این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-28.gif8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2015-12-11 21:21:172021-11-09 07:54:07دلسوزی بی جا | به کبوترها غذا ندهیم!
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دورود به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته.امروز صبح وقتی وارد سایت شدم این فایلرو نشانه خودم دیدم .این جلسه در مورد غذا ندادن به کبوتر ها وکمک بیجا نکردن به دیگر افراد .این یک حقیقت است چون ما هرچه قدر هم بخواهیم به دیگر افراد از این کمکها بکنیم نمی توانیم باعث پیشرفت اینها بشیم تا زمانی که خود افراد نخواهند نمیشود به کسی کمک شایانی کرد .
لطفاً در این مورد مجدداً صحبت کنید چون در آمد این شغل در کشور ایران بسیار زیاد است و برای این شغل گدایی مافیای بزرگی وجود دارد و زیر نظر افراد بسیار مشهور مشغول به کار هستند و از دزدیدن کودکان و آزار و اذیت آنها برای یادگیری انواع گدایی ها در سطح شهرها بزرگ بخصوص تهران استفاده می کنند.
واقعا درست وقتی دلسوزی بی جا میکنی به کسی یعنی داری شرک می ورزی
یادم من ب خانواده ای از سر دلسوزی کمک میکردم و استاد باورت نمیشه روز ب روز سطح فرکانسم پایین تر میومد تا این که غرق ماجرا شدم و تمام اون اتفاقات را خودم تجربه کردم و هر روز مثل اون زندگی از لحاظ جسمی و روحی داغون میشد ب جایی رسیدم که استپ کردم یعنی خسته شدم و وقتی دیگه رها کردم و خودم را کنار کشیدم و گفتم ب من ربطی نداره و قطع رابطه کردم زندگیم رو ب پیشرفت شد الهی شکر من فهمیدم دخالت ودلسوزی بی جا باعث میشه که رو ب پست رفت کنی و شرک ورزیدن مجازات داره که چند باری مجازات شدم و بد هم مجازات شدم
الهی شکر متوجه شدم که همه ی ما خودمون انتخاب میکنیم چه مسیر درست چه غلط پس ی نفر میتوانه روی همه ی ما تسلط داشته باشه اون هم خداست و صد البته خدا همیشه گذاشته خودمون تایین کنیم مسیر یا درست را انتخاب کردیم یا غلط را پس همیشه خدا کنار ما و هر لحظه صدای ما را میشنوه و پاسخ میده
راجب این موضوع ک کمک بیجا آسیبهای در بر داره این تجربه را داشتم ک ی زمانی خاهرزاده من واسه جاب جایی از مکانی ب مکانی نیاز ب ماشین داشت و بدون این ک از من درخاست کنه من خودم بهش پیشنهاد دادم ک از ماشین من استفاده کنه و همون لحظه ک کلیدو دادم خودم ته دلم این بود ک نره تصادف کنه و بهش ی گوشزد کردم و گفتم رضاجان میری حواست ب سرعت گیرا باشه.
و بعداز چند ساعت رضا با من تماس گرفت گفت دایی باماشین تصادف کردم و بعدش کلی داستان داشتیم و100 ملیون زرر مالی بهم خورد و از اونجایی ک من خودم فرکانسشو فرستاده بودم و میدونستم ک تصادف میکنه خیلی ناراحت نشده بودم و تونستم احساسمو کنترل کنم و زنجیره اتفاقات بد رو قعطش کنم.خیلی درسها و تجربیات ب دست آوردم ک توضیحشو بخام بدم شاید چند صفحه بشه اما خوباین تجربهارو تو این داستان ب دست آوردم.
1_خوبی کردن بیجا(ک باعث ضعیف شدن طرف مقابل و آسیب ب خودم)
2_فرکانس اشتباه(ک توجه ب ناخاسته)
3_ی نوعی بی ایمانی یا کم ایمانی در وجودم بود ک دلسوزی رو ب وجود آورده بود.
الانم چند ماه هست ک باهم هم صحبت نشدیم و از زندگیم دورشده.
بنده دو ماه و نیم هستش که عضو گروه شما هستم و خیلی خیلی تاثیرات مثبتی از گروه گرفتم ممنون بابت فایلهای دقیقی که بدون حاشیه مطالب رو واضح بیان میکنید سالهاست که دنبال همچنین منبعی برای پاسخ گرفتن سوالهای میگشتم بازم ممنون.
استاد در مورد بحث گدا پروری حتی به معلولینی که با چشم میبینیم معلول هستن کمک نکنیم?
در مورد بحث گداپروری بنده هم با شما موافقم مگر در مواردی ریز دوستان هم اشاره کردن مثلا کمک به در راه مانده ها ! اصلا ما چطور تشخیص بدیم که در راه مانده ی واقعی کیه ?
بنده بنا به درخواست شما استاد عزیز موردی همچنینی رو براتون مثال میزنم من خانواده ای رو میشناختم که یک دختر داشتند و خیلی هم دخترشان دوست داشتند موقع ازدواج دختر خانواده اش بخاطر افراط در دوست داشتنشون اصلا اجازه ندادند که اونها از خونه ی پدر و مادر دختر دور بشن و توی همون خونه ی پدر دختر جایی برای زندگی دختر فراهم کردن در مورد خورد و خوراک هم خیلی خیلی ازشون حمایت میکردن .
در ابتدا دختر از اینکه خانواده اش بهش اهمیت میدن خیلی خوشحال بود ولی رفته رفته داماد خانواده به این وضع عادت کرد و سرکار نرفت و هیچ تلاشی برای ارتقا زندگی خودش نکرد و همین شد که بعد از گذشت چهل سال هنوز دختر با مادرش زندگی کرد و نتونست زندگی ایده ال خودشو پیدا کنه الانم که بعد از مرگ شوهر مجبوره با وابستگی به خانواده ش همونجا زندگی کنه.
ما همچین مسئله ای داشتیم… شرکتی داریم با پدرم که تقریبا 10 ساله تو این کار مشغولیم. در اوایل این کار نیاز به کارگر داشتیم که با صحبت و مشورت گفتیم چه کسی بهتر از فامیل و پسر عمه خودم.
ایشون مجرد بود 19 سالش بود که از خدمت اومده بود و بیکار بود ما استخدامش کردیم و مشغول به کار شد.
خانه عمم در روستا بود و سخت بود که پسر عمم رفت و امد کنه به همین دلیل 2 سال تمام وعده های غذایی و جای خواب در خانه ما بود. پدرم انقد که مهربن بود حتی برای ایشون رفت خواستگاری کالاهای خانه اونو گرفت و دامادش کرد و بعد براش خونه جور کرد.
حالا بعد از گذشت 5 سال در شرکت سواستفاده کردو و دزدی و بعد از اخراج شدنش رفت شکایت کرد که من حقوق کامل نگرفتم و هزار تا چیز دیگه. در صورتی که 5 سال مادرم مثل فرزند خودش ازش مراقبت کردو این بود جواب خوبی.
تعهد اگه خودمون الان توی زندگیمون به جایی رسیدیم نه ب خاطر این که ازمون حمایت شده بهمون پول داده شده به خاطر مشکلات و تضاد هایی که بهش برخوردیم در زندگیمون هست
ما باید به گداهای خیابانی کمک نکنیم احساس دلسوزی بیجا برای کسی نکنیم و اگر کمک میکنیم به کسی با نیت حال بهتر خودمون و برای بهتر شدن خودمون کمک کنیم نه از روی دلسوزی
خدای خوبیها خدای مهربانیها خدای نعمت ها
خدای زیبایی ها خدای هدایتگر و راهنما من رو به مسیر درست هدایت کن و ایمانمو به خودت قوی کن
منم موافقم کمک کردن به گدا و افرادی که کسب روزی خودشون و کار و پیششون گداییه کاری درستی نیست و باعث عادت کردن اون افراد میشه و هر روز به گدا ها افزوده میشه. اما مبحث کمک کردن به افراد نیاز مند بحثش فرق میکنه. مثلا مسافری که در راه مونده و هیچ پولی نداره که بر گرده به شهرش یا کسی که به هر دلیلی در مسیر شما قرار گرفته و برای اولین بار مورد گشنگی قرار گرفته و یا مواردی که شخصی ممکنه بخاطر نرسیدن دارو جونش رو از دست بده .
کمک کردن در شرایطی که شخص مورد نظر واقعا نا توانه مثلا بچه 7-8 ساله که قادر به کار کردن و تامین روزی خودش و موارد مشابه با گدا پروری فرق داره.
بعضی دوستان اشاره کردن جشن عاطفه ها کار بیهوده هست و نباید کمک کرد. در کل چون سازمان های خیره هزینه ای بسار بالایی برای اداره خودشان دارند کمک های ما در صد بالایی از ان صرف موارد متفرقه شده و مبلغ قابل توجهی به نیازمند واقعی نمیرسد . بهتر است خودمان به اطارفیان کمک کنیم . انهم تا وقتی که شخص خودش توانایی کسب روزی پیدا کند.
چند سال پیش دخترعموی من از یه بیماری پوستی رنج میبرد -پوستش روز به روز بدتر میشد و من با چشم میدیدم که اون مثلا از لحاظ مواد غذایی نمیدونه که چی رو باید بخوره یا نخوره یا باید توی چه شرایط دمای محیطی باشه روبروی کولر نباشه و مواردی از این دست …. منم چون دوست داشتم آگاهش کنم و بهش کمک کنم اومدم از طریق اینترنت کلی مطالب مفید براش جمع کردم و پرینت گرفتم و بردم براش و گفتم بخون و اجرا کن انشا لا که روز به روز بهتر میشی -ای کاش هرگز چنین کاری نکرده بودم -یه لحظه با خودم فکر نکردم دختر عموی من که شبانه روز با اینترنت
و برنامه های اجتماعی و سرگرمی های بی فایده سروکار داره چرا خودش دنبال این اطلاعات برا بالا بردن کیفیت زندگیش نیست!!!! چرا خودش دنبال خوب شدنش نیست !!
اونم اومد و مطالبو خوند و بین 50 صفحه که براش پرینت گرفته بودم وسط اون همه اطلاعات مفید فقط یه جمله رو انگار دید که افراد مبتلا به این نوع بیماری همیشه باید مراقب باشن چون به صورت ارثی انتقال پیدا کرده بعد از خوب شدن احتمال برگشتن هست – اونم گفته بود که ای داد من دیگه هرگز خوب نمیشم و میخوام خودمو بکشم و …..باورم نمیشد خب اون از مامانش به ارث برده بود این بیماری رو- چطور چشماشو بسته بود و ناراحتی پوستی مامانشو نمیدید که حالا با یه جمله توی صفحات اون پرینتا به این نتیجه رسیده بود که احتمال برگشت این بیماری در شرایط نامساعد براش هست؟؟؟؟خلاصه یه ناراحتی عجیبی بین خانواده ها افتاد که من از کرده ی خودم پشیموووون شدم -ای کاش از سر دلسوزی کمک نمیکردم و به حال خودش گذاشته بودم و بیخودی اطلاعات در اختیار امثال این آدما نمیذاشتم
هر چند که میپذیرم من به شرایط ضعیف روحی اون توجه نکرده بودم و نباید این همه اطلاعات در اختیارش میذاشتم .
دورود به استاد عباس منش عزیز وخانوم شایسته.امروز صبح وقتی وارد سایت شدم این فایلرو نشانه خودم دیدم .این جلسه در مورد غذا ندادن به کبوتر ها وکمک بیجا نکردن به دیگر افراد .این یک حقیقت است چون ما هرچه قدر هم بخواهیم به دیگر افراد از این کمکها بکنیم نمی توانیم باعث پیشرفت اینها بشیم تا زمانی که خود افراد نخواهند نمیشود به کسی کمک شایانی کرد .
با عرض سلام خدمت استاد
لطفاً در این مورد مجدداً صحبت کنید چون در آمد این شغل در کشور ایران بسیار زیاد است و برای این شغل گدایی مافیای بزرگی وجود دارد و زیر نظر افراد بسیار مشهور مشغول به کار هستند و از دزدیدن کودکان و آزار و اذیت آنها برای یادگیری انواع گدایی ها در سطح شهرها بزرگ بخصوص تهران استفاده می کنند.
سلام ب استاد عزیزم و واقعا تشکر از فایل قشنگتون
واقعا درست وقتی دلسوزی بی جا میکنی به کسی یعنی داری شرک می ورزی
یادم من ب خانواده ای از سر دلسوزی کمک میکردم و استاد باورت نمیشه روز ب روز سطح فرکانسم پایین تر میومد تا این که غرق ماجرا شدم و تمام اون اتفاقات را خودم تجربه کردم و هر روز مثل اون زندگی از لحاظ جسمی و روحی داغون میشد ب جایی رسیدم که استپ کردم یعنی خسته شدم و وقتی دیگه رها کردم و خودم را کنار کشیدم و گفتم ب من ربطی نداره و قطع رابطه کردم زندگیم رو ب پیشرفت شد الهی شکر من فهمیدم دخالت ودلسوزی بی جا باعث میشه که رو ب پست رفت کنی و شرک ورزیدن مجازات داره که چند باری مجازات شدم و بد هم مجازات شدم
الهی شکر متوجه شدم که همه ی ما خودمون انتخاب میکنیم چه مسیر درست چه غلط پس ی نفر میتوانه روی همه ی ما تسلط داشته باشه اون هم خداست و صد البته خدا همیشه گذاشته خودمون تایین کنیم مسیر یا درست را انتخاب کردیم یا غلط را پس همیشه خدا کنار ما و هر لحظه صدای ما را میشنوه و پاسخ میده
سلام و درود خدمت استاد عزیز آقای عباسمنش.
راجب این موضوع ک کمک بیجا آسیبهای در بر داره این تجربه را داشتم ک ی زمانی خاهرزاده من واسه جاب جایی از مکانی ب مکانی نیاز ب ماشین داشت و بدون این ک از من درخاست کنه من خودم بهش پیشنهاد دادم ک از ماشین من استفاده کنه و همون لحظه ک کلیدو دادم خودم ته دلم این بود ک نره تصادف کنه و بهش ی گوشزد کردم و گفتم رضاجان میری حواست ب سرعت گیرا باشه.
و بعداز چند ساعت رضا با من تماس گرفت گفت دایی باماشین تصادف کردم و بعدش کلی داستان داشتیم و100 ملیون زرر مالی بهم خورد و از اونجایی ک من خودم فرکانسشو فرستاده بودم و میدونستم ک تصادف میکنه خیلی ناراحت نشده بودم و تونستم احساسمو کنترل کنم و زنجیره اتفاقات بد رو قعطش کنم.خیلی درسها و تجربیات ب دست آوردم ک توضیحشو بخام بدم شاید چند صفحه بشه اما خوباین تجربهارو تو این داستان ب دست آوردم.
1_خوبی کردن بیجا(ک باعث ضعیف شدن طرف مقابل و آسیب ب خودم)
2_فرکانس اشتباه(ک توجه ب ناخاسته)
3_ی نوعی بی ایمانی یا کم ایمانی در وجودم بود ک دلسوزی رو ب وجود آورده بود.
الانم چند ماه هست ک باهم هم صحبت نشدیم و از زندگیم دورشده.
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و گروه پرانرژی ایشون
بنده دو ماه و نیم هستش که عضو گروه شما هستم و خیلی خیلی تاثیرات مثبتی از گروه گرفتم ممنون بابت فایلهای دقیقی که بدون حاشیه مطالب رو واضح بیان میکنید سالهاست که دنبال همچنین منبعی برای پاسخ گرفتن سوالهای میگشتم بازم ممنون.
استاد در مورد بحث گدا پروری حتی به معلولینی که با چشم میبینیم معلول هستن کمک نکنیم?
در مورد بحث گداپروری بنده هم با شما موافقم مگر در مواردی ریز دوستان هم اشاره کردن مثلا کمک به در راه مانده ها ! اصلا ما چطور تشخیص بدیم که در راه مانده ی واقعی کیه ?
بنده بنا به درخواست شما استاد عزیز موردی همچنینی رو براتون مثال میزنم من خانواده ای رو میشناختم که یک دختر داشتند و خیلی هم دخترشان دوست داشتند موقع ازدواج دختر خانواده اش بخاطر افراط در دوست داشتنشون اصلا اجازه ندادند که اونها از خونه ی پدر و مادر دختر دور بشن و توی همون خونه ی پدر دختر جایی برای زندگی دختر فراهم کردن در مورد خورد و خوراک هم خیلی خیلی ازشون حمایت میکردن .
در ابتدا دختر از اینکه خانواده اش بهش اهمیت میدن خیلی خوشحال بود ولی رفته رفته داماد خانواده به این وضع عادت کرد و سرکار نرفت و هیچ تلاشی برای ارتقا زندگی خودش نکرد و همین شد که بعد از گذشت چهل سال هنوز دختر با مادرش زندگی کرد و نتونست زندگی ایده ال خودشو پیدا کنه الانم که بعد از مرگ شوهر مجبوره با وابستگی به خانواده ش همونجا زندگی کنه.
با سلام پر انرژی به شما دوستان هدفمند.
ما همچین مسئله ای داشتیم… شرکتی داریم با پدرم که تقریبا 10 ساله تو این کار مشغولیم. در اوایل این کار نیاز به کارگر داشتیم که با صحبت و مشورت گفتیم چه کسی بهتر از فامیل و پسر عمه خودم.
ایشون مجرد بود 19 سالش بود که از خدمت اومده بود و بیکار بود ما استخدامش کردیم و مشغول به کار شد.
خانه عمم در روستا بود و سخت بود که پسر عمم رفت و امد کنه به همین دلیل 2 سال تمام وعده های غذایی و جای خواب در خانه ما بود. پدرم انقد که مهربن بود حتی برای ایشون رفت خواستگاری کالاهای خانه اونو گرفت و دامادش کرد و بعد براش خونه جور کرد.
حالا بعد از گذشت 5 سال در شرکت سواستفاده کردو و دزدی و بعد از اخراج شدنش رفت شکایت کرد که من حقوق کامل نگرفتم و هزار تا چیز دیگه. در صورتی که 5 سال مادرم مثل فرزند خودش ازش مراقبت کردو این بود جواب خوبی.
محبت کم دواس محبت متوسط تغذیس و محبت زیاد سم
به نام خدا
سی و چهارمین
تعهد اگه خودمون الان توی زندگیمون به جایی رسیدیم نه ب خاطر این که ازمون حمایت شده بهمون پول داده شده به خاطر مشکلات و تضاد هایی که بهش برخوردیم در زندگیمون هست
ما باید به گداهای خیابانی کمک نکنیم احساس دلسوزی بیجا برای کسی نکنیم و اگر کمک میکنیم به کسی با نیت حال بهتر خودمون و برای بهتر شدن خودمون کمک کنیم نه از روی دلسوزی
خدای خوبیها خدای مهربانیها خدای نعمت ها
خدای زیبایی ها خدای هدایتگر و راهنما من رو به مسیر درست هدایت کن و ایمانمو به خودت قوی کن
اگر میخواهی کسی را یک وعده سیر کنی به او ماهی بده
اما اگر واقعا دلسوز اویی به او ماهیگیری یاد بده تا هیچ گاه گرسنه نماد
سلام
منم موافقم کمک کردن به گدا و افرادی که کسب روزی خودشون و کار و پیششون گداییه کاری درستی نیست و باعث عادت کردن اون افراد میشه و هر روز به گدا ها افزوده میشه. اما مبحث کمک کردن به افراد نیاز مند بحثش فرق میکنه. مثلا مسافری که در راه مونده و هیچ پولی نداره که بر گرده به شهرش یا کسی که به هر دلیلی در مسیر شما قرار گرفته و برای اولین بار مورد گشنگی قرار گرفته و یا مواردی که شخصی ممکنه بخاطر نرسیدن دارو جونش رو از دست بده .
کمک کردن در شرایطی که شخص مورد نظر واقعا نا توانه مثلا بچه 7-8 ساله که قادر به کار کردن و تامین روزی خودش و موارد مشابه با گدا پروری فرق داره.
بعضی دوستان اشاره کردن جشن عاطفه ها کار بیهوده هست و نباید کمک کرد. در کل چون سازمان های خیره هزینه ای بسار بالایی برای اداره خودشان دارند کمک های ما در صد بالایی از ان صرف موارد متفرقه شده و مبلغ قابل توجهی به نیازمند واقعی نمیرسد . بهتر است خودمان به اطارفیان کمک کنیم . انهم تا وقتی که شخص خودش توانایی کسب روزی پیدا کند.
با سلام
چند سال پیش دخترعموی من از یه بیماری پوستی رنج میبرد -پوستش روز به روز بدتر میشد و من با چشم میدیدم که اون مثلا از لحاظ مواد غذایی نمیدونه که چی رو باید بخوره یا نخوره یا باید توی چه شرایط دمای محیطی باشه روبروی کولر نباشه و مواردی از این دست …. منم چون دوست داشتم آگاهش کنم و بهش کمک کنم اومدم از طریق اینترنت کلی مطالب مفید براش جمع کردم و پرینت گرفتم و بردم براش و گفتم بخون و اجرا کن انشا لا که روز به روز بهتر میشی -ای کاش هرگز چنین کاری نکرده بودم -یه لحظه با خودم فکر نکردم دختر عموی من که شبانه روز با اینترنت
و برنامه های اجتماعی و سرگرمی های بی فایده سروکار داره چرا خودش دنبال این اطلاعات برا بالا بردن کیفیت زندگیش نیست!!!! چرا خودش دنبال خوب شدنش نیست !!
اونم اومد و مطالبو خوند و بین 50 صفحه که براش پرینت گرفته بودم وسط اون همه اطلاعات مفید فقط یه جمله رو انگار دید که افراد مبتلا به این نوع بیماری همیشه باید مراقب باشن چون به صورت ارثی انتقال پیدا کرده بعد از خوب شدن احتمال برگشتن هست – اونم گفته بود که ای داد من دیگه هرگز خوب نمیشم و میخوام خودمو بکشم و …..باورم نمیشد خب اون از مامانش به ارث برده بود این بیماری رو- چطور چشماشو بسته بود و ناراحتی پوستی مامانشو نمیدید که حالا با یه جمله توی صفحات اون پرینتا به این نتیجه رسیده بود که احتمال برگشت این بیماری در شرایط نامساعد براش هست؟؟؟؟خلاصه یه ناراحتی عجیبی بین خانواده ها افتاد که من از کرده ی خودم پشیموووون شدم -ای کاش از سر دلسوزی کمک نمیکردم و به حال خودش گذاشته بودم و بیخودی اطلاعات در اختیار امثال این آدما نمیذاشتم
هر چند که میپذیرم من به شرایط ضعیف روحی اون توجه نکرده بودم و نباید این همه اطلاعات در اختیارش میذاشتم .