شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری شکارچی نکات مثبت باشیم
    373MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی شکارچی نکات مثبت باشیم
    39MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    سلام ب استاد و دوستان گرامی و عزیز

    شکارچی نکات مثبت

    خیلی اسم کوتاه و زیبایی است و خوب ب یادم میمونه ک این ویژگی رو بزارم ک جزو شخصیتم بشه.

    استاد تحسین میکنم این بهشتی ک درش زندگی میکنید، این آسمان زیبا، این انبوهی از درختان سبز و سرزنده را و انعکاس دیوانه کننده اش روی آب، این دریاچه آرام و شیرین ک نسیم میوزه و بحرکت درمیاره آب رو،تحسین میکنم زیبایی اندام و چهره شما و خانم شایسته عزیز رو، تحسین میکنم کیفیت تصویر و دوربین را، تحسین میکنم کیفیت فایل ها از لحاظ آگاهی، و همچنین تحسین برانگیزن دوستان با کامنتها و نتایج شون.

    چقدر ایده زیبایی عارفه جان طرح کردن،چه فرزندانی تربیت خواهند شد، چه فرشته های نازنینی، چقدر زندگی زیباتر میشود، مخصوصا کودکان ک چقدر پاک هستن و چقدر چشم زیبابین بیشتری دارن نسبت ب بزرگترهاشون، بارها دیدم ک بچه ها چقدر یک چیزی ک برای من بدیهی بوده رو تحسین کردن و من گاهی سعی میکنم ریز شم توی رفتار و صحبت هاشون و ازشون یاد بگیرم.

    اتفاقا امروز ک من این فایل رو دیدم، تصمیم گرفتم کوچک ترین نکته مثبت روزم رو یادداشت کنم و دیدم ک چقدرررر روزم ب آسانی و لذت گذشت، معنای دقیق آسان شدن برای آسانی هارو درک کردم، همه چیز انگار از قبل آماده شده بود برای راحتی و لذت بیشتر من، از برخورد بسیار محترمانه انسان ها با من، از همزمانی دیدن خوشی ها و مهربانی های انسان ها با یکدیگر، از ب لحظه رسیدن مترو و اتوبوس و تاکسی برای من، از خنک بودن شون، از هوای عالی و…..

    گاهی میگم این یک اصل بسیار ساده و بدیهی است نباید فراموشت بشه ولی این ذهن نجواگر من میخواد دیدن نکات مثبت رو کاری فانتزی تلقی کنه و دنبال فوت کوزه گری میگرده و منی ک هربارررر هدایت شدم ب اگاهی های شما و یا تجارب دوستان قدیمی همه این اصل مهم رو یادآوری میکنن، ب همین خاطره ک باید استمرار داشته باشیم و مدام تکرار کنیم این اگاهی هارو.

    نکته بعدی همکاری کردن چه در خانه،چه محل کار،چه مسافرت ها در کل همکاری کردن و روحیه تیمی داشتن باعث ایجاد روابط عالی میشه و مارو با خودمان و اطرافیان بیشتر در صلح قرار میده. من خودم متوجه میشم از وقتی بیشتر خودم رو جای مادرم گذاشتم و همکاری بیشتری کردم باهاش، و دیدم رو عوض کردم(تقوا و کنترل ذهن کردم) و درکل نجنگیدم  با خودم در صلح بیشتری قرار گرفتم، روابط عالی تری رقم زدم و مادرم از همه خواهرهام بیشتر ب من احترام میزاره و ازم تعریف میکنه و یه جورایی پارتی من کلفت تره ؛)))

    بچه ها دنبال هرچیزی تو زندگی تون بگردین، از جنس همون وارد زندگی تون میشه

    استاد برای خود من یه نمونه ک تازگی ها بهش پی بردم از سریال سفر بدور آمریکایی ک من چندوقت پیش شروع کردم ب مجدد دیدن اش، اون قسمت آبشار نیاگارا با اون آهنگ happy, و اون قسمتی ک هدایت شدین ب یک جنگل و رودخانه زلال،  این دو قسمت رو من خیلی با ذوق فراوان چندین بار دیدم و خودم رو تجسم کردم حتی تو اون ابشار نیاگارا اونجایی ک خانم شایسته عزیز دوربین ب دست رفتن زیر آبشار من قشنگ حس کردم خودم رفتم و خیس شدم، و انقدر من حال کردم و عشق کردم، خلاصه اولیش من رفته بودم کوهنوردی داشتم آهنگ گوش میدادم تو مسیر ک همین آهنگ happy اومد و یک هو رسیدم ب آبشار ینی هنگ بودم دقیقا همون صدای خروشان آبشار و اون آهنگ تو گوشم باعث خنده ای از ته دل برای من شد و دومیش اون مکان زیبایی ک شما رفته بودین چشمه و جنگل دقیقا دیروز هدایت شدم و چقدر زیبا بود، آب زلال جنگل آرام و ساکت هیچ کس بغیر از خودم و خدای خودم نبود و نشستم لب جوی و پاها در آب خنککککک

    درمورد نکات مثبت روزمون، 1 ببینیم 2 باخودمون صحبت کنیم 3 بنویسیم شون و 4 مرور کردن شون آخر شب نوشتن معجزه میکنه نوشتن نوشتن نوشتن

    چقدر دل نشینه آدم با انسانی ارتباط داشته باشه ک از قوانین آگاهی داشته باشه و باهم مرور کنیم و بهم یادآوری کنیم نکات مثبت رو و باهم ذوق کنیم از زیبایی ها و چقدر رابطه هر روز زیباتر و عاشقانه تر میشه و ب رشد ظرف وجودی یکدیگر کمک میکنیم. بال پرواز یکدیگر میشویم . مثل رابطه شما و خانم شایسته عزیز ک بسیار تحسین برانگیز و رویایی هست.

    وقتی من شخصیت شکارچی نکات مثبت رو درخودم بسازم و اون نکات رو هی با خودم مرور کنم، عملا دیگه حرفی یا خاطره ای از نکات منفی روزم ب یادم نمیمونه و اینطوری اعراض رو بیشتر یاد میگیرم و بیشتر حجم مغزم از افکار مثبت پر میشه و عملا با ادامه و استمرار مقدار نکات منفی کم و کمتر خواهد شد.

    وقتی شما در مورد نکات منفی صحبت نکنی، غر نزنی و اعراض کنی عملا از دایره زندگیت میره بیرون

    هرروز و هرروز و هرروز شما سپاسگزاری تون از این بهشت رو دارین، و اجازه نمیدین کزیبایی ها براتون بدیهی بشه

    من ذهنم رو تربیت کردم ک زیبایی هارو بدیهی و تکراری ندونه، استاد این دیدگاه چقدر باعث سرزندگی و شادی درون آدم میشه باعث میشه زندگی برای آدم یکنواخت و تکراری نباشه باید سعی کنم این نکته رو همیشه برای خودم تکرارش کنم، مثالش برای خودمون میشه نعمت برق و گاز و آب ک موقعی ک قطع میشن اون وقت قدرشون رو میدونیم ک چرا سپاسگزار نبودیم بابت اش، و خودم هم میدونم خیلی فراموشکار میشم بابت سپاسگزاری هام. و ذهنم داره میگه استاد بابت دریاچه آب شیرین و اون ویو میتونه هر روز سپاسگزار باشه ولی تو چی، باید ب ذهنم بگم استاد با تحسین زیبایی ها ب زیبایی های بیشتری هدایت شده و پرادایس و زیبایی های زندگی شون نتایج فرکانس سپاسگزاری های قبلی شون هست، درثانی خود من در شرایط الانم نعمت های بسیاااااااری دارم ک خیلی وقتا شرمنده میشم بابت سپاسگزار نبودن اش.من خودم میدونم آنطور ک شایسته است سپاسگزار همیشگی نعمت ها و لطف های پروردگارم نیستم.ولی خداوند رحیم ب دل نمیگیره چون گفته انسان فراموشکار و ناسپاس هست.

    استاد الله اکبر الله اکبر از این ویو واقعا is it real ??? چقدر فضای خونه دلنشین و بهشتی عه، حق دارین دل تون تنگ بشه حتی اگر ب بهترین مسافرت ها هم برید. باز ب خودم یادآوری کنم این نتایج عالی شما ک رو ب بهتر شدن هست بدلیل استمرار شما در این مسیر بوده. استمرار سپاسگزاری، استمرار تقوا، استمرار دیدن نکات مثبت، استمرار شاد بودن و درکلاستمرار احساس خوب

    استاد : من اگر حتی یک درختی رو می دیدم میرفتم برگاش رو لمس میکردم و با خدا صحبت میکردم و تحسین اش میکردم (استاد من این ویژگی رو داشتم چون عاشق طبیعت ام ولی سعی میکنم بیشترش کنم و ازتون یاد گرفتم با خدا صحبت کنم، با اون درخت صحبت کنم و تحسین بیشتری کنم، احساس میکنم باعث سرزندگی ام هم میشه و بخاطر همینه ک تنهایی دوست دارم برم جایی و همچنین کشف زیبایی های بیشتر چون خدا بهم جایزه میده  ؛))))

    استاد : اگر یک انسان زیبارو می دیدم، یک انسان خوش اندام، یک انسان ثروتمند، اگر کسی ماشین قشنگی داشت رابطه قشنگی داشت تحسین اش میکردم، هیچی نداشتم اون موقع ها ولی میدونستم اگر من ذهنم رو ببرم سمت زیبایی ها زیبایی ها وارد زندگی من میشه، اگر سپاسگزاری و تحسینم قلبی باشه و احساس خوبی ب من بده (راهکار خود من برای تحسین اینه ک با باورهای درست ذهنم رو خاموش میکنم ب قول آقای حمید امیری ثروت نعمت خداست و نعمت خدا کثیف شدنی نیست و با کثیفی هم بدست نیومده. پس پول نعمت خداست و هرکسی ک ثروتمند هست انسان درست و صالحی هست و از راه درستی ب ثروت رسیده یا یک باور درست دیگر راه خدا از راه ثروت میگذره.)

    و با تحسین هرررررر بار نعمت ها همینطور بیشتر و بیشتر و بیشتر شد ک رسیدم ب جایگاه الان.

    بنظرم فرکانس تحسین ب جای حسادت ب من احساس آرامش میده، احساس عجله نکردن، حرص نزدن، احساس قربانی نبودن، همه انسان هارو دوست داشتن و با خودم در صلح بیشتری قرار گرفتن پس ثروت نعمت خداست و من این نعمت رو تحسین میکنم.

    استاد : بچه ها این آگاهی ها حرف های قشنگ نیست، اینا باید عملی در زندگی اجرا بشه، این آگاهی ها باید تبدیل بشه ب رفتار، تبدیل بشه ب عادت و درنهایت تبدیل بشه ب شخصیت اون وقته ک نتایج بزرگ و بزرگتر میشه، نتایج پایدار میشه.

    هرررر بار ب خودم گفتم وقتیکه داری ب آگاهی ها عمل میکنی نتیجه بوجود میاد.

    استاد سپاسگزارم بابت آگاهی هایی ک زندگی رو برامون تبدیل ب بهشت میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 81 رای:
    • -
      مهدی نامجوفر گفته:
      مدت عضویت: 1376 روز

      سلام ناعمه خانم عزیز

      چقدر قشنگ نوشته ی من واقعا احساس خوبی از خواندن نوشته شما داشتم و چه قشنگ باور ثروت رو از دوست عزیزم حمید جان امیری رو اینجا بولد کردین و واقعا تحسین برانگیز بود من هر وقت استاد راجب کامنت دوستان صحبت می کردن و مثلا بعضی از کامنت ها رو به عنوان کامنت منتخب زیر فایل ها قرار می داادن و می گفتم خوده استاد که کامنتای هست که چند خط بیشتر نیست و یا کامنت های هست که اندلست تمام نشدنی هست و آدم از خوتندنش سیر نمیشه خیلی درک نمی کرددم و بعد از اینکه کمی فرکانسم بالا تر رفت با ماندن در این مسیر و خوانددن کامنت دوستان و کامنت های انتخابی طعم بعضی کامنت ها واقعا فرق می کنه چطوری بگم انگاری از جای به غیر از ذهن آمده که بگه خوب بیا اینم بنویس کخ یه چیزی نوشته باشی بعضی کامنت ها واقعا با قلب آدم بازی می کنه و به آدم احساس انگیزه و پیشرفت می ده به خصوص به من که تمام توجه ام نکات منفی بوده و هست البته خیلی بهتر شدم تفاوت رو دارم تکاملی تو خواندن کامنت ها احساس می کنم

      کامنت شما به قلب نشست و نوش جان کردم و از نوشتن نکات کلیدی که درشت تایپ کردین هم لذت بردم

      همییشه در قلب مادرمون طبیعت باشی همیشه ثروتمند باشی و سپاسگزارم به خاطر بودن در کنار ددوستانی مثل شما سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ناعمه احمدی گفته:
        مدت عضویت: 1287 روز

        سلام ب دوست عزیزم آقای نامجوفر

        سپاسگزارم بابت توجه و محبت تون و پاسخی ک برام نوشتین.

        من واقعا با خوندن کامنت ها کلییییی یاد گرفتم چون این کامنت ها میشه مثال عینی میشه نمونه و الگوی واقعی ک میشود پس من هم میتونم، ک آره منم این شرک رو این باگ رو دارم و… اینجا میشه بی قضاوت نوشت و یاد گرفت، چقدر ما خوشبختیم ک ب این صراط مستقیم هدایت شدیم، چقدر ما خوشبختیم ک وقت مون صرف کتاب ها و راهکارهای دیگه نمیشه و اصل رو یاد می گیریم. اینجا از تجریبات زندگی دوستان و استاد عزیز استفاده میکنیم ب رایگان، چقدر سپاسگزاری کنیم از خدا بابت دوره و قرنی ک درش هستیم.

        خوشحالم ک کامنتم ب قلب شما نشست.واقعا دقیقه ب دقیقه صحبت های استاد درس زندگی است و ما باید از ایشون یاد بگیریم. استاد ما شاگردها عاشق تون هستیم ارادت ؛)))

        خیلی از دعاتون ممنونم همیشه در قلب مارمون طبیعت باشی، سپاسگزارم واقعا من عاشق طبیعت هستم برای همه مون آرزوی ثروت، موفقیت، آرامش، لذت و خوشی میکنم در پناه الله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ(یونس25)

    و خدا به سر منزل سعادت و سلامت دعوت میکند و هر که را می‌خواهد به راه مستقیم هدایت می‌کند.

    لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِیَادَهٌ ۖ وَلَا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّهٌ ۚ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(یونس26)

    مردم نیکوکار به نیکوترین پاداش عمل خود و زیادتیی (از لطف خدا) نایل شوند و هرگز بر رخسار آنها گرد خجلت و ذلت ننشیند، آنانند اهل بهشت و در آنجا تا ابد متنعّمند.

    سلام به استاد عزیزم ،به خانم شایسته ی مهربانم و به رفیق ناب‌ِ توحیدی

    اساتید عزیزم،بی‌نهایت ازتون سپاسگزارم برای تموم فایل هایی که باعشق برامون ضبط میکنید و اسم این فایل ها رایگان‌یا دانلودی نیست! فایلِ عشقه ! که بدون دریافت هیچ هزینه ای ،آگاهی هایی رو‌نشر بدی که میتونه زندگی بقیه رو ازین رو به اون رو‌کنه !

    از عارفه ی عزیزم بی نهایت سپاسگزارم ،ایده ی فوق العاده ای بود ،به امید الله ،در آینده نزدیک که نیلانیکا به صورت دائم درکنار خودم بودند حتما ازین ایده ی فوق العاده استفاده میکنم.

    در مورد بچه های خودم بگمم استاد بهتون ،هفته ی پیش که چند روز با ما بودند و با عشق و هیجان سریال سفر به دور‌آمریکارو باهم نگاه میکردیم ،نیلا نیکا ناخودآگاه سفری رو جذب کردند که انقدر بهشون خوش گذشت اصلا نمیخواستن برگردن!بچه ها همراه پدر و‌مادرم سفر چند روزه رفتن کاشان و انقدر اونجا زیبایی دیدند و عکس های زیبا گرفتن که من فقط گفتم خدایا شکرت… ببین چه جوری دارند از همین الان به صورت ناخودآگاه از قانون استفاده میکنند و قراره چه اتفاقات فوق العاده تری رو درآینده رقم بزنند :)

    چرا من و پدرشون که باهم سریال نگاه میکردیم این سفررو جذب نکردیم ؟بخاطر همون ذهن منطقی !که کجا،چه جوری؟کار چی؟ زمانش چی؟چه جوری بریم ؟چه جوری بیایم ؟

    اما این‌دوتا فسقلی کاملا رها بودند و راحت هم به خواسته شون رسیدند…

    همین دوشب پیش،نیلا که یکم احساساتی تره بهم‌زنگ زد و‌با گریه میگفت پس کی میای گرگان؟ کی میای دنبالم ؟ من میخوام بیام پیشت …

    بعد نیکا همون پشت تلفن بهش میگفت:خواهرجون،مامانی باید کارکنه ،پول دربیاره دیگه،اگر پول درنیاره چه جوری برامون ازون اتوبوس ها بخره که بتونیم توش بخوابیم و‌اسباب بازی هامونو ببریم :)))) RV شمارو می‌گفت استاد :)

    یعنی من فقط میگفتم خدایا شکرت،همین تجسم خلاق این دوتا فسقلی مارو کللللی جلو می‌بره و کارها و انجام میده :)

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای این مسیر و این استاد و این سایت و عشق بینظیر خانم شایسته برای ساختن این سریال ها …

    استاد حالا با اجازه تون میخوام یک شرح حال از خودم بدم!

    بعد از تمرین جادویی جلسه ٢ دوره حل مسئله،من دیگه به یقین رسیدم باید مسیر کارمندی رو هرچه سریعتر ببندم

    امروز آخرین باری بود که باید میرفتم و جواب قطعی انتقالیم رو می‌گرفتم و برای خودم نشونه گذاشتم که اگر نه شنیدم یا گفتن باید بری فلانی رو ببینی دیگه حجت بر من تمامه ….

    که همین اتفاق هم افتاد ،و گفتن دانشگاه با انتقالی شما موافقت نکرد! الله رو شاهد میگیرم به پهنای صورتم لبخندی از آرامش زدم و ازشون تشکر کردم و توی قلبم گفتم ازتون سپاسگزارم دستان بینظیر خداوند که دارید من رو به سمت خواسته هام هل میدید :) و خوشحال و شاد و خندان برگشتم خونه !

    یک همزمانی بی نظیری هم رخ داد بدون اینکه من کار خاصی کنم توی تلگرام با کانال کسی آشنا شدم که آموزش مسیری رو میده که من می‌خوام ازش شروع کنم برای رسیدن به بیزنس خودم !

    و درهمین راستا امروز ٢تا کار عملی انجام دادم !

    لپ تاپم که سالهاست بلااستفاده مونده بود رو امروز بردم که بدم دستت متخصص این کار،هرچیزی که لازمه آپدیت کنه و نرم افزارهایی که می‌خوام رو برام نصب کنه ! تا آماده بشه برای کار !

    یک ایده ی الهامی دیگه هم داشتم که بهش عمل کردم!

    حدود یک سال و نیم پیش من گوشی آیفون ١٣پرو و آی واچ خریدم ،اون موقع با پول وامم !!!!هنوز با شما آشنا نشده بودم :)

    نمیتونم بگم من عاشق عکاسی و عکس خوب گرفتن و ویدئو واینا نیستم ….ولی خوبه که آدم با خودش روراست باشه دیگه!

    بیشتر از 5٠ درصدش تاییدطلبی بود!

    همش میگفتم چرا بقیه دارند و من ندارم !

    حالا که داشتمش هم خیلی به اعتماد به نفسم کمک کرده بود !!!

    درواقع به قول خانم شایسته عزت نفس من روی این گوشی و ساعت سوار بود :)

    اگر نبود،شاید عزت نفس هم تق می‌ریخت !

    خلاصه یک تصمیم شجاعانه گرفتم که برم هم ساعت و هم گوشیمو بفروشم !

    به چند دلیل

    1. به گوشی ای احتیاج دارم که راحت به ویندوز وصل بشه و من بتونم کارهایی که تو مسیر جدید دارم شروع میکنم راحت انجام بدم و بخاطر این چیزا نشتی انرژی و زمان نداشته باشم

    2. میتونم از پول باقی مونده هم به عنوان پس انداز استفاده کنم یا برای ارتقا لپ تاپم به لپ تاپ بهتر خرج کنم !

    3. یک تمرینی میشه برام برای ساختن یک عزت نفس واقعی نه وابسته به مدل و مارک گوشی!

    4. هدف گزاری میکنم انشالله بتونم توی مسیر جدید انقدر کسب درآمد کنم که دوباره همین گوشی یا بهترشو نقد بخرم !

    خلاصه ساعت و گوشیمو بردم پیش دوست موبایل فروشمون و گفتم دااااداااااش آتیش زدم به مالم:) بگو اینا رو چند میخری :) انشالله تا آخر وقت امروز بهم خبر میده ….

    ببخشید سرتون رو به درد آوردم گفتم ماجرای سعیده رو که خیلی هاتون در جریانش هستید آپدیت کنم ،به امید الله کامنت های بعدی خبرهای عالیتر و اقدامات عملی تر

    به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون

    دوستتون دارم

    بی نهایتِ بی نهایت !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      سلام و درود و رحمت و برکت رب العالمین به خواهر بزرگوار و عزیزم ، سعیده خانم.

      امیدوارم حال دلت عالی و توحیدی باشه. همواره در پناه رب العالمین و در کنار خانواده عالی و مثبت باشی.

      الهی صد هزار مرتبه شکر.

      دیروز قرآن رو جستجو میکردم.

      هدایت شدم به آیات 83و 84 سوره انبیاء که سرگذشت ایوب رو گفته بود.

      «وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین»

      ﻭ ﺍﻳﻮﺏ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻧﻲ .(٨٣)

      «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَهً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَىٰ لِلْعَابِدِین»

      ﭘﺲ ﻧﺪﺍﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﻛﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ(٨4)

      خب برام جالب بود که ایوب پیامبر خدا هم در شرایط سخت قرار گرفته و از خداوند درخواست هدایت و کمک می‌کنه و خداوند با کلمه «فَاسْتَجَبْنَا» پاسخ میده.

      فَاسْتَجَبْنَا ، چه جالب. همین کلمه رو در مورد یونس هم بکار برده بود.

      فَاسْتَجَبْنَا

      جالب شد، بذار برم یه سرچ کنم در موردش…

      فَاسْتَجَبْنَا به لحاظ ترجمه یعنی پس ما او را اجابت کردیم ولی خب خدا چرا خودش رو ما صدا میزنه. چرا نگفت فَاسْتَجَبتُ ؟ چرا فَاسْتَجَبْنَا؟

      طبق آموزشهای استاد در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم، وقتی خدا خودش رو ما خطاب می‌کنه یعنی خداوند قوانینی طراحی کرده و طبق قوانین حاکم بر جهان هستی این اتفاق رقم میخوره.

      پس در واقع مفهوم کلمه فَاسْتَجَبْنَا یعنی : پس ما طبق قوانین حاکم بر جهان هستی او را اجابت کردیم. پس یه تفاوتی هست بین ترجمه با مفهوم کلی.

      رفتم سرچ کردم ببینم چند بار این کلمه اومده دیدم فَاسْتَجَبْنَا چهار بار تکرار شده و هر چهارتاش توی سوره انبیا هست. در آیات 76-84-88-90. در پاسخ به نوح، ایوب ، یونس و زکریا.

      نوح گرفتار طوفان شد.

      ایوب گرفتار بلا و سختی شد.

      یونس در شکم نهنگ گیر افتاد.

      و زکریا فرزندی نداشت.

      اینکه چرا این اتفاقات رقم خورد رو کاری ندارم. بحث طولانی میشه. به این قانون توجه کنیم که اگه پیامبر خدا هم باشی امتحان میشی، به چالش میخوری یا نتیجه فرکانس منفی رو دریافت می‌کنی. نیاز به صبر و استقامت در مسیر تکامل هست.

      و خداوند طبق قوانین حاکم بر جهان هستی درخواست ما رو اجابت می‌کنه. پس نگیم در مورد فلان پیامبر معجزه شده و دیگه دیگه برای کسی دیگه اتفاق نمی افته. نه این یه قانونه که اگر از خداوند درخواست کنی خداوند درخواست رو پاسخ میده.

      حالا این سوال پیش میاد که چطوری درخواست کنیم.

      ایوب اینجوری درخواست می‌کنه؛ وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

      یونس اینطوری درخواست می‌کنه ؛ لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ

      زکریا اینجوری درخواست می‌کنه؛ وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ

      در مورد نوح گفته شده بود که از قبل نداد داده بود.

      خب بریم ببینیم ندا و درخواست نوح چی بود.

      همیشه فَاسْتَجَبْنَا ها در پاسخ به ندا ها اومده ، اذ نادیٰ یا فَنادیٰ

      ندای نوح‌ توی سوره نوح گفته شده که جا داره باورهای توحیدی اون سوره رو مرور کنیم ولی ندای نوح‌ این بود؛ وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا

      پس خداوند همیشه به ندای بندگانش پاسخ میده، به ندای اهل ایمان پاسخ میده و اونها رو تنها نمی‌ذاره. و اینکه شرایط فعلی ما بخشی از مراحل تکامل رسیدن به خواسته مون هست.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. (در کنار خانواده توحیدیت) از طرف من روی ماه فرشته های زیبا نیکا و نیلا رو‌ ببوس.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام بروی ماه برادرم حمید،خیلی دور…خیلی نزدیک ….

        نمیدونم جهان به من اجازه میده برات کامنت بنویسم یا نه …اما تلاشم رو میکنم

        دوروزی که گذشت…روی رینگ مسابقه ی من و شیطان اتفاق های زیادی افتاد…

        احساسم شبیه آدمی بود تو وزن 50 کیلوگرم اومده مسابقه اما حریفش مثبت صدکیلوعه …

        هرچند در تموم لحظه ها،خداوند یک لحظه از کنارم تکون نخورد ….اما سخت گذشت …

        درواقع میتونم بگم من ازش گذشتم و شکستش دادم ….

        در تموم لحظاتی که داشتم زیر فشار ذهن خورد میشدم،فقط صدای استاد،آیات قرآن و یادآوری مطالبی که تو کامنتا از بچه ها شنیده بودم نجاتم داد …

        الان میفهمم استاد میگه ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است یعنی چی

        الان میفهمم کامنت خوب نوشتن و لایک گرفتن چقدر راحته!

        الان میفهمم جزو 5تا کامنت برتر سایت شدن خیییلی راحته!

        هرچقدددر نوووشتی ….هرچقدر شکرگزاری کردی هرچقدر فرکانست رو بالا نگه داشتی اییین عااالیه هااا عاالیه …

        حالا بیا وسط میدون به حرفات عمل کن

        سعیده مردش هستی به گفته هات عمل کنی؟خدا بزرگه خدابرزگه،خدا هدایت میکنه …بسم الله ،طبق هدایت خدا پیش برو ببینم بلدی…؟بلدی وقتی همه بهت میگن اینکار نشدنیه ایمانت رو حفظ کنی؟بلدی دست و پا نزنی تقلا نکنی ؟بلدی بتونی ذهنتو تو این شرایط کنترل کنی؟

        تو شرایط استیبل که همه میتوووون این کار راحت رو انجام بدن،وقتی همه چیز برعلیه تو پیش میره میتونی ایمانت رو حفظ کنی…؟

        نمیدونم چقدر تونستم موفق باشم اما تموم تلاشم رو کردم …

        الان که دارم برات مینویسم شبیه یک آدمم که کامیون از روش رد شده ولی نمرده:))) زنده م،حالمم خوبه ولی احتیاج دارم بیام بالاتر تا بتونم خوب بنویسم …

        بازم خداروشکر …راضیم از خودم …

        بزودی میام و برات میگم کارم تا کجا پیش رفته …الان هیجان زده اتفاق دیگه م …

        دیروز غروب که از شیفت اومدم،ذهنم پر ازنجوا بود …تلاشم رو کردم کنترلش کنم …

        تواشیح اسماالحسنی خیلی کمکم میکنه فرکانسمو بیارم بالا …

        بعد هدایت خواستم دوباره جلسه 1 قدم6 …که درمورد هدایته …

        خیلی آرووم شدم …حالا میتونستم باهاش حرف بزنم

        بهش گفتم کمک کن …تو همیشه دستمو گرفتی خدا …الان اگر تو کمکم نکنی من قطعا گمراه میشم …من چی دارم از خودم؟یک سلول بودم تو دل مادرم …بهم چشم دادی…گوش دادی …دست …پا ….اینا همش از شماست ….میدونم شکرگزارت نبودم …اما تو بخشنده ای تو بزرگی …خدایا من محدودم ..تو نامحدودی …تو بی نیازی من نیازمندم بهت …من ضعیفم ..تو قدرت مطلقی …

        دستمو بگیر و هدایتم کن …

        وضوگرفتم قرآن رو بازکردم …

        سوره انبیا ….دقیقا آیاتی که داره درمورد پیامبران میگه …از دعاشون …و اینکه خدا اجابت کرده …قلبم روشن شد حمید …گفتم میدونم اجابتم کردی …فقط من باید ایمانم رو نشون بدم و صبر داشته باشم ….

        وامروز صبح …باید یک تماس مهم با مسئولم میگرفتم …باز نجواها اومدند…خداشاهده دستام میلرزید…دفتر شکرگزاریم رو باز کردم نوشتم و نوشتم …نوشتم و …نوشتم …

        هدایت خواستم از قرآن و باز هم آیه ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ …

        یعنی برام سنگ تموم گذاشت …انرژی گرفتم و گوشی رو برداشتم و تماس گرفتم ….و درکمال ناباوری نتنها مسئولم با درخواستم موافقت کرد که کلی حمایتم کرد و روش هایی رو بهم یاد داد کارم زودتر پیش بره …

        امروز حالم خیلی بهتر بود …تونستم بالاخره خودمو جمع جور کنم …و خدا باز بهم جایزه داد

        از دستان تو حمید جان …

        این همه آگاهی از آیاتی که دیروز فقط در حد خوندن ترجمه وآروم شدن ازش استفاده کردم …و حالا برام سخاوتمندانه از آگاهی های بینظیرت نوشتی …

        این همه هماهنگی نمیتونه اتفاقی باشه نه….؟

        لطفا این جمله رو از ته قلبم بپذیر…

        مرسی که هستی؛باشه؟

        عشق فراوان از خواهر شمالی راه دورت ….به امید دیدارت هرچه زوودتر و زووودتر …

        راستی اون دستمال گردنت(اسمشو نمیدونم :( ) خیییییلی قشششنگه خیییییلی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

          «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا»

          ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭﻱ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ(١)

          «لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا»

          ﺗﺎ ﺧﺪﺍ [ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ] ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻮﺍﻧﻊ ﻭ ﻣﺸﻜﻠﺎﺕ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺩﻋﻮﺗﺖ ﺑﻪ ﺍﺳﻠﺎم ] ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺁﻳﻨﺪﻩ ﭘﻴﺶ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ ، ﻭ ﻧﻌﻤﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻛﺎﻣﻞ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻲ ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﺍﺕ ﻧﻤﺎﻳﺪ(٢)

          «وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا»

          ﻭ ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺼﺮﺗﻲ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻫﺪ(٣)

          «هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا»

          ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﺗﺎ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳد. ﻭ ﺳﭙﺎﻫﻴﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﺎی ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ(۴)

          «لِّیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا»

          ﺗﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺆﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ [ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ]ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺤﻮ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﻳﻦ [ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﻴﻚ ] ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﻣﻴﺎﺑﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.(۵)

          سلام و درود به خواهر نازنینم سعیده جان.

          این هدایت قرآنی امروزم بود. گفتم برات بفرستم. امیدوارم اون حسی که برای من داشت برای تو هم داشته باشه و بیشتر.

          البته من برای خودم توی دفترم ترجمه رو اونجوری که خودم دریافتش میکردم مینوشتم، ولی اینجا همون متن رو از اپلیکیشن برات کپی پیست کردم.

          برات از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1291 روز

            حمید عزیزم سلام

            الان که دارم برات مینویسم کنار موج های دریا نشستم ،و نیلا نیکا دارند حسابی با شن و ماسه و موج های دریا بازی میکنند،هوا به شدت مطبوعه !و قویترین صدایی که به گوش میرسه صدای منظم موج های دریاست….

            یک مدت عجیب به کلمه ی هم آهنگی این جهان و به نظمش فکر میکنم … یک مدت شکرگزاریم رو با این جمله شروع میکنم

            سلام به صاحب ضربانِ منظم قلبم …

            میدونی ؟ این جمله عظمت خدارو به یادم میاره و قلبم رو از این عظمت میلرزونه … و بهم یاد آوری می‌کنه سعیده …. این خداست که باعث این نظم ضربان قلبته…و اگر همین الان اراده کنه می‌تونه ازت بگیرتش …

            سهم قشنگ امروز من از نظم این جهان این بود که من اراده کردم برات بنویسم و همزمان ازت نقطه ی آبی داشتم …

            ————

            برادر عزیز من،با توقف یک ساعته برات مینویسم ،اخرین جمله رو که نوشتم نیلا نیکا دیگه سردشون شده بود ،لباس هاشون رو عوض کردم ،اوردمشون خونه ،حموم بچه ها و غذای بعدش و…. الان دستم آزاد شد تا بشینم با آرامش برات بنویسم

            حمید جان چند وقت پیش الهه قشنگم برام نوشته بود که تونسته در مدارت قرار بگیره و در ارتباط باشه باهات …خیلی تحسینش کردم و دروغ چرا ؟حسودیمم شد … گفتم خوش به حال حمید …خوش به حال الهه…

            بعد با خودم فکر کردم من میتونم همین الان اینستاگرامم رو وصل کنم و انقدر بگردم تا بچه هارو پیدا کنم ،کاری نیست که بگم اصلا نمیشه ! ولی واقعا من چی دارم برای گفتن؟

            مگر نه اینکه جهان ما پر از مداره؟ و من باید فقط روی خودم کار کنم و با آدم های هم مدارم برخورد میکنم ؟ پس دیگه تقلا برای چیه ؟

            استاد الان با این همه نتیجه تو قدم ١٢ میگه من فکر میکنم هنوووز چقدر جا داره روی خودم کار کنم !

            حالا منِ سعیده با این دستاورد ها چی دارم برای گفتن؟

            پس حالا حالا باید روی خودم کار کنم و جهان در زمان و مکان درست ،به عزیزانم وصل می‌کنه …

            ولی از ته قلبم تحسینتون میکنم که باهم هم مدار شدید

            نمی‌دونم باور میکنید یا نه ،ولی خیلی دوستون دارم خیلی …..

            حمید جان،برادر عزیز من،این آیه های که برام مینویسی حکم داروی نوراپی نفرین داره برای روح من…

            قلبم رو جلا میده …فشار خونم رو تنظیم می‌کنه ،حالم رو عالی می‌کنه و جانِ دوباره بهم میبخشه

            نمی‌دونم آیا زمانی هست که بتونم واقعا سپاسگزار این لطفت باشم که از درک و آگاهیت برام مینویسی یا نه

            اما همیشه و همیشه از خدا برات بهترینارو میخوام

            مثلا عکس پروفایلت رو با همین اسکارف کنار تابلوی فلوریدا ببینم …

            حتی فکر کردن بهش لذت بخشه… :)

            بزار یکمی از خودم برات بگم سرت رو بدرد بیارم،موافقی؟:)

            داستان تا اونجا پیش رفت که من شدم گنگستر شهر آمِل (نمیدونم این آهنگ رو شنیدی یا نه :)))) )

            و یکهو تصمیم انتحاری بدون طی کردن تکامل گرفتم و چند روزی توی درودیوار بودم و هی بخدا میگفتم من که دارم مسیر درست رو میرم چرا حالم بده ؟چرا نمیتونم احساسم رو خوب نگه دارم؟بیا آقاجان بیا کمکم کن ،باز این بنده ت با سر رفت توی دیوار !

            که خدا بهم الهام کرد درخواست انصراف کامل از کار یک قدم بزرگتر از تکاملته و واسه همین داری درد میکشی ،کاری که باید انجام بدی اینکه درخواست کار نیمه وقت بدی

            نصف حقوق،نصف ساعت موظفی

            اینجوری چند تا مشکل همزمان حل کردی

            هم میتونی نیلانیکارو پیش خودت نگه داری

            هم کار داری و ورودی مالیت رو صفر نکردی

            هم میتونی تو مسیر جدید قدم هاتو برداری تا به درآمد برسی

            (راستی حمیدجان،من فقط دارم درمورد یک سری مهارت ها آموزش میبینم و خداوند از هزاران طریق بهم گفت تو اینارو یاد بگیر تا قدم بعدیت رو بهت بگم،درواقع الان کار خاصی مد نظرم نیست ،فقط دارم قدم های عملی برمی‌داریم)

            خلاصه یکبار دیگه خدا منو از جاده خاکی برداشت گذاشت تو جاده جنگلی و حالا دوباره دارم سوت زنان از مسیر لذت میبرم

            خداروصدهزار مرتبه شکر برای هدایتی که دریافت کردیم

            تو یک کامنتت نوشتی برداشتت اینکه درسته همه به یک اندازه به خداوند نزدیکند ولی این مائیم که انتخاب کردیم هدایت بشیم و درخواست کردیم و خداوند دستمون رو گرفته

            اینم خیلی بهم چسبید خیلی

            درک شیرینی بود ،احساس لیاقت بهم داد ،ممنونم ازت پسر

            عاشق اون بشکن هات تو ماشین هم شدم :))))) جای منِ نزده به رقص خالی بود :))))

            روزهای قشنگی رو داریم میگذرونیم حمید و من صدای خدارو میشنوم که بهمون میگه بنده های صبور من … بزودی اوضاع بصورت بنیادین تغییر می‌کنه …. مسیر حرکت تون رو ادامه بدید …شما دارید آسه آسه میاید و من دارم به سمتتون میدوئم …

            پسر الان که داشتم برات مینوشتم سوره طارق از شبکه هدهد پخش شد …خیلی قشنگ بود …دعوتت میکنم این سوره ی کوتاه و قشنگ رو بخونی …هروقت که این نقطه ی آبی به سلامت به دستت رسید…

            به دستان قدرتمند و هدایتگر الله یکتا میسپارمت توحیدی ترین حمید دنیا

            قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
            • -
              سید عظیم بساطیان گفته:
              مدت عضویت: 820 روز

              بنام خداوند بخشنده ی مهربان

              سلام دارم خدمت خواهر توحیدیم که بینهایت از خداوند متعال شاکرم برای وجودشون و اینقدر با احساس مینویسه آدم رو متحول میکنه و نمیشه کامنت ننویسی و به راحتی بگذری و آدم رو دست به قلم میکنید.

              خیلی منتظر بودم ببینم چه کردیدو از نتایج بگید برامون .

              خدا رو شاهد میگیرم …تمام روز ها و شب های من شاهدند…که از صمیم قلب براتون دعا کردم و از خداوند متعال بهترین مسیر رو براتون هدایت خواستم … خیلی خیلی خوشحال شدم و کامنت شما رو خوندم…

              من همیشه سعی کردم در بهترین شرایط و حال خوب برای دوستان بنویسم …

              ای زیباترین خالق،بابت زیبا ترین تکرار این بیداریت،از تو سپاسگزارم ای معبود یگانه ی من بابت حال خوبم از تو سپاسگزارم.

              ای لطیف ترین دوست بابت اینکه در هر لحظه به جای اینکه مچم رو بگیری ، دستم را میگیری و بالا میکشی ازتو سپاسگزارم بابت تمام داشته هایم…

              این متن زیبا تقدیم شما … همون حال خوبتون گواه بر درستی مسیرتون هست…

              دنیا را براتون شاد شاد و شادی رو برایت دنیا، دنیا آرزو مندم

              نیلا و نیکای دوست داشتنی ام رو، به جای من ببوسید و قطعا آینده خوبی در انتظار اوناست.

              عهدی که باخدا بستید در طوفان ، در هوای صاف فراموش نکنید.

              بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            سید عظیم بساطیان گفته:
            مدت عضویت: 820 روز

            بنام خداوندبخشنده ی مهربان

            سلام ودرود فراوان بر حمید عزیز و توحیدی و بی نهایت…

            خداوند رو شاکرم برای وجود نازنین شما ، کامنت شما رو میخونه آدم ، لذت میبره ، چقدر حال خوب انتقال میدید،

            چقدر خوب با رفیق خوبتون در دل میکنید و چه ارتباط خوبی و حرف های فوق الععععععاده ای بینتون رد و بدل میشه ،

            چقدر خوب با خدای خودتون عشق بازی میکنید و حرفهای خوب می زنید … (خودتون متوجه میشید ، شما توی فرکانس او حرف ها و آگاهی ها هستید ، کاملا احساس میشه )

            بعضی مواقع نوشته هات و کامنت های شما رو میخونم خیلی اشک میریزم ، اصلا متوجه نمیشم دارم گریه میکنم و منقلب میشم و ساعت ها میرم توی فکر و احساس سبکی میکنم …

            انشاءالله سایتون همیشه برقرار باشه

            مرسی که هستید و فعالیت میکنید توی سایت …

            نمیدونم چی بگم، کلمات من در مقابل شما ضعیف و ناقص اند، ولی درحد خودم نوشتم براتون؟ پذیرا باشید…

            بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم

            دنیا رو براتون شاد شاد،

            و شاد ی رو براتون دنیا دنیا آرزومندم

            دعا گوی شما و همه ی دوستان فوق‌العععععاده هستم …

            منتظر کامنت های قشنگ و تاثیر گذار تون هستیم…

            درپناه خداوند منان باشید.

            توی کارم مواظب خودتون باشید…

            دوستتون دارم از صمیم قلبم …ای بنده ی توحیدی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام و درود به شما سید بزرگوار. امیدوارم شاد و تندرست باشید.

              بسیار بسیار ممنونم از کامنت پر مهر تون و اینکه صمیمانه قدردان تون هستم.

              خدا رو شکر میکنم از اینکه تونستم چیزی رو بنویسم که حال بنده های شایسته و ارزشمند خداوند خوب و مثبت بشه. خداوند زبان و دست و قلب و ذهن من رو یاری کنه تا هر چه که می‌نویسم باعث نزدیکی خودم و دوستانم به خداوند باشه.

              برای همه مون لحظاتی وجود داره که نجواهای شیطانی میاد ، فراموشی میاد، خطا و اشتباه میاد و احساسمون برای لحظاتی غیر توحیدی میشه. اشکالی نداره ، باید یاد بگیریم تو حال بد نمونیم. یاد بگیریم خودمون مسئولیم. یاد بگیریم از درون خودمون شروع کنیم.

              خدا رو شکر میکنم بخاطر این بنده توحیدی و ارزشمندش استاد عباس منش عزیز که این فضا رو فراهم کرد برامون تا بتونیم اینجوری دور همی ها و گفتگوهای توحیدی داشته باشیم.

              در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا

          ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ [ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﻨﺪﻕ] ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﻱ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺩﻳﺪند،ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺟﺰ ﺑﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﻔﺰﻭﺩ.(٢٢)

          مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

          ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻥ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ ﻭﻓﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﻰ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻴﭻ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻭ ﺗﺒﺪﻳﻠﻲ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،(٢٣)

          لِّیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِن شَاءَ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا

          ﺗﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺧﺪﺍ ﺻﺎﺩﻗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺻﺪﻗﺸﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﺪ ، ﻭ ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺗﻮﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﺩ ; ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ.(٢4)

          سلام و درود به خواهر عزیزم، سعیده جان. توی عصر تکنولوژی من باید هفت روز منتظر بمونم تا یه کامنت ازت دریافت کنم. صد رحمت به عصر تلگراف‌. ولی بازم بقول خودت در بهترین زمان و مکان. مطمئنم توی شرایطی هستی که کنترل ذهن سخته ولی نتایجش بسیار زیبا خواهد بود. راستشو بخوای، منم توی شرایطی هستم که باید کنترل ذهن کنم ولی اصلا نمیدونم توی این سطحی که من هستم آیا اصلا نتایجی در انتظارم باشه یا فقط دارم خودمو به سختی میندازم.

          خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر موفقیت هایی که تا اینجا کسب کردی و مطمئنم این تازه اول راهه. همین توی مسیر بودن خودش موفقیت محسوب میشه، همین کنترل ذهن خودش موفقیته، همین که توی شرایط سخت خدا رو صدا میزنی و ازش درخواست کمک و هدایت میکنی خودش موفقیت محسوب میشه.

          این جسم خاکی انسان وقتی توی یه شرایطی باقی میمونه تغییر کردن براش سخت میشه، خارج شدن از یک محیط امن براش خیلی سخته. از همون اولین روز حضورمون در این جهان. سخت‌ترین تجربه ای که یه انسان می‌تونه تجربه اش کنه (باز خدا رو شکر که فراموشمون میشه) تولده، اولین خارج از شدن از حریم امن. ولی این تازه شروع یک زندگی زیباست. اگه تولدمون رو بیاد داشتیم قطعا برامون یه تجربه دردناک و سخت بود ولی الان همه مون متفق القول میگیم ارزشش رو داشت. خارج شدن از حریم امن سخته، چون به امنیتش عادت کردیم ، ذهن پذیرش تغییر براش سخته، ذهنی که برای بقاء خلق شده، ولی قطعاً نتایجش زیباست.

          خداوکیلی دیگه نمی‌دونم چی بنویسم که بتونم تحسینت کنم. تو هر بار هدایت میشی به آیه «نورٌ علی نور» چقدر خدا هواتو داره. خداوند بارها و بارها و بارها داره بهت میگه سعیده من، بنده نورانی من ، من کنارتم، تو در پناه هدایت منی. اینقدر نشانه و اینقدر هدایت و اینقدر چیدمان بینظیر. دونه دونه اتفاقات و آدمها رو مامور می‌کنه تا بهت خیررسانی کنن.

          راستی از این آیاتی که برات نوشتم نگفتم. دیروز و

          امروز یه سری مسائل داره یکی یکی رقم میخوره هر کدوم بهانه ای میشه برای عدم کنترل ذهن. مسائل خیلی مهمی هم نیستن ولی خب کنترل ذهن میخواد… انگشتام درد گرفتن… میدونی چرا؟ چون چندین کیلومتر مسیر رو رانندگی کردم، آهنگ شاد گذاشتم و باهاش بشکن میزدم. انواع مختلف بشکن زدن رو با ریتم آهنگ اجرا کردم. و لابلاش خدا رو بخاطر نعمتها شکر میکردم و زیبایی های اطراف رو تحسین میکردم. ولی بازم ذهن میره طرف منفی ها و میگه دیدی جواب نمیده. دیدی تو یه فلان و چنان بیشتر نیستی. و امروز که رفتم سراغ قرآن، و خداوند این آیه رو بهم نشون داد. نمیتونم منت سر خدا بذارم بگم خدایا من تسلیمم، راه دیگه ای نیست. مثلا چی؟ اعتراض کنم، بد و بیراه بگم و یا … خب مسائل یکی یکی بیشتر میشن. اوضاع رو برای خودم سخت‌تر میکنم. پس بهترین انتخاب همون سکوت و آرامش و تسلیم بودنه.

          سعیده جان ، دلم یه دورهمی عباسمنشی میخواد، با حضور همه دوستان توحیدی سایت. میخوام بیام رودرو کنار بچه ها بشینم و ازشون یاد بگیرم. تصویرش خیلی واضح و روشن توی ذهنمه. در بهترین زمان و مکان و شرایط. امیدوارم رو سفید بیام، امیدوارم با نتایج بیام و امیدوارم بتونم بینمت. دوست دارم وجودم پر از نور توحید الهی باشه. چند وقت پیش اینستاگرام رو نصب کردم. بماند که همین نرفتن توی اینستا هم خودش کنترل ذهن میخواد. ولی از طریق اینستا تونستم چندتا از بچه ها رو خیلی اتفاقی پیدا کنم. منجمله بمب انرژی مثبت محمد مارکوی فتحی، جون دل. با هم تلفنی صحبت کردیم. اینقدر این پسر انرژیش بالاست و حالش خوبه و با خودش در صلحه که نگو. و از نتایج زیباش و باورهای توحیدی و ثروتسازش برام گفت. چقدر خدا رو شکر کردم.

          حتی چند روز پیش که توی یه شرایطی بودم که کنترل ذهن داشت سخت میشد یکی دیگه از بچه ها این آیه قرآن رو فرستاد برام. «ان وعد الله حق» . بعداً که بهش زنگ زدم گفت، خیلی اتفاقی یه حسی بهم گفت اینو برات بفرستم. گفتم همین خیلی اتفاقی تو ، توی اوج استرس من بود،در بهترین زمان و مکان بود که من نیاز داشتم به دریافتش.

          بازم سخنرانیم طولانی شد. هر چند میدونم تو از طولانی شدن سخنرانی استقبال میکنی ولی امیدوارم چیزایی که نوشتم حالتو خوب کنه. باور کن 7 روز بی خبر موندن اصلا راحت نیست. راستی این دستمال گردن ها رو بچه های طبیعت گردی بهش میگن اسکارف. توی طبیعت گردی خیلی کاربرد داره. هم عرقگیر میشه، هم سایبون میشه، هم می‌تونه کلاه بشه. یه وقتایی چشم بند میشه موقع خواب، یه وقتایی هم مثل اینی که من انداختم دور گردنم میشه انگیزه برای موندن در مسیر خواسته.

          برات از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو میخوام. در کنار همسر جان، روح اله عزیز. و همینطور دختر گلی ها، نیکا و نیلا جان، فرشته های پروردگار.

          در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
          • -
            سمانه سادات گفته:
            مدت عضویت: 1001 روز

            سلام به دوست و برادر عزیز و دوست داشتنی و مهربان هم فرکانسی خودم حمید جان

            با تمام کارهایی که در طول روز دارین من شما را تحسین میکنم و بینهایت سپاسگزارم شما هستم که مقید میدونید و پاسخ میدین

            واسه همین خوبی و فرکانس عالیتون هست که همه شما را دوست دارن

            ممنون از نگاه زیباتون و تحسینتون نسبت به من

            دیشب خواب دیدم که با یه سری از دوستان هستیم البته قیافه هاشون را نمی‌شناختم ولی داشتم بهشون میگفتم من دوره شیوه حل مسائل را خریدم و چقدر عالی هست و هر کدوم داشتن میگفتن که چی خریدند چقدر تو زندگیمون موثر بود

            و چقدر من دوست داشتم اون حسی که تو خواب داشتم و خنده رو لبم بود

            من فقط برای شما نوشتم و باعث شد خوابش را ببینم

            حمید جان خیلی دارم خدا را نزدیک خودم حس میکنم

            میرم بیرون میگم خدا جونی یه پارک خوب می‌خوام وچقدر قشنگ میگه بفرمایید تقدیم به شما همین که همون لحظه حسم عالیه و میگم عاشقتم خدا زندگی یعنی همین

            چقدر در دور دستان دنبال لذت بردن و زندگی کردن می‌گشتم

            چقدر دنبال حس و حال خوب در بیرون از خودم می‌گشتم

            چقدر دنبال این بودم که بقیه حال منو خوب کنند

            خدا یا شکرت

            من عاشق این خدام که دارم آروم آروم پیش میرم باهاش

            حمید جان عزیز سپاس از وجودت که باعث شدی بنویسم

            چقدر عالی که عکس را دانلود کردین

            در پناه الله براتون بهترین ها را می‌خوام چون لایق بهترین ها هستین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام و درود مجدد به شما خواهر بزرگوارم ، نتونستم فقط به امتیاز دادن اکتفا کنم ، از لطف و محبت شما بسیار سپاسگزارم. خداوند به شما خیر و برکت و فراوانی عنایت کنه. همه اش لطف خداست ، اگه دوستان به من محبت دارن ، لطف خداست و بزرگ منشی خود دوستان. خدا به پیامبر میگه ما مردم رو دور تو جمع کردیم. پیامبر با اون عظمتش ، بعد من چی دارم از خودم ؟ همه چیز از خداست. خدایی که هدایتگر هر ثانیه ما میشه، خدایی که آب میشه برای نوشیدن، غذا میشه برای انرژی دادن، نور میشه برای روشنایی، احساس مثبت میشه در قلبمون‌. خدایی که میگه بنده من ، بفرمایید این پارک زیبا برای استراحت و لذت بردن.

              الهی که در بهترین زمان و مکان و شرایط همه دوستان دور هم جمع بشیم، دور استاد عباس منش عزیز جمع بشیم. از نتایج بگیم، از توحید بگیم و خدا رو شکر کنیم بخاطر جریان دائمی هدایتش. این کامنت نوشتن ها انگار همون دفتر مشق زمان مدرسه مون هست. با این تفاوت اینجا توحیدیه، اینجا لذت بخشه.

              چند لحظه پیش برای یکی دیگه از اعضای خانواده مون این آیه رو نوشتم دلم نمیاد برای شما هم نفرستم،آیه 22 سوره زمر.

              «أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیْلٌ لِّلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُم مِّن ذِکْرِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»

              ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ [ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ] ﺍﺳﻠﺎم ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﻨﺪ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ [ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻦ ﺍﺳﻠﺎم ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ؟ ] ﭘﺲ ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

              در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و بهرمند از نور هدایت الهی.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            سمانه سادات گفته:
            مدت عضویت: 1001 روز

            سلام به دوست عزیزم حمید جان

            چقدر عالی به این کامنت شما به دوست عزیزم سعیده جان هدایت شدم

            و چقدر خوب که فهمیدم مسیرم درسته همین که منی که صبح زود بیدار شدن برام سخت بود حدود ساعت 6 بیدار میشم یکساعت و خورده پیاده‌روی لب رودخانه زاینده رود با آن درختان بلند زیبا که میبینم با اون نسیم فوق‌العاده که می وزه با اون مردم پر انرژی که یا دوچرخه سواری میکنند یا پیاده‌روی یا دو یا ورزشهای خاص خودشون را میکنند چقدر من لذت میبرم چقدر تحسینشون میکنم و حتی سلام صبح بخیر بهشون میگم و تو خانه هم بیشتر تمرکز رو بهبود روابطم هستم یه موقهایی واقعا سخت میشه برام چون سه نفر با سنهای مختلف هستند که باید باهاشون ارتباط برقرار کنم ولی ادامه میدم یه موقعهایی میگم تنها بشم به همه کارهام برسم یه موقعهایی میگم خوب من باید از این فرصت استفاده کنم و شخصیتم را تغییر بدم

            حمید جان انشاالله که زمانی میرسه که همگی کنار هم باشیم و از نتایج مون صحبت کنیم

            از خدا میخوام همیشه در هر مکان و زمان بهترین لذت ها را ببرین و سیراب بشین

            و هر روز نعمت و ثروت سمت شما سرازیر بشه

            در پناه الله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام و درود به خواهر گرانقدر خانم محمدیان عزیز. سپاسگزارم بخاطر کامنت تون. خیلی خیلی ممنونم.

              پیاده روی کنار زاینده رووووود …

              منو بردین به 14-15 سال پیش که یه مسافرت تنهایی اومده بودم اصفهان و کلی کنار زاینده رود راه رفتم و شلوغی و انرژی مثبت اون بر اون فضا حاکم بود، هنوز صدای جیغ و خنده و بازیگوشی بچه های کوچیک که توی فضای سبز اطراف بازی می‌کردن توی‌ گوشمه. و چقدر اون خاطره برام شیرینه که هر وقت به یادم میاد بی اختیار لبخند میاد روی لبم.

              چقدر خوبه که شما اینقدر به دنبال نکات مثبت و تحسین زیبایی ها هستین. و این تحسین زیبایی ها اونها رو به زندگی شما میاره.

              اون قسمت چالش برانگیز آدمهای پیرامون رو تقریباً همه مون داریمش و به نوعی همین تعامل با این افراد خودش بخشی از پروسه تکامل ماست ، حتی استاد عباس منش هم از این قاعده مستثنی نبودن. اینکه قراره از افرادی که کنارمون هستن چه چیزهایی یاد بگیریم. و اونها به رشد و پیشرفت ما کمک میکنن.

              اون دورهمی توحیدی به شدت خواسته من هم هست. امیدوارم در بهترین زمان و مکان شرایطش برای همه بچه ها فراهم بشه.

              راستی عکس پروفایل تون خیلی زیباست ، این منظره شگفت انگیزه. با اجازه تون من دانلودش کردم. خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم.

              در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1962 روز

          درود بینهایت خداوند به شما سعیده جان عزیزم،

          چقدر کامنتتون رو با تمام وجودم درک کردم و فهمیدمش سعیده جانم…

          یکی از سخت ترین کارهای دنیاست کنترل ذهن استاد توی دوره قانون آفرینش هم میگن که از کار کردن توی معدن هم سخت تره چون هر لحظه همواره باید حواست باشه باید کنترل کنی توکل کنی و متصل باشی میبینی سعیده جان چه کار سختی هستش بی دلیل هم نیست که خداوند چقدر تاکید کرده به تقوی کردن پرهیزکار بودن و چقدر عشق و علاقه ی خاصی داره به بندگان مومن توحیدی و پرهیزکار…

          و بدون شک خیلی زیبا پاداش میده خداوند و هدایتگر واقعی و عاشقانه مومنان هست…

          وقتی به سخت بودن این کنترل ذهن فکر میکنم و به بهایی که پرداخت میکنیم و جهادی ک میکنیم در راه خدا و تسلیم بودنی ک انجام میدیم و ناخودآگاه یه حسی توی درونم میگه انقد زیبا و کامل پاداش میدم که در تصورت هم نمیگنجه حتی بارها از زبان انسان ها به عنوان نشانه این جمله رو شنیدم…

          چون با تمام وجودم دارم میفهمم و لمسش میکنم ک کنترل ذهن کردن ینی چی و چه قدرت بینهایتی رو میخواد به قول استاد وقتی نتایج اونجوری که تو میخوای نیست و ادامه میدی به حرف دیگران توجه نمی‌کنی و ادامه میدی حرفهای دیگران تورو از مسیر خارج نمیکنه و ادامه میدی میبینی که بقیه تو این مسیر نیستن به ظاهر و چقدر موفق ترن ولی تو شک نمیکنی به مسیرت و ادامه میدی مقایسه نمیکنی و ادامه میدی خواسته هات رو میبینی هنوز نداری تجربه شون نکردی اما دلت رو قوی تر می‌کنی و ادامه میدی و خیلی نجواهای دیگه و حالت هایی ک ممکنه هر انسان دیگه ای رو از پا در بیاره اما ادامه میدی و هزاران ادامه دادن دیگه پس قطعا خدایی که ما می‌شناسیم و وهاب هست و کریم و رحیم و بخشنده بدون شک خیلی زیبا پاداش خواهد داد در تمام جنبه ها نه تنها فقط مادی…

          بلکه نعمتهای مادی و روحانی زیبایی رو هدایت خواهد کرد…

          از فضل خودش خواهد بخشید بینهایت سربلند خواهد کرد بنده ای ک مومن هست و تقوی میکنه و پرهیزکار هست…

          مگر نه اینکه مالک آسمان ها و زمین و هرآنچه بین آن هست خداست پس پاداش ها نعمت ها و هدایت ها هم در اختیار خودش هست و خودش اراده خواهد کرد، خدایا همین یک آیه برای بنده ی مومن تو بینهایت کافیست….

          کسانی که گفتند پروردگار ما الله یکتاست و سپس استقامت ورزیدند…

          هرزمان که زندگی در بهشت و دریاچه استاد رو میبینم تنها چیزی که تو ذهنم جاری میشه شدت کنترل ذهن استاد بوده و از همه مهمتر نتیجه شکرگزاری ها و صادق بودن استاد بوده همیشه میگم یکی از دلایل مهم این نعمتها و این زندگی همینه کنترل ذهن و شکرگزاری…

          ما شکرگزاری میکنیم و خداوند ظرف مارو بزرگ تر می‌کنه و هدایت…

          زمانی که شرایط اونطور که میخوای نیست و ذهنت رو کنترل می‌کنی و شکرگزار همین لحظه و همین نعمتها هستی چقدر قدرت میخواد چقدر توکل و امید میخواد؟!

          پس بودن در این مسیر و جهاد کردن و کنترل ذهن کار هرکسی نیست…

          خداوند به دلها آگاه هست،

          آیا انسان نمی‌داند که خداوند او را میبیند…

          عالم فی ذات الصدور…

          عاشقتم سعیده جان قدرتمند و درخشان…

          در پناه الله یکتا پر قدرت و پر انرژی ادامه بدی…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1291 روز

            قشنگترین عاطفه ی دنیا سلام بروی ماهت

            نقطه ی آبیت در بهترین زمان ومکان بدستم رسید …وقتی روبروی آبی بیکران دریا نشسته بودم و صدای موج های دریا شده بود آرامش در لحظه ی من …

            آگاهی هایی که برام نوشتی بینظیر بود عاطفه

            بی نهایت ازت ممنونم …

            حق باتوعه،استاد همیشه میگه کنترل ذهن کار سختیه و ما نباید ازخودمون انتظار داشته باشیم پرفکت عمل‌کنیم …فقط کافیه هر روز یکم بهتر از روز قبل باشیم و مثل اثر غورباقه ای یک‌روز میبینیم چقدر همه چیز عالی شده و انقدر آروم اتفاق افتاده که ما اصلا نفهمیدیم ….

            این روز ها با خودم فکر میکردم چه کنترل ذهنی استاد داشته که وقتی بدهکار بوده !!! باز میگفته درست میشه،خدا درستش میکنه …

            اصلا این کنترل ذهن باید پاداشش این بهشت باشه ….اگر کمتر ازین بود باید به جهان و قوانینش شک میکردیم …

            خداروشکر برای تموم قوانین ثابت جهان … برای اینکه مطمئنیم ما هم میتونیم مثل استاد نتیجه بگیریم … به دو شرط مثل استاد فکر کنیم و مثل ایشون عمل کنیم …

            ممنونم ازت عاطفه جانم،ممنونم ازت که برام نوشتی

            به پروردگار یکتای جهان میسپارمت

            همیشه بربلندای هدایت باشی زیبا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
            • -
              عاطفه نوری گفته:
              مدت عضویت: 1962 روز

              بینهایت سپاسگزارم ازت سعیده جانم،

              بی‌نهایت سپاسگزارم بابت هر کامنت و اگاهی و کلام خدایی ک می‌نویسی عاشقانه وقت میگذاری چقدر داری کمک میکنی به رشد و گسترش جهان چقدر ما خوشبختیم چقدر ما سعادتمندیم چقدر ما رستگاریم چقدر ما در تلاش برای چنگ زدن به ریسمان الهی هستیم..‌‌.

              بندگانی که نفس خودشون رو پاک میکنن و پرهیزکاران اونها وارثان زمین هستند اونها رستگار هستند اونها هدایت یافته اند و بر هدایت آنها و مقام ایمان و معرفتشان می افزاییم…

              هزاران درود بر تو سعیده جانم بابت نکات فوق‌ العاده ای که میگی،

              اثر قورباغه ای با تمام وجودم درکش کردم و چقدر همه چیز آرام آرام اتفاق میوفته و یک لحظه میبینی چقدر این کار کردنها تلاش کردن ها عبادت کردنها محصولات فوق العاده ای رو بهت تحویل داده و آنقدر آرام آرام و تکاملی همه چیز حرکت می‌کنه که بعد میفهمی این طبیعیه که همه چیز عالی باشه و ما محکوم به موفقیت و رشد و سعادت و رستگاری هستیم این قانونه این طبیعیه چیزی جز این غیر طبیعی هست…

              عاشقتم سعیده جانم و باز هم بینهایت تحسینتون میکنم و سپاسگزاری میکنم بابت هر کامنت نکته آگاهی و این همه عشق و اشتیاق برای داشتن این مسیر و حرکت کردن من با تمام وجودم سپاسگزارم و تحسین میکنم و تبریک میگم و لذت میبرم و یاد میگیرم…

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        حسین عبادی گفته:
        مدت عضویت: 1844 روز

        بنام خداونده بخشنده و مهربانم

        حمید سلاممم کاکاممم

        حمید مردمممم برای این همه اگاهی حمید چقدرررررر یه ادم میتونه این همه علم کسب کنه حمید به والله قسم دارم دیونه میشم چطوررررر اخه اقا نور تو زندگیت ببار از طرف رب الهی که هر چیزی تو دلت بهش برسی حمیدددددد عاشقتم حمید هر روز بیصبران منتظر کانتتاتم که قران روووو بهتر بخونم حمید از موقعی که دیدم ایجور قران تفسیر میکنی هر روز بعد از نماز هام قران باز میکنم اونچیزایرو که میفهمم لذت میبرم اون چیزایرم که متوجه نمیشم میام و تویه کامنتهای شما و بچه ها پیدا میکنممم.چقدر خوبه که با اموزهای استاد و کامنتهای شمااا بیشتر قران رو دارم میشناسم الهی شکرت خدایا ازت میخوام تو این مسیر ثابت قدم نگهم داری الهی شکرتتت خدای خوبم شکرتتتتت

        حمید همیشششه برامون از این اگاهیات بزار حمید چقدر خوبه که اینقدر بزرگی و این چیزارو در اختیار ما میزاری

        حمید چقدر از استاد یاد گرفتی که خسیس نباشی تویه اگاهیات حمید چقدر استاد رو قشنگ درک کردی حمید چقدر استاد به تو افتخار میکنه حمید خیللللللی ممنونم ازت خیللللی سپاس گزارم ازت نمیدونم چطور تشکر کنم ازت

        استادددد سپاس گزارم ازت برای چنین شاگردی استاد ممنونم برای اینکه اینقدر حمید تونست ازتون اگاهی درک کنه الهی صد هزاررر بار شکرتتتت شکرتتتت…

        حمید همیشه برامون کامنت بزار با عشققققققققققققق منتظرتم همیشه

        در پناه رب نازنین شاد سلامت ثروتمند و عاقبت بخیر باشی…..

        خدایا ازت میخوام که در مسیر توحید من رو هدایت کنی دوستت دارم خدا جونننن

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          سلام و درود به شما حسین جان. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر داشتن دوستان نازنین و توحیدی چون شما. خیلی خیلی ازتون ممنون و سپاسگزارم. از این همه لطف و محبت شما.

          اعتبار این کلمات که کلاً با خداست، حمید کیه؟ من یه بنده ناچیزم که خدا بر سرم منت گذاشته و به درگاهش ساجد و شاکرم که اجازه میده آیات قرآن رو بخونم. من تفسیر بلد نیستم. فقط اون چیزی که با ظرف وجودم میتونم بفهمم رو مینویسم از خداوند متعال هدایت میخوام که چیزی بنویسم که خیر و حق و هدایت باشه اول برای خودم و بعدش اگه دوستانم تمایل به خوندن داشته باشن.

          حسین جان من واقعاً از شما ممنونم و البته کامنت شما رو بهانه ای قرار میدم من هم از استاد عباس منش تشکر کنم. واقعاً نمیدونم با چه کلماتی و چه ادبیاتی از استاد عباس منش تشکر کنم. امید دارم یه روزی بتونم از نزدیک استاد رو ملاقات کنم و از نتایجم براش بگم. حس میکنم این بهترین تشکر و قدردانی باشه برای استاد وقتی نتایج ما رو ببینه.

          راستی حسین جان ، عکس پروفایل تون رو بسیار تحسین میکنم. این احساس خوب و عاشقانه ای که توی تصویر با همسرتون ثبت کردین و خدا رو از صمیم قلبم شکرگزاری کردم برای این رابطه عاشقانه و زیبایی که توی زندگیتون دارید. خداوند بر آرامش و احساس عاشقانه و انرژی مثبت و خیر و برکت زندگی مشترک تون بیافزاید.

          از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            حسین عبادی گفته:
            مدت عضویت: 1844 روز

            بنام خداونده بخشنده و مهربانممم.

            حمید عزیزممم سلام خوبی کاکاممم

            فدای تو بشممم و ممنونم ازت برای تمام کامنتهای قشنگتتت که دستی از دستهای خدایی برای ماااا…

            حمید ممنونم بابت این قشنگی هایی که واسمون نوشتی دیشب از کامنت عکس گرفتم واس خونومم فرستادم گفتم خانوم نگاه حمید اقا چی برامون نوشته کلی لذت برد و سپاسگزار شما یود

            اینجاش جالب بود بهم گفت باهم ارتباط دارید گفتم اره تو سایت واس حمید کامنت میزارم اونم واس من کامنت میزاره ارههه ولی خیلی زود میدونم به این درخواستم میرسم که بچه های سایت رو ببینم و باهم بشینیم و لذت ببریم گفت

            ان شالله

            بهش گفتم خدارو شکر میکنم برای سایت برای وجود استاد و شماهااااا الهی شکرتتتتتتتتت خدا جووووون

            چقدر باحال بود اینو بهم گفت و کلی ذوق کردم برای این درخواستم از جهان…..

            در پناه جان جانان سلامت شاد ثروتمند و عاقبت بخیر باشی رفیقققققققققققق

            به امید دیدار…..الهی شکرت رب من

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام و درود مجدد به حسین جان. امیدوارم در پناه رب العالمین همیشه همیشه سلامت و موفق و شادکام باشید ((در کنار خانواده)) از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین و عاشقانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.

              عرض سلام و ادب و احترام بنده رو خدمت خانواده محترمتون ابلاغ بفرمائید.

              اتفاقاً یه چند وقتیه من بشدت این تصویر ذهنی دائما توی ذهنم تکرار میشه که توی یه جایی توی جمع بچه های سایت هستیم یه دور همی توحیدی داریم. و کلی انرژی مثبت و با هم گفتگو میکنیم و تجربیات مون رو بیان میکنیم، از هدایتها و از دستاوردها مون میگیم. البته اینو چندبار برای دوستان توی کامنت نوشتم. نمیدونم شاید برای خودتون هم قبلاً نوشته بودم. اگه تکراریه ببخشید.

              خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت انرژی مثبتت حسین عزیز ، قدردان لطف و محبتت هستم برادر.

              در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فهیمه ومحمد گفته:
        مدت عضویت: 2140 روز

        سلام به اقا حمید مهربون ,,خیلی خیلی لذت بردم از کامنتتون ,خیلی بهم اگاهی میده مخصوصا قسمتایی که ایه های قران رو توضیح میدین ازتون میخوام بازم از این کامنتا که توش ایه قران رو توضیح میدین بنویسین ,من خیلی بهشون نیاز دارم ,مطمعنم کاره خدا بوده که من کامنتت شما رو خوندم ,با ارزوی بهترینا برای شما برادر مهربانم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم. از لطف و محبت شما سپاسگزارم. خداوند متعال رو بی نهایت سپاسگزارم که لطف کرده بهم . باور کنید من از خودم هیچی بلد نیستم ، و فقط موقعی که آرامش دارم و دارم کامنت مینویسم ، خداوند به قلبم میندازه. اعتبار همه چیز از خودشه. از شما سپاسگزارم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1277 روز

      «سال‌ها دفترِ ما در گرو صَهبا بود ؛ رونقِ میکده از درس و دعایِ ما بود»

      «نیکیِ پیرِ مغان بین که چو ما بدمستان ؛ هر چه کردیم به چشمِ کَرَمَش زیبا بود»

      «دفترِ دانش ما جمله بشویید به مِی ؛ که فلک دیدم و در قصدِ دلِ دانا بود»

      «از بتان آن طلب ار حسن شناسی ای دل ؛ کاین کسی گفت که در علمِ نظر بینا بود»

      «دل چو پرگار به هر سو دَوَرانی می‌کرد ؛ و اندر آن دایره سرگشتهٔ پابرجا بود»

      «مُطرب از دَردِ محبت عملی می‌پرداخت ؛ که حکیمانِ جهان را مژه خون پالا بود»

      «می‌شکفتم ز طرب زان که چو گُل بر لبِ جوی ؛ بر سرم سایهٔ آن سروِ سَهی بالا بود»

      «پیرِ گلرنگِ من اندر حقِ اَزْرَق پوشان ؛ رخصتِ خُبث نداد ار نه حکایت‌ها بود»

      «قلبِ اندودهٔ حافظ بَرِ او خرج نشد ؛ کاین مُعامِل به همه عیبِ نهان بینا بود»

      سلام و درود فراوان به خواهر نازنینم ، به خواهر شجاعم سعیده جان. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. بسیار بسیار تحسینت میکنم. آفرین به تو و این شجاعتت. یه حسی بهم گفت این غزل رو برات بفرستم. یه وقتایی توی اینترنت توی بعضی سایتها میبینم یه عده ای دارن بحث میکنن بابت اینکه منظور حافظ توی این بیت چی بوده، یکی میگه موضوع الف اون یکی میگه موضوع ب . ولی واقعیت موضوع اینه که حافظ اونقدر عالی شعر گفته که اگه موضوع الف رو بخوای معنی الف میده، موضوع ب رو بخوای معنی ب رو میده. یه نکته دیگه اینکه وقتی یه کلمه ای رو تویی دو مصرع یه بیت میاره قطعاً معنی اون دو کلمه با هم فرق می‌کنه. (اینو یه موقع دیگه در موردش حرف می‌زنیم)

      «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ» از اول کامنتت که شروع کردم به خوندن، همش میگفتم خدایا، سعیده چه تصمیمی گرفته. هی میخوندم هی میگفتم زودی بگو دیگه.

      همه ما یه گاو شیرده توی زندگیمون داریم ولی قربانی کردن این گاو خیلی سخته. وقتی موسی علیه السلام گفت خداوند داره بهتون فرمان میده یه گاوی رو ذبح کنید، همه بر آشفتن که موسی داری ما رو دست میندازی؟ مسخره مون می‌کنی. موسی ما تا چند وقت پیش اینو میپرستیدیم، الان چطوری بکشیمش. آخرش هم سامری با مجسمه گاو همه شون رو گمراه کرد. خدا میتونست بگه موسی این جماعت رو جمع کن و براشون یه گاو بکش. ولی نه خدا حق انتخاب میده، بین پذیرش و رد ماموریت، و باید دست به اقدام بزنی. خودت باید با دست خودت گاو رو ذبح کنی.

      چیزی که تو شجاعت و جرأتش رو داری و من ندارم. ماه رمضان سال گذشته به روز هدایت شدم به همین آیه و از خودم پرسیدم اگه خدا بهم بگه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَهً» گاو زندگی من چیه؟ بلافاصله گفتم شغلم. آیا حاضری قربانیش کنی؟ و جواب من منفی بود. و تو اینقدر شجاعت داری که با لبخند و روی باز جواب دادی «لبیک اللهم لبیک». تو با اختیار و قدرت خودت تصمیم گرفتی این کارو بکنی و قطعاً جهان هستی بهترین پاداشها رو به شجاعان میده.

      و الان که من دارم میمیرم از کنجکاوی و فضولی که سر در بیارم قراره چیکار کنی، ولی باید صبور باشم و صبر کنم تا وقتی فایل نتایجت رو بفرستی برای استاد.

      من چقدر لذت بردم و تحسینت کردم وقتی متوجه شدم که تو جوری فضای خانه و خانواده رو مدیریت کردی که اینجوری همه رو عین خودت توحیدی کردی. اون از روح الله عزیز که به تصمیمت احترام می‌ذاره ، تحسین و تائیدت میکنه، و باهات همراهی می‌کنه. این از نیلا و نیکا ی عزیز، فرشته های پروردگار ، که دارن برات تجسم خلاق میکنن. برات تصویر سازی میکنن. اینجا که صحبت نیکا جان رو نوشته بودی (ازون اتوبوس ها بخره که بتونیم توش بخوابیم و‌اسباب بازی هامونو ببریم) بی اختیار اشک‌ تو چشمام جمع شد و گفتم ای جونم من دورتون بگردم چقدر شما توحیدی هستین. و چقدر تو عالی روی خودت کار کردی. دیشب داشتم کامنتتو میخوندم و بی اختیار می‌خندیدم و ذوق زده میشدم و تحسینت میکردم. و دیدم فضای داخل اداره مناسب نیست رفتم بیرون و در آرامش نشستم که لذت بیشتری ببرم. (شبکار بودم) نهایتاً یه استندبای تعمیراتی برامون پیش اومد. نتونستم همون موقع برات کامنت بنویسم رفتیم و برگشتیم ساعت 2:20 بود.‌ (استندبای تعمیراتی اینه که یه سری کارها که ریسک بالا دارن ما باید بریم بایستیم تا وقتی کار انجام بشه و تموم بشه.)

      بسیار بسیار تحسینت میکنم بخاطر اون شجاعت دیگه ای که به خرج دادی و گوشی و اپل واچ رو داری بهای رسیدن به خواسته ات قرار میدی. بی نظیری. از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم. بشدت مشتاق دیدن و شنیدن نتایجت هستم.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2231 روز

        به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

        سلام حمید عزیزِ توحیدی و ثروتمند

        پدربزرگم(روحش شاد) می گفت:یه مرد ماهی فروشی تو محله شون بود که می رفت از اون طرف رودخانه ماهی می خرید کیلویی یه ریال می اومد سمت دیگه می فروخت یه ریال، مردم بهش می گفتند تو باید گرونتر بفروشی تا سود کنی، میگفت نه انصاف نیست من به مردم گرونتر بدم.)

        و این مرد ماهی فروش با همین کار یه سر عائله رو اداره می گرد.

        این یک ماجرای واقعی از اینکه گفته استاد که میگه در همه شغل ها میشه ثروتمند شد، و ثروتمند شدن ربطی به شغل خاصی نداره.

        اگر هم میبینم که بعضی از شغل ها زمان رسیدن به ثروت رویایی کم است بخاطر باورهای ماست.

        خودم قبلا که بچه ها می گفتنددرآمد ما چند برابر شده، این رو خریدیم، اون رو خریدیم، اولین چیزی که به ذهنم خطور میکنه این است که شغلش چیه که تونسته این قدر پول بسازه. و این یک ترمز بسیار سختی برای ثروت است که حتی با وجود خبردارشدن از اون نمیتونم چاره اش کنم.

        منم اول که سعیده جان گفتن که میخواد شغل مورد علاقه اش رو داشته باشه، دلم میخواست بدونم چیه.

        ولی آگاهانه بهش گفتم بدتر از اون ماهی فروش نداریم، پس شغل مهم نیست، مهم اون حس و حالی است که موقع انجام اون داری.

        برای زایمان پسر دومم رفته بودم، قسمت اون زایمان کلی زن بودند که می‌خواستند زایمان کنند، جیغ و داد و …

        بعد دیدیم پرستارا که سه تا بودند، وسط همون سالن غذاشون رو گذاشتند و شرع به خوردن کردند، در حین خوردن هم می رفتند، یه سر هم به یه سر خانم ها هم می‌زدند. من حالم داشت بهم میخورد. بعد به یکیشون که اومد سمتم گفتم حالتون بهم نمخوره، دارید اینجا غذا می‌خورید: اون پرستاره با لبخند وکلی انرژی گفت: تازه داریم لذت میبریم،خیلی حال میده.

        و این ماجرای شغل های دنیاست.

        و مهم نیست چه شغلی داری مهم حس وحالت موقعی است که اون کار رو انجام میدی.

        حمید عزیز من این ها رو بعنوان یادآوری برای خودم نوشتم چون اون حس و حال شما را داشتم گفتم بذار اینجا مکتوب کنم.

        کامنت های شما و سعیده جان را می‌خوانم و کلی لذت میبرم.

        دوست داشتم کارم فقط تو سایت بودن و کامنت خوندن و جواب دادن می‌بود.

        خیلی همه بچه‌های سایت با حالند.

        حمید عزیز در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          سلام و درود به شما خواهر نازنینم ، رضوان عزیز. سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمندت. منو ببخش دیر جواب میدم. روح‌ پدربزرگ تون شاد. خداوند به شما طول عمر و ثروت بینهایت و شادکامی ببخشه. واقعاً حق با شماست. منتها ما در باورهامون دچار ضعف میشیم و نمی‌تونیم باور مناسب رو بسازیم. توی همین عسلویه که من شاغل هستم یه دوستی دارم با همین شغل جایگاه بهتری داره. حداقل حقوقش 15 تومن از من بیشتره، سالی چهارتا سهمیه پرواز داره، به چندتا نقطه کشور اگه بره مهمانسرا در اختیارشان هست و کلی مزایای دیگه. آره میشه. شدنیه، اونها لایق دریافتش هستند. و خدا رو صد هزار مرتبه شکر. وقتی باهاشون گفتگو میکردم چقدر انسان مسلطی بود به لحاظ شغلی و علمی. و چقدر که اهل جابجا شدن بود. اهل یکجا موندن نبود. تا یه موقعیت بهتر پیش میومد جابجا میشد، به دوستانش کمک میکرد رشد کنن و برن جاهای بهتر. خب ببینید یه انسان چنین ارزشمندی لایق دریافت شرایطی بهتر هست ،اصلا اگه جهان نخواد شرایط بهتر رو به این انسان بده با عدالت در تعارضه. همه چیز باوره. منتها ما مقاومت میکنیم نسبت به تغییر باورهای غلط گذشته. مثال ماهی فروش و مثال پرستاران خیلی جالب بود. آره شدنیه. وقتی رزاق خداست، آره میشه، وقتی حالت خوب باشه آره همه چیز برات آرامش داره و احساست خوبه و با خودت در صلحی.

          خدا رو صد هزار مرتبه شکر، خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر بینهایت نعمت و ثروت در زندگی مون. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمند شما و اینکه دارید به گسترش آگاهی در جهان کمک میکنید. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید رضوان جان.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            رضوان یوسفی گفته:
            مدت عضویت: 2231 روز

            به نام خدایی که تمام اسماء رو به انسان آموخت

            یافتم، یافتم یا در واقع بگم جواب سوالم رو گرفتم، جواب سوالی که یه عمر از خودم می پرسیدم،

            حالا که اون رو یافتم دوست داشتم با شما حمید عزیزم و هر کسی که در مدار شنیدن این سخن باشه به اشتراک بذارم، البته اول نشانه درستی یا نادرستی این به اشتراک گذاری رو گرفتم، خدا را شکر درست اومد. خیلی خوشحالم…. سلام

            حالا سوالم چی بود؟ سوال این بود چرا این حس کنجکاوی، در من این قدر زیاد است،(خودم رو آدم فضولی میدونستم یا یه چی تو همین مایه ها) بحدی که بعضی وقتها کلافه میشدم، مثل پرنده ای که در قفس باشه و شوق پرواز داره و شاهد پرواز بقیه هم بشه. دوست داشتم مثل پرنده ها رها باشم و برم در پی سیمرغ.

            ولی این کالبد زن بود مرا محدود می کرد، واز این کالبد بدم میومد، فکر می گردم اون مانع منه، درصورتی که خودم با افکارم مانع خودم بودم.

            خلاصه بگم امروز صبح داشتم سخنرانی آقای حاج مهندس معمار سید علیرضا جذبی《ثابت علیشاه》را گوش می گرفتم که در مورد کسب و کار بود، و( ایشون فرمودند که خداوند وقتی آدم را آفرید اسماء را به آموخت، آموختن این نبود که خدا تخته بذاره به آدم یاد بدهد، بلکه تمام علوم را در فطرتش گذاشته و به آدم گفت: برو دنبالش و پیدایش کن.

            و برای اینکه آدم انگیزه داشته باشد، کنجکاوی را در انسان آفرید برای اینکه انسان میل به علم داشته باشد، میل به فهم داشته باشد.

            البته یکی کم میل دارد یکی زیاد.)

            خدای من!!! یعنی خدای مهربونم این میل کنجکاوی رو در من زیاد کرده که بیشتر به سمت اون گنجی که در درون من است حرکت کنم و اون رو کشف کنم.

            خدایا سپاس گذارم، خدایا شکررررررررت

            ببین به این میگن ظلم به خود، وقتی خدای مهربان اینقدر مرا خاص دونسته که این نعمت را در درونم بیشتر کرده، ولی من همیشه از دستش ناراحت بودم، الهی العفو

            الان احساس می کنم هم سبک شدم هم سنگین

            سبکی بخاطر درک این موضوع و سنگینی بخاطر اون مسئولیت مهم شناخت درون و فطرت خودم.

            و در آخر هم ایشون جمله قشنگی گفت که میشه شالوده صحبت های استاد که من عین جمله ایشون رو می نویسم.

            ((اگر شرایط جامعه برای کارکردن با توجه به تخصص و حرفه شما نباشه(مخاطبش کسانی که مهندسی و پزشکی خوندن) هر کاری بود انجام دهید،حتی اگر عملگی باشد. اگر همین عملگی را با اشتیاق،علاقمندی،و امانت(درستکاری) کار کنید، همین کار موجب ترقی شما می شود.))

            در پناه حق روز به روز به هدف اصلی ما از آمدن به این دنیا و دست یافتن به آن نزدیک و نزدیک تر شویم. الهی آمین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام و درود به شما رضوان خانم عزیز. الهی که حال دلت عالی و توحیدی باشه ، شادکام و ثروتمند و سلامت باشی خواهر بزرگوارم.

              یه وقتایی «نازگل» دختر 3-4 ساله باجناقم میاد خونمون و بازیگوشی می‌کنه و کنجکاوی مقدسش رو بروز میده و می‌خنده و بی دلیل مهربونم میشه ، بی دلیل میگه: آقا حمید من دوستت دارم ، و نازگل مثل یک استاد ساعتها به من درس میده. درس توحید و ایمان عملی. یه وقتایی که بهش میگن این کارو بکن، اون کارو نکن من سریعاً بهشون میگم به نازگل کاری نداشته باشید بذارید کودکیش رو زندگی کنه، این رفتارهایی که شما بهش میگید شیطنت در واقع استعداد و نبوغ و خلاقیت های طبیعی و مقدسیه که خداوند در فطرت پاک انسان قرار داده. خداوند میخواد ما کودک بشیم. کودک بی‌نهایت کنجکاوی میکنه، اعتماد به نفس داره ، قائم به ذاته، ایمان داره به جریان هدایت الهی ، نگران رزق و روزیش نیست ، بی دلیل شاده، افسرده نیست. از این جهته که روانشناسی به لایه احساسات ذهن انسان میگه کودک درون. دقیقاً با صحبت شما موافقم رضوان جان. این کنجکاوی مقدس، امانت خداست در وجود بشر که منجر به اختراعات و اکتشافات علمی شده. شما ببین کدوم اکتشاف علمی با یکجا نشستن و هیچ کاری نکردن بدست اومده؟ همیشه سوالی بوده، تلاشی انجام شده ، کنجکاوی شکل گرفته و پاسخی توسط جهان داده شده.

              اگر میدونی کنجکاوی در تو فعال و زیاده پس به کارش ببند به تحقیق و پژوهش. و قطعاً خداوند حمایتگر و هدایتگر تو خواهد بود.

              رضوان جان در مورد کالبد توحیدی خودت نوشته بودی. خلقت شگفت انگیز و بی نظیر خداوند. حضرت علی علیه السلام در جایی در توصیف انسان میگن این جسم جهانی پیچیده و شگفت انگیزه.

              یادمه بچه بودم، با بهتره بگم نوجوان، دوران دبیرستان. همیشه به موضوع تفاوت های زن و مرد فکر میکردم که خداوند زن رو موجودی بسیار مهمتر و ارزشمند تر از مرد خلق کرده. چرا چون این همه محافظت‌ها و توصیه ها شده. اصلاً جسم مردها رو قویتر خلق کرده تا کار و فعالیت کنن تا از زن محافظت کنن. ساعتها به موضوع حجاب فکر میکردم. میگفتم این از ارزشمندی زنان میاد. وقتی میخوای نماز بخونی ، تو دستورات فقهی به مردها گفته شده یه پوشش خیلی معمولی ولی زنها لباس و حجاب و شرایط مهمتر (کاری به اثبات قرآنی اون ندارم، یا اینکه چقدر این حرفهای فقهی درست باشه) میگفتم این بخاطر ارزشمندتر بودن وجود زن هست.

              من همیشه باور داشتم و هنوز هم باور دارم که زن مخلوق ارزشمندتری هست به درگاه خداوند.

              یه شوخی هم داشتم همیشه میگفتم خداوند وقتی می‌خواست خانمها رو خلق کنه، یکی یکی با دست خودش خلقشون کرده و برای هر کدوم سیستم عامل جداگانه نوشته. نوبت به مردها که رسید از گزینه copy + paste استفاده کرده.

              هر چقدر روی شناخت خودمون و خالق خودمون کار کنیم باز هم بیشتر باید کار کنیم. هیچ مرزی نداره. دقیقاً با اون صحبت آخر کامنت هم موافقم ، شرایط جامعه…

              چند روز پیش خانمم داشت در مورد یه موضوعی صحبت میکرد و بعداً یه چیزی گفت در مورد اینکه بخاطر فلان شرط و فلان دلیل فلان نتیجه حاصل نمیشه. مثلا بخاطر محدودیت های جامعه نمیشه به موفقیت رسید.‌

              یهو من برآشفته شدم گفتم چرا این کارو با خودت می‌کنی. اون لحظه اول منظور منو متوجه نمیشد ، فکر میکرد من میخوام وادارش کنم یه کاری انجام بده. من گفتم منظورم اینه که چرا دیوار می‌کشی دور ذهنت و میگی بخاطر فلان شرط و فلان ویژگی و فلان برچسب نمیشه و ممکن نیست. تو الان ذهن خودت رو انداختی توی جعبه و میگی بیرون هیچی نیست. اجازه بده ذهنت راهی رو پیدا کنه برای رسیدن به نتایج بهتر. برای ذهنت شرط و چارچوب نذار، بقول آرنولد شوراتزنگر think outside the box. بیرون از جعبه فکر کنید .

              هر جامعه ای شرایط رشد و پیشرفت و حرکت رو داره. در هر جامعه ای میشه پیشرفت کرد و ما مجبور نیستیم توی همون خاکی که متولد شدیم باقی بمونیم. ما درخت نیستیم.

              دقیقاً اشتیاق و علاقمندی و امانتداری در کار باعث رشد و پیشرفت میشه.

              خواهر گلم ، رضوان عزیز ، ازت خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم ، بسیار بسیار تحسینت میکنم ، تو بسیار بسیار عالی و ارزشمند هستی. خداوند شخصاً با دست خودش تو رو خلق کرده. همانگونه که فرمود «هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء»

              در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2233 روز

        به نام الله مهربانی ها

        سلام عرض می کنم خدمت دوستای عزیز و بزرگوار خودم سعیده خانم و آقا حمید

        حمید جان من واقعاً از خواندن بعضی از کامنت های شما به وجد میام

        و سریع یاد اون صحبت آقا رضا عطار روشن می افتم که می گفت تشکر کردن از شما استاد وظیفه‌ی منه…

        من واقعاً یه سری وقت ها بعضی از کامنت هایی که از دوستان می خوانم (یکیش خود شما) واقعاً وظیفه‌ی خودم می دونم که تشکر کنم چون می فهمم که چقدر درک و تأمل کردن روی این آگاهی ها داره به من کمک می کنه… :)

        من دیروز کامنت شما رو خواندم و بلافاصله یاد فایل «حاضری چه چیزی برای رسیدن به هدفت قربانی کنی» افتادم

        خدا رو شکر در موبایلم فایل رو داشتم رفتم دیدم

        خیلی چیز ها رو به یاد آوردم می خواهم به کمال گرایی خودم غلبه کنم و امشب به لطف الله مهربان برم بیرون و در آرامش یک بار دیگه فایل رو ببینم و کامنت بگذارم و متعهد باشم

        و یکی یا چند تا از هدف های مهم زندگیم رو اونجا به دوستان بگم و قول بدهم که وقتی به اهدافم رسیدم بیام و دوباره ازشون صحبت کنم

        حمید جان من واقعاً وقتی یک مدت از فضای سایت و مخصوصاً دیدگاه های شما دوستای عزیزم

        (با تمام وجودم بهترین دوست های خودم شما ها را می دانم و خیلی خیلی دوستتون دارم) دور میشم متوجه تغییرات در زندگیم میشم!!

        دلم تنگ میشه نهههه به قول آقا ابراهیم دلم پر می کشه برای بودن تو سایت و مطالعه دیدگاه های شما دوستای عزیزم و پاسخ دادن و تشکر کردن از شما ها

        کلاً دیگه به این یقین رسیدم که بودن با سما دوستای عزیزم بسیار کمک می کنه که در طول روز آرام تر باشم

        مطمئن تر باشم که خدا با منه ، حواسش بهم هست ، هدایتم می کنه ، حمایتم می کنه

        بودن با شما ها باعث میشه اتفاقات بهتری برایم رقم بخوره و در پایان روز قبل خواب چیزهای خوب زیادی باشه که بهش فکر کنم و عاشقانه از خدای مهربونم تشکر کنم

        حمید جان من واقعاً بهت تبریک میگم که روی تعهد خودت در اول سال ماندی

        «تمرکز لیزری بر روی قران و ساختن باورهای توحیدی»

        واقعاً این حد از تعهد و استمرار و بودن شما به طور پیوسته در سایت برای من تحسین برانگیزه و از شما خیلی خیلی زیاد یاد میگیرم

        یه حرفی چند وقت پیش گفتی

        من یه آدم اشتباهی ام در یک جای اشتباه

        ووووووع باورت نمیشه چقدر می توانه این جمله هدایتگر من باشه انگیزه هام و ایمانم رو زنده کنه که جا نزنم!!! وقتی یه کمی در شغلم مسائلی پیش میاد! به جای رفتن در هیاهوی ذهنی و خود تخریبی

        با این جمله خودم رو هدایت می کنم

        میگم: جای من اینجا نیست من قراره بک عکاس بشم

        من بک هنرمندم که همه از دیدن آثار هنری من کیییییف می کنند همه تحسینم می کنند

        من قراره جهان رو از زاویه زیبا بین خودم اونجوری که خودم لذت می برم به آدم ها نشون بدهم

        یه موضوعی رو برات تعریف می کنم

        شنیدنش خالی از لطف نیست و می توانه خیلی کمک کنه به همه‌ی ما

        من چند شب پیش با رفیق عزیزم محمد حسین که اتفاقاً از دانشجو های استاد هستش و تو حرفه کاری خودش هم عااااالی داره عمل می کنه و واقعاً تحسین برانگیزه ، صحبت می کردم

        بهش گفتم می خواهم تعهد بدهم برم سراغ عکاسی و اینا…

        یه پیشنهاد شگفت انگیز بهم داد

        گفت یه گروه برای خودت تو تلگرام بزن

        ویدیوهای بررسی دوربینی که دوست داری ، اون هایی که از تماشا کردنش لذت می بری رو بریز توی اون کانال

        عکس هاشو هم بگیر بگذار اونجا

        همیشه برو ببین لذت ببر خودت رو تصور کن که اون دوربین رو داری باهاش کار می کنی ارزش خلق می کنی ثروت خلق می کنی و…

        اوکی؟!

        من اون شب اینقدرررر ذوق کردم رفتم سریع گروه رو تشکیل دادم چند تا عکس خوشگل و ویدیو‌ ازش گذاشتم همونجا

        واییییی واییییی دارم الان تعریف می کنم به خدا اشک توی چشمامه

        یه نظرتون بعدش اتفاقی افتاد؟!

        صبح همون روز من هدایت شدم رفتم بوستان علوی

        (پیشنهاد میدهم روی گوگل مپ جنوب شرقی استان قم ، بوستان علوی رو ببینید) یه پارک جنگلی شگفت انگیز و واقعاً رویایی هستش که بیش از بیست ساله شهرداری قم داره شبانه روز روش کار میکنه و واقعاً زیباست واقعاً زیباست واقعاااااا بهار و پاییزش رویاییه رویایی

        تو گوگل مپ ببینید چون تور مجازی هم داره و می توانید با اون تصاویر 360 درجه کاملاً احساس کنید که اونجا هستید

        خب من صبح اونجا بودم همینجوری که داشتم تو اون مسیر های پیاده روی فوق العاده قدم می زدم و از صدای چه چه یک عالمه گونه‌ی پرنده که هیچ جای قم نیست فقط اونجا زندگی می کنند لذت می بردم

        داشتم از اون نسیم خنکی که صورتمو‌ نوازش می کرد لذت می بردم

        یهویی یه ذوج بسیار دوست داشتنی من رو دیدن

        آقای خانواده :) گفت ببخشید داداش از ما عکس می اندازی :)

        من هم که حال دلم عالی بود گفتم بعلههه چشم :)

        خلاصه موبایلش خانمش که هواوی هم بود گرفتم بعد از یکی دوتا شات عکس بهشون گفتم من خودم عکاسم

        آقا باید بودی و چهره این دو نفر رو می دیدی چنان لبخند رضایت بر روی صورتشون نشست چنان ذوق کردن که قابل توصیف نیست

        باور کن الان خودم هم توی چشمام اشک ذوق و شوق هستش

        خلاصه یه سری راهنمایی بهشون دادم که کجا بایستند چه جوری بایستند آفتاب توی صورتشون نباشه چون آفتاب باعث میشه سایه های تیز ایجاد بشه و البته ناخودآگاه طرف اخم کنه و…

        از بین هفت هشتا شات عکس یکیش واقعاً رویایی شد و خیلی به دل خودم نشست اون ها خیلی خوششون اومد

        خلاصه اینقدر تشکر کردن تازه شمارم هم اون آقا گرفت ، گفت فلان شهر و فلان شهر اگه اومدی حتماً و حتماً زنگ بزن به من

        منم هم دوباره گفتم چشم :)

        بعد طرف تعجب کرده بود هرچی می گفتند من میگفتم چشم

        آخه اون ها احتمالاً فکر می کردند دارند وقت من رو می گیرن ولی خبر نداشتن که من دارم کیف می کنم ، دارم کاری که عاشقشم انجام میدهم… بعد اون آقا به خانمش می گفت، می گفت چقدر ایشون خوش اخلاقه چقدر با ادبه :)

        خلاصه با هم دوست شدیم گفت هر وقت دوربینت رو خریدی، ما مشتریت هستیم

        یه جورایی احساس می کنم این اولین پروژه‌ی عکاسی من بود

        خیلییییی خیلییییی ذوق می کنم وقتی یادش می افتم و نمی خواهم بگذارم یه خاطره بشه می خواهم اینقدر تکرار کنم و تکرار کنم تا به زودی زود این تصویر واقعی بشه

        من واقعاً دوربینم رو خریده باشم و با مشتری توی بوستان علوی یا فضایی زیبا مثل بوستان علوی در حال عکاسی باشم

        ارزش خلق کنم و مولد ثروت باشم

        الهی صد هزار مرتبه شکر

        وعده های خداوند حقه

        خدا با این‌ معجزه یه مهر تاییدی زد به قلب من که…. آقا محمد مسیرت درست همینو ازت می خواهم

        می خواهم یه هنرمند باشی که لحظه های رویایی لذت بخش آدم ها رو ثبت کنی

        می خواهم اینجوری ارزش خلق کنی و نوش جونت هرچی ثروت وارد حسابت میشه

        خدایاااااا شکرت چقدر حال دلم‌ الان عالیه به خدای می خواهم گریه کنم !!! :)

        عاشقتونم

        در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1277 روز

          سلام و درود به محمدحسین جان عزیزم. الهی که حال دلت عالی عالی باشه.

          چقدر لذت بردم از کامنتت و چقدر تحسینت کردم. تو این لحظه که حدود 4:15 صبحه و من احساسم با خدای خودم عالیه ، از جان جانانم درخواست میکنم آخرین ورژن موجود توی بازار دوربین کنون یا نیکون، با چند سایز مختلف لنز حرفه ای به همراه وسایل جانبی، سه پایه، فیلتر های مختلف، کیف و … رو به دستت برسونه چون قراره زیبایی های پروردگار عالم رو چشم بندگانش هدیه بدی.

          محمدحسین بسیار بسیار تحسینت میکنم. چقدر از اون ماجرای عکاسی برای اون بندگان خدا انجام دادی لذت بردم. تو لایق داشتن بهترین ها هستی.

          همونجوری که توی کلیفرنیا بادی وزید و راس صاحب آخرین ورژن گوشی اپل شد، خداوند به همون سادگی دوربین رو بدستت خواهد رسوند.

          محمدحسین عزیز ، برای همه مون همینه، اگه بخوایم یه مدتی رو از سایت دور باشیم دقیقا به لحاظ فرکانسی افت میکنیم و در شرایط غیر دلخواه قرار میگیریم. بسیار ازت ممنون و سپاسگزارم بخاطر این همه مهر و محبتت. برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. همواره در پناه جان جانان رب العالمین شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            محمد حسین تجلی گفته:
            مدت عضویت: 2233 روز

            به نام خداوند مهربانی ها

            سلام و درود فراوان خدمت برادر بزرگوارم حمید عزیز

            سپاسگزارم از خداوند به خاطر وحود نازنین شما

            الله اکبر از این همه هم زمانی!!

            میدونی چی شد من دیشب فرصت نکردم و یه جورایی یادم رفت دیدگاهی که تعهد دادم رو بنویسم

            امشب آگاهانه با تمام وجودم به بیماری کمال گرایی خودم غلبه کردم

            و همینجوری که اون فایل بها پرداخت کردن و قربانی کردن رو گوش میدادم اومدم بیرون

            و اومدم تو پارک و نوشتم اون کامنتی که باید می نوشتم

            خیلی هم سخت بود برایم

            ولی به خودم افتخار می کنم وی میدونم که بعداً وقتی خیلی ثروتمند تر از الانم شدم

            با دیدن اون کامنت اشک میریزم و از خداوند سپاسگزاری می کنم

            حالا نکته جالب اینجاست من اون رو در گوگل کیپ نت نوشتم و بعد اومدم توی سایت قرار دادم

            دیدم اععععع شما هم به من پاسخ دادی

            اومدم اول دیدگاه خودم رو خواندم لذت بردم و بعد پاسخ شما رو خواندم

            و چقدر بازهم به خودم تبریک گفتم

            چون با وجود اینکه می ترسیدم و سختم بود به تعهدی که دیروز دادم امشب عمل کردم

            موضوع بعدی اینکه چقدر شما در حق من محبت داری

            ممنونم بابت دعای خیرت

            و یادآوری اون قضیه باد در کلیفرنیا و موبایل آیفون برای آقای راس

            واقعاً شما ذهن خلاقی داری

            خوب می‌توانی استوری درست منی

            خوب هم می توانی بنویسی

            سپاسگزارم

            باز هم می نویسم و میام از روند رشدم به شما دوستای عزیزم خبر میدهم

            در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشید

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              حمید امیری Maverick گفته:
              مدت عضویت: 1277 روز

              سلام محمدحسین عزیزم.

              الهی دورت بگردم. بقول بوشهری‌ها دورت گشتما. چقدر الان نیاز داشتم یه دوست خوب و توحیدی باهام حرف بزنه. یه وقتایی این تنهایی و اینکه کسی رو محرم اسرار پیدا نمیکنی تا باهاش در مورد توحید و خداوند و اسرار خلقت حرف بزنی شرایط رو برای آدم سخت می‌کنه.

              یه دوستی دارم توی محل کار. امیدوارم یه روز ببینم که عضو سایت شده. خیلی انسان توحیدی و ارزشمندیه. یه وقتایی باهاش حرف میزنم. هر چند حس میکنم بعضی از چیزا رو هنوز نباید بهش بگم. ولی بازم خدا رو شکر بخاطر اینکه محرم اسراره. نامحرم نیست. میشه باهاش حرف زد.

              بی صبرانه و مشتاقانه دوست دارم شاهد موفقیت هات باشم. از دعای خیرت هم ممنونم داداش گلم.

              چند روزه به شدت دلم یه دور همی توحیدی میخواد با بچه های سایت. فقط میخوام از بچه ها بشنوم و یاد بگیرم.

              از خداوند برات بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی محمدحسین عزیز.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 820 روز

      بنام الله،

      به یاد الله

      و به سوی الله…

      سلام بر خانم شهریاری توحیدی و بی نهایت. اول تشکر میکنم از کامنت قبلی تون که شرایط رو خوب توضیح دادید ، وتشکر دوم کامنت شما و حمید دوست داشتنی که واقعا حال و هوا مو نو عوض کرد …

      این همه ما از استاد درس گرفتیم، امروز باید خودمونو نشون بدیم ، این کامنت های شما رد پاهای من و شماست. ان شالله میآی و از نتایج خوبی که گرفتی ..برامون می نویسد.

      کامنت تونو خیلی محکم و رسا و استوار نوشتید … مسیرت رو ادامه بدید ، قطعا پیروزی نزدیکه…

      تو مسیر بمونید،شاید اول یکم سخت باشه ، ولی درها باز میشه، مثل دربرقی تا نری جلو در وا نمیشه،

      شیطان همیشه ول کن نیست و نجواها همیشه میاد… تا مارو از مسیر منحرف کنه …به خدا توکل کن قطعا پیروزی ازآن شماست …

      علم و تقوا داشته باشید.

      منم دعای گوی شما هستم بی شک …

      دستانم را بالا میبرم و براتون دعا میکنم …قطعا دعایم اثر دارد .از طرف من نیلا و نیکا دوست داشتنی ام رو ببوس. بهترین ها رو براتون آرزومندم. درپناه الله مهربان باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1291 روز

        سلام به برادر عزیز توحیدی من

        سپاسگزارم ازت بی نهایت که لطف کردی و برام نوشتی

        دقیقا قبل از دریافت کامنتت،داشتم هزینه ی یک دوره آموزشی رو پرداخت میکردم ،قبل اینکه دکمه پرداخت رو بزنم به خدا گفتم میدونم تو به شجاعان پاسخ میدی ،میدونم اگر من یک قدم بردارم شما هزارتا قدم برمیداری!

        بسم الله ،دستمو بگیر و کمکم کن ،من دارم تاتی تاتی میکنم بهت برسم میدونم بزودی روی دوش خودت سوارم میکنی …

        تا دکمه پرداخت رو زدم دقیقه ای نگذشت که نقطه ی آبی شمارو دریافت کردم و خداوند از دستان نازنین شما باهام حرف زد

        سپاسگزارم بی نهایتِ بی نهایت

        براتون بهترین هارو میخوام

        و امیدوارم بزودی استاد رو با نتایج فوق العاده مون خوشحال کنیم بلکه تشکری باشه برای این عشق بی نظیرشون

        در پناه الله یکتا باشی برادر عزیزم

        قلب فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1844 روز

      بنام خداوند بخشنده و مهربانم

      سلاممم سلاممممم سعیده خانوم لبخندتو حسسس کردم و دیدممم دمت گرممم در پناه الله باشی و منتظر خبر بعدیتیم

      به امید خدااااا

      چه فیلمایی ازت ببینم چه تدوینهایی ببینمی چه نمایشگاهی عکس فوق العاده ازت ببینیم الله اکبررررررر میدونم که کوفقی به امید خداااااااااااا نمایشگاهی عکس رو حتمااا میام و مبینم به امید خدا

      من عکاسی میکردم و تصویر برداری نمایشگاهای زیادی داشتم هم انفرادی و هم گروهی.جایزهم گرفتم وحتی با عکسام چندتا صید دریاییرو به ثبت ملی رسوند میراث فرهگنی

      ویدیو که میگرفتم همه میگفتن حسین عجب قابهایی میبنده…و همیطور عکاسیم

      برای اکثر دوستام ویدیو درست کردم از مراسماتشون

      عروسی دختر خالم فیلم بردار داشتن منم گفتم میخوان یه ویدویو از عروسیتون بهتون هدیه بدم گفتم چقدر خوب به به

      اقا ما با یه دوربین یه ویدویو مستند پر کردیم از عروسی دختر خالم……..

      سعیده خانوم این ویدووو هنوز که هنوز هر کسی که میره خونشون میگن فیلم عروسی که حسین درست کردرو بزارید برامون…

      میگن فیلم عروسی اصلیمون رو یکبار بیشتر ندیدیم ولی این فیلموووو هر وقت شاید هفته ای دوبارهم نگاش میکنیم و باهاش لذت میبریم…

      یه سناریو عالی براش ریخته بودم خیلی دوسش داشتم خودمم.

      انشاالله توام بهترین میشی تویه این مسیری که پر از عشققق واست پر از لذت واست.

      یه روزی میاد توئیه تیتراژ فیلم زده تدوین فیلم سعیده شهریاری اینجاست که من میگمممم بابا سعیده رفیقممممممممممممممممم الهی شکرتتتتتتتتتتتتت

      الهی که راحت هموار باشه و در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند و پر از عشققق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        محمد حسین تجلی گفته:
        مدت عضویت: 2233 روز

        به نام الله مهربانی ها

        سلام حسین آقا

        امیدوارم همین الان که دیدگاه من رو می خوانی حال دلت فوق‌العاده عالی باشی

        چون من با خوندن دیدگاه شما ایمانم نسبت به اینکه تو مسیر درست هستم خیلی بیشتر شد و حال دلم واقعاً عالی شد

        ممنونم

        من تو دیدگاهی که زیر همین دیدگاه سعیده خانم نوشتم توضیح دادم که عاشق عکاسی و فیلمبرداری هستم و یه سری اقدامات عملی هم دارم انجام میدهم

        نوشتم به زودی میام برای بچه های سایت می نویسم که بله :) من دوربینم رو خریدم

        بعد داشتم اسکرول می کردم می اومدم بالا روی دیدگاه خود سعید خانم که چشمم خورد به دیدگاه شما

        الله اکبر!!

        اگه این پدیده… هدایت الهی و هم زمانی نیست پس اسمش چیه ؟!

        اینکه من بیام راجع به عشق و علاقم بنویسم و بعد حسم بگه این دیدگاه هم بخوان!! من هم بگم چشم… و بعد این اتفاق بی افته!! که من اینقدر از شما انرژی بگیرم :)

        در واقع به جورایی خدا با نوشته های شما با من حرف زد و یه مهر تاییدی زدم روی قلبم که…

        آقا محمد مسیرت درسته، دمت گرم همینو ازت می خواهم تو باید عکاس بشی

        تو باید ارزش خلق کنی

        خیلی خوشحالم خیلی خیلی زیاد

        خیلی از شما انرژی گرفتم

        ممنونم که دست مهربان خداوند شدی برای من

        در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1844 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم

          محمد عزیزم اول اینکه هزت بینهایت ممنونم و چقدر خوشحالم کردی با این احساس عالیت در پناه رب باشی همیشه محمد عزیزم

          چررررا که نه مسیرت قربونت خیلی زود میای و مینویسی که دوربین خریدی و نمایشگاه عکس زدی میای و منویسی که حسین دعوتی نمایشگاه عکسم تو برج میلاد میگم محمدددد واوووووووو دمت گرم پسرررررررررر از ته قلبم برات این ارزو رو دارم رفیققققققق

          برو جلوووووو همین فرمون رو در پناه الله یکتا مرسی برای این همه عشقتتتتتت دوستت دارم رفیق

          در پناه الله شاد سلامت و ثروتمند باشی و عاقبت بخیررر

          نمایشگاه انفرادی محمد حسین تجلی

          برای تمام عموم ازاد استتتت با عشقققق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            محمد حسین تجلی گفته:
            مدت عضویت: 2233 روز

            سلام مجدد خدمت شما حسین آقای عزیز

            امیدوارم همین الان که داری کامنت من را می خوانی حال دلت فوق‌العاده عالی باشه

            چقدر شما محبت داری

            چقدر انرژیت پاک و مثبته

            واقعاً با قلبم سپاسگزارم به خاطر حرف های زیبا و دعاهای قشنگی که در حقم داشتی

            چششششم حتماً شما رو دعوت می کنم

            من عاشق آدم هایی هستم که ذوق می کنند

            آدم هایی که تحسین می کنند

            آدم هایی که وجودشون باعث به وجد اومدن من میشه

            بهت تبریک میگم که اینقدر روی خودت کار کردی ، اینقدر حال دلت خوبه

            این حال خوب رو حتی از عکس پروفایلت هم میشه فهمید

            باز هم تشکر می کنم به خاطر حس خوب و انگیزه‌ی بالایی که در من ایجاد کردی

            این کامنت از اون کامنت هاست که اگه هر روز بخوانمش ، هر روز برایم تازگی داره و می توانه بهم کمک کنه برای حرکت کردن و انگیزه گرفتن

            واقعاً سپاسگزارم

            خیلی دوستت دارم با معرفت

            ان شا الله در زمان مناسب هدایت بشیم هم دیگه رو ببینم و‌ من از تجربیات ارزشمند شما در حوزه عکاسی و فیلم برداری بهره‌مند بشم

            و کلی هم راجع به قانون و زیبایی ها گپ بزنیم

            در پناه امنِ الله مهربانی ها باشی دوست من :)

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2233 روز

      به نام الله مهربانی ها

      سلام به شما سعید خانم گل دوست خوبم

      چقدر زیبا و دلنشین می نویسی

      اصلاً از وقتی که به کمال گرایی غلبه کردی و به خودت راحت میگیری برای نوشتن…

      نوشته هات هم دلنشین تر شده

      همون چیزی که استاد میگه

      «حرفی که از قلب برآید ️ لاجرم بر قلب نشیند »

      اونجایی که گفتی دخترهای نازنیت راجع به RV صحبت کردن

      به خدا اشک توی چشمام جمع شد

      برای من، بودن با بچه ها ، حرف زدن باهاشون ، بازی کردن با اون ها و… یک مراقبه است ، زندگی در لحظه است، لذت بردن از شرایط کنونی هستش

      تازه من هنوز از نعمت شیرین پدر بودن برخوردار نشدم

      ولی دوتا خواهر زاده ناز نازی دارم ستایش و هلما

      بی نهایت دوستشون دارم

      خیلی بهشون عشق می ورزم

      دوست دارم بهتون تبریک بگم به خاطر بودن این دو تا فرشته تو زندگیتون

      دوست دارم به شما و همسرتون تبریک بگم به خاطر تربیت کردن این دو تا فرشته به شیوه صحیح که اینقدر فوق‌العاده هستند

      سعیده جان خواهر عزیزم خیلی خوبه که تو دیدگاه هایت چاشنی طنز هم میاری

      باعث میشه دل نوشته ات ، دل نشین تر بشه «مرسی»

      با تمام وجودم بهت تبریک میگم به خاطر ایمانی که نسبت به «الخیر فی ما وقع» ساختی

      بهت تبریک میگم که به خاطر استفاده از دوره‌ی جادویی «شیوه حل مسائل» زمانی که با مشکلات!! نه با مسائل برخورد می‌کنی به جای اینکه زانوی غم بغل کنی و گریه کنی! لبخند میزنی…

      لبخندی که از آگاهی میاد نه از بیخیالی!

      لبخندی که از قدرت میاد نه از ضعف و به قول خیلی ها رد دادن!! نههه

      به لطف استفاده از آگاهی های دوره شیوه حل مسائل تو داری از خودت یک فرد ضد ضربه می سازی

      یه فردی که قدرت حل کردن هر مسئله ای رو در زندگیش داره و از درون احساس قدرت و توانمندی می کنه

      کسی که مسائل خودش رو حل می کنه و از منفعت هایش برخوردار میشه

      تازه از توانایی های خودش ثروت هم خلق می کنه

      کسی که می خواهد در حوزه علاقه مندی هایش متخصص بشه

      مسائل دیگران رو حل کنه و از حل کردن مسائل ، ارزش ایجاد کنه و ثروت خلق کنه

      من ایمان دارم بهت دختر

      مطمئنم با کسب مهارت در حوزه علاقه‌ی خودت، ارزش خلق می کنی، مولد ثروت میشی و هم خودت خوب زندگی می کنی هم کمک می کنی دنیا جای قشنگ تر و بهتری برای زندگی کردن بشه

      تازه الگویی مناسب میشی برای هزاران نفر دیگه که شما رو ببیند و بگن پس می شود…

      الهی صد هزار مرتبه شکر به خاطر وجود نارنینت

      ممنونم که باعث شدی این حرفای فوق‌العاده رو بنویسم

      ممنونم که با دیدگاه های ارزشمندت حال دلم رو خوب می کنی

      ممنونم که مسیر شخصی رشد و گسترش خودت رو هر بار داری مکتوب می کنی و یک الگوی خوب برای من شدی

      تا ایمانم رو حفظ کنم ، استمرار داشته باشم برای موندن در مسیر درست…

      این شجاعتت رو تحسین می کنم

      حرف برای گفتن زیاد دارم ولی منتظرم به یک ثبات در مسیر برسم

      بعد میام براتون تعریف کنم که چه تجربه های بی نظیری رو خلق کردم

      فقط در همین حد بگم که من هم از خیلی وقت پیش فهمیدم که دیگه نمی خواهم کارشناس املاک باشم و دوست دارم یک هنرمند یک عکاس بشم و طبق قانون تکامل دارم قدم ها رو هم بر میدارم

      خیلی خوشحالم و هر وقت به این فکر می کنم که دارم با دوربینم عکاسی می کنم

      هر وقت تجسم می کنم که یک عکاسم فارغ از اینکه چقدر درآمد دارم، اشک شوق تو چشمام جمع میشه و تو خیال خودم از عکاسی کردن هایم لذت می برم

      از اونجایی که دارم اقدامات عملی هم طبق هدایت هایی که دریافت کردم انجام میدهم

      مطمئنم خیلی خیلی زود میام براتون می نویسم که دوربینم رو خریدم حالا میریم برای قدم بعدی

      وایی اصلا همین الان هم اشک تو چشمام جمع شد

      در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشی خواهر عزیزم

      دوستت دارم و امیدوارم در بهترین زمان و مکان هدایت بشم ببینمت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      ملورین گفته:
      مدت عضویت: 1822 روز

      سلام سعیده عزیزم، دختر توحیدی خداوند

      می‌خوام برات بنویسم ولی اونقدر توی ذهنم برات حرف واسه گفتن دارم که نمی‌دونم از کجاش شروع کنم ،از نیلا و نیکا بگم با اون آرزوهای قشنگشون که چقدر راحت هر چی رو که درخواست میدن جهان هم میگه چشم قربان، اونقدر که اینا فرشته هستند، واقعا باید بی نهایت شکرگزار این هدیه های خداوند باشید و وجودشون به قول شما باعث میشه کلی جلو بوفتین، روز دختر هم مبارکشون باشه و کلی بوس به کله نیلا و نیکا.

      خیلی خیلی خوشحال شدم به سمت کار مورد علاقتون از راه های جذاب خداوند هدایت شدین و چقدر لذت بردم وقتی با خودتون صادق بودین و گفتین که گوشی و ساعت رو برای حس تأیید طلبی خریده بودین و حالا که قانون رو میدونین اون ها رو برای شروع کار جدیدتون فروختین و مطمئن باشید که آنچه که حق الهی شماست در بهترین زمان و بهترین مکان به شما برمیگرده.

      دوستت دارم سعیده پر احساس و عزیزم و براتون آرزو میکنم در کارتون موفق باشید و از نتایج عالیتون برامون بگین و ما هم انگیزه بگیریم.

      خیلی با حال و با عشق می‌نویسید من بی نهایت لذت میبرم.

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2373 روز

      سلام به سعیده خانم گل

      سلام به این نشانه خدا برایت در این بالا که خدا بع سرمنزل سعادت وسلامت دعوت کرده چه موقع این دعوت انجام شده موقعی که شما توفایل قبل نوشته بودی که اگر برید وجواب انتقالی شما منفی بود از کارت انصراف میدی وبه به کار مورد علاقه ات که آزادی و آرامش ورفاه تورو تامین میکنه را شروع میکنی

      خانم شهریاری عزیز از خودم بگم شاید برای شروع کار خودت کمکت کنه

      من هم کارمند بود مثل خودت کاردرمانی واازمایشگاهی بودم ودر دوران کاریم در قسمت‌های مختلف اداره‌کلدرتهران کار کردم ودر انجام کارهام بسیار فعال وکوشش بودم به جرات میتونم بگم کار در مقابل من همیشه زانو میزد فعال واکتیو وشاد بودم در مسولیتهای مختلف قرار داشتم جرات م در پیشبرد کارهای اداره بسیار بالا بود و زمانی مدیرکل جدیدی اومد وطبق روالسیستم اداری ایران هر مدیر جدید که میاد بدون هیچ دلیل وآگاهی خاصی دست به تغییر وجابجای مسولین میزاره

      من و صدا کرد وگفت که میخوام جابجا کنم واز این مسولیت بردارمت منهم گفتم من کارمند اداره هستم وشما حق داری این کار انجام بدی و مدیر کل گفتم بهتر این کار نکنی جون من میدونم که کمتر از دو ماه دیگه منو به قسمت الان بر میگردونی مطمانم واز اطاق اومدم بیرون چرا این حرف رو بهش گفتم چون از عملکرد گذشته وقدرت اجرایی وتوان کاری بالای خودم واشراف کاری به تمام قسمت‌های اداره کل اگاه بودم چی شد

      کمتر از دوماه خود مدیر کل برام ابلاغ زد بدوناینکه به من بگه که برگردم به سمت قبلی و برگشتم شروع بکار کردم

      ومن 34 سال در سیستم دولتی کار کردم با دل وجون نتیجه بعد ا ز بازنشستگی به یکباره به خودم اومدم که ای دل غافل از حقوق که چی بگم از روحیه هم رو به افول بود

      من فعال من باانهمه انرژی در کار حالا موندم

      خلاصه کنم از طریق همسرم هدایت

      شدم به یک سمینار انگیزشی رایگان

      واستاد در مورد گذشته خودش گفت وامروز خودش تشریح کرد ومن که تا به اون روز فکر میکردم با خدام بعد از این جلسه یکلحظه بخودم اومدم که چقدر مزخرفات تو ذهن من کردن از خدا وثروت مال دنیا و……. که خودت بهتر میدونی سعیده خانم و بعداز این سمینار دوساعته بود که بخودم گفتم اصغر اونهمه انرژی در کار وقدرت کاری بالا چرا باید امروز دمق باشی واگر اون استاد با اون وضعیت گذشته تونسته تو هم میتونی

      و800هزارتومن قرض کردم (البته اون موقع هنوز بااستاد آشنا نبودم ) شرکت پزشکی آزمایشگاهی هم آشنایی داشتم با این گونه وسایل وهم دوست داشتم کار را شروع کردم یعنی سال 96 وبهمان همون سال هم بااستاد آشنا شدم

      در 4ماه اول بهدرامد در حد اجاره محل کارم بود ولی زره ای نگران نبودم چون به توانایی خودم وکمک خداوند ایمان داشتم ودرحال حاظر تهران دفتر کاردار درآمدم متوسط ماهانه 150 م میشه که اعتراف میکنم که اگر درسهای استاد بهتر ومقاومت کار می‌کردم وضعیت بهتر بود بای بگم هیچگونه تبلیغاتی برای کارم انجام ندادم ومشتریهام از طریق مشتریهای دیگه خدا هدایت میکنه وروز بروز بهتر میشه خسته ات نکنم لپ کلام برای خودت کار مورد علاقه ات رو شروع کن ومطمعنم با توجه به باورهای بسیار عالی وارتباط مستحکم که با خداداری بسیار سریع پیشرفت میکنی وب آرزوهای شیرینت میرسی کار در اداره یعنی تلف کردن عمر

      به نشانه آیه بالا که خودت نوشتی عمل کن تا دیر نشده

      منو ببخش که در کارت دخالت کردم با داستان خودم

      شاد سالم وموفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا بهنام گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام سعیده عزیزم

      چقدر چهره ی دوست داشتنی دارین

      دیشب که میخاستم دیدگاهتون رو بخونم پسرم صدام زدگوشیو گذاشتم کنار،تا امروز صبح بلافاصله که بیدار شدم،گوشیمو باز کردم و روزم رو با پیام شما شروع کردم

      چقدرمن تحسینتون میکنم

      جاهایی که از هدایت هاتون مینویسین اشک میریزم و با تمام وجودم از خدا میخام من رو هم هدایت کنه

      وشجاعت بهم بده

      چقدر عالی ذهنتون رو کنترل میکنین

      در یک کلام شما فوق العاده هستین

      سعیده عزیزم

      منتظر شنیدن خبرهای عالیتون هستم

      هر کجا که هستین در پناه الله مهربان باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Life time گفته:
      مدت عضویت: 1462 روز

      سلام سعیده جان

      امیدوارم حالت عالی باشه

      از کامنت های زیبایی که مینویسی معلومه که اتصال تو به خداوند در حالتهای زیبای خودش قرار داره

      برات این اتصال رو دائمی و همیشگی میخوام عزیزم

      کامنتهات در پاسخ به دوستان دیگه رو هم خوندم

      آقا حمید ، الهه خانم و خیلی از دوستان عزیز دیگه ، هستن و گاهی توفیق هم صحبتی باهاشون رو پیدا میکنم

      چقدر دوست داشتم شما هم باشید بتونم با شما هم صحبت کنم

      ان شاءالله به زودی بتونم هم مدار شما دوست گل و مهربانم هم بشم

      خداروشکر میکنم بابت شما سعیده جان ، آقا حمید امیری بزرگوار ، و خیلی خیلی عزیزان دیگه ای که هستن و واقعا همگی ستاره های درخشانی هستن که انگار خدا با کلام تک تک اونها راه رو برای ما در هر قدم از این مسیر الهی ، واضح و روشن میکنه

      الان که 5ساله تو این خونه ی بهشتی هستم ، روزی نشده نیام تو سایت مگر چند روز معدود…

      اینجا برای من حکم یک خونه امن داره

      همفرکانس های عزیزی که حرفمو میفهمن اینجان و حس خوبی که اینجا داریم مثال نزدنیه

      از استاد خوبم و خانم شایسته جان و مدیرفنی محترم و خانم فرهادی عزیز هم ممنونم که برای این سایت زحمت میکشن

      واقعا خداروشکر میکنم بابت تضادهای زندگیم چون اگر نبودن منم بااین بهشت آشنا نمیشدم

      آرزومه روزی برسه همه دوستانم جمع بشیم آمریکا تو یک استیت پارک زیبا و استاد و خانم شایسته هم باشن و چقدر رویایی میشه اون لحظات

      به امید دیدار در آمریکا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      سعیده ی عزیز!

      خدا رو شکر میکنم و برات خوشحالم که اتفاقات جوری پیش رفت تا مسیرت برات واضح و روشن بشه و بسیار تحسینت میکنم که سریع دست به عمل زدی و مسیر جدیدت رو شروع کردی. اینکه آدم یه خبر به ظاهر منفی بشنوه ولی بتونه ذهنش رو کنترل کنه و الخیر فی ما وقع رو به یاد خودش بیاره خیلی اِی وَل داره ؛))

      این جمله ی استاد رو بارها با خودم تکرار کردم که “وقتی شما داری روی خودت کار میکنی و حالت خوبه، هرررررر اتفاقی که بیوفته در راستای رسیدن شما به خواسته هات هست”

      و این واقعاً کمک میکنه به کنترل ذهن در شرایطی که یه اتفاق به ظاهر ناخوشایند افتاده…

      عزیزم برات بهترین ها رو در مسیر جدید آرزو میکنم و امیدوارم هر روز خبرهای بهتر از دیروز ازت بشنوم :)

      در پناه خدا باشی!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی

    سلام به همه عزیزانم

    و تشکری ویژه برای دوستانی که همیشه با پاسخ های پر مهرشان انگیزه ای مضاعف برای نوشتن به من می‌دهند.

    تحسین میکنم عارفه نازنین را که چه زیبا مادری میکند برای دوقلوهای نازنینش.

    چه زیبا فرزند پروری میکند و خدا میبالد به خلقت این بانو که امانت دار خوبیست.

    چه پرورشی از این بالاتر که به امانت های الهی قوانینش را آموزش دهی و این نوگلان بهشتی را با اصل و اساس شکارچی نکات مثبت بودن تربیت کنی.

    استاد عزیزم از خواندن کامنت ها و این سایت جادویی که اصل تمرکز بر نکات مثبت است سخن ها دارم.

    1337روز قبل بود که همه کارهایم را تعطیل کرده همه گروه های فامیلی دوستی را ترک کرده و خود را به بودن در سایت و نوشتن و خواندن کامنت بستم.

    آن روز مقدس را هرگز از خاطر نمیبرم.

    آنجا شد آغاز تحول زندگی ام ، تحول شخصیتم.

    آنجا شد شروع دگردیسی ام.

    تشنه بودم، تشنه تغییر ،چپ و راست کردنهای جهان حسابی مرا به ستوه آورده بود.

    شبها می‌شد آرزو داشتم خوابیده و طلوع فردا را نبینم.

    اما از آنجا که خدایی دارم بسیار رحیم برایم ریسمان الهی اش را فرستاد.

    این سایت و کلام زیبایتان از قرآن شد ریسمان الهی من، شد همچون اقیانوسی که بعد از یک کویر جلوی چشمت هویدا میشود و فقط دلت میخواهد بروی و اعماقش را کشف کرده و حلیه های الهی را از دلش بیرون بکشی.

    اولین چیزی که چشم باز کرده به سراغش میرفتم سایت بود و کامنتها و فایلهای جدیدتان. به جرئت می‌توانم بگویم 90٪ کامنتهای فایلهای دانلودی و محصولاتی که دارم و دیدم تا به اینجا خوانده ام.

    مگر میشود استادی همچون شما داشت و بهترین کامنتها نوشته نشود، بهترین شاگردان تربیت نشوند.

    اصل کنترل ذهن برایم در این سایت رقم خورد وقتی بیرون غوغایی بود و خدایی که به من وعده إن الله بالغ أمرهرا داده بود.

    شبها می‌شد تا طلوع خورشید بیدار بوده و کامنت میخواندم و مینوشتم و پس از دیدن زیبایی های طلوع خورشید از ویوی زیبای اتاقم با آرامشی قلبی به خواب میرفتم و ایمان داشتم به خدایی که مرا به سلامت از دل آتش بیرون میکشد.

    استادم من بهای تک تک موفقیت ها و آزادی ام را با پوست و گوشت و استخوانم پرداخت کردم. زیرا به وضوح دریافتم بهشت را به بها دهند نه به بهانه.

    و خدایی که همچون پدری عاشق که همه امکانات رفاهی را برایم فراهم می‌کرد تا من بدون دغدغه به تحصیل علوم و قوانین الهی بپردازم زیرا او بهتر میدانست که من برای ادامه مسیر از هر چیزی بیشتر به این آگاهی ها نیاز دارم و لازم است به سلاح درک قوانین الهی مجهز شوم برای روزهایی که هرگز به گمانم نمیرفت روزی خود را در دل آن شرایط ببینم.

    همان دل آتش که فقط وقتی از قبل روی خودت کار کرده باشی وقتی به سلاح تقوا و کنترل ذهن و‌ شکارچی نکات مثبت بودن مجهز باشی میتوانی جان سالم به در برده و تو نیز چون ابراهیم طعم بردا و سلاما را بچشی.

    همان که تا قیامت همراهمان است یک تضاد همان و لنبلونکم که با تأکید بیان شده و قشنگترین تفسیرش را شما به من آموزش دادی.

    همان که راهکارش را چه زیبا در جلسه قرآنی سوره لیل 12 قدم برایمان توضیح دادین و من با چه همزمانی زیبایی با تفسیر زیبایتان از فمن اعطی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری آشنا شدم.

    مجهز شدن به سلاح این آگاهی ها شد نقطه برتری، من شد دلیل تک تک موفقیت هایم و با سر سلامت بیرون آمدن از دل طوفانهای کوبنده ای که میتوانست مرا از پا درآورد.

    خاطرم هست روزهایی که با عشق اولین کار روزانه ام شده بود دانلود فایل های ارزشمند زندگی در بهشت و توجه به زیبایی هایش ‌خواندن کامنتهای ارزشمندی که دوستان عزیزم با دستان الهی شان مینوشتن.

    دی ماه سال گذشته بود دلم سفری میخواست برای کنترل ذهن هیچ ایده ای نداشتم ایده شمال را طبق نشانه ها پیگیری کردم.

    من دلم جنوب میخواست و نشانه ها شمال را برایم واضح کرده بود و از آنجا که مدتهاست از خودسری های خود خسته شده ام و فقط دلم میخواهد خدا برایم انتخاب کند دستش را باز گذاشته که او راه را نشانم دهد، آدم مورد نظر را او انتخاب کند،مسیر سفر را او‌ مشخص کند، حتی لباسم را او انتخاب کند.

    وقتی او چیزهایی میداند که ما نمیدانیم دیگر فقط سکوت و سمعا و طاعتا شدن راه رسیدن به رضایت قلبی است. همان نقطه تسلیم همان که تو را به مقام شامخ نعم العبد بودن نائل میکند.

    من به بیشتر چیزهایی که دلم میخواست رسیدم اما متوجه شدم آن خواسته نفسم بود خدا برنامه ای دیگر برایم داشت.

    الان دلم فقط تسلیم بودن را میخواهد، انتخابم را میگویم ولی در نهایت میگویم هرچه تو بخواهی،من هیییییچ نمیدانم سعی میکنم خود را کنار کشیده و اجازه دهم او برایم انتخاب کند.اصل بندگی سکوت و سمعا و طاعتا بودن است، که البته بسیار هم فراموش میکنم.

    با دختر خاله ام تماس گرفته و خواستم ویلایی لوکس را به من معرفی کند از قضا برادر زاده همسرشان آنجا بوده و ویلای دایی خود را معرفی کرده بودن.این را هدایتی دیدم که باید به آن عمل کنم.

    وقتی به ویلای مورد نظر رسیدم به وضوح دریافتم که چرا نشانه ها مرا به سمت شمال کشاند.

    صحنه ای که با آن روبرو شدم همان دریاچه پرادایس بود ویلایی رو به دریاچه با همان مرغ و خروس و اردک و مرغابی های کنار دریاچه.

    آنقدر دیدن آن صحنه برایم آشنا بود که اولین حرفی که زدم این بود

    إإإ خداااای من مثل پرادایس استاد……

    حتی وقتی فیلمش را گرفته و با دوستانم به اشتراک گذاشتم بالاتفاق همین نظر را داشتیم:

    چقققققدر قانون دقیق کار میکنه ما به کانون توجه‌مان هدایت میشیم.

    روزها از خواب بیدار میشدم و در تراس زیبایی که رو به دریاچه داشت با دیدن و شنیدن صدای مرغ و خروس و اردک های زیبا روزهایی را مرور میکردم که تمام تمرکزم بر دیدن سریال زندگی در بهشت بود و خدایی که وضع کننده قوانین تغییر ناپذیر است.

    همان قوانینی که درک و عمل به آن باید مهم‌ترین کار زندگی ات شود.آنقدر مهم که شده همه کارت را تعطیل کنی و خوره وار برای درک و عمل به آن همه تمرکزت را بگذاری.

    وقتی متوجه شدم صاحب ویلا کارگاه نجاری کنار ویلا دارد و در حال ساخت ویلای چوبی آرزوهایش در قسمت فوقانی کارگاه است منگ قوانین الهی شدم.

    با دعوت ایشان به کارگاه نجاری رفتم.

    تک تک لحظاتی که با عزیز دلتان در حال درست کردن کارگاه نجاری و خرید ابزار و با کیفیت ترین دستگاه ها بودید و با دستان الهی تان میز و جا کفشی خلق میکردید، همچون نواری ویدئویی از جلوی چشمانم عبور کرد.

    پیش چشمم کارگاهی مجهز با بهترین ابزار و دستگاهها را میدیدم که باز هم قانون هدایت به کانون توجه را برایم مسجل میکرد.

    هرچقدر میگذشت بیشتر دلیل هدایتم به شمال را متوجه میشدم.

    دلیل هدایتم به آن ویلا و آن شخص که از بهترین ها در زمینه کاری خودش در آن شهر بود.

    آنقدر از دیدن آن کارگاه نجاری و ویلای نیمه کاره چوبی شگفت زده بودم که وقتی ایشان ذوق من رو دیدن پیشنهاد دادن در ورکشاپشان شرکت کرده و کار با چوب را آموزش ببینم.

    و شاگردی که در 12 قدم از استادش یاد گرفته بود چیزهای جدید را امتحان کند و آموزش ببیند.

    هیچ ایده ای نداشتم فقط میخواستم به عنوان یک تمرین برای آن تمرینتان به دل این پیشنهاد بروم.

    وقتی به تهران برگشتم منتظر نشانه ای بودم که هدایت الهی برای این تجربه برایم بفرستد.

    مدتی بود مشغول نظارت و سرپرستی کارگاه در یکی از بهترین تیم های مهندسی تهران شده بودم.شرایط به گونه ای عالی پیش میرفت که در پوست خود نمیگنجیدم تجربه همان کار دلخواهم.

    کاری که آزادی تجربه اش را خلق کرده بودم.

    سعی میکردم بهترین خود را ارائه دهم. و از استقلال و آزادی بودن در فضای کار معماری که تازه آزادی اش را خلق کرده بودم لذت ببرم. همه چیز عالی بود. محیطی امن، عشق و احترامی که حتی از کارگرهای پروژه دریافت میکردم صبح ها مرا با اشتیاق بیشتری رأس ساعت به پروژه میکشاند.برایم رفتن به دل ترس‌هایم بود. همان که همیشه برایم ایجاد کرده بودن ترس از مردها اما میدیدم که در امنیت کامل با مردانی کار میکنم که با اینکه مدیر من بودن تمام هم و فکرشان این بود من در محیط کاری در امنیت بوده و آب در دلم تکان نخورد.

    روزی که به دلیل یک تضاد و نشانه های الهی که من را به خروج از آن کار هدایت می‌کرد مواجه شدم ( داستانش را زمانی دیگر میگویم) فقط برای اینکه بتوانم ذهنم را کنترل کنم یاد حرف شما افتادم که گفتید هر وقت نتوانستید ذهنتان را کنترل کنید به دل جاده بزنید.

    زمانش رسیده بود ، به خانه آمده و همانطور که زیپ دهنم را بسته بودم که صحبتی نکنم کوله پشتی ام را برداشته و راهی شمال شدم و تجربه ای جدید را از ورکشاپ نجاری به پرونده تجربیاتم اضافه کنم.

    از همان شروع سفر آغوش باز خدا را میدیدم که وقتی من یک قدم برای کنترل ذهن و شکارچی زیبایی ها در دل تضاد برداشته بودم و از هدایتش که خروج از آن کار بود زیرا پای توحید در کار بود تبعیت کرده بودم، از زمین و آسمان امدادهایش را برایم میرساند که به من بفهماند که بهترین و درست ترین کار را انجام دادم.

    و در هجوم نجواهای کوبنده و سرزنشگر شیطانی مرا یاری رساند.

    وقتی به ویلای مذکور رسیدم شب بود و دریاچه و سکوت و تنهایی و خدا، البته که نجوای ذهن نیز کارش را می‌کرد و هربار میخواست مرا از اینکه از کار بیرون آمده سرزنش کند. اما من سعی میکردم تمرکزم را بر زیبایی های آزادی و دریاچه و ویلایی بگذارم که تا پارسال آرزوی تجربه اش را داشتم.

    صبح زود با اشتیاق کسب تجربه ای جدید لباس کاری بر تن کرده و به کارگاه نجاری کنار ویلا رفتم.

    فارسی بری و قاب سازی برایم جالب بود.اما بیشتر از همه خلق آن شرایط برایم جذابیت داشت.

    شرایطی که به واسطه کانون توجهم به شما و عزیز دلتان به آن هدایت شده بودم.

    وقتی برادر زاده همسر دختر خاله ام که خواهر زاده آقای تبریزی( صاحب ویلا و کارگاه نجاری) بود پیشم آمد تا تنها نباشم حضور خدا را میدیدم که وقتی آگاهانه تصمیم میگیری در دل تضاد افسار ذهنت را بر دست گرفته و ذهنت را کنترل کنی امدادش را به یاری ام رسانده بود که از من بیشتر ذوقی و متمرکز بر زیبایی ها بود.

    روزها با هم در کارگاه دایی اش تجربه ای جدید از کار با چوب را به پرونده تجربیاتمان اضافه میکردیم و ظهر ها پیاده به بازار روز محمود آباد رفته و خرید میکردیم و غذایی بر طبق قانون سلامتی برای خودمان درست میکردیم.

    وقتی در انجام تکس معماری که به همراه برده بودم و هیچ ایده ای برایش نداشتم و باید تا آخر هفته تحویل میدادم ، دستان امداد رسانشان را میدیدم که با توجه به تخصصشان در زمینه طراحی به بهترین شکل من را در تکمیل آن یاری می‌کردند، در زمان مناسب در مکان مناسب با آدم‌های مناسب را بهتر درک میکردم.

    وقتی پیشنهاد میدادند که صبح زود بیدار شده به بهترین طباخی آن شهر برویم و بعد پیاده روی کنان دیدن طلوع خورشید در کنار دریا را نظاره گر باشیم، حضور خدا را میدیدم که چه برنامه های زیبایی برایم ترتیب داده بود و وقتی همه اموراتت را به او بسپاری لاجرم به زیبایی هایی هدایت میشوی فراتر از تصوراتت.

    تیر آخر زمانی بود که به پیشنهاد آقای تبریزی به باغ ویلای شخصی دوستشان رفتیم.

    نمیتوانید حدس بزنید با چه صحنه هایی روبرو شدم.

    باغ ویلایی 20 هکتاری دقیقا هم اندازه پرادایس ،در ورودی باغ همچون در ورودی پرادایس.

    ماشین را به پیشنهاد من همانجا پارک کردیم و پیاده آن مسیر بهشتی را تا رسیدن به ویلا پیمودیم.

    با دیدن و لمس اسب قهوه ای زیبایی که همچون براونی یاغی بود و سواری نمیداد و در باغ آزادانه میچرخید به یاد تک تک روزهایی افتادم که با دوربین شکارچی زیبایی های براونی برایمان بودید.

    با دیدن مرغ و خروس و اردک و غازهایی که در آن باغ بهشتی 20 هکتاری از این سو به آن سو میرفتند و من هم دوربین به دست تک به تک آن زیبایی ها را به ثبت و در صفحه شخصی ام به اشتراک میگذاشتم تک تک لحظه هایی که کانون توجه ام روی سریال زندگی در بهشت بود برایم تداعی شد.

    خدای من همان سبک قفس درست کردن برای مرغ و خروس ها،فنس ها ، طاووس ها را کجای دلم قرار میدادم.

    همان طاووس هایی که شما هم داشتید و حتی لحظه خریدش هم به خاطر دارم.

    در همان شکل قفس یعنی اینقدر قانون دقیق کار میکند؟

    سگهایی که در ابتدا قصد داشتن با پارس های بی وقفه شان رعب و وحشت را در دلم بیاندازند و خدایی که هربار با ترسی مواجه میشوم در گوشم زمزمه میکند هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه من از پیشانی اش گرفته ام و به من شجاعتی می‌دهد که در مقابل هر وحشت اندازی بایستم و بعد همان حرفتان برایم ثابت شود تو یک زن قوی باش بقیه مجبور می‌شوند به تو تعظیم کنند

    و همان سگها آمدند و جلوی پایمان زانو زده و منتظر نوازشی شدند و با نوازش کردنشان بخشی دیگر از ترس‌هایم را ترمیم کردم و بیشتر برایم مسجل شد که راه غلبه بر ترس‌ها رفتن به دلشان است.

    سگ ها که دیگر رهایمان نمیکردند، دنبالمان آمده و خودشان را با تعظیمی جلویمان رها می‌کردند تا نوازششان کنیم، همان سگ ها که با پارس کردن های مکررشان قصد ترساندن ما را داشتند ،همچون مومی در دستان ما نرم شده و بیشتر مرا بع درک بهتر واژه سخر قرآنی تان در 12 قدم میرساندند.

    پرادو پارک شده در دل آن باغ مرا یاد روزهایی انداخت که ماشینهایتان را در دل پرادایس پارک میکردید.

    مرد مهمان نواز صاحب باغ که با ذوق و عشق با چای ذغالی و میوه های بهشتی آن باغ از ما پذیرایی می‌کرد و از سریالها و فیلمهایی که در آن باغ بازی شده با ذوق برایمان تعریف می‌کرد و با سخاوت از ما میخواست بهار آن باغ را نیز تجربه کنیم، مرا یاد مهمان نوازی شما در برابر مهمانهای پرادایس می انداخت.

    وقتی ظرف غذا به دست گرفته و برای مرغ و خروس و اردک و غازها میریخت ، شما و عزیز دلتان را به خاطر آوردم که آن لحظه های زیبا را با عشق برای ما به ثبت رساندید و با ما به اشتراک گذاشتید و برای خلق این تجربه زیبا مرا یاری کردید.

    وقتی متوجه شدم آن باغ همان خانه مادربزگه در سریال کودکی مان است که بسیار هم سریال ها و فیلمهای سینمایی در آن بازی شده باز هم برایم قانون هدایت به کانون توجه برایم تصدیق شد.

    تک تک آن خاطرات ، آن تجربه ها را از یک توجه آگاهانه به زیبایی های سریال زندگی در بهشت خلق کردم.

    و در جایی دیگر در زمانی دیگر ان شاالله نتیجه معجزه وار کنترل ذهنم در آن تضاد کاری را به ثبت میرسانم.

    و خدا و قوانینی که لاجرم ما را به کانون توجه‌مان هدایت میکند.و کافیست یک صدق بالحسنی را به خوبی درک کرده و در عمل اجرا کنی و معجزاتش را در زندگی ات ببینی.

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت. ️

    عاشقتونم ،دستان الهی تان الماس باران ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 88 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1857 روز

      سلام نفیسه عزیزم

      بازم منو شگفت زده کردی با این قلم شیوا و قشنگت بهت تبریک میگم که به این مقام رسیدی به این حد از درک قوانین و به این حد از توحید چند روز دارم کامنتهای شمارو از اول اول میخونم تا با روند تکامل شما بیشتر اشنا بشم از تک تک شون لذت بردم و تحسین تون کردم

      دلم میخاد از نزدیک ببینمتون و باهتون حرف بزنم

      دلم میخاد صفحه مجازی شما رو داشته باشم تا اونجا هم از وجود الهی شما انرژی بگیرم و بیشتر ازتون یاد بگیرم

      ممنون ک وقت میزارید و مینویسید واقعا واقعا ب ما کمک میکنه در درک بهتر قوانین

      براتون بهترین ها رو میخام ماه بانو

      در عشق و در نور باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2373 روز

      سلام به نفیسه گل

      نوشته بسیار زیبا ودلنشین ودر س اموزت مرا برآن داشت که بگویم این نام زیبا نفیسه نبایدجز چنین نوشته نفیسی را به قلم آورد که البته مطمعنا این مطالب را خدا میگفت وشما نویسنده قهار مینوشتی واقعا لذت بردم از نوع نگاه حد توکل شما ومسیر زیبای گوش کردن به الهامات وعمل کردن به آنها

      وبه خودم گفتم ببین اینه وکافی است تو هم شکارچی زیبایها خدا باشی باید صدق بالحسنی بشی مانند نفیسه خوش نفس خوش نفس با کسره ن و ف ساکن تا به بتونی نفیس ترین مکان‌ها را ببینی ولذت ببری وخدارا برای وجود این همه زیبایی تحسین کنی تا بشی نفیسه دیگه

      سپاسگزارم ازشما خانم حاجی محسن با این محاسن زیبا در وجودتون که تلنگری بود برایم من که هیچ آرزویی دور از دسترس نیست بشرط عمل مانند نفیسه خانم

      شادو سلامت وموفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1844 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم

      سلام نفیسه خانوم چقدر قشنگ بود داشتان هدایتت الهی شکررر چقدر زیبااا بود درود بر تو و این توحیدی که در وجودتت الهی شکررررر دمت گرم الهی که همیشه حال دلت قشنگ باشه و بیایی برا ما بنویسسسسس

      به قول استاد میگه لذت رو ببن تویه اهدافت توی طول مسیر یرای رسیدن به اهدافت لذت ببر از مسیرت افرینننن افرینننن قدم به قدم با لذتتتتتت الهی شکرت شکرتتتت

      نفیسه من بعد از 1000 روز الان دارم قانون رو درک میکنم الان دارم با تعهد میرم جلووو الان سایت شده برام بزرگترین تفریگاه درس میخونم انترک درسموو میام تویه سایت مثل الان که اومدم و کامنت زیبای تورو خوندم

      در پناه رب شاد سلامت ثروتمند و عاقبت بخیر باشی رفیقققق

      (استاد بینهایت دوستت دارم میام و میگممم در مورد اتاقات فوق العاده دوستت دارم استاد)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2840 روز

    به نام تنها عشق بی نهایت

    سلام به خانواده عزیزم

    تبریک میگم به عارفه خانم عزیز که اینقدر خلاقانه و با جنس عشق و زیبایی همچین تمرینی انجام داده

    وقتی توجه به هرچیزی میکنی از همون جنس هم وارد زندگی و تجربه ات میشه اتفاقا منم دیروز رفته بودم خونه یکی از دوستان بسیار خوب و عزیز که یکی از اعضای بسیار خوب همین سایت هم هست و اتفاقا همسر گرامی ایشون هم اسمش عارفه هست و خیلی هم محترم و با شخصیت و با معرفت هستند این خانواده و دوتا دختر کوچولوی ناز و خیلی مودب داره و اولش فکر کردم استاد داره ایشون رو میگه چونکه ایشون هم همچین شخصیتی داره

    و خدارو شکر که این خانواده بسیار عزیز دیشب به علاوه اینکه من خونه شون بودم شب منو بردن مکان های مختلف و زیبای تهران کلی با هم لذت بردیم و احساسمون خیلی عالی تر شد

    و این دوست عزیزمون آقا رضا خیلی قشنگ میگفت خیلی وقتها ما آدمها مثلا ثروتی بدست میاریم فکر میکنیم کار خودمون بوده اما ممکنه زود از یادمون بره که این کار خدا بوده وگرنه ما که هیچیم

    واقعا خیلی صحبتهای عالی و آموزنده میگفت

    و من خیلی ازش درس ها و الگو میگیرم مثل همین عارفه خانم عزیز و بقیه شما دوستان عزیزم،،

    استاد عزیز وقتی میگی که این پرادایس و این دریاچه که آبش شیرین و یه فضای رویایی داره حتی خیلی از مردم آمریکا هم از نزدیک نمیتونند باور کنند که این حد از زیبایی و شفافیت واقعی باشه حالا شما فکر کنید دیگه از چشم دوربین گوشی چقدر میتونه رویایی تر باشه و منم یهو یادم افتاد که خود منم تا الان یه عالمه از خواسته هام که تا قبلش برام خیلی رویایی بوده اما من در واقعیت تونستم تجربه شون کنم و یکیشون که یکسال و نیم ازش میگذره اما من از اون روز همیشه دارم برا خودم تکرارش میکنم بلکه از جنس اینکه من تونستم بدستش بیارم

    تونستم کاملا واقعی لمسش کنم

    تونستم برا ذهنم ثابت کنم که من اینو تونستم پس بیشترم میتونم و بقیه رم میتونم

    و چندهفته قبل برا اولین بار چندتا از دوستان این سایت رو از نزدیک ملاقات کردیم بارها اول به خودم بعد به اونها گفتم بچه همیشه سعی کنیم برا هم عادی و بدیهی نشیم بلکه همیشه اینو بیاد داشته باشیم که ما تا قبل از دیدن همدیگه چقدر این خواسته هم برامون رویایی و بسیار لذتبخش بود پس همیشه باید«نو» باشیم

    من هرزمان که انگیزه و انرژیم کم میشه برا رسیدن به یسری خواسته ها یا هدفم سریع همین رخ دادن خواسته هایی که تا قبلش برام خیلی رویایی بودن رو بیاد خودم میارم که مجدد انگیزه و انرژی بگیرم برا ایمان بیشتر در حرکت راستای خوشبختی بیشتر

    شکرگذاری کردن و توجه به نکات زیبا یه قانونه،یه تمرینه نه یه دلخوشی بی اهمیت یا یه چیز فرع بلکه یه اصله

    من خودم موقع گوش دادن این فایل داشتم بخاطر داشتن سلامتیم از خدا تشکر میکردم با درک بیشتر از قبلا چرا؟

    چونکه وقتی به اتفاقات از جمله ناتوانی های جسمی و تیغ های جراحی هایی که برا عمل جسم ما هستند فکر میکردم گفتم خدایا شکرت بابت این سلامتیم آخه چقدر میتونه این نعمت باعث شکرگذاری و احساس خوب هر آدم باشه اگه قدردان این نعمت باشه

    من یکی از تحسین هایی که در وجودم واقعی ست و شکرخدا و صادقانه حسادت نمیکنم دیدن رابطه قشنگ آدمها ست

    وقتی میبینم دوتا زوج،پارتنر یا ….خیلی به همدیگه عشق میورزند و خیلی به همدیگه احترام میذارن واقعا لذت میبرم و تحسین میکنم چونکه فکر میکنم انگار خودم دارم تجربه اش میکنم و تو زندگی خودمه،،

    چقدر توجه به زیبایی میتونه قدرتمند و فراگیر باشه این دوست عزیزمون عارفه خانم اومده یه تمرین خیلی ساده و حال خوب کن رو انجام داده اما باعث شده یه عالمه جمعیت بیاییم درموردش توجه کنیم به نکات زیبا،خاطرات زیبا،و احساس های زیبا و خداگونه

    «این یکی از زیبایی ها ،سادگی هاو ثبت های قانون الهی ست خیلی ساده،بدون هزینه بدون زحمت میشه کلی سود از شکار کردن نکات زیبا دریافت کرد»

    من همین دیروز که یه جایی بودم و یه خورده انرژیم ذهنیم کم شده بود و همینکه سرمو برگردوندم دیدم اون سمتم رو گیشه ایستگاه اتوبوس نوشته

    همانا تنها با یاد خداوند دلها آرام میگیرد

    همون لحظه به دونفر که جلوش ایستاده بودن گفتم ببخشید یه خورده اونور می ایستید من یه عکس بگیرم و گفتم خدایا ازت ممنونم که به هرسمت رو میکنم تو هی و حاضری و جوابگو و بارها از گوشیم بهش نگاه کردم و خداروسپاس گفتم از اینکه خودشو به من نشون داده

    این یکی از شکارهای امروز من بود

    و همیشه دارم به خودم یادآوری میکنم که خدایا من همیشه بهت نیاز دارم و نمیتونم بهت رو نزنم و ازت درخواست نکنم

    خیلی دوستتون دارم و از صمیم قلب برا همتون بهترینهارو میخوام.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای:
    • -
      رضا بهادری زاده گفته:
      مدت عضویت: 3960 روز

      درود بر آقا سجاد عزیزم

      یک راست می‌رم سر اصل مطلب. اگر بخواهم صادقانه بگم آشنایی با تو و فهمیه خانم و حسین جان نمودی از کارکرد قانون برای من است. وقتی که بهمن ماه 1401 در قدم اول از دوازده قدم متوجه می‌شوم علی‌رغم تمام موفقیت‌های قبلی که داشتم، یکی از مشکلات اساسی ذهن من قدرت قائل شدن برای یکسری افراد خاص است، سپس با تمام وجود بخواهم که ذهنم و شخصیتم تغییر دهم و در اهرم رنج و لذت کارهایی که باید انجام دهم و نباید انجام دهم را بنویسم:

      قدرت را از آدم‌ها بگیرم و کل قدرت را به خدا بدهم، به یاد داشته باشم که آدم‌ها دستی از دستان قدرت خداوند در زندگی من هستند، من به آن دستِ وابسته نیستم، بلکه به آن بدنی که آن دستِ بهش وصل است وابسته هستم، از آدم‌ها تشکر کنم و بهشون احترام بگذارم اما در ذهنم فقط و فقط قدرت را فقط برای خدا قائل باشم

      نباید به آدم‌ها قدرت دهم، نباید از آدم‌ها خشیت داشته باشم، نباید از آدم‌ها بترسم، نباید فکر کنم که یکسری آدم خاص در زندگی من قدرتمند، تاثیرگذار و موثر هستند، نباید احساس کنم قدرت آدم‌ها در موفقیت، ثروتمند شدن و احساس خوب من موثر است. آدم‌ها به اذن رب فقط دستی از دستان قدرت خدا در زندگی من هستند.

      این روال را بیش از دو ماه تکرار کردم و نتایج کم کم در زندگی من نمود عینی پیدا کرد. من در سفر نوروزی با آدم‌های بی‌نظیری آشنا شدم و لذت‌های فراوانی از آن سفر بردم، داستان بی‌نظیر آن سفر را در فایل دوم از قدم اول با عنوان معجزات ستاره قطبی در زندگیم نوشتم و چقدر همگی دوستان با هم از آن اتفاق نیکو لذت بردیم.

      در ادامه آشنایی و دوستی با شما سجاد عزیزم و حسین جان و فهیمه خانم برای من تاییدی محکم و مجدد بر قانون و درستی آن است! سجاد جان صفای باطن تو آیینه‌ای شد که خودم و خدا را در آن دیدم و من و همسرم عارفه جان با احساس خوب خواستیم کنار ما باشی؛ ادب تو، کمکی که به ما کردی و گپ زدن با تو به ما گفت قانون معجزه می‌کند و می‌تواند با تغییر ذهن و فراکانس آدم‌های بی‌نظیر و درجه یک را به سمت ما بکشاند.

      سجاد جان صادقانه می‌گم که دوستی با تو برای من باعث افتخار است و امیدوارم آدم‌های بی‌نظیری مثل تو را بیشتر و بیشتر ملاقات کنم تا بتوانم در وجود آنها روح قانون را ببینم و درک کنم.

      در پناه رب متعال شاد و ثروتمند باشی رفیق!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سجاد طبسی نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2840 روز

        به نام خداوند عشق و زیبایی سلام به آقا رضا عزیزمون

        چقدر از حضورت در اینجا خوشحالم و واقعا برا منم باعث افتخاره که با شما آشنا شدم و از نزدیک با شما و خانواده محترمت هم کلام شدم و چقدر از اینکه فهمیدم درحال حاضر باورهای ثروتمندی شما نسبت به من بهتره برام انگیزه بخش و قابل تحسینه و چقدر خداروشکر کردم و هم اینکه خداروشاکرم از اینکه یکی از خواسته های دوراز دسترسم بود رو خدا برام اجابت کرد با دیدن شما دوستان عزیز

        و نکته دیگه که برام قابل تحسینه اینکه چقدر برخورد و شخصیت خوب شما باعث آرامش و الگو میشه برا آدم امیدوارم که همیشه در بهترین مسیر زندگی باشید هرچند که هستید اما دعای بهتر و بیشتر از اینهارو براتون دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2203 روز

        درود و سلام خدمت آقا بهادری عزیز

        چقدر آقا سجاد از شما و خانم عزیزتون عارفه خانم تعریف کرد و چقدر در کامنت شون شور و شوق خاصی وجود داشت و از اینکه مهمان شما بودند خیلی لذت بردند و از میهمان نوازی هاتون و گردشگری در تهران کلی توضیح دادند انگار فایل های مهمانداری استاد عزیزمون و خانم شایسته داره گسترش پیدا می کنه .. نمیدونید چقدر ذوق کردم .. نمیدونید چقدر این حد از فرکانس مثبت رو تحسین کردم .. کلی واقعا بهتون تبریک می گم و تحسین تون می کنم که در مدار حضوریع دوستانی چون آقا سجاد گل و بلبل و حسین آقای عزیز و فهمیه خانم دسته گل عباسمنشی بودید.. واقعا خدا رو شکر که هم فرکانسی های این سایت همدیگرو پیدا می کنند و حرف های مشترک با هم دارند و میدونم همش از استاد صحبت می کردید میدونم چقدر لذت بخشع این صحبت های قدرتمند.. میدونم که چقدر می تونه این صحبت های مشترک برای رشد و پیشرفت و آگاهی بیشتر موثر باشد بقول ضربالمثل معروف همنشینم بِه بود تا من از آن بهتر بوَم خدا رو صد هزار مرتبه شکرت

        انگار خداوند داره عباسمنشی ها رو بصورت حضوری گرد هم جمع می کنه خدا رو شکرت..

        استاد عزیزمون چه کولاکی کرده

        انشالله همه ی بروبچه ها رو در پرادیس ببینیم و این یکی از بزرگترین آرزوهای دست یافتنی ام هستش..

        آقای بهادری عزیز یک نکته ی خیلی جالبی گفتید که قبلانا منم مثل شما فکر می کردم اینکه گفتید….

        یکی از مشکلات اساسی ذهن من قدرت قائل شدن برای یکسری افراد خاص است

        وقتی وارد سایت شدم بلطف خدای هدایتگرم بخاطر آن تضادها و ورشکستگی های مالی بعد از سه فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم…. اولین چیزی که همیشه آویزه ی گوشم شد فایل بینظیر فقط روی خدا حساب کنید استاد منقلبم کرد.. باور کنید همین الان اشکم در اومد.. آونقدر تاثیر گذار بود که برای صدمین بار هم وقتی این فایل رو میبینم هق هق با صدای بلند اشک میریزم..

        من خیلی خیلی خوب فهمیدم که هیچکس بجز رب العالمین نتونست دستمو بگیره.. بقول استاد وقتی خدا بخواد ببره تو رو پایین چه کسی میتونه تو رو بیاره بالا .. و وقتی خدا بخواد تو رو ببره بالا چه کسی میتونه مانع بالا رفتنت بشه

        خدایاااا شکرت

        آقای بهادری عزیز خدا رو به اندازه ی تمام کهکشان های این جهان هستی سپاسگذارم که در این سایت حضور داریم و ما از هدایت شدگانیم

        تک تک بهترینع بهترین ها رو برای شما دوستان عزیز و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبتون بخیریت خوشی و شادمانی و ایام بکامتون شیرین و گوارا و وفق مراد تون باشه

        ممنون و سپاسگذارم که اومدید و نوشتید و یک نشانه ی روشن و واضحی برام یادآوری شد که یادم بمونه که بغیر از خدا به هیچکس و هیچ چیز دل نبندم و بقول شما نباید به آدم‌ها قدرت دهم، نباید از آدم‌ها خشیت داشته باشم، نباید از آدم‌ها بترسم، نباید فکر کنم که یکسری آدم خاص در زندگی من قدرتمند، تاثیرگذار و موثر هستند، نباید احساس کنم قدرت آدم‌ها در موفقیت، ثروتمند شدن و احساس خوب من موثر است. آدم‌ها به اذن رب فقط دستی از دستان قدرت خدا در زندگی من هستند.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          رضا بهادری زاده گفته:
          مدت عضویت: 3960 روز

          درود بر رویا خانم مهاجرسلطانی گرامی

          سپاسگزارم از محبتی که به من و همسر عزیزم داشتی! ممنونم که جواب کامنت من را نوشتی!

          واقعا باید صدق بالحسنی معجزات این قانون باشیم که بسیار زیبا و بادقت فراوان عمل می‌کند!

          اینکه آدم با بازدم باید دی‌اکسید کربن را از بدن خودش خارج کنه تا سپس فضا خالی بشه، تا با دم اکسیژن را به بدن خودش برسونه یعنی قانون!

          اینکه حضرت حافظ می‌فرمایند: خلوتِ دل نیست جایِ صحبت اَضداد / دیو چو بیرون رود، فرشته درآید! یعنی قانون!

          اینکه ما فقط کافیه ذهن چموش را در راه صحیح برانیم و جلوی نشخوارها و نجواهای ذهنی را با جایگزین صحیح آن یعنی احساس خوب زندگی و سپاسگزار بودن به خاطر چیزی که الان هستیم و چیزی که الان داریم باشیم یعنی قانون!

          اینکه بتوانی به ذهن بقبولونی که قدرت فقط برای ذات اقدس اله و رب متعال است و لا غیر! به ذهن تفهیم کنی که آدم‌ها دستان قدرت رب در زندگی ما هستند، آنها بسیار محترم هستند اما باید قدرت را از آنها بگیرم و به خدا بدهم یعنی قانون!

          اینکه ما کافیه ذهن را کنترل کنیم سپس آدم‌های جدید، فرصت‌های جدید، موقعیت‌های جدید و هوای جدید را تجربه خواهیم کردم یعنی قانون!

          خدا را شاکر هستم که در این مسیر فقط دوست دارم قدرت را برای رب محفوظ بدانم و شعله ایمان به ربوبیت او را در قلب خودم فروزان نگه دارم!

          حتما باور خواهید کرد هر وقت حواسم جمع قانون بود و نه نتایج! هر وقت حس خوب زندگی کردن و لذت از این فرصت بی‌نظیر حیات را آگاهانه درک کردم! اتفاقات زیبا یکی بعد از دیگری برای من رقم خورد!

          خدا را شاکرم که در مسیرم با دوستان بی‌نظیر و توحیدی دارم آشنا می‌شوم و مسیری سبز و زیبا به روی خودم و خانواده‌ام باز شده است که لذت ببریم و احساس خوب خودمان بسط دهیم و شاکر و ثناگوی حضرت رب باشیم!

          خدا را شکر

          خدا را شکر

          خدا را شکر

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 820 روز

      بنام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام گرم دارم خدمت آقا سجاد عزیز دو ست داشتنی ام .کامنت زیبای شما رو خوندم و لذت بردم. چقدر خوب توضیح دادید، که همیشه برای هم نو و تازه باشیم ، و از هم لذت ببریم. تمام بچه های سایت بی نظیرن، و به خاطر تک ، تک شون از خدا وند بی نهایت سپاسگزارم

      آقاسجادفوق الععععععاده، از خداوند توانا، میخام شما رو در مکان و زمان مناسب زیارت کنیم ، راستی از عارفه عزیز سپاسگزارم بابت کامنت زیباشو ن که باعث شد این حرفها و این فایل شکل بگیره ، تقصیر استاد نیست میگن ، کامنت بچه ها رو قبل از هر کاری میخونم، واقعا سیر نمیشی ، چقدر کامنت هاشون بوی عشق میده ، واز وجود شون میاد ، و حرفی که از دل برآید بردل نشیند ، تشکرات دارم از استاد عزیز مون ، خانم شایسته با این فیلم برداری ناب شون، از آقا سجاد دوست داشتنی که هر چه بگم کم گفتم و ازتمام بچه های سایت.

      بهترین ها رو براتون آرزومندم

      و خداوند بهتون که، یک قطره از وجود خداوند هستید سلامتی بده

      در پناه خداوند متعال باشید. دوستتون

      دارم

      و

      عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سجاد طبسی نژاد گفته:
        مدت عضویت: 2840 روز

        به نام خداوندی که هرلحظه هی و حاضره

        سلام مجدد به سید عظیم عزیز ممنون بابت لطفی که شما داری منم خیلی دوست دارم شما رو از نزدیک ملاقات کنم و واقعا باعث افتخارمه و خیلی هم انگیزه بخشه برام خداروشکر

        من همین پریروز خونه همین آقا رضا که از دوستان سایت هم هست بودم ایشون باورهای ثروتش از من بهتر هست و همون یکی دو روزی که با هم بودیم خیلی برا من باورپذیرتر شد که منم میتونم ثروتمند باشم و همچنین امیدوارم شما دوست عزیز هم همیشه در مسیر ثروت و زیبایی بیشتر باشید

        و همیشه فقط تکیه بر خداوند متعال داشته باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سید عظیم بساطیان گفته:
          مدت عضویت: 820 روز

          سلام مجدد دارم خدمت، آقا سجاد و آقا رضای گل ، خدا رو شکر که دریک مسیرم وداریم از هم یاد میگیریم و تحسین میکنیم .

          شما هر الانم ثروت مند هستید ، خیلی افراد ثروت مند در دنیا بودن ، که به واسطه ی یک تضآد مالی (دونالد ترامپ ) ور شکسته شدند ، ولی چون ذهن ثروتمندی داشتن ، بعداز مدتی کمی توانستند ثروت های فراوان بسازن…

          خدا وند را شاکرم برای وجود شما دوستان عزیز

          شما بهترین نعمت و ثروت هستید.همین افراد ، بهترین نعمت اند، و باید ازشون آموخت.

          من خیلی خوشبختم که شما و بچه های سایت رو به عنوان بهترین دوست دارم …

          ازتون بسیار سپاسگزارم که برامون وقت میذارید

          و جواب کامنت ها منو مدید ، از خداوند میخوام هر چه که میخای بهتون بده ، شما لایق بهترینا هستید.

          دوستانی مثل شما به سختی پیدا میشن،

          بهترین ها رو براتون آرزومندم.

          دوستون دارم و عاشقتونم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمدامین احسانی گفته:
    مدت عضویت: 1657 روز

    سلام استاد عزیزم

    امروز حالم خیلی فوق العادست

    به قول همسرم، مثل برگ گل نازکم

    بااینکه حدودا 3 سال هست که عضو سایت هستم، کلا تا الان فکرکنم 4تا کامنت گذاشتم، ولی میخوام سعی کنم بیشتر کامنت بزارم و بیشتر کامنت بچه هارو بخونم. چون اینجوری بیشتر تمرکزم روی زیبایی ها میمونه. واقعا نمیدونم از کجا باید شروع کنم. فقط برمیگردم به حدوده 5 ماه پیش.

    ولی قبلش یه مقدمه بگم،

    از سه سال پیش که با این مفاهیم و سایت شما آشنا شدم، مثل 99درصد دوستان فقط میخواستم بقیه رو ارشاد کنم و اصلا نمیدونستم داستان چیه و کلا توی درو دیوار بودم به قول خودتون.

    بعد از اینکه یکم به خودم اومدم و بیشتر بررسی کردم که چرا هیچ پیشرفتی نمی کنم! با این مفهوم آشنا شدم که باید تمرکز و حواس و … فقط روی خودم باشه. از تمامی ارشادها و نصیحت ها و صحبت کردن های طولانی با بقیه هم چیزی جز تمسخر،حرص خوردن، بحث کردن و اتلاف وقت و انرژی نصیبم نشد. به مرور، انجام این کارو کم و کمتر کردم ولی باز هم گاهی اثراتش رو میبینم که هنوز به کار بقیه سرک میکشم.(اینم از رفتار پدرم نشات میگیره و یه جورایی پاشنه آشیلم هست که باید حسابی روش کار کنم همیشه). هردفعه متعهدتر میشم که این اخلاق رو از خودم جداکنم. چندین کلیپ که شما راجع به این موضوع صحبت میکنید رو جداکردم و چندوقت یکبار میبینمشون. حتی واسه خودم یه چک لیست درست کردم که هرشب چک کنم که آیا امروز تمام تمرکز و انرژیم روی خودم بوده یا نه.

    خلاصه بعد از آشنایی باشما به مرور و با سرعت کم با قوانین دنیا آشنا و آشناتر شدم.

    تا اینکه رسیدم به 5 ماه پیش،

    اگه بخوام به طور مختصر اون شرایط رو توصیف کنم، 5 ماه پیش یعنی حدودا دی و بهمن 1401 حدود 3سال از نامزدی من و همسرم گذشته بود و حدود یک ماه از عروسی ماه. اما بخاطر اینکه من قصد ادامه تحصیل داشتم سره خونه و زندگی خودمون نرفته بودیم و قصد نداشتیم تو ایران زندگی مون شروع بشه، به امیداینکه هرچه زودتر قراره بریم. حتی بعد از عروسی هم ما هرکدوم خونه خانواده هامون بودیم و منتظر جواب دانشگاه بودیم تا به من پذیرش بده. تازه بعد از جواب دانشگاه باید میرفتیم سراغ کارهای ویزا. بعد از اینکه پروسه بررسی پرونده من توسط دانشگاه به تعطیلات کریسمس خورد و باعث شد یکماه شاید بیشتر معطل باشیم، فشار خانواده ها هر روز بیشتر می¬شد تا اینکه من بخاطر شرایط سربازیم مجبور شدم ایران رو ترک کنم و برم ترکیه و ادامه کارهای مهاجرتم رو از اونجا پیش ببرم.

    در کل حدود 5 ماه پیش با یه شرایط عجیب غریبی ایران رو ترک کردیم برای همیشه.

    اولش خانواده ها مخالف بودن ولی به خواست خدا خیلی زود راضی شدن.

    نمیدونم چقدر تونستم شرایط رو بازسازی کنم ولی واقعا همه چیز در حالت عجیب غریب و ترسناک خودش به سر میبرد.(ترسناک از نظر بقیه)

    مثلا چقدر میخواد ترکیه بمونید؟ هزینش چی میشه؟ اگه دانشگاه ریجکتتون کرد چی؟ اگه ویزاتون نیمد چی؟ توی ترکیه پولتون رو میدزدن. توی کشور غریب آواره میشید. و …….

    ولی چیزی که اومدم بگم این بود که من اون زمان یه کلیپ 4 دقیقه ای از شمارو هر روز گوش میکردم

    کلیپی که میگفت تو باید حرکت کنی تو باید پیش بری، توباید ایمانتو نشون بدی، خدا باید ببینه حرکت تورو، و با خودم میگفتم با این حرکت بیشتر به جهان نشون میدم که میخوام مهاجرت کنم بیشتر نشون میدم که عزمم جدیه. من باید برم ترکیه اینجوری یه قدم به مهاجرتم نزدیکتر شدم.

    خلاصه هرجوری بود ما کل زندگی مون رو گذاشتیم توی 3و4 تا چمدون و رفتیم تر‌کیه.

    حدوده 70 روز اونجا بودیم تا درنهایت ویزامون اومد.

    توی این مدت

    چندین بار کم آوردیم چندین بار اشکمون در اومد البته با هر پیشرفتی توی کارمون هم خوشحال میشدیم و براش جشن میگرفتیم.

    هروقت کم می آوردم میگفتم ببین تو حق نداری ناامید بشی. قطعا خدا حواسش هست و هراتفاقی سره زمان خودش رخ میده. و خودم رو بسته بودم به کلیپ های مختلف سایت. هر لحظه حتی توی حموم هم گوششون میکردم.

    نکته ای که باید قبل از ادامه پیامم بگم اینه که من واقعا تغییر کردم نسبت به 3 سال قبل خودم. و همین آدم جدید تونست با یه شرایط عجیب غریب پاشه بره ترکیه. میخوام بگم این اواخر که ایران بودیم و در حال سپری کردن اون شرایط و روزها بودم، همش حالم خوب بود درجواب همه ی سوال ها که چی شد آخر؟ چیکارمیکنید میگفتم درست میشه انشالله خدابزرگه. درست میشه قطعا. میخوام بگم حالم خوب بود. اگه هم بد میشد سریع به دادش میرسیدم و نمیزاشتم افسار پاره کنه و زندگیمو بگیره توی دست خودش. که این موهبت الهی (صبوری و آرامش) رو هم به مرور به دست آورده بودم. خیلی طول کشید ولی درنهایت به دستش آوردم. (البته میدونم این تعریف من اشتباست و آدم هر روز میتونه بهتر بشه ولی منظورم اینه به یه حد قابل قبولی رسیده بود و هر روز هم تمرکزم روی بهبود اون بود.)

    چون باور کرده بودم حال خوب اتفاق خوب و حال بد باعث اتفاق بد میشه. و آدمیزاد هر چی به دست میاره نتیجه اعمال خودشه. و خدا یه سیستمه که نتیجه اعمال و فرکانس خودت رو بهت برمیگردونه. نه کمتر نه بیشتر، آخ استاد من چقدر من روی این موضوع کار کردم تا بره توی وجودم. که خدا یه آدم سخت گیر و قدرتمند نیست، خدا احساسات نداره، خدا اهمیتی به گریه من نمیده، خدا غمگین و شاد نمیشه و فقط یه انرژیه که تورو در جهت خواسته هات هدایت کنه. چه به سمت جهنم چه به سمت بهشت. صدبار کلیپ های مختلف دیدم بابتش.

    با توجه به همین حال خوب و دیدن زیبایی ها و تحسینشون (اونم تو حالی که شرایط به ظاهر سخت بود توی ترکیه) ما به جاهای بهتر هدایت میشدیم. مثلا اولش از یه خونه ساده رسیدیم به یه خونه عالی با ویوی برج گالاتا. ما همش دنبال زیبایی ها میگشتیم و هرموقع که میرفتیم بیرون سعی میکردیم حالمون خوب باشه و قشنگی های استانبول رو ببینیم و تحسینشون کنیم.

    بعضی شبا با خودم رویابافی میکردم که صبح که بیداربشم ایمیل از سفارت اومده و ویزامون صادر شده و زود زنگ میزنیم به خانواده هامون و از نگرانی درشون میاریم و اینکارو میکنیم اون کارو میکنیم و …..

    تقریبا 25 روز از اون 70 روز ما منتظر ویزا بودیم(قبلش کارای دانشگاه رو انجام میدادیم)

    توی این 25 روز من هر شب این تصویرسازی رو انجام میدادم.

    و بعضی روزها که صبح پامیشدم و ایمیلی درکار نبود خیلی ناراحت میشدم ولی یه جوری خودم رو آروم میکردم و دوباره اون کارو انجام میدادم.

    خلاصه ویزامون اومد راستی یادم رفت بگم ما قصدمون مهاجرت به استرالیا بود.

    ویزای استرالیامون به هرنحوی که بود صادر شد و ما از شدت خوشحالی نمیدونستیم باید چیکار کنیم.

    مرسی که تا اینجای پیام رو خوندید.

    از الان به بعد وارد بخش قشنگ پیام میشیم

    بالاخره ویزا اومد و ما با هواپیمایی قطر اومدیم توی قطر و یه استاپ یک روزه عالی داشتیم و از اونجا اومدیم شهر سیدنی استرالیا.

    چی بگم براتون؟ آخه چجوری توصیف کنم این همه زیبایی رو؟!!

    یه شهره بینظیر، با طبیعت فوق العاده. آب وهوای بسیاررررر پاک و تمیز، چقدر اینجا منو یاده فلوریدا میندازه که استاد همیشه میگه هوا خیلی سرد نمیشه، هر روز یه بارون یکی دو ساعته میباره و همه جا تمیز میشه و اصلا گردوخاکی جایی وجود نداره.اینجا هم تقریبا همینجوریه و چند روز یبار یه بارونی میزنه. ذره ای گرد و خاک و کثیفی جایی نمیبینی مردمون بسبار فوق العاده خوب و مهربون و مودبی داره. اپراهوس و هاربر بریج زببارو داره واقعا بخشی از خوده خوده بهشت اینجا و واقعا بهترین چیزش بنظرم طبیعته بکریه که داره. همه جا سروسبز و زیباست. خدایا شکرت بابت این همه قشنگی و زیبایی. یه امنیتی داره که اکثر خونه هاشون هیچ حفاظ و قفل خاصی ندارن.

    مردمون عالی داره همش بالبخند نگات میکنن. همش دارن سلام و احوال پرسی میکنن. چقدر همسایه های عالی داریم. تونستیم یه خونه خوب پیدا کنیم که صاحبخونمون یه زن و شوهر خیلی خوبه ایرانین. خانمم توسط همین خانواده مهربون خیلی زود تونست کار پیداکنه جوری که ما توی رویامون هم نمیدیدیم به این زودی همچنین کاری برای خانمم پیدابشه. چقدر دوستای خوبی پیدا کردیم چه ایرانی چه خارجی. واقعا اینم بگم که به ما گفته بودن ایرانی دیدی اصلا فرار کن. بخدا که هرچی ایرانی ما دیدیم تا امروز فوق العاده بودن و همش دارن تو کارهای مختلف کمکمون میکنن. همه چیز به طرز عجیبی داره خوب پیش میره که من با خودم میگم خداییییییاااااااااااااااااااااا دمت گرم شکرت.

    دوستان کل حرفم این بود که حتی تو زمانی که ایران بودیم سعیمون این بود که حالمون رو هرجوری میتونیم خوب نگه داریم و از هر موضوعی یه نکته مثبت و مفید بکشیم بیرون. به قول استاد، نمیگم تو این زمینه خوبم ولی به اندازه تلاش هام نتیجشو گرفتم. حتی زمانی که ترکیه بودیم، همش با همسرم صحبت میکردیم که این مدت چه فوایدی برامون داشته. یکی از بهترییییین دلایل اون اتفاق هم این بود که ما قبل از اینکه به طور جدی وارد یه زندگی 2نفره بشیم، بتونیم یه مدت در آرامش با هم زندگی کنیم و همدیگرو بهتر بشناسیم. چون تا قبل از ترکیه ما با هم زندگی نکرده بودیم و تجربه زندگی مشترک نداشتیم. حالا تصور کنید از زندگی مجردی تو ایران، میرفتیم تو زندگی متاهلی تو یه کشور دیگه، بعلاوه تمام مسائل زندگی جدید و آشنا نبودن رفتارهامون زیر یک سقف، همه مسائل مهاجرت هم اضافه کنید. از گرفتن خونه و زبان جدید و کار و ….. . به لطف خدا ما قبل از وارد شدن به این مرحله پرچالش زندگی مون(زندگی الان توی سیدنی)، یه بازه 70 روزه حدودا با هم عاشقانه و در آرامش زندگی کردیم و نقاط ضعف و قوت خودمون رو شناختیم و روشون کار کردیم. خواستم بگم به جای نق زدن و شکایت از اینکه وای خدایا بدبخت شدیم و از این جور صحبت ها تو اون شرایط به ظاهر سخت، ما روی افکار و باورهامون کار میکردیم و سعی میکردیم نکات مثبت رو بکشیم بیرون. یکی از کلیپ های عالی اون روزها، داستان مهاجرت استاد به آمریکا بود که دیدیدم با همسرم، که توی اون شرایطی که همه کارمندارو رد کردن، همه پروژه هارو تعطیل کردن، توی یک زمان مهم سایتشون هک شده، کارت بانکی شون مسدود شده و ……، استاد به مریم جان و میکاییل میگه بریم شهره بازی.  واقعا استاد یه الگوی عشقی شما. یه الگوی تمام عیار، یه الگوی خدایی، خداشاهده که تو اون شرایط میرفتم پیاده روی و جاهای جدید استانبول رو پیدامیکردم و به همسرم میگفتم بیا شب بریم فلان جا یه پارک خیلی قشنگ داره. و یه فلاسک کوچیک داشتیم، اون رو با تی¬بگ پرمیکردیم و میرفتیم اونجا چای میخوردیم :)) و حالمون عالی میشد و راجع به خواسته هامون و آیندمون و خدا حرف میزدیم. استاد، استاد، میدونم پیاممو میخونی، خواستم بگم، خیلی عشقی، خداروشکر میکنم بابت هدایتم به سایت شما،

    به امیداینکه پیامم بتونه یه انگیزه ای درون قلبتون ایجاد کنه نوشتم و واقعا خواستم بگم الان توی بهشتیم، واقعا چندسال سختی گذروندیم، نامردیه اگه بگم سخت، ولی همش این خواسته مهاجرت و …. توی زندگی مون بود و نمیزاشت ذهنمون آزاد باشه. کلا همیشه از بچگی قرآن میخوندم، این اواخر هم بخصوص روزایی که ترکیه بودیم و جالبه همش میرسیدم به آیه ای که میگفت خدابا صابران هست و اونارو دوست داره….

    استاد میخوام تو سیدنی خیلی پیشرفت کنم و به تمام خواسته هام برسم و وقتی که به همه چیز رسیدم(خونه ویلایی، آپارتمان توی بهترین نقطه شهر، چندین تا ماشین مختلف، شغلی که آزادی زمانی و مکانی داشته باشم توش) میام فلوریدا پیش شما :) چون انقد از فلوریدا تو ذهنم چیزای خوب ساختم که واقعا دوست دارم زندگی توی اون شهر وایالت زیبارو تجربه کنم.

    مرسی که تا آخر پیامم رو خوندید. امیدوارم همه مون بتونیم تمرکزمون رو مثل این دوست عزیز(طراح بازی) فقط بزاریم روی نکانت مثبت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      ملورین گفته:
      مدت عضویت: 1822 روز

      سلام جناب احسانی بزرگوار

      من واقعا به خواندن دیدگاه شما هدایت شدم و معمولا حوصله خواندن کامنت های طولانی رو ندارم اما در رابطه با دیدگاه شما یک نیرویی به من می‌گفت که حتما بخونم و ازش نگذرم و از خط اول که شروع کردم متوجه شدم که جنس نوشته ها تون بوی تعهد، عشق، انگیزه،توکل، پشتکار دارن و کاملا رد پای قانون در تک تک کلمات و جملات شما مشهود بود و دوست داشتم باز هم ادامه داشته باشه.

      چقدر خوبه که تونستین در برابر آزار و اذیت های اطرافیانتون محکم باشید و به خداوند پناه ببرید و از لحظاتتون لذت ببرید در کنار همسرتون و همین رعایت قانون و ایمان، شما رو به ترکیه و بعد به استرالیا هدایت کرد، مهاجرت واقعا دل بزرگ و ایمانی قوی لازم داره با تمام وجودم بهتون تبریک میگم هم ازدواج مبارکتون رو و هم مهاجرتتون رو.

      من این دیدگاه رو سیو میکنم و می‌خوام بارها و بارها بخونم و کلی درس و الهام برای من داره چون من هم قصد مهاجرت دارم و به همین دلیل هدایت شدم به این کامنت فوق العاده.

      از این کشور بی نظیر و مردم فوق العادش تا میتونید لذت ببرید و مطمئنم که به زودی به فلوریدا هدایت میشین و در کنار اساتید بزرگوارمون شما رو خواهیم دید و این آرزوی همه ماست.

      خلاصه که خیلی لذت بردم و خیلی نیاز داشتم به گفته های شما، ممنون که زحمت کشیدین و این الهامات و درس های با ارزش رو با ما درمیان گذاشتین.

      براتون آرزوی بهترین ها رو در کنار همسر نازنینتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد جواد میگلی گفته:
      مدت عضویت: 2902 روز

      سلام و درود به محمد امین عزیزم

      عالی بود

      سپاس گذارم که با این شور و شوق و اشتیاق و انگیزه و اینقدر عالی برامون نوشتی

      این هم زمانی کامنتت و شرایطی که من درش قرار دارم و نیازه به کنترل ذهن باید خدا رو سپاس گذار باشم

      همون جا که یه فلاکس بر می‌داشتی و توی اون شرایط با همسرتون می رفتی بیرون و چای می خوردین و لذت میبردید

      این امید و انگیزه به من داد که بزنم بیرون امروز و برم لذت ببرم و اجازه بدم تا حالم خوب باشه و خداوند هم منو هدایت کنه

      همون جا که استاد توی قدم‌ها گفت وقتی خبر تصادف ش که اطلاع هم نداشته ازش بهش می گن و اونم توی مسافرت بوده به خودش میگه فرض کن اصلأ این اتفاق می خوات برات بیافته

      دوتا انتخاب داری می تونی حالت خوب باشه این دو هفته و اون اتفاق بده هم برات رخ بده و می تونی حالت خوب باشه لذت ببری این دو هفته از مسافرت ت و بازم اون اتفاق بده برات بیافته

      کدوم رو انتخاب می کنی ؟

      مرسی محمد امین عزیزم

      چقدر حس خدایی توی نوشته ات بود

      چه اعتماد به نفسی

      و توحیدی عمل کردنی

      مرسی عزیزم

      عاشقتم

      نوش جان ت همه ثروت ها و زیبایی های دنیا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فاطمه گفته:
        مدت عضویت: 2008 روز

        محمد جواد جان، سلام

        میخواستم نخونم پاسخ به کامنتارو اما هدایت شدم ب خوندنشون

        و از کامنت شما، من نشانه امروزم رو گرفتم. من انقدر به یکی از خواسته هام چسبیدم ک انگار تمام تمرکزم رو ازم گرفته، انگار همش منتظر رخ دادنش هستم و همش تو انتظار به سر میبرم. ولی کامنت شما این حرف استاد در دستیابی عملی رو به من یاداور شد که به این فکر کن ک خواسته تو ک بالاخره میرسه، حالا تو دوتا انتخاب داری، تو این مدت از، زندگیت لذت ببری تا رسیدن خواسته ات یا اینکه تو زجر و اذیت باشی تا زمانی ک بش برسی. و اونی ک لذت برده به موقع به خواسته اش میرسه و از خواسته اش لذت میبره ولی اونی ک لذت نبرده از زمانش اون خواسته که بش میرسه باعث خوشیش نمیشه بلکه موجب زجرش هم میشه. ممنونم از کانتتون ک اینو بهم یادآوری کردید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به محمد امین عزیز

      برادر چه می‌کنی

      چه کار کردی با ما و خودت

      چه الگوی خوبی هستی برای من و امثال من

      چقدر خوشحال هستم که به خواسته ات رسیدی

      چقدر خوشحال هستم که حال خودت رو خوب نگه داشتی و ایمانت رو نشون دادی و خدا با شجاعان هست

      و چقدر قشنگ درک کردم که گفتی آدم ها میان کمکمت چون برای خودم هم پیش اومده

      رفیق دمت گرم

      امیدوارم که در کنار همسرت زندگی خیلی خوبی رو در این کشور زیبا شروع کنی و موفق و شاد باشی

      خداروشکر که کامنتت رو خوندم

      موفق باشی گلم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رستا گفته:
      مدت عضویت: 1549 روز

      سلام آقا محمدامین

      واااای که چقدررررر حرفاتون به دلم نشست و برای من نشونه بود ؛ آرامش عمیقی وارد قلبم شد .

      تحسینتون میکنم بابت اینهمه صبر و پایداری و توجه به زیبایی‌ ، بخاطر روابط خوبتون و تلاشتون برای ساخت زندگی عالی در بهشتی همچون سیدنی .

      خواسته‌ی من و همسرم هم مهاجرته ولی تا الان که کامنت شما رو خوندم اینقدر جدی بهش فکر نکرده بودم .

      خیلی سپاسگزارم که تجربیاتتونو با ما باشتراک گذاشتید .

      بادا که همچنان تا ابد خوش و خوشبخت باشید در کنار همسر عزیزتون و هر روز خواسته‌های بیشتری رو تیک بزنید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام تهرانی گفته:
      مدت عضویت: 1445 روز

      سلام دوست عزیز

      احسنت به این جسارت و مهاجرت

      افرین که در هر شرایطی به زیبایی ها تمرکز کردین

      چقدر الگوی خوبی شدین برای من

      من به شدت دلم میخواد برم سیدنی

      وقتی کلمه ی سیدنی استرالیا تو متن کامنتتون خوندم اشک هام سرازیر شد

      گفتم خدایا شکرت اگر این دوست من رفته من هم میتونم با کمک آموزه های استاد برم.

      واقعا تحسینتون میکنم اقرین که زندگیتون همون طور که دوست دارید خلق میکنید

      و این زندگی جدید در کشور جدید بهتون صمیمانه تبریک میگم

      براتون از خدا هر لحظه عشق و شادی و موفقیت بیشتر خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هانیه عبدالملکی گفته:
      مدت عضویت: 886 روز

      با سلام

      تبریک میگم به شما و همسرتان ازدواجتون رو .خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…ایمان شما واقعا قابل تحسین است. مهاجرت شما هم مبارک . از خداوند برایتان تجربه بالاترین زیبایی ها را دارم…

      شما که تا این مرحله به این خوبی پیشرفت داشته‌اید ، به قول استاد در صورتی که بتوانید از در همین مسیر باقی بمانید ، نتایج به صورت جادویی هر روز بزرگ و بزرگتر میشوند.

      از شما سپاسگزارم که نتایج ارزشمند خود را با ما به اشتراک گذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1620 روز

      کامنتتون خیلی خیلی عالی بود دوست عزیز واقعا ممنون که با ما به اشتراک گذاشتین.

      کلی بهمون روحیه و انگیزه دادین

      من این چند روزه به لطف خدا و هدایتاش به طرق مختلف متوجه شدم که هنوز ایمان و باور واقعی و درونیم قوی نیست.. به حرف چرا، ولی وقتی دقت میکنم به اقداماتم میبینم اگر ایمان قوی داشتم، باورای درست داشتم جور دیگری باید اقدام میکردم یا رفتار میکردم..

      کامنت شما هم باز تاکید دیگه ای به اصل ایمان و باور و بعدم عمل

      بازم مرسی از شما و از همه دوستانی که کامنت میذارن و از استاد عزیز و مریم جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مسعود مقصودی گفته:
      مدت عضویت: 1472 روز

      سلام و درووود.خیلی عالی توضیح دادین واقعا،مخصوصا اونجایی که درک کردم از چیزهای کوچک لذت می بردین.بهم یادآوری شد که قانون جواب میده،فقط باید بتونیم لذت ببریم از داشته های کوچکمون

      نوش جونتون بهشتی که با افکارتون ساختین

      آرزوی موفقیت دارم واستون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هانیه عبدالملکی گفته:
      مدت عضویت: 886 روز

      با سلام

      تبریک میگم به شما و همسرتان ازدواجتون رو .خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…ایمان شما واقعا قابل تحسین است. مهاجرت شما هم مبارک . از خداوند برایتان تجربه بالاترین زیبایی ها را دارم…

      شما که تا این مرحله به این خوبی پیشرفت داشته‌اید ، به قول استاد در صورتی که بتوانید از در همین مسیر باقی بمانید ، نتایج به صورت جادویی هر روز بزرگ و بزرگتر میشوند.

      از شما سپاسگزارم که نتایج ارزشمند خود را با ما به اشتراک گذاشتید منتظر کامنت های ارزشمند شما هستیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    Life time گفته:
    مدت عضویت: 1462 روز

    سلام استادخوبم سلام خانم شایسته ی عزیزم

    امیدوارم بهترین احساس اکنون از آن شماباشه

    این فایل چند روزی هست که بر روی سایت قرار داده شده و اما من کامنتی ننوشتم چرا که دوست نداشتم همینجوری بیام یک چیز الکی بنویسم دوست دارم چیزی که مینویسم چیزی که عرضه میکنم ارزشمند و با کیفیت و در خور شان مخاطبم باشه

    اماامروز احساس کردم چیزی دارم که بنویسم و اون باارزش باشه

    من بالطف الهی در ساختمانی باهمسرم زندگی میکنیم که در اون ساختمان پدر و مادر همسرم هم در طبقه دیگر زندگی می کنند

    و در هفته حدود 4روز آنجا هستم و دو سه روز اخر هفته به منزل پدرم میام و اینجاهم دو طبقه است و من طبقه بالا برای خودم خلوتی زیبا با درونم و با خدای عزیزم میسازم و به قولی اینجا برای خودم سیر آفاق و انفس میکنم چنان با خدای خودم عشق میکنم و به احساسات عالی میرسم که حد نداره خداروبسیار شکرگزارم بمن این امکانات رو عطا کرده

    و اون 4روز که در ساختمان کنار همسرم و خانوادشون هستم خب بخاطر مسئولیتهای زندگی کمتر فرصت اینچنین خلوت هایی برام پیش میاد

    ولی خداروشکر میکنم که دارم خدمت میکنم به همسرم به پدر و مادر همسرم و عشق میورزم

    به خاطر تحصیلات خواهرهایم . مادرم و خواهرهایم به شهر دیگه رفتن و پدرم که هستند و من تو این شهر هستم نزدیک به پدرم و خداروشکر میکنم که این توفیق این فرصت این لیاقت بمن عطا شده تا آخر هفته ها بیام و به پدر عزیزم خدمت کنم هرچند که ایشون بسیار مستقل هستن همه کارهاشونو خودشون میکنن حتی ایشون بمن خدمت میکنن اما منم سعی میکنم در عین اینکه میگن برای من چیزی درست نکن یااگر چیزی برای من درست میکنی خودت هم بخور امامن چون طبق دوره قانون سلامتی دارم پیش میرم غذای ایشون را جدادرست میکنم و مال خودم رو جدا

    امروز خدای بزرگم از دو طریق به من عشق بی قید و شرط رو هدایت رسوندن

    اینکه ماها اکثرا در کنار افرادی زندگی میکنیم که همفکری و همفرکانسی لازم رو باما ندارن

    گاهی خودم خیلی درگیر افکار منفی میشم خسته میشم …اماباز خدامنو میاره در این کهف خودم که طبقه بالای منزل پدرم رو اسمشو گذاشتم کهف که برای من غاری شده تا بیام و روی خودم کار کنم

    از سالها قبل از اینکه باشمااستادخوبم آشنابشم اینجا رو کهف نامیده بودم همونجور که اصحاب کهف اعتزال جستند از جامعه و اومدن در کهف

    من هم اگر این کهف نبود واقعا نمیتونستم دوام بیارم در بین مردم

    و هر زمانی که این خلوت را برای خودم نساختم انرژی های منفی تجمع یافته در ذهنم برام اتفاقاتی نامناسب ایجاد کرد میخوام این نکته رو عرض کنم به همه عزیزانم که حتما برای خودتون هرطوری ممکنه فرصتهای خلوت ایجادکنید حتی بقیه رفتن بیرون شمانرید و خلوت کنید

    ماهانیاز داریم به خلوت

    بله داشتم از عشق بی قید و شرط میگفتم اینکه درون ما از عشق ساخته شده ما با عشق ورزیدن آرام میگیریم

    اینکه بخوایم بگیم نه این ادما همفرکانس من نیستن پس طرد کنم ترک کنم برم وفلان کنم خب من خودم تاحد زیادی ادمها رو حذف کردم اما همسرم پدرومادرها را که نمیتونم حذف کنم باید باهدایت ربم از عشق بی قید و شرط بهره ببرم

    هرچقدر رنج میبرم اما باز بیام در خلوتم خودمو بازسازی کنم باز تخلیه کنم درونمو و بااین عشق خودم هستم که آرام میگیرم من با ترک و طرد و دوری آرام نمیگیرم وجودهایی که عمری بما عشق دادن همسری که یازده ساله در کنار من بوده برای من زحمت کشیده و میکشه نمیتونم با برچسب غیر همفرکانس عشق و زحمت او را نادیده بگیرم

    هرانسانی در حد درک خودش داره عشق میورزه

    به خدا که منشا اکثریت بیماریها کمبود عشقه

    امااین عشق باید از خودمون شروع بشه بی توقع بی هیچ قید و شرط

    و عشق رو اول بااتصال به خداوند از او دریافت میکنیم و به بندگانش هدیه میکنیم

    در گذشته که نوجوان بودم خلاء عشق داشتم غافل از آنکه عشق رابایدازخداگرفت و به خلق خدا داد و نباید توقع داشت اماوقتی دهنده عشق میشوی عشق الهی هم در وجودت جاری تر میشود

    هرچه میخواهی جهان بتو بدهد اول تو به جهان ببخش و عطا کن

    تا زیاد شود

    و ماوقتی لایق و لایق تر میشیم برای عشق الهی که هرروز خداگونه تر بشیم اون خصلتهای غیر الهی مون رو برطرف کنیم و زیبابشیم متصف بشیم به اخلاق الهی و اول خودم دعامیکنم به من عطا کند خدای من

    خدایا به من و دوستانم هرچه بیشتر خداگونه ترشدن عطا کن

    و چقدر زیبا میشه ما ببینیم بینا بشیم که این آدمهاچقدر برامون زحمت کشیدن اول در اسکیل بزرگترش این کشور این جامعه چقدر معلمان اساتید بودن هستن چقدر افرادی بودن از سپاهی بسیجی ارتشی آزاده جانباز مبلغین دینی اگر اونها نبودن زحمات اونها نبودمابه این امنیت و آرامش زندگی نمیکردیم

    بعدازظهرکامنت دوست خوبمون آقای عبدالله پارسا رو میخوندم ایشون از افغانستان مهاجرت کردن ایران

    چقدر زیبایی هاونعمتهای ایران رو گفتن در حالیکه مردم ایران شاید حواسشون به این همه نعمت و امنیت و زیبایی نباشه

    پس وقتی برای زندگی زیبای اکنون من این همه آدم بودن عشق ورزیدن خدمت کردن از وجودشون بخشیدن پس من برای بالاتر رفتنم باید خدمت کنم باید عشق بورزم باید دست بردارم از خودبینی از خودبزرگ بینی خود برتربینی از غرور و منیت از خودخواهی ها و من هم بشم جزیی از پازلی که درین جهان عشق میورزه خدمت میکنه

    جهان هستی این اجازه رو نمیده که بدون پرداخت بهای اون همه عشق و ایثار و فداکاری و خدمتی که برای وجود من پرداخت شده ، من به جایگاهی برسم

    پس بیام و باز هم بشینم سر کلاس تکامل خودم

    بیام شروع کنم باز نقطه سر خط و عشق بورزم حتی به افرادی که باعث آزارم میشن

    خدمت کنم

    چرا که وجود من از عشقه من باعشق باخدمته که آروم میشم و روحم و جسمم و ذهنم شفا میگیره

    جهان هستی برای ما درس ها داره بشینیم سر کلاس تکاملمون و درسها را بیاموزیم و از همین درس گرفتن لذت ببریم

    خداروشکر میکنم بیناشدم امروز به نعمتهایی که دارم به توفیق خدمت به همسرم و پدر و مادرها توفیق و نعمتی که انگار از درون داره لبریزم میکنه آرومم میکنه و حس لیاقت و ارزشمندی بمن میده

    خدمتگزار بودن چیز کمی نیست

    کاش ماانسانها فقط نگاهمون به لباس یاظاهر کسی نباشه به مال منال ماشین کسی نباشه هرچند اونم نعمت الهیست اما خدمتگزاری توفیق کمی نیست . یادمه استاد فایل سمینارتون در سال 87 را در سایت گذاشتید بعضی کامنت کردن لباستون خوب نبوده معلوم بوده شرایط مالیتون مناسب نبوده شما کمی ناراحت شدین بعدش فایل گذاشتید که از لباس نباید کسی را ارزش گذاری کرد

    به راستی خداروشکر میکنم امروز باز درسم داد رشدم داد عشق بمن داد و بزرگم کرد و توفیقم داد

    خدایا بینهایت شکرت میکنم

    و استاد خوبم شما هم سالها در ایران به این مردم خدمت کردید استادی و معلمی کردید سمینار گذاشتید و حق این کشور حق این معلمان اساتید و تک تک عزیزانی که برای این مرز و بوم جان دادن عشق دادن از وجودشون بخشیدن پرداخت کردید تا خدا شما رو به چیزهایی بزرگتر رسوند

    پس یادمون باشه ماباید بهابدیم بهای عشق و وجود افرادیکه برای مازحمت کشیدن و ماباید عشق بورزیم بی قید و شرط به تک تک آدمای عزیزی که برای وجود ما تلاش کردن

    پدر عزیزم مادر عزیزم همسر عزیزم عاشقتونم

    امیدوارم هرپدرومادری که به خدا پیوسته روحش شادباشه و هرپدر و مادری که هست دورش شلوغ باشه و بهش خدمت بشه

    قدر پدرانمون قدر مادرانمون قدر همسر و فرزندانمون قدر نزدیکانمون رو بدونیم

    عشق بورزیم و از خدا توفیق عشق ورزی و خدمت بخواهیم

    خدا همین کنار ماست خدا نزدیک ماست خدا در چهره ی عزیزان ماست

    نگاه به چهره پدر و مادر عبادته

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 97 رای:
    • -
      اصغر نیکو گفته:
      مدت عضویت: 3080 روز

      سلام و عرض ادب

      آفرین به شما فاطمه خانم

      دیدگاهتان عالیه

      اول صبحی حالم دگرگون شد با خواندن کامنت شما

      کامنتی الهی و پر از عشق

      بله اشاره درستی کردین، بعضی از دوستان متاسفانه برداشت درستی از فایلهای استاد ندارن و اولین چیزی که بهش فکر میکنن، اینه که چون اطرافیان من همفرکانس من نیستن، من باید آگاهانه ازشون فاصله بگیرم، و بطور مثال سریع تصمیم میگیرن که من باید از همسرم جدا بشم چون همفرکانس من نیست، من باید از پدر مادرم جدا بشم چون همفرکانس من نیست، من باید از فرزندام جدا بشم چون همفرکانس من نیست، در حالیکه استاد خیلی واضح در فایلها توضیح میدن اول شما سمت خودتون رو درست کنین، جهان خودش خیلی آسان بقیه کارها رو براتون انجام میده، ما باید آگاهانه به نکات مثبت اطرافیان مون توجه کنیم و نکات منفی شون رو بهش توجه نکنیم، به این شکل به احتمال بسیار زیاد کم کم اطرافیان ما هم معجزه وار تغییر میکنن و اگر تغییر نکنن، جهان بدون هیچ زحمتی خودش کارها رو برامون انجام میده، مثال بزرگش خوده استاده، با اینکه همسر قبلی ایشون همفرکانس با استاد نبود استاد تلاش زیادی کرد که متارکه نکن، اما وقتی دید همسرشون اصرار به جدایی دارن یه وکالت به همسرشون دادن و خودشون هیچ حرکتی برای جدایی انجام ندادن و این جهان بود که کارها رو انجام داد.

      خوش بحالتون که یه کهف دارین برای خودسازی و برای خداشناسی.

      در پایان میخام ازتون تشکر کنم برای این کامنت پر از عشق

      پر از انسانیت

      کامنتی خداگونه و پر از وجود خدا

      بهترین ها رو براتون آرزومندم

      خدا نگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Life time گفته:
        مدت عضویت: 1462 روز

        سلام هم فرکانسی ارزشمندم آقای نیکو

        چه نام نیکویی دارید

        حضرت ابراهیم ع از خداوند درخواست نامی نیکو در آیندگان داشتن و دیدن نام نیکوی شما من رو به یاد ابراهیم علیه السلام انداخت

        بله درسته …ما زمانی که تغییراتی در خود ایجاد می کنیم ، از آنچه خودمون قبلا بودیم رنج میبریم . در واقع دیگران آینه ی ما میشن

        و زود گمان میکنیم که باید بریم

        امااین آینه بالطف رب باید به مرور تمیز و شفاف بشود

        عشق به پای این لوح بزاریم

        تمیزش کنیم

        و از خدا میخوام اون عشق اون صبر اون استقامت اون صراط مستقیم اون گمراه نشدن مغرور نشدن و هدایت شدن رو به من و تک تک دوستان مهربانم مرحمت کنه چرا که هر لحظه محتاجیم بر این هدایت الهی

        به ولادت امام رئوف امام رضا ع هم نزدیک میشیم

        ایشون مظهر مهر و عشق بودن

        امیدوارم قلب ما با لطف الهی منبعی از عشق خودش نسبت به بندگانش بشه

        اون کهف هم بله لطف الهی بود و پدر و مادر عزیزم لطف کردن در سال 88 باوجودیکه مخارج دیگری هم داشتن طبقه بالای منزلشون رو ساختن و درخواستشم از من بود اون زمان برای کنکور درس میخوندم

        و بارها خداروشکرکردم بخاطر اون فضا اون خلوت و امیدوارم هر کسی که از خداوند خلوت میخواد براش مهیا بشه چراکه ماواقعانیاز داریم به خلوت و کارکردن روی خودمون

        سپاسگزارم بابت کامنتی که برای من نوشتین از خدابراتون بهترینها رو آرزو دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ناعمه احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1287 روز

      سلام فاطمه خانم، دوست عزیزم

      بسیار لذت بردم از کامنت تون درس های زندگی بود، سپاسگزارم از خداوند ک هدایتم کرد ب این سایت ب این کامنت کجا میتونم آخه این درس و تجربه های زندگی رو یاد بگیرم، این تجارب عالی، تجارب چندین ساله دوستان عزیز رو

      خدایا شکرت ک من رو لایق شنیدن این سخنان کردی امیدورام ک بتونم در زندگی ایم عملی کنم شون و همیشه یادم بمونه، اینجا نکات کامنت تون رو برای یادآوری بیشتر می نویسم گرچه خط ب خط اش نکته بود.

      _ درون ما از عشق ساخته شده، ما با عشق ورزیدن آرام می گیریم.

      _با طرد و ترک و دوری آرام نمی گیرم.

      _ وجودهایی ک عمری ب ما عشق دادن، در کنار ما بودن، برای ما زحمت کشیدن رو نمیتونیم با برچسب غیرهمفرکانسی عشق و زحمت شان را نادیده بگیریم.

      ( در این رابطه من خودم اوایل کمی از اون ور پل افتاده بودم چون میخواستم همش تنها باشم و رو خودم کار کنم عجله داشتم نمیدونستم من باتوجه ب ظرفیتم اطلاعات رو درک خواهم کرد،و خداروشکر خیلی سریع برگشتم ب مسیر و فهمیدم ک احترام گذاشتن و عشق ورزیدن اولویت هر ارتباطی هست و من این کار رو باید از خانواده و نزدیکانم شروع کنم نه اینکه بخوام با این ویژگی تو جامعه جلب نظر کنم.و بعد حرص این غیرهمفرکانسی رو نخوردم و سعی کردم محترمانه تر بشم، سعی کردم این رو تمرین تقوا و صبر کنم و اتفاقا وقتی عشق ورزیدم آرام تر شدم در صلح بیشتری قرار گرفتم با خودم با اطرافیانم )

      _ منشا اکثر بیماری ها کمبود عشقه.

      _ این عشق باید از خودمون شروع بشه، بی توقع بی هیچ قید و شرطی

      _ عشق رو اول با اتصال ب خداوند از او دریافت می کنیم و ب بندگانش هدیه میکنیم.

      _ عشق را باید از خدا گرفت و به خلق هدیه داد.وقتی دهنده عشق می شوی عشق الهی هم در وجودت جاری تر میشود.

      _ هرچه میخواهی جهان به تو بدهد اول تو به جهان ببخش و عطا کن تا زیاد شود.

      _ ما با عشق الهی خداگونه تر می شویم ما باید متصل شویم ب اخلاق الهی و خصلت های غیر الهی مون رو برطرف کنیم. خدایا بهمون اخلاق های الهی رو یاد بده.

      _ بینا شویم و ببینیم که چه آدمهایی برامون زحمت کشیدن، از پلیس از سپاهی ارتشی بسیجی جانباز معلمین و مبلغین، همه را دوست بدارم چرا ک همه در امنیت و آرامش این جامعه سهیم بودند. و من هم بشوم جزئی از پازلی ک در این جهان عشق می ورزه، خدمت میکنه.(این طرز دید ک همه افراد جامعه رو دوست بدارم خیلی ب صلح درون من کمک خواهد کرد چرا ک من مثل اطرافیانم تنفر نسبت ب هیچ فردی ندارم همه در خدمت من برای آسایش من تلاش میکنن، باورتون میشه من از کنار پلیس ها و ارتشی ها این اواخر رد میشدم ذره ای نفرت نسبت بهشون نداشتم و حتی توی دلم ازشون تشکر میکردم چون میدونستم دارن خدمتی میکنن ب جامعه شون ب من. و حتی این روزا افرادی ک ب شال پوشیدنم گیر میدن(گاهی برای راحتی خودم میندازمش پایین)بهشون میگم بله حتما و میخندم و همه شون رو دوست دارم، و جالبه من اصلا با آدم های فرکانس منفی خیلی برخورد نکردم چون تو خونه می شنیدم از برخورد و همزمانی خانواده ام با افراد منفی.

      _ما باید بها بدهیم، بهای عشق و وجود افرادی که برای ما زحمت کشیدن.

      _ من برای بالاتر رفتنم باید خدمت کنم، عشق بورزم، باید دست بردارم از خودبرتر بینی، از غرور و منیت و خودخواهی

      _وجود من از عشقه، من با عشق و خدمت هست ک آروم میشم و روحم و جسم و ذهنم شفا می گیره.

      _خدمتگزار بودن چیز کمی نیست.

      در این رابطه هم یکی از دوستان عزیز تو سایت گفتن من هرکس برایم زحمتی بکشه کاری بکنه آموزشی بده باید یک خدمتی بهش بکنم و من همون موقع گفتم چقدر متواضع چقدر محترم و یاد گرفتم ازشون و این روزا در مهمانی ها پیش قدم کمک میشوم بی هیچ توقعی از اینکه حبران بشه یا نه و چقدرررر باعث صلح درونم شده،عشق و احترام بیشتری دریافت میکنم، احساس میکنم همه رو دوست دارم هیچ تنفری نسبت ب کسی ندارم، از حرف ها و برداشت های نادرست اطرافیانم چیزی درک نمیکنم و از فیلتر مغز من رد نمیشه.

      _ ما باید عشق بورزیم بی قید و شرط ب تک تک آدمای عزیزی ک برای وجود ما تلاش کردن.

      _ قدر پدر و مادران مون و نزدیکان مون رو بدونیم بهشون عشق بورزیم.

      _ خدا نزدیک ماست، کنارماست، خدا درچهره ی عزیزان ماست.

      _ نگاه ب چهره پدر و مادر عبادته.

      این نکته یادآوری کرد ک خدمتگزار پدر و مادرم باشم، بیشترین احترام رو ب خانواده خودم بگذارم(خودم رو میگم، چون من خوب بلدم ب افراد غریبه در جامعه محل کار احترام بزارم ولی چرا یادم میره بیشترین حد عشق و احترام رو اول باید ب خانواده خودم بذارم، چون خانواده من بیشترین تلاش رو برای وجود من کردن چرا نباید لایق دریافت احترام و عشق بیشتری باشن ؟ )

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Life time گفته:
        مدت عضویت: 1462 روز

        سلام دوست عزیزم ناعمه جان

        ابتدا من از شما سپاسگزاری میکنم به خاطر اینکه زحمت کشیدین نکات کامنت بنده رو بصورت منظم درآوردین نوشتین و باابزار سایت بولد کردین واقعا این نکته برداری برای خود من خیلی مفیدبود

        اون روزی که این کامنت رو نوشتم در احساسی عالی بودم و الان واقعا کامنت شما درزمان مناسبی برام اومد تابازم یادآور بشه بهم که بله عشق بورز بی قید و شرط و خدمت کن چرا که تو بااین هاست که آرام خواهی گرفت

        و نکته جالب در کامنتتون

        نخوام همش تنها باشم عجله نکنم من بااحترام و عشق ورزیدن هست که درست پیش خواهم رفت

        بله فکر میکنم آقای خوشدل بودن که نوشته بودن اگر کسی برام کاری کنه من هم باید خدمت کنم

        بله در واقع این یک اصل هست همون اصل پرداخت بها

        چیزی در این جهان رایگان نیست بهادادن لازمه و ما با پرداخت بهاست که رشد کرده و بالا خواهیم رفت

        بله واقعا خدمتگزار مردم شدن توفیق کمی نیست لیاقت میخواد

        عزیزم واقعاازتون ممنونم که دست خدا شدی برام نوشتی تا باز بیشتر و بهتر درک کنم ومن هم از شما آموختم

        برات بهترین نعمتهای الهی رو خواهانم

        شادوپیروز و سربلند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Rojina گفته:
      مدت عضویت: 1794 روز

      سلام فاطمه عزیز

      چه کامنت پر مفهومی نوشتین

      تحسین میکنم این درک بالای شما رو

      ممنون که زمانی قصد نوشتن کردین که قلبتون بهتون گفت

      چون دقیقا چیزی بود که من الان باید می‌خوندم تا درکم بهتر بشه و شاخ و برگای اضافه افکار و رفتارم رو بزنم.

      تا خودم رو اصلاح کنم و از گمراهان نباشم.

      تا غرور برم نداره، طغیان نکنم و از اون ور پل نیفتم.

      تا دچار کج فهمی نشم و با فرض اینکه کج فهمی هام درست بوده، به اصل شک کنم.

      چون متاسفانه من پارسال یکبار این راه رو کج رفتم، ضربه خوردم و به لطف خدا الان تازه تونستم پاشم و دارم قدم قدم راه می‌رم. البته از موضوع کامنت شما متفاوت بود.

      درک درست خیلی مهمه.

      باعث می‌شه در هر مرحله اون کسی که خالق همه ی مراحله، بهت بگه: ببین اینجا رو کج نرو ها! اینجاها داری می‌زنی جاده خاکی برگرد به مسیر اصلی. یا کم کم که آدم تکاملش رو طی میکنه، دیگه بحث جاده خاکی و اصلی نیست! بحث اینه که مسیر هتل 5 ستاره رو برم یا مسیر هتل 5 ستاره تاپ!

      این شیرین ترین مرحله زندگی هر کسه..

      درک درست باعث می‌شه هرگز پشیمون نباشی که چرا اون کار رو کردم و این کار رو نکردم.

      همین که آدم هیچوقت توی زندگیش پشیمون نباشه از هیچ چیزی، هیچی تصمیمی، خودش بزرگتری موهبت الهیه..

      سپاسگزارم از شما به خاطر کامنت زیباتون که باعث شدین به خیلی چیزا فکر کنم

      از خداوند بزرگ سپاسگزارم بابت اینکه همیشه برترین هدایتهاش رو نثارم می‌کنه…

      شاد و پر شعف باشین؛)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Life time گفته:
        مدت عضویت: 1462 روز

        سلام روژینا جان دوست عزیزم

        ازتون سپاسگزارم به خاطر کامنتی که برای من نوشتین

        بله تک تک ماها در کشاکش این جهان مادی و رخدادهاش ، ممکنه حالات و افکار مختلفی رو تجربه کنیم

        ممکنه گاهی مغرور بشیم ، طغیان کنیم ، گاهی با عشق پیش نریم یا زیادی مادی بشیم یا به یکباره الهی بشیم و از دنیا فاصله بگیریم

        در هر صورت ممکنه از تعادل وجودی مون فاصله بگیریم

        ولی باز خدای بزرگ بهمون هدایتش رو میرسونه

        ما رو برمیگردونه سر خط

        بهمون میگه بنده من حالا که من بهت آگاهی دادم منت سرت گذاشتم میخوای غافل بشی

        میخوای به بندگانم تکبر کنی

        من بهت علم دادم که مظهر من بشی عشق بورزی و با عشق یادآور من بشی

        نه اونکه با کبر ، همه رو از من دور کنی

        باور کنید اول مخاطب این حرفها خودمم

        خودم بیشتر نیاز دارم به این حرفها

        امیدوارم خداتوفیق درک و عمل به من عطا کنه

        شادباشی عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      سلاااااااااااااااامممممم به فاطمه عزیزم

      به فاطمه ایی که نامت هم از جنس عشقه…

      چقدرررررررررررررر تو این کامنتت عشق ریختی نازنین جان..

      چقدرررررررررررررر خوب با قلبت نوشتی دختر…

      چقدررررر توش خدا بود….

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      هزاران هزار بار آفرین داری عزیزخواهر…

      من فک میکنم نوع درک ما آدمها نسبت به قانون متفاوته، قانون یکیه هااااااا ولی نوع درک ماها متفاوته

      یکی با ذهنش و آگاهی درکش میکنه یکی هم با قلبش و عشق درکش میکنه..

      به قول عشقم(سیدحبیب) که باورش اینه که: خداوند تلفیقی از عشق و آگاهیست…

      شما از اون دسته انسانهای پاک بازی هستی که خداوند و قوانین الهیشو با قلبت و عشق یافتی..

      تبریک بهت میگم فاطمه جان.

      مسیرت روشن از عشق و نور الهی باشه دوست خوبم…

      برای همه عزیزان و بزرگواران این سایت الهی برکت و اگاهی و عشق و ثروت و سعادت در دنیا و اخرت رو میطلبم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Life time گفته:
        مدت عضویت: 1462 روز

        به نام رب مهربانم

        سلام خواهر عزیزم وجیهه بانوی مهربون

        عزیزم چه عکس زیبایی در بین اون درختان سرسبز گرفتین

        چقدر به من محبت داشتی در کامنتت عزیزدلم

        خیلی خوشحال شدم که کامنتتون رو دیدم

        ممنونم که برام کامنت نوشتین

        بله دیروز بود یک مطلبی رو متوجه شدم فایلی بود که در اون میگفت ما 7 تا چاکرا داریم

        دو چاکرای بالا مربوط به معنویت هست و دو چاکرای پایین مربوط به مادیات

        اگر در دو چاکرای پایین اقامت کنیم خیلی غرق دنیا میشیم و اگر در دو چاکرای بالا اقامت کنیم به یکباره از دنیا جدا میشیم و حالاتی عارف گونه بهمون دست میده

        اما چاکرای قلب که وسط قرار داره

        بهترین جایی هست که میتونیم درش اقامت کنیم

        اگر همه چیز رو با قلبمون درک کنیم

        اگر باعشق به همه چیز نگاه کنیم

        اگر با قلبمون پیش بریم تعادل بین مادیات و معنویات رو هم داریم

        امیدوارم خداوند توفیق عشقی بی قید و شرط به من و تمام دوستان عزیزم عطا کنه

        بازم ممنونم عزیز دل خواهر که برام با عشق پاکت نوشتی

        خدا شما رو برای آقا سید حبیب و آقا سید حبیب رو برای شما نگه داره یک عمر

        خدانگهدارتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1950 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام فاطمه خانم

      چه کامنتی

      چه عشق

      چقدر شور

      چقدر نکات مهم و اساسی

      چقدر باید دقت کرد در تک تک کلمات این کامنت

      واقعا تحسینتون میکنم بابت این نگاهنون

      و واقعا ما باید به عزیزانمون عشق بورزیم

      یعنی باید این عشق اول از خودمون شروع بشه و به بقیه برسه

      خدا را شکر میکنم بابت این کامنت زیبا

      امیدوارم همیشه موفق و شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Life time گفته:
        مدت عضویت: 1462 روز

        به نام رب بزرگ

        سلام آقا جواد هم فرکانسی بزرگوار

        خداروشکرگزارم که خودش بر قلب من این آگاهی رو جاری کرد

        و خودش لطف داشت به من

        تا بتونم این آگاهی رو به متن در بیارم

        از اینکه افراد ارزشمندی چون شما هستند که تحسین کنند درک کنند و ممنونم به خاطر کامنتی که برای من نوشتین

        از خداوند یکتا برای شما پیشرفت و موفقیت تصاعدی رو خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2120 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام استاد عزیزم سلام خانوم شایسته عزیز

    سلام دوستان خوبم

    الان که دارم این کامنت و مینویسم رفتم تو تراس و از خدا سپاسگزاری کردم و اتفاقات خوب امروزم رو مرور کردم

    هوا بینظیره و خنک

    آسمون مهتاب خیلی خیلی زیباست

    بوی خیلی خوبی تو فضا هست یه لحظه احساس کردم تو شمال هستم

    قرص ماه تو آسمون خیلی قشنگه

    خیلی هم بهم نزدیکه انگار میتونم بگیرمش تو دستم

    همین الان تو همین لحظه که دارم مینویسم

    اس ام اس واریز اومد

    5 میلیون به حسابمون واریز شد خدایا شکرت

    خدایا ازت سپاسگزارم که تو تنها روزی رسان من هستی

    وقتی تو تراس بودم اشک ریختم از اینکه من این صحنه و این فضا رو تجسم کرده بودم

    این چهارمین خونه من و عشقم هست

    اولین خونه ای که بودیم هیچ ویویی نداشت

    روبه رومون یه ساختمون سیمانی بود

    ولی ما لذت بردیم

    دومین خونه مون یه پنجره کوچیک داشت که ویوش یه باغ بود ولی توش دوتا درخت از فاصله خیلی دور معلوم بود

    چون پنجره کوچیک بود و توری هم داشت خیلی خوب نمیشد باغ و دید

    ولی ما از دیدن اون باغ از همون پنجره کوچیک لذت میبردیم

    سومین خونمون یه حیاط داشت

    دوتا باغچه داشت با دوتا درخت

    خیلی زیبا بود ولی از داخل حیاط آسمون معلوم نبود

    من همیشه دوست داشتم آسمون و ببینم دوست داشتم فضای رو به روم باز باشه

    ولی بابت همونجا همون خونه قدیمی با نور کم سپاسگزار بودیم و لذت بردیم

    الان که اومدم تو تراس خونه جدیدمون

    تا چشم کار میکنه درخت میبینم

    سرم رو هر طرف میچرخونم درخت میبینم

    صبح وقتی چشمام رو باز میکنم ویوم آسمونه با گلهای قشنگمون

    خدارو شکر میکنم برای وجود عشقم که انقدر با سلیقه به گلها رسیدگی میکنه

    همیشه از خدا میخواستم خونمون طبقه پنجم به بالا باشه که ویو قشنگی داشته باشیم

    ولی خونمون الان طبقه دومه

    یه روز که رفته بودم طبقه پنجم دیدم ویوشون ساختمونه

    ولی ما چون طبقه دوم هستیم ویومون درخته

    و گفتم خدایا شکرت که خودت همه چیز و عالی میچینی برامون

    من عاشق هوای دم دمای صبحم ولی خیلی کم شرایطش پیش میومد بیرون باشم اون تایم

    بعضی وقتا ساعت 4 صبح یه دفه بیدار میشم و میبینم

    آسمون و هوا رویاییه و میتونم برم تو تراس و از هوا لذت ببرم و با خدا حرف بزنم

    خدایا شکرت که تو انقدر خوب و مهربونی

    من خوشبخت ترین انسان روی کره زمین هستم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
    • -
      فاطمه عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 3511 روز

      مونای قشنگم مونای مهربونم مونای شکرگزارم مونای موحدم مرسی مرسی مرسی چقدر تو خوبی باخوندن معرفی خودت چقدر لذت بردم و اشک ریختم جالبه قبلا هم خونده بودم ولی امروز اشک ریختم و با خوندن شعرت کلی کیف کردم و اشک ریختم چون به تازگی منم شدم من و خدای مهربونم منم شدم من و خدای هدایتگرم چقدر کیف کردم وقتی نوشتی من و اسماعیل و خدا

      ما سه تایی

      و من می نویسم من و خداجونم

      امروز گفتم خدایا هدایتم کن هرچی بگی بی قید وشرط مثل ابراهیم انجام می دم البته مدتیه وامروز یه نمونه کوچکش هرچی گفت مو به مو انجام دادم و خیریتش رو فهمیدم

      وخوندن کامنتت کلی بهم عشق و نور و انرژی داد امیدوارم تو گردهمایی استاد همدیگه رو ببینیم می بوسمت دردونه خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1793 روز

      سلام مونا جان

      خداروشکر که خواسته هات یکی پس از دیگری محیا میشه .

      چقدر زیبا توضیح دادی عزیزم ، حس و حال منو بشدت عالی کردی و چقدر ازت یاد گرفتم که چجوری نکات مثبت رو از دل اتفاقات بیرون بکشم و شکارچی حرفه ای بشم .

      تحسین میکنم رابطه عاشقانت رو با شریک زندگیت .

      چقدر خوب برام تصویر سازی کردی گل های تو تراس و ویو درختی رو به روتو .

      به هر چیزی توجه کنی از جنس اون تو زندگیت میاد ، اول که یه بلوک سیمانی و آرزوی دیدن سرسبزی بعد با دو تا درخت ، بعد دو تا باغچه و درخت و الانم‌ که صحنه ای معرکه از درختان زیبا و سرسبزی .

      چقدر قشنگ میشه تکامل رو فهمید از دید مونا جان

      ممنون از کامنت پر از نکات مثبتت

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      سلام مونای دوست داشتنی

      چقدر از خوندن کامنتت لذت بردم

      قشنگ با هر جمله ش انگار یک جورایی زندگی کردم..

      در مورد خونه هم همینطور، هر روز انگار بخشی از بهشت رو دارم در اطرافم تجربه میکنم..

      خدا میدونه صدای پرندگانی که در اطراف خونه ما شنیده میشه رو هیچ‌کدوم از همسایه ها متوجه نمیشن…

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت که با تو همه چی بهشتی و زیبا و لذت بخش میشه..

      استاد عزیزم، خانوم شایسته مهربونم عااااااااااااااااااشششقتونم…

      مونای نازنینم که با این کامنتت تجربه هر روزه منو یاد آوری کردی ازت ممنونم دوست خوبم..

      الهی در کنار اقا اسماعیل عاشق باشید و عاشق بمونید و عاشقانه هر روز عمرتونو زندگی کنید عزیزخواهر…

      دوستون دارم..

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    عمران نوری گفته:
    مدت عضویت: 1989 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    تو این کامنت میخوام در مورد باور لیاقت صحبت که حاوی نکات خیلی مهمیه که به دوستان هم خیلی کمک میکنه

    که مطمئنا پاشنه اشیل خیلی از ماهاست

    از وقتی که من هدایت شدم توسط خداوند که تو باور لیاقت و باور فراوانی مشکل دارم

    و تصمیم گرفتم بصورت جدی بیام با اگاهی های فایل جلسه 5 و 7 ثروت 3 که در مورد فراوانی و لیاقت هست خودم رو بمباران کنم و هر روز فقط ورودی همین آگاهی‌ها رو داشته باشم و هی تو دفتر بنویسم و تکرار کنم

    و این باور رو خیلی برای خودم تکرار میکنم

    که من انسان ارزشمند و لایقی هستم

    من وارد این دنیا شدم از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم

    وقتی که خدا منو افریده و منو خلق کرده به خودش احسنت گفته و منو به فرشتگان خودش نشون داده و گفته من عمران خلق کردم

    عمرانی که اشرف مخلوقات منه و اینقدر ارزش و مقام والا بمن داده که به فرشتگانش دستور داده تا برابر من سجده کنند

    و خدای مهربان از قدرت و نیرو و انرژی خودش در من دمیده

    و بمن گفته تو این قدرت رو داری که هر چیزی که بخواهی میتونی تو این دنیا خلق کنی و بسازیش

    خداوند خودش در قران گفته من همیشه دارم شما رو هدایت میکنم

    و زمین و اسمان رو مسخر شما کردم

    و شما خلیفه من بر روی زمین هستید

    و منو خدا یکی هستیم و ما جزی از خداوند هستیم

    وقتی که خدای مهربان این همه نعمت و ارزش و لیاقت رو در وجود من قرار داده پس چرا من نباید برای خودم ارزش قائل بشم

    اره همینه

    من بنده لایق خداوند هستم

    من مثل خدا میتونم خالق باشم

    من میتونم اونجوری که دوست دارم زندگی خودم رو بسازم

    همان طور که خدای مهربان منو خلق کرده برای همین من لایق دریافت تمام ثروتها و نعمتهای خداوند هستم

    من باید از لحظه به لحظه زندگیم نهایت لذت ببرم

    این باورها رو همیشه با خودم تکرار میکنم

    خیلی جالبه هر چقدر جلوتر میرم و بیشتر روی خودم کار میکنم یک به یک دارم ترمزهام رو میشناسم مخصوصا تو بحث لیاقت

    یکی از پاشنه‌های اشیل من نظر مردم هست که دقیقا ربط داره به اتفاق امروز من

    مثلا امروز داییم با من تماس گرفت و گفت دستگاه جوش خودت رو بیار خونه ما و برای من چند تا خال جوش بزن

    نکته رو داشته باشید

    این اتفاق یه نشونه از طرف خدا بود برای من تا به جهان ثابت کنم چقدر باور لیاقت من تغییر کرده

    ایا من فقط حرف میزنم یا تو عمل هم همون باور رو دارم و نشون میدم ؟

    من اگر ادم قبلی بودم خیلی راحت به داییم میگفتم چشم و بصورت رایگان وقت و مهارتم رو در اختیارش قرار میدادم

    و خیلی راحت همه چی به نفع اون میشد و برای من هم چیزی جز بی‌ارزش بودن خودم و کارم برای جهان نداشت

    در نتیجه چی میشد ؟

    جهان هم نعمت و ثروتی لایق من باشه رو سمت من هدایت نمیکرد

    به همین راحتی

    این ترمزی بود که من داشتم و همچنان هم دارم ولی از اونجایی که دارم روی خودم کار میکنم کاملا درک میکنم این یه باور مخربه

    که برای من نظر مردم در مورد من مهمه

    بنابراین من به خودم گفتم نه من دیگه نمیذارم این باور مخرب همین جور با من بیاد و مانع دریافت بینهایت نعمتهای خداوند بشه

    من نمیخوام زندگی گذشته خودم رو داشته باشم

    من باید تغییر کنم

    من نمیخوام مثل ادمهای عادی زندگی کنم که مفت و رایگان خدمات و محصولات خودشون رو به فامیلها یا دوستان و یا نزدیکان خودش میدن

    چرا ؟

    چون میخوان با اینکارشون طرف رو راضی نگه دارند همین کاری که متاسفانه من هم انجام میدم

    شاید شمای که دارید همین کامنت رو میخونید همین مشکل رو دارید اما حواستون نیست

    بعد که ریز شدم در خودم و علت اینکار رو بررسی کردم

    دیدم من از کوچیکی تو این روستا بزرگ شدم و تا بوده این بود که از فامیل و آشناییام نباید بابت کاری میکنی پول و چیزی بگیری و اگر ازت درخواست کمک کرد اصلا جز وظیفه توست که بری براش انجام بده

    و باز از خودم پرسیدم چرا باید اینجوری باشه ؟

    رسیدم به این جواب که نظر مردم برای ما مهمه که اینکه ما باید از نگاه مردم ادم ارزشمند و خوبی دیده بشیم و اونها رو باید راضی نگه داریم

    ولی از اونجایی که من دارم روی خودم کار میکنم اینو خوب میدونم که من نباید هیچ ارزشی به نظر دیگران روی خودم بدم

    و اصلا برام نباید مهم باشه که مردم در مورد من چی فکر میکنند

    که ایا من از نگاه اونها خوب هستم یا بد

    اصلا نباید برام مهم باشه

    چیزی که اصل هست و مهمه اینکه من باید خودم رو راضی کنم من باید برای خودم و کار خودم ارزش قائل بشم

    قرار نیست من لایق بودن خودم رو در نظر دیگران جستجو نکنم

    خیلی راحت با اعتماد بنفس قوی هر موقع که دیدم دارم تو ذهنم یا تو رفتارم دارم کسی رو راضی میکنم سریع بیام اینو به خودم بگم

    گور بابای بقیه

    اصلا برام مهم نیست طرف در مورد من چی فکر میکنه

    چیزی که من میدونم درسته و منو راضی میکنه انجام میدم چه بقیه خوششون بیاد چه خوششون نیاد

    بمن چه که ناراحت میشن

    اینو بارها بارها باید با خودم تکرار کنم

    و تو همین اتفاقی که خدا برام بوجود اورد بی دلیل و شانسی نبوده

    همش امتحانه

    همش درسه

    همش نکته‌ست

    خدا خودش خوب بلده و خوب میدونه چطور ما رو هدایت کنه

    جهان میخواد بفهمه که ما تو این شرایط چقدر ایمان خودم رو نشون میدیم

    وقتی که من اهمیت این تمرین رو درک کردم از اینکه اگر میخوام تغییر کنم و ثروتمند باشم باید از همین الان شروع کنم

    همین الان وقتشه

    بنابراین من تصمیم گرفته بودم بعد از انجام کار برای داییم و بخاطر خدمات و ارزشی که براش خلق کردم برای جبران کارم ازش نعمتی دریافت کنم

    تا باور لیاقت خودم رو حفظ کنم و به جهان نشون بدم که من انسان لایقی هستم و کار من کار با ارزشی هست

    البته درستش این بود بهش میگفتم بمن پول بده

    ولی چون ذهن من شدیدا مقاومت میکرد و نمیذاشت من کار درست رو انجام بدم

    بنابراین از خدا کمک خواستم که منو هدایت کنه تا این پاشنه اشیل رو برطرفش کنم و باید از همین الان شروع کنم و وارد دل ترسهام بشم

    و یهویی ایده‌ای به ذهنم رسید

    که داییم مرغ زیاد داره و معمولا تخم مرغ‌هاش رو میفروشه بنابراین من بهش گفتم دایی من تخم مرغ میخوام

    و داییم گفت باشه و رفت حدود 40 تا تخم مرغ اورد و خواست حساب و کتاب کنه با اعتماد بنفس خیلی خوب و قوی به داییم گفتم من پول 5 تا تخم مرغ رو با شما حساب نمیکنم و اونو به عنوان جایزه یا اشانتیون ازت میگیرم

    در اصل باید بهش میگفتم بابت کاری که برات کردم و به عنوان دستمزد ازت میگیرم ولی چون بار اولم بود و شدیدا مقاومت داشتم که نکنه ناراحت بشه بنابراین اومدم تو إشل و دوز پایین‌تر و جوری دیگه بهش گفتم که زیاد تعجب و یا نارحت نشه و خلاصه این تمرین رو هر جوری بود با کلی جنگ و دعوا با ذهنم بالاخره اجراش کردم که لااقل به جهان ثابت کنم که من انجامش دادم

    ولی خلاصه انجام اینکار خیلی به رشد و عزت نفسم کمک کرد و خیلی بیشتر برای خودم و کار خودم ارزش قائل شدم و حتی این اعتماد بنفس در من شکل گرفت که از این به بعد هر کسی از دوستان و آشناها و حتی نزدیکان از من چیزی یا خدماتی رو بصورت رایگان خواست خیلی راحت اول بهش بگم که من اینکار رو کردم عوضش فلان چیز رو ازت میخوام که همون موقع جبران بشه

    که لااقل مفت به کسی چیزی ندم که بخوام طرف رو راضی نگه دارم

    نخیر ما نظر مثبت کسی رو نخواستیم

    نظر مثبت نسبت به خودم رو من خودم باید به خودم بدم نه کسی دیگه

    اگر کار یا خدمات یا محصول من بدرد کسی میخوره و داره ازم درخواست میکنه مطمئنا براش ارزش داره پس باید زحمت بکشه بهاشو پرداخت کنه

    اگر من اینکار رو درست انجام بدم

    یعنی اینکه برای خودم ارزش قائل شدم و به جهان ایمان خودم رو تو عمل ثابت کردن

    وگرنه ادم بخواد فقط بلبلینگ باشه و خوشگل حرف بزنه ولی تو عمل همون رفتار قدیم رو داشته باشه خوب معلومه چیزی تغییر نمیکنه

    بعد تازه از خدا هم شاکی میشیم چرا خدا نعمتها رو سمت ما نمیفرسته

    بابا جهان از خداشه کل نعمتهای دنیا رو برای تو بفرسته

    این تو هستی که باید ظرفت رو بزرگتر کنی

    این تو هستی که لیاقت خودت رو نشون بدی

    این تو هستی که تو عمل باید به جهان ثابت کنی که ارزشمند هستی

    بابا جان اینو متوجه باش تو اصل هستی تو اول باید شروع کنی تو باید ایمان خودت رو نشون بدی تو باید حرکت کنی تا برکت رو تو زندگیت بیاد

    قرار نیست اول خدا بده و بعد تو حرکت کنی

    هیچ وقت این اتفاق نیافتاده و نخواهد افتاد

    این حرفها رو من رک صحبت کردم بیشتر برای ذهن منطقی خودم تا ساکتش کنم

    چون میدونم منتظر کوچیکترین فرصته تا سریع منو برگردونه تو همون حالت قبلی

    بنابراین باید همیشه و هر لحظه این صحبتها رو با خودم تکرار کنم و قانون رو به یاد خودم بیارم

    خدایا شکرت از اینکه منو هدایت کردی تا تمرین امروزم رو بیام تو سایت بنویسم اولا برای خودم چون با نوشتن خیلی به خودم کمک میکنم تا بیشتر در مسیر درست باشم و هم برای دوست‌های گلم که توسط خدای مهربان هدایت میشن تا این اگاهی رو دریافت کنند و تو زندگیشون ازش استفاده کنند

    استاد من بینهایت عاشق شما هستم من هر چی از این قانون و این آگاهی‌ها یاد گرفتم فقط فقط بخاطر اموزهای طلایی شما بوده بینهایت ازتون سپاسگزارم

    دوستان و استاد عزیز عاشق همه تون هستم

    دوست داشتم تمرین و اتفاق امروزم رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم

    انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

    فعلا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 100 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2120 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام آقا عمران

      ممنون برای کامنت خوبتون و آگاهی که به اشتراک گذاشتین

      اتفاقا منم درگیر همین موضوع هستم و دارم روش کار میکنم

      میدونم این پاشنه آشیل منه

      خیلی سختم میشه از آشناها پول دریافت کنم برای کاری که انجام میدم و اگه بگیرم با کلی تعارف و تخفیف پول میگیرم

      و خداوند هدایتم کرد که این پاشنه آشیلم رو پیدا کنم

      یکی از اقوام من کارهای هنری انجام میده و یه سری محصولات دست ساز درست میکنه و میفروشه

      اولین بار که خواستم ازش خرید کنم ازم پول نگرفت و گفت هدیه من به تو

      منم تشکر کردم ازش

      دفعه بعد خرید کردم بازم پول نگرفت

      و دفعه بعد هم همینطور و حتی دیدم پول و دادم بهش ولی برگردوند و گذاشت تو کیفم

      اونجا یه جرقه تو ذهنم خورد

      که ثروت داره میاد ولی ما خودمون دریافت نمیکنیم و خودمون و محروم میکنیم

      و دیدم منم دقیقا همین رفتار و با دیگران دارم و دارم خودم رو از دریافت ثروت محروم میکنم

      و دیگه بهش سفارش ندادم چون دیدم داره من و معذب میکنه و گفتم اگه باز ازش خرید کنم پول نمیگیره

      اصلا بعضی وقتا ما خودمون با رفتارهامون نه تنها ثروت رو از خودمون دور میکنیم بلکه طرف مقابل رو هم معذب میکنیم

      دقیقا چند روز پیش داشتیم با همسرم در مورد همین موضوع صحبت میکردیم که کامنت شما هم نشانه بود برام

      دو سه روز پیش من برای یکی از فامیل هامون کار انجام دادم و بازم مقاومت داشتم که قیمت خودمون و بگم و هی میخواستم تخفیف بدم و کمتر حساب کنم

      که اسماعیل جان بهم گفت مونا قیمت خودت و بگو داری زحمت میکشی وقت میزاری

      منم قیمت و بدون تخفیف بهش گفتم

      و کارش و انجام دادم و شماره کارت فرستادم که برام مبلغش و واریز کنه

      دو روز گذشت و دیدم خبری نشد

      میخواستم بهش پیام بدم و بگم چرا واریز نکردی ولی ذهنم نمیزاشت

      میگفت زشته بابا ولش کن حالا میریزه الان پیام بدی اون چه فکری میکنه و از این حرفا

      گفتم برای تمرین عزت نفس هم که شده پیام بده و بدون توضیح اضافه و تعارف بگو پول و برام واریز کن و واقعا برات مهم نباشه بزار هر فکری میخواد بکنه

      تازه اون باید همون روز پول و واریز میکرد

      منم پیام دادم و گفتم لطفا حسابتون و برام واریز کنید و دیدم همون لحظه برام واریز کرد

      و گفت به مامانم گفته بودم واریز کنه و مامانم رفته مسافرت گفته برگشتم واریز میکنم ولی دیدم پیام دادی خودم واریز کردم برات

      حالا من اگه نمیگفتم باید صبر میکردم تا مامان طرف از مسافرت بیاد و پول من و بده و تو این مدت هی ذهنم درگیر پول بود که امروز میزنه به حساب فردا میزنه

      و همش دارم به خودم میگم تو باید برای زمانی که میزاری برای انرژی که میزاری و کاری که انجام میدی ارزش قائل باشی

      وقتی تو خودت برای خودت ارزش قائل باشی جهان هم برات ارزش قائل میشه و نعمتها رو دریافت میکنی

      و به قول شما ما میخوایم هیچ کاری نکینم هیچ تغییری تو خودمون ایجاد نکنیم و ثروتمند هم بشیم

      منم خیلی دارم تمرین میکنم و کاملا درک مکینم که چی گفتین

      و ممنون برای اون پیشنهادتون که گفتین اولش ذهنتون مقاومت داشت و گفتین پول تخم مرغ ها رو حساب نمیکنم به عنوان اشانتیون

      و یه موضوع دیگه اینکه مثلا برای یه نفر یه چیزی میخرم و میشه 10 هزار تومن

      بعد طرف میخواد پولش و بده من نمیگیرم و میگم بابا 10 هزار تومن چیه دیگه نمیخواد

      حالا اون وسیله برای اون بوده و به من گفته ازم درخواست کرده براش بخرم و خریدم و پولشم نمیگیرم

      درسته ده هزار تومنه ولی این نشون میده من برای پولم ارزش قائل نیستم و با پول دوست نیستم

      بازم ممنون از شما که این موضوع رو گفتین و به اشتراک گذاشتین

      انشالا که زندگیتون پر از خیر و برکت باشه همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        عمران نوری گفته:
        مدت عضویت: 1989 روز

        سلام مونا خانم

        اخ اخ تمام اون مواردی که تو کامنتتون اشاره کردید رو من با گوشت و پوست و استخونم لمس میکنم

        دقیقا همین موارد رو من هم توش مشکل دارم

        والله من هر چی دارم بیشتر جلو میرم و روی خودم کار میکنم و بیشتر دارم خودم رو میشناسم

        و تازه یواش یواش دارم متوجه میشم من چقدر باورهای محدود کننده زیادی دارم که اصلا خودم خبر نداشتم

        یعنی این مواردی که من تو کامنتم نوشتم و همچنین موارد خیلی خوبی که شما هم اشاره کردید که باعث شدید من خیلی چیزها رو بیاد بیارم

        اگر این گفته‌ها رو به ادمهای عادی بگیم و براش توضیح بدیم که کارتون اشتباه‌ست

        طرف با تعجب ما رو نگاه میکنه و شاید هم دو تا حرف هم بارمون کنه و میگه چی چرت میگی

        چرا این حرف رو میزنه ؟

        چون این نوع رفتار رو کاملا طبیعی و تازه بدتر اون ، رفتارهای غلط و بی ارزشی که از خودش نشون میده رو درست میدونه

        حالا تصور کن ما قبلا جز همین ادمها بودیم و تو چه مدار افکار و فرکانسی بسیار داغونی بودیم

        خدا رو صد هزار مرتبه شکرت که ما رو هدایت کردی و از تو چاه ما رو نجات دادی

        بخدا قسم من هر چی دارم جلوتر میرم تازه دارم متوجه میشم

        بابا من قبلا ادم بیش از حد افتضاحی بودم

        تمام وقت و زندگیم و انرژیم صرف راضی کردن دیگران صرف شد

        نتیجه چی شد ؟

        ادمها که هیچ وقت راضی نمیشدن ، این یک

        دوما بقیه رو با ارزش‌تر از خودم می‌دیدم

        سوما کارهایی رو انجام میدادم که باب میل دیگران بود تا من

        و اصلا نفهمیدم چطوری زندگی کردم

        این موضوعات رو دارم بررسی میکنم و خودم و رفتارهای الان خودم رو میبینم بیاد اون جمله و اون فایل بینظیر استاد می‌افتم که در مورد خوابی که دیده بودن صحبت میکردن

        که نیاز نیست تو این جهان شما با کسی رقابت کنید همه معلولن

        شما فقط ارام باشید و از مسیر و زندگیتون لذت ببرید

        مکان شما:خانه / فایل های دانلودی / باورهای ثروت ساز / سریال زندگی در بهشت | قسمت 253

        (ادرسش رو براتون گذاشتم حالا نمیدونم لینکش با گذاری شد یا نه )

        و این همون اگاهی هست که اون زمان نتونستم صحبتهای استاد رو درک کنم

        ولی تازه یواش یواش با توجه به شناختی که از خودم دارم پیدا میکنم و رفتارهای درستی که از خودم دارم نشون میدم و خودم رو با ادمهایی که تو این مسیر نیستن مقایسه میکنم

        تازه دارم متوجه میشم که بابا من پادشاه هستم

        تمام ادمها اصلا تو باغ نیستن و نمیدونند خودشون دارند با دستان خودشون زندگیشون رو اتیش میزنند

        سپاسگزارم مونا عزیز از اینکه در مورد این اگاهی و نکات خیلی مهم رو با من به اشتراک گذاشتید

        خیلی خوشحالم تو فضا و تو جمعی از دوستان بینظیر و فوق العاده خیلی خوبی از این جهان قرار دارم که به جرات میتونم بگم

        ما جز 0/01 درصد مردم کل جهان هستیم که مسیری داریم طی میکنیم که بقیه مردم اصلا تو درک نمیکنند و اصلا نمیفهمند تو چی میگی و تازه تو‌ را دیوانه و روانی هم میدونند

        خخخخخخخ

        من خیلی خوشحالم که اتفاقا این بازخورد رو از دیگران میبینم

        ( البته مستقیم بمن نمیگند ولی درک میکنم چی در مورد من فکر میکنند )

        چون این رو یه نشونه برای خودم در نظر میگیرم که بمن ثابت میکنه من دارم تو مسیر درست حرکت میکنم و خیلی خوب دارم روی خودم کار میکنم

        که نتیجه رفتارهام و هر عملی که در جهت درست قانون اجراش میکنم از نظر دیگران دیوانگی محض

        درست مثل پیامبر ابراهیم

        مثل موسی

        مثل یوسف پیامبر

        مثل پیامبر اسلام

        و تمام پیامبرانی که بارها بارها به طرق مختلف داستان‌هاشون رو شنیدیم

        بازم سپاسگزارم از شما دوست عزیز

        انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

        فعلا

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1689 روز

      سلام دوست عزیزم چقدر زیبا و عالی قانون درک کردید دقیقا منم همینطوری بودم همیشه همه کار برای دیگران میکردم و از خودم میزدم ولی هیچ کسی وقتی من درخواستی یا مشکلی داشتم نبود و من وقتی شاکی میشدم که من از زندگیم وقتم عمرم راحتیم احساس خوبم برای دیگران میزنم اما اونها اصلا قدر شناس نیستن که هیچ دقیقا انگار من خدمتکار اونام و وظیفمه این بزرگترین مسئله ای بود که من در خودم شناسایی کردم که چرا من به دیگران واکنش میدم و عصبانی میشم و اونا انقدر خونسردن علتش این بود اونا حتی از سالاد خوردن خوابیدن راحتی خودشون لذت های خودشون نمیزنن اما من از زندگیم برای اونا میزنم برای همینه من همیشه غمگین و عصبانی و ناراحت بودم و اونا خوشحال و راحت و ریلکس اگر منم هرکاری میکنم بخاطر خودم و احساس خوب خودم باشه و بخاطر دیگران منظورم هیچ دیگرانی نزنم منم ریلکس و راحت و خوشحالم چرا چون کارایی رو کردم که منم دوست دارم و بخاطر دیگران از خودم نزدم

      حالا چیکار کردم اولا ادمای سمی و چرت و پرت و همون اول حذف کردم بعد خیلی راحت هر کسی از من درخواستی میکرد اگه میبینم راحتی ارامش و احساس خوب منو ممکنه ذره ای خراب کنه نه میگفتم البته اولش واقعا سخته اولش منم بهونه های مختلف میاوردم اما الان خیلی راحت ترم البته این مسئله ای که باید تا ابد روش کار کنم چون منم یه عمر هرکاری میکردم بخاطر تایید دیگران بود یعنی خودم نمیتونستم خودم تایید کنم حتما باید کلی زجر میکشیدم که یکی تاییم کنه کلی بهش خدمت میکردم تا مورد تاییید بشم اتفاقا یکی از فامیل هامون که ادم خوبی هم هست و بسیار قدیم ازش رودر وایستی داشتم جالبه تاحالا به من زنگ نزده بود بریم بیرون ازم درخواست کرد بریم بیرون اما از اونجایی که با هم خیلی تفاوت داریم دیگه و اون حرفا و اعمالی رو دوست داره انجام بده که من الان برام خط قرمز گفتم نمیتونم بیام و کلی کار دارم اگه ندای قبل بودم میگفتم چشم همین الان شما امر کنید من میام دنبالتون اصلا بعد گفت پس بعد از تعطیلات بهت زنگ میزنم که اون موقع بریم به خدا گفتم خدایا دیگه بهم زنگ نزنه اما تو این مدت خیلی دارم روی این باور لیاقت منم دارم کار میکنم و اگه هم زنگ زد خیلی راحت دوباره رد میکنم البته اولش سخته اما میدونم اگه بتوانم همین جاها ایمانم نشان بدم رشد میکنم

      در پناه خدا شاد و پیروز باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی شاکر گفته:
      مدت عضویت: 1559 روز

      سلام عمران عزیز این متنی که نوشتین حاوی انبوهی از باور های طلایی و خیلی خیلی مهمه که باید هرروز با خودمون تکرار کنیم.

      واقعا تحسینت میکنم که تونستی بلاخره بعد از این همه سال باور غلط در مورد خودت و ارزش کارت ، کار درست رو انجام بدی و از داییت برای کاری که براش انجام دادی دستمزد بگیری این یعنی تغییر واقعی.

      این مشکل خود من هم هست که نظر مردم از بچگی برام مهم بوده یعنی این باورو همونجور خودت گفتی خانواده کردن توی مخم که اینجوری باش و سعی کن دیگران از تو خوششون بیاد و همیشه بقیه رو راضی نگه دار.

      وقتی احساس لیاقت و ارزشمند بودن رو توی خودمون تقویت کنیم کل زندگی ما متحول میشه ، معنی زندگی رو بهتر درک میکنیم و سازو کار جهان میاد دستمون، به جواب این سوالا میرسیم که چرا توی زندگیم انگیزه نداشتم… چرا هیچوقت از خدا چیزای بزرگ درخواست نکردم و توی ذهنم نمیگنجه…

      چرا اعتماد به نفس کمی داشتم همیشه …

      خود استاد عزیز هم همیشه میگن که تو کافیه واسه خودت ارزش قائل باشی (توی عمل مثل شما) و خودت رو دوست داشته باشی و باور داشته باشی که آدم ارزشمندی هستی

      اونموقع دیگه نیازی نیست دیگرانو قانع کنی که از تو خوششون بیاد ! یا سعی کنی کاری کنی که نظر دیگران راجع به تو عوض نشه و تن به هر کاری بدی !

      وقتی این احساس ارزشمندی توی وجود آدم باشه طبق قانون جهان هستی ارزشمند بودن و لایق بودن بیشتری رو از جهان دریافت میکنی اونموقع مردم عاشق تو میشن و دوست دارن که بیشتر با تو تعامل داشته باشن چرااا ؟؟؟ چون تو خودت رو ارزشمند شمردی و قانون جذب هم میگه چشم قربان یکاری میکنم کل جهان به تو این احساس رو بده.

      واقعا ممنون بابت کامنتی که گذاشتی دوست خوبم خیلی باعث شد که در مورد این باور های خوب فکر کنم. از استاد عزیز هم بابت این سایت زیبا سپاسگزارم که ما هروز فرکانسمونو به کمکش تنظیم میکنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 2008 روز

      سلام عمران عزیز

      واقعا باور احساس لیاقت و خود ارزشی و عزت نفس اونقدر مهمه ک حد و حساب نداره!عمران جان سپاسگزار خواهم بود ک جملات تاکیدی و تمریناتت رو برای ما هم بگی چون من هم دارم رو عزت نفسو خودارزشیو احساس لیاقت کار میکنم. سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاری این مطالب با ما.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        عمران نوری گفته:
        مدت عضویت: 1989 روز

        سلام فاطمه عزیز

        بابت درخواستی که از من داشتید بابت جملات تاکیدی

        میخوام یه نکته رو بهش اشاره کنم

        زمان ابتدایی که من با استاد و این آگاهی‌ها اشنا شدم و وقتی فهمیدم جملات تاکیدی خیلی میتونه تو‌ رشد و پیشرفت من تاثیر گذار باشه

        تمام وقت و انرژیم رو گذاشته بودم برای پیدا کردن این جملات مناسب که بمن کمک کنه تا به نتیجه دلخواه برسم

        ولی هر چی که جلوتر رفتم و بیشتر روی خودم کار کردم دیدم جملات تاکیدی که الان مد شده و همه میگن

        در اصل این نیست که یکسری جملات خاص وجود داره و میتونه زندگی ما رو متحول کنه

        خود گشتن برای پیدا کردن این جملات ممکنه ما رو از اصل دور کنه

        اول باید بفهمیم کار جملات تاکیدی چیه ؟

        و به چه منظور ازش استفاده میشه ؟

        و برای چی توصیه میشه ؟

        جملات تاکیدی تشکیل شده از یکسری کلمات مثبت و انگیزشی که وقتی به تکرار ازش استفاده بشه و گوش داده بشه یا تو صحبت کردن ازش استفاده بشه با تکرار و مدت زمان طولانی باعث میشه شما خود به خود ورودی منفی نداشته باشید

        و عملا فضا افکار ذهنی خودتون رو خالی گذاشتید برای دریافت آگاهی‌ها و خواسته‌هایی که میخواهید تو زندگیتون داشته باشید

        بنابراین کار جملات تاکیدی همینه که بیاد جلوی ورودیهای منفی رو بگیره و انرژی مثبت که همون خواسته‌ها باشه وارد ذهن ما بکنه

        برای همینه که میگن جملات تاکیدی رو باید بارها بارها ساعتها ، روزها ، حتی سالی سال تکرار کنید

        که این نتیجه فیلترینگ رو به خوبی اجرا کنه و باعث بشه نتایج بزرگ و بزرگتر بشه

        در مورد جملات تاکیدی بنابراین وقتی که من این موضوع رو درک کردم دیگه دنبال جمله خاص نبودم

        من گفتم کار من باید بصورت اگاهانه این باشه که فقط بتونم تمرکزی مراقب ورودی ذهن باشم که افکار منفی وارد نشه

        که البته اعتراف میکنم کار بسیار بسیار سختیه مخصوصا وقتی که از لحاظ مالی تو شرایط خیلی سختی باشی

        مثل شرایط الان من

        ولی با این حال همیشه تو این شرایط این مثال رو میزنم که اگر احساسم رو کنترل نکنم و حالم همین جور بد باشه انگار عملا خودم دارن دستم رو میکنم تو اتیش و دارم خودم خودم رو میسوزونم

        بنابراین وقتی که درک کنم چقدر ممکنه مشکل و اتفاقات بد رو با همین احساس بد تجربه کنم دیگه بدنبال جملات تاکیدی و کلید خاص نیستم

        تو اون وضعیت احساسی خیلی بد اصلا جملات تاکیدی جوابگو نیست

        چرا ؟

        چون وقتی که شما بخوای بگی مثلا من لایق دریافت بینهایت ثروت هستم سریع ذهن یا همون شیطان میاد بهت میگه چی داری چرت میگی تو الان لیاقت پول خرید یه باک بنزین رو نداری اونوقت برای من حرف از ثروت بینهایت میزنی

        برای همین ممکنه سریع ادم بی انگیزه بشه و امید و ایمان خودش رو از دست بده برای ادامه مسیر

        برای همین من بیشتر برای اینکه دنبال جملات تاکیدی باشم بیشتر سعی میکنم تو هر شرایطی که توش قرار میگیرم هر جوری شده احساس خودم رو کنترل کنم

        مثلا توجه کردن به نکات مثبت دنیای اطرافم یا نعمتهایی که همین الان دارم یا سایت استاد خوندن کامنت یا نوشتن تو دفترم و یا فایل گوش دادن خلاصه یه کاری میکنم که بتونم از اون اتیش در بیارم و خودم رو نجات بدم

        بنابراین وقتی که فهمیدم اصل اینکه و نیاز که من همواره تو کنترل کردن باید مهارت کسب کنم و این روند کنترل کردن ذهن رو اینقدر ادامه بدم حتی تا اخر عمر تا توش هی بهتر بهتر بشم

        بنابراین سوال دومی که پرسیدید چه تمریناتی استفاده میکنم

        بیشتر درگیر سایت استاد هستم

        چون برای کنترل ذهن حقیقتش هیچ کجا بهتر از سایت استاد عباس منش نیست

        و کلا در روز سعی میکنم مدت زمان طولانی فایل گوش بدم کامنت بنویسم که معمولا هر روز حداقل یکبار مینویسم ، کامنت میخونم ، و تو دفتر خودم حداقل روزی 10 تا 20 صفحه به نکات مثبت و سپاسگزاری کردن اشاره میکنم و مینویسم

        معمولا فعلا اینکار رو میکنم تا ببینیم در ادامه چه کارهای دیگه ‌ای‌رو میتونم اضافه کنیم برای کسب مهارت بیشتر در کنترل کردن ذهن

        تاکید میکنم

        گفتم چه کاری رو بعدا اضافه کنیم

        نه اینکه فکر کنید الان باید تا میتونیم باید فشار بیاریم و بعد دیگه نیاز نیست و میتونیم کمتر ذهن رو کنترل کنیم

        چون این چیزی که خود من ابتدا اشنایی با استاد همین جور فکر میکردم

        ولی وقتی که جلوتر رفتم دیدم نه اصلا کار اصلی زندگی من تا اخر عمرم باید بشه کنترل کردن دائمی ذهن

        برای همین همیشه بدنبال اضافه کردن تمرینات خودم هستم نه کم کردن

        البته وقتی که شما یه مدت ادامه بدید خود به خود جز از عادت شما میشه که اگر یه روز کم‌کاری کنید و انجام ندید انگار که یه چیز رو گم کردید و خود به خود کنترل کردن ذهن جزی از شخصیت شما میشه

        سوره فاتحه چیزی که من همیشه تو عبارت تاکیدی خودم ازش استفاده میکنم تو صحبتهام و جملاتم همیشه استفاده میکنم

        که خدایا ‌حمد و ستایش فقط مخصوص پرودگاری که فرمانروای کل کیهانه ، همون خدایی که جهان رو خلق کرده من تنها تو را می‌پرستم و فقط تو‌را بندگی میکنم و تو هم ارباب خوبی برای من هستی و من فقط از تویی که تنها ارباب من هستی درخواست میکنم

        که منو به راه راست و صاف و اسون و لذت بخش مسیری که بدون تلاش فیزیکی بدون هزینه به بینهایت ثروت برسم

        مسیر همان کسانی که به انها نعمت و ثروت دادی نه گمراهان و غضب شدگان

        بازم از شما فاطمه عزیز سپاسگزارم

        دستی از دستان نازنین خداوند شدید که من امروز بیام به شما پاسخ بدم و ذهنم رو کنترل کنم در جهت خواسته ‌هام

        همون مسیری که خداوند بمن وعده بینهایت ثروت داده و بمن گفته انقدر بهت پول و ثروت میدم که اصلا نتونیش بشماریش

        فاطمه عزیز امیدوارم پاسخ مناسب به شما داده باشم

        انشالله هر کجا از این کره خاکی هستید در پناه الله یکتا ، شاد ، سالم ، خوشبخت ، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید

        فعلا

        یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فاطمه گفته:
          مدت عضویت: 2008 روز

          عمران عزیز، سلام

          حرف شما کاملا درسته، اصل احساس خوب و کنترل ذهنه.

          از اونجا ک استاد گفتن که باورهای ما نتیجه دیده ها و شنیده های ما هستن، از، اون لحاظ من میگم جمله تاکیدی لازمه. نه از اون جمله تاکیدی هایی ک همه جا ریخته ها، نه. یه سری جملات ک از دل حرفای استاد شنیدیم و رومون خیلی تاثیر داشته، یا یه سری آگاهی هایی ک بهمون گفته شده و قلبمون رو آروم کرده.مثلا همین فایل های استاد، من اولا خیلی اصرار داشتم ک باااااید تمرکزی گوش بدی و اینا و اگر تمرکزی گوش ندی به درد نمیخوره ولی دیدم ک موقعایی ک این فایل تو گوشمه،،و چرت و پرتای اطرافم رو نمیشنوم، و این تو گوشم داره پخش میشه و مدار منو میبره بالا. و من بعدترش میفهمم. نشونه هارو ک میبینم، تعییراتو ک میبینم میگم ببین، اینجوری اثر داره، اینه ک استاد میگه فایلارو شب تا صب و صب تا شب بزار تو گوشت بشنو، من حتی یه مدتی شبا هم فایلارو میزاشتم و نصف شب یهو ک بیدار میشدم قط میکردم، و جمله هایی ک تو اون موضوع قوت قلب من و کلام ربّ ب من بودن رو مینویسم ک یادم نره، ک هرموقع نجوا میخواست اتک بزنه اینا رو ببینم. زدم رومیزم، تو یادداشت هام مینویسم.

          و بنظرم عالیه.پیشنهادش میکنم.

          سپاسگزارم بابت پاسخگویی ات عمران عزیز.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حسین یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2561 روز

    به نام خدا.

    سلام استاد عزیزم.

    استاد دمت گرم که گذاشتی این فایل چند روزی رو صفحه اول سایت بمونه.

    خیلی داره تو وجود تک تک ماها اثر میذاره.

    من خودم تنها مسئله ای که باید درستش کنم تا روند رشد زندگیم روی روال بیافته همین توجه کردن به نکات مثبته. البته به زبون نمیارم ولی افکار نامناسب شده افکار غالبم. و حواسم نیست که دارم به چی فکر میکنم،چون احساسم رو در هر لحظه چک نمیکنم که چه احساسی دارم. و از روی چک کردن احساسم خوب میفهمم که مسیرم درسته یا نه. این چند روزه دوباره تعهد دادم. امروز خیلی بهتر بودم. و امیدوارم که فردا بهتر از امروز باشم. دلیلی این کامنتم این بود که دوباره شروع کنم به کامنت نوشتن و پا بذارم رو ترسم. چون چندوقتی بود که فقط فایلها رو میدیدم و کامنت ها رو تا جایی که میتونستم میخوندم. خیلی وقته که تو ایران ملت درگیر فیلتر شکن هستن برای اینستا و واتساپ و بقیه چیزا. منم یک ما پیش بود که به خودم اومدم دیدم روزانه شاید بالای یک ساعت درگیر وصل کردن فیلتر شکن هستم برای اینستا و واتساپ که بتونم تو زمینه ی کاری خودم ازشون استفاده کنم. دیدم ارزشش رو نداره این وقت تلف کردن و هرچی رو گوشیم داشتم حذف کردم و اون زمانهایی که تلف میکردم رو گذاشتم برای گشت زدن تو سایت و فایل گوش کردن. خیلی حالم بهتره. و حالا وقتشه که ورودی مناسب با توجه به نکات مثبت و زیباییها بهش بدم. و البته کتاب خوندن.

    من یه کتاب 4اثر دارم از فلورانس. همیشه کنار دستمه تو خونه و هر وقت ذهنم داره اذیتم میکنه مثل کتاب حافظ نیت میکنم و یه صفحه ازش رو باز میکنم و میخونم. و قبل خوندن میگم خدایا هر چی میخوای بهم بگی رو با زبان این کتاب بهم بگو.

    دو سه روز پیش همین کار رو کردم و نیت کردم و لای کتاب رو باز کردم و یه متنی برام اومد که زبان خداوند بود برام و اینجا می‌نویسمش که البته چیزی جدای از هزاران فایل استاد نیست. (آدم قتل و تولد و مرگ را اختراع کرد و موجب هبوط اوضاع و شرایط منفی شد، که معنای آن گسترش ذهن استدلالی است. زیرا آدم مظهر ذهن بشری است، زیرا انسان باغ عدن تنها در عرصه ی هوشیاری برتر کار می‌کرد. از این رو هر آنچه را نیازمند بود و یا آرزو می‌کرد در اختیارش قرار میگرفت.اما با پیشرفت ذهن استدلالی سقوط کرد،با استدلال خود را به تنگدستی محدودیت ها و شکست محکوم کرد. و به جای توکل به آن رزق و روزی پیشا پیش مهیای الهی، نان خود را با عرق جبین به دست آورد)

    برداشت من از این متن زیبا اینه که ما از اول هم روی همین زمین تو بهشت زندگی می‌کردیم و با همین افکار منفی و توجه به نازیباییها به این شرایط هبوط کردیم، ما هر آنچه را که میخواستیم در دسترس داشتیم، چرا حالا باید اینقدر تلاش کنیم و عرق بریزیم تازه شاید بهش برسیم شاید نرسیم.

    این ذهن استدلالی ماست که این بسات رو برای ما چیده که باید بدویی، باید پدرت در بیاد، همش میگه یه خورده منطقی فکر کن، واقعیات جامعه رو ببین. فقر رو ببین. گرونی رو ببین، بیماری رو ببین، جنگ رو ببین، حکومت ناکار آمد رو ببین.

    خوب وقتی اینا بشه افکار غالب معلومه که به راحتی همینا در دسترست قرار میگیره بدون این که بخوای براش عرق بریزی، غم و بدبختی از درو دیوار برات میباره. درست مثل شراط خوب که وقتی بتونی ذهن استدلالی رو رامش کنی شرایط خوب برات از درو دیوار میباره.

    و برای این جهان فرقی نمیکنه که ما چی می‌خواهیم، عین همون چیزی رو براش در قالب فرکانس فرستادیم، ما رو آسون میکنه برای همون. چه بدبختی باشه چه خوشبختی، جهان هستی یا خداوند اصلا نباید زور بزنه، طبق قانون برامون فراهم میکنه.

    خوب حالا چرا نیاییم با توجه به نکات مثبت و زیباییها برنگردیم به همون شرایطی که تو متن بالا نوشتم، که هر آنچه را نیازمند یا آرزومند هستیم به راحتی در اختیارمون قرار بگیره.

    من که خیلی کار دارم. باید هر روز صبح تعهد بدم به خودم، چون خیلی فراموش کارم.

    از شما استاد زندگیم بینهایت سپاسگذارم.

    و از خدای خودم میخوام که کمکم کنه که تعهدم یادم نره. چون از بس گوشم رو پیچوند گوشم درد گرفته.

    در پناه حق باشید استاد عزیزم و دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
    • -
      احمد فردوسی گفته:
      مدت عضویت: 1484 روز

      به نام الله هدایتگر

      سلام جناب یزدانی

      واقعاچی بگم ازاین قدرت فرکانس واین قوانین خداوندمتعال که داره هرلحظه ماروهدایت میکنه

      قبل ازاومدن توسایت داشتم فیلترشکن رووصل میکردم هرچی میزدم وصل نمیشدکه برم وات ساپوچک کنم ببینم چه پیامی اومده که باورکنیدیه حسی بهم گفت بیام توسایت واخرین کامنت این فایل استادروبخونم وبعددیدم شمادرموردقطع ووصل کردن واتساپ صحبت کردید

      یعنی خدابامن حرف زدکه اقاحواست باشه ذهنتوکنترل کن هرچیزی رونبین چون من اکثراوقات حالم خوبه واین نشون میده درمسیردرست هستم چون تابتونم سعی میکنم به ناخواسته هاتوجه نکنم ولی بازم فکرم میره به سمت ناخواسته هاوبایدتمرین کنم وتکراروتکراروهمش وقتم روبزارم تواین سایت

      خداروشکرمیکنم که خداوندمن روهدایت کردبه کامنت شمادوست عزیزتاتلنگری بشه برای من که روی زیبایی هاوقشنگی هاتمرکزکنم

      شادوموفق باشید

      احمدفردوسی

      مشهد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1225 روز

      سلام آقای یزدانی

      دوست عزیز من و دوست آگاه من

      ممنونم ازت که با عشق آگاهیهاتو با ما به اشتراک گذاشتی ..آگاهایهای که هر ثانیه باید به خودمون متذکر بشیم چون واقعا فراموش میشه

      نکته خیلی جالبی گفتین راجب این فایل و اینکه استاد این فایل چند وقت که رو صفحه اول گذاشته چون میخواد ما دقتمون بیشتر بشه به این قانون

      چند روز پیش من این فایل دیدم تعهد دادم به خودم که روی دقت به نکات مثبت تمرکز بیشتری داشته باشیم و حتی یه تمرین هم برای خودم درست کردم و توی تلگرام یه کانال درست کردم که به محض دین نکات مثبت اونجا بنویسم

      امروز دقتم کردم از روز اولی که تعهد داده بودم هر روز موردهای که مینوشتم کمتر میشد و این خودش نشون میده چقدر زود آدم یادش میره و فراموش میکنه

      ممنون از استاد بابت این آگاهیها و سپاسگزارم از شما بخاطر این نکته عالی که راجبش گفتین منو به فک کردن وا داشتین ..

      باشد که از رستگاران باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد پور محمد گفته:
      مدت عضویت: 1416 روز

      سلام دوست عزیز آقای یزدانی

      چقدد زیبا و قشنگ اون قسمت فلورانس رو توضیح دادین سپاسگزارم ازتون و اینکه

      یادآوری کردین به من از طریق این کتاب ها هدایت شدم به سایت استاد .

      دقیقا فرقی برای جهان نمیکنه که شما چه مسیری رو بری؛

      به قول قران ماهمه رو هدایت میکنیم‌چه اونی که میخوات بره بهشت چه اونی که میخوات بره جهنم .

      ایده جالبی بود از کتاب فلورانس گفتین لذت بردم .

      دوست عزیز آرزوی بهترین هارو براتون میکنم هرروزتون بهتراز روزه قبلی باشه خیر و برکت از آسمان به زندگیتون بباره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آوا مختاری نیا گفته:
      مدت عضویت: 2707 روز

      سلام دوست هم فرکانسی

      که در موقعیتی خاص به کامنت شما هدایت شدم.

      من هم هرررروزز باید تعهدم را تازه کنم. هرروز مسئولیتم را به خودم یادآوری کنم،

      هرروز احساس خوب اتفاق خوب، احساس بد اتفاق بد را به خودم یادآوری کنم.

      ی ده روز ی از آموزش ها دور بودم، البته سعی کردم از خداوند دور نباشم،

      ولی از بهشت زیبامون دور بودم ،

      و خوشحالم که برگشتم.

      کامنت شما به من یادآوری کرد که آرام باشم و پیوسته حرکت کنم.

      همه ی ما در مسیر‌می‌لغزیم.

      من از لحاظ نظری قانون روظاهرا فهمیدم، ولی از لحاظ نظری پرفسور سمیعی هم بشم، باز هم وقتی اقدام عملی نکنم، هییییچ تغییری رو مشاهده نخواهم کرد.

      در مسیر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    به نام خدای مهربان

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم و همفرکانسم

    خدایا شکرت چقدر این فایل زیباست و درسهای زیبایی داره

    سپاسگزارم از عارفه ی عزیز که این بازی زیبا رو طراحی کردن و با ما هم به اشتراک گذاشتن تا ماهم درس بگیریم

    سپاسگزارم از استاد عزیزم که این کامنت زیبا رو توی ذهن ما بلد کردن

    توجه به نکات مثبت و شکارچی حرفه ای بودن در شکار نکات مثبت خیلی عالیه و میدونید استاد من در این زمینه خانم شایسته مهربان است واقعا از ایشون سپاسگزارم با شروع فیلمبرداری سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا باعث شد که چشمای من به روی زیبایی ها اطرافم باز بشه

    خانم شایسته با زبان تصاویر بهم آموزش دادن که چطور باید به نکات زیبای مکان که هستم و به نکات افراد توجه کنم خیلی خوب یاد گرفتم اینو از خانم شایسته و واقعا روزهای زندگیم معجزه وار شده تا تحسین میکنم زیبایی های افراد و زیباییهای طبیعت رو

    با نوشتن و با تحسین و تمجید کردن

    با دیدن عشق خانم شایسته به فیلمبرداری از نکات مثبت منم شروع کردم به فیلمبرداری و عکسبرداری مثل خانم شایسته از هر چیز زیبایی که میبینم عکس و فیلم میگیرم تحسین میکنم توی لیست سپاسگزاریم سپاسگزاری میکنم بخاطر رفتار زیبای آدمها سپاسگزاری میکنم

    بخاطر سلامتیم و بخاطر چشمانم که به دیدن زیباییها عادت کرده سپاسگزاری میکنم استاد این کار هر روزم شده بخدا اگر یه روز لیست سپاسگزازیم رو ننویسم تا شب فکر میکنم یه چیزی گم کردم عادت کردم به نوشتن و تحسین کردن و لذت بردن

    این کارم باعث شده که به جاهای زیباتر هدایت بشم

    باعث شده رفتار آدمها باهام تغییر کنه

    باعث شده افراد بهتری به سمتم هدایت بشن

    سپاسگزارم از استاد و خانم شایسته ی مهربان که بهترین آموزگار بودن و هستن برای من

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت بخاطر وجود این دو نازنین در زندگیم

    آرزو میکنم که همیشه غرق در شادی و سلامتی و ثروت و حال خوب باشید در لحظه به لحظه زندگیتون

    سعادتمند و سربلند باشید در دنیا و آخرت

    عاشقتونم بینهایت

    نرگس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 109 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1454 روز

      سلام نرگس جان مدتهاس ک تو سایت کامنتی ندیدم ازتون ازوقتی ک ازدواج کردید و مهاجرت کردید به بندر بود یا بوشهر تو پاییز و زمستان اخه عادت کرده بودیم که همیشه کامنت برامون میزاشتید چه اوایل مجردی چه متاهلی وکلی درکمون بالا میرفت کلی از نکات مثبت خودت همیشه میگفتی

      والان خیلی خوشحالم دوباره کامنت گذاشتید انشالله که همیشه تنتون سالم دلتون شاد و جیبتون پرپول باشه

      یادمه گفتید دارید رو سایتتون کار میکنید و مهاجرت کردید گفتی استاد مام از بندر شروع کردیم و قراره خدا کلی ثروت وارد زندگیمون کنه گفتید درسته هنوز ب اون ثروت نرسیدبد اما داریم رو سایتمون کار میکنیم انشالله که بهش برسبم

      راستی الان شرایط سایتتون به چه صورته خیلی دوست دارم بدونم و مطمینم بقیه هم دوست دارند از موفقیتهاتون بگید اگه دوست دارید برامون بنویسید مثل قبل

      و خوشحالم که خدا معجزاتشون رو تو زندگیت وارد کرده و زندگی قشنگی داری

      خدایاصدهزار مرتبه شکرت

      بازم از موفقیتهاا بگو خوشحال میشبم و سپاسگزارم ک کامنت زیبا رو گزاشتید دوباره

      موفق و شاد و ثروتمند باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: