اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام وقت بخیر من در گذشته دوست داشتم که مورد توجه قرار بگیرم. طرز لباس پوشیدنم هم به همین دلیلِ مورد توجه قرار گرفتن بود. یادمه که به لباسهام احساس داشتم و دلیلش و نمیدونستم مثلا با دیدن یک لباس استرس میگرفتم با اینکه دوستداشتم بپوشمش و یا اینکه از یه عطر خاص احساس خوبی داشتم ولی بعد از استفاده از اون عطر اون حسِ خوب و نداشتم . و مشابه این احساسات، و در کل اذیت کننده بود. ومن نمیتونستم احساسمو پیدا کنم یا حداقل دلیل احساساتم و نسبت به اشیاء یعنی شیعی که جان ندارد رو بفهمم… تا این که شروع کردم به شناخت خودم منی که جان دارم و قدرت تصمیم گیری دارم. و این کار واقعا سخت بود پوست انداختن بسیار اذیت کننده بود. ولی لذتی بعد از هر بار شناختن خودم داشت که باعث ادامه دادنم شد( من مورد توجه خداوندم قرار گرفتم و جزو نجات یافتگان شدم.)
بعد از توجه به خودم متوجه این شدم که احساس من به خاطر جلب توجه از دیگران بود و اگر اون لباس رو میپوشیدم و بعدش دعوا میشد من اون لباس رو مقصر میدونستم که نتونسته بود کمکم کنه که من به خواسته ام که جلب توجه از دیگران بود برسم.
خوب شروع کردم به شناخت خودم و یواش یواش یواش خودم و دوست داشتم و حتی بعضی قسمتهای شخصی خودمو عاشقانه دوست داشتم مثل ارتباطم با خداوندم و روی خودم کار کردم الان نیازی به توجه دیگران ندارم اما… مورد توجه هستم بمن حس قدرت نمیده ولی اینکه تو کار درست رو انجام بده خداوند میبینه و تایید میکنه رو میبینم و باهاش زندگی میکنم دوستش و لذت میبرم. ما احتیاجی به تایید دیگران نداریم چون اصلا هر کدام ازما دنیای متفاوتی داریم و اینکه بخواهیم مورد تایید باشیم یا توجه غیر ممکنه. مثلا من امروز خسته یا بی حوصلهام استاد رو تایید نمیکنم پس استاد باید تعطیل کنه بره؟ خوب معلومه که نه اون ادامه میده همینطور که من و شما ها هم ادامه میدیم برای رشد و ارتقای شخصی خودمون و جلب توجه خداوندمون هر چند بعد از مدتی دیگه حتی توجه خداوند رو هم نمیخواهیم و فقط کار خوب رو انجام میدیم نه برای پاداش نه برای جزا…
معضلی به نام جلب توجه ، جلب ترحم دیگران که به قول شما جزو پایین ترین فرکانسهاست و از بچگی دچارش بودم به معنای واقعی زندگی منو نابود کرد .
همیشه تو افکارم فکر میکردم یکی داره به من ترحم میکنه
خداروشکر بعد از دوره ی عزت نفس به طرز شگفت انگیزی این ویژگی درون من بین رفته
گاهی که یه لحضه ذهنم دوباره میخواد به این موضوع فکر کنه اگاهانه به یادم میارم که نمیخوام دوباره به اون فرکانس برگردم و بعد از بهبودی من توی اون موضوع روابطم خیلی خیلی بهتر شده یا بهتره بگم دیگران خیلی مشتاق هستن با من ارتباط بگیرن علتش و نمیدونم ولی همیشه به یاد حرف شما هستم طوری میشه که دیگران میخوان باهات ارتباط بگیرن، با اینکه حتی ثروت مند هستن و یا توی تحصیلات و کارشون خیلی بهتر از من هستن .
با اینکه هنوز این دوره رو تموم نکردم اما تاثیرات فوق العاده شو درونم حس میکنم
مثل رفتن تو دل ترس ها
زندگی به سبک شخصی خودمون
از بین بردن حس جلب توجه و ترحم
نیاز نداشتن به تایید و تحسین دیگران
از محکم قدم برداشتن تا نفسهای عمیق کشیدن ، محکم حرف زدن
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم سپاسگزارم
روز98 ازسفر نامه هدایت الله
سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم
سلام همسفران معنوی و ارزشمندم
فایل عالی معضلی ویرانگر به نام جلب توجه
خدایا شکرت که امروز هم مرا به این آگاهی های ناب الهی هدایت کردی و هر روز با کار کردن روی خودم و یادآوری قانون هر روز بهترین خودم باشم
خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و فرکانس های من بوجود میآید
هر آنچه که در زندگی ام بوجود میآید بواسطه افکار و باورها و کانون توجه من هست
خدایا شکرت از وقتی که با قانون دارم آشناتر میشوم دارم ساده تر و بدون تایید گرفتن از بقیه سرم در زندگی خودم است و دارم آسان میشوم برای آسانی ها و کارها راحتر شده برام
خدایا شکرت که دنبال تایید گرفتن از بقیه نیستم
خدایا شکرت که از آگاهی های امروز هم کلی درس خوب یاد گرفتم و رفتارهای بهتری را داشته باشم از خود واقعی ام دور نشوم لذت ببرم از همین چیزی که الان هست
خدایا شکرت که امسالم را متفاوت تر از سال های قبلم شروع کردم و هر لحظه راحتر و ساده تر و آسانتر میشوم
خدایا شکرت که عزت نفیم احساس لیاقت و ارزشمندی ام خیلی بالاتر رفته و هر کسی وقتی نظری راجع به من میدهد قضاوت و دیدگاه دیگران را با احترام از کنارش رد میشوم و انگار ازمدار اون افراد خیلی فاصله میگیرم قشنگ برام واضح است این موضوع.
خدایا شکرت که در قانون سلامتی هستم وهر کسی قضاوتم میکنه اصلا بخودم نمیگیرم چون بقیه همه چی میگن نمیشه دهن کسی رو بست ولی میشه تغییر زاویه دید من بره به سمت آنچه که خودم دوست دارم آنچه که با روح من سازگار است
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی هر آنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان خدای مهربانم تویی
خدایا شکرت که دارم برای دل خودم زندگی میکنم کریدیت تمام کارهام رو سپردم بخودت جان جانانم سپاسسسسسگزارم
خدایا شکرت که هدایتم کردی به سمت هنر و هر کسی بهم گفت خیلی ریزه کاری داره و باید همش سرت پایین باشه من با عشق گفتم من این کار رو دوست دارم و خداوند همراه من است خودش هوامو داره وقتی من با لذت دارم هنر انجام میدهم و از حاشیه بدنه جامعه بدور هستم کلی ارزش و احترام و عشق برای من هست وققتیرمن از درون آرامم یعنی عشق همینجاست
خدایا شکرت که برای خودم ارزش بیشتری قائل هستم و اندام و چهره و سبک زندگی ام را برای دل خودم دارم و نیارمند توجه دیگران نیستم ومن در راضی کردن دیگران ناتوان هستم و در راضی کردن خودم فقط توانمند هستم و به لطف خداوند هر روز ظرف وجودم بزرگتر شده است .
و در خودشناسی و خداشناسی و کار کردن روی خودم هستم در صلح بیشتری با خودم هستم و در این ایام نوروز هر کسی قضاوتی کرد من با رفتارهای محترمانه ام فهمیدم که سطل وجودم خیلی بزرگتر شده انگار که من دریا بودم و با برداشته شدن یک استکان آب از دریای من رودی روانتر در من جاری میشد و مرا وسیعتر میکند خدای مهربانم شکرت
همه کاره ام تویی من فقط روی تو حساب باز کرده ام
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی اشرف مخلوقات خلیفه خودت بر زمین خاکی و جانشین خوب تو هستم
خدایا شکرت که هر لحظه شکر گذاری کنم بازم کمه
خدایا شکرت که مرا تکه ای ارزشمند از وجود پاک خودت خلق کرده ای
مرا پاره ای از وجود پاک خودت خلق کردی
من لایتناهی هستم
من عالی عالی هستم
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
استاد با توجه به صحبت های شما وقتی به شرایط و زندگی خودم نگاه میکنم میبینم واقعا من چقدر دارم برای دل خودم برای چیزی که دوستدارم زندگی میکنم؟
با اینکه الان خیلی نسبت به قبل بهتر شده اما فکر میکنم این معضلیه که همیشه باید حواسم بهش باشه چون برای من شده پاشنه آشیل، به خصوص تو جریان کار این موضوع خیلی خوب خودشو نشون میده و اگه بخوام به سوال شما پاسخ بدم که چند درصد الان توجه و نظر دیگران برام مهمه ! باید تو هر بخشی از زندگیم بهش یه درصد جدا بدم
که وقتی بهش فکر میکنم میبینم خیلیییی بیشتر از این حرفا باید رو خودم و رو این موضوع کار کنم
و از اونجایی که ارتباط مستقیمی داره با عزت نفس من و ارزشمندی درونی من برای همین منی که خواستار این هستم که جهان با قانون هاش در خدمت من باشه پس باید فارغ از اینکه بقیه چه فکری میکنن و چه نظری دارند، خودم رو لایق اتفاقات خوب، زندگی سراسر شادی و لذت و پر از هیجان، محیط کاری پر از آرامش و حس خوب بدونم و این هارو برای خودم خلق کنم، بپذیرم که هر کس با باورهای خودش و فرکانسی که ارسال میکنه زندگیشو میسازه پس اگه من طبق اصول خودم با احساس خوب پیش برم قطعا کسانی هم وارد زندگی من میشن که قراره تو این جریان کمک کنند تا من بیشتر رشد کنم و وارد مدار بالاتری بشم و هی اتفاقات بهتر، افراد بهتر، موقعیت های بهتر وارد زندگیم میشه که قراره همه چی رو راحت تر بهتر کنه نه اینکه من بخوام برای نشون دادن خودم به اونا کاری رو انجام بدم!
و بقول خودتون استاد وقتی در حرکت باشی طبق قوانین جهان با ایمان و توکل به خدا پیش بری فقط رشد میکنی.
و من این موضوع رو باید هر روز بارها بارها به خودم بگم :
به بقیه کاری نداشته باش فقط برای رشد و پیشرفت و لذت خودت زندگی کن لازم نیست خودتو به کسی ثابت کنی وقتی در حرکت باشی جهان خودش به موقع تو رو وارد موقعیت های بهتر میکنه و چون قراره همه کارها ساده، راحت و لذت بخش پیش بره پس تمام کارها رو خود جهان میکنه فقط کافیه با باورهای مناسب و احساس خوب خودتو به هدایت های خدا بسپاری و هرکاری که خدای درونت میگه رو انجام بدی اونوقت میبینی که جریان زندگی فقط میتونه با آرامش و حس خوب باشه.
استاد جان و مریم عزیز خیلی ازتون سپاسگزارم بابت تمام این آگاهی ها
و خداروشکر میکنم که منو تو مداری برد که بتونم بهتر و راحت تر زندگی کنم و همین که خودش همه کارهارو داره برام انجام میده خیلی عالییییه
سلام و درود فراوان خدمت شما استادعباسمنش وهمسر مهربانشان،
نیاز به توجه در بسیاری از افراد جامعه حتی افراد مشهور دیده میشه،دنبال فالوور و دیده شدن و مورد توجه و کسب تایید دیگران هستن،حتی فوتبالیست های حرفه ای با خالکوبی رنگ مو و سلفی گرفتن و حضور در شبکه های اجتماعی خودشونو مورد توجه دیگران قرار میدن،
باید یاد بگیریم برای خودمون زندگی کنیم،نه برای دیگران،آدمها تمام وسایل زندگیشون و وسایل خریداری شده رو برای دیده شدن میخرند،بیشترین دلیلشون خریداری کردن نیست بلکه دیده شدن که من فلان چیز خریدم،اکثر مردم جهان دنبال دیده شدن هستن،از نیروی اطلاعاتی امنیت کشور روسیه گرفته تا افراد مشهور حوزه ورزش و سینما وسلبریتی ها،باید روی خودمون کار کنیم که اون چیزی که لازمشداریم بخریم نه صرفاً برای دیدن شدن خیلی از وسایل و حتی رنج ترافیک را برای فلان خانه در فلان نقطه مرکز شهر تحمل کنیم،و بخودمون سختی ومشقت بدیم که چی! دیده شویم و مورد تایید دیگران باشیم،
بیل گیتس و وارن بافت با دارایی بسیار بسیار بالا هیچوقت دنبال دیده شدن نیستن،ورزشکار معروف زین الدین زیدان فرانسوی انسان سالم دنبال حاشیه و رسانه ای شدن نیست بدون دیده شدن و جلب توجه،فقط برای خودش و به سبک زندگی خودش زندگی میکنه،
برای توجه بیشتر زبان و رفتار خودتو رو کنترل کن،پایه و ارزش خودتون و شخصیتت رو براساس توجه و تأیید دیگران نچین،پایه های عزت نفس رو درست چیدمان کن برای دل خودت زندگی کن،سبک شخصی زندگی خودت رو پیدا کن تا آرامش واقعی رو تجربه کنی،با باورهای درست میتونی دنیا رو متحول کنی زمانیکه نظر دیگران اصلأ برات مهم نباشه.
سپاسگزار پروردگار عالم بخاطر سلامتی روز افزون فراوانی عشق و صداقت و باورهای سازنده،و حرکت در مسیر قانون ،و دریافت آگاهی های لازم از طریق سایت استاد عزیز.
به قول شما این بحث عزت نفس و برای دل خودمون زندگی کردن واقعا گستردس
وهر چی ما از نظر عزت نفس پایین تر باشیم و برای جلب توجه دیگران زندگی کنیم بیشتر لطمه میخوریم و وارد حاشیه میشیم
در مورد من این جریان عزت نفس اصلا شکل نگرفت
ومن اصلا یادم نیست وکی کاریو برای دل خودم کردم
همش برای توجه گرفتن و تایید بقیه بود
تا اینقدر از خودم دور بودم
من اصلا چیزی درمورد خودم و اهمیت به خودم نمیدونستم
اصلا یادم نسیت که برای خودم ارزشی قائل بوده باشم
هرچه بود برای دل بیقه و نیاز به توجه و
حرف مردم و نگاه مردم
من جوری بودم که اصلا هویتی نداشتم
و اصلان هم متوجه این جریان نبودم
اصلا یچیز بودم عجیب الان که به گذشته خودم برمیگردم میبینم چخبر بود اون روزها
و هنوزم ردپاش هست البته سعی میکنم خودم به خودم کمک کنم خودم پیدا کنم و این رو میدونم تا همیشه باید رو خودم کار کنم
من در حدی بود که توان دفاع ازحق خودم هم نداشتم
اصلا حرف زدن بلد نبودم
فقط تو خودم میریختم
اصلا توان برخورد درست و دفاع از خودم رو بلد نبودم
جالب اینه هرکی هم هرچی میگفت من فقط میخندیدم
اصلاخودم رو هم لایق نمیدونستم
من هرچی زدن تو سرم هرچی بارم میکردن
هرچی بی احترامی در حد بگم چی به من میکردن فقط جوابم سکوت بود اصلا نمیتونستم
واقعا اوضاعم خیلی وخیم بود خیلی
اینقدر این جریان زیاد بود که من فکر میکردم این جریان بدیهیه که احترامی نباشه
که کسی به من محل نزاره
که کسی به من توجه نکنه
بخودم احترام نزارم
بقیه رو هم که میدیم میگفتم چون باباش حمایتش کرد چون مادرش بهش بها داد چون همسرش کنارش بود
چون برادرشو داره
تمام احترام خوشی و اعتماد بنفس دیگران رو وصل به بیقه میدونستم
چون باورم این بود که هر کی به هرجای رسید حمایتگری داشته کسی بهش توجه کرده که این قدر موفق، زیبایه، مغرور، خودش دوست داره،
هنوزم این باور که حتماهمیشه یه حامی باید باشه درمن هست اما کم رنگ شده
البته که باید حامی باشه و اون حامی خدا بود و من اشتباه متوجه شدم و این اشتباه توان سنگینی داشت
جریان عزت نفس و معضل توجه در من خیلی شدید تر از این حرف ها بود
جوری بود که من ،تمام من برای بقیه بود
اصلا اینکه وقتی برای خودم باشه
احترامی برای خودم باشه یا برای خودم زندگی کنم وجود نداشت
خیلی سر این جریان نیاز به جلب توجه ضربه ها خوردم خیلی لطمه ها به وارد شد
خیلی چک لقد شدم در زندگیم
خیلی
اینا رو مینویسم تا یادم بمونه کجا بودم و الان کجام
بنظرم بدترین چیز در دنیا اینکه سرخودت بلا بیاری که توجه از دیگران بگیری
تمام سالهای که این مدلی زندگی کردم هیچ خیری ندیدم همش استرس همش تکاپو
همش نگران نظر بیقه
همش برای توجه گرفتن از بقیه
اصلامن جوری زندگی میکردم که انگار باید این جوری میبود
اعتراض نکنی
خاموش باشی
و ناتوان در بیان احساس و نیاز خودت باشی
زشت مردم چی میگن
اینجوری باشه میخوایم بریم فلان جا فلانی میبینمون
فلان لباس بپوش فلان ببینه
این جوری رفتار کن فلانی داره نگاه میکنه
وووووو ووووو
و
من اینقدر بخودم لطمه زدم
گاهی به خودم میگم چرا واقعا چرا؟
چرا بخودت نمیومدی چرا متوجه نمیشدی طرف صد بار در رفتارش بهت میفهموند که نمیخواد بری خونش بهش زنگ بزنی جواب پیامتو نمیداد
و هزاران بر خورد دیگه چرا تو بیدار نمیشدی چرا؟
روزای بودا، روزای پرماجرا که باجهل میگذشت من درخواب
هنوزم که بر میگردم عقب و بهش فکر میکنم میگم دختر تو چرا با وجود این همه لطمه این همه ضربه شک نکردی
به غلت بودن راهت و ادامه میدادی
درون من همیشه بهم میگفت اذیت میشدم خیلی اما توان نداشتم
این قدر الگو دروم بود که یاد بگیرم ازشون
اما بجایی که ازشون یاد بگیرم تاز ازشون ایراد هم میگرفتم که محل نمیزان کلاس میزارن فلان بهمان
خلاصه این داستان ما خیلی خیلی عجیب و پر ماجرا بود
تا اینکه بلاخره این تن خسته شد برید و توان کشیدن این همه ظلم بلخره پس زد
من به لطف خدا و حمت خودم شرایط تعقییر دادم همچیو زیر رو کردم
زدم زیر میز بس خسته شدم بس لطمه خوردم
یجوری شد که هرکس منو میدیدی حتی اونایی که کوچک ترین شناختی از من داشتن حتی اونای که بامن بر خود خوبی نداشتن تو چشمام نگاه میکردن میگفتن
چقدر تعققیر کردی
چقدر عوض شدی
برام خیلی افتخار بود شنیدن این جمله
چون حقیقت داشت
چون هرجای دیگه نمیرفتم
التماس بودن کسی رو نمیکردم
تنهای حال میکردم میگشتم
هرجور دوست داشتم میپوشیدم
تنهایم که خیلی ازش فراری بودم رو بغل کردم اصلا دوست نداشتم که با کسی شریکش بشم
تا این حد
حتی هنوزم خیلی ها دوست دارن با من باشن اما دیگه من اول آدم اول نیستم
خیلی ها فکر میکنن من براشون کلاس میزارم
اما اونا نمیدونن من فرکانسم عوض شده
خدارو شکر خدا جونم میدونم که هنوز باید رو خودم کار کنم چون حالا حالا جا دارم و باید برای همیشه رو خودمون کار کنیم چون ترس ها همیشه هست شاید کم رنگ بشه اما از بین نمیرن،و اگر خودم رو ول کنین ترس از یه راهی دوباره نفوذ میکنن ما رو پایین میکشن
من الان هم یه شاخ غولی دارم که باید بشکنمش در مورد جلب توجه و نیاز به دیده شدن
مو مطمئنم که میتونم و انجامش میدم چون این بار خدا حامی منه
همه ما در وجودمون کم و زیاد دوست داریم مورد توجه قرار بگیریم . اما چیزی که خیلی زیاد ما رو برای نمایش دادن تحریک میکنه همین شبکه های اجتماعی هست که افراد دوست دارن خودشونو نشان بدن و یه رقابت بی پایان هست و این انسان رو از مسیر خوشبختی نتنها دور میکنه بلکه باعث حسرت کشیدن و نا خواسته ها میشه.
فکر میکنم کسایی که با خودشون در صلحن و اعتماد به نفس دارن دیگه کمتر نیاز به تشویق و تحسین عوامل بیرونی دارن و موقعی که به این تشویق ها وابسته ای خیلی زود پشتت خالی میشه و به زمین میخورن چون به یه چیز نامطمئن تکیه کردی.
من به گذشته خودم که نگاه میکنم خیلی مشکل دارم و هیچ ادعایی ندارم شایت منم وابسته به لایک و ستاره هام در سایتم یا اینکه بخوام اطلاعات به بقیه بدم که من خیلی حالیمه یامیبینم خیلی سعی کردم همیشه پدر و مادرم از من راضی باشن و یا خوب در مقابل افراد به نظر بیام و همین باعث میشد که نتونم که برای دل خودم زندگی کنم و زندگیم پر از قواعد دیگران بوده. برای من یکی از بزرگترین پاشنه های اشیلم همین حرف مردم بوده و هست که این تفکر و عمل لذت یه زندگی خوب رو میگیره . خداروشکر دوره عزت نفس و احساس لیاقت اماده شده و میشه ازش به خودشناسی رسید.
من به این نتیجه رسیدم که شغلم . محل زندگیم یا وسایلم منو تعریف نمیکنه درسته با باورها ایجاد شده اما تعریفی از من نیستن و من باید برای خودم زندگی کنم ولذت ببرم
سعید اگه توحید را درک کنی و عمل کنی به جریانی از ثروت و خوشبختی وصل میشی که حد نداره . همه چی توحیده ولاغیر
تمرین این روزهای من این هست که به سبک شخصی خودم عمل کنم.
به خصوص در فضای مجازی که استاد توی این فایل ذکر کردند چون بستر ای شده برای جلب توجه و خیلی رفتارها عادی شده.
البته که همیشه یه خبری هست پس همیشه این چالش هست که به سبک خودم عمل کنم و عزت نفسم رو بالا ببرم؟ یا همرهنگ جامعه شم و هیچی گیرم نیاد و عزت نفسم کمتر شه؟
این روزها (مثل بقیه ی روزا) که خیلی ها توی فضای مجازی فعال هستند به صورتی که نوشته ها و عکس هایی رو منتشر میکنند که ممکنه حتی بهش اعتقادی نداشته باشند و تنها دلیلشون همرنگ جامعه شدن و گرفتن تایید باشه.
که آی مردم ببینید منم برام مهمه. منم هستم.
من طبق سبک شخصی ام دارم عمل میکنم و محتوای صفحات دوستانم رو بی تعارف نگاه نمیکنم و دیگه دنبالشون نمیکنم.
به طرز عجیبی هم همیشه اینترنت ام وصل هست و فضای مجازی ام با حداقل دردسر باز میشه!
طبق الهامی که چند وقت پیش بهم شد، میرم عکس قشنگی که اون روز انداختم رو به اشتراک میذارم و نوشته ی قشنگی که به ذهنم میرسه رو میذارم.
هیچ مطلب مربوط به اخباری هم نمیذارم و نمیبینم.
چون من اینم و این سبک منه.
نمیگم نجوا ندارم، ولی با یادآوری اگاهی ها به خودم سعی میکنم برام مهم نباشه دوست هام چه فکری میکنند و میگن این چقدر بی تفاوته یا چرا اینجوریه. این نجواهارو دارم ولی برعکسش عمل میکنم.
اینم بگم هیچکس واکنش منفی بهم نشون نداده.
فکر میکنم که اینم نشونه ی درستی مسیرم هست.
و واقعا الان برام مهم نیست بیرون چه خبره و واقعا از جزئیات هیچ خبری ندارم و واقعا نیازی به دونستن حس نمیکنم و ورودی هام رو سختگیرانه تر از همیشه کنترل میکنم.
البته سخت از نظر دیگران و از بیرون وگرنه من خیلی راحت دارم زندگی میکنم.
و فکر میکنم هرکاری خارج از این چهارچوب انجام بدم به خاطر دیگرانه، چون این منم و چقدر راحتم، چقدر آرامش دارم و بیشتر از همیشه دارم روی خودم کار میکنم.
هیچکس هم کاری باهام نداره واقعا.
اینکه استاد میگن از خودت بپرس، چرا دارم این کار رو میکنم ؟
من از وقتی شروع کردم روی خودم کار کردن تا الان، مکث بین فکر و عمل ام بیشتر شده و حالا فرصت بیشتری دارم که بپرسم چرا دارم این کار رو میکنم؟
برای خودم خیلی این تمرین ام مهمه.
و نجواها هستند و من اهمیت نمیدم و احساس رشد دارم.
مدتی میشه که اینکه خبری رو ندونم اصلا به هیچ وجه به من حس ضایع شدن در جمعی رو نمیده،
اینکه از ترند خاصی مطلع نباشم،
اینکه ندونم تکه کلام یا جک هایی که مد میشن از کجا اومدن،
و برعکس.
وقتی به دوستام میگم من از اخبار اطلاعی ندارم و نمیدونم این چیه و یعنی چی، باعث افتخارمه و این سبک شخصی من هست و آرامش و حس عالی ای بهم میده.
معمولا هم وقتی اینو میگم میگن میخوای برات تعریف کنیم و بفرستیم؟ میگم نه مرسی!
سلام وقت بخیر من در گذشته دوست داشتم که مورد توجه قرار بگیرم. طرز لباس پوشیدنم هم به همین دلیلِ مورد توجه قرار گرفتن بود. یادمه که به لباسهام احساس داشتم و دلیلش و نمیدونستم مثلا با دیدن یک لباس استرس میگرفتم با اینکه دوستداشتم بپوشمش و یا اینکه از یه عطر خاص احساس خوبی داشتم ولی بعد از استفاده از اون عطر اون حسِ خوب و نداشتم . و مشابه این احساسات، و در کل اذیت کننده بود. ومن نمیتونستم احساسمو پیدا کنم یا حداقل دلیل احساساتم و نسبت به اشیاء یعنی شیعی که جان ندارد رو بفهمم… تا این که شروع کردم به شناخت خودم منی که جان دارم و قدرت تصمیم گیری دارم. و این کار واقعا سخت بود پوست انداختن بسیار اذیت کننده بود. ولی لذتی بعد از هر بار شناختن خودم داشت که باعث ادامه دادنم شد( من مورد توجه خداوندم قرار گرفتم و جزو نجات یافتگان شدم.)
بعد از توجه به خودم متوجه این شدم که احساس من به خاطر جلب توجه از دیگران بود و اگر اون لباس رو میپوشیدم و بعدش دعوا میشد من اون لباس رو مقصر میدونستم که نتونسته بود کمکم کنه که من به خواسته ام که جلب توجه از دیگران بود برسم.
خوب شروع کردم به شناخت خودم و یواش یواش یواش خودم و دوست داشتم و حتی بعضی قسمتهای شخصی خودمو عاشقانه دوست داشتم مثل ارتباطم با خداوندم و روی خودم کار کردم الان نیازی به توجه دیگران ندارم اما… مورد توجه هستم بمن حس قدرت نمیده ولی اینکه تو کار درست رو انجام بده خداوند میبینه و تایید میکنه رو میبینم و باهاش زندگی میکنم دوستش و لذت میبرم. ما احتیاجی به تایید دیگران نداریم چون اصلا هر کدام ازما دنیای متفاوتی داریم و اینکه بخواهیم مورد تایید باشیم یا توجه غیر ممکنه. مثلا من امروز خسته یا بی حوصلهام استاد رو تایید نمیکنم پس استاد باید تعطیل کنه بره؟ خوب معلومه که نه اون ادامه میده همینطور که من و شما ها هم ادامه میدیم برای رشد و ارتقای شخصی خودمون و جلب توجه خداوندمون هر چند بعد از مدتی دیگه حتی توجه خداوند رو هم نمیخواهیم و فقط کار خوب رو انجام میدیم نه برای پاداش نه برای جزا…
دوستون دارم
به نام خداوند هدایتگرم
سلام استاد جان
معضلی به نام جلب توجه ، جلب ترحم دیگران که به قول شما جزو پایین ترین فرکانسهاست و از بچگی دچارش بودم به معنای واقعی زندگی منو نابود کرد .
همیشه تو افکارم فکر میکردم یکی داره به من ترحم میکنه
خداروشکر بعد از دوره ی عزت نفس به طرز شگفت انگیزی این ویژگی درون من بین رفته
گاهی که یه لحضه ذهنم دوباره میخواد به این موضوع فکر کنه اگاهانه به یادم میارم که نمیخوام دوباره به اون فرکانس برگردم و بعد از بهبودی من توی اون موضوع روابطم خیلی خیلی بهتر شده یا بهتره بگم دیگران خیلی مشتاق هستن با من ارتباط بگیرن علتش و نمیدونم ولی همیشه به یاد حرف شما هستم طوری میشه که دیگران میخوان باهات ارتباط بگیرن، با اینکه حتی ثروت مند هستن و یا توی تحصیلات و کارشون خیلی بهتر از من هستن .
با اینکه هنوز این دوره رو تموم نکردم اما تاثیرات فوق العاده شو درونم حس میکنم
مثل رفتن تو دل ترس ها
زندگی به سبک شخصی خودمون
از بین بردن حس جلب توجه و ترحم
نیاز نداشتن به تایید و تحسین دیگران
از محکم قدم برداشتن تا نفسهای عمیق کشیدن ، محکم حرف زدن
سپاس گذارم خدای مهربانم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم
سلام خدا جونم سپاسگزارم
روز98 ازسفر نامه هدایت الله
سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم
سلام همسفران معنوی و ارزشمندم
فایل عالی معضلی ویرانگر به نام جلب توجه
خدایا شکرت که امروز هم مرا به این آگاهی های ناب الهی هدایت کردی و هر روز با کار کردن روی خودم و یادآوری قانون هر روز بهترین خودم باشم
خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و فرکانس های من بوجود میآید
هر آنچه که در زندگی ام بوجود میآید بواسطه افکار و باورها و کانون توجه من هست
خدایا شکرت از وقتی که با قانون دارم آشناتر میشوم دارم ساده تر و بدون تایید گرفتن از بقیه سرم در زندگی خودم است و دارم آسان میشوم برای آسانی ها و کارها راحتر شده برام
خدایا شکرت که دنبال تایید گرفتن از بقیه نیستم
خدایا شکرت که از آگاهی های امروز هم کلی درس خوب یاد گرفتم و رفتارهای بهتری را داشته باشم از خود واقعی ام دور نشوم لذت ببرم از همین چیزی که الان هست
خدایا شکرت که امسالم را متفاوت تر از سال های قبلم شروع کردم و هر لحظه راحتر و ساده تر و آسانتر میشوم
خدایا شکرت که عزت نفیم احساس لیاقت و ارزشمندی ام خیلی بالاتر رفته و هر کسی وقتی نظری راجع به من میدهد قضاوت و دیدگاه دیگران را با احترام از کنارش رد میشوم و انگار ازمدار اون افراد خیلی فاصله میگیرم قشنگ برام واضح است این موضوع.
خدایا شکرت که در قانون سلامتی هستم وهر کسی قضاوتم میکنه اصلا بخودم نمیگیرم چون بقیه همه چی میگن نمیشه دهن کسی رو بست ولی میشه تغییر زاویه دید من بره به سمت آنچه که خودم دوست دارم آنچه که با روح من سازگار است
خدایا شکرت که همه کاره ام تویی هر آنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان خدای مهربانم تویی
خدایا شکرت که دارم برای دل خودم زندگی میکنم کریدیت تمام کارهام رو سپردم بخودت جان جانانم سپاسسسسسگزارم
خدایا شکرت که هدایتم کردی به سمت هنر و هر کسی بهم گفت خیلی ریزه کاری داره و باید همش سرت پایین باشه من با عشق گفتم من این کار رو دوست دارم و خداوند همراه من است خودش هوامو داره وقتی من با لذت دارم هنر انجام میدهم و از حاشیه بدنه جامعه بدور هستم کلی ارزش و احترام و عشق برای من هست وققتیرمن از درون آرامم یعنی عشق همینجاست
خدایا شکرت که برای خودم ارزش بیشتری قائل هستم و اندام و چهره و سبک زندگی ام را برای دل خودم دارم و نیارمند توجه دیگران نیستم ومن در راضی کردن دیگران ناتوان هستم و در راضی کردن خودم فقط توانمند هستم و به لطف خداوند هر روز ظرف وجودم بزرگتر شده است .
و در خودشناسی و خداشناسی و کار کردن روی خودم هستم در صلح بیشتری با خودم هستم و در این ایام نوروز هر کسی قضاوتی کرد من با رفتارهای محترمانه ام فهمیدم که سطل وجودم خیلی بزرگتر شده انگار که من دریا بودم و با برداشته شدن یک استکان آب از دریای من رودی روانتر در من جاری میشد و مرا وسیعتر میکند خدای مهربانم شکرت
همه کاره ام تویی من فقط روی تو حساب باز کرده ام
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
خدایا شکرت که مرا ارزشمند آفریدی اشرف مخلوقات خلیفه خودت بر زمین خاکی و جانشین خوب تو هستم
خدایا شکرت که هر لحظه شکر گذاری کنم بازم کمه
خدایا شکرت که مرا تکه ای ارزشمند از وجود پاک خودت خلق کرده ای
مرا پاره ای از وجود پاک خودت خلق کردی
من لایتناهی هستم
من عالی عالی هستم
خدایا شکرت
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
سلام به همه دوستانم و استاد عزیز
روز 99 ام از روز شمار تحول زندگی من
استاد با توجه به صحبت های شما وقتی به شرایط و زندگی خودم نگاه میکنم میبینم واقعا من چقدر دارم برای دل خودم برای چیزی که دوستدارم زندگی میکنم؟
با اینکه الان خیلی نسبت به قبل بهتر شده اما فکر میکنم این معضلیه که همیشه باید حواسم بهش باشه چون برای من شده پاشنه آشیل، به خصوص تو جریان کار این موضوع خیلی خوب خودشو نشون میده و اگه بخوام به سوال شما پاسخ بدم که چند درصد الان توجه و نظر دیگران برام مهمه ! باید تو هر بخشی از زندگیم بهش یه درصد جدا بدم
که وقتی بهش فکر میکنم میبینم خیلیییی بیشتر از این حرفا باید رو خودم و رو این موضوع کار کنم
و از اونجایی که ارتباط مستقیمی داره با عزت نفس من و ارزشمندی درونی من برای همین منی که خواستار این هستم که جهان با قانون هاش در خدمت من باشه پس باید فارغ از اینکه بقیه چه فکری میکنن و چه نظری دارند، خودم رو لایق اتفاقات خوب، زندگی سراسر شادی و لذت و پر از هیجان، محیط کاری پر از آرامش و حس خوب بدونم و این هارو برای خودم خلق کنم، بپذیرم که هر کس با باورهای خودش و فرکانسی که ارسال میکنه زندگیشو میسازه پس اگه من طبق اصول خودم با احساس خوب پیش برم قطعا کسانی هم وارد زندگی من میشن که قراره تو این جریان کمک کنند تا من بیشتر رشد کنم و وارد مدار بالاتری بشم و هی اتفاقات بهتر، افراد بهتر، موقعیت های بهتر وارد زندگیم میشه که قراره همه چی رو راحت تر بهتر کنه نه اینکه من بخوام برای نشون دادن خودم به اونا کاری رو انجام بدم!
و بقول خودتون استاد وقتی در حرکت باشی طبق قوانین جهان با ایمان و توکل به خدا پیش بری فقط رشد میکنی.
و من این موضوع رو باید هر روز بارها بارها به خودم بگم :
به بقیه کاری نداشته باش فقط برای رشد و پیشرفت و لذت خودت زندگی کن لازم نیست خودتو به کسی ثابت کنی وقتی در حرکت باشی جهان خودش به موقع تو رو وارد موقعیت های بهتر میکنه و چون قراره همه کارها ساده، راحت و لذت بخش پیش بره پس تمام کارها رو خود جهان میکنه فقط کافیه با باورهای مناسب و احساس خوب خودتو به هدایت های خدا بسپاری و هرکاری که خدای درونت میگه رو انجام بدی اونوقت میبینی که جریان زندگی فقط میتونه با آرامش و حس خوب باشه.
استاد جان و مریم عزیز خیلی ازتون سپاسگزارم بابت تمام این آگاهی ها
و خداروشکر میکنم که منو تو مداری برد که بتونم بهتر و راحت تر زندگی کنم و همین که خودش همه کارهارو داره برام انجام میده خیلی عالییییه
99مین تحول زندگی من
موضوع فایل:معضلی ویرانگر بنام جلب توجه
سلام و درود فراوان خدمت شما استادعباسمنش وهمسر مهربانشان،
نیاز به توجه در بسیاری از افراد جامعه حتی افراد مشهور دیده میشه،دنبال فالوور و دیده شدن و مورد توجه و کسب تایید دیگران هستن،حتی فوتبالیست های حرفه ای با خالکوبی رنگ مو و سلفی گرفتن و حضور در شبکه های اجتماعی خودشونو مورد توجه دیگران قرار میدن،
باید یاد بگیریم برای خودمون زندگی کنیم،نه برای دیگران،آدمها تمام وسایل زندگیشون و وسایل خریداری شده رو برای دیده شدن میخرند،بیشترین دلیلشون خریداری کردن نیست بلکه دیده شدن که من فلان چیز خریدم،اکثر مردم جهان دنبال دیده شدن هستن،از نیروی اطلاعاتی امنیت کشور روسیه گرفته تا افراد مشهور حوزه ورزش و سینما وسلبریتی ها،باید روی خودمون کار کنیم که اون چیزی که لازمشداریم بخریم نه صرفاً برای دیدن شدن خیلی از وسایل و حتی رنج ترافیک را برای فلان خانه در فلان نقطه مرکز شهر تحمل کنیم،و بخودمون سختی ومشقت بدیم که چی! دیده شویم و مورد تایید دیگران باشیم،
بیل گیتس و وارن بافت با دارایی بسیار بسیار بالا هیچوقت دنبال دیده شدن نیستن،ورزشکار معروف زین الدین زیدان فرانسوی انسان سالم دنبال حاشیه و رسانه ای شدن نیست بدون دیده شدن و جلب توجه،فقط برای خودش و به سبک زندگی خودش زندگی میکنه،
برای توجه بیشتر زبان و رفتار خودتو رو کنترل کن،پایه و ارزش خودتون و شخصیتت رو براساس توجه و تأیید دیگران نچین،پایه های عزت نفس رو درست چیدمان کن برای دل خودت زندگی کن،سبک شخصی زندگی خودت رو پیدا کن تا آرامش واقعی رو تجربه کنی،با باورهای درست میتونی دنیا رو متحول کنی زمانیکه نظر دیگران اصلأ برات مهم نباشه.
سپاسگزار پروردگار عالم بخاطر سلامتی روز افزون فراوانی عشق و صداقت و باورهای سازنده،و حرکت در مسیر قانون ،و دریافت آگاهی های لازم از طریق سایت استاد عزیز.
سلام درود به همگی شما دوستان عزیزم
انصافا که عالی بود
واقعا این حقیقته که برای دل خودتون زندگی میکنید
در رفتار شما کاملا مشخص این عزت نفس
به قول شما این بحث عزت نفس و برای دل خودمون زندگی کردن واقعا گستردس
وهر چی ما از نظر عزت نفس پایین تر باشیم و برای جلب توجه دیگران زندگی کنیم بیشتر لطمه میخوریم و وارد حاشیه میشیم
در مورد من این جریان عزت نفس اصلا شکل نگرفت
ومن اصلا یادم نیست وکی کاریو برای دل خودم کردم
همش برای توجه گرفتن و تایید بقیه بود
تا اینقدر از خودم دور بودم
من اصلا چیزی درمورد خودم و اهمیت به خودم نمیدونستم
اصلا یادم نسیت که برای خودم ارزشی قائل بوده باشم
هرچه بود برای دل بیقه و نیاز به توجه و
حرف مردم و نگاه مردم
من جوری بودم که اصلا هویتی نداشتم
و اصلان هم متوجه این جریان نبودم
اصلا یچیز بودم عجیب الان که به گذشته خودم برمیگردم میبینم چخبر بود اون روزها
و هنوزم ردپاش هست البته سعی میکنم خودم به خودم کمک کنم خودم پیدا کنم و این رو میدونم تا همیشه باید رو خودم کار کنم
من در حدی بود که توان دفاع ازحق خودم هم نداشتم
اصلا حرف زدن بلد نبودم
فقط تو خودم میریختم
اصلا توان برخورد درست و دفاع از خودم رو بلد نبودم
جالب اینه هرکی هم هرچی میگفت من فقط میخندیدم
اصلاخودم رو هم لایق نمیدونستم
من هرچی زدن تو سرم هرچی بارم میکردن
هرچی بی احترامی در حد بگم چی به من میکردن فقط جوابم سکوت بود اصلا نمیتونستم
واقعا اوضاعم خیلی وخیم بود خیلی
اینقدر این جریان زیاد بود که من فکر میکردم این جریان بدیهیه که احترامی نباشه
که کسی به من محل نزاره
که کسی به من توجه نکنه
بخودم احترام نزارم
بقیه رو هم که میدیم میگفتم چون باباش حمایتش کرد چون مادرش بهش بها داد چون همسرش کنارش بود
چون برادرشو داره
تمام احترام خوشی و اعتماد بنفس دیگران رو وصل به بیقه میدونستم
چون باورم این بود که هر کی به هرجای رسید حمایتگری داشته کسی بهش توجه کرده که این قدر موفق، زیبایه، مغرور، خودش دوست داره،
هنوزم این باور که حتماهمیشه یه حامی باید باشه درمن هست اما کم رنگ شده
البته که باید حامی باشه و اون حامی خدا بود و من اشتباه متوجه شدم و این اشتباه توان سنگینی داشت
جریان عزت نفس و معضل توجه در من خیلی شدید تر از این حرف ها بود
جوری بود که من ،تمام من برای بقیه بود
اصلا اینکه وقتی برای خودم باشه
احترامی برای خودم باشه یا برای خودم زندگی کنم وجود نداشت
خیلی سر این جریان نیاز به جلب توجه ضربه ها خوردم خیلی لطمه ها به وارد شد
خیلی چک لقد شدم در زندگیم
خیلی
اینا رو مینویسم تا یادم بمونه کجا بودم و الان کجام
بنظرم بدترین چیز در دنیا اینکه سرخودت بلا بیاری که توجه از دیگران بگیری
تمام سالهای که این مدلی زندگی کردم هیچ خیری ندیدم همش استرس همش تکاپو
همش نگران نظر بیقه
همش برای توجه گرفتن از بقیه
اصلامن جوری زندگی میکردم که انگار باید این جوری میبود
اعتراض نکنی
خاموش باشی
و ناتوان در بیان احساس و نیاز خودت باشی
زشت مردم چی میگن
اینجوری باشه میخوایم بریم فلان جا فلانی میبینمون
فلان لباس بپوش فلان ببینه
این جوری رفتار کن فلانی داره نگاه میکنه
وووووو ووووو
و
من اینقدر بخودم لطمه زدم
گاهی به خودم میگم چرا واقعا چرا؟
چرا بخودت نمیومدی چرا متوجه نمیشدی طرف صد بار در رفتارش بهت میفهموند که نمیخواد بری خونش بهش زنگ بزنی جواب پیامتو نمیداد
و هزاران بر خورد دیگه چرا تو بیدار نمیشدی چرا؟
روزای بودا، روزای پرماجرا که باجهل میگذشت من درخواب
هنوزم که بر میگردم عقب و بهش فکر میکنم میگم دختر تو چرا با وجود این همه لطمه این همه ضربه شک نکردی
به غلت بودن راهت و ادامه میدادی
درون من همیشه بهم میگفت اذیت میشدم خیلی اما توان نداشتم
این قدر الگو دروم بود که یاد بگیرم ازشون
اما بجایی که ازشون یاد بگیرم تاز ازشون ایراد هم میگرفتم که محل نمیزان کلاس میزارن فلان بهمان
خلاصه این داستان ما خیلی خیلی عجیب و پر ماجرا بود
تا اینکه بلاخره این تن خسته شد برید و توان کشیدن این همه ظلم بلخره پس زد
من به لطف خدا و حمت خودم شرایط تعقییر دادم همچیو زیر رو کردم
زدم زیر میز بس خسته شدم بس لطمه خوردم
یجوری شد که هرکس منو میدیدی حتی اونایی که کوچک ترین شناختی از من داشتن حتی اونای که بامن بر خود خوبی نداشتن تو چشمام نگاه میکردن میگفتن
چقدر تعققیر کردی
چقدر عوض شدی
برام خیلی افتخار بود شنیدن این جمله
چون حقیقت داشت
چون هرجای دیگه نمیرفتم
التماس بودن کسی رو نمیکردم
تنهای حال میکردم میگشتم
هرجور دوست داشتم میپوشیدم
تنهایم که خیلی ازش فراری بودم رو بغل کردم اصلا دوست نداشتم که با کسی شریکش بشم
تا این حد
حتی هنوزم خیلی ها دوست دارن با من باشن اما دیگه من اول آدم اول نیستم
خیلی ها فکر میکنن من براشون کلاس میزارم
اما اونا نمیدونن من فرکانسم عوض شده
خدارو شکر خدا جونم میدونم که هنوز باید رو خودم کار کنم چون حالا حالا جا دارم و باید برای همیشه رو خودمون کار کنیم چون ترس ها همیشه هست شاید کم رنگ بشه اما از بین نمیرن،و اگر خودم رو ول کنین ترس از یه راهی دوباره نفوذ میکنن ما رو پایین میکشن
من الان هم یه شاخ غولی دارم که باید بشکنمش در مورد جلب توجه و نیاز به دیده شدن
مو مطمئنم که میتونم و انجامش میدم چون این بار خدا حامی منه
خدایا همایتم کن خدایا بهم توانشو بده
دوستان عزیز برام دعا کنید
دوستون دارم عزیز دلین
شاد باشین
به نام پروردگار مهربانی ها
سلام استاد جان . سلام دوستان
همه ما در وجودمون کم و زیاد دوست داریم مورد توجه قرار بگیریم . اما چیزی که خیلی زیاد ما رو برای نمایش دادن تحریک میکنه همین شبکه های اجتماعی هست که افراد دوست دارن خودشونو نشان بدن و یه رقابت بی پایان هست و این انسان رو از مسیر خوشبختی نتنها دور میکنه بلکه باعث حسرت کشیدن و نا خواسته ها میشه.
فکر میکنم کسایی که با خودشون در صلحن و اعتماد به نفس دارن دیگه کمتر نیاز به تشویق و تحسین عوامل بیرونی دارن و موقعی که به این تشویق ها وابسته ای خیلی زود پشتت خالی میشه و به زمین میخورن چون به یه چیز نامطمئن تکیه کردی.
من به گذشته خودم که نگاه میکنم خیلی مشکل دارم و هیچ ادعایی ندارم شایت منم وابسته به لایک و ستاره هام در سایتم یا اینکه بخوام اطلاعات به بقیه بدم که من خیلی حالیمه یامیبینم خیلی سعی کردم همیشه پدر و مادرم از من راضی باشن و یا خوب در مقابل افراد به نظر بیام و همین باعث میشد که نتونم که برای دل خودم زندگی کنم و زندگیم پر از قواعد دیگران بوده. برای من یکی از بزرگترین پاشنه های اشیلم همین حرف مردم بوده و هست که این تفکر و عمل لذت یه زندگی خوب رو میگیره . خداروشکر دوره عزت نفس و احساس لیاقت اماده شده و میشه ازش به خودشناسی رسید.
من به این نتیجه رسیدم که شغلم . محل زندگیم یا وسایلم منو تعریف نمیکنه درسته با باورها ایجاد شده اما تعریفی از من نیستن و من باید برای خودم زندگی کنم ولذت ببرم
سعید اگه توحید را درک کنی و عمل کنی به جریانی از ثروت و خوشبختی وصل میشی که حد نداره . همه چی توحیده ولاغیر
دختر خانواده:
سلام به استاد خوبم و خانم شایسته عزیز و دوستان
تمرین این روزهای من این هست که به سبک شخصی خودم عمل کنم.
به خصوص در فضای مجازی که استاد توی این فایل ذکر کردند چون بستر ای شده برای جلب توجه و خیلی رفتارها عادی شده.
البته که همیشه یه خبری هست پس همیشه این چالش هست که به سبک خودم عمل کنم و عزت نفسم رو بالا ببرم؟ یا همرهنگ جامعه شم و هیچی گیرم نیاد و عزت نفسم کمتر شه؟
این روزها (مثل بقیه ی روزا) که خیلی ها توی فضای مجازی فعال هستند به صورتی که نوشته ها و عکس هایی رو منتشر میکنند که ممکنه حتی بهش اعتقادی نداشته باشند و تنها دلیلشون همرنگ جامعه شدن و گرفتن تایید باشه.
که آی مردم ببینید منم برام مهمه. منم هستم.
من طبق سبک شخصی ام دارم عمل میکنم و محتوای صفحات دوستانم رو بی تعارف نگاه نمیکنم و دیگه دنبالشون نمیکنم.
به طرز عجیبی هم همیشه اینترنت ام وصل هست و فضای مجازی ام با حداقل دردسر باز میشه!
طبق الهامی که چند وقت پیش بهم شد، میرم عکس قشنگی که اون روز انداختم رو به اشتراک میذارم و نوشته ی قشنگی که به ذهنم میرسه رو میذارم.
هیچ مطلب مربوط به اخباری هم نمیذارم و نمیبینم.
چون من اینم و این سبک منه.
نمیگم نجوا ندارم، ولی با یادآوری اگاهی ها به خودم سعی میکنم برام مهم نباشه دوست هام چه فکری میکنند و میگن این چقدر بی تفاوته یا چرا اینجوریه. این نجواهارو دارم ولی برعکسش عمل میکنم.
اینم بگم هیچکس واکنش منفی بهم نشون نداده.
فکر میکنم که اینم نشونه ی درستی مسیرم هست.
و واقعا الان برام مهم نیست بیرون چه خبره و واقعا از جزئیات هیچ خبری ندارم و واقعا نیازی به دونستن حس نمیکنم و ورودی هام رو سختگیرانه تر از همیشه کنترل میکنم.
البته سخت از نظر دیگران و از بیرون وگرنه من خیلی راحت دارم زندگی میکنم.
و فکر میکنم هرکاری خارج از این چهارچوب انجام بدم به خاطر دیگرانه، چون این منم و چقدر راحتم، چقدر آرامش دارم و بیشتر از همیشه دارم روی خودم کار میکنم.
هیچکس هم کاری باهام نداره واقعا.
اینکه استاد میگن از خودت بپرس، چرا دارم این کار رو میکنم ؟
من از وقتی شروع کردم روی خودم کار کردن تا الان، مکث بین فکر و عمل ام بیشتر شده و حالا فرصت بیشتری دارم که بپرسم چرا دارم این کار رو میکنم؟
برای خودم خیلی این تمرین ام مهمه.
و نجواها هستند و من اهمیت نمیدم و احساس رشد دارم.
مدتی میشه که اینکه خبری رو ندونم اصلا به هیچ وجه به من حس ضایع شدن در جمعی رو نمیده،
اینکه از ترند خاصی مطلع نباشم،
اینکه ندونم تکه کلام یا جک هایی که مد میشن از کجا اومدن،
و برعکس.
وقتی به دوستام میگم من از اخبار اطلاعی ندارم و نمیدونم این چیه و یعنی چی، باعث افتخارمه و این سبک شخصی من هست و آرامش و حس عالی ای بهم میده.
معمولا هم وقتی اینو میگم میگن میخوای برات تعریف کنیم و بفرستیم؟ میگم نه مرسی!
دیگه خودشون فهمیدن میگن تو بهترین کارو میکنی!
و یجورایی پذیرفته شده هستم خداروشکر.
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم
خداروشاکرم که هدایت شدم به این سایت توحیدی و زندگی ساز…
از وقتی که با استاد عباسمنش عزیزم آشنا شدم،تمام فکرو ذکرم شده توجه….
توجه به کانون توجهم،توجه به ورودی هام ،توجه به قوانین آفرینش ،توجه به پیدا کردن ارتباط باورها با نتایج
توجه به فرکانس،مدار و…
وقتی تمرکزت میشه، تربیت دوباره ی خودت ،وقتی حریصی برای کوبیدن و ساختن دوباره خودت ،و زندگی دلخواهت…
وقتی تمام فکرو ذکرت میشه شناخت قوانین جهان هستی و کار کردن رواین قضیه و خلق زندگی دلخواهت
دیگه جلب توجه دیگران برات رنگ میبازه دیگه تأیید دیگران برات رنگ میبازه چون کاری که من دارم میکنم جز اقلیت جامعس،پس عملا توجه کسی بهم جلب نمیشه …
خودم هستمو خودم!!!!!
اینجوری به خودم نزدیکتر میشم ،اینجوری لذت واقعی رو تجربه میکنم
خدارو هزار بار شاکرم که دغدغه ی امروزم ،دغدغه ی این روزهای زندگیم فقط توجه به خودم وساختن سبک شخصی خودم هست
استاد عزیزم شما با آگاهی هایی که بما میدید زندگی مارو میسازید شما چراغ روشن مسیر مایلید
خداروشکر که هستید تا من بتونم از این آگاهی ها استفاده کنم برای اینکه خوب زندگی کنم و جهان رو جای بهتری برای زیستن کنم
دوستتون دارم ،عشق برای همه بچهای سایت عباسمنششششش....
سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز
خیلی ممنون از این مطالب که واقعیت و اتفاقات که خدا نکرده ممکنه در حال یا اینده دچارش بشیم برای ما گوش زد میکنید
که از لذت بردن زندگی و خوشبختی واقعی و ازاد بودن و شاد زیستن عقب بمانیم
به قول استاد چقدر زیباست که انسان برای خودش و دلش زندگی کنه و
نگاه به حرف مردم و کارهای دیگران و راضی نگه داشتن بقیه نکنه
خدایا شکرت بخاطر این نعمات و خوبیهات
خدایا سپاس بخاطر اینده روشن همراه با شادی سلامتی و خوشبختی و ازادی و ثروت فراوان برای من مهیا کردی
خدایا شکرت
ممنون از شما دوستان هم فرکانسی خودم
خیلی خوشحالم تو جمع شما عزیزان هستم
و همچنین سپاس و تشکر از خانواده دوست داشتنی عباس منش 🙏🙏🌹🌹