو با دوره احساس لیاقت.

      که باعث شده با خودم مهربونتر برخورد کنم.

      برات بی نهایت ارامش، سلامتی، ثروت و خلقِ خواسته هاتو آرزو میکنم.

      برای همه مون همینطور.

      اومدم تو سایت صفحه اصلی، قسمت 5 کامنت برتر هر قسمت، دنبالِ پروفایل یا اسم اشنا میگشتم که پیامشو باز کنم بخونم، حتی اینکه خودمم تو لیست باشم خوشحالم میکنه…

      بعد به خودم اومدم یه لحظه و این از ذهنم گذشت:

      اینکه دنبال اسم دوستات (آشنا) هستی، بد نیست ولی نشه نقطه امنت و نخوای خارج شی!

      برای همین اتفاقاً اسم های نااشنا رو هم باز کردم…

      هدایت شدم به کامنتِ جذابت.

      هر آشنایی یه روز اولی بوده که ناآشنا بوده، بعد ارتباط شکل گرفته.

      خوشحالم که کامنتتو خوندم و به روی خودم دریچه ای از زیبایی های جدید و تجربیات جدبد رو باز کردم.

      کامنت دوستانِ آشنا رو هم خوندم و لذت بردم.

      رفتم داستان اشناییت با سایت رو هم خوندم، اونم بسیار خوندنی بود.

      خدایا شکرت برای کامنت های دل انگیز د دلچسبِ سایت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا کریمی گفته:
        مدت عضویت: 1019 روز

        سلام سمانه قشنگم

        تو از شهر غریب بی نشونی امدی

        تو با اسب سفید مهربونی امدی تو از دشت سفید و جاده های پر غبار برای همصدایی همزبانی آمدی

        غریب آشنا دوستت دارم بیا….

        الان دارم اینو گوش میدم

        خدا میدونه قبل اینکه بیام بشینم تو بالکن و با خودم و خدا خلوت کنم چقدر دلم آشوب بود

        خدا میدونه امروز چه طوفان بعدشم بارون قشنگی آمد و الان آسمون چقدر صاف و جذاب

        خدا میدونه بعد خوندن کامنتت و اینکه متوجه شدم اسم من رفته جز کسایی ک بیشترین امتیاز داشتن چقدر خوشحال شدم و گرییه کردم

        خدامیدونه وقتی سایت باز کردم و اون نقطه آبی رو دیدم چقدر ذوق کردم

        خدا میدونه امروز تو تمرین ستاره قطبی کامنت خواسته بودم و اینکه خودمم کامنت بزارم

        خدا میدونه که اصن حس پاسخ دادن نداشتم ولی اون گفت بنویس ببین امتیازت رو همونجوری ک از خواستی بردم بالا ببین اسمت رو گذاشتم تو صفحه اصلی سایت حالا برو از حست به من بنویس . بنویس که چقدر عاشقتم بنویس ک چقدر بنده خوبی هستی بنویس ک این روزا که خودت رو بیشتر از قبل در اختیار من گذاشتی چند بار از خوشحالی حق حق گرییه کردی . بنویس از لرزش بدنت برای هیجان با من بودن . بنویس که اگه تو اینجا نبودی من این ابر های پر بارون رو اینجا نمی کشوندم . بنویس که من چقدر عزیز و حکیم . هستم .

        برید بخونید چند بار تو قرآن گفتم من عزیزم من حکیمم . پس عظت تون رو از من بخواید .

        بنویس وقتی از اتفاقی ناراحت میشی برو با خودت خلوت کن تا صدای منو بشنوی تا یادت بندازم بنده ی من این خواسته خودت بود .

        پس بجای ناراحتی شکر منو بجای بیار .

        دوست قشنگم بی‌نهایت ازت مچکرم که کامنت منو خوندی در مورد هدایتم کنکاش کردی و برام کامنت گذاشتی عزیزم.

        خیلی وقتا دوستامون ک برام کامنت میزارن 2 روز بعد بدستم میرسه ولی شما امروز صبح نوشتی و من امروز عصر دارم جواب میدم چون واقعا به این لطف احتیاج داشتم . و چقدر قشنگ پاسخ میده خدای ما .

        تو رو به خودش می‌سپارم ک یکتاست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1906 روز

          زهرای عزیزم، سلام.

          در زیباترین هوا و حس، پیامت به دستم رسید…

          مبهوت کامنتت شدم اونجایی که خدا گفت بنویس و تو نوشتی …

          قلبم رفت برای این کلام:

          برید بخونید چند بار تو قرآن گفتم من عزیزم من حکیمم، پس عزت تون رو از من بخواید.

          چطوری میشه خدا انقدر قشنگ با آدم صحبت میکنه…

          خدای عزیز و حکیم:

          تو الان به صورت یه نسیمِ ملایم و لطیف، صورتم رو نوازش دادی.

          به صورت یه موسیقی که دارم گوش میدم، روحمو نوازش میدی.

          به صورتِ هوایِ خوش و بویِ خوش به مشامم میخوری و پر نشاطم میکنی.

          به صورتِ اجابتِ درخواست هام، توی قلبم نفوذ میکنی و شادم میکنی.

          به صورتِ کامنتهای خوب، خودتو میاری تو قلبم، و روحم رو جلا میدی.

          به صورت فایلهای استاد میای میخوری به گوش و درکم و بهم یاداوری میکنی چه کنم که خوشحالتر زندگی کنم.

          به صورت محبت پاک و خالصانه ی مامانم، روحمو نوازش میدی.

          به صورت احساس خوشبختی و شادی از وجودِ نازنینِ همسرم، منو شاد میکنی.

          به صورت عشقم به نی نیِ تو دلم، منو شاداب میکنی.

          به صورت نعمت، برکت، رزق، روزی، ثروت واردِ زندگیم میشی و خوشحالم میکنی…

          به صورتِ صوتِ زیبای سوره اعلی به گوشم و قلبم احساسِ امنیت و ارامش میدی.

          هر چی رو توجه میکنم که شادم میکنن، تو توی اونا هستی، تو خودتو با اون قشنگی ها بهم نشون میدی…

          بله که تو عزیزی، حکیمی، عالمی، مهربانی، بخشنده ای، رزاقی، آگاهی، هادی هستی، رحمان و رحیمی، ستار العیوبی، توبه پذیری، نوری، سخاوتمندی، دست و دل بازی، همیشه بیداری، هوشیاری …

          آغوشت همیشه بازه برامون.

          هر اون چیزی که از خوبی وجود داره درونت هست و بی انتهاست.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1731 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام ب زهرای عزیزم

      ازت سپاسگزارم بابت کامنت فوق العاده ای ک نوشتی عزیزم

      و تجربه ی ارزشمندت و با ما ب اشتراک گذاشتی

      بهت تبریک میگم ک تونستی با تضادی ک بهش خوردی خودتو بهتر بشناسی و حتی خواسته ات رو

      خداروشکر بابت پیشرفت هایی ک کردی واقعا تحسینت میکنم عزیزم و بهت تبریک میگم

      چقدددددررر قشنگ بود متنی ک نوشته بودی

      کلی حس خوب گرفتم ازش و لذت بردم

      ببخش کسانی را که نمی‌دانستند که چگونه تو را دوست بدارند…

      آنها به تو دوست داشتن خودت را آموختند

      ببخش کسانی را که با تو رفتاری شایسته نداشتند

      آنها احترام و مراقبت از خود را به تو آموختند

      ببخش کسانی که رویاهایت را باور نداشتند

      آنها تو را به سوی خودباوری و خود انگیختگی سوق دادند

      والدینت را ببخش اگر نتوانستند آنگونه که باید به تو عشق بورزند آگاهی و دانش آنها به همان اندازه بود

      تمام آنچه خواندی مراحلی از شفای روح توست به ازای هر یک نفری که می‌بخشی قسمتی از وجود خود را شفا می‌دهی

      با ببخش در قلبت برای ورود عشق و نور جا باز خواهد شد و تو به سوی کمال حرکت خواهی کرد

      واقعا چقد درسته

      منم با همین تضادها خیلی رشد کردم خداروشکر و هدایت شدم ب این مسیر زیبای خودشناسی

      و حالا حالا باید روخودم کار کنم

      ولی خداروشکر درحال بهبود خودم هستم و دارم تکاملم و طی میکنم

      سپاسگزارم دوست خوبم

      برات بهترینهارو از الله یکتا میخوام

      شاد وموفق باشی:))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2975 روز

      بنام الله

      سلام ونوروعشق الهی به‌دوست ارزشمندم‌

      زهرا جان چقدر من تحسین کردم وجودت وشناخت خودت را

      چقدر کامنتت لذت بخش بود وپراز درس وآگاهی درسته برهه های مختلف زندگی ما برای ما حکم کلاس درس را دارد تا خودمون وویژگیهای شخصیتمون را بهتر بشناسیم ووجود تضادها به ما بیشترین کمک را می‌کند

      از شما دوست عزیزم سپاسگزارم که آن متن قشنگ را در کامنتت اضافه کردی

      زهرا عزیزم این حال واحساس قشنگت را تحسین می‌کنم وصمیمانه بهت تبریک میگم

      بهترینها را در این مسیر زیبا برات آرزو دارم

      در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدحسین شکوه نیا گفته:
      مدت عضویت: 1327 روز

      سلام بر خانم کریمی عزیز

      امیدوارم حالتون عالی باشه.

      لذت بردم از کامنت زیباتون و سعی کردم با پوست و استخون درک کنم. مطالبی که نوشتید..

      از کامنت زیبای شما درس شجاعت و الویت قرار دادن خود رو آموختم. و به راستی که ارزشمندترین چیز در این جهان هستی.. ما هستیم.

      ایده خیلی خوبی گرفتم از محتوای آخر کامنت که خطاب به خودتون گفتید و حس میکنم انقدری این فضا واستون قشنگ بود و ردپا این موضوع انقدری محکم بود که شمارو در ادامه مسیر زندگی لول‌آپ میکنه و چرخ‌های این گاری رو روغن کاری میکنه.

      و الهی شکر برای شما اعضای خونواده عزیزم که درس‌ها و آگاه‌هایی برای آدمی دارید که از هزاران دانشگاه و محافل علمی، عمیق تر است.

      امیدوارم سود زنان در یک جنگل خوش اب و هوا و سرسبز در ادامه مسیرتون فقط لذت ببرید و شاکر باشید.

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2618 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    دوست دارم مستقیم برم سر اصل مطلب و بگم، وقتی او خالق عشقه و ظرف عشق رو او در وجود ما قرارداده، چرا برای پرکردن این ظرف عشق، سراغ واسطه‌ها میریم و عشق دسته‌چندم رو گدایی می‌کنیم؟!

    که در نهایت تفاله‌ی یک عشق دسته چندم رو با بهایی سنگین، با خواهش و التماس ازشون گدایی کنیم!؟

    عشقی که فقط اسمش عشقه و هیچ شباهتی به عشق نداره و در نهایت مثل یک غذای مسموم هرچی خوردی رو از دهن و دماغت بیرون بریزه!

    مگه غیر اینه؟!

    شده از این زاویه به بحث عشق نگاه کنیم!؟

    سادست …

    اگر او خالق و آفریدگار عشقه و او ظرف عشق رو در وجود من قرار داده، پس چه کسی بهتر از خودش می‌تونه ظرف عشق منو پر کنه!

    اون عشق ناب و گوارا و خالصی که از دست خودِ تولیدکننده به راحتی در اوج فراوانی دریافت کنی؛ درست مثل اینه که لیوانت رو ببری جلوی یک چشمه خروشان و گوارا … !

    وقتی ظرف عشقت از عشق خودش، که عشق به خودته، پرکنی …

    وقتی ظرفت لبریز از خودش بشه …

    اینجاست که تو نه‌تنها به دنبال گدایی اون عشق‌های دسته چندم نیستی، بلکه عشق خالص وجودت رو با همسر و اطرافیانت به اشتراک می‌ذاری!

    در چنین حالتی تو دیگه گدایی عشق نمیکنی بلکه ناشر عشق الهیِ دسته اول بین اطرافیانت میشی!

    ناشر که باشی، ظرف عشقت گسترده‌تر میشه و حجم بیشتری از اون عشق خالص الهی رو دریافت می‌کنی و به تبع اون، عشق بیشتری رو نثار اطرافیانت میکنی … .

    تبریک میگم، تو به سرچشمه‌ عشق ناب و گوارای پرودگارت متصل شدی، این اتصالت باعث میشه عشقی ناب و خالص و متفاوت رو در روابطت تجربه کنی؛ چون کار یه جایی میرسه که خودت انشعابی از اون سرچشمه خواهی شد! نماینده‌ی رسمی این عشق خواهی شد و در این حالت که تو فرکانس عشق الهی رو تحویل میدی، مگه میشه رابطه‌ی الهی رو تجربه نکنی؟

    امیدوارم ظرف وجودتون مملو از عشق ناب الهی باشه!

    اگر قلبت با خوندن این دیدگاه موافق بود و مثل من به وجد اومدی، خوشحال میشم بهم بگی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام دوست عزیز 🌱

      عشق

      ب عقیده من،تا عشق رو در خودت پیدا نکنی

      تا از وجود خودت لبریز نشی نمیتونی طعم عشق واقعی رو پیدا کنی

      من باید اول خدای خودم رو بشناسم،عشق اش رو بچشم بعد برم سراغ بنده هاش، نه بعد برم سراغ خودم، برم خودم رو بشناسم ببینم من کی ام، من چی میخوام

      تا وقتی من از تنهایی خودم لذت نبرم،تا من اولویت اول و آخرم خودم نباشم،من معنی عشق رو نخواهم فهمید

      وقتی من تنهایی خودم رو و خلوت گزینی با خدای خودم رو ب جمع های بیهوده ترجیح بدم اون وقته ک خدا عشق اش رو از طریق آدماش تو وجود ما نهفته میکنه

      ناشر عشق چ کلمه ی زیبایی🌱

      اتفاقا ب نظر من انتشار عشق و مهربانی ب انسان ها خیلی لذت بخشه،بهترین انعکاس اشم حال خوب خودمه اون حس خوبی ک از انتشار عشق و مهربانی بدست میاری

      مطمئنا ک تاثیر بسیاری از جمله مهم بودن وجود خود آدمی،انتشار زنجیره عشق و غیره ب فرد مقابلت میدی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      لیلی اسفندیاری گفته:
      مدت عضویت: 1862 روز

      سلام دوست عزیز

      بله قلب من با خوندن دیدگاهتون کاملا موافقه و میخوام بنویسمش در دفترم

      خیلی جالبه درست قبل از کامنت شما ذهنم بهم گفت بسته دیگه نه بخون و نه نکته برداری کن قبلی ها رو هم پاک کن

      ولی رسیدم به متنی که شمانوشتید از خود چشمه عشق

      قلبم باز شد

      قلبم روشن شد

      انگشتام جون گرفت

      امید در قلبم جریانش رو نشون داد

      اصلا میخوام اصلا دوست دارم به جز خدا هیچ کس رو نشناسم هیچ کس نباشه

      دلم میخواد هر روزم بیشتر در سایت زمان بذارم

      دلم میخواد همینطوری ادامه بدم

      دلم میخواد فقط سکوت باشه

      دلم میخواد فقط صدای خدامو بشنوم

      خودمو به خدای مهربونم میسپارم

      مرسی که نوشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مرتضی پویان گفته:
      مدت عضویت: 2556 روز

      به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوس

      عاشقم برهمه عالم که همه عالم از

      اوس

      سلام یزدان جان عزیز

      اره منم همین عشق رو وقتی لبریز میشه و میشم مسیر عشق الهی

      خیلی هم خودم تو فرکانس خوبی هستم هم از انتشارش لذت میبرم هم از پاسخ او لذت میبرم

      من با روح الهی جهانم ارتباط میگیرم و این بهترین نوع ارتباط

      عشق خالص الهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      الهام محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2890 روز

      آقا یزدان عزیز… خواستم بگم که من واقعا از خوندن دیدگاه های شما لذت میبرم، از جمله این نظر جدیدتون. چیزی که به نظرم کامنت های شما رو متفاوت میکنه اینه که خیلی حس عملگرایی و نکته های practical توشون وجود داره و من به راحتی میتونم ازشون تو زندگی روزمره استفاده کنم. پیگیر دیدگاه های ارزشمندتون هستم و امیدوارم عشق بی پایان همیشه در زندگیتون جاری باشه. در پناه حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      شور پرواز گفته:
      مدت عضویت: 1672 روز

      سلام آقای نظری

      خیلی عالی توضیح دادین

      و من واقعا نسبت به قبل به خودم نزدیکتر شدم و سعی کردم به خودم بیشتر توجه کنم و دوست داشته باشم اما یه سوالی که دارم اینه که چجوری میتونم بازم بیشتر از قبل عاشق خودم بشم و سرچشمه ی عشق بشم اگه امکان داره راه هایی که رسیدن به این خواسته رو افزایش میده رو لطف کنید بهمون بگین ممنون میشم در پناه حق سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1817 روز

      درود بر شما آقا یزدان عزیز

      آره واقعا قلبم با دیدگاه زیبات موافقه

      به وجد اومدم و مو به تنم سیخ شده

      امیدوارم که من و همه کسایی که تو این سایتن بتونیم از این اگاهی به نحو احسنت استفاده کنیم و توزندگیمون پیاده کنیم و خودمونو به مدارهای بالاتر ارتقاء بدیم و لذت ببریم

      ازخود خدا ،این عشق خدایی رو در تک تک لحظات عمرت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    پویا گفته:
    مدت عضویت: 3876 روز

    سلام به همه،

    میخواستم بعد از اینکه نتایج اومدن بیام نظر بذارم ولی انقدر احساس خوبی دارم انقدر ذوق و شوق دارم که نتونستم جلوی خودم رو بگیرم.

    بچه ها این قانون رو باور کنید. بشینید به اتفاقات گذشته تون فک کنید. به چیزهایی که به دست آوردید مخصوصا اون خواسته هایی که هر کاری میکردید نمیتونستید بدستش بیارید ولی بعدا به صورت معجزه آسا بوجود اومدن. اگه خوب دقت کنید به حال و احساس اون موقع هاتون میبینید که قبل از اینکه خواسته تون بدست بیاد احساس فوق العاده ای داشتید. نگاهتون به جهان عوض شده بود. انگار یه چیزی رو تازه فهمیده بودید و هی با تعجب به خودتون میگفتید :” من چرا قبلا اینو نفهمیده بودم ؟ چرا قبلا اونجوری فک میکردم در حالی که واقعیت اینجوریه ؟” و احساس فوق العاده ای داشتید. و بعد از مدتی بسته به شدت احساس خوبتون (اگه از خوشحالی شبا نمیتونستید بخوابید خیلی خیلی زود شاید همون هفته) اون خواسته هه به طور طبیعی به وجود اومده و شما با خودتون گفتید که ” عه این که به این راحتی بود چرا قبلا من نداشتمش ؟ ” و نتونستید دلیلی پیدا کنید.

    در واقع باور و فرکانس شما در مورد اون موضوع عوض شده و به همین دلیل اون خواسته به وجود اومده. و چون باور شما داشته عوض میشده احساس خیلی خوبی داشتید. و اگه یادتون بیاد وقتی خواسته رو داشتید نگاهتون و دیدگاهتون به اون موضوع خاص عوض شده بود و خیلی راحتتر بودید در موردش. و باور داشتید که طبیعیه که اون خواسته رو داشته باشید.

    من حدود یه ماهه دارم روی یه باور پاشنه آشیلی کار میکنم. هر روز داره احساسم بهتر میشه. این روزا تقریبا هر روز، روزی چندین و چند بار از شدت احساس خوب مو به تنم سیخ میشه و یا اشک تو چشام جمع میشه.

    احساس میکنم توی یه اتوبانی هستم که با سرعت بسیار بالا دارم به سمت خواسته ام حرکت میکنم. هر روز احساس میکنم که اون خواسته داره برام بدیهی تر میشه و داشتنش برام طبیعی تر میشه.

    روزی 10-12 ساعت بطور مفید روی باورام کار میکنم. شب ها که میخوام بخوابم احساس میکنم که یه آدم دیگه ای نسبت به صبح همون روز هستم. و توی یه دنیای دیگه ای هستم. توی دنیایی که اون باورایی که ساختم صحیح تر هستن و خواسته ام برام طبیعی تره.

    هر روز دارم با قدرت بیشتری روز باورام کار میکنم. احساس میکنم توی قلب زیبایی ها هستم. و واقعا هم هستم.

    دوستان روی باورهاتون کار کنید. ما باید چیزهای جدیدی رو باور کنیم چیز هایی که به ما احساس بهتری میدن. نگید که “آخه اون باوری که استاد میگه که الکی یه چرا خودمو گول بزنم ؟”. اون واقعیتی که الان دارید میبینید واقعی نیست. اونو خودتون ساختید. توی ذهنتون. با باورهاتون. بعد تبدیل شده به واقعیت. واقعیتتون قابل تغییره. قابل تغییر به واقعیت دیگه ای داشتن خواسته هاتون براتون بدیهی هست. پس واقعیت دلخواهتون رو توی ذهنتون بسازید تا بوجود بیاد. الان داره برای من بوجود میاد. عین یه معجزه ولی درعین حال خیلی طبیعی.

    من دو ساله با این مباحث آشنا هستم ولی انگار هنوز باورش نکرده بودم. شاید چند بار بصورت موقت ولی هر دفعه خیلی سریع فراموشش میکردم. ولی این دفعه دیگه نمیذارم یادم بره. هی دارم مرورش میکنم. مصمم هستم که باورامو تغییر بدم. من از وقتی که تصمیم گرفتم به صورت جدی بشینم وقت بذارم و بهش فک کنم و رو باورام کار کنم قضیه رو فهمیدم. و مطمئنم که خیلی خیلی زود به همه ی خواسته هام میرسم. (البته خواسته های فعلیم)

    وقتی اینجوری تصمیم میگیرید رو باوراتون کار کنید خیلی سریع مطمئن میشید که دارید مسیر درست رو میرید. مسیر الهی. تنها مسیر درست. از کجا میفهمید ؟ از احساس فوق العاده ای که دارید. از عشقی که توی وجودتون نسبت به همه چی هست. نسبت به تک تک انسان های توی خیابون. از اینکه از شدت احساس خوب میخواهید همه رو بغل کنید توی خیابون. از بدیهی تر شدن خواسته تون. از عوض شدن تدریجی باورهاتون.

    استاد خیلیییی ممنونم. عاشقتونم. ممنونم که عاشقانه و صمیمانه و واقعا صبورانه دارید حقیقت جهان رو به ما نشون میدید. این دنیا باورنکرنی یه. مگه میشه اینجوری باشه ؟ همه چیز به همین راحتی ؟ عجب بازی خوبیه. و چرا این حقیقت اینقدر فرّاره ؟ واقعا باید روزی 50 بار قانون رو و نشونه هاشو مرور کنیم تا هرگز یادمون نره.

    ان شا الله به زودی از نتایج خبردارتون میکنم.

    شاد سالم ثروتمند و سعاتمند در دنیا و آخرت باشید. همه تون رو عاشقانه دوست دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 91 رای:
    • -
      طاهره برتر گفته:
      مدت عضویت: 3291 روز

      سلام دوست عزیز خییییییییییییییلی خوشحالم که اینقدر حالتون خوبه

      راستش منم مثل شما دو سه سالی هست که با این سایت آشنایی دارم ولی با یه ایمیل دیگه

      ولی هیچ وقت نتونستم به خوبی شما اینقدر زیاد روی باورهام کار کنم

      حالا که نظر شما رو خوندم منم ترغیب شدم که ازین به بعدمنم همین طور ی روی باورهام کار کنم

      ازتون ممنونم که نظرتون رو نوشتید .وبراتون آرزوی پیشرفت بسیار زیاد در هر لحظه دارم.

      مررررررررررررررررررررررررررررررررررررسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        سمیه زارعی گفته:
        مدت عضویت: 2236 روز

        سلام به دوستان مثبت اندیش ومثبت دوستم اقاپویا من وقتی کامنت شماروخوندم اون حس شما وخوشحالی شماروکاملا حس کردم خداروشکرکه به این مرحله رسیدین انشالله همیشه شادوثروتمند وپیروزباشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      کیمیا صادر گفته:
      مدت عضویت: 3532 روز

      چقد جالب…

      من روزانه 6-7 ساعت به فایل های استاد گوش میکنم و فکر میکردم خیلیه!!!

      چقد خوبه که شما 10-12 ساعت دارین به طور مفید کار میکنید

      خیلی خوشحالم از پیشرفت هاتون

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      داریوش مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3967 روز

      سلام آقا پویا

      تبریک می گم که اینجوری دارین متحول میشین ، دوست دارم در مورد روش باور سازیتون بیشتر بدونم . اگه برات امکان داره با جزییات ودر قالب چند مثال این روش رو توضیح بدین . پیروز باشین .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پویا گفته:
        مدت عضویت: 3876 روز

        سلام آقا داریوش،

        مهمترین نکته اى که در مورد باورسازى یاد گرفتم اینه که ما باید کارى بکنیم که ذهنمون اون باور و فکر یا جمله ى جدید رو بپذیره و قبول کنه. باید بشینیم و اونقدر تکرارش کنیم و انقدر (ده ها بار صد ها بار) الگوهاى مناسب رو مرور کنیم که مقاومت ذهن بشکنه و بصورت موقت اونو باور کنه. یعنى به صورت موقت فرکانسمون عوض شه. نشونش هم اینه که احساسمون خیلى خوب میشه.

        حالا باید سعى کنیم با همین تکرار باور جدید توى این فرکانس جدید بمونیم و بیشتر و بیشتر باورش کنیم.

        اگه یه مدت کوتاهى رو خودتون کار نکنید فرکانس جدیدو از دست میدید و باید دوباره تلاش کنید تا باورو به ذهنتون بقبولونید. که البته این دفعه کارتون خیلى آسونتره. و هر بار آسونتر میشه.

        بخصوص صبح ها ذهن شما رِفرِش میشه و باید صبح ها این کارو بخوبی انجامش بدید.

        این کار رو باید انقدر ادامه بدیم تا باورمون بصورت ریشه اى عوض بشه و ما بطور دائم توى فرکانس جدید بمونیم و دیگه نخواهیم هى تلاش کنیم براش.

        و این مستلزم زمان و انرژى زیاده. در مورد بعضى باورها هفته ها و ماهها طول میکشه تغییر کنن.

        البته باورها انتهایى ندارن و هرچقد بیشتر روشون کار کنید و بیشتر باورشون کنید قوى تر میشن و زندگیتون هم به همون نسبت بهتر میشه.

        این یه خلاصه بود. اگه توضیحات بیشترى در مورد روش باورسازى من خواستید توى صفحه نظرات محصول راهنماى عملى دستیابى به رویاها خیلى کامل تر نوشتمش.

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        پویا گفته:
        مدت عضویت: 3876 روز

        یه چیز دیگه که خواستم بگم و خیلى به من در ساخت باورها کمک میکنه تمرین ریلکسیشن هست.

        من وقتى میخوام رو باورام کار کنم توى یه مبل راحت لم میدم و یه صداى آرام بخش مثل صداى فضاى جنگل و نغمه ى گنجشک ها با هندزفرى میذارم توى گوشم. (اپلیکیشن هایى براى موبایل هست که انواع صداهاى امبینس ها رو دارن من از relax melodies براى آیفون استفاده میکنم که فوق العاده است).

        و چند نفس عمیق میکشم و ذهنمو در حالت پذیرا قرار میدم بعدش شروع میکنم به فک کردن به باور هاى دلخواهم.

        امتحان کنید. خیلى خوب جواب میده.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        پویا گفته:
        مدت عضویت: 3876 روز

        یه نکته ى خیلى مهم دیگه هم هست و اونم اینه که باورا به راحتى تغییر نمیکنن و شما هرگز نباید نا امید بشید.

        هر بار که باور جدید رو فراموش میکنید و از فرکانسش خارج میشید باور اشتباه قبلى توى ذهنتون حضور پررنگترى خواهد داشت و شما احساس بدى خواهید داشت. و شاید حتى به قانون هم شک کنید و فراموشش کنید.

        این اتفاق تقریبا هر روز صبح و هر وقت که چند ساعت روى خودم کار نمیکنم و ذهنمو رها میکنم براى من میفته.

        تنها کارى که توى این مواقع باید انجام بدیم اینه که از قدرت اراده مون استفاده کنیم و بشینیم و دوباره روى فرکانسمون و باور جدیدمون کار کنیم. و دوباره قانون رو به یاد بیاریم. اگه این کارو بکنیم خیلى زود احساسمون بهتر میشه و همه چى یادمون میفته و همه چى اوکى میشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      پویا گفته:
      مدت عضویت: 3876 روز

      از همه ی دوستانی که برای من لطف داشتن تشکر میکنم و خیلی خوشحالم که نظرم براتون مفید واقع شده.

      از همه بیشتر فک کنم برای خودم مفید شده چون نوشتن در مورد قانون و مرور کردنش خیلی خوبه و به آدم کمک میکنه تا یادش نره و بیشتر باور کنه قانون رو و در نتیجه بیشتر بهش عمل کنه و رو باوراش کار کنه و زودتر نتیجه بگیره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ملیحه خمر گفته:
      مدت عضویت: 3562 روز

      آقای پویا اورندی عزیز

      سلام

      خیلی خیلی ممنونم از اینکه موفقیت هایتان را با ما درمیان میگذارید

      و خیلی خوشحالم از اینکه این احساسات فوق العاده را تجربه میکنید

      من یک سوال دارم: شما چطوری این حجم زمان زیاد را صرف باورهایتان میکنید؟ منظورم این است که با وجود کار و سایر فعالیت ها چگونه اینقدر زمان میگذارید؟

      با سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        پویا گفته:
        مدت عضویت: 3876 روز

        سلام دوست عزیزم خانم ملیحه خمر،

        بنده الان خداروشکر شرایطی رو دارم که تقریبا کل طول روز وقتم آزاده و میتونم روی باورام کار کنم.

        نکته اینجاس که بعد از اینکه تصمیم گرفتم و متعهد و مصمم شدم که بصورت جدی و با قدرت روی باورهام کار کنم وقت آزادم خیلی خیلی بیشتر شد.

        قبلنا هر روز یه کار الکی مثل کار اداری و انواع و اقسام دردسر ها پیش میومد ولی از وقتی که مصمم شدم رو باورام کار کنم دیگه خیلی خیلی کمتر شدن. این اتفاق برای استاد هم افتاده و بقول ایشون خدا هر کسی که توی این مسیر قرار بگیره این فضا رو براش ایجاد میکنه.

        و از طرفی هم خودم تنبلی رو به کلی گذاشتم کنار و صبح ها زودتر بیدار میشم و حتی یک دقیقه از وقت روزم را هم تلف نمیکنم ! حتی توی باشگاه بدنسازی در دقایق استراحتم دارم روی باورام کار میکنم.

        اگه شما هم تصمیم بگیرید و شروع کنید مطمئنا خدا زمان آزاد زیادی در اختیارتون خواهد گذاشت. و حالا نوبت شماست که از این زمان نهایت استفاده رو بکنید.

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      fereshteh_homayooni گفته:
      مدت عضویت: 1971 روز

      سلام بر شما دوست عزیزم.

      یه سوال: فرمودین ک روزی ۱۲ ساعت برای تغییر باورهاتون وقت میذارید. میشه بگید چکارایی انجام میدین؟؟

      ممنونم

      فقط فایل های صوتی گوش میدین؟جملات تاکیدی؟؟میشه لطفا کارایی ک انجام میدین رو بگید من رو هدایت کنید؟؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مریم گفته:
      مدت عضویت: 3223 روز

      سلام دوست عزیز از خوندن دیدگاهتان بسیار خوشحال شدم خییلی هم انرژی گرفتم من خودم هم مدتی هست که با سایت آشنا شدم و دارم رو باورهام کار میکنم چون کارم جوری هست که 9ساعت سرکار هستم زیاد وقت نمیکنم رو باورهام کار کنم اتفاقات خوبی هم چند باری برام افتاده ولی چندتا افکار منفی هستن که با این رو باورهامم کار میکنم بازم هستن گاهی اوقات از دست خودم خسته نمیشم که چرا کنترل ذهنمو نمیتونم دستم بگیرم یا اینکه اشخاص جنس مخالفی که تا الان تو زندگیم اومدن همشون نیت سوءاستفاده داشتن ازم حتی شخصی تو زندگیم بود که باهاش کات کردم از همین قضایا ولی دوباره برگشت و گفتم شاید رو باورهام کار میکنم اونم عوض شده باشه ولی اصلا عوض نشده بود و بازم باهاش کات کردم خودمم موندم چرا تو قضیه روابط و چندتا از افکار منفی قانون برام جواب نمیده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        پویا گفته:
        مدت عضویت: 3876 روز

        سلام خانم یارمحمدی،

        بهتون پیشنهاد میکنم بشینید فک کنید که چه باوری باعث میشه که اون افراد رو و اون رفتار ناخواسته رو جذب کنید.

        بهش فک کنید و بقول خانم شبخیز عزیز از خدا بخواهید تا بهتون بگه تا کدوم باور رو عوض کنید. و مطمئنا متوجه میشید که چه باوری هست که باید عوض بشه.

        من حدس میزنم باوری مربوط به عزت نفس باشه. مثلا شاید شما خودتون رو لایق یک رابطه ی مناسب نمیدونید. که خود این باور هم شاید نشات گرفته از یه باور ریشه ای ترتون باشه.

        در ضمن باورهایی که خیلی ریشه ای هستن به سختی تغییر میکنن و باید تمام تمرکزتون رو بذارید روش. من یه ماهه دارم با قدرت رو یه باور ریشه ایم کار میکنم تازه تازه احساس میکنم که داره بهتر میشه و حالا حالا هم کار داره. هر چقد بیشتر بمباران کنم ذهنم رو زودتر تغییر میکنه.

        پیشنهاد میکنم شما هم باور مربوط به اون اتفاق رو پیدا کنید و تمام تمرکزتون رو بذارید روش و تا حلش نکردید دست بردار نشید.

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          مریم گفته:
          مدت عضویت: 3223 روز

          سلام اقای اروندی درسته مربوط میشه به اعتماد به نفس پایینی که دارم من خیلی اعتماد به نفسم پایین هستش هم تو زمینه روابط هم نسبت به خودم همیشه هرکس که سمتم اومده با خودم گفتم نکنه که اینم مثل قبلی باشه یا مثلا تو محیط کارم تازه بعد از 1سال تونستم روابط عادی با همکاران و رییسم برقرار کنم که اونم بازم خالی از ایراد نیست یا چند وقتی هست که همش به خودم گیر دادم جلو آینه هستم که چرا اینجای صورتم اینطوری هست شما درست میگید مشکل من ریشه ای هستش

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            پویا گفته:
            مدت عضویت: 3876 روز

            سلام،

            خیلی خوبه دیگه شما با شناسایی باورهای اشتباهتون 50 درصد مسئله حل شده حالا باید زمان و انرژی بذارید و روی این باورها کار کنید. و بدونید که هر دقیقش ارزششو داره و زندگیتونو به بهترین شکل تغییر میده.

            در ضمن همین که فک میکنید “نکنه اینم مثل قبلی باشه” یعنی دارید به اون شرایط و ویژگی های فرد قبلی تمرکز میکنید و افرادی رو جذب میکنید که همون ویژگی ای رو که نمیخواهید (و دارید بهش توجه میکنید) دارن یا حتی اگر هم از قبل اون ویژگی رو نداشته باشن با شما اونجوری خواهند بود. اون رفتارو شما دارید بوجودش میارید.

            در مورد اعتماد بنفس هم (که خیلی مهمه) پیشنهاد میکنم هر روز ترجیحا صبح و هر وقت که تونستید حداقل 5 دقیقه نیم ساعت هر چقد که تونستید برید جلوی آینه بایستید و هی از خودتون تعریف کنید. سعی کنید به خودتون عشق بورزید. تمام ویژگی هاتون (چه از نظر شما خوب باشه چه بد) رو دوست داشته باشید چون اونها ویژگی های منحصر به فرد شما هستند و هیچ کس دیگه تو جهان شبیه شما نیست و شما زیبا هستید. همه ی افراد زیبا هستند. این به دلیل باورهای قبلی شماست که فک میکنید”چرا اینجای صورتم اینجوریه”. سعی کنید که همون ویژگی ای که الان به نظرتون شاید زیبا نباشه رو دوست داشته باشید و عاشقش بشید و عاشق خودتان شوید و میبینید که بقیه هم عاشق شما میشود.

            این کار اولش یکم سخته ولی به مرور آسونتر میشه براتون.

            در نهایت هر چقد بیشتر این تمرین رو انجام بدید بیشتر عاشق خودتون میشید و خودبخود عاشق بقیه هم میشید و روابطتون با بقیه خودبخود بصورت معجزه آسایی زیبا میشه. بدون اینکه کار خاصی بکنید یا حرف خاصی بزنید. فقط کافیه روی خودتون کار کنید.

            شاد و سالم و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              پویا گفته:
              مدت عضویت: 3876 روز

              پیشنهاد میکنم در مورد روابط دوره ی عشق و مودت در روابط استاد رو تهیه کنید چون به من خیلی کمک کرد و خیلی از باورهامو در مورد روابط اصلاح کرد.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3104 روز

    استاد عزیزم و دوستان خوبم سلام..امیدوارم حال همتون عالی باشه

    استاد عباسمنش لحظه ای که این فایل روی سایت قرار گرفت اشک تو چشام جمع شد..میدونید چرا؟چون داشتک تو قسمت عقل کل دنبال یه همچین پرسشی میگشتم که چیکار کنم که روابطم قشنگتر شه ولی نتونستم پیدا کنم و بعد با خودم گفتم که ایکاش خدا منو در این مورد راهنمایی میکرد.و داشتم پیش خودم به شما استاد عزیزم فکر میکردم و احساس دلتنگی کردم و گفتم کاش عباسمنش یه فایل جدید میذاشت.و به خدا قسم همون لحظه اومدم تو قسمت دانلودهای رایگان و این فایل جدید رو دیدم.با اینکه هنوز دقیق گوشش نکردم ولی نمیدونین چقدر خوشحالم و چقدر هیجان زدم.این روزا حس میکنم به خدا نزدیکتر شدم استاد عباسمنش چند روز پیش هم چنین اتفاقی افتاد و من در مورد مساله ای از خدا سوال کردم و شاید باورتون نشه که یک ربع بعد یه فایل که مدتها بود دانلود کرده بودم و گوش نکرده بودم رو یهو پلی کردم و اشک از چشام جاری شد.جواب همه پرسشها و سوالاتم رو دارم به بهترین شکل میگیرم و نمیدونم چطور بگم خداااایا شکررررت..خدا از طریق شما جواب سوال منو داد.استاد عباسمنش خیییلی ازتون سپاسگزار و ممنونم که به من یاد دادید که به خدای خودم نزدیکتر شم و نشونه هاشو درک کنم.فایل جدیدتون جواب خیلی از سوالهای منو داد بله درسته،ما همیشه همون چیزی رو تجربه میکنیم تو روابطمون که خودمون قبلا یا درحال حاضر بهش فکر کردیم و تو فرکانسش قرارگرفتیم.در مورد روابطم قبلا همیشه بافردی روبرو میشدم که من رو اون جوری که میخواستم دوست نداشت چون خودمو لایق نمیدونستم،و روح و فکرم لنقدر درگیراون فرد میشد و انقدر بهش وابسته میشدم که رابطم همیشه خراب میشد.ولی از وقتی باورمو درمورد رابطه باجنس مخالف عوض کردم وجود کسی رو کنار خودم دیدم که همون کسیه که همیشه میخواستم و البته در پی بهتر وبهتر شدن این رابطم و خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که تو این مسیر خدا کنارمه و دستی از خدا به اسم استاد عباسمنش که بهم راه و مسیر درست رو نشون میده.اما در مورد باورهایی که جایگزین باورهای قبلیم کردم به دوستانم چند نکته رو بگم که امیدوارم به دردشون بخوره 1. که به شخصه تجربه کردم ما تا وقتی خودمون رو دوست نداشته باشیم کسی هم مارو دوست نخواهد داشت، من از زمانی که خودم و خدام رو بهتر شناختم و به ارزشهای خودم پی بردم تونستم تو رابطم موفق باشم تا وقتی به کسی وابسته باشیم نمیتونیم رابطه خوبی رو تجربه کنیم.2. اینکه استاد گفتن ما با چیزهایی که میبینیم یا میشنویم یا بهش فکر میکنیم فرکانس میفرستیم این نشون میده چقدر ما باید حواسمون به جزییات و افکارمون و دیده ها و شنیده هامون باشه خیلیا هستن که علاقه دارن که در مورد شکستها و ناکامی های دیگران بشنون تا بقول خودشون درس عبرت شه ولی من سعی میکنم از شنیدن این چیزا دور باشم و اصن نشنوم چون بنظر من وقتی گوش بدیم این داستانارو ما تجسم میکنیم و بهش فکر میکنیم و این تو ذهن ما نقش میبنده. قبلا علاقه خاصی به دیدن فیلهای غمگین عاشقانه داشتم ولی الان اصلا نمیبینم یا مثلا یه سری پیج ها و کانالهایی تو شبکه های مجازی هست که متنایی میذارن که اشک آدم در میاد یا حتی خیلی از اشعار شعرا از نظر من بار منفی داره و نمیخونمشون.چون قبلا عاشق اینجور چیزا بودم و نتیجشو میدیدم3. هر روز با خودم میگم من لایق عشق و محبت هستم وهمه مرا دوست دارند و من هم به همه عشق میورزم و همه را دوست دارم4.شبها قبل از خواب از اینکه خدا فرد مناسبی رو وارد زندگیم کرده یا بهتره بگم همون کسی که همیشه مد نظرم بوده تشکر میکنم (البته اگه شما هنوز چنین فردی وارد زندگیتون نشده میتونین تجسمش کنید با تمام ویژگی هاش و خدارو شکر کنید که کنار هم آرامش دارید.5. و این چیزی که استاد تو فایلشون گفتن قدرت درک متقابل رو داشته باشیم و خودمون رو بذاریم جای طرف مقابل و بگیم خب اگه من الان جای اون بودم توقع چه رفتاری داشتم6.درمورد رابطمون با کسی صحبت نکنیم منظورم روابط عاطفیمون هست مثلا اگه مشکلی پیش اومده راهنمایی نگیریم چون هرکسی با دید و باورهای خودش به رابطه نگاه میکنه و من به شخصه کمتر کسی رو دیدم که بتونه با راهنماییاش کمک کنه چون این ما هستیم که تو رابطه هستیم کسی نمیتونه جای ما باشه پس بهتره فقط از خدا کمک بخوایم و باورهای خوبمونو تقویت کنیم و فرکانسهای مناسب بفرستیم.7.ترس نقطه مقابل ایمانه توکل کنیم و رابطمونو به خدای خودمون بسپاریم و مطمن باشیم بهترینارو برامون میخواد و 8. خودمونو و رابطمونو با کسای دیگه مقایسه نکنیم چون این باعث میشه ما از مدار عشق دور بشیم و همش درگیر روابط بقیه باشیم.9.همونجوری که همه ما لحظه هایی برای بودن کنار خانواده یا دوستان خوبمون میخوایم و نقاط مشترکی با هم داریم طرف مقابلمون هم به چنین چیزی احتیاج داره اگه مثلا من عاشق هنر هستم اون عاشق ورزش بهش حق بدیم که لحظه هایی برای خودش باشه و به علایقش برسه و به تفاوتهای هم احترام بذاریم.اینا چیزایی بود که من به لطف خدای خوبم تونستم تا به امروز ازش استفاده کنم و رابطه خوب و قشنگی رو با طرف مقابلم داشته باشم از دوستای خوبمم میخوام اگه باورهای دیگه ای وجود داره اضافه کنن تا بتونیم هممون روابط بهتر و بهتر و قشنگتری رو تجربه کنیم تا کسایی که فعلا توان خرید این دوره رو ندارن از تجربه های خوب و مفید هم استفاده کنند البته با اجازه استاد عزیزم. موفق و پیروز باشید و زندگیتون سرشار از عشق و محبت باشه استاد خوبم دوستتون دارم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 132 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      سلام

      موقعی که خریدمش اینقدر خواسته خرید ان را از خدا خواستم که به طوری معجزه آسا هزینه اش جور شد

      از خدا بخواهید بهتون جواب میده از جون و دل

      الله یکتا حافظتان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        سلام خانم راداکبری عزیز

        بله درسته..ما هر خواسته ای از ته دل داشته باشیم و بخواهیمش محقق میشه من هم دارم رو افکارم کار میکنم که بتونم این دوره رو خریداری کنم و مطمنم جور میشه و به نتیجه دلخواهتری خواهم رسید.قصد من در این جا این بود که تجربیات شخصیم رو عرض کنم و از تجربیات مفید دوستان دیگرم هم استفاده کنم.دوست عزیزم ممنونم از نظر ارزشمندتون ? موفق و پیروز باشید ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3818 روز

      خیلی ساده است .. میگی چی؟

      میگم، جریانِ هدایت!

      اینکه توی کامنت های سفربه دور آمریکا قسمت 41 باشی از اون جایی که امروز باید این قسمت را نگاه کنم و نظرات را بخوانم و فایل را نگاه کنم نظر ارزشمند خودم را بذارم و در لحظه هر چیزی بهم گفته شد را انجام بدم چون قطعا به نفع من و در راستای یاری خدایم هست .. و بعدش از همون گوشه فایل اصل اساسی یک رابطه عاشقانه را ببینم و بعد بیام و تو را ببینم و از اینکه میتونم چهره ی ماهت را ببینم و لذت ببریم از اینکه هستی و شادی و داری میخندی بی نهایت باررر خوشحال تر بشم

      به راستی چرا؟

      چون من همیشه دنبال شادی و زیبایی بیشترم و زیبایی بیشترم با دیدن روی ماهِ دوست بینظیر منه هم پاره ی ارزشمند منه کسی که خیلی دوستش دارم و عاشقشم و تحسینش میکنم و سپاس گزارش هستم، و سپاس گزار خدایم هستم که خدای موسی و محمد و عیسی و مریم و یوسف و ابراهیم و استاد من و مریم جان من و سلیمان .. هم هست

      خدایا شکرت

      دوست دارم مرجانِ بینظیرِ من ( خدا )

      الهی که همیشه لبت خندون باشه بیشتر از همیشه جوری که نیشت تا بنا گوش باز باشه هااا …

      های شیراز شیراز .. های دختر شیرازی عاشقتممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        سلام آقای فتحی

        من بعد از مدتها وارد پروفایلم شدم

        از دیدن نظرتون کلی ذوق زده شدم .حس مثبت و انرژی تک تک کلماتتون بهم منتقل شد.خدای مهربونم همیشه یار و همراهت باشه رفیق ️قطعا همینطوره ،همونطور که خداوند فرموده من هر لحظه در حال هدایت تو هستم ،هم خیرت رو بهت میگم و هم شرت رو کافیه که به ندای دلت گوش کنی .همه ما هر لحظه در حال هدایت شدن به مسیر درست و حقیقیمون هستیم همونطور که منو هم الان هدایت کرد که بیام سایتو باز کنم و کامنت پر انرژی شما رو ببینم و البته نظری که خودم قبلا گذاشته بودم که یادم انداخت که باید باز هم روی خودم و افکارم کار کنم .

        سپاس ازت دوست من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آسانا گفته:
      مدت عضویت: 3935 روز

      من از خوندن دیدگاهتون خیلی خوشحال و شاد شدم. دقیقا تجربیات عملی و اونچیزی که به عینه دیده بودید که با تغییر باور و رفتار میشه دنیامون رو تغییر بدیم. شما عالی هستین. موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        خانم علی پور عزیزم خوشحالم که تونستم با دیدگاهم و اون چیزی که تجربه کردم باعث خوشحالیتون بشم.شما هم عالی هستید دوست خوبم و امیدوارم تونسته باشم با دیدگاهم کمکی به شما و همه دوستان خوبم کرده باشم زندگیتون سرشار از عشق و شادی و موفقیت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هادی مهدی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 3053 روز

      سلام مرجان خانم. بسیار ازتون تشکر میکنم بخاطر نظر زیبایی که گذاشتید.

      من هم مدتی هست که با استاد عباس منش آشنا شدم. تقریبا شرایط و اتفاقات زندگی من هم شبیه مطالبی هست که شما گفتید.

      خدا را سپاس میگویم که آقای عباس منش عزیز و با شعور را در مسیر زندگی ما قرار داده که بتونیم زندگیمون را متحول کنیم و آینده زیبایی را برای خود و اطرافیان رقم بزنیم.

      با آرزوی موفقیت برای شما و خودم و دیگر دوستان و همه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        سلام آقای مهدی نژاد بسیار ممنون و سپاسگزارم از نظرتون.این رو بدونید که در مسیر درستی قدم گذاشتید و مطمن باشید اگه به گفته های استاد به بهترین شکل عمل کنیدبه لطف خدای خوبم نتایج فوق العاده میگیرید.من هم برای شما و همه دوستان عزیزم آرزوی موفقیت و زندگی سرشار از عشق رو آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3444 روز

      باران جان چه قدر خدا به وجود شما افتخار می کند ، فقط با 58 روز عضویت این همه پیشرفت ، آفرین به این همه شور و اشتیاق ، چه قدر عالی از موفقیت ها و نشانه هایی که وارد زندگیتان شده نوشته اید ، تبریک می گویم خواهر خوب و دوست داشتنی ام

      در خدا شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        خانم شب خیز عزیزم سلام و سپاسگزارم ازنظر لطف و محبتتون.من با خوندن نظرات مختلف شما در قسمتهای مختلف سایت انگیزه و انرژی زیادی میگیرم و از اینکه به من هم لطف داشتید و برای دیدگاهم نطر گذاشتید بی نهایت خوشحالم.از خدای بزرگمم ممنونم که منو با شما دوست خوبم و استاد عزیز و مهربونم و بقیه دوستان گلم آشنا کرد.دوستتون دارم در پناه خداوند شاد و موفق و ثروتمند باشید زندگیتون سرشار از عشق و آرامش

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1817 روز

      درود بر شما بانو مرجان ،انشالا که همیشه شاد وشنگول باشی

      دیدگاهه عالیی بود ،نکات مهمی رو گفتید که اگه رعایت بشه نتیجش یه رابطه ی عالی و لذتبخشه

      ممنونم ازشما و استاد عزیز وهمه دوستان همفرکانسی که با تجربه هاشون به من وامثال من کمک میکنه روز بروز زندگیمون قشنگ تر بشه

      خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت این دوستان و این سایت ارزشمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نازگل گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام. الان که دارم فایلهای شما دوستان عزیز رو میخونم تیر ماه 1399هست.. با چشمانی خیس و دلی امیدوار به الطاف الهی وقلبی مطمئن از اینکه بزودی بهترین نتایج را در همه زمین‌ها به سمع نظر شما عزیزان می‌رسانم. امروز در دره هستم ولی مهم این است که نقطه پایان قله هست.. با ایمان وتوکل وساختن باورهای قدرتمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      RM jan گفته:
      مدت عضویت: 3737 روز

      مرجان عزیزم خیلی ممنون که تجربیات شخصیتون رو در قالب چند نکته در اختیار ما گذاشتید

      به ایمانتون احترام میزارم و امیدوارم لحظات زندگیتون پر از رنگای قشنگ خوشبختی ارامش ثروت سلامتی و سعادت باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نيلا نظری گفته:
      مدت عضویت: 3371 روز

      با عرض سلام به همه مثبت اندیش

      من نظر مرجان خانوم را خواندم و بسیار خوشحال و ذوق زده شدم.

      راستش من چند وقتی هست که خیلی افسرده شدهام و امروز اینجا آمدم که نظرات و دیدگاه های بقیه رو بخونم و امید به زندگی پیدا کنم و با خواندن این نظر بسیار بسیار احساس خوبی پیدا کردم و مخصوصا اونجا که حدیث از حضرت محمد ص گذاشتید و با خواندنش اشک در چشمم جم شد. واقعا ممنونم از این که با خواندن نظرتان حالم خوب شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرجان شاد گفته:
        مدت عضویت: 3104 روز

        با سلام به خانم نظری عزیزم.دوست عزیزم من هم وقتهایی که کمی دلم میگیره میام اینجا انگار اینجا به خدا نزدیکتر میشم و چقدر آرامش و امرژی مثبت اینجا هست.خانم نظری خوبم فکر میکنم شما میخواستید برای خانم میر که نظر فوق العاده ای گذاشتن نظر بذارید چون ایشون به حدیث پیامبر اشاره کردند.ولی در هر صورت خوشحالم که حالتان خوب شد به شما پیشنهاد میکنم روزی چند مرتبه به سایت استاد سر بزنید قطعا حالتان دگرگون میشود و فایلهای استاد رو دانلود کنید و چندین بار گوشش کنید.حال دلتان آرام و زندگیتان سرشار از عشق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          نيلا نظری گفته:
          مدت عضویت: 3371 روز

          بله حق با شماست مرجان عزیز٬ من اشتباهی اینجا کمنت گذاشتم با عرض معذرت. D: اخه این اولین باری بود که کمنت گذاشتم

          ولی دیدگاه شما رو هم تازه خوندم و واقعا عالی بود

          من واقعا خدا رو هزاران بار سپاس گذارم که همچین نعمت گران بهایی(گروه عباسمنش) را به من نشان داده و واقعا خوشحالم از اینه این همه دیدگاه های عالی رو می خونم.

          با ارزوی بهترینها برای همه و استاد عزیز <3

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿یونس٧﴾

    مسلماً کسانی که دیدارِ ما را امید ندارند و به زندگی دنیا خشنود شده اند و به آن آرام یافته اند و آنانکه از آیات ما بی خبرند.

    أُولَٰئِکَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿یونس٨﴾

    آنانند که به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، جایگاهشان آتش است.

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ ۖ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿یونس٩﴾

    بی تردید کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، پروردگارشان آنان را به سبب ایمانشان به بهشت های پر نعمت که نهرها از زیر [قصرهایِ] آنها جاری است، راهنمایی می‌کند.

    دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ۚ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿یونس١٠﴾

    [آغازِ] نیایششان در آنجا [این است که]: خدایا! از هر عیب و نقصی منزّهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایان بخشِ نیایششان این است که همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.

    =======================================================================================

    خدای عزیز وشیرین و قدرتمندم سلام،ازت سپاسگزارم که یک بار دیگه به من اجازه ی صلات دادی،طلب هدایت و رحمت و نور میکنم تا به من و عقل و درک من بباری تا هرآنچه تو سرم میچرخه با نظم و ترتیب کنار هم قرار بدم و از سعیده ی روز های پایانی سال ردپایی به جا بزارم برای سعیده ی روزهای آینده….عزیزِ مهربانم اگر تو به من کمک نکنی و قادر به نوشتن یک جمله هم نیستم همونطور که خودت گفتی وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ میدونم که میدونی ولی دلم میخواد مثل همیشه،هر روز و هر ثانیه تکرار کنم خدایا من به هر خیری که برام بفرستی،سخت فقیرم

    مژده باران به نفس های بیابان، به رگ خشک درختان…

    به شب خسته ایوان، برسان باز…

    بوی بهاران به دل غنچه لرزان، به تمنای زمستان

    به تقلای خیابان، به تب جان پریشان، برسان باز

    =======================================================================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به دلبرِ استادم ،سلام به تموم رفیق های غارحرای من….

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله یکتا به جسم و جان وروح توحیدی و قلب سلیمتون

    به رفیق هایی که به تعبیر آیه 76 مریم بر بلندای هدایت سوارند…

    وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى

    آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید

    و البته سلام به سعیده جان و پاشنه ی آشیل عزیزم که هنوز نتونستم حلش کنم:)

    درود خداوند بر درودیوار این غار حرا،که به فراخور هر کسی که بهش هدایت میشه،حرفی برای گفتن داره …

    از خداوند سپاسگزارم که به استاد شایسته الهام کرده الان وقت آپلود این فایل روی بنر سایته!

    این فایلی که آخرای خرداد ماه،شد نشانه ی روزانه ی من و دلیل خرید دوره بابرکت و ارزشمند عشق و مودت

    دوره ای که هرجا درست به دستوراتش عمل کردم،به قول استاد خداوند معجزاتی برام رقم زده که من در رویاهام هم نمیتونستم تصورش رو بکنم و هرجا درست بهش عمل نکردم نتیجه که نگرفتم هیچ! چک و لگدشم خوردم!

    یک جمله ی طلایی رو استاد توی همین فایل میگه:یک قسمت اینکه درک کنید،خودتون دارید با فرکانس های خودتون،اتفاقات رو برای خودتون ایجاد میکنید،قسمت بعدیش اینکه چطور فرکانس های مناسبی ارسال کنیم.

    قبل ازینکه هدایت بشم به دوره عشق و مودت و با مبحث هماهنگ شدن با خدا،با آگاهی های دوازده قدم تا حدودی زیادی به این روش عمل میکردم و نتایج بسیار روشنی هم گرفتم،مثل حذف شدن آدم های نامناسب؛همکارهای نامناسب،شیفت های استیبل،رد شدن اعزام ها از من به طرز معجزه آسا،رابطه ی فوق العاده ی هدنرس با من برخلاف بقیه پرستارهاش،به خدمت درومدن رییس بیمارستان توسط خداوند فقط و فقط برای من درحالیکه کل بیمارستان ازش شاکی بودن،در صلح درومدن با تمام آدم های اطرافم و یکی از بزرگترین معجزاتی که از خدا دیدم، به تسخیر دراوردن رییس دانشگاه علوم پزشکی بود که بدون اینکه من رو ببینه،بشناسه،یا یک کلمه باهاش حرف بزنم،شخصا دستورموافقت انتقالی من بدون جایگزین رو داد والی ماشالله ….یعنی من اگر بخوام نتیجه معجزات هماهنگی با خدا رو بنویسم به خودش قسم روزها میگذره و این نوشتن ها تموم نمیشه ….

    اما ….

    من چقدر درست به آموزش های استاد عمل کردم؟

    به همون اندازه نتیجه گرفتم.

    آخرای شهریور ماه بود که تصمیم قطعی گرفتم فقط 3 ماه تمرکز صددرصد بزارم روی دوره عشق ومودت وپرونده ی این پاشنه ی آشیل رو ببندم و زندگیم رو طبق اصل وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ بچینم،و با تیک زدن این هدف برم برای هدف های بعدی…

    فقط 2 ماه ازون تمرکز نگذشته بود که جهان خیلی راحت و بدون دردسر مارو از نظر بعد مکان از هم دور کرد!

    من دیگه گفتم تمومه!خدا داره درستش میکنه…یا این آدم به صورت بنیادین تغییر میکنه،یا همینطور که این همه از هم فاصله گرفتیم،این جدایی به راحتی اتفاق میفته ….

    آمااااا

    آیا بعد دیدن این نشانه ی کاملا واضح،من به همون شدت و دقت،به دستور العمل های دوره عمل کردم؟نههههه…دیگه نه …

    استاد شما میگی بچه ها تا به ی حد خوبی از نتیجه که میرسند میفتن توی تله و دیگه ادامه نمیدن!

    استاد جان من دست تسلیمم بالا!من اشتباه کردم!من به خودم ظلم کردم!

    دقیقا به محض دریافت اولین نتیجه ی واضح،من دیگه دقیقا برعکس قانون عمل کردم!

    برای اینکه فکر میکردم کار تموم دیگه!

    صد هزار بار صدای شما رو شنیدم که توی دوره میگفتین:شما نمیتونی چیزی رو دفع کنی،فقط میتونی جذب کنی

    ولی من افتادم روی دور ایگنور کردن!تمرکز روی ناخواسته ها،روی ویژگی هایی که نمیخوام …

    هی میومدم برای خودم منطقی میکردم ببین فلان حرف رو زد،ببین فلان کارو کرد،ببین اینجوری شد

    و دقیقا مسیرِ برعکس قانون رو میرفتم و هر روزم از خدا شاکی بودم چرا پس هیچ اتفاقی نمیفته؟یقه ی خدا رو میگرفتم که پس چرا قانون مدارهات درست کار نمیکنه؟

    به قول استاد!

    عدالت خدا،مثل عدالت آینه ست!

    هرچیزی که خودت هستی رو بهت نشون میده!

    حالا یکی صورت نَشسته بره جلوی آینه،هی ازش خواهش کنه،التماس کنه،توروخدا،به خاطر من صورتمو تمیز نشون بده،مگه توی تصویری که آینه نشون میده تاثیری داره؟

    عدالت خداوند بی نقصه!

    من فرکانس های کج ودار مریض میفرستادم،نتیجه ای که میدیدم کج دار و مریض بود!

    من

    من مقصر بودم

    من به قانون درست عمل نکردم

    استاد تو لایو آخری که با استاد عرشیانفر داشت خیلی حرف های قشنگی زد با این مضمون که:

    خیلی ها میگن خدا فقط عشقه،خدا خیر مطلقه و فقط خوبی میخواد!نه اتفاقا خدا خودش توی قرآن میگه ما به همه کمک میکنیم،چه اونی که بخواد بره بهشت،چه اونیکه بخواد بره جهنم!

    کُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ ۚ وَمَا کَانَ عَطَاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا

    هر یک از این دو گروه را از عطای پروردگارت، بهره و کمک می‌دهیم؛ و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) منع نشده است

    شما بخوای به مسیر نادرست بری،اتفاقا خدا کمکت میکنه،تا اسفل سافلین میبرتت پایین!هرچقدر مسیر نادرست بری نتیجه ش رو میگیری

    اما خدا عشقه یعنی اینکه اگر کار اشتباه کنی،قد همون کار اشتباهت ضرر میبینی اما خوبی هات رو ده برابر میکنه!

    خدا عشقه یعنی اینکه اگر توی مسیر نادرست بری،نتیجه ی نادرست آروم آروم اتفاق میفته!

    اما به محض اینکه به سمت مثبت تغییر کنی،تو همون روز اول نتیجه هاش رو میبینی،سریع خیر و برکت و عشقش رو برات میفرسته ….

    آره استاد….من به حقانیت صحبت شما نتنها ایمان دارم که ازش نتیجه توی دستمه!

    همین چندروزی که من بالاخره جلوی عظمت پروردگار گیوآپ کردم و به اشتباه خودم اعتراف کردم…

    همین چند روزی که سعی کردم یکم درست به قانون عمل کنم…

    همین چند روزی که تصمیم گرفتم به جای جلوی خدا وایسادن و دست هاشو بستن،بگم خدایا من باز شکر خوردم از روی دوشت اومدم پایین!من فقط فلج توام!منو بزار روی دوشت ….

    من لبخند خدارو دیدم ….من آیه های زیبای خدا رو دیدم….من هدایت هاش رو دیدم….من دیدم خودش بغلم کرد عین این بابا ها که دست های بچه شون رو میگیرن با ی حرکت میندازنش روی دوششون ….

    همینجوری دوباره منو گذاشت روی دوشش…

    گفت بیا بچه بیا…من خیلی وقته میخوام از روی جوب رد کنم!خودت نزاشتی هی گفتی خودم بلدم! خودم بلدم!

    بیا بشییین اینجا!جات اینجاسسست!

    من گفتم چشششم خدا!

    میشینم روی دوشتت و تموم تلاشم رو میکنم که نزنم پس گردنت بگم اینوری برو!اونوری نرو!

    تلاش میکنم جای اینکه روی عقل پوک خودم و آگاهی هایی که قد نوک دماغمم نیست عمل کنم،بر بلندای هدایت شما سوار شم و روزی هزار بار وعده های قشنگی که بهم دادی رو تکرار کنم….

    استاد تو جلسه 3 قدم نه میگه:

    خدا به همه ی ما وعده های قشنگ داده،وعده ی نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ولی ما به جای تکرار این وعده ها،این هارو دفن کردیم زیر خروارها نجواهای شیطان و حرف های مردم و….قانونش این بچه ها،باید همیشه باخودمون تکرار کنیم و هر روز به خودمون بگیم خدا بهمون وعده داده و چه کسی از خدا به قول وقرارهاش وفادارتر؟

    اصلا من این چند روز از جلوی خدا اومدم کنار و فقط یک ذره ،فقط یک ذره سعی کردم رها بشم و قانون رو درست عمل کنم،از چپ و راست خدا برای من نشانه فرستاد که همین مسیر رو برو من بهت قول میدم به زودی نتایجی کسب میکنی که توی رویاتم نمیبینی….

    یکیش هدایت شدنم به جلسه 1 قدم 5 بود!

    یعنی اونجا که استاد میگه اگر شما توی مسیر درست حرکت کنید،یا اون آدمی که دارید باهاش زندگی میکنید به صورت بنیادین تغییر میکنه،یا خیلی شیک ومجلسی از هم جدا میشید و یک آدمی میاد توی زندگیتون که با فرکانس ها و باورهاتون هماهنگه و باهم از زندگی لذت میبرید!

    یعنی این یک دقیقه رو من ده بار زدم عقب،انقدر گوشش بدم تا به گوشت و پوست و استخون من بشینه!

    شیک ومجلسی

    به میزانی که باور کنم که این اتفاق شیک و مجلسی رخ میده،به همون میزان خیلی راحت و بدون تقلا خواسته های من محقق میشه!

    به قول استاد تو قدم 7 جلسه 3

    شما یک سری درخواست به خداوند میدی،خداوند هم همیشه جوابش مثبته و میخواد هدایتت کنه،ولی تو چسبیدی به یک سری از پیش فرض هات میگی فقط با این آدم،فقط با این شغل،فقط ازین طریق…خدا میخواد هدایتت کنه اما تو اجازه نمیدی…این جریان باد داره میوزه…به سمت خواسته های تو …اما تو چسبیدی به یکسری موقعیت ها …خدا هدایتت میکنه!اما نه بزور!تو باید رها باشی….نمیگم که اصلا پیش فرض نداشته باشید نه،بالاخره آدم توی ذهنش یک پیش فرض هایی داره،اما باید به خدا بگی درسته این پیش فرض منه …ولی من دستت رو باز میزارم و اجازه میدم هدایت بشم….

    باید اعتماد کنیم به جریان …باید ایمان بیاریم که این جریان کارش رو خوب بلده!

    مثل اینکه شما سوار هواپیما بشی تا قبلش حق انتخاب داری که سوار بشی یا نشی…

    ولی وقتی سوار شدی دیگه نمیتونی بگی نه خلبان ازینوری نرو…ازونوری برو…دیگه حق انتخاب نداری،باید فقط بشینی روی صندلی و کمربندت رو ببندی و از مسیر لذت ببری و ایمان داشته باشی یک عده هستند کارشون رو بلدند….

    این معنی توکل….این معنی ایمان ….

    ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺎرو ﻧـﺰد وا داد

    ﺑﺎﻳﺪ دل رو ﺑﻪ درﻳﺎ داد

    ﺧﻮدش ﻣﻲﺑ‪ﺮدت ﻫﺮﺟﺎ دﻟﺶﺧﻮاﺳﺖ

    ﺑﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮد ﺑﺪون ﺳﺎﺣﻞ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﺳﺖ

    چقدراین جریان هدایت دلچسب و شیرین و گواراست…یعنی من هرجا فقط روی جریان حساب کردم،ی جوری منو سوپرایز کرده که طعم شیرینیش زیر دندونم میمونه …

    همین چندوقت پیش بود….احتیاج به کنترل ذهن داشتم….

    به قول استاد،تو قدم 11، از خدا سوال مناسب پرسیدم که چه جوری ذهنم رو کنترل کنم؟

    گفت تو یک عمر عاشق کتاب خوندن بودی،وقتی کتاب میخونی کلا توش غرق میشی،بلند شو برو برای خودت یک کتاب رمان بخر،وقتایی که میخوای از شر ذهنت رها شی بخونش…

    منم گفتم چشم…و راه افتادم!

    تو راه گفتم کدوم کتابفروشی؟

    گفت برو اونجا!

    یکی از کتاب فروشی های گرگان که بسیار فروشنده ی با شخصیت و محترمی داره و اگر ازش راهنمایی بخوای،به طرز عالی بهت ادوایس میده …

    همونجا به خدا گفتم ازش راهنمایی بگیرم؟

    گفت نه خودم بهت میگم!برو فلان قفسه، فلان ردیف این کتاب رو بردار!

    یک رمان خارجی بود،برش داشتم و 330 تومن پول کتاب رو کارت کشیدم و اومدم بیرون!

    حالا ذهنم میگفت این همه پول دادی واسه یک کتابی که نمیدونی اصلا بدرد میخوره یانه!

    ولی قلبم میگفت اگر خدا گفته حتما باید حتما بخرمش!

    وقتی به خدا گفتم برای چی گفتی این کتاب رو بخرم و باهام حرف بزن و گفت بازش کن بهت بگم!

    منم رندم یک صفحه رو باز کردم…

    و تا مدت ها دهان مبارک من باز مونده بود …

    چون توی همون صفحه دقیقا یک نشانه ی واضح از جواب درخواست بود!

    به روشنی روز…..

    خداشاهده …من هنوز وقت نکردم لای این کتاب روباز کنم و داستانش رو بخونم و یک گوشه ی اتاقم افتاده…ولی هربار که نگاهش میکنم بی اختیار لبخند میزنم…هربار نگاهش میکنم قلبم روشن میشه…هربار نگاهش میکنم ایمانم هزار برابر میشه….

    ازین جریان هدایت…ازینکه خدا چه جوری از طریق بینهایت دستانش باهام حرف میزنه

    ازینکه وقتی فقط یک ذره توکلم رو حفظ میکنم …خدا از جاهایی که به عقل من نمیرسه درها رو باز میکنه …..

    وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا،وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

    و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد

    آره …این خدایِ شیرینِ حضرت ابراهیم و حضرت محمد و استاد عباسمنش…

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ

    پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.

    خداروصدهزارمرتبه شکر برای سعادت یک صلات دیگه…یک رد پا روی در ودیوار پربرکت غار حرا و همنشینی با بندگان صالح خداوند…

    درپناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه

    قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 177 رای:
    • -
      سمیه زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2226 روز

      سلام سعیده ی نورانی غار حراء. امیدوارم دلت به نور خدا روشن و تابان باشه و حالت عالی عالی. مثل همیشه لذت بردم از کامنتت و حس خوبی که توش بود رو گرفتم. یه سوال دارم امیدوارم بتونم چیزی که منظورمه رو درست بیان کنم. راستش چند روز پیش با مامان نشسته بودیم قهوه می خوردیم و در مورد دریافت الهامات و تیز بودن یا نبودن شاخکامون و اینجور چیزا حرف می زدیم، من گفتم اینکه بچه ها میگن صبح پا شدم گفتم خدایا لباس چی بپوشم گفت فلان لباس رو، یا غذا چی درست کنم گفت فلان چیز، از کدوم مسیر برم از این برو و … من مطمئن نیستم چجوریه. یعنی به دلشون می افته که فلان لباس و اینو جواب خدا می دونن یا واقعا یه صدایی تو ذهنشون می شنون… خلاصه خیلی دوست داشتم یه بار بپرسم اینو. الان که کامنتت رو می خوندم دیدم نوشتی خدا گفت کتاب بگیر، ازش نپرس، خودم بهت می گم و اینا، خیلی دوست دارم راجع به دریافت این الهامات برام بیشتر بگی به ذهنم اومد که کامنت بذارم و بپرسم ( جالبه که وقتی خواستم اینو بنویسم که «به ذهنم اومد که بپرسم» از ذهنم رد شد که بنویس «خدا گفت کامنت بذار و بپرس» نمی دونم اینم از همون جنسی هست که شماها تجربه می کنین یا فقط ذهن خودمه).

      بازم ممنون که هستی و می نویسی و ما مشتاقانه می خونیم کامنتات رو و لذت می بریم و یاد می گیریم.

      به قول خودت بوس به کله ت :) با یه بقل از راه دور. به خدای مهربون و دوست داشتنی می سپرمت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1287 روز

        سمیه ی نازنینم،سلام به روی ماهت

        سلام وسلامتی و عشق و مودت رو از روشنی قلبم رو همراه با نسیم خنک اسفند ماه شمال برات میفرستم الهی که در زمان و مکان مناسب در سرزمین توحیدی آمریکا به قلبت بشینه ….

        تو کامنتِ یاسِ من خوندم که مامان بابا اومدن پیشتون،انقدررر خوشحال شدم که نگو…سلام منو به مادر معنوی من برسون و از طرف من صورت نازنینش رو ببوس.

        سمیه جانم،دنیای الهامات در عین عجیب غریب بودن خیلی ساده و بدون پیچیدگیه….

        چیزی که بهت میگه از نظر ذهنی منطقی نیست اصلا ولی قلبت به شدت آرومه!

        اصلا نمیتونم بگم در دریافت الهامات خوب عمل میکنم و هر روز متوجهش میشم اما میتونم بگم چندین بار صداشو شنیدم و وقتی عمل کردم متوجه شدم این درست ترین کاری که میتونستم اون لحظه انجام بدم درحالیکه منطق ذهنم به شدت باهاش مخالفت میکرد!

        آخرین باری که تونستم وصل بشم همین امروز بود،توی ی کامنت زیر فایل (قربانی شرایط یا خالق شرایط)کامل نوشتمش،ولی هنوز تایید نشده …

        ولی میخوام بگم با وضعیت مالی الان من و اعلام انصرافم از کار اصلا منطقی نبود که دوره کشف قوانین رو بخرم،اصلا نه قصدشو داشتم نه بهش فکر میکردم نه حتی توی برنامه ی طولانی مدتم بود…اما صبح هدایت شدم به یکی از کامنت بچه ها که درمورد این دوره نوشته بود،همون لحظه به قلبم الهام شد بخرش!همین الان!

        بهش گفتم نه!من به این پول احتیاج دارم،الان وقتش نیست!

        گفت وقتی بهت میگم همین الان بخرش،یعنی همین الان!

        منم مثل همیشه با کمترین مقاومت لبیک گفتم و این دوره پربرکت رو خریدم….

        نتیجه چی شد؟من فقط یک بار جلسه 1 دوره رو گوش دادم!

        و غروب امروز 2 برابر پول دوره اومد به حسابم:)))))

        یعنی من ی جوری از ذوق عمل به الهامم بالاوپایین میپریدم که انگار روی ترامپولینگم:))))

        آره خلاصه…میدونم که از من بهتر بلدی رفیق نازنین من،اما 2 تا مورد هست که باید حواست باشه

        یک)وقتی ناآرومی،وقتی عصبانی،وقتی احساست بده،نمیتونی الهامات رو درست دریافت کنی،یعنی شرط اول داشتن آرامش و احساس خوبه…یعنی اگر خدایی نکرده اتفاق ناخواسته ای افتاده اول باید سعی کنیم ی کوچولو آروم بشیم،شده یک ذره…اما اول وظیفه ی ماست که تلاش کنیم ذهنمون رو کنترل کنیم و بعد بلافاصله خداوند میتونه وارد بشه …

        توحال بد،تو فرکانس بد،تو خشم و عصبانیت ما نمیتونیم به الهامات خداوند دسترسی داشته باشم.

        دو)وقتی بهت الهام میشه این کار رو بکن،یا اینو بنویس،یا فلان جا برو،قلبت به شدت آرومه!حتی در غیر منطقی ترین حالت ممکن،قلبت بهت میگه انجامش بده بدون فکر!

        مثل همین جمله ی الهی قشنگی که برام نوشتی

        خداگفت کامنت بذار و بپرس

        میبینی خدا چقدر سریع الجوابه؟

        به قول استاد وقتی داری سوال میپرسی بهت جوابو میده!کامنت شما تموم نشده خدا ی چشمه از الهاماتش رو بهت نشون داد و من چقدر نور و عشق از همین جمله دریافت کردم.

        دوستت دارم سمیه ی نازنینم.

        روی ماهت تموم خانواده ی قشنگ زمانی های سایت رو میبوسم و به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان.

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 45 رای:
        • -
          سمیه زمانی گفته:
          مدت عضویت: 2226 روز

          سلام به روی ماهت سعیده جان، شاگرد نمونه ی کلاس، الهی که دلت شاد و لبت خندون باشه. منم این نقطه ی آبی رو همراه با کلی عشق و ماچ و انرژی از میشیگان امریکا می فرستم به خطه ی سرسبز شمال. الان که دارم برات می نویسم یه گولّه عشق گوگولی تو بقلمه و منتظرم بعد شیرش یکم بگذره تا بذارمش سرجاش بخوابه. اومدم که راجع به الهامات بنویسم ولی چشمم که به لیلین افتاد گفتم بذار یه سلام به خاله سعیده ش بکنه بعد یکماه و نیم :))

          اتفاقا الان که فکر می کنم تو همین مسیر اومدن این خانوم کوچولو چقدر الهامات بود ولی آدم انگار یادش می ره. داستان کامل رو تو کامنتم تو فایل ذهنیت قدرتمند کننده 5 نوشتم. خدا رو شکر می کنم واقعا. هی می خوام برگردم سر موضوع قبلی ولی دلم میگه بنویسم از شگفتیهای همین موجود کوچولو که نگاهش می کنی دلت مثل قند آب میشه از زلالی و عشقش. واقعا حس عجیبیه و شگفت زده می شم هروقت فکر می کنم که خدای مهربون و نازنین من چجوری یه انسان یه موجود کوچولوی بی نهایت ظریف ولی کامل رو از یه نقطه خلق می کنه و تا دم تولدش تو دل من توی آب بوده و بعد بدنیایی میاد که باید هوا رو نفس بکشه و کلا با دنیای شکم مادر زمین تا آسمون فرق داره… تک تک اندامش به مرور شکل گرفته از هیچی! و شده به انسان کامل مینیاتوری!! بعد با خودم می گم همین خدای قادر و خالق من رو هم خالق آفریده ها. چه پتانسیلی هست که من ازش بی خبرم و استفاده نمی کنم… راستی یه چیز دیگه، چون لیلین زود بدنیا اومده بود و دکترا کلی چیز رو می خواستن بررسی کنن و مطمئن بشن همه چیش خوبه قبل از اینکه خونه بریم ما دوهفته بیمارستان موندیم و تو اون مدت کلی پرستار مهربون دیدم و هربار بخصوص وقتایی که پرستارش خیلی نایس و مهربون بود کلی یادت می کردم و تو رو تصور می کردم که چقدر مهربون و دوست داشتنی هستی :))) راستی مامان و بابا هم بیشتر برا همین فرشته ی کوچولو اومدن کانادا چون بابا ویزای امریکا ندارن، ما همین پسفردا قراره به امید خدا بریم کانادا و یه ده روزی دورهم باشیم و اونا هم بیبی رو ببینن.

          اما جوابی که برام نوشتی، بی نهایت ممنونم دوست عزیزم که وقت گذاشتی. چه جالب که کشف قوانین رو به این شکل خریدی و پولش انقدر سریع بهت برگشته. چقدر این ذوق بعدش کیف می ده چه حال خوبیه خدا… دوتا نکته ای که اشاره کردی خیلی خوب بود، وقتی می خوندم گفتم آها دقیقا… اینکه باید اول ما ذهنمون رو کنترل کنیم، اول حسمون باید خوب باشه، این خیلی منطقی و ملموس بنظرم میاد. کما اینکه مواردی که تو ذهنم میاد برام اتفاق افتاده که یکی دوتاش هم همون تو مدت دو هفته ای بود که بیمارستان بودیم، دقیقا وقتایی بوده که من یکم خودم رو جمع و جور کردم، و به خدا گفتم خدایا من تسلیمم، من به هرچیزی که از تو بهم برسه بشدت فقیرم… و بعد اون اتفاق افتاده. و دومی که نوشتی بعدش قلبت به شدت آرومه، اینم فکرش رو که می کنم می بینم آره، همیشه بعدش یه حس وصل بودن یه حس آرامش داری…

          مرسی سعیده ی عزیز و مهربونم مرسی که هستی و کامنت می نویسی و ما کلی یاد می گیریم ازت. خیلی دوست دارم و امیدوارم در بهترین زمان و مکان ببینمت و در آغوش بگیرمت… کلی بوس و قلب.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1287 روز

            سلام به سمیه ی عزیزم و لیلین قشنگ و دلنشنیم….

            چقدر خوشحالم ازینکه به لطف الله ،صحیح و سلامت دلبر کوچولو،از توی دلت اومد توی خونه …

            خدارو صدهزارمرتبه شکر

            میشه از طرف من دستای کوچولوش رو ببوسی؟من عاشق نوزادهام…قشنگ بوی خدا میدن…بوی بهشت…

            ازت ممنونم که برام نوشتی،واقعا قلبم با تلگرافت روشن شد.

            دعا میکنم هرجای این دنیا هستید غرق نور و عشق و رحمت الله باشید.

            از روشنی قلبم دعا میکنم یک روز بتونم همتون رو از نزدیک ببینم و بغلتون کنم،این

            عشق و نور بین آدم هایی که هیچ وقت همدیگرو ندیدن…جز رحمت الله نیست…

            دوستون دارم بی نهایت

            به امید دریافت یک نقطه ی آبی پر برکت دیگه ازت…

            در پناه نور آسمون ها وزمین باشید همیشه

            قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          اشرف پورعینی گفته:
          مدت عضویت: 797 روز

          سلام و صد سلام به حضور حاکمان این سایت الهی و الهام بخش استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز وسلام به خدمت شاگرد اول این کلاس خانم سعیده شهریاری

          شما دوست عزیز در این سایت الهی سلطان قلب ها شدین خانم شهریاری محترم

          می بینی میگم شما الگوی همه هم کلاسی ها هستین از این رو میگم واز یه طرفی هم امید و همیار شدین

          در هر کجا ی این دنیا اگر کسی خبری از سعیده جان داشته باشه میخواد باهاش در ارتباط باشه همین طور که این خواهر مان از قاره ی آمریکا باشما به وسیله ی قلبش در ارتباط بوده و حرف دلش رو می گه بهت الهی همیشه باشید و همه باشما از شادی زندگی خودشون حرف بزنند خلاصه سعیده جانم ببخشید که من کم سوادم ودر این حد از خداوند جان و خرد برای شما آرزوی سلامتی ثروت شاگرد اولی این سایت رو می خواهم و برای خودم

          وقت کافی برای خواندن کامنت ها و وقت کافی

          برای خواندن درسهای استاد عباس منش آرزومندم خدا نگهدار همتون خدایا شکررررررت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم حسینی مطلق گفته:
      مدت عضویت: 989 روز

      بنام الله هدایتگرم

      سلام سعیده جان

      امیدوارم ازینکه کامنت های من برات میاد همش از دستم عصبانی نشی

      دست خودم نیست

      کامنتتو میخونم دلم میگه بنویس

      سعیده عزیز

      چقدر زیبا گفتی که بگی آقا من تسلیمم

      من تسلیمم

      منم دیروز فقط و فقط همین ی جمله رو با قلم نوشتم

      خدایا من به تو اعتماد میکنم

      من از امروزم لذت میبرم

      من امروز شادم

      ببینم تو برام چیکار میکنی

      قدرتت رو توی زندگی من به نمایش بزار

      سوپرایزم کن

      سعیده جان به الله قسم که خودش پشت و پناه گرمه منه امروز ظهر گفت از سرکار برو خونه

      اسنپ بگیر

      اسنپ از مسیر همیشگی نرفت و ی مسیر جدید

      آااااخ

      خدای من

      دیدم

      دیدم نشانه ای به این قدرتمندیو

      یک دقیقه اینورتر یا اونور تر بود شخص مورد نظر رو نمیدیدم

      ببین خدا چجوری همه چیو هماهنگ کنه بجای 4 عصر 12 برم خونه

      به اسنپ دیر برسم

      از ی مسیر دیگه بره

      ترافیک باشه

      و بووووم

      افتادن این اتفاق یک در میلیارد بود

      و شاید بیشتر

      ولی این اتفاق افتاد

      من تو مسیر گفتم چرا ازین مسیر میره اسنپ و سریع به خودم گفتم خدایا تو بهتر میدونی منو به کدوم سمت ببری

      این تسلیم بودن من،همییییشه منو شگفت زده کرده

      استاد تو دوره عشق و مودت گفتن مهمتررررین رابطه ما،رابطه ما با خداونده و اگر ما با او هماهنگ بشیم خووود به خود،خوووود به خووود همه چیز خودش اونجوری که ما دوست داریم رخ میده

      الله من دوستت دارم و سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      من کتاب شکرگذاری رو هر شب میخونم موقع خواب و با احساس خوووب میخوابم

      و هروقت بخوام حالمو خوب کنم از این کتاب کمک میگیرم

      از قرآن عزیزم

      خدایی که با هزاااار زبون بهم وعده شو نشون داده که عملی میکنه

      اونم بخصوص در مورد روابط

      سعیده جان

      در مورد نشانه ها میگفتی و تمام نشونه های قشنگی خدا برام رخ داده از جلوی چشمام رد شد

      مثلا در مورد کتاب گفتی

      یادمه منم رفتم هایپر

      وگفتم خدایا میشه باهام حرررف بزنی

      بی قرارم به آرامشی از جنس تو نیاز دارم

      در نظر تو من کی ام؟؟؟

      کتابی روبروم بود بین 100ها کتاب فقط اون دیده میشد

      اسم کتاب «مریم والا مقام»

      من ازون کتاب فقط صفحه اولشو خوندم

      در مورد ویژگی های منحصر به فرد مریم مقدس بود ولی

      ولی

      اون شب مریم مقدسِ خداوند،من بودم وگرنه اینارو بهم نمیگفت

      اینقد باهام با مهربونی حرف زد

      عشق است خداوند

      خدایا واقعا اگر تو نبودی من کیوووو داشتم که اینقد همه چی تموم به فکرم باشه

      دوستت دارم خدای مهربان من

      سعیده جان شما دوست داشتنی هستی

      وگرنه خداوند چنان بر قلب و ذهنت نمیبارید

      مایی که توی سایت هستیم ی عده بندگان خاص و مورد علاقه و محبوب و معشوق خداوند هستیم که دور هم جمع شدیم

      باید دستامونو ببریم بالاااا

      بگیم خدایا من تسلیم

      تسلیم بچه ایه که میپره بغل باباش میگه منو میگیری تو

      خدایا من تسلیم توام

      تسلیمم

      به تو اعتماد دارم بی نهایت

      ای پادشاه من تورو باور دارم

      تو کافی هستی به شدت

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1287 روز

        رفیق نازنین و ارزشمند غارِ حرای من،سلااااام به روی ماهت

        سلام و عشق و مودت رو از روشنی قلبم برات میفرستم الهی که به قلبت بشینه…

        مریمِ مقدسِ بزرگترین سایت موفقیت دنیا،بی نهایت ازت ممنونم که هر بار یک نقطه ی آبی پرنور برام میفرستی و قلب منو روشن میکنی.

        دور سرت بگردم، من بی نهایت از دیدن نقطه ی آبیت خوشحال میشم،خودت خبر نداری چطور هربار دست خدا میشی تا من گیوآپ نکنم و به مسیرم ادامه بدم.

        نوشته های الهیت همیشه در بهترین زمان و مکان به دستم میرسه و من عاشقانه میخونمشون…

        بینهایت دوستت دارم و قلب سلیمت رو میبوسم و از خداوند میخوام در بهترین زمان و مکان ببینمت….

        همیشه برام بنویس…

        روشنی قلبت از هر جمله ی کامنتی که مینویسی،چشم های منو روشن میکنه ….

        آره مریم جان…تو همون مریم مقدسی که الله بهش گفت:

        فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا

        دوووست دارم و بووووس به کله ی نازنینت و قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
        • -
          مریم حسینی مطلق گفته:
          مدت عضویت: 989 روز

          بنام الله ام

          مهربون ترین مهربونا

          سلاااام سلام

          اینم یکی دیگه از خواسته هام که تیک خورد که سعیده جان کامنت منم ریپلای کنه

          سعیده جان حقیقت ظهری همین امروز ظهر که داشتم کامنتهارو میخوندم گفتم خداجونم من لیاقتم مشکل داره که سعیده جواب منو نمیده؟

          گفتم خدایا خودت میدونی قضیه چیه

          و حالا گفت نباباااا تو لایقی

          بیا اینم کامنت از سعیده

          چون شما خیلی فعالی و من خیلی دوستت دارم

          بنابراین دوست داشتم ریپلایم کنی

          دارم این کامنت رو در حالی مینویسم که توی ماشینم و وقتی آیه 26 سوره مریم رو که نوشتی ترجمه شو میخوندم همراه با اشک چشمای من،از آسمون هم بارون بارید

          چشمک خدارو از رعد و برق عظیمی که زد دریافت کردم و همراه با من آسمونم گریه کرد

          خدایااا دوستت دارم

          بخدا که فقط خودت لایق پرستیدنی

          حالا معنیش مگه چی بود؟

          این:

          «(از این خرمای شیرین) بخور و (از آن آب گوارا) بیاشام و (به این فرزند دلبند و معجزه‌ی خداوند) چشم را روشن دار، و هرگاه کسی را دیدی ،بگو: که من برای خدای مهربان روزه نذر کرده‌ام، و به همین دلیل امروز با انسانی سخن نمی‌گویم.»

          و این در حالیه که دقیقا همین چند دقیقه پیش قبل ازینکه از خونه بیام بیرون یک عدد خرما و یک قلوپ آب نوش جان کردم،نمیدونم این نشونه رو چی باید صداش کنم!!

          و این چشم روشن دار یعنی خدا میخواد چنان سوپرایزم کنه که بعععله مریم چشمت روشن

          اخه تا جیمیل شما اومد گفتم خدایا باهام حرف بزن با آیه سعیده

          بنابرین بعله بعله بعله

          اشکام و این احساس خوب الانم زیر بارون رو نمیدونم چجور توصیفش کنم

          میتونم بگم تو بغل خدام و این بهترین احساس دنیاست

          سعیده جان من خیلی عاشقانه کامنتهاتو میخونم

          حتی وسط شلوغترین تایم هم از کامنتهای شما نمیتونم بگذرم چون به شدت حالمو خوب میکنی

          از خدا میخوام آغاز وصل باشه و و پایان هجران

          این اومد تو قلبم

          به امید دیدن جیمیل شما در بهترین زمان و مکان

          دوستت دارم خعععلی دختر پاک دوست داشتنی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1287 روز

            بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

            وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿١١﴾

            و خدا برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامی که گفت: پروردگارا! برای من نزد خودت خانه ای در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهایی بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده. (11)

            وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ ﴿١٢﴾

            و [نیز] مریم دختر عمران [را مثل زده است] که دامان خود را پاک نگه داشت و در نتیجه از روح خود در او دمیدیم و کلمات پروردگارش و کتاب های او را تصدیق کرد و از اطاعت کنندگان [فرمان های خدا] بود. (12)

            ===========================================================

            مریم نازنیم سلام،با بغض سنگین گلو و چشم های خیس برات مینویسم…

            نقطه ی آبی پربرکتت در بهترین زمان و مکان به دستم رسید…

            به قول کتاب ملت عشق:ساعتی دقیق تر از ساعت خدانیست،آنقدر دقیق است که در سایه اش همه چیز سر موقعش اتفاق می افتد،نه یک ثانیه زودتر،نه یک ثانیه دیرتر

            مریم جانم در حال حاضر انقدر احساساتم غلیان کرده،نه صفحه ی لپ تاپ رو درست میبینم و نه تمرکز دارم تا برات واضح بنویسم….امیدوارم خداوند کمکم کنه تا بتونم آنطور که شایسته ی نوری که با تلگرافت برام فرستادی،سپاسگزارت باشم…

            نمیدونم چرا نقطه ی آبی شمارو بین نقطه های آبی دیگه ندیدم…میدونی؟خدا حتی میتونه یک چیزی رو از جلوی چشمت پنهون کنه تا در زمان مناسبش پدیدار بشه…

            به خدا…به الله…به رب…

            من اصلا به قصد دیگه ای این صفحه رو باز کردم و وقتی دیدم شما به کامنت من پاسخ دادی،از همون خط اول اشکام سرازیر شد…از صحبت های الهیت …قلبم باز شد…و ایمانم به الهاماتم بیشتر شد که وقتی خدا بهم میگه این ایه رو براش بنویس مقاومت نکنم ….

            مریم نازنینم در عمر سی و یک ساله م،هیچ چیزی برام لذت بخش تر ازین نبوده توی غار حرا مشغول صلات و گفت و گو با بندگان صالح خداوند باشم،اما هیچ وقت عادت نداشتم که با دستام بنویسم…هر وقت قلبم باز باشه بهم اجازه نوشتن داده میشه….وگرنه من کجا و این همه عشق بچه ها کجا؟فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ

            هروقت فرکانس بالایی داشتم تونستم با قلبم به بچه ها پاسخ بدم و هرجا نتونستم جواب بدم این من بودم که به فرکانس اون رفیق دسترسی نداشتم …..

            پس اگر تلگرافی ازت بی جواب مونده منو ببخش….ولی این رو بدون بدون اغراق هر نقطه ی آبی برای من نوری از طرف الله هست که اول روی چشم هام میزارم و بعد بازش میکنم ….

            مریم عزیزم… ببخشید اگر طولانی شد…

            2 تا نکته ی مهم دیگه مونده که بهت بگم چرا من با دیدن کامنتت انقدر شگفت زده شدم …

            اولا حاوی یک پیام الهی واضح و روشن بود برای من …

            از خدا میخوام آغاز وصل باشه و و پایان هجران

            این اومد تو قلبم

            نمیدونی با همین دو جمله چه نوری رو به قلبم سرازیر کردی و چطور دست خدا شدی تا رنگ ایمان به استمرارم در مسیر قانون بپاشی….

            ونکته ی دوم…بعد خوندن کامنتت با چشم های خیس از قرآن طلب هدایت کردم که پیغام الهیت رو با نورش پاسخ بدم و هدایت شدم به ایه 11 و 12 سوره ی تحریم که برات اول کامنتم نوشتم …یعنی ازین هماهنگی الله و ازین عشق…دیوانه تر شدم ….

            گفتم ببینمت تا بی قراری از جانم به در رود

            هم بی قرار و هم شوریده سر شدم دیوانه تر شدم

            گفتم ببینمت شاید شراره از جانم فرو کشد

            دیدم تو را و همچون شعله های آتش شعله ور شدم

            از ره به در شدم دیوانه تر شدم…

            رفیق عزیز غارحرای من…برای این حال وهوای بهشتی که بهم هدیه دادی ازت سپاسگزارم…

            دوست دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت …

            به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

            قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان….

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      محسن حیدری گفته:
      مدت عضویت: 3632 روز

      , سلام وقت بخیر به این همه صلات خالصانه که نوشتید دمت گرم واقعا

      لذت بردم از کامنت بسیار زیبات… من همیشه از کامنتت لذت میبرم

      خدارو شکر که تو همچنین خانواده ای دارم که شما یکی از این اعضا خانواده پر برکت هستید… باز هم منتظرم که از این کامنت های زیبا بزارید ممنونم از استاد عزیزم که همچنین سایت با عظمتی درست کرده که همه مارو دور هم جمع کرده با عشق داریم این مسیر رو ادامه می‌دهیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      انسیه زمانی مهر گفته:
      مدت عضویت: 697 روز

      سلام سعیده جان فقط میتونم بگم دمت گرم چقدر جالب نوشتی

      من دیشب با خدا در افتادم گفتم پس کو نتیجه من خسته شدم بارها به من گفت کامنت سعیده رو بخون اما مقاومت ذهن من نگذاشت

      الان که دارم میخونمش میبینم چقدر جالب واقعا من جلوی خدا ایستادم ومیگم هدایتم کن خدایا متأسفم چه قدر نادانم خدایا من همین جا به جهالت خودم و ناتوانی خودم شهادت میدهم من را ببخش خدایا به هر خیری که به من برسه سخت محتاجم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهه سجاد گفته:
      مدت عضویت: 3548 روز

      سلام سعیده جان

      از بعضی قسمتای کامنتت خیییلییی خندیدم جملات طنزت عاااالیییَن

      اینکه چقدر از شاهد مثالهات درس گرفتمو چقدر به درد این روزای من میخوردنو چقدر آرامش و اطمینان قلبی گرفتمو اینا …. که دیگه جای خود داره

      برات آرزوی بهترینها رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1287 روز

        الهه عزیزم سلام

        سلام و سلامتی و عشق ونور الله به رفیق نازنین من

        بی نهایت ازت ممنونم که برام نوشتی،هر نقطه ی آبی برای من حکمِ پرتوی از نور خداونده که اومده قسمتی از قلب من رو،روشن کنه….

        دوستت دارم عزیزم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        بوس فراوان به کله ی مبارکت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      Mojtaba_673 گفته:
      مدت عضویت: 641 روز

      سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما

      خدارو شکر میکنم بابت هدایت شدنم به این فایل ، و خوندن کامنتهاش و رسیدن به کامنت شما.

      شما رو تحسین میکنم بخاطر شناختن خودتون ، بخاطر درک درست قانون ، بخاطر اینکه گرفتسن که اتفاقات زندگی رو فقط برعهده خودتون بندازین نه هیچ کس دیگه.

      این خودش شجاعت میخواد ، شناخت میخواد ، درک میخواد.

      کامنتتون عالی بود ،

      من هم با کتاب ارتباط خوبی برقرار میکنم.

      اون روز رفتم نمایشگاه کتاب و چنتا کتاب رو هم برداشتم ولی نجوای درونی نذاشت خرید کنم ، چون هی میگفت تو که نمیدونی متنش چیه ، چرا بخری

      ولی پی دی افش رو خوندم دیدم عالیه و با رسیدن به کامنت شما ، فردا میرم و میخرمش.

      خداروشکر میکنم بخاطر وجود دوستانی مثل شما توی سایت که با کلماتی که از قلبتون میاد ، که البته این کلمات و کامنتها و افراد ، دستانی از دستان خداونده ، هدایت میشیم به ایده ها و رسیدن به پاسخ سوالاتمون ،

      واقعا شما رو بخاطر رسیدن به این میزان از درک از قوانین تحسین میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    نوشا گفته:
    مدت عضویت: 3132 روز

    ب نام الله یکتا

    استاد عباس منش عزیزم،

    این فایلو ک گوش کردم و ب اون جمله ی شما ک گفتید “یه الگوی تکراری هروقت تو روابط تون تکرار شد،بدونید ک یه باورهای اشتباه دارید” یاد یه باگ از خودم افتادم ک همین چندوقت پیش بهش رسیدم و الان چند روزیه ک دارم روش کار میکنم تا درستش کنم و باورهای قدرتمندکننده بیارم ب جاش.

    من تو رابطه ی قبلیم از هر لحاظ هماهنگ بودم با اون شخصی ک باهاش تو رابطه بودم،البته ک نقطه ضعف هایی هم بود ولی مهم ترین چیزی ک منو خیلی اذیت میکرد همیشه این بود ک بهم زنگ نمیزد،پیام نمیداد و چون تو شهرهای مختلف بودیم و حدود ۱۱۰ کیلومتر ازهم فاصله داشتیم،فقط اخر هفته ها میتونستیم همو ببینیم بخاطر کار من و اون و این خبر نگرفتن ها منو خیلی کلافه میکرد،مدام منتظر یه تماس یا پیام ازش بودم و مدام باهاش دعوا میکردم ک چرا این رفتارو از خودت بروز میدی

    اون رابطه بهرحال تموم شد و من بعد یه مدت با یه دوست دیگه اشنا شدم ک دقیقا همین رفتارو داشت،یعنی اولش خوب بود ولی بعد یه مدت اونم ازش خبری نمیشد و دیر ب دیر باهم حرف میزدیم و پیام میداد و …،دوره ی عشق و مودت در روابط و خریدم و تو یکی از جلسات شما گفتید ک وقتی باورهاتون اشکال داشته باشه،یه الگوی تکراری تو زندگیتون پیش میاد مدام،یعنی مثلا از رابطه ی اول میاید بیرون و اون ادمو از روزگارتون حذف میکنید ولی بعدی اسم و فامیلش فقط با اون فرق داره وگرنه ک دقیقا رفتارش همونه و حتی “از اولی هم بدتره”

    برامنم دقیقا همین مدام پیش میومد،تو رابطه ی بعدی هم همین بود،دوست بعدی هم همین بود و من رابطه هامو مدام بخاطر همین ماجرا تموم میکردم،یعنی این اواخر حتی ب یه هفته هم نمیرسید و من میگفتم خبر نمیگیری و پیام نمیدی و این چه رفتاریه و خدافظ،اون بیچاره ها هم هاج و واج میموندن و تا ب خودشون میومدن ک بفهمن چی شده همه چیو تموم کرده بودم،چندوقت پیش فهمیدم این یه الگوی تکراریه تو روابط من و نشستم ساعت ها و روزها بهش فک کردم تا باگ شو دربیارم،ب قول دکتر باربارا دی آنجلس(متخصص روابط انسانی و نویسنده معروف امریکایی) من تبدیل شده بودم ب یه دنبال کننده ی حرفه ای مردهای فراری و یه الگوی تکراری دیگه هم ک پیش میومد این بود ک همیشه بعد اینکه میگفتم خدافظ و یه مدت میگذشت و اون رابطه تو ذهنم تموم میشد و منتظر هیچی از سمت شون نبودم،اونا برمیگشتن،پیام میدادن و خواهان برگشت رابطه بودن ولی من نمیپذیرفتم دیگه و یادمه این اواخر یه پیام دادم ب دوستم و گفتم :

    “تمام چیزهای از دست رفته روزی بازمیگردن ولی درست زمانی ک تو یاد میگیری چطور بدون اونا زندگی کنی”

    متوجه شدم ک باگ من اینه ک ب سرعت تو روابط ب اون ادم وابسته میشم،منتظرش میمونم ک پیام بده و زنگ بزنه و انگار ک هیچی دیگه تو زندگی من مهم تر ازون ادم و اون رابطه نیست،انگار ک من بیکار نشستم یه گوشه فقط منتظر اونم ک بیاد و پیام بده و حرف بزنه و زنگ بزنه و روزگار منو قشنگ کنه،اون ک نباشه و خبری نگیره من افسرده میشم و ترجیح میدم از خونه بیرون نرم و مدام بخابم و هی ب گوشیم سر بزنم و منتظرش باشم،متوجه شدم ک من عزت نفسم تو این مورد پایینه و ب تنهایی نمیتونم از روزگارم لذت ببرم انگار،خیلی برام سخت بود ک تنها بمونم و براهمین مدام منتظر ادما بودم و دقیقا زمانی ک دیگه اون رابطه رو تموم میکردم تو ذهنم و منتظر هیچی نبودم و وابسته نبودم بهش،اون ادم برمیگشت و خودش بی هیچ اجبار و زور و غر زدن من،بهم پیام میداد

    این باور اشتباه من بود ک باید درست میشد ولی تو سایر قسمتهای رابطه باورهای قدرتمندکننده ی خوبی دارم،مثلا همیشه دوستام بهترین و مهربون ترین ادمای دنیا بودن،واقعا دوسم داشتن و از صمیم قلب بهم کمک میکردن،اهل دروغ و کلک نبودن و خیانت ب هیچ وجه این وسط پیش نمیومد چرا ک من باور دارم ک تمام دوستای من بهترین و بی نظیرترین و مهربون و صادق ترین ادمای دنیان،من باور دارم ک مردها تماما موجوداتی مهربون و خوش قلب و بی نظیرن و بااحساس و صادقن،فقط باگم همین چیزی بود ک گفتم

    الان مدتهاس دارم روی خودم کار میکنم،دارم یاد میگیرم ک منتظر هیچ کس نباشم برا هیچ چیز،اینکه دوست باشم با ادما یه ماجرای لذت بخش و شیرینه و اینکه رابطه ی قشنگی رو بدون وابستگی تجربه کنم،حالا اگه اون ادم پیام داد و زنگ زد و بود ک چه بهتر،باهم لذت میبریم از ثانیه ثانیه هاش ولی اگه نبودم ک باز من ب تنهایی از روزگارم لذت میبرم و زندگی میکنم،چرا ک ب قول شما “ما قائم ب ذات باید باشیم نه قائم ب غیر”

    ازتون هزاربار تشکر میکنم ک این آگاهی هارو با ما ب اشتراک میذارید و از الله یکتا هزاربار ممنونم ک با شما آشنا شدم

    دوستون دارم ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 227 رای:
    • -
      نوشا گفته:
      مدت عضویت: 3132 روز

      استاد عباس منش عزیزم،

      الان اومدم بعد چندروز توی سایت شما و متوجه شدم ک یه پیام دارم اینجا،اومدم پیامو بخونم دیدم یه دوست عزیز روی دیدگاه من رو این فایل نظر گذاشته،یادم رفته بود دیدگاهم چی بوده و نشستم دوباره الان خوندمش،این دیدگاهو من ۱۰ شهریور نوشتم و الان ۶ مهر هست،در طی حدود سه هفته من ب رابطه ای هدایت شدم ک اگه بخام بنویسم براتون از هماهنگی هایی ک جهان انجام داد تا ما ب هم برسیم باید تا صبح حرف بزنم.

      من از ۲۷ شهریور یعنی حدود دوهفته بعد از نوشتن این دیدگاهم و انتشارش تو سایت با یه دوست عزیز آشناشدم ک همه چی ش همونیه ک من میخام،رابطه مون دقیقا همونی هست ک از الله یکتا میخاستمش و این باگ تلفن نزدن و خبر نگرفتن از من و پیام ندادن رو نداره ب هیچ وجه،روباورهام کار کردم و درستش کردم و الان با ایمان بیشتری میتونم بگم ک واقعا اگه رو باورهامون کار کنیم با ایمان و پشتکار،نتایج زودتر ازون چیزی ک فک میکنیم از راه میرسن،بدون مقاومت،بدون سختی کشیدن،خیلی راحت و طبیعی

      این رابطه ای ک الان توش هستم از هر لحاظ نمونه ی کاملی هست ازون خواسته هایی ک داشتم و همین الان ک دارم براتون مینویسم،از یه تلفن حدود ۲ساعتی با دوستم برمیگردم،پای تلفن ساعت ها باهم حرف میزنیم،همدیگه رو میبینیم و کلی حرف مشترک داریم،اندازه ی من ب نشونه ها معتقده،اندازه ی من ب قدرت الله یکتا و ب فرمانرواییش ایمان داره و همه چیز الان تو رابطه ی عاطفی ما دقیقا همون چیزیه ک من آرزوشو داشتم

      از روز اول باهم نشستیم حرفامونو زدیم و گفتیم تا زمانی ک کنار هم خوشحال و شاد باشیم باهم میمونیم،بی هیچ وابستگی و توقع و انتظاری،فقط از باهم بودن لذت میبریم و وابستگی نداریم ب همدیگه.

      از حدود ۱۰ روز پیش ک با این دوستم آشنا شدم،روزی نبوده ک از الله یکتا تشکر نکنم برا آشناشدنم با این دوستم و دقیقا همه چی همون طوری شکل گرفت ک ارزوشو داشتم،درخواست میکردم و دلم میخاست

      اومدم اینجا بنویسم براتون ک ایمان تون قوی تر بشه دوستان و بدونید ک الله یکتا فرمانروای مطلق جهانه و انقد راحت کارها رو براتون سروسامون میده،انقد راحت شمارو ب خواسته هاتون میرسونه ک اصن بعدها ک ب هدفتون رسیدید و میشینید فک میکنید ک چه مسیری رو طی کردید تا اینجا،باخودتون فک میکنید ک خدا چه کرد تا ما بهم برسیم

      دقیقا مثل الان ک من و دوستم ساعت ها میشینیم باهمدیگه فک میکنیم و حرف میزنیم در مورد اینکه واقعا چقد اون الله یکتا باهوش و مدیر و قدرتمنده و چجوری مارو باهم آشنا کرد و از هزار پیچ و خم عبور داد تا بهم برسیم

      اینارو فقط اومدم اینجا بنویسم ک بدونید میشه،بدونید فقط باید ایمان داشته باشید و بدونید همه چیز،نیروی باوره و از شما،استاد عزیزم تشکر کنم ک منو با این اگاهی ها اشنا کردین و اموزش دادین تا الان بتونم ب اینجا برسم و احساس خوشبختی کنم

      انقد ک روزی هزار بار فقط بگم متشکرم الله یکتا،متشکرم

      امیدوارم جاده ی زندگی برا همه تون لذت بخش و رویایی باشه

      دوستون دارم ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
      • -
        فهیمه ومحمد گفته:
        مدت عضویت: 2137 روز

        سلام نگار عزیز ,,امروز داشتم به خدا میگفتم ,,خدایا خودم میدونم مشکلم چیه لطفا کمکم کن ,,که یه ایمیل از کامنت های یه از اعضای سایت برام اومد که توی این قسمت گذاشته بود وقتی باز کردم جیمیلمو دیدم نوشته اصل واساس رابطه عاشقانه اصلا مبهوت شدم گفتم خداجونم من دنبال همین جواب بودم فایل رو گوش دادم بعد یه حسی بهم گفت چند تا کامنت رو بخون ,چون.گوشیم شارژ برقیش داشت تموم میشد گفتم بذار اونایی که ببیشترین امتیازا رو.گرفته بخونم دومین کامنتی که خوندم کامنت شما بودم ,,وقتی رسیدم به اون قسمتی که نوشته بودین باگ روابطم زنگ نزدن و اینجور چیزاس ,,هنگ کردم گفتم خدایا باگ منم همینه ,,منم مشکلم تو همین قسمته وگرنه رابطه من هیچ مشکلی نداره منم که به خاطر این باگ همش دارم خودمو اذیت میکنم و فکر میکنم بهش و باعث میشم عشقم حتی اگه خودش نخواد این رفتار رو نشون بده به خاطر فرکانس که.من میفرستم ناخوداگاه این رفتارها رو انجام بده ,,ممنونم ازت گلم ,,لطف میکنی بگی چطور این باگ رو حلش کردی ,چطور از ذهنت دورش کردی ,چه راه کاری انجام دادی ممنون.میشم از کارایی که برای برطرف کردن این باگ انجام دادی برام بگی بازم ازت ممنونم گلم در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمندو سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          نوشا گفته:
          مدت عضویت: 3132 روز

          سلام عزیزم،روزت بخیر

          من این باگ و اینطوری حلش کردم ک خودمو قوی کردم و رو شخصیتم کار کردم،طوری ک وابستگی مو کم کنم تو رابطه ی عاطفی م و اصلا منتظر نباشم،انتظار چیزی بود ک همیشه منو اذیت میکرد و مدتها منتظر تماس یا پیام اون ادم مقابلم میموندم ولی الان طوری شدم ک اصلا منتظر نمیمونم،خودم دلم تنگ بشه یا فرصت صحبت کردن داشته باشم زنگ میزنم و پیام میدم،ب مرور متوجه شدم ک هرچقدر احساس وابستگی م کمتر بشه و بتونم از تنهایی م لذت ببرم و چه اون ادم باشه چه نباشه حالم و خوب نگه دارم ادمی میاد تو زندگی م ک اونم خودش بدون اینکه بهش بگم یا ازش بخام خودش زنگ میزنه بهم،الان دقیقا رابطه ای ک دارم این شکلیه،خودش زنگ میزنه،ساعت ها باهم حرف میزنیم،از صحبت کردن باهم لذت میبریم کلی و خیلی باهاش راحت و خوشحالم،بدون اینکه یبار بهش گفته باشم زنگ بزن یا پیام بده،خودش زنگ میزنه،خودش پیام بده،کلا ذات خودش این شکلیه و من هربار خداروشکر میکنم ک ادمی رو سر راه زندگیم قرار داد ک دقیقا از لحاظ ارتباطات مون مدلی هست ک من دوسش دارم 😊

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
          • -
            فهیمه ومحمد گفته:
            مدت عضویت: 2137 روز

            ممنون عزیزدلم از پاسخت ,,درسته منم اینو تجربه کردم زمانی که رها بودم و ارامش داشتم و مشغول کار دیگه ای بودم و هواسم به عشقم نبوده خودش بدون اینکه من بخوام بهم زنگ زده ,,,من دوره عزت نفس رو تهیه کردم و دارم روی عزت نفسم کار میکنم ونتایجی هم گرفتم البته به اندازه کار کردنم نتیجه گرفتم ,,اما گاهی خیلی پر انرژیم ولی یهو حسم بدمیشه ,,ونمیتونم کاری بکنم ,,چند وقتی هم هست صبحا نزدیک اذان صبح با حس و حال بدی از خواب بیدار میشم و تا نیم ساعت و یا ۱ساعت حالم بده اینقدر بد میشه که فقط دلم میخواد بخوابم تا این حال بد نیاد سراغم ,,دوست گلم اگه در این مورد هم میتونید راهنمایی کنید منو ممنون میشم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
            • -
              Fateme گفته:
              مدت عضویت: 1155 روز

              تو یه چیزی تو گذشته ات هست که داره اذیتت میکنه . میخوای فراموش کنی ولی… یه غمه بزرگ داری .

              حس میکنی باید یه کترایی میکردی ولی نکردی و پشیمونی . نمیدونم منم این حس رو داشتم تا اینکه خودم رو بخشیدم‌ . اینها چیزایی بود که حسم بهم گفت بنویس دیگه نمیدونم. امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم .

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            ام البنین بیگدلی فر گفته:
            مدت عضویت: 3075 روز

            سلام نگار جان

            ممنون که توضیح دادی و کارهایی که برای حل وابستگی در رابطه عاطفی انجام دادی رو بیان کردی .

            آنجا که میگی من هر وقت دلم تنگ بشه یا وقت صحبت کردن داشته باشم تماس میگیرم یا پیام میدم ، این یعنی یه تغییر بزرگ ، یعنی تغییر شخصیت ، یعنی تغییر رفتار و عملکرد ، آفرین به تو آفرین که اینقدر خوب روی خودت کار کردی .

            خیلی خوشحالم که رابطه ای که دوست داری رو ساختی .

            نگار جان تحسینت میکنم و بهترینها رو برات آرزو میکنم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فاطمه گفته:
        مدت عضویت: 1875 روز

        واااای دخترررر ! من عاشقتم که

        مرسی که انقدر واضح نوشتی مررررسی

        راستی سلام :)

        عزیزم این دقیقااااا یکی از باگای منم تو روابط هست ، دقیقااااااا

        و چند روزیه هم هست که دارم بیشتر از همیشه روش فکر میکنم و همش از خدا هدایت میخواستم براش که واضح بوگو بهم چیکا کنم میدونم مشکل اینه ولی راه حل چیه

        حتی خیلی سرچ کردم تو عقل کل اینا ولی انقدر مشابه وضعیت الانم پیدا نکردم

        چون من روابط خیلی قشنگ و خوبیو تا چند روز اولش تجربه میکنم ولی ی هفته یا چند روز ک میگذره دیگه همه چی تغییر میکنه و دیر ب دیر بهم پیام میده و اصن دیگه زنگ نمیزنه و حتی حرف مشترکی هم دیگه نداریم انگار !

        خیلی به این موضوع فکر کردم … اینکه این شخص که همون شخصه توی یک هفته ک عوض نشده ولی چرا اوایل انقدرررر به من توجه میکرد انقدررر وقت آزاد داشت که بخواد همش از من خبر بگیره ولی چرا یهویی اینجوری شد ؟

        منم که همون آدمم ، اگه اوایل انقدر براش جذاب بودم الانم باید باشم دگ

        بعد ب این نتیجه میرسیدم که این وسط هیچ چیزی تغییر نکرده بجز افکار من …

        این خودِ منم که ی تغییری کردم..

        دقیقاااا درک میکنم صحبتتو

        خدایا شکرت که انقدررر دقیق هدایتم کردی .. عاشقتم رب من

        ممنونم ازت دوست عزیزم

        ان شالله که همیشه غرق آرامش عشق ثروت سلامتی باشییی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        جواد صنمی گفته:
        مدت عضویت: 1947 روز

        سلام به نگار عزیزم

        دوست خوبم

        هم پیام اول و هم پیام دوم شمارو خوندم و چقدر خوشحال شدم ازین که اون چیزی که میخوای رسیدی واقعا تحسینت میکنم دوست خوبم و خداروشکر میکنم بابت همه دوستانم در این سایت توحیدی

        و چقدر درس گرفتم از پیام شما ممنونم

        خداروشکر

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Sun گفته:
        مدت عضویت: 972 روز

        خیلییی خیلییی ازت ممنونم امشب کلی نمونه از روابط فوق ایده ال و قشنگ خوندم و خیلی داره باورم میشه ک روابط این مدلی لایقمه و از اولم قلبم بام میگفت این روابطی ک تجربه میکنی روابط واقعی نیست واقعن ممنونم بابت اشتراک تجربه فوق الهادت و دوم اینکه بهت افتخار میکنم ک باورتو تغییر دادی و ب هممون افتخار میکنم ک جزو درصد زیادی از مردم نیستیم ک با ناخواسته ها بسوزیم و بسازیم و ب عنوان واقعیت زندگیمون بپذیریمش

        باارزوی بهترینها

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نلا گفته:
        مدت عضویت: 1060 روز

        سلام دوست عزیزم نگارجان

        قدری زیاد با خوندن کامت تاثیرگذارتون اشک ریختم و میدونی این کانت دقیقا برای من تو این مرحله از زندگی و روابطم تاثیر زیادی داشت امروز از الله یکتا خواستم منو هدایت کنه واقعا خسته شده بودم از روابط با اطرافیانم واقعا سپاسگذارم اول از خدای خودم بعد از شما که اینقدر نتیجه زیبایی گرفتین میدونین از شما عبرت گرفتم من از روابط شما و اینکه وقتی اینقدر وفادارانه رو باورهاتون کار کردین وخداوند پاداش داد بهتون

        موفق باشید دوست عزیزم🌹🌸

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهلا غیاثوند گفته:
      مدت عضویت: 1904 روز

      نگار عزیزم سلام

      ممنونم از نوشتن ترمزی که دقیقا در شباهته با من بود ، از خیلی از قسمتهاش عکس گرفتم . ممنونم عزیزم که اینقدر واضح و شفاف نوشتی …

      جالبه اینکه داشتم می رفتم که یدفعه متوجه شدم سه تا پاسخ به کامنتت داده شده و گفتم بزار اونها رو هم بخونم که ….

      خدایا شکرت از رابطه جدیدت نوشته بودی وای چه امیدی در قلبم شکل گرفت خدایا شکرت خدایا شکرت که به این فایل به کامنت نگار و به پاسخهاش هدایت شدم که همه چیز امکان پذیره خدایا شکرت چقدر خوشحالم برات و چقدر ممنونم از سهیم شدنت عزیزم “ این رابطه ای که توش هستم از هرلحاظ نمونه کاملی هست از خواسته هایی که داشتم … “

      منم از یک دنبال کننده مردهای فراری که فقط دنبال رابطه جنسی هستند از یه دختر افسرده منتظر که دایم باج عاطفی میده … خیلی متفاوت تر شدم به لطف خدای مهربان و آگاهیهایی که برام اومد و مطمینم خیلی خیلی بهترو بهتر میشم مثله استادجان به برکت عزت نفس ، اعتمادبه نفس ، احساس ارزشمندی ، احساس لیاقت به داشتن بهترین از هر نعمت و … امیدوارم برای من هم اون بهترین رابطه با ویژگی هایی که خدای من میدونه بوجود بیاد . آمین

      و بازم ممنونم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        Sun گفته:
        مدت عضویت: 972 روز

        سلام عزیزم

        این جملت دنبال کننده مردهای فراری ک فقط دنبال رابطه جنسی هستن اصلا دقیقن منو یاد خودم انداخت

        و چه قدر خوب که حالا میدونم این من هستم ک این افراد رو ب سمت خودم جذب میکنم و کمکم میکنه ک برخلاف قبلن دیگ نقش یک قربانیو بازی نکنم و مسعولیت تموم اتفاقات رو بپذیرم

        خوشحال میشم بدونم چ اقداماتی در راستای تغییر باورهات انجام دادی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Abby گفته:
      مدت عضویت: 1786 روز

      سلام نگار عزیز

      امروز این فایل رو بعنوان نشانه امروز من باز کردم و بعد از گوش کردن فایل و حرفهای استاد ، به خودم گفتم که دیدگاه دوستان رو مطالعه کنم که به دیدگاه شما رسیدم و البته خداوند هدایتم کرد تا فایل شما رو هم ببینم و بخونم. خیلی خوشحالم از اینکه هدایت شدم چرا که نوشته شما باعث شد من به باورهای غلط خودم دقت بیشتری کنم. چون من هم در روابط با دوستان و مشتریهام ، همین رفتار شما رو داشتم و هنوز هم دارم. خودم هم متوجه شدم و دارم سعی میکنم که کمرنگترش کنم. ولی نوشته شما منو مصمم تر کرد که بیشتر روی این موضوع کار کنم. خدا رو سپاسگزارم از حس خوبی که با خوندن نوشته شما بهم داد. خدا رو شکر که من رو هدایت کرد تا با یک حس عالی روزم رو شروع کنم.

      شاد، سلامت و در پناه خدا🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زینب زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1522 روز

      به نام خدای عاشقانه ها،به نام خدای مهربان و دوست داشتنی

      سلام به همه دوستداران روابط عاشقانه و زیباپسند

      خیلی خیلی کامنت قشنگ و زیبایی بود ،خیلی چیزا رو ازت یاد گرفتم و خیلی بیشتر خودم رو شناختم ،بازمیگردن ،درست زمانی که یاد بگیریم چطور بدون اونا زندگی کنیم

      بهترین جمله ای بود که امروز یاد گرفتم ،خدایا شکرت ،خدای مهربونم سپاسگزارم ازتو و مهربونیات که عاشقانه داری هدایتم میکنی

      سپاس

      دوست عزیز و هم فرکانسی مهربونم ،امیدوارم که زیبایی های زندگیت روز افزون باشن در کنار خدای مهربون و عزیزدلمون🥰💛🧡

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Sun گفته:
      مدت عضویت: 972 روز

      سلامممم ب دوست عزیزم

      وایی ک دقیقن باگ منو گفتییییی باخووم یکسر میگفتممم چرا مخصوصن تو رابطه اخرم دقیقققن وابسته میشدم و یهو اون ادمه کم پیدا میشد و منم لجم میگرفت زود رابطرو تموم میکردم تازه از غرورم حتی نمیگفتممم ک تو پیام نمیدی چرا و فلان بخدا خندم میگیره حالا اینو شما گفتی ی لحظه داشتم خودمو سررنش میکردم میگفتم بیا ببین تقصیر خودت بوده اون بنده خدا مشکلی نداش ولی باز یکم پایینترو خوندم دیدم گفتی تنها باگت این بوده و مردا و کلن ادمارو مهربون و صادق میدونی من تو این قسمتم باگ دارم و خلاصه ازتتتت مننونم دوستممم راستش ی حسی بهم میگف تو وابسته میشی زود دلیلش همینه ولی باگ شمارم خوندم دیدم دقیقن خوشحالیمو وابسته میکنم ب اون ادم و میدونم همه اینا مشکل از عزت نفسه:)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        ام البنین بیگدلی فر گفته:
        مدت عضویت: 3075 روز

        سلام دوست عزیز

        آنجا که میگی تازه از غرورم حتی نمیگفتم تو چرا پیام نمیدی و فلان

        دقیقا منم همین طور بودم که حرفم رو نمیزدم ، این هم یه باگ من بود که حرف نمیزدم ، این روزها فهمیدم که این حرف نزدن بخاطر احساس بی ارزشی و عدم لیاقت هست .

        اگر برای خودم ارزش قائل بودم حرف میزدم و میگفتم چی می خوام و انتظاراتم چیه . نه اینکه بخوام با رفتارم حرفم رو بزنم .

        ممنون از شما دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه خرمی گفته:
      مدت عضویت: 2139 روز

      سلاام

      خیلی از کامنتتون لذت بردم و با خوندنش منم به یک ترمزهام رسیدم

      من باید بلد باشم از تنهاییم لذت ببرم و شادی ام وابسته به کسی نباشه

      ممنونم از خداوند که سریع الاجابه است

      همییین الان از خدواند سوال کردم و همییین الان هدایت شدم به سمت کامنت شما

      خدارابسیار بسیار سپاسگزارم

      خداجون خیلی خیلی دوستت دارم عااااشقانه میخوانمت 😍😍😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3075 روز

      سلام نگار جان

      خط به خط کامنتت انگار من رو توصیف میکردی ، انگار من بودم .

      دقیقا من هم این مشکل رو دارم و دلیل اصلی همون وابستگی هست .

      دقیقا همون جور که گفتی اولش همه چیز خوبه و بعد که من وابسته میشم طرف دور و دورتر میشه و من خسته میشم و از رابطه خارج میشم چون فکر میکردم مقصر آنها هستند ، و بعد که همه چیز رو فراموش میکردم طرف پیام میداد و می خواست برگرده .وقتی دو بار این اتفاق تکرار شد فهمیدم مشکل منم نه آنها ، مشکل وابسته شدن و شرک ورزیدن منه .

      به قول یکی از دوستان عوض کردن صندلی فایده نداره باید خودت رو تغییر بدی.

      چقدر خوب توصیف کردید و خیلی عالی باگ رو تشخیص دادید و از همه مهمتر کمر همت بستید تا روی خودتون کار کنید و رابطه اتون رو بهتر کنید .

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ماه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1828 روز

      سلام نگار عزیزم تبریک میگم بخاطر رابطه عالی که خدا بهت داده، منم دقیقا این باگ رو دارم میشه بگی چجوری رو باورهات کار کردی و چ باور هایی داشتی که تونستی بر اون باور محدود کننده ات غلبه کنی؟؟من هم دقیقا همین موضوع تماس نگرفتن و پیام ندادن خیلی ازارم میده و بخاطرش کل روز کسل و غمگینم ، با اینکه اون فرد تمام ویژگی های مدنظرم رو داره اما فقط این مسئله منو آزار میده، باید چیکار کنم میشه راهنمایی کنی؟ یعنی فقط اون حس وابستگی رو برطرف کنم؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مینا خضری گفته:
      مدت عضویت: 2361 روز

      وااای خدایا عجب نشانه ای بود برام دقیقا حرف دل منو زدی گریه م گرفت با حرفات چون این ماجرایی که تعریف کردید دقیقا خود خود من اینجوری بودم بیش از ده ها بار برام تکرار شده 😭😭 میدونم باورم نسبت به عشق و ازدواج ضعیفه میدونم باید رو خودم کار کنم ان شاالله بتونم رو خودم کار کنم بهتر بشم بر اساس همین باورهای ضعیف من هست که با ۳۴ سال سن تنها هستم من همیییشه تو روابط اجتماعی فوق العاده قویم همه رو جذب خودم میکنم ولی متاسفانه از نظر ارتباط با جنس مخالف که جهت ازدواج یا دوستی باشه ضعیفم و میدونم دلیلش همین وابستگیه ،پس باید قوی باشم و خودم رو تغییرر بدم

      با کمک خدا که استاد عباسمنش رو دستی قرار داده برا کمک به من بی نهایت سپاسگذارم

      خدایا شکرت که استاد عزیز رو داریم خدایا شکرت روز به روز مدارم داره بهتر میشه

      خدایا کمکم کن باورم رو نسبت به جذب شخصی که میخوام به زندگیم وارد بشه عوض کن و به هیییچ کسی وابسته نشم

      عاااااشقتم خدا ،عاشقتم استادجونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فائزه م گفته:
      مدت عضویت: 1419 روز

      سلام نگار جان با اینک مدت زیادی ازین کامنتت میگذره اما دقیقا باگیه ک‌ منم این روزا درگیرشم ،قطعا تا ب الان خیلی حرفه ای یادگرفتی ک چطور این باگ‌‌‌رو حلش کنیم

      ممنون میشم اگر ک کمکم کنی تا منم این پاشنه آشیل رو واسه همیشه برطرف کنم و یه رابطه خوب رو تجربه کنم

      این روزا همش از خدا میخاستم جواب سوالمو بده و الان هدایت شدم ب کامنت شما

      ممنون میشم با جزییات بیشتر جواب منو بدین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نلا گفته:
      مدت عضویت: 1060 روز

      سلام دوست عزیزم نگارجان

      باورتون میشه این پاشنه اشیل من هم بوده تاکنون که دلیل ترینش وابستگی و دلبستگی سریع به ادم ها و رفتارشون هستش چقدر خوب و هدایتی بود این تجربه تون خیلی خیلی کمکم میکنه ممنونم ازتون🙏🏻🌸🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    لیلا شب خیز گفته:
    مدت عضویت: 3444 روز

    استاد بزرگوار و ارجمندم و دوستان خوب و مهربانم سلام

    وقت همگی شما به خیر و شادی

    ?????

    آن وقت ها شرایط زندگی بسیار دشواری داشتم ، یاد ندارم حتی به اندازه ی کمی محبت از سوی پدرم دریافت کرده باشم ، آن قدر ایشان همیشه عصبی و منفی گرا بودند که برادرانم نیز از نظر روحی دچار تشویش و نگرانی شده بودند ، آن روزها زمان خیلی دیر می گذشت ، وقتی پدرم از محل کار بازمی گشتند همین که زنگ درب منزل را می زدند از استرس و نگرانی هر کداممان به یک طرف می رفتیم و پنهان می شدیم تا در تیررس او نباشیم

    آن قدر مادرم سختی تحمل کرده بودند که به کلی احساسات مادرانه ی خویش را از دست داده بودند و اصلا به عنوان یک مادر عاطفه ای نداشتند ، پدرم به شدت منفی گرا بود ، فوق العاده بدبین ، شکاک ، متعصب ، آن روزها یاد نداشتم بیشتر از رفتن به مدرسه که آن هم روبه روی خانه ی ما بود یا خیابان کناری ، جای دیگری را بلد باشم ، همیشه محدودیت شدید داشتم ،دانشگاه هم با وساطت دایی ام جور شد ،تازه همه ی خرج تحصیلم را نیز ایشان دادند رنگ مسافرت را هم ندیده بودم اصلا یک پارک محله آی هم نمی رفتیم ، همه ی فامیل از ترس پدرم جرات نمی کردند به منزل ما بیایند ،

    استاد انگار زندگی ام کپی ، برابر اصل شماست ، اما با یک تفاوت بزرگ ، از محبت مادری هم بی بهره بودم

    اما از زمانی که با سایت شما آشنا شدم همه چیز تغییر کرد آن قدر ارتباطم با اطرافیانم عوض شد که انگار خواب می دیدیم البته هنوز در ارتباط با همکارانم باید نقاط ضعف خود را اصلاح کنم

    این روزها پدرم هم عوض شده ، اگر با همه همان رفتار سابق را دارد با من و فرزند و شوهرم متفاوت رفتار می کند البته هنوز هم همان پدر است فقط خوب تکنیک های مثبت گرایی را به لطف استاد عباس منش و فضل پروردگار یاد گرفتم

    چه قدر خوشحالم ، تضادهای آن روزها مرا قدرتمند ساخت , ، اگر صدبار هم باز گردم باز هم همان زندگی را انتخاب می کنم ،زیرا خیلی عالی با خدا آشنا شدم

    و به قول قرآن شما مانند شاخه ای ضعیف و نازک هستید که به مرور به شاخه ای ستبر و محکم می شوید

    بعضی وقت ها از خوشحالی گریه می کنم ، گاهی اوقات هم می خندم

    وقتی برای دوستانم در این سایت نظر می گذارم بر آین باورم که امید دارم الگویی باشم برای آنانی که فکر می کنند زندگیشان جهنم است باور کنید که در جهنمی زندگی می کردم که هیچ راه فراری از آن نبود ، فقط با عجله ازدواج کردم تا رها شوم ، که البته با این که همسرم فردی مهربان و خوش قلب بود ، چون خودم تغییر نکرده بودم باز در زندگی با همسرم دچار ورشکستگی شدید مالی شدیم ، پس تنها راه نجات تغییر باورهاست

    واقعا می گویم استاد نمی دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم ، چه قدر دوستان خوب و عالی پیدا کردم

    و مهمتر از همه رابطه ام با خداست ، چه قدر خدا مهربان و عزیز است ، همه ی دنیا و وجودم خدا شده ، کاش بیاید روزی که در عشقش ذوب شوم ،

    استاد بزرگوارم ، چه قدر خدایی که به ما معرفی کردید توانمند و رحیم و غفور و مهربان است ، ای کاش زودتر شناخته بودمش

    امیدوارم خداوند از دریای بی کران رحمتش به شما خیر و نیکی عطا کند

    در خدا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 250 رای:
    • -
      مرجان شاد گفته:
      مدت عضویت: 3104 روز

      سلام خانم شب خیز عزیزم.با خونون نظرتون انگیزه گرفتم از اینکه چقدر یه ادم میتونه با تغییر باورهاش زندگیشو عوض کنه و صدالبته بهتر از قبل.شما انسان شریفی هستید و چقدر خوشحالم که با انسانهایی مثل استاد عباسمنش و شما و بقیه دوستانم آشنا شدم که از شرایط سخت چقدر پیشرفت کردن و خودشون رو باور کردن و این به من بیشتر انگیزه میده برای حرکت.امیدوارم در همه حال سالم و خوشبخت و موفق باشید و زندگیتون سرراسر عشق و شادی باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      داریوش مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3967 روز

      درود بر خانم شب خیز

      به گفته خودتون زندگی پیش از ازدواجتون شبیه زندگی آقای عباس منش بوده . واقعا به شما تبریک می گم که درواقع صبر و شکیبایتون باعث شد خدا چنین پاداشی به شما وامثال شما بده . پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        لیلا شب خیز گفته:
        مدت عضویت: 3444 روز

        آقای مرادی برادر ارجمندم سلام و سپاس فراوان

        به حقیقت شما و سایر دوستان بزرگوارم در این خانواده لیاقت و شایستگی بزرگترین موهبت های الهی را داشتید که با آموزه های الهی استاد عباس منش آشنا شدید ، از خداوند بهترین نعمات و شادی و عشق خودش را برای شما خواستارم

        در خدا شاد و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      دنیای آرامش گفته:
      مدت عضویت: 3378 روز

      سلام خانم شبخیز عزیزم ….فکر نکنم کسی دز این سایت باشه و شما رو نشناسه …همگی ما وووواقعا از راهنمایی های بارزشتون و پاسخهای بی نظیرتون واقعا استفاده میکنیم ….من خیلی خوشحالم که دوست بسسسیاااااار عزیزی چون شما دارم …اینجا و این خونواده صمیمی راه بسیار عالی برای فرار و توجه نکردن به ناخواسته ها و توجه روی نکات مثبت و استفاده از لحظات هست …من شخصا عاااشقتونم ….فکر کنم هرکی در ایت سایت هست به نحوی تو زندگی خونوادگیش شخص منفی داره حالا شدتش شاید فرق کنه ..من با وجود اینکه خودم شاغلم و هزینه هام بر عهده ی خودمه اما اگه خونوادم بفهمن همچین هزینه هایی بابت این دوره های بی نظیر میدم به شدددددت سرزنشم میکنن …اما دارم بنحو احسن روو باورهام کار میکنم ..خییلی اروم شدم روزی نیست بابت خودم شکرگزار خدای مهربان نباشم منی که هررر روووز ارزوی مرگ خودمو داشتم …از شدت شکرگزاری واقعا بعضی وقتا میمونم برای خدای مهریانم چه طور سجده کنم و شکرشو ب جا بیارم انننننقد که حالم خوبه …واقعا بابت استاد عزیزم از خدای رحمان سپاسگزارم و بابت وجود خودش تو زندگیم و شما خانم شبخیز عزیزم و دوستان فوق العاده ام …ان شاالله هرجا که هستین شاد،سالم ،سعادتمند و ثروتمند در دنیا و اخرت باشید.

      راسی خانم شبخیز عزیزم به دورع دستیابی به رویاها سر بزنین چند روزه نیستین همش چک میکنم نمیاین دلم براتون تنگ شده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        لیلا شب خیز گفته:
        مدت عضویت: 3444 روز

        دوست و خواهر دوست داشتنی ام ، دنیای پر از آرامش سلام

        ?????

        اول اینکه اگر ممکن است نام زیبایتان را برایم بنویسید

        متوجه شده بودم زندگی پر از تضادی داشتید ،و به قول معروف ، قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر گوهر گوهری

        شما که این قدر سپاسگزار خداوند هستید به این علت است که عشق ، محبت و مهربانی را خدا را اکنون درک کرده اید ، اگر چه هیچگاه شما را ندیده ام ، اما از صمیم قلب شما را دوست دارم ، فرکانس های پر از انرژی و شور و نشاط شما همواره به قلب من هم می رسد ، چه قدر دوست دارد خدا این همه اشتیاق شما را ، آفرین بر این همه ایمان و تواضع ،

        چون دوره راهنمایی عملی تمام شد ، به بخش های دیگر سایت رفتم تا پاسخ گوی سوالات دوستان باشم ، شاید اینگونه ذره ای از محبت استاد عباس منش را بتوانم جبران کنم ، در خدا شاد ، پیروز و سعادتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمدرضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 3089 روز

      سلام خدمت خانم شب خیز عزیز وبزرگوار. واقعا براتون ارزوی سعادت را میکنم زندگی من تقریبا هم اینطور است فقط من 21 سالم هست وهنوز ازدواج نکرده ام… خیلی کمک کرد به من خواندن این نظرتون واقعا متشکرم از خداوند که از طریق همچنین انسان شریفی به من کمک کرد…چند وقتی بود که سوالم بود…مرسی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا آبلو گفته:
      مدت عضویت: 3010 روز

      سلام خانوم شب خیز عزیز خیلی اتفاقی امروز اومدم و کامنت های شمارو دنبال کردم توی ذهنم یه سوال بود آخرین فایل استاد گفتن از فرصت تعطیلات استفاد کنید و روی خودتون کار کنید اما من این چند روزی که از عید میگذره توی خونه حال خوبی نداشتم به خاطرابنکه نمیتونستم خوب روی خودم کار کنم داشتم دنبال جواب میگشتم که دیدم شما از قول قران نوشتی شما به مرور به شاخه ای ستبر و نیرومند تبدیل میشید خدایا شکرت چون یه کم از خودم ناامید شده بودم و رفته بودم توی سرزنش خودم الهی شکر الان میفهمم چرا استاد میگن یه مدت باید تنها باشی تا بتونی روی خودت کار کنی اما خوب نمیشه خونه و همسر بچها رو که کاری کرد واسه همین از دیروز تصمی گرفتم زودتر بیام مغازه اینجا معبد منه و بهتر میتونم روی خودم کارکنم خدایا شکرت برای وجود خودت و استاد عزیز و دوستای دوست داشتنی خودم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ماری جون گفته:
      مدت عضویت: 3286 روز

      الهی قربونت برم

      من دقیقا عکس شما بودم،پدرم همیشه مثه کوه پشتم بود،موقع های امتحان مامانم همه چیو فراهم میکرد که از اتاقم بیرون نرم که حواسم پرت شه،ولی مساله اصلی خودم بودم که فک میکردم لیاقت اینهمه محبت رو ندارم،لیاقت دانشگاه عالی رو ندارم،نمیتونم بهترین باشم با اینکه درسام خوب بودن.

      با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان برا شما و تمام همگروهیام و مردم دنیا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        لیلا شب خیز گفته:
        مدت عضویت: 3444 روز

        مریم جان چه قدر خوشحالم که در این خانواده دوستانی دارم عامل به قوانین الهی و عاشق شناخت و معرفت

        پیشرفت های شما را تحسین می کنم و برایتان از خداوند متعال ببهترین نعمت ها را خواستارم

        در خدا شاد و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ذبیح پویا گفته:
      مدت عضویت: 3386 روز

      سلام و احترام خواهر خوبم شب خیز

      چیقدر تخلص خوب و آرام کننده ی دارین شما مبارک تان باد این نام نیک

      جای دارد از شما تشکری کنم بابت وقت و انرژیکه برای رشد اعضای این سایت میدهید

      نظرات تان همیشه عالی و احساسم را بهتر میکند یادم نیست که نظر شما را بدون گریه خوانده باشم همیش نظرات تان را با شوق و اشتیاق کامل میخوانم شما خیلی رشد کردین و مدار تان تغییر چشم گیری داشته البته لازم بذکر است میدانم که شبانه روز بالای باور و توجه و جذب نکات مثبت زندگی کار میکنید و عزیز دُر دانه خدا شده اید تبریک میگویم برای تان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ملیحه خمر گفته:
      مدت عضویت: 3562 روز

      دوست عزیزم خانم شبخیز عزیز

      خیلی خوشحال شدم و لذت بردم از خواندن کامنت زیبای شما.

      این همه سعادت وعشق و آرامش و خوشبختی وثروت و نعمت مبارکتان باشد

      خیلی خوشحالم برای این همه خوشبختی

      باز هم مارا در جریان خبرهای خوبتان بگذارید

      با سپاس

      در پناه الله یکتا شاد و سعادمتند و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاروق رحمان نژاد گفته:
      مدت عضویت: 3538 روز

      سلام خانم شبخیز

      خدا رو شکر که این آموزه ها رو در زنگیتون اجرا کردین و زندگیتون با سابقتون متفاوت است و همچنین حضور خدای بزرگ را در زندگیتون احساس می کنید بهتون تبریک میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مريم گفته:
      مدت عضویت: 3323 روز

      سلام خانم شب خیز انشاالله همیشه سلامت و سعادتمند باشید ببخشید من فیلم شما را در تلگرام دیدم ببخشید یک سوالی داشتم بعد از جدایی از همسرتان در رابطه با فرزند شما چه اتفاقی افتاد چون همیشه در جدایی دوری از فرزند خیلی است و در فیلم از فرزندتان چیزی نگفتید ؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زہرا کاظمے گفته:
      مدت عضویت: 1127 روز

      سلام لیلا جان امیدوارم حالتون خوب باشه

      من اگر اشتباه نکنم یک فایل از شما تو تلگرام دیدم که در مورد نتایجتون میگفتید تومورتون درمان شده و رابطه ی عاشقانه با همسر و فرزندتون خلق کردید و به خونه ی دلخواهتون رسیدید که فوق العاده برام تاثیر گزار بود اون زمانی که این ویدیو رو دیدم

      الان این کامنت واسم خیلی جالب بود که من هم مثل شما و استاد تو شرایط بدی بدنیا اومدم و نه مهر مادری بود نه اخلاق و ارامشی از پدر نه مادرم زندگی رو جمع کرد نه پدرم که من بارها از بچگی ارزو کردم جدا بشن

      ولی حالا دلم میخواد خودم ازشون جدا بشم و فرکانسم رو تغییر بدم

      شما به عنوان کسی که احساس قربانی شدن بی پولی بی توجهی وکمبود های فاحش در خانواده رو تجربه کردید میتونید منو راهنمایی کنید که چطور ذهنتون رو زمانی که شمارو تحریک به مقصر دونستن خانواده و شرایط میکنه ساکت کنید و بتونید همون پدری که منفی گرا و دوست نداشتنیه رو بپذیرید و روی خوبی هاش تمرکز کنید من عادت های فکری و منطقم جوری محکم به باور های نامناسب چسبیده که سختمه تغییر بدم رفتارم رو ناخوداگاه همون حرفا رو تکرار میکنم و میگم خب اره دیگه مگه واقعیت این نیست که خانوادم اینجورین و دلیلای مختلف میاره ذهنم تا از مسئولیت پذیری فرار کنه

      اگر وقتتون رو برام بزارید بی نهاااااااااااااااایت ممنون میشم از بزرگواریتون و به شدت هم از شما الگو پذیر هستم

      در پناه خدا شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سارا گفته:
      مدت عضویت: 1930 روز

      خانم شب خیز عزیزم.دوست و هم فرکانسی گرامی ام.الان که این دیدگاه شما رو میخونم ساعت 2شب مورخ ۱۳اردیبهشت ماه۹۹ است .۴ سال از کامنتی که گذاشتین میگذره.اما من با خوندنش اشک از چشمانم سرازیر شد .چرا که خود نیز شرایطی مشابه شما را داشتم البته با اندکی تفاوت. امشب از مهمانی پر از تضاد برمیگردم. و حال خوشی ندارم. اما نشستم تا اون قددددر به وویس ها و مطالب استاد گوش بدم و حال خودم رو خوب کنم و بعد به رختخواب برم.درسهای زیادی از شما و سایر دوستانم در این سایت میگیرم. بسیار از خداوند ممنونم که من رو با استاد عزیزم و شماها آشنا کرد.فی الواقع اینجا همان روزنه آرامشی است که همه ما به اون نیاز داریم….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Samir گفته:
      مدت عضویت: 2197 روز

      سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان گلم

      چند ماهی هست ب خانواده بزرگ و صمیمی شما پیوستم،خداروهزاران بارشکر میکنم ک هدایتم کرد ب این مسیر زیبا و عالی ک مملو از انسان هایی با انرژی الهی ودوست داشتنی است.

      بادیدگاه شما کاملا موافقم،باتمرکز روی باورهایمان و تغییر آن هاو همچنین تمرکز روی نکات مثبت اطرافیان و عزیزانمان می توان شاهد اخلاق،رفتار در کل روابط عاشقانه در زندگی بود.

      موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1236 روز

      سلام خانم لیلا شب خیز عزیز

      من همیشه کامنت های شما رو داخل سایت میخونم ، و تحسینتون میکنم.

      خداروشکر که زندگیتون و با تغییر باورها به بهشت تبدیل کردین خداروشکرش .

      چقدر خوشحالم که اینجا دوستانی دارم بهتر از برگ درخت بهتر از آب روان 🤗😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمانه رشوند گفته:
      مدت عضویت: 1675 روز

      سلام دوست خوبم

      چقدر متنتون از دل میومد وبه دلم نشست

      مطمئنم الان تو سال ۴۰۰ بهترینها واستون اتفاق افتاده

      سپاسگزارم بابت دل نوشته زیباتون

      لذت بخش ترین لحظه ها واسه شما ❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2258 روز

      سلام به لیلا خانم عزیز

      من امشب به کامنت زیبای شما هدایت شدم و از صمیم قلب تحسینتون میکنم که با تغییر باورهاتون شرایط رو تغییر دادید

      آفرین بشما

      امیدوارم سالم و خوشبخت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سمانه شیدائی گفته:
      مدت عضویت: 2169 روز

      لیلای عزیزم چقدرررر خوبه که من دوباره به کامنتت هدایت شدم 😍

      برات خوشحالم که زندگیتو ساختی دوست عزیزم

      نمیدونم چرا امروز تو طول روز چند بار یاد چگونگی اشناییت با استاد افتادمو جملاتتو با خودم مرور کردم و تونستم بازم ازش حس خوب بگیرم. الانم که مجددا به کامنتت هدایت شدم 💜💜💜

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    آلما میر گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    سلام به استاد عزیزم وهمه ی اعضای گروه تحقیقاتی عباسمنش?

    دوستان میخام از رابطه عاشقانه خودم و خدای دوست داشتنیم براتون بگم:

    دو سه روز بود که چشم راستم قرمز و متورم شده بود و درد احساس میکردم , ترسیده بودم و نگران سلامتیم بودم , همش افکار منفی میومد توی ذهنم با خودم میگفتم این نجواها از طرف شیطانه توجه نکن میخاد تو رو ناامید کنه , بعدش میگفتم اره دیگه به چشمم توجه نمیکنم و به سلامتیم فکر میکنم .اما نه اینطور نبود هر بار که از جلوی آینه رد میشدم یا سوزش چشم سراغم میومد این نجواها قدرتمند تر میشدن , خانوادم میگفتن ببریمت چشم پزشکی من میگفتم نه خوب میشم (از قوانین استفاده میکنم) با خودم میگفتم خب باید احساسم رو خوب کنم اما بعد یه مدت احساس بد میومد سراغم , رفتم سراغ شکر گزاری هر بار که سپاسگزاری میکردم تا درد میومد سراغم با خودم میگفتم چی میگی باید بری دکتر میخای چیو به خودت ثابت کنی؟ نجواها کار خودشو کرد؛ بنابراین به مادرم گفتم بعد از ظهر بریم چشم پزشکی , همون موقع مادرم شبکه ای زد که آیه قرآنی پخش میکرد و میگفت ای اهل ایمان , (منم با لبخند و اعتماد بنفس گفتم بله) در ادامش میگفت چرا به چیزی که میگویید عمل نمیکنید.

    اونجا خدای مهربونم داشت میگفت تو مگه نمیگی من ایمان دارم , تو مگه به قوانین من ایمان نیوردی , تو مگه نمیگفتی میخام در مورد قوانین جهان با همه صحبت کنم و بگم این جهان بحق خلق شده پس چرا خودت بهش اعتماد نمیکنی , چرا عمل نمیکنی ؟ یادمه میگفتی خداوند تنها منبع قدرت جهانه , میگفتی خداوند خدای سلامتیه, ثروته,عشقه,آرامشه,… اما داری خلافشو بمن ثابت میکنی, تو مگه نگفتی میخای بندگیه منو کنی و در این جهان یار من باشی پس چیشد بنده ی من , چرا با یه اتفاق کوچیک ترس و نگرانی اومد سراغت , بمن اعتماد کن و با قوانین من سلامتیتو بدست بیار , این بیماری اومده تا ایمانت رو قوی تر کنه , نه اینکه ضعیفت کنه بدون من از بیماری تو قدرتمند ترم پس به من و خودت رجوع کن و با ایمان , قدرت درونتو آشکار کن چون تو از من هستی , چون من از روح خودم در تو دمیدم , بارها میگفتی الخیر فی ما وقع پس الانم همینه این اتفاق افتاد تا بدونی اول و آخر هر چیز منم تو از من هستی و بمن برمیگردی نگران نباش و دلبسته این دنیا هم نباش که فقط من برای تو میمونم.

    متن بالا صحبت های خداوند بود با من , راست میگفت من فقط ادعا داشتم و با یک اتفاق به ظاهر بد همه چیز رو زیر سوال بردم , بعد از شنیدن آیه قرآنی و این گفت و گوهای درونی به خدای مهربونم قول دادم فرکانس مثبت ارسال کنم و بخاطر سلامتیم ازش سپاسگزاری کنم , اون روز تنها کلمه ای که ورد زبونم شده بود خدایا شکرت بود بعدش اتفاقاتی افتاد که من رو خوشحال کنه و به احساس خوبی برسم , شب همون روز هم رفتم توی حیاط (هوای شهر من بهاری شده) چشمامو بستم ,سرمو بالا بردم, لبخند روی لبم و آغوشم رو برای دریافت عشق و محبت از خدای مهربونم باز کردم , وااااااااای عجب حسی بوووووود خداروشکر . فردای اون روز تورم چشمم کم شد و درد که اصلا نداشتم و الانم سالم و سلامت هستم و خداروشکر میکنم.

    دوستان این گروه و این سایت رابطه ی من رو با خدای درونم نزدیکتر کرده , مهربون تر , زیباتر , جذاب تر, پرانرژی تر , عاشق تر وکلی چیزای خوب دیگه , پس با قدرت ادامه بدید چون خداوند به صابران وعده پیروزی داده .

    پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع)فرمود:

    بزرگترین مردمان در ایمان و یقین کسانی هستند , که در روزگاران آینده زندگی میکنند , پیامبرشان را ندیده اند, امام آنها در غیبت است و فقط به سبب خواندن قرآن کریم و احادیث معصومین (ع) (و تفکر در آنها) ایمان می آورند. دوستان قطعا خداوند به چنین بندگانی افتخار میکند .

    من از موقعی پیشرفت کردم که فایل ما بی انتها هستیم استاد رو گوش دادم , روز قبلش با اینکه حالم خوب بود اما سر نماز کلی گریه کردم و خداروشکر کردم به ذهنم رسید برم برای فایلی که استاد روی سایت میزارن یک نظری بزارم که به همه احساس خوبی بده بنابراین متن رو نوشتم ذخیرش کردم و فردای اون روز استاد فایل ما بی انتها هستیم رو گذاشتن , دوستان متنم رو خوندن و کلی برای من نظرات مثبت, انرژی بخش و پر از محبت نوشتن ولی باورم اینبود این محبت از طرف خداست و از دستای زیادش داره بمن عشق میده خدایا شکرت از همه سپاسگزارم. بعد از اون فایل الهاماتی بمن شد و با اعتماد به خداوند اون موضوعاتی که وارد ذهنم شد رو در یک دفتر نوشتم , به ایده ای برخوردم که رسالت من رو آشکار کرد و در حال جمع آوری اطلاعات با استفاده از آیات قرآن هستم و روز به روز حقانیت این کتاب الهی بیشتر بمن ثابت میشه .دوستان از موقعی که رسالتم رو شناختم صبح ها ساعت سه یا چهار بیدارم , خواب برام بی معنی شده , خود بخود این اتفاق افتاده , نمیدونم یادتون هست یا نه ولی من برای کنکور درس میخونم توی این مدت هم یکبار نشده بود من زود تر از ساعت هفت بیدار بشم و این اتفاق نیفتاده بود که من یه روز از صبح تا شب سرشار از انگیزه باشم اما از وقتی این ایده اومد سراغم از این رو به اون رو شدم من خواب شبم خیلی برام مهمه اما الان چهارساعت خواب برام کافیه و انگار تو این چهار ساعت کلی خواب بودم, دوستان فایل های استاد رو گوش میدم و مینویسمشون و بعد از روشون میخونم تا حفظ بشم (گاهی هم حس استاد منو میگیره و بعضی جاهاش میخام داد بزنم جون من این قوانینو باور کنید بخدا زندگیه من همینه? عاشقتم استاد جونم?شما عشق هستید) , خداروشکر تا الان که فوق العاده ام و سرشار از انگیزه , احساس خوب, عاشق خدا و ….

    اینم بگم که با دوستانم قطع رابطه کردم , البته من نه شرایط و اتفاقات اینکارو کرده مثلا باهاشون قرار گذاشتم بعد اتفاقی افتاده که نشد باهم باشیم , بارها و بارها و الانم دیگه با هم نیستیم و ارتباط پیامی هم نداریم , با خانوادم هم هماهنگ نیستم بنابراین فقط توی اتاقمم البته موقعی که با اعضای خانوادمم و با هم صحبت میکنیم احساس خوبی دارم و خداروشکر میکنم شده احساس تنهایی کنم اما خداوند رو دارم که همیشه به یک صورتی با من صحبت میکنه و میگه که تنها نیستی و من باهاتم , خدایا شکرت .

    ?دوستتان دارم ?الهی بیفتد بهترین اتفاق زندگیتان?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 316 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        خانم ایزانلو عزیز دوست خوبم سلام

        در دوره دستیابی به آرزوها نظرتون رو خوندم در مورد رابطه با همسرتون و اینکه تونستید موفق بشید , خدا میدونه چقدر از خوندن نظرتون خوشحال شدم و خداروشکر کردم, دوستتان دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      طاهره برتر گفته:
      مدت عضویت: 3291 روز

      سلام دوست عزیز از خوندن نظرتون خیلی لذت بردم وحس خوبی پیدا کردم

      منم چند وقت پیش یک دردی توی قلبم احساس میکردم که خیلی نگران بودم وروز به روز بدتر میشد

      طوریکه نفمسم به سختی میومد وهمش با صدای بلند آه میکشیدم ونمی تونستم دردمو واحساس

      خفگیمو از یاد ببرم مدت سه ماه به همین منوال گذشت ویه روز با خودم گفتم که حالا برم پیش یک متخصص قلب شاید برام مشکلی پیش اومده باشه و ازونجا که اون موقع با این قوانین خیلی آشنا نبودم ولی یه حسی درونم میگفت که چیزی نیست فقط تو داری به خودت تلقین میکنی ولی حرفشو گوش نکردم دکتر رفتم وبا انجام آزمایشات لازم ودقیق دکتر گفت که اصلا مشکلی ندارم

      اومدم خونه وداروهاشم دو سه روز بیشتر استفاده نکردم واز اونجایی که هر لحظه با قوانین بیشتر آشنا میشدم با خودم گفتم که این مشکلرو به خدا میسپرم وخودم بی خیال ورها به سر میبرم واین قضیه رو فراموش کردم بعد ازگذشت تقریبا بیست روز متوجه شدم که دیگه من خیلی راحت مثل بقیه نفس میکشم ودیگه ازون حس بد هم خبری نیست وبه لطف خدا الانم حدوددو ماهی میشه که دیگه خوبم وقلبم درد نمیکنه واحساس خیلی خوبی دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        ماری جون گفته:
        مدت عضویت: 3286 روز

        سلام

        خب خداروشکر،الحمدالله که خوبین.

        من شبا که میخابم خوبم روزا که بیدار میشم انگار سرما خورده ام بدجور،تحویلش که نمی گیرم،سالم میشم،یه هفته ای هست این وضعیت رو دارم!؟!!؟!؟

        با آرزوی ثروتمندی در مکان و زمان برا شما و تمام همگروهیام و مردم دنیا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        خانم طاهره برتر عزیز دوست خوبم سلام

        از لطفتون بینهایت سپاسگزارم و خداروشکر میکنم سالم و تندرست هستید و باور من و شما اینه که روز به روز سالم تر و شاداب تر میشویم.

        دوستتان دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3350 روز

      سلام متنوتون عالی بود نمیدونید قسمت اول متنتون چقدر مورد نیاز من بود، مرسی از شم، خدا متن شما را جلوی روم گذاشت که حرفش و به من بزنه متشکرم

      فقططططط الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        خانم رها آزادی دوست عزیز و خوبم سلام

        قطعا اولین نظر شما خیلی برای من باارزش ومهمه وفقط میتونم خداروشکر کنم و اینکه از محبت و لطفتون بینهایت سپاسگزارم, الهی بیفتد بهترین اتفاق زندگیتان, دوستتان دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیرا نظری گفته:
      مدت عضویت: 3056 روز

      سلام عزیزم خیلی خوشحالم از این که اینجا هستم در کنار شما ومیدونم این خواست خدای خوبم هست العان که این متن و مینوسیم فقط خدا میدونه چه حس خوبی دارم از احساس خوب تو عزیز ممنون واقعا ممنون از استاد خوبم و تمام عزیزانی که در خانواده بزرگ گروه تحقیقاتی استاد عباس منش هستند سپاس گزارم ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        دوست خوب و عزیزم تیام ساری سلام

        خیلی خوشحالم و خداروشکر میکنم که احساس خوبی به شما دادم , مدت عضویتتون ده روزه و این اولین دیدگاه شما بود , این موضوع برای من خیلی بارزش و جذابه , سپاسگزارم, باور من اینه هیچ برگی به اذن خداوند روی زمین نمیفته پس بودن شما اینجا دلیلی داره , با قدرت ادامه بدید , دوستتان دارم.موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      دنیای آرامش گفته:
      مدت عضویت: 3378 روز

      سلام دوست عزیزم المامیر عزیز….خیلی خوشحالم ان شاالله که رساللتوون موفق باشین و کنکورم قبول بشین و بهترین رتبه رو بیارین …راس میگی خدایی منم چند بار شده که خواستم داد بزنم جووووون منمممممن این قوانین رو باور کنین …باور کنین خودشه …??ان شاالله هرجا هستین شاد ،سالم ،ثروتمندو سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3347 روز

        خانم دنیای آرامش دوست خوبم سلام

        من نظرات شما رو در دوره دستیابی به رویاها میخونم , از خداوند میخام شما هم به خواسته هاتون برسید و روز به روز موفق تر و شادتر باشید, از لطفتون سپاسگزارم, دوستتان دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سعادت گفته:
      مدت عضویت: 2150 روز

      سلام دوست خوبم

      نوشته شما اشک منو جاری کرد

      بخصوص اون پیام خدا

      خدای من چقدرر جدیدا عاشقانه هامون کم شده

      منم دارم از دوستام فاصله میگیرم به کمک خدا میخام بیشتر روی قوانین کار کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مصطفی محبی گفته:
      مدت عضویت: 1848 روز

      سلام و درود 🌸

      دقیقا دیروز همین موقه نظر یکی از دوستان در کانال تلگرام بودش که من اینطور برداشت کردم:

      اصلا ما برای همین خلق شدیم تا خدا رو با فرکانسهامون به جهان ثابت کنیم بعبارتی هر کدام از ما رسالتمون نشانه‌ و آیه‌ای از خداوند بودنه.

      و الان که این متن شما رو مطالعه مردم به این باورم بیشتر پایبند شدم.

      سپاسگذارم از خدای مهربونم و شما که نشانه و آیه‌ای از طرف الله یکتا برای من بودید🙏🏼🙏🏼🙏🏼

      براتون آسایش و عشق روزافزون از خداوند میخوام🌸❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زینب بچای نصاری گفته:
      مدت عضویت: 1051 روز

      سلام به آلما عزیز

      چقدر قشنگ در مورد خداوند گفتی عزیزم منم از وقتی که وارد سایت استاد شدم با خدا آشنا شدم این خدای جدید من با خدای قدیمی که در ذهنم بود زمین تا آسمان فرق می‌کنه این خدا همون خدایی که من همیشه به دنبال ش بودم

      خدایی که الان شناختم فقط باهاش حرف میزنم زود زود جوابم را میده

      وهرروز بهش نزدیک میشوم

      واحساس میکنم هروقت دوست دارم وعشق وبغل از خدا میخوام منو بغل می‌کنه واینو با تمام وجودم احساس میکنم

      شناخت خدا فقط از طریق استاد شناختم و اول خیلی مقاومت داشتم ولی الان خیلی عالیم

      خدایا شکرت شکرت شکرت

      بابت استاد نازنینم

      خدایا شکرت بابت دوستان هم فرکانسی وحرفهایی قشنگی که از تو مینویسند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      بهاره صرام گفته:
      مدت عضویت: 1236 روز

      سلام آلما جان

      اینجا زمینی نیست نه؟؟

      من شک دارم که این سایت زمینی باشه ،

      چطور میشه توی فضای مجازی چنین اطلاعاتی بخونی و از راه دور با کسایی که نمیشناسیشون حتی یبار صداشونم نشنیدی ارتباط بگیری ،

      پا به پاشون اشک و لبخند بزنی؟؟

      مگه میشه؟؟

      خدای من ،من کم کم دارم به به حدی از حال خوب میرسم که خودم فقط میفهممش خیلی حالم خوبه خیلی حس خوبی دارم ،منی که یروزی از قران خوندن خسته میشدم الان دارم روزی ۳ بار قرآن میخونم و از خوندنش لذت میبرم.

      چقدر خدا قشنگه 🥺

      خدایا شکرت الما جان برای این کامنت قشنگت که نمیدونم دقیقا کی نوشتی ولی واقعا انقدر دلی بود که کلی حالمو خوب کرد 😍😍

      در پناه خداوند باشی عزیزم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1947 روز

      سلام آلما ی عزیزم دوست خوبم

      مدت زیادی هست که از نوشتن پیامت میگذره و من الان دیدم پیام شما رو و چقدر لذت بردم و تحسینتون میکنم دوست خوبم بابت این رابطه خوبی که با پروردگارتان دارید خدا رو صد هزار مرتبه شکر

      دفه اول که صحبت های شما با خدای عزیزم رو خوندم چشمام از شدت اشک‌نمیدید صفحه گوشی رو و چقدر این حس با من هم حرف میزنند

      بار دوم خوندم فکر میکردم نه فقط همون یکباره ولی اشتباه کردم بار دوم هم کلی اشک ریختم و همه این ها از شوق و لذت پروردگارم هست

      و تحسینتون میکنم و بهتون تبریک میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2258 روز

      سلام آلمای عزیز

      این فایل نشونه ی من بود امشب که به کامنت زیبا و پرمحتوای شما هدایت شدم

      چقدر حالم خوب شد از شنیدن رابطه ی عاشقانه شما با خداجون

      تحسینتون میکنم برای این دریافتها و نشونه ها

      الهی که دلتون شاد و لبتون خندون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام کاربخش گفته:
      مدت عضویت: 2426 روز

      سلام دوستان گلم

      سلام خانم آلما میر

      بسیار خوشحال شدم از اینکه تجربیات قشنگتون در مورد خدارو خوندم،راستش من هم تازه به این جمع صمیمی پیوستم و خدارو بابت این هدایت زیبا بینهایت شکر میکنم.

      میخواستم منو راهنمایی کنید که چه فایلهای رایگانی در زمینه عشق به معبود و درمورد جذب همسر مورد علاقه پیشنهاد میکنید،

      دوستان لطفا هر کس اطلاعی داره منو راهنمایی کنه.

      زندگی پر از هدایت به راه راست برای همتون آرزو میکنم،راه کسانی که خداوند نعمتشان داده.

      موفق باشید?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه کیاستی گفته:
      مدت عضویت: 2014 روز

      سلام دوست عزیز. من الان متنت رو خوندم وایی چقد ما شبیه هم هستیم منم الان یک هفته ای هست که زیر چشمم ورم کرده و درد داره اوایل خیلی حس منفی میومد تو ذهنم ولی از دیروز ک دارم با این افکار میجنگم امروز متن شمارو خوندم ک نمیدونی چقد احساس خوبی بهم داد و چقد خدارو شکر کردم ک داره بهم توجه میکنه .منم مثل شما با دوستام رابطه ندارم و با خانوادمم زیاد اوکی نیستم و واسه همین همش تو اتاقمم و دارم رو خودم کار میکنم البته از وقتی رو خودم کار کردم رفتار همه خیلی بهتر شده باهام به خصوص خانوادم. واسه همیت متنتو خوندم دیدم چقد شبیه هستیم.

      امیدوارم ک به همه ارزوهای قشنگت برسی و روز به روز رابطه ات با خدا بهتر و عالی بشه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیه جعفری گفته:
      مدت عضویت: 882 روز

      خداروشکرمیکنم،ک انقدرحاله دلتون عالیه،من اولین باره وامروزواردسایت شدم.خداروشکرمیکنم.ب آروزوم رسیدم.وخدابانشانه های الهی داره منوب سمت کمال هدایتم میکنه.سپاس معبودمن.آرزوم بودنتون.بااستادآشنابشم.خداروشاکرم من ک من لایق بهترینهام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      احمد فردوسی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      سلام بردوست گرامی

      این فایل نشونه من بودومن بعدازدیدن فایل به کامنت شماهدایت شدم

      عجب کامنتی بودالله اکبر

      دقیقامنم چشم سمت راستم ازدیروزصبح یکم دردمیکنه ومطمعنم بااستفاده ازاین قوانین به زودی خوب میشه منم باخودم گفتم چیشده چشم من که قبلادردنمیکرد

      عجب هم فرکانسی وهم زمانی که من دیدگاه شماروببینم که ازطریق دیدگاه شمابامن صحبت کردچون مالایق هم صحبتی باخداوندهستیم وخداونددرهرلحظه داره ماروهدایت میکنه وکمکمون میکنه بانشانه هاوالهاماتش خدایاشکرت ویک مشکل دیگه داشتم درموردروابط خودم بامادرم فکرمیکردم که بایدچکارکنم که این فایل نشونه من بود

      احساس میکنم هرروزدارم به خداوندنزدیک ترمیشم وعاشقانه باخداوندصحبت میکنم وگریه میکنم

      واوبرای بندگانش کافی است

      ارزوی موفقیت روزافزون برات دارم وارزودارم که همه ماهرروزبیشترخداروباورکنیم وتوحیدی تربشیم

      احمدفردوسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رسول ده پرور گفته:
      مدت عضویت: 1704 روز

      سلام ودرود وعشق فراوان

      این چن خط اخر نظرتون عین خودمه وقتی خیلی نجوا میاد و خانوادمم افزون براین موضوع میشن اونموقعس ک خداوند میاد با ی نشونه باهام صحبت میکنه و کلی حالم عالی تر میشه

      واقعا ک واس منم همینه

      عشق ونعمت وبرکت وحال خوب برات ارزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رکسان اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 2159 روز

      درود، وای که چقدر با تک تک کلمات و جملاتی که به کار برده بودید اشک ریختم و چقدر حس قشنگی را تجربه کردید، حس حضور خدا در همه حال زیباترین حس است، حسی ناب که قابل توصیف نیست، خدا را هزاران مرتبه شکر که با ایمان قوی الان سلامت و تندرست هستید، الهی که همیشه همینقدر استوار به راه خود ادامه دهیم و در مسیری که هستیم اجازه ی شک و تردید و تنبلی ندهیم،، تعهد در این مسیر مهمترین اصل است،، چقدر زیباست که در این سن اینقدر آگاهانه زندگی می کنی عزیزم، داشتن دوستان آگاهی همانند شما باعث افتخار است، خدایا هزاران مرتبه شکرت

      استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیزم، و تمام قبیله ی عشق،، عاشقانه دوستتان دارم

      هر روزتان پر از آگاهی های ناب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      RM jan گفته:
      مدت عضویت: 3737 روز

      الما جان سلام

      صحبتهای پاراگراف اخرت دقیقا عین منه و احساست رو کاملا درک کردم

      شدیدا ارامش الهی و زندگی پر از رنگهای زیبای عشق ثروت سلامتی سعادت و موفقیت رو واست میخوام :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضا خور گفته:
      مدت عضویت: 3180 روز

      سلام به همه دوستان

      نظرتون رو تازه خوندم و چقدر شبیه اتفاقی هست که برای من گاهی رخ میده ولی هیچ وقت اینقدر عمیق با خدای خودم حرف نزدم

      هر وقت دردی که دلیلشو نمیدونم سراغم میاد فقط یک کار انجام میدم شکر او، هر بار که درد تنم رو به لرزه میندازه بیشتر روی باورهام کار میکنم و گاهی هم به شوخی میگم خدا رقصت گرفته بزار کارمون رو بکنیم

      خیلی جالبه که ما خودمون باعث درد اعضای بدنمون میشیم و این خود ما هستیم که میتوانیم دردمون رو دوا کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: