ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 4 - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 4252MB27 دقیقه
- فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 426MB27 دقیقه
سلام استاد عزیزم و مریم جون
وقتی تغییری در زندگیم رخ میده چه واکنشی نشون میدم؟
قبلا تغییر دادن هر چیزی تو زندگیم سخت بود مثل تغییر شرایط کاری من 4سال تو باتلاق داشتم فورو میرفتم امید داشتم فردا بهتر میشه اوضاع غافل اینکه اوضاع داشت بدتر میشد یه روزی تصمیم گرفتم کاریو که چهار سال زحمتشو کشیدم جمع کنم چون نشستم فکر کردم دیدم من جای اینکه با داشتن اون کار خوشحال باشم همش ترس از دست داشتشو داشتم و غصه میخوردم و من 30مهر 1402 به اون کار پایان دادم و تصمیم گرفتم دیگه به شیوه قدیم پیش نرم و تنهاکاری کردم حالمو خوب نگه داشتم و درها بعد دو ماه به روی من باز شد اتفاقهایی افتاد با ادمهایی اشنا شدم درامدیو کسب کردم 5برابر بیشتر از درامد قبلیم من 4سال اذیت کردم خودمو ولی اون کار هم دوست داشتم کلی تجربه کسب کردم باادمهایی مختلف اشنا شدم چقدر مهارت ارتباطیم رفت بالا چقدر اعتماد به نفسم رفت بالا خیلی تجربه کسب کردم نیاز بازار فهمیده بودم از هر تغییری استقبال میکردم ومهمتر از همه تکاملو طی کرده بودم همه مورد رعایت کرده بودم ولی باور فراوانیم پایین بود و باز یه جا لنگ میزد
یادمه انقدر شرایط بد شده بود میخواستم وام بگیرم کسب کارمو نجات بدم ولی از اونجایی که شاگرد استاد هستم تو این تله نیوفتادم من صدای خدا شنیدم گفت نه و من اون کارو انجام ندادم و من بعد سه ماه همون رقمی که میخواستم تو کسب کار جدیدم به راحتی ساختم و خدارو هزاران بار شکر میکنم حتما جزیی از مسیرم بود الان تو این مرحله هستم
تو مسیر جدید کسب کارم خودم دارم میرم دنبال تغییر برخلاف گذشته که تحمل میکردم باید نرم افزاری یاد بگیرم که خیلی به درد کارم میخوره و ادمهایی کمتری سراغش میرن تا یادش بگیرن من خودمو اماده میکنم تا قبلا اینکه پنیرم جابه جا بشه
یادمه تو رابطه مسمومی بودم و از یه جا به بعد پذیرفتم تمام کنم اون رابطه رو اتفاقی که افتاد همه چی برای من خیر شد
و اولین چیزی که بهم برگشت ارامش بود
یادمه اوایل تو اموزشگاه و مدرسه تدریس میکردم سالهای اول خیلی ذوق شوق داشتم برای کارم بعد چندین سال راضیم نمیکرد اون کار و ترکش کردم اتفاقی که افتاد این بود برا من خیر شد جایی برام کار پیدا شد که خودشون بهم زنگ زدن برای همکاری با من
عبارت تاکیدی
خدا قطب نما خوشبختی منه
هر انچه برای من اتفاق میافته همش خیر میشه
تو هر مسیری میرم خدا جلوتر از منه و هوامو داره
ثروت نعمت از چهار جهت به سمت من روانه میشن
استاد جانم سلام و صد سلام. من باز اومدم با اینکه دیر اومدم ….
پاسخ به تمرین فایل اینکه واکنش شما نسبت به تغییر در زندگی ات چگونه است …
استاد جانم باز هم میگم که شیما قبل و بعد از آموزش های شما خیلی متفاوت است و با آموزش های شما خیلی بهتر در مواجه شدن با ایجاد تغییر در زندگی، رفتار می کنم. زندگی من پر است از تغییراتی که گاهی زمونه برام ایجاد کرد تا من کلی چیز کسب کنم و یا خودم تغییر را ایجاد کردم تا بتونم رشد کنم.
از تغییرات کوچک مثل تغییر دکوراسیون خونه که با شستن همه فرش ها باعث شد که این تغییر را ایجاد کنیم و با اینکه الان دو هفته ای هست که این تغییر را داده ایم، اما همه اعضا خانوده هنوز هی می گن که اون موقع فلان چیزش بهتر بود و … من هم با اینکه کمی سخت پذیرفتمش، اما سعی کردم که نکات مثبتش را ببینم و باهاش حال کنم …. این تغییر ها را دوست دارم.
یه تغییر دیگه زمان پندمیک بود که اعتراف می کنم که با وجود آموزش هایی که از شما داشتم و کلی ادعا می کردم که من خیلی رشد کرده ام …. اما واقعیتش خوب عمل نکردم و ضربه هایش را هم خوردم …. اما باز هم کلی برام درس داشت و الان خوشحال از اون درس ها در زندگی ام ….
یه تغییر بزرگ دیگه در زندگی ام هم رفتن همسرم به کشور چین حدود چهار سال پیش بود که من در ابتدا به خاطر آموزش هایی که از شما دیده بودم، خیلی استفبال کردم از این تغییر در زندگی ام و راحت پذیرفتم. اما در دو سه ماه اول به چالش های بسیاری برخوردم که انصافا سخت بود . چون ما صاحب فرزند 5 ساله بودیم و من شاغل و پسرم هم مهد می رفت و دیگه تمام کارها با من تنها بود. البته که خانواده مخصوصا پدرم بسیار من را حمایت کردند و در رفت و آمد پسرم به مهد کمک کردند .. اماوقتی چالش ها تا حدودی حل شد، دیگه برای خودم مردی شده بودم و دیگه سالی که پندمیک بود، یکسالی همسرم نتونست بیاد و ما اینجا برای خودمون زندگی می کردیم و انصافا کلی حال می کردیم. تازه این تغییر بزرگ کلی نتایج خوب برای من داشت : اینکه اعتماد به نفس من کلی رشد کرد. یک سفر به کشور چین با پسر 5 ساله ام داشتم و کلی نتایج دیگر …
استاد جانم الان هم که دارم این کامنت را می نویسم، در شرف یک تغییر بزرگ دیگر هستم که خیلی زود قراره اتفاق بیافته . این روزها خیلی کنترل ذهن دارم که خدا کمکم کنه و من را به راه راست هدایت کند، راه کسانیکه به آنها نعمت داده، نه راه کسانیکه ناسپاسی کرده اند.
این تغییر رو روزگار برام ایجاد کرده که دوباره رشد کنم، میدونم که رشدعظیمی در پیش رو دارم.
البته استاد اخیرا خیلی دنبال یه تغییر بودم که بتونم رشد کنم، ولی هنوز نتونسته بودم اجراش کنم، به خاطر ترس هایی که داشتم. شاید خدا به درخواستم پاسخ داده و این را جلوی پام گذاشت …
به امید خدا که بیام و از نتایجمم براتون بگم …..
در پناه خدا جوووون
شیما
بنام خالق زیبایی ها
سلام به یاداوران نعمات زندگیمان و سلام به دوستان خوبم دراین مسیرالهی
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
همیشه عاااشقه پاسخ به سوالات روانشناسی بودم همیشه دوس داشتم ازمون هایی روانشناسی رو شرکت کنم و پاسخ بدم به سوالات و خودموبهتربشناسم
استاد ازشما برای این چنین فایل هایی ارزشمند بی نهایت سپاسگذارم
خدایاشکرت
وقتی تغییری در روند روتین زندگی شما رخ می دهد، چه واکنشی نشان می دهید؟
از وقتی باشما اشناشدم عاااشقه تغییرات شدم و بشدت دوس دارم هرروزبهتراز دیروزم باشم و برای خودم لیستی تهیه میکنم برای ابدیت شدن تو تمام زمینه ها
من با اغوش بازمیرم سمت تغییرات
یادمه قبل ازاینکه باشما اشنابشم همیشه دوس داشتم نسبت به بقیه متفاوت باشم
دوس داشتم ی جور دیگه زندگی کنم
دوس نداشتم مثل مادرم باشم درحالی ک مادرم عشقه ی ادم بینظیرو دوس داشتنیه منتهی من بهترازمادرمومیخواستم و همیشه این درخواست و از خداوند سرنمازهام داشتم و خداوند خیلی زیبا منوهدایت کرد به سمت شما و زندگی من شخصیت و نگرش من بکل تغییرکرد و من بیش از این چیزی که هستم و میخوام
یادمه ازاینکه میخواستم درگذشته محیط کاریموعوض کنم بشدت نگران و ترس و مقاومت داشتم ولی این قانون بقدری اسان و زیبا برای من رغم زد که خاطرمه کلی ذوق کردم از بیکارشدن درحالی که ترس داشتم
قبل ازاینکه استاد به مثال روابط برسید
یاد اولین روابط خودم افتادم تو دوران دانشجویی با فردی اشنا شدم که تو بیت رهبری فعالیت داشت و پدرش امام جمعه بروجرد بود
ی ادمی با افکار بشدت سمی و پوسیده بود
اون عاااشقه این بود که منو چادری کنه و حس اینکه منوبه دین هدایت کرده رو ی جورایی درون خودش ارضاع کنه شایدم دوس داشته به بقیه نشون بده
یادمه این اولین رابطه من با جنس مخالف بود و من اون زمان خیلی کوچیک بودم ی جورایی وابسته شده بودم بااینکه خیلی اذیتم میکرد با رفتارهاش و من کلا از این نگرش و وانمودکردن بیزاربودم منتهی مقاومت داشتم خب کوچیک و ناپخته بودم دوستایی صمیمی من همیشه بهم میگفتم این بکل باتو فرق داره و من تموم کردم این رابطه رو و وقتی بهش فکرمیکنم خداروصدهزارمرتبه شکرمیکنم که ازداوج نکردم باهاش من مقاومت میکردم درحالی که بعداز اون مقاومت ی ارامش قشنگی برای من داشت
خدایاشکرت
بتازگی تو محیط کاریم ی همکاری داشتم که گویا خیلی باعث رشد محیط کاری شده بود و اون فرد هرچقدر بهش حقوق داده میشود راضی نبود و همیشه شاکی بود و خیلی غرمیزدو انرژی منفی میداد
و دکتر از اینکه بخواد این نیرو از مجموعه خودش حذف کنه ترس داشت
ترس از پایین اومدنه درامد
ی روز دکتر بامن مشورت کرد دراین مورد و نظرمنوبراحل این مشکل پرسید
وتنها گفته من به دکتر این بود
هرچیزی ک باعث میشه ذهن شمارودرگیرکنه و حال شمارو خراب کنه اون رو حذف کنید حالا اون چیز خیلی چیزامیتونه باشه
تو این موضوع هم پزشکم مقاومت داشت و هم همکارم بشدت مقاومت داشت درحالی که برای هردوی این ها خیروبرکت درش نهفته بود
آیا آن تغییر را فرصتی برای تجربه های جدید، ورود به دل ناشناخته ها و رشد و پیشرفت می دانی یا به چشم “اختلال در زندگی ات” به آن نگاه می کنی؟
من دوس دارم تغییرکنم
من از تغییرکردن ترسی ندارم هروقت مشکلی پیش میاد یا میبینم دارم مقاومت میکنم درمقابله تغییر هرچیزی
رهاش میکنم واز خدامیخوام منو هدایت کنه به سمت بهترین مسیرها و افراد
اون فوق العاده زیبا برای من میچینه
اتفاقا استاد چندروز پیش بود که داشتم بخودم میگفتم باید ی لیستی تهیه کنم تا سال جدیدو زیبا ترازامسالم برای خودم خلق کنم
انگاراین تو شخصیت من بکل شکل گرفته
من همیشه ی لیستی برای خودم مینویسم برای تغییردادن
حذف یکسری از افراد
حذف یکسری از عادت ها
حذف یکسری از شل شدن ها
اقدامات جدید پرازنعمت و ثروت
من تمام این هارو ازشما یادگرفتم ازتون بی نهایت سپاسگذارم
خدایاشکرت
چه تغییراتی در گذشته در زندگی شما رخ داده که در ابتدا در برابر آن تغییر به شدت مقاومت داشتی اما بعد از مدتی که آن شرایط تغییر یافته را تجربه کردی متوجه شدی نه تنها آن تغییر بد نیست بلکه چقدر به نفع شما بوده و چقدر به رشد شما کمک کرده است؟
استاد دراین موردتغییرات زیاد بوده ولی اولین وسخت ترین تغییر برای من برداشتنه چادر از روی سرم بود اونم تو شهرمذهبی قم تو محله ای که همه مارو میشناسن خیلی خیلی سخت بود ولی بعداز تغییرمن خواهرامم به راحتی تغییرکردن اصلا انگار برا اون هاهم اسان شد
دوره عزت نفس شما برای من پراز خیروبرکت بودخدابهتون برکت بی انتهابده
خدایاشکرت
برنامه ای قابل اجرا برای ” استقبال از تغییر” بریز و آگاهانه شروع به ایجاد یک سری تغییرات در روند روتین زندگی خود کن.
الهی به امیدتو
– گلچین کردنه افرادی که باهاشون در ارتباطم
– حذف افراد سمی حتی درحد سلاموعلیک
– یادگیری مهارت جدید از ساز برای کیفیت کاری درحوزه علاقه خودم دنس
– تغییر در نوع نگرش وباورهام به امیدخدا ( تهیه ی دوره بینظیر دیگه خدامیدونه چ خیروبرکتی در انتظارمنه)
– لذت بیشتربردن از مسیرهدفم و لحظاتم
– تغییر درنوع گفتگویی من و ورودی هایی ذهنم مراقب کلامم باشم و حتی افکارم
– تغیرردر سبک زندگیم و نوع لذت بردنم سفر زیادی داشته باشم به امیدخدا
مرحله سوم:
یک یا چند عبارت تاکیدی مثبت بنویسید :
هراتفاقی بیوفته درنهایت به نفع من تموم میشه
خداوند منوبه سمت بهترین مسیرها و افرادو موقعیت ها و لوکیشن ها هدایت میکنه
اسان میشه برای من اسانی ها
پشته تمام تغییرات درهایی از نعمت و ثروت نهفته هست
خداوند به افراد جسور پاداش میده
من شامل پاداش و نعمت ها هستم
خداوند از بینهایت طریق به من میبخشه و منوبی نیازمیکنه
مرحه چهارم:
مورد 1: در حال حاضر چه تغییری است که می دانی باید در روند زندگی شما ایجاد شود اما به دلایل مختلف انجام آن را به تعویق انداخته ای؟
من اگر بدون چیزی هست که باید تغییرش بدم اونوانجامش میدم
تنها چیزی که همش به تعویق انداخته شده اموزش زبانه که به امیدخدا تکاملی پیش میرم
مورد 2: مورد را یادداشت کن و سپس توضیح بده چه برنامه ای برای اجرایی کردن این تغییر به تعویق افتاده داری؟
اموزش زبان
روزی ده دقیقهزمان گذاشتن برای پادکس ها و موزیک و انیمیشن ها
روزی 5تا جمله جدید
مکالمه با اپلیکیشن ها برای بهتریادگیری
قرار گرفتن تو عمل انجام شده
تحسین کردنه خودم و به خودم جایزه دادن برای کوچیکترین پیشرفتم
مقایسه نکردن و تمرکز رو خودم
مورد 3: با توجه به آگاهی های این فایل، به صورت کلی از این به بعد چه برنامه ای برای ایجاد ذهنیت ” استقبال کننده از تغییرات” در زندگی ات داری؟
باید برنامه ریزی داشته باشم برای بهترشدنم
باید تمرکزمورو خودم بزارم و خودموبادیروز خودم مقایسه کنم
هرچیزی و ک دوس دارموخلق کردم بدونه ترس از تغییرات
تغییرات درش پراز نعمت و ثروته و خداوند پاداش میده به افراد جسورو شجاع
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
استاد ازشما بی نهایت سپاسگذارم برای این چنین فایل هایی ارزشمند
شادباشید
سلام استاد عزیزم و دوستان ارزشمندم.
استاد جان من سر فرصت این تمرین رو کامل انجام میدم و مینویسم اما علی الحساب خیلی دوست داشتم این باورهای عالی رو درباره تغییر که تجربشون کردم و دیدم که واقعا اینجوریه اینجا هم برای خودم یادآوری کنم هم برای هر کسی که میخونه.
باورهای مناسب درباره تغییر:
– خداونده که همیشه بهترین تغییرات رو سر راه من قرار میده.( و همیشه خودش بوده که هدایتم کرده به اون تغییر و اون گفته منم گفتم چشم) تغییراتی که باعث رشد و پیشرفت و بهتر شدن من میشه، تغییراتی که یک عالمه تجربیات جدید و جالب برای من داره.
-خداوند در مسیر تغییرات همیشه بی نهایت همراه و یار و کمک کننده و حامی منه، و وقتی منو به مسیری هدایت میکنه برای تغییر خودش هم لحظه به لحظه حمایتم میکنه و لحظه ای منو تنها نمیذاره بلکه بهترین راهکارها و ایده هارو توی حل چالشهای حرکت تو اون مسیر بهم میگه.
-خداوند توی مسیر اون تغییر همه کار برام میکنه اگه لازم باشه دلداریم میده بهم قوت قلب میده امید میده هوامو خیلی زیاد داره همه جوره همه جوره واقعا.
-خداوند همیشه توی مسیر تغییر بهترین و نازنینترین افراد رو سر راهم قرار میده تا در کنارشون یادبگیرم و رشد کنم و بهتر بشم، آدمهایی که درون صاف و صادق و مهربانی دارن و خالصانه کمکم میکنن.
– تغییر از من یه شخصیت جدید و یه ورژن خیلی فوق العاده تر میسازه.
-حتی اگه برام خیلی سخت باشه اون تغییر ولی چون اون هدایت کرده مطمئنم نتایج عالی ای برای من داره و بعد از گذشت زمان همیشه بهم ثابت شده که با وجود اینکه سختم بود ولی وقتی گوش کردم و رفتم به اون مسیری که خدا هدایتم کرد، چقققدر به نفعم شده.
– راهی جز تغییر وجود نداره یا تغییر میکنم با هدایت خدا و بهتر میشم یا با مخ زمین میخورم.
با عشق.
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیز و مریم جان
فایل بسیار عالی بود بخصوص واسه من چون من آدم فوق العاده استرسی هستم و هر تغییر کوچیکی در درونم واسم استرس ایجاد میکنه نمیدونم دلیلش چیه ولی آدم متنوع طلبی هستماااااا هر چیزی که تو زندگیم تغییر بدم و تنوع ایجاد بشه رو دوست دارم و لذت میبرم ولی خدا نکنه یه تغییری توی وجود خودم ایجاد بشه کلی حالم خراب میشه و استرس میگیرم مثلا اتفاقی مجبور بشم شب جایی بمونم یا اتفاقی یه تغییری تو جسمم ایجاد بشه مثلا مجبور بشم عینک بزنم..اینا کلی استرس و حال بدی واسم داره نمیدونم چکار کنم ..امیدوارم بتونم با تمرینات شما بهتر روی خودم تسلط پیدا کنم .
بازم ممنونم از فایل قشنگ و مفیدتون
در پناه خدا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند باشید
با سلام درود فراوان به استاد عباس منش عزیز خانم شایسته
چه تغییراتی در گذشته در زندگی شما رخ داده که در ابتدا در برابر آن تغییر به شدت مقاومت داشتی اما بعد از مدتی که آن شرایط تغییر یافته را تجربه کردی متوجه شدی نه تنها آن تغییر بد نیست بلکه چقدر به نفع شما بوده و چقدر به رشد شما کمک کرده است؟
من تو سن کم ازدواج کردم وبا شرایط خیلی بدی که داشتم تلاش میکردم که زندگی کنم با هزارتا بدی و مشکلات تا اینکه تصمیم گرفتم جدا شوم با اینکه شرایط برام سخت بود ولی وقتی تغییر کردم زندگیم در همه شرایط تغییر کرد .
کلا من خیلی سخت تغییر میکنم سریع به یه چیزی وابسته میشوم عادت میکنم تحملم زیاده راجبع موضوع آدم ترسویی هستم .
مثلاً من ده سال سیگار میکشیدم از ترسم نمیزاشتم کنار عادت کرده بودم تا اینکه وقتی از ته دلم از خداوند خواستم هدایتم کرد به اینکه ترک کنم که الان چقده خوشحالم
مرحله دوم:::::
باید بیام خودم کم کم به تغیرات عادت بدم باید پا روی ترسمام بزارم ..
اول اینکه سریع به چیزی عادت نکنم مثلاً من تو رفیق پیدا کردن مشکل دارم فکر میکنم آدم خوب کم هست باید بیام با آدم های جدید کانکت شم کم کم
یه تغییر بزرگ من شغلم من قبل از قانون سلامتی به کار آشپزی علاقه داشتم ولی از وقتی که قانون سلامتی گرفتم خیلی سخت بود برام که آشپزی کنم چون بوی غذا تست کردن برام سخت بود و همش می ترسیدم کارم عوض کنم چون همش فکر میکنم که فقط تو این کار ماهرم و ترس عوض کردن کارم دارم حاضرم به هر سختی این کار انجام بدم هی پیش خودم میگم حرف مردم هی میگم دوباره از صفر خیلی میترسم
باید بیام بزارم کنار و از خداوند بخوام که من هدایت کن تو این مسیر
حتما یه خیری هست
وقتی من به خداوند اعتماد داشته باشم پس نباید بترسم اعتماد کنم به خداوند
خداوند خودش من هدایت میکنه به راه راست مسیر درست
تغییرات باعث پیشرفت من میشود
من هیچی نمیدانم خداوند که آگاهی کامل داره از همه چی
من به نیروی وصل هستم که تمام جهان داره مدیریت میکنه
به نام خالق هستی و گرداننده اصلی
درود فراوان بر استاد گرامی و دوستان عزیز
استاد واقعا خیلی برام جالبه من امروز این فایل در نشونه هام دیدیم و همین دیروز به یکی از دوستام میگفتم من اصلا از تغییر خوشم نمیاد و زود وابسته چیزی میشم.
و همین امروز که روز شگفت انگیزی است قبل از این که این فایل ببینم هدایت شدم که تشک ام عوض کنم و حال هوای اتفاق عوض کنم و چند روز پیش هم یکی از لامپ های اتاقم سوخت من به این فکر میکردم یه نکته مثبتی از این اتفاق پیدا کنم و تصمیم گرفتم لامپ سوخته عوض کنم و سر شانس لامپ جدید کمی رنگ زردی دارد و من قبلا از لامپ زرد خوشم نمی امد و الان هیچ واکنش نشون ندادم و از تغییر استقبال نشون دادم واقعا برای خودم خیلی عجیبه و جالبه خدایا شکرت
و امروز خواهرم ازم خواست که براش وسیله بخرم و من برای این کار باید مسیر همیشگی عوض کنم و گفتم اوووه خدای من این یه تغییر دیگه که امروز سر رام گذاشتی و من باید انجام بدم خدایا شکرتت
استاد جان شما از دل جان صحبت میکنی و نمیدونی که چه غوغا بر دل و زندگی ما برپا میکنی.
امیدوارم سلامت و سربلند باشی همیشه و خدواند بهت عمر طولانی عطا کنه تا ما بتونیم از معلومات شما استفاده کنیم
در پناه حق سلامت و موفق باشید
بنام خدای مهربان
سلام و درووووود بر استاد عزیزم و مریم شایسته و دوستان سایت
میخوام امروز تشکر و سپاسگزاری کنم برای تک تک شما ها و خصوصا استاد و مریم عزیز
برای تمام فایل ها و تصویر زیبایی در این سایت منتشر شده است سپاسگزارم
برای تمام کامنت های زیبایی که در این سایت منتشر شده است سپاسگزارم
برای تمام کسانی که پشت این سایت دارند تلاش می کنند سپاسگزارم
خیلی خوشحالم در مسیری هستیم خیلی متفاوت از بدنه جامعه در حال حرکت هستیم
و همه شما عواملی هستید که کمک می کنید هر روز روح های بیشتری بیدار شوند
و این خیرخواهانه ترین کار جهان هست
کاری هست که خداوند شما را ستایش می کند
حضور همگی شما در این سایت مقدس و گرامی هست
احساس کنید هر لحظه ای که در این سایت هستین دارید لبیک می گویید
و اون چیزی هست که خداوند از ما انتظار دارد
بنظرم ساعاتی رو که در سایت میگذرونیم جز عمر ما به حساب نمیاددددددددددد
و همگی کمک می کنید ذهنیت قدرتمند کننده ای بسازیم و غلبه کنیم بر محدودیت های ذهن
و این توحیدی ترین کاری هست که داریم انجامش میدیم
از خدا میخوام بهترین تغییرات رو انجام بدیم در کنار هم
با درود به استاد عزیزمان و بانو شایسته و هم فرکانسی های محترم
پاسخ سوال : من دی ماه به استان هرمزگان سفر کردم. تغییر بزرگی هم در محل زندگی ام بود و هم در روتین زندگی ام. کلا همه چی فرق کردش و فرصت نمیشد که فایل بشنوم. ذهنم خواست حالم را بد کنه و گفت دیدی، دیگه فایل گوش نمیدهی ، روی خودت کار نمی کنی و…ولی من واقعا داشتم چیزهای خیلی جدیدی را تجربه میکردم و رفته بودم توی ناشناخته ها. ذهنم اولش تلاش کرد که به شکل ( اختلال) آن را نشان دهد و حتی حس عذاب وجدان بهم داد.فهمیدم که مقاومت هایی دارم.
مرحله اول:
-وقتی از محل کارم که چهارسال پیوسته کار کردم بیرون آمدم. چقدر حال روحی ام بهتر شد و بعد هم چیزهایی را تجربه کردم در کارم که برام رویا بود.
-در روابط عاطفی ام، چه زمانی که شخص میرود یا چه زمانی که من از رابطه بیرون رفته ام بعدش انگار یه حجابی کنار میرود و شخصیتم بهتر میشود و احساس میکنم یه فرد دیگری شده ام. بخصوص برای وابستگی.
– در مسائل مالی وقتی دیدم پولی در نمیارم شروع به تغییر باورهام کردم و پول اومد.
-وقتی فهمیدم باید تمرکزم روی خودم باشه و مسائل دیگران رویم تأثیر نگذارد. دلسوزی بیجا نکنم و نشتی انرژی نداشته باشم.حتی اگر بهم بگن بی احساس یا خودخواه یا هر صفت دیگری که ظاهرا منفی باشه.
مرحله دوم:
الان مدتیه که روند روتین زندگی ام تغییر کرده تقریبا از اواسط بهمن ماه ساعت کاری ام کلا متفاوت شده. آگاهانه باشگاه میروم که به ذهنم بگم من میتوانم به چیزی که میخواهم برسم. تلاش میکنم در لحظه ی حال باشم. توی کلاسم به خودم سخت نمیگیرم که عین برنامه پیش بروم ، برای همین وقتی کودکی سوال متفاوت میپرسد یا رفتار متفاوت میکند خیلی بهتر هدایتش میکنم طوریکه هفته ی پیش یکی از کودکان مسئله دار بهم گفت دوستت دارم.
خیلی تلاش میکنم خودم باشم ، برای همین هر بزرگسالی که به کلاسم میاد میگه لذت میبرم و کلی تعریف مثبت میکنه.
تلاش نمیکنم دیگران را راضی کنم این خیلی تغییر مهمیه برام ، و جلوی مقادیر زیادی نشتی انرژی را میگیرد.
مرحله سوم: من از تغییرات ناخواسته استقبال میکنم. من از تغییر نمیترسم. من با هدایت الهی به سمت تغییرات پیش میروم. هر تغییر مدار منو انتقال میده به سمت بهتر شدن.
مرحله چهارم:
باید فکر کنم بعد بنویسم. دوباره کامنت میگذارم.
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت منومیخونند
تغییری که در حال حاضر باید باید به لطف و خواست خدا ایجاد کنم مستقل شدنم هست و تصمیمی هس ک مدت ها تضادش اومده بوده
اما امسال دیگر از خدا خواسته ام و خودم هم میخام که مستقل بشم از خودش میخام که کارهارو انجام بده و آماده پذیرش این چالش هستم به لطف خودش
خدایا تا همینجاشم خودت میش بردی بقیش هم میسپارم به خودت
من فقط بندگیتو و میکنم و لذت میبرم تو هم برام خدایی میکنی کاری که تا الان بدون عیب و نقص انجام دادی
برای این تغییر نیاز به پول هس
تمرکزم رو گذاشتم روی کار و ساخت باور و تحسین نتیجه هاش
تا تکاملمو طی کنم
با توجه به تجربه ای که از تغییرات در زندگی بوده و با علم بر این باور که همه چیز در حال بهتر شدنه این تغییر هم صد در صد برای من بهتر خواهد بود یعنی جایگاه من از آرامش و ثروت و رابطه ها و سطح زندگی خیلی بالاتر خواهد رفت
با علم به این ب باور با اشتیاق فراوان به دل این چالش ورود خواهم کرد
به امید خودش فقط خودش
چون من هیچ کارم و اونه که اربابه