ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل مالکی گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    سلام به همه دوستای گلم

    حالتون چطوره چخبرا خوبید سلامتید

    خب راستش این فایلی که استاد گذاشتن نوید این رو میده که استاد یه دوره رایگان میخواد بزاره و این برای من یه هدیه فوقالعاده هستش چون خیلی دوست دارم تغییر کنم

    الان تمرین رو مینویسم و فقط چون تو خانواده آدم موفقی نداریم یا حداقل هم اگه هست با پول پدرش هست ، که من دوست ندارم ، واسه همین از آدم هایی که دوستشون داشتم و این که خودشون موفق شدن این تمرین رو انجام میدم

    تمرین:

    1موفقیت افراد نزدیک خود رو بنویس

    2 جلوی اسم اون فرد احساست رو در مورد موفقیت اون فرد بنویس

    3 چه ایده الهام بخشی میتونه موفقیت اون فرد به من بده

    4 چه درس هایی میتونم از مسیر موفقیت اون ها بگیرم

    (نوشته های زیرم باسخ به این 4 سوال هستش)

    1,2)))دوئین جانسون: هر فیلمی که بازی کنه تقریبا دیدم و کیف میکنم میبینمش و حس خوبی دارم وقتی موفق میشه حالا بجز یه مورد که اونم جزئیه ولی در کل خیلی دوسش دارم️ دوئین ماچ به کلت️

    3)))از کارش لذت میبره و میگه بهترین کار دنیاست این نشون میده که باید عاشق کارت باشی. درزندگی به یه جایی رسید که بقول استاد دیگه نای کتک خوردن نداشت و تغییر کرد

    باید از تک تک فرصت های زندگیت استفاده کنی اگه حتی تو مسیر درست هم نباشی هدایت میشی به چیزی که عاشقشی

    4)))وقتی توی فوتبال آسیب دید و اون رو از تیم فوتبال انداختن بیرون تسلیم نشد و یه فصل جدیدی از زندگیش رو شروع کرد و این رو به من فهموند که باید حرکت کنی و هدایت میشی و موفق خواهی شد

    1,2)))داداشم رونالدو:هر وقت توپ طلایی می‌گرفت گلی میزد موفقیت کسب می‌کرد از ته دلم خوشحال میشدم

    3) اون عاشق کارشه و عاشقانه فوتبال رو دوست داره

    با این که تا کلاس ششم خوند یکی از موفق ترین آدم های دنیاست

    با این که یه بیماری قلبی داشت و عمل کرد ولی بازم به کارش ادامه داد و فقط این از عشق به یه کاری میاد

    پدرش هم الکل داشت و هم اعتیاد ولی سمت هیچکدوم نرفت این نشون میده که حتی اگه اون فرد پدرت باشه میتونی ازش فاصله بگیری و راه درست رو انتخاب کنی

    4)))هر انسانی باید تکامل خودش رو بدونه و باید اون رو طی کنه و هر چقدر قانون رو بهتر بدونه و تلاش کنه زود تر تکامل طی میشه و موفق میشه

    1,2)))جیجسون استاتهام:هر وقت فیلمی بازی کنه نگاه میکنم و لذت میبرم و مثل یه مرد واقعی هست و هر چقدر هم موفق بشه من خوشحال تر میشم

    3)))تو میتونی تو هر سنی بخوای موفق بشی

    برای اینکه تو اون کارت مورد علاقت موفق بشی هر کار فرعی رو هم لازم باشه باید یاد بگیری

    تو میتونی حتی در گذشته دست فروش باشی ولی الان یکی از بزرگترین بازیگران سینما باشی️

    اگه تا اینجا خوندی ماچ به کلت و اگه فکر میکنی چیز جدید بهم یاد بدی حتما بهم بگو لطفا چون تو این کار خیلی حرفه ای نیستم و تازه شروع کردم

    استاد خیلی دوست دارم مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    انسیه زمانی مهر گفته:
    مدت عضویت: 769 روز

    سلام استاد عزیزم واقعا هدایت هم تکامل می‌خواهد امروز که داشتم خانه را برای بار دوم جارو میکردم وهمچنان بچه های وروجکم داشتند دوباره وسایل بازی جدید می‌چیدند با خودم کفتم چه جوری به این صحنه نگاه کنم که حس خوبی داشته باشم هدایت شدم به این فکر آنها هم دارند دنیای خودشان را می سازند و جهان همین جور کار می‌کند خدا مدام صحنه جهان را پاک می‌کند تا صحنه بعدی چیده شود و جهان ساخته شود این نگاه من را آرام کرد وفهمیدم سوال این قسمت چه قدر در ذهن من نقش بسته است و تکامل خود را برای دریافت هدایت و ماندگاری اثر آن را دارم طی میکنم

