شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری شکارچی نکات مثبت باشیم
    373MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی شکارچی نکات مثبت باشیم
    39MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3454 روز

    سوره بقره آیه 105

    سلام به همگی

    امیدوارم لحظه به لحظه زندگیتون پر از حال خوب باشه

    و چرخ زندگیتون روون رون باشه

    امشبم میخام به ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم اینم بگم مثل همیشه

    که قرار نیس همه ی حرفهای من درست باشه اینا برداشتهای منه

    مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْکُم مِّنْ خَیْرٍ مِّن رَّبِّکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ‎﴿١٠۵﴾‏

    نه کسانی که از اهل کتاب کافر شده‌اند، و نه مشرکان [هیچ کدام‌] دوست نمی‌دارند خیری از جانب پروردگارتان بر شما فرود آید، با آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد، و خدا دارای فزون‌بخشی عظیم است. (105)

    آیه امشب خوراک باور اونایی که فک میکنن بقیه میتونن توی زندگی ما تاثیر بذارن

    من چن روزی که میخام سفت ذهنمو کنترل کنم زورم بهش نرسیده تا الان نهایتش تونسته دو ساعت کنترلش کنم

    نه بیشتر

    بعد زمانی که ریز میشم روی خودم یه باورهایی میاد بالا

    وای یه باورهایی میاد بالا که اصن خودم میمونم

    و جالب اینجاس که چون ذهن من وحشتناک تصویریه

    از یه سری جاها یه سری تصویر برداشت کرده که من اصن نمیتونم باور کنم

    مثلا چن وقت پیش رفته بودیم ماشین بخریم

    یه ماشینی پیدا کردیم که ب پول ما میخورد

    به طرف گفتم آقا من اینو میخام

    بهونه آورد

    و قرار شد اگه فروشنده اوکی بود فرداش بهمون زنگ بزنه

    ماشین توی نمایشگاه بود

    و همونطور که میدونید هیچ تماسی با من گرفته نشد چون قیمت ماشینه نرمال بود اما میتونس گرون تر از اینم بفروشه طرف میخاس دبه کنه ولی روش نمیشد محکم بگه

    حالا من که اصن هدایت شدم به یه ماشین خیلی بهتر از اون حتی یه مدل بالاتر با همون رنج قیمتی اونم اصن از یه شهر دیگه که هیچ جوره با اون قابل قیاس نیس ولی جالب اینجا بود که اون داستان تهش منجر به خیر برای من شد

    اما برداشت ذهن من چی بود

    اون نمایشگاه دارو یه فرد ثروتمند کثیف دیده بود

    که ببین ثروتمندا اینجوری پولدار میشنا

    ببین زد زیرش

    ببین میخاد ب تو نفروشه

    ببین چ قدر کثیفن و دنبال موقعیت یه ذره بهترن

    من امروز که اینو از ذهنم شنیدم و دیدم تصویرشو توی ذهنم اصن کف کردم

    یعنی کف کردمااا

    که بابا یه قضیه ای که منجر به خیر شده آخرش من اصن فکرشم نمیکردم که یه همیچین باوری رو محکم تر کرده باشه

    حالا ببین چ قدر در طول روز از این برداشتا میکنه و من نمیفهمم

    یه مثال دیگه اش

    من همیشه عصرا میرم برای خرید

    عصر توی اون خیابونی که من رد میشم همه عمده فروشن و عصرا پشه میزنن ولی صبحا اونقدر اینا سرشون شلوغ میشه که اون خیابون ترافیک سنگین چندین ساعته میشه اینقدر اینا فروش دارن

    حالا ببین ذهن که کثیف باشه چ جوری برداشت میکنه

    نگاه به اینا کردم اصن ناخودآگاه اومد توی ذهنم ببین اینا رو نشستن دم مغازه شون بی مشتری دارن در و دیوارو نگاه میکنند

    همون موقع مچشو گرفتم گفتم حالا که داری میبینی درست ببین

    مغازه هایی که میگم تا سقف پر کارتون بود پر از جنس

    گفتم چشماتو باز کن اینا اکثرا مواد غذاییه یعنی تاریخ انقضا داره

    اصن نمیشه که اینا رو نگه داشت اونم این مقدار عجیب و غریب

    خدا میدونه چ قدر ذهن از این قضاوتها کرده و ما ازش خبر نداریم

    این آیه رو برای این دوس داشتم که برسم به اینکه حتی اگه همه ی مردم دنیا دست به دست هم بدن بازم نمیتونن خیری که رو که خدا با باورهای تو میخاد برات رقم بزنه رو ازت بگیرن

    آخر آیه هم میگه خدا دارای بخششی بزرگ است

    یاد اون دعای سلیمان میوفتم که آخرش میگه که خدایا چون تو وهابی من اینا رو ازت میخام

    معمولا خدا آخر آیه ها میاد یه ویژگی رو بیان میکنه مثلا میگه خدا دادگران را دوست دارد

    یا اینجا اومده گفته که خدا دارای بخشش سنگینه آ

    و نمونه اش هم میبینیم دیگه کی باورش میشد یه راننده تاکسی الان توی آمریکا باشه اونم با این هیکل بدنسازی شده

    من همیشه به خودم میگفتم این استادی که میگه قانون اینه فلانه چرا هیکلشو لاغر نمیکنه

    و همونم شد واقعا این بدن خیلی باور پذیر تر میکنه این مسیرو هرچن ذهن همیشه یه چیز دیگه پیدا میکنه الان ذهنم میگه آیا میتونه کاری کنه که مو هم در بیاره

    واقعا این ویژگی ذهن که خداییش خیلی قویه

    من احساس میکنم شیطان توی ذهن من نشسته پشته یه تیربار و من با این منطق های ضعیفی که دارم میخام با یه تفنگ آبپاش برم به جنگش

    برای همینه که زورم بهش نمیرسه

    از امشب یه اکسل درست کردم باورها رو محدود رو لیست کردم و زیر هر کدوم منطق هامو نوشتم باورتون نمیشه برای باور مذهبی که اینقدر همینجا براش منطق آوردم فقط ده تا دونه منطق داشتم که چرا ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

    برای فرصت ها هروز داره بیشتر میشه که نه تا دونه کلا منطق و مثال داشتم

    گفتم ببین قشنگ مثل همون تنفگ آبپاش اس

    دشمن تا دندان مسلح منم امکاناتم همینقدره بعد میگم چرا نمیشه باورهامو تغیر بدم

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف وعملشون نیست

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      حسین و نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1810 روز

      سلام خدمت آقا مجید گل و تبریک بابت مجاهدتهای شما و اکتشافات ذهنی عالیتون…یادمه وقتی میشستم با خودم حرف میزدم و کلنجار میرفتم که تو چرا اینجوری چرا اونجوری یه باورهایی مثل کف اقیانوس میومد بالا که وقتی متوجهشون میشدم و در واقع از عمق اقیانوس ناخودآگاهم به سطح آگاهیم میومد دچار انقلاب درونی میشدم و اشک میریختم… مثل مادری که کودکش پیشش اقرار به اشتباهی کرده و به آغوش مادرش پناه آورده و هر دو هم آغوش هم زار زار گریه میکنن…شاید مثال عجیبی باشه ولی چیزیو که میخوام بیان کنم قابل فهم میکنه… همون عامل درونی که همیشه ساز مخالفت میزنه چون خودمون اینطوری ساختیمش… و فقط با تسلیم شدن و انرژی ندادن بهش میشه باورهای مخربش رو از بین برد یا تکرار…و با درگیر شدن باهاش قویترش میکنیم. خوشحالم که اینقدر آگاهانه و با ممارست داری روش کار میکنی و از خدا برات طلب موفقیت میکنم… ان شاالله منم بتونم در این مسیر حرکت مستمری داشته باشم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2070 روز

      سلام مجید جان

      از کامنت و تجربیات زیبات لذت بردم.

      اینا حرفای دل خیلی از ماست.

      آیات قرآن خیلی راه گشای ما هستند و خواهند بود و امثال شما با نشر و شیر کردنشون به بهترشدن جهان کمک میکنند.

      تجربه زیبای شما از قضاوت کردن و مبارزه با نفس خیلی شبیه به تجربه های منه.

      در نهایت خیلی نظرت میتونه کارگشایی کنه.

      سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا گفته:
      مدت عضویت: 1699 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر از خوندن کامنت شما لذت بردم

      چه ایده ای قشنگی که هرروز یک آیه از آیات قرانو میخونین و برداشتتون درموردش رو مینویسین با خوندن این کامنت منم تصمیم گرفتم اینکارو کنم… چند روزیه که خیلی دارم روی چند اصل(توکل و توحید و ایمان) کار میکنم و این ایده ی شما خیلی میتونه بهم کمک کنه.

      در مورد قسمت بعدی حرفتون که گفتین وقتی به کنکاش خودتون مشغول میشین متوجه میشین که چه باورهای محدود کننده ای داشتین و خبر نداشتین دقیقا همینطوره من اسم این باورهای مخفی رو گذاشتم اشغال هایی که تو ناخودآگاهم مخفی شدن و با کار کردن مداوم شناخته میشن و باورهای درست جایگزین میشن…

      خیلی ازتون ممنونم بابت کامنتتون ممنونم بابت این ایده زیبا ممنونم

      سپاس گذار خداوندم بابت این خانواده خوبی که اینجا دارم

      و سپاس گذارم از استاد عباسمنش عزیزم که باعث و بانی این جمع عالی شدن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    سلام به استاد دوست داشتنیم، مریم بانوی گل و هم خانواده ای های عزیزم.

    بلاخره بعد از چند روز موفق شدم این فایل فوق العاده رو ببینم. چقدر عالی و چقدر برای عارفه جان خوشحالم که کامنتی که بقول خودش فقط 6 تا لایک خورده ولی ایده ی خوبی توش داشته نظر استاد رو جلب می کنه و استاد راجع بهش فایل می ذارن. فوق العاده س. بجز آگاهی‌هایی که استاد درموردش صحبت کردن به من این رو یاد می ده که کامنت که می نویسم محتوا خیلی مهمه و واقعا اینکه لایک چقدر بخوره یا کامنت برگزیده بشه نباید برام مهم باشه، هرچند که کامنتایی که منتخب میشن اغلب فوق العاده ن. استاد شاید باورتون نشه الان رو به یه دریاچه نشستم که اگه می تونستم عکسش رو بذارم می دیدین که چقدر شبیه صحنه ی پشت سر شما در پردایس هست، اولی که اینجا نشستم متوجه نشدم ولی وقتی شما راجع به زیبایی پردایس صحبت می کردین یهو سرم رو بلند کرده دیدم عه چقددددر شبیهه خدای من و کلی خدا رو شکر کردم. البته که اینجا یه Airbnb هست که اجاره کردیم برای تعطیلات آخر هفته که لانگ ویکند هم هست. استاد نمی دونم ایالت میشیگان اومدین یا نه ولی اینجا هم زیبایی های زیادی داره. ما از دیروز اومدیم Traver City در شمال میشیگان. دیروز قبل از اینکه ببایم این خونه ای که گرفتیم ( که اتفاقا وسایل توش همه چوبی هست و یادآور پردایس) بعد سه ساعت رانندگی مستقیم رفتیم نشنال پارک sleeping bear national dunes. وای که چه مناظری چه ساحلی.بی نظیر بود استاد، از همه مهمتر این بود که مامان گلم که فرکانس فوق العاده ای دان و یه جورایی الگوی من و خواهرام هستن برای حدود سه هفته و برای اولین بار اومدن امریکا و خیلی دوست داشتن که تجربه هایی از چیزایی که تو سفر به دور امریکا دیدن رو داشته باشن، و نمی دونید استاد چقدر وقتی داشتیم به مدت بیش از یکساعت از تپه های شنی رد می شدیم با پای پرهنه و لذت می بردیم از آفتاب و از نرمی شن ها زیر پامون لذت من دوچندان بود و خدارو چقدر شکر می کردم که این سفر رو با مامان هستیم. بعد از یکساعت پیاده روی تو شن ها رسیدیم به یه ساحل حیرت انگیز… آب زلال، مرز آب و آسمون یه جاهایی محو بود، وای خدای من که چقدر زیبا بود چقدر آرامش داشت اصلا عجیب بود واقعا. یه نکته ی فوق العاده ی دیگه این بود که تو مسیر راجع به قوانین و زیبایی ها صحبت می کردیم. استاد منم یه دختر 8/5 ساله دارم و الان دو روزه که بازی شکاری نکات مثبت باشیم رو داریم انجام می دیم. البته که شش ماهی میشه شبا قبل از خواب برنامه مون اینه که 5 تا اتفاق خوبی که تو روز برامون اتفاق افتاده رو برای هم بگیم. توی مسیر هم راجع به زیبایی ها کلی صحبت می کردیم و به دخترم می گفتم وای این شنا چقدر حس خوبی دارن اینو می تونم تو نکات مثبت امروزم بنویسم و یا وای آسمون رو ببین اینم یه نکته ی دیگه اونم دو سه مورد رو می گفت که عه اینم یه نکته ی مثبته… و خلاصه خیلی تجربه ی خوبی بود.

    بعدشم که امروز از خواب بیدار شدم و سرم رو بلند کردم و از پنجره چشمم افتاد به دریاچه ی زیبا ( آخه دیشب دیروقت رسیدیم خونه و همه جا تاریک بود) با اینکه بدم نمی یومد بیشتر بخوابم ولی یه حسی بم می گفت پاشو دختر پاشو تا بقیه خوابن برو و از دریاچه لذت ببر و فایل رو ببین. منم دقیقا همین کار رو کردم. بعدم که این شباهت به دریاچه ی پردایس رو دیدم اصلا گل از گلم شکفت. خدایا شکرت برای اینهمه زیبایی. همین الانم آفتاب دیگه اومده بالا و بعد از اون خنکی اول صبح یه گرمای مطبوعی داره. خدایا هزاران بار شکر که قوانین انقدر بی نظیر و دقیق هستن و جذب می کنیم آنچه رو که بهش توجه می کنیم.

    امیدوارم هممون بتونیم تو این مسیر موفق و شاد باشیم و هر روزمون بهتر از دیروز باشه.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
  3. -
    ویدا بنیانی گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان شایسته عزیزم.

    چقدر دیدن این منظره و پردایس زیبا هست دقیقا من هم همین تفکر رو دارم.زمانی که استاد از این منظره و ودریاچه قشنگ و درختان که مثل بوم نقاشی در این دریاچه نقاشی شده فیلم یا عکس میگیرن مدام میگم خدایا مگه داریم مگه میشه یه جزیره انقدر رویایی و زیبا باشه.دقیقا مثل یک کارت پستال هست.و من با دیدن این طبیعت مدام خودم رو تجسم میکنم که یه روزی من هم بتونم در یک جا با این همه جذابیت زندگی کنم.

    از عارفه جان عزیزم سپاسگزارم برای عنوان کردن این بازی زیبا.دقیقا من هم مثل عارفه جان دوقلو دارم و یه ته تغاری که سرگرم کردنشون و ارتباط گرفتن باهاشون برام یه خورده سخت هست و در طول روز خودم بیشتر رو نکات منفی هاشون تمرکز کرده بودم با اینکه واقعا دخترهای مهربون با عشق و دوست داشتنی هستن.اما من تمرکزم رو در طول روز گذاشته بودم روی نا مرتبی و ریخت و پاش هاشون و مدام به خاطر این جریان سرزنششون میکردم و سرشون داد و بیداد میکردم.

    من با خودم تمرین میکردم که در طول روز تمرکزم رو بزارم روی نکات مثبت هرچیزی اما پاشنه آشیل من بچه هام هستند که نمیتونم با این جریان نامرتب بودنشون کنار بیام.و این غر زدن و گیر دادن های من دقیقا روی بچه هام تاثیر گذاشته و اونها هم مدام به همدیگه گیر میدن و سر هر چیز کوچک باهم بحث میکنن و میان پیش من و شروع میکنن به شکایت کردن. و منی که سعی میکردم در طول روز تمرکزم رو زیبایی ها باشه با این جریانها بهم میریزم.

    چند روز پیش از خدا خواستم که تو این زمینه بهم کمک کنه تا بتونم فقط تمرکزم رو بزارم روی دیدن زیبایی هاشون و نکات مثبتشون. تا اینکه امروز این فایل رو شنیدم و چقدر عارفه جان ایده زیبایی به من داد.

    چقدر خلاقانه این بازی رو درست کردند که من هم تونستم کلی ایده بگیرم تا بتونم بجای منفی دیدن ها شکارچی نکات مثبتشون باشم. با این کار بچه ها هم یاد میگیرن که ذهنشون و تمرکزشون فقط رو زیبایی ها و نکات مثبت باشه.

    به امید خدا برم امروزم رو با این تمرین شروع کنم تا به یاری و لطف خدا من هم پاشنه آشیلم رو کمرنگ و کمرنگتر کنم.

    عارفه جان امیدوارم در همه مراحل زندگی موفق و سربلند باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
    • -
      مریم مهدوی فر گفته:
      مدت عضویت: 909 روز

      درودویدای عزیزم دوست نازنینم

      من هم دعامیکنم خداوند ایده های عالی برایت رقم بزندوبابچه های

      گلت زیباییهاراباتمام وجودتان فریادبزنیدوهرلحظه شاد وسرمست باشیدوهمانطورکه فرمودی یه جای زیبامثل پارادایس رویایی خداوندنصیبتان شودوباخوشگل هایت برقصین وشادی کنیدولذت ببریدالهی آمین.

      درپناه خداوندمهربانم هرنفس شادسلامت وعالی بدرخشید.

      خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت متشکرم متشکرم متشکرم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 1974 روز

      سلام ویدای عزیز

      دقیقاً بعضی اوقات ادم کلافه میشه ولی خداوند مارو بینهایت دوست داره و توانسته ایم به لطف الله مهربان در مدار رحمت و‌برکتش قرار بگیریم و در این‌گونه مواقع همین که سعی در بهبود شرایط داریم الله با دستی از دستان خودش ما رو‌ راهنمایی میکنه و یه فایلی ،یه دوست همفرکانسی ،یا به یه شکلی که خودش میدونه ،سوپرایز میشیم و مسأله مثل آب خوردن حل میشه

      امید دارم خداوند یکتا شما رو در این برهه از زمان راهنمایی بکنه و با بچه های عزیزت ایام پر خیر و برکتی رو در پیش رو داشته باشید

      همسر بنده الان باردار نمیشه و کلی دعا میکنه از درگاه الله که بهش فرزند بده واین فرزند داشتن خودش خیلی نعمت بزرگی هست و برای بسیاری از افراد رویایی دست نیافتنی است ،،

      قدر این نعمتها رو بدونید و بابت اونا شکرگزار الله باشید

      در پناه ایزد منان در اوج موفقیت و حس و حال خوب شما رو ببینیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ویدا بنیانی گفته:
        مدت عضویت: 1744 روز

        درود آقا مجید ممنون بابت کامنت پر مهرتان. همچین موقعیت و شرایطی رو برای شما و همسر نازنینتون از خدای مهربونم خواستارم. انشالله به زودی صدای این هدیه های خدا در خونتون طنین انداز بشه.

        هر اتفاقی حتما خیریتی پشتش هست.

        مدام لحظه به لحظه بچه داشتن رو تجسم کنید و باورش کنید که برای شما هم اتفاق می افتد و به الله مهربون توکل و ایمان صددرصد داشته باشید حتما اتفاق می افته.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          مجید کدخدایی گفته:
          مدت عضویت: 1974 روز

          سلام به اعضای خانواده عزیزم در این سایت الهی

          و سلام به دوست هم فرکانسی ویدا خانم عزیز که چهرتان پر از امید و تلاش و عزت نفس هست

          بسیار ممنونم که برامون ارزوهای قشنگ میکنید و راه حل رسیدن به خواسته رو برامون یادآوری میکنید .

          خوشحال شدم که تیک آبی کنار اسمم رو در پروفایلم دیدم که شما پاسخ پرمهرتان رو نثار کامنتم کردید و چقدر لذت بردم.

          و مرا تشویق نمودید بیشتر بر کامنتای دوستان عزیزم پاسخ بزارم،

          واقعاً من اگه روزی، شب بشه و چند بار سری به سایت نزده باشم اونروز احساس میکنم از جایی کمبود دارم و نتوانسته ام ذهنم رو از چشمه زلال آگاهیهای جهان هستی سیراب کنم

          هر روز خدا رو شکر میکنم که در این مکتب پر از مهر و صفا و صمیمیت و این مکتب خالی از هر نیرنگ و ریایی دارم شاگردی میکنم ،. خدایا هزاران بار شکرگزارتم

          به امید اینکه اینجا از نتایج بسیار عالی و سازنده تون در زندگی بگید و ما هم با حس و حال بینظیرر آن رو بخونیم و لذت ببریم ،،ایشالا بهترینها براتون رقم بخوره و آرامش همنشین تمام لحظه هاتون ویدای عزیز

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1587 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم…

    شکارچی نکات مثبت باشیم؟!!!!

    یادمه از بچگی اگه یه اتفاق بدی میفتاد تو خانواده ما، که البته 98 درصد هم اتفاقات خانواده ما بد بود،(با تمرکز بر نکات منفی البته ناخواسته ونااکاهانه)

    دیگه مدتها همه حرف برا گفتن داشتن، برا ناله وگله وشکایت وغر زدن، واین کلا یه الگو ویه سبک زندگی شده بود برا ما، مثلا بابام تو معامله ای ضرر میکرد ویا ورشکستگی مالی براش اتفاق میفتاد ویا چیزی ازش دزدیده میشد، تا مدتها برج زهر مار بود، یا مدام عصبانی بود، یا در مورد اون قضیه صحبت میکرد همه جا، یا پشت هم سیگار میکشید توخونه…

    یعنی جوری بود که اگه ما داشتیم بازی میکردیم یا می خندیدیم وخوش بودیم تا بابام میومد خونه مامانم میگفت ساکت باشید برید سراغ درسهاتون، برید بخوابید تا باباتون دعواتون نکرده!!!

    نه تنها کسی اون زمان به فکر روح وروان ما نبود بلکه اگه ما توی دنیای بچگیمون وبی خبر از همه جا خوش وخرم بودیم بزرگترها یه کاری میکردند تا خوشی وشادیمون به ناخوشی وناراحتی تبدیل بشه!!!

    یادمه دوتا از شوهر خاله هام در عرض 6 ماه جوون جوون فوت کردن، انقدر این خاله هام ومامانم و پدربزرگ ومادربزرگم غصه خوردن وسیاه پوشیدن ومراسم گرفتن که بعدش پدربزرگ ومادربزرگم در عرض یکسال ونیم فوت شدن، دیگه این لباس مشکی 4و5 سال تو تن این مامان وخاله هام بود ومراسم و..‌دیگه نگم براتون…

    حالا کی جرات داشت بزنه برقصه ، تولد بگیره، جشن وعروسی بره…

    حرفشون این بود ما عزاداریم زشته، خوبیت نداره و…

    دیگه نگم از مراسمهای عزاداری مذهبی و…کشورمون…

    دوران بچگی ونوجوونی 90 درصد ماها که الان اینجا هستیم به این شکل گذشته…

    البته ایرادی به پدرومادرها و معلمها و بزرگترهامون نیست اونهام با باورهای اشتباه رشدکرده بودند…

    اونهام سرمایه ی عمرشون رو به باد دادند و…

    اینهارو گفتم که بگم به هر سبک وروشی عادت کنی اون میشه باورت، اون میشه گفتارت واعمالت …

    واین قشنگی قوانین بدون تغییر خداوند وجهان هستی رو نشون میده…

    اینکه هیچ اجباری وجبری بر کسی ، قوم وقبیله ای نیست..

    هرکسی می تونه هر طور که دوست داره زندگیشو بسازه…

    برای من توجه به نکات مثبت ومثبت اندیشی ودیدن مثبت ها،(((( یعنی داشتن ایمان بخدا ویکتاپرستی)))

    وقتی خداتوبشناسی وقوانینش رو درک کنی، وبه قول سید علی خوشدل عزیز در هرچیز وهرکسی خدا رو بتونی ببینی یعنی تو یه انسان مثبت اندیشی، یعنی تو شکارچی نکات مثبت شدی….

    چون اونکه عاشق خداست، اونکه دلداده وسر سپرده خداست همیشه وهمه جا ودر همه چیز مهر و رخ و نقش ونگارش رو می بینه…

    عاشق شدیم بلاخره هممون، دیدید هر لحظه بایاد معشوق خوش بودن چه حالی داشت، همه جا دلبرو دیدن و عطرش رو نفس کشیدن و به یادش بودن؟!

    دقیقا وقتی خدات رو میشناسی حتی قد ارزن،حتی سر سوزن اگه بشناسیش، همینقدر دیوانه وشیداش میشی…

    چون میدونی همه چیز از حضور و وجود ربت نشات گرفته واین روح پروردگارتوست که متجلی شده در همه چیز ،برای همین کیف میکنی، برای همین با دقت بهش مینگری، برای همین باعشق میخوری ومی نوشی ومی پوشی و میرقصی و میخندی، چون میدونی منشا ومنبعش از معشوقت سرچشمه گرفته…

    بارها شده شما استاد قشنگم گفتید حتی تو دل بدترین شرایط واتفاقات و….میشه یه چیز مثبت پیدا کرد، اوایل درکش برام سخت بود، اما وقتی به بزرگی وعظمت خداوند پی بردم وقتی به رحمت ومهربانیش واقف شدم، وقتی لطف وعدل وعشقش رو درک کردم، وقتی تو کتابش دیدم که بارها میگه هرخیرو خوشی از ماست وهر شر وبدی از خودتوست!! وقتی خودم رو شناختم وفهمیدم واقعا هر شرو بدی بوده از جهالت خودم بودم…

    حالا دیگه ..

    توی دل بدترین شرایط، توی وجود کسائیکه ازشون خوشم نمی اومد، تودل هرچیز ناجور و بدجور، وقتایی که حتی فکر میکردم دیگه از این بدتر نمیشه، نور دیدم، روشنایی دیدم، عشق دیدم، مهر دیدم، لطف دیدم، ایثار دیدم…

    وقتی اونقدر بهش نزدیک میشی که به قول سید علی خوشدل عزیز، گرمای وجودش گرمت میکنه وحسش میکنی، صداش رو می تونی بشنوی، نگاهش رو ببینی و مهربانیش رو درک کنی با تک تک سلولهات، ونورش چشمهاتو روشن میکنه و گوشهات شنوا میشه وقلبت بی تاب برای هر ثانیه دیدنش…

    همین دیشب ساعت 3 صبح از خواب بیدار شدم وخوابم نبرد ، طبق معمول اینجور وقتاکه نصف شب بی دلیل بیدار میشم میرم سراغ خوندن قرآن، شروع کردم به خوندن وگفتم خدایا واضح وروشن باهام حرف بزن، اجازه بده کلامت رو درک کنم وبفهممت، که ازم چی میخوای وباید چطور بنده ای باشم، هی خوندم و هی قلبم باز شد وهی اشک ریختم، بعد بهش گفتم ازم راضی هستی؟ تونستم بنده ی خوبی برات باشم؟الان تو مسیری که تو میخوای هستم؟ جواب داد…

    لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ کانَ ذلِکَ عِنْدَ اللهِ فَوْزاً عَظیماً [5]

    بله،هدف این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغ‌هایى [از بهشت] وارد کند که نهرها از زیر [درختانش] جارى است، درحالى‌که جاودانه در آن مى‌مانند، و گناهانشان را مى‌بخشد، و این نزد خدا رستگارى بزرگى است!

    وقتی این آیه اومد انقدر گریه کردم انقدر گریه کردم که حس کردم خدا نشسته رو تختم وبغلم کرده ومیگه چرا گریه میکنی؟ مگه شک داشتی که همینقدر بی حدو حساب دوست دارم که خوشبختی وسعادتت رو ببینم؟؟…

    وباز من گفتم، خدایا شک ندارم، فقط گاهی می ترسم، نکنه دستمو رها کنی، نکنه ازت دور بشم،من بدون تو نمی تونم،توباید هدایتم کنی،

    باز یه صفحه باز کردم که جواب خدا رو ببینم چشمم دقیقا افتاد رو این آیه

    الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ [17]

    کسانى که هدایت یافته‌اند، [خداوند] بر هدایتشان مى‌افزاید و روح تقوا به آنان مى‌بخشد.

    من اشک ریزان وخدا مهر ورزان، منو در آغوش کشیده بود….تا دقایقی طولانی نزدیک به یک ساعت در دل شب تاریک و ساکت…

    وقتی به این درک از خداوند برسی، توی وجود بدترین ومنفورترین آدم دنیا هم می تونی چیزی مثبت وخوب پیدا کنی، توی زشترین چهره ها، توی بدترین شرایط، توی اتفاقات بدو ناجالب، خدا رو می بینی که هست زنده وپاینده ومیگه، من اینجام، منو دیدی؟

    چون تو دنبال خدایی، خدایی که شادی وعشق و آرامش ومهربانی و ثروت وعظمت و …رو یکجا داره، در دل اون سیاهی ها خدارو می بینی…

    واگه دنبال غیر خدا باشی، توی وجود اونکه در حق تو یا کسای دیگه یا افراد زیادی(مثل صدام، مثل هیتلر) مثلا ظلم وستم کرده،فقط خشم وکینه ونفرت و..‌می بینی…

    توی شرایط نادلخواه رنج وعذاب و غم واندوه واسترس وپریشانی می بینی…

    خدارو هزاران بارشکر، که بهم فرصتی دادتا دراین دنیا، تا وقتی زنده ام بشناسمش…

    جهانش رو درک کنم… وخداوند به اندازه تلاش هرکس( تلاش برای داشتن ایمانی بیشتر) بهش پاداش عطاء میکنه…

    من سر سوزن تلاش کردم وسرسوزن بهش ایمان پیدا کردم، اما لطف ورحمتش برام بی حدوحسابه…

    با درک چنین خدایی مگه دیگه میشه مثبت هارو ندید(ایمان ) نداشت؟!

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم که مدام وپی درپی با اشتراک گذاری اینهمه آگاهی در این سایت کمکمون میکنید که بتونیم هر روز به خودمون یاد آور بشیم چرا در این مسیر هستیم وهدفمون چی بوده وچطور ادامش بدیم ودر این مسیر به لطف خدا ثابت قدم باشیم انشالله

    در پناه امن خداوند باشید هر لحظه وهمیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1832 روز

      سلام به شما سیده مینای عزیز

      خدا رو سپاس که همت کردین و این کامنت رو نوشتین ..

      چقدر کامنت تون پر بود از مهر خدا، خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      خدایا شکرت که تونستین اینقدر زیبا ارتباط برقرار کنید و ممنون خدایی هستم که اینجور زیباتر پاسخ داد له درخواست تون..

      آیه هایی که ثبت کردین محشره…. با خوندنشون انگار خداوند با منم حرف زد، الله اکبر از مهر و عظمتش..

      چه زیبا نوشتین که: من اشک ریزان و خدا مهرورزان منو در آغوش کشیده بود…. آرامش عجیبی داشت این جمله تون..

      هزاران بار آفرین میگم به شما دوست و خواهر هم مسیرم و براتون سراسر از خداوند ؛ عشق الهی و مهر و فراوانی و سعادت و آرامش و ثروت و موفقیت می طلبم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1587 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلام به شما دوست عزیزم..

        ازتون سپاسگزارم وجیهه جان،

        به خاطر دعای قشنگتون، من این حرف استاد رو با دل وجون قبول دارم که توی دوره 12 قدم هم گفتن، اینکه اگه یه انسان توحیدی باشی یعنی تو یه انسان مثبت نگر هستی، چون اونکه همه چیز رو از خدا ودر همه چیز خدا رو می بینه، دبگه بخواد هم نمی تونه مثبت هارو نبینه، چون خدا زیباست قشنگه ودر هرچیزی متجلی بشه زیباش میکنه، حتی توی زشترین چهره ها و اشکال و هر اونچه که چشم می بینه وگوش می شنوه و تن وروح حس میکنه وقلب درک میکنه یه زیبایی خاصی وجود داره، اگررررر بدونی خدا خالقش بوده وهست وخواهد بود…

        من فقط در مسیر تمرین این عادت پسندیده هستم انشاالله که هممون تا وقتی زنده هستیم هر لحظه وهمیشه در پناه امن خداوند و در ارتباطی عاشقانه با خداوند باشیم

        بهترینهارو براتون آرزومندم دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محبوبه استخری گفته:
      مدت عضویت: 1738 روز

      سلام مینا جان عزیز

      کامنت خیلی به دلم نشست اشکمو دراورد تحسینت میکنم که خوب تونستی خدارو پیدا کنی قبل از اینکه بیام تو سایت داشتم قران میخوندم به این آیه رسیدم که از مغرب تا مشرق همه ملک اوست به هر طرف که رو کنید جلوه ای از خداست به خدارو کردید بعد که این کامنت شما رو خوندم به این موضوع اشاره کردید که درهمه چیز همه کس خدارو ببینیم چون همه چیزش خودشه خدایا شکرت برای این درک و بینش وبقول شما خدایا ممنونم قبل از اینکه از این دنیا بریم به شناخت رسیدیم

      امیدوارم دوست عزیزم هرروز بیشتر وبیشتر به خداوند نزدیک بشید و حال دلتون همیشه خوش باشه

      این یکی از خواسته های من تو تمرین امروز ستاره قطبی بود که خدایا من میخام امروز به تو بیشتر نزدیک بشم تورو بیشتر بشناسم الان اجابت شد این خواستم

      دوستم سپاسگزارم شاد ممنونم ازت بابت کامنت که خیلی حس خوبی بهم داد منو به خداوند بیشتر نزدیک کرد که خدا همیشه هست کنارمه منو رها نکرده دوستم داره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1587 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلام به شما دوست عزیزم…

        محبوبه جان، ممنون از لطفتون وشکر خدای رب العالمین رو به خاطر لطف ورحمتش که مارو دراین مسیر قرار داد، الان که دارم این کامنت می نویسم اشکم در اومد از خوندن اون بخش کامنتتون

        (( به این آیه رسیدم که از مغرب تا مشرق همه ملک اوست به هر طرف که رو کنید جلوه ای از خداست))

        بزرگترین وبا ارزشترین چیزی که توی زندگیم دارم این درکی هست که از شناخت خداوند توسط آموزه های استاد عزیزم بدست آوردم…

        محبوبه جان، خیلی خیلی قرآن رو بخون واز خدا بخواه قلبت رو باز کنه تا بفهمی ودرک کنی حق مطلب رو، یعنی تنها وتنها چیزیکه بهم حس خوشبختی میده همین ارتباط دو طرفه ای هست که من با خدا دارم موقعه ای که خدا از طریق کتابش بامن حرف میزنه، من میخونم وحتی صدای خدا رو بعضی اوقات میشنوم ومن حرف میزنم خدا گوش میده سوال میپرسم جواب میده خلاصه که رابطه ای سراسر عشق وعشق بینمون برقراره…

        خدا که همیشه بوده من نبودم، حالا که من هستم، هست شدم، میخوام که باهاش باشم با عشق میپذیره، هرلحظه هرجا، در هر شرایطی..

        من بیشتر قبل خواب و اواسط شب قرآن میخونم، ودرآرامش محض میخوابم شکر خدا..

        الهی هزاران بار شکر که ما اینجاییم، جایی در مسیر صراط مستقیم ..واین از لطف خداست

        در پناه امن خدا باشی دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          محبوبه استخری گفته:
          مدت عضویت: 1738 روز

          سلام مینا جان عزیز

          زمانی که هنوز با استاد عزیزم آشنا نشده بودم شروع کردم بعضی از سورها رو چله برداشتم اونم برای حاجتی که داشتم یادمه سوره طه رو 40 روز صبح قبل از نماز صبح بیدار میشدم میخوندم البته هیچی ازش نمی فهمیدم ولی حس ارامش عجیبی داشتم روزش تا شب حالم خوب بود بعد از اون دیگه نمیخوابیدم میرفتم پیاده روی تو پارک همچی برام یه رنگ بوی دیگه گرفته بود فقط یه جاهایی تو سوره چشمم میخورد به بعضی آیه ها مثل اونجا که موسی میگه خدایا کار رابرمن آسان کن یا اونجایی که خداوند میگه تعجیل درتلاوت آن مکن ودائم بگو رب زدنی علما یعنی پروردگارا برعلمم بیفزا

          من از خوندن این ایه ها عجیب حالم خوب میشد و کل روزم توجهم به سوی خداوند وزیباییها بود بااینکه هیچی از قانون نمیدونستم

          همه اینها یه تکاملی بود که به این سایت هدایت بشم وسوالاتی که من همیشه درمورد خداوند داشتم الان که فکر میکنم میبینم همیشه استاد میگن توهرموضوعی ازخودتون سوال بپرسید جهان پاسخ میده

          خیلی سپاسگزارم ازاینکه پاسخ دادید به کامنتم و خوشحالم که دوستان عالی دارم مثل شما و بقیه دوستان که از کامنتشون کلی اگاهی دریافت میکنم

          ممنون بابت اینکه تو کامنتون نوشتید شبها قبل از خواب قران میخونید خیلی ایده خوبیه منم حتما ازامشب این کارو اانجام میدم

          درپناه خداوند باشید دوست عزیزم انشالله هرروز بیشتر وبیشتر به خداوند نزدیک بشید بهترین حس همینه توزندگی که خداوند نزدیک خودت همراه خودت ببینی و حضورش انرژیشو تو زندگیمون حس کنیم امیدوارم همیشه انرژی خداوند درزندگیت جاری باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            سیده مینا سیدپور گفته:
            مدت عضویت: 1587 روز

            به نام خداوند بخشنده ی مهربان

            سلام محبوبه جان

            منم خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم پاک وزلال و توحیدی، محبوبه جان اگه به روند رشد تک تکمون که اینجا هستیم حتی استاد عزیزمون دقت کنیم قشنگ معلوم ومشخص هست که ما از قبل برای دریافت این الهامات وآگاهی ها آماده بودیم، کم وبیش با قانون آشنا بودیم، حس توحیدی داشتیم واین باورهای توحیدی از هرجا که می اومد مارو آروم میکرد خصوصا عبادت و نماز وقران خوندن و ذکر گفتن حتی وقتی فقط از روی عادت انجامش میدادیم اما انگاری یه چیزی تو وجودمون بود که میگفت این مسیر درست هست فقط تو نمی دونی چطور درش قرار بگیری وازش استفاده کنی،خداوند سهمشو به درستی انجام میداد وهر لحظه در حال هدایتمون بود، منتهی چون نمی دونستیم اون بخشی که سهم خودمون چیه، چون بلدش نبودیم هی از مسیر خارج میشدیم، که باز از روی لطف ورحمتش ماها که الان اینجا تواین سایت واز دانشجوهای استاد هستیم رو، از این مسیر واین طریق داره باخودش آشنا وبه خودش نزدیکمون میکنه، انشالله که به لطف خودش هر روز در این مسیر توحیدی ثابت قدم باشیم..

            دوست قشنگم هرلحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشی انشالله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فررانه فلاح گفته:
      مدت عضویت: 1095 روز

      به نام یگانه هستی. سلام سیده جان واقعا ازخوندن کامنتت لذت بردم..وقتی میخوندم اشکم ناخوادگاه سرازیر میشد..احسنت به تو که اینقدر ایمانت به خدا زیاده.‌.درس خوبی ازت گرفتم‌…از تو و از استاد عزبزم سپاسگذارم….برات ارزوی سلامتی و پیشرفت و ثروت زباد دارم………یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1587 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        وسلام به شما دوست عزیزم…

        سلام دوست عزیزم..

        الهی هزاران بار شکر که به لطف الله در این مسیر قرار گرفتیم که بتونیم همدیگر رو به یکتاپرستی و به دوستی با خداوند دعوت کنیم..

        وصدالبته اونچه که از دل برآید بر دل نشیند، خدا همیشه حی وحاضر منتظره تا باهاش حرف بزنیم ودر نهایت عشق بهمون پاسخ بده…

        مهمترین چیزی که باعث شد بتونم انقدر صمیمانه با خداوند ارتباط داشته باشم، به خاطر این جمله ی استاد عزیزمون بود که گفتن من باهیچ پیامبری، باهیچکسی برای خدا فرقی نداریم، و همه به یک اندازه به خداوند دسترسی دارن، ومن هر لحظه تمرین میکنم بهترین ونزدیکترین دسترسی رو به ربم داشته باشم که البته این هم از روی لطف ورحمت خودش هست

        در پناه امن خدا باشی دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محسن فصاحت گفته:
    مدت عضویت: 861 روز

    سلام

    به یادآوردن لحظات شیرین زندگی

    امروز یک ایده بهم الهام شد دلم نیومد با شما به اشتراک نگذارمش و اون اینکه ما بیاییم عروسی‌ها مسافرتها مهمونی هل لحظه سال تحویل و گرفتن عیدی را به یاد بیاریم میتونیم از آلبوم‌های عکس خودمون یا دوستان یا بستگان استفاده کنیم و آگاهانه به یاد بیاریم جاهایی که بهمون خوش گذشته و شاد بودیم و دوباره و چند باره بیادش بیاریم و از آنجا که

    خنده بر هر دردی دواست

    با تازه نگه داشتن لحظات شاد پیروزی و شادی عشق محبت نگرش زیبا و احساس خوب را دوباره به زندگی دعوت کنین و با بیاد آوردن زیبایی ها ذهنمان را تربیت بدهیم و پرورش بدهیم برای فیلتر کردن نکات مثبت و جذب کنیم تجربه های شیرینی که قبلا لمسشان کردیم و برایمان از قبل بدیهی بوده

    با این کار عادت می دهیم ذهنمان را برای جلب نظرمان روی زیبایی‌های بیشتر و اثر گذاری بیشتر

    مثلا وقتهایی که پول دریافت کردیم و با هر بار یادآوری شکرگزاری و سپاسگزاری و قدردانی بیشتر

    در ضمن قوه تخیلمان نیز بیشتر می‌شود و می‌توانیم

    با به یادآوردن لحظات فوق‌العاده زندگی و کانون تمرکز و توجه به آنها که من همانی هستم که این موفقیت ها را در گذشته داشتم با تصویر سازی ذهنی و با این باور که برای ذهن از قبل منطقی کردیم با یادآوری اتفاقات خوب گذشته که بله می شود همچنان که در گذشته شده است و اینگونه روی ریل شادی و نکات مثبت قطار زندگی ما در حال حرکت است

    و نباید اجازه دهیم

    قطار سرعت به سوی ثروت درجا بزند بلکه دائما با احساس خوب و تمرکز و کانون توجه به زیبایی ها و یا دیدن فیلم‌های شاد خواندن جک و رفتن در دل طبیعت حتی آب دادن به گلها و هر چیز کوچک و بزرگی که نگاه ما را به شادی نگه می دارد و اینگونه است که با توقف و ماندن در احساس خوب سرعت قطار زندگی ما به سوی نعمت‌ها بیشتر و بیشتر می شود.

    موفقیت روز افزون و شادی بیشتری را برای تمامی اعضای این سایت زیبا آرزومندم

    در حال نوشتن این فایل بودم که یک پیامک واریزی داشتم

    و در حال خلاقیت هستم که چطور بیشتر بتونم توجه به نکات مثبت بیشتری داشته باشم با راهکارهای ساده و کاربردی به گونه ای که امیدوارم انشاالله این تمرین سبک زندگی ما باشد.

    تا توجه کنیم به داشته هامون و بیشتر با روح خودمون در صلح باشیم.

    مهمترین شخص زندگی شما خود شما هستید.

    همتون لایک دارین چون به این سایت دعوت شدین و این بهترین هدیه و زیبایی از طرف خداوند به ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
  6. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1724 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم شایسته عزیز.

    خداروشکر بخاطر اینکه عارفه خانم دوست عزیزم به این بازی هدایت شد و این بازی را طراحی کردند. خداروشکر.

    استاد چقدر این پرادایز شما زیباست، چقدر این امواج روی آب زیبا و بی‌نظیر هست. چقدر درختان سبز شده و چه زیبایی بی‌نظیری داره این ترکیب دریاچه و درختان. خداروشکر بی نهایت. چه آسمان زیبایی انگار خداوند روی بوم زنگ آبی را زده و بعد بت یه قلموی بادبانی رنگهای سفید را زده روی اون آبی ها و این شده ابر.

    استاد واقعا کامنتهای سایتتون عالیه و چقدر پر از نکات مثبت هست منم به این نکته رسیدم و نتایج دوستان چقدر میتونه به شخص خود من کمک می‌کند.

    بازی شکارچی نکات مثبت… چقدر زیبا. چه اسم جالبی.

    چقدر زیبا و جالب عارفه خانم این بازی را طراحی کردند.

    استاد واقعا همینطوره که شما میفرمایید من به هر چیزی توجه کنم، همونو جذب میکنم و منم با تمام وجود این مسئله را درک کردم.

    این قدرت نوشتن را درک کردم. و نکته جالب تر اینکه شما فرمودید که وقتی در مورد نکات مثبت صحبت کنیم قدرت فوق العاده ای داره، وقتی بنویسیم بیشتر میشه و وقتی بنویسیم و بخونیم خیلی بیشتر میشه… خیلی عالی بود. خیلی.

    چقدر این بازی واسه من عالی بود. الان که بهش فکر میکنم چقدر میتونه به بهتر شدن رابطه من با همسرم و اینکه چطور توجهمون را بذاریم روی نکات مثبت کمک میکنه، خیلی عالی بود، خیلی عالی بود خدارو بینهایت بینهایت بینهایت شکر و سپاس. واقعا به وجد اومدم. خداروشکر

    استاد عزیزم چند وقتی بود بدنبال این بودم که یه کاری کنیم با همسرم که توجهمون را بذاریم روی نکات مثبت و این بازی شکارچی نکات مثبت چقدر میتونه کمکمون کنه، عالی بود.

    استاد چه نکته خوبی فرمودید:

    اینکه شما وجود نعمت ها و زیبایی ها را توی ذهنتون عادی نمیکنید، این که هر روز زیبایی هایی که هر روز داره تکرار میشه را میگویید، اینکه هر روز سپاسگزار این زیبایی ها می شوید، اینکه هر روز و هر لحظه سپاسگزار این زیبایی ها می شوید، عالیه عالییییی. استاد خیلی برام نکته خوبی بود، اینکه هر روز عشق می‌کنید از زیبایی های خداوند و اطرافتون و این همه از ثروت و نعمت موجود در زندگیتون، وای چه نکته خوبی، خداروشکر که امروز از صبح بیشتر تلاش کردم برای دیدن نکات مثبت و هدایت شدم این فایل بی نظیر را ببینم.

    استاد اون روزایی که روبروی دریا مینشستید و سپاسگزار خداوند می‌شدید عالی بود، اون روزایی که برگهای درختان را لمس میکردید، و من مطمئنم الان کمتر از قبل نیست. اصلا حال کردم، خداروشکر با این فایل بینظیر و این منظره زیبا و بی‌نظیر که استاد شما هر روز می‌بینید این فایل را دیدم.

    عشق کردم استاد عزیزم. عشققققققق. عشقققققققق.

    وای که چقدر این نکته اگه سپاسگزاری از تح قلب باشه؛ برام عالی بود. بارها شنیدم این نکته را از شما ولی این بار یکمی درک کردم. خداروشکر. خداروشکر خداروشکر.

    استاد چقدر جالب که عارفه خانم اینقدر نکات مثبت دیده که چقدر خوب و عالی تونسته تک تک نکات مثبت همین بازی را بنویسند. خیلی عالیه، خداروشکر خداروشکر خداروشکر.

    استاد واقعا خونه شما زیباست وای مخصوصا روزی که مه آلود شده بود هوا، خدای من بی نظیر بود. چه صدای زیبایی، صدای آواز پرنده ها. خداروشکر، خداروشکر، خداروشکر.

    استاد عزیزم من متعهد میشم با همسرم این تمرین را انجام بدم و چون من صبح تا شب خونه نیستم خداوند یه ایده ای بهم داد برای انجامش، ان شاءالله وقتی نتایجش را گرفتم کامل بیان میکنم.

    خدارو بینهایت شکر که در این مسیر زیبا قرار گرفتم و با شما آشنا شدم، استاد عزیزم بینهایت از شما و مریم خانم عزیز سپاسگزارم، بینهایت از عارفه جان سپاسگزارم که این کامنت عالی را نوشتند.

    خداروشکر

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
    • -
      مجید کدخدایی گفته:
      مدت عضویت: 1974 روز

      سلام علیرضای عزیز

      کامنتت فوق‌العاده بود ،،واقعا لذت بردم از چیدن کلمات بسیار پر معنی کنار هم برای اینکه مفهوم پر محتوای این فایل بینظیر استاد رو به ما بفهمونی،،،

      مشخصه در تعریف دادن استادید

      خیلی کیف کردم ،،که حس و حالت رو دیدم عالیه با دیدن این فایل ،،دمت گرم دوست همفرکانسی ،ایشالا همه ما بتوانیم با ارسال فرکانسهای بینظیر خالق زندگی خودمون باشیم و هروزمان روز جدیدی باشه که انگار برای اولین باره این نعمتها رو تجربه میکنیم

      به امید دیدار و پیشرفت همه در تمام مراحل و همه ابعاد زندگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
        مدت عضویت: 1724 روز

        سلام مجید جان.

        عزیز دلی بخدا. دست خدا شدی واسه من. و خداروشکر میکنم که منم دست خدا شدم واسه شما.

        موضوع این هست که تصمیماتی در این دو سه روز گرفتم که نیاز داره به تمرکز به نکات مثبت و حرکت کردن.

        امروز صبح به محض بیدار شدن از خوب سپاسگزار خداوند شدم که امروز زمان بیشتری برای سپاسگزاری از رب العالمین دارم.

        و ساعت 8 صبح بود دقیقا، نوتیفیکشن اومد که یه پاسخ به دیدگاه دارم روی سایت الهی عباسمنش.

        اومدم و دیدم شما چقدر زیبا از این کامنت من، که به جرات میتونم بگم تماما از احساسات خوب درونی ام نشات گرفته بود، صحبت کردید و چه تاثیر بسزایی در شما ایجاد کرد.

        سپاسگزار خدای یکتا شدم که خداوند درست همین امروزی که فرصت سپاسگزاری بیشتر دارم بهم داره میگه سپاسگزار باش در طول روز. بارها و بارها.

        از اعماق وجود.

        نعمات تو برات عادی نشود و هر لحظه حتی اگر میتوانی سپاسگزار تر باش.

        این موضوعی است که باعث میشه خدا مارا بیافزاید.

        این موضوعی است که در نهایت باعث لعلکم ترضی شدن ما می‌شود.

        هر وقت در مورد سپاسگزاری تمرکز میکنم و صحبت میکنم، خداوند سوره لیل را بیاد من می آورد که خیلی عالی خداوند در مورد این مورد توضیح داده اند.

        مجید جان واقعا از اعماق وجودم ازت ممنونم که به هدایت قلبت عمل کردی و کامنت نوشتی برایم.

        عاشقتم.

        ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    میثاق سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم شایسته‌ی عزیز و همه‌ی عزیزانی که به لطف حضور و زحماتشون این سایت (خانه‌ی دوم خیلی از ماها) برقراره

    اول یک آپدیت از مسیر موفقیتم تا اینجای راه بدم … که امروز که این مطلب را می‌نویسم به لطف خدا من و همسرم تمام بدهی‌های بانکی‌مون را بعد از دیدن ویدئوهای “آقا رضا روشن” ظرف 2-3 ماه تسویه کامل کردیم (علی‌الرغم اصرار بانک که دارین اشتباه می‌کنید…، حیفه …) جالبه بدونید اگر ما آدم‌های قبل بودیم این اقساط 10 سال دیگه تمام می‌شد، تازه اگر از جای دیگه وام نمی‌گرفتیم

    و چقدر احساس آزادی و قدرت خوبه

    چقدر فکرمون آزاد شد

    چقدر دودوتا چهارتامون کم شد

    واقعاً خواستن توانسته

    وقتی شما چیزی رو عمیقاً باور می‌کنی و می‌خوای درها باز میشه

    من بی‌اندازه ممنونم که چراغ راه ما هستین

    و اینکه در رابطه با بازی جالبی که عرفانه عزیز با ما به اشتراک گذاشتن باید بگم که من تقریباً 2 ساله رویدادهای خوشایندی که برای من یا هرکس دیگه‌ای اتفاق می‌افته و من مطلع میشم را هر شب می‌نویسم و مهمترین‌هاشو در نت گوشیم تحت عنوان “معجزه‌های سال 1402” میارم. این کارو پارسال هم انجام دادم و یک ساعت مونده به سال تحویل این متن بلند بالا را با همسرم خوندیم و هر دو اشک ریختیم و حیرت زده بودیم از حجم بسیاااار بالای اتفاقات خوب بزرگی که فقط در طول یک سال برامون اتفاق افتاده

    و حالا کار جدیدی که انجام میدیم اینه که چون داریم روی تقویت زبان انگلیسی‌مون کار می‌کنیم این معجزه‌ها را به انگلیسی می‌نویسیم و با این زبان در موردش صحبت کنیم. یعنی به مزایای عرفانه جان تمرین writing و speaking روزانه را هم اضافه کنید

    هرچقدر هم که روی شکرگزار بودن تمرین می‌کنیم بازهم فاصله‌ی زیادی با حجم و عمق نعمت‌هایی که داریم وجود داره. لطفش به اینه که با شکرگزاربودن و شکارچی نکات مثبت بودن وجودمون بزرگ میشه به دیدن و داشتن این نعمت‌ها

    شکر برای وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2119 روز

      دوست عزیز سلام

      واقعا تحسینتون میکنم که بدهی هاتون رو پرداخت کردین و خدارو شکر که به آزادی مالی رسیدین

      واقعا خیلی حس خوبیه که شب که میخوای بخوابی خیالت راحته و آرامش داری

      دیروز وقتی همسرم از خواب بیدار شد گفت خدارو شکر اس ام اس واریز برام اومده

      و خدارو شکر که با صدای پیام واریزی پول بیدار شدم

      در صورتی که تا قبل از آشنایی با استاد با صدای زنگ تلفن بانک ها بیدار میشدیم که میگفتن قسط تون عقب افتاده

      یکی از دوستان ما میگفت من همیشه وام میگیرم و افتخار هم میکنه و به ما میگه شما اشتباه میکنید اجاره خونه میدین

      آدم باید وام بگیره و به جای اجاره خونه قسط بانک رو بده و مبلغ وام رو بزاره رو پول پیش خونه برای سال دیگه

      ولی من و همسرم به هم میگیم شاید خدا خواست تا سال دیگه به ما خونه بده و خونه بخریم

      وقتی وام بیگیریم و بزاریم رو پول پیش و بگیم برای سال بعد این یعنی من سال بعد هم مستاجر هستم

      و تو برای یک سال داری میزاری رو پول پیش ولی تا سه سال درگیر قسطش هستی

      همیشه مبلغ اجاره خونه ما به راحتی پرداخت شده چون به نظر من داریم از خونه استفاده میکنیم و باید بهاش رو بپردازیم

      خیلی خوشحال شدم که گفتین بدهی ها رو تسویه کردیم

      انشالا که زندگیتون پر از خیر و برکت و ثروت باشه در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        میثاق سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 1389 روز

        سلام به شما دوست عزیزم

        ممنون از تحسین و پیام پر انرژی‌تون️

        من خانوم میثاق هستم️ و به خودم قول دادم مثل معنی اسمم (عهد و پیمان) به‌ آموزه‌های استاد عمل کنم

        تا اسمم بیشتر برازنده‌ام باشه

        خدارو شاکرم به من لطف کرد تا قدمی در راستای آموزه‌های جدیدم بردارم و نتایجم به دوستانی چون شما انگیزه‌ی حرکت و امید بده

        منتظر شنیدن نتایج خوبتون هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        عاطفه نوری گفته:
        مدت عضویت: 1961 روز

        مونا جان عزیزم چقدر آگاهی فوق‌العاده ای رو نوشتی چقدر باهوش و خردمند هستی و چقدر وهابیت خدارو باور کردی و از چه نگاه قشنگی به این قضیه نگاه کردی چقدر برام درس داشت چقدر حس خوبی بهم داد این نوع نگاه و کامنت فوق‌العاده شما عزیزم…

        وام بگیریم پولش رو بزاریم برای سال بعد…

        این یعنی به طور مطلق دستان خداوند رو بستی و اصلا اجازه ای نمیدی برای اینکه نعمتها وارد زندگی ات بشه…

        خدارو چه دیدی از بینهایت راه انقد این نعمت رو برای شما هموار و آسان میکند که نیازی به هیچ گونه عوامل بیرونی و وام و قسط ندارید و اینجاست که هم باورهای توحیدی شمارو باید بینهایت تحسین کنم مونا جان و هم اینکه این ذهنیت ثروتمند رو…

        عاشقتونم مونا جان و اسماعیل جان دوستان فوق‌العاده و موفق و عزیزم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محبوبه مهدوی گفته:
      مدت عضویت: 1035 روز

      سلام دوست خوبم واقعا خداروشکر میکنم بابت بودنتون در مسیر الهی که باعث شدید با نوشتن این پیام این تمرین زیبا وکاربردی رو ازتون یاد بگیرم واقعا تحسینتون میکنم که 2 ساله دارید این تمرین رو انجام میدید

      چه ایده خوبی اینکه ما هر اتفاق خوشایندی برای اطرافیانمون هم میفته بنویسیم و شکر گزاری کنیم ممنونم از شما دوست خوبم همین الان من رفتم این ایده رو عملی کردم و نوشتم چقدر همین ایده باعث میشه من شکار چی نکات مثبت بشم چقدر خیر خواه تر میشم خدایا شکرت سپاسگزارم از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی محققی گفته:
      مدت عضویت: 1159 روز

      سلام و درود به آقا میثاق باعشق

      آقا بابت کامنت با انگیزه و جالبت ممنونم که به اشتراک گذاشتین

      من هم از فایل آقا رضا خیلی انگیزه گرفتم و تصمیم به اقدام کردم که بدهی‌های پرداخت کنم ولی به قول استاد چون کمی تنبلی کردم و ذهن و فکر هم فرراره تا الان قدم قابل قبولی رو بر نداشتم

      همین که شما گفتین ا فایل آقا رضا به بعد دست بکار شدین تصمیمم جدی تر و مصمم شدم که می‌شود حرکت کرد و نتیجه گرفت و به قول شما درها رو خدا باز میکنه

      خداروشکر که شما ثابت قدم بودین و نتیجه گرفتین

      درپناه یزدان پاک

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    به نام پروردگار جهانیان

    سلام به استاد تموم زندگیم،به خانم شایسته رول مدل تموم لحظه هام و تموم دوستان عزیزم در این جهان مجازی توحیدی

    چند تا اتفاق برام افتاد این چند روز اخیر که انرژی زیادی من رو هول میده برای نوشتن،اول به درک و آگاهی های خودم اضافه کنم و بعد انشالله کمک کوچیکی به دوستان هم مدارم باشه ….

    استاد جانم ،دیروز من تماسی داشتم با پیش شماره تهران چند لحظه مکث کردم که کی می‌تونه باشه ؟و بعد که جواب دادم خانمی خودش رو معرفی کرد از طرف دفتر استاد موفقیتی که من قبل از آشنایی با استاد عباسمنش با اموزش های ایشون کار میکردم.

    چند تا سوال پرسید که فلان دوره تاثیر مثبت داشته برات یا نه؟تمایل داری از موفقیت هات ما مستند بسازیم و ازین حرفا بعد اتفاق جالب ماجرا برای من اینجا بود که گفتند استاد دارند دوره ای رو برگزار میکنند که فلان قیمته !و برای شما کد تخفیف گذاشتند و شما میتونید انقدر ارزونتر بخریدش و علاوه بر اون چندتا هدیه و فلان ،اگر میخوای لینک برات بفرستیم؟ گفتم ممنونم و خلاصه تماس ما تموم شد

    و من در هاله ای از افکار خودم فرو رفتم …

    یادم اومد قبل از آشنایی با استاد عباسمنش ،من تو اون فرکانس ومدار که بودم،آموزش های اون استاد رو وحی منزل میدونستم و چقدر سعی میکردم دقیق بهش عمل کنم و همون اراده و پشتکار من بود که به جهان لیاقت من رو ثابت کرد و من رو در مدار استاد عباسمنش قرار داد….حالا من که 5٠٠روزه شاگرد استاد هستم کاملا به این داستان واقفم که چیزی به اسم تخفیف و تبلیغ وجود نداره،و تو فقط باید بهترین خودت رو ارائه بدی و جهان مشتری های درست رو برات می‌فرسته ….چطور استادی به اون عظمت و دانش و آگاهی ،با اینکه انقدر نزدیک به استاد عباسمنش هست دقیقا داره کاری می‌کنه که خود استاد مخالف صددرصدش هست؟ سعی کردم از دل این ماجرا خیرش رو برای خودم دربیارم

    اینکه تو هر سطح و لولی که هستی ممکنه تو اشتباه کنی ،حتی یک استاد موفقیت که تو کشور خودش جزو تاپ هاست و کلی آدم شاگردش هستند ممکنه مسیر رو اشتباه بره ،حالا من که دارم تاتی تاتی میکنم ،چقدر درصداحتمال اشتباه دارم ؟

    استاد تو دوره عزت نفس میگه همیشه باید خودت رو تحسین کنی و از خودت راضی باشی !

    درسته باید سطح رضایت از خودت کمی بالاتر از دیگران باشه که همیشه حرکت رو به جلو داشته باشی اما این به معنی نیست که خودت رو سرزنش کنی …

    تو باید عاشق خودت باشی با تموم اشتباهات

    اگر بتونی همچنین عشقی نسبت به خودت داشته باشی،احساس لیاقت بهتری داری و این احساس لیاقت جهان رو به کرنش درمیاره که خواسته هات رو به صورت کاملا طبیعی و بدیهی وارد زندگیت کنه!

    نکته بعدی اینکه استاد عباسمنش همیشه از اصل میگه !دقیقا مثل قرآن ! تو میتونی گوش کنی میتونی گوش نکنی!

    میتونی عمل کنی !میتونی عمل نکنی !

    این دیگه به تو بستگی داره!

    اصل اینکه جهان بر اساس مدارها تشکیل شده،و کار ما اینکه باید بهترین خودمون ارائه بدیم فقط و جهان آدم های مناسب رو سر راهمون قرار میده

    این تبلیغ یا تخفیف نیست که باعث جلب مشتری میشه، این مدار توعه که تعداد مشتری و کیفیتش رو مشخص می‌کنه !

    حالا میخوای استاد موفقیت باشی و دوست استاد عباسمنش ،یا یک شاگرد ساده مثل سعیده !

    اینکه چقدر به این اصل عمل می‌کنی به تو برمیگرده !

    میتونی استاد باشی اما در همه ی موارد درست عمل نکنی ،میتونی شاگرد باشی اما پایه و اساس و بنیان شخصیتت رو آجر به آجر درست بچینی بری بالا ….

    در نهایت استاد،دیروز خدارو بارها و بارها سپاسگزاری کردم که چقدر به من لطف داشته که من رو هدایت کرد به آموزش های شما و من دارم طبق یک اصولی پیش میرم که مو لای درزش نمیره ….

    استاد از خدا که پنهون نیست از شما پنهون نباشه،دیروز هزاران بار بیشتر عاشقتون شدم

    و به خدا گفتم تو چقدر منو دوست داشتی که اجازه دادی با استادی هم مدار باشم که کلامش کلام شماست و رفتار و اعمالش بر اساس قرآنه …

    خداروصدهزار مرتبه شکر

    مورد بعدی درمورد دو اتفاق جالب که مربوط میشه به مدار آسونی ها

    استاد تو جلسه ١ قدم ٧ میگه :وقتی شما مدارت تغییر می‌کنه ،ادم های بد،اتفاق های بد به شما دسترسی ندارند،امکان نداره تو مدار خوبی باشی اما اتفاق ناگوار بیفته !حتی اگر اتفاق بدی افتاد،توش برات خیر و برکته …نشون به اون نشون که هیچکدوم از پیامبرانی که اسمشون در قرآن اومده ،شهید نشدن! یا این همه جنگ در دوران حضرت محمد بوده اما هیچ اتفاق بدی براش نیافتاده! چرا ؟ چون ایشون تو مدار درستی بوده،توی اون مدار هیچ اتفاق بد و هیچ آدم بد به شما دسترسی ندارند. حتی اگر از نظر فیزیکی به شما نزدیک باشند…

    استاد تموم بیمارستان ها یک اعتبار بخشی سالیانه دارند که ارزیاب ها میان مو رو از ماست میکشند،درواقع هرسال با این ارزیابی به بیمارستان ها درجه ١یا ٢ و… میدن

    خلاصه تموم بیمارستان بسیج میشند که بتوانند درجه ١ رو بگیرند ،ارزیابی اینجوریه مثلا از پرستار بجای اینکه بپرسند وقتی مریض ایست قلبی می‌کنه شما چه دارویی رو اول میدی یا فلان دارو با کدوم سرم نباید داده بشه ،میان میپرسن مثلا طول عمر این دارو چقدره ؟یا چرا تابلوی بالای سر مریض که بیهوش هم هست اسم پرستار نوشته نیست !

    خلاصه ی سری سوال های مسخره

    استاد من اون روز که قرار بود ارزیاب های اصلی بیان تو برنامه آف بودم ،درصورتیکه اصلا نمیدونستم تاریخ بازدید کی هست !

    بعد بعدها فهمیدم که در برنامه اصلی که با خودکار نوشته شده من کشیک بودم ولی یکی برنامه رو اشتباه تایپ می‌کنه :)))) و من رو آف میزاره :)))))

    یعنی این داستان اگر از اتفاقات مدار آسانی ها نبود که اصلا عقل جن هم بهش نمی‌رسید همچین کاری بکنه :))))))))

    دقیقا کار خدا بود و خدا !

    یک اتفاق دیگه هم این بود که ما برنامه ریزی کرده بودیم چهارم خرداد با بچه های بخش بریم جنگل ،بعد من یک شرایطی داشتم که خیلی خیلی برام سخت میشد اگر باهاشون میرفتم جنگل !خیلی هم دوست داشتم تو جمعشون باشم ،دقیقا چی شد؟ غروب روز سوم خرداد پزشک مقیمون که بسیار انسان ثروتمندیه و خیلی هم خوش قلبه،فهمید ما قصد داریم فردا بریم بیرون. کلید ویلای لب ساحل محمودآبادشو بهمون داد گفت برید ویلا ،جنگل سخته براتون کباب کردن و …

    و عجب خونه ای ،عجب ویویی… جاتون خالی :)بسیااار بسیاااار خوووش گذشت

    سر این داستان دیگه من گفتم که خدا دیگه چیکار باید برای من بکنه که من باورش کنم ؟

    انقدر قشنگ برنامه ریزی می‌کنه که من در اسایش به خواسته هام برسم

    و من چقدرررررر کم ایمان دارم بهش

    چقدرررررر کم شکرگزارشم

    و چقدرررررر ناچیز بهش توکل میکنم ….

    و بار ذهن چموش اینارو فراموش می‌کنه و دوروز بعد انگار نه انگار این اتفاقات فوق العاده براش رخ داده ….

    مکتوب کردن این اتفاقات بسیار بسیار به منطق ذهن من کمک می‌کنه که باور کنم

    خدا هست

    و خداهست و خدا هست

    خدا هست

    خداروصدهزارمرتبه شکر که یکبار دیگه بهم فرصت داد تا بتونم بنویسم

    در پناه الله یکتا غرق احساس عمیق خوشبختی باشید

    قلب فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام سعیده ِ سعیده ی الهی

      سلام به سعیدهِ مومن و خداجو

      از خواب بایه خواب خوب بیدار شدم اومدم تو سایت کامنت جدید اومده، و بلههههههه کامنت سعیده جانم هم اومده و از خونوادش کلی لذت بردم و کلی درس.

      و اما تو خواب خواب دیدیم که نسرین جان(نسرین سلطانی) رو در یک مهمانی دیدیم. بعد از کلی احوال پرسی تو دلم گفتم الان میرم برا سعیده جانم مینویسم که نسرین رو دیدیم، و به این زودی شما را هم میبینم.

      و جالب اینجاست که کامنت شما هم بود، چند وقت بود دلم میخواست برات بنویسم ولی جور نمیشد. تا امروز خدا را شکر که جور شد.

      سعیده جان من یه سوالی دارم شما فقط بخاطر اینکه دخترات تو خونه تنها هستند، میخوایی انتقالی بیگیری؟ یعنی مشکل اصلی با کارت همینه یا کارت رو دوست نداری.

      اگه مشکل شما نگهداری از بچه هاست که با توکل بر خدای مهربان و یکم آموزشش، دخترا میتونن از خودشون مراقبت و حتی برا خودشون غذا درست کنند، مهم اینه که مثل بچه‌ ها باشون رفتار نکنیم.

      یادمه فکر کنم 5 سالم بود مامانم دادش کوچکترم که 3 ساله و یه داداش تاز به دنیا اومده رو پیش من میذاشت و میرفت بازار و این در صورتی بود که خونمون هم آپارتمانی بود در طبقه 5. من علاوه بر این که خونه رو تمیز می کردم داداشم که گریه می کرد رو آروم می گردم. و حواسم به همه چی بود تا مامانم بیاد.

      (الان که فکرش رو میکنم نمیتونم یه لحظه خودم این کار رو بکنم.)

      ولی ماشالله دخترای گلت دیگه بزرگ شدن و راحت از خودشون مراقبت می کنند. شما حتی میتونید آشپزی یادشون بدید. اینجوری مسقل و خودساخته بار میان.

      شاید برادخیلی ها من جمله همسرم خیلی سخته که به بچه کار بدی انجام بده، ولی اگه کار شخصی خودش باشه به رشدش بیشتر کمک میکنه.

      ببخشید فضولی میکنم. ولی باید بگم تو دلم غُل میزد.

      سعیده جان خیلی خیلی دوستت دارم، و آن شاءالله در بهترین زمان و بهترین مکان همدیگر رو ببینیم و کلی برام با لهجه شمالی حرف های قشنگ بزنی، عاشقانه دوست دارم.

      و چقدر لذت میبرم از خوندن کامنت هات.

      مراقب حال دلت باش،

      بوووووووووووووووووووووس به اون صورت ماهت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 901 روز

      افرین بهت سعیده جان

      چقدر کامنت هات خوب شدن و چقدر رشد کردنت باعث مسرت و شادی ما میشه

      خدا را شکر اول ماه اردیبهشت من تونسنتم لب تاپی رو بگیرم که از سطح استاندار هام بالا تر بود و حداقل سه برابر کانفیگ بهتری داشت

      کاملا هم هدایتی

      تو این ی ماه خدا را شکر تلاش کردم که تمرکزم رو بگزارم رو داستان و با عشق یادش بکیرم

      الان میدونم که استاد چی میگفتن در مورد عشق و علاقه

      من هر چه قدر هم کد بزنم خسته ام نمیشه و با عشق ادامه میدم

      کد هایی میزنم که استاد برنامه نویسم گفته ولی من جلو جلو تست میکنم و یاد میگیرم

      همون داستانی که استاد کفتن اگه میخوای بر فرض ی ساعت ساز بشی باید 50 بار ساعت رو درست کنی و خرابش کنی که تو اون کار استاد بشی

      اگر سالی ی بار ساعت رو درست کنی 50 سال طول میکشه

      اگر ماهی ی بار ساعت رو باز کنی و ببندی حدود4 سالی طول مبکشه

      اما اگه روزی ی ساعت خراب کنی درست کنی کمتر از 2 ماه تو ی ساعت ساز خفن تبدیل میشی

      منم شکر خدا تو این ی ماه خیلی خوب وقت میگزارم

      شام کلا از یادم میره – نمیدونستم امروز چند شنبه هس …

      و شکر خدا ی هفته اس که دارم به ی خانم جوان کد نویسی یاد میدم و شکر خدا امروز هم ی پسر هم سن و سال خودم گفت میخوام بهم آموزش بدی

      فعلا که دارم رایگان یادشون میدم – ولی نمی دونید چه حسی داره؟

      خودم رو ی فرد موفق تو کد زنی میبینم

      احساس میکنم ته داستان شدم

      با اموزش دادن به اونها خودم با جزئیات بهتری یاد میگیرم

      تصویر سازی میکنم که دارم اپلیکیشن می سازم و با شور و شوق ادامه میدم

      امیدوارم که تمام افراد بی نظیر این سایت هدایت بشن به شغل مورد علاقه و با عشق پیش برن

      به خصوص دوست عزیزم سعیده توحیدی

      در هر صورت کلی لذت میبرم از خوندن کامنتت و عشق میکنم

      دو تا از خواهر های منم پرستارن و میدونم که چقدر تو کارتون تنش هست

      ولی ماشالله شما خیلی عالی احساستون رو کنترل می کنید و پیش می رید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1909 روز

      به نام خداوند هدایتگرم

      سلام به همه ی عزیزان.

      سلام سعیده جان شهریاریِ عزیزِ دل و قشنگم.

      میخوام یه عالمه برات بنویسم، اما قبلش یه نشونه ی جالب در رابطه با خودت و خودم مینویسم که نشون میده ارتباطِ قلبی هیچ ربطی نداره به اینکه ما همدیگه رو دیدیم تا حالا یا نه، جنسِ ارتباطمون نزدیک و حضوری هست یا دور و غیر حضوری…

      خب، تو سعیده جان، مسیری که جلو میری، کامنتهات، انرژی ات و … برای من خیلی جذاب و دوست داشتنیه و پیگیری ات میکنم از ایمیل.

      گاهی تو پیاده روی یهو یادت میوفتم.

      هم اهنگی با خدا رو از زبون تو شنیدم و آوردم تو زندگیم و تجربه میکنم و کلی کیف میکنم و به یادم میای که عجب عبارتی نوشتی برام، دَمِت گرم دختر.

      خلاصه که تو ذهن و قلبم هستی، تا اینکه الان اومدم تو همین صفحه کامنت خودمو بخونم دوباره.

      اومدم پایین، تا کامنت دوستان رو هم بخونم دیدم بله دقیقا کامنتت قبل از کامنت من منتشر شده و اینطوری شد که کاملا مستقیم هدایت شدم به خوندنِ کامنتت…

      اینبار نه از روشِ ایمیل، بلکه کاملا مسقیم.

      خوشحال شدم و لذت بردم که انقدر سریع و راحت این کامنتت رو خوندم.

      قبل از اینکه برم سراغِ این کامنتت یه تشکر هم ازت دارم.

      دیشب از طریق ایمیلم هدایت شدم به اون کامنتت که از روند تکاملی نوشتی و هدایت شدنت به نیمه وقت کردنِ شغلت نه استعفای کامل…

      کامنتت هدایتِ من بود، سپاس گزارم که از خودت نوشتی و شدی هدایتِ من برای مسئله ی خودم.

      ماچ بهت.

      حالا بریم سراغ این کامنت…

      یه طوری کامنت مینویسی عموما که احساس میکنم یکی از دوستام داره از خودش و زندگیش و رشدش به زبانی ساده، شیوا و جذاب صحبت میکنه.

      عینِ یه قصه که دوست دارم ببینم چکار میکنی؟

      چطوری شده شرایطتت؟

      نتایجت رو دوست دارم بخونم.

      تو نوشته هات برام درس و آگاهی میاد واسه زندگیِ خودم.

      این قسمتِ کامنتت کاملا برای منه، جوابِ منه، هدایت خدا برای منه:

      استاد تو دوره عزت نفس میگه همیشه باید خودت رو تحسین کنی و از خودت راضی باشی !

      درسته باید سطح رضایت از خودت کمی بالاتر از دیگران باشه که همیشه حرکت رو به جلو داشته باشی اما این به معنی نیست که خودت رو سرزنش کنی …

      تو باید عاشق خودت باشی با تموم اشتباهات

      اگر بتونی همچنین عشقی نسبت به خودت داشته باشی، احساس لیاقت بهتری داری و این احساس لیاقت جهان رو به کرنش درمیاره که خواسته هات رو به صورت کاملا طبیعی و بدیهی وارد زندگیت کنه!

      تایید خداوند رسید دستم برای تمرینی که شروع کردم این مدت…

      سوالم در مورد چگونگی ایجاد حس لیاقت بود، دارم تمرین میکنم هر کاری انجام میدم، هر فکری دارم، هر غذایی میخورم با حس لیاقت برای خودم انجام بدم…

      به قول یکی از بچه ها که میگفت: داشتنِ حس لیاقت، بدون دلیلِ خاصی.

      یعنی پیش فرض من لایقِ بهترینها هستم.

      برای خلق این حس لیاقت درونم، تو ذهنم با خودم گفتگو میکنم، تکرار میکنم این لیاقت رو.

      و تمرین عملی ام هم اینه: وقتی غذایی واسه خودم آماده میکنم میگم نوش جونت تو لایق خوردن بهترین غذا با بهترین کیفیتی، تعارف نکن، رودربایستی هم نکن چه خونه خودمون چه مهمونی…

      شروع کردم چند وقتیه به نوشتنِ تحسینِ خودم. دقیقا بعد از تمرین تحسین دیگران به این نتیجه رسیدم سمانه تو داری راحت تحسین دیگران رو میگی بهشون یا مینویسی، پس خودت چی عسلم؟

      این شد که تحسین خودم رو هم شروع کردم، نوشتم که آفرین برای کارهایی که روزانه انجام میدم، یا قبلا انجام دادم،مهارتهام، توانایی هام، قوت هام، روند تغییرات و رشدم و …

      تحسین موفقیت هام، اندامم به واسطه دوره قانون سلامتی، جسارت و شجاعتم و …

      و اینکه با کامنتت متوجه شدم مسیرم درسته و همین فرمون رو باید بگیرم جلو…

      که خودم به خودم عشق بدم.

      خودم از خودم تعریف کنم، تحسین کنم، انقدر سیر باشم که اصلا منتطر تحسین بیرون از خودم نباشم.

      با خودم مهربون باشم، سرزنش نکنم خودمو و …

      البته این اواخر کاملا متوجه شدم با خودم مهربونترم، خیلی خیلی خیلی کمتر به خودم سخت میگیرم و خودمو سرزنش نمیکنم.

      چون میدونم سرزنش کنم حسم بدتر میشه و همه چیز خرابتر میشه، تحلیل میکنم رفتارمو اما سرزنش نه.

      خلاصه که جواب سوالم در رابطه با ایجاد حس لیاقت برای خود، اینطوری اومد که با خودم مهربونتر باشم هر لحظه، خودمو تشویق کنم، خودمو ببینم با همه ی قوت ها و ضعف هام…

      من قشنگم، دوست داشتنی ام با همه ی این ویژگی ها.

      به خودم افتخار میکنم برای همه ی تلاش هام

      همه ی زمانی که دارم میذارم برای کار کردن روی خودم و بهبودِ شخصیتم و زندگیم.

      مرسی سعیده جانم که دستِ خدا شدی و پیامش رو به دستم رسوندی.

      بهترینها از هر لحاظ وارد زندگیت بشن و بمونه.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        زهرا نظام الدینی گفته:
        مدت عضویت: 2403 روز

        سلام سمانه جان

        من هم اتفاقی به کامنت تو برخوردم. از طریق ایمیل اومده بودم کامنت سعیده‌جان رو بخونم که رسیدم به کامنت تو (ایمیل کامنت‌های خودت رو هنوز باز نکرده بودم).

        بعد یادم اومد چند روز پیش در جواب کامنت پر محبتت می‌خواستم یه موضوعی رو بهت بگم ولی فراموش کردم. من کلا خودم رو در قید و بند قرار نمی‌دم که حتما الان باید جواب این کامنت رو بذارم یا نه. زمانی کامنت می‌ذارم که یه حس قوی پشتش باشه و امروز اون حس قوی بهم گفت حرف‌هایی که می‌خواستی به سمانه بگی رو امروز بهش بگو.

        راستش تو یکی از کامنت‌هات از درخت توت جلوی خونه‌تون نوشته بودی، نمی‌دونم چرا؟ ولی از اون موقع هر بار کامنت تو رو می‌خونم یاد آن‌شرلی با همون روحیهٔ قشنگ دوستداشتنی و اون منظرهٔ زیبای جلوی خونه‌ش میفتم. همیشه فکر می‌کنم دختری که داره(نمی‌دونم در کجای ایران) این مطالب رو می‌نویسه، یه دختر با همون سرزندگی و شادابیه که می‌تونه با درخت جلوی خونه‌شون حرف بزنه و زیبایی ‌پروانه‌ها رو ببینه و با پیشی‌ها بازی کنه و … .

        خلاصه تمام اونچه از کامنت‌هات برداشت می‌کنم یه درون زیبا، زلال و تشنهٔ زیبایی‌هاست.

        (الان یک چیزی رو متوجه شدم. من چقدر وقت پیش این حرف‌ها رو می‌خواستم به تویی که اصلا ندیدم بیان کنم، اما امروز گفتم، دلیلش ارتعاشیه که خودت دادی و معلومه وجود خودت خیلی برای خودت عزیز شده که دیگران رو به تحسین وا می‌داری. تجربه این آگاهی برام جالب بود)

        خلاصه که امیدوارم یه روز توی یه جایی زندگی کنی که صبح که پنجره رو باز می‌کنی یه ویو مثل همون ویوی داستان آن‌شرلی جلوی روت باشه. یه دشت باز یه آسمون زیبا، همه چیز تو وسعت بزرگ و دلباز و یه زندگی پر از حس خوب.

        راستی، تو خیابون هر جا کوییک می‌بینم یادت می‌کنم. چند روز پیش یه کوییک شیری دیدم و یه دفعه به خدا گفتم الهی سمانه از این رنگ بگیره، (حیف که استاد استیکرها رو بستن وگرنه این کامنت پر بود از استیکر خنده و تعجب)

        با همین فرمون برو جلو که دنیا بیشتر از. هر چیز به انسان‌هایی نیاز داره که درونشون عطر خوش صلح و دوستی و محبت بده.

        برات بهترین‌ها رو می‌خوام.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1909 روز

          به نام خداوند هدایتگرم

          سلام مجدد زهرا جانم.

          سلام به همه ی دوستان.

          خیلی لذت بردم از این جمله ات:

          من کلا خودم رو در قید و بند قرار نمی‌دم که حتما الان باید جواب این کامنت رو بذارم یا نه. زمانی کامنت می‌ذارم که یه حس قوی پشتش باشه.

          مطمینم اینطوری بهترین حرف ها منتقل میشه اینجا، حرف هایی که از قلبمون میجوشه و به صورت نوشتار جاری میشه انرژیش.

          مرسی که از درختِ توتِ سفیدِ جلوی پنجره ی آشپزخونه مون یاد کردی…

          مرسی که از پروانه ها، گربه ها، کوییک نوشتی.

          مرسی که با کلمه های زیبا از من نوشتی، بدون شک این از زلالی و پاکیِ درونیِ خودت میاد.

          و اینکه خیلی تحسین برانگیزی که به زیبایی ها توجه میکنی و مینویسی در موردشون.

          این جمله ات برام خیلی دلنشین هست:

          (الان یک چیزی رو متوجه شدم. من چقدر وقت پیش این حرف‌ها رو می‌خواستم به تویی که اصلا ندیدم بیان کنم، اما امروز گفتم، دلیلش ارتعاشیه که خودت دادی و معلومه وجود خودت خیلی برای خودت عزیز شده که دیگران رو به تحسین وا می‌داری. تجربه این آگاهی برام جالب بود)

          اغلبِ ما، همدیگه رو ندیدیم ولی چون در فرکانسِ مشترکیم، در کنار همیم و از معاشرت با هم لذت میبریم.

          فکر میکنم جنسِ ارتباط به دیدن یا ندیدن کاری نداشته باشه، مهم همون فرکانسِ مشترکه که از قلبهامون میاد. قلب هایی که به خدا وصل شدن و بعد خدا وصلمون میکنه به همدیگه برای نشاط و آرامش‌ بیشتر…

          و نکته ی بعدیش: ارزش و احترام و محبتی که چند وقتیه دارم خودم برای خودم قائل میشم، از خودم تشکر میکنم، افتخار میکنم به خودم، خودمو دوست دارم، خودمو تشویق میکنم و مهمتر از همه ی اینا خیلی خیلی خیلی کمتر خودمو سرزنش میکنم.

          نمیتونم ادعا کنم خیلی با خودم مهربون شدم، اما به اندازه ی تلاشم دارم جواب میگیرم، همین حالِ خوبم یکی از دلایلش احترامیه که دارم برای خودم قائل میشم، در تلاشم حسِ لیاقت رو با توجه به درس های استاد برای خودم خلق کنم…

          من ازت ممنونم که این نکته رو برام نوشتی تا یادآوری شه برام که همین فرمون رو بگیرم برم جلو.

          میدونی چیه زهرا جان، چند روزی هست که صبح ها قبل از اینکه آلارم موبایلم بیدارم کنه تا برم سراغ ستاره قطبی، نوشتن های عزیزِ دلم، پیاده روی، آغازِ یه روزِ عالی و در هم آهنگیِ بی نظیر با خدا، خود به خود بیدار میشم با صدای آواز پرندگانی که از پنجره روبه روم میاد…

          با یه لبخند بیدار میشم، خوشحال میشم، ذوق میکنم، سلام میدم به خدا و پرنده ها و فضای سبز جذاب روبه روم و روزم آغاز میشه…

          من اینطوری نبودم، یا اگه بخوام منصفانه خودمو بررسی کنم، مواقعی ناآگاهانه اینطوری بودم و گاهی نه.

          فرقش اینه الان اتفاقا میدونم چرا اینطوری شدم و اگه بخوام همینطوری بمونم و حس های خوبم بیشتر شن، باید همین مسیر فعلی رو ادامه بدم.

          شنبه شب رفتم خونه مامانم خوابیدم و صبحِ یکشنبه در اوج آرامش و هوای عالی صبحگاهی، با بوی خوشِ قورمه سبزی بیدار شدم…

          عطرش دیوانه کننده بود…

          درسته که نمیتونم بخورمش، اما کیف کردم از این بوی بهشتی که از عشقِ مامانم به خانواده میومد…

          که صبح بلند شده و بساطِ قورمه سبزی اش رو راه انداخته تا با عشق خانواده شو دور هم جمع کنه.

          خدا حفظش کنه برامون، ازش تشکر کردم که ما رو دور هم جمع کرده، که انرژیش عالیه و خیلی خوش گذشت بهمون.

          بعدش با خواهرم رفتیم پیاده روی و از قشنگی ها صحبت کردیم…

          دقیقا یاد تمرین های فایل شکارچیِ نکات مثبت افتادم…

          اینکه هر کسی از زعمِ خودش زیبایی ها رو میگفت. خواهرم از زیباییِ صدایِ جارو کردن خیابان ها توسط عزیزانِ محترم شهرداری گفت. که تو اون سکوتِ شب چقدر این صدای جارو کشیدن جادویی و زیباست…

          خیلی خوشم اومد که چقدر زیبایی وجود داره که ما حتی بهش فکر هم نکردیم اما وقتی می‌شنویم از زبان دیگران این فرصت رو داریم که آگاه شیم بهش و بیشتر سپاس گزارِ خدا باشیم.

          صحبت که میکردیم این جمله رو که برگرفته از آگاهی ها و درس های استاد هست گفتم:

          اینکه لذت بردنمون از زندگی، خیلی به نگاهمون به زندگی ربط داره. من با توجه به نگاهم به زندگی از یه چیزایی لذت میبرم و ذوق میکنم که شاید برای بقیه معمولی یا بدون اهمیت باشه.

          یک نگاهِ زیبا بین و زیبا جو یه عالمه زیبایی میبینه و تحسینشون میکنه و سپاس گزار خدا هست.

          دقیقا عین الگوهای بسیار عزیزم، استاد عباس منش عزیزم و مریم جانم.

          و اینکه وقتی زیبایی ها رو پیگیری میکنم، دائم داره زیبایی های جدیدتری میاد سرِ راهم…

          چند روز پیش تو پیاده رو یه قسمت بود جلوی چند تا مغازه که سنگ فرش شده بود با طرح برگ های پاییزی، شگفت زده شدم از این ذوق و سلیقه و زیبایی، انگار که دلم نمیومد روی این برگ ها راه برم که زیرِ پام نرن…

          یا ابرهای کپلی که تو آسمون میبینم و عاشقشونم.

          در حالی مینویسم که دارم آهنگِ خدا همینجاست، ساسان پاشایی فر رو گوش میدم…

          خدایا دوستت دارم

          خدا رو شکر برای همه چیز

          خدا رو شکر برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1909 روز

          به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

          سلام زهرا جانِ عزیزِ دلم.

          سلام به همه ی عزیزان.

          زهرا جان، با خوندن کامنتت لبخند روی لبم نشست.

          مرسی که برام نوشتی.

          سرشار از حسِ خوب شدم.

          میدونی چیه؟ من عاشقِ آن شرلی و جودی ابت هستم تو کارتن های بچگی.

          الان که اسم آن شرلی رو آوردی دوست داشتم.

          ممنونم ازت که به کامنت هامو با مهر و توجه میخونی.

          ممنونم برای تک تکِ جملات سرشار از لطف و مهربونیت.

          سپاس گزارم ازت برای آرزوهای قشنگی که برام کردی زهرا جانم.

          به اندازه ی وسعتِ قلب مهربونت، دنیا دنیا شادی و آرامش و ثروت واردِ زندگیت بشه.

          تحسینت میکنم که با سخاوت برام نوشتی و بهم انرژیِ عالی منتقل کردی.

          خدایا دوستت دارم

          خدا رو شکر برای همه چیز

          خدا رو شکر برای همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمانه سادات گفته:
      مدت عضویت: 1000 روز

      سلام به دوست عزیز و خوش قلب و مهربان و عالی من

      سعیده جان من تمام کامنتهات را خوندم تا به اینجا ولی نتونستم برات کامنت بزارم منو ببخش

      با تمام وجودم میگم خیلی دوست دارم

      تو عمرم همچین دوستی نداشتم که بیاد از اتفاقات خوبش بگه هیچ کس

      حتی تو خانواده ای که هستم مثلاً خواهرم تو این دوهفته پولی دستش اومده بوده که خونه خرید کنه در صورتی که اصلا من یا خانواده ام اطلاع نداشتیم که زمینی که داشته را فروخته و میخواد خونه بخره میدونی دیدشون و فکرشون و باورشون اینه که اگه به کسی بگن میگن اینا می‌خوان ما را چشم بزنند یا اینا از کجا پول آوردند یا تمام حرفهای که میدونی

      ولی من وقتی فهمیدم فقط از کس دیگه فقط گفتم خدا یا شکرت خدایا بهترین را براش مهیا کن

      سعیده جان وقتی میگی همه چی را خدا واست میچینه واقعا میچینه

      وقتی میری پیاده‌روی نسیم میوزه که گرمی هوا را متوجه نشی خورشید از لابه لایه درختا مشخص میشه و تو لذت میبری وقتی آدمهای مختلف پیر و جوان زن و مرد رو میبینی که برا خودشون وقت میزارن کیف می‌کنی وهر روز مسمتر پا میشی و حرکت می‌کنی

      خدا روشکر که تا به امروز نزدیک 14 روزه شش صبح بیدار میشم و پیاده روی را میرم

      خداروشکر که هر روزش با یه تضاد به دنبال راه حل میگردم

      خداروشکر که دارم رو خودم کار میکنم که زندگی را هر روز برا خودم آسون تر کنم

      حتی اگر از لحاظ فیزیکی یه سری نزدیک من باشن یا حتی از خون من باشن ولی با من مخالف باشن با اینکه من صحبت کردنم عوض شده

      سعیده جان عزیز و دوست داشتنی خدا نگهدار خودت همسرت و دودختر نازت باشه و دخترهای گلت را از طرف من بببوس

      در پناه الله شاد سلامت ثروتمند و موفق باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      سلام سعیده ی عزیز!

      خیلی جالب بود ماجرایی که از دفتر اون استاد باهات تماس گرفتن!! واقعاً خدا به ما لطف داشته که ما رو به استاد عباس منش و اصول و قوانین واقعیِ جهانِ هستی هدایت کرده! من قبل از اینکه با استاد آشنا بشم یک درصد هم فکر نمیکردم جهان اینجوری کار میکنه! و چون اهل ریاضیات و منطق و علم و این داستانا بودم زیاد اعتقادی به انرژی و جذب و این ها نداشتم. ولی الان این یکی از شکرگزاری های هر روز منه که با این وجود، خدا منو به این مسیر هدایت کرد…هرچند که هنوز خیییییلی کار دارم و گاهی دور میشم و یادم میره که اصل و اساس چیه…ولی خوشحالم که حداقل ناآگاه و جاهل از این دنیا نمیرم…مثل 90٪ مردم دنیا!

      چقدر درست گفتی که ذهن چموش ما اتفاقات معجزه واری که از عمل به قانون نشات میگیره رو میخواد به سادگی فراموش کنه، و این ماییم که باید با مکتوب کردن و تکرار و تکرار و یادآوری این اتفاقات به خودمون از پس این ذهن بربیایم!

      عاشقتم سعیده جان به خاطر کامنت های خوبی که مینویسی و به خودت و ما کمک میکنی در مسیر صحیح بمونیم.

      بهترین ها رو برات آرزو میکنم (قلب)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1949 روز

      سلام خواهر عزیزم

      سعیده خانم

      اول اینکه تحسین میکنم شما رو بابت این کامنت زیبایی که نوشتید و

      من هم به لطف خدا خوندم و لذت بردم

      و چقدر تبریک میگم بهتون بابت این رابطه قشنگی که با خدا ساختید

      میدونید خواهر

      حس میکنم این روز ها بدجوری هوای همه ما بچه ها ی سایت رو داره و از طریق دستان بینهایش مخصوصا استاد عزیز و این سایت و بقیه دوستان داره به همچون لطف می‌کنه و حال هممون رو با کوچکترین بهانه ها خوب می‌کنه

      وااای چه احساس نابی هست وقتی که انسان با خالقش حرف میزنهدو غرق در عشق پروردگار میشه و ناخودآگاه اشک از چشماش جاری میشه

      به قول استاد توی دوره عزت نفس

      چه احساس نابی هست این احساس

      چقدر به فرکانس منبع نزدیک میشیم

      ولی ذهن ما همه این خوبی ها رو فراموش می‌کنه و میگرده دنبال منفی ها

      خدایاااااا شکرت بابت همه چیز

      سعیده خانم ازت ممنونم بابت کامنت های خوبی که میذاری

      امیدوارم همیشه حال دل هممون خوب و عالی باشه و وصل باشیم به منبع بی نهایت عشق خداوند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ندا دولت ابادی گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    سلام بر استاد عزیز و مریم بانو و تک تک دوستان گرانقدر و الهی ام

    واقعا ممنون شما و الله یکتایم هستم که چنین فضای بی نظیری رو در اختیارمون گذاشتید تا زندگی بهتری رو تجربه کنیم با استفاده از قوانین الهی ،کنترل ذهن از طرق مختلف مخصوصا از طریق تمارین و بازی های ذهنی…چی از این بهتر :” تو “بازی” کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز…

    فایل بی نظیر،صحبتها عالی،تمرینها مفید و کارساز و شگفتی ساز…همه چی در نهایت خودش معرکه…

    الهی شکر

    با تشکر فراون از استاد عزیز و عارفه دوست داشتنی

    در اینجا می خوام از تمرینی صحبت کنم که الان تقریباً چهار ساله با منه و هر وقت که انجامش میدم نتایج شگفت انگیز بی نظیری ازش میگیرم…. من در ابتدای کار که با آقای شریفی شروع کردم مسیر قانون جذب رو این تمرین فوق العاده رو از ایشون یاد گرفتم و به شیوه خودم ادامه دادمش… اسم این تمرین : ” سوالات رگباری ”

    به این صورت که مثلاً وقتی به مشکلی، به تضادی ،به ناخواسته ای بر می خورم یا وقتی می خوام یه کاری رو شروع کنم که برام ناشناخته است و 100 درصد اولش برام پر از ترسه و سوالات منفی توی ذهنم جاری میشه ناخودآگاه یا وقتی که می خوام تو یه کاری موفق بشم یا حتی از انجام کاری که اولش به نظرم سخت و ناممکنه،نه تنها بربیام بلکه از انجامش کلی هم لذت ببرم و با موفقیت و حس خوب تمومش کنم و تحویلش بدم ….خلاصه برای هر کاری و هر خواسته‌ای.. از این تمرین بهره می برم

    به این صورت که شروع می کنم به نوشتن سوالات مثبتی که با :” اگه بشه چی ؟”شروع و تموم میشه یا : “چی میشه اگه؟” یا ” چقدر خوب میشه که…”

    مثلا همین چند روز پیش ترجمه ای بهم داده شد ..حدود 100 صفحه بود تخصصی،زیاد ، حجیم،طوری که نگاش می کردم مو به تنم سیخ می شد و طرفم می گفت خیلی سریع می خوامش… خلاصه اولش ترس بود،حال بدی بود،طفره رفتن از انجامش و خلاصه کلی نجوا و فکر ناجور که تو نمی تونی و پدرت دراومده دختر،بیچاره شدی و…

    در یه آن بلطف خدا یاد تمرین سوالات رگباری افتادم،سریع برگه ای گذاشتم جلوم و شروع کردم به نوشتن…الان دقیق یادم نمیاد چیا نوشتم،اما خوب یادمه که در حین نوشتنش و بعد انجامش انقدر حالم خوب شد که بدجوری براش اشتیاق و ذوق و شوق پیدا کردم،و اصلا در ذهنم این ترجمه تبدیل شد به یه بازی جذاب و لذت بخش که هر روز صبح با اشتیاق انجام دادنش از خواب پامیشم و می رم سرکار و ایمان دارم یه شاهکار از کار درمیاد، انقدر که دارم با حس خوب و با عشق انجامش می دم…تازه در طول مسیر انجامش یه هدایتهایی، یه الهاماتی میاد که هی داره کار رو برام راحت تر و آسون ترمی کنه…شکرخدا

    سوالاتی از این قبیل از خودم پرسیدم:

    1.اگه این ترجمه خیر ترین کار زندگیم باشه چی؟

    2. اگه برام پر از خیر و برکت باشه چی؟

    3.اگه خداوند از این کار حکمت های پیدا و پنهان زیادی برام داشته باشه چی؟

    4. اگه بهونه ای باشه برای خدا برای جاری کردن کلی خیر و برکت به زندگیم چی؟

    5. اگه به لطف و یاری خدا خیلی خیلی راحت و آسون انجام بشه چی ؟

    6.اگه به لطف و یاری خدا کلی از انجام دادنش لذت ببرم چی و کلی چیز های جدید و کلمات جدید یاد بگیرم چی؟

    7. اگه متنش برام خیلی راحت و آسون باشه چی ؟

    8.اگه این ترجمه بلطف خدا تبدیل بشه برام به یه شاهکار جهانی چی؟

    9. اگه بلطف و یاری خدا خیلی به موقع و عالی تحویلش بدم چی؟

    10. اگه وقتی تحویل میدم کلی طرف تایید و تحسینم کنه چی ؟ اصلاً کیف کنه وقتی ترجمه رو میبینه کلی تحسین کنه کارم رو و کلی کارراه انداز باشه این کارم…

    11.اگه اصلا همین کار،بهانه ای برام باشه برای موفقیت های پیش روم،برای جاری شدن کلی پول و ثروت و نعمت و خوشبختی چی؟

    12.اگه با انجام دادنش،کلی احساس قدرت و توانمندی کنم و کلی رو اعتماد به نفسم تاثیر داشته باشه چی؟

    13.اگه با همین کار،همین بهانه،کلی اتفاقات زیبا در زندگی ام جاری بشه چی؟

    14.و چی میشه اگه بلطف و یاری خدا راحت ترین و روون ترین و عالی ترین ترجمه عمرم باشه؟وااای که چقدر عالی میشه

    15.چی میشه اگه با همین کار لذت بخش،کلی احساس زنده بودن و زندگی کردن و مفید بودن کنم؟ وااای که چقدر عالی میشه…خداجون مرسی

    16.چی میشه اگه با همین کار،کلی بیشتر از زندگی ام لذت ببرم ،کلی خودم رو ،اطلاعاتم رو محک بزنم و ببینم و متوجه بشم که ماشالله تو چه سطح بالایی هستم …الله اکبر،خودم کیف کنم از انجام این کار…

    توانایی هامو قراره بسنجم،قراره کلی ازش رشد کنم،درس ها یادبگیرم

    پس یا علی با کلی حس خوب برم برای انجام دادنش و بیشتر لذت بردن از زندگی ام

    و من این تمرین،شده جزئی از وجودم،کلی بهم کمک می کنه در کنترل نجواها و کنترل ذهنم،و کلی هم بهم قدرت حرکت می ده،کلی ذوق و شوق انجام دادن…

    تازه اهرم رنج و لذت رو هم باهاش ترکیب می کنم و ازش کلی نتیجه می گیرم…کلی زندگی رو برام لذت بخش تر کرده و کلی موفقیت و جذبهای عالی تا همین جا برام رقم زده

    شکر خدای مهربونم

    امیدوارم لحظات زیبایی پیش روی هممون باشه و هر لحظه زندگی برامون راحت تر،آسون تر و لذت بخش تر و الهی تر…انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 82 رای:
    • -
      سحر سجادیان گفته:
      مدت عضویت: 1058 روز

      ندا جان عزیز سلام

      مرسی بابت یادآوری تمرین سوالات رگباری.

      من هم دوره آقای شریفی رو داشتم و گذروندم و ایشون کسی بودن که ابتدا قانون جذب رو ازشون یاد گرفتم.

      و امروز که مطالب شما رو خوندم انگاری دقیقا مناسب ترین زمان ممکن برای یادآوری این تمرین بی نظیر بود.

      مرسی که انقدر واضح و دقیق تمرین رو توضیح دادی، قطعا برای همه مون انجام چنین تمریناتی کاربردی و راهگشاست.

      مرسی از استاد عباسمنش عزیز که با این سایت امکان چنین ارتباطی رو فراهم کردن.

      ندا جان آرزوی موفقیت برات دارم و امیدوارم زندگیت در مسیر شادی و آرامش و ثروت روز به روز بیشتر رشد کنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      امیر خانجانی گفته:
      مدت عضویت: 853 روز

      سلام و خدا قوت به شما

      من هم این تمرین اقای شریفی رو انجام میدادم .

      و قدرت این تمرین رو خیلی نادیده گرفته بودم و نمیدونستم این قدر میتونه کاربردی باشه

      به طوری که همینطوری و بدون احساس انجامش میدادم و انتظار نتیجه هم داشتم ولی نتیجه ایی نداشت در حالی که الان فهمیدم مشکل از منه و

      با این سوالاتی که مطرح کردید تازه حساب کار دستم اومد

      ممنون از کامنت خوبتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1276 روز

    «وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُوا عَن کَثِیرٍ» «وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ»

    ﻭ هیچ ﺁﺳﻴﺒﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ نمیرسد مگر با دست خودتان، آنرا کسب کرده اﻳﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭﻣﻰﮔﺬﺭﺩ. ﻭ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻋﺎﺟﺰﻛﻨﻨﺪﻩ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻭ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻫﻴﭻ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﻳﺎﻭﺭﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺖ (30-31 شوریٰ)

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و همه دوستان عزیزم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این سایت و این دوستان نازنینم و این مسیر توحیدی زیبا. در راستای این فایل زیبا وقتی به صورت هدایتی رفتم سراغ قرآن هدایت شدم به این آیات از سوره شورا. و برداشت خودم رو توی دفترم نوشتم. هر اتفاق و شرایطی چه مثبت و چه منفی محصول افکار و باورهای ماست، برآیند تمرکز، انرژی و زمان. خواسته مون چیه ، یا بهتره بگم واقعیت زندگی مون چیه، همون چیزی که روش تمرکز و انرژی میذاریم به مدت زمان بیشتر. خب چه بهتر که تمرکز روی زیبایی ها باشه. مردم تعجب میکنن چرا دائما اون چیزی رو که نمی‌خوان توی زندگی شون پدیدار میشه ولی قانونش رو نمیدونن که به هرچیزی انرژی بدی، قدرت میگیره. به همین سادگی. این انرژی از کجا میاد، تمرکز و فعالیت در راستای یه موضوع در گذر زمان. عین یه سد که آب رو پشت خودش جمع می‌کنه و حجمش رو افزایش میده و در یک زمان مشخص اون حجم از انرژی رو رها می‌کنه. خداوند قوانین رو به زیبایی طراحی کرده. اونقدر زیبا که از فرکانسهای منفی کوچیک و کوتاه مدت میگذره، برایند انرژی مثبت ده ها برابر قویتر از انرژی منفیه. یعنی اگه از صبح تمرکز کنیم روی یه موضوع منفی تا شب ، شب ممکنه یه اتفاقی بیافته، ولی به محض اینکه تمرکز کنی روی یه موضوع مثبت ، به فاصله کوتاهی موضوعات مثبت بعدی میاد.

    امروز یکی از دوستان یه کار قضایی داشت که یه نامه رو از دادگاه بگیره ببره بانک ، و بنا به دلیلی به همراهی من نیاز داشت. گفتم اکی بریم. توی دادگاه فضای مثبتی نیست، خودتون هم میدونید، انرژیش مثبت نیست. منی که حوصله این جور محیط ها رو ندارم همش تلاش می‌کردم احساسمو مثبت نگه دارم. یه آقایی اومد نشست کنار دوستم و شروع کرد به سفره دلش رو باز کردن که این چه وضعشه ، فلان بوده و چنان شده و چنین بوده و چنان شده. منو میبینی انگار برق به صندلیم وصل کردن از جام پریدم و شروع کردم به قدم زدن. یه باغچه داشت وسط ساختمان دادگاه درش باز بود، رفتم داخل باغچه شروع کردم گلها و درخت‌ها رو نگاه کردن، صدای پرنده ها میومد و چندتا نفس عمیق کشیدم و … آخخخییییییششششش چه حس خوبیه… و چند بار با خودم تکرار کردم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» بعد از چند دقیقه برگشتم داخل، برای کپی گرفتن رفتم یه اتاقک گوشه راهرو. هم کپی می‌گرفت و هم یه بوفه مانند بود که کیک و آب میوه و آب معدنی داشت. توی دادگاه اجازه نمیدن کسی گوشی ببره، من یه کپی از کارت ملی رو میخواستم که عکسش توی گوشی بود، گوشیمو بهم دادن بدون مقاومت ببرم داخل، رفتم داخل دادم پرینت گرفتن برام. براحتی، برخوردها مودبانه و محترمانه. بعدش به مسئول همون بوفه گفتم قهوه اسپرسو هم دارین. گفت نه نداریم ولی برات میارم. صبر کن. رفت توی یکی از اتاقهای دادگاه، فکرشو بکنید این محیط چقدر انرژیش منفیه،(با نهایت احترام و دوستی نسبت به همه عزیزانی که ممکنه توی این محیط شاغل باشن) ولی اون بنده خدا رفت و با یه فنجون قهوه برگشت. (و نه فقط یه فنجون قهوه، بلکه با لبخند و کلی محبت و انرژی مثبت) و چقدر من ازش سپاسگزاری کردم و هر چقدر اصرار کردم اجازه بدین قهوه رو حساب کنم گفت نه ، من اینو همینطوری دوستانه برات آوردم. حالا آدمهایی که اونجا بودن فقط داشتن نق میزدن، فقط بدگویی و … و البته یه کمی آزمون زمان گرفت و وقتی برگشتیم خدا رو شکر کردم که من حال و احساس خوبم رو کماکان داشتم. من تا همین چند وقت پیش توی اینجور محیط ها به مسئله می‌خوردم. بنده خدایی رو‌ میشناسم که رفته توی دادگاه یه کار اداری ساده رو انجام بده، بخاطر فرکانس منفی خودش بحثش شده میخواستن بفرستنش بازداشت ، با تعهد و عذرخواهی ولش کردن.

    هیچ سرپرست و یاری رسانی به جز خدا برامون وجود نداره. اگه خدا رو به سرپرستی و یاری رسانی خودمون قبول نداشته باشیم هر کسی برامون صاحب قدرت میشه و ما رو به سختی میندازه.

    خدا رو شکر میکنم که از قِبل آموزشهای استاد عباس منش توی این مسیر زیبا قرار گرفتم. یاد گرفتم توی شرایطی که کنترل ذهن سخت میشه بگم «ایاک نعبد، و ایاک نستعین» چون هیچ یاری رسان و هدایتگر و حمایتگر و نجات دهنده ای جز خداوند وجود نداره.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید در بهترین زمان و مکان و شرایط در کنار توحیدی ترین انسانها.

    «رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم ؛ با دوست بگوییم که او محرم راز است»

    «شرحِ شِکَنِ زلفِ خَم اندر خَم جانان ؛ کوته نتوان کرد که این قصه دراز است»

    «بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم ؛ تا دیدهٔ من بر رُخِ زیبایِ تو باز است»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1767 روز

      سلام به آقا حمید عزیز

      خدا رو شکر که در این مسیر زیبا هستم و با دوستان توحیدی مثل شما هم مسیر هستم و از کامنتهای خوب شما بهره میبرم

      اصلی ترین قانون این مسیر همون توجه به زیباییها و اعراض از نازیباییهاست

      یعنی جهت دهی آگاهانه به کانون توجهمون

      و چه خدای مهربونی داریم که از بسیاری از فرکانسهای منفی کوچیک و کوتاه مدت ما میگذره(یعفو عن کثیر)

      و فرکانسهای منفی بزرگتر و طولانی مدت رو فقط به اندازه خودشون پاسخ میده در صورتی که دهها برابر پاداش برای فرکانسهای مثبت و نیکو در نظر می گیره (مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها وَ مَن جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجزى اِلّا مِثلَها وَ هُم لایُظلَمون)

      تحسینت می کنم که پیوسته داری روی خودت کار می کنی و قطعاً از نتایجش بهره مند میشی

      تحسینت می کنم برای کنترل ذهنت تو ماجرایی که تعریف کردی

      من هم خدا رو شکر یکی از مواردی که از عملکردم راضی هستم و سعی می کنم روز بروز بهتر و بهتر بشم همین کنترل ذهن و اعراض از نازیباییهاست و تجربه هایی مشابه شما داشتم

      مثلاً چند وقت پیش من و همسرم برای تمدید قرارداد مستأجرمون رفته بودیم بنگاه املاک، ایشون هنوز نیومده بود و ما منتظرشون بودیم.درهمین موقع مسئول بنگاه شروع کرد به گله و شکایت از اوضاع نامناسب کشور و مقصر دونستن دولت و مسئولین و…. من دیدم دیگه نمی تونم بشینم انگار که صندلیم میخ داشته باشه بلند شدم چند لحظه ایستادم و به این طرف و اون طرف نگاه کردم مثل کسی که دنبال راه فرار باشه. اون آقا تعجب کرده بود و نگاه پرسشگری به همسرم کرد، همسرم هم بهش گفت: (ایشون در جایی که حرفهای منفی گفته میشه نمیشینه) خلاصه که من از بنگاه اومدم بیرون تو خیابون و بقول شما چند نفس عمیق کشیدم و شروع به پیاده روی کردم و بیست دقیقه ادامه دادم تا همسایه مون اومد و کارمونو انجام دادیم و خدا رو شکر از نازیبایی اعراض کردم و وقتم رو صرف یک کار مفید مثل پیاده روی کردم

      خدا رو شکر که همزمان با وجود استاد در این جهان حظور دارم و با آموزشهای ایشون زندگی من معنا و مفهوم بسیار ارزشمندتری پیدا کرده

      خدا رو شکر برای وجود ارزشمند شما دوستان نازنین که خیلی از شما آگاهی و انرژی مثبت دریافت می کنم

      همواره سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1276 روز

        سلام و درود به شما خانم سلیمی بزرگوار. شادکام و سلامت باشید ان شاالله.

        خیلی خیلی ممنونم بابت کامنت ارزشمندتون. سپاسگزارم.

        تجربه ای که نوشته بودین بسیار بسیار ارزشمند و عالی بود. یه وقتایی دلم میخواد بگم کاش همه اینجوری بودن ولی بعدش یادم میاد این قانون جهان نیست که همه عین هم باشن. حتی خود خداوند هم از اکثریت جامعه گلایه می‌کنه. که (اکثرهم لا … )

        این عبارت خیلی تکرار شده.

        اکثریت مردم اهل تفکر و تعقل و شکرگزاری نیستن.

        از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. بسیار تحسین تون میکنم بخاطر اینکه در عمل به قانون پایبند بودین. اعتراف میکنم اگه من بودم ممکن بود حتی تلاشم برای عوض کردن موضوع ناموفق باشه یا توی رودرواسی بمونم و نتونم برم بیرون. ولی شما شجاعت به خرج دادین. این کار خیلی کار بزرگیه. همین چیزهای به ظاهر کوچیک اگه همیشه انجام بشه تفاوت های بزرگی رو ایجاد میکنن.

        در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1224 روز

      سلام به آقا حمید گل که قلبمو پر از انرژی توحید کرد

      آقا حمید الان ساعت 12 شب که قفلم روی کامنت شما و دارم عین یه باطری که شارژ خالی کرده متصل میشم به این داستان زیبای شما که شارژ بشم

      من این فایل استاد صب دیدم و به خودم تعهد دادم تمرکز کنم روی نکات مثبت اطرافم و یه کانال تلگرام درست کردم اونجا هر نکته جالبی در طول روز دیدم یاداشت میکنم

      خلاصه از ظهر تا شب کارم شده بود این و الحق که نتاجش چه بصورت مشتری و چه ارتباطات نمایان شد

      شب بود یکی از دوستان قدیمی که یه داستان با هم داشتیم و یه جورای بدهکارش بودم بهم پیام داد که شکایت کرده و البته خدمتتون عرض کنم این داستانا رو این مدت خیلی پشت سر گذاشتم به لطف خدا و همشونم به خیر گذشت تا حدودی و مطمینا به خیرم خواهد گذشت

      خلاصه که من داشتم تمرکز میکردم روی حال خوبم تا اینکه این پیام از دوستم دیدم و نجواها شروع شد

      خیلی سعی کردم خودمو یه جوری کنترل کنم ولی زورش زیاد بود و تنها چیزی که در شرایط الان میتونست بهم کمک کنه اومدن به سایت خوندن کامنتا بود

      چند صفحه ای خوندم و هی حالم بهتر شد تا رسیدم به کامنت شما که یه جورایی با من همخونی داشت

      کلی آروم شدم و به این نتیجه رسیدم که من خیلی کار دارم که موحد بشم فقط به رب به صاحب اختیارم وصل بشم و توحیدی عمل کنم

      من خیلی ضعیف عمل کردم و خیلی زئد دست پامو گم کردم در حالی هزاران بار قبل این اتفاقات برام افتاد مثل آب خوردن خدا برام حلش کرد

      من شرک کردم من قدرت از خدای خودم گرفتم و از یه بنده حساب بردم و فهمیدم باید بیشتر رو خودم کار کنم

      هیچکس نمیتونه به کسی همه توکلش به خدای خودشه آسیب بزنه هیچکس

      ممنونم ازت دوست خوبم که حالمو اینقدر خوب کردی

      و ممنونم از استاد عزیزم که الگوی توحید در عمل برای منه

      تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ما را به راه راست هدایت کن الهی آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1276 روز

        سلام و درود به شما محمد جان

        از درگاه خداوند متعال برای شما درخواست آرامش و حال خوب و احساس عالی و مثبت میکنم.

        اعتماد کنیم به یگانه فرمانروای قدرتمند و بیهمتای هستی چون اون هیچوقت دستمون رو رها نمیکنه. شاید من راهمو اشتباه برم، شاید تقلا کنم برای رسیدن به خواسته ای که نه تنها خیری در اون نیست بلکه شر بپا میشه ولی خداوند هر بار کمکمون می‌کنه ، دستمون رو میگیره، نجاتمون میده، و برمیگردونه به مسیر اصلی. برمیگردونه به مسیر امنیت و احساس خوب.

        ما به انسانها احترام میذاریم و حقوق شون رو به رسمیت میشناسیم و اگر دینی به گردن مون داشته باشن بهشون برمیگردونیم، ولی قدرت دست خداست. اگر ظاهر موضوعی بن‌بست دیده میشه، این بازی ذهن ماست، هزاران راه نرفته هست ، هزاران دری که خدا هنوز برامون باز نکرده.

        من خودم هنوز توی این زمینه ای که میگم توحیدی عمل نکردم. من هنوز میخوام درها باز بشه، راه مشخص بشه چراغ ها روشن بشه تا قدم بردارم. در حالیکه خدا میگه حرکت کن، ارتباط قلبیتو با من نگه دار، آرام باش ، توکل و ایمان داشته باش. هر قدمی که برداری من یه چراغ روشن میکنم و یه در باز میکنم. و بخشی از راه رو‌ بهت نشون میدم. اینجا همون جاییه که ذهن مقاومت می‌کنه ، نجواها شروع میشه ، اگه در باز نشد چی ؟ اگه چراغ روشن نشد چی ؟ اگه فلان چی ؟ قلب میگه من خدا ایمان دارم، InGodWeTrust . من هر چی اون میگه، میگم چشم. «آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم ، اگر از خمر بهشت است اگر باده مست»

        از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم، در اوج آرامش و امنیت و هدایت و حمایت رب العالمین باشی محمد جان. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2232 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام عرض می کنم خدمت شما دوست و برادر گرامی ، آقا حمید گل

      سپاسگزارم از خدای مهربانم به خاطر حضور در این دانشگاه موفقیت

      سپاسگزارم از خداوند به خاطر وجود نازنین شما

      آقا حمید می دونی با دیدگاه هایی که می نویسی

      با مثال های آموزنده ای که از زندگی شخصی خودت می نویسی

      چقدرررر به من کمک می کنی ؟؟

      می دونی چقدر کمک می کنی تا ایمانم به حامی و هدایتگر بودن خداوند قوی تر بشه؟

      قدرتم در کنترل ذهن بیشتر بشه؟

      احساسم بهتر بشه و از زمان ارزشمندم به بهترین حالت ممکن استفاده کنم

      خیلی مثال خوبی نوشتی

      من خودم قبلاً در زمان نوجوانی همراه یکی از فامیل های بسیار نزدیک داخل اینجور محیط ها رفت و آمد داشتم

      و میدونم که چقدر این محیط ها انرژیش ناخالصه!

      چقدر این مثال می توانه به من کمک کننده باشه و دید من رو عوض کنه

      اونجایی که گفتی اون بنده‌ی خدا با عشق رفت برای شما قهوه آورد و تازه پولش هم نگرفت

      یاد اون آیه افتادم که خداوند به پیامبر اسلام میگه «ما قلب ها را برای تو نرم کردیم» :)

      چقدر حسم عالیه ، خدایا شکرت

      در آخر می خواهم بهت تبریک بگم به خاطر اینکه روی تعهد خودت ماندی و داری عالی روی مبحث توحید و درک قرآن کار می کنی

      باز هم تشکر می کنم به خاطر دیدگاه های ارزشمند و آموزنده‌ی شما

      راستی عکس پروفایلت هم خیلی زیباست :)

      در پناه امنِ خداوند مهربانی ها باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1276 روز

        سلام و درود به محمدحسین عزیز. خوبی داداش ؟ چقدر خوشحال شدم کامنتت رو دریافت کردم. الهی صد هزار مرتبه شکر. اینقدر بچه های سایت مهربون و عزیز هستن و برام کامنت مینویسن که پاسخ دادن به محبتشون اونقدری زمان می‌بره که نمی‌رسم خودم بیام برات کامنت بنویسم. محبت دوستان شده تمرین ستاره قطبی من هر صبح و شب.

        خداونده که داره به تو کمک میکنه، از زبان بندگانش، یه وقتایی یه گنجشک هم با آواز خوندنش من و تو رو به یاد خدا میندازه.

        واقعاً حق با شماست محمدحسین جان ، خداست که قلب‌های انسانها رو برای ما نرم میکنه، و این احساس محبت و این انرژی مقدس و مثبت رو برقرار می‌کنه، ما رو از منفعت های اون بهرمند میکنه. برای شما و خودم از خداوند بینهایت احساس آرامش و انرژی مثبت درخواست میکنم که همین احساس مثبت و توحیدی خودش ریشه است که بارها و بارها ثمراتش رو به زندگی مون وارد می‌کنه. فکر کنم یه جمله است از پیامبر اسلام که بسیار تاکید کردن به اخلاق خوب و اینکه دین چیزی جز فضائل اخلاقی و احساس خوب نیست. همین احساس خوب در تعاملات اجتماعی باعث موفقیت‌های مالی میشه.

        بسیار بسیار تحسینت میکنم محمدحسین. از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو برات درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مجتبی گفته:
      مدت عضویت: 4020 روز

      سلام به دوست عزیزم حمید جان ؛

      واقعا دمت گرم بابت این کامنت خوشکلت ، هم از اون آیه اول کامنت چقدر لذت بردم و هم‌ اون کنترل ذهن قشنگی که توی دادگاه داشتی و نتیجه جالبش که جهان بهت یه قهوه رایگان و برخورد خوب آدمها رو پاداش داد ؛

      کاملا میشه از کامنتت انرژی مثبت و میزان در صلح بودنت رو متوجه شد ، واقعا قابل تحسینی داداش گلم ؛

      موفق و شاد باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1276 روز

        سلام و درود به شما آقا مجتبی گل. الهی صد هزار مرتبه شکر. ازت خیلی ممنون و سپاسگزارم بخاطر لطف و محبتی که بهم دارید، جهان همیشه بهم پاداش ها رو میده. به همون میده. دوستای خوبی چون شما که اینجا دارم رو جهان بهم هدیه داده، در حالیکه خیلی‌ها اون بیرون خوابشو هم نمیبینن اینقدر دوستان خوبی بتونن پیدا کنن. از شما خیلی ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2978 روز

      سلام آقا حمید

      احسنت به شما چقدر زیبا از آن محیط پراز تشنج دوری کردی وتونستی احساست رو خوب نگه داری

      تحسینت میکنم که اینقدر استوار دارید به تعهدتون عمل میکنید

      منم هروقت در شرایط احساسی خیلی بد باشم که هیچ جوره نتونم احساساتم را کنترل کنم شروع میکنم به خواندن سوره حمد یکبار دوبار شاید هم ده بار وخداروشکر هردفعه جواب داده آروم شدم

      بی نهایت سپاسگزار وجودت هستم که داری رو خودت کار میکنی وبرای ما هم تجربیات قشنگت را کامنت میکنی

      خدارا سپاسگزارم بخاطر وجود این سایت استاد عباس منش وخانم شایسته وتک تک شما دوستان گلم

      درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1276 روز

        سلام و درود به شما خانم زارع عزیز و گرانقدر. سپاسگزارم از لطف و محبت شما. بسیار تحسین تون میکنم. و ممنونم که تجربیات خودتون رو هم گفتین، خوندن سوره حمد وقتی خداوند داره میگه بنده من اینجوری بیا در خونه ام.

        از شما بسیار سپاسگزارم بخاطر کامنتی که برام نوشتین. خداوند شما رو در بهترین نعمت ها و شادمانه ترین لحظات قرار بده. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: