میزان تحمل شما چقدر است؟
- چه جاهایی در زندگی خود، شرایط نادلخواه را پذیرفتید و تحمل کردید؟
- چه باورهایی باعث شد تا آن شرایط نادلخواه را تحمل کنید؟
- چه باورهایی را اگر تغییر میدادید، باعث میشد آن شرایط نادلخواه را نپذیرید و تحمل نکنید؟
- همچنین بنویسید وقتی دیگر آن شرایط نادلخواه را تحمل نکردید و «همین که هست» را نپذیرفتید، به چه راهکارهایی هدایت شدید و چه درهایی برای شما باز شد؟
- و در نهایت به چه شکل مسئلهای که سالها آن را تحمل میکردید، حل شد؟
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل: دوره کشف قوانین زندگی
اطلاعات کامل درباره محتوای افزوده شده به دوره کشف قوانین زندگی در بروزرسانی اخیر این دوره و نحوه خرید را از اینجا مطالعه کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری میزان تحمل شما چقدر است؟454MB29 دقیقه
- فایل صوتی میزان تحمل شما چقدر است؟28MB29 دقیقه
بنام خدایی که من را آفرید تا خالق زندگی خود باشم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته همیشه حاضر در صحنه و تک تک دوستان خانواده عباسمنش
واقعا دمت گرم استاد یا این فایلتون من همیشه قبلاً جای صبر و تحملم برعکس بود جاهایی که باید صبر میکردم نمیکردم و در مواقع دیگه کتک خور ملسی داشتم جوری که روزی که من اومدم تو این سایت حسابی کتک هاما از این دنیا خورده بودم و دیگه جونی برام نمونده بود،اگه بخوام در مورد این فایل بگم که باید کل زندگیما بگم،ولی واقعا خوشحالم استاد چون من گذشته خودما پذیرفتم و دارم تلاش میکنم که تغییرش بدم اصلا همین که فهمیدم خودم تک تک اتفاقاتم را رقم میزنم بهم انرژی و انگیزه میده،خب حالا برم سراغ این فایل
نمیدونید استاد که تا این داستانا گفتید دقیقا و دقیقا یاد 2سال و نیم پیش خودم و زندگیم افتادم از وقتی فرزندم به دنیا اومد هر شب تا صبح گریه میکرد و جالبیش اینه که ما دکتر زیاد رفتیم ولی اصلا به این فکر نبودیم که ما باید تغییر کنیم و این انعکاس خود ماست و این روند ادامه داشت تا وقتی که من و خانومم آروم آروم شروع کردیم روی خودمون کار کردن و فرزندم از این رو به او رو شد همه چیز تغییر کرد،تازه فهمیدم وقتی من تغییر کنم کلا همه چیز تغییر میکنه رفتار همه تغییر میکنه و من اینا توی رفتار فرزندم بشدت احساس میکنم انگاری میفهمه وقتی من حال و احساسم خوبه نه لج میکنه نه گیر میده اصلا عالیه عالی و من چقدر از این موضوع خوشحالم چون انرژی میگیرم که بیشتر تو احساس خوب بمونم
یا جریان دیابتم که من 8سال پیش دیابت گرفتم یعنی اینکه دکترا گفتن که تو دیابت نوع یک داری و تا آخر عمرت باید انسولین بزنی و من پذیرفتم و چقدر با انسولین زدن زجر کشیدم واقعا آخراش برام رنج آور بود این قضیه ادامه پیدا کرد تا پارسال که من وارد این مباحث شدم و با وجود اینکه ذهنم میگفت که این دوره برا دیابت نوع یک نیست ولی من دیگه نپذیرفتم و گفتم من باید درمان بشم و تا الآنم پاس وایسادم جوری که میتونم بگم اکثرا روزی یک وعده غذا خوردم و ماهی یک فستینگ سه روزه رفتم چون دیگه نمیخوام به اون روزا برگردم جوری که یکبار به خانومم گفتم من اگه خود استادم بگه من دیگه ادامه نمیدهم من این سبکا ادامه میدم چون واقعا ازش نتیجه گرفتم و دیگه نمیخوام به روزای قبلم برگردم،واقعا ازتون ممنونم استاد عزیزم که خیلی از شرایطا نپذیرفتید و تغییرش دادید تا ما هم یاد بگیریم که نباید بپذیریم ،عااشقتونم استاد واقعا ازتون سپاسگزارم و خدا را شکر که هدایتم کرد توی این مسیر زیبا و دوست داشتنی
و باز هم در آخر این دعای زیبا که
. خداوندا
آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم و
شهامتی که تغییر دهم آنچه را که میتوانم
و دانشی که تفاوت این دو را بدانم