https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-21 00:42:282024-11-03 03:57:34پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام
436نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نظر من استاد از اول اصولی را برای خودش داشته که هر چقدر جلوتر رفته پایه های اصولش محکم تر و از نظر ذهنی منطقی منطقی تر شده
1)ایمان
ایمان به اینکه خلق 100درصد شرایط زندگیم کسب کارم روابطم را خودم خلق میکنم
2)هدایت
نیروی که در هر لحظه هدایت میکند به هر مسیری که ما میخواهیم
3)الهام
به الهاماتش گوش میکند هر آنچه بگوید بدون چون چرایی
4)عمل
استاد عمل میکند
یعنی استاد میداند هر آنچه بخواهد میتواند خلق کند مشخص میکند چه میخواهد از خدای درونش هدایت میکند خداوند هر آنچه که او میخواهد به او الهام میکند و استاد که ایمان کامل دارد عمل میکند .
استاد به نتیجه آخر فکر نمیکند چون چرا نمیآورد میگوید این را به من گفته و فقط همین از مسیر آن خواسته لذت میبرد یاد میگیرد و ایمانش به درستی که مسیر هست بیشتر میشود
با توجه به قرآن پیش میرود از داستانهای قرآنی برای خودش منطق درست میکند مگر در زمان پیامبر تبلیغاتی بود اینترنتی بود پس چطور خدا همه راجم کرد برای بیعت با پیامبر .
هر چه زمان جلوتر میرود انسانها هم برای عقب نماندن از بقیه سعی دارند خودشان را با تکنولوژی پیش ببرند مثلاً قبلا تبلیغ چاپ روی بنر بود نوشته روی دیوار بود بعد شد تراکت بعد شد پیامکی بعد اینترنتی و هر چه جلو جلو تر برود زمان روشهای دیگری هم میاد اینها همان فرعیاتی هست که همه به آن چسبیدیم اما استاد به دنبال اصل است
اصلی که از قوانین کیهانی ماه ستاره طبیعت گردش سیارات و خیلی چیزها دیگر الهام میگیرد
استاد روی حرف و باورهای خودش ایمان و منطق قوی دارد مثلاً میگویید کمتر از یک دهم درصد افراد دنیا راه درست را میروند (قرآن میگوید اقلیت )و همیشه میگوید زمانی که همه یک مسیری را میروند راه اشتباه است و آن کسانی راه درست را میروند که کم است بیشتر مردم دنبال کاری هستند که داخلش پول زیاد باشه بیشتر مردم دنبال دور زدن زمان هستند که یک شبه ثروتمند بشوند اینها همه از حرص طمع آدمی میآید اما استاد به دنبال نتیجه آخر نبود به دنبال لذت و تجربه کسب کردن از مسیری بود که دوستش داشت و نتایج آن همه ایمان میشود فراوانی میشود ثروت میشود برکت چون با هر بار لذت بردن از تجربه کسب کردن پله بالاتری را رفته و تمامی این پله ها در کنار هم شده این لوبیا سحر آمیز که زمانی که کاشته یه دانه بوده و الان چنان رشدی کرده که هر چه میرود تمام نمیشود
1- انتظار ما اینکه خیلی سریع نتیجه بده و انسان عجول نسبت به نتایج و دلسرد میشه
این موردی هست که در هر چیزی میشه مثال زد ازش از یادگیری یک ساز یک هنر مثل نقاشی و خطاطی گرفته تا هر چیز دیگه ای
من فکر میکنم این بخاطر اون هیجان اولیه هست که ذهن سریع میخواد ما رو ببره در جایگاه نتیجه که خودمون سریع مقایسه کنیم با ادمی که شاید ماه ها و سال ها داره تمرین میکنه ولی ذهن میخواد با یک انگیزه به شدت قوی اون میزان تلاش و کارکرد مستمر دیگری و ندید بگیره و بگه تو میتونی در حالیکه خود این ذهن هم باورنداره که میتونی و ذهن از قبل برنامه ریزی کرده که این کار هم مثل اون ورزش قبلی مثل اون مهارت قبلی سریع میزاری کنار تو فقط شروع میکنی تا به این نتیجه برسی که به درد هیچی نمیخوری و این ها همش بخاطر الگوهای ذهنی هست که در ما شکل گرفته که خود من هم خیلی از کارهایی که نکردم به این دلیل هست و این دارم میگم تا یاداوری بشه برای خودم
که قانون تکامل طی کنم
2- نتایج کوچک برای خودمون بزرگ کنیم
این مدت اخیر این کاری که من سعی میکنم انجام ش بدم و هر مشتری که میاد هر اتفاق کوچک هی تکرار میکنم و مینویسم و برام کوچک نیستن این نعمات که قبلا این نتایج هم نبودن و یاداور میشم که اگه الان ارامش دارم همین بخاطر اینکه الان روی خودم دارم کار میکنم این نتیجه بی دلیل نیست همین اسایش در منزل بی دلیل نیست این همزمانی ها رو خداوند داره مدیریت میکنه
3- نتایج یک شبه تغییر نمیکنه چون ذهن ما یک شبه عوض نمیشه و باید ادامه بدیم و کار کنیم
4-راه پیدا میشه باید ادامه بدیم
این خیلی نکته مهمه بتونیم در لحظات سخت این به خودمون یاداوری کنیم
5 – استفاده کردن از هر تضادی در زندگی به نفع خودمون برای موفقیت
مثل استفاده از یک اهنگی که با عباراتی که منفی بودن در جهت استفاده خود تنظیم بشه
فرصت ها فراوان هست حتی اگر شرایط برعلیه شما هست
من خودم قبلا این کلیپ بارها و بارها نگاه کردم هم تحسین ش میکردم هم اینکه برای یاداوری به خودم نگاه میکردم که باور پذیر کنم که میشه در هر شرایطی از هر انچه به سمتمون میاد استفاده کنیم
اگر کسی کفشی به سمت ما پرت کرد اون کفش به عنوان یک وسیله حمله نگاه کنیم یا اینکه یک وسیله برای اینکه پا کنیم و راحت تر راه بریم
این به نگاه ما بستگی داره که هر شرایط چطور ببینیم
و من امروز دارم همینکار میکنم و میگم حالا که اوضاع خوب نشد پس داره به من نشون میده اون طرف داستان چه موقعیتی دارم
7- چه نوع نگاهی میتواند نتیجه دهد؟؟؟
چه راهی هست استفاده کنیم برای رسیدن به هدف
8- شریک کاری که من هم هرگز نپذیرفتم و حتی زمانی که برادرم گفت میخواد برای من مغازه بزنه 8 سال قبل ولی من به برادرم گفتم من شریک نمیشم با کسی حتی با خودش گفتم من شریک نمیشم
چون همیشه در زندگی م اینطور بودم که دوست داشتم اگه چیزی بد پیشرفت بگم خودم انتخاب کردم و خودم کردم و هیچکس دیگه ای نباشه و تمام مسولیت با خودم باشه
چون اصلا برام کسر شان بود که بگم یکی دیگه با من بود و اون اشتباه کرد
وای هرگز در هیچ زمینه ای اینطور نبودم چه شریک گرفتن چه در انتخاب هر چیزی همیشه تصمیم ها با خودم بود و هرگز نمیخواستم دیگری نظر اضافه ای بده و بخواد اون تصمیم بگیره
9- اما نکته اصلی و اساسی که استاد اینجا گفتن که از دیروز دارم هی تکرار میکنم که واقعا یک تلنگر اساسی به من زد این بود که استاد گفتن به خدا ایمان بیار و رو ی خودت کار کن در شریک عاطفی
بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد هم فرکانسی
ادم هایی که تو زندگیمون میاد خوب نیستن ما خودمون خوب نیستیم
در هر کجایی که برخورد میکنیم از اتوبوس گرفته تا کار و ….
انتخاب ادم ها و موقعیت ها نیست
بلکه درست کردن خودم هست و زمانی که من بهتر میشم جهان ادم های بهتری وارد زندگی م میکنه
و کلا انتخاب نمیکنم و تمرکزم روی خودمه
این جمله خیلی طلایی بود که اصلا بحث انتخاب نیست
این خیلی جمله خاصی بود که وقتی من روی خودم کار میکنم دقیقا اونچه که مناسب من هست میاد به سمت من
حالا اگه میخوام مناسب تر باشه من خودم بهبود میدم
اینکه اصلا درگیر انتخاب نباید بشیم
این خیلی نکته طلایی که من فکر میکردم اگه رو خودم کار کنم باز انتخاب برای من میاد
البته این به این معنا نیست که هر چی اومد باید زور قبول کرد
نه به این معنی که انقدر اونچه که میاد باب میل تو هست که اصلا نیاز به انتخاب نیست
البته که این دو طرفه هست و اون فرد هم اینطور نیست که بگیم انتخاب کرده
کلا میشه مثل یک چرخ دنده ای که با هم جفت هستن دیگه انتخاب کردن و نکردن معنایی نداره جهان این دو تا رو بدون هیچ مشکلی به هم چفت میکنه
10- یکی از خواسته های من این هست که همسری داشته باشم که دوست داشته باشه ساعت ها با من صحبت کنه به میل خودش و از این کار لذت ببره
این الگوی عالی از استاد میگیرم
استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم همچنین از خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگذارم برای این فایل های عالی
– توی هر جنبه ای از زندگیم، خواسته هام رو بنویسم. حتی خواسته هایی که هیچ ایده ای براشون ندارم.
وقتی خواسته ای دارم اول به چگونگیش فکر میکنم برای همین، زود نا امید می شم.
خواسته ای رو بهش می رسم که باور داشته باشم می شود و امکان پذیره. چون در این صورت انگیزه دارم، اولا ادامه میدم و دوما اون شور و اشتیاق یا انگیزه باعث تمرکز و دریافت هدایت ها می شود. باید الگوهایی رو ببینم که برام باور پذیر بشه.
– یکی از راه های ایجاد ارتباط خوب اینه که نکات مثبت آدمها رو ببینم و با خودم یا با بقیه در موردشون صحبت کنم یا بنویسم. این باعث میشه تمرکزم بره روی اون نکات مثبت و توی زندگیم بیشتر و بیشتر میشه.
فقط تا 56 دقیقه و 35 ثانیه دیگر میتوانید دیدگاه خود را از اینجا ویرایش یا حذف نمایید.
بنام خالق زیبایی ها
بنام خداوند هدایتگر و سریع الجواب
سلام خدمت خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی ،یا بهتر بگم استاد شایسته و تمام دوستان عالی و فوق العاده در سایت خانواده عباسمنش
خانوم شایسته اول از همه بگم که من تسلیمم دستامم تا آسمان بالاست،صبح تا فایل برا اولین بار گوش دادم گفتم این خود خود هدایت خداست و هیچ شکی نداشتم که پاسخ من،برا همین میخوام بگم که من آماده ام و سرتا پا گوش،میخوام از نو متولد بشم میخوام خودم باشم اول از همه بگم که امروز میخوام خودما رو کنم خود خود واقعیم که در حال حاضر هستم نه آدمی که بودم،نه حرفایی که بلدم چون اینا میدونم و واقعا درک کردم که هر چقدرم بدونی تا عمل نباشه فایده نداره،اینم میدونم که اگه الان اینجام و دوباره دارم مینویسم فقط فقط به خاطر لطف خداوند و نتایج فوقالعاده ای که تو یکسال اول اشناییم با این سایت گرفتم
پارسال همین موقع بود که حکمم قطعی شده بود و باید میرفتم زندان،یک رابطه فوق العاده عاشقانه با همسر و فرزندم داشتم،از نظر توحیدی عالی بودم از نظر مالی هم نتیجه گرفته بودم ولی از وقتی رفتم همه چیز یواش یواش عوض شد که تا به خودم اومدم که همین دیروز بود که به داداشم میگفتم دیگه خسته شدم کم اوردم،نمیدونم کجای کارم،که این کلمه و باور خطرناکی فکر میکردم که یک کار اشتباه انجام دادم،اینم الان متوجه شدم
میگفتم چرا حکمم تموم نمیشه در صورتی که تو همین یکسال کلی معجزه برام اتفاق افتاد که از جمله نرم شدن دادستان شهر که همه ازش حساب میبرن برای من،مرخصی های فوقالعاده ،کاری که الان منا فرستادن که یک فرصت عالی برای یادگیری و روی خودم کار کردن،چون هم تنهام و کار خاصی هم نمیکنم،تازه ی حقوقی هم بهم میدن و داره حکمم میگذره
ولی ذهن هیچکدوم از اینا را نمیبینه و منفی بافی میکنه،این مدت هر روز ی فایل گوش میدادم ولی همش مثل ی مسکن بود و منی که اون نتایج فوق العاده را گرفته بودم راضیم نمیکرد با وجود اینکه کلی دوره هم داشتم از 12 قدم گرفته تا عزت نفس یا خودم خرید کرده بودم یا خانومم ولی ی روز اینا گوش میدادم ی روز اونا،میدونستم که جواب نمیده ولی سر در گم بودم حتی یکبار به خانومم گفتم که فقط ی چیز منا هل میده که ی فایلی گوش بدم و فقط نتایج قبلی،میدونم جواب میده اگه من عمل کنم اونم درست و کامل ولی فایده نداشت البته ناگفته نماند من اوایل که اومده بودم بیرون همش با خانومم بحث داشتم که الان خیلی خیلی کم شده الان یک ماهی میشه که خبری از بحث نیست اینم میدونم که به خاطر تغییر باورهام بوده یا میدونم اگه برگشتم به مسیر قبل و باورهای قبلیم دوباره رشد کردن بخاطر این باورم بود که من داخل زندان تو محیط منفی و ورودی نامناسب چجور تغییر کنم و با این باور همه چیز خراب شد وگرنه اگه من خدا را کامل قبول داشته باشم و وابسته به فایل نبودم همون جا هم میتونستم کلی رشد کنم تا پسرفت
اینم بگم که همه اینا را الان که دارم که مینویسم داره به ذهنم میاد و اینم واقعا میدونم که تا آدم تو مسیرش نباشه حتی ی کامنتم نمیتونه بنویسه،من چند وقت بود میخواستم بنویسم و نمیتونستم از بس مدارم پایین بود ،به قول شاعر گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش وقتی تو مدارش نباشی نمیتونی بفهمی و درک کنی،تا وقتی درکم نکنی نمیتونی عمل کنی خلاصه که همه این چیزا را میدونستم و گیج بودم که به خدا گفتم بگو چیکار کنم میخوام دوباره تغییر کنم بهم بگو از کجا شروع کنم این همه فایل و دوره ولی نمیدونستم ،تا امروز این فایل اومد و شما حجت را بر من تموم کردی برای همینم میدونم که این فایل خود خود الهام بوده برای من،برا همینم گفتم چشم من آماده ام،هر چی شما بگید 2 ساعت خالی کنم چشم من 8ساعت وقت میذارم،گام به گام میخوام باهاتون ببام،میخوام مدارما بیارم بالا،میخوام همه فایلا و دوره ها را بذارم کنارو گام به گام باهاتون جلو بیام،،چون میدونم که این کلام خدا بوده ب وسیله شما خانم شایسته،بخدا تو صداتون خدا را حس کردم،اشکم در اومد،میخوام دوباره پیشرفت کنم تا از نتایجم بگم وگرنه حرف زدن که فایده نداره،عمل کردن به قانون مهمه،
امیدوارم که خداوندم در این مسیر کمکم کنه،دوستتون دارم و از خواندن کامنت تک تکتون لذت میبرم،
حسم فوقالعاده ست از دیروز تا به الان که متعهد شدم و احساس رهایی میکنم، این وسطم نجواهای ذهنی کارشون میکنن و این منم که نباید بهشون باج بدم و هم اینکه ببینم ریششون کجاست و چجوری بهشون پر و بال میدم چه خواسته چه ناخواسته که اینجوری تبدیل شده به یه تودهی سیاه و محکم
مثل همیشه با “نهههه نمیخاد کامنت بنویسی” استارت میزنه تااا “بقیه کلی رو خودشون کار کردن و حرفی برای گفتن دارن، تو هیچی نداری” ادامه میده
کار برام یکمی سخت میشه در ادامه، چون این همه سال هر ورودی مخربی که بود به خورد خودم دادم و هر نجوایی که ذهنم میداد گوش میکردم و میگفتم چشم اما از اونجایی که خدا اجابتکنندهی قدریه راه هموار و لذتبخشی رو پیش روم میزاره و از این مرحله براحتی گذر میکنم
مثلاً ی نجوایی که ذهنم داره و باید روش کار کنم اینه که:
خب تهش که چی؟ به موفقیت رسیدی و همه چیزایی که خواستی دونه به دونه تیک خورد بعدش که چی؟
فهمیدم ذهنم دوست نداره اصلا از منطقه امنش خارج بشه و مقاومت داره نسبت بهش و دوست داره همش اونجا تغذیه کنه، و اینم فهمیدم قلبم میل به رهایی داره دوست دارم کنجکاوی کنم توی مسیر خواسته هام، دوست دارم زیست کنم عشق رو، نور رو، خدایی بودنو
ازینکه نیمه دوم سال رو با این 30تا قدم شروع کردم، میخام بال دربیارم، حالو هوای عید نوروز رو دارم که هدفای سال جدید و مینویسیم
به قول یکی از دوستان که نوشته بود این پروژه حکم یه پمپ بنزین و داره که وسط راه دوباره سوخت گیری کنیم و با انگیزه ادامه بدیم، چه مثال زیبایی بود واقعا :)
توی این 30تا قدم کوچیک که ظاهراً کوچیکه، بخاییم فاصلهشو با نتیجه مقایسه کنیم، کیلومترها فاصلهست در حقیقت!
درسته که آدم به نتیجه فکر کنه که آخرش آدم چه تغییراتی میکنه اما بیشتر دوست دارم از ذره ذره این مسیر لذت ببرم و نفس بکشمش، از اون نفسایی که چشاتو میبندی و به لبخند پهن روی چشمت و لبتو قلبت هست:)
و این جذاب میکنه ماجرا رو
توی خانواده فقط منم که حالم خوبه همین خودش عالیههه، خیلی دوست دارم بهشون بگم بیان توی این مسیر اما فهمیدم که اشتباهست، دوست دارم با زبان نتایجم بقیه متوجه بشن، درسته که اصل داشتن آرامش قلبیه و یکی شدن با واحد، اما دوست دارم تو همه جنبه ها باشه، مالی عاطفی روحی جسمی ووو
باید صبور باشم، حتی توی صبوری هم من اشتباه برداشت کرده بودمش برداشتی که مثل اکثریت جامعه و خانواده و…، اینکه هر اتفاقی که میوفته بااااید صبور بود، حتی وقتی داری زیر لگدای جهان له میشی و به حساب خودت فک میکنی نههه آخرش درست میشه خدا خودش گفته من با صابرین هستم
در صورتی که حاج خانومممم حاج اقااااا این اشتباهههههه،
صبر ینی توی جهت دهی کانون توجهت و هدایت اون ثبات داشته باشی :)
واقعا لذت میبرم از خوندن کامنت دوستای گشنگم، کلییییی آگاهی به آگاهی هام اضافه میشه، چقدر جواب سوالامو توی همین کامنتا پیدا کردم، یا هر جایی که از توی صحبت های استاد سوال پیش میومد با خوندن کامنتا به جواب میرسیدم و تکمیل میشد برام،
واقعا بهترین مثال راه ورود شرک همون مورچه سیاهست که روی سنگ سیاه و تو دل تاریکی راه میره،
ذهن منم زور اخرشو زد، میخاست با زرنگی تمام قانعم کنه با گفتن: کیفیت و فدای کمیت نکنم و تا زمانی که متن پر و پیمونی نداشتم چیزی ننویسم اینجا ، میبینی چجوری یه راهی پیدا کرد که کامنت نزارم :)
اما خب به هر حال، هیچ چیز نمیتونه آدمیو که تصمیم گرفته توی مسیر مشخص حرکت کنه مانعش شد،
فایل بسیار زیبایی بود حاوی نکات بسیار بسیار کلیدی بود،یادمه در زمان خودش این فایل ها رو جویده بودم و بسیار بسیار زیاد نتایج فوق الاده ای گرفته بودم و انسان بسیار بسیار توحیدی شده بود بواسطه گوش کردن بسیار زیاد و چقدر انسان وقتی این فایل ها بخصوص توحیدی رو گوش میکنه حالش خوب میشه چقدر به قول استاد دریچه های قلب انسان باز میشه خدایا شکرت ابابت استاد و یک نکته ای رو خواستم در این جا اشاره کنم بعنوان کسی که فایل های استاد رو ذره به ذره گوش کردم و اینقدر گوش کردم که می تونستم بگم در کجا فایل استاپ میشه و لوگو سایت میاد روش و اون نکته این هست که حرفهای استاد واقعا از یک پیوستگی خاصی برخوردار هست و به قول خود استاد صحبت هایی که از سمت خداوند هست ولی چیزی که من در برخی از فایل ها دیدم این پیوستگی رو با استاپ کردن و آوردن زیاد لوگو سایت در بروز رسانی ها و یا جابجایی صحبت های استاد مثلا در فایل دوم عزت نفس که یکی از نکات مهم عزت نفس احساس قربانی شدن هست که در فایل های قدیمی این در ابتدای فایل بود ولی در بروزرسانی این مورد در وسط های فایل گنجانده شده است که باعث شده اون نکات و و اون تاثیر گذار بودن صحبت های استاد بخاطر این بروز رسانی ها کمی کمتر بشود البته این تجربه من هست
بسیار بسیار سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز بابت این پروژه و بقول امروزی ها میشه گفت چالش که قرار دادند.
به نام خدایی که هدایت میکند به زیبایی هر چه تمامتر
به اندازه ی ایمانی که در خود رشد داده ایم!
به اندازه ی توحید،به اندازه ای که قبولش داشته باشیم!
سلام خدمت استاد بزرگوار و استاد شایسته ی عزیز و تمام دوستان حاضر در این مکان سراسر الهی!
برگردیم به خودمون!
به اینکه در مواجهه با کوچکترین تضاد،چطوری عمل میکنیم!؟
علت رو در هر چیزی و هر کسی جستجو می کنیم الا خودمون!
از هر کسی که فکرش رو می کنیم تو ذهنمون که میتونه بهمون کمک کنه درخواست می کنیم الا خدا
و این نشناختن خدا و خودمون باعث تکرار اتفاقاتی میشه که اصلا دوست نداریم و علت رو در عوامل بیرونی جستجو می کنیم!
هر روز که از خواب بلند میشم اولین چیزی که زمزمه میکنم اینه:
ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»
یعنی تو را پرستش می کنیم و بس و غیر تو را سزاوار پرستش نمی دانیم.
هر روز میگم خدایا ایمانم رو بیشتر کن که اگه ایمانم زیاد بشه قدرتت در درونم بیشتر میشه و شرک هام کمتر میشه!
وقتی امروز این فایل رو گوش دادم و دیدم اول مهر است و یه ماه قراره با هم دیگه در این سایت فعالیت داشته باشیم گفتم ایمان و توحیدم رو بنا به درکم و اون باوری که دارم امتحان کنم و صبح همسرم به پسرم گفتند که برای سرویس ماشین یه وقت از ایران خودرو بگیرند و رفتیم که کارهای امروزمون رو انجام بدیم و براحتی هر چه تمامتر انجام شدند و برگشتیم وقتی از پسرم پرسیدیم که وقت گرفتند یا نه گفتند که دو سه ساعته کلا تمام خط ها مشغولند و پشت سرهم و بدون وقفه تماس میگیرم و اصلا آزاد نمیشن خط ها!
و همسرم گفتند با دو تا گوشی و خط ایشون همزمان تماس بگیرند و همونجا گفتم امتحان کنم ایمان بخدا رو و گفتم با گوشی منم تماس بگیرید و گفتند چه فرقی داره با دو تا خط همزمان میگیرین باید خط ها آزاد باشه و وصل بشه به اوپراتور و گفتم امتحان کنید و با احساس عالی و با توکل بخدا گوشی رو دادم و گفتم تو دلم ببینیم نتیجه چی میشه و همونطوری که مشغول آشپزی بودم همه ی کارها رو سپردم به خودش و تسلیم شدم و از سره راهش کنار رفتم!
همزمان با سه تا گوشی و خط شماره گیری کردند و باره اول مشغول بود و همسرم گفتند فایده ای نداره و باید اون مسیر طولانی رو برن تا حضوری وقت بگیرند (1/5ساعته با ماشین)و بلند شدند با اوقات تلخی از خونه بیرون رفتند ولی من گفتم درست میشه!همین…
بخدا باره دوم که پسرم با گوشی من و گوشی خودشون تماس گرفتند خط گوشی من وصل شد و جواب دادند و برای سه روزه بعد وقت دادند و همونجا گفتم بخدا این قوانین خدا بی نقصه،این دید ناظر،اون افکار و حسی که پشت هر باور داری،اون ایمانی که من خودم میتونم با افکارم جهت دهی کنم و اون اتفاق رو به نفع خودم تموم کنم،اون درجه از ایمان و توکل و قوانین بی نقص خدا که داره همه ی کارها رو بخوبی و با نظم کامل مدیریت میکنه! و باعث میشه از هر تضادی نتیجه های متفاوتی بدست بیاد!
خدایا شکرت!هزاران هزار بار در لحظه و ثانیه
همونجا گفتم کاش همه به این قوانین آشنا بودند و زندگی رو برای خودشون و اطرافیانشون لذت بخش و آسون میکردند و همون جا این آیه در گوشم زمزمه شد که:
اگر خدا میخواست (همه به اجبار ایمان میآوردند و هیچ یک) مشرک نمیشدند و ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار ندادیم و وظیفه نداری آنها را مجبور (به ایمان) سازی.
خدا جانم!شکرت بخاطر این تمرکز و صلات یک ماهه که بواسطه ی دست مهربانت،استاد شایسته ی عزیز در مدار بودن در آگاهی های این لایوها هستیم!
چقدر انسان های خوشبخت و هدایت شده ای هستیم که در مدار دریافت این آگاهی های بی نهایت ارزشمند قرار داریم.
استاد عزیز و خانم شایسته مهربان ، بی نهایت بابت نشر این آگاهی های توحیدی و بی نظیر از شما عزیزان سپاسگزارم.
چند دقیقه پایانی لایو جلسه هفتم ، دنیایی از آگاهی و درس و نکته رو در دل خودش جای داده.
در مورد هر جمله استاد عباسمنش عزیز میشه روزها حرف زد و مثال های مختلفی رو آورد.
بحث توحید
اینکه ما مسئولیت شرایط زندگیمون رو بندازیم گردن بقیه (خانواده – دولت – رهبر – رییس جمهور – قوانین – مجلس – طایفه – قوم و قبیله – شهر و محله – فرهنگ – کشور – مدرسه و دانشگاه – مدیر و شرکت و …) یعنی شرک
کل داستان فاصله بین شرک و توحید هست
وقتی ما خدای خودمون رو بشناسیم دیگه تو دنیای ما بقیه وجود نداره…
استاد عباسمنش عزیز ، برای من جواد بایرامی ،
تغییر تمام شرایط زندگیم از :
روابط بسیار وخیم با همسرم و اطرافیان
شرایط جسمی بسیار بد
نداشتن آرامش و ایمان و توکل و غرق بودن در شرک
بی هدف بودن
ناامیدی و بی انگیزگی
باری به هر جهت بودن
وضعیت مالی که رفته رفته بدتر میشد
بدهی و وام و قسط و …
نداشتن احساس خوب
نداشتن احساس خوب نسبت به خودم
عدم احساس لیاقت و ارزشمندی
ترس و نگرانی و استرس
حرکت در مسیر غلط کسب و کار
نگاه سرشار از حسادت و کینه به مردم و اطرافیان
زدن غل و زنجیر به گردن خودم و سپردن اون به دست مذهب و مذهبیون
و دهها باور و رفتارهای غلط
.
به یک زندگی بسیار زیبا و لذت بخش و هدفمند
بهبود شخصیت
روابط بی نظیر با همسرم و فرزندانم
تعهد برای تسویه وام ها و خالص شدن در مسیر خلق ثروت
احیای احساس خوب نسبت خودم و دوست داشتن بی قید و شرط خودم
دیدن توانایی و مهارت ها و استعدادهای الهی درونم
شجاعت و جسارت عمل کردن به ایده های الهی
جهاد اکبر برای تغییر اساسی شخصیتم
ارتقا شغلی عالی بعد از 15 سال درجا زدن و منصوب شدن به سمت رییس ایستگاه کارگو هواپیمایی ماهان در فرودگاه مهرآباد
افزایش 150 درصدی حقوق و مزایای من نسبت به سال قبل
روابط عالی با مدیران و همکاران و شرکت ها
دریافت تمجید و تحسین های بسیار زیاد از جهان
عملکرد و تحول در شرایط جاری محیط کارم
و از همه مهم تر ، حرکت در مسیر خلق ارزش و آموزش اصول تندرستی که در مورد خودم خلق کردم و شروع به راه اندازی کسب و کار شخصی
و هدف گذاری برای آینده نزدیک جهت خروج از شغل و سمت و شرایط عالی که خیلی آرزوش رو دارند ، و تمرکز کردن بر روی کسب و کار شخصی خودم ،
و دهها و دهها دستاورد و نتایج عالی و امینت و آسایش و ایمنی و خوشبختی در زندگیم
و صدها معجزات بی نظیر الهی در زندگیم
و هزاران هم زمانی های عالی
و کلی اتفاقات و شرایط عالی و بی نظیر
.
.
همه و همه
از زمانی شروع شد که من درس های توحیدی شما رو درک کردم ، باور کردم ، و شروع کردم به عمل کردن در تمام رفتارهام ، شروع کردم به پیاده سازی این آموخته ها در تک تک لحظات روزمره.
نمی دونم به چه زبانی از خدای خودم برای حضور و وجود شما در زندگیم تشکر کنم.
به چه شکلی از شما استاد عزیزم تشکر کنم
در شرایطی که شرک و آدم پرستی و مرده پرستی و تکیه بر انسان ها درفرهنگ و مذهب و جامعه ، حرف اول رو می زنه ، که خود من هم در گذشته برده چنین دیدگاهی بودم ، کلام الله بر قلب و زبان شما جاری میشه و آگاهی های توحیدی و قوانینی که اصل و اساس قرآن و جهان هستند ، به ساده ترین و واضح ترین و بلیغ ترین شکل بر قلب و زبان شما جاری میشه ، و ما که جزو خوشبخت ترین انسان های عصر حاضر هستیم ، از این نور و رحمت و قوانین اصلی زندگی بهره مند میشیم.
تکرار می کنیم تا باورهای غلط گذشته رو با این آگاهی ها جابجا کنیم
ذهن رو از پیش فرض های قبلی پاک کنیم و این آگاهی های ناب الهی رو در ذهن خودمون بکاریم و اجازه بدیم رشد کنند تا انشاالله الباقی عمر کوتاه مون رو به زیباترین شکل ممکن بسازیم.
وسط همین کامنت هدایت شدم به فایلی که حدود 1 سال پیش با صدای خودم ضبط کرده بودم و دقیقا ارتباط داشت به توکل به خداوند و اعتماد به نفس و تحمل نکردن شرایط نادلخواه.
بخدا شاید بین هزاران فایل تو لپ تاپ ، به شکلی کاملا عجیب رسیدیم به این فایل و هدایت خداوند بر این بود که این فایل رو در کانال تلگرام خودم منتشر کنم.
و الان برگشتم برای ادامه کامنت.
استاد عزیزم ، این موضوع که من و خداوند یکی هستیم و من هستم که با بالابردن مدار خودم ، نعمت و ثروت ها و ایده ها و خوبی هایی که اتوماتیک وار توسط خداوند در حال بخشش هست رو وارد زندگیم می کنم ، اصلی ترین و اساسی ترین ستون تغییرات من بود.
اینکه درک کنم سیستم جهان بر اساس رشد و بهبود و بخشش و بارش همیشگی نعمت ها و زیبایی هاست و نیازی به یادآوری به خداوند نیست .
فقط من باید خودم رو تنظیم کنم تا این انرژی های رو دریافت کنم. به چه شکلی ؟؟ با کار کردن روی خودم
انصافا تا 1 سال اول آشنایی با شما حتی این جمله کار کردن روی خودم رو درک نمی کردم و گوش دادن فایل های شما رو به معنی کار کردن روی خودم می دونستم. غافل از اینکه اولین مرحله و همیشگی ترین و دائمی ترین کار گوش کردن هست ، و بعد باید خودم حرکت کنم و مسیر دلخواه رو بسازم.
مثل اینکه استادم به من یک نقشه گنج رو بده و من فقط روزها و ماهها به این نقشه نگاه کنم و تحسین اش کنم!!
تا مادامی که نقشه رو در دستم نگیرم ، ابزار و لوازم مورد نیاز رو برندارم و به سمت گنج حرکت نکنم ، هیچ اتفاقی رخ نمی ده.
آموزه های شما هم برای من حکم همون نقشه گنج رو داشت ولی من فقط تا 1 سال بهش نگاه می کردم و عملا درک درستی از حرکت و عمل کردن نداشتم.
ولی به لطف الله با درک اصل و اساس آموزش های شما که بر توحید استوار هست ، 12 قدم رو دوباره شروع کردم و اصلا یک درک کاملا متفاوت با 4 سال پیش رو دریافت کردم.
با همین اصل توحیدی در آموزشهای شما ، دوره کشف قوانین رو بهتر درک کردم
با همین اصل توحیدی دوره عزت نفس رو صدها بار تکرار کردم
و در این اواخر دوره بی نظیر و فوق العاده احساس لیاقت – که متحول کننده ترین اتفاقات رو در من به وجود آورد – رو بارها و بارها مرور کردم.
در این عصر و زمانه ای که خیلی معلولیت ذهنی دارند (که خود من هم در گذشته همین طور بودم) و نگاه ها و امید و درخواست ها و انتظار از عواملی مثل ظهور و فرج هست ، همه منتظر تغییرات در حکومت هستند که زندگیشون تغییر کنه ، همه دنبال تغییر مکان زندگی یا تغییر اسم و رسم و ظاهر خودشون هستند که شرایط شون تغییر کنه ،
من به عمل کردن به آموزشهای بی نظیر شما استاد عزیزم ، فهمیدم که من قسمتی از خداوند هست که بی نهایت قدرت دارم برای تغییر شرایط خودم.
من مسئول شرایط مختلف زندگیم هستم و باید به خدای درونم رجوع کنم و ازش هدایت بطلبم و با احساس خوب و امید و انگیزه و خودباوری و اعتماد به نفس ، به مسیرهایی که هدایت می شم و به ایده هایی که به الهام میشه عمل کنم تا نتایجم به بهترین شکل تغییر نه.
در گذشته جرات فکر کردن به ایده هایی که به من الهام می شد رو نداشتم چون سرشار بودم از شرک ، ترس ، جهل .
در گذشته تکیه من بر تجربیاتی بود که از گذشتگان و اطرافیان و مذهب و جامعه و رسانه به من رسیده بود ، اما ،
در این مسیر من با انرژی و موجودیتی آشنا شدم که برای همه سوالاتم جواب داشت
برای هر درخواستی که داشتم راهکار میداد
منبع تمام خیرها و نعمت ها بود
و خالق قوانین بود
ولی این من بودم که از منبع اصلی فاصله داشتم و فاصله داشتن از منبع بی نهایت خداوند یعنی زجر و سختی و مشقت و غم و ترس و نگرانی و احساسات بد و ناراضی بودن از زندگی
وقتی گوش خودم و چشم خودم رو کنترل کردم و فقط روی آموزشهای شما و زیبایی های ریز و درشت اطراف تمرکز کردم ، مسیر بهتر و بهتر شد. شرایط محیا شد ، اتفاقات خوب بیشتر وبیشتر شد
و الان می دونم هیچ حد نهایی برای این زیبایی ها وجود نداره
و کار من فقط و فقط ادامه دادن و تکرار کردن همین اصول هست
و نیاز به هیچ کار خاص ندارم.
درک این موضوع که فرزند و همسر و تمام نعمت ها و داشته ها و موهبت ها و زیبایی ها از منبع بی نهایت خداوند هست و تنها رابطه همیشگی من با خداست ، اصل و اساس تداوم نعمت هاست.
الان به لطف خدا ، همه چیز رو در درونم جستجو می کنم و برای هر سوالی خیالم راحته که جوابش خواهد آمد
به قدری به آینده و شرایط عالی و اجابت خواسته هام و خلق شدن هدف هام ایمان و باور دارم که کل مردم هم با من مخالف باشند ، هیچ تاثیر در تعهد و باور و حرکت من نداره.
چون به خوبی درک کردم که خدا پیش منه ، خدا کنار منه ، خدا در وجود منه ، بقیه ای وجود نداره
یک نفر نبود در این 1400 سال موضوع مسخر بودن رو برای بشر باز کنه و همه دنبال حاشیه بودند
ولی ما جزو خوشبخت ترین مردم طول تاریخ هستیم که از این قدرت ها الهی آگاه هستیم و داریم تلاش می کنیم از دیروز خودمون قوی تر و باایمان تر باشیم و جهان خودمون و اطراف خودمون رو زیباتر کنیم دقیقا مثل خدا.
خدا همه چیز میشه هم کس را به شرط ایمان به شرط عمل به شرط احساس خوب
الهی شکرت برای آگاهی ها و هدایت ها و درک بهتر امروزم از قوانین و توحید
الهی شکرت برای انگیزه و ایمان و امید عالی در وجودم
الهی شکرت برای درک خالق بودن خودم
الهی شکرت برای تمام آموزش ها و آموزه های بی نظیر استادم
الهی شکرت برای هم مدار بودن با استادم
انشاالله در پناه الله مهربان شاد موفق تندرست آرام و آسوده باشید
سلام براستاد عزیزم و خانم شایسته بسیار فعال واقعا خدا قوت خانم شایسته .
یعنی هیچ روزی نیست که شما روی سایت کار نکنین و تمرکزتون روی سایت نباشه و این یعنی ایمان توکل و تمرکز واقعا این تمرکز این استمرار این ادامه دادن این لذت بردن از مسیر واقعا همین روش شما خودش یک دوره و یک الگویی که به نتیجه رسیده وما همین رفتار و روش و تمرکز کردن باید سر لوحه زندگیمون قرار بدیم .خانم شایسته من نمیدونم به چه زبونی از شما تشکر کنم بخدا زبان قادر سپاسگزاری نیست برای زحمتاتون چون شما بدونه هیچ چشمداشتی داری این کارو میکنی هیچ بهایی از سمت هیشکی پرداخت نمیشه بابت این لطف بزرگتون .این چه نیرو چه عشقیه که خدا در وجود شما نهادینه کرده الله واکبر که شما درست همون زمانی که ماها به یک تظادی میخوریم یه فایلی برامون اماده میکنی که انگار ما تا حالا اصلا این فایلها رو ندیدیم و نشنیدیم خانم شایسته من نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم ولی همینقدر بگم که شما اون سردنیا هستین ولی داری این سردنیا زندگی خیلیها رو عوض میکنی که نفر اولشم من خودمم فقط میتونم براتون ارزوی سلامتی سلامتی ثروت و ارامش کنم که هزاران سال عمر باعزت داشته باشین تا همینجوری زندگی امسالی مثل منو هدایت کنی به خداوند و زیباییهای جهانش و سلامتی .من از طرف خودم و تمام دانشجوهای عزیز خداوند قول میدم که با نتیجه گرفتن از زحمات شما بتونم زره ای از زحمات شما را جبران کنم چون شما بهمراه استاد عزیز فقط دوست دارین ما نتیجه بگیریم .به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و با نتایجم بتونم لبخند روی لبهاتون بیارم .دوستون دارم
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و تمامی دوستان
گام سیزدهم
به نظر من استاد از اول اصولی را برای خودش داشته که هر چقدر جلوتر رفته پایه های اصولش محکم تر و از نظر ذهنی منطقی منطقی تر شده
1)ایمان
ایمان به اینکه خلق 100درصد شرایط زندگیم کسب کارم روابطم را خودم خلق میکنم
2)هدایت
نیروی که در هر لحظه هدایت میکند به هر مسیری که ما میخواهیم
3)الهام
به الهاماتش گوش میکند هر آنچه بگوید بدون چون چرایی
4)عمل
استاد عمل میکند
یعنی استاد میداند هر آنچه بخواهد میتواند خلق کند مشخص میکند چه میخواهد از خدای درونش هدایت میکند خداوند هر آنچه که او میخواهد به او الهام میکند و استاد که ایمان کامل دارد عمل میکند .
استاد به نتیجه آخر فکر نمیکند چون چرا نمیآورد میگوید این را به من گفته و فقط همین از مسیر آن خواسته لذت میبرد یاد میگیرد و ایمانش به درستی که مسیر هست بیشتر میشود
با توجه به قرآن پیش میرود از داستانهای قرآنی برای خودش منطق درست میکند مگر در زمان پیامبر تبلیغاتی بود اینترنتی بود پس چطور خدا همه راجم کرد برای بیعت با پیامبر .
هر چه زمان جلوتر میرود انسانها هم برای عقب نماندن از بقیه سعی دارند خودشان را با تکنولوژی پیش ببرند مثلاً قبلا تبلیغ چاپ روی بنر بود نوشته روی دیوار بود بعد شد تراکت بعد شد پیامکی بعد اینترنتی و هر چه جلو جلو تر برود زمان روشهای دیگری هم میاد اینها همان فرعیاتی هست که همه به آن چسبیدیم اما استاد به دنبال اصل است
اصلی که از قوانین کیهانی ماه ستاره طبیعت گردش سیارات و خیلی چیزها دیگر الهام میگیرد
استاد روی حرف و باورهای خودش ایمان و منطق قوی دارد مثلاً میگویید کمتر از یک دهم درصد افراد دنیا راه درست را میروند (قرآن میگوید اقلیت )و همیشه میگوید زمانی که همه یک مسیری را میروند راه اشتباه است و آن کسانی راه درست را میروند که کم است بیشتر مردم دنبال کاری هستند که داخلش پول زیاد باشه بیشتر مردم دنبال دور زدن زمان هستند که یک شبه ثروتمند بشوند اینها همه از حرص طمع آدمی میآید اما استاد به دنبال نتیجه آخر نبود به دنبال لذت و تجربه کسب کردن از مسیری بود که دوستش داشت و نتایج آن همه ایمان میشود فراوانی میشود ثروت میشود برکت چون با هر بار لذت بردن از تجربه کسب کردن پله بالاتری را رفته و تمامی این پله ها در کنار هم شده این لوبیا سحر آمیز که زمانی که کاشته یه دانه بوده و الان چنان رشدی کرده که هر چه میرود تمام نمیشود
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه همراهان گرامی
گام 21 : دلیل دلسردی در مسیر و حل ریشه این مسیله
1- انتظار ما اینکه خیلی سریع نتیجه بده و انسان عجول نسبت به نتایج و دلسرد میشه
این موردی هست که در هر چیزی میشه مثال زد ازش از یادگیری یک ساز یک هنر مثل نقاشی و خطاطی گرفته تا هر چیز دیگه ای
من فکر میکنم این بخاطر اون هیجان اولیه هست که ذهن سریع میخواد ما رو ببره در جایگاه نتیجه که خودمون سریع مقایسه کنیم با ادمی که شاید ماه ها و سال ها داره تمرین میکنه ولی ذهن میخواد با یک انگیزه به شدت قوی اون میزان تلاش و کارکرد مستمر دیگری و ندید بگیره و بگه تو میتونی در حالیکه خود این ذهن هم باورنداره که میتونی و ذهن از قبل برنامه ریزی کرده که این کار هم مثل اون ورزش قبلی مثل اون مهارت قبلی سریع میزاری کنار تو فقط شروع میکنی تا به این نتیجه برسی که به درد هیچی نمیخوری و این ها همش بخاطر الگوهای ذهنی هست که در ما شکل گرفته که خود من هم خیلی از کارهایی که نکردم به این دلیل هست و این دارم میگم تا یاداوری بشه برای خودم
که قانون تکامل طی کنم
2- نتایج کوچک برای خودمون بزرگ کنیم
این مدت اخیر این کاری که من سعی میکنم انجام ش بدم و هر مشتری که میاد هر اتفاق کوچک هی تکرار میکنم و مینویسم و برام کوچک نیستن این نعمات که قبلا این نتایج هم نبودن و یاداور میشم که اگه الان ارامش دارم همین بخاطر اینکه الان روی خودم دارم کار میکنم این نتیجه بی دلیل نیست همین اسایش در منزل بی دلیل نیست این همزمانی ها رو خداوند داره مدیریت میکنه
3- نتایج یک شبه تغییر نمیکنه چون ذهن ما یک شبه عوض نمیشه و باید ادامه بدیم و کار کنیم
4-راه پیدا میشه باید ادامه بدیم
این خیلی نکته مهمه بتونیم در لحظات سخت این به خودمون یاداوری کنیم
5 – استفاده کردن از هر تضادی در زندگی به نفع خودمون برای موفقیت
مثل استفاده از یک اهنگی که با عباراتی که منفی بودن در جهت استفاده خود تنظیم بشه
فرصت ها فراوان هست حتی اگر شرایط برعلیه شما هست
من خودم قبلا این کلیپ بارها و بارها نگاه کردم هم تحسین ش میکردم هم اینکه برای یاداوری به خودم نگاه میکردم که باور پذیر کنم که میشه در هر شرایطی از هر انچه به سمتمون میاد استفاده کنیم
اگر کسی کفشی به سمت ما پرت کرد اون کفش به عنوان یک وسیله حمله نگاه کنیم یا اینکه یک وسیله برای اینکه پا کنیم و راحت تر راه بریم
این به نگاه ما بستگی داره که هر شرایط چطور ببینیم
و من امروز دارم همینکار میکنم و میگم حالا که اوضاع خوب نشد پس داره به من نشون میده اون طرف داستان چه موقعیتی دارم
7- چه نوع نگاهی میتواند نتیجه دهد؟؟؟
چه راهی هست استفاده کنیم برای رسیدن به هدف
8- شریک کاری که من هم هرگز نپذیرفتم و حتی زمانی که برادرم گفت میخواد برای من مغازه بزنه 8 سال قبل ولی من به برادرم گفتم من شریک نمیشم با کسی حتی با خودش گفتم من شریک نمیشم
چون همیشه در زندگی م اینطور بودم که دوست داشتم اگه چیزی بد پیشرفت بگم خودم انتخاب کردم و خودم کردم و هیچکس دیگه ای نباشه و تمام مسولیت با خودم باشه
چون اصلا برام کسر شان بود که بگم یکی دیگه با من بود و اون اشتباه کرد
وای هرگز در هیچ زمینه ای اینطور نبودم چه شریک گرفتن چه در انتخاب هر چیزی همیشه تصمیم ها با خودم بود و هرگز نمیخواستم دیگری نظر اضافه ای بده و بخواد اون تصمیم بگیره
9- اما نکته اصلی و اساسی که استاد اینجا گفتن که از دیروز دارم هی تکرار میکنم که واقعا یک تلنگر اساسی به من زد این بود که استاد گفتن به خدا ایمان بیار و رو ی خودت کار کن در شریک عاطفی
بحث انتخاب شریک عاطفی نیست بحث برخورد هم فرکانسی
ادم هایی که تو زندگیمون میاد خوب نیستن ما خودمون خوب نیستیم
در هر کجایی که برخورد میکنیم از اتوبوس گرفته تا کار و ….
انتخاب ادم ها و موقعیت ها نیست
بلکه درست کردن خودم هست و زمانی که من بهتر میشم جهان ادم های بهتری وارد زندگی م میکنه
و کلا انتخاب نمیکنم و تمرکزم روی خودمه
این جمله خیلی طلایی بود که اصلا بحث انتخاب نیست
این خیلی جمله خاصی بود که وقتی من روی خودم کار میکنم دقیقا اونچه که مناسب من هست میاد به سمت من
حالا اگه میخوام مناسب تر باشه من خودم بهبود میدم
اینکه اصلا درگیر انتخاب نباید بشیم
این خیلی نکته طلایی که من فکر میکردم اگه رو خودم کار کنم باز انتخاب برای من میاد
البته این به این معنا نیست که هر چی اومد باید زور قبول کرد
نه به این معنی که انقدر اونچه که میاد باب میل تو هست که اصلا نیاز به انتخاب نیست
البته که این دو طرفه هست و اون فرد هم اینطور نیست که بگیم انتخاب کرده
کلا میشه مثل یک چرخ دنده ای که با هم جفت هستن دیگه انتخاب کردن و نکردن معنایی نداره جهان این دو تا رو بدون هیچ مشکلی به هم چفت میکنه
10- یکی از خواسته های من این هست که همسری داشته باشم که دوست داشته باشه ساعت ها با من صحبت کنه به میل خودش و از این کار لذت ببره
این الگوی عالی از استاد میگیرم
استاد بی نهایت از شما سپاسگذارم همچنین از خانم شایسته گرامی بسیار سپاسگذارم برای این فایل های عالی
در پناه خدای همیشه هدایتگر که وعده هاش حق باشیم.
به نام خدای هدایتگر
سلام به اساتید عزیزم و دوستانم
گام 23
– توی هر جنبه ای از زندگیم، خواسته هام رو بنویسم. حتی خواسته هایی که هیچ ایده ای براشون ندارم.
وقتی خواسته ای دارم اول به چگونگیش فکر میکنم برای همین، زود نا امید می شم.
خواسته ای رو بهش می رسم که باور داشته باشم می شود و امکان پذیره. چون در این صورت انگیزه دارم، اولا ادامه میدم و دوما اون شور و اشتیاق یا انگیزه باعث تمرکز و دریافت هدایت ها می شود. باید الگوهایی رو ببینم که برام باور پذیر بشه.
– یکی از راه های ایجاد ارتباط خوب اینه که نکات مثبت آدمها رو ببینم و با خودم یا با بقیه در موردشون صحبت کنم یا بنویسم. این باعث میشه تمرکزم بره روی اون نکات مثبت و توی زندگیم بیشتر و بیشتر میشه.
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیزم
خداوند را هزاران بار شکر میکنم که در این سایت و در مسیر آگاهی و رشدم
ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته بابت خانه تکانی ذهن
قدم7 دوره 12 قدم هستم و همزمان از این فایلها و زتدکی در بهشت هم استفاده میکنم
جملات کلیدی هر فایل نوشتم و چسبوندم جایی که جلوی چشمم باشه و هربار میخونم و تکرار میکنم
قبل از خواب حتمآ باید دوره کنم باخدت صحبت کنم و تمرین ستاره قطبی انجام بدم
حتی اگه نجواهای ذهن بیاد سراغم باخودم تکرار میکنم که این کاره شیطانه میخواد تو رو غمگین کنه توکل کن به خدا
و تکرار و ذکر لبم شده حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم
خدا برام کافیه
خدا فرمانروای جهانه
خدا بهم نزدیکه
خدا حتمآ هدایتم میکنه
و قلبم آروم میگیره و احساسم خوب میشه
خدایا کمکم کن
درپناه الله یکتا باشید
-یداله رحمانی قورتانی گفته:
31 شهریور 1403 در 12:32 – لینک دیدگاه
مدت عضویت: 753 روز
فقط تا 56 دقیقه و 35 ثانیه دیگر میتوانید دیدگاه خود را از اینجا ویرایش یا حذف نمایید.
بنام خالق زیبایی ها
بنام خداوند هدایتگر و سریع الجواب
سلام خدمت خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی ،یا بهتر بگم استاد شایسته و تمام دوستان عالی و فوق العاده در سایت خانواده عباسمنش
خانوم شایسته اول از همه بگم که من تسلیمم دستامم تا آسمان بالاست،صبح تا فایل برا اولین بار گوش دادم گفتم این خود خود هدایت خداست و هیچ شکی نداشتم که پاسخ من،برا همین میخوام بگم که من آماده ام و سرتا پا گوش،میخوام از نو متولد بشم میخوام خودم باشم اول از همه بگم که امروز میخوام خودما رو کنم خود خود واقعیم که در حال حاضر هستم نه آدمی که بودم،نه حرفایی که بلدم چون اینا میدونم و واقعا درک کردم که هر چقدرم بدونی تا عمل نباشه فایده نداره،اینم میدونم که اگه الان اینجام و دوباره دارم مینویسم فقط فقط به خاطر لطف خداوند و نتایج فوقالعاده ای که تو یکسال اول اشناییم با این سایت گرفتم
پارسال همین موقع بود که حکمم قطعی شده بود و باید میرفتم زندان،یک رابطه فوق العاده عاشقانه با همسر و فرزندم داشتم،از نظر توحیدی عالی بودم از نظر مالی هم نتیجه گرفته بودم ولی از وقتی رفتم همه چیز یواش یواش عوض شد که تا به خودم اومدم که همین دیروز بود که به داداشم میگفتم دیگه خسته شدم کم اوردم،نمیدونم کجای کارم،که این کلمه و باور خطرناکی فکر میکردم که یک کار اشتباه انجام دادم،اینم الان متوجه شدم
میگفتم چرا حکمم تموم نمیشه در صورتی که تو همین یکسال کلی معجزه برام اتفاق افتاد که از جمله نرم شدن دادستان شهر که همه ازش حساب میبرن برای من،مرخصی های فوقالعاده ،کاری که الان منا فرستادن که یک فرصت عالی برای یادگیری و روی خودم کار کردن،چون هم تنهام و کار خاصی هم نمیکنم،تازه ی حقوقی هم بهم میدن و داره حکمم میگذره
ولی ذهن هیچکدوم از اینا را نمیبینه و منفی بافی میکنه،این مدت هر روز ی فایل گوش میدادم ولی همش مثل ی مسکن بود و منی که اون نتایج فوق العاده را گرفته بودم راضیم نمیکرد با وجود اینکه کلی دوره هم داشتم از 12 قدم گرفته تا عزت نفس یا خودم خرید کرده بودم یا خانومم ولی ی روز اینا گوش میدادم ی روز اونا،میدونستم که جواب نمیده ولی سر در گم بودم حتی یکبار به خانومم گفتم که فقط ی چیز منا هل میده که ی فایلی گوش بدم و فقط نتایج قبلی،میدونم جواب میده اگه من عمل کنم اونم درست و کامل ولی فایده نداشت البته ناگفته نماند من اوایل که اومده بودم بیرون همش با خانومم بحث داشتم که الان خیلی خیلی کم شده الان یک ماهی میشه که خبری از بحث نیست اینم میدونم که به خاطر تغییر باورهام بوده یا میدونم اگه برگشتم به مسیر قبل و باورهای قبلیم دوباره رشد کردن بخاطر این باورم بود که من داخل زندان تو محیط منفی و ورودی نامناسب چجور تغییر کنم و با این باور همه چیز خراب شد وگرنه اگه من خدا را کامل قبول داشته باشم و وابسته به فایل نبودم همون جا هم میتونستم کلی رشد کنم تا پسرفت
اینم بگم که همه اینا را الان که دارم که مینویسم داره به ذهنم میاد و اینم واقعا میدونم که تا آدم تو مسیرش نباشه حتی ی کامنتم نمیتونه بنویسه،من چند وقت بود میخواستم بنویسم و نمیتونستم از بس مدارم پایین بود ،به قول شاعر گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش وقتی تو مدارش نباشی نمیتونی بفهمی و درک کنی،تا وقتی درکم نکنی نمیتونی عمل کنی خلاصه که همه این چیزا را میدونستم و گیج بودم که به خدا گفتم بگو چیکار کنم میخوام دوباره تغییر کنم بهم بگو از کجا شروع کنم این همه فایل و دوره ولی نمیدونستم ،تا امروز این فایل اومد و شما حجت را بر من تموم کردی برای همینم میدونم که این فایل خود خود الهام بوده برای من،برا همینم گفتم چشم من آماده ام،هر چی شما بگید 2 ساعت خالی کنم چشم من 8ساعت وقت میذارم،گام به گام میخوام باهاتون ببام،میخوام مدارما بیارم بالا،میخوام همه فایلا و دوره ها را بذارم کنارو گام به گام باهاتون جلو بیام،،چون میدونم که این کلام خدا بوده ب وسیله شما خانم شایسته،بخدا تو صداتون خدا را حس کردم،اشکم در اومد،میخوام دوباره پیشرفت کنم تا از نتایجم بگم وگرنه حرف زدن که فایده نداره،عمل کردن به قانون مهمه،
امیدوارم که خداوندم در این مسیر کمکم کنه،دوستتون دارم و از خواندن کامنت تک تکتون لذت میبرم،
به امید خدا بریم برای گام اول
به نام رب
سلام به همگی :)
روز جدید و کلی معجزه های جدید،
حسم فوقالعاده ست از دیروز تا به الان که متعهد شدم و احساس رهایی میکنم، این وسطم نجواهای ذهنی کارشون میکنن و این منم که نباید بهشون باج بدم و هم اینکه ببینم ریششون کجاست و چجوری بهشون پر و بال میدم چه خواسته چه ناخواسته که اینجوری تبدیل شده به یه تودهی سیاه و محکم
مثل همیشه با “نهههه نمیخاد کامنت بنویسی” استارت میزنه تااا “بقیه کلی رو خودشون کار کردن و حرفی برای گفتن دارن، تو هیچی نداری” ادامه میده
کار برام یکمی سخت میشه در ادامه، چون این همه سال هر ورودی مخربی که بود به خورد خودم دادم و هر نجوایی که ذهنم میداد گوش میکردم و میگفتم چشم اما از اونجایی که خدا اجابتکنندهی قدریه راه هموار و لذتبخشی رو پیش روم میزاره و از این مرحله براحتی گذر میکنم
مثلاً ی نجوایی که ذهنم داره و باید روش کار کنم اینه که:
خب تهش که چی؟ به موفقیت رسیدی و همه چیزایی که خواستی دونه به دونه تیک خورد بعدش که چی؟
فهمیدم ذهنم دوست نداره اصلا از منطقه امنش خارج بشه و مقاومت داره نسبت بهش و دوست داره همش اونجا تغذیه کنه، و اینم فهمیدم قلبم میل به رهایی داره دوست دارم کنجکاوی کنم توی مسیر خواسته هام، دوست دارم زیست کنم عشق رو، نور رو، خدایی بودنو
ازینکه نیمه دوم سال رو با این 30تا قدم شروع کردم، میخام بال دربیارم، حالو هوای عید نوروز رو دارم که هدفای سال جدید و مینویسیم
به قول یکی از دوستان که نوشته بود این پروژه حکم یه پمپ بنزین و داره که وسط راه دوباره سوخت گیری کنیم و با انگیزه ادامه بدیم، چه مثال زیبایی بود واقعا :)
توی این 30تا قدم کوچیک که ظاهراً کوچیکه، بخاییم فاصلهشو با نتیجه مقایسه کنیم، کیلومترها فاصلهست در حقیقت!
درسته که آدم به نتیجه فکر کنه که آخرش آدم چه تغییراتی میکنه اما بیشتر دوست دارم از ذره ذره این مسیر لذت ببرم و نفس بکشمش، از اون نفسایی که چشاتو میبندی و به لبخند پهن روی چشمت و لبتو قلبت هست:)
و این جذاب میکنه ماجرا رو
توی خانواده فقط منم که حالم خوبه همین خودش عالیههه، خیلی دوست دارم بهشون بگم بیان توی این مسیر اما فهمیدم که اشتباهست، دوست دارم با زبان نتایجم بقیه متوجه بشن، درسته که اصل داشتن آرامش قلبیه و یکی شدن با واحد، اما دوست دارم تو همه جنبه ها باشه، مالی عاطفی روحی جسمی ووو
باید صبور باشم، حتی توی صبوری هم من اشتباه برداشت کرده بودمش برداشتی که مثل اکثریت جامعه و خانواده و…، اینکه هر اتفاقی که میوفته بااااید صبور بود، حتی وقتی داری زیر لگدای جهان له میشی و به حساب خودت فک میکنی نههه آخرش درست میشه خدا خودش گفته من با صابرین هستم
در صورتی که حاج خانومممم حاج اقااااا این اشتباهههههه،
صبر ینی توی جهت دهی کانون توجهت و هدایت اون ثبات داشته باشی :)
واقعا لذت میبرم از خوندن کامنت دوستای گشنگم، کلییییی آگاهی به آگاهی هام اضافه میشه، چقدر جواب سوالامو توی همین کامنتا پیدا کردم، یا هر جایی که از توی صحبت های استاد سوال پیش میومد با خوندن کامنتا به جواب میرسیدم و تکمیل میشد برام،
واقعا بهترین مثال راه ورود شرک همون مورچه سیاهست که روی سنگ سیاه و تو دل تاریکی راه میره،
ذهن منم زور اخرشو زد، میخاست با زرنگی تمام قانعم کنه با گفتن: کیفیت و فدای کمیت نکنم و تا زمانی که متن پر و پیمونی نداشتم چیزی ننویسم اینجا ، میبینی چجوری یه راهی پیدا کرد که کامنت نزارم :)
اما خب به هر حال، هیچ چیز نمیتونه آدمیو که تصمیم گرفته توی مسیر مشخص حرکت کنه مانعش شد،
خدایا شکرت قد بزرگیت…
دوستون دارم گشنگا :)
سلام به استاد عباس منش خانم شایسته و همه دوستان
فایل بسیار زیبایی بود حاوی نکات بسیار بسیار کلیدی بود،یادمه در زمان خودش این فایل ها رو جویده بودم و بسیار بسیار زیاد نتایج فوق الاده ای گرفته بودم و انسان بسیار بسیار توحیدی شده بود بواسطه گوش کردن بسیار زیاد و چقدر انسان وقتی این فایل ها بخصوص توحیدی رو گوش میکنه حالش خوب میشه چقدر به قول استاد دریچه های قلب انسان باز میشه خدایا شکرت ابابت استاد و یک نکته ای رو خواستم در این جا اشاره کنم بعنوان کسی که فایل های استاد رو ذره به ذره گوش کردم و اینقدر گوش کردم که می تونستم بگم در کجا فایل استاپ میشه و لوگو سایت میاد روش و اون نکته این هست که حرفهای استاد واقعا از یک پیوستگی خاصی برخوردار هست و به قول خود استاد صحبت هایی که از سمت خداوند هست ولی چیزی که من در برخی از فایل ها دیدم این پیوستگی رو با استاپ کردن و آوردن زیاد لوگو سایت در بروز رسانی ها و یا جابجایی صحبت های استاد مثلا در فایل دوم عزت نفس که یکی از نکات مهم عزت نفس احساس قربانی شدن هست که در فایل های قدیمی این در ابتدای فایل بود ولی در بروزرسانی این مورد در وسط های فایل گنجانده شده است که باعث شده اون نکات و و اون تاثیر گذار بودن صحبت های استاد بخاطر این بروز رسانی ها کمی کمتر بشود البته این تجربه من هست
بسیار بسیار سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز بابت این پروژه و بقول امروزی ها میشه گفت چالش که قرار دادند.
به نام خدایی که هدایت میکند به زیبایی هر چه تمامتر
به اندازه ی ایمانی که در خود رشد داده ایم!
به اندازه ی توحید،به اندازه ای که قبولش داشته باشیم!
سلام خدمت استاد بزرگوار و استاد شایسته ی عزیز و تمام دوستان حاضر در این مکان سراسر الهی!
برگردیم به خودمون!
به اینکه در مواجهه با کوچکترین تضاد،چطوری عمل میکنیم!؟
علت رو در هر چیزی و هر کسی جستجو می کنیم الا خودمون!
از هر کسی که فکرش رو می کنیم تو ذهنمون که میتونه بهمون کمک کنه درخواست می کنیم الا خدا
و این نشناختن خدا و خودمون باعث تکرار اتفاقاتی میشه که اصلا دوست نداریم و علت رو در عوامل بیرونی جستجو می کنیم!
هر روز که از خواب بلند میشم اولین چیزی که زمزمه میکنم اینه:
ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»
یعنی تو را پرستش می کنیم و بس و غیر تو را سزاوار پرستش نمی دانیم.
هر روز میگم خدایا ایمانم رو بیشتر کن که اگه ایمانم زیاد بشه قدرتت در درونم بیشتر میشه و شرک هام کمتر میشه!
وقتی امروز این فایل رو گوش دادم و دیدم اول مهر است و یه ماه قراره با هم دیگه در این سایت فعالیت داشته باشیم گفتم ایمان و توحیدم رو بنا به درکم و اون باوری که دارم امتحان کنم و صبح همسرم به پسرم گفتند که برای سرویس ماشین یه وقت از ایران خودرو بگیرند و رفتیم که کارهای امروزمون رو انجام بدیم و براحتی هر چه تمامتر انجام شدند و برگشتیم وقتی از پسرم پرسیدیم که وقت گرفتند یا نه گفتند که دو سه ساعته کلا تمام خط ها مشغولند و پشت سرهم و بدون وقفه تماس میگیرم و اصلا آزاد نمیشن خط ها!
و همسرم گفتند با دو تا گوشی و خط ایشون همزمان تماس بگیرند و همونجا گفتم امتحان کنم ایمان بخدا رو و گفتم با گوشی منم تماس بگیرید و گفتند چه فرقی داره با دو تا خط همزمان میگیرین باید خط ها آزاد باشه و وصل بشه به اوپراتور و گفتم امتحان کنید و با احساس عالی و با توکل بخدا گوشی رو دادم و گفتم تو دلم ببینیم نتیجه چی میشه و همونطوری که مشغول آشپزی بودم همه ی کارها رو سپردم به خودش و تسلیم شدم و از سره راهش کنار رفتم!
همزمان با سه تا گوشی و خط شماره گیری کردند و باره اول مشغول بود و همسرم گفتند فایده ای نداره و باید اون مسیر طولانی رو برن تا حضوری وقت بگیرند (1/5ساعته با ماشین)و بلند شدند با اوقات تلخی از خونه بیرون رفتند ولی من گفتم درست میشه!همین…
بخدا باره دوم که پسرم با گوشی من و گوشی خودشون تماس گرفتند خط گوشی من وصل شد و جواب دادند و برای سه روزه بعد وقت دادند و همونجا گفتم بخدا این قوانین خدا بی نقصه،این دید ناظر،اون افکار و حسی که پشت هر باور داری،اون ایمانی که من خودم میتونم با افکارم جهت دهی کنم و اون اتفاق رو به نفع خودم تموم کنم،اون درجه از ایمان و توکل و قوانین بی نقص خدا که داره همه ی کارها رو بخوبی و با نظم کامل مدیریت میکنه! و باعث میشه از هر تضادی نتیجه های متفاوتی بدست بیاد!
خدایا شکرت!هزاران هزار بار در لحظه و ثانیه
همونجا گفتم کاش همه به این قوانین آشنا بودند و زندگی رو برای خودشون و اطرافیانشون لذت بخش و آسون میکردند و همون جا این آیه در گوشم زمزمه شد که:
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ
اگر خدا میخواست (همه به اجبار ایمان میآوردند و هیچ یک) مشرک نمیشدند و ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار ندادیم و وظیفه نداری آنها را مجبور (به ایمان) سازی.
خدا جانم!شکرت بخاطر این تمرکز و صلات یک ماهه که بواسطه ی دست مهربانت،استاد شایسته ی عزیز در مدار بودن در آگاهی های این لایوها هستیم!
به نام خدای بزرگ و مهربان
چقدر انسان های خوشبخت و هدایت شده ای هستیم که در مدار دریافت این آگاهی های بی نهایت ارزشمند قرار داریم.
استاد عزیز و خانم شایسته مهربان ، بی نهایت بابت نشر این آگاهی های توحیدی و بی نظیر از شما عزیزان سپاسگزارم.
چند دقیقه پایانی لایو جلسه هفتم ، دنیایی از آگاهی و درس و نکته رو در دل خودش جای داده.
در مورد هر جمله استاد عباسمنش عزیز میشه روزها حرف زد و مثال های مختلفی رو آورد.
بحث توحید
اینکه ما مسئولیت شرایط زندگیمون رو بندازیم گردن بقیه (خانواده – دولت – رهبر – رییس جمهور – قوانین – مجلس – طایفه – قوم و قبیله – شهر و محله – فرهنگ – کشور – مدرسه و دانشگاه – مدیر و شرکت و …) یعنی شرک
کل داستان فاصله بین شرک و توحید هست
وقتی ما خدای خودمون رو بشناسیم دیگه تو دنیای ما بقیه وجود نداره…
استاد عباسمنش عزیز ، برای من جواد بایرامی ،
تغییر تمام شرایط زندگیم از :
روابط بسیار وخیم با همسرم و اطرافیان
شرایط جسمی بسیار بد
نداشتن آرامش و ایمان و توکل و غرق بودن در شرک
بی هدف بودن
ناامیدی و بی انگیزگی
باری به هر جهت بودن
وضعیت مالی که رفته رفته بدتر میشد
بدهی و وام و قسط و …
نداشتن احساس خوب
نداشتن احساس خوب نسبت به خودم
عدم احساس لیاقت و ارزشمندی
ترس و نگرانی و استرس
حرکت در مسیر غلط کسب و کار
نگاه سرشار از حسادت و کینه به مردم و اطرافیان
زدن غل و زنجیر به گردن خودم و سپردن اون به دست مذهب و مذهبیون
و دهها باور و رفتارهای غلط
.
به یک زندگی بسیار زیبا و لذت بخش و هدفمند
بهبود شخصیت
روابط بی نظیر با همسرم و فرزندانم
تعهد برای تسویه وام ها و خالص شدن در مسیر خلق ثروت
احیای احساس خوب نسبت خودم و دوست داشتن بی قید و شرط خودم
دیدن توانایی و مهارت ها و استعدادهای الهی درونم
شجاعت و جسارت عمل کردن به ایده های الهی
جهاد اکبر برای تغییر اساسی شخصیتم
ارتقا شغلی عالی بعد از 15 سال درجا زدن و منصوب شدن به سمت رییس ایستگاه کارگو هواپیمایی ماهان در فرودگاه مهرآباد
افزایش 150 درصدی حقوق و مزایای من نسبت به سال قبل
روابط عالی با مدیران و همکاران و شرکت ها
دریافت تمجید و تحسین های بسیار زیاد از جهان
عملکرد و تحول در شرایط جاری محیط کارم
و از همه مهم تر ، حرکت در مسیر خلق ارزش و آموزش اصول تندرستی که در مورد خودم خلق کردم و شروع به راه اندازی کسب و کار شخصی
و هدف گذاری برای آینده نزدیک جهت خروج از شغل و سمت و شرایط عالی که خیلی آرزوش رو دارند ، و تمرکز کردن بر روی کسب و کار شخصی خودم ،
و دهها و دهها دستاورد و نتایج عالی و امینت و آسایش و ایمنی و خوشبختی در زندگیم
و صدها معجزات بی نظیر الهی در زندگیم
و هزاران هم زمانی های عالی
و کلی اتفاقات و شرایط عالی و بی نظیر
.
.
همه و همه
از زمانی شروع شد که من درس های توحیدی شما رو درک کردم ، باور کردم ، و شروع کردم به عمل کردن در تمام رفتارهام ، شروع کردم به پیاده سازی این آموخته ها در تک تک لحظات روزمره.
نمی دونم به چه زبانی از خدای خودم برای حضور و وجود شما در زندگیم تشکر کنم.
به چه شکلی از شما استاد عزیزم تشکر کنم
در شرایطی که شرک و آدم پرستی و مرده پرستی و تکیه بر انسان ها درفرهنگ و مذهب و جامعه ، حرف اول رو می زنه ، که خود من هم در گذشته برده چنین دیدگاهی بودم ، کلام الله بر قلب و زبان شما جاری میشه و آگاهی های توحیدی و قوانینی که اصل و اساس قرآن و جهان هستند ، به ساده ترین و واضح ترین و بلیغ ترین شکل بر قلب و زبان شما جاری میشه ، و ما که جزو خوشبخت ترین انسان های عصر حاضر هستیم ، از این نور و رحمت و قوانین اصلی زندگی بهره مند میشیم.
تکرار می کنیم تا باورهای غلط گذشته رو با این آگاهی ها جابجا کنیم
ذهن رو از پیش فرض های قبلی پاک کنیم و این آگاهی های ناب الهی رو در ذهن خودمون بکاریم و اجازه بدیم رشد کنند تا انشاالله الباقی عمر کوتاه مون رو به زیباترین شکل ممکن بسازیم.
وسط همین کامنت هدایت شدم به فایلی که حدود 1 سال پیش با صدای خودم ضبط کرده بودم و دقیقا ارتباط داشت به توکل به خداوند و اعتماد به نفس و تحمل نکردن شرایط نادلخواه.
بخدا شاید بین هزاران فایل تو لپ تاپ ، به شکلی کاملا عجیب رسیدیم به این فایل و هدایت خداوند بر این بود که این فایل رو در کانال تلگرام خودم منتشر کنم.
و الان برگشتم برای ادامه کامنت.
استاد عزیزم ، این موضوع که من و خداوند یکی هستیم و من هستم که با بالابردن مدار خودم ، نعمت و ثروت ها و ایده ها و خوبی هایی که اتوماتیک وار توسط خداوند در حال بخشش هست رو وارد زندگیم می کنم ، اصلی ترین و اساسی ترین ستون تغییرات من بود.
اینکه درک کنم سیستم جهان بر اساس رشد و بهبود و بخشش و بارش همیشگی نعمت ها و زیبایی هاست و نیازی به یادآوری به خداوند نیست .
فقط من باید خودم رو تنظیم کنم تا این انرژی های رو دریافت کنم. به چه شکلی ؟؟ با کار کردن روی خودم
انصافا تا 1 سال اول آشنایی با شما حتی این جمله کار کردن روی خودم رو درک نمی کردم و گوش دادن فایل های شما رو به معنی کار کردن روی خودم می دونستم. غافل از اینکه اولین مرحله و همیشگی ترین و دائمی ترین کار گوش کردن هست ، و بعد باید خودم حرکت کنم و مسیر دلخواه رو بسازم.
مثل اینکه استادم به من یک نقشه گنج رو بده و من فقط روزها و ماهها به این نقشه نگاه کنم و تحسین اش کنم!!
تا مادامی که نقشه رو در دستم نگیرم ، ابزار و لوازم مورد نیاز رو برندارم و به سمت گنج حرکت نکنم ، هیچ اتفاقی رخ نمی ده.
آموزه های شما هم برای من حکم همون نقشه گنج رو داشت ولی من فقط تا 1 سال بهش نگاه می کردم و عملا درک درستی از حرکت و عمل کردن نداشتم.
ولی به لطف الله با درک اصل و اساس آموزش های شما که بر توحید استوار هست ، 12 قدم رو دوباره شروع کردم و اصلا یک درک کاملا متفاوت با 4 سال پیش رو دریافت کردم.
با همین اصل توحیدی در آموزشهای شما ، دوره کشف قوانین رو بهتر درک کردم
با همین اصل توحیدی دوره عزت نفس رو صدها بار تکرار کردم
و در این اواخر دوره بی نظیر و فوق العاده احساس لیاقت – که متحول کننده ترین اتفاقات رو در من به وجود آورد – رو بارها و بارها مرور کردم.
در این عصر و زمانه ای که خیلی معلولیت ذهنی دارند (که خود من هم در گذشته همین طور بودم) و نگاه ها و امید و درخواست ها و انتظار از عواملی مثل ظهور و فرج هست ، همه منتظر تغییرات در حکومت هستند که زندگیشون تغییر کنه ، همه دنبال تغییر مکان زندگی یا تغییر اسم و رسم و ظاهر خودشون هستند که شرایط شون تغییر کنه ،
من به عمل کردن به آموزشهای بی نظیر شما استاد عزیزم ، فهمیدم که من قسمتی از خداوند هست که بی نهایت قدرت دارم برای تغییر شرایط خودم.
من مسئول شرایط مختلف زندگیم هستم و باید به خدای درونم رجوع کنم و ازش هدایت بطلبم و با احساس خوب و امید و انگیزه و خودباوری و اعتماد به نفس ، به مسیرهایی که هدایت می شم و به ایده هایی که به الهام میشه عمل کنم تا نتایجم به بهترین شکل تغییر نه.
در گذشته جرات فکر کردن به ایده هایی که به من الهام می شد رو نداشتم چون سرشار بودم از شرک ، ترس ، جهل .
در گذشته تکیه من بر تجربیاتی بود که از گذشتگان و اطرافیان و مذهب و جامعه و رسانه به من رسیده بود ، اما ،
در این مسیر من با انرژی و موجودیتی آشنا شدم که برای همه سوالاتم جواب داشت
برای هر درخواستی که داشتم راهکار میداد
منبع تمام خیرها و نعمت ها بود
و خالق قوانین بود
ولی این من بودم که از منبع اصلی فاصله داشتم و فاصله داشتن از منبع بی نهایت خداوند یعنی زجر و سختی و مشقت و غم و ترس و نگرانی و احساسات بد و ناراضی بودن از زندگی
وقتی گوش خودم و چشم خودم رو کنترل کردم و فقط روی آموزشهای شما و زیبایی های ریز و درشت اطراف تمرکز کردم ، مسیر بهتر و بهتر شد. شرایط محیا شد ، اتفاقات خوب بیشتر وبیشتر شد
و الان می دونم هیچ حد نهایی برای این زیبایی ها وجود نداره
و کار من فقط و فقط ادامه دادن و تکرار کردن همین اصول هست
و نیاز به هیچ کار خاص ندارم.
درک این موضوع که فرزند و همسر و تمام نعمت ها و داشته ها و موهبت ها و زیبایی ها از منبع بی نهایت خداوند هست و تنها رابطه همیشگی من با خداست ، اصل و اساس تداوم نعمت هاست.
الان به لطف خدا ، همه چیز رو در درونم جستجو می کنم و برای هر سوالی خیالم راحته که جوابش خواهد آمد
به قدری به آینده و شرایط عالی و اجابت خواسته هام و خلق شدن هدف هام ایمان و باور دارم که کل مردم هم با من مخالف باشند ، هیچ تاثیر در تعهد و باور و حرکت من نداره.
چون به خوبی درک کردم که خدا پیش منه ، خدا کنار منه ، خدا در وجود منه ، بقیه ای وجود نداره
یک نفر نبود در این 1400 سال موضوع مسخر بودن رو برای بشر باز کنه و همه دنبال حاشیه بودند
ولی ما جزو خوشبخت ترین مردم طول تاریخ هستیم که از این قدرت ها الهی آگاه هستیم و داریم تلاش می کنیم از دیروز خودمون قوی تر و باایمان تر باشیم و جهان خودمون و اطراف خودمون رو زیباتر کنیم دقیقا مثل خدا.
خدا همه چیز میشه هم کس را به شرط ایمان به شرط عمل به شرط احساس خوب
الهی شکرت برای آگاهی ها و هدایت ها و درک بهتر امروزم از قوانین و توحید
الهی شکرت برای انگیزه و ایمان و امید عالی در وجودم
الهی شکرت برای درک خالق بودن خودم
الهی شکرت برای تمام آموزش ها و آموزه های بی نظیر استادم
الهی شکرت برای هم مدار بودن با استادم
انشاالله در پناه الله مهربان شاد موفق تندرست آرام و آسوده باشید
خدانگهدار
سلام براستاد عزیزم و خانم شایسته بسیار فعال واقعا خدا قوت خانم شایسته .
یعنی هیچ روزی نیست که شما روی سایت کار نکنین و تمرکزتون روی سایت نباشه و این یعنی ایمان توکل و تمرکز واقعا این تمرکز این استمرار این ادامه دادن این لذت بردن از مسیر واقعا همین روش شما خودش یک دوره و یک الگویی که به نتیجه رسیده وما همین رفتار و روش و تمرکز کردن باید سر لوحه زندگیمون قرار بدیم .خانم شایسته من نمیدونم به چه زبونی از شما تشکر کنم بخدا زبان قادر سپاسگزاری نیست برای زحمتاتون چون شما بدونه هیچ چشمداشتی داری این کارو میکنی هیچ بهایی از سمت هیشکی پرداخت نمیشه بابت این لطف بزرگتون .این چه نیرو چه عشقیه که خدا در وجود شما نهادینه کرده الله واکبر که شما درست همون زمانی که ماها به یک تظادی میخوریم یه فایلی برامون اماده میکنی که انگار ما تا حالا اصلا این فایلها رو ندیدیم و نشنیدیم خانم شایسته من نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم ولی همینقدر بگم که شما اون سردنیا هستین ولی داری این سردنیا زندگی خیلیها رو عوض میکنی که نفر اولشم من خودمم فقط میتونم براتون ارزوی سلامتی سلامتی ثروت و ارامش کنم که هزاران سال عمر باعزت داشته باشین تا همینجوری زندگی امسالی مثل منو هدایت کنی به خداوند و زیباییهای جهانش و سلامتی .من از طرف خودم و تمام دانشجوهای عزیز خداوند قول میدم که با نتیجه گرفتن از زحمات شما بتونم زره ای از زحمات شما را جبران کنم چون شما بهمراه استاد عزیز فقط دوست دارین ما نتیجه بگیریم .به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و با نتایجم بتونم لبخند روی لبهاتون بیارم .دوستون دارم