این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2022/05/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-05-07 07:44:062024-04-30 02:39:21گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا شکرت بخاطر یکروز فوق العاده خدایاشکرت بخاطر این هوای بارونی و پاییزی که توی ایران هست
پرازحس خوب و ناب و فوق العاده است.
وقتی به گذشته ام نگاه میکنم میبینم اگر قرار بود ادمارو نبخشم هیچوقت نمیتونستم رشد کنم هیچوقت نمیتونستم آرامش داشته باشم البته که به این وضوح با قوانین آشنا نبودم فقط ادمارو میبخشیدم ورها میکردم چون میگفتم من لایق آرامشم وبخاطر خودم میبخشم
اما الان میفهمم که چقدر مهم بوده این قضیه و دلیل بعضی از بیماری های که تجربه میکردم و الان میفهمم
وقتی این فایل وگوش میکردم یهو 2نفر اومدن توی ذهنم و فهمیدم که من هنوز ازشون ناراحتم (نفرت ندارم) اما دلخورم یا یجورایی اونارو مقصر میدونم برای شرایط فعلی ام ( 2تا از مدیران شرکتی که کارمیکردم و اخراج شدم. وهنوز علامت سوال وتعجب توی ذهنمه و دلیل اخراجم و نمیدونم؟!) هنوز دلم ازشون صاف نیست اینجا میخوام بنویسم و به صورت کامل رها کنم .
یکی اینکه هنوز دارم عوامل بیرونی و مقصر میدونم و هنوز شرک درون دارم .
یکی اینکه ازدیگران توقع دارم .
یکی اینکه مسئولیت صددرصد زندگی خودمو نپذیرفتم و هنوز باور نکردم که این خود منم که ادما و شرایط و به وجود میارم .
پس اگر من با اون تضاد برخورد کردم بخاطر باورهای خودم بود
واینکه اگر با اون تضاد برخورد نمیکردم شاید حالا حالا تصمیم نمیگرفتم که دیگه نباید برای کسی کارکنم
تصمیم نمیگرفتم که دوره های آموزشی بخرم و مهارتم و رشد بدم
تصمیم نمیگرفتم دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون آفرینش و کتاب رویاها کتاب چگونه فکرخدارا را بخوانیم حتی شروع این فایلهای رایگان تحول روزشمار بخرم و شروع کنم
تصمیم نمیگرفتم که باید زندگیمو متحول کنم تصمیم نمیگرفتم که باید شرک درونم و ازبین ببرم
متوجه پاشنه های آشیلم مثل وابستگی مثل شرک مثل پایین بودن عزت نفس مثل مقصر دونستن عوامل بیرونی و… نمیشدم
اون تضاد درد زیادی داشت اما من باید اون درد و میکشیدم تا به خودم بیام تا خدای خودمو پیدا کنم و اون انسانها وسیله شدن برای اینکه من این تضاد و تجربه کنم
الانکه اینارو نوشتم چقدر قلبم بازشد وقتی نگاه میکنم به این ماجرا میبینم چقدر خوب شد که اخراج شدم . چون توی این 4ماه من کلی پیشرفت مهارتی و شغلی و خودشناسی و خدا شناسی داشتم خداروشکر
اگر مونده بودم توی اون شرکت هیچوقت اینارو تجربه نمیکردم اینجا و امروز مینویسم که من اون دوتا آدم و بخشیدم به این دلیل که خودم لایق آرامشم به این دلیل که میپذیرم خودم با باورهای خودم اون شرایط و رفتارهارو به وجود آوردم و اینکه خداروشکر میکنم و ازشون ممنونم بخاطر اخراجشون چون باعث پیشرفت و ارتقا من شدن
سلام به استاد خوبم ،خانم شایسته نازنین و دوستای عزیزم
خداروشکر که منو به این فایل فوق العاده هدایت کرد.
این جمله روکه استاد گفتن(بانفرت ار دیگران فقط به خودمون اسیب میزنیم )رو با گوشت و استخونم درک کردم .یکی از ایراد های بزرگ من غیبت کردنه و واقعا دارم نتایج بدشو توی زندگیم میبینم ولی متوجه نبودم که دلیلش چیه .
با غیبت کردن راجب یک ایراد کوچیک در یه فرد احساس تنفر بهم دست میده و کل روز دارم سناریو های دعوا با اون فرد رو توی سرم میچینم و این ارامشم رو بهم میزنه.یه چند وقتی بود دنبال این بودم ک چرا من چند وقت یکبار مریض میشم؟ با گوش دادن به این فایل حس کردم جوابمو گرفتم من همش در خال غیبت وکینه توزی ام .
الان ک دقیق فکرمیکنم میبینم که منم بی ایراد نیستم منم خیلی کارهای ناپسند انجام دادم پس چرا باید با نفرت حال خودمو بد کنم .
اگه از کسی خوشم نمیاد میتونم باهاش قطع ارتباط کنم نه اینکه با غیبت و نفرت کاری کنم رابطمون با یه دعوا و اعصاب خوردی تموم بشه .
این کامنتو نوشتم که به خودم بفهمونم ک غیبت چه کارایی باهام میکنه امیدوارم با یاری خدا بتونم این عادت بد رو ترک کنم .
این فایل دوتا نکته داشت یکی درمورد روابط و بخشیدن دیگران به خاطر خودمون که درونمون به آرامش برسه و رها باشیم چرا که کینه و نفرت باعث میشه که ناآرام باشیم و مریض بشیم و فکر آرامی نداشته باشیم و نکته دوم اینکه در مورد دین و مذهب بود و همونطور که استاد گفتن اسلام در قرآن بمعنای تسلیم شدن است و یک مذهب خاصی نیست مثل تسلیم حضرت ابراهیم در مقابل خداوند . اینکه در مقابل خداوند تسلیم باشیم و به این انرژی و منبع وصل بشیم و برطبق قوانین و سیستم خداوند خواسته هامون رو خلق کنیم .
نه خوبی آدمها را به خود بگیرم نه بدیشان این صرفا به حال اون لحظه ی آدمها ربط دارد ربطی به شخصیت من ندارد پس به خود نگیرم هیچ چیز را
برای صلح و آرامش و حال خوب خودم هم شده سعی کنم دیگران و بدی هایی که از دیگران از گذشته در ذهنم هست رو رها کنم و ببخشم و خداروشکر خیلی تو این موضوع پیشرفت کردم
خیلی سخت نگیرم من آمده ام به این زندگی لذت را تجربه کنم زندگی را به کام خود زهر نکنم با کینه و نفرت از آدمها دست از توقع داشتن و کنترلگری آدمها بردارم آدمها با توجه به افکار باورها و حالاتشون در اون زمان با من برخورد کرده اند و من به خود نگیرم توقعاتم رو از دیگران بیارم پایین
من حال خوب و بدم باید دست خودم باشه نه دیگران
برای خودم و حال خوب خودم ارزش قائل باشم
هرکسی با هر رفتار خوب و بدش تاثیری در من ندارد و شخصیت و حال خوبم وابسته به خودم است
این موضوع خیلی مهم است وابسته به دیگران و حال خوب دیگران نبودن وقتی قوی شویم و حال خوب و بدمان به خودمان وابسته باشد دیگر با خوبی و بدی دیگران بالا و پایین نمیشویم من هم ممکن است در حالات مختلف رفتارهای خوب و بدی داشته باشم ما انسانیم و مبرا نیستیم از این حالات
این نکات را به یاد بیاورم و سعی کنم عمل کنم برای زندگیه بهتر.
در این فایل با توضیحات استاد دو نکته مهم وجود داره و چه من و چه همه دوستانی که در این مسیر زیبا و سعادتمند در دنیا و آخرت هستیم اگر این دو نکته رو رعایت کنیم و انجام بدیم در روابط و حال خوبمون و بخشیدن خودمون و دیگران مشکل نخواهیم داشت و کینه و نفرت تولید بیماری میکنه و این موضوع نکته اول بود و تعصب نداشتن به هر دین و مذهب و عقاید دیگران و در صلح بودن با خودمون و دیگران و یکتاپرست باشیم و اینو بدونیم که رابطه هر کسی با خدای خودش فرق میکنه و لازم نیست که ما دخالت کنیم و معترض باشیم و یا تعصب پیشین دینی مثل گذشتگانمان نداشته باشیم و همونطور که استاد گفتن رابطه هرکسی با خداوند فرق میکنه و بهترین رابطه همون نگاه سیستمی به خداوند و مثل حضرت ابراهیم موحد و مشرک نباشیم که این موضوع نکته دوم در این فایل با ارزش بود و خدارو شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم.
هر کسی هر راهی بخواد میتونه به راحتی انتخاب کنه و راه هر کسی راهی بوده که خودش به راحتی انتخاب کرده .هر کسی راه خودش رو میره و در مسیرش نسبت به انتخاب مسیرش از امکانات مسیرش استفاده میکنه.پس راه هر کسی راهی بوده که خودش انتخاب کرده با رضایت خودش و از اون راهی که هست نمیتونه به من آسیبی برسونه پس نسبت به اعمال و رفتار اجتماعی کسی نگران نباشم و نخوام که با حرفام حال کسی خوب بشه و بخوام مسیرم رو بهش نشون بدم .چون هر کسی فقط مسیر خودش رو میبینه و من نمیتونم با تکه ای از راه خودم یا با تکه ای از پازل خودم پازل دیگا های رو تکمیل کنم .تکه های پازل من برای پازل زندگی خودم ساخته شده و اینها زیبای های پازل زندگی من رو تکمیل میکنن و در جای پازل دیگه ای قرار نمیگیرند و فقط میتونه پازل فرد دیگه ای رو خراب کنه و تازه خود من هم پازل کم میارم که تکمیل کنم پازل زندگیم رو .پس به فکر اینم که پازل زندگی خودم رو به آسونی پر کنم و از دیدن کامل شدنش لذت ببرم ومطمعآ هستم که بقیه هم با دیدن پازل کامل شده ی من لذت میبرن.دوستوووووووون دارم
خدارو شکر میکنم که من رو هدایت کرد به سایت استاد عباسمنش و من رو داره اگآه میکنه از قوانین جهان تا بهتر زندگی کنم
من خیلی آدم کینه ای نبودم هیچوقت و همیشه شاید خیلی زود عصبی میشدم اما خیلی زود هم فروکش میکرد عصبانیتم و از اون شخصی که ناراحتش کردم یا ناراحتم کرده طلب بخشش میکردم
اما یک کینه ای از قدیم در من بود از مادر بزرگ پدری ام داستان هم این هست که وقتی من سن خیلی کمی داشتم 5-6 سال یاده یسری از فامیل های ما که در خارج از کشور زندگی میکردن اومدن ایران و اونها و من خانه مادر بزرگم مهمان بودیم ،یک لحضه دیدم که مادر برگم اون بچه های فامیل رو که تقریبا هم سن و سال من بودند جمع کرد و برد آشپزخانه و یه خواراکی خاصی براشون اورد فکر میکنم شکلات بود و بعد من وقتی خاستم برم پیش اونها مادر بزرگم جلو درب اشپزخانه واستاد و نزاشت که من برم پیش اونها و من میدیم که دارن خوراکی میخورن و لدت میبرن اما مادر بزرگم نمیزاره من برم و از اون خوراکی ها بخورم ،هنوز هم نمیدونم علتش چی بود که این کار رو کرد و باعث شد خیلی دلم بشکنه ،الان مادر بزرگم سالهاست که فوت کرده اما هر بار که یادم می افتاد ناراحت میشدم و یه چیزی بهش میگفتم و کینه داشتم امابه خودم گفتم چرا داری به این جیزی که سالهاست تمام شده توجه میکنی و احساس کینه و نفرت در خودت مگه میداری شاید اون کار مادربزرگت دلیلی داشته شاید اون خوراکی ها کم بوده و یا هر دلیل دیگه ای ،تو چرا شیطان رو دنبال میکنی که احساست رو بد کنه و بعد بیخیال شدم و دیگه در مورد صحبت نکردم و این به لطف آموزه های استاد عباسمنش بوده مخصوصا ااین اموزه استاد که نگاه سیستمی به خداوند رو توصیح دادند و منی که اینقدر خشکه مذهبی بودم و سخت میگرفتم به خودم و دیگران را اینقدر انعطاف پذیر و نرم کرده و اعطماد به نفسم را بالا برده که خالق بی چون و چرای زندگی خودم هستم و واقعا خدا رو سپاس گذارم .
1403/8/24روز131
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد و مریم عزیز ودوستان گل
خدایا شکرت بخاطر یکروز فوق العاده خدایاشکرت بخاطر این هوای بارونی و پاییزی که توی ایران هست
پرازحس خوب و ناب و فوق العاده است.
وقتی به گذشته ام نگاه میکنم میبینم اگر قرار بود ادمارو نبخشم هیچوقت نمیتونستم رشد کنم هیچوقت نمیتونستم آرامش داشته باشم البته که به این وضوح با قوانین آشنا نبودم فقط ادمارو میبخشیدم ورها میکردم چون میگفتم من لایق آرامشم وبخاطر خودم میبخشم
اما الان میفهمم که چقدر مهم بوده این قضیه و دلیل بعضی از بیماری های که تجربه میکردم و الان میفهمم
وقتی این فایل وگوش میکردم یهو 2نفر اومدن توی ذهنم و فهمیدم که من هنوز ازشون ناراحتم (نفرت ندارم) اما دلخورم یا یجورایی اونارو مقصر میدونم برای شرایط فعلی ام ( 2تا از مدیران شرکتی که کارمیکردم و اخراج شدم. وهنوز علامت سوال وتعجب توی ذهنمه و دلیل اخراجم و نمیدونم؟!) هنوز دلم ازشون صاف نیست اینجا میخوام بنویسم و به صورت کامل رها کنم .
یکی اینکه هنوز دارم عوامل بیرونی و مقصر میدونم و هنوز شرک درون دارم .
یکی اینکه ازدیگران توقع دارم .
یکی اینکه مسئولیت صددرصد زندگی خودمو نپذیرفتم و هنوز باور نکردم که این خود منم که ادما و شرایط و به وجود میارم .
پس اگر من با اون تضاد برخورد کردم بخاطر باورهای خودم بود
واینکه اگر با اون تضاد برخورد نمیکردم شاید حالا حالا تصمیم نمیگرفتم که دیگه نباید برای کسی کارکنم
تصمیم نمیگرفتم که دوره های آموزشی بخرم و مهارتم و رشد بدم
تصمیم نمیگرفتم دوره روانشناسی ثروت عزت نفس قانون آفرینش و کتاب رویاها کتاب چگونه فکرخدارا را بخوانیم حتی شروع این فایلهای رایگان تحول روزشمار بخرم و شروع کنم
تصمیم نمیگرفتم که باید زندگیمو متحول کنم تصمیم نمیگرفتم که باید شرک درونم و ازبین ببرم
متوجه پاشنه های آشیلم مثل وابستگی مثل شرک مثل پایین بودن عزت نفس مثل مقصر دونستن عوامل بیرونی و… نمیشدم
اون تضاد درد زیادی داشت اما من باید اون درد و میکشیدم تا به خودم بیام تا خدای خودمو پیدا کنم و اون انسانها وسیله شدن برای اینکه من این تضاد و تجربه کنم
الانکه اینارو نوشتم چقدر قلبم بازشد وقتی نگاه میکنم به این ماجرا میبینم چقدر خوب شد که اخراج شدم . چون توی این 4ماه من کلی پیشرفت مهارتی و شغلی و خودشناسی و خدا شناسی داشتم خداروشکر
اگر مونده بودم توی اون شرکت هیچوقت اینارو تجربه نمیکردم اینجا و امروز مینویسم که من اون دوتا آدم و بخشیدم به این دلیل که خودم لایق آرامشم به این دلیل که میپذیرم خودم با باورهای خودم اون شرایط و رفتارهارو به وجود آوردم و اینکه خداروشکر میکنم و ازشون ممنونم بخاطر اخراجشون چون باعث پیشرفت و ارتقا من شدن
خدایا شکرت
سلام به استاد خوبم ،خانم شایسته نازنین و دوستای عزیزم
خداروشکر که منو به این فایل فوق العاده هدایت کرد.
این جمله روکه استاد گفتن(بانفرت ار دیگران فقط به خودمون اسیب میزنیم )رو با گوشت و استخونم درک کردم .یکی از ایراد های بزرگ من غیبت کردنه و واقعا دارم نتایج بدشو توی زندگیم میبینم ولی متوجه نبودم که دلیلش چیه .
با غیبت کردن راجب یک ایراد کوچیک در یه فرد احساس تنفر بهم دست میده و کل روز دارم سناریو های دعوا با اون فرد رو توی سرم میچینم و این ارامشم رو بهم میزنه.یه چند وقتی بود دنبال این بودم ک چرا من چند وقت یکبار مریض میشم؟ با گوش دادن به این فایل حس کردم جوابمو گرفتم من همش در خال غیبت وکینه توزی ام .
الان ک دقیق فکرمیکنم میبینم که منم بی ایراد نیستم منم خیلی کارهای ناپسند انجام دادم پس چرا باید با نفرت حال خودمو بد کنم .
اگه از کسی خوشم نمیاد میتونم باهاش قطع ارتباط کنم نه اینکه با غیبت و نفرت کاری کنم رابطمون با یه دعوا و اعصاب خوردی تموم بشه .
این کامنتو نوشتم که به خودم بفهمونم ک غیبت چه کارایی باهام میکنه امیدوارم با یاری خدا بتونم این عادت بد رو ترک کنم .
خداروشکر برای این آگاهی ها
به نام خدا
سلام به استادعزیزم
روزشمار تحول زندگی من روز 134
این فایل دوتا نکته داشت یکی درمورد روابط و بخشیدن دیگران به خاطر خودمون که درونمون به آرامش برسه و رها باشیم چرا که کینه و نفرت باعث میشه که ناآرام باشیم و مریض بشیم و فکر آرامی نداشته باشیم و نکته دوم اینکه در مورد دین و مذهب بود و همونطور که استاد گفتن اسلام در قرآن بمعنای تسلیم شدن است و یک مذهب خاصی نیست مثل تسلیم حضرت ابراهیم در مقابل خداوند . اینکه در مقابل خداوند تسلیم باشیم و به این انرژی و منبع وصل بشیم و برطبق قوانین و سیستم خداوند خواسته هامون رو خلق کنیم .
خداروشکر میکنم که در این مسیر هستم.
سلام
نکاتی که از این فایل یاد گرفتم
نه خوبی آدمها را به خود بگیرم نه بدیشان این صرفا به حال اون لحظه ی آدمها ربط دارد ربطی به شخصیت من ندارد پس به خود نگیرم هیچ چیز را
برای صلح و آرامش و حال خوب خودم هم شده سعی کنم دیگران و بدی هایی که از دیگران از گذشته در ذهنم هست رو رها کنم و ببخشم و خداروشکر خیلی تو این موضوع پیشرفت کردم
خیلی سخت نگیرم من آمده ام به این زندگی لذت را تجربه کنم زندگی را به کام خود زهر نکنم با کینه و نفرت از آدمها دست از توقع داشتن و کنترلگری آدمها بردارم آدمها با توجه به افکار باورها و حالاتشون در اون زمان با من برخورد کرده اند و من به خود نگیرم توقعاتم رو از دیگران بیارم پایین
من حال خوب و بدم باید دست خودم باشه نه دیگران
برای خودم و حال خوب خودم ارزش قائل باشم
هرکسی با هر رفتار خوب و بدش تاثیری در من ندارد و شخصیت و حال خوبم وابسته به خودم است
این موضوع خیلی مهم است وابسته به دیگران و حال خوب دیگران نبودن وقتی قوی شویم و حال خوب و بدمان به خودمان وابسته باشد دیگر با خوبی و بدی دیگران بالا و پایین نمیشویم من هم ممکن است در حالات مختلف رفتارهای خوب و بدی داشته باشم ما انسانیم و مبرا نیستیم از این حالات
این نکات را به یاد بیاورم و سعی کنم عمل کنم برای زندگیه بهتر.
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستانم
امروز خدا هدایتم کرد که برای رشد مالی و کاری باید با کار کردن روی شخصیت و نقاط ضعفت حست رو بهبود ببخشی مخصوصا توی روابط با خودت خدات و دیگران
من مدتی بود که تو رابطه با خدا خودم و دیگران دچار اصطکاک شده بودم
البته نه خیلی وحشتناک ولی همین کم هم برام سنگین بود و تو حسم احساسش می کردم
می دونم که بر میگرده به ارتباطم با خدا
انکار توقعم از خدا طوری بود که قانون رو به خاطر من دور بزنه !
و مثلا همش طلبکار بودم چرا اون خواسته های من اتفاق نیوفتاده و واسه دیگرام اتفاق افتاده
احساس میکردم در حقم اجحاف شده و حس گناه و عدم لیاقت که با ارتباط با خدا داشتم رو همینطوری گسترش میدادم توی همه روابطم ……
ما باید این احساس گناه و توقع خودمون رو درست کنیم وگرنه تو هر رابطه ای به چالش می خوریم
اگر نتونیم رابطمون رو با خدا درست کنیم نمی تونیم با خودمون و دیگران رابطه خوبی داشته باشیم
من احساس میکنم پدرم و هر فردی که یه عامل تو رفتارش داشته باشه رو نمی تونم ببخشم ،
مثل فرد خودخواه یا خودشیفته
یا توقع از پدرم اینه که همیشه اونطوری که میخوام باشه و بگیری رفتارهای نابه هنجار داره
….
اصلا چرا باید رفتار های دیگران من وناراحت کنه
وقتی هیچ قدرتی ندارن تو زندگیم
وظیفه من اینه که به دیگران عشق بورزم اونا رو همونطوری که هستن بپذیرم و در عین حال حد و مرز هم تعیین کنم وتوقع از کسی نداشته باشم
به نام خدا
روزشمار تحول زندگی می روز 179
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
در این فایل با توضیحات استاد دو نکته مهم وجود داره و چه من و چه همه دوستانی که در این مسیر زیبا و سعادتمند در دنیا و آخرت هستیم اگر این دو نکته رو رعایت کنیم و انجام بدیم در روابط و حال خوبمون و بخشیدن خودمون و دیگران مشکل نخواهیم داشت و کینه و نفرت تولید بیماری میکنه و این موضوع نکته اول بود و تعصب نداشتن به هر دین و مذهب و عقاید دیگران و در صلح بودن با خودمون و دیگران و یکتاپرست باشیم و اینو بدونیم که رابطه هر کسی با خدای خودش فرق میکنه و لازم نیست که ما دخالت کنیم و معترض باشیم و یا تعصب پیشین دینی مثل گذشتگانمان نداشته باشیم و همونطور که استاد گفتن رابطه هرکسی با خداوند فرق میکنه و بهترین رابطه همون نگاه سیستمی به خداوند و مثل حضرت ابراهیم موحد و مشرک نباشیم که این موضوع نکته دوم در این فایل با ارزش بود و خدارو شکر میکنم که در این مسیر زیبا هستم.
سپاسگزارخداوند در تمام لحظات زندگیم هستم.
هر کسی هر راهی بخواد میتونه به راحتی انتخاب کنه و راه هر کسی راهی بوده که خودش به راحتی انتخاب کرده .هر کسی راه خودش رو میره و در مسیرش نسبت به انتخاب مسیرش از امکانات مسیرش استفاده میکنه.پس راه هر کسی راهی بوده که خودش انتخاب کرده با رضایت خودش و از اون راهی که هست نمیتونه به من آسیبی برسونه پس نسبت به اعمال و رفتار اجتماعی کسی نگران نباشم و نخوام که با حرفام حال کسی خوب بشه و بخوام مسیرم رو بهش نشون بدم .چون هر کسی فقط مسیر خودش رو میبینه و من نمیتونم با تکه ای از راه خودم یا با تکه ای از پازل خودم پازل دیگا های رو تکمیل کنم .تکه های پازل من برای پازل زندگی خودم ساخته شده و اینها زیبای های پازل زندگی من رو تکمیل میکنن و در جای پازل دیگه ای قرار نمیگیرند و فقط میتونه پازل فرد دیگه ای رو خراب کنه و تازه خود من هم پازل کم میارم که تکمیل کنم پازل زندگیم رو .پس به فکر اینم که پازل زندگی خودم رو به آسونی پر کنم و از دیدن کامل شدنش لذت ببرم ومطمعآ هستم که بقیه هم با دیدن پازل کامل شده ی من لذت میبرن.دوستوووووووون دارم
إِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان نازنینم در این سایت توحیدی
داشتم از سر کارمیرفتم خونه و به فایل توحیدی استاد در باب موضوع چشم زخم گوش میدادم
و چون موضوع مربوط به باور تاثیر افراد در زندگیمونه یه حسی بهم گفت بشینم دم مترو و این
آگاهی رو که خداوند مدتها پیش نصیبم کرده رو باهاتون به اشتراک بزارم…
خواستم بگم برخلاف ظاهر آیه، این آیه یجورایی جزو آیات محکماته، چون مفهومش خیلی
روشنه، چشم به معنی عضو دیدن در زبان عربی «عین» هست و کلمات زیادی هست که
متاسفانه همه رو چشم معنی کردن… اما کلمه بصر یعنی نگاه و نگرش..مثل بصیرت که نگرش و دیدگاه درست معنی میده…لیزلقون هم یعنی بلغزانند
خوب معنی روشنه چرا که نمونش هم تو قرآن زیاده. یعنی نزدیک بود با دیدگاهاشون تو رو
بلغزانند زمانی که این کلمات قرآنی رو میشنیدن! خوب روشنه، به پیامبر میگه وقتی قرآنو بر اونا
میخوندی نزدیک بود با بیان دیدگاهاشون تو رو بلغزانند و میگفتن همانا او دیوانست درحالی
که این آیات تذکراتی هستن برای جهانیان.. خوب این چه چیز پیچیده ای داره!
دیگه فرصت نداشتم والا آیات مشابه رو لیست میکردم..فقط به سرورم رب الارباب گفتم چشم
و نشستم و نوشتم… دوستتون دارم پیروز باشید
درود بر استاد عباسمنش و خانم شایسته گرامی
خدارو شکر میکنم که من رو هدایت کرد به سایت استاد عباسمنش و من رو داره اگآه میکنه از قوانین جهان تا بهتر زندگی کنم
من خیلی آدم کینه ای نبودم هیچوقت و همیشه شاید خیلی زود عصبی میشدم اما خیلی زود هم فروکش میکرد عصبانیتم و از اون شخصی که ناراحتش کردم یا ناراحتم کرده طلب بخشش میکردم
اما یک کینه ای از قدیم در من بود از مادر بزرگ پدری ام داستان هم این هست که وقتی من سن خیلی کمی داشتم 5-6 سال یاده یسری از فامیل های ما که در خارج از کشور زندگی میکردن اومدن ایران و اونها و من خانه مادر بزرگم مهمان بودیم ،یک لحضه دیدم که مادر برگم اون بچه های فامیل رو که تقریبا هم سن و سال من بودند جمع کرد و برد آشپزخانه و یه خواراکی خاصی براشون اورد فکر میکنم شکلات بود و بعد من وقتی خاستم برم پیش اونها مادر بزرگم جلو درب اشپزخانه واستاد و نزاشت که من برم پیش اونها و من میدیم که دارن خوراکی میخورن و لدت میبرن اما مادر بزرگم نمیزاره من برم و از اون خوراکی ها بخورم ،هنوز هم نمیدونم علتش چی بود که این کار رو کرد و باعث شد خیلی دلم بشکنه ،الان مادر بزرگم سالهاست که فوت کرده اما هر بار که یادم می افتاد ناراحت میشدم و یه چیزی بهش میگفتم و کینه داشتم امابه خودم گفتم چرا داری به این جیزی که سالهاست تمام شده توجه میکنی و احساس کینه و نفرت در خودت مگه میداری شاید اون کار مادربزرگت دلیلی داشته شاید اون خوراکی ها کم بوده و یا هر دلیل دیگه ای ،تو چرا شیطان رو دنبال میکنی که احساست رو بد کنه و بعد بیخیال شدم و دیگه در مورد صحبت نکردم و این به لطف آموزه های استاد عباسمنش بوده مخصوصا ااین اموزه استاد که نگاه سیستمی به خداوند رو توصیح دادند و منی که اینقدر خشکه مذهبی بودم و سخت میگرفتم به خودم و دیگران را اینقدر انعطاف پذیر و نرم کرده و اعطماد به نفسم را بالا برده که خالق بی چون و چرای زندگی خودم هستم و واقعا خدا رو سپاس گذارم .
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم
خداروشکر که این پیام رو دریافت کردم والهامات قلبی م بهم گفت بیام این فایل روببینم
الان من حسم ازخوب به سمت منفی رفت که عاملش نبخشیدن یه ادم هایی توزندگیمه
این رنجش حس خوب منو به بد میبره واین کار ذهنه میدونم که باید با خودم به صلح برسم دارم تلاش میکنم ولی هنوز هم گاهی که یادش میفتم بهم میریزم
قبلاً نمیدونستم باید چیکار کنم تواین شرایط
ولی حالا میدونم که اعراض کنم ونزارم تو حس بد بمونم
چون میدونم اگر تو حس منفی بمونم همه چیزبدتر میشه واحساس بدم اتفاقات بدتری رورقم میزنه
من قدم کار میکنم وباید بتونم رهایی رو تجربه کنم
من توی ذهن گیر میکنم وگاهی یک مساله به چالش کشیده میشه
من کینه ندارم ولی رنجش دارم که تاثیرات منفی اون اتفاقات خیلی جاها ضرر بدی بهم زده
کاش بتونم ازاین رنجش رها بشم چون ادامه داره امیدوارم راهشو پیدا کنم
صحبتهای استاد ودوست عزیزم آریا خیلی عالی بود ولی نمیتونم بگم من متحول شدم بخشیدم من به زمان نیاز دارم
سطح توقع من ازاون ادم درحد خودم بود ولی این اشتباه بود چون اون ادم مثل من فکر نمیکنه فعلآ نتونستم کاملآ ببخشم ولی بهتر شدم ودارم روش کار میکنم
به خاطر خودم وارزش خودم باید اعراض کنم
استاد عزیزم ممنونم بابت این مطلب عالی وتاثیر گذار