ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
    332MB
    66 دقیقه
  • فایل صوتی ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی
    64MB
    66 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1167 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سینا احسنی گفته:
    مدت عضویت: 833 روز

    اینم جایزه و نشانه امروز من پس از رد کردن دعوت قوی شیطان در این صبح جمعه زیبا

    الهی شکرت

    سلام به استاد و دوستان عزیزم

    استاد راستش رو بخواهید از وقتی فایل های شما رو گوش میکنم سعی میکنم توی بعضی موارد از هدایت خدا استفاده کنم

    مثلا من موقع برگشت از سر کارم به خانه دو انتخاب دارم که با دو خط اتوبوس متفاوت بیام ولی بجای استفاده از اپلیکیشن نشان که زمان رسیدن اتوبوس را مشخص میکند و در خیلی از موارد هم خطا دارد تصمیم گرفتم از هدایت خدا استفاده کنم و به همان جهت که او میگوید بروم و انصافا هم در اکثر مواقع اوضاع عالی پیش میرود و اتوبوس خیلی به موقع به ایستگاه میرسد و شلوغ نیست و جای خالی هم برای نشستن دارد

    یا در مورد فعالیتم در بازار مالی فارکس دیشب هدایتم کرد که فقط تمرکزت رو روی یک نماد معاملاتی خاص قرار بده تا رفتارش را کامل درک کنی و به آن مسلط شوی و قطعا در برآیند معاملاتم تاثیر عالی خواهد داشت چون دلیل هایی آورد که بسیار قلبم را محکم کرد و بهم آرامش داد

    در کل اگر بخواهم خلاصه این فایل را از دید خودم بیان کنم میگویم:

    خداوند همواره و در هر شرایطی در حال هدایت ماست فقط این ما هستیم که میتوانیم این هدایت را دریافت کنیم یا نکنیم با توجه به فرکانسمون

    (یعنی فرستنده بسیار صحیح و سالم و قدرتمند داره کارشو انجام میده ولی گیرنده های ما ممکنه به مشکل بر بخوره پس اگر ارتباطت دیسکانکت شد به فرستنده گیر نده برو سراغ درست کردن گیرندت عزیزم)

    حالا چجوری گیرندمو درست کنم؟

    با ایجاد باور های خوب مثل اینکه خدا عاشق رشد و پیشرفت من هست و ازش حمایت میکنه و اصلا دلش نمیخواد که من زجر و سختی بکشم بلکه دوست داره منو بذاره روی شونش و با هم بریم دور دور و عشق و حال کنیم

    یا این باور که جهان یک میدان جنگ برای بدست آوردن غنائم نیست بلکه یک میدان صلح است که به راحتی و آسانی و آسایش به درخواست همه پاسخ داده میشه

    (باور به فراوانی نعمت ها و ثروت ها)

    یا این باور که من لایق هم صحبتی با خدا و برقراری یک رابطه نزدیک و صمیمی و دریافت کردن هدایت هایش و آسان شدن برای آسانی ها هستم

    (دوره احساس لیاقت در این زمینه خیلی داره به من کمک میکنه مرسی استاد)

    مورد دیگه این هست که زمانی که هدایت های خدا رو دریافت میکنی نشانه اش آرامش و اطمینان قلبی و عدله و استدلال های بعدش هست که قلبت رو محکم میکنه و عزمت رو جزم میکنه و نتیجه عالی نهایی رو بهت نشون میده که قراره چه اتفاقی بیوفته و یجورایی انگار از قبل میدونی که تهش همه چی اوکی میشه اون هم به راحتی آب خوردن و مثل کره

    (پس هر موقع دیدی کار ها داره آسون انجام میشه بدون خدا همراهته و داره مسیر رو برات باز میکنه ولی اگر دیدی شرایط سخت و اوضاع پیچیده ای پیش اومد بدون که خدا رو فراموش کردی پس وجودش رو به خودت یاد آوری کن تا دوباره برگردی تو مسیر درست به همین راحتی به همین خوشمزگی)

    یادمه یک جمله ای استاد توی یکی از فایل های توحید عملی میگفت که من نمیخوام یک آدم باهوشی باشم که همه کار هام رو خودم انجام میدم بلکه ترجیح میدم یه آدم خنگ و گاگول باشم که کار هام رو خدا برام به راحتی و آسانی انجام میده

    (همون مثالی که استاد میگه خر شانس ترین آدمی که میشناسین در واقع علی بی غم ترین و بیخیال ترین آدمی هست که تو زندگیتون دیدین یعنی ظاهرش اینه که این آدم هیچی حالیش نیست و خیلی شوته ولی در واقع اون از من و شما به خدا نزدیک تره و نشونش هم راحت انجام شدن کارهاش و خرشانسیش هست)

    خلاصه این ها چیز هایی بود که از این فایل زیبا درک کردم و دوست داشتم بیان کنم

    مرسی از خدا که این آگاهی ها رو از مغزم جاری کرد

    تا درودی دیگر بدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  2. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1629 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    خدایی که در همین نزدیکی هاست ،در قلبم، به همین سادگی

    استاد چند بار این فایل را شنیدم وهربار اشک ریختم ویه فرکانس خالص خالص از این فایل حس میکنم که قلبم تاییدش می‌کنه واضح و فیق .

    خدایی ،آدم عاقل به نیروی برتر از خودش اعتماد وایمان میاره و کارها را آسان میخواد .

    این فرصت زندگی روی زمین را ما انتخاب میکنیم سخت می خوایم یا آسان

    با باورهامون با دیدن الگوهایی که سخت بوده زندگیشون .

    می‌خوام یه مثالی بزنم از خودم و همسرم

    زمانی که خواستم بیام تهران ،من ایمان داشتم خدا راحت من را میاره تهران وچطوریش هم میگفتن نمی‌دونم وفقط احساسم خوب بود وتمرکز کردم روی هرآنچه که الان دارم

    راحت راحت اومدم تهران ،سوت زنان

    همسرم هم بدهکار بود و زنجیرهایی مثل چک وبدهی ودرگیری وافکار ترس داشت و5ماه میشه هر کاری می‌کنه که بیاد ولی هنوز موفق نشده

    دقیقا اسان شده برای سختی ها

    استاد جان من که واضح میبینم که ما خودمون هرکاری میکنیم خودمون با باورهامون انجام میدهیم .

    این فایل انگار به موقع بود برای اطمینان به قلبم وساکت شدن ذهنم .

    یه آرامشی در حرف های شما هست که جنسش حتی با فایل های قبل هم فرق داره

    عاشق دوره بعدی هستم که بیاد

    دوره سپاسگزاری

    از خداوند بهترین ها را می خواهم براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  3. -
    انسیه زمانی مهر گفته:
    مدت عضویت: 702 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    صلات خود را شروع میکنم قرب الی الله

    سلام استاد عزیزم سلام دوستان عزیزم

    استاد عزیزم امروز داشتم فایل خانه تکانی ذهن رو گوش می‌کردم یک نکته خیلی ناب رو ندارند به من گفت استاد فرمودین وقتی ما باورهای خدایی داشته باشیم به همه چیز می‌رسیم

    خدا فرمود وقتی مثل من این جهان رو باور کنی جهان به تسخیر تو در می‌آید وافعا هضم این هدایت تکامل می‌خواهد خداوند انسان وقوانین خود را باور دارد خودش را باور دارد استاد از عظمت این آگاهی من کم خرد واقعا به سجده افتادم استاد این همه احساس ارزشمندی و این همه قدرت رو خداوند به ما عطا کرده و فقط وقتی می‌توانیم از ابن همه موهبت استفاده کنیم که مثل خدا خودمون رو باور کنیم

    استاد عزیزم خداوند فرمود صلات یعنی تکرار باورهای توحیدی به صورت اگاهانه استاد تکرار این باور که تمام جهان در تسخیر من است من را در مقابل این عظمت تسلیم می‌کند این جاست که میتوانم درک کنم چرا باید در مقابل خداوند تسلیم باشم چون جهان یک جریان است وکسی که دراین سیستم رهاتر است با ابن جریان همراه تر است

    استاد وقتی مریم جان رو میبینم این همه آزادی وجودی را تحسین میکنم این همه عشق کردن بی قید و شرط را تحسین میکنم فقط از خداوند این همه آرامش درون را طلب میکنم

    خدای مهربانم سپاسگزارم که زندگی من اینقدر در پرتوی تو روان شده است البته‌ اقرار میکنم قبلا هم روان بود چون همواره زندگی من تحت هدایت الله بود اما من جاهل بودم اما در همان جهالت هم همیشه در مقابل خدا سر تسلیم فرود می آوردم

    خدای مهربانم لطف تو همواره بر من زیاد است خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  4. -
    محمدرضا شافعی گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    امیدوارم حالتون عالی باشه

    چقدر دلم تنگ شده براتون.من چون شبکه های اجتماعی ندارم کلا از صبح تا شب تو سایت بودم هی رفرش میکردم که ببینم فایل جدید میاد یا نه.

    امروز صبح بیدار شدم داشتم تمرین آخری که تو جلسه 4 بخش اول قانون آفرینش رو گفتید انجام میدادم و درباره اتفاقتی خوبی که میخام امروز رخ بده صبحت میکردم این فایل شما درخواست من از خداوند بود که اجابت شد.

    و عجب فایل بود خیلی حال کردم و یه موضوعی همین چند وقت پیش رخ داد برام که دوست داشتم یه جایی کامنتش کنم و قلبم امروز گفت اینجا بهترین جاست.انشالله خدا کمک کنه خیلی خوب توضیح بدم که هم برای خودم خوبه هم دوستان.

    استاد من قبلا هم گفتم که من کارمندم تو اداره دولتی و همیشه دوست داشتم انتقالی بگیرم و برم به جای خوش آب و هواتر یه مدتم دنبالش رفتم و حتی درخواستم دادم اما هیچ خبری نشد بخاطر باورهای محدود کننده خودم و البته ترمزهام.

    چندوقت پیش سرکار بودم یه احساسی بهم گفت مرخصی بگیر و بروبرای خودت خونه پدرخانمت که تو یه شهر دیگس (هدایت)و اتفاقا منم دوست داشتم انتقالیم به اون شهر باشه.خلاصه من مرخصی گرفتم و رفتم این روز پنجشبه بود.

    قرارم بود که شنبه ماشینو ببرم نمایندگی اما شنبه نشد و یکشنبه رفتم(هدایت)

    ماشین تحویل نمایندگی دادم طرف گفت که عصر آماده میشه گفتم اوکی درخواست اسنپ دادم که برگردم خونه،اسنپی داشت نزدیک میشد که تعمیرکار صدام کرد فک کردم میخاد بگه ماشین آمادس اسنپو کنسل کردم (هدایت)خلاصه داستان چیز دیگه ای بود و همین طول دادن باعث شد بیشتر بشینم چند دقیقه بعد یه پیرمردی اومد کنارم نشست(چقد زمان بندی دقیق و هدایت توش هست) صندلیش رو بلند کرد اومد چسبید به من بدون هیچ مقدمه ای شروع کرد به حرف زدن درمورد شهر و آب و هوا نمیدونم چیشد که من گفتم دنبال انتقالی اومدم ولی جواب نگرفتم خلاصه تلفن رو درآورد و زنگ زد به یه بنده خدایی و به من گفتم به این شماره فردا زنگ بزن و رفت.(طرف نه ماشین داشت نه چیزی اصلا نمیدونم اونجا چی میخاست)

    منم گفتم بابا این مارو گرفته ها..

    فردا صبحش یه حسی همش میگفتم زنگ بزن من نزدم خلاصه دو سه روز بعد این حسه ول کن نبود گفتم بابا بزار زنگ بزنم یه زنگه دیگه اتفاقی نمی افته زنگ زدم گفت خبرت میکنم. خلاصه این داستان رفت تا یه روز قبلی که من میخاستم برگردم زنگ زد گفت شنبه بیا تا بریم باهام یه جایی که صحبت کنم منم گفتم شنبه من نیستم این بنده خدا گفت خب باشه خودم میرم خبرت میکنم.(وقتی خدا داره کارها رو انجام میده)

    نمیخام زیاد طولانیش کنم اما داستان جوری رفت که الان نامه انتقالی من اومده و قراره انتقالی بگیرم.

    درواقع اون کاری که خیلی ها هستن که دارن جون میکنن یا میجگن تا انجامش بدن برای من تو 1 ماه به سادترین روش ممکن داره انجام میشه و همش برای اینه که خدا داره انجامش میده و چقدر این کار باور منو قوی تر کرد.که اصلا نیازی به زور زدم و دوندگی وپارتی نیست اگر باورهای مناسبی باشه اتفاقت خودش در مسیرت قرار می گیرن.

    واقعا سپاسگذار خداوندم بابت هدایتش که اگر ما بزاریم واجازه بدیم اون مارو میبره و این اتفاق زمانی افتاد که من اصلا بهش فکر نمیکردم فقط دوست داشتم مهاجرت کنم.

    استاد عزیزم ازت ممنون که با این آگاهی های ارزشمند کمک میکنی ما درک بهتری از جهان پیدا کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  5. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به اساتید گرانقدرم

    و سلام به دوستای نازنین

    فایل جدید

    ارتباط بین درک صحیح خداوند

    و روان شدن چرخ زندگی

    من این فایل رو چندین بار گوش دادم و هر بار به یه آرامش خاصی رسیدم .

    خدایا شکر که استادی داریم که چنین آگاهی‌هایی رو در اختیار ما قرار میده

    من تصمیم دارم که فقط 10 دقیقه اول فایل رو اینجا بنویسم

    برداشت‌های خودم و نکات مهمی که استاد گفتند رو برای خودم اینجا به یادگار قرار میدم امیدوارم که خداوند بهم الهام کنه و مطالب خوب و مفیدی بنویسم

    اونجوری که ما خداوند رو( باور1) می‌کنیم به همون شکل دریافتش می‌کنیم

    خداوند نیرو و انرژی که جهان را خلق کرده و داره هدایت می‌کنه رهبری می‌کنه اگر ما( باورهای2) مناسبی نسبت به خداوند داشته باشیم

    بیشتر از

    نعمت‌ها و هدایت‌های خداوند بهره‌مند می‌شیم

    ما باید( باورهایی3) رو در ذهنمون بسازیم که نگاهمون رو نسبت به خداوند عوض کنه

    مثل این( باورها 4)

    خداوند قادر مطلق است

    خداوند عالم مطلق است

    خداوند خالق است و قدرت خلق زندگی بنده اش رو بهش داده

    خداوند به مسائل من آشناست

    خواسته‌های من رو می‌دونه خداوند هر لحظه به بی‌نهایت طریق داره هدایت می‌کنه

    هر چقدر که من اینو( باور کنم5) تکرار کنم به همون نسبت آرام‌تر می‌شم یعنی اگر من(6 باورم) این باشه که

    خداوند هدایت کننده من است

    خداوند می‌خواهد که نعمت‌های بیشتری

    به من بدهد خداوند لذت می‌برد

    از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم از اینکه فراوانی و نعمت و خوشبختی تو زندگیم باشه خداوند می‌خواهد که نعمت و فراوانی تو زندگی من باشه

    به قول قرآن خدا برای شما فزونی می‌خواهد

    خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درسته خداوند همواره به بی‌نهایت طریق داره مسیر رو به من میگه راه رو به من نشون میده

    هر چقدر که من این(7 باورها) رو تکرار کنم

    به یاد بیارم

    نتیجه احساسیش میشه

    احساس آرامش در قلب من

    احساس آرامش بیشتر

    احساس اطمینان بیشتر

    احساس امنیت بیشتر

    احساس درک از جهان به شکل بهتر

    هر وقت که من این(8 باورها )رو تکرار می‌کنم و در قلبم به یاد میارم

    اون آرامشی که در قلبم ایجاد می‌شه

    کمک می‌کنه که من همفرکانس بشم با فرکانس خداوند

    خداوند همواره داره ما رو هدایت می‌کنه ولی افرادی هدایت رو دریافت می‌کنند که نزدیک باشن به فرکانس خداوند

    کی ما نزدیک میشیم به فرکانس خداوند

    موقعی که قلبمون آروم هست

    موقعی که حالمون خوبه

    موقعی که آرامش ذهنی داریم

    موقعی که ترس‌ها ،تردیدها و نگرانی‌ها تو وجودمون کمتره

    موقعی که احساس سپاسگزاری

    احساس اشتیاق در قلبمون بیشتره

    وقتی ما در زمان‌های طولانی به این شکل بتونیم به آرامش برسیم

    با ایجاد(9 باورهای) مناسب نسبت به خداوند

    ما هدایت می‌شیم به مسیرهای درست

    یعنی قدم‌ها به ما گفته می‌شه

    اگر خواسته‌ای داریم باید اجازه بدیم که خداوند ما رو هدایت بکنه

    هیچ عجله‌ای تو کار نباید باشه

    چون اگر عجله داشته باشیم کار سخت میشه

    چون عجله با خودش ترس میاره

    عجله نگرانی میاره وقتی شما عجله داری یا استرس داری که خیلی زودتر باید به خواسته‌هات برسی در واقع شما داری از خواستت دور میشی

    شما باید بدونی موقعی دسترسی داری به فرکانس خداوند که

    در آرامش باشی

    موقعی که نگرانی نداشته باشی

    موقعی که امیدوار باشی

    چه جوری میشه ما این امید و آرامش رو در وجودمون ایجاد کنیم

    موقعی که ما(10 باورهای)

    خوبی نسبت به خداوند داشته باشیم

    (11باور) داشته باشیم که

    خداوند خواسته‌های ما رو می‌دونه

    نیاز نیست که فریاد بزنیم

    نیاز نیست که گریه کنیم

    نیاز نیست که صد بار بگیم

    نیاز نیست که هی بخوایم به یاد خدا بیاریم ،

    اون خواسته‌های ما رو می‌دونه

    وقتی خواسته‌ای در قلب شما متولد میشه

    خداوند آگاه به خواسته‌های ماست

    اون آگاه به نیازهای ماست

    خداوند بهتر از خودمون می‌دونه که ما چه نیازهایی داریم

    و

    خداوند می‌خواهد که نیازهای ما را برطرف کند

    چون به این شکل جهان گسترش پیدا می‌کنه

    خداوند پشتیبان برطرف کردن نیازهاست

    خداوند میلیاردها ساله که نیازهای بندگان و موجودات رو داره برطرف می‌کنه

    نگاه کنید به طبیعت

    نگاه کنید به کره زمین

    نگاه کنید به حیوانات

    نگاه کنید به گیاهان

    چطور داره نیازها برطرف میشه

    میلیاردها ساله که این سیستم داره کارشو درست انجام میده

    خداوند می‌خواهد که این کار را انجام بدهد

    خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست

    انا علینا للهدی

    می‌فرماید

    ما بر خودمان مقرر کردیم که شما را هدایت کنیم میگه وقتی که شما به زمین هبوط می‌کنید هر کسی که هدایت من را دریافت کنه نه غمگین خواهد بود و نه ترسی داره

    این هدایت همیشه هست

    چی میشه که ما هدایت رو دریافت می‌کنیم

    موقعی که ما(12باور )داشته باشیم که خداوند داره ما رو هدایت می‌کنه

    موقعی که ما توکل کنیم به خداوند

    کی ما به خداوند توکل می‌کنیم

    زمانی که آرامش داریم

    ما خیالمون راحته که اون حواسش بهمون هست

    داره ما رو هدایت می‌کنه

    ما نیاز داریم که این(13 باورها )رو ایجاد کنیم

    ما نیاز داریم که این باورها رو ایجاد کنیم

    ما نیاز داریم که این باورها رو ایجاد کنیم

    خداوند قادر مطلقه

    هر کاری رو می‌تونه انجام بده

    تا حالا هر کاری رو برای کل کیهان انجام داده

    خداوند همواره داره هدایت می‌کنه

    خداوند منبع رزقه

    منبع رشدِ، منبع سلامتیه ،منبع ثروت و منبع آرامشه

    وقتی که ما این(14 باورها) را به خودمون گوشزد می‌کنیم

    و

    (باور 15می‌کنیم)

    موقعی که حالمون خوب میشه

    اگر (16باورمون) واقعی باشه اگر خداوند رو به عنوان منبع رزق منبع هدایت (17باور )کرده باشیم

    و(18 باور) کرده باشیم که خداوند همواره می‌خواهد که به من نعمت‌های بیشتری بدهد

    می‌خواهد که منو هدایت کنه این به ما کمک می‌کنه که آرامش داشته باشیم این به ما کمک می‌کنه که با قلبی مطمئن حرکت کنیم

    و

    وقتی که تو این فرکانس قرار می‌گیریم

    وظیفه ماست که بتونیم از این زاویه به جهان و خداوند نگاه بکنیم

    وقتی بتونیم این کار را انجام بدیم در مسیر هدایت‌ها قرار می‌گیریم راه‌ها به ما گفته می‌شه

    قدم‌ها به ما گفته می‌شه

    به بی‌نهایت طریق

    نه اینکه خدا بیاد با ما حرف بزنه با قلبمون

    باایده‌هایی که بهمون گفته میشه

    آدمایی که میان

    شرایطی که پیش میاد

    مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته‌ها به ما گفته می‌شه

    کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که بتونیم ذهنمون رو آروم کنیم

    بتونیم تقوا داشته باشیم بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم

    اگر این(19 باورها )را در مورد خداوند ایجاد کنیم که خداوند به مسائل ما آگاهه

    خداوند به نیازهای ما آگاهه

    خداوند عالمِ

    خداوند قادره مطلق

    برای اینکه نیازهای ما رو برطرف کنه

    خداوند بیشتر از ما می‌خواد که ما خوشبخت باشیم که

    ما سعادتمند باشیم

    که ما سلامت باشیم

    ما ثروتمند باشیم

    اگر ما اجازه بدیم خداوند بیشتر از ما می‌خواهد که ما رو هدایت کنه

    جهان بر پایه هدایت داره کار می‌کنه

    کل جهان داره اینجوری کار می‌کنه

    خداوند همواره داره هدایت می‌کنه

    ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت‌ها را دریافت کنیم

    کل کاری که ما باید انجام بدیم

    اینه که این(20 باورها )رو تکرارکنیم

    بعد می‌بینیم

    که خداوند چطور داره هدایت می‌کنه

    می‌بینیم

    که چطور داره مسیرها رو باز می‌کنه

    این فقط 10 دقیقه اول فایل بود، که تو این 10 دقیقه فقط 20 بار کلمه باور توسط استاد بیان شده بود و این نشون میده که این موضوع باور چقدر موضوع مهمیه و ما باید این قضیه رو باور کنیم باید باور کنیم که خداوند رب العالمین است خداوند همه چیز است

    خدایا شکرت اکثر جملات تکرارین ولی چقدر شیرین و دلچسب بودن و منم همین تکرارها رو نوشتم هی تکرار کردم هی نوشتم با تکرار و تکرار که ملکه ذهنم میشه

    ومن اینو باور میکنم

    اگه دقت کنیم قرآن هم بعضی از مسائل رو خیلی تکرار می‌کنه و تاکید می‌کنه

    پس نتیجه ای که از این ده دقیقه میگیریم اینه که

    خداوند می‌خواهد نعمت بیشتری به بنده اش بدهد

    خداوند لذت می برد که بنده اش زندگی زیبایی داشته باشد

    ((بنده ی من هر چه چقدر این ها رو باور و تکرار کنی و بیاد بیاری، آرام تر میشی و نتیجه احساسی اش میشه حس آرامش ،اطمینان ، امنیت و درک بهتر جهان. نتیجه این میشه که با من همفرکانس میشی، و کسانی که با من همفرکانس هستند، هدایت و نعمات مرا بیشتر دریافت می کنند.))

    واینکه من تعداد باورها رو شمردم الهامی بود که موقع نوشتن کامنت دریافت کردم خدایا دوستت دارم

    نکته جالبی از کامنت آقا ابراهیم عزیز

    به قوله یکی از دوستانم خدا خیییلی با ادبه!

    خدا خیلی با شخصیته!

    خداوند بقدری تو زندگیمون دخالت میکنه که ما بهش اجازه ی ورود بدیم

    خداوند با اینکه آفریننده ی ماست اما تا من بهش اجازه ی ورود ندم وارد مسائل شخصیم نمیشه!

    یعنی خداوند بقدری وارد زندگی‌مون میشه که ما بهش اجازه میدیم

    تا جایی وارد خونه زندگی‌زندگیمون میشه که ما در رو بروش باز کنیم!

    و جالب اینجاست خداوند از همان لحظه ای که ما بهش اجازه ی ورود میدیم دست به کار میشه و زندگی مارو سرو سامان میده

    خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی

    خدایا شکرت به خاطر این سایت الهی

    خدایا شکربه خاطر این استاد الهی

    و خدایا شکرت به خاطر دوستان الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2301 روز

      سلام به فریبای عزیز و زیبا و قشنگم

      چقدر ذوق زده شدم که عکس زیبای جدیدت که میدونم ماحصل استفاده از قانون سلامتی هست با اندامی زیبا و‌چهره ای عاااااالی میبینم .

      از راه دور میبوسمت عزیز دلم

      بخاطر فعالیتت تو‌کامنت نوشتن و جملاتی که مینویسی برای محکم کردن باورهات و البته ایمانت ؛ تحسین میکنم ، یادمه یه بار اتفاقا گفتی که کامنت نمینویسی ولی تمام‌کامنت ها رو‌میخونی و الان دارم میبینم که زیر تمان فایل های جدید کامنت های زیبات هست . سراپا و تمتم قد تشقویت میکنم عزیز دلم .

      و جمله اخرت که نوشتی از قپل بکی از دوستامون خیلییییی به جا و زیبا بود

      ممنونم ازت عزیز دل برای وجود پر ارزشت

      همیشه و همیشه در پناه و مورد رحمت و لطف پروردگار همیشه مهربان باشی فریبای نازنینم . وجودت سراسر سلامتی و شادی ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فریبا فاضلی گفته:
        مدت عضویت: 2119 روز

        سلام به آسیه جان زیبا وعزیزم

        بنده ی خوب خدا و دوست ارزشمندم

        پیام آور مهر ومحبت ودوستی

        که من روز قبل از عمق وجود درخواست نقطه آبی کردم و فردای اونروز خدای مهربان دستهایش رو توسط بنده خوب وزیباش برای من گشود و من دریافت کردم هدایت ونور ش رو و قلبم روشن شد در ایامی که خیلی کنترل ذهن برام سخت شده ،امروز دقیقا 40 روزه که یکی از عزیزانم ،یکی از بهترین ومهربانترین بنده های خوبش ،آسمانی شده والبته 7 روزه که پدرشوهر نازنینم ساکن بهشت شده و نقطه آبی از طرف شما رو تو این ایام دریافت کردم و چقد ذوق کردم و خدای مهربان رو سپاسگزاری کردم.

        البته حتما باید امروز جواب کامنتتون رو میدادم چون واقعا تو این مدت سرم شلوغ بود

        کامنت های شما دوست عزیزم

        رو میخونم و لذت میبرم .

        چقدر این فضا و این سایت ، نورانی و فوق العاده است.

        لحظاتی که در این سایت حضور دارم ، قلبم سرشار از نور ایمانه ،

        این آرامش و اطمینان قلبی رو که من در این سایت از کلام توحیدی و نافذ استاد و هم از شاگردی های بی نظیر و موفقی چون شما تجربه می کنم رو هیچ جا نمیشه پیدا کرد.

        من هم مثل شما فایل های استاد رو مرور می کنم ،از این همه نعمت و بهبود و تغییرات بی نظیر در زندگیم ، از این همه حضور خداوند در تک تک لحظاتم لذت میبرم و ازش هدایت می خوام که کمک کنه در این مسیر بهتر و عمیق تر و خالص تر بتونم بندگیش رو بکنم.

        برای شما دوست عزیزم ، ناب ترین و خالص ترین لحظات رو از خداوند خواستارم.

        انشاالله در تمام مسیر زندگیتون بهتر از قبل بدرخشید و از آگاهی های بی نظیرتون ما هم لذت ببریم و ایمان مون در این مسیر قوی تر بشه .

        و انشاالله خداوند کمک کنه در این مسیر ثابت قدم باشیم.

        دلتون همیشه خدایی

        حال تون همیشه الهی

        لحظات تون لبریز از حضور خداوند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          آسیه رمضانی گفته:
          مدت عضویت: 2301 روز

          ” الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ”

          همان کسانی که چون بلا و آسیبی به آنان رسد گویند: ما مملوک خداییم و یقیناً به سوی او بازمی گردیم. بقره (156)

          سلام به فریبای نازنینم

          امیدوارم حال دلت عالی باشه

          قطعا کنترل ذهن تو این ایام فقدان عزیز میتونه بعدها دروازه هایی از نعمت و ثروت و خوشبختی رو به روت باز کنه .

          عزیزان سفر کرده تو فریبای جانم ، امیدوارم روحشون در ارامش و لطف و مهر خداوند باشن و جایگاهشون سبز باشه .

          الهی که قلب تو در ارامش و زندگی ت در اسایش باشه عزیزم

          همواره در این مسیر ثابت قدم بمون و به هر آنچه که از خداوند میخواهی ، به فضل و رحمت خودش نصیبت کنه

          در پناه پروردگار همیشه مهربان باشی عزیزم️

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    خدایا تو اینها رو بر من جاری کردی و امیدم جان گرفت، چه خوب داری وعده « إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ » رو در حق من انجام میدی، خدایا آمده ام که سر نهم به حرف قلبم گوش بدم بزنم تو دهن نجواها و بنویسم.

    خدایا چقدر دلم می خواست اینو برای استادم بنویسم اما اون مریم کجا و این مریم کجا ؟

    استاد سخاوتمندم که نمیتونم این خصلت رو از شما جدا کنم سلام به اون چهره نورانیتون به اون قلب پاک و الهی تون، میخوام بنویسم چیزی رو که بارها خواستم اما چون جسارتشو ، باورشو نداشتم ننوشتم، چون عزت نفسی در وجودم نمونده بود ننوشتم ، چون خود واقعیمو دفن کرده بودم نمیتونستم بنویسم.

    اما الان می خوام که بگم حتی اگر نجوایی باشه چون احساس میکنم این اعتراف میتونه اهرم رنج و لذت من باشه برای ادامه دادن برای متعهدانه تر به الهامات گوش دادن، برای آماده شدنی که خدا بهم میگه

    این احساس و از همون اول داشتم اما گاهی که یسری فایلارو گذاشتید خواستم دستمو ببرم بالا بگم استاد من من من ،اینو برای من گذاشتین ، خدا گفته اینو برای من بذارین، اینا واسه منه ، چون من یکی از اون دانشجوهای شما هستم که تو کتاب رویاها در موردشون گفتین ، گفتین:

    «اگر فقط عده ی کمی از افراد بتوانند با عمل به توصیه های این کتاب و انجام تمریناتش زندگی خود را متحول نمایند برای من کافی است و نیز برای پیشبرد جهان!

    فقط یک نفر بود که سعی در اختراع برق کرد همین یک نفر کافی بود تا مسیر همه چیز در جهان و زندگی 7000000000 انسان در کره زمین تغییری اساسی کند.

    فقط یک نفر مانند استیو جابز این تحول عظیم را در صنعت آی تی به وجود آورد در حالیکه هزاران نفر در حال سود بردن از تغییری هستند که این آدم ایجاد نمود.

    پس اگر عده ی کم اما متعهد این کتاب را بخوانند و به تمرینات و آموزه های آن عمل نمایند، قطعا مسیر زندگی خود و نسلشان را دچار تغییری اساسی مینمایند این برای من کافی است و به هدف خود از انتشار این کتاب رسیده ام.

    زیرا همواره همین عده ی کم هستند که مسیر حرکت جهان را به سوی زیبایی بیشتر تغییر میدهند. »

    خواستم بگم اما هنوز به اون ایمان به خدا ،به خودم ،به کار کردن قانون برای همه و من هم ، نرسیده بودم. من راه زیادی داشتم برای رسیدن به خودباوری در این مسیری که رویای من بود اما بنظر من عزت نفس و اعتماد بنفسی که انسان خودش در وجود خودش از بین میبره، خیلی خیلی ساختنش سختتر هست از زمانی که دیگران باعث از بین رفتنش میشن.

    هنوز نجواها میاد که نکنه نشه، نکنه اشتباه میکنم ، اما منطق هدایتهای این روزهای ربّم از اینکه اگر نشانه هارو نبینم جام اسفل السافلین هست میچربه به زور این نجواها

    «وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَهِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ

    و [شیطان] را بر آنان تسلطى نبود جز آنکه کسى را که به آخرت ایمان دارد از کسى که در باره آن در تردید است باز شناسیم و پروردگار تو بر هر چیزى نگاهبان است 21سبا »

    استاد عزیزم من دوتا چیزو هیچ وقت نتونستم از خودم جدا کنم، کتابهایی که هربار نگاهشون میکنم دلم پر میکشه براشون و اشک تو چشم هام جمع میشه از عشقی که بهشون دارم، و آموزه های شما در این چهار سال. دلیل اولی رو الان خوب میفهمم چون روح من برای رسیدن به آرامش به رشد باید این مسیرو بره و دلیل دومی منطقی هست که با خوندن فقط چند صفحه از کتاب چهار اثر چنان در ذهنم ساخته شد که با همه ی همه ی وجودم تسلیم شدم ،برای من همون اتفاقی افتاد که برای ساحران وقتی معجزه موسی رو دیدن افتاد و هیچ تهدیدی از فرعون نتونست که بر آنچه باور کردن تاثیری بذاره.

    این مدت که گذشته ام مثل یک فیلم مدام در ذهنم داره مرور میشه، احساس میکنم خیلی بزرگ شدم، خیلی قلبم باز شده خیلی دارم میفهمم که کجاها اشتباه کردم کجاها مقاومت کردم چرا مقاومت کردم، درسته مسیرم طولانی شد ، سخت شد اما میدونم جزیی از مسیر رشد من بوده، برای همین هست که جسارت نوشتن پیدا کردم که بگم دارم رویامو بیشتر نزدیک خودم میبینم و حتی چقدر عمیق انگار، دارم میفهمم که چرا این مسیرو تا به امروز باید میرفتم، من باید درسامو یاد میگرفتم و هنوز باید یاد بگیرم ، و دلیل مقاومتهای من و سخت شدن مسیرم این بود که هنوز درک نکرده بودم برای رسیدن به طلای وجودم باید مرحله به مرحله طبق آنچه که هدایت میشم باید زنگارها رو از وجودم پاک کنم، الان معنای اینکه خدا مدام میگه من میدونم، من آگاهم من علیم و خبیر و بصیر و سمیع هستم رو ،بهتر می فهمم، اونه که فقط میدونه، اونه که فقط میدونه من به چه ترتیبی حتی باورهامو باید تغییر بدم

    « أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ

    آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها مى ‏شوند و مورد آزمایش قرار نمى‏ گیرند (2)

    وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ

    و به یقین کسانى را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا خدا آنان را که راست گفته‏ اند معلوم دارد و دروغگویان را [نیز] معلوم دارد (3)

    استاد عزیزم همیشه وقتی نتایج دوستانو میدیدم علیرغم خوشحالی یک حس افسوس در من بود که ایکاش زودتر با شما آشنا میشدم، میدونم مدارم پایین بود و حتی همین باعث احساس خودسرزنشی در من میشد، اما الان نگاهم عوض شده حتی راضیم چون قدر بودن در اینجا رو بیشتر میدونم، برای همین حتی در اوج احساسات بدم ، ناامیدی ها کم آوردن ها ، ترسها حتی اگر توان نوشتن نداشتم هیچ وقت دفترهامو از کنارم جدا نکردم با اونها

    خوابیدم و بیدار شدم حتی اگر نتونستم بنویسم، گوش دادم و گوش دادم حتی اگر نمیفهمیدم، نوشتم ونوشتم حتی اگر به قدر ذره ای عمل کردم، چون اون انقلاب در وجود من به شدتی رخ داده که میدونم دور شدن از اینجا یعنی بریده شدن حکم جهنم برای من، شاید هیچ وقت فرصت برگشتن نداشته باشم چون عذاب کسی که ایمان میاره و از ایمان دور میشه شدیدتره، برای همین خوشحالم که قدر شما و اینجا،خانم شایسته و حتی دوستان ارزشمندی که اینجا هستن رو بیشتر میدونم، مثل شما که میگین من الان خیلی بیشتر قدر امریکا رو میدونم تا اینکه اینجا دنیا میومدم.

    برای همین نوشتم برای شما برای خودم و برای خدا که اهرمی باشه برام برای رشد ، برای ادامه دادن اما با تسلیم هدایتها بودن، با باورهای درست تسلیم هدایتها بودن. الهی شکرت

    استاد عزیزم من این فایلو هربار باوضو گوش دادم با وضو تک تک کلماتشو نوشتم،نزدیک 400 خط تو دفترم ازینایی که صفحه‌هاش اندازه A 4هست بعداز جلسه 6 بخش 6 دوره الهی قانون آفرینش، احساس کردم خدای من داره با من حرف میزنه، اصلا این روزها من فایل هارو فقط باصدای شما گوش میدم،ولی از زباناین خدا می‌شنوم، احساسم میگه اینارو خدا داره بهم میگه از پس پرده، از گلوی بنده موحدش، اینا حرفهای خدا برای منه.

    در ادامه هدایتهاش میخواد یادم بده آسانی رو میخواد یادم بده تسلیم بودن و آروم بودنو، میخواد یادم بده نشستن روی دوشش رو.

    میخوام بعد این از هدایتهام بنویسم هر جا که تونستم هر قدر که بتونم، این روزها حجم هدایتها، درک من ازونها اینقدر شگفت انگیزه که فعلا هنگ کردم ،من کامنت دومم برای فایل ” مفهوم عملی ایمان به غیب ” روعلیرغم نجواهای ذهنیم که نوشتم یک اتفاقی افتاد، اونجا آخر کامنتم نوشتم

    «استاد نمیدونم چقدر درکم درسته کجاها رو درست فهمیدم ، نجواها داشت حالمو بد میکرد ، اما هدایت خدا نذاشت اسیر نجواها بشم ثروت 2جلسه 5، در باره نجواها و کلام خداوند گفتید، و بعد دقیقا در مورد همون گلوله برفی که من نوشتم توضیح دادید، این دوتا نشانه بود یکی اینکه کامنتمو بنویسم و دیگری اون جلسه رو هم گوش بدم و کار کنم. شما میگید همزمانی ها اتفاقی نیست و من جدی میگیرم و ادامه میدم..»

    درسته همزمانی ها اتفاقی نیست

    من تو کامنتم از یه اتفاق ساده نوشتم که باعث شد با اینکه میخواستم کار دیگه ای انجام بدم اونو هدایت ببینم و شروع کردم تو دفترم نوشتن و فکر کردن، از ایمان به غیب رسیدم به صلات، بعد به صبر ، بعد به صابرین به آیه هایی که خدا میگه أولئک علیهم صلوات من ربهم…

    بعد از ارسال کامنت ، اون جلسه رو گوش دادم. الّله اکبر !شما داشتین درباره رزق بغیر حساب میگفتین اینکه خداوند چندبار تو قرآن درموردش گفته ولی فقط یجا گفته کیا شامل اون رزق میشن، صابرین آیه 10سوره رمز

    « قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ

    بگو اى بندگان من که ایمان آورده‏ اید از پروردگارتان پروا بدارید براى کسانى که در این دنیا خوبى کرده‏ اند نیکى خواهد بود و زمین خدا فراخ است بى‏ تردید شکیبایان پاداش خود را بی ‏حساب [و] به تمام خواهند یافت (10) »

    خدا داشت درک منو کاملتر میکرد داشت باهام حرف میزد ، بهم میگفت ببین من هستم، ببین من عالمم ،ببین من همه چیزو میدونم ،ببین چجوری دارم هدایتت میکنم، ببین ببین ببین نگران نباش هرچی لازم بشه بهت میگم بهت یاد میدم تو فقط روی من الله ربّ العالمین حساب کن

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    من کافیم من تورو میبرم من انجامش میدم برات تو فقط بسپر به من بشین روی شونه ام، بسه هر چی تقلا کردی بسه هر چی روی عقل خودت حساب کردی آروم بگیر من هستم ، تو حرکت کن به هدایتها گوش بده صبور باش راضی میکنم تورو

    ، این هدایت رو میفهمم از هزاران جنبه اما از نوشتنش عاجزم نمیدونم چی بنویسم کدوم درکمو بنویسم، اینکه از 400تا فایل تو گوشیم وقتی اون کامنتو مینویسم هدایت بشم به این کامنت و بعد خود سوره زمر، اینا اتفاقی نیست خدا داره باهام حرف میزنه این تنها هدایت من نیست ازین همزمانی ها زیاد اتفاق افتاده اما این برام حسش فرق داره. این روزها قشنگ خدا داره باهام حرف میزنه با قلبم کمتر میفهمم چون هنوز به اون مرحله نرسیدم هنوز ذهنم شلوغه عجله هم ندارم چون باید زمانش برسه ولی با نشانه ها فراوااااااان و فراوااااااان ، این اتفاق همزمان شد با این فایل و چنان هیجان زده میشم از خوندن کلمه به کلمه این فایل که نوشتم ، روی ابرها هستم انگار و بیاد میارم از وقتی که بعد از انجام آزمون درباره شخصیت مناسب برای مهاجرت بهم گفت ترمز دارم باید حرفشو گوش بدم تا وارد مسیر همواری بشم ومن گوش دادم ،و من گوش دادم بعد مسیرم وارد مدار همواری شد ، آهسته میرم جلو ولی خوشحالم ، راضیم که به حرفش گوش دادم

    بهم گفت

    وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى وَیَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّهُ الْأَوَّلِینَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا (55کهف )

    آنچه مانع ایمان آوردن مردم به هدایت عرضه شده بر آنان و طلب آمرزش از پروردگارشان گشت، (چیزی نبود ) جز گرفتار شدن به سنت پیشینیان یا روبرو شدن با عذاب

    وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّهً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا (57کهف)

    و کیست ستمکارتر از آنکه به آیات پروردگارش پند داده شود، آنگاه از آن روی گرداند و رفتار انجام شده اش را هم فراموش کند،ما بر دل های آنها پرده ای و بر گوش هایشان سنگینی قرار داده ایم و اگر آنها را به راه هدایت هم فراخوانی، با چنین زمینه هایی هرگز هدایت نخواهند شد

    هنوز داری روی عقل خودت حساب میکنی ، تسلیم باش آنچه از قبل در ذهنت داری بریز دور

    بهم گفت

    قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا

    گفت  پس اگر میخواهی به دنبال من بیائی از هیچ چیز سؤ ال مکن تا خودم (به موقع) آنرا برای تو بازگو کنم. (70)

    بهم گفت

    وَلَا تَعْجَلْ  عجله نکن  وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا

    و من گفتم چشم و سعی کردم در حد توانم انجام بدم خیلی آهسته حرکت کردم اما به هدایتهاش حتی اگه کم کم ولی عمل کردم

    بهم گفت شهود منطقی نیست من راهو بلدم فلیستجیبوا لی ولیومنوا

    بهم گفت من میبرمت به من اعتماد کن ، مگه رضایت منو نمیخوای من بهت میگم چطور

    و سعی میکنم گوش بدم ، انجام بدم، هنوز با خودم درگیری دارم اما میرسم به صلح بیشتردر وجودم، به آرامش، به بندگی درست،

    با عمق جانم میفهمم این حرفهایی که گفتید :

    «خداوند قادر مطلقه، خداوند عالم مطلقه …خداوند خواسته های منو میدونه و خداوند راه رسیدن من به خواسته هامم میدونه و خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه…..خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست هست»

    من به لطف خدا دوره های زیادی از شما رو دارم ، اون اوایل آرزوم بود دوره عزت نفس رو بگیرم چون ارزونترین دوره بود اما هدایت نشدم برای خریدش تا تابستون امسال که مدام بهم میگفت اینو باید بگیری اما وقتی من میگم زمانش برسه بهت میگم،و اوایل مهر ماه وقتی هدایت شدم به صفحه محصول عزت نفس دقیقا همون روز  پول به حسابم اومده بود، می دونید چی شگفت زده ام کرد استاد؟ همیشه سوالم بود چرا خدا اینو هدایت نمیکنه بگیرم، میگفت روی عزت نفسم کار کنم اما نه با این دوره، و این معمایی بود که تازه حل شد برام و مبهوتم کرد، تو فایل تسلیم بودن در برابر خداوند میگین

    «فرض کن تو جنگل اون نقطه ای که باید بری، میبینی و فکر میکنی نزدیکترین و بهترین راه برای خارج شدن از جنگل مثلا مسیر مستقیم هست که به جاده میرسه ولی نمی دونی که تو مسیر دره هست، رودخونه هست ، پل شکسته شده ،بعد خدا بهت میگه برو چپ میگی بابا دارم میبینم باید مسیر مستقیم برم، ولی تو خبر نداری اونورتر صخره هست اگه از چپ بری میتونی ازش بپری از رودخونه رد بشی، ولی اگه مستقیم بری میفتی تو رودخونه و امواج تورو میبره ممکنه غرق بشی!!!!!!»

    اگه من دوره عزت نفسو زودتر داشتم نتیجه اش برای من افتادن تو رودخونه بود اینو با همه وجودم حس کردم چون من بدون آماده بودن ظرف وجودم پا در مسیری میذاشتم که گنجایششو نداشتم، چون  هدفمو در زمان نامناسب انتخاب میکردم و کج فهمی های من منو به مسیر دره و رودخانه با امواج خروشان میبرد، اصلا این مدت این اتفاقو در درجه پایینتر داشتم تجربه میکردم برای همین مسیرم سخت بود .

