ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 106 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    175MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1440 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میثم رباطی همت گفته:
    مدت عضویت: 1725 روز

    سلام استاد خیلی دوستون دارم

    این اولین کامنتی که نوشتم

    راستش من اولین تمرینی بود که بدون تنبلی نوشتم

    تازه فهمیدم که کجای کارم

    ی خورده هم از خودم بدم اومد که چرا همچین احساسی داشتم و به وضوح ازشون خبر نداشتم

    اما بعد از تموم شدن تمرین که تو دفترم نوشتم و رسیدم اخر فایل که گفتید نسبت به تعهد بچه ادامه میدید تصمیم گرفتم که اینجا هم احساسم رو بنویسم

    جواب سوال اول که چه احساسی دارم نسبت به موفقیت دیگران

    خیلی حسودیم میشه بهشون حس میکنم لیاقت اون جایگاه رو ندارن با بلد نیستن خوب از اون جایگاه استفاده کنند

    و اینکه خیلی شانس داشتن و شرایط دست به دست داده و اونها در اون موقیت هستن

    احمد

    ازلحاظ مالی،ازادی زمانی و اسایشی که داره

    بهش فکر میکنم حسودیم میشه

    دوست ندارم ببینمش یا کاری براش بکنم که بیشتر رشد کنه

    زورم میگیره اینقدر راحت داره رشد میکنه درصورتی که من کلی تلاش میکنم ( البته این چیزیه که میخوام به دیگران نشون بدم)

    حس میکنم شانسی تو اون جایگاهه

    اینکه چه ایده هایی میتونم بگیرم

    وقتی یک کاری رو شروع میکنه تا تموم نکنه دست برنمیداره

    اینکه وقت هرکاری رو به وقتش انجام میده

    منابعی که من دارم بیشتره اگر اعتماد بنفس داشته باشم

    سن من از سنی که اون شروع کرده کمتره پشت کار داشته باشم

    خیلی صبوره همیشه میگه صبر کلید ورود به بهشته

    درس هایی که میتونم بگیرم

    پشت کار داشته باشم

    تو حاشیه نباشم چون هستم

    زود دلسرد نشم

    همیشه انجام شدن کارهاش رو به خدا نسبت میده

    خیلی هم خنده رو

    استاد جان خیلی هارو تو دفترم نوشتم

    یکم ترس از قضاوت دارم

    خیلی دوستون دارم خیلی

    بیشترین شکر گذاریم بخاطر شما و سایت خوبتونه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    سلام به مریم جان و تمام دوستان گلم

    احساس میکنم این فایل مثله یه ازمون واسه ما بچه های سایت هست که استاد عزیزمون میفرمایند که حالا که اینقدر روی خودتون کار کردید یه بار بیاید خودتونو اسکن کنید ببینید آیا این آگاهی ها رو در عمل هم به کار گرفتید یا نه . اگر به کار گرفتید نتایج تون را ببینید و خودتونو تحسین کنیدو سپاسگزار باشید و به خودتون بگید چطور از این بهتر میتونم باشم و حتما خدا به این سوال پاسخ میدهد و هدایت میکند .

    حالا اگر به کار نگرفتید این آگاهی ها رو پس شما فقط شنونده خوبی بودین نه عمل کننده و ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .

    من از شنیدن و دیدن موفقیت نزدیکانم و دوستانم و حتی غریبه ها خیلی لذت میبرم و بسیار تحسین میکنم حتی جدیدا خودمو بابت این خصوصیت اخلاقی که از موفقیت دیگران شاد بشم و تحسین کنم و ….و شخصیت سازنده م،هم تحسین میکنم . من قبل از اینکه وارد این مسیر الهی بشم هم از دیدن موفقیت بقیه خوشحال میشدم ولی مثل الان تحسین نمیکردم یعنی از قدرت تحسین و از فرکانس بالایی که داره خبر نداشتم تا اینکه وارد سایت عباسمنش دات کام شدم و هر روز با این آگاهی های ناب روی خودم کار کردم و خودمو کاملتر کردم و خیلی از این بابت خوشحالم. خدایا شکرت . من احساس میکنم وقتی که افراد را برای موفقیت هاشون تحسین میکنم انگار که به جهان میگم منو هم تولیست افراد موفق قرار بده ، منم حرکت میکنم مسیر را برای منم روشن و لذت بخش کن و اینطوری موفقیت را هم جذب میکنم با توجهم با تحسین کردن .

    دیدگاه الانم رو دوستدارم بنویسم الان من از دیدن موفقیت های نزدیکانم و همه آدم ها خیلی خوشحال میشم و سریع میگم آفرین سریع این نکته تو ذهنم جرقه میزنه که اون شخص اینو خواسته و حتما اقدام کرده و باید بدست ش میاورد.این تو ذهنم جرقه میخوره منم هر چی بخوام میتونم بدست بیارم حتی با موضوع کاملا مختلف با افراد موفقی که دارم میبینم .

    من یاد گرفتم و تجربه کردم که فرکانس تحسین و تشویق و لذت بردن چه فرکانس بالا و نابی هست و باعث میشه من استعداد های خودمو بیشتر ببینم و ایمان م قوی تر میشه که خداوند حتما منو هم هدایت میکنه و انگیزه م بره بالاتر که منم میتونم و احساس سپاسگزاری در من بیشتر میشه چون میبینم که منم چه نعمت هایی خداوند در اختیارم قرار داده .

    من لذت میبرم از موفقیت های بقیه چون با حسادت کردن و ناراحتی چیزی به من اضافه که نمیشود هیچ ، حتی فرکانس های پایینی را زمینه ش فراهم میشه .

    آگاهی که من امشب بیشتر متوجه اون شدم این هست که حالا که اینقدر من و امثال من توی این زمینه پیشرفت داشتیم که این نوع دیدگاه عالی رو داشته باشیم و تحسین کنیم ، لذت ببریم ، انگیزه بگیریم و …. یک نکته مهم تو مراحل رسیدن خودمون به خواسته مون یادمون باشه و اونم مقایسه نکردن هست حالا چرا مقایسه نکنیم به این دلیل که ما آدم ها هر کدوم سیرتکامل مختلفی را برای رسیدن به خواسته مون باید طی کنیم و هیچکدوم مشابه هم نیستیم پس با مقایسه کردن اون لذت بردن از مسیر برامون کمرنگ میشه و این لذت بردن از مسیر و عشق کردن با پیشرفتهای روزانه بخشه اصلی و مهم رسیدن به خواسته هست . لینک های مرتبط با این آگاهی های ناب

    https://elmeservat.com/fa/success-is-a-journey-not-a-destination/

    https://elmeservat.com/fa/how-not-to-forget-the-path-of-accomplishment/

    https://elmeservat.com/fa/the-result-of-taking-constant-action-towards-the-desires/

    و نکته دیگه ای که واسم پررنگ شد عجله نکردن هست ، هر جا عجله بود بدونیم ردپای شیطان هست چون هیچ وقت با عجله نمیشه اون آرامش برقرار باشه و ایده های ناب هم به سراغ افرادی میاد که آرامش دارند اینو امروز یکی از فایل های گفتگو با دوستان استاد با دوست خوبمون اقا وحید که تولیدی پارچه رو موفق شده بودن داشته باشن ، این آگاهی اونجا استاد عزیزمون گفتند و بازهم همزمانی زیبای خداوند برای من که صبح اینو بشنوم و شب هم این فایل استاد عزیزمون را ببینم .

    عجله کردن باعث میشه یادمون بره ما منحصر به فردیم ، کلا فرکانس پایینی هست و همراه با تقلا کردن هست و این طبیعی نیست پس از قانون های خداوند هست که هرانچه با تقلا و زور بود این مسیر اشتباه هست .

    یکی از نکات مهمی که در افراد موفق میبینم تمرکز اونها روی اون هدف شون هست . واقعا تمرکز کردن و مستمر ادامه دادن در هر زمینه ای به نتایج عالی میرسه .

    یکی دیگه از نکات این هست که عشق و علاقه واقعی اون افراد به اون هدف و برای دل خودشون تلاش میکردند نه برای جلب توجه و مورد تایید دیگران قرارگرفتن .

    یکی دیگه از نکات توکل اونها هست و اونها ترجیح دادند که توکل کنند و حرکت کنند و نتیجه هر چه باشد بهتر از این هست که یک روزی به خاطر حرکت نکردن بخوان حسرت بخورن که ای کاش شروع کرده بودیم و ….

    استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم و بینهایت از شما سپاسگزارم .

    دوستان عزیزم از خوندن کامنتهاتون لذت میبرم ودرس یاد میگیرم . خیلی ممنونم و دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    روح الله رهروان سحر گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    به نام الله یکتااولا باید یه سپاس گذاری بکنم از چنین استاد با ارزشی که خداوند شما رو برای ما اورده خدایا شکرت به خاطر حظور ایشون توی زندگیم

    چه سوال هوشمندانه ای که چقدر خوب ذهن هامون رو در گیر کرده واز همه طرف داره ذهنمون رو درگیر میکنه ووادارمون میکنه تا خودمون و افکارمون و علت نتیجه نگرفتنون رو بشناسیم استاد جان سپاس گذارم

    من توی دفترم کلی مطلب نوشتم که این جا بهشون اشاره میکنم

    من فقط به دونفر حسودیم میشه واون دونفر از نزدیکای خودمن که با هم یه کاری رو شروع کردیم بعد که کارمون راه افتاد به دلایل مختلف منو از کار حذف کردن وحالا خودشون دارن ادامه میدن ومن باهاشون قهرم نمی خواستم اینها رو بنویسم ولی چون حرف استاد و گوش نکردم و چوبشو خوردم گفتم با خودم صادق باشم و این جا مکتوب کنم که یادم باشه که هیچ وقت شریک نگیرم ودرس عبرتی باشه برای دوستای دیگمون که این اشتباه رو نکنن البته اینوهم بگم که من متاسفانه مثل استاد توکل بر خدا نکردم وشغل قبلیم رو کلا رها نکرده بودم یعنی پلهای پشت سرم رو نگه داشته بودم که اگه نگرفت برگردم چونکه این شغل رو تازه استارت زده بودیم و هنوز درامدی نداشت من ترسیدم که کامل شغل قبلی رو رها کنم وهمین موضوع باعث شد که بگن یا باید کامل اون شغل قبلی رو رها کنی و بیای کامل پیش ما ومنقبول نکردم که بعد بحث و گفتگو شد واز هم جداشدیم وهمین جا اعتراف میکنم که روزی صد بار به خودم میگفتم ببین اینارواستادگفت ومن گوش نکردم همه این چیزها رو استاد باجون دل برامون موشکافی کرده بودن ومن عمل نکردم ومن ترسیدم ولی حالا اون کار واون مغازه راه افتاده وروی سوددهی خوبی هست

    من دوست واشنای زیادی دور و برم هستند که که به موفقیتهای چشم گیری رسیدن

    این دوست و اشناههای ما حقیقتا من از وقتی که با مباحث استاد اشنا شدم بهشون حسودیم نمیشه ومیگم طبیعی ماشاالله من هم اگر بخام ومثل اونها پشت کار داشته باشم می رسم به این موفقیتها

    وقتی این تمرین رو استاد دادن وقتی رفتارهاشون رو بررسی کردم دیدم همشون یک الگوی یکسان دارند که حالا بهشون اشاره میکنم

    1- پشت کار دارن و ادامه میدن نمگین تموم شد دیگه بسته قانع نیستن به همین وروز به روز دارن ثروتشون رو بیشتر میکنن حرکت میکنن حرکته رو به جلو

    2-دنبال بهبود کارشون وعملکردشون هستند

    3- دنبال موقعیت های ثروت ساز و پول ساز هستن همیشه یعنی همیشه در مورد کارشون وبیزنس وپول ساختن دارند صحبت میکنن به طرق مختلف وسرمایه گذاری وخرید وفروش ومشغول معامله کردن هستند

    4-کار اصلیشون یک چیزه یعنی معامله های مختلفی دارن یا سرمایه گذاریهای مختلف و خرید و فروشهایی دارند ولی یک شغل بیشتر ندارن و اکثر اون معامله وخرید و فروشها وسرمایه گذاریها حول وحوش همون شغل اصلیشون هست یعنی از این شاخه به اون شاخه نمیپرن که سالی یا دوسالی یه شغلی رو عوض کنن نه همون یه شغل ثابت رو دارن مثلا دوتاشون املاکی دارن معامله ملک- ساخت وساز -زمین -خونه -مغازه -رهن واجاره دادن دوتای دیگشون میوه وتره وبار دوتای دیگشون زغال وتنباکو و قلیون دوتای دیگشون جانبی و اسپیکر یکشون لوازم تحریر یکشون لوازم خونگی

    5-یه شاخصه دیگه و رفتاری دیگه ای که ازشون کشف کردم این بوده که از همون اول اینوهم بگم تا یادم نرفته همشون از صفر مطلق شروع کردن چند سال پیش هیچی نداشتن خدا شاهده هیچی نداشتن ولی یادم میاد از گذشتشون میبینم از همون اول اصلا یه جوری دیگه فکر میکردن هم به زندگی هم به کار وپول ساختن واین شاخصه رو میخوام بگم که ننشستن دست رو دست بگذارن بگن ببینیم شرایط چی میشه یا خداچه میخواد مثل برگی توی باد خودشون ول کنند که هر جا خواست ببره نه یکشون نخود وباقله میفروخته بعد بستنی وفالوده همین جوری اومد تاحالا دو مغازه بزرگ چند شهر دیگه البته داره لوازم خانگی از چین مستقیم میاره همشون در ابتدا کارای مختلفی کردن تا حالا شغل مورد علاقشون رو پیدا کردن وبسیار در شغل خودشون موفق هستندکار خلاف هم نمیکنند و از راه حلال وطبیعی اینهمه ثروت رو بدست اوردن هروز هم دارند ثروتند تر میشن وهرچند وقت یکبار یه سرمایه گذاری جدید ملک جدید میخرن

    مثلا میبنم که خیلی دقت میکنن و فکر میکنند که چه سرمایه گذاریهایی رو انجام بدن شغلشون یکیه بیشتر نیست وثابته ولی سرمایه گذاریهای مختلفی رو انجام میدن خرید و فروشهای مختلفی رو انجام میدن معمله های دیگهای هم کنار شغل ثابتشون دارن که همین کار شتاب ثروتشون رو داره بیشتر میکنه خدایش نمیترسن بگن که شاید اشتباه باشه این قدر پول وسرمایه گذاری کنن بگن پولمون از بین بره توکل میکنن وانجامش میدن

    خدانگهدار همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فرزانه سخنوری گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    امروز تولد یک سالگی حضور من در سایت عباس منش هست و خدارا شکر می کنم .یک سال هست که با آموزه های استادم همراه هستم .در این مدت یک سال فراز و فرودهایی را تجربه کردم ولی نگاهم به زندگی و به جهان و قوانین آن در حال تغییر است ‌‌‌‌این تغییرات آرام آرام برای من رخ می دهد گاهی حتی در جا میزنم و گاه رو به جلو و علت را هم می دانم که ناشی از ظرف پذیرش من ،قانون تکامل ،پذیرش و عمل به قوانین جهان هستی است .خدارا شکر هدیه تولد یک سالگی هم رسید و همسرم با وجود مقاومت های زیادی که داشت بزینس جدیدش را کلید زد خدارا شکر .خیلی خوشحالم و از خدای مهربانم بابت این هدیه به موقع و سخاوتمندانه اش سپاسگزارم .میدانم هدایا در راهند و به زودی زود از سورپرایزها و شگفتانه ها خواهم نوشت خدارا صد هزار مرتبه شکر .

    و اما موفقیت های اطرافیان که کسب نمودند.

    1-موفقیت همکارم که هم رشته ای من هست از نظر شغلی و پست اداری . حس من نسبت به موفقیت ایشون مثبت هست .از اینکه در رشته ای که من گمان می کردم جای رشد نداره این خانم رشد عالی داشتند تحسین برانگیزه .کمی اوایل حسادت می کردم ولی بعد که در رفتار و عملکردش دقیق شدم فقط تحسین کردم . جسارت و اعتماد به نفسی که داره را همیشه تحسین می کنم .نوع برخورد و مراودات ،عزت نفس ،احساس لیاقت و تمرکز بر کار در ایشان ستودنی هست .سعی می کنم ان جسارت و احساس لیاقت را در خودم تقویت کنم .

    2-موفقیت و رشد مالی شوهر خواهرم هست که قلبا خوشحال هستم ولی وقتی دقیق میشم کمی احساس حسادت دارم و مقایسه مالی و درآمد را دارم .ولی حقیقتا خوشحالم که خواهرم رفاه بیشتری را تجربه می کنه.چند وقت پیش شوهر خواهرم از کارو بزینسش می گفت .گوشاموتیز کردم و علت موفقیت وباوراشو کشیدم بیرون .کار بدنی کمتر ،ازادی زمانی و مکانی و درآمد بیشتر و بیشتر .علت موفقیت ایشون همون روند تکاملی هست که طی کرد ند و البته پشتکار ایشون و میل به بهتر شدن هست .

    3-موفقیت همکلاسی ام و کسب نمره برتر در پایان نامه و دفاع ایشون بود .راستش اصلا حسادت نکردم .از اینکه نمره کامل گرفته ولی وقتی از علت موفقیت خودش می گفت کمی احساس ضعف کردم ولی آنقدر میل به موفقیت و اینکه من هم باید موفق شوم در من شدید و قوی بود که یادم نمیاد زیاد در حس بد بوده باشم شاید چند لحظه .یادمه همش ازز ایشون سوالات متعددی پرسیدم که چقدر خوندی ،چطور مسلط بودی ،ابزار کمکی آن چه بوده و از سیر تا پیاز را از ایشون می پرسیدم و ایشون هم سخاوتمندانه و با روی باز به سوالات و کنجکاوی های من پاسخ میدادند .ایشون خانمی توانمند آرام ،متعهد به کار و مسولیت ،پشتکار فراوان .یادمه ایشون گفت برای تسلط بهتر بر پایان نامه برای دفاع بارها و بارها در زمان آشپزی و کار خونه در حال ارائه برای خودش بوده ‌وصدای خودشون را ضبط می کردند .قلب مهربان ‌وبخشنده ایشان .سخاوت در راهنمایی و کمک کردن برام الهام بخش هست .نتیجه اینکه من هم نکات مهمی را که دوستم عنوان می کرد را م‌ به مو اجرا کردم و من هم دفاع شایسته ای داشتم .

    یه نکته ظریفی را همین الان بهش رسیدم و اون اینه که من ناخداگاه با افرادی که همسطح و شاید ضعیف تر از خودم هستند ارتباط قوی تری برقرار می کنم و علت را که بهش دارم فکر می کنم این می تونه باشه که موفقیت و پیشرفت و جلو زدن دوستام برام کمی سخته .با پایین تر از خودم برای اینکه تایید می شم و تحسین میشم و حتی الگو میشم راحت تر ارتباط می گیرم البته زیر چشمی ونامحسوس افراد موفق را رصد می کنم سعی می کنم الگو برداری کنم ولی مستقیم جلو نمی روم که البته باید بر روی عزت نفس خود کار کنم .کلا میل به جلو زدن و موفق شدن در من فراوان و زیاده. بابت این ویژگی که دارم خدارا شکر می کنم .ناگفته نماند این ویژگی اگر با توحید و عمل به آموزهای استاد عزیزم همراه باشه جواب میده و نتایج خوب و پر باری را به همراه داره .با تشکر از شما دوستان و همراهان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 934 روز

    سلام روزبخیر

    بدون اغراق میگم من همیشه و حتی قبل از اینکه با قوانین آشنا بشم با حال خوب و موفقیت و پیشرفت بقیه واقعا خوشحال میشدم و میشم..موفقیت های مالی پیشرفت های شغلی بقیه همیشه منو خوشحال میکنه طوری که وقتی می‌شنوم چشام برق میزنه و ذوق میکنم مخصوصا اگر طرف مقابل رو بیشتر بشناسم و از گذشته ش با خبر باشم.

    به خودم میگم وقتی فلانی تونست پس حتما راهی هست و منم میتونم

    حتی وقتی دو نفر رو میبینم که رابطه ی عاطفی قشنگی رو با هم دارن با دیدنشون لذت میبرم.

    واقعا هیچ موقع حس حسادت نسبت به کسی نداشتم و شاید به همین خاطره که خدا دستمو گرفته و از بدترین شرایط مالی و اجتماعی داره منو به سمت بالا و بالا تر و بهتر شدن میکشونه..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیر بهاری گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان …این قسمت خود افشایی:استاد جان از ته قلبم ازتون ممنونم بابت ضبط این فایل دقیقا طرف صحبت هاتون من بودم و چقدر بهم تلنگر زدین با این صحبتها…

    واقیعتیش اینه که من تواین مورد.. (سوال اول..اینکه چه حسی بهم دست میده موقعی که خبر موفقیت کسی رو میشنوم یا خودم به چشم میبینم..)در مورد فامیل و نزدیکان:

    من این ذهنیتو دارم بفرما دیدی طرف اصلا تجربه های منو نداره و اصلا از عزت نفس و از قوانین خبر نداره اصلا تو باغ نیست اون رفت ماشین صفر گرفت..یا رفت با فلان دختر که خیلی از لحاظ اجتماعی و شغلی جایگاهش بالاست ازدواج کرد …یا درمورد پسر عموم که دوسال پیش ازدواج کرد و مهاجرت کرد اسپانیا من وقتی شنیدم هیچ حس بدی نداشتم نسبت بهش اما نسبت به خودم چرا..احساس ناتوانی یا اینکه من اصلا لیاقت ندارم پس چرا اون با اینکه از قانون و این چیزا خبر نداره اینجوری راحت رفت من چرا هنوز لنگ حقوق سرماههمم ودرمورد داداش کوچیکترش هم همینطور سیامک…که تازگیا ماشین صفر خریده حس بدی پیدا نکردماااا اما واقعیتش خوشحال هم نشدم قلبن…و خودومو مقایسه کردم گفتم این اصلا نمیدونست کار چیه من چند ساله میرم تهران ولی دریغ از پول زیاد بیا سیامک دوسال رفت ماشین صفر گرفته تازه همشم مرخصیه کار نمیکنه که …البته استاد اینم بگم پدر من دائم وهمواره تمرکزش بر این موضوع بوده وتو هر شرایطی اینوو گفته پسر فلانی فلان موفقیت رسید تو درستو نخوندی الان اینجوری اینجوری…اینو بگم استااد من یک درصد در هزار نمیخوام پدرمو مقصر بدونم اینو به این دلیل اخرش اشاره کردم که در جریان باشید این موضوع هم بوده و شاید دلیل اینکه من نمیتونم اون موفقیت هارو تحسین کنم از همین مقایسه های ذهنی خودم و اطرافیانم نشعت گرفته…بازم ازتون ممنونم و بقیه سوالات رو میخوام بصورت ذهنی یا تو دفتر خودم بنویسمش که بعش پاسخ بدم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سیده فاطمه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    سلام به استاد عزیزم استاد عباسمنش.

    جواب سوال اول در مورد اینکه موفقیت افراد چه احساسی در من به وجود میاره…؟

    اینکه آدم بتونه با خودش روراست باشه کار راحتی نیست. با یه مثال به این سوال جواب میدم.

    حدود دو سال پیش همکاری داشتم که شوهرش توی فارکس کار میکرد و به مدت 4 سال بود که ظاهراً اوضاع مالی خوبی به دست آورده بود من فایلهای استاد رو گوش میدادم و سعی میکردم موفقیت های دیگران رو تحسین کنم و به خاطر چیزهای کوچک و بزرگی که می‌خرید بهش تبریک میگفتم ولی وقتی قانون رو توی ذهنم مرور میکردم می‌دیدم همکارم هیچ کدوم از این کارهایی که استاد میگن انجام نمیده ولی نعمت از در و دیوار به سمتش میاد بعد جواب خودم رو این طوری میدادم که این لباسها و طلا و جواهراتی که دور و برشه که دست آوردهای خودش نیست تا اینکه گل فروشی باز کرد( با همون سرمایه ی شوهرش) و درآمد خوبی هم پیدا کرد باز هم دنبال قانون توی کسب و کار به ظاهر موفقش بودم اما حتی 50 درصد قوانینی که استاد میگفت هم رو رعایت نمی‌کرد. میگفتم اگه کسی در مدار دریافت نعمتی نباشه اون نعمت وارد زندگیش نمیشه تا قبل از اینکه گل فروشی باز کنه میگفتم درآمد شوهرشه اما گاهی میگفتم حتی زن و مردی که کنار هم زندگی خوبی دارن حتما هم مدار هستن( از اونجایی که از شوهرش خیلی تعریف میکرد و طوری حرف میزد که شوهرش مثل ملکه ها باهاش رفتار می‌کنه و…) من احساس ضعف میکردم. از طرفی هم میدیدم که این خانم وقتی اوضاع مالی شون خوب شده دیگه دل به کار نمیده و دیر میاد سر کار و کارها رو ناقص انجام میده و زمانی که میومد سر کار همش سرش توی گوشیش بود و برای گل فروشیش گل سفارش میداد و … من که بیشتر روی کارم وقت می‌گذاشتم مورد انتقادش قرار میگرفتم که اینا چه کاریه میکنی و … من بهم میریختم اما هر روز فایلهای استاد توی گوشم بود و نمیگذاشتم توی احساس بد بمونم و میگفتم جهان قانونمنده من از همون جایی که هستم باید شروع کنم من باید کارم رو به نحو احسنت انجام بدم و… بقیه ی همکاران هم از رفتار این خانم الگو گرفته بودن و کم کاری میکردن، منتظر یه فرصت بودم که اعتراضم رو ابراز کنم اتفاقات دست به دست هم داد و اون روز رسید البته این خانم و یه خانم دیگه رفته بودن مرخصی زایمان و حالا من بودم و یه همکار آقا که اون قضیه خیلی مفسله ، خلاصه اینکه بعد از کلی بحث با همکارم و سرپرست مرکز ، به مسئولین بالاتر هم گزارش دادم و چند ماهی روابط همکاری ما سرد شد اما من دیگه زیر بار کارهای بقیه نمی‌رفتم و فقط کارهای خودم رو انجام میدادم اما این اتفاق به ظاهر بد شروع اتفاق های خوب بود آدم های نامناسب از اطراف من حذف شدن جاشون به آدم های مناسب دادن…

    چند ماه بعد از این اتفاق از همکاران درمانگاه شنیدم که شوهر همکارم که توی فارکس کار میکرد حسابش حک شده و کلی پول از مردم گرفته بوده که مثلاً روی پول اونها کار کنه و بهشون سود بده و حالا کلی شاکی داره … این اتفاق بعد از 4 سال بود که ظاهراً به مال و اموالی رسیدن.

    اونجا توی گوش من زنگ زد که قوانین ثابت همه جا کار خودش رو می‌کنه و کوچکترین رحمی به کسی نمیکنه اگه از هدایت خداوند پیروی کردی هم طبق قانون بدون تغییر خداوند به سمت نعمتها و فراوانیها میری و اگه از هدایت پیروی نکنی هم … هر روز این اتفاق جلوی چشمم هست و ایمان من به قانون بدون تغییر خداوند بیشتر میشه.

    چون سعی من بر این بود که به دیگران به خاطر موفقیت هاشون تبریک بگم این احساس در من تقویت میشد که به هر دست آوردی دیگران رسیدن من هم میتوانم برسم. از همکارانم بعضی‌ها پولشون رو به ایشون داده بودن که بهشون سود بده بعضی‌ها سود بردن و بعضی‌ها که ضرر کردن از ایشون شکایت کردن اما چیزی که باعث شد من این کار رو نکنم آموزش های استاد بود حالا هم شرکت هایی تحت عناوین مختلف هستن که خیلی ها پولشون رو به این شرکتها میدن اما من و همسرم خدا رو شکر این کار رو نکردیم.

    همیشه این قانون رو با خودم مرور میکنم که تحسین دست آوردهای دیگران به من کمک می‌کنه که

    1- حسادت نکنم(البته نمی‌گم که همیشه موفق بودم)

    2- به فکر راهی برای رشد و پیشرفت خودم باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا علی عسگری گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    سلام به استاد عزیزم

    وقعا از خداوند سپاسگزارم بابت شما و سایت خوبتون

    یکی از باور های محدو د من از کودکی داشتن پدر بود چون من کودکی 3 ساله بودم پدرم شهید شد

    تو مدرسه شاهد درس می‌خواندم و بچه های غیر شاهد با معدل بالا جذب میشدند خوب از از مالی خوب بودند و معدلشون هم بالا بود

    و این برایم باور ساخت انسانی موفق که پدر و‌پول داره

    و من این دو عامل بیرونی رو نداشتم

    البته زندگی آرامی هم نداشتیم اصلا ی وضعی

    و باعث عامل بیرونی رو موثر بدونم

    و به طور کل هر چیز خوبی رو خودمو لایق نمیدونستم چون پدر نداشتم

    حسادت نمیکردم و درس میخوندم و از نمرات راضی نبودم کنکور قبول نشدم و باز مزید بر علت شد و همش برمیگشت به اینکه شاید خدا نخاسته چون تلاش میکردم ولی محدود بودم

    هر وقت کسی موفق بود فقط غبطه و اجبار میدونستم برای خودم

    امااااااا

    به لطف خداوند هر چی بزرگتر شدم خداوند میشه پدر من و خیلی بیشتر هوامو داشته و داره

    دیگه تو دلسوزی به حال خود نیستم

    و به چشم دیدم چقدر خداوند جایی دیگه به طریقی دیگه برایم عالی تر خاسته

    به گره بستن اعتقاد نداشتم از کودکی

    اماااااا میگفتم حتما خدا نخاسته

    نمیدانستم و هنوز ارم رنج منه که باید تکرار و پشتکار داشته باشم تمرکز روی ی موضوع داشته یاشم و‌هنوز کار دارم

    البته ناگفته نماند که زهرای الان با زهرای چندین سال پیش زمین تا اسمان تفاوت داره

    دیگه تو غبطه و دلسوزی نیستم

    چیزی که به چشم دیدم برادرم کار خوبی داشت و باورهای طمع الود یا هر چی دیگه شغلش و حتی زندگی اش را نابود کردن کاری که خیلی آرزو داشتند

    پس همه چیز باور ه

    سپاسگزاریه

    من حالم خوب نبود خوب در نتیجه مدارج عالی تحصیلی را طی نکردم چون در رنج پدر بودم با اینکه سهمیه داشتم

    اینو میگم تا دوستان بدونند عامل بیرونی موثر نیست

    من تو دلسوزی و ناتوانی و قربانی بودن بودم

    و همش به نبود پدر فکر میکردم

    و تواناای خودم را حساب نمیکردم

    انگار همیشه خودم را محکوم میدیدم

    و همین حال بد و نگرانی منو عقب نگه داشت با اینکه خدا رو قبول داشتم خیلی امااا خودمو نه چون محکوم بودم به عدم رشد

    و لی با اموزشهای تغییر شخصیت تو نارانان و الان به کمک اصول شما خدارو شکر خیلی رشد کردم

    خدا یا شکرتتتتتتت

    فقط پاشنه اشیل من تحصیلات هست و دارم روش کار میکنم

    با توکل به الله مهربان

    شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    زهرا نیک بخت گفته:
    مدت عضویت: 1685 روز

    سلام استادقشنگم،

    مرحله اول:موفقیتهای افرادخانواده

    ا:ز:سلامت جسمی بیشترازبقیه،حال خوب،آرامش زیاد،اولویت قراردادن خودش وخانوادش،تنرکزروی زیبایی هرچیزی،حتی چیزی که بقیه دارن بد میگن درموردش،

    2:م:لپ تاپ خریده برای کارش

    3:ف:تونسته به راحتی رانندگی کنه حتی تواتوبان

    4همکارم که وقتی لیست ارسالیهاشومیزاره 10برابرارسالیهای منه

    مرحله دوم:

    چه احساسی نسبت به این موفقیتها دارم؟

    درمورد همه این موفقیتها اون احساس حسادت بود وهست،اون احساس که اون تونست توهنوزنتونستی(عجله)هست

    احساس سرخوردگی ازاینکه اون حتی تواتوبانم رانندگی میکنه وتوهنوزتوشهرنتونستی و….

    احساس بدی که شایداگرادامش میدادم باعث میشددیگه ادامه ندم وشغلموازدست بدم،

    اماخوشحالم که میتونستم درکناراحساس حسادت و….

    خوشحال بشم ازشون الگوبگیرم،

    مثال:وقتی دیدم همکارم لپ تاپ خریده تلاشم روبیشترکردم تامنم بتونم لپ تاپ بخرم برای کارم،البته خودم بادرآمدخودم بخرم،چون همین الان میتونم پولشو قرض کنم یاچکی یاقسطی بیارم،اما میخوام نقدبخرم وبادرآمدخودم بخرمش،

    وقتی دیدم فامیلمون به راحتی آب خوردن تواتوبان رانندگی میکنه،امیدوانگیزه من بیشترشدبرای اینکه بشینم پشت فرمون،وگفتم اگراون تونسته توهم مبتونی فقط باورکن میشه همین،وبعدبروتودل ترسهات وبشین پشت فرمون،بقیش باخداست کمکت میکنه،

    وقتی عزیزمومیبینم که چقدآرامشش وسلامتیش نسبت به من بیشتره،دقت میکنم به کارهاش ورفتارهاش،اون خیلی کمتررفت وآمدداره اگرهم داره باافراد مثبت وخوش بینه،بیشترتمرکزش روی رشدوپیشرفتشه،زیادمیادسایت،زیادفایلهای استادوگوش میده،وتمارین روبه نحواحسنت انجام میده،زیبایی هرچیزی رومیبینه،واصلا غیبت نمیکنه،برای من بعدازاستاد ایشون الگوست،

    مرحله دوم:چه درسهایی میتونم ازمسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افرادشده؟

    پشتکارداشته باشم وادامه بدم

    باورکنم میشه وادامه بدم

    تمرکزکنم روی نکات مثبت هرچیزی،تلاش برای دیدن موفقیتهای خودم هرچندکوچک باشن،

    این باورکه اونهاهم یه روزی جای توبودن اگه الان اون بالان به این علته که تلاش کردن،پشتکارداشتن،باورداشتن میشه،وبهاشوپرداخت کردن،بهاش تمرکز روی مثبت هاوزیباییهابوده،بهاش خوشحال شدن ازموفقیتهای دیگران بوده،بهاش اولویت قراردادن خودشون بوده،بهاش هدف داشتن بوده،بهاش انگیزه داشتن امیدداشتن تنها به یک نفر بوده(خدای یکتا)

    هرروزبیام سایت وفایل گوش بدم،وکامنت بخونم وکامنت بزارم،ودوره احساس لیاقتوکه خریدم جدی تربگیرمش،

    به خداقسم روزی نیست که من بیام سایت وبلافاصله بعدش مشتری برام نیاد

    من احساس میکنم همینکه هرروزبیام سایت یعنی من احساس لیاقت میکنم برای خودم،️

    کمتررفت وآمدکنم وبیشتربیام سایت،

    استاد خیلی خیلی سپاسگزارم،اینم روزی امروز من بود،که پیام گرفتم ازدهن استاد ازسمت الله مهربانم

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 873 روز

    سلام استاد وقتتون بخیر یه حسی بهم گفت این کامنت بنویسم گفت دیگه وقتشه باید شروع کنم به کامنت گذاشتن

    میدونید وقتی موفقیت افراد نزدیکم رو میبینم خوش حال میشم و البته نمیشه گفت حسادتی وجود نداره به اندازه خیلی کمی حسادت وجود داره اما قسمت خوش حالی بیشتر از طرف حسادته وقتی موفقیت دوستام و میبینم هم خوش حال میشم به خودم میگم میبینی میشه شده خیلی ها تونستن پس منم میتونم

    این اواخر چند تا از دوستام با افراد خیلی خوب و ثروت مندی اذدواج کردن وقتی بیشتر بهشون توجه میکنم به عملکرد هاشون متوجه میشم که اول اونا لیاقت داشتن این چیزای خوب برای خودشون ایجاد کردن و دوم اینکه وقتی خیلی ریز میشم به رفتارشون میبینم اینا مداااام توجهشون به افرادی بوده که این موفقیت هارو کسب کرده بودند یعنی حس میکنم کانون توجه اشون به همون سمت بوده یعنی قبلش هی کسانی رو تحسین میکردن که همین موفقیت هایی که خودشون الان بدست اوردن رو بدست اورده بودن

    وقتی به یه چیزی خیلی توجه میکنم حس میکنم منم وارد مدارش میشم و منم از اونا الگو میگیرم وقتی میخوام موفقیت خاصی رو بدست بیارم سعی میکنم تمام کانون توجه ام رو بزارم رو کسانی که اون موفقیت بدست آوردن سعی میکنم با توجه کردنم وارد اون مدار بشم و همیشه افراد بیشتری برای تحسین کردن پیدا کنم سعی میکنم وارد اون مدار بشم که میشه و مثلا تو کارم وقتی کانون توجه ام درست باشه نمیدونید که اون موفقیت و مشتری از جایی برای من پیدا میشه که من هیچ وقت نمیتونستم بهش فکر کنم و حتی هیچ وقت تو عمرم اون فرد رو ندیده بودم همین

    ممنونم استاد از اینکه ما را به راه راست راه کسانی که به انها نعمت میده خداوند هدایت کردی و ممنونم به خاطر این فایل های رایگانتون ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: