چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    510MB
    68 دقیقه
  • فایل صوتی چرا با وجود تلاش فراوان، به خواسته‌هایم نرسیده ام؟ | قسمت 2
    30MB
    68 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

939 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    سلام بر عزیزان

    استاد جان از وقتی فایل قبلی رو گوش دادم دائما دارم به این موضوع فکر میکنم اون فایل خیلی چیزارو از من کشید بیرون باعث شد که من به خیلی چیزا فکر کنم که تا حالا بهشون فکر نکرده بودم اون فایل تنها فایلی بود که خودم با میل خودم کامنتاشو خوندم نه برای اینکه شما همیشه میگید کامنتارو بخونید اصلا اون فایل باعث شد من به این نتیجه برسم که من تا حالا به خیلی از خواسته هام رسیدم و هیچ وقت بهشون توجه نکرده بودم و باعث شد که بیشتر سپاسگذار باشم

    استاد از وقتی اون فایلو گوش دادم احساس خیلی عجیبی دارم دقیقا حس وقتی که برای اولین بار صدای شمارو شنیدم احساس میکنم قراره یه تغییر اساسی در وجودم ایجاد بشه

    و حالا این فایل جدید که منو از خود بی خود کرد وقتی که گفتین میخوایید درباره روابط صحبت کنید وقتی اینو شنیدم دیگه هیچی نفهمیدم و فقط اشک ریختم اشک شوق چون من با تمام وجود از خداوند خواسته بودم که شما درباره همین موضوع صحبت کنید و بی نهایت از شما سپاسگذارم

    وقتی این فایلو گوش دادم احساس میکردم که شما فقط و فقط کامنت منو خوندیدن و دارید فقط به من راه حل میدید

    استاد وقتی فهمیدم میخوایید درباره روابط صحبت کنید به معنای واقعی احساس کردم که خداوند خیلی منو دوست داره

    آه خدای من تو چقدر بزرگ و مهربونی و چقدر قشنگ پاسخ میدی

    درباره باگ اول که افراد فکر میکنن به اندازه کافی زیبا نیستن:

    من وقتی نوجوان بودم فکر میکردم اگر دختری زیبا نباشه به هیچ دردی نمیخوره و خوشبختی فقط حق کساییه که خوشگل هستن بله من هم قبلا این باگو داشتم و خیلی شدید بود انقدر شدید بود که گاهی فکر میکردم حتی خدا هم بندگان خوشگلش رو دوست داره و زشتارو دوست نداره و فکر میکردم فقط دخترای خوشگل خواهان دارن و بقیه دخترا هیچ ارزشی ندارن

    حتی یادمه اون موقع ها یه آهنگی بود که یه تیکه ش میگفت( هرکی یارش خوشگله جاش توو بهشته) و همه اینا باعث شده بود من فکر کنم زیبایی خیلی مهمه و اگه نداشته باشیش بدبختی اما یه کم که بزرگتر شدم و به دوروبرم نگاه کردم دیدم که نه اینطوری نیست یه سری دخترارو میدیدم که از نظر من هیچ گونه زیبایی نداشتن، اصلا ظاهر جذابی نداشتن اما کلی خواستگار خوب دارن و برعکس خودمو میدیدم که ظاهر مناسبتری داشتم اما افراد نامناسبی میومدن سمتم

    یه مدتی هم فکر میکردم خیلی زشتم حالا چرا این فکرو میکردم چون منو با خواهرام مقایسه میکردن چون هرکسی منو با خواهرام میدید بهم میگفت خواهرت چقدر خوشگله تو چرا شبیه خواهرت نیستی؟ و همین باعث شده بود سالیان سال فکر کنم که زیبا نیستم و این خوده خوده کفر بود چون انصافا خداوند خیلی منو زیبا آفریده اما چشمای من توانایی دیدنشونو نداشت

    بعد که با برنامه های شما آشنا شدم کم کم متوجه شدم که من زیبا هستم من موفق نشدم که عکسمو بذارم برای پروفایلم اما خیلی وقتا شده که افراد غریبه بهم گفتن شبیه فلان بازیگر یا فلان خواننده معروف هستی راستش یه دوره ای خیلی دوست داشتم افراد ظاهرمو تحسین کنن اما الان واقعا دیگه برام مهم نیست چون مطمئن شدم که نه تنها روابط بلکه تمام خوشبختی انسان هیچ گونه هیچ‌گونه ارتباطی با ظاهرشون نداره

    من روی این باور کار کردم و الگوهایی پیدا کردم که ثابت میکنه خوشبختی یک دختر اصلا به زیباییش مربوط نیست

    من خواهرای زیبایی دارم که همیشه همه از زیباییشون تعریف میکردن اما اونا هیچکدوم از روابطشون راضی نیستن

    چندتا دختر عمه دارم که بینهایت زیبا هستن بدون هیچگونه عمل زیبایی واقعا چهره و اندام فوق العاده ای دارن اما همسران بسیار افتضاحی دارن که اصلا هم از روابطشون راضی نیستن دوستان بسیار زیبایی داشتم که همیشه به خاطر روابطشون در حال گریه کردن بودن و خیلی موارد دیگه دیدم که دخترای بسیار خوشگل روابط نارضایتی داشتن

    و برعکسشم دیده بودم اون زمانی که مهدکودک کار میکردم یه روز شنیدم که یکی از مربیا داره نامزد میکنه خیلی تعجب کردم چون من فکر میکردم این خانوم متاهله و حتی بچه هم داره بعد فهمیدم که نه بابا این خانوم که من همیشه فکر میکردم 35 سالشه فقط 21 سالشه و سنی نداره اما انقدر ظاهرش از نظر من نامناسب بود که همیشه فکر میکرم سنش خیلی. بالاست اتفاقا عکس عقدشونو هم دیدم و انقدر به همسرش میومد که انگار خواهرو برادر بودن

    یا مثلا یه دختری بود توو خوابگاهمون خیلی چهره عجیبی داشت واقعا قصد بدی ندارم اما گوشاش خیلی بزرگ و غیر طبیعی بود و به شدت هم لاغر بود هیچ برآمدگی توو اندامش نبود یه روز یکی از دوستام بهم گفت نامزد این دختره استاد دانشگاهه و خیلی از خودش سر تره و واقعا باورش هم برای من و هم برای بقیه سخت بود و خیلی الگوهای دیگه که اگر بنویسم خیلی طولانی میشه

    یه مورد دیگه اینکه یکی از بستگان دامادمون که یک پسر با ظاهر و اندام خوب بود وکلا آدم خوبی بود با دختری ازدواج کرد که بینهایت اضافه وزن داشت من توو عروسی خواهرم دیدمش و انقدر این خانوم اضافه وزن داشت که وقتی میخواست برقصه اصلا نمیتونست تکون بخوره حتی خانواده پسره کلی مخالفت کرده بودن اما پسره گفته بود من عاشق این دخترم و باهاش ازدواج کرده بود

    همه این الگوها منو مطمئن کرده که ظاهر هیچ گونه تاثیری نداره

    و اگر هم یه آقا داره کامنت منو میخونه من خودم به عنوان یک دختر میگم برای من و اکثر خانوما بیشتر شجاعت و جسارت و ادب آقایون جذابیت داره تا ظاهر و اندامشون

    ظاهر مناسب داشتن خیلی خوبه اما اصل نیست

    باگ دوم توانایی خاصی ندارم: بله من دقیقا این مشکلو دارم و متاسفانه هنوز الگویی رو پیدا نکردم از دختری که توانایی خاصی نداشته اما رابطه عاطفی خوبی داره

    باگ بعدی همه خوبا تموم شدن: خدارو شکر من این باورو ندارم اتفاقا من همیشه میگم اینهمه مرد توو دنیا هست یعنی یک نفر از اینانمیتونه با من جور شه؟ خداوند خودش گفته من برای شما جفتهایی آفریدم پس قطعا همه جفت دارن جفتهایی که در کنارشون آروم بگیرن حتی گاهی وقتا پسرای خوبی رو دوروبرم میبینم و یه کم خودخوری میکنم که چرا باوجود اینهمه پسر خوب من باید تنها باشم

    یه نکته ای رو هم دوست دارم توو این قسمت بگم اینکه معنی خوب بودن آدمها از نظر من عوض شده یعنی قبلا فکر میکردم فقط پسرایی که نماز میخونن و هیز نیستن و سربه زیرن آدمای خوبی هستن و بقیه پسرا به هیچ دردی نمیخورن به خاطر همین خیلی در انتخاب خودمو محدود میکردم اما الان 180 درجه سلیقه م فرق کرده و خوبی رو یه طور دیگه تعریف میکنم

    باگ بعدی لایق نبودن برای رابطه خوب: بله این مورد پاشنه آشیلمه که خیلی باهاش کار دارم

    باگ بعدی من همیشه آدمهای نامناسب رو جذب میکنم : وای خدای من دقیقا من همینو دارم و این فکر چقدر کمک میکنه که به خودم بگم این نتیجه فرکانسهای قبلیمه و قرار نیست اوضاع همینطور بمونه

    باگ بعدی همه روابط آخرش به ناراحتی و جدایی ختم میشه: فک نکنم این باگ برای من خیلی قوی باشه چون من واقعا دوست دارم یه رابطه عالی رو تجربه کنم راستش خیلی هم به آینده ش فکر نمیکنم اما این جمله تون چقدر کمک کننده ست استاد جان که گفتین خیلی ها به خاطر اینکه فکر میکنن آخرش میخواد بد شه اول خوبو شروع نمیکنن

    باگ بعدی سن و سال: یه خانمی رو میشناسم که همسرش 14 سال از خودش کوچیکتره و از لحاظ ظاهری انگار هم سن هم هستن خانومه 37 سالشه و همسرش 23 ساله . خوده منم خواستگارای کوچیک تر از خودم داشتم چون اصلا ظاهرم به سنم نمیخوره تقریبا 10 سال از سن واقعیم کوچیکتر به نظر میرسم

    باگ بعدی من باید پرفکت باشم : بله من هم مشکل کمالگرایی دارم اما باید بدونم که هیچ انسانی کامل نیست

    باگ بعدی خیانت: خدارو شکر میکنم که من این باگو ندارم چون من این باورو دارم که درصورتی به من خیانت خواهد شد که خودم خیانت کنم و چون خودم اهل خیانت نیستم پس مطمئنم طرف مقابلم به من خیانت نخواهد کرد چون دقیقا الگوهاشو در اطرافم دیدم که افرادی که به همسرشون خیانت میکنن بعد از گذشت مدتی همین رفتار به خودشون برمیگرده

    باگ بعدی من پولدار نیستم: بله دقیقا من این مشکلو دارم که تا وقتی پولدار نشدم نمیتونم رابطه خوبی داشته باشم اما چندتا الگو پیدا کردم از کسایی که اوضاع مالی خوبی نداشتن اما با فردی ازدواج کردن که افراد نسبتا پولداری هستن و اینکه خوب که فکر میکنم یادم میاد که در گذشته خواستگارهایی داشتم که بسیار پولدار بودن اما من به خاطر عدم لیاقت جواب منفی دادم

    باگ بعدی من بهتره تنها باشم : استاد جان قبل از آشنایی با شما توی دوره ای از زندگیم به خودم تعهد داده بودم که نه دیگه به ازدواج فکر کنم و نه براش تلاشی کنم پذیرفته بودم که من باید تا آخر عمرم تنها بمونم اما خدارو شکر الان اصلا نمیخوام تنها باشم و واقعا دوست دارم یه رابطه فوق العاده رو تجربه کنم استاد جان توو این قسمت یه جمله ای گفتین که خیلی برام غریب و قشنگ بودجمله ای که تاحالا در زندگیم نشنیده بودم اینکه( رابطه قشنگ عاشقانه اضافه میکنه به زندگی و کیفیت زندگی رو بالا میبره )

    چقدر این جمله تاثیر فوق. العاده ای روم گذاشت انگار یه دری از بی نهایت امید به رووم باز شد

    باگ بعدی در سرنوشت ما نوشته شده که عشقو تجربه نکنیم: قبلا این باورو خیلی داشتم اما فهمیدم که نه اینطور نیست ، خداوند برای همه ما جفت آفریده جفتهایی که در کنارشون آروم بگیریم . خواسته خداوند اینه که ما به خواسته هامون برسیم و این باور فوق العاده ست

    باگ بعدی من اصلا بلد نیستم رابطه برقرار کنم: استاد من این باگو دارم اما خیلی شدید نیست اما اصلا من نمیدونستم این ممکنه باگ باشه باید باور کنم که همه چیز قابل یادگیریه

    باگ بعدی اگر وارد رابطه شم آزادیمو از دست میدم : چندتا الگو میشناسم که در خانواده شون خیلی محدود بودن اما وقتی ازدواج کردن همسرشون بهشون آزادی عمل داده اما خیلی باید روی این باور کار کنم

    باگ بعدی اگر وارد رابطه شم باید کلا از قالب خودم بیرون بیام: من این باگو دارم وفکر میکنم اگر وارد رابطه شم خیلی چیزها تغییر میکنه و جالبه که اصلا از این باگ خبر نداشتم این نشون میده که من فکر میکنم رابطه یه چیز عجیب و غریبیه که قراره منو تغییر بده

    باگ بعدی که فکر میکنم خیلی در من شدیده اینه که اگر وارد رابطه شم ممکنه وابسته طرف شم و این یه جورایی در من ترس ایجاد میکنه اما من با آگاهی های دوره عزت نفس دیگه قرار نیست وابسته کسی شم

    بعد از گوش دادن این فایل تصمیم جدی جدی گرفتم و همین جا تعهد میدم که به زودی دوره عشق و مودت رو تهیه کنم چون مطمئن هستم که باگهای من خیلی بیشتر از چیزی هست که فکرشو میکنم

    استاد جان بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این فایل بینهایت ارزشمند. واقعا فوق العاده بود و همچنین از خانم شایسته عزیز سپاسگذارم راستی چقدر بک گراند مشکی این فایل جذاب بود

    برای خودم و همه گی رابطه عاشقانه و فوق العاده ای مثل رابطه استاد و خانم شایسته آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      بنام خدای مهربونم

      سلام به روی ماهت یاسمن جونم

      عزیزم خیلی ازت سپاسگزارم که این کامنت بینظیر و نوشتی چقدر عالی به نکته ها و ترمزها اشاره کردی

      بینهایت از خوندن کامنتت لذت بردم و نت برداری کردم از کامنت فوق العاده ات

      ایمان دارم که به بهترین رابطه هدایت میشی و از شادی و عشق اشکِ شوق میریزی عزیزم

      خیلی دوستت دارم منتظر خبر های فوق العاده ات هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        یاسمن اسدنژاد گفته:
        مدت عضویت: 1896 روز

        سلام دوباره به شما سارای عزیز

        چقدر جالب من امروز کامنت شمارو خوندم و برای کامنتتون پاسخ دادم و الان اومدم دیدم شما هم جوابی شبیه جوابی که من به کامنتتون داده بودم رو بهم دادین

        نمیدونم این اتفاقا اسمشون چیه ولی این روزا خیلی شاهد چنین همزمانی هایی هستم ممنون از دعای قشنگتون من هم شمارو دوست دارم و

        براتون آرزوی بهترینهارو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سارا مرادی همت گفته:
          مدت عضویت: 1059 روز

          سلام سلام روزت بخیر و شادی عزیزم

          این همزمانی ها همون قانون ثابت خداوند که داره عمل میکنه

          خدایا شکرت

          این همزمانی ها نشانه اس که خدا داره بهمون میگه من حمایتت میکنم

          این همزمانی میگه وقتی با شوق وقتی با ایمان حرکت میکنیم تمام ذرات جهان در حالِ خلق خواسته ما هستن

          خدایا شکرت

          خدایا شکرت

          یاسمن جونم ببین چه اتفاقات فوق العاده یی برامون داره رقم میخوره در جهان و خداوند این پیام امروز برامون فرستاده

          یاسمن جونم من و تو خالق100٪ تمام لحظه های زندگی مون هستیم

          ببین آیه 16 سوره کهف چی میگه !!!!

          الله اکبر از این هدایت

          وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا

          خدا میگه وقتیکه یکتا پرست میشی یعنی تمام قدرت و به خدا میدی و بقیه جامعه جدا میشی پس به خدا پناه ببر ، به غار درون خودت پناه ببر

          بعد ببین چی میگه !!!!

          پروردگارت (رَبکّ‌ُم ) پروردگار تو ،

          رحمت خود را بر تو می گستراند،

          و از فرمانِ تو برایت آماده میسازد .

          این آیه حجت تموم کرد

          برو عشق کن و غرق در لذت و سپاسگزاری باش که خداوند اجابت کرده خواسته ی تو رو

          مبارکت باشه عزیز دلم

          تبریک بهت میگم زندگی زیبا و رویایی که دوست داشتی رو

          روی ماهت و میبوسم بانوی ارزشمند و لایق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            یاسمن اسدنژاد گفته:
            مدت عضویت: 1896 روز

            سلام مجدد به سارای عزیز

            بی نهایت از شما سپاسگذارم برای این کامنتی که برام نوشتین واقعا احساس خوبی بهم داد مخصوصا آیه قرآن قطعا این اتفاقاتی که شاهدش هستم بیهوده نیست و طبق قوانین الله به وجود میاد

            شما خیلی فوق العاده هستین

            براتون آرزوهای بهترینهارو میکنم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 2153 روز

      یاسمن جان

      در مورد تناسب نداشتن قیافه زن و شوهرا

      این ب وضوح با ورود ب خانواده همسرم دیدم

      اینقدر برام جای تعجب داشت و همیشه ب خودم میگفتم این دخترا کورن یا خواستگار ندارن

      چطورر میشه ؟؟؟

      منزل عموی همسرم نزدیک خونه سابق پدرم بود

      اینطور که از خاله همسرم شنیدم

      پدر پدربزرگش که ی مرد زیبا و چشم رنگی هم بوده و عاشق ی زن سیاه پوست با بینی پهن میشه

      و ژن خونواده کلا بهم میخوره

      دقیقا توی خانواده همسرم از هر چند نفر سبزه یا سبزه رو ب سیاه چندتاشون چشم های روشن و درشت دارن ( همسرم هم چهره زیبایی داره و اون زمان که باهاش اشنا شدم خیلی ب خودش میرسید و همیشه صورت مرتب و لباسهای شیک داشت)

      عموی همسرم ٣ تا پسر و دوتا دختر داره

      پسر بزرگ و دومش هر دو ی جورایی انگار انحراف چشم دارن

      خانم پسر بزرگ اینقدرر ناززه

      وقتی باهاش اشنا شدم تو دلم میگفتم چی دیده عاشق این مرد شده ( انحراف چشم، دهن بزرگ ، دندونهای نامرتب)

      پسر دوم علاوه بر انحراف چشم، ی قد معمولی ١٧٠ و ی پوست تقریبا سیاه داره

      و شغلش هم ابدارچی شرکت

      و رفتن خواستگاری ی دختر سفید چشم رنگی ١۵ ساله

      و اونا هم مث اب خوردن قبول کردن

      شاخ درمی اوردم

      چرا

      چطوری میشه

      ی عده مث اینا

      و ی کی هم مث عمه ام که خیلی زیبا بود و اخرش با ی مرد متاهل سن بالا ازدواج کرد زود هم جدا شد

      اهاااا

      الان یادم اومد

      همیشه وقتی از عمه ام یاد میکردیم میگفتیم

      مشکل پسند پشکل پسند میشه

      و اینم ی باور خرابه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        یاسمن اسدنژاد گفته:
        مدت عضویت: 1896 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        بله کاملا درسته من هم بی نهایت مثال دارم از زوجهایی که اصلا از لحاظ ظاهری به هم دیگه نمیخوردن اما الان با قطعیت به این نتیجه رسیدم که وقتی دوتا آدم باهم ازدواج میکنن فرکانسهای مشابهی دارن یعنی درونشون شبیه هم دیگه هست نه ظاهرشون و طبق قانون کبوتر با کبوتر باز با باز دو نفری که فرکانسهای مشابه دارن به هم میرسن و این هیچ ارتباطی به ظاهرو سن و سال و ملیت و دین و مذهب نداره

        عزیزم ممنون از شما که تجربیاتتون رو در اختیارم گذاشتین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Ati گفته:
    مدت عضویت: 1509 روز

    سلام به استاد خوبم ، مریم جان شایسته و همه دوستان بی نظیرم…

    امروز شنبه 27 خرداد ماه ساعت هفت و ده دقیقه صبح…

    خدایا شکرت به خاطر این حس و حال عالی…

    خدایا شکرت به خاطر شروع یه هفته عالی…

    خدایا شکرت به خاطر آگاهی دادن بهم از زبون یکی از بچه های عالی سایت ماهان بختیاری عزیز که در بین دیدگاههای فایل قبلی محبوب شد و چقدر این آگاهی که از ایشون دریافت کردم منو این چند روزه رها کرده و احساسم رو عالی. ازشون بی نهایت سپاسگزارم و براش کلی احساس خوب موفقیت و شادی و آرزو میکنم…

    رها کردن خواسته و نچسبیدن به اون آگاهی بود که منو دوباره سرپا کرد. چیزی که قبلاً خیلی شنیده بودمش ولی اصلا حواسم نبود که به دامش گیر کردم و الان دقیقا به دادم رسید.

    وای خدایا چقدر این چند ماهه زجر کشیدم چقدر حال خوبمو احساس خوبمو احساس خوشبختی مو همه چی مو گره زده بودم به این خواسته که باید بهش برسم تا خوشی و شادی و حس خوبو تجربه کنم چقدر توی احساس حسرت ‌‌و احساس عجله که بدو دیر شد گیر کرده بودم چقدر از خدا خواستم خدایا سریع منو بزار توی مسیر خواسته م که به حس خوب برسم!!

    ولی یادم نبود که من اول باید به حس خوب برسم بعد خواستمو تجربه کنم!

    یادم نبود گره زدن احساس خوشبختی به خواسته خودش یه باور شرک آلوده!

    یادم نبود عاطفه شاید اصلا فردا نباشی امروزتو زندگی کن و لذت ببر!

    یادم نبود عاطفه نباید ارزشمندی خودتو گره بزنی به این خواسته که اگه بهش تا الان نرسیدی یعنی بی ارزشی!

    وای خدای من چقدر این چند ماهه با اینکه فایل گوش میدادم کامنت می‌خوندم حال درونیم بد بود…

    چقدر حس حسرت و عجله رو تجربه کردم، چقدر باعث آزار اطرافیانم شد با احساس بد و عصبانیت هام…

    ولی خدایا شکرت که هدایتم کردی شکرت که دستمو گرفتی و حالمو زیر رو کردی…

    خدایا شکرت به خاطر حال خوب امروزم

    خدایا شکرت به خاطر این نسیم خنکی که الان روحمو و صورتمو نوازش میده…

    خدایا شکرت که متوجه شدم که گیر کردم توی این تله آره باید رهاش کنی تا به اون یا بهتر از اون برسی..

    خداوند به بی نهایت طریق می‌تونه عشق و شادی و ثروت بهت برسونه بسپرش دست خودش …وقتی آماده بشی بهت میده ،دقیقا به وقتش، فاصله بین الانتو و خواستتو با حس خوب پر کن با احساس خوشبختی به خاطر همه داشته هات ، با دیدن همه داشته هات اون وقته که معجزه ها رو میبینی .

    خدایا چقدر این قانون حس خوب ساده ست و ما گاهی فراموشش میکنیم.

    واقعا دوستان الان با گوشت و پوست و استخونم میگم که قوانین خدا دور زدنی نیست این چه سیستمی هست که به این دقت نتیجه فرکانس هاتو بهت میده نه بیشتر ، نمیشه خواستتو با عجله و حسرت و حس بی ارزشی خودت بگیر ی و بعد احساس آرامش و ارزشمندی کنی نه اول باید در درونت تجربه ش کنی باهاش زندگی کنی تا از دنیای بیرونی دریافتش کنی حالا هرچقدر دست و پا بزنی و به درگاه خدا گریه زاری کنی ذره ای این سیستم کمکت نمیکنه برات دلسوزی نمیکنه .‌..

    خداجونم شکرت به خاطر همه چی…

    من هنوز این فایلو ندیدم اما اول حس کردم باید بیام اینجا و این متنو بنویسم، برم تا دوباره با این شهد شیرین استاد کامم رو شیرین کنم…

    استاد جون عاشقتم به خاطر درس هایی که بهم دادی و من الان احساس میکنم به عمق جانم نشسته براتون آرزوی طول عمر میکنم تا باشی و باشی و باشی و از دنیا و زیبایی هایش لذت ببری.

    در پناه خدا میسپارمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 57 رای:
    • -
      نگین گفته:
      مدت عضویت: 1249 روز

      سلام عاطفه عزیزم

      منم مثل شما هنوز این فایل و ندیدم

      ولی یه حسی بهم گفت اود بیام کامنتها شو بخونم بعد گوش بدم

      چقدر جملاتت دقیق و کاربردی بود، احسنت

      مخصوصا این پاراگرافت که گفتی:

      نمیشه خواستتو با عجله و حسرت و حس بی ارزشی خودت بگیر ی و بعد احساس آرامش و ارزشمندی کنی نه اول باید در درونت تجربه ش کنی باهاش زندگی کنی تا از دنیای بیرونی دریافتش کنی حالا هرچقدر دست و پا بزنی و به درگاه خدا گریه زاری کنی ذره ای این سیستم کمکت نمیکنه برات دلسوزی نمیکنه

      عاااالی بودها عااالی

      وقتی فرکانس درونی خودت سرشار از وابستگی ه که ناشی از حس ارزشمندی نبودن خودته که حتما یه شخص ثالثی باید بیاد تو زندگی من که من ارزشمند بشم‌، چطور توقع داری هدیه ارزشمندی دریافت کنی؟

      چه نکته نابی بود

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Ati گفته:
        مدت عضویت: 1509 روز

        سلام دلارام عزیزم

        خدارو شکر که دیدگاهم به دلت نشسته حتما آماده دریافتش بودی…

        باور کن همین جملات ساده ای که به من الهام شد و نوشتم، بارها و بارها شنیده بودمش اما درک نمی‌کردم اون روز توی اون حال و هوای خداگونه که داشتم کاملا درکش کردم و یه جوری انگار خدا داشت بهم میگفت و من مینوشتم…

        خدارو شکر به خاطر همه نعمت هاش…

        خدارو شکر به خاطر هدایت هاش…

        امیدوارم در پناه خدا،شاد و سالم و ثروتمند باشی دوستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رها گفته:
      مدت عضویت: 2545 روز

      سلام عاطفه جان

      چقدر کامنتت به دلم نشست دقیقا حرفایی بود که من نیاز داشتم بشنوم

      تک تک کلمه‌ها انگار از زبون خودم داشت گفته میشد چون منم مدت‌ها توی این حس و حال بودم با اینکه فکر میکردم دارم روی خودم کار میکنم و هر روز فایل گوش میکنم اما از درون احساس خودارزشی نمیکردم و تمام احساس خوشحالی و شادیم رو گره زده بودم به رسیدن به اون خواسته!

      الان میفهمم واقعا این دنیا با کسی شوخی نداره و مهم نیست که ما چقدر داریم اطلاعات جمع میکنیم مهم اینه که اونارو عملی کنیم توی تک تک لحظه‌های زندگیمون..

      و به معنای واقعی درک کردم که فاصله‌ی بین ما با خواسته‌هامون فقط احساسِ خوبه؛

      و اگر ما به همین یه‌دونه آگاهی عمل کنیم زندگیمون بهشت میشه..

      و امیدوارم بتونم مثل اسمم رهای رها باشم از تمام وابستگی‌ها..

      ممنونم از کامنت بسیار ارزشمندت عزیزم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Ati گفته:
        مدت عضویت: 1509 روز

        سلام رهای عزیزم

        خوشحالم که کامنتم به دلت نشسته ، می‌دونی چیه عزیزم منم هر روز که میگذره بیشتر دارم درک میکنم اگه همین یه دونه قانون احساسات خوب ،اتفاقات خوب رو درک کنیم و بره تو بطن زندگی هر روزمون یعنی چی ؟ یعنی ناخودآگاه تو هر اتفاقی تو زندگیمون تسلیم خدا باشیم و بگیم الخیر فی ما وقع و تو هر سکانسی از زندگیمون چه خوشی ها چه ناخوشی ها از (دیدگاه ما )فقط خدا رو ببینیم و خودش رو صدا بزنیم و اجازه ندیم نجواها رفتارها و زندگی ما رو تحت تاثیر قرار بدن یعنی توحید توحید توحید یعنی قدرت دادن فقط به خودش ما خوشبخت هم در دنیا و هم در آخرت میشیم ….

        درسته ما انسانیم با ویژگی های انسانی عجول دارای حرص و برخی ویژگی ها رو هم خودمون گاها توی وجودمون پرورش دادیم مثل مقایسه با دیگران و حسرت نداشته ها و…

        اما اگه واقعا خدا رو توی زندگیمون هر لحظه به یاد داشته باشیم این قدرت رو میگیریم که کنترل ذهن کنیم و به نجواهامون پیروز بشیم.

        می‌دونی این روزا بیشتر مطمئنم که زندگی فقط یه بازیه یعنی تو هر روز سعی کنی روی بهبود شخصیتت کار کنی باورهاتو قوی تر کنی روی علاقه ت وقت بزاری و مهارت هات رو بیشتر کنی و بعدش دیگه همه عوامل بیرونی هیچ بقیه حالات و احساسات ناخوشایند با توحید حل میشه نگرانی هاتو می‌بره و حالتو خوب می‌کنه و طبق قانون اون اتفاقات خوب رو هم تجربه میکنی …

        یعنی تنها تلاش ما فقط باید بهبود دادن خودمون باشه یه ذره بهتر از دیروز و بقیه چیزا حله..

        دیگه نگران آینده بودن معنی ندارد چون خدا بی برو برگرد پاسخت رو میده محاله خداوند بی عدالتی کنه و تو در راستای بهبود باشی و نتیجه نبینی خدای ما این طوری رفتار نمیکنه خدا یه ذره بهبود ما رو ده برابر پاداش میده واقعا چی از این بهتر…

        می‌دونی من فهمیدم مشکل من به شخصه می‌دونی چیه؟ همینه که من از بچگی ذهنم رو هرز پروندم یادش ندادم چموشی نکنه و کارهای مفید انجام بده یادش ندادم که بابا من ارزشمندم باید خیلی مراقب وقتم باشم که الکی هدر نره باید از زمانم استفاده کنم و الان درگیر یه سری عادات غلط هستم که اجازه حرکت به سمت بهبود رو نمیده چون دوست نداره تغییر کنه و همین میشه که استاد میگه تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم داره …

        رهای عزیزم برات از خداوند فقط بهبود توی هر روز زندگیت رو آرزوت میکنم چون مطمئنم بقیه خواسته ها و آرزوهات خودشون میان…

        به خدا میسپارمت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

    سلام خدای مهربونم که عاشقمی

    سلام استاد نازنین ام، سلام مریم جان مهربان ام

    سلام دوستان بینظیرم

    امروز خدای مهربونم چند تا شگفتانه با حال مهمونم کرد، دوست دارم خوشحالیم را با شما عزیزان قسمت کنم.

    اولیش که مربوط میشه به تماس دریافتی از بنده مخلص و موحد و به قول حمید عزیز حنیف، سعیده عزیزم که اینقدر خوشحال شدم که داشتم رو ابرا راه میرفتم. خدایا سپاس گذارم که دوستانی نصیبم کردی که نامشان، یادشان، صدایشان، دیدارشان، تو را به یادم می آورند. و این همان توصیف بندگان خاص خداست که دیدارشان تو را به یاد خدا بیاندازند.

    دومیش، امروز داشتم قسمت صوتی 32 سفرنامه را گوش میدادم که استاد یه مسابقه برای اون قسمت و یه جایزه برای برنده در نظر گرفته بود.

    اومدم تو سایت که ببینم قسمت های بعد خبری از اینکه چه کسی برنده است نبود. با خودم گفتم کاش میدونستم چه کسی برنده شده. رفتم امتیازها را نگاه کردم سید علی خوشدل بیشترین امتیاز رو گرفته بود، ولی کامنتش ربطی به مسابقه نداشت. گفتم سید علی که فکر نکنم باشه.بیخیال شدم تا نزدیک غروب اومدم تو سایت، گفتم برم یه کامنت از سید علی بخونم، کدوم رو بخونم، دلم گفت برو کامنت محصولات رو بخوانم رفتم و رسیدم به کامنت سید علی در عزت نفس. من عین کامنت رو اینجا کپی می کنم، تا همان‌ طور که حس آرامشی در من ایجاد کرد برای شمای خواننده همین حس، امید و اطمینان رو به همراه داشته باشه.

    (خواستم لینک بزارم، گفتم شاید کسی دوره عزت نفس رو نداشته باشه)

    به نام خالق بی همتایی که عشق و معرفت پایه و بنیان کیهانش بوده و خواهد بود.

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و تمامی دوستان مهربان و زیبایم.

    فقط می تونم بگم الله اکبر.

    استاد دلم میخواد داستان عجیب زندگی و قانون رو بگم

    داستان عجیب خدایی شدن

    داستان اینکه چی شد بین این همه آدم شایسته ارحام و الطاف پاک الهی شدیم

    خیلی وقته من کامنت نزاشتم و فقط روی خودم کار کردم به خودم فرصتی دادم برای رشد کردن

    مثل داستان ورزش که مهم ترین عامل بعد از تغذیه مناسب خواب و استراحت هست و وقتی با خودمون رو راست باشیم میبینیم که قانون اصلی همون حال خوب هست وبس

    اول دلم می خواد داستان اینکه چه جوری من دوره عزت نفس رو تهیه کردم بگم :

    راستیتش استاد من از روز اولی که اومدم سایتتون خیلی دوره عزت نفس رو دوست داشتم تهیه کنم ولی خب اون موقع برام قیمت دوره خیلی بود!

    آخه درآمدم اون موقع به ماهی 1 تومن هم نمیرسید الان که دارم این کامنت رو مینویسم تو یه روز برام 3 4 تومن خرج کردن خیلی طبیعی و راحته در حالی که شاید اون موقع روزی 50 تومن خرج می کردم کلا داغون بودم

    امان از این دوره 12 قدم که چه کرد با من

    من رو به دنیایی رسوند که برام رویایی محال بود!

    حدود 2 3 ماه پیش بود که من می خواستم خودم دوره عزت نفس رو بخرم ولی حسم اجازه نمیداد حتی به مرحله پرداخت درگاه هم رسید ولی چیزی میگفت دست نگه دار

    5 شنبه همون هفته که درگیر این حال و هوا بودم برای خریدن دیگه رهاش کردم گفتم بهش بچسبی بهش نمیرسی

    و هرچی که برات مهم بشه به دستش نمیاری پس بسپرش دست خدا

    داشتم با عزیز دلم صحبت می کردم ( عزیزی که از تو همین سایت ، از تو دوره قدم به هم رسیدیم از دو شهر دور از هم ! که بزرگ ترین معجزه زندگیمه و روزی کتابش میکنم حتما ) گفتم من نمی دونم چه جوری ولی دوره عزت نفس رو میگیرم ولی حسم میگه پولی بابتش پرداخت نمی کنم

    من اون شب تا 4 صبح جمعه درگیر کار بودم و داشتم سایت طراحی میکردم که خوابم برد

    اون زمان ، زمانی بود که سفرنامه آمریکا به قسمت 31 رسیده بود.

    صبح جمعه من هیچ وقت نشده وقتی 4 صبح می خوابم زودتر از 12 بیدار شم! ولی اون روز ساعت 8 صبح از خواب یه چیزی بیدارم کرد ، گفت برو تلگرامت رو چک کن

    بعد دیدم استاد مسابقه گذاشته

    گفتم چه قدر عالی و گوشی رو انداختم و خوابیدم

    یهو یه چیزی بهم گفت برو یه کامنت بزار تو مسابقه از حست بگو

    خدا شاهده شاید 5 خط اول متن مسابقه رو هم نخوندم تو عالم خواب بیداری کامنت نوشتم و خوابیدم

    اصلا نفهمیدم چی نوشتم ، فقط چون ذهنم عجیب خسته بود ، فقط حسم بود که نوشتم و بغض داشتم

    و بعد فهمیدم موضوع مسابقه در مورد خلاصه اتفاقات تو 31 قسمت سفرنامه بود

    درحالی که من فقط یک قسمت سفرنامه رو دیدم :)

    باورم نمیشد برنده مسابقه شدم

    و باورم نمیشد که برنده مسابقه شدم

    بچه هایی از هم قدمی ها باهشون ارتباط داشتم هر جلسه کامنت های بی نظیر در مورد سفرنامه میزاشتن و اصلا اشکت در میومد از دقتشون ولی راستیتش من قول داده بودم اول با خودم رو راست بشم بعد فایل ببینم

    و وقتی دیدم برنده مسابقه شدم فقط می خواستم گریه کنم

    خانم فرهادی عزیز زندگ زدن به من و تبریک گفتن و گفتن آقای خوشدل من نمیدونستم کی برنده شده ولی قبل اینکه برنده رو ببینم و بهش تبریک بگم اسم شما سبز شده بود و من خیلی بغضم گرفت

    می خوام بگم به قرآن از جایی که حساب نمی کنین خدا به شما روزی میده ها!

    من این بغیرالحساب بودنش رو تست کردم تا باور کنم همینطوره!

    یرزق من لا یحتسب !

    اومدم تمام راه هایی که خدا میتونه بهم پروژه یا پول بده رو نوشتم

    گفتم خب خدا تو که میگی بغیرالحساب ببینم از کجا پروژه میدی بهم!

    و واییییی یه بنده خدایی اومده بود پکیج خونمون رو تعمیر کنه من نمیدونم مامانم چی شده بود به بنده خدا گفت بود پسرم طراح سایته و این بنده خدا به من زنگ زد برای سایت

    گوشی رو می خواستم قطع کنم و فقط یک ساعت گریه کنم و بگم بابا الله اکبر

    کی گفته مشتری نمی تونه خودش بیاد در بزنه بگه آقا دیشب خواب دیدم شما طراح سایتی ، بیا یه سایت برای ما بزن :))

    خدا خیلی کارش درسته

    و این شد که من اصلا از مسابقه خبر نداشتم و از جایی که خبر نداشتم برنده مسابقه ای شدم که شد عزت نفس!!!!

    اما پارت دوم معجزه ، اینکه من هنوز تو کفم!

    من تصمیم گرفتم بعد خرید دوره عزت نفس دوره رو شروع کنم ولی خب 1.5 ماه زمان برد تا اینکه با خودم کنار اومدم سر رو راست بودن با خودم و رفتم لیست فایل هارو دیدم و گفتم اع اینا قدیمیه که ، من همیشه دوست دارم فایل هارو با کیفیت ببینم و عاشق اینم که با بالا ترین کیفیت دانلود کنم ، از طرفی دلم می خواست دوره جدید باشه ، آخه آپدیت بودن خیلی مسئله مهمیه

    من با اینکه چند بار فایل اول عزت نفس رو دانلود کردم مگه جسم میزاشت اجراش کنم ؟! :| ، حتی نتونستم فایل رو از حالت فشرده خارج کنم:|

    گفتم خدایا من که نمی دونم داستان چیه ولی کاش اینا آپدیت بود

    من چند روزه روانیی شدم !!!!

    آخه چرا همون دوره ای که من می خواستم آپدیت شد؟

    چرا انقدر سریع؟

    من دوست داشتم جلسه جلسه بشه دوره عزت نفس حتی به ابراهیم جان گفتم!!

    دلم می خواست هم پای بچه ها پیش برم!!!

    همه اینا چرا اتفاق افتاد ، برای اینکه خدا بگه من تو خواسته ای داشته باش ، خودم خواستت رو میبرم در زمان و مکان مناسب بهت پاسخ میدم

    استاد فقط می خوام بگم عاشقتم که به الهامتت عمل می کنی ، چرا که این الهاماتی که ما بهش عمل میکنه خواسته و درخواست انسان های دیگه می تونه باشه و من دارم یاد میگیرم وقتی به الهاماتم عمل می کنم نتنها باعث میشه خودم پیشرفت کنم بلکه عده ی دیگه هم لذت ببرن که انرژی و فرکانسش بر میگرده سمت خودم

    رفقا من عاشق تک تکتونم

    پیش به سوی موفقیت و فراتر از آن

    امیدوارم در تک تک ثانیه های زندگیتون خدا رو حس کنین و همیشه شاد و خندون باشید و حال دلتون مشتی باشه

    یا حق

    <<<<<<<<<<<<<<

    اینم داستان کسی که برنده مسابقه استاد شد.

    خدایا سپاس گذارم. که هیچ پرسشی را بی پاسخ نمی گذاری.

    استاد واقعا استادی در پناه حق روز به روز دریچه های معرفت و دانش به روی شما باز شود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام به رضوان عزیز خواهر گلم. بهت تبریک میگم که تونستی با خانم شهریاری موحد و یکتاپرست هم مدار بشی و باهاش گفتگو کنی.

      از سیدعلی خوشدل نوشته بودی. باورت میشه بارها و بارها توی زمان سفرنامه کامنت این مرد بزرگ رو میدیدم، و میدیدم که تاپ امتیازات شده، ولی اصلا عجیب کششی نداشتم کامنتشو بخونم. الان دارم میفهمم چرا … چون سیدعلی خوشدل مرد موحد و تحسین برانگیز اونقدری مدارش بالا بود که من نمیتونستم کامنتشو بخونم. من به کامنتش دسترسی نداشتم حتی توی دانلودیها . این قانون مدارها عجیب قانونیه. الله اکبر‌.چی بشه اون زمانی که من پاشم بیام عسلویه بیشتر بمونم، همه فکر کنن حمید امیری بخاطر پول اضافه کاری اومده سر کار، ولی خودش که می‌دونه برای تمرکز روی آموزش اومده … الان مدارم بره بالا و هدایت بشم برای اولین بار، خوندن کامنت سید علی خوشدل. قبلا هم اسم سید علی رو توی کامنت ها خونده بودم، که دوستان تحسینش میکنن. ولی هیچوقت کنجکاو نشدم که این مرد بزرگ کیه و چیکار کرده. ولی الان من کمی به مدار سید علی نزدیک شدم.

      این پسر فوق العاده است. عجیب ایمان عملی داره، عجیب یکتاپرست و موحده، عجیب روی شونه های خدا نشسته و به خواسته هاش میرسه. و چیزی که ماجرا رو برای من جالبتر می‌کنه اینه که همین چند دقیقه پیش حقوقم واریز شد و من گفتم اولین چیزی که بخرم دوره عزت نفس باشه. بیام سراغ گوشی که دوره رو بخرم، اومدم دیدم یه sms دارم از طرف بمب انرژی سایت محمد مارکو فتحی ، پسر دوست داشتنی. نوشته«کاکو ، عزت نفس» و من شگفت زده از اینکه چطوری ممکنه، من اومدم سراغ گوشی تا دوره رو بخرم و چطوری محمد برای من بشه نشانه. هنوز شگفت زده ام. دوره رو خریدم. اومدم زیر آخرین فایل سایت کامنتتو دیدم، گفتم خب برم ببینم آبجی رضوان چی نوشته ، بعد ببینم کامنت سیدعلی خوشدل از دوره عزت نفس.

      ببین من الان هنگ کردم… یکی یکی نشانه ها، و من میگم خدایا من که به هدایتت اعتماد دارم ولی یه میلیارد بار دیگه هم هدایتم کنی بازم از هدایتت شگفت زده میشم.

      حتی الان نمی‌دونم بعد از این همه پر حرفی کامنتمو چطوری تموم کنم. هنوز شوکه ام. (ایموجی تعجب و حیرت به مقدار لازم)

      تازه این تنها نشانه امروزم نبود ، صبح هم یه نشانه ای دیگه دیدم که توی پاسخ به یکی از بچه ها نوشتمش ، الان تنبلیم میشه دوباره بنویسم. و خدایی که هر بار منو شگفت زده می‌کنه.

      خواهر بزرگوارم رضوان جان ، و همه دوستانی که بهم محبت دارید و این کامنت رو میخونید… از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم. الهی که همیشه مثل الان من از هدایت‌های رب العالمین شگفت زده بشین.

      در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2230 روز

        به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

        سلام داداش گُلم، حمید عزیز و موحد و مومن و خداجویم

        این بار دوم است که دارم مینویسم اگه به سلامت ارسال بشه.بار اول که ساعت 5:30 در پارک با یه هوای عالی و خنک بود ،بعد از کلی با آب و تاب نوشتن و پایان کامنت، یادم به یه شعر افتاد خواستم براتون کپی کنم اومدم بیرون بدون ذخیره پاک شد، یه چند لحظه قهر کردم، بعد گفتم بیخیال بذار حالم رو خوب کنم، نگاهم افتاد به دوتا گنجشک که سرو صداشون توجه منو جلب کرد، گنجشک نر پرهاش رو باد کرده بود و بادی به غبغب انداخته بود و با حالت بپر بپر دور کنجشک ماده میچرخید، یه گنجشک نر دیگه اومد یه متریشون نشست، که اون گنجشک نره، با سرعت با حالت همون بپر بپر اومد براش، اونم دمش رو گذاشت رو کولش و رفت.

        با دیدن این صحنه خنده‌ ام گرفت.

        و از حالت قهر دراومدم.

        و بعد از پیاده روی اومدم سمت خونه یه گربه ناز دیدیم ازش عکس گرفتم، اومدم یکم اینورتر یه ببعی فضولی بود همش حالت یورتمه بپر بپر می کرد‌، بهش گفتم ها چیه یورتمه میری، خوشحالی چند روز دیگه قراره سرت رو ببُرند، قربانی اشرف مخلوقات بشی!

        بعد اومدم این طرف تر یه 10 تا 15 مرغ و خروس با حال دیدیم اینقدر خوشکل و ناز بودن، اصلا دلم نمیخواست از پیششون برم، با خودم گفتم استاد حق داره، که به مرغ و خروس هاش میگه بچه‌ها، واقعا چقدر زیبا هستند، همینطور که داشتم نگاهشون میکردم، یه خروس بزرگی قوقولی قو کرد، بعدش یه جوجه خروس قوقولی قو کرد، این‌قدر صداش در برابر صدای اون یکی ضایع بود که خنده ام گرفت، بعد یه لحظه پشت سرم رو نگاه کردم، صاحبشان که پیرمردی بود رو دیدیم نشسته داره نگاهم میکنه.

        تو دلم گفتم الان میگه این دیونه است، و همون شعری(البته نوحه است ولی میشه باهاش رقصید) که میخواستم برات بفرستم رو تو دلم میخوندم،

        به ما میگن دیوونه

        (اگه دیوونه ندیده ای به ما میگن دیوونه

        اگه دیوونه شنیده ای به ما میگن دیوونه

        منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد

        ز شهر عقل و عاقلا یکباره بیرونم کرد

        به جرم عشق و عاشقی به ما میگن دیوونه

        بزار ملامت بکنن یه خوب و بد میمونه

        دل من از روز ازل اسیر یک نگاهه

        حسین رو دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه

        دیوونه حسینم و ویروونه حسینم

        خراب و مست گوشه میخونه حسینم

        دل هرکی با یاری خوشه یار دل ما حسینه

        ترانه ای که دل رو میبره صدای یا حسینه

        عقل از سر من پریده و دیوونگی جا گرفته

        حرف اگه داری با خدا بزن عقلم رو خدا گرفته

        هرکی عاقله غمی داره روزگار درهمی داره

        عاشق نشدی نمیدونی دیوونگی عالمی داره

        بهشت من حسینه و سرشت من حسینه

        نوشته کتاب سرنوشت من حسینه)

        پیشنهاد میکنم بری گوشش بگیری، با حاله

        تبریک میگم بخاطر خرید دوره بی‌نظیر عزت نفس.

        ان شاءالله به خورد تک تک سلول هایتان برود و یه حمید فولادین جدیدی ساخته بشه که توپ تکونش نده، الهی آمین.

        در پناه حق روز به روز شیداتر و دیوانه تر محبوب

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        محبوبه مهدوی گفته:
        مدت عضویت: 1034 روز

        سلام آقای امیری عزیز …ممنونم ازتون …که تجربه های زیباتون رو از نشانه ها و هدایت خدای بزرگمون نوشتید ممنونم که با این وقتی که اینجا گذاشتید باعث می‌شید که ایمان ما به نشانه ها بیشتر و بیشتر بشه ممنونم از دعای خوبتون …منم با نشانه ای عجیب دوره ی عزت نفس روخربدم

        من بین دوره دوازده قدم و عزت نفس مونده بودم کدوم رو انتخاب کنم …تویی عقل کل همینجوری به ذهنم رسید یکم راجع به اعتماد به نفس و عزت نفس بخونم تا صفحه عقل کل برام باز شد دیدم در صفحه اول یک کامنت هست که نوشته بود من باید عزت نفس داشته باشم وقتی نام کامنت رو دیدم خشکم زد چون اسمش محبوبه بود و هم نام من ..و این نشونه بزرگی برای من بود که از بین هزاران کامنتی که راجع به عزت نفس هست کامنتی رو دیدم که دقیقا عزت نفس خواسته بود و دقیقا هم نام من بود ..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1276 روز

          سلام و درود به شما خانم مهدوی بزرگوار. از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون و منو ببخشید بخاطر این همه تأخیر در پاسخ دادن. یه وقتایی کارها زیاد میشه.

          سوال شما اینجوری بود که بین دوتا شمش طلا کدوم رو انتخاب کنم و پاسخ اینه که هر دوشون. ولی اینکه نشانه ای رو دریافت کردین برای خرید دوره ارزشمند عزت نفس بسیار تحسین تون میکنم. استاد عباس منش خودشون خیلی روی دوره عزت نفس تاکید دارن که این دوره شالوده اصلی بقیه آموزشهاست. من دوره دوازده قدم رو تا قدم شش رفتم بالا. هر چند استاد اونجا هم نکاتی رو در مورد احساس خود ارزشی و توحید و عزت نفس بیان میکنن، ولی خب بخاطر همین ضعف در عزت نفس من نتونستم دوازده قدم رو پیش ببرم. حتی دوره شیوه حل مسائل زندگی هم به عزت نفس ربط داشت. ولی شما انتخاب بسیار خوبی کردین. بماند که من الان که دارم عزت نفس رو کار میکنم با خودم میگم این دوره چقدر برای من سنگینه، چقدر مدارش بالاست. یعنی من باید کمی دیگه صبوری میکردم.

          مثل بالا رفتن از طبقات ساختمانه که بخوای پله ها رو دوتا دوتا رد کنی.

          فقط به دو دلیل دارم ادامه میدم. یکی قانون مدارها و یکی اعتمادی که به استاد عباس منش دارم. صداقت و درستی آموزشهای استاد عباس منش همیشه و همیشه برای من اثبات شده است، استاد عباس منش بینظیره. از طرفی میدونم من مدارم تغییر کرده بود که دوره عزت نفس رو دریافت کردم و با کار کردن روی دوره عزت نفس باز هم مدارم تغییر خواهد کرد.

          عزت نفس بهترین هدایت و بهترین انتخاب بوده برای شما. بهتون تبریک میگم و بسیار تحسین تون میکنم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2229 روز

        سلام حمید عزیز

        چقدر همیشه از خوندن کامنتات لذت می برم، می دونم که اینو زیاد میشنوی از دوستان، ولی واقعا عالی هستی… تحسینت می کنم برای این سطح از تعهد و کار کردن رو خودت و این رشدی که داری… جالبه که دیدم نوشته بودی قبلنا کامنتای سید علی رو می دیدی ولی اصلا کششی نداشتی به خوندنش و با خودم گفتم عه منم دقیقا همینجوری بودم تا دوسه ماه پیش و حتی یادمه که یه کامنتش کامنت برتر شده بود ولی کامنت رو که خوندم حس کردم خیلی مرتبط با اصل فایل نبود و تو دلم گفتم چرا باید کامنت برتر بشه (علامت خنده و خجالت) ولی به مرور این حس تغییر کرد یعنی بقول شما من مدارم یکم رفت بالاتر و تونستم با کامنتاش ارتباط برقرار کنم. الان به محض اینکه کامنتش بیاد میرم می خونم و لذت می برم بخصوص از نحوه ای که آیات قرآن رو بیان می کنه و تفسیر می کنه، واقعا لذت می برم. خدا رو شکر برای این قوانین فوق العاده ش، همین قانون تکامل چقد جذاب و شیرینه… اینکه نباید عجله داشته باشیم برای اون هدف آخر، از مسیر لذت ببریم و کار کنیم خودبخود به هدف می رسیم. خدایا عجب خدایی داریم ما، شکرت (علامت قلب)

        شما رو هم بخاطر ارتباط با یه دوست فوق العاده ی عباسمنشی دیگه تحسین می کنم و امیدوارم خداوند این نعمت رو بزودی به من هم عطا کنه که با دوستان سایت در ارتباط باشم.

        در پناه حق شاد و سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1276 روز

          سلام و درود به شما خانم زمانی گرانقدر و بزرگوار. بسیار بسیار از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر پاسخی که به کامنتم دادین ،و منو ببخشید که با یک هفته تاخیر پاسخ می‌نویسم . فراموش نکرده بودم ولی کمی سرم شلوغ بود و یه سری کارها رو باید انجام میدادم و باعث شد که فعالیتم توی سایت کمی کمرنگ بشه.

          چقدر با صحبتهای شما موافقم و اینکه همه چیز هدایته، و. همه چیز مداره. وقتی مدار انسان عوض میشه دوستان جدید میان، آدمهایی که شاید بارها و بارها دیده بودیم شون ولی تا پیش از این باهاشون هم مدار نبودیم.

          از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
      • -
        عارفه محمودی گفته:
        مدت عضویت: 1442 روز

        سلام و درود به اقای امیری،

        تبریک می گم بابت خرید دوره عزت نفس انشاالله که با توکل به الله مهربان نتایج شگفت انگیزی بگیرید،

        من همیشه وقتی کامنت های شما رو می خونم احساسم خیلی خوب میشه به خاطر اینکه هربار توی کامنت هاتون توجه ام به خودم و رشدم بیشتر میشه،توی یکی از فایل های اجرای توحید در عمل استاد فرمود شما وقتی روی خودتون کار می کنید به صورت طبیعی اتفاقات براتون رخد می ده شاید متوجه رشد و اتفاقاتو نشید وقتی هم دست از روی خود کار کردن برمی دارید به همان طبیعی برمی گردید عقب.

        من همیشه وقتی کامنت های شما رو می خونم متوجه این رشد طبیعی می شم درست رشد پیشرفتم اروم اما بعضی وقت فکر می کنم پیشرفت نکردم با اینکه توی سایت می ام هر روز و سعی می کنم عملگرا باشم.هربار که که روزش من این احساس که عارفه چرا اینقدر لاکپشت وار رشد می کنی عارفه چرا اون نتایج که می خوام توی زندگیم نمی افته درست همان روز من هدایت میشم به کامنت شما به اون موج فرکانسی که توی جملات کامنت هاتون موج احساس خوب رو به من می ده. اقای سید علی خوشدل یکی از بچه های موحد سایت کامنت هاش همیشه از ارتباط قوی که با الله مهربان برقرار کرده و به قول استاد بر روی دوش خدا نشسته به مثل آب خوردن به خواسته هاش می رسه ،

        و خدایش هم خیلی عملگرا هست وقتی احساسش باهش حرف می زنه ،

        چنان آقای سید علی خوشدل رو مرد بزرگ خطاب کردید خواستم به شما برادر بزرگوارم بگم که شماهم مرد بزرگی هستید خودتون خبر ندارید،

        این فضای سایت یه فضای عرفانی عارفانه است که هیچ حسادتی در بین بچه ها نیست همه از پیشرفت هم خوشحال میشیم تشویق و تحسین می کنیم از خرید هایی که دوستامون دارن چقدر حال دلم خوبه توی سایتم وکامنت دوستانی چون شما رو می خونم،آقای امیری وقتی شما درمورد اقای سید علی خوش دل چنین با حس حال خوب نوشتید که منو وادار به کامنت نوشتن کرد کامنت تون

        از آموزهای استاد یادگرفتم وقتی تو رشد کنی وقتی باورت هات قوی باشه وقتی عزت نفست بالا باشه از پیشرفت دوستانت که از خودت کوچکترن خوشحال میشی،

        چقدر این سایت دوستان خوبن این سایت برام یه دنیا یه عالم یه حهان دیگه اس با کل آدم هاش 6 ماه کامنت نوشتن مستمر توی سایت بودن و کامنت خوندن دوستان باعث شد دوستان سایتمون بشناسنم تا حدودی همیشه می گفتم خداجونم این سایت برام یه دنیا دیگه از واقعیت این جامعه است برام ،وقتی فکر کردم متوجه عوض شدن ادم ها و رفتارهاشون با خودم شدم اما باید بیشتر کار کنم بیشتر با دوستان سایتم خانواده عباسمنشی ام باشم تا منم مثل شما بتونم سریع تر همدار بشم با دوستان وشاگرد ممتازهای سایت،تا بتونم محصولاتی که توی دفترم توی لیست کارهای انجام دادنی خدا نوشتم بخرم تا همدار همراه بشم با دوستان

        امدم یه تبریک خرید بنویسم کلی تایپ کردم.

        خیلی خیلی خوشحالم که به خواسته اتون رسید خونده بودم توی کامنت هاتون که می خواهید دوره عزت نفس رو بخرید به همین خاطر امدم تبریک بگم چقدر حس حال خوبی می ده به آدم وقتی به خواسته اش می رسه انگاری یه پله به بالهای خدا نزدیکترمیشه، خدارو بابت سایت بابت تمامی دوستان مون سپاسگزارم.

        براتون آرزو بهترین هارو دارم منتظرخبرهای خوبتون ونتایج عالی تون هستم.

        خدایاشکرت

        درپناه الله یکتا.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1276 روز

          سلام و درود به شما خانم محمودی عزیز. بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.

          واقعاً حق با شماست که ماهیت این سایت توحیدی‌ اینقدر ارزشمنده که نه تنها کسی به رشد و موفقیت دیگری حسادت نمیکنه بلکه با تحسین و اشتیاق باعث انگیزه و حال خوب همدیگه هستن.

          این همون توصیف اهل ایمان در قرآنه. «رحما بینهم» اهل ایمان در بین خودشون یه رحمت و مهربانی دارن. و اینم نیست جز الگوبرداری از استادان عزیزمون، استاد عباس منش و استاد شایسته.

          وقتی استاد عباس منش اینقدر توصیه می‌کنه به تحسین دیگران، نه به حرف که به واقعیت و عمل ، و این صحبتش چون از یک حقیقت در وجود ایشون میاد من چرا شبیه استادم نباشم. اون هم در مورد یه انسان تحسین برانگیز چون سیدعلی خوشدل که اینقدر شجاعانه ایمان عملیش رو به اثبات رسانده.

          و بسیار بسیار شما رو هم تحسین میکنم از این همه رشد و تعهدی که به تلاش مستمر دارید. ببینید انسان متوجه بزرگ شدن بچه خودش نمیشه ولی وقتی بعد از مدتی فامیل میاد خونه تون میگه فلانی بچه تون چقدر بزرگ شده‌. ما اونقدری سرمون به کار خودمون گرمه که حواسمون نیست داریم رشد میکنیم ولی قانون جواب میده ، همیشه جواب میده. مگه میشه شما هر روز کنترل ورودی داشته باشی از این نظر که منفی ها وارد نشه و فقط ورودی مثبت و زیبا بهش بدین و تمرین و شکرگزاری داشته باشید ، هر روز تحقیق کنید و مطالعه کنید و بعد از چند ماه هیچ تغییری نکرده باشید. قانون همیشه جواب میده.

          از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون بسیار ممنون و سپاسگزارم و براتون از درگاه خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1290 روز

      رضوان عزیزم

      سلام به روی ماهت

      ازت سپاسگزارممممم برای تموم عشق و لطفی که بهم داشتی و داری

      ممنونم ازت دوست عزیز توحیدی من

      خیلی جالبه برام، من خودم خیلی خیلی دوووست داشتم که با ی سری بچه های سایت که احساس هم فرکانسی شددییید میکنم،ارتباط داشته باشم ،اما در تموم مسیر سعی کردم به حرف استاد عمل کنم،تموم تمرکزم رو بزارم روی بهبود شخصیت و رشد خودم و اجازه بدم جهان و خداوند آدم های هم فرکانس رو برام جووور کنه

      و این اتفاق افتاد،توسط شما رضوان باهوش ،از جایی که عقل جن هم نمی‌رسید منو پیدا کردی :)))))

      مسیری که اگر من میخواستم برم هیچ وقت به نتیجه نمیرسیدم :)

      واقعا قانون همیشه جوابه ،ما فقط باید سمت خودمون رو عالی انجام بدیم و اگر این کارو خوب انجام بدیم،خداوند حتما و بی شک سمت خودش رو عالی انجام میده :)

      دوستت دارم دوست عزیزم

      و برات بهترین هارو میخوام

      و ازت می‌خوام این دوهفته تموم تمرکز و انرژیت رو برای درست بزاری تا ١5تیر با خبرهای عالی مارو سوپرایز کنی

      دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت

      قلب فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      نسیم زمانی گفته:
      مدت عضویت: 1619 روز

      سلام به رضوانه ی بهشتی عزیزمون

      چقدر کامنتت حس خوبی داشت… مثل همیشه البته :)

      چقدر خوب که با سعیده ی عزیز ارتباط گرفتین هردوتاتونو دوست دارم خیلی زیاد:)

      و چقدر جالب بود که اینطور هدایتی به کامنت سید علی عزیز برخوردی

      رضوان جان یک دنیا ممنون که کامنت ارزشمند و بی نظیر سید علی خوشدلمون رو اینجا کپی کردی، بسی لذت بردم و حظ کردم و اشک ریختم

      و البته که به این باور که آقا مشتری هست، از هرجایی و به هر شکلی میتونه بیاد خیلی کمک کرد

      بازم ممنون عزیزم از کامنت خوبت

      در پناه و هدایت خدا باشی همیشه دوست عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      رضوان عزیزم سلام!

      چقدر کار خوبی کردی که کامنت سید علی رو اینجا گذاشتی…مو به تنم راست شد…چقدر این بشر موحد و به خدا وصله!

      چقدر میتونه در ما امید و اطمینان ایجاد کنه که تک تک ما هم اگر همینقدر ایمان داشته باشیم به خدا، به قدرتش،

      به یگانگیش،

      به فضلش،

      به اینکه به همه ی ما به یک اندازه نزدیکه،

      میتونیم جواب تک تک خواسته هامونو و حتی بیشتر و بهتر از اون بگیریم.

      فقط کافیه راه بدیم،

      جلوشو نگیریم،

      نگیم چه جوری؟!

      نترسیم از آینده

      غمگین نباشیم از گذشته

      لا خوف علیهم و لا هم یحزنون باشیم!

      خدا رو شکر میکنم به خاطر وجود شما دوستان نازنین و آگاه در زندگیم…که هر روز از طریق شما و از هزار طریق دیگه باهام حرف میزنه و هدایت میکنه!

      در پناه خدا باشی عزیزم :-*

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1442 روز

      سلام درود به دوست عزیزم رضوان جان که هربار اسمت وکامنت می بینم یه حس دوستی آشنایت بهم می ده با لبخند ذوق می خونم

      چقدر خوب توی این سایت دوستان خوبی چون شما رو دارم.

      ممنون وسپاسگزارم که کامنت سیدعلی خوشدل برامون گذاشتی چقدر باورخوب درمن ایجاد کرد،کامنت های اقای سید علی همیشه از یه دوستی ناب با خدای خودش برقرار کرده همیشه توی کامنت هاش بیداد می کنه من صدای آقای خوشدل رو توی فایل های کلاب شنیدم.هربار که کامنت شو می خونم اون تُن صداش توی گوشم می پیچه

      برای آقای خوشدل و همسرشون خانم کیانی فر آرزو خوشبختی سلامتی می کنم زوج خوشبخت سایت مون

      رضوان جان دوست عزیزم برات بهترین ها رو آرزومند.

      باورتون میشه من 6 ماه کامل هرروز توی سایت کامنت می خوندم و می نوشتم که 5تا ستاره هام 4 تاش زرد شد

      چندوقتی دست از کامنت نوشتن وخوندن برداشتم فقط فایل گوش کردم.

      چند روزی بود وقتی دیدم به دلیل فعالیت نکردنم رنگ ستاره که نشان فعالیت من توی سایت بود یه نصف کم شد ناراحت شدم چرا کوتاهی کردم من قرلر گذاشته بودم با خودم تا سالروز ورودم که اویل مردادماه به سایت 5تا ستاره هام زرد بشه وقتی

      الان وقتی کامنت سیدعلی خوشدل گفتم خیلی خوشحال شدم

      خیلی خوشحالم کردی رضوان جان با اشتراک گذاشتن کامنت سیدعلی.

      درپناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فاطمه سليمى گفته:
      مدت عضویت: 1767 روز

      رضوان جان سلام

      ازت ممنونم که این کامنت زیبا رو نوشتی

      خدا رو شکر که اینقدر خوب رو خودت کار می کنی و خدا هم به این زیبایی شما رو به جواب سؤالت هدایت کرد

      جالبه که من هم قبلاً کامنتای سید علی خوشدل توجهمو جلب نمی کرد و خیلی وقتا حتی بهش برخورد هم نمی کردم

      بقول حمید آقای عزیز این قانون مدارها عجیب قانونیه الله اکبر

      ازت سپاسگزارم که تجربه های خوبتو با ما به اشتراک گذاشتی

      از خدا میخوام که در این مسیر زیبا روز بروز شادتر و موفقتر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      بنام خداونده بخشنده ومهربانم

      سلام اجی رضوان عزیز سلام

      چقدر قشنگه چقدر عالی مکه اجی سعیده رو پیدا کردی و بنهایتتت خوشحالم لذت بردممم..

      میخوام از تشکر کنم برای تمام قشنگی هایی که برامو میزاری برای سرچ کردنات تو سایت میدونم روزهای قشنگی پیش روت هست میدونم که فوق العاده ترینی الهی صد هزار بار شکر برای این اتفاقات عالی در پناه جان جانان باشی مرسی که هستی و لذت میبرم از این همه پیش رفتت.

      و بیصبران منتظر جواب اون حرکتی هستم که توییه کامنت به حمید عزیزم گفتی حرکت چهل روزه بود یا که سی روز دقیق یادم نیستتت مشتاقم بیایی و تعریف کنی و بهمون بگی چی شد و چکار کردی و ازت یاد بگیریم در پناه الله باشی رفیق

      از رب نازنیم واست سلامتی شادی ثروت و ارامش میخوام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیه زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      سلام رضوان عزیز

      مثل همیشه از خوندن کامنتت لذت بردم. وااای چقد عالی که با یکی از دخترای گل سایت (که کامنتای ایشونم خیلی دوست دارم) در ارتباط هستی… عاااالیه این. اتفاقا این خواسته ی من هم هست و از خدا خواستم خودش جورش کنه هرطور و هروقت که صلاح می دونه.

      به به چقدر جالب که انقدر هدایتی به کامنت سید علی خوشدل هدایت شدی. دیگه فک کنم الان سید علی برای همه ی ما اگه ممتازترین نباشه جزو شاگرد ممتازهاست. خوب رو رد کرده. این اتفاقش هم برای خرید دوره ی عزت نفس مثل خیلی اتفاقات دیگه ای که خودش تعریف می کنه مو به تن آدم سیخ می کنه از این همه توحید و دریافت الهامات و عمل به اونها. تازه نه تنها خرید دوره براش بطرز معجزه آسایی جور شد(البته که نباید بگم معجزه آسا چون درخواستش رو داده کدش رو نوشته و خروجی کدش چیزی جز این نیست) بلکه خواسته ش این بوده دوره آپدیت بشه و جلسه جلسه پا به پای بچه ها بره جلو و استاد در یک همزمانی بی نظیر اون تایم دوره رو آپدیت می کنن… خدای من تو چقدر فوق العاده ای… بعدشم باز نه فقط این! از خدا بغیر حساب ورودی می خواد خدا هم میگه بیا بنده ی خوب من اینم یه پروژه که توقعش رو نداشتی… وای که چقدر شیرینه این حس… خدایا شکرت. کمکم کن منم رو خودم انقدر کار کنم تا همچین تجربه های شیرینی رو داشته باشم. مرسی رضوان عزیزم از این کامنت شیرین و پر از حس خوب.

      راستی رفتم تو پروفایلت که ایمیل رو فعال کنم وقتی کامنت می ذاری برام ایمیل بیاد چشمم به عکس پروفایلت افتاد منم دقیقا همچین عکسی رو دارم (علامت چشمک).

      خدا رو شکر می کنم بابت وجود استاد نازنین و مریم نازنین تر و این سایت بهشتی و دوستان خوش فرکانسی مثل شما. مدتی هست که تو روز همش ذوق دارم یه وقتی پیدا کنم و بیام کامنت بیشتری بخونم و کلی لذت ببرم.

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2202 روز

      درود و سلام خدمت رضوان عزیزم . دختر تو محشری بخدا.. نمیدونی چقدر تحسینت کردم

      نمیدونی چقدر ازت تشکر کردم.. ووووااای چقدر این کامنت آقای خوشدل برام نشانه داشت واقعا ازت ممنون و سپاسگذارم

      آخه من توی فروش به تضاد برخوردم و خیلی هم روی باورهام کار کردم و خیلی هم باورهای خوبی رو از کامنت دوستان درآوردم و نوشتم ولی این جمله ی آقای خوشدل قلبمو آروم کرد… اینکه گفت کی گفته مشتری نمی تونه خودش بیاد در بزنه

      واقعا این جمله ی طلایی برام یک باور خوبی رو ایجاد .. مممنون رضوان عزیزم که سبب خیر شدی برام عاشقتم دختر می بوسمت ممنون و سپاس .. فکر کنم یک ترمز ذهنی برای مشتری داشتم اینکه فکر می کردم باید از طریق دیگه ای تبلیغ داشته باشم آخه توی سایت دیوار اطلاع رسانی کردم ولی اصلا مشتری خریداری نداشتم فقط سوال می کردند و یا وعده میدادند و شماره می گرفتند ولی خبری نبود .. منم همش توی ذهنم به این فکر بودم که شاید باید از طریق دیگه ای اطلاع رسانی کنم ولی با این کامنت بینظیرت شعله های امید رو در من زنده کردی .. واقعا چرا به این موضوع فکر نمی کردم

      کی گفته مشتری نمی تونه خودش بیاد در بزنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا توحیدی گفته:
      مدت عضویت: 1245 روز

      به نام خداوندی که من را انسان آفرید

      سلام به رضوان عزیزم

      رضوان جان چجوری ازت تشکر کنم؟؟؟؟ چجوری سپاس گزار باشم برای اینکه کامنت سید علی رو اینجا گذاشتی؟؟؟

      باورت میشه وقتی شروع کردم به خوندنش از اول تا آخرش اشک ریختم از خوشحالی از این حال خوب

      و من عاشق این گریه هام چون از حال خوبه از احساس خوبه

      و اینکه تو توی مدار همچین کامنتی باشه

      خدایاااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتنتتتننتتتتتت

      انگار خدا داشت از زبون این بندش ، این دستش با من صحبت می‌کرد خداشاهده

      خداییییییییییییییی مننننننننننننننننن ، من برات میمرمممممممممممممممممممم

      رضوان عزیزم عاشقتمممممممممممممممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1290 روز

    به نام پروردگار و فرمانروای جهان

    به نام خدایی که من روز از عدم به وجود آورد …

    خدایی که صاحب همه چیز منه…

    صاحب چشم هایی که میبینه…

    صاحب گوش هایی که می‌شنوه …

    صاحب قلبی که بی هیچ مزد و منتی هر دقیقه داره به میلیارد میلیارد سلول …غذا میرسونه…

    صاحب تموم نفس هایی که بدون هیچ زحمتی داره اکسیژن هارو که اونم نعمته خودشه وارد ریه هام میکنه …

    خدایا من چییییی دارم از خووودم؟

    سعیده چییی دارررره از خووودش …..؟

    هیچی….هیچی …

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ

    و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم.

    سعیده … سعیده …وای بر تو اگر یک ثانیه از قدرت پروردگارت غافل بشی…

    یک تیکه گل و لای بودی …

    بهت جسم داد …چشم داد …گوش داد…صورت داد… دست داد …پا داد …

    به چی مغرور شدی پس …؟

    چی داشتی از خودت ….؟

    هیچی نداشتی …همه چی بهت داد …

    به تموم ملائکه ش دستور داد بهت سجده کنند ….

    فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ

    پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید.

    دورت بگردم پروردگار …

    منو ببخش …

    ببخش که تا اومدم به این دنیا …یادم رفت از کجا اومدم …یادم رفت صاحبم کیه …

    یادم رفت ارزشم رو… یادم رفت امانتی که بهم دادی رو …

    امانتی که هیییچ کس قبولش نکرد …

    من قبولش کردم و قدرش رو ندونستم

    إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

    ما امانت [الهى و بار تکلیف‌] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، و[لى‌] انسان آن را برداشت؛ راستى او ستمگرى نادان بود.

    ستمکار بودم به خودم که فکر میکردم تو منو فراموش کردی

    ستمکار بودم که منم منم میکردم

    ستمکار بودم که پشت کرده بودم بهت

    ستمکار بودم که نماز رو می‌خوندم که تکلیف ازم برداشته باشه

    ستمکار بودم که سجده میرفتم و نمی‌فهمیدم چی دارم میگم

    ستمکار بودم که دستامو سر نماز میاوردم بالا ولی نگاهم به پایین و آدم ها بود …

    نادون بودم خدا …

    تو می‌بخشی منو …می‌دونم …

    خودت دیشب توی قرآن بهم گفتی …

    دیشب که دلم گرفته بود از خودم ….

    دیشب که گفتم خدایا نکنه منو ببخشی …؟

    نکنه ازم نگذری …؟

    نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

    به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم

    خدایا … صاحب من …

    من چی دارم بدون عشق شما ؟

    چی دارم از خودم …؟

    خدایا تو اگر دستمو نگیری…اگر هدایتم نکنی … اگر من به پناه ندی من کجا رو دارم برم …؟

    لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ

    هیچ پناهگاهی جز خودت ندارم الله …

    دوستت دارم و این عشق رو با بند بند وجودم حسسس میکنم ….

    با تک تک ضربان قلبم …

    با تک تک نفس هام …

    همه چی تویی خدا …

    این سایت شمایی … استاد شمایی …

    بچه های سایت …همه عشق شمان…

    این کلمه ها که نوشته میشه هم از شماست …

    من ضعیف تر از اونیم که بتونم یک جمله ازت بنویسم …شما منت میزاری روی سرم و میگی بنویس سعیده …

    استاد …استاد عباسمنش عزیزم …

    می‌خوام مثل آزاده جان… ی روز که اصلا هم دور نیست

    محکم بغلتون رو بگم عاشقتونم

    عاشق شما که منو رو با خدا آشتی دادی …

    عاشق شما که یادم دادی قرآن خوندنو …

    عاشق شما که توحید رو یادم دادی …

    به قول سید علی خوشدل عزیز …

    که با این تیکه از کامنتش اشکام رو سرازیر کرد ….

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿193﴾

    پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مى‏ خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهاى ما را بزداى و ما را در زمره نیکان بمیران

    دوستون دارم ….

    استاد …خانم شایسته … تموم بچه های سایت که نور خدارو منعکس میکنید …

    دوستون دارم و بزودی در بهترین زمان و مکان میبینمتون

    به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون

    قلب فراوانِ فراوان ِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم

      سلام سعیده عزیز و حنیفففف

      سلام سعیده خدا…

      سلاممم میدونی چیه سعیده خانوم وقتی کامنتاتو میخونم انگار هر کلمه ای که منویسی با پشت دستت اشکاتو پاک میکنی اشکهای شوق رو نمیدونم این احساس منه نسبت به کامنتات..

      چقدر قشنگ گفتی من کی هستم من چی هستم من بدون تووووو..

      چقدر قشنگ گفتی نماز میخوندم برای تکلیففف..

      ازم میپرسیدن چرا نماز میخونی حسین میگفتم باهاش حال میکنم نمیدونم ولی خیلی بهم حال میده نماز..

      اصن کار دین و این چیزاهم نداشتم.حال میکردم با نماز خوندن فقد همین..

      ولی استاد یه حرف قشنگی زد گفت حسین تو ساعتها و روزهااا خم و راست شد تفیرری نداره خدا که احتیاج نداره به توو

      و الان سعیده گفت حسین نگاه اینارو بخون بد نماز بخون دمت گرم سعیده عزیز مرررسی برای این همه اگاهی…

      حنیف از تو یاد گرفتممممممم سعیده خانووووممممممم

      در پناه جان جانان سلامت شاد و ثروتمند باشی همیشه برامون کامنت بزار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1290 روز

        سلاااام به برادر عزیییزم،حسین آقا

        عجببب عکس پروفایل باحاااالی:)))) این‌همه انرژی مثبت توی یک دایره کوچیک عکس…؟ دست مریزاد …

        ممنونم ازتون زیادِزیاد

        که لطف کردید برام نوشتید …

        الحق و الانصاف که کلمات انرژی دارند …شما درست فهمیدی داداش…همیشه این لطف رو خدا در حقم نمیکنه…ولی ی وقتایی که منت میزاره سرم میگه برو توی سایت بنویس… از حجم انرژی که وارد دستام میشه برای نوشتن اشکام درمیاد … :)

        اگر اشک ها قابلیت نفوذ در کامنت هارو داشتن،فکر‌میکنم الان همه ی LCD ها سوخته بود:)

        من خیییلی خوشحال و‌خوشبختم که انسان های شایسته ای مثل شمارو توی زندگیم دارم ،سپاسگزارم ازتون بی نهاااایت

        گفتید سعیده ی حنیف :) یاد صاحب این برند افتادم :)))

        این صفت حمیدِحنیف نبود ؟ :)))

        فکر کنم انحصاری خودشه :)

        به‌ خودش از همه بیشتر میاد :)))

        اسم شماهم خیلی قشنگه ها …

        حسین عبادی

        =

        حسین از بندگان من :)

        در پناه پروردگار عالم باشی برادر عزیزم

        براتون خیردنیا و آخرت رو میخوام

        قلب‌ِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1843 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم.

          سلام اجی الهی که حال دلت قشنگ باشه….خوشحالم برای پیدا کردن اجی رضوان الهی شکرررر خیلی کیف کردم

          ممنونم ازت برای این همه مهربانی بینهایت ممنونم برای وجودت برای بودنتون توی سایت که از موقعی که کامنتهای شما و حمید عزیز رو خوندم.عاشق خوندن کامنت توی سایت شدم ممنونم مبرای این همه قشنگی که بهم دادید ممنونم ازتون مرسی…

          اجی اینو از شما یاد گرفتم حنیففف اقا برازنده شما و حمید عزیزم این جمله اخه خیلللی خوب واگاهید و توحیدی هستید..

          نوششش جانتون این همه اگاهی و زیبایی نوشششش جانتون….

          چقدر قشنگ حسین عبادی =حسین از بندگان خدا تا به حال نمیدونستم اینووو دمت گرم چقدر کیف کردم

          اجی اینم هدیه به شما تازه قران رو باز کردم و این رو بهم هدیه داد منم هدیه میدم به روحتون…

          وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ

          و همانا پروردگار تو بسیار مقتدر و مهربان است(9)سوره شعراء

          در پناه جان جانان شاد سلامت و ثروتمند باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1832 روز

      هزاران سلام سعیده جان

      خداوند رو سپاسگزارم که هدایت شدم به پیام شما

      چقدرررررررررررررر قشنگ نوشتی عزیزم

      بازم باید از این جمله م استفاده کنم که:

      کامنتتون پر بود از خدا

      از عشق به خدا

      از الهام دریافتِ لطفِ خدا

      از مهر بی نهایتِ خدا

      اییییییییییییییی بنازمت الله جانم که:

      آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

      فرزند و عیال و خانه مان را چه کند

      دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

      دیوانه تو هر دو جهان را چه کند…

      بنازمت الله جان که تو مطلق عشقی مطلق آگاهی…..

      فقط کافیه هر چیزی… هرررررررر چیزی فقط ذره ایی از تو رنگ و بو بگیره… و بعد معجزه رخ میده…

      آخخخخخخخخ که چقدرررررررررررررر زندگی با تو شیرینه… مطمئنه…. ارامش داره…

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      ممنونم سعیده عزیزم که در این لحظه مأمور شدی و انگشتت لغزید روی صفحه و عشق الهی جاری شد و بر دلهامون نشست و چشمانمون رو تر کرد…

      خدایا شکرت بابت این لحظه که روزیم کردی بفهممت…درکت کنم….عشق بورزم…

      سعیده خوبم ممنونم ازت دوست توحیدی من که در این لحظه مسیر رو برام نورانی تر کردی…

      ممنونم از همه عزیزان توحیدی

      و ممنونم با همه عشق از دو استاد دوست داشتنی ام…

      دوست تون دارم و دستان تونو میبوسم که بهترین معلم معنوی من هستین در این مسیر خدایی…

      خداجانم شکرت به خاطر تک تک الطافت..

      نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

      به بندگانم خبر ده که من آمرزنده و مهربانم

      صدالبته که آمرزنده و مهربانی خداجانم

      لامَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ

      هیچ پناهگاهی جز خودت ندارم الله

      پناه بر خودت از شر خودم….

      عاشقتم خدای من که وقتی لازم باشه با بندگانت حرف بزنی هیچ ترتیب و اداب خاصی نمیجویی…

      فقط کافیه من درخواست کنم تا تو پازل منو بچینی..

      الله اکبر

      و به عنوان مثال به قلب یک بنده خوبت به اسم سعیده بندازه که اول قرآنتو بخونه…بعد به دلش بندازی بیاد تو سایت و بنویسه…بعد منو هدایت کنی بیام و این وقت شب ساعت 3 سحر ، سایت رو باز کنم

      و انگشتم بره رو صفحه 17 از 20 تا صفحه و بیام دقیقا آخرین کامنت این صفحه رو بخونم که تو اینجا با من حرفی که باید بشنوم و دلم آروم بگیره رو بزنی……. الله اکبر …سبحان الله ….

      شکرت شکرت شکرت..

      ممنونتم سعیده جان و از همین خدای پر از عشق و مهر براتون سراسر نور الهی میطلبم

      سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1290 روز

        آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

        فرزند و عیال و خانه مان را چه کند

        دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

        دیوانه تو هر دو جهان را چه کند…

        سلام به وجیهه بانوی عزیییزم

        مرررررسی و سپاااسگزارتم که با جمله های الهامیت برام نوشتی …

        فوق العاده بود …فوق العاده …

        با هر جمله از کامنتت،مست عشق خدا شدم،نورش قلبم رو،روشن کرد و هوای مهربونیشش رو نفس کشیییدم

        ممنونم ازت عزیییزدلم

        همیشه بنویسس و عشق خدا رو از دستات جاری کن

        برات بهترین‌ِ بهترین هارووو میخوام :)

        قلب فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1909 روز

        به نام خداوندی که عاشقشم، اونم عاشقمه

        به نام خداوندی که عینِ عسل، عینِ باقلوا داره هر لحظه هدایتم میکنه و منو غرق در ارامش، شادی و حس خوب میکنه.

        سلام وجیهه بانوی زیبا و خوش کلام.

        سلام به همه ی عزیزترین ها.

        به همون اندازه که با کامنت سعیده جان کیف کردم از عطرِ حضورِ خدا تو زندگیِ تک تکمون، با کامنت شما هم غرقِ لذت و شادی و حس خوب شدم.

        مرسی که نوشتین از حسِ قشنگتون با خدا.

        این به اشتراک گذاریِ احساسات و درونمون با هم، معجزه میکنه.

        خدا از تو دل کامنتها با من حرف میزنه.

        صبح نوشتم، خدایا پاسخِ دوستان میخوام امروز، و دوست دارم خیلی شفاف و واضح باهام صحبت کنی…

        الان یهو به خودم اومدم دیدم، کامنتِ سعیده جان، شما و بقیه ی بچه ها (حسین آقا، یاسمن جان، اقا میثم) که خوندم تو این چند دقیقه همون صحبتِ شفاف و واضحی هست که بامداد امروز درخواست کردم از خدا.

        امروز تو پیاده روی وقتی اون قسمتی که تو سوره نور آیه 35 خداوند مهربان میفرماید:

        یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ

        و خدا هر که را خواهد به نور خود هدایت کند.

        رو شنیدم، به قولِ مریم جون، دیوانه شدم…

        چند دقیقه قبلش یه اتفاقی افتاد که خیر بود و شد، بعدش اینو هدایتی شنیدم و یهو میخکوب شدم…

        انقدر که شنیدن این قسمت بهم امید داد، انگیزه داد، اشکمو درآورد…

        خدا فقط به اونایی که درخواست مستقیم دارن هدایت نمیرسونه، حتی به اونایی که در ظاهر امر تو مسیر اشتباهی هستن ولی تهِ دلشون یه چیزی قُل قُل میکنه هدایت میرسونه، نجاتشون میده، راهنمایی شون میکنه، کمک میکنه برگردن تو مسیر…

        خیلی خوشحالم که خدا رو با این قدرت و شدت تو زندگیم دارم.

        چقدر خدا بزرگه

        چقدر…

        الله نور السماوات والارض…

        استاد جانم، مرسی که با فایلهای ارزشمندِ توحیدِ عملیِ باعثِ برقراریِ ارتباط عمیق تر من و خدا جانم شدین.

        مرسی ازتون دستِ محبوبِ خدا.

        مرسی که انقدر خالصین، پاکین، شفافین، صادقین، تلاشگر هستین، توحیدی هستین.

        خیلی دوستتون دارم بنده ی محبوبِ خدا.

        این فایل خیلی پر برکته، هر لحظه بیشتر دارم حس و درک میکنم.

        این سایت، استاد، فایلها، بچه های سایت دقیقا جزو ثروت های من تو زندگیم محسوب میشن، خدایا شکرت برای این همه ثروت.

        خدایا دوستت دارم

        خدا رو شکر برای همه چیز

        خدا رو شکر برای همیشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          وجیهه بانو گفته:
          مدت عضویت: 1832 روز

          سلام و درود به سمانه جانم

          وقتی روز دوم تیر وارد سایت شدم و نقطه آبی رنگ کوچولوی کنار تصویرمو دیدم سریع و با ذوق و عشق کامنت تونو خوندم

          همون موقع ی صفحه طولانی براتون نوشتم و نمیدونم چطور شد که دستم خورد رو رفرش و پیامم قبل از ارسال پاک شد!!!!

          اومدم مجدد بنویسم کلامی جاری نشد..

          گفتم:«الخیر فی ما وقع» حتما خیر در همان چیزی است که رخ داده….

          و بی صبرانه منتظر بودم تا خداوند پاسخ دهد دعای درخواست کننده را.

          امروز تو ستاره قطبیم (من و همسرم در دوره دوازه قدم هستیم که با اکانت ایشون خرید میکنیم)، از خداوند خواستم امروز جرعه ایی آگاهی بنوشاند..

          و چه زیبا پاسخ داد خداوند عزیزم با یادآوری این متن:

          مولانا شمس را گفت:

          پس زخم هایمان چه؟!

          و او پاسخ داد:

          نور از محل آنها وارد میشود…

          بعد دیدم:

          ما گاهی اوقات درگیر روزمره گی میشیم، واسمون میشه زخم..

          گاهی غافل میشیم از مسیر، واسمون میشه زخم..

          گاهی خبری ، رفتاری، کلامی میشنویم واسمون میشه زخم..

          گاهی در راستای خواسته هامون درگیر چگونه گی ها میشویم، واسمون میشه زخم..

          ولی تهش اگر دستون به ریسمان الهی باشه همون زخمها، همون رنجها میشه محل ورود نور به قلبمون، به ذهنمون، به وجودمون اونجاست که پر میشیم از خدا از عشق از نور و شاید دستمونو بزاریم رو قلبمون و سرمونو به آسمون بگیریم و از تهه دلمون بگیم خدایاااااااااااااااا برای همه زخمها شکرت…

          خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

          آره سمانه عزیزم باهاتون موافقم که این فایل واقعا ارزشمنده و این سایت الهی با استادان بینظیرش و بچه های پاک و باصفاش برای تک تک ما ثروت بی نهایتی هستن که وقتی دل مون آماده باشه گاهی با جمله ایی ما رو تا عرش الهی سیر میده..

          خدایاااااااااااااااا غرق نعمتیم الحمدالله

          خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

          خداجانم عااااااااااااااااااشششقتم..

          ممنونم سمانه جان باصفا که برام کامنت گذاشتی و منو پر کردی از شوق ، خیلی پیش اومده که کامنتها رو با حسی از ذوق و شور و حال در قلبم و اشک در چشمم خوندم…

          و کامنت شمانازنین و سعیده عزیزم از اون دسته کامنتها بودن..

          ممنونم از خداوند مهربونم برای حضورتون در زندگیم..

          براتون سراسر عشق میطلبم از منبع لایزالی که عشقه ، و طعادت و ثروت در دنیا و اخرت رو براتون آرزومندم*

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            سمانه جان صوفی گفته:
            مدت عضویت: 1909 روز

            سلام به وجیهه بانوی زیبا

            خیلی ازت ممنونم که برام نوشتی.

            ممنونم که با قلبت نوشتی و به روی قلبم نشست کامنتت.

            مرسی از یادآوری های قشنگی که نوشتی و رسیدن دستم.

            منم خیلی ممنون و سپاس گزار خدا هستم که شما و همه ی بچه ها و استاد عزیزم و مریم جانم تو زندگیم هستین و انرژی عالی به لحظاتم میدین.

            چقدر شگفت انگیزه آدم تو زندگیش با این همه دوست خوب در تعامل باشه، دوستایی که خالص و نابن، بی هیچ چشمداشت و ملاحظه و حسابگری، خالصانه برای هم مینویسن، همدیگه رو تحسین میکنن، حس خوب میدن به همدیگه.

            ممنونم از خدا، ممنونم از دست خدا استاد عزیزم و مریم جان عزیزم که حسابی دلم برای دیدن روی ماهش در فایل جدید تنگ شده، ممنونم از تک تک دوستای عزیزم که دست های خدا هستن.

            سپاس گزار خدا هستم که اینجام با این همه دوستِ خوب و موثر در بهبود و رشدم.

            بهترین ها برای شما وجیهه بانوی زیبا در این عصرِ دل انگیز و فرح بخشِ جمعه 9 تیر 1402 هر وقت که پاسخم میرسه به دستت.

            در آغوش خدای مهربون باشین همیشه.

            خدایا دوستت دارم

            خدا رو شکر برای همه چیز

            خدا رو شکر برای همیشه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      سعیده جانم!

      چه مناجات زیبایی کردی با خدا!

      چقدر تو فوق العاده ای!

      امروز کلی داشتم کامنت های شما و دوستای عزیز دیگه که زیر هم پاسخ در پاسخ اومده بود رو میخوندم (اسم نمیبرم که کسی از قلم نیوفته) و کلی لذت بردم و اشک ریختم و خندیدم و خدا رو شکر کردم که دوستان توحیدی و درجه یکی مثل شما دارم!

      انشالله یه روز همگی از نزدیک دور استاد جمع میشیم و از نتایجمون میگیم! و بزرگ ترین نتیجه مون همون پیدا کردن خداست که به لطف استاد عزیزمون برامون حاصل شد!

      با خدا باش و پادشاهی کن

      عاشقتم سعیده ی عزیزم و می بوسمت و همیشه منتظر خوندن کامنت هات هستم :-*

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1290 روز

        سلام به یاس‌ِ من

        خوبی عزییییزم ؟

        مرررسی که این لطف رو در حقم میکنی و‌برام مینویسی

        نمیدونی با هر نقطه ی آبی چه ذووقی میکنم من

        الهی که اون روز رو ببینیم باهم ،که جمع شدیم دووور استاد و از ذوق و شووقمون امونش نمیدیم برامون حرف بزنه … :))))

        به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان دوست عزیز راه دووور من

        قلب فراااوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1909 روز

      سلام به خدای قشنگم. به نام خدای هدایتگرم

      سلام به همه ی دوستان عزیزم، سلام به سعیده ی نازنینم.

      قلبم شکوفا شد با کامنتت.

      با عشق و عاشقیت با خدا.

      تحسینت میکنم از ارتباط عمیق و قلبی که با خدا داری و هر لحظه پررنگ تر میشه.

      نورِ خدا هر لحظه بباره به زندگیت.

      زندگیتو روشن کنه، پر برکت کنه، ثروتمند کنه، سعادتمند کنه در دنیا و آخرت.

      ماچ به روی همچو ماهت.

      ایمیل پاسخ هات به بچه ها اومد، باز کردم شروع کردم به خوندن.

      دلم ضعف رفت واسه عشق و عاشقیت با خدا.

      همیشه تو آغوشِ گرم و نرم و سراسر امنیت و ارامشِ خدا باشی، بیرون هم نیای هیچوقت.

      الان دقیقا ساعت 04:27 دقیقه ی بامداد جمعه دوم تیر 1402 هست که مینویسم برات، در حالیکه از پنجره صدای آواز دست جمعی پرنده های عزیز دلم میاد که تسبیحِ خدا رو میگن…

      عجب انرژیِ خالصی دارن، دمشون گرم، حنجره شون پر توان.

      مرسی برای آیه های قرآن که نوشتی.

      مرسی که کلا مینویسی و احساست رو به اشتراک میذاری.

      تبریک و تحسین به خودم، سمانه جون، از 2/5 ستاره رسیدم به 3 ستاره امروز…

      این یعنی حرکت

      این یعنی رشد

      این یعنی بزرگ شدن

      این یعنی تمرین، پشتکار و تلاش برای بهتر شدن…

      خدا دیروز یه تکلیفِ اساسی و پاشنه آشیلی بهم داد:

      داشتم برای زهرا جانم (نظام الدینی) کامنت می‌نوشتم که وارد تحلیل شدم و شناسایی درونم که متوجه ترمزِ شتاب در مورد خودم شدم و فهمیدم روش ویژه، تمرکزی و لیزری باید کار کنم…

      این بهبود پیدا کنه، یه عالمه ترمز ریز و زیر شاخه اش لاجرم میریزه و اصلاح میشن.

      توکل به خدا.

      من پای در راه میذارم، راه خودش میگه چیکار کنم…

      یه چیز دیگه هم بولد شد واسم:

      از گوش دادن به فایلهای دانلودی و هدیه ی متنوع، جذاب، شگفت انگیز استاد تازه وارد مرحله ای شدم که متوجهِ کج فهمی هام یا میس اندرستندیگ هام دارم میشه تو برخی آگاهی ها…

      اینکه برداشتم، به سلیقه ی خودمه گاهی، تعبیر میشه به چیزی که خودم دوست دارم بشه نه صرفاً حقیقتِ کلام استاد…

      یه چیز باحالِ دیگه بگم و برم:

      زهرا جانم در مورد کلاغ برام نوشت پیام آور تغییر و رشد هست و این باور قشنگ دیروز شکل گرفت در من که صداش نویدِ خوبی و خبر خوش و رشد میده بهم، به نوعی نشانه محسوب میشه…

      الان صدای کلاغ جان در پس زمینه ی کامنتم اومد و کیف کردم…

      چقدر خوبه ساختن باورها، به طوریکه حس خوب میدن به آدم

      اینطوری میشه دائم تو حس خوب بود و اتفاقات خوب خلق کرد برای خود.

      استاد جانم، مرسیِ بی نهایت تا همیشه برای حضورتون در زندگیم، آموزش های محشرتون.

      دوستتون دارم بی نهایت با تمامِ قلبم.

      خدایا دوستت دارم

      خدا رو شکر برای همه چیز

      خدا رو شکر برای همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      میثم شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1774 روز

      به نام رب جهانیان

      سلام سعیده خانم

      خدایا شکرت بابت این سایت

      خدایا شکرت بابت این دوستان توحیدی و مخصوصا سعیده خانم

      احسنت تبارک الله

      وقتی من با این کامنت شما اشکم سرازیر میشه.تازه منی که مثل شما بنده خدا هستم.حالا چه جوری خداوند شما رو نمیبخشه. آخه کی نمیبخشه ما یا غفور ،رحیم،آمرزنده،توبه پذیر مهربان،و مهمتر از همه عاشق بنده هاش

      نمیدونم ببخشید

      شاید شما داشتی اینجوری با خدای خودت حال میکردی یا اصلا باهاش شوخی میکردی .

      چون او خدا همه چیز میشود همه کس را

      من که الان با خوندن کامنت شما حالم عالی شد و اشک ،اشکی که برام از خنده قاه قاه لذت بخش تره ،البته فقط این جور اشک ها خودتون میدونید.

      بهر حال خواهر گلم ممنون و سپاسگزارم از شما

      و براتون از خداوند شادی،ثروت،سلامتی و هر چی که خودتون میخواید رو آرزو میکنم.

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 818 روز

    به نام خدا

    ردپای 53

    سلام استاد جان و دوستای عزیزم

    این روزای برای من جز پرکارترین و فشرده ترین روزای زندگیمه ،میتونست پر استرس ترین باشه میتونست سخت ترین باشه

    اما به لطف خدا اینطور نیس ،وقتی با سایت آشنا شدم روز قبل استارت پروژه بود و فقط یک جمله در ذهنم پلی شد ،که عیب نداره کلی کار نکرده داری وقت بذار تبرت رو تیز کن

    اون لحظه شروع هیچ فکر نمیکردم آنقدر تغییر کنم آنقدر عملگرا بشم و چند ده قدم به سمت هدفم بردارم

    یکی از چالش های این روزای من خاموش کردن ذهنمه!خاموش که نه شاید نادیده گرفتن واژه درست تری باشه

    چون کاری که الان میکنم، کاریه که قبلا نصفه انجامش دادم ،مدام ذهنم این دو موقعیت مقایسه میکنه

    اما خبر نداره چقدر فاصله بین این فاطمه و اون فاطمه

    راه کارمم پر کردن لحظه های زندگی با ویدیو های استاد /دیدن زیبایی و توجه آگاهانه/مرور کارهای این 60 روز /به یادآوردن پشتیبان این روزا (خدا)/مرور قوانین بدون تغییر، چه خوندن چه نوشتن و چه دیدم و شنیدن چند باره برای تثبیت باور

    با این روش‌ها تونستم صدای شیطان که میخواست با یادآوری شکست گذشته ،امید و شور و شوق من از بین ببره ،خاموش کردم

    قبلا هم گفتم این کار برام چالشی ترین کار بود !صرفا به خاطر اینکه خودم بزرگش کرده بودم

    به قول استاد تا وقتی اون چیزی که میخوایم برامون طبیعی نشده باشه ،برآورده نمیشه

    اگه من برام باور پذیر بشه ،میتونم بهش برسم بدون اینکه پام رو ترمز باشه

    بزرگی اون کار روز به روز مثل یه کوه یخی داره آب میشه و برای من باورپذیرتر

    و این بهم نوید میده وقتشه…

    ممنون که امید در من زنده کردید

    اجرتون با خدا استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1255 روز

      سلام بر فاطمه خانم محترم،

      خدا رو شکر که بازهم یکی دیگر از انسانهای جستجو گر سعادت در دو دنیا به جمع خانواده اضافه شده ، و بازهم خدا رو شکر که با پشتکار در حال طی مسیر سر سبز و زیبا هستید، برای شما و جمع این خانواده آرزوی سعادت در دو دنیا را دارم، آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مصطفی پوری گفته:
      مدت عضویت: 1940 روز

      سلام فاطمه خاتون

      خیلی زیبا کامنتی نوشتی

      از اولش که تبرتون را تیز کردید تا ادامه که بایستی به ذهن نجواگر مجال حکمرانی نمیدادی چطورش را خیلی واضح نوشتی

      بمب باران اطلاعات و باورهای درست سایت و برنامه ریزی کردن برای ذهن چه با هدف گذاری و دادن برنامه ومهم ترین بخشش تعهد به اهداف وبرنامه هاست وسپاسگزاری وسپاسگزاری و درست کردن بازی های ذهنی با توجه به زیبایی ها که باید عمدی توجه کنی وصحبت کنی باخودت تا آروم آروم خاموش بشه و آنچیزی را تکرار کنه که بهش توجه میکنی وبرنامه تازه نصب میشه توی ذهن اما تا نصبش باید برنامه نویسی(تبر تیز)کنیم

      خوشحالم که داری فاطمه ای عزتمند میسازی

      از خداوند بابت قوانین ثابتی که مقرر کرده سپاسگزارم

      فاطمه تکامل یادت باشه وتکرارش کن تا توی تله چرا من رشد نمیکنم گیر نکنی چون ما میخواییم 100 باشیم اما در عمل20 هستیم و ذهن شروع میکنه به مقایسه کردن عملکردمون با 100٪ کار و مدام میگه نمیتونی نمیشه و،،،باید آروم کنیم و رشد وتغییرات کوچیک را ببینیم و به خودمون یادآوری کنیم ولذت ببریم از تغیرات و رشدهای کوچک که این تغییرات کوچک میشن همون100 که انتظار داریم

      برای این تکامل باید شکرگزار باشیم چون اگه درکش کنیم فقط از زندگی لذت میبریم و رشد میکنیم و یادمون باشه تا یه جایی تکامله بعدش میشه تصاعد و به خدا مثل سیل ،بارون، فقط ورودی داری از نعمتهای الهی(پول،رابطه خوب،آرامش،سلامتی و،،،) به فراوانی ، فراوانی

      تشکر بابت نوشتن این کامنتت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Fatima گفته:
        مدت عضویت: 818 روز

        سلام دوست عزیز خیلی ممنون بابت کامنتتون

        خداروشکر میکنم که اولین چیزی که منو مجاب کرد در قلبم به روی حرفای استاد باز کنم ،توجه به تکامل بود

        اما خب حتی اگر اولین نفر تو جهان هم باشی که تکامل کشف کرده ،باز هم نجواها تورو به عجله و جنب و جوش دعوت میکنن

        من بسیار شکر گزار روند تکاملی خودم هستم که در جاهایی که ترمزها کمتر بود در آستانه تصاعد هم هست حتی تو همین زمان کوتاه

        تو هدف به خصوصم که کلی ترمز دارم ،تکامل به چشم دیدم اما باورها جوان گاهی زورشون به باورهای خاک خورده نمیرسه.

        و راهکارم برای چیره شدن بهش یادآوری مسیر که آمدم توانایی ها و الگوها مناسب

        البته که راه بسیار در پیش و امیدوارم خدا آسان کننده این مسیر باشه

        خیلی ممنون که تجربه اتون به اشتراک گذاشتید

        در پناه خدا باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          علیرضا رستاخیز گفته:
          مدت عضویت: 1792 روز

          فاطمه عزیز

          سلام و درود فراوان به شما

          شکر میکنم خدایی را که هدایتگر همه ی ماست

          دوست داشتم این جمله ی استاد رو یاد آور بشم که شما به اندازه ای روی باور هات کار میکنی نتیجه میگیری و من با شخصه خودم یادم میره این اصل رو .

          به این معنا که من هر روز باید منتظر بهبود شرایط باشم حتی اگر بسیار کوچیک باشه .

          خدایاشکرت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    بنام خداوند غفور و وهاب و رزاق و بخشنده ی مهربانم

    بنام خداوندی که گنج های  آسمان و زمین  در  دست  اوست و  آنچه که در آسمان و زمین است را مسخر من انسان کرده است

    درود و سلام خدمت اساتید  عزیزم

    استاد  جان  اول از همه یک تشکر ویژه خدمت شما و خانم شایسته ی نازنیم دارم از اینکه این فایل دانلودی بینظیری که تمام باورها های محدود کننده و رفع این باورها برای تبدیل به باورهای درست و مناسب رو در مبحث روابط توضیح دادید که می توان در تمام موارد بکار برد واقعا یک دوره ی کامل از تمام مباحث بینظیر تون بود خدا قوت و ممنون و سپاسگذارم استاد نازنین و خوش تیپ مون تشکر و دست بوس تون هستم

      چرا با وجود  تلاش فراوان به خواسته هایم نرسیدم

    امروز  بیشتر  به  این  سوال  شما  دقت  کردم  و  گویا  یه چیزهایی  بهم  الهام شده  که  گفتم  بیام  و  اینجا  برای  خودم  و  دیگر  دوستان  بنویسم و یک  ردپایی  از  این  الهام  شهودم  برای  این سوال  بجا بگذارم

    استاد  جان  بعد  از  چند  سالی  که  با  شما  آشنا  شدم  فهمیدم  که  من  به  خیلی  از  خواسته هام  رسیدم  که  الان  جزویی  از  زندگیم  شده  و  بابت  این  نعمت ها  و  موهبت های  الهی ام  ممنون  و  سپاسگذارم

    در  کامنت  اولیم  نوشته بودم  که  قبل از  آشنایی با  شما  کجا  بودم  و  الان  بلطف  خداوند در  جای  درست و مناسبم  هستم هر چند  هنوز  خیلی خیلی  کار  داره  تا  بهتر  بشم  ولی  از  اون  دره های  تاریکی  که  درونش  افتاده  بودم   تا به  امروز  بلطف خدای  مهربانم  که شما  رو  به من معرفی  کرد  تا  در  مسیر  نورانی  هدایت  الهی  توسط  بهترینع  بهترین استاد  جهان  راه توحیدی هدایت شوم  خدا  رو  بی نهایت  ممنون  و سپاسگذارم..

    خب یک  مختصری  راجب  شروع  مسیرم  در  این سایت  برای  دوستان می نویسم

    بعد  از  فوت  همسرم در یک  سانحه تصادف  که  دقیقا  دو  ماه  بحالت کما  بودند و  داستان های بیمارستان و دادگاه و پاسگاه ها  که خودش  کلی  مقوله ای  برای  خودش  بود  که  قبلنا  در  کامنت های  گذشته ام  نوشتم..

    اینکه  بعد  از  ورشکستگی های  پی در پی پولی و مالی  که  همه ی  اموالم  رو

    بعد از  فوت  ایشون پسرم  درخواست ارث و میراث کرد..  و  بدنبال این درخواست سفت و سختش  مجبور  شدم خانه ی  بزرگی  که  داشتم  رو  بفروشم  و  سهم  پسرم  رو  یک  مغازه ی دوبلکس خوب  و کوچکی در  شهر پردیس خریدم  و  بعدش  یک  واحد  آپارتمان نوساز شیک دو خوابه  برای  خودم  و  دخترم خریداری  کردم..

    بعدش  رفتم  برای  مدتی سفر به آلمان  و  اونجا  خیلی  بهم  خوش  گذشت  هر  چند  حال  مصاعد  و  خوبی  نداشتم  بخاطر  درگذشت  همسرم و وقتی  برگشتم  فهمیدم  پسرم  مغازه  شو  فروخته  و  پولشو  حیف و میل  کرده  و خیلی  داستان های  دیگه  که  اینجا  دیگه  توضیح  نمیدم  خلاصه   تضاد  پشت  تضادهای  پولی و مالی  پیش اومد  و  بعدش  کارخونه  قارچ  رو  اجاره  کردم  و  چون  پسرم  توی  این  کار  تخصص  داشت  و  بخاطر  اینکه  اموالشو  از  دست  داده  بود  دلسوزی  بیجای  منه مادر  باعث  شد  که به داستان ها  و تضادهای  دیگری  بربخوریم  که  کاملا  ورشکسته و با  کلی  بدهکاری  و  فروش  خانه و طلا و باغ و چهارتا  ماشین و  اسباب  زندگی و  غیره  و تا حدی  که  مبایل  106_0912  که جزو اولین  کد های شماره ی ایران  بود  رو  بفروشم  که  الان گران ترین خط مبایل هستش..  بگذریم…

    خلاصه  به زیر  صفر  رسیدم  تا  جایی  که  مقداری  اسباب  و اثاثیه مو  توی  انباری  های  همسایگان  گذاشتم  و  خودم  هم  با  چمدان  رفتم  کرج  منزل  خواهرم  در  خرداد ماه   سال  97.. 

    دقیقا  بعد  از  کلی  غم و غصه و مسایل  و تضادهای  سلامتی که  برام  بوجود  آمد( اول  روح  مریض میشه  و  بعدش  جسم  آسیب  میبینه)  تاندول زانوی سمت راست و بعدش تاندول آرنج دست راست و کتف سمت چپم آسیب دید

    همش  توی  تلگرام  با  اساتید  زیادی  آشنا  شدم  و  فایل هاشونو  گوش  می کردم  که  شاید  حالم  بهتر  بشه  که  یهویی….

    خلاصه  خداوند  صدای  منو  شنید  و  درهای  امید  رو  به  روم  باز  کرد..

    دقیقا  همون سال 1397/5/25  مرداد  ماه  با  استاد عباسمنش نازنیم  در  تلگرام  توسط بازنشستگان بانک  خواهرم   با  سه فایل چگونه  در  یکسال  درآمد  خود  را  سه  برابر  کنیم   آشنا  شدم..

    البته  قبلنا  با  قانون  جذب  تا  حدی  آشنا  بودم  و کتاب قانون توانگری  و  چهار  اثر  از  اسکاول شین و غیره رو  خوانده  بودم  و  تقریبا آشنا بودم  ولی  بعدها  رهاش  کرده بودم..

    خدایاااا   شکرت.. نور  امید  در  دلم  روشن  شد  و  فوری  بدون  هیچ  مقاومتی  رفتم  دفتر  و قلم  برداشتم و شروع  کردم  به  تمرین  نوشتن ( با همون  دست و پای  آسیب دیده) و  گوش  دادن  فایل  ها  ..  حالا  نتایج مو  لیست  وار  اینجا  می نویسم

    1_ اول  از  همه  سعی  کردم  احساس مو  در  اون  شرایط  خوب کنم(طبق تمرینات استاد  نازنیم) یک ایمان قلبی  و  یک  اعتماد  عجیبی  نسبت  به استاد برام  بوجود آمد

    2_ احساسم  با تکامل خوب شد و  شکرگذار  بودن  رو  یاد  گرفتم  و  سپاسگذاری  از  همون  داشته های  اطرافم  رو  شروع  کردم  به  نوشتن

    4_بعد یواش یواش به رستوران ها و جشن عروسی ها و میهمانی های  زیبا و  قشنگ خوبی دعوت شدم

    5_ احساسم بهتر شد و همش شبانه روز فایل ها ی استاد  رو  گوش می دادم  و  شکرگذاری می کردم  و  یواش  یواش  تضادها  کمرنگ شدند

    و پول هایی جزیی  به من  هدیه داده میشد و همچنین  هدیه هایی  دریافت می کردم

    6_ بعدش  دخترم  گفت  باید ی خونه  اجاره  کنیم اسباب اثاثیه ام رو از  انباری های همسایه ها  بکشیم بیرون

    7بعدش  یک  ترسی  بر  من  غلبه شد  بخاطر  اینکه  من  هیچوقت مستاجری  نکرده بودم  و  پولی  هم  نداشتم ( تضاد)

    8بدنبال  دیگر  فایل های  استاد  در  یوتیوپ بودم  و بلاخره  فهمیدم  که چطوری  عضو کانال  تلگرام  استاد  بشم و  این  یک  قدم  بزرگ  دیگری  برام  بود ..( شروع  عملگرایی آگاهانه)

    فایل های  فقط  روی  خدا  حساب کنید  و  حُزن در قرآن بشدت من  رو   دگرگون  کرد..(تغییرات درونی)

    9شروع  کردم  بر این  ترس هام  غلبه کردن با  همون  فایل های  تلگرام استاد  با  توجه آگاهانه  نسبت به نکات مثبت  و  زیبایی ها  و  سپاسگذار  بودن

    10براحتی و به آسونی دخترم توی سایت  دیوار  اولین خونه ی اجاره ای نوساز  رو در پردیس پیدا کرد

    11دخترم بخاطر  کارش در تهران  یک  خونه ای  رو  اجاره کرده  بود  ولی بعدش  خونه اشو  پس  داد  و  یک  مقداری پول از  فروش اون خط مبایل و مقداری  طلا  تونستیم  پول  پیش  خونه  رو  جور  کنیم

    بعدش بکمک  خواهرم  خدا رو  شکر یک  مبایل لمسی هووایی خریدم  چون  بشدت  به این  مبایل  نیاز  داشتم  و  می خواستم  هر  چه  زودتر  وارد  سایت  بشم ( چون قبلش یک مبایل خیلی ساده داشتم که  حتی نمی تونستم براش نت  خریداری کنم)

    و بعدش  توسط  یکی  از  دوستان   کمکم  کرد  و  تونستم  وارد  سایت  بشم  شکر  خدا

    12 یک ماه و نیم از  اومدن  به خانه ی جدیدم نگذشته بود در 22 بهمن

    دوباره یک  تضادی پیش اومد  که  مادرم به رحمت خدا  رفت  و  داستان های  مراسم  و  غیره   .‌  که  باز  سعی  کردم  آگاهانه  ذهن مو  کنترل  کنم  که  این  یکی  از  اون  تضادهایی  بود  که  خیلی خیلی  سخت  تونستم  خودمو  کنترل  کنم  چون  مادر  صحیح  و سالم  بود  و خیلی  شوک  شده  بودم..

    13 بعدش با مدیتیشن هایی  که در تلگرام پیدا کردم   و  سپاسگذاری کردن  از  دیگر  اعضای بدنم مشغول مداوای دست و پام شدم  و  همزمان فایل های  در  پرتو آگاهی  و  کتاب  رویاهایی  که  رویا  نیستند بیشتر  از  هر  زمانی مصمم تر  شدم  که  من  می تونم  خودم  رو  مداوا کنم  که  بلطف  خداوند  بعد از  دو سه ماه سلامتی حاصل شد خدا رو شکر( تضادی  که  بازم  آگاهانه  بلطف  آگاهی های  فایل  های  استاد  تمرکزی  ذهن مو  کنترل  کردم)

    14بخاطر  بدهکاری  ها و چک و چال هایی  که  داشتم  حقوقی که از  بازنشستگی  همسرم   دریافت می کردم  بمدت هشت ماه بلوکه بانک بود .. که با ارثی که بعدا    از مادرم رسید تونستم  حقوق ام  رو  آزاد کنم یک جورایی  همزمانی  با سالگرد خانه ی اجاره ایم  شده بود   که باید هم پول  اجاره اضافه می شد و هم  به  پول  پیش  خانه ام  اضافه می کردم

    15   مسافرت  کیش رفتم  که اون  هم  داستانش  خیلی  هدایتی  بود و کلی لذت بردم  چون  اولین بار  بود  به  جزیره  سفر کرده بودم خداروشکر

    16 وقتی  در  اولین  خونه ی اجاره ای جدیدم  به آرامش  رسیدم  شروع  کردم  به  پیاده  روی و  گوش  دادن فایل های  استاد  .. توجه به نکات مثبت و  ذهن مو تربیت کردم برای زیبایی ها و سپاسگذاری های آنچه که داشتمو و بهشون رسیدم..  حتی  برای  روشن کردن و خاموش کردن شعله های اجاق گازم و یا کلید پریز برق و شیر آب دستشویی و ظرفشویی  و  هزاران نعمتی  که  قبلانا  من  اصلا نمی دیدمشون

    16   با  همین  پیاده روی  ها  و  گوش  دادن  به  فایل های  استاد  بخصوص  در  زمان  پندمیک  که  اون  زمان سریال زندگی  در  بهشت  و سفر  به  دور  آمریکا که تازه  شروع  شده  بود  و  مدام  پیاده  روی  می کردم  و فایل ها  رو  گوش  میدادم  و  بعد  از  مدتی  حدودا  بیست کیلو  از  وزنم  کم شد  و  همین  باعث  شد  که  زانو  دردم  هم  بطور  کلی  خوب  بشه  خدا رو  شکر

    17  بعدش  اوضاع  بهتر شد  و  نعمت  و برکت  از  در  و  دیوار به سمت  خانه و زندگیم سرازیر  شد  منی که  در  دوران  آن  تضادها  پول خرید  یک  دونه  نان سنگک  رو  هم  نداشتم  و  خدا شاهده  افرادی  به سمت  من  هدایت  شدند و  در  مسیرم  قرار  گرفتند  که  فرشتگانی  بودند  از  سمت  خداوند  که   کلی  به  من  خدمت  می کردند و  نعمت و  وفور  و  فراوانی  و برکت  بودند برای من خدا  رو شکر

    یکی  از  نکته های  مهمی  که  تونستم  عملی  کنم  اشخاصی  رو  که هم  فرکانس  من  نبودند   رو  باید  از  زندگیم  حذف می کردم ..  و با  جسارت  و  آگاهانه  حذف  کردم  و  بقیه  رو جهان هستی  زحمت شو  کشید  و  از  زندگیم  حذف شون  کرد

    و  خدا  رو  شکر  تا  به  امروز  این  روند  ادامه داره  یعنی  بصورت  تکاملی  خیلی  اشخاص  آمدند  و  مدتی به من  در  زمینه های  مختلف  خدمت  کردند  و  بعدش  انگار  مآموریت شون  در  زندگیم  به  اتمام  رسید ه  باشه  خودشون  هم  رفتند  و  من  همیشه  از  خداوند  ممنون  و  سپاسگذارم  برای  اینکه  در  دفترم  همیشه  می نویسم  و  تکرار  می کنم  و  با  خودم  مدام  مرور  می کنم .. 

    اینجا  یک  نمونه  از این  درخواستم که  تبدیل  به  باور هام    شده   رو می نویسم شاید  آنهایی  که  در  مدارش باشند  از  این طریق  افراد  غیر  لازم  رو  از  زندگی شون  حذف کنند

    خدایااا  شکرت  خدای  قادر  متعال  که  سرچشمه ی  نیکی محض من است  هر  نامرادی  را  از زندگی  من  و  جهان من  حذف می کند  و  هیچ چیز  منفی نمی تواند   وارد  زندگی ام  شود

       خدایااااا   من  رو  هدایت   کن  برای  پیشگیری  از  تلفن های  غیر لازم  و  فعالیت های  غیر لازم  و  معاشرت های  غیر لازم  و  روابط  غیر لازم  و  گفتگو با مردمانی صاحب ذهن پریشان و  افکار های  پراکنده  که  نوعی  اتلاف  وقت است  هدایتم کن  به  بهترینع  بهترین  شرایط و  روابط   درست  و  مناسب 

    خدایاااا  شکرت  که   نظم  الهی  در  زندگیم  حفظ شده  و والاترین هماهنگی روابط  در  زندگیم حاکم و پایدار  و   پابرجاست… خدایااا شکرت

    خدا  شاهده   استاد  جان  نازنیم.. از  روزی  که  تونستم  روی  همین موضوع  تمرکز کنم (  حذف  TV و حذف افراد نامناسب)  فقط و فقط نوشتن  همین  جمله ها..  واقعا  به هیچ  عنوان  هیچ  آدم  بیخودی یا کلاهبردار  و  یا  مزاحم   توی زندگی من  پیدا  نشددددددد که نشد….

    در  صورتی که  قبلانا  برعکس بود..

    و  این  خودش  یک  دستاورد  بزرگی  برام  بود

    18 بعد از نزدیک  به  چهار سال در آن  خانه  دوباره   تضادهایی  بوجود  آمد  که  باید  جابجا   میشدم    و  یک  تغییر و تحول دیگری باید  ایجاد  می کردم  و  این  تضادها  داشتند  منو  هول  میدادند  بجلو  هر  چند  خودم  قبل ترش   فهمیده  بودم  که  زمان  تغییر  و تحولم  فرا  رسیده و  از  نشانه هایی  که  پیش  میومد  آگاه  می شدم  ولی ترس  هایی  برمن  غلبه کرده  بود   ..  اینکه  پول  بیشتری  باید  جور می کردم  اینکه  اجاره خونه ها  گرانتر  شده بود  و  دست م خالی  بود  .. اینکه  هزینه های  جابجایی  و  املاک رو  چطوری باید  جور  می کردم  خلاصه کلی ذهنم  آشفته شده  بود  و  از  طرفی  هم   چند  ماه   زودتر  از  موعد  مقرر  باید  جابجا  میشدیم  که  این هم  خودش  یک  فشار دیگری  رو برام  داشت    .

    تا  اینکه  خداوند  دوباره  برام  فرشتگانی  رو  فرستاد  بدون  اینکه  به  کسی  چیزی  بگم  یهو  یکی  از  آشناها  بهم  زنگ  زد  و  گفت..  من  سی میلیون  وام  گرفتم  می خوام  پانزده تومان شو  بریزم  توی  حسابت  من  خیلی  جا  خوردم  اولش  گفتم  واقعا  الان  توی  شرایطی  نیستم  که  بتونم  پولتو  بهت  پس  بدم  و  یا  اقساط شو  بهت  پرداخت  کنم..  گفت  اصلا  به  این  موضوع  فکر  نکن  چون  من  اصلا  نمی خوام ازت  پس  بگیرم..  خلاصه  از  اون  اصرار  و  از  ما  انکار  ولی  در  نهایت  گفت  باشه  من  که  نمی خوام  ولی  حالا  که  تو  اصرار  داری   هر  وقت  خواستی  خورد  خورد  پس  بده..  (((دقیقا  یکماه  قبل  از  جابجایی ام  این  پیشنهاد  بهم شد)))

    خدایاااا شکرت  کلی  خوشحال  شدم  و  حالم  کمی  بهتر  شد  ولی  این  مقدار  برای  جابجایی ایم  کافی  نبود  تا  اینکه  دخترم  گفت  همین دو سه تا  فرش  دستبافت گل ابریشمی  که  داریم  رو  بفروش  تا  به  کسی  بدهکار  نشیم…  خلاصه  منم  چند  جا تبلیغ کردم   توی  سایت دیوار و به جاهای  مختلف..  ولی  همه شون کلی  زیر  قیمت  می خواستند  .‌.   تا  اینکه  به  یکی  از  آشناهامون  که  در  بازار  کار  می کرد  تماس  گرفتم  و  گفتم  اگر   فرش  فروشی  توی  بازار  آشنا  دارید    برام  بسپرید  که   اون  فرش  فروشی  هم    خیلی    زیر  قیمت  اصلیش  می خواست  برداره  ..

    چند  روز  گذشت  و کلی بهم ریخته بودم  تا  اینکه  همین  آشنامون  بهم زنگ  زد  و  پرسید     چقدر  احتیاج  داری  برای  پول  پیش  پرداخت  خونه… گفتم   فلان مقدار پیش  صاحب خونه  دارم  و  سی  میلیون  دیگه  داشته  باشم  می تونم جابجا  بشم ..  گفت حالا  که  اینقدر  عجله  داری  برای  فروش  فرش   من  این  پولو  بهت  میدم  و  برو  جابجا  بشو  و  بعدش  سر  فرصت  فرش هاتو  بفروش و  بعدا  پول  رو بهم  پس  بده  و  اصلا  هم  عجله  نکن  و  من  به  این  پول  نیاز  ندارم… 

    خلاصه  من  از  خوشحالی  داشتم  بالا و پایین  می پریدم  و اشکم  در  اومده  بود  احساس  می کردم  خداوند  با  خنده  هاش  داره  منو  نگاه  می کنه  و از  اینکه  سوپرایزم  کرده  و  برق  خوشحالی  رو  توی  وجودم  دید  خوشحال  شده..  خدا رو  هزاران  بار  شکرت  خدای  خوب  و مهربانم  که  من  رو  بسمت  بهترینع  بهترین  ها   هدایت  می کنی خدایااا  شکرت..

    19 خُب  حالا  پول  جور  شده  ولی  یهو  یک  تضاد  دیگه  بوجود  اومد  وااای  خدایااااا  الان  که  به یاد  میارم  کلی  خنده  ام  می گیره  و  چهره ام  خندان  شد..

    دقیقا  شهریور 1401   مصادف  شد  با  اون  شلوغی ها  و  قطع  شدن  اینترنت…   خدایاااا  حالا  چی کار کنیم  ؟؟؟  چطوری  خونه  پیدا  کنیم  هر  چند  یک  هفته  پیش ترش  دخترم  توی   سایت  دیوار  دنبال  خونه  بود  و  مظنه ها و قیمت  ها  و مدل خانه ها  رو  جستجو  می کرد  و  منم دنبال  کارتن  خالی  و  جمع و جور  کردن  یک  خروار  اسباب  و اثاثیه  بودم  که  وقتی  بسته بندی  کردم  اصلا  جایی  برای  خوابیدن  نداشتیم  حالا  فکرشو  بکنیدددددد  که  اینترنت  هم  قطع  بشه..

    خلاصه  پول  که  جور  شد و  وسایل ها هم  بسته بندی شده  و حالا نت  هم  قطع شده   بخاطر  این  شلوغی ها  هم  املاک ها  و همه جا  تعطیل شده   .. وسیله  هم  نداشتیم  که خودمون  بریم  دنبال خونه  یعنی  حتی  نمی تونستیم   اسنَپ   ( اوبِر ) بگیریم  .. و در همین  هیر و ویر صاحب خونه  هم  مدام زنگ میزد  که  پس  کی  خونه  رو  تخلیه می کنید  و  عملا کاری  پیش  نمی رفت    البته  دخترم  با  یکی  از  همسایه های  نازنیم  رفتند  چندتا  خونه  دیدند  ولی  یا  نمی پسندیدند  و  یا اونجایی که  می خواست  زودی   اجاره  میرفت..  دوباره  حالم  بهم ریخت  و استرس  بوجود  آمد  .  پیش  خودم  گفتم   ..  رویا  خانم   پس  کو  این  همه  تمرین ها  و  گوش  کردن  فایل ها  و  تمرین ها؟؟؟  پس کو  اون  کنترل  ذهنی  که  همش  در  شرایط  عادی انجام  می دادی  ولی  الان  نمی تونی؟؟؟

    پس  تو  چی  یاد گرفتی؟؟

    پس  تو  از  این  همه  صحبت های  استاد  چی  درک  کردی؟؟

    خلاصه  نجواها  شروع  کردن  به ذهن ام حمله ور  شدن  انگار  فرصت  رو  غنیمت  شمردن  و  گفتند  الان  وقتع  حمله است  و  بهت  میفهمونیم  که  دیدی  همش   حرفع ??

    پس  اون  ایمانی  که  دم  میزدی و خدا و توحید  و ایمان و عمل و غیره  همش  کشکه??

    یهو  انگار  ی  تلنگری  بهم  زده  شد  محکم  و  با  صدای  بلند گفتم..  رویا  ایمانت  رو  ثابت  کن..  الان  وقتشع..  الان  باید  ثابت  کنی  چقدر    به   غیب  ایمان  داری..چقدر  به  وعده های  خداوند  ایمان  داری  .  اون فایل  حُزن  در  قرآن  رو  اینقدر  گوش  کردی  و  براش  اشک ها  ریختی  پس  کو ???? 

    فوری یک  نهیبی بهم  زده شد  رفتم یک  سری  مدیتیشن  های  آرامش و قدردانی  هایی رو  با  موزیک های  لایت   رو  با  هندس  فری  گذاشتم  توی  گوشم   گفتم   اول  باید    ذهن مو  آروم  کنم  و  خودمو  به  آرامش  دعوت  کنم    بعد  از  یکی  دو ساعت  رفتم  سراغ  لپ تابم  ..  از  خداوند  هدایت  طلبیدم   ..  گفتم  خدایااااا  منو  به  سمت  فایل  هایی  هدایت  کن  که  بتونم  کنترل  ذهن  مو  بدست  بگیرم  یهو  بهم  الهام  شد  و  به  دلم  افتاد    که  فایل های  گفتگوی    استاد   با  دوستان  رو  ببینم  خدایاااااا   شکرت   اتفاقا  تمام    اون   فایل  ها  داشت  از  کنترل  ذهن  صحبت  میشد  و  من  هم  دوباره   حس  و  حالم  خوب  شد  و  خوشحال  شدم  و  شروع  کردم  به  تجسم  سازی  و  توجه  به  خواسته  هام   و  نوشتن  درخواستم  با  یک  احساس  فوق  العاده  عالی  شروع  کردم  به  نوشتن ..  

    نوشتم   خدایااااا  خانه  ای بزرگتر و قشنگتر میخوام  که  در  مناسب ترین  جا  و  در  بهترین شرایط  و  با  امکانات  عالی    که  در  آن  آرامش  و  آسایش  بیشتری  رو  تجربه کنم.. خدایاااا خونه ای  می خوام  که  پنجره های  قدی  رو  به  بالکن  با  ویویی از  طبیعت و کوه  که  بتونم  آسمان  زیبایت  رو با  طلوع  خورشید و  ماه  و  ستارگان  درخشانت  رو  بوضوح و بدون  هیچ  محدویتی  ببینم  .. خدایااا  خانه ای  می خوام  که  روشن  و  دلباز  و  نوساز  باشه با  کمدهای  بزرگ  و  کشویی و  با  کابینت  های  زیاد و قشنگ و راحت  بزرگتر و قشنگتر  ..  خلاصه کلی  نوشتم  و  فایل ها  رو  نگاه  می کردم  و  سعی  کردم  کنترل  ذهن مو  بدست  بگیرم…

    دقیقا    29  شهریور 1401  صبح  دخترم  از  خواب  بیدار   شد  و  گفت. مامان  ساعت  چهار  صبح  اینترنت  بمدت  یکساعت  وصل  شد  منم  یک  خونه  پیدا کردم  عالی  دقیقا  تبلیغ این  خونه  هم توی سایت  دیوار  تازه  گذاشته(((  همزمانی های  خداوند  رو  فقط ببینید))

    20  خدایاااا شکرت  زنگ  زدیم  املاک و  وقت گرفتیم قبل از  ظهر و  با  همون  همسایه ی  نازنیم  که  عاشقشم  رفتیم  بنگاه و با یک  خانم  فوق العاده عالی  که  همسر  اون آقای املاک  بودند  اومدیم  بازدید  خانه… 

    واااای خدایاااااا

    یک  منطقه  دیگه   ..  فاز  هشت  ..  که  خیابانش همه اش داشتند  خونه سازی می کردند   ..  دو تا خیابان  به  کوه  تپه فاصله داشت .. از  ده  واحد فقط  چهار  واحد  ساکن  داشت..  راه پله ها هنوز خاکی بود..  با  آسانسور  اومدیم  طبقه ی پنجم..  آخرین طبقه  . یعنی اینقدر خوشم اومد  که  بالا  سرم  واحد  دیگه ای  نیست..  درب ورودی اش ضد سرقت با محافظ فلزی  دوقفله.. چراغ های راه پله  سنسوری.. وارد خونه شدم  بوی  نو و تازه رنگ شده  بود.. یک کمد بزرگ قفسه ای با کشوهای  بزرگ  سفید  براق های کلاس  تا سیف  برای  جا کفشی و جا لباسی..  پذیرایی  و  آشپزخانه یکسره  و بزرگ .. پنجره ی آشپزخانه  با  ویویی  از  دور نمای قله دماوند  پنجره های  پذیرایی  بزرگ  که  دو تا خیابان با سطح ارتفاع کم نسبت به  آن  دو تا  خیابان  پایینی که  می تونم کوه تپه ها  رو  براحتی  ببینم  ..  دو  تا  اتاق خواب بزرگ  با  کمدهای  بزرگ  کشویی  که  داخل  کمد  کشوهای  بزرگ برای  چیدمان  لباس های  تا شده و غیره.  یکی  از  اتاق خواب ها کمی بزرگتر   با  پنجره ی  قدی  رو  به  بالکن  بزرگ  که  دیواره های  بالکن  با  سرامیک های  طرح  آجر بهمنی یا قهوه ای  روشن  با یک  ویویی  که  هیچ  مانعی  جلوی دیدن  منو  برای  طبیعت  زیبای  آسمان  خداوند ندارد  خداااایاااا  شکرت  با یک  سرویس  حمام  دستشویی  فرنگی  که  بصورت  مستر  درب جدا کننده داره  و  یک  سرویس  ایرانی جداگانه…  سقف  پذیرایی  کناف بندی  شده  با  نورپردازی های  ریسه ای  زرد  رنگ  و چراغ های  سقفی  هالوژنی…  خدااایا  شکرت

    فوری  به  دخترم  گفتم  همینو  می خوام  .. اینجا  همونجایی  هستش  که  باید  بشینیم ..

    بعدش  بلافاصله  رفتیم  پیش پرداخت  دادیم  به املاک  و  فردا  قبل  از  ظهرش  ما  قولنامه  رو  نوشتیم  و  سوت  زنان  رفتیم  که  آماده  بشیم  برای  جابجایی… 

    خدا  رو  صد  هزار  مرتبه  شکر 

    دوستان  عزیزم  میدونم  کامنت ام  خیلی طولانی  شد  ولی  دیگه  ختم  کلام  رو  اینجا  می نویسم  و  به نوشته های  پایانی  نزدیک  میشیم

    بعد  از  اینکه  اسباب  کشی  کردیم  به  این  خونه ی  عزیز  ..  دیدم  من  به  اندازه ی  یک  کامیون  وسایل  اضافه  دارم  که  اصلا  استفاده ای  ندارم  یعنی  بخاطر  دختر و پسرم  من براشون  کلی  وسایل  جهیزیع  خریداری  کرده  بودم  که  الان  اصلا  برای  من  اضافه بود  یعنی  هر  چی  برای  دخترم  می خریدم  برای  پسرم  هم  به یک  شکل  دیگه ای  خریداری می کردم  و  همه ی  اینها  رو  توی  کارتن ها  گذاشته بودم  و  در  اون خانه ی  قبلی یک  اتاق  رو  بصورت  انبار از  این  کارتن  ها  و  اجناس  پر  کرده بودم  ..  واینجا فهمیدم  که  باید  این  اسباب  اثاثیه ی  اضافی  رو  بفروشم  و  خودمو  خلاص  کنم..   خلاصه همه ی  آنها  رو  بصورت  خیلی  هدایتی  بفروش  رساندم  و  کلی  خلوت  شدم  ولی یکسری  لوازم  دیگه از  باقی ماند  که  گفتم  سر  حوصله  بفروش  می رسونم  ..  همان  موقع ها  فهمیدم  که  چه  بیزینس  خوبیع  .. توی  خونه ات  بشینی  و اجناسی  رو  بفروش  برسانی..  در همین  موقع ها  دخترم  یک  سری  لباس   و مانتومجلسی و کیف  و کفش  آورد  خونه  گفت بیکار  نشین  توی  خونه  اینارو  هم  بفروش  خلاصه  تا  حدودی  فروش  داشتم    من  با  فروش  این  اجناس   سی میلیون  اون  آشنامون  رو  کمتر  از  دو ماه  پس  دادم دیگر  نیازی  نبود  که  فرش هامو  بفروشم..

    خلاصه  تا اینکه     یکی  دو ماه   قبل از   دیگه  فروش  نداشتم  و  بقیه ی  اجناس  اضافی  رو  جمع و جور  کردم  گذاشتم داخل  کارتن  گفتم   فعلا بعد  از  ایام  عید  دوباره  شروع  می کنم  به  فروش  ..    و  بعد   سعی  کردم  تمرکزم  رو  بذارم  روی  سایت   البته  در  تمام  اون  شرایط  همیشه  کامنت  می نوشتم  و فایل ها  رو  نگاه  می کردم و  می خوندم  خیلی  هم  فعال  بودم  … 

    بعد  از  مدتی  دوباره   شروع  کردم  بفروش  اجناس  اضافی  کارتن ها  رو  باز  کردم  و  چیدم  و  اطلاعیه ای  هم  در  سایت  دیوار  گذاشتم    ولی  بجز  چند  تماس  هیچ  فروشی  نداشتم  و  این  تضاد  کلی  ذهن  منو  درگیر  کرد  ..  همش  به  خودم  می گفتم   رویا  یادته  که  قبلش  چطوری  مشتری  های  خوب  و  دست  بنقدی  داشتی  و  اومدند    ازت  خرید  کردند    ؟؟؟؟  بار  هم  دوباره  میان

    یادته    دو   سه  تا   فرش دستبافت   از  مشتری  هات  به  اندازه ی    ده  نفر  ازت  خرید کردند؟؟؟

    باز  هم  دوباره  از این  مشتری  ها  میان

    یادته  چقدر  سریع  و  راحت  کلی  از  اجناس  رو  فروختی؟؟؟

    بازم  از این  سریعتر  و  راحت تر  میان

    یادته  از شهرهای  دور  و  نزدیک سر دست  میشکوند  و التماس  می کردند برای  خرید  اجناس  سفالی قدیمی  و عتیقه  هات؟؟؟

    بازم  از  راه های  دور  و  نزدیک  میان

    خدایا  شکرت  بابت  تمام  مشتری های  خوب  و عالی  پولدار  دست  به نقدی  که  داشتم  و  از  هر  سمت  و سویی  بسمت  من  هدایت  شدند 

    البته  الان  با  یادآوری  این  مشتری  های  خوب  و عالی  به  اصلاح  باورهایم  کمک  می کنم   هر  چند  هنوز  ی باورهای  محدود  کنننده  ای  دارم  که  مانع  فروش این  اجناس ام  شده  ولی  دیگه  گیر نمیدم   چندین  هدف  دیگه  ای  دارم  که توی  این  چند  وقت  روی  باورهام  داشتم  کار  می کردم  ولی  برام  فروش  این  اجناس  اولویت  داشت  هر  چند  هدف  های  مهم  دیگری  دارم  که  مثل  همین  موضوع  برام  مهم  هستش  که  بعدا  میام  براتون  می نویسم..  مثلا  پولدار  شدن  .  خونه  خریدن ..   خرید  ماشین  دلبخواهم و  یا   انتخاب  همسفر زندگیم ((  البته درسته  که  سن و سال من بقول  جامعه  از  این  حرفا  گذشته  ولی  من  احساس  می کنم  برای  ادامه ی  این  مسیر  زندگیم  دوست  دارم  مثل  استاد  و خانم  شایسته  یک  همراه  زندگی  داشته  باشم  تا  هفت  هشت  ساعت  با هم  حرف  های  مشترک  داشته باشیم  و  با  هم  سفر کنیم  و بریم دنیا  رو  بگردیم  و  با هم دیگه  فایل های  استاد  رو  ببینیم  و  کلی  لذت  ببریم  مثل  زوج  های  عباسمنشی  واقعا  این  یکی  از  آرزوهایی است  که باید  روی  این  موضوع  روابط  تمرکزی  و  متعهدانه  کار  کنم)))

    خُ  الان  به این  نتیجه  رسیدم  که  این  هدف  هایی که  دارم  هر  کدومشون  به  نوبه ی  خودش  برام  مهم  هستش  و  انگار  مثل  یک  حلقه  هایی  بهم  وصل  هستش  ..

    ولی  الان دوباره  شروع  کردم  براای  فروش  اجناس ام  و فعلا  موفق  نشدم البته  کمی  دلگیر  شدم  و همش  با  خودم  صحبت  میکنم  و می گم  حتما  ی  جایی  از  باورهام  ترمزی  وجود  داره  و  خیلی  توی  این  یکماه  برای  کسب و کار  روی  باورهام  کار  کردم  ولی  فعلا  موفق  نشدم  .

    یهویی  یاد  فایل  سفر  به  دور  آمریکا  افتادم  که  پله های  RV  خراب  شده  بود  و  استاد  گفتند  که  این  موضوع  رو به  یک  زمان  دیگه ای  موکول  کنیم  و بعدش  رفتند گشت و گذار

    امروز  منم  به خودم  گفتم  خب  حالا   ّکه  هنوز  نتیجه  ای  نگرفتم  حتما  یک  راه  دیگه  ای  رو  باید  برای  فروش  پیدا  کنم  پس  اینارو  جمع  می کنم  و میذارم  کنار  و  از  خداوند  هدایت  می طلبم  و  پرسیدم  که   خدایا  من  باید  به  کدام  راه  هدایت  بشم  که  به راحتی  و به  آسونی  و به  زیبایی  و  عزتمندانه  و  از  کوتاهترین  مسیر مشتری و خریدار  دست به  نقد و پولدار و بسمت خرید  این  اجناسی  من  بفروش رود  ؟؟

    خلاصه با  تمام  تمرین های  شبانه  روزی  و نوشتن  و  تلاش  و عمل کردن  فعلا به  این  خواسته  ام  نرسیدم و  میذارم  تا  خداوند  هدایتم کند

    ولی بیکار  ننشستماااااا

    اگر  فکر  کردید  که  من  همین  طوری   دست  به  سینه  نشستم و بیکار  سختتتتت  در  اشتباهیدددد

    استاد  نازنینم  یک  خبر  خوب

    از  تاریخ 1402/3/21   خرداد  من  یک تعهدنامه ی  زیبا  و  قشنگ و سپاسگذاری  از  هورمون  ها  و  اعضای  بدن    نوشتم  برای     هدف  جدیدم  …که  البته  هر  روز صبح  این  تعهدنامه  رو  توی  دفتر ستاره ی قطبی ام  می نویسم  و  امروز  نهمین  روز   تمرکزم   تعهد نامه  رو  نوشتم  و خدا رو  شکر  به تعهدم  تا  این  لحظه  پایبند بودم  برای  نتایج  پایدارم

    شروع  کردم  برای  افزایش  سطح انرژی  جسمانی  و  تناسب اندام  درست  و  مناسب  برای  وزن  درست  و مناسب

    و  امروز  1402/2/29   من  4 کیلو  وزنمو  کم  کردم  الان  70  کیلو  شدم

    و  می خوام  به  وزن  65  و  یا 62 کیلو برسم..

    دقیقا  از  یک  هفته  قبل  از  شروع این سبک  زندگی  تمام  فایل های دانلودی  قانون  سلامتی  رو  با  دقت  گوش  کردم  و  نوشتم  و  بعدش فایل های  دانلودی  نتایج  دوستان  از  قانون  سلامتی  رو  دیدم  و کامنت  ها  رو  خواندم  و   همچنین  یفر  به  دور  آمریکا  که  در  کشتی  کروز  شما  این  قوانین  سلامتی  رو  رعایت  کردید  و  همچنین   در  جزایر  هاووایی   گفتید  چهار  روز  فقط  آب     نوشیدید  و  دیدن  دیگر  فایل  ها ی  سایت  حدودا  آگاهی  هایی  دریافت  کردم  و  همین  کارها  رو  انجام  دادم    فقط  دو  سه  روز  اول  کمی تلاشم  بیشتر  بود  ولی  الان  اصلا  گرسنه  نمی شم  فقط  خیلی  تشنه  میشم  ولی  با  نوشیدن  آب  گوارا  و  چای سبز  برطرف  میشه و  پیاده  روی  هم  در  هفته  دوبار  میرم  و هفته ای  یکبار  هم  میرم  کوه تپه ی  نزدیک  خانه ی  عزیزم

    ممنون  که  حوصله بخرج  دادید  این  زندگی  چند  ساله ی  منو از  سال  97  تا  به  الان  که  سال 1402  هستش  رو در  این  قسمت  خواندید

    البته  خیلی خیلی  مختصر  نوشتم  که  نتایج  بزرگش  رو  اینجا  نوشتم  و  از  دیگر  نوشتن  نتایج  فاکتور  گرفتم  و  شاید  این  قسمت از  کامنت مو  بذارم  توی  پروفایلم    هر  وقت  تونستم  عکس  پروفایل مو  ارسال  کنم .. هنوز بعد از  چند  بار  تلاش  موفق  نشدم..  ولی  بخاطر  تضادی  که  برای  موبایل ام پیش آمده باید  باطری شو  عوض کنم  برم  تعمیرگاه  و  با  وای فای  و  VPN  قوی  برام  عکس ام  رو  نصب  کنند ..

    ممنون  و سپاس  برای  وجودتون  استادان  قشنگ  و خوشکل  و خوش تیپ  و خوش هیکل  و  زیبای  بینظیرم که  بهترینع  بهترین  استاد  توحیدی  جهان  هستید  و  از  اینکه  سعادت  بودن  در  این  کشتی  گوهر نشان  کروز عباسمنشی  رو  دارم  مایه  افتخارم هست  خدایا  شکرت

    ممنون و سپاسگذارم  دوستان قشنگ  و زیبا  و  خوش  قلب  و مهربان  بهشتی  ام  پیشاپیش  برای  اینکه  از  خواندن  کامنت  های  زیبای  شما  به  درک  و آگاهی  روز  افزونی  هدایت  میشم  ممنون  و سپاسگذارم

    ارادتمند  همیشگی  شما

    رویا  مهاجر  سلطانی

    2023/6/19   JON

    1402/3/29

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      مجتبی گفته:
      مدت عضویت: 4020 روز

      به نام خدا

      سلام به رویای عزیز ، کامنتت رو خوندم و واقعا لذت بردم ، دلم نیومد پیام نزارم ؛

      یجاهایی از کامنتت ، حتی صفحه گوشی رو خاموش کردم و اشک تو چشام جمع شده بود ، و چند دقه با خدا صحبت میکردم و یجورایی از حس خوب کامنتت ، منم حالم خوب شد و انگیزه گرفتم ، که فقط کافیه بخودش توکل کنیم و ازش بخوایم ، محاله جوابمون رو نده ؛

      بازم ازت ممنونم و از ته دل برات پول فراوون ، رابطه عاشقانه عالی و بدن سلامت رو آرزو میکنم ؛ موفق و شاد باشی رویا جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت آقا مجتبی ی نازنین .. ممنون و سپاسگذارم که با پاسخگوی کامنتم بودید و نمیدونید چقدر اون دایره آبی کنار اسم پروفایلم منو خوشحال و دلگرم می کنع.. همش میگم خدایاااا شکرت که اینجا فقط می تونیم راجب تضادهامون صحبت کنیم و به همدیگر آگاهی نثار کنیم.‌‌‌.. اینجا تنها جایی هستش که برای موفقیت هامون جشن می گیریم و همدیگر رو تحسین و تمجید می کنیم و اعتماد بنفس مون بالاتر میره… اینجا تنها جایی هستش که فرشتگانی از طرف خداوند زندگی می کنند و یک بهشت روحانی است که می تونیم باورهامون رو اصلاح کنیم و پر وبال رشد و پیشرفت هامون باشیم.. اینجا تنها جایی هستش که با خواندن کامنت های زیبا و پر محتوای دوستان عزیزم به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشم..

        خدایاااا شکرت بابت دوستان نازنینی چون شما مجتبی عزیز واقعا ممنون و سپاسگذارم که گفتیدمنم حالم خوب شد و انگیزه گرفتم ، که فقط کافیه بخودش توکل کنیم و ازش بخوایم ، محاله جوابمون رو نده ؛ واقعا خداوند از آنجایی که فکرشو نمی کنی از فضل خودش نعمت و برکت میده .. خدایاااااا چشمان من به دستان قدرتمند و ثروتمند و دولتمند خودت خیره مانده هذهِ مِن فَضلِ رَبی

        بهترینع بهترینها رو از هر نوع در سراسر دنیا برای شما دوست عزیز دل خدا و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوار و پُر از عشق الهی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حسن گرامی گفته:
      مدت عضویت: 1346 روز

      سلام رویا خانم نازنین

      میخواستم بخوابم ولی گفتم قبل از اینکه بخوابم بذار دو دقیقه برم توی سایت یه کامنتی از دوستای عزیزم رو بخونم بعد بخوابم که خداوند من رو به سمت کامنت شما هدایت کرد

      هیچی دیگه دو دقیقه شد 30 دقیقه مطالعه فقط کامنت شما :)))

      خیلی خوشم امد از اینکه روند تکاملی تون رو به زیبایی نوشتین و جالبه که تاریخ هایی هم که نوشتین رو قشنگ یادتون بود چون با جزئیات نوشتین

      خلاصه رویا خانم نازنین من از خوندن این کامنت شما کلی لذت بردم از اینکه درسته یک جاهایی از زندگیتون ، از لحاظ ذهنی به هم میریختین ولی حداقلش با به یاد آوردن قانون سعی می‌کنید که ذهنتون رو کنترل کنید تا فرکانس های خوبی رو بفرستید که به طبع اتفاقات خوب شرایط آسون رو تجربه کنید

      خدارو صد هزار مرتبه شکر به خاطر دوستای نازنینی مثل شما

      در پناه الله یکتا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        سلام و صد سلام به آقا حسن گرامی عزیز .‌ ممنونم برای پاسخگویی تون که اینقدر به من انرژی داد .. در مورد به یاد داشتن تاریخ ها که گفتید اینکه روند تکاملی تون رو به زیبایی نوشتین و جالبه که تاریخ هایی هم که نوشتین رو قشنگ یادتون بود چون با جزئیات نوشتین علتش اینه که من کلا همیشه توی تقویم ها ی کوچکی که داشتم نکات مهم رو یادداشت می کردم و الان هم یک دفترهایی دارم که دفتر اهداف و دفتر ستاره قطبی و که کلی با اعداد و ارقام نوشته شده و حتی چه مقدار پول بدست آوردم در چه تاریخی رو می نویسم کلا من زیاد می نویسم و هر وقت هم خواستم بفهمم که چه روزی کجا رفته بودم یا توی اون مهمونی چه غذایی نوش جان کردم و یا هر چیز دیگه رو حتما می نویسم .. کلا خیلی خوبه که تاریخ رو بدونیم .. که بفهمم چه روندی طی شده.. مثلا در سال 97 در همین فصل خرداد کلا زندگیم نابود شده بود و خودم هم افتاده بودم توی اون دره های تاریکی ولی شکر خدا الان دقیقا توی همین فصل خرداد من کجا هستم؟؟؟؟؟

        مسلما خیلی حالم بهتره استاد عباسمنش رو دارم . چراغ نورانی هدایت رو بسمت من روشن کرد.. منو با ریسمان الهی کشید بیرون و کوبیده شده بودم ولی الان از نو ساخته شدم..

        ممنون و سپاس هر کجا که هستی همیشه شاد و سالم و خوشبخت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی ممنون و سپاس

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      علیرضا عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 808 روز

      رویا خانم مچکرم ازت که تجربیات خودتو با ما به اشتراک گذاشتی

      من واقعا روحیم با حرفای شما عوض شد چون الان منم تو یه شرایطی هستم که نیاز داشتم به یه حس خوب که با شنیدین صحبت های شما واقعا حسم بهتر شد

      مچکرم ازت و بهترین ها رو برات میخوام و دم شما گرم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت آقای عظیمی نازنین امیدوارم حال دلت کوکع کوک باشه و یک صبح زیبای بهشتی رو تجربه کنی جیبات هم همیشه پر پول باشه و جرقه های عشق در قلبت شعله ور..

        ممنون و سپاسگذارم برای پاسخگویی زیباتون و خوشحالم که کامنتم سبب خیر و خوشی و احساس خوبت شده .. چقدر خوشحالم که تازه به این جمع الهی وارد شدی .. خیر مقدم می گم . اومدی چه خوب شد اومدی… فقط می تونم بگم که بهترینع بهترین جای دنیا اومدی.. ببین آقا علیرضای عزیز نمیدونم چی کار خوبی توی این جهان هستی انجام دادی که خداوند دستتو گرفت و صاف آورد توی کلاس زرنگ ها . توی کلاس الهی خودش تو رو به جاهای دیگه پاس نداد .و بگه خب فعلا برو دوراتو بزن بعدش میارمت سر جای اصلیت.. خدا رو شکرت عزیز دل خداوند بقول فیلم مارمولک راه های رسیدن به خدا زیاد است.. ولی علیرضا جان این راه عباسمنش بودن لایق هر کسی نیستاااااا ببین چقدر عزیز و لایق و شایسته وعشق خداوند بودی که صاف آوردتت بهشت برین.. به امید خدا به تمام خواسته ها و اهداف و آرزوهای در سینه ی مقدس ات میرسی فقط ادامه بده .. ادامه بده و ادامه بده.. خسته نشو.. ادامه بده.. اگرم گاهی خسته شدی نگران نباش کمی استراحت کن و دوباره شروع کن و ادامه بده مطمعن باش موفق میشی فقط مو به مو حرف های ارزشمند استاد رو بنویس و بخون و گوش کن و ادامه بده تا در مدار دریافتش قرار بگیری … ورود ت مبارک پسر خوب خدا

        شاد و موفق و ثروتمند و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شاهرخ گفته:
      مدت عضویت: 2399 روز

      رویای عزیزم سلام، داستانتو خوندم، چقدر بهم انرژی مثبت دادی، میتونم به جرات بگم شما خانم خیلی قوی هستی به خاطر اینکه تو شرایط بسیار دشوار بسیار قدرتمندانه تونستی ذهنتو کنترل کنی،پول بسازی درامد کسب کنی، از بی پولی نترسی،تو شرایط تلخ اقتصادی که بعد از فوت همسرت برات پیش امد با امید و توکل وصف نشدنی ادامه بدی،بسیار ازت درس یاد گرفتم و فهمیدم که در شرایط خیلی تلخم میشه کنترل ذهن کرد، خیلی خوشحال شدم که داستانتو دیدم و کل داستانتو با عشق خوندم و بسیار لذت بردم، تحسینت میکنم چون هم توشرایط تلخ اقتصادی و مستاجری و بیماری توکلتو حفظ کردی و به راهت ادامه دادی، خیلی خوشحالم که این همه قدرت و این همه ایمان و توکلو در شما رویای عزیزم دیدم و متقابلا منم ازت درس یاد گرفتم و ایمانمو قویتر میکنم.

      امیدوارم همیشه سلامت باشی و از همه محترم توکلت به خداوند قوی و قوی قویتر بشه همیشه سلامت و تندرست باشی رویای عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت آقا مهرداد عزیز .. مهرداد عزیز و مهربانم خیلی ممنون و سپاسگذارم برای این پاسخگویی مهربانت که با تشویق های شما دوستان عزیزم قلبم و روحم روشن میشه و دلگرم میشم خدایااا شکرت بقول یکی از دوستان عزیز میگه اینجا تنها جایی هستش که می تونیم موفقیت هامون رو جشن بگیریم و برای همدیگه کف بزنیم و همدیگر رو تشویق کنیم و ایمان مون رو قوی تر کنیم و به همدیگه انگیزه بدیم خدارو شکرت ..مهرداد عزیز م بی نهایت ازت ممنون و سپاسگذارم که اومدی و وقت و زمان گذاشتی و برام نوشتی نمیدونی چقدر ذوق کردم وقتی اون نقطه آبی کنار پروفایل مو دیدم و امروز شکر خدا چند تا از دوستان این کشتی الهی منو با پاسخ هاشون سوپرایز کردن ممنونم بهترینع بهتربن ها رو از سراسر دنیا برای تو مهرداد عزیز و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا و وفق مرادت باشه دوست خوب بینظیرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      ندا گفته:
      مدت عضویت: 1688 روز

      سلام دوست عزیزم رویا جان

      من از کامنت شما لذت بردم آفرین به این همه جسارت و قدرت آفرین به این همه کنترل ذهن آفرین به ابن همه ایمان احسنت واقعا با تمام وجودم تحسینتون کردم الحق لایق بهترین ها هستید نمیدونم وقتی کامنت شما را خوندم وقتی گفتید خیلی فروش داشتید الان ندارید یه حسی درونم گفت ابنو بنویسم اونم اینه شما خیلی شورو شوق ان موقع داشتید خیلی احساس قوی داشتید که اونا را بفروشید اما شاید برای این جنس ها خیلی شور و سوق ندارید یعنی این جنس ها به نظر تون خیلی خوب نیست یا با ارزش نیست یعنی یه حس ارزشمندی روی این وسایل ندارید ولی برای عتیقه ها ایمان داشتید که با ارزشن و فوق العادن اما این حس نسبت به این جنس ها ندارید این موقع خوندن کامنت برام یهو ایجاد شد شما یک با ثروت تجربه کردید پس باور های خوبی دارید پس مطمئنم به امید خدا باز هم به ثروت به راحتی و آسانی میرسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت دوست قشنگ و نازنیم ندا جون زیبا رو..

        ممنونم که کامنت منو با عشق خواندی و با عشق پاسخ دادی عزیزم.. اینکه قبلا با شوق و ذوق اون اجناس رو فروختم درست گفتید خیلی هم دوست داشتم اینارو بفروشم و دور و برم رو خلوت کنم و همچنین به چشم پول این اجناس رو نگاه می کردم ولی الان یک جور دیگه ای تمرکز دارم . یعنی الان آرامش بیشتری دارم و خیلی هم از این کار خوشم اومده اینکه بدون اینکه سرمایه گذاری کنم یعنی بدون اینکه پولی صرف این کار کنم با همین چیزی که در اختیار دارم می تونم کسب و کارم رو شروع کنم و داخل خونه بشینم و فروش داشته باشم و در ضمن وقت و زمان خوبی دارم که بیشتر روی خودم و سایت کار کنم .. خب دخترم هم یک سری جنس میاره که توی خونه بفروشم.. و یا با اومدن این مشتری ها میتونم سفارش بافتن عروسک های کوچیک پاپا نویل داشته باشم و یا شیرینی پزی .‌ کلا کار و بیزنس داخل خونه رو دوست دارم چون احساس می کنم آزاد و رها هستم..

        ممنون ندا جونم.. که این موضوع رو از نوشته هام در آوردی و منم سعی می کنم شور و شوق بیشتری نسبت به این کارم رو در خودم بوجود بیارم .. قربونت برم که وقت گذاشتی و برام نوشتی عزیز دلم .

        ممنون و سپاسگذارم بهترینع بهترین ها رو برات آرزو می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      تاجر سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 2079 روز

      سلام به رویای عزیز و قوی

      امیدوارم که در هر کجای این کره خاکی هستید لحظات بی نظیر در کنار بچه ها داشته باشید

      کامنتت پر از نکته و پراز احساس عالی

      و پراز اشک‌های جاری

      اونجا که گفتی پاشو ایمان تو ثابت کن

      امانم بریده شد

      راستش تضادی هست الآن برای من

      که قسمتی در گفته های شما بود

      و دقیقا خدا با من صحبت می‌کرد

      دقیقاً و دقیقا با تمام وجود احساس و حال شما رو درک کردم

      و در جاهایی از صحبتهای شما با صدای بلند گریه کردم

      تحسین می‌کنم شما رو

      آفرین میگم به شما

      تشویق می‌کنم شما رو

      چقدر عالی نوشتی

      چقدر عزت نفس عالی داری

      و چقدر تحسین می‌کنم قوی بودنت رو

      بخدا نمیدنم چی دارم می‌نویسم

      فقط گفتم باید براش پاسخ بزارم

      از خدا تشکر میکنم که منو هدایت کرد به این کامنت شما

      که پاسخ برای من هم بود

      هر جایی هستی رویای عزیز

      ثروتمند باشی

      قوی باشی

      تندرست باشید

      برای شما طول عمر با عزت از خداوند متعال آرزو دارم

      کامنت رو سیو کردم که مجدد مطالعه کنم تشکر میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت دوست عزیزم تاجر جان و دوست داشتنی ام .. امروز صبح با دیدن اون دایره آبی اینقدر ذوق کردم که خدا میدونه فوری بازش کردم و دیدم چند تا از بچه های الهی و بهشتی عزیزم برام پیام گذاشتند و اولین پیام صبح گاهی ام پاسخ بینظیر الهی شما بود باورتون میشه اینقدر قلبم لطیف شده (بقول استاد نازنینم) از پاسخ شما هم اشک شوق ریختم و کلی دعای صبحگاهی براتون فرستادم به امید خدا همیشه شاد و خوشحال و ثروتمند باشید و آرزوهای دلت رو با چشمان زیبایت ببینی و از شوق و ذوق اشک بریزی . ممنون و سپاسگذارم روز و شبت بخوبی و خوشی و ایام بکامت شیرین و گوارا و وفق مراد عزیز دلم..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    فاطمه و مسعود گفته:
    مدت عضویت: 1601 روز

    سلام به استاد عزیزم ،و‌شما دوست گرامی که داری کامنت من رو میخونی …

    این صفحه من و همسرم هست ،که الان فاطمه داره کامنت مینویسه ….

    از اولین روز آشنایی من و همسرم الان تقریبا یک سال و نیم میگذره و ما دقیقا 4ماه هست که ازدواج کردیم …

    قبلا هم در مورد همسرم توعه کامنت فایل های قبلی گفته بودم که چقدر مرد فوق العاده ایی هستن ایشون …من و همسرم هر دو شاعر هستیم و بسیار احساسی و رمانتیک …

    واقعیت ماجرا اینجاست که آقامسعود واقعاااااااا خیلی خیلییییی بهتر از اون چیزی هست که من تصور میکردم …بسیار خوش اخلاق ..بسیار با درک و فهمیده…بسیار خوش برخورد …بسیار خوش قلب و مهربون …بسیار عاقل …بسیار آگاه …بسیار صادق …بسیار چشم پاک و وفادار ….و واقعا هر خصوصیت مثبتی که الان توعه ذهن شما میاد رو آقامسعود داره ….و علاوه بر اینها ،از نظر قیافه و قد و هیکل دقیقااا همون چیزیه که فکر میکردم ،که البته از لحاظ اندام خیلی بهتر از اون چیزی هستن که فکر میکردم به این خاطر که ورزشکار اند ،و اندامشون خیلی جذابه ….خیلی زیاد بهم توجه میکنه و همش مراقبه که من توعه رفاه و آرامش باشم ….

    هرکسی که رابطه ی مارو میبینه ،آرزو میکنه که بتونه یه همچین رابطه ایی داشته باشه ،و اینو ما اززبون خیلیا شنیدیم ….

    خداروشکر میکنم از ته قلبم ….

    من الان 23سالم هست و از سن 15سالگی با این مطالب اشنا بودم و استاد های دیگه کلاس میرفتم و رویه خودم کار میکردم ،هرجند که خیلی وقت ها استاد ها مسیر های خیلی غلطی رو بهم اموزش دادن و من گمراه شدم اما بهر حال اونا آدمایه بدی نبود فقط بلد نبودن …

    یادم میاد اون موقع ها که مجرد بودم ،مدام رابطه های عاشقانه رو که میدیدم تحسینشون میکردم از ته قلبم …و واسشون ذوق میکردم …

    یادمه ،یه کاغذ برداشته بودم و توعه اون همه ی ترس هایی که در مورد همسر ایندم داشتم و رنجش هام و باورهام رو نوشته بود و بعد توعه یه دفتر قشنگ اومده بودم‌مثبت همونارو نوشته بودم و بعد اون کاغذی که پر از باور های نامناسب بود رو اتیش زده بودم ….

    حتی یه چیزه جالب ،من در مورد خانواده ی همسرم هم خیلی نوشته بودم که از همه لحاظ عالی باشن و دقیقا همینطور شد با اینکه من خیلی الگو دیده بودم که خانواده ی همسرشون خوب نیستن و فلان …اما خانواده ی اقامسعود مااااااهن ….

    اولین سالی باهم بودنمون ،واسه تولدم واسم اپل واچ خرید و سال بعدش هم آیفون 13پرومکس ….

    اصلا همهههه چیییی عالیههه ،اقامسعود کارمنداند و ساعت 7صبح میرن سره کار ،و ما هر روز ساعت 5بیدار میشیم و باهم دوره هایی که خریدیم رو گوش میدیم ،یه روز دوره دوازده قدم و یه روز ثروت …و گاهیی هم فایل های جدید رو ……

    و لذت میبریم ….استاد واقعا درست گفتن که : ما ادم های کاملی هستیم و با هم ازدواج میکنیم تا باهم از زندگی لذت ببریم ،همین ….

    همه ی اینارو گفتم که ذهنتون باور کنه که میشه ..که همچین روابطی توعه دنیا هست …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      یاسمن اسدنژاد گفته:
      مدت عضویت: 1896 روز

      سلام به شما فاطمه عزیز

      قبل از اینکه کامنت شمارو بخونم عکس پورفایلتونو دیدم و خیلی احساس خوبی پیدا کردم و با خودم گفتم این دونفر چقدر به هم میان

      واقعا بهتون تبریک میگم برای رابطه قشنگی که ساختین و براتون عشق و خوشبختی بیشتر رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نجمه رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1920 روز

      سلام عزیز دل خدا

      سلام فاطمه جان

      ممنون از کامنت قشنگت خیلی حس خوبی داره،

      تبریک میگم خلق این رابطه عالی و زندگی رویایی رو به هردو عزیز .

      .

      چقدر ذوق کردم که گفتی هردو باهم دوره های استادو کار میکنیم خیلی خوشحالم براتون ،چون سرعت رشدتون بالاتر میره بخاطر سینرژی که ایجاد میشه.

      وای خدایا این هم مداری آرزوی منم هست

      اینکه تو مسیر توحید و یکتاپرستی قدم برداریم و نمیدونی هربار که تجسم میکنیم رابطه رویایی آینده ام رو چقدر حالم عالی میشه چقدر اشک ذوقم جاری میشه که کسی تو زندگیم هست که تو این مسیر الهی و روبه سعادت درحال حرکتیم.

      براتون خوشبختی های بینهایت رو خواستارم.

      در پناه حق تعالی باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2030 روز

      سلام فراوان بر این زوج خوش بخت وتبریک فراوان برای هم چنین رابطه عاشقانه ای.خیلی لذت بردم وقتی که کامنتتون رو خوندم وخیلی تحسین کردم شما را چه باورهای عالی داشتی.همیشه رابطه تون پایدار بماند.افرین به این اراده وپشتکار که 5صبح پامیشین ودوره ها رو کار میکنید.نتیجه های شیرینتون نوش جونتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Amin Iloon گفته:
      مدت عضویت: 901 روز

      افرین بهت فاطمه جان

      چقدر کامنت تون پر انرژی بود و چقدر از خوندنش لذت بردم

      واقعا که مطالعه کامنت های سایت آدم رو خوشحال و پر انگیزه میکنه البته علاوه بر باور به اینکه می شود‌‌..

      بهتون تبریک میگم و امیدوارم که رابطه تون نه بلکه هنینطور ادانه پیدا کنه بلکه هر روز بهتر و بهتر بشه…

      خدا را شکر که هر روز با تعهد 5 صبح فایل ها رو گوش میدین و لذت میبرین و چقدر خوبه که زندگی با فردی که اونهم با شور و شوق داره دوره گوش میکنه و مرتب سعی میکنه خودش رو به بالا سوق بده…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 901 روز

    به نام خدایی که هدایتم میکنه به بهترین مسیر

    چقدر این فایل میتونه کمک کننده باشه و واقعا کیفیتش خیلی بالاس و دقیقا مثل تراک های دوره هاس…

    خدا را شکر که اینطور استاد و اینطور سایتی وجود داره که ما بتونیم به راحتی و با لذت ازش استفاده کنیم و لذت ببریم..

    از خداوند میخوام که هدایتم کنه به سمت خرید دوره ها به صورتی هدایتی و بهم به صورت شفاف بگه که باید از کجا شروع کنم و ادامه اش بدم…

    خدایی انقدر اگاهی های دوره عزت نفس بی نظیر هست و باید ادامه اش داد که ادم فکر میکنه حالا حالا باید رو این دوره کار کنه چه جامش به دست آمده باشه و چه نه

    واقعا استاد چقدر ترمز های عجیبی رو گفتن و چقدر من نیاز دارم که روش کار کنم و از رشد کردنم لذت ببرم..

    ترمز های عجیب روابطی که من داشتم این بود که:

    من اگر ازدواج کنم باعث میشه که آزادی عمل ازم گرفته بشه و وابسته میشم…

    من اگر ازدواج کنم فرد مقابل رو باید پوش کنم به جلو و باید براش هی وقت بگزارم…

    من اگر ازدواج کنم باید به جای اینکه شرایط رو نپذیرم و بهبودش بدم باید سازش ایجاد کنم..

    من باید با کسی ازدواج کنم که تو این سایت باشه و اتوماتیک رو خودش کار کنه…

    من باید با کسی ازدواج کنم که خودش علاقه اش رو دنبال کنه و خودش از اینکه ثروت خلق میکنه لذت ببره نه اینکه خونه دار باشه…

    من باید با کسی ازدواج کنم که مثل من عاشق طبیعت باشه – با عشق کار ها رو ران کنه و جلو ببره – به کارش علاقه داشته باشه – کارمندی نباشه و ازادی داشته باشه مثل کار من که با ی لب تاپ انجام میشه و میتونی تو مسافرت باشی – تو پارک و…

    من کاری که برا این حیطه میکنم این هس که تمام شخصیت های بی نظیری رو که میخوام طرف مقابلم داشته باشه رو ، رو کاغذ مینویسم و همواره تلاش میکنم که خودم در حد عالی اون ها رو تقویت کنم..

    من دوست دارم طرف مقابلم زبان بلد باشه تا بعدا راحت بریم دور دورو پس خودم باید رو این حیطه کار کنم…

    خدا جونم ازت میخواهم که تو این سایت عالی ادامه بدم و هر روز به هتر از دیروز رو رعایت کنم…

    تنکس گاد فور اوری تینگز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1466 روز

      سلام محمد امین عزیزم

      وقتی به ویژگی که توشتی در مورد همسر اینده ات که دوست داری خودش عضو سایت باشه و اوتوماتیک

      وار روی خودش کار کنه فکر کردم

      متوجه شدم چقدر تنوع خواسته ها زیاده

      من توی سایت عباسمنش با افتخار عضو هستم

      ولی یکی از ویژگی هایی که من برای همسر اینده ام نوشتم این بوده که

      خودش اگاهانه باور های مثبت رو داشته باشه

      و همیشه ته ته ذهنم این بود که نه دوست ندارم عضو سایت خودمون باشه

      ننیدونم ریشه اش از چیه

      شاید کمبود عزت نفسه که نمیتونم خودم رو قبول کنم

      شاید هم کمالگرایی که میخوام طرفم بی نقص باشه همون طور که هست

      ولی خیلی جالب بود و عحیب برام

      که من چرا این جوری فکر میکنم؟

      و شاید اینکه شما چرا این جوری فکر میکنی

      ممنونم محمد امین جان احساس میکنم مچ یک ترمز رو گرفتم و باید ببینم چطور میتونم برطرفش کنم

      موفق پر عزت نفس باشی

      و برایت بهترین رابطه عاشقانه را ارزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Amin Iloon گفته:
        مدت عضویت: 901 روز

        الهام جان متشکرم بابت توجه ات

        اینکه فردی بیاد تو زندگی با باور های منسب بسیار عالی و قابل تحسین هست – ولی خوب کسی که تو سایت باشه به نظرم تکاملش خوب پیش میره و همیشه و همیشه میتونه رو خودش کار کنه و لذت ببره

        سایت و داشتن فعالیت در ان باعث رشد دادن و ادامه دادن است..

        نتایج همواره و همیشه هست و هی داره بهتر میشه..

        کسی که دنبال تغییر باشه و به چالش ها علاقه داشته باشه

        تغییر همواره – لذت بردن از مسیر اهداف

        و من میرم سراغ ادامه دادن و قوی تر شدن و بهتر شدنو شخصیت ام و خداوند من رو هدایت میکنه به سمت بهترین فرد…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1753 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    حقیقت این است که ما بخاطر باورهای مسمومی که خودمان اجازه ورودشان را به سرزمین پاک وجودمان دادیم چنان در سختی و کمبود و…. قرار گرفته ایم که وقتی در جریانی از نعمت قرار بگیریم با خود میگوییم

    من و این همه خوشبختی آخه؟؟

    خدایا تو داری چکار میکنی با من؟؟!!

    همه غرق در سختی اند و من در آسانی؟؟!!

    نمیتوانیم باور کنیم که جریان طبیعی زندگی این است و اگر چیزی غیر این است باید در آن شک کرد

    در یک سخن راستین از یکی از بزرگان تاریخ ، یعنی امام صادق ، به یک مطلبی برخوردم که واقعا دیوانه شدم از درک والای این امام بزرگوار از قانون الله و قشنگ آب پاکی بود بر نجواهای شیطان در این عرصه

    میدونید ما ایرانیا بخاطر مذهب و برداشت های اشتباه از قرآن خیلی دچار باورهای سمی شدیم و برای اینکه این باورها را بکنیم باید از همین مذهب و قرآن استفاده کنیم…

    آن داستان اینگونه در تاریخ ثبت شده و به دست ما رسیده که

    فردی نزد امام صادق می آید و به ایشان عرض میکند که

    من از خدا طلب مال و فرزند و خانه کردم و خدا همه اینها را به من داد

    حالا میترسم که اینها از باب استدراج و امهال باشد که خدا اینجوری در این دنیا میخواد به من بده تا در اون دنیا دمار از روزگارم دربیاره

    امام صادق در اینجا قسم میخوره که ، اگر این نعمت هایی که خدا به تو داده با حمد و شکرگزاری خدا باشه هرگز چنین نیست…

    امام صادق اینقدر از این باور سمی خبر داره که قسم میخوره…

    قسم میخوره تا اون مرد اصلا چنین چیزی را باورنکنه

    و بعدش اون مرد جواب سوالش را میگیره و خیالش راحت میشه و میره

    و این داستان در تاریخ ثبت شد تا ما بفهمیم که این فرکانس شیطان چگونه می آید و سدی ایجاد میکند در برابر ورود نعمت های خدا…

    پس مواظب باشیم

    و خیالمان راحت باشد که تا وقتی که حمد و سپاس خدا را میگوییم و جریان نعمت ها در زندگی ما جاریست این جریان پاداشی است از سمت رب العالمین در برابر ایمان و اعتماد و شکرگزاری که نسبت به او داری و روز بروز هم زیادتر و زیادتر میشود

    و هر جا که دیدیم در حال سختی و کمبود هستیم بدانیم که سخت در اشتباهیم و یک کاری کرده ایم که به چنین روزی افتاده ایم و ذکر لب هایمان این فراز دعای کمیل از حضرت علی باشد تا…

    اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ

    به قول حافظ

    هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندام ماست

    ور نه تشریفِ تو بر بالایِ کَس کوتاه نیست

    پس بیاییم خوشبختی و ثروت را مثل یک شاخص در زندگی در نظر بگیریم که نسبت آن این گونه است که

    هر چه خوشبخت تر باشم به خدا نزدیک تر هستم

    هر چه قدر ثروتمندتر باشم به خدا نزدیکتر هستم

    و…

    به خدا همین است و غیر این نیست

    مگر میشود انسانی به حریم خدا که منبع خیر و برکت و فراوانی و .. است وارد شود اما…؟؟؟

    ممنونم استاد عباس منش بابت این همه فایل زیبا

    از فایل های اولیه شما که دقت میکنم میبینم

    هر چقدر بر نعمت و ثروت شما در زندگی بیشتر شده تیپ لباسی شما از مذهبیونی که در ایران غالب است فاصله گرفته و این برای من خیلی نشانه جالبی بود…

    در فایل های اولیه شما انگشتر و … ولی الان خیلی راحت با زنجیر دورگردن و…

    آنهایی که در فضای مذهبی بوده اند و گفت و گوهای غالب مذهبیون متعصبی که اهل تفکر نیستند را شنیده اند حرفهای مرا بهتر درک میکنند

    حتی خود استاد عباس منش که روزگاری در قم که مهد مذهب بوده زندگی میکرده

    مثلا خود من که تحت تاثیر این گروه ها بودم آن روزهای اول نمیتوانستم به شدت الان دنبال کننده شما باشم

    مثلا میگفتم آخه یعنی چی ، طرف اومده با شلوارک و زنجیر دور گردن از خدا حرف میزنه ، آخه حرف زدن از خدا آداب داره…

    اما این صدای خدا در گوش من بود که

    ول کن رضا ، عمری دنباله رو آنها بودی چی شد؟؟؟

    بیا و به عباس منش گوش کن

    و من واقعا خدا رو شکر میکنم بابت این تغییر

    من خیلی تغییر کردم

    من یکتاپرست شدم

    من اینجا خدا را لمس کردم

    و در مسیر این تغییر نشانه ها می آمد مثلا

    یک نکته جالب از محمد علی کلی ،بوکسور مسلمان، خواندم که میگفت:

    از خدا ثروت خواستم ، خدا به من اسلام را بخشید

    این یعنی اسلام تو را ثروتمند میکند و الان ما داریم میبینیم به برکت تعالیم پیغمبر در عربستان چقدر این کشور فقیر و کویری ، پیشرفته و ثروتمند شده و حتی همسایگان او یعنی دبی و قطر…

    ولی اگر نماد اسلام را در ایران قم در نظر بگیریم چنین چیزی اصلا نمیبینیم

    و همه اینها باید ما را به تفکر فرو برد که این باورهای سمی مذهبی در ایران دارد چه میکند؟

    باور مذهبی اگر پولدار بشی از خدا دور میشی

    باور مذهبی که آدم باید گوشه گیر باشه تا بتونه پیشرفت کنه

    باور مذهبی که آدم باید سختی بکشه تا در روز قیامت خدا را با چهره ای شاد ملاقات کنه

    باور مذهبی که اگر یک تار موی زن بیرون باشه همین تار مو حلقه اعدامش در جهنم میشه

    باور مذهبی که من نباید خوشحال باشم و از نعمت های خدا استفاده تا وقتی که دوستم خوشحال نیست

    و….

    همه اینها باید ما را به فکر فرو برد که اصل از فرع چیست؟

    درگیر اصل هستیم یا مثل قوم بنی اسرائیل درگیر فرعیاتی مثل اینکه رنگ گاو چی باشه و…

    به خود بیایم قبل از آنکه دیر شود

    و در پایان این بیت زیبا از مولوی جلوی چشممون باشه

    ملت عشق از همه دین ها جداست

    عاشقان را ملت و مذهب خداست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    به نام خداوند رزاق و وهاب

    سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر

    سلام و درود بر استاد شایسته نازنین

    و سلام و درود بر دوستان عزیزم

    خداوند رو شاکر و سپاسگزارم که لطف و عنایت و رحمت بی پایانش همواره شامل حالم بوده و الهامات و نشانه هایش را واضح و مشخص به من نشان می دهد تا در این مسیر زیبا نلغزم و خودم را تنها احساس نکنم.

    شاید صحبت های من بی ربط با این فایل باشه ولی امروز دوست دارم خدا بگه و من بنویسم همین.

    تا قبل از تهیه دوره کشف قوانین زندگی تصور می کردم قوانین زندگی همین چند قانونی هست که در همه صحبت ها و آموزشهای استاد همیشه بهشون اشاره میشه. هنگامی که این دوره بروز رسانی شد و روی سایت اومد، با اینکه جزء اولویتهای تهیه دوره هام نبود ولی وقتی در مدار آگاهی های آن قرار گرفتم، مقاومت نکردم و این اتفاق و اتفاقی ندونستم. بلکه نشانه ای دیدم که دارد به من چشمک میزند، به همین دلیل برنامه ریزی خودم رو رها کردم و تسلیم برنامه ریزی خداوند شدم، و خداوند نشانم داد که هزار نکته باریکتر از مو اینجاست!

    چقدر لذت بخش است وقتی به برنامه ریزی خداوند اعتماد می کنید؛ چقدر پربرکت است وقتی فرمان زندگیتو میسپاری دست خدا ؛ چقدر لذت بخش است وقتی او هدایتگرت است و تو فقط لذت میبری از همنشینی با او؛ چقدر لذت بخش است وقتی با اطمینان و بدون استرس و تقلا کنارشی و حسش میکنی؛ چقدر رها هستس از اضطراب ها از کمبودها؛ از ترسها؛ از نگرانی ها؛ از نرسیدن ها و دغدغه های روزمره زندگی.

    گاهی اوقات کلی هدف و برنامه و خواسته رو سر خودم آوار می کنم؛ دست و پای بی خودی میزنم؛ حرص و جوش میخورم؛ هرچه کمبود است رو بولد میکنم؛ انگار از مسابقه زندگی جا مونده ام! انگار دیگران رسیدند و من جا موندم؛ انگار دیگران سهم منو بردند و دست من کوتاست؛ انگار دیگران کلاس بالاتر رفتند و من درجا زدم؛ انگار با ساز و برگی که جمع میکنم ستاره بهم میدن ،انگار مرا با توشه و اسباب دنیا میسنجند و ارزش گذاری می کنند؛ انگار…

    نه آقا از این خبرانیست، اینها سرگرمی های زندگیند؛ مگه غیر از اینست که گفتم وَما هٰذِهِ الحَیاهُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ؛ هدف من از خلقت تو چیز دیگریست.که نتوانی درکش کنی! ولی نشانه هایش و ردپایش را در همین احساست میتوانی ببینی.اگر بزرگتر شدی بیشتر درکش میکنی، اگر لایق تر شدی بیشتر برات میگم و بیشتر نشونت میدم. فعلا این حال خوبتو غنیمت بدان و عجله نکن؛ به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب موکولش کنیم. بازم باهم حرف میزنیم تا همینجا کفایت میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2119 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام جناب زرگوشی عزیز

      ممنونم برای کامنت مفید و مختصری که نوشتین مثل همیشه پر از درس و آگاهی بود

      فکر میکنم رو همین فایل یا فایل قبلی بود که یکی از بچه ها نوشته بودن که استاد همه چیز و مثل یه بازی و تفریح میبینن

      هر کاری که میخوان انجام بدن به عنوان یه بازی بهش نگاه میکنن و به خاطر همینه که کارها برای استاد انقدر ساده و راحت انجام میشه

      الان چند وقته همش به خودم میگم و هرروز به خودم یادآوری میکنم که زندگی یه بازیه

      قراره تفریح کنیم بازی کنیم و لذت ببریم

      همش به خودم میگم سخت نگیر چیزی و

      چند روز پیش کارمون یه جوری بود که مسئولیت کار با من بود و اسماعیل جان همراهم نبود

      همیشه وقتی این شرایط پیش میومد خیلی استرس میگرفتم که مسئولیت با منه و باید همه چیز خوب پیش بره همه چیز درست مدیریت بشه

      این دفعه صبح که میخواستم برم سرکار به خودم گفتم استرس نداره که قراره امروز بریم تفریح کنیم و لذت ببریم

      یادت نره همه چیز بازیه کار امروز هم یه بازیه

      سخت نگیر استرس هم نداشته باش

      و اومدم نوشتم درخواست هام و اتفاقاتی که دوست دارم تجربه کنم

      و همش به خودم میگفتم من تنها نیستم خداوند همراه منه و دستان خداوند به کمک من میان

      وقتی که رفتم سر لوکیشن دیدم ویلای شخصی مشتری مون هست

      و چقدر زیبا بود فضا و میدونستم این یه نشانه هست و من در مدار ثروت هستم که هدایت شدم به این جای زیبا

      با آرامش کارم و انجام دادم و همه چیز خیلی آسان و ساده پیش میرفت

      و در تایم استراحت مون دیدم همکارم دو تا چایی ریخته میگه بیا بشینیم یه چای بخوریم

      و بهم دیگه گفتیم چقدر امروز روز خوبی بود اصلا خسته نشدیم چقدر همه چیز راحت پیش رفت و تایم هم عالی مدیریت شد وقت هم کم نیوردیم

      بدون استرس کارمون و انجام دادیم

      اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر

      از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه

      حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم

      حتی این چند وقته فهمیدم پیدا کردن ترمز ها هم خیلی راحت انجام میشه

      این چند وقت که واقعا رها بودم واقعا سعی کردم از هر لحظه ام لذت ببرم و با خودم در صلح باشم

      خداوند به یه طریقی به من آگاهی میده و من ترمزهام رو یکی یکی دارم پیدا میکنم

      انقدر هر لحظه ام داره اتفاقات قشنگ و عالی میفته که واقعا نمیتونم همه رو تو کامنت بنویسم

      واقعا خدارو شکر میکنم

      از شما سپاسگزارم که همیشه اصل و مینویسین و به نکات خوبی اشاره میکنین

      من همیشه از کامنت هاتون آگاهی میگیرم

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2202 روز

        درود و سلام خدمت مونا جان و همسر عزیزش آقا اسماعیل اخمدپور عزیز این زوج موفق عباسمنشی..

        مونا جان وقتی رفتم عکس پروفایل تون رو دیدم نمیدونی چقدر لذت بردم نمیدونی چقدر عکس تون بهم انرژی داد وقتی خنده های زیباتون رو دیدم اون دوربین عکاسی پیشرفته رو توی دست همسرت دیدم کلی ذوق کردم و کلی تحسین تون کردم خدارو هزاران بار شکر گذاری کردم… وقتی پروفایلتو خوندم چقدر اشک ریختم و کلی خدا رو شکر گذاری کردم بخاطر اون اشک های الهی که کنار اون پنجره با خدای رحمان رحیم ریخته بودی و از آن بیشتر خوشحال شدم که خداوند صدای قلب تو شنید و درهای نعمت و برکت رو بسمت تون باز و آزاد کرد… وووای مونای عزیزم آنقدر نوشته هات زیبا و قشنگ بود که مسیر تکامل تون رو داشتم با چشم دل می دیدم و هی تحسینت کردم و هی شکر گذاری کردم… خداند داشت به من می گفت دیدی .‌‌.. می شوددددد.. از این نشانه واضح تر .. منم مثل تو رفتم جلوی پنجره به آسمان خیره شدم و نیمه ی ماه رو در آسمان دیدم و گفتم خدایاااااا آخه برای من حتی یک مشتری نیست؟؟؟؟؟ آخه چی میشه مشتری هایی به من بدی که به اندازه ی ده نفر از من خرید کنه..

        مگه توی این کره ی زمین با میلیاردها انسان و این همه ثروت و وفور و فراوانی دیگه باید چیکاری انجام بدم که به خواسته ام برسم؟؟؟ آخه من که مدام شکر گذاری می کنم و روی خودم دارم کار می کنم دیگه چی کار کنم ؟؟؟

        خدایااا از انتظار کشیدن و طولانی شدن این مسیر آسانی رو بهم نشون بده….

        وقتی گفتی که….

        اون روز برامون خیلی عالی بود و مشتری مون چقدر راضی بود و تشکر کرد و حتی موقع خداحافظی یه مبلغی بیشتر پرداخت کرد به عنوان تشکر

        از وقتی این موضوع رو هرروز به خودم یادآوری میکنم همه چیز برام ساده و راحت انجام میشه باور کن منم بارها این موضوع رو تجربه کردم و همش با خودم تمیرین می کنم و با نوشته های تو قلبم بیشتر آروم شد و بخودم گفتم پس می شودددد… و بهترینع بهترین آسانی ها رو در همه کار برای شما دو عزیز آرزو کردم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که اومدی و برامون نوشتی که باورهام قوی تر بشه که ایمانم قدرتمندتر بشه..

        و اینجا گفتی که..

        حتی پول خیلی ساده و راحت میاد تو حسابم اینجا دیگه خیلی خیلی تحسینت کردم چون فرکانس و انرژی این نوشته ات فوق العاده عالی و بالا بود و تحسین بر انگیز..

        مونا جان خیلی خیلی خوشحال شدم که با همسر عزیزت در آرامش و صلح و صفا هستی و این نشان از عزت نفس بالاتون هست و این در صلح بودن با خود و این آرامش درونی یعنی در مدار بالایی هدایت شدی که نه تنها با هم هم کار هستید (( مانند استاد عزیزمون و با خانم شایسته جان))) بلکه رفیق و دوست و همدم و مونس و هم مدار و هم فرکانس هستید واقعا تحسین تون می کنم… توی عقل کل زوج های عباسمنشی رو مدام مطالعه می کنم و دلم سرشار از عشق و مهر و محبت میشه و همش تحسین و تمجید می کنم و ذوق زده میشم خدا رو شکرت که چنین فضای روحانی و الهی در این سایت گوهر نشان داریم که افرادش همچون الماس در مدار درخشش و درخشندگی هستند

        مونا جان تبریک صمیمانه ی منو در کنار آقا اسماعیل عزیز دوست داشتنی و نازنین ت پذیرا باش و بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای شما زوج نازنین و برای همه مون آرزومندم

        روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی و جشن و شادمانی و ایام بکامت شیرین و گوارا و ثروت و سلامتی به همراه عشق الهی ( قلب بوس بوس)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          مونا ترحمی گفته:
          مدت عضویت: 2119 روز

          به نام خداوند هدایتگر

          سلام رویا جون

          عزیز دلم من خیلی دوست دارم

          یادمه قبلا هم برام نوشته بودی و ممنونم که همیشه انقدر ابراز عشق و محبت میکنی نسبت به ما و انقدر تحسین میکنی

          ممنونم که وقت گذاشتی و با عشق برام نوشتی خیلی برام ارزش داره

          وقتی خودم میام داستان هدایتم رو میخونم

          باورم نمیشه من بودم که تو اون فضا بودم

          باورم نمیشه اوضاع ما قبلا انقدر درب و داغون بود

          و الان میبینم که خدا چقدر قشنگ و آروم آروم دست ما رو گرفت و ما رو آورد بالا

          و از اینجا هم میبره بالاتر

          ممنونم که باز بهم یادآوری کردی که میشود همه چیز رو ساده و راحت به دست آورد

          لازم نیست بدویی دنبال مشتری لازم نیست بدویی دنبال ثروت

          پول و مشتری خودش میاد دنبال تو

          بخدا ما یه آدمی بودیم باید میدوییدیم دنبال مشتری تا ازش پول بگیریم

          انگار همه بد حساب بودن انگار همه بدقول بودن

          ولی الان برعکس شده

          همه مشتری هامون خوش حسابن خوش اخلاقن

          رویا جان عزیزم دوست دارم ازت خبرهای خیلی خیلی خوب بشنوم

          برات آرزو میکنم که باران ثروت تو زندگیت بباره

          انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه

          ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه

          در پناه خدای مهربون سلامت و ثروتمند و شاد باشی عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
          • -
            رویا مهاجرسلطانی گفته:
            مدت عضویت: 2202 روز

            مونا جونم سلام عزیزم قربونت برم که یادت اومد قبلنا برات کامنت میزاشتم دقیقا خیلی کامنت هاتو دوست داشتم ولی اون موقع ها در این مدار آگاهی ها نبودم خب الان مدارم بالاتر رفته مثل سن ام خخخخ

            مرسی از دعاهای قشنگت

            مرسی که با حرف های قشنگت بهم امید دادی

            مرسی که با عشق نوشتی

            انشاله که خداوند همواره مشتریان ثروتمند رو به سمتت هدایتت کنه

            ایشالا که همیشه پول دنبال تو باشه

            ممنونم عزیزم امشب هم رفتم کنار پنجره به اون ماه کامل گرد خوشکل صحبت کردم بهش گفتم آسون کن نعمت هایت را بر من

            بهش گفتم آسون کن مشتری های دست به نقد رو برای من

            خلاصه کلی بهش گفتم و صحبت کردم

            مونا جون برو آسمان رو ببین چقدر خوشکل شده و داره بهت لبحند میزنه و میگه دیدی شددددددد

            باور کن یک لحظه بهم الهام شد که بزودی عکاس زندگی جدیدم تو هستی و آتیله ی زیباتو میبینم چون فرکانس شو فرستادم

            از قول منم به همسر عزیزت آقا اسماعیل عزیز سلام گرم عباسمنشی منو برسون و بهترینع بهترین دلخوشی های جهان هستی رو برای تمام زوج های عباسمنشی و برای همه مون آرزومندم

            بازم ممنونم مونا جان عاشقتم عزیزم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود خانم ترحمی عزیز

        داشتم کامنت دوست عزیزمون یاسمن رو جواب میدادم حرفام رفت سمت عکاسی. بعدش با خودم گفتم این حرفا شاید به درد شما و آقا اسماعیل بخوره چرا دارم برای ایشون می نویسم و کلی بخودم خندیدم.البته یه حسی بهم گفت شاید شما و همسرتون عکاس باشید یا از تصویر زیبایی که پروفایل گذاشتید من اینجور برداشت کردم نمیدونم. ولی این عکستون هر بار که میبینم (قبلا هم گفتم خخخ) لذت میبرم بخصوص آقا اسماعیل که خندش دیگه خیلی طبیعیه خخخ و پر حس خوب.

        خیلی خوشحالم که روی خودتون کار می کنید و تونستید ترمزهاتونو شناسایی کنید. مطمئنم با جایگزینی منطق درست سرعت رشدتون پرشتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت برویتان باز میشه.

        ممنون که وقت گذاشتید و این کامنت زیبا رو برام نوشتید.سپاسگزار لطف و محبت تان هستم و برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          مونا ترحمی گفته:
          مدت عضویت: 2119 روز

          به نام خداوند هدایتگر

          سلام به جناب زرگوشی عزیز

          ممنونم برای انرژی خوبتون و ممنونم برای نشانه ای که بهم دادین و کلام خدا رو جاری کردین

          سرعت رشد تون پر شتاب تر میشه و درهای جدیدی از نعمت و ثروت به رویتان باز میشود

          ممنونم

          دقیقا درست گفتین

          من و اسماعیل جان کارمون عکاسی هست

          پاسخ شما رو به یاسمن عزیز رو هم خوندم

          دقیقا اسماعیل جان چون یه شخصیت شوخ طبع داره از همین روش استفاده میکنه که سوژه به شکل طبیعی بخنده

          یعنی یه جوری مخاطب رو با حرفاش میخندونه و اون لحظه بهترین عکس و ثبت میکنه

          حتی من اینو از اسماعیل جان یاد گرفتم که وقتی هم میخواد یه عکس احساسی از مشتری بگیره

          عکسهای پرتره مفهومی و با احساس

          بامخاطب صحبت میکنه و طرف میره تو اون فضای احساسی و دقیقا چهره اون فرد احساسش رو بیان میکنه و اون لحظه عکس رو ثبت میکنه

          و انگار عکس داره باهات صحبت میکنه

          اصلا همینکه عکسهای طبیعی بگیریم سبک کارمون هست و اتفاقا عکسهای تو این سبک خیلی عالی میشن

          بازم ممنون از شما

          انشاالله که شما هم روز به روز پیشرفت کنید و باران ثروت و رحمت پروردگار بر زندگیتون جاری باشه همیشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      سلام به اسدالله زرگوشیِ 5 ستاره :)))

      عجب کامنت درجه یکی!

      خیلی احساس نزدیکی کردم با این کامنت و اصلا انگار خودم نوشته بودمش!

      این دست و پا زدن ها،

      این ترس و نگرانی،

      این بولد کردن کمبودها،

      این مقایسه ها و مسابقه دونستن زندگی…

      همه ی اینا رو باید رها بشیم ازش با به قول شما سپردن فرمان زندگی به دست خدا و اعتماد به اینکه اون به بهترین شکل و از بهترین مسیر ما رو میبره!

      بازم تشکر میکنم ازتون به خاطر دیدگاه های زیبایی که توی سایت میذارین، که من به شخصه همیشه ازش الگو و انگیزه میگیرم.

      در پناه خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود بر یاسمن عزیز

        چقدر لبخندتون زیبا و طبیعیه! آدم انرژی و حس خوبی میگیره از دیدن پروفایلتون.

        چقدر قشنگه وقتی که قوانین و در عمل اجرا کنیم و از این بابت تحسینتون میکنم. رفتم تو فاز عکاسی خخخ. داشتم فکر می کردم خنده های طبیعی همیشه به دل میشینن چون نقش بازی نمی کنند. وقتی آدم طبیعی میخنده چشماش هم میخندن، گونه هاشم میخندن، ابروهاشم میخندن و کلا اجزای صورتش میخندن.

        هنر عکاس اینه مخاطبش رو طبیعی بخندونه و یک عکس شاهکار بگیره نه اینکه بگه حالا یه لبخند بزن زشته اینجوری!خخخ بعد میبینی طرف لبخند زده ولی چشاش غمه، گونش افسرده است، ابروش درهمه و…

        اینا رو باید به مونا خانم و آقا اسماعیل میگفتم که فکر کنم کارشون همینه نمیدونم چرا به شما میگم که این حرفا رو دارید زندگی می کنید خخخخ

        ممنونم یاسمن جان که برام نوشتید و سپاسگزارم از لطف و محبتتان.

        امیدوارم غرق نعمت و شادی باشید و این خنده زیبا همیشه روی لبتون باشه.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه گفته:
      مدت عضویت: 1149 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر کامنتتون رو دوست داشتم،چقدر آرامش گرفتم،واقعاً خدا داشت با من حرف میزد ،میگفت عجله نکن،همیشه همینطور احساست رو خوب نگه دار،هر چی بزرگتر بشی بیشتر درک میکنی،هر چی تو کارِت با حس خوب غرق بشی بیشتر پیشرفت میکنی،نگران نباش من هواتو دارم با همین فرمون برو جلو،نترس.اگه لایق تر بشی بیشتر بهت میگم،سطح آگاهیتو بالاتر میبرم.فعلاً این حال خوبتو دو دستی بچسب و عجله نکن .به وقت مناسب و زمان مناسب و مکان مناسب هدایتت میکنم،ایده بهت میدم،شکر گزاری رو فراموش نکن،همینطور ادامه بده…..

      کامنت دوست عزیزی رو داشتم میخوندم ،دلم خواست خدا با منم حرف بزنه که رسیدم به کامنت شما ،چقدر اشک ریختم ،چقدر حال دلم عالیتر شد

      سپاسگزارم که نوشتید و کلام خدارو جاری کردید،سپاسگزارم

      بهترینها رو براتون آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود دوست عزیز

        خدا رو شاکر و سپاسگزارم که خداوند با کامنتی که خودش گفت و من نوشتم باهاتون صحبت کرده و این احساس توحیدی زیبا رو دریافت کردید.

        سمانه جان قدر این اشکها رو بدونید ! این اشکها خیلی باارزشند. این اشکها سیال میشند و رابطه تو و خدایت رو دوستانه تر می کنند.این اشکها وقتی میریزه شیطان از وجودت رخت بر میبنده و خارج میشه واسه همینه اینقدر احساس خوب داری که جنسشو نمیتونی توصیف کنی.

        امیدوارم همیشه اشکهات از سر شوق و نزدیکی به خداوند باشه. ممنونم که برام نوشتی و احساسستو با من به اشتراک گذاشتید.بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1257 روز

      سلام دوست نازنین،مدتی بود که خبری ازتون نبود،متوجه شدم درگیر دوره ی کشف قوانین هستین

      اتفاقا از خدا خواستم،واقعا اگه قرار محصول جدیدی تهیه کنم،خودش نشونه هارو برام بفرسته

      کامنت شما شد،نشونه ی خدا

      دقیقا گفت که چیکار باید کنم

      (نشدنی در کار نیست

      باید بشی اونی که لایق توست)

      خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم

      براتون بهترینها رو آرزو دارم

      در پناه خودش باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1275 روز

        سلام و درود شهلای عزیز

        اول میخوام تبریک بگم بهتون بابت گذاشتن عکس پروفایلتون.و اینکه چقدر احساس میکنم اسم و عکس قشنگتون خیلی بهم میان. نمیدونم چرا این احساسو کردم و یکم که فکر کردم دیدم حتی تا حالا کسی به اسم شهلا رو از نزدیک ندیدم چه برسه به اینکه بگم عکستون شبیه فامیل یا آشنا یا هر کس دیگه ایه.خخخ

        فقط یادم اومد قمیشی یه آهنگ به اسمتون خونده و در یکی از فایلهای سفرنامه ام استاد این آهنگو پخش کردند. ببین از کجا به کجا رفتم خخخ . ولی جدا از شوخی من کامنت های شما رو از ابتدای ورودم به سایت با دوره قانون آفرینش بیاد دارم و دنبال میکنم.

        خدا رو شکر میکنم که خداوند هدایتتون کرده به دوره کشف قوانین و از این بابت هم بهتون تبریک میگم و بهتون خوش آمد میگم و خوشحالم از اینکه شما هم همدوره ما در این دوره شده اید.

        اگه بخوام این دوره رو تشبیه به چیزی کنم قطعآ حروف الفبا برام مجسم میشه. وقتی که ما حروف الفبا رو خوب یاد گرفته باشیم آنوقت به راحتی میتوانیم جمله بسازیم و بصورت تکاملی برسیم به نوشتن متن ادبی و نویسندگی. این دوره هم برای من همین حکمو داره و احساسم میگه اگه این دوره رو مسلط بشیم خیلی گره ها برامون باز میشه.

        شهلا جان همینکه نشونه گذاشتی و متوجه نشونه ها میشی نشانه اینه که خیلی خوب روی خودتون کار کردید و ارتباط خوب و قوی ای با خداوند دارید.

        شاید براتون جالب باشه بدونید امروز تو تمرین کد نویسی امروزم( که بزودی آغازش می کنی) نوشته بودم امروز دوست دارم پیام یا کامنتی از دوستی دریافت کنم. میدونید چه اتفاقی برام افتاد؟ ساعت حدود 10 سایتو رفرش کردم دیدم گوی آبی کنار اسمم روشن شد. من اسم این نشانگر آبی رو گذاشتم چشم خدا. و هر وقت میبینمش کلی خوشحال میشم و بهش ذُل میزنم انگار خدا رو میبینم!

        در صفحه دیگه ای پاسخ های رسیده را باز کردم ولی هیچ کامنت جدیدی نبود ولی اون احساس خوب برایم بقدری شدید بود که خدا بهم گفت با همین نشانه برو تیک خواستتو بزن و من هم همینکارو کردم.

        حالا که عصر کامنت فایل جدید رو نوشتم و ارسال کردم دیدم باز گوی آبی اومد و باور کن هی شکر خدا کردم و غرق احساس خوبی شدم.بگونه ای که بعد چند دقیقه صفحه جدیدی باز کردم و از چیزی که می دیدم اشک تو چشمام جمع شد.من از خدا یه کامنت خواسته بودم آنوقت خدا از طریق فرشته های نازنینش 4 کامنت برام فرستاده بود.و واقعآ با خودم گفتم من چقدر ناسپاسم گاهی. و چقدر زود این معجزات در زندگیم رو فراموش میکنم.جمله تاکیدی زیر این خواسته ام این بود که:من سفارش می دهم و جهان برایم خلق می کند

        الله اکبر .میدونی چی یادم اومد الان؟

        یادم اومد اولین خواسته ای که نوشتم این بود که امروز یه روز به یاد ماندنی در زندگی من خواهد بود و جلویش 1402/4/4 نوشتم اصلا بخاطر اینکه روی برگه دفترچه یادداشتم اول روز و تاریخ مینویسم و نوشتم 1402/4/4 خدا به دلم انداخت اولین خواسته امروزتو این جمله بنویس.الله اکبر چقدر فراموشکارم من! اگه تو از نشانه حرف به میون نمی آوردی عمرآ من این چیزا رو به یاد میاوردم.خدایا داری با من چکار میکنی؟!!!

        میخوای بدونی جمله تاکیدی ای که زیر این خواسته ام نوشته چیه؟

        نوشتمامروز در زندگی من معجزه رخ می دهد. الله اکبر. بخدا همون لحظه که نوشتم هم اینقدر باورش نکردم ولی گفتم هر روز من باید معجزه باشه برام. الان موهای تنم سیخ شده و بی حسم از اینهمه آگاهی که همین لحظه به من داره الهام میشه و من مینویسم.

        خواسته سومم این بود که امروز یک نماد ثروت و فراوانی ببینم.

        صبح داشتم خبرهای ورزشی رو می دیدم تو گزارشی خوندم باشگاه الهلال حاضره بابت هر ساعت به مهدی طارمی 147 میلیون تومان دستمزد بده. وقتی این خبرو خوندم ثروت و فراوانی برام تداعی شد و بهم گفته شد این نشانه همون خواستته و من گفتم چشم. تو مسیر محل کارم صبح رفتنی یه کپچر زیبا دیدم بازم ذهنم آلارم داد این ثروته؛ قبل از اینکه بیام کامنت فایلی که امروز استاد گذاشتند رو سایت در مورد الگوهای تکرار شونده را بنویسم رفتم دخترمو از استخر آوردم تو راه باز یه کپچر خوش رنگ آلوبالویی دیدم بازم ذهنم آلارم داد ثروت. نه به این خاطر که بهتر از کپچر امروز ندیدم ها، بلکه مهم برام این تداعی و این آلارمه هست برای تیک زدن خواسته ام.

        سرتو درد آوردم ولی مینویسم و باید بنویسم با اینکه انگشتامم خسته شدن! ولی باید بنویسم تا رد پا بشه برام تا نجواهای ذهنم رو باهاش خاموش کنم تا ایمان بیاورم و ایمانم را تقویت کنم پس ادامه میدم.ممنون که همراهی می کنید.چون حیفم میاد از خواسته چهارم و آخرم نگم. گفتم چهارم. من معمولا سه خواسته مینوشتم امروز خدا گفت چهارتا بنویس! دارم دیوانه میشم خدایا.4 خواسته در روز 4 ماه 4 سال 1402 الله اکبر.

        حالا خواسته چهارم و آخرم چی هست؟

        نوشتم:امروز دوست دارم حضور خدا رو تو زندگیم بیشتر حس کنم و ایده و راه حلی دریافت کنم

        خدایا اشکامو جاری کردی. من از بجا آوردن حمد و شکر تو عاجز و ناتوانم!

        میدونی چیه شهلا من همون اول صبح ساعت 4:30 که این خواستمو نوشتم و رفتم ورزش و نرمش صبحمو انجام بدم حین انجام ورزش ایده اش بهم گفته شد و در دفترم تیکشو زدم. ورزش و قطع کردم گفتم ممکنه بپره و یادم نیاد و باز وقتی نوشتم گفتم جهان چقدر سریع به خواسته های ما واکنش نشون میده خدایا و شکرشو بجا آوردم باور کن جوهر خشک نشده تیکش خورد. اگه نمی نوشتم همین الانم یادم نبود چه برسه به بعدا!

        ایده ای بهم گفته شد این بود که:وقتی اساس و پایه جهان بر مبنای انرژیه . من با کلام و صحبتم دارم فرکانس میفرستم و انرژی منتقل میکنم.اگر من به حرفی که میزنم باور و اعتقاد نداشته باشم این انرژی منتقل میشه و دیگران هم سخن مرا باور نخواهند کرد. لذا هر وقت سخنی گفتم با انرژی و دید مثبت و باورم حرف بزنم تا این انرژی را منتقل کنم و کلامم نافذ و تائید بشه.

        این ایده در مراودات شخصی، در چانه زنی های کاری، در فروش و هر چیز دیگری میتونه بکارم بیاد و من رو در صحبت کردن و مذاکره کردن قوی کند.

        مانترایی که برای این خواسته ام نوشتم این بود:

        خداوند در وجود من است و هر لحظه با الهامات و نشانه هایش مرا هدایت و راهنمایی می کند

        واقعآ هضم اینهمه معجزه خداوند در زندگی امروزم؛ چیزی که تا وسط های نوشتن این کامنت ازش غافل بودم و نمی دیدم سخت و دشوار است و باید بنشینم و ساعتها بهش فکر کنم. اومده بودم یربع کامنت بنویسم و برم باشگاه و من ساعتهاست دارم مینویسم و حرف برای نوشتن دارم.یه تلنگر به من بود که چقدر غافلانه زندگی میکنم! خدا می داند چه معجزه ها در زندگیم داشتم و حتی بیادشان نیاوردم. خدا می داند چقدر درس برایم داشت امروز. و خودش چجور 1402/04/04 مرا جاودانه کرد. بماند به یادگار در صفحه این دوست بهشتی ام. یا حق

        به قول هاتف اصفهانی:

        چشم دل باز کن که جان بینی

        آنچه نادیدنی است آن بینی

        گر به اقلیم عشق روی آری

        همه آفاق گلستان بینی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          شهلاحیدری گفته:
          مدت عضویت: 1257 روز

          سلام به شما دوست نازنین وعزیز که برام خیلی ارزشمند هستی ،آقا اسداله توحیدی ویکتا پرست

          اولا خیلی خیلی سپاسگزارم ازتون که با خوندن کامنت شما،از فرط خوشحالی ،مدت زیادی خنده بر لبانم با تمام وجودم نقش بسته بود،واشک در چشمانم،جاری.. این برام خیلی ارزشمند ودلنشین،وقدرش رو تا ابد میدونم… با وجود دوری ظاهری،ولی با نزدیکی باطنی،اینقدر ما دوستان سایت استاد،به همدیگه با تمام وجودمون وصل هستیم، که خوشحال شدن واقعی رو در اعماق قلبمون حتی با اومدن یک کامنت از طرف عزیزی،غنیمت میشمریم خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم

          دوم اینکه،شما خیلی لطف ومحبت نسبت به من داشتین ودارین،قطعا قلبی زیبا وچشمانی زیبا دارید،که چهر ه ی من رو زیبا میبینید،سپاسگزارم،چون جنس ذات همه ی بچه هایی که تو سایت هستن،وبه خدا خیلی نزدیک،قطعا باعث میشه این دوستی ناب وخالص، هزارن برابر بیشتربشه…خدارو صد هزار مرتبه سپاسگزارم

          از نوشته هاتون کاملا پیداست ،که بدجوری با خدای مهربانم،رفیق شدی آقا اسداله عزیز

          این حال خوبت رو خودم به تنهایی خریدارم،چون میدونم چه حس وحالی داری..وقتی برای کسی که خیلی برام عزیز،میخوام آرزوی قلبی کنم،براش همین حال خدایی رو از خدا خواستار میشم

          واضح وآشکار، که حال وهوای عاشقی به پا کردی رفیق نازنین

          نیازی به دلیل وبرهان وآوردن نیست،ازون سحر بیدار شدن ،وعاشقی به پا کردن،تا شب،لیاقت هر انسانی که خدارو پیدا کرده،ودیگه نمیخواد لحظه ای ازش غافل بشه…خوش به سعادتت،رفیق توحیدی من

          دقیقا امروز من هم اول صبح، که شروع به نوشتن تمرین ستاره قطبیم کردم،از خدا دوتا خواسته مهمتر رو ،نوشتم وخواستم که خیلی زود برام اجراش کنه،چون شمادیگه خودت استاد شدی،میدونی من چی میگم،به ساعت ده صبح نرسیده بود،که خدای قشنگم خواسته ی من رو اجابت کرد،از شوق فقط اشک ریختم،ویاد نوشته های اسداله زرگوشی افتادم،وتو دلم حال عجیبی داشتم،که چقدر فرکانس کارش درست وبی نقص،وقربون خدا برم،با این قوانین ثابت وهمه چی تموم جهانش

          یادم استاد تو یکی از فایلهای قانون آفرینش،به صراحت گفتن،اگه ازمن بپرسن بابت چه چیزی همیشه از خدا سپاسگزاری میکنی،میگم قانون بی عیب ونقص جهانش

          بله دوست نازنینم،آقا اسداله گل،گفته بودی از خطه ی زاگرس هستی، دقیقا نمیدونم کجای اون قسمت،ولی من هم با همون کوههای زاگرس،چشمم به دنیا باز شده…دنیا جای خیلی قشنگی،اگه ما خدارو پیدا کنیم

          ببخشید خیلی پرحرفی کردم

          وقتی شروع به نوشتن میکنی،دیگه کلمات میان ولذت میبری…

          خدارو هزاران بار سپاسگزارم

          بهترینهارو براتون از خدای قشنگم خواستارم، دوست خوبم

          درکنار خانمت وفرزند گلت،لحظه به لحظه زندگیت،خدا کنارتون باشه،وعاشقانه باهم زندگی رو سپری کنید…

          به همون خدای عزیزتر ازجانم،میسپارمتون…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          گزارش نقض قوانین سایت