چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 2510MB68 دقیقه
- فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواستههایم نرسیده ام؟ | قسمت 230MB68 دقیقه
بنام خدای مهربان
سلام استاد جانم
سلام مریم جان دوست داشتنی ام
سلام دوستان هم خانواده عزیزم
خدا رو شکر می کنم که در مدار شنیدن و دیدن این فایل گرانبها و دریافت آگاهیهاش هستم و از خودش هدایت میخوام که به این آگاهیها عمل کنم و ادامه بدم واستمرار داشته باشم بطوری که جزئی از شخصیت و رفتارم بشه
تا نتایج از راه برسن و به اندازه ای که ادامه میدم نتایج بزرگ و بزرگتر میشه
دیروز با دخترام طبق معمول آخر هفته های اونا از طریق اسکایپ تماس تصویری داشتم
خدا رو شکر می کنم که با این اپلیکیشن بدون نیاز به فیلترشکن میتونم با بچه ها ارتباط داشته باشم
دیدم اون یکی دخترم از امریکا اومده تورنتو پیش خواهراش و دور هم سر سفره صبحانه هستن
داشتیم با هم صحبت و خوش و بش می کردیم که یهو چشمم به چهره زیبای استاد روی صفحه تلویزیونشون افتاد که مال همین فایل بود گفتم اِ استاد جونم هم که اینجاست! و چقدر ذوق کردم! بچه ها همزمان با صبحانه خوردن داشتن این فایلو می دیدن
خیلی خدا رو شکر می کنم که من و دخترام با هم تو این مسیر هستیم تو تماسها نصف صحبتهامون در باره استاد و قوانین و فایلها و کار کردنمون روی فایلها و کامنتای خودمون و دوستان هست مواظب هستیم که حرفای بیهوده و منفی نزنیم
به بچه ها می گفتم که گاهی وقتا به خودم و شرایطم فکر می کنم می بینم که به نسبت زیادی وضعیتم خوبه در مداری که الان هستم
بعد میگم نکنه توهم میزنم؟اشتباه می کنم؟
ولی نه توهمی در کار نیست واقعاً همینطوره دارم نتیجه می گیرم
اینکه روابطم با همسر و فرزندانم و خواهرا و برادرام وفامیل و دوست و آشنا در حد عالی و خیلی خوب و خوبه نتیجه کمی نیست
اینکه در زمینه سلامتی وضعیت خوبی دارم و هیچ قرص و دارویی مصرف نمی کنم نتیجه کمی نیست
اینکه هیچ بدهی و قرض و قسطی ندارم نتیجه کمی نیست
اینکه تو خونه ای زندگی می کنم که خودم مالکش هستم و علاوه بر اون آپارتمان دیگه ای دارم که از طریق اجاره اش هر ماه مبلغ خوبی به حسابم واریز میشه نتیجه کمی نیست
اینکه در زمینه معنویت روز بروز دوستیم با خدا داره بیشتر میشه و دارم باش زندگی می کنم و حضورشو روز بروز بیشتر حس می کنم نتیجه کمی نیست
از این نتایجی که گفتم فقط خونه رو قبل از آشنایی با استاد و قوانین ثابت جهان داشتم بقیه رو با عمل به آموزشهای استاد عزیزم ساختم خدا رو صد هزار مرتبه شکر
وقتی که به گذشته ام فکر می کنم می بینم درسته که از قوانین آگاه نبودم اما ناخودآگاه به بعضی از اونا عمل می کردم
در درجه اول از وقتی که یادم میاد همیشه در زندگی به خدا اعتقاد داشتم و وظیفه خودم می دونستم که بعنوان بنده اش درستکار باشم و تا حد خوبی به اندازه درک و فهمم سعی می کردم همینطور باشم و به این موضوع باور داشتم که(با خدا باش و پادشاهی کن)
خدا هم بخاطر درستکاریم بمن پاداشهایی رو داده بود و من هم به این موضوع توجه داشتم
اما ارتباط من با خدا بر اساس اعتقاد و وظیفه بود نه بر اساس عشق و صمیمیت
خدا رو هزاران بار شکر می کنم که که منو با استاد آشنا کرد و من طعم شیرین دوستی و صمیمیت با خدا رو روز بروز دارم بیشتر می فهمم و دریافت می کنم
کم کم دارم معنی دریافت هدایتهای الهی و الهامات و نشونه ها و ایده ها رو می فهمم
کم کم دارم دریافتشون می کنم و چه طعم شیرین ودلچسبی داره
هدایتهای الهی که همیشه بوده ولی من نمی گرفتم من درک نمی کردم نمی فهمیدم
الان دیگه می فهمم که وقتی دیروز داشتم جلسه اول دوره کشف قوانین رو گوش می کردم و استاد راجع به این می گفت که هیچ جبری نیست و هر کس در این دنیا خودش انتخاب می کنه چه مسیری رو بره من یاد این کلام خدا افتادم که(کُلُّ نفسِِ بِما کَسَبَت رَهینه) (هرکس در گرو اعمال خویش است) و تو نوت گوشیم یادداشتش کردم بعد دقیقاً امروز صبح که بعد از نماز داشتم قرآن می خوندم به همین آیه رسیدم این یه نشونه است و تأیید و تأکید بر اینکه که مسیرم درسته
یا وقتی که میگم خدایا ناهار چی درست کنم و بلا فاصله همسرم که روی مبل دراز کشیده و خوابش برده یهو از خواب بیدار میشه و میگه ناهار آبگوشت! این یعنی هدایت خدا
راجع به ترمزهایی که استاد تو این فایل میگه و اونا رو با زندگی خودم مقایسه می کنم به این نتیجه می رسم که خدارو شکر خیلی از این ترمزها رو تقریباً ندارم یا حد اقل الان اینطور فکر میکنم بطور مثال
از لحاظ ظاهری خودمو دوست دارم خیلی وقتا که تو آینه نگاه می کنم میگم خدایا شکرت قیافه قشنگ و خوبی دارم با خودم در صلحم خودمو لایق دریافت نعمتهای الهی می دونم و میدونم که ارزشهای درونی خوبی دارم و می تونم اونا رو بهبود بدم
کار خیلی مهمی که در این زمینه باید انجام بدم اینه که تواناییهامو افزایش بدم مهارت های جدید یاد بگیرم
روابط خوبی با اطرافیانم دارم خیلی وقتها تو کارهام با آدمای خوب و مناسب برخورد می کنم
در مورد این ترمز که من خیلی پیرم برای اینکه یک کاری رو شروع کنم، با اینکه دارم روش کار می کنم و حتی چند مورد خودم انجام دادم و نقضش کردم ولی هنوز گوشه ذهنم هست و خیلی بیشتر باید روش کار کنم
دلم میخواد یه مدت فارغ از هر چیز دیگه فقط بشینم رو فایلها و دوره ها کار کنم و شخصیتمو بهبود بدم اونوقت نتایج هم خودبخود بدنبالش میاد
از خدا مدد میخوام که هدایتم کنه از بهترین و آسونترین و لذتبخش ترین راه به این هدفم برسم
همه خیر و خوبیهای دنیا و آخرت رو از پروردگار جهان براتون خواستارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر استاد،خانم شایسته و دوستان عزیزم در سایت فوق العاده عباسمنش دات کام
باورهای محدود یا ترمزها در بعضی موارد واضح و مشخص هست ولی در اکثر مواقع برای پیدا کردن ترمزها و عوامل عدم پیشرفت در هر موضوعی باید بشینیم با خودمون دو دو تا چارتا کنیم تا پیدا کنیم و خیلی ریزه
ما با چند سال کار در موضوعی که تضاد داریم و جزء ناخواسته های ما محسوب میشه و تلاش 100 درصدی نتیجه مطلوب را نمیگیریم و از اصل موضوع نا امید میشیم و اصلا میکشیم زیر همه چیز
مثلا شاید در موارد روابط نتیجه مطلوب را گرفته باشیم ولی چون زود فراموش میکنیم مثل اینکه از همون اول روابطمون خوبه ولی چون در زمینه مالی مدنظر را نگرفتیم به کل مسیر بدبین میشیم و کل قانون را زیر سوال میبریم
شاید آگاهانه تلاش کنیم ناخواسته هامون رفع بشه ولی در ناخودآگاه ما ترمزهای ریزی وجود داره که نمیزاره ما حرکت کنیم
شاید اصلیترین مشکل ما عجول بودن ما در نتیجه گیری در زمان اندک است
منظورم از زمان سیر تکامل فرکانسی و مداری هست
ما انتظار داریم مایی که تا دیروز 500 میلیون بدهی داشتیم تا سال آینده درآمد میلیاردی داشته باشیم و بهترین زندگی را فراهم کنیم
هیچ کسی به جزء شما نمیتونه ترمزهای عدم پیشرفت و نتیجه گیری شما را پیدا کنه و رفع کنه چون هیچ کسی مثل شما با خودتون و درون و افکارتون آشنا نیست
سلام دوست نازنینم
اوقات بکام باد
دست گلت …. عالی بود .لذت بردم ممنون سپاسگذارم بابت کامنت خوبت
شاید آگاهانه تلاش کنیم ناخواسته هامون رفع بشه ولی در ناخودآگاه ما ترمزهای ریزی وجود داره که نمیزاره ما حرکت کنیم
شاید اصلیترین مشکل ما عجول بودن ما در نتیجه گیری در زمان اندک است
منظورم از زمان سیر تکامل فرکانسی و مداری هست
ما انتظار داریم مایی که تا دیروز 500 میلیون بدهی داشتیم تا سال آینده درآمد میلیاردی داشته باشیم و بهترین زندگی را فراهم کنیم
هیچ کسی به جزء شما نمیتونه ترمزهای عدم پیشرفت و نتیجه گیری شما را پیدا کنه و رفع کنه چون هیچ کسی مثل شما با خودتون و درون و افکارتون آشنا نیست
میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
سپاسگذارم
به نام الله مهربان
سلام دارم خدمت محمد درخشان هوره
امیدوارم حالتون عالی و متعالی باشه
مرسی از کامنت تون و به نکته ی خوبی اشاره کردید و واقعا یه سری از ترمز ها خیلی ریز هستن و نمیدونی اصلا از کجا اومده و ریشش کجاست؟
و هرکسی به جز خودش دقیقا نمی تونه ،ترمز ها عدم پیشرفتش کجاست و باید خودش پیدا کنه ؟
و هرکسی با درون و افکار خودش بیشتر آشناست.
یکی از موضوعات اصلی هم بحث عجول بودنه، من میشناسم یه سری افراد که میخان دوروزه به همه جا برسن …
کمال تشکر رو دارم از کامنت تون محمد عزیز
خدا یا شکرت به خاطر وجود شما.
بهترین ها رو براتون از خداوند متعال خواستارم
در پناه حق باشید
و سایتون مستدام
سلام به سید حسین عباس منش و مریم شایسته ی عزیز، مربیان کلاس A+ جهانی. مربی زندگی بودن یا همون Life Coach ارزشمندترین شغل برای رسوندن خیر و برکت به افراد کل دنیاست البته اونهایی که چشم بینا، گوش شنوا و آغوش باز برای پذیرفتن دارن.
صادقانه بگم حس نوشتن ندارم. صحبتهای استاد وقتی روی دور میفتن اینقدر دقیق و قدرتمند سدها رو میشکنند که سیل آگاهی راه میوفته. جریان آب انواع و اقسام نعمت ها رو با خودش میاره البته فقط کسی میتونه استفاده کنه که در مسیر این جریان باشه و پشت به اون نکرده باشه. دارم از روی دور افتادنی میگم که توی فایلهای بیشتر از 30 یا 40 دقیقه مشهوده. مثل همین فایل. انگار موتور سید گرم میشه و از یه دقایقی به بعد میبینی داره جملاتی رو با ظرائف و بیانی میگه که نیاز به روزها تمرین داره ولی برای ابر مربی زندگی، سید حسین عباسمنش، این امر بداهه رخ میده. اینجاست که من دوس دارم این صدا رو بشنوم. اینجاست که دوس دارم یه فایل سه چهار ساعتی ضبط بشه و سید فقط کلام وحی رو برامون بخونه. کلامی که بعد از گذشت سی چهل دقیقه ملکوتی میشن، دیگه انسانی نیستن، دیگه لغاتشو خود سید انتخاب نمیکنه، از جای دیگه میاد، دیگه دستور زبانشو خود سید نمیچینه از جای دیگه شکل میگیره. استاد عزیز زندگی فقط نیم ساعت اولو نیاز داره فکر کنه که چی بگه، بقیش همش اتوپایلوته. این همون جادوی فایلهای طولانیه. این همون ویژگی ایه که دلها رو تسخیر میکنه. این همون کلام آشنای محمد رسول اللهه که دلها رو نرم کرد، که انسانهای آگاهی طلب رو دور او جمع کرد. درود الله به رسولان و هرکس که کلام او را در جهان طنین انداز میکنه.
وای از این همه ترمز فقط برای مسئله ی ساده ای مثل رابطه با جنس مخالف که جزء بدیهی ترین نیازهای زندگی انسانها.
وای از این همه ترمز
وای از این همه ترمز
اعتراف میکنم به غیر از سه چهارتا از ترمزها که خدارو شکر من ندارم بقیه رو دارم. بله باور کردنی نیست برام که اینقدر ورودی های من داغون بوده. ذهنمو از چی داشتم تغذیه میکردم این همه سال؟ از آشغالدونی؟ آیا اگه اینها به جای خوراک فکر تغذیه ی دستگاه گوارشم بودن حاضر بودم بخورمشون؟ منی که اینقدر روی خوراک حساسم. منی که نخوردن غذا رو به خوردن غذای بد ترجیح میدم. این همه آت و آشغال توی ذهنم از کجا اومده؟ یعنی من اینقدر تحت تاثیر رسانه، دوست و خونواده قرار گرفته بودم؟ منی که ادعا میکردم اینقدر از نظر ذهنی قوی ام که هیچکس و هیچ چیز نمیتونه روم اثر بزاره. کی وقت کردم اینقدر ضعیف بشم؟ کی وقت کردم گوهر وجودمو گم کنم؟ کی وقت کردم دستمال سفیدی رو که خدا بهم هدیه کرده بود اینقدر کثیف کنم و به لجن بکشم؟ تا کی قرار بود ادامه بدم؟ باورهای نامناسب تموم شدنی هستن؟ اصن نقطه ی پایان دارن؟ چرا بهشون اصرار میکنم؟ به قول قرآن چرا به گناه اصرار میورزید؟ چرا تغییر ریشه ای و بنیادی اینقدر سخت به نظر میاد؟ آیا دلیلش همین نیست که باور کردم سخته؟ اگه باورم این بود که خیلی راحت با توکل به رب العالمین میشه تغییرای بنیادی توی شخصیت داد آیا کار برام آسونتر نمیشد؟ کی وقت کردم که انسان نباشم؟ کی انتخاب کردم که اشرف مخلوقات نباشم؟ کی تصمیم گرفتم که فرمون کل زندگیم رو خودم در دست بگیرم در صورتی که بهترین راننده و مسیر یاب آسمانها و زمین رو نزدیکتر از رگ گردن داشتم؟ تا کی قراره فقط حرفهای قشنگ زد؟ اعمال قشنگ کی از راه میرسن؟ ایمان و توکل قشنگ کی از راه میرسن؟ اشرف مخلوقات کی از خواب بیدار میشه؟ زبان کی خودشو به ذهن پیوند میزنه؟ ذهن کی خودشو به پای رفتن و دست انجام پیوند میزنه؟ من کی میتونم شکرگزار بشم؟ شکرگزاری عملی با شادی و لبخند از کوچکترین حرکت رو به جلو کی رخ میده؟ اگه هدفم اینه که عرش اعلای ریاضیات برسم، آیا از انجام جمع ساده ی 2+2 خوشحال میشم؟ آیا شکرگزار همین ابتدایی ترین قدم هستم؟ اگه هدفم اینه که به عرش اعلای ورزش فوتبال برسم، همین که بتونم پامو به توپ بزنم و اونو حرکت بدم خوشحالم میکنه؟ آیا شکرگزار همین ابتدایی ترین قدم هستم؟ اگه هدفم اینه که به عرش اعلای نوازندگی برسم آیا درآوردن صدای یک نت ساده ی دو منو خوشحال میکنه؟ آیا شکرگزار همین ابتدایی ترین قدم هستم؟
کی فرصت کردم این همه ترمز روی چرخ های زندگی نصب کنم؟ یکی، دوتا، ده تا، هزارتا. آیا متوجه نشدم که بیست سال آزگار ماشین زندگیم دقیقا در یک نقطه متوقف شده و حتی یک میلیمتر هم جابجا نشده؟ 15 سال قبلش چطور حرکت میکرد این ماشین؟ خب معلومه چون اون ترمزای لعنتی هنوز نصب نشده بودن. در حال نصب بودن ولی هنوز به مرحله ی بهره برداری نرسیده بودن. این ترمزا از هر کالای made in usa ای هم با کیفیت ترن. راک، سالید. فقط با پتک میشه به جونشون افتاد.
نمیدونم دارم چی میگم. دیوانه شدم. یعنی حس نوشتن نداشتم. ولی نوشتم. چون میخوام بگم خسته نمیشم. تا حالا چندبار به جون این ترمزا افتادم ولی رفع نشدن. البته که من خسته نمیشم. بازم ادامه میدم، با روشهای جدیدتر، با کارایی بیشتر. مگه میشه من جا بزنم؟ همینجا اعلام میکنم میلاد شریفی غیر ممکنه جا بزنه اگه هزار راهو برای انجام یه پروژه بکار بگیره و موفق نشه مطمئن باش میره سراغ هزار و یکمین راه. تا وقتی که زنده هستم و نفس میکشم از پروژه هام دست نمیکشم حتی اگه ده هزار بار شکست بخورم.
برم سراغ چندتا نکته ی طلایی که توی کامنت های فایل قبلی نظرمو جلب کرد و خواستم اینجا در حد خودم توضیح بدم:
1. دوستی نوشته بودن که من همه ی ورودی هام رو کنترل کردم، تلویزیون نمیبینم، اخبار گوش نمیدم، سراغ شبکه های اجتماعی نمیرم، دوستای نامناسب رو حذف کردم و … ولی نمیدونم چرا باورهام عوض نمیشه.
پاسخ به این دوست اینه که مسلمه فقط کنترل ورودی ها کافی نیست، شما باید راه رو برای ورودی های قدرتمند کننده باز کنی. مثل اینه که تیم فوتبالی هر 11 تا بازیکنان رو بزاره توی دروازه که گل نخوره. بله چنین تیمی گل نمیخوره هیچوقت ولی میتونه موفق بشه؟ مسلما خیر. ما توی بحث ورودی ها به غیر از دفاع کردن که همون جلوگیری از ورودی های مخربه نیاز به حمله کردن هم داریم یعنی باید ورودی های مناسب رو به ذهنمون بخورونیم. مثل غذاست. شما غذاهای آت و آشغال نمیخوری ولی نمیتونی کلا غذا نخوری بلکه باید غذای مناسب بخوری.
2. در مورد باور کمبود صحبت کردن دوستان و اینکه باور سختیه برای غلبه کردن.
پاسخ اینه که بله حق دارید. باور کمبود بسیار عمیقه و تا درون پوست و گوشت و استخونمون نفوذ میکنه. گاهی وقتها هم بسیار مخفیه. مثلاً من خودم خیلی رو باور کمبود حساسم و هزار جور ورودی برا خودم ایجاد میکنم که باور فراوانی بسازم ولی چند روز پیش که داشتم بازیهای تیم منچستر سیتی رو میدیدم گفتم خب دیگه چقدر برد با تعداد گل بالا، حالا وقتشه ببازن، دیگه چقدر جام، دیگه وقتشه جام نگیرند. این یعنی باور کمبود. اگه یه تیمی 100 تا بازی رو پشت سر هم با نتایج خیره کننده مثل چهار هیچ، پنج هیچ، هفت هیچ ببره و من و امثال من فکر کنیم که دیگه تو بازی صد و یکم وقتشه که نتیجه نگیره این یعنی باور کمبود.
3. دوستی گفته بود وقتی که خیلی به سایت عباس منش سر میزنه و ظاهراً داره صبح تا شب رو خودش کار میکنه، فایل گوش میده و … نتیجه ی عکس میگیره و بیمار میشه و یه مشکلی سراغش میاد در صورتی که تا قبل از اون زندگی آروم و راحتی داشته.
پاسخ بسیار سادست. برای بار هزارم میگم سنگ محک اصلی احساس توعه. اصلا مهم نیست به چه دلیل احساست خوبه یا بده. اگه احساست خوب باشه اتفاقات خوب میفته. اگه احساست بد باشه اتفاقات بد میفته. پس باید بشینی و باگ خودتو پیدا کنی. باید ببینی چرا کار کردن روی خودت و سایت عباس منش احساستو بد میکنه ممکنه دلیلش موارد زیر باشه:
– چرا زودتر این آگاهی ها رو نمیدونستم که بتونم زودتر نتیجه بگیرم (حسرت میخوری و احساست بد میشه).
– تنها راه موفقیت ساختن باورهای قدرتمند کنندس که کار بسیار سختیه و من نمیتونم (استرس میگیری و احساست بد میشه).
– کار کردن روی سایت عباس منش و باورها خیلی وقت گیره و به کارای مهم دیگه نمیرسم (احساس کمبود میکنی و حست بد میشه).
– موفقیت های بقیه رو توی سایت میخونی و احساس کمبود میکنی (احساست بد میشه).
– موفقیت های بقیه رو توی سایت میخونی و حسادت میکنی (احساست بد میشه).
– با فهمیدن برخی قانون ها قصد داری از خونواده و دوستایی که فرکانس منفی دارن اعراض کنی ولی این کارو با خشم انجام میدی (احساست بد میشه).
– چون فکر میکنی راه اصلی موفقیتو پیدا کردی، عجله میکنی و اجازه ی تکامل به خودت نمیدی (احساست بد میشه).
در آخر میخوام از تشبیه کدنویسی توی دوره ی کشف قوانین زندگی بگم. برنامه نویسان میدونن هیچ کد بدون باگی توی دنیا وجود نداره. فقط میشه باگهای اصلی رو رفع کرد و نرم افزار رو بهبود داد. در مورد کدهای ذهنتون هم همینطوره. انتظار نداشته باشید از اول بدون باگ باشند پس هرزگاهی اونا رو پایش کنید، باگهای اصلیشو رفع کنید و به نسخه ی بهتری ارتقا بدید.
همین.
میبوسمتون.
اقا میلاد کامنتتون بی نظیر بود
فوق العاده دقیقا مثل حرفای استاد که از یه تایمی به بعد نشون از اتصال با منبعه و خالص و نابه
کامنت شماهم پر از حرفای ارزشمند بود جوری که چندبار برگشتم و از اول خوندمش
و باید بارها و بارها بخونمش
سپاسگزارم
سلام آقای شریفی عزیز
قسم به شب
قسم به سکوت
قسم به تعهد
قسم به حال خوب
قسم به دوست خوب
و
قسم به کامنت خوب
اگر استاد از دقیقه 30 یا 40 به بعد کلامشون خاص و الهی میشه
این کامنت شما و این پرسشهای شما از خودتون هم چنین صفت الهی رو داره
اینقدر پاک و خالصه که من اصلا باور نمیکنم یک نفر اینطوری خودش رو بازجویی کنه ؟ خیلی برام شگفت انگیز بود و تحسینتون کردم
واقعا تکامل رو در این 4 صفحه کامنت شما در طول 5 ماه میشه فهمید
چقدر شما خودساخته ای
آفرین
چقدر شما دانایید
آفرین
چقدر شما آگاه به خود هستید
آفرین
چقدر شما متعهدید
آفرین
چقدر شما در نوشته هاتون صادقید
آفرین
چقدر شما دقیق و نکته سنجید
آفرین
چقدر شما مسلط به خود هستید
آفرین
چقدر شما در مسیر درستید
آفرین
چقدر شما آگاهانه گام برمیدارید
آفرین
چقدر شما در جواب دوستان معلمید
آفرین
چقدر شما شاگرد اولید
آفرین
آفرین
حتما خداوند به خودش می بالد با آفرینش شما
سلام به شما میلاد عزیز
ممنونم از شما به خاطر کامنت ارزشمند و پر از نکاتی که تاحالا بهشون توجه نکرده بودم مخصوصا قسمت آخرش که درمورد سایت گفتین چون دقیقا من هم در یه دوره ای همینطوری بودم و میومدم نتایج دوستانو میخوندم و خودمو مقایسه میکردم و احساسم بد میشد بعد میگفتم که من صبح تا شب توو سایت استادم ولی نتیجه دلخواهمو نمیگیرم
کامنتتونو سیو میکنم تا این نکات مهم رو برای خودم تکرار کنم
باز هم بی نهایت از شما سپاسگذارم
و براتون آرزوی بهترینهارو میکنم
سلام آقا میلاد. خیلی کامنتتون عالی و پر بار بود. واقعا تبریک میگم بابت این همه درک بالاتون از قانون. بسیار ساده و روان توضیح دادین و واقعا بهم افزوده شد.
فقط امیدوارم که از این همه آگاهی استفاده کرده باشین و همواره استفاده کنین و نتیجه گرفته باشین که اصل بازی هم همین عمل به آگاهی و دانسته هامونه. و در واقع عالم بی عمل نباشیم. ب قول استاد ایمان بدون عمل حرف مفته. ب آرزوی بهترینها برای شما دوست عزیز.
خدا من را به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آنان نعمت و ثروت عطا کرده ای مثل استاد عباسمنش.
به نام خدا
سلام استاد عزیزم
ازتون سپاس گذارم
شما بهترین الگو من هستید توی همه زمینه ها
توی یک فایلی میگید بزرگترین و با ارزش ترین کمک ما به دیگران (خانواده. اقوام .دوستان.روستامون. شهرمان. کشورمان.و به با دنیا)اینکه به موفقیت برسیم و الگوی بشیم برای دیگران
استاد شما الگو کردی خودتو برای ما
تو خودتو فدا نکردی
بلکه در بالاترین کیفیت زندگی میکنید
و لذت میبرید
و عشق رو جاری میکنید
استاد ما به اندازه ای که ظرفمان رشد میکنه از قوانین و از صحبت های شما درک میکنیم
توی این قضیه هم نمیشه عجله کرد
زور زد
زجر کشید
مقایسه کرد
اینا جواب نمیده
فقط من با درک الانم میگم
ادامه باید بدم
مسیر همینه چون الگو این مسیر از همین جا رفتن
با همین قوانین رفتن
جمله ای که گفتید
این حرف خیلی مهمه و من نمیدونم چقدر میفهمید واقعا ما خودمون هستیم که میفهمیم چقدر داریم درک میکنیم اونم فقط به اندازه مدار و ظرف وجودمون هست جز این نیست
و میشه هروز بهترش کرد.
استاد اعتراف میکنم که حرف های شما از ی اصلی میاد
از جایی میجوشه که فقط فقط کلام واضح خداست
مثل قرآن که همه ما میدونیم که کلام خداست
و با ارزشه
ولی آدم کمی هست که ذهنش مقاومت نکنه
استاد من وقتی ناآگاه بودم که خدا رو شکر از قبلم بهتر شدم و هر روز باید بهتر و بهتر بشم
همیشه ی آدم موفق و پولدار در اطرافم میدیدم
گفت خدا میشه منم مثل این آقا باشم
میشه منم اینطوری زندگی کنم
ولی الان میگم
با تمام وجودم میگم نمیخوام مثل اونا زندگی کنم .
این یعنی رد ثروت و پول نیست
یعنی نمیخوام مثل اونا باور داشته باشم فقط در یک قسمت از زندگی
واقعا الان میدونم که من زندگی رو در تمام ابعاد میخوام
قبلا فقط در قسمت مالی میخواستم
ولی الان میگم در تمام ابعاد میخوام
و این برای ذهن و باورهای مخرب من هدف و خواسته بزرگیه
واقعا خیلی بزرگ
و باید بهای بزرگی هم بدم
با چی
باید کنترل ذهن
با کنترل ورودی ها
تازه ی کم درک میکنم وقتی حرف از بها دادن میزنید یعنی چیه
یعنی محمد بعدش رو بده
قربانی کن باور ها و رفتار های مخربت رو
یعنی قربانی کن آدم های منفی زندگیت رو و قطع رابطه کن با احساس خوب
یعنی بها بده و نکات مثبت زندگی خودتو در بیار و جلوی نجوا های ذهنت که همیشه در حال سرزنش و نا امید کردن تو هستش رو بگیر
بعدش رو بده و بگو من تنهایی رو ترجیح میدم تا اینکه با آدم های منفی رفت و آمد داشته باشم
بهاش رو بده که تمرکزت رو از زندگی دیگران بردار و خودت رو در اولویت قرار بده
هر لحظه به خودت بگو تو عاجزیه در زندگی دیگران تاثیر بذاری به اندازه سر سوزن توانایی نداری به دیگران کمک کنی
ولی در عوض به اندازه قدرت خدا
میتونی از درون خودت رو عوض کنی و بهتر و بهتر کنی
باید بهاش رو بدی
که برخلاف جامعه حرکت کنی
باید قبول نکنی که آینده تو هم مثل گذشته تو میشه
ننننننننننننننننننننننننننن
گذشته من هیچ موقع قرار نیست تکرار بشه
میتونه هر روز بهتر و بهتر بشه همه چی تغییر کنه
چون جهان هر لحظه در حال گسترش و تغییر ه
استاد اومدم در مورد ترمز هام برای ازدواج بنویسم نمیدونم چرا اینا اومد
استاد من اول راهم
اول راهی که ی سر سوزن درک کردم که بابا
همه چی باورها
اول باور
باور باور باور باور باور باور باور باور باور باور باور
تو فکر های خوب بکن
تو فکر ها و افکار منفی جامعه رو نشنو و توجه نکن و در عوض فکر ها و توجه ها و افکار و باور های جدید بساز و روش وایستا
.
استاد باور های مخربی که دارم وقتی یادم میاد واقعا ی حس بدی میاد
ی باور چرت و مسخره و خنده دار و زندگی خراب کن خودم رو میگم تا تهش بخونین
من چون بچه کوچک هست(3تا برادر و یک خواهر)نمیدونم این فکر از کجا توی ذهن من افتاده بود
که یک قانونی هست که توی هر خانواده یکی از بچه ها باید بدبخت بشه
این دیگه قانون خداست و تغییر هم نمیکنه
استاد این باور کاری کرد
که خیلی خیلی زیاد الگو پیدا کنم و با هر بار صحبت کردن در موردش و پیدا کردن الگو هاش که نگاه خانواده فلانی هم که انقد بچه خوب دارن یکیش مثلا معتاده
یا بدبخت شده
انقد الگو پیدا کردم
انقد تایید کردم
انقد این حرف رو با دیگران زدم
و جهان هم بدون کوچکترین قضاوت و دلسوزی من رو هدایت کرد به همین باور
که الان توی خانواده من از همه لحاظ پایین هستم.
ولی پایین بودم
ولی خدا صدای من رو شنید و دستم رو گرفت آورد گذاشت دست بهترین بندش و گفت فقط گوش کن و عمل کن
فقط فقط گوش کن و عمل کن
هر موقع ذهنت شروع کرد به تاخت و تاز
افسارش رو بکش و زندگی استاد عباس منش رو بهش نشون بده تا ساکت شه تا نتونه روت تاثیر بذاره
استاد شما بهترین الگو من هستید
کی بهتر از شما و واقعا کی بهتر از شما
…
بچه ها ی داستانی از قدرت باور بهتون میگم و البته اول به خودم تا درک کنیم باور چیکار میکنه چه در راه درست و چه در راه منفی
اینکه استاد فریاد میزنه همه چی باوره
همه چی از ذهن ما شروع میشه از افکار ما شروع میشه یعنی چی.
من ی دوستی دارم توی روستامون که ی برادر زاده داشت ی کم هم شر بود
بنده خدا توی سن 20 سالگی با موتور تصادف کرد و به رحمت خدا رفت روحش شاد
حالا داستان چیه
من بعدا شنیدم که این آدم از سن کم
هر روز با خانواده بحث میکرد و میگفت
من تو 20 سالگی میمیرم و
الله اکبر از قدرت باور
کنید این حرف رو زد
انقد زد
تا جهان پاسخ داد
خدایا منه بنده گمراهت رو ی لحظه به حال افکار مخربم وا نذار.
واقعا نمیدونم چرا این حرف رو زدم
ولی اصلا قصدم دادن انرژی منفی نبود
قصدم فقط درک قدرت افکار و باور های ما بود
من خودم هیچ ادعای ندارم
هر لحظه دارم سعی میکنم ذهنم رو بررسی کنم
و افکار بهتری داشته باشم
ولی خبر خوب اینجاست
که ما توی بهترین مدار هستیم
در بهترین سایت خدا هستیم
و داریم هر روز باور های عالی می سازیم
خدایا شکرت
خدایا قدرت بده بهتر و بهتر زندگی کنیم
استاد
درسته الان جهان به باور های من پاسخ داد در مورد مقایسه خودم با خانواده
ولی الان با تمام احترامی که بهشون دارم
اصلا نمیخوام مثل اونا باشم
اونا چی اصلا نمیخوام مثل کسی دیگه باشم
فقط و فقط میخوام بهترین خودم برای خودم باشم
واقعا خیلی خوشحالم
و این خوشحالی به من انگیزه میده
که قربانی کنم
بها بدم
هرچی بیشتر و بزرگتر
نتایج بزرگتر و بهتر
تمام این راه هم از جاده احساس خوب میرم
جاده مهربانی
جاده عشق
جاده ارزش قایل شدن اول خودم و بعد دیگران
جاده ای که هر لحظه اش خداست
و کی بهتر از خدا میتونه همسفر آدم باش
آخه کی بهتر .
قربونت برم خدا
تو وقتی هستی دیگه همه چی حله
خدایا تو ما رو آوردی توی این سایت
و تو خودت بقیه راه رو هم کمک کن
تا با تغییر باور ها زندگی مون رو تغییر بدیم
تا عالی زندگی کنیم مثل استاد
تا شاهکار بسازیم از زندگی مون
استاد بهترین ها رو براتون میخوام
دوست عزیزی که وقت گذاشتی کامنت من رو خوندی بینهایت خوبی میخوام از خدا براتون
با سلام خدمت استاد عباس منش نازنین و خانوم شایسته عزیز
سلام به تمامی دوستان عزیز
استادجان در زمان گوش دادن این فایل بارها و بارها برای بخشی که گفتید وقتی خودمون رو دوست نداریم یه مثال عینی که برای یکی از دوستان دانشگاهیم اتفاق افتاد رو میخوام مثال بزنم :
شما دو حالت کاملا واقعی رو در نظر بگیرید و ببینید باور چجوری کار خودش رو میکنه:
دو تا خواهر، دو قولو ، جفتشون از همسرشان جدا شده بودند.
خواهر شماره یک : فوق العاده زیبا ، خوش تیپ ، هر روز هزار مدل به خودش رسیدگی کنه ، خونه مال خودش، ماشین مال خودش ، بدون فرزند
خواهر شماره دو: ظاهر کاملا معمولی، دارای یک فرزند 12 ساله، همیشه از خودش راضی بود و میگفت همینی که هستم و حالش همیشه خوب بود حتی در سخت ترین شرایط ، بدون هیچ دارایی و اموالی و حتی یک دوچرخه هم نداشت ولی فقط و فقط یه موضوع در این خواهر متفاوت بود و این بود که خواهر شماره دو با توجه به چالش های زیادی که داشت ولی بر خلاف خواهر شماره یک همیشه حالش خوب بود و توجه به نکات مثبت داشت و همیشه میگفت خدا حواسش به من هست و دستم رو محکم گرفته و رهام نمیکنه ولی خواهر شماره یک با توجه به اینکه شرایطش خیلی بهتر از خواهرش بود ولی سر حرفش همیشه نفرین همسرش بود و از خانواده فردی صحبت میکرد که اون فرد از زندگی این آدم رفته بود و همیشه شاکی بود از همه.
این شرایط کاملا متضاد هم رو در نظر داشته باشید، برای این خواهر شماره دو خواستگاری پیدا شد که پسر مجرد، از خانواده ای فوق العاده ثروتمند و سطح اجتماعی بالا و پسره چنان مجلس مجللی گرفت که همه تعجب کرده بودند حتی خواهر شماره یک در مجلس عروسی خواهرش به من میگفت واقعا این خواهرم همیشه خوش شانس بوده و هیچ موقع نگران هیچی نبوده و حالا هم با همچین پسری ازدواج کرده و نه تنها خواهر شماره یک این حرف رو میزد بلکه تمامی مهمانان مجلس با تعجب میگفتن چطور همچین پسر خوشتیپ و خوشگل و ثروتمندی با کسی ازدواج کرده که پسر خانومه هم قد خودشه و حتی اون موقع که من هم در این فرکانس نبودم تعجب کرده بودم که این آقا که از یه شهر دیگه س چطور میشه که مسافرتی به شهر ما بیاد و اتفاقی این خانوم رو ببینه و عاشقش بشه و در عقل من و تمام افراد اون مجلس این یه موضوع تعجب برانگیز بود و اینم بگم که بعد از 4 سال زندگی مشترک، هر روز زندگی این زوج زیباتر و عاشقانه تر میشه.
در مورد الگو ازدواج در سن بالا یکی از اقوام خیلی نزدیک به من بعد از یه زندگی 55 ساله به همراه 5 تا فرزند ، سه سال پیش همسرش رو از دست میده و سال بعد فردی در مسیر این فامیل ما قرار میگیره و با هم آشنا میشند و الان در سن 58 سالگی هر روز به مسافرت و تفریح هستند و یک زندگی عاشقانه فوق العاده دارند و این هم یک نمونه بارز از فردی که مرگ همسرش رو بن بست زندگی در سن بالا ندید و همیشه به ما میگفت من تا آخرین لحظه عمرم از زندگیم لذت خواهم برد و الان رابطه ای رو داره که حتی من در جوان های تازه ازدواج کرده هم ندیدم.
استاد جان این فایل به اندازه یه دوره نکات ارزشمند و طلایی داشت و هزاران بار از شما سپاسگذارم بابت به روز رسانی وب سایت و دوره های الهی و ارزشمند
و همچنین تشکر میکنم از دوستان عزیزی که وقت میزارن و کامنت میخونن و نظراتشون در این وب سایت الهی و پاک به اشتراک میزارن.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید.
سلام
هزار الله اکبر ب این همه همزمانی
هزار ماشالا ب شما استاد عزیزم
بلاخره زمانش رسید
بلاخره فرصتش ایجاد شد ک در مورد روابطم بنویسم
استاد من درمورد تمام جنبه های زندگیم رد پا ثبت کردم ولی هیچ وقت نتونستم و یا فرصتش پیش نیومد ک در مورد روابطم و ترمزهام بنویسم
در تمرین 30روزه (جلسه 1 کشف قوانین ) هرروز مینوشتم ک من دوست دارم ترمزهایی ک در مورد جذب شریک عاطفی دارم رو بیشتر شناسایی بکنم و ترمزها رو تبدیل ب گاز بکنم تا شریک عاطفیمو براحتی جذب بکنم
ک دیروز خداوند این خواسته منو بازم توسط شما اجابت کرد و چقدر مهارتم در کد زدن بهتر شده چون تا کد میزنم یا نشانه هارو میبینم یا خودشو جذب میکنم و اینم از نتایج تغییر باورهاست ک ب وسیله ی شما بهش رسیدم و بینهایت از شما و خدای خودم سپاس گزارم
و الانم کد نوشتن همین کامنت رو زدم چون نوشتن این حجم از آگاهی کار ذهن نیست ! بلکه فقط کار قلبه …..
قبل از شروع اینم بگم ک وقتی بکگراند این جلسه رو دیدم فقط ب خودم گفتم رضا آماده باش چون قراره با این جلسه کولاک ب پا بشه و استاد آگاهانه تمام هواسپرتی هارو حذف کرده و این رو نشونه دونستم ک خداوند قراره توسط استاد عزیزم مطالب مهمی ب من بگه و من با تمام وجودم سرتاپا بگوش و تسلیممممم .
بله همونطور ک همتون میدونید با این جلسه ک خودش ب تنهایی یک دوره هستش (صمیمانه از استاد ممنونم) در درون هممون طوفان ب پا شد و من با این درجه از آگاهی و شناسایی ترمزها متوجه تغییر مدارم شدم
استاد از اینجا شروع میکنم ک من اعتماد بنفس بسیار بالایی در روابط دارم و در برانگیخته کردن الگویی هستم برای دوستان و اطرافیانم و همه کسایی ک من رو میشناسن طوری ک همه ب من میگن رضا تو مهره مار داری چطوری تونستی طرفو رام کنی و یا با طرف دوست بشی؟. خب من ب دلیل اینکه از بچگی استایل خوبی داشتم و در حال حاظر هم با قد190 و وزن 125 و با بدنی همه پسند و زبونی خوش بیان دارم ک از بچگی نااگاهانه خودمو یک پسر جذاب و دوست داشتنی میدونستم برای همین براحتی ارتباط سطحی با هر شخص زیبا و پولداری ک میخواستم برقرار میکردم و هیچ ترس و واهمه ای نداشتم و گاهی اوقات همه دوستان نزدیکم برای روکم کنی سر من شرط بندی میکردن ک رضا میتونه با اون شخص مدنظر دوست بشه .. درسته این حد از اعتماد بنفس خیلی خوبه ولی آیا باعث شده ک من با همه روابط خوب و موفقی داشته باشم؟
طبیعتا جواب خیر هستش چون من فقط در روابط با پسرها و مشتریان و خانوادم موفق هستم و نتایج خوبی دارم ولی در عوض هیچگونه رابطه خوب و عاطفی با جنس مخالف نداشتم و نتونستم شریک عاطفی خودمو جذب بکنم!!
من همیشه ب دلیل باورهای اشتباه ک دخترا منو فقط برای هیکلم میخوان نتونستم رابطه با کیفیت و ماندگار بسازم و همیشه رابطه هام فقط بر پایه یک فرع ساخته میشد ب این دلیل ک هیچ هدف توحیدی و قدرتمندی جز یک چیز از رابطه نداشتم چون مثل اکثریت پسرها رابطه رو فقط برای یک چیز میخواستم و هیچ وقت از اهرم قدرتمندم ( اعتمادبنفس) نتونستم ب درستی استفاده بکنم !! و همیشه ب دلیل ذهن فقیر و کوچیکم کسایی رو جذب میکردم ک هدفشون از دوستی با من صرفا فقط برای پز دادن و روکم کنی با دوستان خودشون بود!! (ترمز: منو فقط برای استایلم میخوان )
خدامیدونه چ کتک هایی از جهان خوردم ک از تضاد ها بفهمم خواسته ام چیه ولی تا همین 2سال پیش نفهمیدم تا اینکه جهان ی گوشمالی حسابی بهم داد ک فقط گفتم خدایا من شکر خوردم و دستامو بردم بالا گفتم من تسلیمم…..و الان 2ساله ک تنهایی رو انتخاب کردم و با تمرکز بالا فقط دارم روی خودم کار میکنم ک اینم مدیون استاد عزیزم هستم ک منو با خوده واقعیم آشتی داد و الان ب جرات میگم بسیار بسیار آرامش درونی دارم و خیلی با خودم و با خدای خودم در صلح هستم و تازه در این 2سال معنی و مفهوم رابطه با جنس مخالف رو فهمیدم و با تغییر نگاه و تغییر باورهام دیگه وارد هیچ رابطه بیخودی نشدم چون هدفم از رابطه بسیار شفاف و واضح شده و باورهای بنیادینم واقعا بصورت اساسی تغییر کرده در حدی ک دوستان زمان قدیم ک تنها عشقوحالشون مشروب خوری و مهمونی رفتن با دختر و کارهای دیگه ک شرمم میاد بگم ، بود و ب جرات میگم در حال حاظر تمامیه اون آدم ها از زندگیم حذف شدن و هیچ تماسی باهاشون ندارم و الان زندگیم پر از آرامش الهی شده چون ب این درک رسیدم ک مهمترین رابطم فقط با خدای خودمه و من ب هیچکس نیاز ندارم جز خدای خودم .. و واقعا برای رسیدن ب این درجه از خودشناسی و خداشناسی بها دادم و جهاد اکبر کردم ..
الان انتخاب کردم تنها باشم و فقط تمرکزم روی خودم باشه و بلطف خدا تخصصی دارم روی کشف قوانین و ثروت1 و گسترش دادن کسبوکارم ( املاک) انرژی میزارم و از طرفی هم خواسته هامو از رابطه عاطفیم شفاف کردم و ترمزهامو یکی یکی دارم برطرف میکنم و این حد از پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم رو مدیون سایت عباسمنش دات کام هستم
اینم بگم ک 2سال پیش جهاد اکبر من ، اینجوری شروع شد ک ب یکباره تمام شماره های نامناسب رو از گوشیم پاک کردم و گالریمو خالی کردم و حتی باشگاهمو بصورت آگاهانه تغییر دادم تا دیگه هیچ ارتباطی با دوستان الاف و بیکار و برنامه کن نداشته باشم ( تغییر محیط فرکانسی بصورت آگاهانه) ک جهان ب فرکانس و رفتار من پاداش داد و یادمه ب یکباره تمام آدم های نامناسب چ دختر و چ پسر از زندگیم حذف شدن و دیگه هیچ تماسی تا ب الان باهاشون نداشتم و نخواهم داشت چون دیگه اونا در مدار من نیستن ولی در عوض خداوند دوستان بسیار ارزشمند و ثروتمند و متعهد و دوست داشتنی مثل شماهایی ک دارین این کامنت رو میخونین و تمام همسفرانم در این سایت ، وارد زندگیم کرده ک من از صمیم قلبم مفتخرم ک دوستانی چون شما دارم و خدامیدونه چقدر از تک تکتون چیزهاااا یاد گرفتم و آموختم و ظرف وجودی منو افزایش دادین و این نتیجه فوق العاده برمیگرده ب تغییر بنیادین من ک واقعا دیگه هیچ ربطی ب 2 سال پیشم ندارم و همه از شخصیت و ذهنیت آپدیت شده ی من متحیر موندن و واقعا هرروز دارم روی خودم با جدیت کار میکنم و هرروز دارم ظرفمو برای اومدن جفت روحیم محیا میکنم چون باور پیدا کردم و برام منطقی شده ک دختر خوب فراوانه ب شرطی ک من ظرفمو برای دریافت باران رحمت الهی آماده بکنم و این ظرف زمانی آماده دریافت میشه ک من با آگاهی های این جلسه با شناسایی و برداشتن ترمزهام ، خودمو آماده دریافت بکنم ک مطمینم در بهترین زمان و در بهترین مکان خودش وارد زندگیم میشه
یادمه 4سال پیش ک افسار زندگیم دست شیطان بود و خودم در جاهلیت و نادانی ب سر میبردم همش بخدا میگفتم خدایا ی دختر خوب با پدرمادر دار نصیبم کن قول میدم این رابطه های بدردنخور رو بزارم کنار !!!!
درصورتی ک نمیفهمیدم ک باید برای دریافت نعمت جدید باید ظرفمو آماده بکنم باید جاشو خالی بکنم تا دریافتش بکنم
من باید کمددیواریمو از لباس های پاره و قدیمی و بدرنخور خالی میکردم تا خداوند لباس های نو ب من میداد و اینجا بود ک خداوند بهم الهام کرد ک آگاهانه جهاد اکبر بکنم و از اونجا همچی تغییر کرد ک مهمترین نتیجه ام ک بزرگترین نتیجه بحساب میاد ب صلح رسیدن باخودم و خدای خودم بود ک از خدایم بسیار سپاسگزارم ک منو با عیار ارزشمند خودم آشتی داد ک ارزش بسیار بالا و الهی خودمو بشناسم و توحیدی عمل بکنم و فقط وارد رابطه با شریک عاطفیم بشوم و تمام تجربیات لذت بخش رو فقط با اون تجربه بکنم چون واقعا چراهایم و هدفم از خواسته ام ( جذب شریک عاطفی) بقدری زیاد و لذت بخش است ک ب خودیه خود شهوت از هدفم از رابطه ب حداقل رسیده است . هدفی ک تا 3سال پیش برای ایجاد رابطه از همه چیز پیشتازی میکرد و چشم و گوشمو کور و کر کرده بود!!
استاد نمیدونی با درک این اگاهی ها و این سبک از زندگی شخصیم چ خوب دارم اره مووووو تیز میکنم و چقدر خوب دارم علف های هرزمو از ریشه میزنم ک این هنر و مهارت رو مدیون شما استاد هستم
استاد عاشقتم
درپناه خداوند باشید
سلام به آقا رضای عزیز و محترم
در طول خواندن مطالب ارزشمندی که با دستان الهی و پاکتان نوشته بودید احساس لذت وجودم را فراگرفته بود.
لذت از احساس لیاقت و ارزشمدیتان
لذت از جهادی اکبر برای کنترل نفس ، تقوا و حذف آگاهانه افراد نامناسب از زندگی تان که به راه انداختید.
چه زیبا صراط مستقیم را انتخاب کردید و لاجرم در صورت رعایت ثم استقامو به خواسته الهی تان میرسید.
برای ورود به مدار متقین تحسینتان میکنم و فقط خدا میداند چه قره العین هایی برایتان در نظر گرفته ، به پاداش پاک دامنی در اوج جوانی و جذابیت ، بشارت باد بر شما پاداش های الهی که با آن جهاد اکبر قطعا لایقش هستید.
برایتان بهترین های دنیا و آخرت را آرزومندم و ایمان دارم در صورت ادامه مسیر گلی از گلهای بهشت را خداوند به پاس پاکی تان نصیبتان کرده الطیبین لطیبات و راضی تان میکند.
سلام آقای حسنی
هرچقدر از زیبایی های این مسیر بگم و از هدایت های خداوند واقعا کمه
اوایل تعهدم به بودن در این مسیر هدایت ها ک می اومد من پرواز میکردم از خوشحالی اما ب لطف الله و با استمرارم هرروزو هر لحظه دارم هدایت میشم و نشونه ها پشت هم بهم چشمک میزنن
دوست عزیز تمرکز همه چیزه من از وقتی گشتم دنبال الگو ها و اگاهانه تحسین کردم هرروز تعدادشون بیشتر و بیشتر شده تو همین سایت من بطور خیلی اتفاقی ب کامنت هایی هدایت میشم که تو لیست درخواستم ذکر کردم
و بعد میگم ببین تو از ی فایلی به ی فایل دیگ و بعدش کامنت ی نفر ک داره بهت نشونه میده هدایت میشی این یعنی آسان شدن برای آسانی ها این یعنی هدایت از بینهایت طریق خداوند اولین قدم رو ک برمیداری بقیه قدم هارو خودش برمیداره و میاد سمتت فقط کافیه پیش قدم بشین بقیه کارهارو خودش انجام میده این زیبایی مسیر ماست قانون خیلی ساده اس فقط کافیه بپذیریم ک بله میشه همینقدر ساده باشه و در دسترس ..
در پناه الله مهربان شادو سلامت باشید..
سلاممممم مهربون
نمیدونم چرا شعر داخل کامنت نیومده برلت خخخخ خندم گرفت وقتی دیدم نیست نمیدونم چرا اینطوری شد، عیبی نداره حتما وقتش نبوده ، الان لینک کامنت دوست مهربونم میزارم برات کامنتو کامل بخونی حتما اینطوری بهتره، خدا رو شکر که داخل دوره کشف قوانین هم هستی میتونی بخونی ، ( جلسه یک دوره کشف قوانین ، صفحه 15 کامنت ها ، کامنت آقا میلاد آمای ، 17 مهر 1401 ساعت 00:09 گذاشته شده ) فعلنییییی مهربون برات بهترین ها رو آرزو میکنمممممم به آسانی و با عزت و جلال
https://elmeservat.com/fa/the-understanding-of-the-laws-of-life-01/comment-page-15/#comment-999416
سلاممممی به گرمای عشق الهی به وجود پر از مهر و محبتت رضای دردانه ی تنها رب جهانیان
هیچ نمیگم حرف هات و تغیراتت اینقدر تاثیر گذار بود که فقط یاد یه شعر از کامنت دوست مهربونم آقا میلاد افتادم من وقتی به کامنت هدایت شدم وقتی بیت اول خوندم تمام چشمانم پر از اشک شد و تاخر خواندم و حق زدم و اشک هایم بند نمی آمد شعری پر از عشق پر از توحید پر از حس خدا بود و…. همون مهمترین رابطه ما با خدا خودمون
یه حسی بهم گفت برات کامنت بزارم و این شعر رو بزارم برات این در وصف خودت هست بنده پاک خدا مهربون آرزو میکنم که حوری بهشتی در زمان درستش برات خدا جونم بده هم در دنیا هم در آخرت که لایق این جهاد اکبر و پاک دامنی هستی دردانه رب العالمین
…..
دوست خوب و مهربونم برات بهترین ها رو آرزو میکنم با عزت و جلال
آخه کی میاد، فایل به این پُر محتوایی رو رایگان بزاره رو سایت؟؟
جواب: هیچکس، جز استاد عباس منش عزیز که دلی به وسعت دریا داره.
———————————————————————-
سلام
استاد هزاران بار بهتون گفتن، خودتونم خوب میدونین، ولی باز دلم میخواد منم بگم که “استاد عزیزم خیلی گُلی، خیلی خیلی خیلی گُلی”.
بنظر من باید اول در و پنجره ها رو بست، بعد گردگیری و خونه تکونی کرد، انگار بیرون باد شدیدی میوزه و همه جا گرد و خاکه، ماهم یع دستمال ورداشتیم دستمون و داریم روی میز و صندلیها، روی تلویزیون و وسایل خونه گردگیری میکنیم، نمیشه که، تا سرمون رو برگردونیم میبینیم یه وجب خاک دوباره نشسته رو وسایل، اول باید اون ورودی رو بست، اون لامصب ورودی که هرچی میکشیم از ورودیه ذهنه، اون اخبارها، سریالها، مصاحبها و دوستای ناجور، اون سوشیال مدیا که انگار رسالتش تو زندگی دادن ورودی منفی به ذهن ماست، وگرنه اینهمه حرف حساب که میشنویم، اگه همونا فقط توی ذهنمون بمونن و چیزی روش انباشته نکنیم، روزهای زندگیمون نورعلی نور میشه.
اون قسمت از صحبتهاتون که فرمودین به یه جایی میرسیم که میگیم، واااای من و اینهمه خوشبختی محاله، و سهوا جوری فکر میکنیم که ورق زندگیمون ناخواسته بدجور بچرخه، من توی کسب و کار تجربه کردم.
من کلا از اول جوانی مشکلات عشقی، عاطفی رو اونطور که مدنظر عشاقه، تجربه نکردم، و در جوانی و دوران دانشگاه و دوران مجردی، گاها کم که نه، اضافه هم میاوردم، و الان که بهش فکر میکنم، میبینم از باورهای من بود، من مشکلی در ارتباط برقرار کردن نداشتم و الانم ندارم. انگار من میدونستم که “این منم که سَر تَرم” ، واسه چی کم بیارم؟ طرف مقابلم باید درحد من باشه، نه که من بخوام درحد طرف مقابلم باشم، و گاها به پارتیهایی دعوت میشدم که دوست دخترم یا پارتنری که منو دعوت کرده بود، از نظر طبقه اجتماعی یا از نظر سطح مالی خیلی از من بالاتر بود، با این حال باز من خودم رو از اون سَر تَر احساس میکردم، شاید خودخواهی بنظر بیاد ولی جدا حرف دلم همین بود که “بزار ببینم کیه آخه” میارزه باهاش بگردم یا نه؟ و این نوع نگرش به جنس مخالف باعث شد که با وجود داشتن شغل و خونه و ماشین و تا حدی پول و سرمایه، من از اینور بوم بیوفتم :) اونقدر جونی کردیم که شد 32سالم، تا ازدواج کنم. الانم خیلی خیلی خیلی راضی ام، هم از اون دوران جوانی که سراسر عشق و حال بود، که البته کنترل شده و در چارچوب شخصی خودم، هم از اون دوران راضی ام، هم از این دوران متاهلی که واقعا عاشق همسرم هستم و همسرمم با بودن در کنار من حال دلش خوبه و درکل زندگی عاشقانه ایی رو با دوتا پسرامون داریم تجربه میکنیم.
ولی من در مورد کسب و کار چندین سال پیش، حدود 10سال پیش شاید، اونجایی که همه چی داشت عالی پیش میرفت، همه چی گل و بلبل بود، من با دوستام میرفتیم چین، هم سیاحت بود و هم تجارت، یکماه عشق و حال و گردش و خوشگذرونی، بعد به راحتی آبخوردن جنس میخریدیم و میومدیم یکماه بعدش جنس ما میرسید، توی یک چشم به هم زدن میفروختیم و چندماه بعد دوباره میرفتیم چین، و کلا کار من شده بود کوهنوردی و باشگاه و با همسرم دور دور کردن، و کارها خودش درجریان بود و پول هم خودش میومد، نمیگم مثل آبشار میریخت، ولی مثل دوش حموم میریخت، بهرحال جریان نعمت و ثروت جاری بود، چند بار من از بس بهم خوش میگذشت که با خودم، با همسرم، با داداشم و با اون دوستی که باهم جنس میاوردیم میفروختیم، من چندباری به جهان این فرکانس رو سهوا دادم که آخه من و این همه خوشبختی؟؟ من نمیدونستم که دارم شیرِ آب رو برا خودم میبندم، حتی اونموقع که رفته رفته بازار خراب و شد و یوآن گرونتر شد و شرایط سخت تر، من مشکل رو در عوامل بیرونی دیدم، اونموقع متوجه نشدم که طرز فکر منه که داره چوب لای چرخ میزاره، من گفتم دولت، من گفتم شرایط جامعه، من گفتم اوضاع بد مملکتی و هزار دلیل دیگر … ولی یکبار نیومدم بگم که “من”. بهرحال ما اون درخت به بار نشسته رو با افکار و باورهای بدمون خوشکوندیم رفت.
الان که دارم با قانون آشنا میشم، و رفته رفته آشناتر میشم، میبینم که، ای دلِ غافل، این من بودم که این حد از راحت پول ساخت رو نتونستم هضم کنم، بعد گفتم که چشممون زدن، وگرنه اوضاع داشت خوب پیش میرفت.
ولی عیب نداره، بازم من راضی ام، چه اون زمان که خوب و به راحتی پول میساختم، خدارو شکر خوب زندگی میکردم، و بعدش که اوضاع یکم بروفق مرادم نبود، خداروشکر خودم رو نباختم، حتی باوجود اینکه قانون رو نمیدونستم، ولی میدونستم که چون قبلا تونستم پول بسازم، پس بازم میتونم، و چه الان که با قانون آشنا شدم و تجربیات گذشته من در حکم درس زندگی برام ظاهر میشن و باز از جریان زندگی لذت میبرم و از خودم و خدای خودم بی نهایت راضی ام.
الهی شکر، من اونقدر از خدا راضی و خرسندم که فکر کردن به این حد رضایت، خودش یک شعلهء عشقی در دلم روشن میکنه، و این شعله ور شدن عشق نسبت به خدا، باز احساس رضایتپندی من رو بیشتر و بیشتر میکنه.
الهی شکر
استاد عزیزم، یه فایل یک ساعته گذاشتین اونم رایگان، ولی از بس آگاهیها داره توش، انگار ام پی تری شده یک دوره است خودش، یعنی یک دوره چندماهه رو فشرده کردین که هر دقیقه اش ساعتها صحبت کردن میخواد فکر کردن میخواد، و باورش میتونه نتایج نجومی به بار بیاره، استاد ازتون بی نهایت سپاسگزارم، و باز مثل همیشه، از زمین تا آسمان از شما سپاسگزارم.
عاشقتونم
موفق و پیروز باشید
سلام به همه عززیزانم
استاد جانم من سال های سال به دنبال رابطه عاشقانه بودم.همیشه فکرمیکردم که خواسته ی من حالا رابطه عاطفی یا هر خواسته دیگم یه جای خیلی دوره ومن باید خیلی تلاش کنم تا به اونجا برسم.خوب توبحث روابط چون فکرمیکردم که خیلی دوره از من تقلاهایی درمن به وجود اومد مثل جلب توجه به روش های مختلف استفاده کردن از استراتژی هایی مثل کنترل گربودن یعنی همش کنترل کنم طرف رو که کار خلافی نکنه و این باور های غلط به هزارو یک شکل ریشه زد تو افکارم سریع وابسته و نگران میشدم یا تو بحث کار و بیزینس فکر میکردم که پول ساختن یه جای دوری هست که یه شغل خاصی هست که باید زجر بکشم برم وخودمو برسونم اونجا.حالا تمام این افکار به هم گره خورده بود یعنی من توی کار و شغل هم دوست داشتم جلب توجه کنم و از اون کار تایید بگیرم و….گذشت وگذشت من از دوره عشق ومودت استفاده کردم و 12 قدم .اون اوایل شنونده خوبی بودمو احساس خوبی داشتم اما نمیفهمیدمشون مثلا نمیفهمیدم که چه جوری باید هم عاشق باشم هم رها باشم هم وابسته نباشم اصلا درکش نمیکردم.باز هم گذشت و گذشت و به قول شما در جلسه اول قدم سوم که میگین باران رحمت الهی همیشه داره میاد ما با مقاومت هامون جلوی اونارو گرفتیم به خودم اومدم دیدم چه قدددددر من توی زندگیم مرد های فوق العاده که یه پکیج تقریبا خوب بودن رو باهاشون وارد رابطه نمیشدم ومیگفتم نه تنهایی بهتره یا حالا منتظر یه مرد بهتر میمونم یا فلانی اون ایرادو داره من خوشم نمیاد بحث کمال گرایی که چه قدر تو زندگی ازش اسیب دیدم.یا توی کار با وجود استعداد فراوان و علاقه ام به هنر نقاشی همیشه میگفتم نه این که چیزی نیست برم دنبال یه شغل خفن تر .اما در صورتی که خدا همیشه به من همه چیز رومیداد من ردش میکردم من مقاومت داشتم و همش میشستم میگفتم پس کو چرا هیچ اتفاقی نمیفته.واقعا اینارو دارم مینویسم باورم نمیشه که من اون ادم قبلی بودم با این باورها.الان 7 تا 8 ماهه به صورت تمرکزی البته با طی کردن تکاملم و چشیدن سردی و گرمی زندگی و تجربیاتم و انصافا باید بگم من زندگیم تقسیم شد به قبل و بعد از دوره حل شیوه مسایل زندگی که اونجا فهمیدم که چرا خیلی اتفاقا برام نمیفته ووقتی تمریناتم و انجام دادم و ساعت ها فکر کردم زندگیم رنگ دیگری گرفت.من وارد یک رابطه عاشقانه شدم.رابطه ای که هروزش قشنگ تر داره میشه .دوستش دارم اما در عین حال رها هستم این توازنی که هیچ وقت درکش نمیکردم و الان بهش رسیدم و خیلیییی تجربه لذت بخشیه خیلییییی شیرینه که تو در لحظه داری لذت میبری از رابطه ولی نگران اینده نیستی.خیلی طول کشید تا بهش برسم ولی انقدر مزش شیرینه که دلم میخواد همیشه روی خودمکار کنم تا همیشه اینجوری بمونم همین پریسای واقعی الانم که ترسی نداره از کسی یا چیزی.همین پریسای دوست داشتنی که خودشه و داره زندگیو تجربه میکنه.خوب من تصمیم گرفتم با یک سری از دوستان که خیلی نگران رابطه عاطفی بودن یا هزار تا ایراد داشتن تو رابطه هاشون خیلی محترمانه فاصله بگیرم و انقدر این کار برام مفید واقع شد که حد نداره یعنی قبل از اینکه من این رابطه عاشقانه برام ایجاد بشه این کار رو کردم و ذهن من انگار خالی شد نگرانی هام از بین رفت واقعا.و چون همش داشتم به فایل هل گوش میدادم وارد این مسیر زیبا شدم. من قبلا همیشه دوست داشتم به همه خودم ثابت کنم که ببینید من تونستم یک رابطه داشته باشم که همون باز من و نگران میکرد که نکنه طرف بره یا تموم بشه این رابطه و اون وقت من چی باید بگم به اطرافیان. ووو چه قدر من در تاریکی بودم.الان برام مهم نیست که کسی بدونه یا ندونه یا بخوام شو اف کنم .خیلی اروم و با وقار شدم.چون دلیل همه چیز و دیگه فهمیدم میدونم که چرا کسی میاد یا چرا به اتمام میرسه یه رابطه . و البته که عزت نفسم بالاتر رفته که اجازه ندم کسی سوال ها یا بازپرسی های عجیب غریب کنه از من.واقعا دوره عشق و مودت بینظیر ترینه و چه قدر دوست دارم اون دوره هم به روز رسانی بشه. در بحث کار و بیزینس هم همینطور خدا به من این همه استعداد داده بوده این همه خلاقیت و ازش غافل بودم اما دوباره برگشتم بهش .هروز خلاقیتم بیشتر میشه با اید ها و افراد باحال تری دارم اشنا میشم برای گسترده کردنه هنرم و ساخت پول.خدا به همه همیشه نعمت میده این ما هستیم که خیلی وقتا پذیرای اون نیستیم.
بینهایت ممنونم از سخاوت شما بابت تهیه این فایل.و به قول خودتون استاد باز هم هر چه قدر شرایط خوب باز هم جا داره بهتر بشه.من با این حال که خیلی از باور های قبلیم و شکوندم و عوض کردم و نتیجه گرفتم این فایل به من یاداوری کرد که باز هم باگ هایی هست که باید برطرف بشه.
ممنونم و دوستتون دارم زیییییاد
سلام دوست خوبم
به نکته خوبی اشاره کردید هم اینکه قطع ارتباط با خیلی دوستان و آشنایان مارو از نظر ذهنی به آرامش میرسونه ذهن آرام و ساکت میتونه الهامات رو دریافت کنه و سریعتر به هرچیزی برسه
و نکته مهمتر
بحث کمال گرایی …
متاسفانه خیلی افراد به خاطر کمال گرایی سالها مجرد میمونند
در حالیکه افراد کم سن و سال چون توقعات آنچنانی ندارن زودتر وارد رابطه عاشقانه میشن
و مساله زمانی پیچیده تر خواهدشد که میگویند چون تا الان صبرکردم سنم رفته بالا تجربه دارم فلان دارم پس حالا دیگه همونی بایدبشه که من میخام و باز کمال گرایی و درجا زدن
کمال گرابودن آفت بسیار بزرگیه
خداوند من و همه دوستانم رو به مسیرهای آسان و راحت و لذت بخش هدایت کنه
وقتی عاشق باشیم دیگه عیبها آزارمون نمیدن عاشق واقعی بودن
یه اکسیر اعظمه که بایدازخدا بخوایم
ممنون دوست خوبم برات عشقی جاودانه آرزومندم.
به نام خداوندی که از رگ گردن به من نزدیکتره و همیشه هوامو داره
پریسا جان از خواندن کامنتت خیلی لذت بردم و واقعا بهت تبریک میگم که تونستی رابطهی عاشقانه ای ک میخواستی رو خلق کنی
خدا رو هزاران بار شکر
امیدوارم که روزبه روز در تمام جنبههای زندگیت رشد کنی و هر روز بهتر از دیروز بشی چرا که تو لایق بهترینایی
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عزیزم و مریم نازنین و دوستای خوبم در این خانواده ی صمیمی
امروز بعد از اینکه به کارام رسیدم اومدم توی پارک جلوی خونه
روی صندلی پیکنیکیم نشستم
وسط چمن ها
لا به لای درخت ها
زیر نور آفتاب
لم دادم و اومدم سراغ سایت و کلی کامنت فوق العاده خوندم و جواب دادم و نوشتم..از خدا،
از همون که همه چیزه،
همون که میگه آی ایها الناس، من به شما نزدیکم، درخواست های شما رو اجابت میکنم اگر شما هم منو اجابت کنید و به من ایمان داشته باشید!
همون که وقتی اونو داری همه چی داری!
پُر شدم از احساس سبکی و شور و شعف!
یه آهنگ تجسمی گذاشتم
احساس میکنم همین الان خوشبخت ترین آدم روی زمین هستم
گرمای آفتاب رو روی پوستم احساس میکنم و لذت میبرم
باد توی موهام میپیچه و عشق میکنم
صدای پرنده ها رو میشنوم و بهشون لبخند میزنم
خدایا شکرت که من سالم هستم و میتونم از اینهمه نعمت هات لذت ببرم
خدایا شکرت که زیبایی های این جهان رو میتونم ببینم
صداهای بی نظیر طبیعت رو میتونم بشنوم
عطر این چمن رو میتونم حس کنم
خدایا شکرت که من تو رو دارم
من با کار کردن روی دوره ی روابط به وضوح دارم اثراتش رو میبینم…قبل از اون ماه ها بود که هیچ ارتباط جدیدی برام پیش نیومده بود، ولی به محض گوش دادن به اون آگاهی ها، و پیدا کردن یه سری ترمزها در خودم، و تلاش برای اینکه با خودم و شرایطم بیشتر در صلح و آرامش باشم، نشونه هاش رو دیدم…انقدر واضحه که آدم دیوانه میشه!
خدایا چه جهانی خلق کردی با این قوانین ثابت!
البته که فعلاً هنوز فقط نشونه ست، ولی من دیگه سعی میکنم عجول نباشم…
دیشب با یه آقایی که چند هفته پیش باهاش آشنا شدم رفتم بیرون…یه پارک خیلی قشنگ دور دریاچه، چون شب بود و وسط هفته خیلی ساکت و آروم بود فضا، اول چراغ های پارک روشن بود، اما دونه دونه چراغ ها خاموش شدن و خیلی تاریک شد، من یک دفعه به آسمون نگاه کردم و دیدم پرررررر از ستاره ست و یه هلال خییییلی نازک ماه…انننقدر این منظره قشنگ بود و من تحسینش کردم که این آقا یه کم مونده بود (حتماً تو ذهنش میگفت خوب حالا ستاره س دیگه!) (ایموجی خنده)
حالا بماند که این آقا آدم مناسب من نیست نهایتاً…اما انقدر توی این مدت به من ابراز علاقه کرد و احساس خوب منتقل کرد که دقیقاً میفهمیدم نتیجه ی تغییر درونیِ خودمه…
و خدا رو شکر کردم که از طریق این بنده ش به من گفت مسیرت درسته، همینو بگیر برو…
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا! دلهای ما را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بی نهایت بخشنده ای!
سلام دوست عزیز
چقدر کامنت شما دلنشین بود. چه زیبا احساسات تان را از طریق کلمات جاری کردید. خواندن کامنت شما، بیشتر از یک تمرین تجسم مثبت حال من را خوب کرد.
ببین! همینجا از طریق کلماتت، ساختی و به منصه ی ظهور رساندی. حتم دارم زندگی زیبایتان را هم با همین دقت و زیبایی خواهید ساخت.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام علی آقای عزیز!
خیلی ممنونم از پاسخی که به دیدگاهم گذاشتید. خیلی خوشحالم که کامنت من تونسته احساس خوبی رو به شما منتقل کنه…این سایت و این بچه ها واقعاً نعمت بزرگی هستن که ما داریم…دیشب قبل از خواب داشتم یه فایل نگاه میکردم، بعد یه لحظه یادم به گذشته افتاد که همیشه وقتی خسته بودم و میخواستم بخوابم قبل از خواب یه اپیزود از یه سریالی چیزی نگاه میکردم…ولی الان واقعاً دوست دارم از هر فرصتی برای گوش دادن به فایل ها، خوندن کامنت ها و یادآوری قانون به خودم استفاده کنم…
پیش به سوی اینکه زندگیمونو خودمون همونجوری که دوست داریم بسازیم :)
در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم!
بنام خالق هدایتگرم وهمیشه حامی من..
خدایاشکرت برای هدایتی که دربهترین زمان برای من میرسونی بادستان بینظیرت..
سلام به استادای عششقق، الهی من قربونتون برم که چ تصمیمات زیباوچه خواسته های قشنگی اون روزتواون صحرای شن های روان شمابرای خودتون مشخص کردین وخدامهرتاییدزد که نتیجه اش چنین نعمت های فوق العاده ای داره میشه برای میلیون هانفرکه گوش شنواداشته باشن برای این نعمت هدایت ها، میدونین داشتم فکرمیکردم اینکه ادم غنی بشه چقدخوبه ازلحاظ مادی وپرشدن ازخواسته هاش که دیگ خواسته ات میشه ایجادرشدوگسترش جهان، استادای عشقمم اینکه شماالان به حدی ازکمال رسیدین درمادیات ورهاشدین که خواسته تون گسترش جهانه رودارم درکش میکنم قبلا نمیدونستم پرشدن وگذشتن یعنی چی.. خدایاشکرت..
هردفعه که یه فایل هدیه میزارین من باشنیدنش ناخودآگاه اشکم سرازیرمیشه ویاداون صحنه ای که توشن های روان نشسته بودین ودراون فضای ملکوتی وروحانی داشتین برنامه ریزی برای سال جدیدتون میکردین، حرفای شماهمیشه جنسشون خدایی بودوبه دل مینشست ولی انگاراخیرا یه جوردیگ نفوذپذیرشده درقلب هاحرفاتون، کامنتایی که روی فایلای هدیه میادوفراوانیش وکیفیتش نشون دهنده اینه که چطور این الهامات داره مسیرخودشوبازمیکنه وگسترش میده، خدایاشکرت که منم جزوراه یافتگان هستم..
وسلام به تمامی هم خانواده های ارزشمندم..
وامادرموردرابطه: تجربه اخیرخودم روبگم که درموردعدم لیاقت هست، میخواستم توجلسه 2کشف قوانین بنویسم ولی اینجاحسم میگه بنویسم.. من چندروزه که دارم به سوالات جلسه 2کشف قوانین پاسخ میدم وبرای خودم مثال والگوپیدامیکنم واینکه چطوراین باورادرمن شکل گرفتن درموردروابط مخصوصا..
یه ترمزقوی که من دارم اینه که مردای تحصیلکرده برای رابطه یه زن تحصیلکرده روانتخاب میکنن،. ازاونورمن باوردارم که زیباهستم، جذاب هستم، اندام فوق العاده ای دارم،به همین دلیل همه جذب من میشن ومن نیازی نیست که کاری کنم، اینکه بهترین ادماروخداسمت من هدایت میکنه، وهمینطورم شده همیشه، اماتحصیلات روچون ندارم وچون زیادهم شنیدم، ترمزبزرگ من شده میخوام بگم که چطورنتیجه اون باوراروازبین میبره این احساس عدم لیاقت، که خانم شایسته عزیزم هم یه مقاله بینظیردرمورداین موصوع نوشته توسایت.. خیلی زیادبرام تکرارشده چه تومالی چه روابط.. ،.
توروابط به محض اینکه طرف گفته من فلان مدرک تحصیلی رودارم دیگ من مثل همون فامیل شماکه مثالشوزدین تودوره هاکه توکشتی فوق العاده بودولی ترمزش مازندرانیابودن توکشتی وشکست میخورد، منم دیگ پنچرمیشه اعتمادبنفسم واحساس لیاقتم ومیگم باخودم نه این مناسب تونیست… همین اخیرا که نشسته بودم کنارساحل وداشتم شکرگزاری مینوشتم واسه خودم اززیبایی هاونعمت هالذت میبردم…، یه اقایی اومدسلام کردوگفت میتونم بشینم اینجا گفتم بفرماییدجالبه که دقیقااین جمله روگفت که یه انرژی خیلی خوبی گرفتم ازتون ازپشت سرکه دیدمتون ومنوکشوندسمتتون، (توپرانتزبگم که این یعنی به قیافه نیست جذاب بودن ودلنشین بودن به انرژی ادمه که دیگرانوجذب میکنه به ادم حالا چه ادمای منفی چه مثبت) واینکه شروع کردبه صحبت کردن درموردزیبایی های دریا ومنم خیلی بااعتمادبنفس باهاش صحبت کردم اونم کلی تحسین کردکه شماچقدخانم فهمیده ای هستی چقددرکتون بالاست چقدلذت بردم من ازهم صحبتی باشما خلاصه اینکه زنایی مثل شماانگشت شماره تعدادشون خیلی به خودت افتخارکن وازاینحرفا، منم کل حرفاشوقبول داشتم وباخودم میگفتم درسته چیزی که میگه من هستم.. حدود1ساعت ازصحبتمون که گذشت خودشومعرفی کردوگفت که خلبان هستم ویه کسب وکارودیگه ای هم داشت که خیلی ام موفق بودتوش.. همین که گفت خلبانم و لابه لای صحبتاش داشت میگفت چندتامدرک فلان وفلان دارم دیگ من احساس میکردم کوتوله های سرزمینی ام که گالیوردربرابرشون غول بود ودیگ اون هرچقدکه داشت منوتحسین میکردبرای ویژگی های خوبم من به خودم میگفتم بازم تودربرابراین ادم کافی نیستی، بابااین خلبانه، هرچی توانایی های خودموبه خودم یاداوری میکردم که باباتوام این توانایی روداری، این مهارت روداری، بازم ذهنم میگفت تودربرابرمدرک وتوانایی این صفری، بروبابا چی میگی اصلا تواناییتوداری باتوانایی ومهارت این ادم مقایسه میکنی!!؟ کلی فیلم وعکس که توگوشیش که بهم نشون دادازتجربه های پروازش دیگ من بدترپنچرشدم، خلاصه بعداز2ساعت که گذشت این آقاگفت من خیلی افتخارمیکنم که باخانم فوق العاده ای مثل شمااشناشدم وخیلی خوشحالم اگرشماموافق باشیددوست دارم بیشترباهاتون اشنابشم ومیخوام شمارتون روداشته باشم وبیشترببینم شمارو.. ازاینجادیگ یه صدای قوی داشت توذهنم میگفت اخه این تورومیخوادچیکارهاا، طرف خلبانه بهترینابراش هست چون گفت که ازهمسرش جداشده ومجرده، دیگ لیست کردذهن من گزینه های بهتر ازمن روکه براش هست واصلا توکه به هیچ عنوان براش مناسب نیستی، میخوام بگم که عدم لیاقت چطورتوروتوجیه میکنه که گمراه بشی، نبینی ونپذیری عدم لیاقتت رو، ذهن من میگفت این تنهادلیلی که میشه داشته باشه اینه که دنبال سوء استفادست، همه ی حرفاش زبون چربیه، اون لحظه اصلا کل قانون که تاچندلحظه قبلش داشتم به خودم یادآوری میکردم ازیادم رفت واون باورای قبلی یکی یکی داشت میومدبالا، البته خوب بودچون من تونستم بفهمم آبشخوراین ترمزاازکجاست.. ازتجربه های گذشته وتعریفایی که نسبت به خودم ازهمسرسابقم شنیده بودم زمانی که اومده بودن خواستگاری وبعدتوی بحثاودعواهاکل حرفاشوپس گرفته بودوحرفای بدی بین ماردوبدل شده بود، شده بودن سندی برای اینکه باورمن تقویت بشه که مرداسوءاستفاده گرن وتجربه های بعدی وقویترشدن این باور.. درسته که میدونستم که این باورامربوط به گذشته ی منه امامن نتونستم بپذیرم که من لیاقت اون فرددارم ومن به این بهانه که نه من فعلا نمیخوام رابطه ای داشته باشم بعدازچندباردیدن وبیرون رفتن ردش کردم، ولی ازدرون خودم میدونستم که دلیلش احساس عدم لیاقته وترس ازطردشدن واینکه من برای این ادم کافی نیستم بهترازمن هست ودیریازوداوناروبه من ترجیح میده..
این فایل وفایل هدیه قبلی رومن گذاشتم تودسته ی فایلای کشف قوانین چون مکمل فوق العاده عالی هست وچقدراین صحبتاومثالای شماذهنم روبازکردکه ریشه ای متوجه ترمزام بشم ودیگ انگاربرام کمرنگترشدن والبته که خیلی بایدکارکنم والگوپیداکنم برای برطرف کردنشون.. وچقدباورم قویترشدکه من هدایت میشم وجای نگرانی نیست چون یه ترمزدیگه ام هم این بودکه اگه به مسعله بخوری توزندگی مشترک چطورمیخوای حلش کنی دوباره دعواودرگیری پیش میاد.. الان میدونم که خداونددرهرلحظه هدایتم میکنه وقتی من درمسیردرستم برای بهبود، همانطوری که برای رفتن بیشتربه قعرخشم وناراحتی قبلا هدایتم میکرد.. درهردوحالت هدایت میشم مهم اینه که من بخوام بسمت خوبی وخیرهدایت بشم.. خدایاشکرت برای دریافت این هدایت ها..
3ساعت طول کشیدتامن این فایل روکامل گوش بدم چندین صفحه ترمزبرای خودم دراوردم ونوشتم این بولدترینشون بود..
یکی دیگ ازخواسته هام این نشان علامت خوشرنگ زردخریداربودکناراسمم که وقتی دیدمش مردم برااشش ازذوووق، (کلی استیکرباچشای قلب وغشش وخنده)
خدایاشکرت شکرت شکرت برای اینکه اینجام وخوشبخت ترینم..
به امیدبهبودهمیشگی برای هممون.
سلام شیرین عزیزم
از خوندن کامنتت خیلی لذت بردم چقدر عالی و حرفه ای ترمزهای ذهنت پیدا کردی ….
ترمز عدم احساس لیاقت واقعا منم متوجه شدم بزرگترین ترمز من در رابطه ام همین هست با وجود تحصیلات و زیبایی و سلامتی همش به خودم میگم نه وضعیت مالی و اجتماعی خودت و خانواده ات خوب نیست و سنت دیگه بالا رفته و باور کمبود آدم خوب و….
و چه عالی که داری روی باورهات کار میکنی منم یادگرفتم از شما که نشستن و نگاه کردن به این ترمز ها برام سودی نداره و باید دنبال مثال عینی برای ذهنم باشم تا بتونم باورهای جدیدی جایگزین کنم …..
شیرین خوشگلم امیدوارم همیشه سالم و سربلند و شاد باشی و عشقی پر از آگاهی و خالص را تجربه کنی .
درودبرمریم عزیزم
سپاسگزارم ازاظهارلطفت دوست ارزشمندم.. درسته اینکه ذهن کمالگرا اگرهم خانواده پولدارداشته باشی تحصیلکرده هم باشی زیباهم باشی، توی یه کلانشهرهم بدنیااومده باشی.. بازهم چیزهایی روپیداخواهدکردبعنوان کمبودکه بگه به اندازه کافی خوب نیستی، ذهن کمالگراانچنان دیگران ودستاوردهای کوچیکشون روتوچشم توبزرگ جلوه میده که 100به اون طرف مقابل میدی و0 به خودت.. اماوقتی ازاین دید که ماانسانیم وهممون روح ارزشمندخداونددروجودمون جریان داره هممون بابرخوردباتضادها خواسته هامون رومیشناسیم وروح خداییمون این تضادهاروانتخاب کرده برای اینکه خواسته اش روبشناسه اینکه توانایی هوش، قدرت، تووجودمن واون دیگری به یک اندازست، همین که به همه یه یک اندازه قدرت داده شذه برای خلق خواسته هابرابری ازنظر ارزشمندی روثابت میکنه اتفاقا افتخاراون کسی که ازهیچ تونسته رشدکنه خیلی بیشتره تاکسی که همه چیزبراش محیابوده ازقبل چون یه سندداره که بااستفاده ازتواناییش تونسته به اون خواسته برسه.. مریم جانم من اومدم اینکاروکردم که نگاه پرفکتم روازروی آدم های موفق برداشتم وواقعیت زندگیشون وشخصیتشون رودیدم، بعدش دیدم که اوناهم ضعف هایی دارن، ترس هایی دارن ومهمترازهمه مدرک وخونه وماشین ادم همدمش نمیشه، همه ی ادمادنبال ادمی هستن که ویژگی های خوبی داشته باشه تاهمدم خوبی براشون باشه، من وقتی یه کمی دیدگاهم روتونستم تغییربدم رو بعدش دوباره پیامی ازهمون شخص دریافت کردم که بیشتربه پیشنهادش فکرکنم وهرچی بیشتراین ادم رودارم میشناسم میفهمم که اصلا مدرک وحساب بانکی تورابطه اولویتی نداره چیزی که مهمه ویژگی های شخصیتی واستقلال یه زن اونوجذاب نشون میده…
ودرموردباوربه فراوانی واینکه خداونداین نیروی هوشمندخودش هدایت میکنه به اسانی بسمت ما من خیلی برام تکرارشده ودیگ ترمزی دراین موردندارم من اگه توغارهم باشم ایمان دارم که خداوندخواسته ام روبسمتم هدایت میکنه چون اون جای منوبلده میدونه کجام به همین سادگی.. وباوردارم که من هرچقدرکیفیت درونی خودم روبهترکنم قطعاتومدارادم های باکیفیت قرارمیگیرم چون هم ادم باکیفیت زیاده وهم بی کیفیت، مهم اینه که من توچ مداری قرارداشته باشم،..
دخترزیباومهربون برات ازرب العالمین بهترین وزیباترین رابطه دنیاروطلب میکنم، الهی سرنوشتت زیبانوشته بشه بادست خودت…
به نام الله یکتا
این ریز شدن بین خودت و درونت دقیقا منو متوجه خودم کرد…
ریشه های عدم احساس لیاقت ببین تا کجاها رفتن،فکر میکنیم که تغییر کردیم ولی به محضی که مواجه میشیم با همون شرایطی که خودمون رو توش مثلا قوی کردیم همون آدم قبلی میشیم حالا یه پله بهتر
چقدر این احساس لیاقت مهمه و همه چیه به نظرم،کسی که خودش رو باور داره چقدر لذت میبره از تک تک لحظات زندگیش مثل بچه ها که بی ریا بازی میکنند و درخواست میکنند و با هر لباسی هر جایی که بخوام میرن و براشون راحتی لباس مهمه و نه ظاهر،الله اکبر
لذت بردم از مکالمه ای که بین خودت با خودت بود و درکش کردم و فهمیدم که باید بیشتر و بیشتر روی خودم کار کنم و با ادا درآوردن و ماسک زدن هیچی تغییر نمیکنه بلکه بدتر هم میشه
سپاس ازت…