    خدایا سپاسگزارم که من هدایت کردی استاد به خاطر این مسیر زیبا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مهران پودینه گفته:
    مدت عضویت: 3623 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و تمامی دوستان گرامی

    اول از همه میخواستم از استاد عباس منش بخاطر این آگاهی هایی که با ما با اشتراک میزارن سپاسگزاری کنم

    سوال قسمت اول:

    اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!

    آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!

    یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!

    جواب :

    اگه این سوال رو قبل از آشنایی با استاد و آموزش هاشون و تغییر باورهام ازم میپرسیدن میگفتم حسادت میکردم و با خودم میگفتم این از راه نامناسبی به این موفقیت رسیده و من نمیخوام از راه نامناسب و نادرست و به هر قیمتی به موفقیت برسم اینجوری خودمو راضی میکردم که اشکال نداره تو به موفقیت نرسیدی ولی بجاش تو آدم درستی هستی

    یکی دیگه از واکنش های من در این گونه مواقع قبلا اینطور بود که فکر میکردم که حالا که اون به این موفقیت رسیده و من به موفقیتی نرسیدم حالا بقیه اون رو با من مقایسه میکنن و نظرات دیگران برام مهم بود و این احساس خوبی به من نمیداد

    اما در حال حاضر با توجه آموزش های استاد و با توجه به‌ باورهایی که برای خودم ساختم اگه از نزدیکان من به موفقیتی برسه اولا احساس خوبی دارم بهش تبریک میگم و در بعضی از مواقع به این فکر میکنم که منم میخوام به این موفقیت برسم و منم میتونم

    مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.

    جواب:

    یکی از موفقیت هایی که یکی از نزدیکانم بوجود آورده و تازه به این موفقیت رسیده اینه که تونست ماشین مورد علاقش رو بخره

    مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟

    جواب:

    من خوشحال شدم و احساس خوبی داشتم و بهش تبریک گفتم

    چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است

    جواب:

    وقتی نگاه میکنم به روندی که به این موفقیت رسید دیدم که چقد جالب روند تکاملی رو گذروند و به این موفقیت رسید

    1) اینکه کارش رو از حالت قدیمی شیفت کرد و بروزش کرد کارش رو آنلاین کرد

    2)مهاجرت کرد از خونه پدر مادرش و یک دفتر در همون شهری که زندگی می‌کرد گرفت و مستقل شد.

    3)تمرکز، تمرکز، تمرکز در کارش انجام داد

    4)پشتکار و مداومت در کارش انجام داد

    5)شجاعت داشت که تونست از خونه پدر مادرش به دفتر کارش نقل مکان کنه و مستقل شد

    من باهاش مصاحبه نکرم که بدونم چه باورهایی داشته ولی فکر میکنم با توجه به شناختی که ازش دارم باورهای مناسبی داشته که شاید اگه بخوام خلاصه بگم این باشه که :

    مهم ترین باورش این بوده که

    من میتوانم،من میتوانم،من میتوانم

    شجاعت رو بجای ترس انتخاب کرد

    و قدم هاش رو آهسته و پیوسته برداشت

    خدایا شکرت که منو هدایت میکنی

    خدایا شکرت بخاطر این آگاهی ها که توسط استاد به من منتقل میشه و ان شاءالله بتونم شاگرد خوبی باشم و از این آگاهی ها در جهت بهبود باورها و زندگیم استفاده کنم.

    بازم ممنون استاد عزیزم

    برای خودم ،شما و تمامی دوستانم آرزو میکنم

    ان شاءالله همیشه شاد ، سلامت و سعادت مند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    به نام الله

    سلام به استاد بزرگوار که این اگاهی هارو برامون میزارید رو سایت به صورت رایگان تا استفاده کنیم .

    جواب به سوال اول .

    قبل از اشنایی با شما و این اگاهی ها اگر کسی به موفقیتی میرسید بهش احساس حسادت داشتم که چرا این به اون موفقیت رسیده و من نرسیدم

    یا اینکه اون مهارت رو داشته و من نمیتونم و اون مهارت رو ندارم

    یا فکر میکردم نعمت و ثروت کمه و دیگه به من نمیرسه

    میگفتم من بی عرضه هستم و نمیتونم بهش برسم

    یا اینکه کار فیزیکی خواصی نمیکنه و موفق شده

    خودمو از بقیه کمتر میدونستم

    خودمو ضعیف میدونستم و نمیتونم موفقیتی کسب کنم.

    و اما تمرین .

    من چون توی روستا هستم خب افراد موفقی رو میشناسم اما باشون رابطه خواصی ندارم اما دوتا از رفیقام و پسر عموم توی بیزینسشون موفقیت خوبی از نظر من کسب کردن.

    ستار رفیقم.خیلی از موفقیتش خوشحالم اما بازم احساس کمبود و ضعیف بودن میکنم

    ازش درس نترسیدن و حرکت کردن یاد گرفتم

    صالح رفیقم.احساس حسادت دارم ولی الان کمتر شده

    پسر عموم احساس کینه دارم چون یه کاری از درخواست کرد که توی کسبو کارم بود و براش انجام دادم اما بهاشو نپرداخت و من بهش احساس کینه داشتم تا اینکه به این فایل امروز هدایت شدم و همین امروز اون احساس رو از خودم دور کردم و یه جور دیگه به قضیه نگاه کردم و براش ارزوی موفقیت کردم و باور نمیشه همین امروز درهایی برام باز شد نعمتهایی برام اومد و باورم نمیشه به همین راحتی میشه ترمزهارو شناسایی کنیم و پارو از روی ترمز برداریم به سرعت به سمت خواسته ها حرکت میکنیم

    این ولین باریه که یه ترمزی رو پیدا کردم و توی ذهنم کار کردم و درها به اسونی برام باز شد.

    استاد بسیار زیاد ازتون تشکر میکنم که این باورهای نحدود کننده رو به ما یاداوری میکنید تا ما هم بشناسیم و توی زندگیمون استفاده کنیم

    به امید فایلهای بهتر باورهای محدود کننده هستیم.

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1671 روز

    سلام و صد سلام و ارادت قلبی خدمت استاد بزرگوارم آقای عباسمنش عزیز و مریم خانم عزیزم

    خدا قوت ، اوقات به کامتتون

    باز هم دست مریزاد استاد ، دمتون گرم ،

    الهی که همیشه تا دنیا دنیاست سلامت و پابرجا باشید .

    الآن فایل و تا طرح سوال گوش دادم و فرمایش استاد و انجام دادم ،هنوز ادامه ی فایل و گوش ندادم .

    جواب این سوال و بنویسم و برم ادامه شو گوش کنم ، اگه بازم لازم شد ،می نویسم .

    عرض کنم خدمت استاد عزیزم :

    احساسات من در مورد افراد مختلف ، و شرایط مختلف فرق میکنه .

    مثلا دیدن و شنیدن موفقیت های بچه هام بسیار خوشحالم میکنه.در هر زمینه ای !

    دیدن موفقیت های غریبه ها هم خوشحالم میکنه ، و یا هیچ احساسی ندارم .

    دیدن موفقیت های افراد فامیل و آشنایان هم در شرایط مختلف و افراد مختلف فرق میکنه .

    مثلاً اگر کسی از من بزرگتر باشه از دیدن موفقیتش خوشحال میشم و حس امیدواری بیشتری میگیرم و به خودم میگم:

    خداروشکر پس امکان پذیره ، منم می تونم به این موفقیت برسم .

    اگر همسن و سال خودم باشه ، میگم :

    پس من چرا نتونستم ؟!!

    کنجکاو میشم ! که اون چطوری تونسته به این موفقیت برسه ، پس منم باید بتونم !

    منم باید برسم تا جا نمونم و حتی جلوترم بزنم !!

    و اما …!!

    مچ ترمز اصلی رو اینجا گرفتم !!

    اگر کسی از من کوچکتر باشه و موفق تر بشه ، راستش ناراحت میشم !

    در درجه‌ ی اول احساس عقب موندگی میکنم .

    احساس بی عرضه گی میکنم.

    احساس ناتوانی

    احساس عدم لیاقت میکنم .

    باز اینجا هم ، در موقعیت‌های مختلف فرق میکنه:

    یعنی طرف مقابلم اگر از من کوچکتر هم باشه و به موفقیتی برسه که من قبلاً اون موفقیت را کسب کرده باشم ،از موفقیت اون هم خوشحال میشم .

    این تا اینجا جواب من بود .

    خیلی دوستتون دارم ،عاشقتونم

    درپناه نور و عشق الهی باشید

    متشکرم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ندا هیبتی گفته:
    مدت عضویت: 2268 روز

    سلام خدمت استاد عزززززیز و خانم شایسته

    عاشقتووووووونم نمیتونم شدتش رو بگم

    از صبح که تو مسیر مدرسه این فایل رو گوش میدادم در حال فکر کردنم…..

    من به این سوال تو چکاپ فرکانسی قدم اول خیلی فکر کردم و اونجا دوست داشتن اطرافیانم رو دقیقا اینجوری تعریف کردم:( کسایی که خوشحالی و پیشرفتشون حالمو به شدت خوب میکنه، عزیزان من هستن) و وقتی عمیق تر به درونم نگاه کردمو خواستم برخلاف همیشه با خودم روراست باشم، دیدم ادم هایی هستن که پیشرفتشون یه کوچولو( اون ته ته دلم، همون ناخدااگاهم) ناراحتم میکنه …..

    ولی تعدادشون کمه

    بعداز گوش کردن به این فایل عمیق تر شدم که چرااا باید نسبت به پیشرفت بعضی ها حس بدی داشته باشم؟؟؟؟؟؟

    چون حس میکنم این احساس دو طرفه اس و اون افراد هم به من حسادت میکنن در واقع انرژی خوبی از این افراد دریافت نمیکنم

    ادمایی که بیشتر نقاط ضعف من رو یاداوری میکنن

    یا صراحتا حرف هایی میزنن که میدونن من ناراحت میشم

    البته که من باید روی خودم کار کنم

    تو چکاب فرکانسی خیلی دلم میخواست تعداد این ادما رو به صفر برسونم و همه رو واقعی واقعی و قلبی دوست داشته باشم و به قول شما همه رو یه تیکه از وجود خودم یعنی وجود خدا حس کنم…..

    البته همونطور که شما در فایل فرمودید این حس نسبت به افراد غریبه اصلا وجود نداره یعنی من نسبت به پیشرفت غریبه ها کاملا بی تفاوت هستم البته که اگر اون غریبه ادم ضعیف و فقیری باشد قطعا باعث خوشحالی من میشه( که این هم یکی دیگه از باور هایی که محکم تو مغزم چسبیده و اون احساس ترحم به فقرا است)

    الان که به لطف خدا قدم 10 هستم و نتایج عالییییی گرفتم، و گره های درونیم رو هر روز دارم پیدا میکنم، مطمئنم این مسئله( یعنی حسادت به برخی افراد) ارتباط مستقیم با کمبود عزت نفس من داره…..

    بعداز یکسال و نیم زندگی در سایت بزرگترین پاشنه اشیلم رو پیدا کردم و اون مسئله ی عزت نفس است

    و در رابطه با این سوال : انگار پیشرفت اون عده باعث میشه من کمتر دیده بشم، و خیلی سخته که اینجا اعتراف کنم که گاهی ناراحتی بعضی ها حتی شاید حس خوبی ته دلم ایجاد کنهکه واقعا این بخش از وجودم رو نمیخوام چون انگار دقیقا شیطان وجود منه و من میخوام خدایی باشم و این بخش رو از بین ببرم

    شاید تمرکز گذاشتن صرف بر روی خودم و بی خبر بودن از اطرافیان( و خداحافظی با فضای مجازی، که مدتی به خوبی انجام دادم ولی الان یکم غافل شدم…..) نسخه ی خوبی باشه که برای خودم پیچیدم و سعی میکنم با این افراد تا حد امکان ارتباط کمی داشته باشم….

    در کل ریز شدن توی کوچک ترین رفتار ها و احساساتم باعث میشه خودمو بیشتر بشناسم

    خودی که احتمالا بخش هایی شو نمیخوام و باید خود بهتری بسازم و یقین دارم با اگاهی هایی که دارم در این مسیر کسب میکنم موفق میشم چون تا الان نتایجی گرفتم که این اطمینان رو بهم میده

    حس دیده شدن حسی که این روزا تضاد بزرگی برام ایجاد کرده و فعلا دارم با عبارت های تاکیدی و دیگر فایل های استاد عزیز رو این مورد کار میکنم……

    آرزوی بهترین هارو برای همه ی عزیزان دارم

    و بی نهایت سپاسگذارم از استاد عززززیز

    و البته بگممممم که این اولین کامنت منه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    محمد محبی گفته:
    مدت عضویت: 2011 روز

    سلام به استاد توحیدی و محبوبم

    در مورد این فایل که دریچه ایی از اگاهی به سوی ما باز میکنه باعث خود شناسی میشه خواستم به سوالات به صورت کلی جواب بدم در مورد مواقعی که فردی به موفقیتی میرسه برای من به این شکله یکسری افرادی که از خودم پایین تر میدونم اگر به موفقیتی برسن من نرسیده باشم بیشتر منو‌‌ ناراحت میکنه تا کسایی که از من بالاتر میدونمشون از شرایط مالی مخصوص، جواب اینه بهشون تبریک میگم‌براشون خوشحال میشم اما وقتی به خلوت میرم برای خودم ناراحت میشم چون خودم رو ناتوان و بی عرضه میدونم و اون موفقیت رو‌ غیر قابل رسیدن میدونم و توانایی انجامش رو برای خودم سخت میدونم. مثلا کسی که ماشین خارجی بخره کلی خوشحال میشم اما خودمو سرزنش ‌میکنم توانمندیتمو و نا امید میشم و به مرحله بعد که دنبال اینکه چطور موفق شدن نمیرسه که برم ازشون بپرسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فاطمه جمالی گفته:
    مدت عضویت: 1093 روز

    به نام خالق زیبایی‌ها

    این تمرین به من خیلی کمک کرد تا بتونم خودم رو بشناسم و به درک عمیقی از خودم و باورهام برسم که بتونم افکار محدود کنندمو بشناسم و اون‌ها را به افکار قدرتمند کننده تبدیل کنم البته با تمرین بیشتر و اینکه لازمه روشون کار کنم

    1_یکی از دوستانم تونسته گوشی دلخواهم رو بخره و واکنش من این بود که بااینکه سعی میکردم تحسینش کنم اما فکر میکردم که از طریق کارمندی نمی‌شه این کارو انجام داد و حتماً یکی ساپورتش کرده و اون ادعا می‌کنه که خودش تونسته اما با این حال سعی می‌کنم که براش خوشحال باشم و حس حسادتم رو کمرنگ کنم و باور الهام بخشی که می‌تونم ازش بگیرم اینه که اگر اون هم تونسته پس من هم می‌تونم به اون گوشی برسم خواسته‌هام می‌تونن به واقعیت بپیوندند هرچند ظاهراً بزرگ باشند حق طبیعی ما هستند و اینکه آیا کارهایی که اون انجام داده من انجام دادم مثلاً به قول آیدای عزیز که کامنتش خیلی به من کمک کرد اون با پول دوست بوده با نگه داشتن پول کاری که من انجام نمی‌دم و سریع پولم رو خرج می‌کنم البته این برای قبلاً هستش و من قبل از اینکه این کامنت دوست عزیزو بخونم سعی کردم بخشی از درآمدم رو توی حسابم نگه دارم و مثل همیشه خرج نکنم و خدا رو شکر تا این لحظه توی انجام این کار موفق بودم

    و اینکه من فکر می‌کنم با کارمندی نمی‌شه به این خواسته رسید که یه باور محدود کننده است که دوست من تونسته با پس‌انداز با اینکه درآمد یکسان داریم به این گوشی برسه پس برای من هم ممکنه

    و درسی که می‌تونم بگیرم اینه که من لایق بهترین‌ها هستم و حق منه که خواسته‌هایی داشته باشم

    درس دوم اگر دوستم تونسته پس من هم می‌تونم درس سوم باید با پولم دوست باشم

    چهارم وقتی دوستم خرید این مدل از گوشی رو یعنی اینکه من توی مدار خواسته‌هامم و باید ادامه بدم

    2 _معصومه دختر داییمه که وارد هنر دلخواهش شده و توی این زمینه موفق شده اول اینکه همیشه سعی می‌کنم تحسینش کنم و راجع به موفقیت‌هاش با بقیه دوستانم صحبت کنم و راجع به مسیری که انجام داده و به نتیجه رسیده و بتونم ازش درس بگیرم و عملی کنم توی زندگی و به خودم بگم معصومه با اینکه هم سن منه تونسته پس من هم می‌تونم اما در وجودم خودم رو باهاش مقایسه می‌کنم و میگم نگاه کن اون چقدر موفقه اما تو بارها وارد کلی کار شدی و همه رو نصف راه رها کردی و خودم را سرزنش می‌کنم و اطرافیانم بارها من رو به خاطر این موضوع سرزنش کردم درس‌هایی که میشه گرفت

    اول اگر معصومه تونسته پس برای من هم ممکنه و این نشانه‌ای از طرف جهان برای منه

    دوم اینکه اون کم کم رشد کرده و تکاملشو طی کرده و به همون نسبت الان نتایجش داره بزرگتر میشه من هم اگر قطعاً یه مهارت رو یاد بگیرم با طی کردن تکاملم به این به نتایج بزرگ می‌رسم سوم اون توی مسیر علاقه‌اش بوده و من خب خیلی کار واقعاً کارهایی بوده که دوستشون نداشتم و فقط چون دیدم افرادی موفق شدن وارد اون کار شدم و علاقم نبوده بعد مدتی رها کردم چهارم اینکه هیچ اشکالی نداره که وارد کارهای متفاوتی شدم همه این‌ها باعث شده خودم رو بیشتر بشناسم و کلی درس و تجربه بگیرم و کلی آدم هستند که ممکنه یه عالمه کار امتحان کنند تا مسیر علاقه‌شونو پیدا کنند و من از کجا می‌دونم که معصومه هم جزو اون دسته از افراد نبوده پس لازم نیست خودم را با کسی مقایسه کنم و خودم رو سرزنش کنم

    درس بعدی که اون توی یه خانواده مذهبی و توی شهر من و فامیل نزدیک منه که تونسته پس پیشرفت هیچ ربطی به خانواده و موقعیت جغرافیایی نداره و اون خودش به تنهایی تونسته پس برای پیشرفت نیازی به پشتیبان نداریم و اینکه من همیشه توی هر کاری که خواستم وارد بشم دنبال موقعیتی بودم که همه چیز کاملاً و در بهترین حالت خودش فراهم باشه و همین کمال‌گرایی باعث شده شروع نکنم یا اگه شروع کردم و شرایط کمی از حالت عالی خارج شده ادامه ندادم ک باید روش کارکنم

    و اینکه من نباید خودمو با کسی جز دیروز خودم مقایسه کنم چون من از شرایطی که دقیقاً معصومه توش بوده خبر نداشتم

    3_ اقوام نزدیک ما به خارج از کشور مهاجرت کردند واکنش من احساس خوشحالی که چه خوب که اقوام ما تونسته پس برای ما هم ممکنه اون‌ها دقیقاً توی شهر ما بودند و الان توی بهترین کشورها پس من هم می‌توانم ولی خب گاهی این نجواها میاد که نبابا خیلی سخته اون‌ها به وسیله شوهر یا اقوامشون رفتن ویکی از خانواده ها چون شرایط خاص داشتن پذیرش گرفتن من تنها زمانی که خیلی پولدار بشم می‌تونم برم و خوب کو تا من پولدار بشم

    درس اول که وقتی اقوام من تونستند پس برای من هم ممکنه

    دوم من باید تکاملمو طی کنم و باید شروع کنم و اگه صبور باشم قطعاً می‌تونم به ثروت برسم و مهاجرت کنم و رسیدن به ثروت ربطی به این ندارد که کجا باشی باورهات باید تو این زمینه تغییر بدی ایجاد باور فراوانی

    سوم مهاجرت فقط به این ربطی نداره که ثروتمند باشی و بتونی خیلی از این افراد شرایط مالی خیلی خوبی نداشتند

    4_دختر عمه من یک همسر خیلی خوب داره و کنار هم خیلی رشد خوبی داشتن واقعا حس خوبی می‌گیرم که روابط خوبی وجود داره که دو نفر انقدر با هم هماهنگن و این باور که میشه روابط خوبی داشت در من ایجاد میشه ولی گاهی خودم رو به خاطر شکست البته ظاهراً شکست عاطفی که داشتم البته که خواسته‌هام رو واضح کرد مقایسه می‌کنم و حس می‌کنم من دیگه نمی‌تونم رابطه‌های خوبی تجربه کنم درس اول روابط عالی وجود دارند و من باید بیام این باور رو تقویت کنم که می‌تونم رابطه خوبی تجربه کنم به جای باور کمبود روابط مناسب

    دوم که شکست‌ها چقدر باعث شد خواسته‌هام واضح بشه و چقدر درس گرفتم

    درس بعدی که دختر عمه من چقدر روی خود خودش کار کرده و خودشو دوست داشته و احساس لیاقت داشته آیا من هم خودم رو دوست داشتم پس باید بیام رابطم را با خودم بهتر کنم خودم رو دوست داشته باشم به خودم عشق بدم ارزش‌های خودم رو ببینم اون وقت جهان فردی سر راه من میاره که با من همه مداره هیچکس رو از خودم بیشتر اولویت قرار ندم من عاشق خودمم پس ورزش می‌کنم برای جسمم روی خودم کار می‌کنم روی ورودی‌هام مطالعه می‌کنم خودم به خودم میگم چقدر زیبایی چقدر با ارزشی ارزش من به خاطر وجود منه ومن بخشی ازخدام خودمو همینطور که هستم فارغ از روابطی که داشتم و شکست‌های به ظاهری که خوردم چقدر همون‌ها به من درس داده

    مورد بعد اینکه اینکه هیچکس از ما بهتر نیست و ما از کسی بهتر نیستیم فقط با هم متفاوت هستیم ولی اصل ما یکیه

    5_ازدواج پسر فامیل با یکی از دخترها که پسره برای دختره شرایط عالی فراهم کرده حس حسادت که دختره چه پسر خوبی رو جذب کرده بدون اینکه کار کنه زحمت بکشه چه رابطه‌ای داره اونوقت من باید چقدر کار کنم تازه نمتونم مثل اون لباس بپوشم بگردم و راوبطمم ک اصلا ولش کن

    ومن که باید به این فکر کنم که بابا از کجا ملوم که دختره چقدر روی احساس لیاقتش کار کرده که پارتنرشم براش اهمیت قائله

    درس دوم اگر روابط به این خوبی وجود داره پس من هم می‌تونم رابطه خوبی تجربه کنم

    سوم اینکه تو حق نداری خودت و شرایط زندگیتو با دیگران مقایسه کنی

    ششم رشد مالی و موفقیت کاری برادرم

    درسی که می‌توان گرفت با اینکه من 21 سالمه و برادرم 18 با این حال اون تونسته با اینکه3 سال از من کوچکتره به موفقیت برسه پس سن ملاک نیست و توی هر سنی می‌توان به موفقیت و ثروت رسید تشکر می‌کنم از استاد عزیزم بابت این فایل عالی که باعث شد شناخت بهتری از خودم برسم و همچنین کامنت بچه‌ها که به من خیلی ایده داد و خیلی بهم کمک کرد تا بتونم باورهای محدودکننده‌امو کمرنگ‌تر کنم ممنونم

    مخصوصا آیدای عزیز که خیلی بهم ایده داد و راهکار های عالی که برای رفع کردن اون 15 تا باور محدود کننده ک واقعا من هم خیلی از اون‌ها رو مشابه اش داشتم

    خداروشکر میکنم بابت دیدن این فایل عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1251 روز

    بنام یکتای هستی بخش

    سلام…

    بیشترین واکنش من نسبت به افرادی که از من موفق تر هستن حالا تو هر جنبه ای چه کاری چه مالی چه روابط چه زندگی اینه که من موفقیتشون رو انکار میکنم…یعنی برای موفقیت افراد ارزشی قائل نیستم…نه اینکه از درون حسرت اونارو بخورم و از بیرون بیام انکار کنم اصلا درونن هم انگاراون موفقیتی که اون افراد کسب کردن برام ارزشی نداره وهمیشه خودمو بالاتر از بقیه میبینم…حتی تو شغل خودمم هستن افرادی که حرف اول رو تو جهان میزنن ولی من یه جورایی خودمو حتی بالاتر از اونا میبینم و میگم چیه مگه من یه روزی میتونم خیلی خیلی بهتر از اونا باشم…از اون جایی که قانون رو شناختم یه باوری در من شکل گرفته که هر کس به هرموفقیتی برسه من به صدها برابر بهتر از اون میتونم برسم چون قانونش رو میدونم…

    یه اعتماد به نفس زیادی تو این زمینه دارم که به نظرم کاذبه…یه جورایی غرور بیش از حدی دارم و به این افراد نگاه از بالا به پایین دارم…یعنی موقعیتشون اصلا برام ارزشمند نیست…به خاطر همینم اصلا نمیرم ببینم چه راههایی رو برای موفقیتشون طی کردن…مثلا تو اینستا خیلی ها هستن که تو شغل خودم خیلی موفق ان و من واقعا کیف میکنم کاراشونو میبینم ولی بازهم به جای تحسین و الگو گرفتن این ذهنیت رو دارم که من از اونا خیلی بالاترم…بنابراین با اینکه شاید از کارشون اسکرین بگیرم و خوشم اومده باشه ولی یه لایک نمیکنم چون غرورم واقعا اجازه نمیده…

    یکسری افراد موفق هم تو اطرافیانم هستن که بازهم فالووشون نمیکنم تو اینستا ولی با پیج فیک میرم کاراشونو میبینم …از این کار خودم خیلی بدم میاد چون احساس ضعف بهم میده ولی نمیدونمم مشکلم دقیقا کجاست یا کدوم باور محدود کننده ی ریشه ای رو دارم که به این شکل فکر میکنم…چون واقعا دوست ندارم اینجوری باشم که به جای تایید و تحسین و الگو گرفتن از افراد موفق فقط دارم انکارشون میکنم…از خداوند میخوام که هدایتم کنه به مسیر درست و پیدا کردن باورهای اشتباهم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهران لاچینانی گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    سلام به استادم عزیزم و خانم شایسته مهربون،عاشقتونم

    خب بریم سراغ تمرین اولین جلسه از دوره جدید چون به نظرم این فایل کیفیتش فرقی با محصولات سایت نداره

    وقتی فکر کردم راجب سوالات به این نتیجه رسیدم بیشترین مقاومت من و حسادت من مربوط میشه به افراد هم سن و سالم خودم ،یعنی اگه دوستان و آشنایان هم سن و سال من به موفقیت حتی کوچیک برسن احساس حسادت زیادی درون من شکل میگیره، و فقط هم در خصوص حوزه مالی حالا چرا؟؟؟؟

    خب این از این باور محدود کننده میاد که من نسبت به سنم تجربیات زندگیم مخصوصا تو حوزه کاری خیلی کمتره ،من همیشه پدر مادرم و مقصر میدونستم که چرا من و مستقل بار نیاوردن از لحاظ مالی،چرا منو نفرستادن تو بازار کار،چرا فشار نیاوردن که من حرکت کنم،چرا درس خونم و ..

    ولی از وقتی با قانون آشنا شدم و مسئولیت تمام اتفاقات زندگیمو به صورت تکاملی پذیرفتم به این درک رسیدم که اونا مقصر نبودن من مقصر بودم و هیچ کس اندازه سرسوزن تاثیری تو آینده من نداره و نخواهد داشت(البته این درکه هنوز باور نکردما) من این باگ و تو بسته روانشناسی ثروت شناسایی کرده بودم و با الگوهایی از افرادی مثل من که افراد مستقلی نبودن ولی از بسیار موفق و ثروتمند هستن به این نتیجه رسیدم گذشته من هیچ تاثیری در آینده من نداره و فقط باورهای منه که فردای منو میسازه (البته باور نکردم) و بالعکس افرادی که با همون گذشته مدنظر من چ خانواده مدنظر من به هیچ جایی تو زندگیشون نرسیدن و اتفاقا خیلیاشون بازهم مقصر و خاتوادشون میدونن که چرا حمایتشون نکردن این باورو دارم در خودم میسازم همه انسان ها با هرگذشته ای و تجربیات کاری،مالی و زندگی به یک اندازه پتانسیل دارن برای ثروتمند شدن (به اندازه ای که باورهای درستی نسبت به ثروت بسازن) یکم مقاومتم کمتر شده ولی با این فایل دوباره بهم یاداوری شد آقا پاشنه آشیل چیزی نیست که درست بشه و باید تا اخر عمر روش کارد تصمیم گرفتم دوباره با تعهد روی این باور کار کنم

    البته باور های محدود کننده دیگه ای هم هست مثل اینه من ارزه اونارو ندارم،یا اینکه من پشتکار ندارم و نمیتونمم داشته باشم که به نظرم این دوسه تا باور مهمترین باورهای محدود کننده ای هست که باعث شده خودمو مقایسه کنم با هم سن و سالام و احساس حسادت و گاهی تنفر کنم

    انشالله با هدایت خداوند بتونم این باورهارو با باورهای قدرتمند کننده تغیر بدم

    از خودم تشکر میکنم که با تعهد دارم روی خودشناسی خودم کار میکنم و اینقدر راحت خودافشایی میکنم برای رشد خودم(آفرین مهران)

    از شما استاد عزیزم هم تشکر میکنم که این دوررو به صورت هدیه دراختیار ما قرار دادید

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: