چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
به یاری خداوند، «دوره ارزش تضاد | مسائل دلیل اساسی پیشرفت»بازبینی و مجددا به لیست محصولات سایت افزوده شد.
ما قبل از ورودمان به این جهان، خاصیت فرکانسی این جهان و قوانینش را به خوبی می شناختیم و می دانستیم که برای تجربه خودمان و توانایی که برای حل مسائل داریم و پرورشِ آن، به محیطی نیاز داریم که اولاً به ما کمک کند تا خواسته های خود را بشناسیم و سپس با پاسخ به فرکانس های ما و هدایتمان در مسیر آن خواستهها، در حکم محیطی مساعد برای خلق آن خواستهها نیز باشد.
ما به خوبی می دانستیم که راه گسترش ما به عنوان یک خالق و بروز توانمندیهای بالقوهمان، فقط و تنها فقط از مسیر عملی کردن ایدهها، راهکارها و الهاماتمان برای خلق خواستههایی است که از طریق تضادها برایمان واضح شده است.
زیرا ما از ماهیت فرکانسی خودمان- که استاد خلق خواستههایش به وسیله باورهایش است- به خوبی مطلع بودیم و ارزش تضادهای زندگیمان را میدانستیم. به همین دلیل، شور و اشتیاقی سوزان برای تجربه ی این توانایی (توانایی حل مسئله) در این جهان فیزیکی داشتیم
اما متأسفانه آن آگاهی خالص که به پشتوانه اش وارد این جهان شدیم را فراموش کرده ایم. همان پشتوانه ای که، سوخت لازم برای اشتیاق و انگیزه مان بود تا کنجکاو و مشتاقِ مواجه شدن با تضادهای زندگیمان و رشد ظرف وجودمان باشیم به وسیلهی تحقق بخشیدن به خواستههای واضح شده از طریق آن تضادها
به همین دلیل- یعنی عدم درکِ ارزش تضاد و نقش آن در رشد و پرورش استعدادها و تواناییهایمان- است که اکثر ما وقتی با تضادی مواجه میشویم، اینچنین آشفته و نگران میشویم و بدتر از همه فکر می کنیم زندگی بسیار لذت بخش تر می بود اگر، هیچ تضادی وجود نداشت یا به هیچ ناخواستهای برخورد نمیکردیم.
اما جهان برای رشد و گسترش باید با تضادها همراه باشد. تا «شخصیتِ خالق» را از «شخصیتِ قربانی» سرند کند.
تضادها، اهرمهایی هستند که با یادآوری خواستههایمان،مانع ساکن ماندنمان و به قول قرآن «فاسد نشدنمان»، میشوند.
زیرا انگیزههای لازم برای تحقق خواستههای واضح شدهمان، از دل همان ناخواستهها متولد میشود و وقتی این انگیزهها با باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خواستهها همراه بشود، آنوقت کن فیکون میشود.
بنابراین، اگر بتوانیم ارزش تضادها را درک کنیم و از عهدهی کنترل ذهنمان در این مواقع برآییم، دیگر نه تنها دربارهی حضورشان نگران یا گله مند نیستیم، بلکه به خاطر انگیزههایی که از برخورد با تضادها در وجودمان شکل میگیرد، هر بار فاصله رفتن از مدار ناخواسته به مدار خواسته را کوتاهتر میکنیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD305MB20 دقیقه
- فایل صوتی چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم18MB20 دقیقه
سری فایل های دانلودیتوانایی کنترل ذهن
چگونه از تضادها «اهرمی برای تحقق خواسته ها» بسازیم
به نام خداوندی که رحمتش همگان رو دربرگرفته و رحمت های خاص و ویژه ای داره برای کسانی که خاص و ویژه باورش میکنن سپاسگزارم
خدایا شکرت که هر روز صبح زود منو با آرامش روز افزون بیشتری از خواب شیرین و با کیفیتم بیدارم می کنی
خدایااا شکرت که هر روز صبح زود عاشقانه و با عشق سپیده دم آسمان زیبایی رو نگاه می کنم و با عشق شروع به سپاسگذاری نعمت هایت رو می کنم و با عشق صدای چههههه چهههه آواز پرندگان بهشتی رو می شنوم با عشق صدای قوقولی خروس خوش صدایی که از دوردست ها رو میشنوم و با عشق صدای خوش خبری قارقار کلاغ زیبا رو می شنوم و با عشق یک طلوع خورشید صبحگاهی رو با لذت تمام تماشا می کنم و با عشق آن کوههای دور دست و آن ابرهای زیبای بالای سرم رو نگاه می کنم و با عشق گلدون های سرسبز روی بالکنم رو آبیاری می کنم و مدیتیشن های سپاسگذاری رو انجام میدهم و با عشق میام توی سایت الهی مون و چند تا از ایمیل های دوستان عزیزم توی سایت رو می خونم و کلی اشک شوق میریزم و بعضی از کامنت های خودم رو دوباره می خونم مثل استاد که فایل های خودشان رو بارها نگاه می کنند چقدر لذت بخشع خدایااآاا شکرت
و الان با عشق دارم توی کیپ نوتم محل ذخیره کامنتی رو با یک احساس خوب و عالی می نویسم خدایااا شکرت
خدای مهربانم شکرت به من نعمت شکرگزاری نعمتهای بیشمارت را عنایت کردی
خدای مهربانم وجودم را از آگاهی های ناب الهیت پر و لبریز کن
من رو هدایت کن به مسیر درست ، امروزم رو پر کن از همزمانی های معجزات الهییم ، اجازه بده تا شب اشک شوق بریزم از هدایت هایت … اجازه بده بیشتر حضورت رو در زندگیم احساس کنم و بیشتر به غیب ایمان بیارم و به زیبایی ها و نکات مثبت بیشتری هدایت شوم و تمام تضادهایی که نشانه ها و هدایت های الهی ام بودند و هستند تا منو بسمت بهتر شدن هُل بدهند تا پله های موفقیتم باشند تا سپاسگذاری بیشتری داشته باشم
خدایا شکرت که روزم رو با یاد و نام تو آغاز کرده ام
با درود و سلام خدمت بزرگوارانم استاد عباسمنش عزیزم و خانم شایسته ی نازنینم
و درود و سلام به دوستان عزیزی که حال دلشان عالیع و هر روز بیشتر و بیشتر در مدار حال خوب و انرژی مثبت هدایت شده اند
پس باید دوباره خاطرات موفقیت آمیز گذشته ی خوب و خوش رو بخودمون یادآوری کنیم باید به نکات مثبت و زیبائ های بیشتری توجه کنیم باید احساس سپاسگذار بودن رو در خودمون تقویت کنیم
باید ورودی های ذهن مون رو کنترل کنیم
استاد جان خیلی خیلی ممنون و سپاسگذارم که در هر قسمت از فایل ها بهترین و مهمترین آموزش رو برامون تدریس کردید اینکه مهمترین عامل و مهمترین ابزاری که در اختیار داریم برای رسیدن به آرزوها و اهداف و خواسته هامون چه در قله ی موفقیت باشیم و چه در ذلت ابزاری بنام نعمت شکرگذار بودن می تونه ما رو به خواسته های بیشتری برسونه هست
باید تضادها و مسعله هامون رو دوست داشته باشیم چون اونها موهبت ها و دوستان واقعی ما هستند چون اونها دارند با ما صحبت می کنند اونها دارند میگن الان داری به چه چیزی توجه می کنی و دارند میگن وقتع تغییر تو فرا رسیده ..
وقتی تضادی رو مشاهده می کنی نترس چون اون فرشته ی نجاتمون هستش اینا رو دارم بخودم میگم
بخودم یادآوری می کنم که از این طریق به ذهنم یادآوری کنم که باید از این تضادها استقبال کنم و فوری هدایت الهی بطلبم . باید نرم باشم .. باید خوب دقت کنم که هدفش از آمدن چی بوده ؟؟؟!!! چه چیزی رو میخواد بهم نشون بده
اینکه استاد با تاکید گفتند این جهان ما یک جهان دو قطبی است و در این جهان مادی دو قطب وجود داره .. شب یا روز .. تاریکی و یا روشنایی .. خواسته و یا ناخواسته و یا سلامتی و ما سلامتی .. و غیره سپاسگزاری در هر حالتی معجزه می کنه اتفاقات نامناسب در همه ی زندگی مادیات این جهان و انسان ها وجود داره
یکی دیگر از ابزارهای معجزه آسای رسیدن به خواسته هامون همین تضادها و مسعلع ها هستند ..
و شیطان در هر لحظه می تونه وارد عمل بشه و این تضادها و مسعلع ها رو بزرگ نمایی و بولدش کنه حتی اگر در اعماق بهشت باشیم
ولی خداوند میگه ..
نه…. این ظاهر قضیه است. و تو میتونی ظاهر رو تغییر بدی،
اگر که فرکانس مناسب رو بفرستی، و اگر باورهاتو درست کنی.
اگر سپاسگزار باشی،
اگر احساس خوبی داشته باشی،
اگر تمرکزت رو بذاری روی چیزهای زیباتر. »»
اینکه تشخیص بدیم چه هدفی داریم و چه خواسته ای داریم و خودمون حرکت کنیم
اینکه چطوری از قوانین ثابت جهان بنفع خودمون استفاده کنیم
باید اهدافمون رو لیست کنیم و همیشه یک قله ای رو فتح کردیم بسمت قله ای دیگر حرکت کنیم
و اینکه: سپاسگزاری واقعی رو داشته باشیم
من مطمعنم که تمام گذشته ی من به بهترین شکل جبران خواهد شد چون دارم روی باورهام کار می کنم
چون دارم روی نعمت هام تمرکز می کنم
چون میدونم دنیایی که دارم زندگی می کنم بار مثبت و منفی داره چون دو قطبی است و باید هر لحظه هدفمند باشم و حرکت کنم
چون تضادها به من انگیزه میده تا پیشرفت کنم
چون دارم روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز می کنم
چون صبحها خیلی زود بعشق سپاسگذاری بیدار میشم و فرکانس عالی با یک احساس خوب و عالی رو ارسال می کنم
چون به عشق دیدن زیبایی های اول صبحم بیدار میشم تا لحظات روشن شدن آسمان رو ببینم
چون می خوام بدونم آفتاب هر روزم از چه زاویه ای طلوع می کنه
چون می خوام لحظه ی طلوع خورشید درخشان صبحگاهی مو ببینم
چون میخوام تنفس در هوای پاک صبحگاهی رو بچشم
چون می خوام صدای سنفونی چهههه چهههه دسته جمعی پرندگان بهشتی رو بشنوم
چون می خوام آن ابرهای قشنگ و کوههای دوردست رو ببینم
چون میخوام با عشق به گلدون های سرسبز و زیبایم نگاه کنم و آبیاری می کنم و از صدای آن آب در صبحگاه لذت ببرم خدایااا شکرت ..
برای گلهای شمعدانی و گل رُوز و قاشقی و دیگر گلدون های زیباییم شکرگذارم
از شبهایم لذت میبرم
چون میخوام شبها ستارگان رنگارنگ و ماه و مهتاب و هلال ماه رو از روی بالکنم ببینم
چون میخوام لذت یک خواب لذت بخش همراه با آرامش شبانگاهیم رو توی یک رختخواب گرم و نرم رو همیشه بچشم ..
و آنقدر روی خودم کار می کنم که شخصیتم تغییر کنه و وقتی جهانم تغییر کنه متوجه میشم که شخصیتم تغییر کرده که گذشته ام به بهترین شیوه و بنیادین جبران خواهد شد حتی بهتر و بیشتر و قشنگتر از قبل
بقول استاد آنوقت نعمت ها بمب بمب بمب وارد زندگیمون میشه
بخدا الان همینطور هم شده
وقتی دفتر ستاره ی قطبی ام رو چک می کردم دیدم خدای من هر روز نعمت ها در هر یک از جنبه های زندگیم خود نمایی می کنه و همش دارم از هدایا و عطایای الهی بهره می برم و لذت می برم خدایااا شکرت
دیشب که نه ولی صبح دم یک خواب خیلی خیلی عالی دیدم و فورآا رفتم توی دفتر روزانه ی ستاره ی قطبی ام نوشتم خیلی جالب بود که دیدم در خیابان های آلمان هستم و داره برف های سپید و درشت می باره و دارم به یک دختر خانمی به زبان آلمانی میگم (وَس بی دویته ) یعنی تکرار و تمرین
خدایاااا صبح وقتی داشتم به این جمله فکر می کردم گفتم خدایاااا شکرت که توی خواب هم داری منو هدایت می کنی اینکه مرور و تمرین زبان آلمانی مو شروع کنم و دوباره تمرین کنم چون یادگیری زبان باید مداوم باشه وگرنه فراموش می کنیم و پیش خودم گفتم این خواب خیلی معنا داشت چون از یک طرف دیدم به یکی از دوستام که توی آلمان هم زندگی می کنه بهش میگم سوار اتوبوس بشیم و بریم … اون گفت مگه مسیر رو بلدی ؟؟. گفتم آره بلدم الان به راننده میگم .. دست چپ بعد از میدون دور بزن برو دست راست و بعد مستقیم برو ووو .. بعدش یهویی گفتم بقیه اشو من بلد نیستم خودش بلده ما رو میرسونه!!!!
بعد دوستم پرسید(توی خواب) خب چقدر مونده که برسیم!!؟
گفتم از میدان ولیعصر تا انتهای بلوار کشاورز( نمیدونم چرا داشتم آدرس خونه ی خاله جانم رو بهش می گفتم)!
بعدش دیدم ی آقای سیبلو روبروی صنندلی ما دقیقا جلوی شیشه ی جلوی اتوبوس نشسته بود .. بهش گفتم شما رییس خطی؟ (حالا توی خواب داشتم فکر می کردم که چطوری به زبان آلمانی این سوال رو بکنم ) ولی دیدم به زبان فارسی بهم گفت آره من رییس خطم..
خیلی برام جالب بود و همینطور داشتم خدا رو شکر می کردم که یهویی همون آقا بهم گفت کدام یکی از این شکلات کاکایویی ها رو خوردی؟؟!( نگاه کردم دیدم چند تا کاکایویی بسته بندی شده کوچولو جلوی میز صندلی اتوبوس چیده شده انگار برای مسافرا همیشه با این کاکایوها پذیرایی میکنند) بعدش گفتم اینو خوردم یکی از اونها رو اشاره می کردم … یعنی این خواب خوب و عالی ام کلی برام نشونه داشت ..یعنی خداوند اجابت کرده درخواست مو .. یعنی در جهان متافیزیک برام انجام شده و باید از مسیرم لذت ببرم و رها باشم
اینکه آن آقای راننده خودش مسیر رو بلد بود و من فرمان زندگی مو سپرده بودم بهش و گفتم خودش بلده .. یعنی برام تعبیر خداوند رو داشت اینکه خودم هیچ تقلایی نکردم همینکه دو سه تا مسیر رو توضیح دادم یعنی عملگرا بودم و بقیه اشو سپردم به خودش که منو برسونه به مقصد .. یعنی میدونستم هدفم چیع و کجاست ( اینکه آدرس خونه ی خاله ام رو گفته بودم) واقعا برام خیلی هیجانی بود … بخدا من هیچ تعبیر خوابی بلد نیستم به اصطلاح عامیانه .فقط نشانه های خداوند رو طبق قوانین در خواب دیدم و تشخیص دادم یعنی چه!!
چه در خواب باشم و چه در بیداری دارم قوانین رو با خودم مرور می کنم و همه چیز رو با قوانین جهان نگاه می کنم و یکی از نشونه های خداوند که یاری دهنده و کمک کننده هست همین ابزاری است بنام تضاد که دوستان واقعی ما هستند و دارند آدرس صحیح رسیدن به خواسته هامون رو گوشتزد می کنند و با این تضادها بوضوح میرسم که اصلا من چه خواسته ای دارم .. وقتی یک تضادی رو میبینم فکر می کنم یکی داره بشدت بسمت من بوق میزنه یعنی اعلام هشدار می کنه و من رو بوضوح خواسته هام می رسونه
و من باید فورا مسیرم رو تغییر بدم و از خداوند طلب هدایت کنم
اصلا وقتی همه چی سر جای درستش باشد همه اتفاقات خوب به موقع رخ میده و تضادها نسبت به قبل کمتر و کمتر میشه
باز هم مثل همیشه این باور رو آویزه ی گوشم می کنم و تکرار و تمرین روزانه ی من بوده است
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ثابت جهان هستی ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایااا خودت کمکم کن که بوضوح برسم و خواسته هامو تشخیص بدم و مدارم بالاتر بره
خدایاا خودت کمکم کن که بسمت مرحله ی بعدی زندگیم هدایت شوم تا مدارم بالاتر. بره
خدایاا خودت منو بسمت زندگی جدیدم هدایتم کن تا قبل از اینکه با اعلام هشدار تضادی روبرو بشم خودم حرکت کنم و مدارم بالاتر بره
خدایاا منو بسمت تغییر و تحول فوق العاده معجزه آسای بینظیرم هدایتم کن تا مدارم بالاتر بره
خدایاا می خوام با بهترین ها دیده بشم
خدایاا کمکم کن که مدارم بالاتر بره تا در مدار دریافت خواسته ها و تغییر و تحولات بالاتری هدایت شوم
خدایاا شکرت که من در هماهنگی کامل با خواسته و آرزوهایم هستم
خدایا شکرت که من در مدار دریافت خواسته ام هستم
خدایا خودت زیبایی های بیشتر این جهان را بر من آشکار کن تا بتونم بذر خواسته هام را در دلم بذارم و رشد کند و شکوفا شود و وارد تجربه ی زندگیم شود که رسیدن به هر خواسته ای امکان پذیر است آمین
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و از اینکه در مدار امنیت و آزادی کامل در تمام جنبه های زندگیم هستم ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت کمکم کن تا در این مسیر الهی و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایم آگاهانه حرکت کنم تا با موفقیت و نتایج خوب به احساس خوب پایدار هدایت شوم
من باید همیشه استادم رو الگو قرار بدم و این سوال رو از خودم بپرسم
خدایا چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ خدایا خودت هدایتم کن
خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم
و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم
IN GOD WE TRUST
روز 78 از سفرنامه
ارزش تضادها
سلام به همگی
جهان برای رشد و پیشرفت و حرکت های ما از ابزار و اهرمی بنام تضادها استفاده می کند
در واقع تضادها با ما صحبت می کنند اینکه می گویند تو باید بهترین را داشته باشی .. بهترین رفاه بهترین آرامش ذهنی و قلبی و آرامش .. بهترین سفرهای لذت بخش بهترین همسفر زندگی هم فرکانس و شخصیت دلبخواه کامل یا فرزندان صالح و سالم و یا بهترین روابط .. و یا کسب و کار عالی و رونق و پیشرفت در این مسیر کسب و کار .. و یا در مدار سلامتی و تندرستی کامل بودن.. و یا در مدار ثروتمندی و پولداری و دولتمندی و شوکت و مقام یا اینکه این تضادها می گویند باید بهترین خانه و زندگی رو داشته باشی یا در بهترین قصر الهی زندگی کنی و یا بهترین ماشین درست و مناسب و یا بهترین مواد غذایی و یا بهترین لباس های زیبا و قشنگ رو بپوشید و یا سفرهای رویای و لذت بخش و و یا هر چیزی که در این زندگی مون نداریم و خواهان آن نعمت هستیم و احساس می کنیم که این چیزهایی رو که داریم خواسته ی ما نبوده و می خواهیم تغییر کنیم و می خواهیم خواسته هامون رو واضح تر و روشن تر و شفاف تر. و قشنگ تر و عالی تر ارایه دهیم تا جهان هم مسیر را برامون هموارتر کند در جهت رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهامون…
پس هر وقت با تضادی و یا ناخواسته ای روبرو شدیم فوری از خودمان بپرسیم چه ایده و یا راهکاری و یا مهارت های را باید داشته باشیم تا به مدار خواسته ام هدایت شوم؟؟؟
پس برای پرورش این توانایی و بهبود دایمی و تقویت باورهای درست و مناسب و قدرتمند به جای فرار از حل مسایل و یا ناامیدی و مستأصل شدن در برابر تضادهای زندگی از خداوند هدایت بطلبیم و به وضوح و به روشنی بیشتر خواسته هامون برای. مسیر خلق شأن هدایت بطلبیم..
خدایااآاا شکرت برای اینکه مسیر خلق خواسته ام رو بشناسم تا رشد کنم و حرکت کنم من را هدایت کن
خدایاا من را هدایت کن تا با تضادهایی که محافظان من هستند مسیرم رو شناسایی کنم تا قدم به قدم حرکت های من را تابان به نور الهی خودت روشن و درخشان کنی
خدایاا من را هدایت کن تا هدفمندتر و با انگیزه تر به رشد و پیشرفت و موفقیت هایم دلخوش و شادمان باشم
اگر میزان رشد و پرورش و مهارت در شناخت شخصیت مان را درک کنیم زندگی مان هدفمندتر می شود و در نتیجه با تضادهای کمتری مواجه می شویم و لازم نیست که حتما توسط تضادها مسیرمون رو پیدا کنیم..
در واقع هر وقت مسیرمون رو گم کردیم و یا نفهمیدیم که خواسته مون چه چیزی هست و یا هدفی نداشتیم این تضادها به شکل های مختلف خودشان را نشانمان میدهند حالا یا بصورت تضاد در روابط و یا در سلامتی و یا در کسب و کار و مشتری و یا در تضادهای پولی و مالی و همسر و فرزندان و یا عزت نفس و یا هر چیز دیگری این تضادها خودشان را مریی می کنند..
تضادها و ناخواسته ها چی هستند ؟؟؟
تضادها همان نشانه ها و اهرم هایی هستند که متوجه می شویم خواسته هایمان وفق مراد ما نیستند و احساس مانع و یا گره ی کور در مسیر زندگی مون رو می کنیم و این موانع ها سبب ساکن ماندن را در ما ایجاد می کنند انگار هیچ حرکت و پیشرفتی در زندگی مون احساس نمی کنیم…
پس باید برای رفع این موانع ها و تضادها بطور مداوم با خودمون تمرین و یادآوری کنیم که چه خواسته ای داریم تا راه حل ها ایده ها و راهکارها و شرایط و اوضاع و یا افراد.. انگیزه ی لازم برای تحقق خواسته ها ی واضحه شده مان به کمک ما بشتابند ..
در واقع این تضادها می خواهند مسیر درست را به ما نشان دهند
یعنی هر وقت از مسیر رسیدن به خواسته هایمان دور شدیم باید با تغییر باورها یمان که فرمان زندگی مان هستند را دوباره به مسیر درست برگردانیم.. یعنی تضادها همان گاردریل های کنار جاده ی مسیر زندگیمون هستند که از ما محافظت می کنند تا از جاده منحرف نشویم و این فرمان حرکت های ما توسط باورهای قدرتمند ذهنی مان کنترل می شود
پس این نکته ی طلایی رو بخودم یادآوری می کنم .. اینکه اگر می خواهم فرمان زندگی ام را کنترل کنم باید توسط همین ورودی های ذهنی کنترل شود ..
هر چقدر این ورودی ها قشنگ تر و زیباتر و مثبت تر باشند باورها مون قوی تر و قدرتمند تر می شوند و برای ذهن امکان پذیر تر می شوند و با دیدن نکات مثبت و زیبا و الگوهای درست و مناسب هم جهت با خواسته مان این باورها برای ذهن منطقی تر می شود و وقتی منطقی تر شد یعنی باورها مون قدرتمندتر شده است و آنوقت آن خواسته وارد تجربه ی زندگی مان می شود
نکته ی کلیدی این فایل بینظیر این است که
هر وقت به ناخواسته ای روبرو شدیم به جای ناامیدی و یاس و ترس و نگرانی و غمگینی و یا پذیرش آن شرایط به عنوان سرنوشت غیر قابل تغییر و یا احساس قربانی بودن آگاهانه از خداوند طلب هدایت کنیم
خداوند ما رو دست خالی به این جهان فیزیکی نفرستاده است .. چون ما بخوبی از ارزش تضادهای زندگی مون مطلع و با خبر بودیم و شور و شوق و اشتیاقی سوزان برای تجربه ی توانایی حل مسعله در این جهان فیزیکی را داشتیم و پشتوانه ای از آکاهی خالص از ماهیت فرکانس خودمون بهمراه داشتیم ولی متاسفانه فراموش کردیم برای همین است که اکثر ما انسان ها وقتی با تضادی مواجه می شویم آشفته و نگران می شویم در صورتی که جهان برای رشد و پیشرفت و گسترش باید ابزار تضادها را داشته باشد تا شخصی خالق را از شخصیت قربانی سرند کند..
پس این نکته رو طبق تعهد این 78 روز بخودم یادآوری می کنم و آویزه ی گوشم می کنم
.تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه
به هر آنچه که توجه می کنیم از ریشه و اساس همون موضوع وارد زندگی مون میشه
پس طبق این قانون ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق میکنیم، بنابراین اگر میخواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم
اینکه پاسخ کانون توجه مون رو می گیریم به چه چیزی توجه می کنیم
اینکه پاسخ افکارمون رو می گیریم به چه چیزی فکر می کنیم …
اینکه پاسخ باورها مون رو می گیریم
پس باید همیشه روی باورها مون کار کنیم
خدایاااا شکرت ممنون و سپاس
خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
خدایاااااا ما را هدایت کن به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و پول و ثروت و برکت و سلامتی و تندرستی و دل خوش و شادی و شادمانی را داده ای و امنیت و آزادی و خلق آگاهانه در انجام دادن و جهت دهی درست و مناسب افکار و باورهایمان را داشته باشیم.
IN GOD WE TRUST
چگونه از تضادها اهرمی برای تحقق خواسته ها بسازیم ؟؟؟
بنام خداوند و یگانه خالق جهان هستی که با تضادهایی من رو بوضوح رساند برای تحقق خواسته هایم …
وقتی ما به تضادهایی بر می خوردیم باید رفتار مون اینگونه باشه که خدایا شکرت این تضادها و این مشکل ها و این اتفاق ها ی ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!
حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم
یعنی افراد به دو دسته تقسیم میشوند..
یک.. افرادی که به مشکل برخورد می کنند همش میگن خدایا چرا این مشکل برای من بوجود آمده . چرا منو دوست نداری . چرا که میخوایی منو زجر بدی ؟ خدایا چرا با من این کارو کردی ؟؟
دوم.. یک عده افرادی هستند که میگن …
خدایا شکرت این مشکل بوجود آمد تا من بفهمم که دقیقا من چیرو می خوام .. حالا که من فهمیدم . اینو می خوام با این ویژگی ها با این وضوح
مثلاً.. قبل از آشنایی من با استاد عزیزم یعنی در تابستان سال 97 .. بعد از ورشکستگی های پولی و مالی باید اعتراف کنم که نه تنها با این تضاد به ورشکستگی کامل زیر صفر رسیده بودم و بقول یکی از دوستان تا خط ریش هم زیر بار قرض و قسط و بدهی افتاده بودم بلکه تضادهای دیگری هم همچون زنجیر وار بدنبال داشت که حتی اساس بنیاد خانواده و روابط بین من و دخترم و پسرم به بدترین شکل از هم پاشیده شد و هر کدام بسمت و سویی پراکنده شدیم و همچنین روابط خانواده و اطرافیان نزدیک و دوست و آشناها و اقوام هم به تضادهای نامناسبی کشیده شد..
از طرف دیگه به تضادهای سلامتی در تمام اعضای بدنم هم دچار شده بودم که در کامنت های سال 97 و 98 اشاره می کنم که مفصل نوشته بودم .
تضادهای دیگرم عزت نفس فوق العاده پایینی که در همه ی ابعاد زندگیم احساس کمبود می کردم
تضادهایی که به اعتبارم لطمه ی فراوانی زده شد و ارزشمندی و عزت و احترام من بطور کلی زیر پا گذاشته شده بود ..
تمام این تضادها قبل از آشنایی من با استاد عباسمنش عزیزم و این سایت گرانبها بود که از هر لحاظ درب و داغون و له شده بودم و با این شرایط وارد این این سایت شدم مثل کسی که از اون بالا بالاها از کوه و یا هواپیما در آسمان ها به بدترین شکل سقوط کرده و افتاده توی اون دره های تاریکی و جسم و روحش کاملا درب داغون شده بود فقط و فقط نَمرده بودم …. فقط زنده بودم و نفس می کشیدم … و تقاضای کمک می کردم. .. اون هم با صدای سکوت فریاد میزدم .. یعنی رمقی برای فریاد زدن هم نداشتم .. یعنی نمی توانستم فریاد بزنم و کمک بخوام .. ولیییییییییی تا می تونستم از درون و داخل ذهنم با تمام قدرتم فریاد میزدم و کمک می خواستم . و می گفتم خدایاااا کمکم کن .. خدایا جز تو هیچکس صدای منو نمی شنوه .. جز تو به چه کسی پناه ببرم و کمک بخوام ؟؟؟ خدایا من به کمک تو محتاجم . خدایا من خیلی خیلی توی این دنیا کار دارم باید کمکم کنی .. من هنوز توی این دنیا و جهان مادی تو کارم تمام نشده ..
تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم
و خداوند صدامو شنید
خداوند نیروی امداد غیبی شو برام فرستاد.. خداوند یک نوری از دریچه ی نور الهی خودش رو برام فرستاده بود .. وقتی چشمامو باز کردم و دیدم راهنمای من فرشته ی نجات من بسمت من آمده .. و ریسمان نجات من توسط استاد عباسمنش عزیزم بسمت من پرتاب شده ..و اولین نفس شکرانه ام رو از اعماق قلبم کشیدم و شکر خداوند رو بجا آوردم .. بعدش با همون حال درب و داغون و از هم پاشیده ام توسط خواهرم توسط گروه بانک خودشون به سه فایل دانلودی چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم آشنا شدم و بعدش فایل بینظیر فقط روی خدا حساب کنیم و حُزن در قرآن که بمدت سه و یا چهار ماه بطور مدام با هندس فری شبانه روز گوش دادم و نوشتم و تکرار و تکرار و تکرار روی خودم کار کردم و به احساس بهتری رسیدم و بعدش وارد کانال تلگرام استاد شدم در واقع کمک های اولیه برام انجام شده بود .. در واقع آماده شدم که به بیمارستان الهی منتقل بشم بیماری بودم که تمام جسم و روحش داغون شده بود و فقط نفس می کشید و زنده مانده بود و برای بالا آمدن از اون دره های تاریکی . انگار تازه به هوش آمده بودم و با تمام وجودم می خواستم نجات پیدا کنم چون هنوز خیلی خیلی با این دنیا کار داشتم و باید از مسیر درست و مناسب حرکت می کردم تا بتونم به خواسته هام برسم.. بعد از سه چهار ماه جهاد اکبری روی خودم بلطف خدای مهربانم توسط استاد عزیزم که فرشته ی نجات من بود .. درهای امید و روشنایی بهم نشان داده شد و آرام آرام بلند شدم و حرکت کردم .
دوستان عزیزم اینها داستان های مختصری قبل از آشنایی من با استاد عزیزم بود و حالا داستان مختصری دیگر من مربوط میشه به بعد از آشنایی من با استاد عزیزم و این سایت شفا دهنده مسیر توحیدی و الهی من بسمت اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام..
1_ خُب با کار کردن روی خودم اولین چیزی که بهش رسیدم احساسم و خوب کردم . یعنی آشنایی من با قوانین جهان هستی شرطش این بود که باید شاد می شدم . باید احساس خوبی می داشتم . باید به زیبایی ها توجه می کردم . باید شکر گذاری رو یاد می گرفتم . باید نعمت هامو میدیدم . باید تکنیک های دیدن نعمت هامو یاد می گرفتم که یکی از آن تکنیک ها نوشتن بود. تکنیک نوشتن بهم کمک کرد که تمرکزمو جهت بدم . تا بتونم این ذهن نجوا گر شیطانی مو تربیت کنم .. تربیت این ذهن افسار گسیخته وحشی خیلی خیلی کار داشت .. خیلی خیلی تکامل لازم داشت .. خیلی خیلی نیاز به آموزش داشت . و از همه مهمتر اینکه باید عملگرا میشدم و حرکت می کردم . حرکت کردن بمعنای واقعی.. حرکتی که متافیزیکی بود . یعنی باید باورها مو تغییر میدادم . یعنی باید یاد می گرفتم چطوری آن باورهای مسخره و مخرب و شیطانی رو از ذهنم بیرون می کردم و عمل کردن به این تکنیک اصلا و به هیچ وجه در اون شرایط بحرانی کار آسانی نبود چون مثل سیمان و بِتن چندین ساله توی افکارم نشسته بود و خراب کردن اون افکار مخرب سیمانی همچون بِتن سرسخت زمانبر بود و نیاز به تداوم و مداومت مستحکم و پایداری داشت .. خُب اولش خیلی سخت بود و زود خسته میشدم و گاهی میبریدم و رها می کردم ووووووولی استاد عزیزم مدام برام صحبت می کرد مدام تشویقم می کرد وو مدام برام مثال میآورد مدام الگوها رو نشونم میداد و مدام تاکید می کرد که حواسم به درس هام باشه . مدام بهم یادآوری می کرد . مدام تاکید می کرد که در سر کلاسم حاضر باشم یعنی بطور مداوم در سایت حضور داشته باشم و فایل ها رو ببینم و گوش کنم و کامنت دوستان رو بخونم و از همه چیز مهمتر اینکه کامنت بنویسم و این کار کامنت نوشتن سخت ترین کار ذهن من بود چون نمی فهمیدم که چی چیزی رو بنویسم من که هنوز دستاوردی نداشتم . کلمات روی دستان و زبانم نمی چرخید. و باید اعتراف کنم که مقاومت ذهنی ام برای نوشتن آنقدر زیاد بود که نه تنها دستم نمی رفت روی کلید های نوشتن در مبایلم بلکه حتی گاهی اوقات که بزحمت می نوشتم و ساعت ها وقت میذاشتم برای نوشتن یهویی ارسال صورت نمی گرفت و می پرید و من کلی احساسم نامناسب میشد و تا مدت ها از نوشتن و کامنت دوری می کردم ولی هر دفعه روی همین موضوع هم کار کردم که تا به الان فکر کنم بالای هزار و پانصد تا داخل سایت کامنتم ثبت شده خدا رو شکر و حتی وقتی به رد پاهای گذشته ام نگاه می کنم روند درکم از مسایل و آگاهی هایم به مدار بالاتری رو بوضوح مشاهده می کنم .و فهمیدم که مدارم هر روز بالاتر رفته و این نشانه ی خوبی برام بود هر چند این روند خیلی کند بود و آرام آرام به پیش میرفت ولی بوضوح میدیدم که دارم بهبود پیدا می کنم و کاملا از اون معلولیت ذهنی ام دارم جدا میشم و تافته ی جدابافته ای از اون 99٪ جامعه شدم ..
خب هر روز یک تضاد و یک مسأله ای خودشو به شکل های مختلف در زندگیم خودشو نشون میداد و من هم دیگه یاد گرفته بودم که از تضادها و مسعله هام فرار نکنم بلکه استقبال کنم و بقول استاد عزیزم آشغال ها رو نریزم زیر مبل و فرش.. هر چند آنقدر در طول عمر زندگیم آنقدر آشغال زیر مبل و فرش ریختم و انباشته شده که باید ریز ریز و آرام آرام به این پرونده های بایگانی شده ی زیر فرش و مبل می پرداختم و شکر خدا خیلی از مسایلم رو حل کردم و این روند رشد و پیشرفت های منو نشون میداد .. ولی هنوز خیلی از مسایل اساسی در زندگیم باید حل بشه که توسط چک و لگد تضادها رو کاملا میبینم و میفهمم و آمدند که بهم بگن باید بسرعت بیشتری حرکت کنم ..خدایا شکرت این مشکل بوجود آمد تا من بفهمم که دقیقا من چیرو می خوام .. حالا که من فهمیدم . اینو می خوام با این ویژگی ها با این وضوح باید این تضاد ها رو هم حل کنم و به شکر خدا و بلطف آموزه های استاد عزیزم امروز اومدم در این قسمت از فایل دانلودی سایت ردپای دیگری برای خودم بجا بگذارم که از کجا به اینجایی که فعلا هستم رسیدم ..
در مبحث پولی و مالی.. شکر خدا از اون قرض و بدهی های مالی و پولی خارج شدم
شکر خدا حقوق بازنشستگی همسر خدا بیامرزم همون موقع ها بعد از هفت هشت ماه بعد از آشنایی ام با استاد عباسمنش عزیزم از بلوکه ی بانک آزاد شد
شکر خدا تضادهای سلامتی و تندرستی ام رو بدست آوردم و با همین فایل های دانلودی و فایل های بینظیر در پرتو آگاهی در اون زمان که هفت هشت ماهی که به اجبار پیش خواهرم در کرج زندگی می کردم و روی خودم و سلامتی ام کار کردم .
البته به همین روش و با استفاده از قوانین تونستم دیگر مسایل و تضاد های سلامتی ام رو بهبود ببخشم و این روند ادامه بهبودی بیشتر رو با سپاسگذاری روزانه ام ادامه دارد شکر خدا
در مبحث عزت نفس و روابط ..
با کار کردن مداوم در بهبود روابط درست و مناسب باید بگم که با حذف رسانه ها و خبرها و TV و غیره .. افراد منفی رو از زندگیم حذف کردم و یا جهان هستی خودش این کار رو برام انجام داد و شکر خدا و برای بهبودی روابط خانوادگیم روی خودم خیلی خیلی کار کردم که البته بعد از دو سه سال دوری از دخترم بخاطر تضادهایی که در کسب و کارش بوجود آمد بسمت خانه ام برگشت ولی همچنان آن حرف های گذشته و ورشکستگی های زندگی گذشته مون هر چند وقت یکبار تکرار میشه و منو مقصر تمام این از هم پاشیدگی ها می داند و همیشه شصت انگشت مقصر بودن بسمت من هست . هر چند با آموزه های استاد یاد گرفتم که اشتباهات خودمو بپذیرم و هیچ عامل بیرونی رو برای تمام کارها دخیل ندونم و سبب تمام اتفاقات زندگی مو رو خودم هستم رو پذیرفتم ولی باید اول از همه با خودم کنار میومدم و با خودشناسی و با تغییر باورهای مخرب مذهبی و خداشناسی از آموزه های استاد عزیزم با خودم به صلح رسیدم و این روند تکاملی برای روابط درست و مناسب با خودم و خدای خودم و فرزندانم رو باید بیشتر از همیشه ادامه بدم..
خدا رو شکر گذارم که حداقل دخترم کنارم هست هر چند هنوز مسایلمون ریشه ای حل نشده ولی برای همین برگشت دخترم روز و شب از خداوند سپاسگذاری می کنم که به من در امورات و خرج و مخارج زندگیم خیلی کمکم کرد… البته هر چند بیشتر میره کرج منزل خاله جانش که خواهر بنده باشه.. و اونها در مدار و فرکانس من نیستند . ولی بازم خوشحالم که دخترم در کنار اطرافیان نزدیکم رفت و آمد داره و من مطمعن هستم که روابط مون آرام آرام بهبود میبخشد و این منوط بر این است که روی باورهای روابطم بیشتر کار کنم ..
بچه هام جزو گرووه اول هستند و همش مگن چرا این اتفاق افتاد ؟؟؟؟؟؟
چرا اینطوری شد ؟؟؟؟؟
اافرادی که به مشکل برخورد می کنند همش میگن خدایا چرا این مشکل برای من بوجود آمده . چرا منو دوست نداری . چرا که میخوایی منو زجر بدی ؟ خدایا چرا با من این کارو کردی ؟؟ همه رو مقصر میدانند و خودشون رو پاک و مبرا از هر گونه اشتباه و خطایی
در مورد پسرم که چندین ساله با من و خواهرش قهره .. و من بخاطر مادر بودنم و عواطف مادریم هر چند وقت یکبار تلفنی با پسرم تماس می گیرم ولی صحبت هامون بی نتیجه هست چون اون خیلی خیلی بیشتر منو متهم و مقصر تمام تضادهای ورشکستگی هامون میدونه در صورتی که ایشون کارخانه ی قارچ رو مدیریت می کرد و به هیچ عنوان اجازه نمیداد که من به کارخانه سرکشی کنم و شرایط رو نظارت کنم ولی بعد از ورشکستگی کارخانه و از دست دادن خانه و زندگی و ماشین ها و باغ و پول و ثروت هامون مصبب تمام این وضعیت ها به روی من برگشت و الان باز هم توسط پسرم رگبار ی متهم و مقصر هستم و اصلا حاضر نیست برای یکبار هم که شده صورت منو ببینه بخصوص اینکه از همسر عقدیش جدا شده و بیشتر از همیشه منو و خواهرش رو مقصر میدونه.. با تمام این تضادها و مسعله ها در مبحث روابط مون امید دارم که با کار کردن روی افکارم و باورهایم و تجسم سازی و تلاش های ذهنی ام این گره ی کور هم راه حلش پیدا بشود و سر نخ زندگیم به آسونی و سهولت حل بشود هر چند ظاهر قضیه خیلی خیلی سخت و غیرقابل حل شدنی است مثل اون جاده های پر پیچ و خم سنگلاخی سربالایی های کوه ها ست ولی من به خداوند ایمان و یقین دارم و به خودش توکل می کنم .. که می تواند دلها رو برام گرم و نرم کنه و این کینه ها و لجبازی ها باید خاتمه پیدا کنه و راه حل های الهی از راه میرسند و بصورت ریشه ای حل خواهند شد ..
در مورد روابطم با دیگر افراد فوق العاده عالی هستش یعنی دستان قدرتمند خداوند همیشه بهترینع بهترین افراد رو برای کمک بسمت من هدایت کرده خدا رو شکر . حتی بهترین همسایگان خوب و عالی رو در این خانه ی جدیدم دارم و شکر خدا دوستان جدید و خوب و عالی و ثروتمند رو جلوی راهم قرار داده .. و همیشه با افراد درست و مناسب و خوب و عالی و خوش برخورد مواجه میشم حتی راننده های تاکسی خوش برخورد مثبت اندیش و یا مغازه داران و کاسب های خوب و عالی و خوش برخورد مواجه میشم و حتی افرادی که من اصلا نمی شناسمشون بسمت من هدایت می شوند و از این بابت فوق العاده از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایاااا شکرت که من به خلوت گزینی بیشتری نیاز دارم تا بتونم باورهای درست و مناسب بهتری برای بهبودی شرایط روابط خانوادگی ام بسازم . هر چند من به هیچ عنوان توانایی تغییر دیگران رو ندارم حتی نزدیک ترین افراد زندگی ام رو پس
پس به این باور رسیدم که در مورد روابط ضعف هایی دارم که به باورسازی های بیشتر و بهتر و قدرتمندتری نیاز دارم که باید در این زمینه تلاش بیشتری کنم و یکی از تضادهای چالشی ام رو در این زمینه باید حل کنم و خداوند منو به راه حله درست و مناسب بهبود روابط خانوادگی ام هدایت ام خواهد کرد و اگر آنها تغییر نکنند و هم مدار و هم فرکانس من نباشند این روند جدایی از فرزندانم ادامه خواهد داشت و من هم باید از قانون رها سازی کمک بگیرم و این تضاد رو بسپارم بدست خداوند
اعتبار نیک و ارزشمندی و عزت و احترام یکی دیگر از کارهای مهم و اهداف زندگیم هست که در این زمینه هم دارم روی خودم کار می کنم..
تضادها یی که باعث شده که من بوضوح بیشتری برای خواسته هام برسم .
مسایل پولی و مالی و درآمدهای متعدد روز افزون ام هست
مالکیت و صاحب و ساکن خانه ی رویایی ام هست چون دیگه دوست دارم از مستاجری بیام بیرون و امسال شهریور 1402 با تمدید قرار داد منزل مسکونی ام به وضوح رسیدم که باید در این زمینه هم خیلی روی باورهایم کار کنم
خریدن ماشین و غیره … و صدها اهداف ریز و درشتی که هر کدام از آنها رو در لیست اهدافم نوشتم پس یک جهاد اکبر و تمرکز لیزی باید رو خودم داشته باشم تا راه حل ها رو بکمک خداوند پیدا کنم و با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت و زیبایی ها به خواسته هایم توجه کنم ..
و باز هم این گفته ی گران بهای استاد رو اینجا به خودم یادآوری می کنم ..
خدایا شکرت این تضادها و این مشکل ها و این اتفاق های ناخواسته و بظاهر نامناسب به من کمک کرد که بفهمم که دقیقا چه چیزی رو می خوام ؟؟!
حالا که من فهمیدم که چه چیزی رو می خوام بیام به اون خواسته ام توجه کنم و بگم خدایا من دقیقا اینو می خوام و اون خواسته ام رو تجسم کنم و اونو توی ذهنم بسازم و بسمت اون خواسته ام حرکت کنم
خدایا خودت دستمو محکم به دستان قدرتمند الهی خودت گره بزن
خدایا خودت منو بسمت راه حل های درست و مناسبی هدایت کن که از پایه و اساس و با احساس خوب و عالی به خواسته هایم برسم
خدایا خودت راه حل های درست و مناسب رو برای بهبودی روابط درست و مناسب و قشنگ عاشقانه بین منو فرزندانم رو بر من آشکار و قابل لمس کن و چنان بر من آشکار و قابل لمس کن که امکان اشتباه و خطایی نداشته باشم
ای عشق الهی ام و ای معبودم پیشاپیش من حرکت کن و راهی را که باید در این وضعیت پیش گیرم بر من آسان و راحت و ساده و کامیاب گردان
خدایااآاا شکرت که من مغناطیس عشق و مهر و محبت و روابط درست و مناسب جادویی هستم
خدایاااا شکرت بخاطر نتایج فوق العاده عالی برای روابط درست و مناسبی و عزت و احترام و ارزشمندی و اعتبارنیک و بلندآوازگی که وارد تجربه ی زندگیم شده ممنون و سپاسگذارم که من لایق بهترین ها هستم و همه رو می بخشم تا روح خودم رو رها و آزاد کنم خدایا شکرت ممنون و سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
IN GOD WE TRUST
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقا حسن اندیشه ..با اینکه این کامنت شما برای سال 94 هست ولی رد پای خوبی بجا گذاشتید و امروز برای من نشانه بود که از شعر زیبای یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور دریافت کردم .. ممنون و سپاسگذارم که این شعر حافظ عزیز رو کامل اینجا برامون نوشتید..
آقای اندیشه با توجه به اینکه از شاگردان قدیمی این سایت هستید مطمعنان قطع به یقین به مدارهای بالاتری هدایت شدید و تکامل خودتون رو در جهت رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی تون رو طی کردید و در یک کلام به قوانین تسلط پیدا کردید خدا رو شکر
خواستم تشکر و قدردانی کنم بخاطر اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوا تون به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم
ممنون و سپاس
روز و شبت تون بخیریت و شادی و شادمانی
ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با پول و ثروت و نعمت و سلامتی و برکت الهی
در نور و روشنایی و عشق الهی و پایدار باشید