چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟ - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    296MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی چرا فکر می کنیم مرغ همسایه غازه؟
    48MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

600 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یوسف علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش

    اول از همه سال نوی میلادی رو‌بهتون تبریک میگم استاد عزیز انشالله سالی پر از ثروت و خیر و شادی و سلامتی و رسیدن به I wish های زیادی برای هممون باشه

    این فایل یه باور اشتباه و قبلی منو به یادم آورد، البته که هنوز هم رگه هایی ازش در زندگیم و افکارم میبینم، اینکه مرغ همسایه غازه!

    باوری که فکر میکنم یه بعدش برمیگرده به عدم عزت نفس و اعتماد به نفس یه بعدش تمرکز روی نازیبایی ها و یه بعدش مقایسه زندگی خودمون با زندگی دیگران مخصوصا در سوشال مدیا؛

    در مورد بعد عزت نفس قبلا خودم همین فکر و میکردم که دیگران از من بهترن یا برترن یعنی انقدر اعتماد به نفس و عزت نفسم پایین بود که فکر میکردم من ارزشم از دیگران بیشتره اون هم به دلیل این بود که تو خونواده توسط پدر ومادرم بارها این اعتماد به نفس از بین رفته بود و‌تو فامیل و اقوام مخصوصا خونواده پدری این موضوع باب بود که همدیگرو مسخره میکردن یا تو جمع شوخی های تیکه پراکنی و پایین آوردن شخصیت بود که کاملا نابودت میکرد ، و این باعث شده بود نه من بلکه خواهرانم هم اصلا از لحاظ اعتماد به نفسی شرایط خوبی نداشته باشیم و نتونیم ارزش خودمو ببینیم ، حتی از چهره امو با دیگران مقایسه میکردم ولی با گذشت زمان و طی کردن تکامل و ورود به دوره های شما و استفاده از فایل های رایگان خداروشکر بهتر و بهتر شدم و اصلا قابل مقایسه با قبل نیستم الان به راحتی تو جمع صحبت میکنم نظرمو میگم و به راحتی خودافشایی میکنم مهارت کسب کردم و خودمو بهتر معرفی میکنم راحت تر از قبل به جنس مخالفم پیشنهاد میدم به تنهایی مسافرت میرم و کلی کار دیگه که قبلا حتی نمیتونستم تصورشو بکنم البته باز هم جای کار دارم میبینم که بعضی وقت ها اون باور قدیمی از زیر این زمین شخم زده شده داره سرک‌میکشه و بقول شما باورهارو نمیشه کامل از بین برد ولی میشه تا حد بسیار زیادی کمرنگشون کرد واسه همین باز هم جای کار داره

    در مورد تمر‌کز روی زیبایی ها و اعراض از نازیبایی ها من هم قبلا مثل اکثریت جامعه بودم و فکر میکردم خارج و کشورهای خارجی وضعشون از ما خیلی بهتره ما تو جهنم داریم زندگی میکنیم هرجا مشکلی بود روش تمرکز میکردم و از جنس همون اتفاق بیشتر واسم میوفتاد ، فکر میکردم اگه برم خارج همه چی درست میشه در صورتی که آدم هرجا بره داره افکار و باورهاشم با خودش میبره، پس بهتره سعی کنیم روی زیبایی ها تمرکز کنیم سپاسگزار داشته ها و نعمت هامون باشیم اگه جایی نازیبایی دیدیم اعراض کنیم ، خیلی ها فکر میکنن اگه تو جمع نباشن و با دیگران در مورد مسائل جامعه که نقل هر محفلیه همراهی نکنن طرد میشن و تعداد دوستاشون کم میشه و تنها میشن ولی من خودم به شخصه ترجیح میدم یک دوست داشته باشم و در مورد زیبایی ها صحبت کنم ولی تو هر جمعی و با هر صحبتی نباشم

    در مورد سوشال مدیا یا شبکه های اجتماعی هم دقیقا درست گفتید که شده یک عاملی که همه میخوان خودشون رو و زندگی شخصی شون رو با ظاهر اون ویدیو ها مقایسه کنن

    یک شخصی میاد چند ثانیه از زندگی خودشو یا سفری که رفته رو میذاره جاهایی که مثلا داشته حال میکرده و فان بوده ولی ما فکر میکنیم اون آدم همیشه دارهذلذت میبره خوش بحالش کاش منم جای اون بودم و نمیدونیم که اکثر این رفتار ها بخاطر شو آف کردنه ، یا در مورد آرایش و عمل های زیبایی گفتید که الان تو ایران دخترها همه شبیه همن واقعا هم همینطوره اکثرا رفتن عمل بینی انجام دادن روی صورتشون کلی کارهای شبیه به هم انجام دادن و آرایش های شبیه به هم انجام میدن و چهره ها خیلی شبیه به هم هستن و در واقع اصلا خودشون هم دلیل این کارشون رو نمیدونن ولی مثلا میخوان از بقیه کم نیارن، و تقریبا همیشه و همه جا میکاپ دارن ، البته زیبایی و رسیدن به ظاهر اصلا بد نیست ولی تو خاور میانه و مخصوصا تو ایران این نوع میکاپ ها و عمل های زیبایی از نداشتن عزت نفس و اعتماد به نفس ایجاد شده در صورتی که زیبایی واقعی داشتن ذهن زیبا و تفکر زیباست

    در کل باید زیبایی ها و نعمت هایی که خداوند بهمون داده و در جهان بسیار زیاده رو ببینیم و از یاد نبریم که به هرآنچه فکر کنیم از جنس همون چیز وارد زندگی مون میشه

    ممنون از شما استاد عزیز راستی دیشب تو خوابم صداتونو شنیدم و داشتم صحبت های شما رو گوش میدادم صبح که از خواب بیدار شدم خیلی لذت بردم و اینو نشونه دونستم که من دارم سعی میکنم فکر و ذکرم بشه این آگاهی ها و متعهد باشم و با ایمان به خداوند یکتا ادامه بدم،خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3951 روز

    در این فایل استاد به سه مورد اشاره کردن که چرا برخی فکر میکنن مرغ همسایه غاز است:

    1- توجه بر نکات منفی در زندگی خودمون

    2- عدم‌مسئولیت پذیری

    3- مقایسه که ریشه آن در شبکه های اجتماعی است

    1-1 راه گریز از توجه بر نکات منفی سپاسگزاری از نعمتهای داده شده بر ماست و توجه کردن بر نعمتها و نکات مثبت است

    1-2 راه گریز و نجات از عدم مسئولیت پذیری به نظر من حمله بر دل ترس‌ها و ساختن اعتماد به نفس بالاست هر چه قدر بر دل ترس‌های بزرگتر حمله کنیم مسئولیت پذیری بر ما راحت‌تر میشه؛ مورد بعدی شناخت حوزه ای هست که می‌خواهیم مسئولیتشو بپذیریم مثلا من میخام مسئولیت پخت نهار رو برعهده بگیرم لازمه پذیری این مسئولیت توانایی پخت غذا هستش بدون داشتن این توانایی و بدون دانش و مهارت غذا پختن پذیریش مسئولیت پخت نهار کار احمقانه ای به نظر میرسه

    1-3 راه گریز از شبکه های اجتماعی و مقایسه نکردن به نظر من برمیگرده به تقویت عزت و اعتماد به نفس

    مقایسه کردن از عدم خود ارزشمندی به وجود میاد و اعتیاد به شبکه های اجتماعی هم از ضعف عزت نفس و اعتماد به نفس به وجود میاد

    مثال مرغ همسایه غاز است در زندگی خودم :

    1-شهر ما به لحاظ اقتصادی و کسبو کار شهر خوبی نیست شهرهای دیگه بهترند

    2- ذهن من قوی و باهوش نیست ولی سایر اعضای خانوده باهوش و زرگ هستن

    3- من آدم ترسویی هستم ولی بقیه شجاع و نترس هستن

    4- من خیلی سخت پول درمیارم ولی دیگران از من بهترند

    5- پول درآوردن تو این شهر و تو این شغل(تجهیزات پزشکی) خیلی سختر از شغل‌ها ی دیگه هستش

    6- برم آمریکا اونجا به آرزوهام میتونم برسم و لی تو این شهر و تو این کشور نمیشه یا نمیتونم

    7- اونایی که سابقه بالاتری نسبت به من دارن موفق تر هستن و حرفشون بیشتر به حساب میاد

    و بسیاری مثال‌های دیگر

    در پناه الله یکتا شاد پیروز و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    زهرا حسینیان گفته:
    مدت عضویت: 492 روز

    به نام خالق یکتا

    درود بر استاد بزرگوارو تبریک سال نو میلادی خدمت شما و دوستان عزیزم

    سپاسگزارم از تهیه این فایل ارزشمند. این مشکل احساس میکنم در بین انسان ها بسیار فرا گیر هست.

    تجربه شخصی من این بوده که سال ها قبل همسرم کسب و کاری داشت که درآمدش رضایت بخش نبود. و ما هر دو معتقد بودیم در شهر محل زندگی ما این کسب و کار در آمد خوبی نخواهد داشت ولی در عوض در تهران بسیار موفق خواهد بود.

    ما کسب و کار را به تهران انتقال دادیم ولی متاسفانه بعد از شکست، هزاران دلیل داشتیم که این شغل در تهران هم جوابگو نیست.

    و با ضرر سنگینی از انتقال کسب و کار به شهر دیگر ، به خیلی عقب تر از قبل از لحاظ مالی برگشتیم‌ .

    در آن سال ها من متوجه این مسائل نبودم. که به لطف خداوند و کمک استاد عزیز در تلاش برای بهبود هستم. با دیدن این فایل اولین چیزی که به ذهنم رسید این تجربه ما بود.

    موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    سلام و‌عرض ادب

    درک من از این فایل:

    -با تمرکز روی نکات مثبت در هر زمینه ای طبق قانون اتفاقات مثبت رو تجربه میکنیم و این خودش یک مسئولیت بزرگ ایجاد میکنه که دیگه نمیتونیم دنبال مقصر خارج از خودمون و افکارمون باشیم

    -مسئولیت زندگی خودمون رو در جنبه های مختلف به عهده بگیریم

    -شبکه های اجتمایی به راحتی میتونه احساس بدبختی رو در ما ایجاد کنه و کانون‌توجه ما رو منفی کنه در صورتی که فقط بهترین لحظات در این فضاها منتشر میشه

    مثال شخصی :

    در یک برهه زمانی به دلیل کار کردن روی باورهام و حذف فضاس مجازی به طرز حیرت انگیزی شرایط خوب پیش رفت و از لحاظ مالی بسیار پیشرفت کردم ولی بعد از مدتی اون تمرکز مثبت رو کنار گذاشتم و بجای استفاده از قانون به فکر تبلیغات و … افتادم و شرایط بد و بدتر شد تا حدی که مکان مغازم رو تغییر دادم ولی بازهم همون شرایط رو تجربه کردم (با احساس بد) تا اینکه تصمیم گرفتم از همون مکان و امکانات استفادع کنم برای پیشرفت و دوباره در مسیر درست قرار گرفتم که البته همچنان باید در این مسیر پایدار بمونم

    خدا رو هزاران بار شکر که در این شلوغی فضاهای مجازی یک فضای بی نظیر بنام سایت عباسمنش داریم تا هر بار خودمون رو کالیبره کنیم

    با تشکر فراوان از شما استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    اعظم پورهدایتی گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    سلام به استاد عزیزم خیلی خوشحالم خیلی خیلی زیاد امروز 16 دی 1403 و من امروز یه معجزه شگفت انگیزی برایم رخ داد استاد خیلی خوشحالم استاد ایمان خیلی خیلی زیاد قوی‌تر و بی‌نظیر شد خدایا شکرت من امروز به یک معجزه شگفت انگیز که خدا برایم هدیه داده بود رسیدم ایمیلی که 5 سال پیش دوره‌های 12 قدم خریداری کرده بود امروز از طریق دستان ارزشمندش خانم فرهادی گلم عزیز خدا و آقا ابراهیم عزیز و دوست داشتنی این دو دستی از طرف خدا به سمت من شدند خدایا شکرت که چون من تغییر کردم و من تو مسیر این بهشتی پیگیر و پیگیر بودم و خدا بهم گفت وقتی که راهت درست باشه مسیررت درست باشه این یعنی بهشت به تمام معنا استاد خیلی خوشحالم به خانم فرهادی عزیز زنگ زدم و آنقدر خوشحال شدم ذوق کرده بودم اشک ذوق تمام وجودم را گرفته بود تمام وجودم رو به خدا وصل کرده بود و اینکه خدایا چقدر دوستم داری و عاشقم هستی و این روزا چه معجزه‌هایی رو داره بهم از طریق دستان عزیز و دوست داشتنیش به سمت من هدایت می‌کنه خدایا شکرت عاشقتم خدای عزیزم عاشقتم استاد گلم مریم عزیزم آقای ابراهیم و خانم فرهادی گل از خدا بهترینا رو برایتون آرزو دارم و به همه دوستان عزیز و دوست داشتنیم که تو این مسیر بهشتی هستیم و هم فرکانسیم موفق باشید عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2342 روز

    بنام الله مهربان

    سلام به استاد زیباوفوق العاده

    سلام به مریم بانوی زیبا وفوق العاده

    سلام به همه ای دوستان عزیزم

    خدا رو سپاسگزارم که امروز هم هدایتم کرد تا چند باور مخرب در ذهنم را شناسایی کنم ومتعهد تر بشم برای تغییر بهتر.

    خدا رو شکر دیگه تو فضای شبکه اجتماعی نیستم وبیشتر برای وقتم ارزش قائل هستم

    واستاد عزیز کاملا درسته زمانی که درگیر اینستا وشبکه های اجتماعی بودم ضربه های بزرگی خوردم همیشه فکر می کردم که کشورهای دیگه خوب مثل ترکیه اینجا خوب نیست وهمین امر باعث شد با یه پسر ترک اشنا بشم وبعد اسرار زیادش وازدواج کنیم بعد چند ماه من زندگیم رو جمع کردم ورفتم ترکیه البته میگم اینها همش از باور های مخرب خودم بود وگول ظاهر ادمها رو خوردن در شبکه اجتماعی ورفتن من همانا بعد 10 روز اونجا چنان ضربه ای برمن وارد شد که کارم به دکتر کشید وخدا رو شکر در اون موقعیت قلبم بهم گفت برگرد واز نو شروع کن خدا هدایتم کرد برگشتم سختیهای زیادی رو 3ماه کشیدم تا باز خدا هدایتم کرد به این خونه وارامشم خیلی بهتر شد البته زمان برد الان هم سعی کردم فراموش کنم اون مسئله رو ودرسهای که درش داشت یاد بگیرم وخیریتی ببینم وهر روز دارم بهتروبهتر میشم وقتی که این فایل رو گوش می کردن نگاه کردم چند بار مدام تایید کردم که من مسئول زندگیم هستم وپذیرفتم اشتباه از من بوده چرا من باید فکر کنم مرغ همسایه غازه وقول دادم که از همین جا که هستم از این شرایط که دارم شروع کنم به سپاسگزاری بیشتر ودیدن زیبایی که همین الان در زندگیم هست صاحب خونه خوب جای امن وامکاناتی که در اختیارم هست زیبایی های شهرم وخداوند هدایتم می کنه به جاهای بهتر من سمت خودم انجام بدم خدا هم سمت خودش انجام میده یارب من سپاسگزارم برای همه نعمتهای که الان تو زندگیم هست ایمان دارم که تو همیشه برام خیر مطلق می خواهی

    الهی به امید خودت نه بندهات.

    درپناه رب العالمین باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    M گفته:
    مدت عضویت: 378 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    من سی و اَندی ساله که این باور رو دارم که آره …واقعاً مرغ همسایه غازه…

    همیشه در حال مقایسه زندگی خودم با دیگران بودم ,اینکه من از همه نظر از فلانی بهترم پس چرا باید زندگی اون از من بهتر باشه؟چرا باید چرخ زندگی اون روان باشه و چرخ زندگی من زنگ زده …

    چرا همسر فلانی اینقدر براش ارزش و احترام قائله ولی همسر من نه…

    خوش بحال فلانی که همیشه تو هر مجلسی یه لباس جدید میپوشه.همسرش با عشق و احترام باهاش رفتار می‌کنه و هززززاران خوش بحال دیگه…

    که این مقایسه کردنها منو حسابی سرخورده کرده بود .تو جمع احساس کم ارزشی و حقارت میکردم و سالیان سال این سیکل معیوب تکرار میشد تو زندگی من. تا اینکه به خودم گفتم بابا من دارم ظاهر زندگی اینو میبینم چه خبر دارم از باطن زندگیش؟

    یه جمله ای هست میگه هیچ وقت ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودت مقایسه نکن.

    از خداوند مهربان سپاسگزارم که ذهن منو باز کرده نسبت به این قضیه . و الان خیلی خیلی کمتر این مقایسه رو انجام میدم

    تشکر از استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2967 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز

    چه خوبه که این مدت انگار الهامات زیادی بهتون گفته میشه و میبینم که پشت سر هم فایل میزارید روی سایت…

    فایل رو گوش دادم و بازم خیلی نکات خوبی گفته شد… موضوع اینه که تمام فایلای شما یک اصل رو دارن میگن و یک سری قواعد یکسان رو تکرار میکنن؛ من خودم و خیلی ها فکر میکنم که این اصول رو اونطور که باید جدی نمیگیریم، ولی وقتی میبینم بازم تکرار میشه توسط شما و بارها و بارها بهش میپردازید، اروم اروم حس میکنم که این اصول چیزی نیست که با چندبار گوش دادن یا تمرین کردنش بشه تغییر اساسی کرد.

    واقعا تا اخر عمر باید همین اصول ساده رو تمرین کرد و همه چی سعی و تمرینه؛ هدف سعی در این مسیره، هدف کمال مطلق نیست… استاد این جمله رو بارها خدا بهم گفته که در این مسیر، همه چی سعی و تمرینه، این اصول رو باید سعی کنی که اجرا کنی و این سعی های متوالی اروم اروم بهتر و بهتر میکنن تورو؛ هدف این نیست که یهو کمال مطلق بشی… همه چیز سعی کردن در اجرای این قوانینه…

    توی این فایل دوست دارم به موضوع شبکه های اجتماعی بپردازم، استاد همین الان که این کامنت رو دارم مینویسم، افرادی رو میبینم که به دلیل بودن تو شبکه های اجتماعی، چیزای ارزشمند زندگیشون رو نادیده میگیرن و کار به اختلافات زن و شوهری و خانوادگی و دوستی کشیده میشه…

    شما توی شبکه های اجتماعی نیستید که دقیقا حس کنید چخبره، استاد من چند ماهه که دی اکتیو کردم اکانت اینستاگرامم رو و تمام شبکه های اجتماعی رو دیلیت اکانت کردم و فقط تلگرام دارم اونم بخاطر کارم…

    استاد بنظرم هرگز نمیتونید تصور کنید که چه فاجعه ای در حال رخ دادنه در اینستاگرام، من هرچقدر بگم شما نمیتونید اصل داستان رو متصور بشید، یعنی فاجعه ای به تمام معنا… به تمااام معنا به یک چیز وحشتناک تبدیل شده اینستاگرام…

    بینهایت ادمارو هل میده به سمت بی بند و باری و مقایسه و اختلافات خانوادگی و خودکشی و هزار چیز دیگه

    مخصوصا تو پلتفرم فارسیش که دیگه حدی نمیشه برای بی بند و باری ای که ترویج میشه متصور بود… استاد اصلا نمیتونید باور کنید چخبره و چه اتفاقاتی داره رخ میده…

    و منی که چند ماهه دی اکتیو کردم و رها شدم، دارم اثرات مثبت نبودن در اینستا رو حس میکنم، کسی که تو اینستا هست هرگز نمیتونه درک کنه چی میگم…

    و اینم بگم که من مدتهای قبل تر، فکر میکردم که خب من اینستا دارم ولی پیجای مثبت رو دنبال میکنم یا کمتر میرم توش! و چقدر این خیال باطله… عین اینه که بگیم من توی سطل زباله دنبال اون تیکه غذاهای سالم میگردم و میخورم!

    هرگز جواب نمیده این کار؛ هرگز جواب نمیده که بگیم پیجای مثبت رو میبینم یا کمتر میرم توش…

    استاد بهترین راهکار رو خودتون دادید که گفتید کلا دیلیت اکانت باید کرد؛ کلا نباید اونجا بود؛ چون عین یک مردابه که حتی 5 دقیقه در روز گشتن در اونجا میتونه ادمو از راه به در کنه و میبلعه ادمو…

    اینکه این حد دارم تاکید میکنم روش چون میدونم چخبره و میدونم چه فاجعه هایی داره رخ میده توش…

    تلگرام باز خیلی خیلی خیلی بهتره، چون به قول مالکش، محتوا رو شما انتخاب میکنید و به سمت شما پرت نمیشه…

    استاد خیلی جالبه براتون بگم که چند ماه پیش مالک تلگرام یعنی پاول دورف، دقیقا همین حرفارو توی کانال تلگرامش نوشته بود، میگفت چیزایی که به خورد ذهنتون میدید اینده شمارو رقم میزنه و باید خیلی مراقب باشید چه ورودی ای به ذهنتون میدید.

    یکبار هم یک داستان شخصی از خودش گفته بود که سالهای قبل یک شبکه اجتماعی ساخته بود و بعدش به یک مبلغ بالایی فروخته بودش و تعریف میکرد که برای اینکه کد بنویسم، من همه چیو از زندگیم حذف کردم و روی 16 ساعت فکر کنم گفته بود پشت سیستم کد مینوشت و روزی یکبار غذا میخورد….

    چقدر قانون واسه همه افراد موفق صدق میکنه… دقیقا چیزی که شما گفتید همیشه… واقعا این فایل های شما تمام زندگی رو شامل میشه و اصل داستان همینه…

    و جالب اینه که خیلی از افراد موفق دنیا به صورت خاص میگن که تو اینستاگرام نباشید، از ترامپ و ایلان ماسک و خیلی های دیگه، خیلی هم تاکید دارن رو اینستاگرام… واقعا بنظرم باید خیلی فکر کرد که چرا اینهمه مهمه که در این شبکه های اجتماعی اصلا نباشیم… چرا اینهمه ادمای موفق روش تاکید دارن و اثراتش رو ویرانگر میدونن؟

    بنظرم یچیز ساده و معمولی نیست و نباید به سادگی از این موضوع گذشت…

    روی خودم که خیلی زیاد تاثیر منفی میزاره، حتی خودم دلم نیومد دیلیت اکانت کنم اینستاگرامم رو! فقط دی اکتیو کردمش که اگه بعد ها نیاز شد برگردم اونجا…! حتی منی که این حرفارو میزنم بازم ته وجودم تمایل داره برگرده اونجا…

    و یکی از دلایلی که من تمایل دارم به شبکه های اجتماعی، احساس بی ارزشی و احساس کمبود محبت و کمبود توجه و تاییده؛ اواخر خیلی بیشتر متوجه شدم که چون درونم به مقدار زیادی خالی از تایید و خالی از عشق و ارزش هست، کشیده میشم به سمت شبکه های اجتماعی و عین یک ماده مخدر یا قرص مسکن حالم رو شاید برای مدت کوتاهی بهتر کنه ولی بعدش در کل وضعیتم بدتر میشه؛

    در مورد خودم اینه دلیلش؛ و فهمیدم این حد از احساس نیاز در درونم، به این سادگی و به این زودی قابل درمان و قابل ترمیم نیست و خیلی زیاد انرژی میخواد که این احساس ارزش و عشق درونی رو ساخت… حداقل واسه من اینجوریه، چون بشدت توش پاشنه اشیل دارم…

    چون شبکه های اجتماعی جای خوبی واسه جلب توجهه، باز من پسرم، در مورد خانم ها بسیار بسیار ویرانگر تره اثرش

    چون بارها دیدم خانم هایی که حالا با توجه به جنسیت و زیبایی ها و جذابیت هایی که دارن، با حضور در شبکه های اجتماعی مثل اینستا، کافیه چندتا عکس از خودشون بزارن و اونوقت سیل افرادی که دنبال روابط نامناسب هستن به سمت اینا کشیده میشن…

    بارها دیدم دخترا فقط بخاطر اون احساس خلا که دارن، انگار میخوان هی از خودشون عکس بزارن و هی پسرای دیگه دنبالشون بیفتن و انگار این باعث میشه تو مغز خانما دوپامین ترشح بشه از بس که مورد توجه واقع میشن، اونم در 95% اوقات ادمای داغون میان سمتشون…

    از این نمونه ها بارها دیدم و میدونم که تاثیر مخرب اینستاگرام روی خانما خیلی وحشتناک تره و خیلی بیشتر وسوسه داره براشون…

    فقط یک مورد از مواردی که گفتین اینهمه تاثیر میتونه بزاره و اگه رعایتش کنیم و اصلاح کنیم چقدر باعث رشد و پیشرفت میشه…

    استاد واقعا حس میکنم من بعد اینهمه مدت کار کردن روی خودم، انگار 0.03% تازه باورام تغییر کرده! البته که با همین مقدار تغییر خیلی نتایج گرفتم… ولی حسم اینه که میزان تغییر باورهای من این بوده…

    دارم درک میکنم که مثلا احساس خلا و کمبود عاطفی در انسانی مثل من، خیلی بیشتر از این حرفا زمان و انرژی نیازه که درست بشه، خیلییییییی زیاد…. واقعا باید بهای مناسبی داد برای بهتر شدن و تغییر…

    و در مورد من انگار همه شرایط سختی که دارم و هر جایی که مشکل دارم، ریشش از احساس بی ارزشی و کمبود و خلاء عاطفی هست… هرجوری نگاه میکنم به همین میرسم..

    استاد دمتون گرم بابت این فایل های ارزشمند… سپاسگزارم از شما….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    ملیکا گفته:
    مدت عضویت: 2376 روز

    سلااام الهی شکر که به این فایل هدایت شدم که بازم جواب سوال امروزم رو به این راحتی گرفتم

    من دقیقا امروز داشتم به این فکر می‌کردم که دانشکده مکانیک چقدر بچه هاش باحالن و چقدر اکیپ دوستای خیلی باحالی دارن و انجمن علمی باحالی دارن و ‌….

    و حسادت روی سطح اومده بود برام و حس ناتوانی از اینکه من نتونستم همچین اکیپ خوبی داشته باشم و خوش به حال اونا و کاش منم جای اونا بودم و..

    تا اینکه داشتم داخل عقل کل میچرخیدم که یه کامنتی از دوستان درمورد این فایل بود

    نیمه ی اول فایل رو دیدم‌ و واقعا خیلی لذت میبرم از اینکه استاد انقددددر دقیق و درست و ریز به ریز بررسی میکنن

    من یه مدتی بود وارد معنویت و همراهی با استادای معنوی شده بودم، نمیگم اونا بدن خیلی کمک کننده ان اما شاید برای من هنوز سنگینه با اونا همراه باشم. خیلی وقتا درست نمیفهمم چی دارن میگن

    اما استاد هیچی رو نمیپیچونن و خیلی ریز و درست و طوری که یه مقدار اگه توجه کنی راحت حرفشون رو درک میکنی، مسائل رو توضیح میدن

    خدایاشکرت

    اره، دلیل اینکه من هی میگم که کاش دانشکده نا هم اینقدر باحال بودن و .. اینه که اصلا نکات مثبت دانشکده‌مون رو نمیبینم. و همچنین میخوام خودم رو قانع کنم که مشکل از من نبوده که نتونستم اکیپی که میخوام رو داشته باشم و مشکل از بقیه است!!

    الف) من مرتب به این موضوعات فکر میکنم و چقدر الکی حس و حالم بد میشه، هر بار که میبینم یه سری از بچه ها اکیپی میرن و یه سری خیلی باحالن توی انجمن و ..

    و همین حال بد روی تمرکزم تاثیر میذاره و من رو درگیر فکر میکنه و ممکنه کل روز باهام بمونه اگه حواسم نباشه. و چقدددددر انرژی حیاتی که خدا بهم داده رو صرف فکر کردن به این موضوع و غبطه خوردن و حس بد کردم.

    یکی از دلایلش اینه که نمیدونستم باید درمقابل این افکار چی بگم و خودم رو چجوری به حس خوب برگردونم و قانع کنم خودم رو که اینطوری نیست که اونجا بهشت باشه و زندگی تو فاجعه باشه! و واقعا ذهنم زندگیم رو خیلی بد نشون میداد و زندگی اونا رو خیلی خوب.

    راه حلش تا جایی که الان فهمیدم اینه که سپاسگزار دوستای خوبم توی دانشگاه باشم، سپاسگزار دانشکده خوبمون باشم

    آها یه مورد دیگه اینه که من میبینم دوستام خیلی غر میزنن از شرایط و دوستاشون و.. و در عین حال روابطشون از من بهتره، من حس تنهایی میکنم. بعد وقتی میبینم اینایی که غر میزنن هم باز بهتره روابطشون، فکر می‌کنم که شاید قانون جواب نمیده و دلسرد میشم. و همچنین فکر میکنم که شاید روش من درست نیست و دارم خودمو گول میزنم و واقعا ناتوانم از پیدا کردن دوستای خوب. حس ناتوانی و حسادت برانگیخته میشه در وجودم و شک به قانون

    درحالی که یه بار در جمع همون دوستم که هم غر میزنه و هم روابطش بنطر من خیلی خوب بود، رفتم و دیدم که اونقدری که فکر می‌کردم باحال نبودن و اصلا چیزی که من میخواستم نبودن

    راه حل اینه که تمرکزم رو از زندگی بقیه بیارم بیرون، بقیه هرجور هستن و هر زندگی که تجربه میکنن به من ربطی نداره من باید ایمانم رو به قانون و به قرآن و به نتایج خودم و بچه ها حفظ کنم و فقط خوب عمل کنم و شکرگزار باشم و تمرکزم روی چیزی باشه که خودم میخوام نه چیزی که بقیه دارن یا میخوان

    ب) چرا فکر میکنم که اونا باحالترن؟

    چون از دور دیدم عکسای باحالی میگیرن و کارای جالبی میکنن و حالشون خوبه در کل و خیلی بامزه ان.

    ولی باید ببینم که دوستای منم خیلی بامزه ان و خیلی مهربون و بامرامن و کلی میتونیم کارای جالب بکنیم.

    چرا فکر میکنم دوستم روابط بهتری از من داره؟ و با اینکه هی غر میزنه در این زمینه موفق تره؟

    چون خودش زیاد تعریف میکنه از چیزی که هست. یه مقدار از تعریفاش خودنماییه و میخواد باحال بودن خودش رو اثبات کنه کمی.

    ولی در کل حس میکنم اونا خیلی باحال و خوبن ولی من ناتوان بودم از داشتن همچین چیزایی.

    چیزی که به نظر اون جالب و باحاله به نظر من باحال و جالب نیست خیلی وقتا! پس ما کلا طرز نگرشمون فرق داره. من نباید خودم رو با اون مقایسه کنم.

    با توجه به بکگراندی که داشتم هم از نظر مذهبی و هم شرایط، طبیعیه که اونقدری راحت نتونم با یه سری چیزا مچ بشم. اشکالی نداره و من میتونم با تغییر باورهام چیزایی که دوست دارم رو جذب کنم. همونطور که دیدم وقتی همین دوستم همش فکر می‌کرد تنهاست و کسی دوستش نداره و .. چقدر واقعا تنها بود و مشکل داشت و بقیه بهش صدمه میزدن. ولی وقتی باورش عوض شد و خودش رو ارزشمند تر دونست، چقدر دورش شلوغ شد و محبوب شد و همون کسی که بهش صدمه میزد و اولویت نمیذاشتش، الان داره خواهش میکنه که باهاش ارتباط داشته باشه!

    و باید ببینم که منم دوستای بسیار خوبی دارم، منم خیلیییی میخندم خیلی کارای جالب میکنم، منم خیلی محبوب بودم همیشه بین دوستام، و حتی همین دوستم که انقدر دورش شلوغه همیشه من اولویتم براش. اینا اینو ثابت میکنه که تونستی تا الان و بازم میتونی. تو باحال هستی و میتونی آدما رو جذب کنی به خودت، فقط باید باورهای مناسب رو بازم کار کنی روشون، یه مدته زیادی خودت رو دست کم گرفتی و Needy بودی. نباید بری دنبال آدما! نباید از بیرون بخوای تغییر بدی زندگیتو. باید رو خودت کار کنی که درست بشه. تو نباید پروانه ها رو دنبال کنی، باید باغچه درست کنی که پروانه ها خودشون بیان.

    ریشه؟ ریشه اینا باورهای محدود کننده ناتوان بودن، کمبود آدمای خوب و مچ با من، دوست‌داشتنی نبودن، حس ناکافی بودن، فکر اینکه بچه های دانشگاه بامزه نبستن و نمیتونن شوخیای منو درک کنن، فکر اینکه بیرون دانشگاه بهتره و اینا انقدر درس خوندن شوخی نمیفهمن و …

    اصله یا فرع؟

    اصل منم! بیرون همه فرعیاته. اگه شرایط زندگیم خوب نیست به من ربط داره، به افکار و درونم. نه اینکه بیرون مشکل داره. من مشکل داره باورم.

    ج) توی قسمتای قبلی هم گفتم، باید شکرگزار دوستای خوبم و روابط خوبم باشم،

    باید شکرگزار خودم باشم و قدر خودم رو بدونم و اخلاقیات خوب خودم رو ببینم، باید ببینم که واقعا آدم مناسبی برای دوستی هستم و حس ناتوانی نداشته باشم و حس نیازمند بودن به روابط و حس اینکه وای یه نفر پیدا شه من و دوست داشته باشه نداشته باشم.

    باید بدونم من قسمتی از پروردگارم و بسیار ارزشمندم، چه از بیرون تایید بشه چه نشه.

    و اگه از بیرون نمیشه هم بخاطر باورهام نسبت به آدمای بیرونه! وقتی باورام تغییر کنه درست میشه

    باید روی عزت نفسم کار کنم و برای این، فایلهای استاد و ببینم و ویژگی های مثبتم رو تصدیق کنم و باورای مناسب درمورد خودم داشته باشم

    باورای مناسب درمورد بچه های دانشگاه و روابط ایجاد کنم

    چجوری؟ با تایید الگو های درست

    با منطقی به خودم گفتن و حرف زدن

    با تکرار

    با دیدن نکات مثبت آدما

    با دیدن نکات مثبت روابط خودم و روابط بقیه

    شکرگزار همه چیزای خوب خودم و روابطم هم باشم

    خدایاشکرت که تونستم امروز این فایل رو تا نصفش ببینم و کامنت بذارم و چیزی که مدتهاست در ذهنمه و اذیتم میکنه رو موشکافی کنم. خدایا کمکم کن که باورای مناسب رو ایجاد کنم و ثابت قدم باشم و در عمل انجام بدم.

    خدایاشکرت که منو اینجا اوردی

    الهی شکر

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      عاشق رسیدن به موفقیتم گفته:
      مدت عضویت: 1123 روز

      سلام به شما ملیکای عزیز چقدر زیبا حرف زدی و حوصله به خرج دادی، همین که از خودت انقد تایم گذاشتی انقد بافکر و تعمل نوشتی ینی خودت برای خودت مهمی واقعن که حاظری خودتو بهبود بدی، شما در مسیر درستی هستی روزای خوبی رو برات آرزو میکنم موفق باشی ملیکاجان، پیشنهاد من به شما خریداری دوره عزت نفس استاده، شما عزت نفست خوبه اما بازهم نیاز به مقداری تقویت داره که با تقویت عزت نفست خیلی آسون و ساده احساس ارزشمندی بیشتری رو تجربه میکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    علی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 696 روز

    سلام استاد ،مرد زیبا آفرین خوش سخن

    وقتی در کودکی توسط خانواده و اطرافیان مقایسه می شدم کم کم باور کردم که من نمی توانم و نمیشه و دلایلی که براش می تراشیدم و می دیدم می تراشن شبیه همین بود که… مرغ همسایه غازه …مدام میگفتن ببین پسر مثلا اکرم خانم چه دیشرفتی کرده و البته اونا شانس دارن، البته اونا فرق میکنن، البته اونا پارتی دارن ،البته اونا بهشون ارث رسیده، البته اونا باهوشتر از مان، البته اونا اصالتا فلان جایی هستند و خیلی مثالهای اینجوری و بعد از این که بزرگ شدم دیگه اونا نبودن منو مقایسه کنن و بگن مرغ همسایه غازه ….خودم این کار رو می کردم خودم شروع کردم به مقایسه کردن خودم با دیگران شروع کردم مرغ همسایه …. در مسائل مختلف

    .

    فکر می کردم شهری که من هستم نمیشه پول ساخت فکر می کردم اینجا آرامش نیست فکر می کردم طبیعت اینجا به درد نمیخوره و فلان جا بهتره و خیلی چیزهای این شکلی که نمی از باور ها و ترمز های منو ساخت و من متوقف شده بودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: