اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باورت نمیشه چقدر لذت برم از اینکه به چه چیزهایی توجه کرده که ما برامون عادی شده و چقدر با دلیل درست جواب شمارا میداده هزار ماشاالله
واقعا سجده شکر به جا آوردن هم کمه از قول من روی ماه این دختر توحیدی را بببوس بهترین هارا برای خودت و دختر نازت آرزو دارم بهش بگو خاله امروز ازت درس بزرگی گرفت
سلام به استاد عزیزم و عارفه خانمگرامی با این تمرین مبتکرانه زیبایشان و این محبتی که به تک تک اعضای سایت داشتن با به اشتراک گذاشتن ایده ها.
خب اول از همه تحسین کنمایشون رو یک دنیا و حسابی، واقعیت مامانمن تو این 20 سال عمری که من دارمخیلی به من اهمیت داده، توجه کرده و رسیدگی، یعنی هرآنچه میتونسته انجام داده و به همچنین بابام، ولی خب چه کنیمکه آشنا نبودن با قوانین هم بالاحره تاثیراتی داره و خب خلاصه که با همین چیزهای خبوی که بلد بودن خب من تونستم به یک امچین نقطه ی خوبی برسم برای خودم، اما خب ایشون کا با این تریتبتی که شاید توش قوانین آگاهامه آغشته میشا و تمرکز برنکات مثبت آگاهانه و با درک عمیق تری انجاممیشه این دوقلو ها چی بشون! افرادی بسیار ثروتمندی میتونن بشن.
خب حالا اشاره کنمبه نکات مثبت خودم.
آقا جان شاید یکم زیاد تو کامنتای اخیرم مطرح کرده باشم ولی برای تمرکز برنکات مثبتمکه شده باید بازم تکرار کنمکه من 2 هفتست از ترکیه مهاجرت کردم به آمریکا، کالیفرنیا و زیبای های بسیاری مثل ساحل زیبا، اتوبان های خیلی عریض، خانه هوی بسیار زیبا .
خب امروز ما برای یک سفر کاری_تفریحی اومدین شهر توسن آریزونا، میون راه خیلی خوشحالم که بعد 15 سال عموم رو توس شهر فینیکس که پز از جاده های جید ی ، ساختمان های نو و مدرن و جا ه های آسفالتی و نه بتن مثل بعضی ایالتای دیگه بود.
چقدر خوشحالم که الان از هتل زیبایی در توسان که شهری بسیار پاکیزه از زمین و ه ا هست کامنت مینویسم، خوبیش اینه کا این شهر پز از ستارست آسمونش.
به قول خداوند:ستارگان زینتی در آسمان ها هستن(البته یکم جملات رو تغییر دادم وای مفهوم همین بود)
امشب به خ ا گفتم، خدای من!تو خیلی خوش سلیقه ای!!!آسمان هارد با این ستارگان زیبا کردی!وای خدا چه زیبا بود!
چقدر توالتای سر راهی اتوبانI10 تمیز بود،چه مردمان ساده و خوش اخلاقی داره آریزونا!چقدر رفتار فروشنده تارگت مهرباناننه و با احساسی عمیق بود!انگار از ته دلش عصر بخیر میگفت و نه از سر اجبار!
باریکلا به خودم بگم که نشستم کنار بابام و نقشه خونی کردم مسیر رو،درسته گوگل مپس بود ولی همینکه برای اولین بار رو این ماشین زیبای اجاره ایمون اندروید اتو رو فعال کنم.
وای چقدر خوبه که شماره تلفن آمریکایی دیروز از اپرات ر تونستم بخرم!جیدر خبوه که رومینگ سیم کارت ترکیم فعاله و اون با اپراطور دیگه ای همکاری داره این اپراتطور پوشش وسط بیابون بهتر بود و وقتی T-Mobileقطع شد به وسیله همکاری ترک تلکام با
AT&T برای رومینگ دوباره اتصال داشتم تا نقشه قشع نشه و همینطور آهنگای زیبامون.
چقدر خوبه که این هتل زیبا رو اومدیم و کارت بانکی رو در ترکیه تونستیم داشته باشیم که امشب اینجا بتونیم بخشی از هزینه های هتل رو پرداخت کنیم.
خب اینم از اتفاقات خ ب، خیلی بیشتر هست ولی خب دیگه واقعا وقت خوابه!
امیدوارم که همه چی برای همه خب پیش بره و همگی بتونیم با تمرکزبرنکات مثبت تودمون رو از مخمصه هایی که با کانون توجه نامناسب خودمون درست کردیم بکشیم بیرون و برسیم با زیبایی های دیگه و زندگی بهتر!
این تعریفاتت از آمریکا و خیابون هاش، آدماش، هتلش، آسمونش، فوق العاده بود…اصلا همین تعریفاتت از آمریکا، باعث شد حس کنم منم اونجام و چقد حس و حال خوبی بهم داد. چقـــد حس خوبی بهم دادو واقعا ازت سپاسگزارم که این زیبایی هارو با ما به اشتراک گذاشتی ارشیا جان
سلام به استاد عزیز و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین
الان که دارم این کامنت رو می نویسم توی یک پارک خیلی بزرگ با فضای فوق العاده و هوای گرم و آفتابی هستم. توی کانادا فقط حدود 2 الی 3 ماه هوا گرمه و به خاطر همین من این فصل گرما رو با تمام وجودم ازش لذت می برم. عاشق تابیدن نور آفتاب روی پوستم هستم و با تک تکِ سلول هام جذبش میکنم و لذت می برم، خدایا شکرت! همهههههه جا سبزه، صدای آواز پرنده ها همه جا میاد، پارک ها انقدر بزرگ و وسیع هستن که با اینکه کلی آدم میاد برای پیکنیک، ولی هیچ وقت اونقدر شلوغ نمیشه که نتونی از فضا لذت ببری. همه جا تمیزه و همه خوش حالن! اصلاً فوق العاده ست. خدایا شکرت که به من فرصت تجربه ی این فضا رو دادی!
دیروز رفته بودم آیکیا تخت بخرم. 2 تا بسته ی بزرگ و سنگین بود که خودم باید از انبار برمیداشتم می بردم تو ماشین. قسمت انبار تا ماشینش راحت بود چون با چرخ بردم. به ماشین که رسیدم گفتم خدایا، من اینا به این سنگینی رو چه جوری بلند کنم بذارم تو ماشین؟! همون موقع دیدم یه آقایی گفت کمک نیاز داری؟ اصلاً چنان لبخندی کلِ صورتم رو گرفت و توی دلم گفتم خدایا شکرت که به شکلِ این آدم برای من درومدی و نذاشتی کارِ من بمونه! اومد وسایلم رو گذاشت تو ماشین و من کلی ازش تشکر کردم.
یه اتفاق خوب دیگه این بود که من دیروز امتحان سیتیزنشیپی کانادا داشتم، آنلاین بود، اینجوریه که 20 تا سواله و شما باید حداقل 15 تا رو درست جواب بدی تا پاس بشی…سوالا رو که داری جواب میدی میتونی اونایی که شک داری رو یه علامت بزنی تا آخر سر بیای مرورش کنی…وقتی رسیدم به سوال آخر دیدم من 6 تا رو علامت زدم که 100٪ مطمئن نیستم! یعنی یه دونه بیشتر از حد مجاز! گفتم خدایا، من برمیگردم سوالا رو مرور میکنم، خودت بهم بگو اگه باید جوابی رو عوض کنم! فکر کنم 2 تاش رو عوض کردم طبق چیزی که حسم بهم گفت و خلاصه دیگه سابمیت کردم. همون موقع جواب رو میده. 19 شدم از 20 :))) انننننقدر خوشحال شدم که نگو، یعنی همه ی اونایی که شک داشتم درست زده بودم به غیر از یه دونه! این حسِ اعتماد به خدا داشتن و ازش سوال کردن و جواب گرفتن چقدر شیرینه! إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنَّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ
استاد جانم، نمیدونم چه جوری ازتون تشکر کنم که من رو با توحیدِ عملی آشنا کردین! خدایا شکرت که من جزو اون دسته از بندگانِ خوشبختت بودم که معنیِ واقعیِ “ارتباط با خدا” رو دارم درک میکنم…من عاشق اون فایل “رابطه ی ما با انرژی که آن را خدا نامیده ایم” هستم…اصلاً یه جنس دیگه ای داره اون فایل، یا حداقل برای من اینجوریه…استادجان اونجا شما توضیح دادین که خدا همه چیزه! خدا برای تو به شکل اتفاقات در میاد، به شکل آدم ها در میاد…خدا به پیامبر توی جنگ بدر میگه “وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ “ یعنی تو نجنگیدی، تو تیر ننداختی، خدا انداخت!
وقتی ما حواسمون باشه که خدا رو همیشه در وجودمون احساس کنیم و در تمام اتفاقات و شرایط اونو ببینیم، زندگی اصلاً یه زندگیِ دیگه میشه…میشه غیر از چیزی که تا حالا زندگی کردیم…
خدایا همه ی ما رو به راه راست، به راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای و نه کسانی که بر آن ها غضب کرده ای و نه گمراهان، هدایت کن..آمین!
یک سری اتفاقاتی برام افتاد ک دلم خواست بیام واینجا بنویسم چون من اثر فرکانسامو دیدم و درک کردم این اتفاق ها از کجا نشات میگره واقعا از خوشحالی اشک شوقم گرفت
داستان از این بود ک من برای سفر کمپی در جنگل
یک کوله میخواستم یه مطالبه حقوق داشتم ک یه کوله باهاش گرفتم وقتی آماده کردمش دیدم خیلی برای من بزرگ و حملش سخته و بنده خدا قبول کرد تعویض کنه و الباقی مابه التفاوت اون رو برام واریز کنه
این زمانی بود ک قبلش خواهرمبرای سفرش مقداری پول نیاز داشت و من برای نیاز خودم نگه داشته بودم ولی دلم گفت ک بهش بدم و بعدش این اتفاق تعویض کوله پیش اومد و نکته این بود ک وقتی من اینجا پول رو دادم اون سمتم یکی با من هماهنگ شد والباقی اون پول کوله برگردوند حدودا اندازه پولی ک من قرض داده بودم
و از طرفی یه پرداختی داشتم ک اونو انجام میدادم دیگه ذخیره حسابم خیلی کم میشد ولی حسم با خدا بود و ب محض انجام اون پرداختی دوتا ایام واریز وبرداشت باهم اومد ک اوم مغازه دار پول رو ریخت و مانده حسابم خیالم رو راحت کرد
و من ایناهمه رو فقط نتیجه فرکانسهام میدونم و اینها خیلی خیلی زیاد خوشحالم کرد
ممنون استاد ک داری با آرامش زندگی کردن رو ب من آموزش میدی
قطعا تجربه هایی از این سفر بدست آوردم ک میتونه برام خیلی کاربردی باشه
این روزها هر اتفاقی ک میفته رو برمیگردم ببینم من چه چیزی رو درخواست کرده بودم ک ممکن این اتفاق در راستای همون خواسته ی من باشه و اتفاق جالبتری ک برای من در درون من رخ داده اینه ک دیگه خیلی درگیر اتفاقها نمیشم خیلی ناراحت ورنجیده نمیشم چون یا میگم باید این اتفاق پیش میومد یا میگم خودم درخواستشو داشتم و بعد میسپارم بخدا تا مسیر درست رو ب من نشون بده وهدایت کنه
سپاس از عارفه عزیز به خاطر به اشتراک گزاشتن این تجربه ارزشمند و این ایده عالی که ما هم از اون استفاده کنیم.
استاد عزیز پسر من یک سالی هست که این تمرین را هر شب در دفترش داره انجام میده به شکل دیدن و نوشتن نکات مثبت و شکرگزاری از نعمتها و زیباییها.
و چی بگم از برکات این تمرین عالی که این پسر را از همه بچه های همسن و سالش متمایز کرده.
الان پایان سال تحصیلی هست و پسر من 9 سالشه و کلاس سوم .
همسرم وقتی به مدرسه رفت برای جشن پایان سال تحصیلی ،شگفت زده شد.
جریان از این قرار بود که کلی اتفاقهای منفی تو کلاس و مدرسه برا دوستان محمد حسن جان افتاده بود و محمد حسن عزیزم نه تنها خودش در مدرسه اعراض کرده بود از اونها و یه دونه از اونها را تو خونه مطرح نکرده بود .
واقعا بهش افتخار کردم و این نتایج به خاطر این هست که من و همسرم هم واقعا فضای خونه برامون اینقدر مقدسه که سعیمون اینه که بر نکات مثبت توجه کنیم ،صحبت کنیم فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را مرتبا میبینیم.
و این باعث شده ناخودآگاه پسر 9 ساله و دختر 4 ساله من تمرکزشان رو نکات مثبت باشه و از نکات منفی اعراض کنند.
جالبه که تو هر مهمونی میریم دخترم هلیسا ناخوداگاه بعد هر چند تا جمله ای که صحبت میکنه میگه عباسمنش دات کام.
و همیشه از روی لبش گفتن استاد استاد نمیافته.
پسرم هم همیشه وقتی اتفاق مثبتی چه برای ما و چه برا خودش میوفته ،میگه بابا جان من تمرکز کردم به زیباییها و نعمتها و نکات مثبت و خداوند من را هدایت کرد به پیدا کردن یه دوست خوب و فرکانس بالا و یا هدایت شدیم به رفتن به یه مسافرت عالی .
استاد عزیز سپاسگزار شما و خانم شایسته و همه دوستان عزیزم در این سایت توحیدی و بینظیر هستم و بهترینهارا براتون آرزومندم.
با نام و یاد خداوند مهربان و سلام خدمت تمام کسانی که دارن زندگی رو درک میکنند و میخوان که وظیفه شون رو توی این جهان با تمام و کمال انجام بدن.
امروز تو مسیر پیاده روی داشتم به این موضوع فکر میکردم که ثروت چرا معنویه؟
از اینجا به بعدش دیگه خودش بهم موضوعات رو گفت که ببین مسعود یه خورده توی این موضوع ریز شو که چه چیزهایی من بهت گفتم و با آگاهی کم خودت چیا میدونی؟
اولین موضوع اینکه آیا تو به اختیار خودت اومدی توی این جهان؟
با خودم فکر کردم و دیدم نه. من هیچ اراده و قدرتی برای اینکه خودم وارد این جهان بشم نداشتم.
پس تو با ارداه من وارد این جهان شدی. چه بخوای یا چه نخوای.
پس من تو رو با اراده خودم وارد این جهان هستی کردم. خوب من بیکار نبودم که اینکار رو کنم حتما یه چیزی هست که من اینکار رو کردم. درسته؟
هر جوری فکر کنی درسته چرا؟
با خودم میام و بررسی میکنم که وقتی این بدن خودم رو میبینم و دقتی که توش به کار رفته، از تپش منظم قلبم، از کبد و کلیه و روده وووو که همشون دارن بدون خطا کار میکنند. از چشمی که با این کیفیت داره زیبایی رو به من نشون میده، از گوشی که داره انقدر صداها رو با بهترین وضوح بهم میرسونه، از زبونی که داره با این لذت مزه ها رو به من حالی میکنه ووووووووووووووووو
خوب یقینا این کسی که من رو وارد این جهان کرده هدفی بس بزرگ داشته که این دقت و ظرافت و زیبایی و کیفیت رو برام فراهم کرده.
وقتی میبینم که خودش تو قرانش گفته که من آسمون و زمین و هر چی که داخلش هست رو برای توی انسان آفریدم.
خوب یعنی چی آسمون و زمین و هر چی داخلشه؟
من با خودم اینجوری میگم که مسعود به یک چیز، به یک شی به هر چیزی که چشمات توانایی دیدنش رو داره، گوشات میتونه بشنوه، زبونت میتونه حس کنه و هر چیزی. ماشین،خونه، زندگی، در و دیوار و سنگ و کاشی و برنج و گندم و جو و کارخونه و ستاره و کهکشان و سیاره هر موجودیتی که وجود داره توجه کن نمیتونی از این آیه که (( هر چیزی که در داخل آسمان و زمین قرار دادیم)) خارج بشی.
پس این همه چیز و دنیا و زندگی رو برای یک موجودی خلق کرد که تا اینجا فهمیدم که اختیاری از خودش نداشته برای ورود به این جهان هستی.
بعد میاد باز میگه همه اینها یه طرف انقدر ارزشمندی که از وجود و روح خودم هم در وجود تو میدمم که حجت رو برای تو تمام کنم. و ارزش تو انقدره که نسبت به تمام موجوداتی که قبل و بعد تو بودن و یا میان برتری داری و همه اونها برای توست
خوب:
این بدن با این دقت رو برای من افریده
این جهان با این همه امکانات رو برای من آفریده
از روح خودش در من دمیده
از همه درجه بالاتری دارم
یه خورده فکر کنیم شاید اجباری بوده اومدن ما به این جهان هستی ولی جالبه. شبیه به یک پدری که به فرزندش میگه بیا بهترین ماشین، بهترین خونه، همه چیز بهترین برای تو برو حال کن.
خوب وقتی اینا رو کنار هم میزاریم به یه چیز میرسیم که وقتی خداوند این بدن و زیبایی ها رو به این راحتی و برای من قرار داده پس بقیه چیزها هم باید برای راحتی من اینجا فراهم باشه
یعنی اگر ثروت نیاز منه، که هست. چرا؟
این بدن با این کیفیت اومده و برای بقا نیاز داره به ابتدایی ترین چیز یعنی تغذیه که هر جوری الان فکر کنی نیاز به پول و ثروت داره پس باید مثل نفس کشیدن برام راحت باشه.
چرا بازم؟
چون وقتی بازم نگاه میکنم این خداوند این همه چیزها رو نیافریده که من با سختی بگردم دنبالش. به یک هدف بالاتری پس باید برسم که مسایل مالی باید توش حل شده باشه. که من بتونم به اون هدف اصلی برسم.
چون وقتی فکر میکنم میبینم خدا من رو نیاورده که انسانی که افریده رو تست کنه که ببینه این سیستمی که درست کرده درسته یا نه. یعنی وقتی من اومدم به این دنیا همه تست و آزمایشات روی من انجام شده و من برای هدف والاتری اینجام.
حالا من اینجا میخوام از آگاهی که تو گفت و گو با خداوند داشتم صحبت کنم که البته من فقط شنونده بودم که هر چه سعی کنم شنونده بهتری باشم بیشتر میفهمم و درک میکنم.
اینطور بمن گفته شد که ببین مسعود جون تا اینجا تو رو رسوندم که بهت بگم هدف چیه؟
هدف من این بوده که تو بیای توی این جهان و با درک خودت به لذت بیشتر و بیشتر برسی.
من همه چی رو برات فراهم کردم دیگه ببینم تو چیکاره ای.
یعنی مو به تنم سیخ میشه و به قول نوجونها کف بر میشم وقتی مثالهایی که برام میزنه فقط باید هزار بار خودم گوش کنم و بنویسم تا درک کنم.
اینطور ادامه پیدا کرد که ببین مسعود تو شبیه یه مربی فوتبال هستی که بهترین بازیکنان رو در اختیار داری و باید با یک حریف وارد میدان بشی.
یعنی بهترین مهاجم،دروازبان،دفاع،هافبک وووو رو داری حالا هنر تو اینکه بهترین ها رو سرجاش بزاری یعنی تو اگه بهترین مهاجم رو داشته باشی ولی بزاریش تو دروازه میشه بدترین بازیکن یا اگه بهترین دروازبان رو داری ولی بزاریش توی هافبک نفوذی میشه ضعیف ترین. پس تو بهترین ها رو باید در بهترین جاها قرار بدی. این به این معنیه که درک کنی چه داشته هایی داری و ازشون درست استفاده کنی.
حالا ترکیبی که به نظر من قشنگه و هر کسی تو بهترین جاشه اینطوریه:
دروازبان: میشه کنترل ذهن
وقتی تو میتونی ذهنت رو کنترل کنی یعنی نمیزاری افکار منفی وارد بشن و این به این معنی که گل نمیخوری و گل نخوردن تو اولین راهه برای گل زدن. وقتی میتونی برنده باشی که نسبت گلهای زده تو بیشتر از گلهای خورده تو باشه. پس باید اول گل نخوری
خط دفاعی: دیدن داشته ها
وقتی به داشته هات نگاه میکنی مثل اینکه یه قوت قلب میگیره در مقابل بازیکنان حریف که من یه خط دفاعی خوب و محکم دارم چون بهترین بازیکنان رو دارم. دیدن داشته ها میشه دیدن کوچکترین چیزها مثل:
لبخند فرزندت
میشه خوردن یه فنجون قهوه کنار کسی که دوسش داری تو یک فضای باز تو یک هوای بهاری
میشه گرفتن عکسهای زیبا از طبیعت با گوشی موبایل
میشه داشتن آزادی مالی برای خرید یه بطری آب معدنی تو یه پیاده روی
میشه اجرا یه ایده کوچیک توی سایتت
میشه دیدن لبخند مادرت بعد از دیدن تو
میشه لبخند رضایت مشتری پس از خرید از تو
میشه وقتی مشتری برای خرید برنج از تو، بخاطر محصول خوبت از تهران میاد ساری
میشه…..
میشه…
وقتی این خط دفاعی رو چیدی دیگه حریف از همون بالا حساب کارش رو میکنه
هافبک: سپاسگزاری
خط بی نظیر هافبک ما میشه سپاسگزاری کردن که دیگه اینا دیگه مال این زمین نیستند از بس که قدرتمندن. همه سرعتی، قدرتی و تکنیکی . یعنی یه جوری حریف رو دریبل میکنند که نمیدونند توپ از کجاشون در رفته . یعنی مثل ابراهیم اویچ که با حرکات تکفاندو توپ رو میزنه اینا هم اینطورین.
من عاشق این خط هافبکم که چقدر بی نظیرند
مهاجم: تمام کننده اصلی ما میشه اینجا یعنی لذت بردن
خدایی این مهاجم از اوناست که همیشه تو بهترین نقاط ایستاده و با یه بغل پای ساده توپ رو میفرسته توی دروازه.
یعنی همه، همه کار میکنند که توپ برسه به اینجا تا تمومش کنه.
بریم این مسیر رو بیایم با هم:
دروازبان یعنی کنترل ذهن توپ رو میده به دفاع که وقتی نمیزاره توپ گل بشه یعنی توپ توی دست دروازبانه و میتونه بازی رو به جریان بندازه. پس باید در مرحله اول بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم که بتونیم برسیم به خط دفاعی که میشه دیدن داشته ها که اگه نباشه اون تیم حریف یا همون افکار منفی ما رو سوراخ سوراخ میکنند.
حالا توپ باید از خط دفاعی برسه به هافبک که وقتی تو توانایی این رو پیدا میکنی که داشته هات رو ببینی و این داشته ها رو وقتی بهش فکر میکنی میبینی وصل میشه به یک منبع اصلی میتونی سپاسگزاری کنی و توپ رو از خط دفاعی برسونی به خط هافبک و اون خط هافبک که میشه همون سپاسگزاری مثل برق و باد توپ رو میفرسته برای مهاجم و اون مهاجم فرصت طلب که میشه لذت بردن فقط داره گل میزنه.
من وقتی دارم لذت میبرم:
یعنی گل زدم
یعنی به هدف اصلی این بازی رسیدم
یعنی تمام تمام
یعنی وقتی تو داری از پیاده روی لذت میبری یعنی وظیفه ای که براش خلق شدی رو به درستی داری انجام میدی
یعنی وقتی تو از دیدن یک زیبایی اشک شوق میریزی و لذت میبری یعنی داری وظیفه ایت رو به درستی انجام میدی
یعنی وقتی داری خودت رو توی آیینه میبینی و غرق شادی و لذت میشی از چیدمان زیبایی که صورتت داره یعنی داری درست میری
یعنی وقتی یک آگاهی دریافت کردی و سر از پا نمیشناسی یعنی تو درستی
یعنی وقتی اگه تو کارتت بجای 30 میلیارد الان 3 میلیون هست و تو میتونی از داشتن 3 میلیون لذت ببری و امید و یقین داری که 30 میلیارد هم میاد توی این حساب تو درستی
یعنی وقتی از راحتی توی انجام شدن کارات لذت میبری یعنی داری گل میزنی
یعنی وقتی …
یعنی وقتی….
و اونجاست که تیم حریف هر لحظه دست و پا بسته تر میشه و تو هر لحظه داری گلهای بیشتری میزنی
و اونجاست که دیگه از دروازبان تا مهاجم همه دارن گل میزنند برات چون دیگه انقدر تیم مقابل ضعیف و زبون شده که توانی برای حرکت نداره و فقط از وسط زمین شروع میکنه و توپ رو دو دستی تقدیمت میکنه و میگه برید گل بزنید.
خدایا سپاسگزارتم بخاطر گلهایی که کمکم کردی که بزنم
خدایا سپاسگزارتم برای تمام آگاهی هایی که به قلبم میفرستی
خدایا سپاسگزارتم که انقدر داری هر روز مسیر رو راحت تر، آسون تر و واضح تر میکنی
خدایا سپاسگزارتم بخاطر مسیری که من رو توش قرار دادی تا بازی رو بفهمم
خدایا سپاسگزارتم برای این سایت الهی که فقط آگاهیه
خدایا سپاسگزارتم بخاطر استاد عزیز که انقدر عاشقانه و خالصانه داره مسیر رو باز میکنه
کمتر از یکساعت تا بازی فینال جام حذفی بین پرسپولیس و استقلال زمان مانده و چقدر شما در این روزها که تب و تاب فوتبال بالا گرفته خلاقانه از قدرت تخیلتون بهره گرفتید و آمدید قوانین و نحوه رسیدن به خواسته ها را در ترکیب یک تیم فوتبال برای گل زدن و موفقیت شبیه سازی کردید که جای تحسین دارد و من بسیار لذت بردم از این مثالی که زدید.
بسیار سپاسگزار خداوندم که اینقدر دوستان الهی رو اینجا دور هم جمع کرده تا بتونیم این آگاهی ها رو به هم بگیم.
و بسیار سپاسگزار شما هستم برای انرژی خوب و ارزشمندی که گذاشتید و نوشتید.
و اول صبح وقتی صفحه رو باز میکنی و میبینی دوستانت برات پیام گذاشتند واقعا لذت بخشه.
و یک موضوعی که میخوام اینجا به خودم یادآوری کنم اینکه:
خیلی زمانها وقتی ما داریم روی خودمون کار میکنیم این جنس آگاهی ها به ما داده می شود و من یقین دارم که اینها حرفهای یک انسان نمیتونه باشه و یه قدرت بزرگتری داره اینا رو میگه. و هست چون چطور منی که تا چند لحظه پیش چیزی تو ذهنم نیست و ناخودآگاه یک صحبتهایی میاد تو درونم که اصلا نمیتونم بفهمم از کجا استارت خورد و یا از کجا شروع شد پس باید یقین داشت که حرف از جای دیگه ای هست.
و وقتی این ارزشمندی رو درک کنیم که خوده خدا داره باهات حرف میزنه و خودش داره یه مسیری رو برات باز میکنه بیشتر بهش دقت میکنیم.
و من این آگاهی ها رو یک نشانه میبنم برای برآورده شدن خواسته ها یا موضوعی که تو ذهنمون هست. و خداوند داره با گفتن این آگاهی ها تو رو توی مسیر نگه میداره.
گاهی خدا، از زبانِ خودم با خودم صحبت میکنه، مثلا دارم با دوستم یا مامانم صحبت میکنم در مورد موضوعی، در ظاهر دارم به اون میگم، بعد یهو متوجه میشم مخاطب این صحبت خودمم، راه حل و جوابِ سوال خودمه…
خدا خیلی جذاب هدایت میکنه و پاسخ میده به درخواست هامون:
1- جواب رو به دلِ خود آدم میندازه.
2- از زبانِ خودمون، جواب رو میده.
3- از طریق آدم های دیگه بهمون جواب رو میرسونه.
4- از زبانِ نشانه ها باهامون صحبت میکنه، به قولِ استاد جان نشانه هایی که برای هر فرد منحصر به فرده و فقط خودش درک میکنه یعنی چی.
5- از طریق خوندن کامنت بچه ها پیام خدا به دستمون میرسه.
نمونه ی تازه اش، همین دیشب بود، در مورد یه مسئله ای با همسرم صحبت میکردیم، ایشون روند تکاملی رو به من یادآوری کرد…
بعد از خدا هدایت خواستم در مورد عملکردم در رابطه با اون کاری که میخواستم تجربه اش کنم…
رفتم سراغِ ایمیلم، کاملا هدایتی وارد کامنت سعیده جان شهریاری شدم، دقیقا در مورد روند تکاملی نوشته بود:
اینکه خدایا مسیر من که درسته، پس چرا حالم بده و تو در و دیوارم؟ چرا حسم بده؟
که پاسخ اومد براش:
چون روند تکاملی تو طی نکردی. عجله نکن و یه مرحله کم کن از کاری که میخوای انجام بدی و با آرامش بیشتر جلو برو…
موردِ خودمم مشابه بود، کامنت سعیده جان، تایید حرف همسرم بود در رابطه با دقت به روند تکاملی…
همون دیشب متوجه شدم فکر میکردم حواسم به روند تکاملی و رعایتش هست، باید اقدام جسورانه کنم و برم تو دل اوم موضوعم…
اما خدا بهم گفت عجله نکن، کم کم، به قول استاد هر بار تمرین کن و کمی بهتر از دفعه ی قبل انجام بده…
و اینکه درک کردم، هر لحظه باید دقت کنم و مراقبت کنم از ذهنم و عملکردم، عجله نکنم و دائم و بدون توقف از خدا هدایت بگیرم و اصلا روی ذهن و منطق خودم حساب نکنم.
6- از طریق نوشتن هامون جواب ها میاد، جواب داخلِ نوشته هامون گنجونده میشه و میرسه دستمون.
7- از طریق فایل های استاد جان که گوش میدیم و میبینیم.
8- از طریق آهنگ هایی که گوش میدیم.
یه وقتایی یهو توجهم جلب میشه به شعری که اون خواننده میخونه و تاحالا متوجهش نشدم و بعد میبینم چقدر جذاب باور توحیدی داخلش داره.
و بی نهایت راهِ دیگه.
فقط این روزها کم کم دارم بهتر درک میکنم دستِ خدا رو باز بذارم که هدایتم کنه، که بگه از چه طریقی به خواسته هام میرسم، کلید نکنم روی روشِ ذهنی و منطقیِ خودم برای رسیدن به خواسته هام.
خدا رو شکر که اینجا، و قسمت کامنتها گنجینه ای هست از نکات مثبت، آگاهی ها و یادآوری شون، مثال های عالی زده میشه برای درک بهتر آگاهی ها و کلا محیط دنج و امنی هست برای یادگیری، مرور، یاداوری، آزمون دادن، تمرین و تکرارِ پیوسته برای بهبود و رشد.
استاد جانم بی نهایت سپاس گزارم که این سایت رو مدیریت میکنین، تولید محتوا میکنین، کامنتها رو میخونین و منتشر میکنین، و کمک میکنین به رشد تک تک ما و جهانِ زیباتون.
خیلی ممنونم از کامنت تون، براتون رشد و بهبودِ بیشتر در زندگی تون رو آرزو می کنم.
از اینکه وقتی نشانه وااااضحم رو توش دیدم لــــــذت همه وجودم رو گرفت و فـــــهمیدم این خط، نشانه تو بود فاطمه،و ازش اسکرین گرفتم و دور اون جمله رو خط کشیدم، من با اون خط سرشار شدم مسعود عزیزم، سرشار از لطف پروردگارم ک اینطور بهم آینده رو نشون میده. ذهنم درباره این موضوع نجوا میساخت، اذیتم میکرد و من با هدایت ربّ هدایتگرم به یک فایل استاد و گوش کردن اون و تلاشم برای دیدن زیبایی های این موضوع، نشانه ها اومدن… و دلم رو غرق در ستاره های نورانی کردن، نشانه از، پس نشانه میاد و خدای من، این معجزه توجه به زیبایی ها و حس خوبمونه، وقتی به زیبایی ها توجه میکنیم انگار داریم قدردانی میکنیم اصلا. میدونی،مثل کسی ک رفتی مهمونی، کلی چیده، تزیین کرده، خوشمزه جات اماده کرده و تو بخوری و پاشی بری! اما وقتی زیبایی هارو ببیمی و تحسین کنی انگار داری ازش قدردانی میکنی… و دیدن زیبایی ها قدردانیه. و تمام کامنتت برای من فووووق العاده بود، ترکیب رو که خوندم هی بیشتر و بیشتر لذت میبردم و میفهمیدم و گفتم همینه! دقیقا همینه! بابا کلید همینه! کار اینه! اینو باید انجام داد و بعد به قول استاد گلو زدی! وقتی کامنتت رو تموم کردم، کلا بستم صفحه رو و با لذت سرمو گذاشتم روی زمین و آروم بودم، انقدر حجم این آگاهی های ناب زیاد بود ک بستم کلا و میخواستم تو آرامش لذت ببرم… حس اون جمله ی محمد علی اسلامی ندوشن رو داشتم«لبریز می شدم. سراچه ذهنم آماس می کرد، قوز می کردم و از فرط هیجان، «لُکّه» می دویدم»
سپاسگزارم استاد عزیزم
این فایل داره معجزات بزرگی رو برامون رقم میزنه
خدایِ ماهِ من، من با تک تک سطوح انرژیم ازت سپاسگزارم
خدا میدونه با اینکه من خیل سخته کامنت بخونم اما تنها کامنتی بود که اصلا دوست نداشتم تموم بشه و چقدر لذت بردم از این دیدگاه از این تفکر از این مربیگری چون خیلی ساده وقابل درک برای هر کسی بود تحلیلتون
کلی لذت بردم به طوری که میخوام این تحلیل شمارو برای خودم پیاده کنم و مربی خودم بشم
الله اکبر از وقتی که قلبت رو باز می گذاری برای هدایت الهی…
امروز صبح قبل از رفتنش به مدرسه تنشی پیش اومد و البته پر واضح که خودم ساختنش و می تونستم آرومتر جلو ببرمش.. و با حال بد رفت مدرسه و من هم بعد از رفتنش انرژیم صفر شد و افتادم روی تخت و هر کار کردم نشد انرژیم رو بالا ببرم.. تا اینکه مثل همیشه گفتم برم داخل سایت شاید فایل جدید اومده باشه و دیدم بله…
و پلی کردم فایل رو و دقیقه حدودا پنجم فایل کامنت دوست عزیزمون رو خوندن که و گفتن برای تربیت فرزند هست و همون موقع مو بر تن من سیخ شد و گفتم خدایا تو چقدرررر هدایت گردی… تو چقدرر کارت درسته و چشمام پر اشک شد و ادامه ی فایل و اون ایده ی فوق العاده برای توجه به نکات مثبت…
هر روز که می گذره انگار راحت تر میشه برام درک قوانین.. هر روز که می گذره نشونه ها واضح تر میشن برام و من سپاسگزار تر.. و هر روز باورم قوی تر میشه که من خالق زندگی و لحظات و اتفاق های هستم که رغم می خوره..
الان که این فایل رو گوش دادم خیلی خیلی حالم بهتره ، انرژیم بالاتر اومده و می خوام برم پر انرژی برای ساختن عالی ادامه ی روزم
استاد مهربانم، استاد عباسمنش عزیزم قطعا شما پاداش یکی از کارهای خوبی هستید که در زندگیم انجام دادم. برای وجودتون از خدای خوبم سپاسگزارم و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون دارم
سلام خدمت خانوم شایسته عزیز و استاد عزیزم ،انقدر ذوق دارم انقدر خوشحالم که همین الان خواستم سریع بیام بنویسم من امروز هم باید اجاره خونه میدادم هم اجاره مغازه حدود 14 میلیون تومان خدا شاهده تا ساعت 2 بود من کل موجودیم 5 میلیون تومان بود ولی برعکس ماههای قبل که همیشه استرس و نگرانی میومد سراغم حالم بد میشد امروز کلا خیلی آرامش داشتم اصلا یچیزی درونم میگفت درست میشه الانم نزدیک ده روزه فقط تو سایت هستم و تجربه ها رو میخونم خیلی محکمتر دارم روی باورهام کار میکنم خلاصه که به طور معجزه آسایی از اونجایی که قلبم میگفت خدا خودش پول رو به سمتت هدایت میکنه بقیه پول یجوری جور شد که فقط بلند گفتم خدایا شکرت و قانون داره جوابت رو میده فرکاناسات داره پاسخ میده انقدر خوشحال بودم که اومدم این خوشحالی رو اینجا شر کنم و از استاد عزیزم عاشقانه تشکر کنم نمیدونید چقدر ایمانم قوی تر شده مرسی مرسی استاد البته من نزدیک به یکساله که عضو سایت هستم ولی زیاد نمیومدم اما الان ده روزه که یه انرژی رو من رو به سمت سایت کشوند و خدا شاهده تو ابن ده روز اصلا یه اتفاقاتی برام میفته که اشک از چشمام سرازیر میشه چون تصمیم رو جدی گرفتم روی خودم درست کار کنم هی از این شاخه به اون شاخه نپرم
خدا رو بی نهایت ممنون و سپاس گذارم که در این محفل پر از نور هستم و ه رو کامنت های زیبا و پر از نکته دوستان عزیز رو شکار میکنم
قانون شکار اینه که آرام باشی تا بتونی به راحتی شکار کنی؛و من هرشب و هر روز موقعه نهار نکات طلای رو از کامنت های شما دوستان شکار میکنم.خدا یا بی نهایت شکرت
من قبلا با قرآن و آیه هاش مشکل داشتم .ولی امروز موقعه اومدن سر کار دیدم رو یه تابلو نوشته لا اله الا الله و دیدم چقدر این جمله زیبا و توحیدی هست که میگه مشرک نباشید و فقط خدا رو به عنوان تنها منبع رزق .سلامتی.خوشبختی ووووووووحساب کنید چقدر جالب بود برام .
من اگه تو این مکان مقدس نبودم کجا این چیزها رو می فهمیدم .خدا وند با نشانه هاش با ما حرف میزنه و نشانه های خدا فراوانن و استاد خودش یه نشانه ست برای شناخت خداوند و قوانینش
اینجا بهشته؛اینجا کسی غلط املای دیگری رو تو سرش نمیزنه و مسخره اش نمی کنه
اینجا همه دنبال خوب کردن حال یک همدیگه هستن.
اینجا فقط خوبی هست
اینجا همه دست خدا هستیم برای کمک کردن به همدیگه و بیشتر کس ای که اینجا هستن تسلیم هست در برابر خدا وند و قوانین بی نبضش.در مورد توجه به زیبای ها یه نکته هست که باید بگم
من خونه ام کرمانشاه هست و یه قسمتی از مسیرم از سر به خونه هر روز غروب ترافیک تقریبا سنگینی رو داره(از میدان نفت تا قسمتی از بلوار)که دارن رو گذر میزنن و یه یه قسمت هم دارن لوله های فاظلاب بزرگی رو زیر زمین کار میزارن. تا باعث راحتی و آسایش بیشتر ما بشه.اما بیشتر مردم همش غر میزنن و گله میکنن ولی من لذت میبرم چون در دل هر سختی آسانی هست و اگه الان کمی این پروژه باعث ترافیک شده ولی چند وقت دیگه هم ترافیک از بین میره هم آب بارون دیگه اون قسمتها باعث اذیت مردم نمیشه.
راستی من الان تقریبا سه ماه تو خونه اون چند حرکت استاد رو انجام میدم و امروز صبح وقتی رفتم جلو آینه دیدم چقدر هیکل تغییر کرده ؛و چقد انرژی گرفتم اول صبحی من سه ماه پیش نمیدونستم هیکلم اینطوری عضلانی میشه اما به حرفهای استاد ایمان داشتم و این هیکل پاداش متهد بودن منه.و الان دیه ایمانم قویتر شده ومطمئن هستم سه ماه آینده خیلی تغییر میکنم.حتی از لحاظ ثروت هم درآمدم از ماهی 13.14 تومن رسیده به ماهی 26 تومن با همون تایم کاری و بدون اینه از لحاظ فیزیکی خودمو اذیت کنم
به نظر من انرژی که اینجا تو این سایت هست اندازه انرژی هست که تو خانه کعبه وجود داره
البته دوستان عزیز من اصلا موافق واژه استاد برای استاد عباسمنش نیستم ،، به نظر من ایشان بالاتر از استاد هستند و مطابق قرآن ایشان دانشمند هستند نه استاد
دوستان عزیز
ریشهی تمام ناملایمات ،، در زندگی و یا تمام زیبایی های زندگیمان همه بر میگرده به خانواده
ببینید خیلی مهم هست که ما خودمان در چه مسیری هستیم و قرار است فرزندان عزیزمان را در چه مسیری به لحاظ تربیتی و فکری و باوری قرار دهیم
بنده خودم در خانوادهی پرجمعیت 9 نفره متولد و بزرگ شده ام
پدر و مادرم هر دو بی سواد
به طوری که حتی سواد ندارند که اسم خودشان را بنویسند
پدری قُلدُر معاب و مادری که تمام سعی خودش را میکرد که بتواند به بهترین نحو برایمان مادری کند آنچه که از دستش بر می آمد
ما یک کارگاه تولیدی داریم و از سن 13 سالگی تا بیست سالگی در این کارگاه کار میکردم با انواع و اقسام کارگر هایی که اکثرا باورهای مخربی به لحاظ فکری داشتند
یادم می آید در همان روزها
که یک روز به شدت سرما خورده بودم و حتی حال نداشتم از جای خود برخیزم
پدرم با نَهیب و تَشَر مرا از خواب بلند کرد ،، از عفونت ناشی از سرما خوردگی تب شدیدی داشتم
اما پدرم بی اعتنا به مریضی من تا ظهر در کارگاه به سختی از من کار کشید
باز یادم می آید دندان درد شدیدی داشتم و باز پدرم با بی اعتنایی به درد دندان من تا شب از من کار کشید هر دو مورد هم در سن 15 سالگی بود فکر کنم
از صبح تا شب تمرکز پدر من بر کار بود و در حین کار هم بی رحمانه و با تشر با من و دیگر کارگرها رفتار میکرد
آدم احساس میکرد در عصر فراعنه زندگی میکند و در حال ساخت اهرام مصر هستیم
نه مسافرت نه استراحت آخر هفته ها فقط باید دعا میکردم که روزی باران ببارد تا بتوانیم استراحت کنیم
حق با استاد عزیز است باید از کودکی باور های ثروت ساز را درون کودکانمان بسازیم
نتیجهی این رفتار تهی از محبت پدر و این طرز فکرِ بَدَوی این شد که من طوری بار آمده بودم که بسیار سر سختانه کار میکردم ،، بدون اینکه برای خودم ارزش قائل باشم ،، از سن 20 سالگی تا سن 40 سالگی درست عین پدرم قُلدر معاب و بیرحم بودم و خودم یک کارگاه تولیدی در بندر عباس داشتم و با کارگرهای خودم به همان شکل رفتار میکردم و نتیجه بسیار رنج آور و ملال آور شد
دوستان پدر من هرگز به من در طول 7 سال ریالی حقوق نمیداد و من هم از او درخواست نمیکردم
برای خودم در طول بیست سال هیچ ارزشی قائل نبودم حتی بعد از فرار از خانهی پدری هم آن گونه بودم و میگفتم باید تا جوان هستم کار کنم و در پیری استراحت کنم اگر در جوانی کاری نکنم در پیری مستمند و درمانده میشوم هیچ گاه پدرم نگفت ،، پسرم این پول حق تو بابت کار یک ماه هست ،، نتیجه این شد که من یاد نگرفتم اگر در جایی کار کنم باید حق خودم را بگیرم ،، زمانی که برای خودم کار میکردم به دلیل باور های مخرب کارم را از دست میدادم و این موضوع آنقدر تکرار شد که درمانده شدم و برای مردم کار میکردم زمانی که در شرکت ها مشغول بودم نیز این گونه بود در زمانی که مریض بودم و یا سر درد و یا دندان درد داشتم بدون اینکه کارفرما از من بخواهد باز هم در گرمای بندرعباس سرسختانه کار میکردم، ، زیرا پدر من دوچیز را هرگز یه من یاد نداده بود ،، اول اینکه برای خودم ارزش قائل باشم و اگر مریض شدم باید به دکتر مراجعه کنم و این موضوع تا 3 سال پیش هم در من وجود داشت یعنی همش کار و کار و کار ،، حتی یک روز بیرون از شهر برای تفریح نمی رفتم و اصلا بلد نبودم از زندگی لذت ببرم زیرا خودم را لایق هیچ نمی دانستم
دوم اینکه اصلا بلد نبودم حق من چیست ،، و هرگاه کارفرمایی چند ماهی حق مرا میخورد و به من نمیداد شکایت نمیکردم و به دنبال کار دیگری میرفتم و با خود میگفتم همین زمانی که برای گرفتن حقوق 3 ماههی خودم بخواهم تَلف کنم ،، برای پیدا کردن کار دیگر میگذارم تا بیکار نمانم ،، در طول بیست سال هرگز بیکار نبودم حتی یک روز ،، و نتیجه ، در کار بعد هم همان میشد که در کار قبل تجربه کرده بودم
هنوز هم ریشه هایی از همان باورهای مخرب در 30 سال گذشته که از پدرم بر من باقی مانده در وجود من هست و موجب جذب بدی ها در طول زندگی من شده است
با وجود اینکه از پارسال تا کنون به صورت جهادی بر روی خودم کار میکنم و باورهای مخربم را ریشه ای دارم از بین میبرم اما کماکان هم هنوز با آن دست و پنجه نرم میکنم
امروز در یافته ام که باید به گونه ای دیگر فکر کنم باید فرزندانم را به گونه ای دیگر تربیت کنم
دندان های شیری پسر 9 ساله ام که در برخی مواقع خراب میشود را فورن پر میکنم و برخی دندان ها که با هزینه های بالا پر میکردم یکی د ماه بعد می افتاد و دندان تازه جای آن را میگرفت و به پسرم گفتم عزیزم تو ارزشمند هستی و نباید هرگز هیچ دندان تو خراب شود باید یاد بگیری که برای خودت ارزش قائل باشی تا فرزندم مریض شود فورن به او میگویم بلند شو پسرم تا به دکتر برویم و بعد در خانه استراحت کن و حتی خودم برایش آب می آورم و قرصهای او را به دقت و سر ساعت به او میدهم ،، تا فرزندانم یاد بگیرند که موجود ارزشمندی هستند و باید به خودش احترام بگذارد و نعمت سلامتی را که خداوند در وجود آنها گذاشته را ارج نهند ،،
چون دریافته ام اگر خودم برای خودم ارزش قائل شوم خداوند نیز مرا در مسیر ارزشمندی قرار میدهد و اگر برای خودم ارزشی قائل نباشم خداوند نیز برای من ارزشی قائل نیست
پسرانم را هر هفته به بیرون شهر میبرم و میگویم عزیزان من شما باید از تمام نعمتها استفاده کنید و سپاس گذار خداوند باشید، ، هرگاه کاری برایم انجام دهند فورن به آنان پول میدهم و میگویم این حق تو برای انجام فلان کار توست تا آنها بدانند که باید در ازای هر کاری حق خودشان را دریافت کنند و کوتاهی نکنند
چندر روزی است ماشین من خراب شده است و پول زیادی را باید برای تعمیر هزینه کنم اما در همین بین پسرم گفت کامپیوتر میخواهم و من فورن برایش خریدم
و در اتاق او گذاشتم
گفتم پسرم چه نعمتهایی در اتاق های شماست
بر کاغذی بنویسید
آنها نوشتند و فقط چند مورد نوشتند
گفتم پسران عزیزم
هر دوی شما در کودکی اتاق جداگانه دارید
هر دوی شما تبلت دارید
هر دوی شما گوشی دارید
لپتاپ دارید
تخت خواب دارید
چراغ خواب دارید و ده ها اسباب بازی دیگر دارید
اینها را چگونه به دست آورده اید
گفتند
شما پدر عزیز ،، برای ما خریده ای
گفتم نه پسران عزیزم
شما هر آنچه نعمت در اتاق و منزل و حیاط از دوچرخه و توپ و غیره دارید را خدایتان برایتان قرار داده است و من هرگز دخالتی در خلق این نعمتها نداشتم و مدام باید سپاسگزار خداوند باشید
چیزی که هرگز پدرم به من یاد نداده بود
پدرم همیشه میگفت کار کن تا جز منت بازو منتی بر تو نماند
و همیشه میگفت من هرچه دارم از زمین و باغ و ماشین و کارگاه و غیره را با کار شبانه روزی در کویت و دبی و ابوظبی و عمان به دست آورده ام
و ربطی به خدا ندارد ،، اگر من در جوانی کار نمیکردم هرگز امروز چیزی نبودم و باید زیر پوشش کمیته امداد میرفتم
همیشه میگفت خداوند هم که برای تو نخواهد تو باید با کار و تلاش آن را به دست آوری و منت خدا بر تو نماند
هرگز پدرم شخص سپاسگزاری نبود و هنوز هم بسیار ناسپاسی میکند و حتی به خدا بد و بیراه هم میگوید
اما من اینگونه نیستم و کوچکترین نعمتی که در دست فرزندانم قرار بگیرد مثلا مداد رنگی ،، فورن به فرزندانم میگویم پسران عزیزم سپاسگزاری از خداوند برای مداد هایتان کرده اید نعمتهای بزرگ نیز هم اینگونه برایشان بازگو میکنم تا شُکر آن را به جا بیاورند
آنان را همواره به نزدیکی نیروگاه های برق و گاز میبرم
و برایشان توضیح میدهم که این دو نعمت بزرگ که در اتاق هایشان از بخاری و لامپ ها گرفته از کجا و تحت چه شرایطی ساخته میشود و چندتا نعمت باید دست به دست هم دهد تا اتاق هایشان در زمستان گرم و در تابستان خنک و در شب روشن باشد امروز آنقدر در کودکی سپاسگزار نعمت هستند که معلمشان را به تعجب انداخته بودند و با لبخندی میگفت این دو وروجک شما به من درس اخلاق میدهند
و از روزی که دانش آموز من شده اند سپاسگزاری در زندگی من نیز رنگ و بوی تازه ای گرفته است
امید هست توانسته باشم اندکی بر آگاهی شما عزیزان اضافه کرده باشم
من تازگی ها با شما از طریق عقل کل آشنا شدم و بسیار مجذوب کامنت ها و دیدگاه الهی تون شدم و خیلی استفاده میکنم از مثالها و توضیحاتی که به دوستان در مورد قوانین می دهی.
خداوند را سپاسگزارم که در فرکانس کامنتتون قرار گرفتم و ممنونم از اینکه در بخش فایلهای رایگان هم از نظرات و تجربیاتتون ما رو بهرمند فرمودی.
باز هم برایمان بنویس ژوبیک عزیز من از کامنت هاتون واقعا لذت میبرم و تحسینتون میکنم.در پناه حق باشی دوست عزیز
سلام به خانواده عباسمنش
نظرم رو راجع به این فایل یه بار گذاشتم
ولی باز اومدم بگم که چه ایده جالبی بود
کار دخترم شده نقاشی وسایل خونه
ووقتی بهش میگم مامان نمیشه که فقط وسایل خونه رو بکشی
میگه چرا خوبم میشه
من” شیرین این چیه؟
شیرین” این پتو
من” خب این مثبته مامانی؟
شیرین” معلومه که هست اگه پتو نداشته باشی شب از سرما مریض میشی
من” خب این چیه؟
شیرین” این امپوله
من” اینو چرا کشیدی؟
شیرین” میدونی اگه نبود چه جوری بهم امروز واکسن میزدن و اونوقت من مریضرمیشدم
من” باشه مامان این دیگه چیه ؟
شیرین” این دستشوییه!!!
من” دخترم اینکه دیگه اصلا کشیدن نداشت
شیرین” ااااا معلومه که داره اگه نبود ماباید چیکار میکردیم وقتی دستشوییمون میگرفت و………………..
برام خیلی جالب بود که دقیقا چیزهایی که باید بخاطر داشتنشون سپاسگزار باشیمو داره دونه دونه میکشه به عشق گرفتن برچسب
خلاصه هم برامون فان شده هم بازی هم توجه کردن به نعمتها
بازم ممنون ازتون عارفه جان ، استاد عزیز ومریم جان
خدایاشکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
سلام سعیده جانم
ای جانم به این دختر آگاه
الله اکبر الله اکبر به این دختر توحیدی و سپاسگزار
باورت نمیشه چقدر لذت برم از اینکه به چه چیزهایی توجه کرده که ما برامون عادی شده و چقدر با دلیل درست جواب شمارا میداده هزار ماشاالله
واقعا سجده شکر به جا آوردن هم کمه از قول من روی ماه این دختر توحیدی را بببوس بهترین هارا برای خودت و دختر نازت آرزو دارم بهش بگو خاله امروز ازت درس بزرگی گرفت
سلام عارفه جان
من از شما ممنونم که این ایده زیبا رو دادین و با ماهم به اشتراک گذاشتین
واقعا سپاسگزارم خداوندم که تو همچین محیطی هم خودم دارم رشد میکنم هم دخترم
بازهم از شما و استاد عزیزم ممنون و سپاسگزارم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و عارفه خانمگرامی با این تمرین مبتکرانه زیبایشان و این محبتی که به تک تک اعضای سایت داشتن با به اشتراک گذاشتن ایده ها.
خب اول از همه تحسین کنمایشون رو یک دنیا و حسابی، واقعیت مامانمن تو این 20 سال عمری که من دارمخیلی به من اهمیت داده، توجه کرده و رسیدگی، یعنی هرآنچه میتونسته انجام داده و به همچنین بابام، ولی خب چه کنیمکه آشنا نبودن با قوانین هم بالاحره تاثیراتی داره و خب خلاصه که با همین چیزهای خبوی که بلد بودن خب من تونستم به یک امچین نقطه ی خوبی برسم برای خودم، اما خب ایشون کا با این تریتبتی که شاید توش قوانین آگاهامه آغشته میشا و تمرکز برنکات مثبت آگاهانه و با درک عمیق تری انجاممیشه این دوقلو ها چی بشون! افرادی بسیار ثروتمندی میتونن بشن.
خب حالا اشاره کنمبه نکات مثبت خودم.
آقا جان شاید یکم زیاد تو کامنتای اخیرم مطرح کرده باشم ولی برای تمرکز برنکات مثبتمکه شده باید بازم تکرار کنمکه من 2 هفتست از ترکیه مهاجرت کردم به آمریکا، کالیفرنیا و زیبای های بسیاری مثل ساحل زیبا، اتوبان های خیلی عریض، خانه هوی بسیار زیبا .
خب امروز ما برای یک سفر کاری_تفریحی اومدین شهر توسن آریزونا، میون راه خیلی خوشحالم که بعد 15 سال عموم رو توس شهر فینیکس که پز از جاده های جید ی ، ساختمان های نو و مدرن و جا ه های آسفالتی و نه بتن مثل بعضی ایالتای دیگه بود.
چقدر خوشحالم که الان از هتل زیبایی در توسان که شهری بسیار پاکیزه از زمین و ه ا هست کامنت مینویسم، خوبیش اینه کا این شهر پز از ستارست آسمونش.
به قول خداوند:ستارگان زینتی در آسمان ها هستن(البته یکم جملات رو تغییر دادم وای مفهوم همین بود)
امشب به خ ا گفتم، خدای من!تو خیلی خوش سلیقه ای!!!آسمان هارد با این ستارگان زیبا کردی!وای خدا چه زیبا بود!
چقدر توالتای سر راهی اتوبانI10 تمیز بود،چه مردمان ساده و خوش اخلاقی داره آریزونا!چقدر رفتار فروشنده تارگت مهرباناننه و با احساسی عمیق بود!انگار از ته دلش عصر بخیر میگفت و نه از سر اجبار!
باریکلا به خودم بگم که نشستم کنار بابام و نقشه خونی کردم مسیر رو،درسته گوگل مپس بود ولی همینکه برای اولین بار رو این ماشین زیبای اجاره ایمون اندروید اتو رو فعال کنم.
وای چقدر خوبه که شماره تلفن آمریکایی دیروز از اپرات ر تونستم بخرم!جیدر خبوه که رومینگ سیم کارت ترکیم فعاله و اون با اپراطور دیگه ای همکاری داره این اپراتطور پوشش وسط بیابون بهتر بود و وقتی T-Mobileقطع شد به وسیله همکاری ترک تلکام با
AT&T برای رومینگ دوباره اتصال داشتم تا نقشه قشع نشه و همینطور آهنگای زیبامون.
چقدر خوبه که این هتل زیبا رو اومدیم و کارت بانکی رو در ترکیه تونستیم داشته باشیم که امشب اینجا بتونیم بخشی از هزینه های هتل رو پرداخت کنیم.
خب اینم از اتفاقات خ ب، خیلی بیشتر هست ولی خب دیگه واقعا وقت خوابه!
امیدوارم که همه چی برای همه خب پیش بره و همگی بتونیم با تمرکزبرنکات مثبت تودمون رو از مخمصه هایی که با کانون توجه نامناسب خودمون درست کردیم بکشیم بیرون و برسیم با زیبایی های دیگه و زندگی بهتر!
دوست خوبم سلام
بهتون تبریک میگم برای مهاجرت تون به آمریکا
خیلی خوشحال میشم وقتی خبر موفقیت دوستانم رو میشنوم
واقعا خدارو شکر
چقدر به نکات مثبت خوبی اشاره کردین
واقعا تحسینتون میکنم
انشالا همیشه تو این مسیر الهی پر قدرت قدم بردارین
سلام ارشیای عزیز
کامنتت چقدر حس خوب بهم داد
این تعریفاتت از آمریکا و خیابون هاش، آدماش، هتلش، آسمونش، فوق العاده بود…اصلا همین تعریفاتت از آمریکا، باعث شد حس کنم منم اونجام و چقد حس و حال خوبی بهم داد. چقـــد حس خوبی بهم دادو واقعا ازت سپاسگزارم که این زیبایی هارو با ما به اشتراک گذاشتی ارشیا جان
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد عزیز و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین
الان که دارم این کامنت رو می نویسم توی یک پارک خیلی بزرگ با فضای فوق العاده و هوای گرم و آفتابی هستم. توی کانادا فقط حدود 2 الی 3 ماه هوا گرمه و به خاطر همین من این فصل گرما رو با تمام وجودم ازش لذت می برم. عاشق تابیدن نور آفتاب روی پوستم هستم و با تک تکِ سلول هام جذبش میکنم و لذت می برم، خدایا شکرت! همهههههه جا سبزه، صدای آواز پرنده ها همه جا میاد، پارک ها انقدر بزرگ و وسیع هستن که با اینکه کلی آدم میاد برای پیکنیک، ولی هیچ وقت اونقدر شلوغ نمیشه که نتونی از فضا لذت ببری. همه جا تمیزه و همه خوش حالن! اصلاً فوق العاده ست. خدایا شکرت که به من فرصت تجربه ی این فضا رو دادی!
دیروز رفته بودم آیکیا تخت بخرم. 2 تا بسته ی بزرگ و سنگین بود که خودم باید از انبار برمیداشتم می بردم تو ماشین. قسمت انبار تا ماشینش راحت بود چون با چرخ بردم. به ماشین که رسیدم گفتم خدایا، من اینا به این سنگینی رو چه جوری بلند کنم بذارم تو ماشین؟! همون موقع دیدم یه آقایی گفت کمک نیاز داری؟ اصلاً چنان لبخندی کلِ صورتم رو گرفت و توی دلم گفتم خدایا شکرت که به شکلِ این آدم برای من درومدی و نذاشتی کارِ من بمونه! اومد وسایلم رو گذاشت تو ماشین و من کلی ازش تشکر کردم.
یه اتفاق خوب دیگه این بود که من دیروز امتحان سیتیزنشیپی کانادا داشتم، آنلاین بود، اینجوریه که 20 تا سواله و شما باید حداقل 15 تا رو درست جواب بدی تا پاس بشی…سوالا رو که داری جواب میدی میتونی اونایی که شک داری رو یه علامت بزنی تا آخر سر بیای مرورش کنی…وقتی رسیدم به سوال آخر دیدم من 6 تا رو علامت زدم که 100٪ مطمئن نیستم! یعنی یه دونه بیشتر از حد مجاز! گفتم خدایا، من برمیگردم سوالا رو مرور میکنم، خودت بهم بگو اگه باید جوابی رو عوض کنم! فکر کنم 2 تاش رو عوض کردم طبق چیزی که حسم بهم گفت و خلاصه دیگه سابمیت کردم. همون موقع جواب رو میده. 19 شدم از 20 :))) انننننقدر خوشحال شدم که نگو، یعنی همه ی اونایی که شک داشتم درست زده بودم به غیر از یه دونه! این حسِ اعتماد به خدا داشتن و ازش سوال کردن و جواب گرفتن چقدر شیرینه! إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِى عَنَّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ
استاد جانم، نمیدونم چه جوری ازتون تشکر کنم که من رو با توحیدِ عملی آشنا کردین! خدایا شکرت که من جزو اون دسته از بندگانِ خوشبختت بودم که معنیِ واقعیِ “ارتباط با خدا” رو دارم درک میکنم…من عاشق اون فایل “رابطه ی ما با انرژی که آن را خدا نامیده ایم” هستم…اصلاً یه جنس دیگه ای داره اون فایل، یا حداقل برای من اینجوریه…استادجان اونجا شما توضیح دادین که خدا همه چیزه! خدا برای تو به شکل اتفاقات در میاد، به شکل آدم ها در میاد…خدا به پیامبر توی جنگ بدر میگه “وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ “ یعنی تو نجنگیدی، تو تیر ننداختی، خدا انداخت!
وقتی ما حواسمون باشه که خدا رو همیشه در وجودمون احساس کنیم و در تمام اتفاقات و شرایط اونو ببینیم، زندگی اصلاً یه زندگیِ دیگه میشه…میشه غیر از چیزی که تا حالا زندگی کردیم…
خدایا همه ی ما رو به راه راست، به راه کسانی که به آن ها نعمت داده ای و نه کسانی که بر آن ها غضب کرده ای و نه گمراهان، هدایت کن..آمین!
عاشقتونم استاد جان (قلب)
سلاااام استاد خوبم
یک سری اتفاقاتی برام افتاد ک دلم خواست بیام واینجا بنویسم چون من اثر فرکانسامو دیدم و درک کردم این اتفاق ها از کجا نشات میگره واقعا از خوشحالی اشک شوقم گرفت
داستان از این بود ک من برای سفر کمپی در جنگل
یک کوله میخواستم یه مطالبه حقوق داشتم ک یه کوله باهاش گرفتم وقتی آماده کردمش دیدم خیلی برای من بزرگ و حملش سخته و بنده خدا قبول کرد تعویض کنه و الباقی مابه التفاوت اون رو برام واریز کنه
این زمانی بود ک قبلش خواهرمبرای سفرش مقداری پول نیاز داشت و من برای نیاز خودم نگه داشته بودم ولی دلم گفت ک بهش بدم و بعدش این اتفاق تعویض کوله پیش اومد و نکته این بود ک وقتی من اینجا پول رو دادم اون سمتم یکی با من هماهنگ شد والباقی اون پول کوله برگردوند حدودا اندازه پولی ک من قرض داده بودم
و از طرفی یه پرداختی داشتم ک اونو انجام میدادم دیگه ذخیره حسابم خیلی کم میشد ولی حسم با خدا بود و ب محض انجام اون پرداختی دوتا ایام واریز وبرداشت باهم اومد ک اوم مغازه دار پول رو ریخت و مانده حسابم خیالم رو راحت کرد
و من ایناهمه رو فقط نتیجه فرکانسهام میدونم و اینها خیلی خیلی زیاد خوشحالم کرد
ممنون استاد ک داری با آرامش زندگی کردن رو ب من آموزش میدی
سلام دوست هم فرکانسی
خیلی عالی هستش وقتی دلیل اتفاقات رو میفهمی که از کجا نشات میگیره و درک میکنی که تمام اتفاق ها رو خودمون هستیم که رقم میزنیم
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم
سفری خوبی هم داشته باشین
با فرکانس های خوب
وعالی
و اتفاق هایی هم راستای فرکانس های آگاهانه که میفرستید
تشکر میکنم از شما دوست عزیز ممنون از توجه شما
قطعا تجربه هایی از این سفر بدست آوردم ک میتونه برام خیلی کاربردی باشه
این روزها هر اتفاقی ک میفته رو برمیگردم ببینم من چه چیزی رو درخواست کرده بودم ک ممکن این اتفاق در راستای همون خواسته ی من باشه و اتفاق جالبتری ک برای من در درون من رخ داده اینه ک دیگه خیلی درگیر اتفاقها نمیشم خیلی ناراحت ورنجیده نمیشم چون یا میگم باید این اتفاق پیش میومد یا میگم خودم درخواستشو داشتم و بعد میسپارم بخدا تا مسیر درست رو ب من نشون بده وهدایت کنه
دوست خوبم هرکجا هستید شادو موفق وسربلند باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود به استاد عزیزم و خانم شایسته
سپاس از عارفه عزیز به خاطر به اشتراک گزاشتن این تجربه ارزشمند و این ایده عالی که ما هم از اون استفاده کنیم.
استاد عزیز پسر من یک سالی هست که این تمرین را هر شب در دفترش داره انجام میده به شکل دیدن و نوشتن نکات مثبت و شکرگزاری از نعمتها و زیباییها.
و چی بگم از برکات این تمرین عالی که این پسر را از همه بچه های همسن و سالش متمایز کرده.
الان پایان سال تحصیلی هست و پسر من 9 سالشه و کلاس سوم .
همسرم وقتی به مدرسه رفت برای جشن پایان سال تحصیلی ،شگفت زده شد.
جریان از این قرار بود که کلی اتفاقهای منفی تو کلاس و مدرسه برا دوستان محمد حسن جان افتاده بود و محمد حسن عزیزم نه تنها خودش در مدرسه اعراض کرده بود از اونها و یه دونه از اونها را تو خونه مطرح نکرده بود .
واقعا بهش افتخار کردم و این نتایج به خاطر این هست که من و همسرم هم واقعا فضای خونه برامون اینقدر مقدسه که سعیمون اینه که بر نکات مثبت توجه کنیم ،صحبت کنیم فایلهای سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت را مرتبا میبینیم.
و این باعث شده ناخودآگاه پسر 9 ساله و دختر 4 ساله من تمرکزشان رو نکات مثبت باشه و از نکات منفی اعراض کنند.
جالبه که تو هر مهمونی میریم دخترم هلیسا ناخوداگاه بعد هر چند تا جمله ای که صحبت میکنه میگه عباسمنش دات کام.
و همیشه از روی لبش گفتن استاد استاد نمیافته.
پسرم هم همیشه وقتی اتفاق مثبتی چه برای ما و چه برا خودش میوفته ،میگه بابا جان من تمرکز کردم به زیباییها و نعمتها و نکات مثبت و خداوند من را هدایت کرد به پیدا کردن یه دوست خوب و فرکانس بالا و یا هدایت شدیم به رفتن به یه مسافرت عالی .
استاد عزیز سپاسگزار شما و خانم شایسته و همه دوستان عزیزم در این سایت توحیدی و بینظیر هستم و بهترینهارا براتون آرزومندم.
در پناه الله مهربان ،شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
با نام و یاد خداوند مهربان و سلام خدمت تمام کسانی که دارن زندگی رو درک میکنند و میخوان که وظیفه شون رو توی این جهان با تمام و کمال انجام بدن.
امروز تو مسیر پیاده روی داشتم به این موضوع فکر میکردم که ثروت چرا معنویه؟
از اینجا به بعدش دیگه خودش بهم موضوعات رو گفت که ببین مسعود یه خورده توی این موضوع ریز شو که چه چیزهایی من بهت گفتم و با آگاهی کم خودت چیا میدونی؟
اولین موضوع اینکه آیا تو به اختیار خودت اومدی توی این جهان؟
با خودم فکر کردم و دیدم نه. من هیچ اراده و قدرتی برای اینکه خودم وارد این جهان بشم نداشتم.
پس تو با ارداه من وارد این جهان شدی. چه بخوای یا چه نخوای.
پس من تو رو با اراده خودم وارد این جهان هستی کردم. خوب من بیکار نبودم که اینکار رو کنم حتما یه چیزی هست که من اینکار رو کردم. درسته؟
هر جوری فکر کنی درسته چرا؟
با خودم میام و بررسی میکنم که وقتی این بدن خودم رو میبینم و دقتی که توش به کار رفته، از تپش منظم قلبم، از کبد و کلیه و روده وووو که همشون دارن بدون خطا کار میکنند. از چشمی که با این کیفیت داره زیبایی رو به من نشون میده، از گوشی که داره انقدر صداها رو با بهترین وضوح بهم میرسونه، از زبونی که داره با این لذت مزه ها رو به من حالی میکنه ووووووووووووووووو
خوب یقینا این کسی که من رو وارد این جهان کرده هدفی بس بزرگ داشته که این دقت و ظرافت و زیبایی و کیفیت رو برام فراهم کرده.
وقتی میبینم که خودش تو قرانش گفته که من آسمون و زمین و هر چی که داخلش هست رو برای توی انسان آفریدم.
خوب یعنی چی آسمون و زمین و هر چی داخلشه؟
من با خودم اینجوری میگم که مسعود به یک چیز، به یک شی به هر چیزی که چشمات توانایی دیدنش رو داره، گوشات میتونه بشنوه، زبونت میتونه حس کنه و هر چیزی. ماشین،خونه، زندگی، در و دیوار و سنگ و کاشی و برنج و گندم و جو و کارخونه و ستاره و کهکشان و سیاره هر موجودیتی که وجود داره توجه کن نمیتونی از این آیه که (( هر چیزی که در داخل آسمان و زمین قرار دادیم)) خارج بشی.
پس این همه چیز و دنیا و زندگی رو برای یک موجودی خلق کرد که تا اینجا فهمیدم که اختیاری از خودش نداشته برای ورود به این جهان هستی.
بعد میاد باز میگه همه اینها یه طرف انقدر ارزشمندی که از وجود و روح خودم هم در وجود تو میدمم که حجت رو برای تو تمام کنم. و ارزش تو انقدره که نسبت به تمام موجوداتی که قبل و بعد تو بودن و یا میان برتری داری و همه اونها برای توست
خوب:
این بدن با این دقت رو برای من افریده
این جهان با این همه امکانات رو برای من آفریده
از روح خودش در من دمیده
از همه درجه بالاتری دارم
یه خورده فکر کنیم شاید اجباری بوده اومدن ما به این جهان هستی ولی جالبه. شبیه به یک پدری که به فرزندش میگه بیا بهترین ماشین، بهترین خونه، همه چیز بهترین برای تو برو حال کن.
خوب وقتی اینا رو کنار هم میزاریم به یه چیز میرسیم که وقتی خداوند این بدن و زیبایی ها رو به این راحتی و برای من قرار داده پس بقیه چیزها هم باید برای راحتی من اینجا فراهم باشه
یعنی اگر ثروت نیاز منه، که هست. چرا؟
این بدن با این کیفیت اومده و برای بقا نیاز داره به ابتدایی ترین چیز یعنی تغذیه که هر جوری الان فکر کنی نیاز به پول و ثروت داره پس باید مثل نفس کشیدن برام راحت باشه.
چرا بازم؟
چون وقتی بازم نگاه میکنم این خداوند این همه چیزها رو نیافریده که من با سختی بگردم دنبالش. به یک هدف بالاتری پس باید برسم که مسایل مالی باید توش حل شده باشه. که من بتونم به اون هدف اصلی برسم.
چون وقتی فکر میکنم میبینم خدا من رو نیاورده که انسانی که افریده رو تست کنه که ببینه این سیستمی که درست کرده درسته یا نه. یعنی وقتی من اومدم به این دنیا همه تست و آزمایشات روی من انجام شده و من برای هدف والاتری اینجام.
حالا من اینجا میخوام از آگاهی که تو گفت و گو با خداوند داشتم صحبت کنم که البته من فقط شنونده بودم که هر چه سعی کنم شنونده بهتری باشم بیشتر میفهمم و درک میکنم.
اینطور بمن گفته شد که ببین مسعود جون تا اینجا تو رو رسوندم که بهت بگم هدف چیه؟
هدف من این بوده که تو بیای توی این جهان و با درک خودت به لذت بیشتر و بیشتر برسی.
من همه چی رو برات فراهم کردم دیگه ببینم تو چیکاره ای.
یعنی مو به تنم سیخ میشه و به قول نوجونها کف بر میشم وقتی مثالهایی که برام میزنه فقط باید هزار بار خودم گوش کنم و بنویسم تا درک کنم.
اینطور ادامه پیدا کرد که ببین مسعود تو شبیه یه مربی فوتبال هستی که بهترین بازیکنان رو در اختیار داری و باید با یک حریف وارد میدان بشی.
یعنی بهترین مهاجم،دروازبان،دفاع،هافبک وووو رو داری حالا هنر تو اینکه بهترین ها رو سرجاش بزاری یعنی تو اگه بهترین مهاجم رو داشته باشی ولی بزاریش تو دروازه میشه بدترین بازیکن یا اگه بهترین دروازبان رو داری ولی بزاریش توی هافبک نفوذی میشه ضعیف ترین. پس تو بهترین ها رو باید در بهترین جاها قرار بدی. این به این معنیه که درک کنی چه داشته هایی داری و ازشون درست استفاده کنی.
حالا ترکیبی که به نظر من قشنگه و هر کسی تو بهترین جاشه اینطوریه:
دروازبان: میشه کنترل ذهن
وقتی تو میتونی ذهنت رو کنترل کنی یعنی نمیزاری افکار منفی وارد بشن و این به این معنی که گل نمیخوری و گل نخوردن تو اولین راهه برای گل زدن. وقتی میتونی برنده باشی که نسبت گلهای زده تو بیشتر از گلهای خورده تو باشه. پس باید اول گل نخوری
خط دفاعی: دیدن داشته ها
وقتی به داشته هات نگاه میکنی مثل اینکه یه قوت قلب میگیره در مقابل بازیکنان حریف که من یه خط دفاعی خوب و محکم دارم چون بهترین بازیکنان رو دارم. دیدن داشته ها میشه دیدن کوچکترین چیزها مثل:
لبخند فرزندت
میشه خوردن یه فنجون قهوه کنار کسی که دوسش داری تو یک فضای باز تو یک هوای بهاری
میشه گرفتن عکسهای زیبا از طبیعت با گوشی موبایل
میشه داشتن آزادی مالی برای خرید یه بطری آب معدنی تو یه پیاده روی
میشه اجرا یه ایده کوچیک توی سایتت
میشه دیدن لبخند مادرت بعد از دیدن تو
میشه لبخند رضایت مشتری پس از خرید از تو
میشه وقتی مشتری برای خرید برنج از تو، بخاطر محصول خوبت از تهران میاد ساری
میشه…..
میشه…
وقتی این خط دفاعی رو چیدی دیگه حریف از همون بالا حساب کارش رو میکنه
هافبک: سپاسگزاری
خط بی نظیر هافبک ما میشه سپاسگزاری کردن که دیگه اینا دیگه مال این زمین نیستند از بس که قدرتمندن. همه سرعتی، قدرتی و تکنیکی . یعنی یه جوری حریف رو دریبل میکنند که نمیدونند توپ از کجاشون در رفته . یعنی مثل ابراهیم اویچ که با حرکات تکفاندو توپ رو میزنه اینا هم اینطورین.
من عاشق این خط هافبکم که چقدر بی نظیرند
مهاجم: تمام کننده اصلی ما میشه اینجا یعنی لذت بردن
خدایی این مهاجم از اوناست که همیشه تو بهترین نقاط ایستاده و با یه بغل پای ساده توپ رو میفرسته توی دروازه.
یعنی همه، همه کار میکنند که توپ برسه به اینجا تا تمومش کنه.
بریم این مسیر رو بیایم با هم:
دروازبان یعنی کنترل ذهن توپ رو میده به دفاع که وقتی نمیزاره توپ گل بشه یعنی توپ توی دست دروازبانه و میتونه بازی رو به جریان بندازه. پس باید در مرحله اول بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم که بتونیم برسیم به خط دفاعی که میشه دیدن داشته ها که اگه نباشه اون تیم حریف یا همون افکار منفی ما رو سوراخ سوراخ میکنند.
حالا توپ باید از خط دفاعی برسه به هافبک که وقتی تو توانایی این رو پیدا میکنی که داشته هات رو ببینی و این داشته ها رو وقتی بهش فکر میکنی میبینی وصل میشه به یک منبع اصلی میتونی سپاسگزاری کنی و توپ رو از خط دفاعی برسونی به خط هافبک و اون خط هافبک که میشه همون سپاسگزاری مثل برق و باد توپ رو میفرسته برای مهاجم و اون مهاجم فرصت طلب که میشه لذت بردن فقط داره گل میزنه.
من وقتی دارم لذت میبرم:
یعنی گل زدم
یعنی به هدف اصلی این بازی رسیدم
یعنی تمام تمام
یعنی وقتی تو داری از پیاده روی لذت میبری یعنی وظیفه ای که براش خلق شدی رو به درستی داری انجام میدی
یعنی وقتی تو از دیدن یک زیبایی اشک شوق میریزی و لذت میبری یعنی داری وظیفه ایت رو به درستی انجام میدی
یعنی وقتی داری خودت رو توی آیینه میبینی و غرق شادی و لذت میشی از چیدمان زیبایی که صورتت داره یعنی داری درست میری
یعنی وقتی یک آگاهی دریافت کردی و سر از پا نمیشناسی یعنی تو درستی
یعنی وقتی اگه تو کارتت بجای 30 میلیارد الان 3 میلیون هست و تو میتونی از داشتن 3 میلیون لذت ببری و امید و یقین داری که 30 میلیارد هم میاد توی این حساب تو درستی
یعنی وقتی از راحتی توی انجام شدن کارات لذت میبری یعنی داری گل میزنی
یعنی وقتی …
یعنی وقتی….
و اونجاست که تیم حریف هر لحظه دست و پا بسته تر میشه و تو هر لحظه داری گلهای بیشتری میزنی
و اونجاست که دیگه از دروازبان تا مهاجم همه دارن گل میزنند برات چون دیگه انقدر تیم مقابل ضعیف و زبون شده که توانی برای حرکت نداره و فقط از وسط زمین شروع میکنه و توپ رو دو دستی تقدیمت میکنه و میگه برید گل بزنید.
خدایا سپاسگزارتم بخاطر گلهایی که کمکم کردی که بزنم
خدایا سپاسگزارتم برای تمام آگاهی هایی که به قلبم میفرستی
خدایا سپاسگزارتم که انقدر داری هر روز مسیر رو راحت تر، آسون تر و واضح تر میکنی
خدایا سپاسگزارتم بخاطر مسیری که من رو توش قرار دادی تا بازی رو بفهمم
خدایا سپاسگزارتم برای این سایت الهی که فقط آگاهیه
خدایا سپاسگزارتم بخاطر استاد عزیز که انقدر عاشقانه و خالصانه داره مسیر رو باز میکنه
سلام آقا مسعود بزرگوار ،خیلییی لذت بردم از تحلیل ات درباره اینکه چرا ثروتمند شدن معنوی،قشنگ ذهن خوراک ذهن که منطق باشه رو دادی
و چقدر من با این مربی بودنمون لذت بردم ، چه ترکیی ، این تیم بهترین تیم دنیاست ،
دروازبان »» کنترل ذهن
خط دفاعی »دیدن داشته ها
هافبک »سپاسگزاری
مهاجم »لذت بردن ،
خدای من اینقدر کیف کردم از این نظر که لبخند گنده ای نشسته روی صورتم ،
آقا مسعود آرزوی بهترین ها رو برات دارم، تو بهترین مربی خودت هستی ،
سلام و درود جناب نوریان عزیز
کمتر از یکساعت تا بازی فینال جام حذفی بین پرسپولیس و استقلال زمان مانده و چقدر شما در این روزها که تب و تاب فوتبال بالا گرفته خلاقانه از قدرت تخیلتون بهره گرفتید و آمدید قوانین و نحوه رسیدن به خواسته ها را در ترکیب یک تیم فوتبال برای گل زدن و موفقیت شبیه سازی کردید که جای تحسین دارد و من بسیار لذت بردم از این مثالی که زدید.
برایتان بهترینها را آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق
اقا مسعود عزیز
چقدر تعابیر زیبایی استفاده کردین
با مثالی زیبا و قابل درک
قانون ، توجه ب زیبایی ها و
احساس خوب= اتفاقات خوب
رو توضیح دادین که کاملا قابل درک
چقدر خوب قانون برای خودتون توضیح دادین
لذت بردن از هر آنچه که الان داریم
همون مبلغ پول توی کارت
لبخند فرزند
عالی بود
زندگیتون گلباران
سپاسگزار خداوندم برای داشتن دوستان عزیزی که اینطور با هم داریم مسیر زیبای زندگی رو طی میکنیم.
داشتم وقتی پاسخ پر از انرژی شما رو میخوندم نظرم جلب شد به یه چیز و اونم به مدت عضویت شما و خودم.
من 1389 روز و شما 1383 روز یعنی ما با اختلاف چند روز این مسیر زیبا رو شروع کردیم و انگار یه نشانه جالب و مثبت بود برای خودم
و مجدد سپاسگزارم از زمانی که گذاشتید و پاسخ دادید
سلام آقا مسعود
کامنتتون شگفت انگیز و بسیار جالب بود.
خیلی مثال تیم فوتبال برام جالب بود، درست چیدن کارهایی که باید انجام بدیم تا برسیم به گل زدن، یعنی به تعبیر شما لذت بردن از زندگی.
خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و این کامنت زیبا و جذاب رو نوشتین:
من وقتی دارم لذت میبرم: یعنی گل زدم. یعنی به هدف اصلی این بازی رسیدم. یعنی تمام تمام.
چقدر خوبه این قسمت و مثالهایی که براش زدین.
درکش رو راحت تر کرده.
در آغوشِ خدا باشین همیشه.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
بسیار سپاسگزار خداوندم که اینقدر دوستان الهی رو اینجا دور هم جمع کرده تا بتونیم این آگاهی ها رو به هم بگیم.
و بسیار سپاسگزار شما هستم برای انرژی خوب و ارزشمندی که گذاشتید و نوشتید.
و اول صبح وقتی صفحه رو باز میکنی و میبینی دوستانت برات پیام گذاشتند واقعا لذت بخشه.
و یک موضوعی که میخوام اینجا به خودم یادآوری کنم اینکه:
خیلی زمانها وقتی ما داریم روی خودمون کار میکنیم این جنس آگاهی ها به ما داده می شود و من یقین دارم که اینها حرفهای یک انسان نمیتونه باشه و یه قدرت بزرگتری داره اینا رو میگه. و هست چون چطور منی که تا چند لحظه پیش چیزی تو ذهنم نیست و ناخودآگاه یک صحبتهایی میاد تو درونم که اصلا نمیتونم بفهمم از کجا استارت خورد و یا از کجا شروع شد پس باید یقین داشت که حرف از جای دیگه ای هست.
و وقتی این ارزشمندی رو درک کنیم که خوده خدا داره باهات حرف میزنه و خودش داره یه مسیری رو برات باز میکنه بیشتر بهش دقت میکنیم.
و من این آگاهی ها رو یک نشانه میبنم برای برآورده شدن خواسته ها یا موضوعی که تو ذهنمون هست. و خداوند داره با گفتن این آگاهی ها تو رو توی مسیر نگه میداره.
و اقعا سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام آقا مسعود و همه ی دوستان عزیزم.
بله، دقیقا همینی که گفتین رو منم درک کردم.
گاهی خدا، از زبانِ خودم با خودم صحبت میکنه، مثلا دارم با دوستم یا مامانم صحبت میکنم در مورد موضوعی، در ظاهر دارم به اون میگم، بعد یهو متوجه میشم مخاطب این صحبت خودمم، راه حل و جوابِ سوال خودمه…
خدا خیلی جذاب هدایت میکنه و پاسخ میده به درخواست هامون:
1- جواب رو به دلِ خود آدم میندازه.
2- از زبانِ خودمون، جواب رو میده.
3- از طریق آدم های دیگه بهمون جواب رو میرسونه.
4- از زبانِ نشانه ها باهامون صحبت میکنه، به قولِ استاد جان نشانه هایی که برای هر فرد منحصر به فرده و فقط خودش درک میکنه یعنی چی.
5- از طریق خوندن کامنت بچه ها پیام خدا به دستمون میرسه.
نمونه ی تازه اش، همین دیشب بود، در مورد یه مسئله ای با همسرم صحبت میکردیم، ایشون روند تکاملی رو به من یادآوری کرد…
بعد از خدا هدایت خواستم در مورد عملکردم در رابطه با اون کاری که میخواستم تجربه اش کنم…
رفتم سراغِ ایمیلم، کاملا هدایتی وارد کامنت سعیده جان شهریاری شدم، دقیقا در مورد روند تکاملی نوشته بود:
اینکه خدایا مسیر من که درسته، پس چرا حالم بده و تو در و دیوارم؟ چرا حسم بده؟
که پاسخ اومد براش:
چون روند تکاملی تو طی نکردی. عجله نکن و یه مرحله کم کن از کاری که میخوای انجام بدی و با آرامش بیشتر جلو برو…
موردِ خودمم مشابه بود، کامنت سعیده جان، تایید حرف همسرم بود در رابطه با دقت به روند تکاملی…
همون دیشب متوجه شدم فکر میکردم حواسم به روند تکاملی و رعایتش هست، باید اقدام جسورانه کنم و برم تو دل اوم موضوعم…
اما خدا بهم گفت عجله نکن، کم کم، به قول استاد هر بار تمرین کن و کمی بهتر از دفعه ی قبل انجام بده…
و اینکه درک کردم، هر لحظه باید دقت کنم و مراقبت کنم از ذهنم و عملکردم، عجله نکنم و دائم و بدون توقف از خدا هدایت بگیرم و اصلا روی ذهن و منطق خودم حساب نکنم.
6- از طریق نوشتن هامون جواب ها میاد، جواب داخلِ نوشته هامون گنجونده میشه و میرسه دستمون.
7- از طریق فایل های استاد جان که گوش میدیم و میبینیم.
8- از طریق آهنگ هایی که گوش میدیم.
یه وقتایی یهو توجهم جلب میشه به شعری که اون خواننده میخونه و تاحالا متوجهش نشدم و بعد میبینم چقدر جذاب باور توحیدی داخلش داره.
و بی نهایت راهِ دیگه.
فقط این روزها کم کم دارم بهتر درک میکنم دستِ خدا رو باز بذارم که هدایتم کنه، که بگه از چه طریقی به خواسته هام میرسم، کلید نکنم روی روشِ ذهنی و منطقیِ خودم برای رسیدن به خواسته هام.
خدا رو شکر که اینجا، و قسمت کامنتها گنجینه ای هست از نکات مثبت، آگاهی ها و یادآوری شون، مثال های عالی زده میشه برای درک بهتر آگاهی ها و کلا محیط دنج و امنی هست برای یادگیری، مرور، یاداوری، آزمون دادن، تمرین و تکرارِ پیوسته برای بهبود و رشد.
استاد جانم بی نهایت سپاس گزارم که این سایت رو مدیریت میکنین، تولید محتوا میکنین، کامنتها رو میخونین و منتشر میکنین، و کمک میکنین به رشد تک تک ما و جهانِ زیباتون.
خیلی ممنونم از کامنت تون، براتون رشد و بهبودِ بیشتر در زندگی تون رو آرزو می کنم.
خدایا دوستت دارم
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
مسعود جان، مسعود مهربان، مسعود عزیزم
واقعا نمیدونم باید چی بگم از زیبایی این کامنت
از اینکه وقتی نشانه وااااضحم رو توش دیدم لــــــذت همه وجودم رو گرفت و فـــــهمیدم این خط، نشانه تو بود فاطمه،و ازش اسکرین گرفتم و دور اون جمله رو خط کشیدم، من با اون خط سرشار شدم مسعود عزیزم، سرشار از لطف پروردگارم ک اینطور بهم آینده رو نشون میده. ذهنم درباره این موضوع نجوا میساخت، اذیتم میکرد و من با هدایت ربّ هدایتگرم به یک فایل استاد و گوش کردن اون و تلاشم برای دیدن زیبایی های این موضوع، نشانه ها اومدن… و دلم رو غرق در ستاره های نورانی کردن، نشانه از، پس نشانه میاد و خدای من، این معجزه توجه به زیبایی ها و حس خوبمونه، وقتی به زیبایی ها توجه میکنیم انگار داریم قدردانی میکنیم اصلا. میدونی،مثل کسی ک رفتی مهمونی، کلی چیده، تزیین کرده، خوشمزه جات اماده کرده و تو بخوری و پاشی بری! اما وقتی زیبایی هارو ببیمی و تحسین کنی انگار داری ازش قدردانی میکنی… و دیدن زیبایی ها قدردانیه. و تمام کامنتت برای من فووووق العاده بود، ترکیب رو که خوندم هی بیشتر و بیشتر لذت میبردم و میفهمیدم و گفتم همینه! دقیقا همینه! بابا کلید همینه! کار اینه! اینو باید انجام داد و بعد به قول استاد گلو زدی! وقتی کامنتت رو تموم کردم، کلا بستم صفحه رو و با لذت سرمو گذاشتم روی زمین و آروم بودم، انقدر حجم این آگاهی های ناب زیاد بود ک بستم کلا و میخواستم تو آرامش لذت ببرم… حس اون جمله ی محمد علی اسلامی ندوشن رو داشتم«لبریز می شدم. سراچه ذهنم آماس می کرد، قوز می کردم و از فرط هیجان، «لُکّه» می دویدم»
سپاسگزارم استاد عزیزم
این فایل داره معجزات بزرگی رو برامون رقم میزنه
خدایِ ماهِ من، من با تک تک سطوح انرژیم ازت سپاسگزارم
سپاسگزار خداوند بزرگم برای داشتن دوستان عزیزی که انقدر دارن به هم کمک و خیر میرسونند.
بسیار سپاسگزارم از کامنت و پاسخ پرانرژی که وقت گذاشتید و برام نوشتید و انصافا انقدر خوب نوشتید که اون ذوق و حس درونی و انرژی شما رو دریافت کردم.
امیدورارم که همه ما با تداوم در این مسیر زیبا هر روز زیبایی های بیشتری رو دریافت کنیم و هدف اصلی زندگی که لذت بردن است رو به درستی انجام بدیم.
بازم سپاسگزارم
سلام و درودخدمت مسعود عزیز ،
خدا میدونه با اینکه من خیل سخته کامنت بخونم اما تنها کامنتی بود که اصلا دوست نداشتم تموم بشه و چقدر لذت بردم از این دیدگاه از این تفکر از این مربیگری چون خیلی ساده وقابل درک برای هر کسی بود تحلیلتون
کلی لذت بردم به طوری که میخوام این تحلیل شمارو برای خودم پیاده کنم و مربی خودم بشم
بازم ممنونم بابت کامنت زیباتون
شاد پیروز وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید
الله اکبر از وقتی که قلبت رو باز می گذاری برای هدایت الهی…
امروز صبح قبل از رفتنش به مدرسه تنشی پیش اومد و البته پر واضح که خودم ساختنش و می تونستم آرومتر جلو ببرمش.. و با حال بد رفت مدرسه و من هم بعد از رفتنش انرژیم صفر شد و افتادم روی تخت و هر کار کردم نشد انرژیم رو بالا ببرم.. تا اینکه مثل همیشه گفتم برم داخل سایت شاید فایل جدید اومده باشه و دیدم بله…
و پلی کردم فایل رو و دقیقه حدودا پنجم فایل کامنت دوست عزیزمون رو خوندن که و گفتن برای تربیت فرزند هست و همون موقع مو بر تن من سیخ شد و گفتم خدایا تو چقدرررر هدایت گردی… تو چقدرر کارت درسته و چشمام پر اشک شد و ادامه ی فایل و اون ایده ی فوق العاده برای توجه به نکات مثبت…
هر روز که می گذره انگار راحت تر میشه برام درک قوانین.. هر روز که می گذره نشونه ها واضح تر میشن برام و من سپاسگزار تر.. و هر روز باورم قوی تر میشه که من خالق زندگی و لحظات و اتفاق های هستم که رغم می خوره..
الان که این فایل رو گوش دادم خیلی خیلی حالم بهتره ، انرژیم بالاتر اومده و می خوام برم پر انرژی برای ساختن عالی ادامه ی روزم
استاد مهربانم، استاد عباسمنش عزیزم قطعا شما پاداش یکی از کارهای خوبی هستید که در زندگیم انجام دادم. برای وجودتون از خدای خوبم سپاسگزارم و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت روز افزون دارم
سلام خدمت خانوم شایسته عزیز و استاد عزیزم ،انقدر ذوق دارم انقدر خوشحالم که همین الان خواستم سریع بیام بنویسم من امروز هم باید اجاره خونه میدادم هم اجاره مغازه حدود 14 میلیون تومان خدا شاهده تا ساعت 2 بود من کل موجودیم 5 میلیون تومان بود ولی برعکس ماههای قبل که همیشه استرس و نگرانی میومد سراغم حالم بد میشد امروز کلا خیلی آرامش داشتم اصلا یچیزی درونم میگفت درست میشه الانم نزدیک ده روزه فقط تو سایت هستم و تجربه ها رو میخونم خیلی محکمتر دارم روی باورهام کار میکنم خلاصه که به طور معجزه آسایی از اونجایی که قلبم میگفت خدا خودش پول رو به سمتت هدایت میکنه بقیه پول یجوری جور شد که فقط بلند گفتم خدایا شکرت و قانون داره جوابت رو میده فرکاناسات داره پاسخ میده انقدر خوشحال بودم که اومدم این خوشحالی رو اینجا شر کنم و از استاد عزیزم عاشقانه تشکر کنم نمیدونید چقدر ایمانم قوی تر شده مرسی مرسی استاد البته من نزدیک به یکساله که عضو سایت هستم ولی زیاد نمیومدم اما الان ده روزه که یه انرژی رو من رو به سمت سایت کشوند و خدا شاهده تو ابن ده روز اصلا یه اتفاقاتی برام میفته که اشک از چشمام سرازیر میشه چون تصمیم رو جدی گرفتم روی خودم درست کار کنم هی از این شاخه به اون شاخه نپرم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و مریم بانو
خدا رو بی نهایت ممنون و سپاس گذارم که در این محفل پر از نور هستم و ه رو کامنت های زیبا و پر از نکته دوستان عزیز رو شکار میکنم
قانون شکار اینه که آرام باشی تا بتونی به راحتی شکار کنی؛و من هرشب و هر روز موقعه نهار نکات طلای رو از کامنت های شما دوستان شکار میکنم.خدا یا بی نهایت شکرت
من قبلا با قرآن و آیه هاش مشکل داشتم .ولی امروز موقعه اومدن سر کار دیدم رو یه تابلو نوشته لا اله الا الله و دیدم چقدر این جمله زیبا و توحیدی هست که میگه مشرک نباشید و فقط خدا رو به عنوان تنها منبع رزق .سلامتی.خوشبختی ووووووووحساب کنید چقدر جالب بود برام .
من اگه تو این مکان مقدس نبودم کجا این چیزها رو می فهمیدم .خدا وند با نشانه هاش با ما حرف میزنه و نشانه های خدا فراوانن و استاد خودش یه نشانه ست برای شناخت خداوند و قوانینش
اینجا بهشته؛اینجا کسی غلط املای دیگری رو تو سرش نمیزنه و مسخره اش نمی کنه
اینجا همه دنبال خوب کردن حال یک همدیگه هستن.
اینجا فقط خوبی هست
اینجا همه دست خدا هستیم برای کمک کردن به همدیگه و بیشتر کس ای که اینجا هستن تسلیم هست در برابر خدا وند و قوانین بی نبضش.در مورد توجه به زیبای ها یه نکته هست که باید بگم
من خونه ام کرمانشاه هست و یه قسمتی از مسیرم از سر به خونه هر روز غروب ترافیک تقریبا سنگینی رو داره(از میدان نفت تا قسمتی از بلوار)که دارن رو گذر میزنن و یه یه قسمت هم دارن لوله های فاظلاب بزرگی رو زیر زمین کار میزارن. تا باعث راحتی و آسایش بیشتر ما بشه.اما بیشتر مردم همش غر میزنن و گله میکنن ولی من لذت میبرم چون در دل هر سختی آسانی هست و اگه الان کمی این پروژه باعث ترافیک شده ولی چند وقت دیگه هم ترافیک از بین میره هم آب بارون دیگه اون قسمتها باعث اذیت مردم نمیشه.
راستی من الان تقریبا سه ماه تو خونه اون چند حرکت استاد رو انجام میدم و امروز صبح وقتی رفتم جلو آینه دیدم چقدر هیکل تغییر کرده ؛و چقد انرژی گرفتم اول صبحی من سه ماه پیش نمیدونستم هیکلم اینطوری عضلانی میشه اما به حرفهای استاد ایمان داشتم و این هیکل پاداش متهد بودن منه.و الان دیه ایمانم قویتر شده ومطمئن هستم سه ماه آینده خیلی تغییر میکنم.حتی از لحاظ ثروت هم درآمدم از ماهی 13.14 تومن رسیده به ماهی 26 تومن با همون تایم کاری و بدون اینه از لحاظ فیزیکی خودمو اذیت کنم
به نظر من انرژی که اینجا تو این سایت هست اندازه انرژی هست که تو خانه کعبه وجود داره
برای همتون آرزوی بهترینها رو میکنم دوستون دارم
سلام و عرض ادب و احترام
به استاد عزیز
البته دوستان عزیز من اصلا موافق واژه استاد برای استاد عباسمنش نیستم ،، به نظر من ایشان بالاتر از استاد هستند و مطابق قرآن ایشان دانشمند هستند نه استاد
دوستان عزیز
ریشهی تمام ناملایمات ،، در زندگی و یا تمام زیبایی های زندگیمان همه بر میگرده به خانواده
ببینید خیلی مهم هست که ما خودمان در چه مسیری هستیم و قرار است فرزندان عزیزمان را در چه مسیری به لحاظ تربیتی و فکری و باوری قرار دهیم
بنده خودم در خانوادهی پرجمعیت 9 نفره متولد و بزرگ شده ام
پدر و مادرم هر دو بی سواد
به طوری که حتی سواد ندارند که اسم خودشان را بنویسند
پدری قُلدُر معاب و مادری که تمام سعی خودش را میکرد که بتواند به بهترین نحو برایمان مادری کند آنچه که از دستش بر می آمد
ما یک کارگاه تولیدی داریم و از سن 13 سالگی تا بیست سالگی در این کارگاه کار میکردم با انواع و اقسام کارگر هایی که اکثرا باورهای مخربی به لحاظ فکری داشتند
یادم می آید در همان روزها
که یک روز به شدت سرما خورده بودم و حتی حال نداشتم از جای خود برخیزم
پدرم با نَهیب و تَشَر مرا از خواب بلند کرد ،، از عفونت ناشی از سرما خوردگی تب شدیدی داشتم
اما پدرم بی اعتنا به مریضی من تا ظهر در کارگاه به سختی از من کار کشید
باز یادم می آید دندان درد شدیدی داشتم و باز پدرم با بی اعتنایی به درد دندان من تا شب از من کار کشید هر دو مورد هم در سن 15 سالگی بود فکر کنم
از صبح تا شب تمرکز پدر من بر کار بود و در حین کار هم بی رحمانه و با تشر با من و دیگر کارگرها رفتار میکرد
آدم احساس میکرد در عصر فراعنه زندگی میکند و در حال ساخت اهرام مصر هستیم
نه مسافرت نه استراحت آخر هفته ها فقط باید دعا میکردم که روزی باران ببارد تا بتوانیم استراحت کنیم
حق با استاد عزیز است باید از کودکی باور های ثروت ساز را درون کودکانمان بسازیم
نتیجهی این رفتار تهی از محبت پدر و این طرز فکرِ بَدَوی این شد که من طوری بار آمده بودم که بسیار سر سختانه کار میکردم ،، بدون اینکه برای خودم ارزش قائل باشم ،، از سن 20 سالگی تا سن 40 سالگی درست عین پدرم قُلدر معاب و بیرحم بودم و خودم یک کارگاه تولیدی در بندر عباس داشتم و با کارگرهای خودم به همان شکل رفتار میکردم و نتیجه بسیار رنج آور و ملال آور شد
دوستان پدر من هرگز به من در طول 7 سال ریالی حقوق نمیداد و من هم از او درخواست نمیکردم
برای خودم در طول بیست سال هیچ ارزشی قائل نبودم حتی بعد از فرار از خانهی پدری هم آن گونه بودم و میگفتم باید تا جوان هستم کار کنم و در پیری استراحت کنم اگر در جوانی کاری نکنم در پیری مستمند و درمانده میشوم هیچ گاه پدرم نگفت ،، پسرم این پول حق تو بابت کار یک ماه هست ،، نتیجه این شد که من یاد نگرفتم اگر در جایی کار کنم باید حق خودم را بگیرم ،، زمانی که برای خودم کار میکردم به دلیل باور های مخرب کارم را از دست میدادم و این موضوع آنقدر تکرار شد که درمانده شدم و برای مردم کار میکردم زمانی که در شرکت ها مشغول بودم نیز این گونه بود در زمانی که مریض بودم و یا سر درد و یا دندان درد داشتم بدون اینکه کارفرما از من بخواهد باز هم در گرمای بندرعباس سرسختانه کار میکردم، ، زیرا پدر من دوچیز را هرگز یه من یاد نداده بود ،، اول اینکه برای خودم ارزش قائل باشم و اگر مریض شدم باید به دکتر مراجعه کنم و این موضوع تا 3 سال پیش هم در من وجود داشت یعنی همش کار و کار و کار ،، حتی یک روز بیرون از شهر برای تفریح نمی رفتم و اصلا بلد نبودم از زندگی لذت ببرم زیرا خودم را لایق هیچ نمی دانستم
دوم اینکه اصلا بلد نبودم حق من چیست ،، و هرگاه کارفرمایی چند ماهی حق مرا میخورد و به من نمیداد شکایت نمیکردم و به دنبال کار دیگری میرفتم و با خود میگفتم همین زمانی که برای گرفتن حقوق 3 ماههی خودم بخواهم تَلف کنم ،، برای پیدا کردن کار دیگر میگذارم تا بیکار نمانم ،، در طول بیست سال هرگز بیکار نبودم حتی یک روز ،، و نتیجه ، در کار بعد هم همان میشد که در کار قبل تجربه کرده بودم
هنوز هم ریشه هایی از همان باورهای مخرب در 30 سال گذشته که از پدرم بر من باقی مانده در وجود من هست و موجب جذب بدی ها در طول زندگی من شده است
با وجود اینکه از پارسال تا کنون به صورت جهادی بر روی خودم کار میکنم و باورهای مخربم را ریشه ای دارم از بین میبرم اما کماکان هم هنوز با آن دست و پنجه نرم میکنم
امروز در یافته ام که باید به گونه ای دیگر فکر کنم باید فرزندانم را به گونه ای دیگر تربیت کنم
دندان های شیری پسر 9 ساله ام که در برخی مواقع خراب میشود را فورن پر میکنم و برخی دندان ها که با هزینه های بالا پر میکردم یکی د ماه بعد می افتاد و دندان تازه جای آن را میگرفت و به پسرم گفتم عزیزم تو ارزشمند هستی و نباید هرگز هیچ دندان تو خراب شود باید یاد بگیری که برای خودت ارزش قائل باشی تا فرزندم مریض شود فورن به او میگویم بلند شو پسرم تا به دکتر برویم و بعد در خانه استراحت کن و حتی خودم برایش آب می آورم و قرصهای او را به دقت و سر ساعت به او میدهم ،، تا فرزندانم یاد بگیرند که موجود ارزشمندی هستند و باید به خودش احترام بگذارد و نعمت سلامتی را که خداوند در وجود آنها گذاشته را ارج نهند ،،
چون دریافته ام اگر خودم برای خودم ارزش قائل شوم خداوند نیز مرا در مسیر ارزشمندی قرار میدهد و اگر برای خودم ارزشی قائل نباشم خداوند نیز برای من ارزشی قائل نیست
پسرانم را هر هفته به بیرون شهر میبرم و میگویم عزیزان من شما باید از تمام نعمتها استفاده کنید و سپاس گذار خداوند باشید، ، هرگاه کاری برایم انجام دهند فورن به آنان پول میدهم و میگویم این حق تو برای انجام فلان کار توست تا آنها بدانند که باید در ازای هر کاری حق خودشان را دریافت کنند و کوتاهی نکنند
چندر روزی است ماشین من خراب شده است و پول زیادی را باید برای تعمیر هزینه کنم اما در همین بین پسرم گفت کامپیوتر میخواهم و من فورن برایش خریدم
و در اتاق او گذاشتم
گفتم پسرم چه نعمتهایی در اتاق های شماست
بر کاغذی بنویسید
آنها نوشتند و فقط چند مورد نوشتند
گفتم پسران عزیزم
هر دوی شما در کودکی اتاق جداگانه دارید
هر دوی شما تبلت دارید
هر دوی شما گوشی دارید
لپتاپ دارید
تخت خواب دارید
چراغ خواب دارید و ده ها اسباب بازی دیگر دارید
اینها را چگونه به دست آورده اید
گفتند
شما پدر عزیز ،، برای ما خریده ای
گفتم نه پسران عزیزم
شما هر آنچه نعمت در اتاق و منزل و حیاط از دوچرخه و توپ و غیره دارید را خدایتان برایتان قرار داده است و من هرگز دخالتی در خلق این نعمتها نداشتم و مدام باید سپاسگزار خداوند باشید
چیزی که هرگز پدرم به من یاد نداده بود
پدرم همیشه میگفت کار کن تا جز منت بازو منتی بر تو نماند
و همیشه میگفت من هرچه دارم از زمین و باغ و ماشین و کارگاه و غیره را با کار شبانه روزی در کویت و دبی و ابوظبی و عمان به دست آورده ام
و ربطی به خدا ندارد ،، اگر من در جوانی کار نمیکردم هرگز امروز چیزی نبودم و باید زیر پوشش کمیته امداد میرفتم
همیشه میگفت خداوند هم که برای تو نخواهد تو باید با کار و تلاش آن را به دست آوری و منت خدا بر تو نماند
هرگز پدرم شخص سپاسگزاری نبود و هنوز هم بسیار ناسپاسی میکند و حتی به خدا بد و بیراه هم میگوید
اما من اینگونه نیستم و کوچکترین نعمتی که در دست فرزندانم قرار بگیرد مثلا مداد رنگی ،، فورن به فرزندانم میگویم پسران عزیزم سپاسگزاری از خداوند برای مداد هایتان کرده اید نعمتهای بزرگ نیز هم اینگونه برایشان بازگو میکنم تا شُکر آن را به جا بیاورند
آنان را همواره به نزدیکی نیروگاه های برق و گاز میبرم
و برایشان توضیح میدهم که این دو نعمت بزرگ که در اتاق هایشان از بخاری و لامپ ها گرفته از کجا و تحت چه شرایطی ساخته میشود و چندتا نعمت باید دست به دست هم دهد تا اتاق هایشان در زمستان گرم و در تابستان خنک و در شب روشن باشد امروز آنقدر در کودکی سپاسگزار نعمت هستند که معلمشان را به تعجب انداخته بودند و با لبخندی میگفت این دو وروجک شما به من درس اخلاق میدهند
و از روزی که دانش آموز من شده اند سپاسگزاری در زندگی من نیز رنگ و بوی تازه ای گرفته است
امید هست توانسته باشم اندکی بر آگاهی شما عزیزان اضافه کرده باشم
و موجب هدایت شده باشم
که اگر چنین باشد ،، قطعا از سپاسگذاران خواهم بود
موفق باشید
سلام و درود ژوبیک عزیز
من تازگی ها با شما از طریق عقل کل آشنا شدم و بسیار مجذوب کامنت ها و دیدگاه الهی تون شدم و خیلی استفاده میکنم از مثالها و توضیحاتی که به دوستان در مورد قوانین می دهی.
خداوند را سپاسگزارم که در فرکانس کامنتتون قرار گرفتم و ممنونم از اینکه در بخش فایلهای رایگان هم از نظرات و تجربیاتتون ما رو بهرمند فرمودی.
باز هم برایمان بنویس ژوبیک عزیز من از کامنت هاتون واقعا لذت میبرم و تحسینتون میکنم.در پناه حق باشی دوست عزیز
سلام به ژوبیک عزیز و توحیدی
هر قدر دیدگاه شما رو میخونم به ضعف خودم بیشتر پی میبرم
نمیدونم فاصله بین من و خدا رو با چی پر کنم با حال خوب
منم که از کودکی تاااااا حتی همین حالا پر از حس های منفی هستم دارم سعی میکنم که تو مسیر درست باشم
زندگی ام پر از تضاد بوده و هست
دیروز همسرم از دستم شاکی شد و گفت دیگه تو سایت این یارو(منظورش استاد بود) نمیری،داری زندگیمو بهم میزنی باعث اختلافمون شده و …..
منم اومدم آخرین کامنتاتون رو بخونم و پیاما رو حذف کنم و برم
باورتون میشه الان اشک از چشمام جاریه
یعنی تا این حد آدم ضعیفی هستم
همیشه از دست ضعفی که تو خودم احساس میکردم ناراحت بودم و هستم
این ضعف خودشو تا جای جای زندگیم نشون داده و لطمه ها دیدم و خوردم ازش
به خودم گفتم این همه مدت تو سایت بودم این همه فایل دیدم این همه زمان گذاشتم کامنت خوندم وقتی هیچ تغییری نکردم چه فایده
پس من میرم و وقتی آدم شدم برمیگردم
خاستم از شما تشکر کنم همیشه به حرفاتون فکر میکنم کامنتایی که برام نوشتید رو تو دفترم نوشتم دعا کنید من توحیدی بشم
میدونم زمان میبره که کلی باور مخرب توی وجودم رو عوض کنم ولی از خدا میخام که کمکم کنه
خداحافظ و پشت و پناه همه مان باشد
به امید دیدار مجدد این سایت خوب