اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من هنوز نخوابیدم داشتم به اتفاقات 8 دی که الان شده دیروز فکر میکردم و تحیلشون میکردم ،حتی من دوباره انرژی خاصی تو وجودم حس میکنم که منو بیدار نگه داشته تا بیام و بنویسم
گفت آخه سر پا اکثرا یه جا وایسادین گفتم نه خوبه گفت عجیبه و رفت
تو دلم گفتم وقتی بار خدا حرف میزنم که خسته نمیشم برعکس پر انرژیم میشم
و فقط و فقط به یه نتیجه رسیدم با حرفایی که بین خودم و خدا تو این دل تاریکی شب که همه جا ساکته
قدرت خدا
برای دومین بار رد پای روز 18میذارم
18. هجدهمین روز شمار تحول زندگیم از جعبه شگفتی خدا
داشتم با خدا حرف میزدم و سپاسگزاری میکردم ازش و اشک میریختم اشکی که از درون پر از سبکی و حس خوب بود
یهویی یه صدایی گفت بیام اینجا بنویسم
در مورد موضوع این فایل بگم
اول که اومدم رد پامو بنویسم دیدم ربطی به اتفاقات امروزم نداشت که برام اتفاق به ظاهر بد درمورد پاره شدن تابلوم تو نمایشگاه افتاد نداشت پرسیدم خدا ؟
آخه هر روز موضوع اون روزم با توجه به فایل همون روز من که میام آخر شب میخونم و میبینم که دقیقا اون روز اون کاراییو انجام دادم که بیام اینجا به عنوان رد پای اونروز بنویسم مرتبطه
ولی امروز چرا موضوع اینه که باور احساس لیاقت و باور فراوانی
و اینکه نوشتن از ماجرای خرید ابزار هایی بنویس که فقط برای ارزان بودن آنها را انتخاب کرده ای؟؟!!!!!
بعد گفتم شاید من الان درکش نمیکنم که ربطی به اتفاقای به ظاهر بد امروزم و بعد تبدیلش به معجزه روزم شد ،نداره
ولی میدونم خدا ربطشو بهم میگه
بازم هدایتم میکنه تا بفمم ربطشو
بعد من دو سه تا نظر از دیدگاه هارو خوندم و رفتم
الان که داشتم با خدا حرف میزدم سپاسگزاری میکردم
هی تکرار میکردم من عشق دارم خدا امروز تو چقدر از طریق آدم ها نقاشیامو تحسین کردی ،چقدر محبت داشتن بهم ،چقدر با انسان های مودب ،با احترام،با ادب، مهربان،تلاشگر،زیبا رو ،خوشگل ،با اهمیت و بهترین هایی که در وجود توست خدا و در اونها برای من نمایان کردی تا عشق بینهایتت رو بهم نشون بدی
بعد یه صدایی گفت بیام سایت
و اومدم
گفتم بذار ببینم روز 19 چی نوشته
اولش گفتم نه بذار فردا شب ببینمش ولی باز خدا میخواست زودتر به جواب سوالم برسم و هدایتم کرد به روز شمار تحول شماره 19 که زودتر ببینمش
البته اولشو چند خط خوندم جواب سوالمو گرفتم گفتم بیام اینجا و تو روز 18 ام بنویسم تا فردا ادامه شو بخونم و بنویسم
اینکه یه نفر سوال پریده بودن که وقتی الان پول خرید وسیله گرون و با کیفیت ندارم چطوری بگیرم و بعد در ادامه گفته بود که خود استاد هم اونموقع چیزای گرون میخرید وقتی پول نداشت ؟ و جوابی که مریم خانم شایسته بهشون داده بودن تا اینجا که رسیدم گفت
اما تنها زمانی انتخابهای ایشان یعنی استاد عباسمنش تغییر کرد که باورهای ایشان تغییر کرد و از آن مدار خارج شد.
بلافاصله با یه هدایت از طرف خدا که یادم انداخت
سریع مثل یه فیلم رد شد از جلو چشمم البته از پس پرده آگاهی درونم
دیدم آره درسته من قبلا باور احساس عدم لیاقت درمورد کشیدن تابلوهای بزرگ داشتم و سعی میکردم با وسایل ارزون کارای کوچیک بسازم و میگفتم پولشو ندارم برم بوم بزرگ بگیرم تا کار بزرگتر رو که سال ها آرزوشو داشتم بکشم و باور فراوانی نداشتم میگفتم که خب مثلا مشتری نیست من تابلومو بکشم چجوری بفروشم و یا اینکه احساس عدم لیاقت داشتم که تابلوهای منو کی میخره و باورای محدود کننده دیگه درمورد باور فراوانی و احساس لیاقت و ارزشمندی
الان که درکش کردم دیدم چقدرم ربط داشت به موضوعو اتفاق به ظاهر بد امروزم
که خدا جواب سوالمو گفت :
که طیبه دقیقا این حرف برای تو صدق میکنه
اما تنها زمانی انتخابهای ایشان یعنی استاد عباسمنش تغییر کرد که باورهای ایشان تغییر کرد و از آن مدار خارج شد.
یعنی من قبلا اون همه باور محدود کننده داشتم و نمیتونستم تغییری داشته باشم
ولی از وقتی باورام داره تقویت میشه دیروز 8 دی که الان دارم بهش فکر میکنم میبینم قشنگ حس کردم که از مدار قبلم خارج شدم و به مدار بالاتر اومدم
از وقتی شروع کردم به اینکه مشتری هرچقدر بخوام هست اصلا خدا مشتریه خدا کارامو میگیره ،خدا رنگه ،خدا قلموعه خدا بوم نقاشیه ،خدا توجه ،خدا عمل کردن و سریع قدم برداشتنه ،خدا هر آن چیزی که من میخوام و بهش شکل میدم هست
مثل گفته استاد تو فایل رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم
و من دارم کم کم میفهممش
و شروع کردم جوری شکلش دادم تو این روزای تحول زندگیم که قشنگ امروز با این حرف درکش کردم
و من احساس لیاقت درمورد نقاشیام دارم الان جوری شده که هر روز میگم نقاشیای من با ارزش ترینه وقتی خیلی از هنرمندای نقاش میلیاردی تونستن منم میتونم و میشه
من قبلا احساس لیاقت نداشتم برای نقاشیام ولی الان هر بار میگم من یه نقاش ارزشمندم حتی بارها شد تو این چند روز ذهنم خواست الکی باز حرف بزنه ولی بلافاصله گفتم طرحی که خدا بهم داده یه طرح بینهایت خاصه و همه رو مجذوب خودش میکنه
و خدا حامی من ،قدرتمند ترینه و کارامو انجام میده به سادگی و زیبایی
چقدر قشنگ الان یاد گرفتم این ربط موضوع روز 18 ام رو در اتفاق امروز زندگیم
که خدا گفت تبریک میگم طیبه تو مدارت تغییر کرده و دیگه بیشتر بخواه و بیشتر عمل کن و سریعتر عمل کن
سلام طیبه عزیزم اول ازت ممنونم برای کامنتی که در پاسخ کامنتم گذاشته بودی واقعا احساس خوب امروزم چندین برابر شد و کلی ذوق کردم دوم چقدر هماهنگی و همزمانی های خدا قشنگه منم عاشق هنرم و خیلی خوشحال شدم که گفتی هدایت شدی به فرستادن نقاشی هات به خارج از ایران واقعا این قابل ستایشه و این خودش نشون از تغییر باورهات و قدرتمندتر شدنشون میده که با یه اتفاق به ظاهر بد خودت رو کنترل کردی و احساست رو از درون خوب نگه داشتی و به این زیبایی هدایت شدی ، برات بهترینها رو آرزومندم عزیزم ایشالا که خیلی زود شاهد موفقیت های بیشترت با زبان کامنت گذاری در سایت باشم ، در پناه خدا باشی:)
چقدر در این سفر زیبا ماداریم کنار هم باعشق و لذت حرکت میکنیم و در کنار هم یاد میگیریم از آگاهی های جهان هستی
خدایا شکرت
بینهایت سپاسگزارم
هجدهمین فایل سفرنامه
ارزش ابزار
خدایا شکرت که مرا به این آگاهی ها هدایت کردی
انصافاً کلی تجربه کردیم از این ابزارها
هر بار چیزی رو زیر قیمت خریدیم کیفیت پایین رو دیدیم و هر بار چیزی اصل وبا کیفیت خرید کردیم اونم خودشو نشون داده
چقدر وقتی جنسی اصل داریم ارزشمنده و کارها را برای ما راحتره تا جنسی بیکیفیت که یکبار مصرف محسوب میشه .
انصافاً که این دوتا باور کمبود و احساس عدم لیاقت چقدر ریشه ای هستند
من با این سایت دارم یاد میگیرم که هرآنچه نیکوست رو لایق خودم بدونم چون من تکه ای ارزشمند از وجود خداوند هستم من لایق بهترینها هستم
استاد از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم بیشتر خودمو لایق نعمتها میبینم و هر روز هم دارم بهتر عمل میکنم
خدایا شکرت
استاد قبلا از یه مغازه که دوستم بود لباس میخریدم ولی قسطی میخریدم جنسهاشم خیلی خوب بود ولی بلطف خداوند اومدم روی باور فراوانی کار کردن و دیگه به خودم تعهد دادم که هر بار تونستم بیام و با پول نقد خرید کنم
اول سعی کردم فعلا چیزی نخرم و قسطهارو پرداخت کنم تا صفر بشه بعد با پول نقد هر وقت چیزی لازم دارم بیام بخرم وقتی قرض داشتم احساس بی ارزشی میکردم میگفتم یعنی لایق یه خرید نقدی نیستم چرا من به خودم این باور را بدهم که باید قسطی وسیلهای بخرم
و دیدم از باور عدم لیاقت هست
هم باور کمبود و عدم لیاقت یا خدا با هم چه میکنند انسان را به ناکجا آباد میبرند
دیگه خداروشکر قسطها همه به صفر رسید و الان با عشق هر وقت پول داشته باشم و به چیزی نیاز دارم میرم با عشق نقد خرید میکنم و بهترین کیفیت راهم میخرم و هیچ احساس بد و عذاب وجدان هم نمیگیرم
با خیال راحت خرید انجام میشه و خودمو لایق اون پول و اون خرید میدونم
قبلا هم قرض بود هم بار منفی بدهکاری و هم عدم لیاقت چقدر با خودم گفتگوی منفی داشتم که الان قرضی خریدی از کجا میخوای پولشو پرداخت کنی و این روند به سناریوی بزرگ در ذهنم درست میکرد و هرروز من داشتم این رو هندل میکردم
یا الله الان فهمیدم چه کرده ام که خودمو لایق یه خرید خوب نمیدونستم و از وقتی تعهد داده ام
چقدر عالی تر و آرام تر و احساس ارزشمندی دارم خدای مهربانم شکرت
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
استاد از دوره های بینظیرتون بسیار سپاسگزارم بخدا که هر بار پول برای خرید دوره پرداخت میکنم کلی ذوق و شوق دارم که من دارم ارزش خلف میکنم من دارم به گسترش جهان کمک میکنم من دارم با خودم و خدای خودم به صلح میرسم باوردا م که من در مسیر درست هستم
وقتی حرفهای شما آب روی آتیشه برای من دیگه حرفی نمیمونه الله واکبر
خدایا وقتی تو در وجودم هستی و داری با دریافت آگاهی های ناب بهم راهنمایی میکنید و مسیر درستو بهم نشون دادی چه جایی بهتر از این مکان
خدایا من درحال تغییر هستم من پذیرای تغییر شگرفی هستم تا جهانت را رشد دهم من لایق بهترینها هستم
من ارزشمندم و همیشه چیزهای باارزش هم به سمت من روان هستند
من الان سعی میکنم به اندازه پولم ولی در مغازه های با کیفیت خرید کنم خداروشکر که مرا لایق بهترینها کرده
بهترین استاد
بهترین دوستان
بهترین سایت دنیا
بهترین خودشناسی
بهترین کیفیت
وقتی خدا جونم منو به به این مسیر هدایت کرده پس من لایق بهترینها هستم
خدایا بینهایت بابت تمام داشته های عالی ام سپاسسسسسگزارم
استاد این ارزش راهم از شما یاد گرفته برای هر رشد وپیشرفت کوچک هم برای خودم هدیه بخرم به خودم جایزه میدم از بهترینها تا هر بار مرا بیشتر سوق بده انگیزه ام را بیشتر کند برای حرکت کردن به جلو
خدایا شکرت
ردپایی باشد برای آینده ام که بدونم از کجا به کجا رسیده ام
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
قبل از نوشتن ردپای روز 18م دوست دارم از معجزه خدا بگم بعد از نوشتن اخرین رد پام یعنی روز 17م که من اونشب ساعت 4بلند شدم به رازونیاز با خدا ویکی از خواسته هام این بود که مشتری که نمیدونم از کجا چطور وچگونه به سمتم بفرسته ومن دیگه یادم رفت تا اینکه همون روزش رفتیم ی مهمونی ی خانم روستاییی
از خواهرم شنیده بود که من فروشندم در کمال تعجب دست گذاشت رو بهترین گران قیمت ترین محصولاتم و کلی ازم خرید کرد وای الله و اکبر الله واکبر اخه من هزار سالم مینشستم فکر میکردم اصلا نمیتونستم اینو برنامه ریزی کنم وای خدای من فقط از خدا تشکر کردم وایمانم قوی تر شد این باور هام قوی تر شد که یک انسانم که روستاست قرار نیست که چیزای خوب بگیر
بعد همین فرد گفت با زبون خودش پیجتو بهمبده من 2000تا فالوش دارم که برات تبلیغ کنم حالا نمیگه اول راه بودم از خدا این در خوابتو داشتم برا گسترشکسبو کارم
وای خدای من یعنی فقط تو دلم میگفتمخدایا فقط کافی من در رکاب تو باشم هر ناممکنی رو ممکن میسازی واقعا کلی باورهامقویتر شد عالیتر شد ایمانم قوی تر شد که خداوند خیلی سریع الجواب
واما روز 18م
من وقتی سنمپایینتر بوداصلا به کیفیت اهمیت نمیدادم و همیشه قرون قرون پولامو جمعمیکردم میدادم طلا شده بودم ادمی که پر دستشالنگو ولی دندوناش سیاه
یعنی من طلا داشتم اما هیچ تاثیری روی اینکه من نشون بدم پول دارم نداشت اتفاقا ظاهرم فقرو میرسوند پولی کهمثلا عیدی میگرفتم دختر خالم بهترین مانتو رو میخرید میپوشیدم لذتش و میبرد من خودمو گول میزدم وبا لباس اینو اونو و با لباسای قدیمی خودم روزآمد سپری میکردم
تا اینکه بزرگتر شدم ودیگه تصمیم گرفتم اینجور نباشم
واقعا شروع کردم وبه خدا از زمانی که شروع کردم که در حد توانم بهترین انتخابوداشته باشم کمکم شرایط واوضاعم تغییر کرد بعد که با استاد اشنا شدم کلا تغییر کردم وکلا مدل خرید کردنم ورود نعمت و ثروت به زندگیم تغییر کرد
هر سال ی خانه تکانی درست حسابی میکنم
و لباس هایی که کهنه باشه استفاده نکنم قدیمی باشه میزارم کنار و ای خدای من چقدر من تو این زمینه عالی شدم بخوام خرید کنم حتی اگر دیرم خرید کنم فقط و فقط جاهای تاپ شهرم خرید میکنم ودقیقا مثل سرمایه شده برام مثلا من چند سال پیش زمانی که همه پالتو ها زیر یک بود من 900دادم ودیگه تا مدتها همهدر تعجب بودن که چقد خریدن بعد چند وقت پیش رفتم همون مغازه کهدیگه تاپشهر مون میگفت به خدا همین پالتو شما الان قیمت خریدش برا خودمون 15تومن خدای من من نتنها چندین سال میپوشم نه تنها سادگی وزیباییشش از مد نیفتاده بلکه قیمتشم رفته بالاتر الان تو لباس هام 90در صدش اینجوریه واقعا با نمیخرم یا درست حسابی تو همه بخش های زندگیم حتی انتخاب رستوران و غذا انتخاب ارایشگاه من حاضرم دیرتر برم ارایشگاه موهامورنگکنم اما در عوض برم تاپ شهرمون بهم خدمت کنن خلاصه با این کارام واقعا واقعا در نعمت رو بر روی خودم روز به روز بیشتر باز میکنم وهمه چی طبق میل من جلو میره الهییی شکر
یادم یک بار خیلیییی سال ها پیش برا اینکه پولامو جم کنم که ی تیکه طلا بخرم خودمو بهزجر نیانداخته مسیر دانشگاهمو طولانی تر میکردم چون با اتو بوس ارزان تر بود در حالی که شوهرم به من هزینه رفتو امدمو میداد اما من می اومدم دست به دروغم میزدم واصلا بهشون میگفتم و خودممبه زجر می انداختم تا ی مقدار از اون پولو پس انداز کنم و من اخر سر طلا هم خریدم اما بعد از مدت کوتاهی همه رو خیلی راحت مثل اب خوردن از دست دادم ودچار ضررها شدم واون اتفاق برام درس خیلی بزرگی بود که هیچ وقت از لذت های زیباییی که خدا برام فراهم کرده لذت ببرم و در لحظه حال باشم و از زندگیم لذت ببرم
وبرای همیشه خسیس بودن وچونه زدنو ارزان خریدمو گذاشتم کنار
خداجانم سپاسکذارتم که من 18روز است با بهترین فایل ها، ایده ها و فکرها سرکار دارم
تقدیم سلام واحترام دارم خدمت استادی عزیزم مریم جون نازنین و دوستان عزیزی هم مدارم.
خدایا شکرت خدایاشکر خدایاشکرت
خدایا نمیدانم چطوری من این حس زیبا وعالی که دارم را بیان کنم، چون دقیقآ شرایط من مطابقت با آن فایل که آن روز میبینم دارد.
من ای روزا استارت کاری جدیدم را زدم به امید ویاری خدایم دارم کارام را با بهترین نحویی احسن پیش میبرم اما بغضی مواقع دغدغه های پیش میاد یا نجواهای شیطانی زیادتر میشه،مثلی اینکه من امروز قبل ازاین که این فایل را گوش کنم دغدغه که در دلم بود این بود من درسته است بهترین وباکیفیت ترین محصولات را دارم ولی این محصولات باکفیت قیمت زیاد داره و مشتری ها اکثریت دنبال قیمت جنس از الی کیفیت،
بعد خدارنی نهایت سپاسگزارم که داشت آن نجوا دری گوش من میخواند درفایل متوجه حرفی استادم شدم که گفت جنس کیفیتش مهم است نه قیمتش بعد خدا میدونه که چقدر دید من عوض شد من چقدر حس عالی گرفتم وحالم خوب شد خدایا سپاسگزارتم که من دارم معجزه هایت را با چشم باز میبینم
خدایا سپاسگزارتم که هر روز چقدر حالم عالی شده میره
خدایا سپاسگزارتم که من دارم بهترین شرایط را سپری میکنم چون حالم خوب است چون من بی نهایت آرامش دارم چون من دقیقآ در زمان مناسب درمکان مناسب بین افراد مناسب قرار میگیرم خداجانم سپاسگزارتم که دربین افراد ثروتمند ومثبت قرار دارم وهمه دستان خدا برای رسیدن به هدفها ورویاهم شده خدایاشکرت خداجانم سپاسکزارتم دوستت دارم وعاشقتم
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
رد پای هجدهم در سفرم به درون
ارزش ابزار
این فایل ارزشمند رو بارها و بارها گوش دادم و به خودم فکر کردم..من در خانواده ای بزرگ شدم که کودکی ام در نازو نعمت بودم و همه چیز برایم فراوان بود از بهترینها، اما به دلیل اتفاقاتی شرایط مالی خانواده سخت شد و همه چیز وارونه شد..البته باز هم مامان من خیلی به فکر بودن که ما تغذیه خوبی داشته باشیم چون در سن رشد و بلوغ بودیم و سلامتی الانم رو خیلی مدیون مادر عزیزم هستم..
ولی ما به تضاد بر خورده بودیم همه چیز میومد تو خونه ولی از کیفیتش کم شده بود..و من به مامانم میگفتم شما از فلان چیز کمتر بخر ولی با کیفیت..اما مادر و پدر من با اینکه سالهای سال بهترینها رو چه خوراک،چه سفر،چه پوشاک،چه مهمانی و….داشتند حالا شرایط برای اونها تصمیم میگرفت و دچار احساس عدم لیاقت شده بودند..
من بزرگتر شدم و به خاطر برخوردن به اون تضادها همیشه دوستداشتم بهترین رو بپوشم و بخورم چون کلا کیفیت برای من خیلی مهم بود..تا قبل از اینکه خودم کارمند بشم کفشهایی که واسه من خرید میشد متوسط بودند و من کف پاهام همیشه تاول میزد چون پوست پاهام خیلی نازک بود..و من فکر میکردم همینه دیگه….و پذیرفته بودم
اما چون اذیت میشدم و راه رفتن رو واسم سخت میکردن وقتی خودم درآمد کسب کردم رفتم ی پول حسابی دادم و کفش مارک اصل خریدم و به شدت راضی بودم انگار رو ابرها راه میرفتم و دیگه از تاول و پادرد خبری نبود..کلا شخصیتا همیشه خودم رو خیلی دوستداشتم و میگفتم باید بهترینها رو داشته باشم..
بهترین خوراک،کیف و کفش و پوشاک و سفر
یادمه ی بار با دوستانم میخواستیم بریم سفر و اونا گفتن با اتوبوس بریم که هزینه کمتر بشه..من مخالفت کردم ولی فایده نداشت..اصفهان تا مشهد 21 ساعت زمینی فاصله داره..به شدت تو اتوبوس اذیت شدم برای همین به محض اینکه به ترمینال مشهد رسیدیم کاری کردم که بلیطهای برگشتمون با اتوبوس رو کنسل کردیم و بلیط هواپیما تهیه کردیم و زمان سفرمون با هواپیما تنها یکساعت و نیم بود..چقدرررررر تفاوت
همونجا به دوستام گفتم ارزشش رو نداشت؟؟ رفتن چقدر اذیت شدیم و بدن درد گرفتیم و سر و وضعمون به هم ریخت ولی حالا شیک و تمیز و بدون خستگی رسیدیم به مقصد!!!!!!
به شدت موافقم که برای کیفیت هر چقدرررر پول بدیم باز هم ارزشش رو داره و لذت داره..
من همه وسایل جهیزیه ام رو مارک و خارجی تهیه کردم با اینکه با یک دهم اون پول، شاید هم بیشتر، میشد اجناس ایرانی خرید کنم..ولی الان حدود 10 سال از ازدواجم میگذره از همه راضی هستم و شکر گذارم که اونموقع به حرف هیچکس گوش ندادم و جالبه بدونید تنها چیزی که من ارزان خریدم فرگازم بود که از روز اول تا الان همه اش ی جاش میلنگه و رو مخمه!!!!
اینجا میخوام ی نکته رو بگم که قانون چقدر عالی جواب میده،،،من خیلی ظاهر و کیفیت زندگی واسم اهمیت داره و همیشه خیلی خوب پول خرج میکردم واسه عطر و ادکلان و طلا و لباس و سفرو …. و جهان شخصی رو وارد زندگی من کرد به عنوان همسر که ایشون چند پله از من بالاتر بودن و بهترین برندها و مارک ها رو استفاده میکردن و برای من می خریدن..
اما گذشت تا اینکه من دیگه سر کار نرفتم و چون خودم کار نمیکردم و باورهای توحیدی ام ایراد داشتند و فکر میکردم همین ی راه وجود داره برای اومدن پول تو زندگیم و خودم همه کاره زندگی ام هستم..زندگی واسمون سخت شد از نظر مالی و من بعد از آشنایی با آموزشهای استاد عزیزم کم کم متوجه شدم که من دوتا پاشنه آشیل خیلی مهم دارم احساس عدم لیاقت و باور عدم فراوانی که دارم روی هر دو کار میکنم هر چند میدونم که خیلی جای کار داره..دوره عزت نفس رو تهیه کردم و دارم کار میکنم و به زودی هم میخوام برای عیدی به خودم دوره روان شناسی یک رو تهیه کنم و تعطیلات عیدم رو با این دو دوره بگذرونم و با ایمان منتظر نتایج درخشانی هستم که دریافت میکنم.
این فایل خیلی چیزا رو به یاد من آورد..به یادم آورد که تضاد چقدر خوبه و میتونه چه اثرات مفیدی در روند زندگی ما داشته باشه..و اینکه کار کردن روی باورهامون بااااااید همیشگی باشه مثل نفس کشیدن.
مامان من الان به لطف الله مهربان اوضاع مالیشون مجددا خوب شده و به شدت بریز و بپاش میکنند برای خورد و خوراک و هدیه دادن مهمانی دادن ولی حاضر نیستن که برای خودشون ی چیزی بخرن همه اش میگن من الان چیزی نمیخوام،، و من الان متوجه شدم که باور عدم احساس لیاقت از اون روزهای سخت مالی در ایشون نهادینه شده و حاضر به تغییر نیستن.ولی بازم من عاشقشونم خدارا برای وجود پر از مهرشون سپاسگزارم
خدارا شکر میکنم برای اینهمه آگاهی ارزشمند که روزی من قرار میدهد و شکر میکنم که دریافتم از این فایلها به نسبت سال گذشته و حتی ماه گذشته خیلی بیشتر شده..
خدای مهربانم شکرررررررررت
استاد عزیزم بسیار بسیار سپاسگزارتون هستم که من را با قوانین جهان آشنا کردید با زبانی ساده و روان
مریم جانم سپاسگزارم که توشه این سفر را اینچنین منسجم و به شدت باور ساز مهیا کردید
دوستان عزیزم خوشحالم که در کنارتون هستم و از تجربیات ارزشمندتون استفاده میکنم
دوستون دارم
در پناه یگانه رب العالمین روز و روزگارتون عاااااالی
پدرم ازبچگی جوری منو بزرگ کرد که هیچوقت ازش درخواستی نکنم تاموقعی که بچه بودم چیزای ضروری مثل لباس وکفشو واسم میخرید ولی بزرگترشدم هیچ مسولیتی نسبت به خریدایی مثل لباسو کفش وخیلی چیزای دیگه رو بعهد نگرفت وخواهرام درحدی که توانشوداشتن بهم کمک میکردن
ازنوجوانی بخاطر این مسئله ونرسیدن به خواسته هام تحت فشارعصبی بودم تااین که افسردگی گرفتم
احساس بی لیاقتی داشتم اعتمادبه نفس نداشتم
باورکمبود:وقتی یه پولی دستم میاد همش نگران تموم شدنشم تااین مدتی که سرکاررفتم هرماه که حقموقمو واریزمیکردن فقط واسه دوسه روز شادبودم بعددوباره حسابم خالی میشد ویه هزارتومنم نداشتم
از جنس ارزون بگم واستون زمستوناکه میشه پدرم همیشه پیازای ارزون قیمت میخرید هفت هشت کیلو خوشحالم بود که پیاز باقیمت پایین ولی زیادخریده وقتی غذادرست میکردیم همشون خرابو یخ زده بود مجبوربودیم 5تا6تاپوست بکنیم تایکشون سالم دربیاد
یادمه اول راهنمایی بودم پدرم برای مدرسم یه کیف ارزون خریده بود اوایل سال بود که کیفم زیپش خراب شد
در مورد این قضیه قبلا همین طرز فکرو داشتم و البته هنوز جای کار داره ولی خیلی فرق کردم.
اول اینکه چون باع دارم خیلی به ابزار علاقه دارم و لازم هم دارم و اتفاقا خیلی از فایلهاتون تازه به من نشون داد که یکسری از ابزارها وجود دارن اصلا.
تا قبل از اون نمیدونستم حتی وجود دارند
مثلا اکثر ابزاری که توی باغ نیاز میشه،استفاده برقیشون با سیم خیلی مشکله و دست و پاگیر ولی توی فایلهای شما دیدم استاد و بفکر خریدشون افتادم.
البته هنوز هم خیلیهاشون برای ما وجود ندارند یا با کیفیت خوبی نیستند.
یه ابزاری پیدا کردم استاد شبیه مینی فرز که با عوض کردن سری های مختلف توسط وهسطه ها،،کارهای زیادی انجام میده که خب توی اصفهان نبود و من از تهران سفارش دادم و البته فعلا چینی وجود داره ولی خیلی از کارهام رو باهاش انجام دادم.یه ابزار خوبیه که برای خیلی از خورده کاریهام اندازه چندین برابر از پول خودش بهم کار داده.
اینم بگم توی کشور ما یسری از وسایل با کیفیت هم هست که بخاطر اینکه لوازمش وجود نداره،نمیخرنش.
ولی کیفیت ابزار ،ماشین و خیلی چیزهارو تجربه کردیم که از ساده ترینش که پوشاک باشه،برامون کاملا مشخصه که اجناس با کیفیت،با قیمت بالا،نه تنها از ثروتمون کم نمیکنه،بلکه به ثروتمون اضافه هم میکنه.
نکات مثبت زیاد دیگه ای هم داره مثل زمان.
مثلا من یه بی ام و دست دوم خریده بودم توی یکسالی که داشتمش ،شاید بگم حدود 8 ماهشو تعمیرگاه بود و من داشتم خرجش میکردم.جاهایی و زمانهایی خراب میشد که برای داشتن یه پراید آرزو میکردم خخخخ
البته جنس آلمانی هم خوبه ولی نو نبود و خریدش اشتباه بود و بخاطر همین کلی پول و زمان و آرامش از من گرفت.
هممون مثالهای زیادی داریم و تجربش کردیم.
نکته طلایی این جور داستانها،،باورها و ذهنمونم هست که اگه فقط ارزونی فکر کنیم،از مدار ثروت هم فاصله میگیریم.
ممنون استاد عزیزم و سپاسگذارم از خالق ثروتها و فراوانیها
باسلام خدمت استاد عباس منش وهمسرمهربانشون و دوستان سایت تحقیقاتی استاد عباس منش
خیلی خوشحالم امروز هم یکی از روزهای خوب زندگیمه که فرصت نگاه کردن و گوش کردن به آموزه های استاد را دارم و این امتیاز بمن داده شده تا با دوستان زیادی در این گروه که انسانهای شریف ومدار بالا با فرکانس های پراز انرژی و ورودی های عالی هستن هم سخن وهم کلام شدم و از تجربیات قشنگشون بهره مند میشم،
در واقع استاد تواین کلیپ اینو میگه که هرچیز ارزان که کیفیت ندارد و با کمبودظرافت و زیبایی باطنی (ابزارآلات یا لباس, وسایل مورد نیاز,ماشین, خانه وهمه وهمه,,,) برای خریدنش اقدام میکنی وپول میدی در حقیقت بسیار گران خریده شده،چون عوارض و عواقب خرید بظاهر ارزان برایت بسیار گران تمام شده،وبرعکس هرچیز که قیمت بالاتری دارد از نظر کیفیت بهترین جنس و بهترین عملکرد را میتونی ازش بهره جویی کنی،واستفاده وفوائد مصرف آن بمراتب باارزشتر وپرسودتر از قیمت اصلی آن محاسبه میشود،خداروشکر این موضوع واین جلسه بسیار برام پربار بود کامنت هارو که میخوندم لذت میبردم سپاسگزار استاد عزیزم هستم که با گفتمان های شیوا و پرمحتوی،سبک زندگی من وخیلی از دوستان با تغییر دیدگاه و تبدیل به ذهن قدرتمند به سمت فراوانی باورهای مثبت انعکاس دادن،خودم از جمله کسانی هستم که فنی هستم،اعتقاد دارم خیلی از لوازم که بعد از چندسال آسیب میبینن یا خراب میشن،یا نقاشی ساختمان جوشکاری و کارهای الکتریکی میتونم درستش کنم اما هر کس برای کاری ساخته شده،برای رسیدن به تکامل و دستگیری از همنوع و یجوری امرار معاش بهتره بدیم به اوستاکار تا اون هم از کنار ما از معیشتش بهره مند بشه،یادمون باشه برای رسیدن به تکامل باید مراحل پارت به پارت طی بشه و تغییر باور از همین دیدگاه خرید لوازم اصل وبا ارزش وقیمت بالاکلید میخوره و اینکه برای خودت ارزش قائل میشی،خداوند بزرگ شاکرم بدلیل داشتن لباسها وکتونی ها و ماشین وخانه وزمین بسیار زیبا وبالذتم،وداشتن همسروفرزندی سالم وباعشق و همچنین استادی بزرگمنش ودوستان سایت بزرگ عباس منش
سلام با بینهایت عشق
من هنوز نخوابیدم داشتم به اتفاقات 8 دی که الان شده دیروز فکر میکردم و تحیلشون میکردم ،حتی من دوباره انرژی خاصی تو وجودم حس میکنم که منو بیدار نگه داشته تا بیام و بنویسم
یاد حرف عکاس توی نمایشگاه افتادم آخرای نمایشگاه گفت شما خسته نشدین؟؟؟
گفتم نه چطور ؟
گفت آخه سر پا اکثرا یه جا وایسادین گفتم نه خوبه گفت عجیبه و رفت
تو دلم گفتم وقتی بار خدا حرف میزنم که خسته نمیشم برعکس پر انرژیم میشم
و فقط و فقط به یه نتیجه رسیدم با حرفایی که بین خودم و خدا تو این دل تاریکی شب که همه جا ساکته
قدرت خدا
برای دومین بار رد پای روز 18میذارم
18. هجدهمین روز شمار تحول زندگیم از جعبه شگفتی خدا
داشتم با خدا حرف میزدم و سپاسگزاری میکردم ازش و اشک میریختم اشکی که از درون پر از سبکی و حس خوب بود
یهویی یه صدایی گفت بیام اینجا بنویسم
در مورد موضوع این فایل بگم
اول که اومدم رد پامو بنویسم دیدم ربطی به اتفاقات امروزم نداشت که برام اتفاق به ظاهر بد درمورد پاره شدن تابلوم تو نمایشگاه افتاد نداشت پرسیدم خدا ؟
آخه هر روز موضوع اون روزم با توجه به فایل همون روز من که میام آخر شب میخونم و میبینم که دقیقا اون روز اون کاراییو انجام دادم که بیام اینجا به عنوان رد پای اونروز بنویسم مرتبطه
ولی امروز چرا موضوع اینه که باور احساس لیاقت و باور فراوانی
و اینکه نوشتن از ماجرای خرید ابزار هایی بنویس که فقط برای ارزان بودن آنها را انتخاب کرده ای؟؟!!!!!
بعد گفتم شاید من الان درکش نمیکنم که ربطی به اتفاقای به ظاهر بد امروزم و بعد تبدیلش به معجزه روزم شد ،نداره
ولی میدونم خدا ربطشو بهم میگه
بازم هدایتم میکنه تا بفمم ربطشو
بعد من دو سه تا نظر از دیدگاه هارو خوندم و رفتم
الان که داشتم با خدا حرف میزدم سپاسگزاری میکردم
هی تکرار میکردم من عشق دارم خدا امروز تو چقدر از طریق آدم ها نقاشیامو تحسین کردی ،چقدر محبت داشتن بهم ،چقدر با انسان های مودب ،با احترام،با ادب، مهربان،تلاشگر،زیبا رو ،خوشگل ،با اهمیت و بهترین هایی که در وجود توست خدا و در اونها برای من نمایان کردی تا عشق بینهایتت رو بهم نشون بدی
بعد یه صدایی گفت بیام سایت
و اومدم
گفتم بذار ببینم روز 19 چی نوشته
اولش گفتم نه بذار فردا شب ببینمش ولی باز خدا میخواست زودتر به جواب سوالم برسم و هدایتم کرد به روز شمار تحول شماره 19 که زودتر ببینمش
البته اولشو چند خط خوندم جواب سوالمو گرفتم گفتم بیام اینجا و تو روز 18 ام بنویسم تا فردا ادامه شو بخونم و بنویسم
اینکه یه نفر سوال پریده بودن که وقتی الان پول خرید وسیله گرون و با کیفیت ندارم چطوری بگیرم و بعد در ادامه گفته بود که خود استاد هم اونموقع چیزای گرون میخرید وقتی پول نداشت ؟ و جوابی که مریم خانم شایسته بهشون داده بودن تا اینجا که رسیدم گفت
اما تنها زمانی انتخابهای ایشان یعنی استاد عباسمنش تغییر کرد که باورهای ایشان تغییر کرد و از آن مدار خارج شد.
بلافاصله با یه هدایت از طرف خدا که یادم انداخت
سریع مثل یه فیلم رد شد از جلو چشمم البته از پس پرده آگاهی درونم
دیدم آره درسته من قبلا باور احساس عدم لیاقت درمورد کشیدن تابلوهای بزرگ داشتم و سعی میکردم با وسایل ارزون کارای کوچیک بسازم و میگفتم پولشو ندارم برم بوم بزرگ بگیرم تا کار بزرگتر رو که سال ها آرزوشو داشتم بکشم و باور فراوانی نداشتم میگفتم که خب مثلا مشتری نیست من تابلومو بکشم چجوری بفروشم و یا اینکه احساس عدم لیاقت داشتم که تابلوهای منو کی میخره و باورای محدود کننده دیگه درمورد باور فراوانی و احساس لیاقت و ارزشمندی
الان که درکش کردم دیدم چقدرم ربط داشت به موضوعو اتفاق به ظاهر بد امروزم
که خدا جواب سوالمو گفت :
که طیبه دقیقا این حرف برای تو صدق میکنه
اما تنها زمانی انتخابهای ایشان یعنی استاد عباسمنش تغییر کرد که باورهای ایشان تغییر کرد و از آن مدار خارج شد.
یعنی من قبلا اون همه باور محدود کننده داشتم و نمیتونستم تغییری داشته باشم
ولی از وقتی باورام داره تقویت میشه دیروز 8 دی که الان دارم بهش فکر میکنم میبینم قشنگ حس کردم که از مدار قبلم خارج شدم و به مدار بالاتر اومدم
از وقتی شروع کردم به اینکه مشتری هرچقدر بخوام هست اصلا خدا مشتریه خدا کارامو میگیره ،خدا رنگه ،خدا قلموعه خدا بوم نقاشیه ،خدا توجه ،خدا عمل کردن و سریع قدم برداشتنه ،خدا هر آن چیزی که من میخوام و بهش شکل میدم هست
مثل گفته استاد تو فایل رابطه ما با انرژی که خدا مینامیم
و من دارم کم کم میفهممش
و شروع کردم جوری شکلش دادم تو این روزای تحول زندگیم که قشنگ امروز با این حرف درکش کردم
و من احساس لیاقت درمورد نقاشیام دارم الان جوری شده که هر روز میگم نقاشیای من با ارزش ترینه وقتی خیلی از هنرمندای نقاش میلیاردی تونستن منم میتونم و میشه
من قبلا احساس لیاقت نداشتم برای نقاشیام ولی الان هر بار میگم من یه نقاش ارزشمندم حتی بارها شد تو این چند روز ذهنم خواست الکی باز حرف بزنه ولی بلافاصله گفتم طرحی که خدا بهم داده یه طرح بینهایت خاصه و همه رو مجذوب خودش میکنه
و خدا حامی من ،قدرتمند ترینه و کارامو انجام میده به سادگی و زیبایی
چقدر قشنگ الان یاد گرفتم این ربط موضوع روز 18 ام رو در اتفاق امروز زندگیم
که خدا گفت تبریک میگم طیبه تو مدارت تغییر کرده و دیگه بیشتر بخواه و بیشتر عمل کن و سریعتر عمل کن
خداجونم شکرت که جواب سوالمو زود دادی
همه چی باوره
دوست داشتم این حرف استادو تکرارش کنم
همه چی باوره
همه چی باوره
همه چی باوره
خدایا بینهایت سپاسگزارم ازت
دوستتون دارم باعشق طیبه
سلام طیبه عزیزم اول ازت ممنونم برای کامنتی که در پاسخ کامنتم گذاشته بودی واقعا احساس خوب امروزم چندین برابر شد و کلی ذوق کردم دوم چقدر هماهنگی و همزمانی های خدا قشنگه منم عاشق هنرم و خیلی خوشحال شدم که گفتی هدایت شدی به فرستادن نقاشی هات به خارج از ایران واقعا این قابل ستایشه و این خودش نشون از تغییر باورهات و قدرتمندتر شدنشون میده که با یه اتفاق به ظاهر بد خودت رو کنترل کردی و احساست رو از درون خوب نگه داشتی و به این زیبایی هدایت شدی ، برات بهترینها رو آرزومندم عزیزم ایشالا که خیلی زود شاهد موفقیت های بیشترت با زبان کامنت گذاری در سایت باشم ، در پناه خدا باشی:)
سلام نازنین جان خیلی ممنونم
وقتی دیدم برام یه پاسخی اومده گفتم خدا چی باید از نوشته ایشون یاد بگیرم
باز اینو به خودم یاد آور کردم از نوشته تون که به خدا بسپارم هر لحظه همه زندگیم رو
براتون شادی آرامش سلامتی و ثروت و عشق بی نهایت از خدا میخوام
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم
سلام خدا جونم سپاسگزارم
سلام استاد عزیزم ومریم جونم
سلام دوستان همسفر م
چقدر در این سفر زیبا ماداریم کنار هم باعشق و لذت حرکت میکنیم و در کنار هم یاد میگیریم از آگاهی های جهان هستی
خدایا شکرت
بینهایت سپاسگزارم
هجدهمین فایل سفرنامه
ارزش ابزار
خدایا شکرت که مرا به این آگاهی ها هدایت کردی
انصافاً کلی تجربه کردیم از این ابزارها
هر بار چیزی رو زیر قیمت خریدیم کیفیت پایین رو دیدیم و هر بار چیزی اصل وبا کیفیت خرید کردیم اونم خودشو نشون داده
چقدر وقتی جنسی اصل داریم ارزشمنده و کارها را برای ما راحتره تا جنسی بیکیفیت که یکبار مصرف محسوب میشه .
انصافاً که این دوتا باور کمبود و احساس عدم لیاقت چقدر ریشه ای هستند
من با این سایت دارم یاد میگیرم که هرآنچه نیکوست رو لایق خودم بدونم چون من تکه ای ارزشمند از وجود خداوند هستم من لایق بهترینها هستم
استاد از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم بیشتر خودمو لایق نعمتها میبینم و هر روز هم دارم بهتر عمل میکنم
خدایا شکرت
استاد قبلا از یه مغازه که دوستم بود لباس میخریدم ولی قسطی میخریدم جنسهاشم خیلی خوب بود ولی بلطف خداوند اومدم روی باور فراوانی کار کردن و دیگه به خودم تعهد دادم که هر بار تونستم بیام و با پول نقد خرید کنم
اول سعی کردم فعلا چیزی نخرم و قسطهارو پرداخت کنم تا صفر بشه بعد با پول نقد هر وقت چیزی لازم دارم بیام بخرم وقتی قرض داشتم احساس بی ارزشی میکردم میگفتم یعنی لایق یه خرید نقدی نیستم چرا من به خودم این باور را بدهم که باید قسطی وسیلهای بخرم
و دیدم از باور عدم لیاقت هست
هم باور کمبود و عدم لیاقت یا خدا با هم چه میکنند انسان را به ناکجا آباد میبرند
دیگه خداروشکر قسطها همه به صفر رسید و الان با عشق هر وقت پول داشته باشم و به چیزی نیاز دارم میرم با عشق نقد خرید میکنم و بهترین کیفیت راهم میخرم و هیچ احساس بد و عذاب وجدان هم نمیگیرم
با خیال راحت خرید انجام میشه و خودمو لایق اون پول و اون خرید میدونم
قبلا هم قرض بود هم بار منفی بدهکاری و هم عدم لیاقت چقدر با خودم گفتگوی منفی داشتم که الان قرضی خریدی از کجا میخوای پولشو پرداخت کنی و این روند به سناریوی بزرگ در ذهنم درست میکرد و هرروز من داشتم این رو هندل میکردم
یا الله الان فهمیدم چه کرده ام که خودمو لایق یه خرید خوب نمیدونستم و از وقتی تعهد داده ام
چقدر عالی تر و آرام تر و احساس ارزشمندی دارم خدای مهربانم شکرت
خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم
استاد از دوره های بینظیرتون بسیار سپاسگزارم بخدا که هر بار پول برای خرید دوره پرداخت میکنم کلی ذوق و شوق دارم که من دارم ارزش خلف میکنم من دارم به گسترش جهان کمک میکنم من دارم با خودم و خدای خودم به صلح میرسم باوردا م که من در مسیر درست هستم
وقتی حرفهای شما آب روی آتیشه برای من دیگه حرفی نمیمونه الله واکبر
خدایا وقتی تو در وجودم هستی و داری با دریافت آگاهی های ناب بهم راهنمایی میکنید و مسیر درستو بهم نشون دادی چه جایی بهتر از این مکان
خدایا من درحال تغییر هستم من پذیرای تغییر شگرفی هستم تا جهانت را رشد دهم من لایق بهترینها هستم
من ارزشمندم و همیشه چیزهای باارزش هم به سمت من روان هستند
من الان سعی میکنم به اندازه پولم ولی در مغازه های با کیفیت خرید کنم خداروشکر که مرا لایق بهترینها کرده
بهترین استاد
بهترین دوستان
بهترین سایت دنیا
بهترین خودشناسی
بهترین کیفیت
وقتی خدا جونم منو به به این مسیر هدایت کرده پس من لایق بهترینها هستم
خدایا بینهایت بابت تمام داشته های عالی ام سپاسسسسسگزارم
استاد این ارزش راهم از شما یاد گرفته برای هر رشد وپیشرفت کوچک هم برای خودم هدیه بخرم به خودم جایزه میدم از بهترینها تا هر بار مرا بیشتر سوق بده انگیزه ام را بیشتر کند برای حرکت کردن به جلو
خدایا شکرت
ردپایی باشد برای آینده ام که بدونم از کجا به کجا رسیده ام
خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم
به نام الله. یکتا
قبل از نوشتن ردپای روز 18م دوست دارم از معجزه خدا بگم بعد از نوشتن اخرین رد پام یعنی روز 17م که من اونشب ساعت 4بلند شدم به رازونیاز با خدا ویکی از خواسته هام این بود که مشتری که نمیدونم از کجا چطور وچگونه به سمتم بفرسته ومن دیگه یادم رفت تا اینکه همون روزش رفتیم ی مهمونی ی خانم روستاییی
از خواهرم شنیده بود که من فروشندم در کمال تعجب دست گذاشت رو بهترین گران قیمت ترین محصولاتم و کلی ازم خرید کرد وای الله و اکبر الله واکبر اخه من هزار سالم مینشستم فکر میکردم اصلا نمیتونستم اینو برنامه ریزی کنم وای خدای من فقط از خدا تشکر کردم وایمانم قوی تر شد این باور هام قوی تر شد که یک انسانم که روستاست قرار نیست که چیزای خوب بگیر
بعد همین فرد گفت با زبون خودش پیجتو بهمبده من 2000تا فالوش دارم که برات تبلیغ کنم حالا نمیگه اول راه بودم از خدا این در خوابتو داشتم برا گسترشکسبو کارم
وای خدای من یعنی فقط تو دلم میگفتمخدایا فقط کافی من در رکاب تو باشم هر ناممکنی رو ممکن میسازی واقعا کلی باورهامقویتر شد عالیتر شد ایمانم قوی تر شد که خداوند خیلی سریع الجواب
واما روز 18م
من وقتی سنمپایینتر بوداصلا به کیفیت اهمیت نمیدادم و همیشه قرون قرون پولامو جمعمیکردم میدادم طلا شده بودم ادمی که پر دستشالنگو ولی دندوناش سیاه
یعنی من طلا داشتم اما هیچ تاثیری روی اینکه من نشون بدم پول دارم نداشت اتفاقا ظاهرم فقرو میرسوند پولی کهمثلا عیدی میگرفتم دختر خالم بهترین مانتو رو میخرید میپوشیدم لذتش و میبرد من خودمو گول میزدم وبا لباس اینو اونو و با لباسای قدیمی خودم روزآمد سپری میکردم
تا اینکه بزرگتر شدم ودیگه تصمیم گرفتم اینجور نباشم
واقعا شروع کردم وبه خدا از زمانی که شروع کردم که در حد توانم بهترین انتخابوداشته باشم کمکم شرایط واوضاعم تغییر کرد بعد که با استاد اشنا شدم کلا تغییر کردم وکلا مدل خرید کردنم ورود نعمت و ثروت به زندگیم تغییر کرد
هر سال ی خانه تکانی درست حسابی میکنم
و لباس هایی که کهنه باشه استفاده نکنم قدیمی باشه میزارم کنار و ای خدای من چقدر من تو این زمینه عالی شدم بخوام خرید کنم حتی اگر دیرم خرید کنم فقط و فقط جاهای تاپ شهرم خرید میکنم ودقیقا مثل سرمایه شده برام مثلا من چند سال پیش زمانی که همه پالتو ها زیر یک بود من 900دادم ودیگه تا مدتها همهدر تعجب بودن که چقد خریدن بعد چند وقت پیش رفتم همون مغازه کهدیگه تاپشهر مون میگفت به خدا همین پالتو شما الان قیمت خریدش برا خودمون 15تومن خدای من من نتنها چندین سال میپوشم نه تنها سادگی وزیباییشش از مد نیفتاده بلکه قیمتشم رفته بالاتر الان تو لباس هام 90در صدش اینجوریه واقعا با نمیخرم یا درست حسابی تو همه بخش های زندگیم حتی انتخاب رستوران و غذا انتخاب ارایشگاه من حاضرم دیرتر برم ارایشگاه موهامورنگکنم اما در عوض برم تاپ شهرمون بهم خدمت کنن خلاصه با این کارام واقعا واقعا در نعمت رو بر روی خودم روز به روز بیشتر باز میکنم وهمه چی طبق میل من جلو میره الهییی شکر
یادم یک بار خیلیییی سال ها پیش برا اینکه پولامو جم کنم که ی تیکه طلا بخرم خودمو بهزجر نیانداخته مسیر دانشگاهمو طولانی تر میکردم چون با اتو بوس ارزان تر بود در حالی که شوهرم به من هزینه رفتو امدمو میداد اما من می اومدم دست به دروغم میزدم واصلا بهشون میگفتم و خودممبه زجر می انداختم تا ی مقدار از اون پولو پس انداز کنم و من اخر سر طلا هم خریدم اما بعد از مدت کوتاهی همه رو خیلی راحت مثل اب خوردن از دست دادم ودچار ضررها شدم واون اتفاق برام درس خیلی بزرگی بود که هیچ وقت از لذت های زیباییی که خدا برام فراهم کرده لذت ببرم و در لحظه حال باشم و از زندگیم لذت ببرم
وبرای همیشه خسیس بودن وچونه زدنو ارزان خریدمو گذاشتم کنار
سفرنامه 18
خداجانم سپاسکذارتم که من 18روز است با بهترین فایل ها، ایده ها و فکرها سرکار دارم
تقدیم سلام واحترام دارم خدمت استادی عزیزم مریم جون نازنین و دوستان عزیزی هم مدارم.
خدایا شکرت خدایاشکر خدایاشکرت
خدایا نمیدانم چطوری من این حس زیبا وعالی که دارم را بیان کنم، چون دقیقآ شرایط من مطابقت با آن فایل که آن روز میبینم دارد.
من ای روزا استارت کاری جدیدم را زدم به امید ویاری خدایم دارم کارام را با بهترین نحویی احسن پیش میبرم اما بغضی مواقع دغدغه های پیش میاد یا نجواهای شیطانی زیادتر میشه،مثلی اینکه من امروز قبل ازاین که این فایل را گوش کنم دغدغه که در دلم بود این بود من درسته است بهترین وباکیفیت ترین محصولات را دارم ولی این محصولات باکفیت قیمت زیاد داره و مشتری ها اکثریت دنبال قیمت جنس از الی کیفیت،
بعد خدارنی نهایت سپاسگزارم که داشت آن نجوا دری گوش من میخواند درفایل متوجه حرفی استادم شدم که گفت جنس کیفیتش مهم است نه قیمتش بعد خدا میدونه که چقدر دید من عوض شد من چقدر حس عالی گرفتم وحالم خوب شد خدایا سپاسگزارتم که من دارم معجزه هایت را با چشم باز میبینم
خدایا سپاسگزارتم که هر روز چقدر حالم عالی شده میره
خدایا سپاسگزارتم که من دارم بهترین شرایط را سپری میکنم چون حالم خوب است چون من بی نهایت آرامش دارم چون من دقیقآ در زمان مناسب درمکان مناسب بین افراد مناسب قرار میگیرم خداجانم سپاسگزارتم که دربین افراد ثروتمند ومثبت قرار دارم وهمه دستان خدا برای رسیدن به هدفها ورویاهم شده خدایاشکرت خداجانم سپاسکزارتم دوستت دارم وعاشقتم
به نام یگانه قدرت جهان هستی
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
رد پای هجدهم در سفرم به درون
ارزش ابزار
این فایل ارزشمند رو بارها و بارها گوش دادم و به خودم فکر کردم..من در خانواده ای بزرگ شدم که کودکی ام در نازو نعمت بودم و همه چیز برایم فراوان بود از بهترینها، اما به دلیل اتفاقاتی شرایط مالی خانواده سخت شد و همه چیز وارونه شد..البته باز هم مامان من خیلی به فکر بودن که ما تغذیه خوبی داشته باشیم چون در سن رشد و بلوغ بودیم و سلامتی الانم رو خیلی مدیون مادر عزیزم هستم..
ولی ما به تضاد بر خورده بودیم همه چیز میومد تو خونه ولی از کیفیتش کم شده بود..و من به مامانم میگفتم شما از فلان چیز کمتر بخر ولی با کیفیت..اما مادر و پدر من با اینکه سالهای سال بهترینها رو چه خوراک،چه سفر،چه پوشاک،چه مهمانی و….داشتند حالا شرایط برای اونها تصمیم میگرفت و دچار احساس عدم لیاقت شده بودند..
من بزرگتر شدم و به خاطر برخوردن به اون تضادها همیشه دوستداشتم بهترین رو بپوشم و بخورم چون کلا کیفیت برای من خیلی مهم بود..تا قبل از اینکه خودم کارمند بشم کفشهایی که واسه من خرید میشد متوسط بودند و من کف پاهام همیشه تاول میزد چون پوست پاهام خیلی نازک بود..و من فکر میکردم همینه دیگه….و پذیرفته بودم
اما چون اذیت میشدم و راه رفتن رو واسم سخت میکردن وقتی خودم درآمد کسب کردم رفتم ی پول حسابی دادم و کفش مارک اصل خریدم و به شدت راضی بودم انگار رو ابرها راه میرفتم و دیگه از تاول و پادرد خبری نبود..کلا شخصیتا همیشه خودم رو خیلی دوستداشتم و میگفتم باید بهترینها رو داشته باشم..
بهترین خوراک،کیف و کفش و پوشاک و سفر
یادمه ی بار با دوستانم میخواستیم بریم سفر و اونا گفتن با اتوبوس بریم که هزینه کمتر بشه..من مخالفت کردم ولی فایده نداشت..اصفهان تا مشهد 21 ساعت زمینی فاصله داره..به شدت تو اتوبوس اذیت شدم برای همین به محض اینکه به ترمینال مشهد رسیدیم کاری کردم که بلیطهای برگشتمون با اتوبوس رو کنسل کردیم و بلیط هواپیما تهیه کردیم و زمان سفرمون با هواپیما تنها یکساعت و نیم بود..چقدرررررر تفاوت
همونجا به دوستام گفتم ارزشش رو نداشت؟؟ رفتن چقدر اذیت شدیم و بدن درد گرفتیم و سر و وضعمون به هم ریخت ولی حالا شیک و تمیز و بدون خستگی رسیدیم به مقصد!!!!!!
به شدت موافقم که برای کیفیت هر چقدرررر پول بدیم باز هم ارزشش رو داره و لذت داره..
من همه وسایل جهیزیه ام رو مارک و خارجی تهیه کردم با اینکه با یک دهم اون پول، شاید هم بیشتر، میشد اجناس ایرانی خرید کنم..ولی الان حدود 10 سال از ازدواجم میگذره از همه راضی هستم و شکر گذارم که اونموقع به حرف هیچکس گوش ندادم و جالبه بدونید تنها چیزی که من ارزان خریدم فرگازم بود که از روز اول تا الان همه اش ی جاش میلنگه و رو مخمه!!!!
اینجا میخوام ی نکته رو بگم که قانون چقدر عالی جواب میده،،،من خیلی ظاهر و کیفیت زندگی واسم اهمیت داره و همیشه خیلی خوب پول خرج میکردم واسه عطر و ادکلان و طلا و لباس و سفرو …. و جهان شخصی رو وارد زندگی من کرد به عنوان همسر که ایشون چند پله از من بالاتر بودن و بهترین برندها و مارک ها رو استفاده میکردن و برای من می خریدن..
اما گذشت تا اینکه من دیگه سر کار نرفتم و چون خودم کار نمیکردم و باورهای توحیدی ام ایراد داشتند و فکر میکردم همین ی راه وجود داره برای اومدن پول تو زندگیم و خودم همه کاره زندگی ام هستم..زندگی واسمون سخت شد از نظر مالی و من بعد از آشنایی با آموزشهای استاد عزیزم کم کم متوجه شدم که من دوتا پاشنه آشیل خیلی مهم دارم احساس عدم لیاقت و باور عدم فراوانی که دارم روی هر دو کار میکنم هر چند میدونم که خیلی جای کار داره..دوره عزت نفس رو تهیه کردم و دارم کار میکنم و به زودی هم میخوام برای عیدی به خودم دوره روان شناسی یک رو تهیه کنم و تعطیلات عیدم رو با این دو دوره بگذرونم و با ایمان منتظر نتایج درخشانی هستم که دریافت میکنم.
این فایل خیلی چیزا رو به یاد من آورد..به یادم آورد که تضاد چقدر خوبه و میتونه چه اثرات مفیدی در روند زندگی ما داشته باشه..و اینکه کار کردن روی باورهامون بااااااید همیشگی باشه مثل نفس کشیدن.
مامان من الان به لطف الله مهربان اوضاع مالیشون مجددا خوب شده و به شدت بریز و بپاش میکنند برای خورد و خوراک و هدیه دادن مهمانی دادن ولی حاضر نیستن که برای خودشون ی چیزی بخرن همه اش میگن من الان چیزی نمیخوام،، و من الان متوجه شدم که باور عدم احساس لیاقت از اون روزهای سخت مالی در ایشون نهادینه شده و حاضر به تغییر نیستن.ولی بازم من عاشقشونم خدارا برای وجود پر از مهرشون سپاسگزارم
خدارا شکر میکنم برای اینهمه آگاهی ارزشمند که روزی من قرار میدهد و شکر میکنم که دریافتم از این فایلها به نسبت سال گذشته و حتی ماه گذشته خیلی بیشتر شده..
خدای مهربانم شکرررررررررت
استاد عزیزم بسیار بسیار سپاسگزارتون هستم که من را با قوانین جهان آشنا کردید با زبانی ساده و روان
مریم جانم سپاسگزارم که توشه این سفر را اینچنین منسجم و به شدت باور ساز مهیا کردید
دوستان عزیزم خوشحالم که در کنارتون هستم و از تجربیات ارزشمندتون استفاده میکنم
دوستون دارم
در پناه یگانه رب العالمین روز و روزگارتون عاااااالی
سلام استاد جونم و مریم عزیزم
امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید
استاد عزیزم
منم از اون افرادی بودم قبلا بیشتر و الان کمتر دنبال جنس ارزون
ولی واقعا هیچکس اینو ب ما نگفت ک از این بعد باید نگاه کنی
خداشاهده من خودم یه شلوار خریدم فک میکردم ارزونه و خوشحال
به یه روز نکشیده کیفیتش رو نشون داد
و اصلا اعصابم و احساس خوبم رو بهم ریخت
استاد جان دیگ از این لحظه تعهد میدم آشغال نخرم
اگ پول اون جنس خ به رو داشتم ک میخرم و اگ نداشتم ،پولم رو نگه میدارم و جمع اش میکنم و همون جنس خوبه رو میخرم
در بدترین حالت
سپاس گزارم استاد
میخوام درآمدم بالاتر بره ک دیگ ب برچسب قیمت نگاه نکنم
و فقط دیدم کیفیت خوبه بخرم
استاد جانم عاشقتونم و عاشق مریم جونمم هستم
بنام خدای یکتا
سلام به استاد و مریم جونم و دوستان همفرکانسی
در مورد تمرین استاد باید بگم متاسفانه من هم دنبال چیزای ارزون هستم باخودم میگم حالا برا مدتی کارم راه میندازه تا بعد
بیشتر درمورد خرید برای خودم هم خساست دارم هم ارزون البته چند وقت بهتر شدم اما خیلی جای کار داره
که تمام سعیم میکنم از این ببعد در این مورد با وسواس بیشتر عمل کنم
شاد و پیروز یاشید
روزهجدهم سفرنامه
پدرم ازبچگی جوری منو بزرگ کرد که هیچوقت ازش درخواستی نکنم تاموقعی که بچه بودم چیزای ضروری مثل لباس وکفشو واسم میخرید ولی بزرگترشدم هیچ مسولیتی نسبت به خریدایی مثل لباسو کفش وخیلی چیزای دیگه رو بعهد نگرفت وخواهرام درحدی که توانشوداشتن بهم کمک میکردن
ازنوجوانی بخاطر این مسئله ونرسیدن به خواسته هام تحت فشارعصبی بودم تااین که افسردگی گرفتم
احساس بی لیاقتی داشتم اعتمادبه نفس نداشتم
باورکمبود:وقتی یه پولی دستم میاد همش نگران تموم شدنشم تااین مدتی که سرکاررفتم هرماه که حقموقمو واریزمیکردن فقط واسه دوسه روز شادبودم بعددوباره حسابم خالی میشد ویه هزارتومنم نداشتم
از جنس ارزون بگم واستون زمستوناکه میشه پدرم همیشه پیازای ارزون قیمت میخرید هفت هشت کیلو خوشحالم بود که پیاز باقیمت پایین ولی زیادخریده وقتی غذادرست میکردیم همشون خرابو یخ زده بود مجبوربودیم 5تا6تاپوست بکنیم تایکشون سالم دربیاد
یادمه اول راهنمایی بودم پدرم برای مدرسم یه کیف ارزون خریده بود اوایل سال بود که کیفم زیپش خراب شد
بخاطر جنس بد پارچش ریش ریش شده بود اخرش پاره شد
بنام الله یکتا و سلام به استاد عزیزم و همه دوستان
.
در مورد این قضیه قبلا همین طرز فکرو داشتم و البته هنوز جای کار داره ولی خیلی فرق کردم.
اول اینکه چون باع دارم خیلی به ابزار علاقه دارم و لازم هم دارم و اتفاقا خیلی از فایلهاتون تازه به من نشون داد که یکسری از ابزارها وجود دارن اصلا.
تا قبل از اون نمیدونستم حتی وجود دارند
مثلا اکثر ابزاری که توی باغ نیاز میشه،استفاده برقیشون با سیم خیلی مشکله و دست و پاگیر ولی توی فایلهای شما دیدم استاد و بفکر خریدشون افتادم.
البته هنوز هم خیلیهاشون برای ما وجود ندارند یا با کیفیت خوبی نیستند.
یه ابزاری پیدا کردم استاد شبیه مینی فرز که با عوض کردن سری های مختلف توسط وهسطه ها،،کارهای زیادی انجام میده که خب توی اصفهان نبود و من از تهران سفارش دادم و البته فعلا چینی وجود داره ولی خیلی از کارهام رو باهاش انجام دادم.یه ابزار خوبیه که برای خیلی از خورده کاریهام اندازه چندین برابر از پول خودش بهم کار داده.
اینم بگم توی کشور ما یسری از وسایل با کیفیت هم هست که بخاطر اینکه لوازمش وجود نداره،نمیخرنش.
ولی کیفیت ابزار ،ماشین و خیلی چیزهارو تجربه کردیم که از ساده ترینش که پوشاک باشه،برامون کاملا مشخصه که اجناس با کیفیت،با قیمت بالا،نه تنها از ثروتمون کم نمیکنه،بلکه به ثروتمون اضافه هم میکنه.
نکات مثبت زیاد دیگه ای هم داره مثل زمان.
مثلا من یه بی ام و دست دوم خریده بودم توی یکسالی که داشتمش ،شاید بگم حدود 8 ماهشو تعمیرگاه بود و من داشتم خرجش میکردم.جاهایی و زمانهایی خراب میشد که برای داشتن یه پراید آرزو میکردم خخخخ
البته جنس آلمانی هم خوبه ولی نو نبود و خریدش اشتباه بود و بخاطر همین کلی پول و زمان و آرامش از من گرفت.
هممون مثالهای زیادی داریم و تجربش کردیم.
نکته طلایی این جور داستانها،،باورها و ذهنمونم هست که اگه فقط ارزونی فکر کنیم،از مدار ثروت هم فاصله میگیریم.
ممنون استاد عزیزم و سپاسگذارم از خالق ثروتها و فراوانیها
هیجدهمین روز تحول زندگی من
باسلام خدمت استاد عباس منش وهمسرمهربانشون و دوستان سایت تحقیقاتی استاد عباس منش
خیلی خوشحالم امروز هم یکی از روزهای خوب زندگیمه که فرصت نگاه کردن و گوش کردن به آموزه های استاد را دارم و این امتیاز بمن داده شده تا با دوستان زیادی در این گروه که انسانهای شریف ومدار بالا با فرکانس های پراز انرژی و ورودی های عالی هستن هم سخن وهم کلام شدم و از تجربیات قشنگشون بهره مند میشم،
در واقع استاد تواین کلیپ اینو میگه که هرچیز ارزان که کیفیت ندارد و با کمبودظرافت و زیبایی باطنی (ابزارآلات یا لباس, وسایل مورد نیاز,ماشین, خانه وهمه وهمه,,,) برای خریدنش اقدام میکنی وپول میدی در حقیقت بسیار گران خریده شده،چون عوارض و عواقب خرید بظاهر ارزان برایت بسیار گران تمام شده،وبرعکس هرچیز که قیمت بالاتری دارد از نظر کیفیت بهترین جنس و بهترین عملکرد را میتونی ازش بهره جویی کنی،واستفاده وفوائد مصرف آن بمراتب باارزشتر وپرسودتر از قیمت اصلی آن محاسبه میشود،خداروشکر این موضوع واین جلسه بسیار برام پربار بود کامنت هارو که میخوندم لذت میبردم سپاسگزار استاد عزیزم هستم که با گفتمان های شیوا و پرمحتوی،سبک زندگی من وخیلی از دوستان با تغییر دیدگاه و تبدیل به ذهن قدرتمند به سمت فراوانی باورهای مثبت انعکاس دادن،خودم از جمله کسانی هستم که فنی هستم،اعتقاد دارم خیلی از لوازم که بعد از چندسال آسیب میبینن یا خراب میشن،یا نقاشی ساختمان جوشکاری و کارهای الکتریکی میتونم درستش کنم اما هر کس برای کاری ساخته شده،برای رسیدن به تکامل و دستگیری از همنوع و یجوری امرار معاش بهتره بدیم به اوستاکار تا اون هم از کنار ما از معیشتش بهره مند بشه،یادمون باشه برای رسیدن به تکامل باید مراحل پارت به پارت طی بشه و تغییر باور از همین دیدگاه خرید لوازم اصل وبا ارزش وقیمت بالاکلید میخوره و اینکه برای خودت ارزش قائل میشی،خداوند بزرگ شاکرم بدلیل داشتن لباسها وکتونی ها و ماشین وخانه وزمین بسیار زیبا وبالذتم،وداشتن همسروفرزندی سالم وباعشق و همچنین استادی بزرگمنش ودوستان سایت بزرگ عباس منش