    اینا داره ایمان میسازه برام برای سرسپرده بودن، برای آروم شدن، برای تقلا نکردن، برای عمل به توصیه های خداوند در قرآن که به شیوه گذشتگان عمل نکنم روی عقل خودم روی آگاهی هایی که از جامعه و خانواده و رسانه ها و افسانه ها حتی بهم رسیده حساب نکنم بریزم دور اونارو، داره ایمان میسازه برای اجازه هدایت شدن رو دادن، برای احساس ارزشمند بودن و خودمو لایق هدایتهای خدا دونستن.

    شما میگین

    «افرادی هدایتهارو دریافت میکنن که نزدیک باشن به فرکانس خداوند، کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟ موقعی که قلبمون آروم هست….»

    و قلب من از وقتی تسلیم شدم و طبق هدایتها شروع کردم به عمل کردن(تازه شروع کردم) داره آرام و آرامتر میشه و نقطه عطفش یجورایی فایل خداوند را بهتر بشناسیم بود برام ، که سیستم رو واضحتر درک کردم و آرام شدم، البته یه چیزی هم هست دیروز فکر میکردم بهش رسیدم، استاد شما میگی اگه باور کنید که

    که هدایت می شید، هدایتها رو دریافت میکنید، من از 15بهمن سال گذشته تو یک دفتری شروع کردم به نوشتن تقریبا هرروزه هدایتهام، از سایت از قرآن از نشانه های اطرافم از فایلها از صحبتها و اتفاقات اطرافم از کامنتها حتی،کوتاه اما نوشما ، شاید خیلی هم یادم نمی موندن ، گاهی نمیفهمیدم ولی مینوشتم می‌گفتم حالا بعدا میفهمم، میپرسیدم و پاسخ هارو درک هامو مینوشتم، بعضی ها زیاد تکرار میشد بیشتر توجه میکردم، اما من بی خبر داشتم روی ذهنم کار میکردم، داشتم این باورو که خداوند هدایت میکنه ومن هم میفهمم رو میساختم، گاهی شاید عمل نمیکردم اما داشتم در وجودم ایمان به هدایت، ایمان به علیم و خبیر و بصیر و سمیع بودن خداوند رو میساختم .

    سپاسگزار خداوندم  برای اینکه دستم رو گرفت و با نور وجودش هدایتم کرد به مسیر عشقش، توحید ،یکتاپرستی و به شاگردی شما.

    استاد نازنینم من میخوام که یکی از همون شاگرداتون باشم که تو کتابتون میگید ،از خداوند درخواست هدایت و حمایت دارم برای رشد برای بزرگ شدن برای مؤمن شدن برای مخلص شدن برای بنده بودن برای اینکه به خاطر وجود من هم به فرشته هاش فخر بفروشه، برای حرکت در مسیر هدفی که از خلق من و جهانش داره.

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ

    صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ

    ——————————————————————

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

    ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان

    سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

    آنچه در آسمانها و زمین است ‏خدا را به پاکى مى‏ ستایند و اوست ارجمند حکیم (1)

    لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

    فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست زنده مى ‏کند و مى‏ میراند و او بر هر چیزى تواناست (2)

    هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

    اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست (3)

    هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّهِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

    اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏ داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى ‏کنید بیناست (4)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      ابوالفضل گنجی گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      بسیار متن زیبایی نوشتید. ممنونم از اینکه دیدگاه های الهی خودتون رو به اشتراک گذاشتین. مخصوصا از بخشی که در خصوص پاداش صابرین گفتین لذت بردم. قبلا اینو هیچ کجا نشنیده بودم که حساب صابرین در بحث دریافت چقدر متفاوت است با دیگران.

      روزی من از مراجعه امشبم به سایت همون کلام الهی بود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Shahla گفته:
    مدت عضویت: 2566 روز

    سلام استاد عزیزم. امیدوارم حالتون عالی باشه.

    استاد زمانی که این فایل روی سایت قرار گرفت من چندین بار گوش کردم و فکرکنم یه کامنت هم نوشتم. و اونموقع وقتی گوشش میدادم خیلی درکم درمورد باورهایی که درین فایل درباره خداوند مطرح کردین بیشتر شد.

    استاد سالیان سال هست باتوجه به شرایط زندگیم و اینکه درهر شرایطی و هرلحظه ای درحال سوال پرسیدن از خداوند و دریافت هدایت هاش هستم و این سوال پرسیدن من و حرف زدن با خدا و هدایت خواستن ازش فقط مربوط نبوده به زمانهایی که درگیر چالش های زندگیم بودم. حتی درلحظات خوشی و اوکی بودن زندگیمم این رویه بوده و هست به این نتیجه و درک رسیدم که هر موضوعی و هرباوری سلسله مراتب خودشو داره همون تکامل که شما میفرمایین.

    مثلا وقتی اولین هدایت درباره سپردن میومد من تازه تو پله اول درک مفهوم سپردن قرار میگرفتم. مثلا چندروزی اوکی بودم و مثلا داشتم سپردن را انجام می‌دادم بعد یکمرتبه سروکله نجوا پیدا می‌شد. باز از خدا هدایت و راهنمایی میخواستم و راحت باخدا حرف میزدم و بهش میگفتم خدایا نجوا اینو داره بمن میگه. جریان چیه من نمیدونم چی بهش بگم تو هدایتم کن و باز هدایت خداوند از راه می‌رسید و من میرفتم به مرحله دوم درک سپردن و همینطور ادامه داشت تا به این لحظه.

    در تمام هدایت‌های خداوند در جواب سوالاتم همین روند وجود داشته و الان من خیلی خیلی نسبت به قبل تمام این باورها را درک میکنم حال خوب پیدا میکنم درموردش و خیلی پیش میرم توش یجورایی انگار غرقش میشم.

    از لحظه اول قرارگرفتن این فایل به روی سایت و گوش کردنش دیگه گوشش نداده بودم و تو خلوت خودم باخدا درحال درک مساله سپردن، رهایی، و مثل یه بچه شدن درمورد خواسته ها بودم.و خیلی هدایت‌های بی‌نظیری هم درین موارد ازجانب خدا دریافت کردم.

    و باز از پریشب خدا هدایتم کرد که این فایلو از اول گوش بدم. از پریشب تا حالا بارها پشت سرهم من دارم این فایلو گوش میدم.

    و استاد نمیدونید به محض اینکه فایل شروع میشه انگار من تو یه دنیای دیگه دارم سیر میکنم تا لحظه ای که تموم میشه. و جالب تا دوباره فایلو پلی میکنم و شروع به گوش دادن میکنم انگار دارم پیشروی میکنم تو اون دنیا و چیزایی میبینم و درک میکنم که اصلا نمیشه نوشت و توضیحش داد. از بس کیفیتش بالاست و درونیه.

    استاد نمیدونید چقدر به درک عمیقتری از تمام باورهایی که درین سایت شما عنوان کردین رسیدم و چقدر سپردن و رهایی برام واضحتر شده. چقدر پرده ها از جلوی چشمام کنار فته.

    بینهایت سپاسگزارم هم ازشما هم از خدا.

    و نکته دیگه اینکه:

    استاد من همیشه جز اون گروه آدمهایی بودم که به محض پیدا شدن چالشی توی زندگیم درلحظه بلند میشدم و میگفتم باید قوی باشم باید بگذرم ازین چالش باید…

    دقیقا همین موضوع تاب آوری و قوی شدن در دل چالش‌ها که مطرح کردین. و همیشه هم از خدا می‌پرسیدم خدایا چیو باید یاد بگیرم ازین موضوع بهم بگو یادم بده و همیشه هم خدا میگفت و راهنماییم می‌کرد.

    دیروز که داشتم فایلو گوش میدادم یه لحظه تو اون دنیا خوشگله که داشتم سیرمیکردم یه آگاهی اومد به وجودم و یه تلنگری بهم زده شد که: (همین که هی میگی خدایا بگو میخوام انجامش بدم) باعث میشه هم اون چالش طولانی تر بشه هم به سختی بیفتی!!!

    آخه استاد چندروز بود بخدا میگفتم خدایا چرا هر چالشی برام پیش میاد کلی طول میکشه تا برطرف بشه چه چیزی درون من هست که باعث این موضوع میشه؟

    و استاد دیروز جواب خدا ازطریق گوش دادن این فایل برام اومد و تلنگر زده شد. البته میدونم هنوز درموردش باید هدایت بشم و یاد بگیرم و موضوع کامل برام روشن بشه.

    انگار من یجورایی خودم میخواستم همه چیو انجام بدم که یاد بگیرم. نمیدونم چجوری منظور حرفمو برسونم.

    ولی اون تلنگر این بود که وقتی میخوای مرحله به مرحله خودت انجام بدی درسته قوی میشی توانایی هات شکوفاتر میشه ولی سختی هم نصیبت میشه!!! و راه آسونتری هم هست!!

    و جالب چون دارم دوره عزت نفسو مجدد کار میکنم و الان جلسه شش هستم با این هدایت خدا باز سوالات من درموردش از خدا شروع شد.

    بهش گفتم خدایا مگه نباید برم تو دل ترسام مگه نباید توانایی هامو رشد بدم مگه نباید….

    و درلحظه خداوند هدایتم کرد که: وقتی بسپاری بمن و خودتو بکشی کنار اونموقع وقتی بهت ایده ای دادم که انجام بدی تو انجام اون ایده توانایی هاتم رشد میکنه ترسهات هم برطرف میشه و به این شکل آسون هم میشی برای آسونی ها و اینقدر چالش هات طولانی نمیشه و اینقدر خسته نمیشی.

    وااای استاد بال درآوردم استاد حالم عالیه

    استاد جریان سپردن هی بیشترو بیشتر برام روشن شد. آسون شدن برای آسونی برام روشن تر شد.

    وااای استاد اصلا نمیدونم چطوری از اون آگاهی ها و هدایت‌ها بگم. نمیشه اصلا.

    و استاد برای یه سپردن واقعی باتمام وجود لازمه که تمام این باورهایی که شما گفتین و خیلی باورهای دیگه که تو خلوت خودم خدا هدایتم کرده بهش را قوی بشی و اونموقع باخیال راحت بسپاری و چه سپردنی بشه!!!

    و سپردن بخداوند میشه عامله آسون شدن برای آسونی ها.

    استاد بینهایت سپاسگزار شما هستم بابت سخاوتتون.

    درپناه خدا باشین همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  8. -
    افسانه نوشادی گفته:
    مدت عضویت: 710 روز

    سلام

    اصل و مسیر درست و مسیر خداوند این است که به راحتی به خواسته هایت برسی و آسان باشی بر آسانی ها اگر این طور نیست پس باورهایت نسبت به خداوند و جهان ایراد دارد

    هر باوری نسبت به خداوند و جهان داری همان باور را تجربه میکنی

    چه داستان جالبی بود و بدنم مور مور شد از این هدایت و برنامه ریزی ای که خدا داشت برای این موضوع چقدر جالب و آموزنده

    به خدا باور و اعتماد دارم

    میگم خدایا من سمت خودم رو انجام میدم باقی اش با تو

    مرا آسان کن بر آسانی ها

    من قلبم بازه تو بهم بگو تو نزدیکی بهم هر چی تو بگی درسته تو بگو من اجرا میکنم ایده هامو

    من هر روز منتظر دریافت معجزات و اتفاقات خوب تو زندگیمم چون لایقم چون تو بخشنده ای چون برای تو هر ناممکنی ممکنه

    راه درستو بهم نشون بده برام نشونه بفرست بهم بگو راه درست چیه

    من لایق رسیدن به خواسته هامم پس به راحت ترین و ممکن ترین شکل ممکن برام رقمش بزن نیاز به زجر و سختی و بدبختی کشیدن نیست

    و…

    اینها باورهای من نسبت به خداوند و باعث شده آرامش ایمان و اعتمادم به خداوند بیشتر بشه احساحسم خوب باشه از مسیر لذت ببرم من سمت خودمو انجام میدم باقی اش رو میسپرم به او که در بهترین زمان و به بهترین و راحت ترین شکل ممکن برام رقم بزنه هر روز اینارو تو دفتر صبحگاهیم در شروع روز مینویسم و واقعا الان در مدار آسانی ها قرار گرفتم و باز هم میشود ساده تر روان تر و بهتر درصورتی که قبلا اصلا اینطور نبود من واقعا جون میکندم تا به خواسته ای برسم و در اکثر موارد نمی رسیدم خیلی وقتها هم اگه می رسیدم اصلا دیگه برام لذت و معنایی نداشت همش همین انقدر جون کندم و زجر کشیدم

    باورم این باشد که همه چیز باید برای من به ساده ترین و راحت ترین شکل ممکن رخ بده من لایقم بدون هیچ زجر و سختی ای

    مسیر خداوند مسیر درست مسیر آسانیست اگر غیر از این است باورهایت مشکل دارند همین!!!!

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  9. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 855 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    خدا را سپاس گزارم که در مسیر الهی قرار دارم و لایق دریافت آگاهی های ناب الهی هستم

    از وقتی که با این سایت الهی آشنا شدم خیلی چرخ زندگیم راحت‌تر می چرخد قبل از این آشنایی

    همیشه نگران آینده‌ی بچه هام بودم‌ و خودم را مسئول خوشبختی آنها می دانستم ودر هر شرایطی باید رضایت آنها را بدست می آورم

    و نقش خداوند در زندگی ما هیچ جایگاهی نداشت بعد از این که خداوند مرا هدایت کرد به این مسیر سعی می کنم که این باور را در خودم نهادینه کنم‌ که من مسئول صد در صد زندگی خودم را دارم نه فرزندم نه همسرم نه دیگران و یا اینکه فرزندم خدایی داره که اونو خلق کرد و صد در صد هم اون را هدایت می‌کند اگر هم در این مسیر اشتباهی کند حتما باید یه سری درس ها را باید یاد می‌گرفت و اون خدایی که او را خلق کرد حتما او را هدایت و حمایت می‌کند

    والان خدا را شکر خیلی بهتر از قبل رها وآزاد شدم

    باورهای قبلی من در زندگیم این بود که تو فقط همه کاری کنی تا دیگران از دست تو راضی باشند و براین باور بودم که اگر دیگران از تو راضی باشند خداوند از تو راضی است ولی الان دیگرانی تو زندگی من وجود ندارند من راه درست را انتخاب کردم و تعهد دادم که به لطف خداوند همواره در این مسیر الهی حرکت کنم اگه کسی دوست داشت با من همراه باشه چه بهتر وگرنه به سلامت موسی به دین خودش و عیسی هم به دین خودش

    قبلا من باورهای توحیدی که داشتم خیلی خراب بود خداوند را مسئول تمام اتفاقات خوب وبد زندگیم میدانستم و همیشه گله وشکایت داشتم که چرا خداوند برای بعضی از مردم خوبی می خواهد برای بعضی بدی با این که مردم خوب خیلی هم مؤمن بودند واین باور را داشتم که هر چه قدر ظالم تر باشی سالم تری اتفاقا هم خیلی با این جور آدم ها برخورد داشتم ولی خدا را شکر با آشنایی این سایت الهی دیگه هیچ کسی و حتی خداوند را هم مسئول زندگی خودم نمی دانم و آگاه شدم به این باور که خداوند همه‌ی انسان ها را هدایت می‌کند به سمتی که خودشون اون مسیر را انتخاب می کنند و فقط خداوند نقش هدایتگری را دارد و با آشنایی با دوره دوازده قدم و آیه های قرآنی به این آگاهی رسیدم که هیچ کس به اندازه سر سوزنی به کسی ظلم نمی کند بلکه این خود ما هستیم که به خودمون ظلم می‌کنیم با اون باور ها وافکار منفی

    این باور که مگه میشه که خداوند با انسان ها ارتباط داشته باشه خداوند فقط با افراد مؤمن در ارتباط است پس من هم باید خواسته هام را با این افراد در میان بگذارم و اونا هم برای من از خداوند درخواست کمک بکنند که البته با این باورم

    مشرک بودم البته که الان به این آگاهی ها رسیدم خدایا شکرت که من از هدایت شدنم

    با آگاهی های دوره دوازده قدم به این باور رسیدم که خداوند از رگ گردن به من نزدیکتره و تنها سوالی که خداوند به پیامبر فرمود این بود که آگه مردم از من درباره‌ی من از تو پرسیدن به آنها بگو من نزدیکم و جواب در خواست درخواست کنندگان

    را می دهم بعد از این آگاهی به این باور رسیدم که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت می‌کنه عاشق منه او بیشتر از من می‌خواهد که ثروتمند و شاد باشم

    و الان هم خدا را صد هزار مرتبه شکر که دارم هر روز از خداوند برای هر کاری که انجام می دهم هدایت می خواهم و بر این باور هستم که من لایق همصحبتی با خداوند را دارم و بعد از بیدار شدنم اول با خدا خودم کلی صحبت می کنم و از او طلب هدایت دارم و از او می خواهم که مرا به راه راست هدایت کند راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ و روزم را با نام او آغاز می‌کنم و روی دوش خداوند می شینم و در همه‌ی امور زندگی از او کمک می خواهم و اون روز رها وآزاد زندگی می کنم

    با آگاهی های دوره احساس لیاقت که من کلی تعقیر کردم و هرروز دارم روی باورهای این دوره کار میکنم مخصوصا جلسه‌ی 16 و خودم را لایق بهترین نعمت ها و ثروت ها می دانم

    با کار کردن روی خودم محیط اطرافم به کلی ایزوله شده و تقریبا هیچ گونه انسان های سمی در اطرافم نیست برعکس خیلی از انسان‌های شاد وخوشحال و موفق را دارم جذب می کنم‌ که اتفاقا باعث پیشرفت من هم شدن وبه این باور رسیدم که من فقط انرژی های مثبت را جذب می کنم و خودم را لایق بهترین آگاهی ها می‌دانم و خودم را تشویق می کنم برای خودم بهترین کادو را تهیه می‌کنم و از خداوند خواستم که کمکم کند که از این نعمت هایی که به من بخشیده راه درست استفاده کردنش را هم به من بیاموزد

    آموختم که خودم را همین جوری که هستم دوست داشته باشم و با خودم مهربان صحبت کنم مثل یه کتاب ارزشمند مثل یه دوست صمیمی

    و جهان هم به این باورهای من پاسخ داده تمام اطرافیانم خیلی صمیمی و با عشق با من رفتار می کنند واقعا جهان بیرون من جهان درون من هست اگه من برای خودم ارزش قائل باشم جهان اطراف من هم منو ارزشمند می‌داند

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      سولماز ستاری گفته:
      مدت عضویت: 2274 روز

      با سلام خدمت شما دوست خوبم:

      دقیقا این باورهای شما را من هم داشتم و الان خیلی کمرنگ تر شدن،ولی هستن،تا روی ورودی هام کنترل نداشته باشم،سریع دوباره پیداشون میشه.

      مثلا من از بچگی باور داشتم که پدر و مادر وظیفه شون ،خوشبختی بچه هاشون هس،و وقتی پدر و مادری میدیدم که حالا از لحاظ مادی یا روحی بچه ها رو تامین نمیکردن،واقعا میگفتم پس اون بچه ،هیچ تقصیری نداره ،مقصر اصلی پدر و مادرش هستن،و کلا هر مادری رو میدیدم که مثلا یه کوچولو به بچه ش،اون جوری که من ،مد نظرم بود توجه نشون نمیداد،در ذهنم اون مادر رو ،کاملا بی عاطفه میدونستم،البته اینم بگم چون مادر خودم همه جوره ،یعنی همه جوره ،تسلیم حرف بچه هاش بود،و اصلا و ابدا برای خودش اهمیتی نمیداد،پس طبیعی بود که منم با این دیدگاه بزرگ بشم که حالا نهایتش پدر ،زیاد حرف به گوش بچه ها نمیده،ولی دیگه مادر وظیفه ش هس که از هیچ چیزی دریغ نکنه.

      اصلا برام بدیهی بود که مادر به خاطر خوشبختی فرزندانش ،قربانی بشه،به خاطر بچه هاش ،سرزنش بشه،به خاطر بچه هاش توهین بهش بشه،اما چون مادر هس،خدا بهش ثواب میده و بهشت رو براش اماده کرده،حالا این دنیا تحقیر و قربانی بشه،اما نهایت مستقیم میره بهشت.

      من فکر میکنم تو فرهنگ ما ایرانی ها،این نگاه ،جایگاه محکمی هم داره،و اگر مادری رو ببینیم که برای خودش ارزش قائل هس و مثلا بین پدر و پسر ،قرار نمیگیره که هر چی هس ،سرش اوار بشه،و مثلا مستقیم میگه به شوهرش که این پسر خودت هم هس،پس لطفا مسایلت رو با هم حل کنید،میگیم چقدر این مادر خودخواهه ،که مثلا وساطت نکرد و هزار جور مثال دیگه.

      در مورد احساس لیاقت که دیگه نگم براتون ،من حتی هنوز نمیتونم خودم رو لایق یه خونه ساده ،که فقط امکانات اولیه رو داشته باشه ،بدونم،اونوقت چطور میخوام بهش برسم؟؟؟؟

      ممنونم از کامنت زیباتون و امیدوارم که با کار کردن روی باورهامون هر روز بهتر از دیروزمون باشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سیده ملیکا مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست

    سلام

    سلام

    سلام

    سلام بی نظیر

    پر از عشق

    به استاد عزیزم

    به خانواده ی دوست داشتنی عباسمنش …

    چقدر دلم تنگ شده بود براتون …برای یک فایل بی نظیر دیگه از شما …چقدر واقعا نیاز داشتم بهش …

    وقتی فایلو گوش میدادم …

    نا خود آگاه

    انگار که سر جام مینشستم…فکر میکرم …

    اینقدر حس آرامش حس واقعی حس خدایی این حرف ها به من می‌داد که وسط فایل حدود 30 دقیقه ازش رفته بود یه لحظه فایلو استوپ کردمو گفتم وای چقدر دیگش مونده دوست ندارم تموم بشه …و انگار وقتی دیدم هنوز حدود 30 دقیقه مونده خدا بهم گفت نگران نباش …تو به زمانش چیکار داری …تو ازش استفاده کن …اون چیزی که آرامش میده فایل نیست …منم که در قلب تو جریان دارم و تو اون رو بیشتر حس میکنی

    ..

    ای جان دلم…..

    و چقدر هر لحظه با حرف هاتون موافق بودم …

    کلی تجربه داشتم …

    از انتقالی دانشگاهم

    تا ارتباط برقرار کردن با استادم

    تا اون روزی که من توی شهر نجف اباد بدون هیچ وسیله ای فقط به خدا تکیه کردم …

    تا داستان شرکت و مدیر شدنم

    تا ثبت نام گواهینامه ام

    تا قبولی در امتحان تئوری رانندگی

    تا خرید کلی لباس زیبا که توی کمدم دارم

    تا داشتن این موبایل …

    تا داشتن شما عزیزان…

    حتی در دوران دبیرستانم ….

    از ثبت نام آزمون که یکی دو روز قبل از امتحان بود گرفته

    تا بعد که برای سال دوازدهم به راحت ترین شکل من هم دوره ی پر استرس کنکور رو گذروندم هم از مسائل اختشاشات و اینا دور بودم …

    حتی توی اون دوره به راحت ترین شکل مسئول کتابخونه شدم کاری که یه روز واقعا دوست داشتم انجام بدم …

    ……

    سعی میکنم در کامنت های آینده بیام و از تمامش با تمام جزئیات بگم …

    ولی

    اول

    یه چیزایی به ذهنم داره میاد …

    که باعث شده من این باور درست که بهترین و درست ترین راه ها راحت ترین اونا هستن رو توی ذهنم نقض کنم

    و اون مثلا یکی این باور

    پول باد آورده را باد میبره …

    یعنی اگه یه چیزی رو خیلی راحت بهش برسی زیاد ارزش نداره و یا زود از دستش میدی …

    یا حل مسائل ساده هیچ ارزشی نداره …یا مسئله ای که حلش راحت باشه که دیگه مسئله نیست …

    بار ها و بار ها این الگو برام تکرار شده که سر مسائل ساده ی ریاضی یا فیزیک اینقدر اون مسئله حتی سر کنکور ساده به نظر میومد که با اینکه جوابم درست بود ولی توی ذهنم میگفتم واقعا ..!یعنی اینقدر ساده ! نه نمیشه که کنکور یا این مسئله از این کتاب اینقدر آبکی باشه ….

    بار ها و بار ها شده بود که شک میکردم …

    ………….

    یا کلی باورای مخرب که توی ذهنم این شکلی میاد ؛

    اگه راهی آسون باشه که رفتنش کاری نداره …راه های سخت ارزشمند تر اند …

    اگر تو زجر نکشی که رسیدن به اون هدف برات لذت بخش نیست …

    بسی رنج بردم در این سال سی

    ببین فردوسی هم خودش میگه 30 سال رنج کشیده تا رسیده به این شهرت و موفقیت ….تا زبان پارسی رو زنده کرده …..

    یکی نیست بگه بابا …

    داستان مولانا رو بخون اون که نه می خواست معروف بشه نه می خواست مشهور بشه نه می خواست ازش پول در بیاره نه می خواست صداش به ته دنیا برسه نه حتی می خواست شعر بگه …ولی الان حتی میبینی ترکی ها براش بزرگداشت می‌گیرند….

    حافظ …! اونو بگو …اون که الان کنار هر قرآنی کتابش هست …

    اون رو چی میگی …اون انگار با عشق همه رو نوشته …

    و باز هم

    و باز هم

    و باز هم

    می‌رسیم به این آیه

    در سوره انشراح آیات 5 و 6 می‌فرماید:

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا یعنی پس (بدان که) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است

    ……

    ملیکا

    میگه مَعَ

    بابا مَعَ

    مَعَ

    نمیگه ثُمَ

    نمیگه بَعد

    داره میگه مَعَ یعنی همراه با

    باباجان

    با ….

    یعنی این راه هست

    اونم هست …

    تو هرکدوم بخوای میتونی بری …

    …..

    بیشتر درباره ی افراد موفق

    این توی ذهنمه …

    که میدونی چقدر سختی کشیدم

    میدونی چقدر تلاش کردم

    تو الان که اینجام منو نمیبینی.

    من خودمو ثابت کردم

    (همچین با یه لحن طعنه و از این صدا کلفت و اینا هم میگن. )

    میدونی من چقدر مقاومت کردم …

    من برای هدفم جنگیدم ….

    من فلان من بیسار

    بابا ….

    چی رو به کی می خوای ثابت کنی !

    مگه تو می خوای بری شهر بازی قراره چیزی رو به کسی ثابت کنی …

    نه بابا قراره لذت ببری …

    تو از اولم با این وعده به دنیا اومدی …

    مگرنه ….

    بزار اینطوری بگم …

    وسط فایل …

    انگار …

    یه الهام و تصویر و صدایی برام تداعی شد …

    انگار که

    من قبل از اینکه بخوام بیام به دنیا

    خدابهم میگه می خوای بری یه تجربه بکنی …

    من میگم نمیدونم اونجا چطوریه …

    خدا میگه پر از تضاد

    هم بالا داره هم پایین

    هم خوب داره هم بد …

    خیلی متنوع …

    من میگم خب مزایای چیه ….

    و خدا میگه

    قدرت خلق زندگی دست خودته …

    هرچی رو بخوای بهت داده میشه …

    مثل همینجا که اراده کنی هرچی رو

    برات ظاهر میشه …

    اونجا هم همینه ولی به صورت مادی تر …

    من با کلی ذوق میگم عالیه …

    خدا میگه …

    اونجا میتونی خلق کنی

    یکسری قوانین کاملا ساده و بدون تغییر گذاشتم …

    و تو رو خلیفه ی خودم قرار دارم

    و همه چیز دست توجه

    و همه چیز مسخر تو کردم ….

    .

    .

    چه زیبا ادامه میده …

    من در هر جایی که باشی کمکت میکنم …

    هر مسیری که تو بخوای …

    اصلا هرچی تو بگی…..

    ….

    من با نگاهی پر ذوق از این دنیا و تجربه ….

    سوالی مبهم در ذهنم نقش می‌بندد

    و میپرسم …

    در این دنیای پر از تضاد و پر از مسیر های گوناگون …

    از کجا بفهمم کدام درست و کدام غلط است …

    خداوند بت لبخندی زیبا و پر از رحمان و رحیمی اش

    پاسخ می‌دهد..

    دنیا را برای تو آفریدم و تو را برای خودم

    من آنجا هستم …

    و راهنمایی ات میکنم …

    به تمام چیز هایی که می خواهی آگاهم و بهترین و راحت ترین مسیر رو بهت میگم …اصلا همه ی کار هات با خودمه ….تو فقط بخواه …

    من همه کار برات میکنم …

    من تک تک خواسته های تو رو میدونم و تک تک راه های اون رو هم میدونم …

    ققط قدرت من

    ربّ بودن من رو باور کن …

    و روی شانه های من بنشین …

    دیگه حله ….

    من در آنجا…همه چیزم …

    هم اولم

    هم آخر

    هم روشنم هم تاریک …

    تو فقط منو باور کن …

    ……….

    دیگه بهتر از این نمیشه خدا جونم …

    فقط من گه تا حالا اونجا نرفتم …نمیشه یه راهنما برام بفرستی …

    آخه من برم اونجا …یه دنیای غریبه…حتی مکالماتمون و دنیایی که قبلا توش بودم رو هم یادم نمیاد … یا اصلا نمیدونم چطوری باید تجربه کنم اصلا هیچی از انسان بودن نمیدونم …تازه اونجا کلی انسان هست که زود تر از من به اونجا رفتن …

    …….

    خدا با نگاهی پر از مفهوم که من برای تو کافی هستم

    قران را در دستانم قرار می‌دهد…

    و می‌گوید..

    چندین سال پیش برای همه پیامبرانی می‌فرستادم که از خود شما بودند …

    و آنها را از بین شما برمی‌گزیدم

    ولی اکنون

    این کلام حق من است …

    که آن را به زبان عربی

    ساده و روشن نوشتم …

    این هم یک کتاب راهنما ….که بسیار روان و ساده است ….

    فقط باید تفکر کنی و تعقل کنی …

    دیگه چی می خوای ؟

    ………..

    خدایا …

    آیا اونجا دشمنی برای من هست …

    چون گفتی اون دنیا پر از تضاده …

    ………

    قطعا

    شیطان برای تو دشمنی آشکار است …

    تو مومن باش …

    برای تو نه ترسی هست نه غمی …

    اگر از هدایت من پیروی کنی …

    نخ ترسی داری نه غمی ….

    …………..

    هنوز هم کلی سوال در درونم موج میزد …آنجا کجاست

    من اونجا باید چیکار کنم ؟به دنبال چه چیزی باید باشم؟

    اما جواب هایش بسیار زیبا بود …

    آنقدر کلی که جای هیچ سوالی را نمی‌گذاشت…

    با این حال باز هم با عظمت که داشت …

    گفت

    هر لحظه با تو سخن میگویم

    هر لحظه تو را هدایت میکنم

    و هر لحظه با توجه به قوانین ساده ای که گذاشتم تو را مورد رحمت خودم قرار میدهم …

    اینجا

    تو هرآنچه می خواهی همان آن بدست می آوری…اینجا زمان و مکان برایت معنی ندارد ولی دنیا محدود شده …

    برای همین وقتی انسان شوی عجول خواهی بود …ولی نباید عجله کنی …

    تو خالق زندگی ات هستی …

    و باید حرکت کنی …

    هدفی را دنبال کن که از درونت میجوشد …

    هدایت هایم را بگیر و اطاعت کن …

    این تنها یک مهمانی کوچک است …

    و دوباره به سوی من باز خواهی گشت …

    کتاب راهنما را بخوان تا قلبت ارام گیرد …

    ………………..

    ولی اگر تو را گم کردن …اگر فراموشت کردم و هیچ گاه به یادت نیاوردم …آنوقت چه کنم ؟

    ……………….

    من درونت هستم

    از رگ گردن به تو نزدیک ترم …

    شاید مرا به زبان انکار کنی …

    ولی هیچ گاه از تو جدا نیستم

    من نزدیکم …

    نگران نباش ….

    هوایت را همه جوره دارم ….

    و خواهم داشت ….

    برو و آنجا را گسترش بده …

    و دوباره به سوی من باز گرد …..

    ………….

    دیگه مطمئن شدم که جایی که میرم چقدر زیبا و فوق العاده….از نگاهی دیگر تجربه ای ست بسیار کوتاه …گویا برای لذت بردن ….برای حرکت کردن…اینکه او هرلحظه با من است به من آرامش می‌داد….

    اینکه مرا خاق آن مکان کرده بود …اینکه گفت هرچه را می خواهی به تو میدهم …اینکه میگفت قوانین ساده را گذاشتم تا راحت زندگی کنی …اینکه میگفت تو فقط روی شونه های من بنشین و لذت ببر من همه کار ها رو برات انجام میدم …

    آنقدر حس خوبی به من می‌داد که دوست داشتم هر لحظه آن دنیا را تجربه کنم …

    و وعده ی کتابش …که میگفت راهنمایی ست از خودم ….

    …………………………….

    ………………………

    ………………….

    …………….

    ثُم

    …………

    ………

    ……

    …..

    و اکنون

    حدود 20 سال در این دنیا زندگی کرده ام ….

    دنیا فوق العاده تر از چیزی بود که فکر میکردم …

    پر از تضاد ….

    و الان …کتابش در دستانم هست ….

    و در حالی که بخشی از آن را می خوانم ….

    مکالمات با خدا یادم می آید…..

    .

    .

    .

    انگار که

    من قبل از اینکه بخوام بیام به دنیا

    خدابهم میگه می خوای بری یه تجربه بکنی …

    من میگم نمیدونم اونجا چطوریه …

    خدا میگه پر از تضاد

    هم بالا داره هم پایین

    هم خوب داره هم بد …

    خیلی متنوع …

    من میگم خب مزایای چیه ….

    و خدا میگه

    قدرت خلق زندگی دست خودته …

    هرچی رو بخوای بهت داده میشه …

    سوره 41: فصلت

    نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿31﴾

    ما دوستداران شما در زندگانى دنیا و در آخرت هستیم، و در آنجا براى شما هر چه دلهایتان بخواهد و هر آنچه بطلبید هست‏

    .

    .

    .

    سوره 45: الجاثیه

    وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿13﴾

    او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخته، در این نشانه‏ های مهمی است برای کسانی که اهل فکرند. (13)

    .

    .

    .

    مثل همینجا که اراده کنی هرچی رو

    برات ظاهر میشه …

    اونجا هم همینه ولی به صورت مادی تر …

    من با کلی ذوق میگم عالیه …

    خدا میگه …

    اونجا میتونی خلق کنی

    یکسری قوانین کاملا ساده و بدون تغییر گذاشتم…

    سوره مبارکه الفتح آیه 23

    سُنَّهَ اللَّهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبدیلًا﴿23﴾

    این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!

    و تو رو خلیفه ی خودم قرار دارم

    و همه چیز دست توعه

    و همه چیز مسخر تو کردم ….

    .

    ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ٣٠﴾ [بقره:30]

    ﴿و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه می‌کنیم و به تقدیست می‌پردازیم فرمود من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید ٣٠﴾

    .

    چه زیبا ادامه میده …

    من در هر جایی که باشی کمکت میکنم …

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

    هر مسیری که تو بخوای …

    سوره 28: القصص

    وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می کند؛ و او به هدایت پذیران داناتر است،

    اصلا هرچی تو بگی…..

    ….

    من با نگاهی پر ذوق از این دنیا و تجربه ….

    سوالی مبهم در ذهنم نقش می‌بندد

    و میپرسم …

    در این دنیای پر از تضاد و پر از مسیر های گوناگون …

    از کجا بفهمم کدام درست و کدام غلط است …

    خداوند با لبخندی زیبا و پر از رحمان و رحیمی اش

    پاسخ می‌دهد..

    همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم

    من آنجا هستم …

    «یابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی؛(1) ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم».

    و راهنمایی ات میکنم …

    به تمام چیز هایی که می خواهی آگاهم و بهترین و راحت ترین مسیر رو بهت میگم …اصلا همه ی کار هات با خودمه ….تو فقط بخواه …

    من همه کار برات میکنم …

    من تک تک خواسته های تو رو میدونم و تک تک راه های اون رو هم میدونم …

    ققط قدرت من

    ربّ بودن من رو باور کن …

    و روی شانه های من بنشین …

    دیگه حله ….

    سوره 5: المائده

    یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿16﴾خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت هدایت می‏کند، و از تاریکیها – به فرمان خود – به سوی روشنائی می‏برد، و آنها را به راه راست رهبری می‏نماید.

    .

    .

    من در آنجا…همه چیزم …

    هم اولم

    هم آخر

    هم روشنم هم تاریک …

    تو فقط منو باور کن …

    ……….

    سوره 57: الحدید

    هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿3﴾اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست (3)

    ……..

    ….

    دیگه بهتر از این نمیشه خدا جونم …

    فقط من که تا حالا اونجا نرفتم …نمیشه یه راهنما برام بفرستی …

    آخه من برم اونجا …یه دنیای غریبه…حتی مکالماتمون و دنیایی که قبلا توش بودم رو هم یادم نمیاد … یا اصلا نمیدونم چطوری باید تجربه کنم اصلا هیچی از انسان بودن نمیدونم …تازه اونجا کلی انسان هست که زود تر از من به اونجا رفتن …

    …….

    خدا با نگاهی پر از مفهوم که من برای تو کافی هستم

    سوره 39: الزمر -أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿36﴾آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)

    سپس

    قران را در دستانم قرار می‌دهد…

    و می‌گوید..

    چندین سال پیش برای همه پیامبرانی می‌فرستادم که از خود شما بودند …

    و آنها را از بین شما برمی‌گزیدم

    ولی اکنون

    این کلام حق من است …

    که آن را به زبان عربی

    ساده و روشن نوشتم …

    این هم یک کتاب راهنما ….که بسیار روان و ساده است ….

    فقط باید تفکر کنی و تعقل کنی …

    سوره 26: الشعراء

    وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾

    و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. (191)

    وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾

    و بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است، (192)

    نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾

    که روح الامین آن را نازل کرده است، (193

    الَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿194﴾

    بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشی، (194)

    بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ﴿195﴾

    به زبان عربی روشن و گویا (195

    .

    .

    .

    سوره النمل

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    طس ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ﴿١﴾

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

    طاء، سین. این آیاتِ [با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است (1)

    دیگه چی می خوای ؟

    …………………

    خدایا …

    آیا اونجا دشمنی برای من هست …

    چون گفتی اون دنیا پر از تضاده …

    …………….

    قطعا

    شیطان برای تو دشمنی آشکار است …

    تو مومن باش …

    برای تو نه ترسی هست نه غمی …

    اگر از هدایت من پیروی کنی …

    نخ ترسی داری نه غمی ….

    سوره 17: الإسراءوَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا ﴿53﴾

    بگو به بندگانم سخنى را که بهتر است بگویند، چرا که شیطان میان آنان را به هم مى‏زند، بى‏گمان شیطان دشمن آشکار انسان است

    .

    .

    .

    سوره 10: یونس

    یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿57﴾

    ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده، و درمان آنچه در سینه‏ هاست، و هدایت و رحمت برای مؤ منان. (57)

    قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ ﴿58﴾

    بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآوری کرده‏ اند بهتر است. (58)

    قُلْ أَرَأَیْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿59﴾

    بگو آیا روزیهائی را که خداوند بر شما نازل کرده مشاهده کردید که بعضی از آنرا حلال و بعضی را حرام کرده‏ اید بگو آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خدا افترا می‏بندید؟ (و پیش خود تحریم و تحلیل می‏کنید). (59)

    وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿60﴾

    آنها که بر خدا افترا می‏بندند درباره (مجازات) روز رستاخیز چه می‏اندیشند؟ خداوند فضل (و بخشش) نسبت به همه مردم دارد، اما اکثر آنها سپاسگزاری نمی‏کنند (60)

    وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿61﴾

    در هیچ حال (و اندیشه‏ ای) نیستی و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمی‏کنی، و هیچ عملی را انجام نمی‏دهید مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن می‏شوید، و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفی نمی‏ماند، به اندازه سنگینی ذره‏ ای و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است. (61)

    أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿62﴾

    آگاه باشید اولیا (و دوستان) خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می‏شوند. (62)

    الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿63﴾

    همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می‏کردند. (63)

    لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿64﴾

    در زندگی دنیا و در آخرت شاد (و مسرور)ند، وعده‏ های الهی تخلف ناپذیر است، و این رستگاری بزرگی است. (64)

    وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿65﴾

    سخن آنها تو را غمگین نسازد تمام عزت (و قدرت) از آن خدا است و او شنوا و داناست. (65)

    ………

    …‌‌‌‌‌‌…‌‌‌‌……

    .

    ………

    ………..

    …………..

    هنوز هم کلی سوال در درونم موج میزد …آنجا کجاست

    من اونجا باید چیکار کنم ؟به دنبال چه چیزی باید باشم؟

    اما جواب هایش بسیار زیبا بود …

    آنقدر کلی که جای هیچ سوالی را نمی‌گذاشت…

    با این حال باز هم با عظمتی که داشت …

    گفت

    هر لحظه با تو سخن میگویم

    هر لحظه تو را هدایت میکنم

    و هر لحظه با توجه به قوانین ساده ای که گذاشتم تو را مورد رحمت خودم قرار میدهم …

    اینجا

    تو هرآنچه می خواهی همان آن بدست می آوری…اینجا زمان و مکان برایت معنی ندارد ولی دنیا محدود شده …

    برای همین وقتی انسان شوی عجول خواهی بود …ولی نباید عجله کنی …

    تو خالق زندگی ات هستی …

    و باید حرکت کنی …

    هدفی را دنبال کن که از درونت میجوشد …

    هدایت هایم را بگیر و اطاعت کن …

    این تنها یک مهمانی کوچک است …

    و دوباره به سوی من باز خواهی گشت …

    کتاب راهنما را بخوان تا قلبت ارام گیرد …

    .

    .

    .

    وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿11﴾

    و انسان (بر اثر شتابزدگی) بدیها را طلب می‏کند آنگونه که نیکیها را می‏طلبد، و انسان همواره عجول است. (11)

    وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَهَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَهَ النَّهَارِ مُبْصِرَهً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا ﴿12﴾

    ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود) قرار دادیم سپس نشانه شب را محو کرده و نشان روز را روشنی بخش ‍ ساختیم، تا فضل پروردگار را (در پرتو آن) بطلبید (و به تلاش ‍ زندگی برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزی را بطور مشخص (و آشکار) بیان کردیم. (12)

    وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿13﴾

    اعمال هر انسانی را به گردنش قرار داده‏ ایم، و روز قیامت کتابی برای او بیرون می‏آوریم که آنرا در برابر خود گشوده می‏بیند. (13)

    اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ﴿14﴾

    (این همان نامه اعمال او است، به او می‏گوئیم) کتابت را بخوان! کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی! (14)

    مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿15﴾

    هر کس هدایت شود برای خود هدایت یافته، و آن کس که گمراه گردد به زیان خود گمراه شده است (و ضررش متوجه خود او است) و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی‏کشد، و ما هرگز شخص یا قومی را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث می‏کنیم (تا وظائفشان را بیان کند). (15)

    ………………..

    ولی اگر تو را گم کردن …اگر فراموشت کردم و هیچ گاه به یادت نیاوردم …آنوقت چه کنم ؟

    .

    ……………….

    من درونت هستم

    از رگ گردن به تو نزدیک ترم …

    شاید مرا به زبان انکار کنی …

    ولی هیچ گاه از تو جدا نیستم

    من نزدیکم …

    نگران نباش ….

    هوایت را همه جوره دارم ….

    و خواهم داشت ….

    برو و آنجا را گسترش بده …

    و دوباره به سوی من باز گرد …..

    .

    .

    سوره 50: ق

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ﴿16﴾

    ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏ های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (16)

    .

    .

    سوره 2: البقره

    وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾

    هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند]. (186)

    .

    .

    سوره 45: الجاثیه

    مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ ﴿15﴾

    کسی که عمل صالحی بجا آورد برای خود بجا آورده است و کسی که کار بد می‏کند به زیان خود او است، سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازمی گردید

    ………….

    ………‌‌‌.‌‌………..

    دیگه مطمئن شدم که جایی که میرم چقدر زیبا و فوق العاده….از نگاهی دیگر تجربه ای ست بسیار کوتاه …گویا برای لذت بردن ….برای حرکت کردن…اینکه او هرلحظه با من است به من آرامش می‌داد….

    اینکه مرا خالق آن مکان کرده بود …اینکه گفت هرچه را می خواهی به تو میدهم …اینکه میگفت قوانین ساده را گذاشتم تا راحت زندگی کنی …اینکه میگفت تو فقط روی شونه های من بنشین و لذت ببر من همه کار ها رو برات انجام میدم …

    آنقدر حس خوبی به من می‌داد که دوست داشتم هر لحظه آن دنیا را تجربه کنم …

    و وعده ی کتابش …که میگفت راهنمایی ست از خودم ….

    ………

    و اکنون ….

    در این یکسال …کمی او را شناختم ….

    خدایی که مرا خاق زندگی ام آفرید…

    خدایی که نزدیک من است

    خدایی بی قضاوت …

    خدایی هدایتگر

    هر لحظه

    خدایی دوست داشتنی …

    خدایی بدون تغییر …

    ………

    ……

    ….

    ..

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای: