این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-10.gif8001020پشتیبانی سایت/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngپشتیبانی سایت2014-07-03 00:00:002022-12-29 00:57:11جهان مانند آینه عمل می کند
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من امروز روز سوم هستش ولی دوست داشتم برم و رور بعد نگاه کنم واومدم روز چهارم.
اخه چقدر این فایل ها فوقالعاده ان چه جالب استاد من این کتاب شروع کردم و دارم میخونمش
وباکتاب وفایل ها شما میخوام.
باتمام وجود میخوام که زندگی خودمو تغییر بدم و الگو باشم ومیخوام آیندگان به نیکی ازم یاد کنم.
استاد عزیزم منم مشکل قبل شماارو دارم و امروز متوجه رفتار اطرافیانم به خودم شدم من همش نشخوار ذهنی دارم که این الان این رفتار میکنه الان این کارو میکنه.
وجالب اینجاست که تامدتی پیش میگفتم منکه دارم روی خودم کارمیکنم چرا بامن اینجوری رفتار میکنن.
ولی امروزبعداز سه روز فکرکردن و کنکاش کردن رفتارم حرف هام و فکرم به این نتیجه رسیدم که کاملا ما خالق زندگی خودمون هستیم.
وچون توی ماه رمضان هستیم این ماه خدا خیلی کمکم میکنه و همش میگم فاطمه ببین تو روزه ای وبا خوردن آشامیدن روزه ات باطل میشه وتوی زندگی هم همینجور وباید بقیه چیزها فکر بد و …..هم همین طور پس حواست باشه که خودت خالق زندگی خودت هستی.
الهی شکرت این فایل بینظیر است بینظیر عالی هستید استاد.
استاد جانم امیدوارم که یه روز بشه از نزدیک ببینمتون ومنم مث شما تاثیر گذار باشم الهی آمین
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم بابت این اگاهی فوق العاده امروز
خدایا من عاشقتم
قسمت چهارم سفرنامه پر بود از نکات بی نظیر
هر لحظه از زندگیمون رو خودمون داریم با فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنیم.
فرکانس ها چطور به وجود میاد؟ با توجه کردنمون، یعنی چی؟ یعنی تو طول روز به چی گوش می دی، چی نگاه می کنی، در مورد چی حرف می زتی،
این توجه ها باعثث ایجاد فرکانس های میشه که اگه برایندشون مثبت باشه، باعث میشه اتفاقات بی نظیری برات رخ بده، نه اگه توجهت فقط روی نکات منفیه، که باعث میشه فرکانس بدی به جهان هستی ارسال بشه، تعجب نکن اگه اتفاقات بد زیاد میشه تو زندگیت، چون خودت خواستی.
اگه رابطه عاطفی خوبی نداری، اگه ثروتمند نیستی، اگه فقط اتفاقات بد برات رخ میده، همش باعثش خودتی، همه ی این ها علتش اینه که کانون توجهت فقط بر نکات منفیه، فقط داری غر میزنی.
در بدترین شرایط زندگیمون هم نکات مثبتی هست که می تونیم با توجه به اون ها شرایط تغییر بدیم.
چه جمله ای گفتی استاددجان
به شما قول می دم می تونید کاری در این دنیا انجام بدید که بهشت تو همین دنیا تجربه کنید
واقعا لذت بردم با این جمله
مهترین کلید تو این قضیه ، احساس خوب هست
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم بابت تک تک نعمت هایی که به ما دادی و ما بهشون توجه نمی کنیم،
علی جان، چشمت حاضری چقدر بفروشی؟ پاهاتو چطور؟ دستات؟ بدن سالمتو؟ خانواده بی نظیرتو چطور؟
خدایا بسیار سپاسگزارم بابت تک تک این نعمت های بی نظیر
وقتی کانون توجه م رو کنترل کردم واحساسم خوب بود رخ دادن اتفاقات خوب رو به چشم دیدم هروز برام اتفاق خوب میفتاد برخورد ادم ها بامن عالی بود پول بیشتری هروز به دست میاوردم قشنگ تایید میکردم که قبلا اینا نبود اینا بخاطر کنترل ورودی ها و کانون توجه منه ولی وقتی رها کردم اتفاقات عالی کمرنگ شد
سلام خدمت استاد عزیز که چقدر خوب درس میده و ازت تشکر میکنم استاد که هم محتوا انقدر قویه و بهترین و بالا ترین استاندارد هارو برای ما تعریف میکنید هم خوب توضیح میدید و هم چنین سلام عرض میکنم خانم شایسته مهربون بابت اون پیشگفتاری که نوشتید برای این فایل که خیلی تاثیر مثبت برام وقتی قبل یا بعد فایل اونو میخونم قشنگ برام جا میفته مطلب و یه حالت جمع بندی قوی از فایل به من میده
سلام خدمت دوستان عزیز و همکلاسی های درجه یکم
خب یه تمرین همیشگی و مادام العمر استاد در این فایل به ما داد که مهم ترین فاکتور در احساس خوبه یعنی اگاهانه من بیام توجه ام رو بگذارم روی قسمت هایی از زندگیم که دوست دارم گسترش پیدا کنه
بزرگ ترین نعمت سلامتیمه خدایا شکرت بابت چشم و گوشی که دارم این فضا رو میببنم این فایل هارو گوش میدم و بقیه نعمت های زنگیمو میبینم خانواده عزیزم سلامتیشون امکانات و رفاهی که برای من فراهم کردی و خلاصه هر چیزی که در اختیار من قرار دادی رو میبینم استفاده میکنم و لذت میبرم خدا جون تشکر بابت این دستان قدرتمندم انگشتان زیبا که دارم این متن الهی رو تایپ میکنم باهاشون
شکرت بابت قلبم که داره توسط نیروی الهی میتپه
شکرت بابت مغزم پوستم موهام پاهام که روشون وایسادم و بابتش منت هیچ کس رو نمیکشم چون تو روزی دهنده بی منتی از هرنعمتی بنویسم میشه ساعت ها که چه عرض کنم روز ها و نمیدونم خیلی میشه در موردش صحبت کرد نا توانم از سپاس گذاری بابت این همه نعمت
خدایا تو خودت گفتی اگر اب دریا ها و اقیانوس ها جوهر شود و تمام درختان کاغذ باز هم نمیشه نعمت هاتو شمرد و نوشت الهی سپاس برای وجود پدر مادرم که خیلی نعمت بزرگی هستند که حاضرند جونشونو برای من بدند مرسی بابت این عشق اینارو تو دور من جمع کردی وقتی من به دنیا اومدم اونقدر ضعیف بودم که حتی توان نون خوردنو نداشتم تو مهر منو به دل پدر مادرم و همهی ادم هات انداختی این دستان تو اند پس
همیشه توان اینو داری که کلی ادم دور من جمع کنی کلی مشتری کلی دوست کلی نیروی کار کلی محصول کلی همسر ببخشید یک همسر خوب زیبا مهربون خخخ کلی بدرد این قسمت نمیخورد
خلاصه مرسی هوامو داری مرسی بخاطر این سیستم زیبا که در جهان وضع کردی مرسی بابت تحقق خواسته هام مرسی بخاطر راحت نفس کشیدنم راحت غذا خوردنم راحت خوابیدنم راحت ورزش کردنم
راحت خوشحال بودنم مرسی بابت این حال خوب خدا مرسی بابت استاد عباس منش برای خانم شایسته برای این جمع فوق العاده
استاد عزی ازت تشکر میکنم من به ارزوهام قول رسیدن دادم یه روز میام پیشت همشونو نشونت میدم و کلی عشق میکنیم باهم انشالله هرجا که هستید حال دلتون خوب باشه عاشقتونم
سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم ،و دوستان گرامی
طبق فرمایشات استاد عزیزم، که فرموده اند، موفقیت ها و اتفاقات به ظاهر کوچکمان را هم بنویسیم و سپاسگزار باشیم .
در چهارمین روز از سفرنامه ام ، میخواهم اتفاق خارق العاده ای که برام افتاد و یادداشت کنم …
برای قرارداد اجاره ی مستاجرم ،چند تا عوامل به ظاهر بیرونی ، دست به دست هم دادند که املاکی از من کمیسیون نگرفت .
اینجا فهمیدم ، این اتفاقی نبود ، حاصل تغییر باور و مثبت اندیشی خودِ منه !
با این فایل ارزشمند تصمیم گرفتم :
از امروز فقط سپاسگزار باشم ،بیشتر به زیبایی های اطرافم تمرکز کنم ، و آنها را تحسین کنم ، به نکات مثبت تمرکز کنم ، بیخیال تر باشم …
ان شاءالله این روند را هر روز ادامه دهم، و با این سبک تفکر ، زندگی کنم .
تصمیم گرفتم : آگاهانه کانون توجه ام را روی چیزهایی که دوست دارم به راحتی برایم اتفاق بیفتند متمرکز کنم و باورهای مناسب و قدرتمند کننده اشان را پیدا کنم و در وجودم نهادینه سازم .
شجاعانه با تصمیمات اساسی ، آینده ام را متعالی خلق میکنم .
خدارو شکر می نویسم ، دوست دارم بنویسم ، با نوشتن بهتر یاد میگیرم و حالم خیلی خوب میشه .
با ذهن و قلبم به نکات مثبت توجه میکنم و سپاسگزارم.
امروز به طرز عجیب و غریبی اتفاقات و همزمانی هایی افتاد که برای شخصیت الانم عادیه و برای شخصیت قبل از آشنایی با استاد عباسمنش بسیار غریب.
امروز در دل کسب و کارم اتفاقاتی رقم خورد فقط زیر لب شکر میکردم و میگفتم خدایا شکرت که تو چقدر دقیق عمل میکنی و به خواسته ها پاسخ میدهی
تو دقیقا همان شرایطی را برای من رقم میزنی که من عاشق این موضوع هستم و دقیقا مثال زیر خیلی راهگشا خواهد بود برای اینکه منظورم را برسانم…
من دقیقا مثل یک راننده ی ناشی بودم که بلد نبودم چراغ های ماشین خود را در دل تاریکی شب روشن کنم و به سمت جلو حرکت کنم…
همینطور که در تاریکی و خیلی با ترس و حس بد
رانندگی میکردم، ناگهان یک نفر با اتوبوس مسافرتی خود آمد و به من گفت پدرام عزیز، تو چرا چراغ های ماشینت را روشن نمیکنی و من گفتم مکر چراغ هم دارد،،،
با تمام مهربانی اش پیاده شد از اتوبوس خود و چراغ ماشین من را روشن کرد و به من گفت حالا حرکت کن و دیگر نترس.
و من اول کار دوباره ترسیدم و کاری نکردم، با وجود اینکه چراغ را برایم روشن کرده بود، من باز هم یک ترس داشتم و آن هم این بود که من میخواهم بروم یک شهر دیگر و این نور ماشین فقط 150 متر را نشان میداد و بقیه راه تاریک بود…
من همچنان به خاطر این ترس که وجودم را گرفته بود ماشین را روشن نکردم که حرکت کنم…
ناگهان یک گرگ فوق العاده درنده خو ( استعاره از ناملایمات زندگی) که از من فاصله داشت به سرعت داشت به ماشین من نزدیک میشد مرا ترساند و ماشین را روشن کردم…
در عین ناباوری دیدم که من 150 متری را که میدیم، به محض جلوتر رفتن و در مسیر افتادن، 150 متر دیگر را در روشنایی رفتم و این مسئله ی گمشده ی زندگی من بود که باید قدم بردارم و قدم های بعدی دقیقا مثل این مثال به من گفته خواهد شد.
سلام به استادعزیزم ،خانم شایسته نازنین و تمام دوستان همفرکانسم
روز چهارم سفر
من توی یه کامنت دیگه هم گفته بودم که من استاد جذب هستم اما برعکس یعنی کلا تو کار جذب نکات منفی بودم الان خیلی خیلی بهتر شدم اما هنوز خیلییییی کارداره تا برسم به افرادی مثل استاد عزیزم شنیدن این فایل برای من همزمان شد با جلسه ی 6 از قدم دوم دوره 12 قدم که اونجا هم دقیقا استاد همین موضوع رو توضیح و بسط میدن ..درنتیجه من الان تصمیم گرفتم با خودم یه قراری بذارم…فعلا بمدت سه روز حتما حتما تماااااامممم تلاشمو میکنم فقط به چیزای مثبت توجه کنم هر چند که خیلی خیلی برام سخته اما اینجا گفتم که بیام روی کامنت خودم نتایجشو بنویسم…
پس فعلا تا سه روز دیگه خدانگهدارتون…امیدوارم سربلند برگردم.
من قرار بود بیام اینجا نتایجم رو بنویسم اما خب وقت نشده بود و امروز تونستم بیام…راستش من از اون سه روز دو روز و نصفی کامل خوب بودم ولی نصف روز آخرش بدلیل مشکلی که با یکی از پرسنلم پیدا کردم کلا ریختم بهم…یه چند روزی هم زیاد حال جالبی نداشتم اما دیروز تا حالا خیلی عالی شدم چون تونستم مشکل رو حل کنم و اعتمادبنفسمو برگردونم بازم سعی میکنم برای خودم دوره های کوتاه بذارم و این دید مثبت رو تمرین کنم.
من در کنار دوره 12 قدم از فایلهای تحول روز شمار هم استفاده میکنم تا از محتوایات فایلهای دانلودی هم بهره مند بشم . و چقدر این حرف د کنار هم تکمیل کننده اس و ادم رو در جریانی از فرکانس های خوب میزاره .
نکات مثبت امروزم : 6 تا کتاب به کتابخونه اهدا کردم و حس فوق العاده ای داشتم کتاب هایی بود که خونده بودم و تو قفسه ها داشت خاک میخورد احساس کردم انرژیش باید بچرخه .
دومین اتفاق خوب اینه تونستم ذهنمو کنترل کنم و به جای زدن از شرایط مالی از زندگیم لذت ببرم وسایل پیک نیک اماده کردم همسرم از سرکار اومد بریم بیرون شام بخوریم . مگه چند بار قراره این روزا رو تجربه کنیم که با حرص خوردن درباره اینده امروزمون خراب بشه ؟! پس به خدا توکل میکنیم و هدایت زندگیو میسپاریم دستش و سعی میکنیم از لحظه هامون لذت ببریم .
راستی یادم افتاد خانم شایسته عزیز ازما خواسته بود نکات مثبت امروز رو بنویسیم
امروز از همون دقایق آغازین 13 خرداد یعنی ساعت 00:00
یک اتفاق خوب برای من و خانواده ام افتاد اونم این بود که بعد از یک هفته مسافرت ( در شرایط خیلی عالی و راحت با حال خوب مسافرتی که خیلی ها دوسداشتن جای ما بودن و تجربه کنند) سوار هواپیما شدیم تا برگردیم خونه .
سه تایی کنار هم خوشحال و راضی
من مسافرت با هواپیما رو خیلی دوسداشتم و دارم جوری که وقتی تموم میشه بازم دلم نمیخواد پیاده بشم و اصلا هم حالم بد نمیشه یا نمیترسم. این چهارمین باری بود که تجربه میکردم خیلی خوب بود از اون بالا مشهد چشم انداز زیبایی داشت . در کل پرواز راحت و خوبی بود خوراکی های خوشمزه دادن و با شوهرم و پسرم کلی گفتیم و خندیدیم تا رسیدیم . و من با خودم گفتم چقدر زود رسیدم
بعد هم که یکی از فامیل هامون خدا خیرش بده با ماشین خودمون آمد دنبالمون و بازم به راحتی رفتیم و اسیر اسنپ و تاکسی نشدیم .
رسیدیم خونه. خواهر شوهرم برامون چایی آماده کرده بود چون همسایه دیوار به دیوارمون هستن و من از مرتبی خونه لذت بردم . چون قبل سفر قشنگ مرتب کرده بودم .
و پسرم دیگه خداروشکر به خواب عمیقی فرو رفته بود که وقتی گذاشتمش تو کریر و رخت خوابش اصلا بیدار نشد .
بعدم که خیلی راحت و خوشحال و راضی در کنار هم خوابیدیم کولر هم زدیم که خنک بشیم . خلاصه که عالی بود . من امروز تا ظهر خوابیدم و کلی شارژ شدم .
پسرمم صبح که بیدار شد یه صبحونه مختصر خورد و رفت خونه عمش و من راحت بودم و بعدم که بیدار شدم امدم سراغ سایت و استاد و روز چهارم سفرنامه که همه چیز خیلی خوب بود و خوش گذشت خدارو هزار مرتبه شکر.
لباسامون هم دو سری ریختم ماشین شست و خشک کرد و همه چیز برگشت به روال عادی تروتمیز . کلی هم سوغاتی خوشمزه آوردیم که ازشون لذت میبرم . خداروشکر خداروشکر خداروشکر
ممنونم مریم جان که گفتی بنویس چون حال نوشتن تو دفتر نداشتم ولی با حرف شما انگیزه گرفتم .
راستی اینم بگم که من قبل دیدن فایل های استاد جون و مریم جون تفریحاتم در حد پارک و رستوران و سالی دو بار رفتن به روستای شوهرم اینا بود ولی خیلی برام جالبه که بعد دیدن اون همه سفر های قشنگ استاد منم خیلی زیاد مسافرت میرم و تازه کلی هم کیف میکنم و از اون بهتر اینکه با ماشین خودمون میریم آخه قبلا ماشین نداشتیم با اتوبوس میرفتیم که واقعا خسته میشدیم و راحت نبودیم .
مسافرت خیلی کیف میده . و واقعا آدم پخته میشه دنیا دیده میشه . آنقدر خداروشکر وضع مالی مون خوب شده که خانواده هامون هم با خودمون میبریم.
خداروشکر انشالله که خدا بیشتر به شوهرم ثروت بده . و دلم میخواد منم از خودم تمام این امکانات رو داشته باشم . خدا بهم میرسونه مطمئنم . پول بیشتر درآمد بیشتر ماشین خونه و کلی چیزای قشنگ دیگه .
خداروشکر اینم از ردپای امشب من
مینویسم یادگاری تا بماند روز گاری
یه چیز جالب دیگه ….
من هی تیکه تیکه یادم میاد….
من خیلی ماشین سوزوکی دوسدارم و از وقتی که بهش بیشتر توجه کردم و رفتم تو اینترنت عکسا و فیلماشو دیدم و گذاشتم تو پوشه خواسته هام وقتی میرم بیرون تو خیابون کمکم 2تا 3تا میبینم در رنگ های مختلف آخه من همه رنگشو دوسدارم خیلی برام جذابه و میدونم روزی میرسه بشینم پشت سوزوکی خودم .خداروشکر خداروشکر خداروشکر. ممنونم سپاسگذارم استاد سپاسگذارم مریم جون
یک تعهد خیلی جدی برای سفرنامه به خودم دادم ، که از قضا دوره کشف قوانین زندگی امد رو سایت و اونم شروع کردم ، اولش فکر کردم دو مسیر جدان و باید یکی شونو انتخاب کنم ، ولی با دیدن جلسه اول و تعهد سی روزه که اونجا دادم ، دیدم اتفاقا نه تنها جدا از هم نیستن ، کاملا هم در یک جهت و مکمل هم و برای هم هستن …
تو فایل مقدمه چکاپ فرکانسی نوشتیم و یادم امد عه من پارسال این فایل دیدن بودم و تمرینش انجام داده بودم ، گشتم تو گوشیم دنبالش چون برای دسترس بودن یه کانال تلگرامی درست کردم اونجا چکاپ فرکانسی میذارم …
خیلی جالبه دقیقا خرداد 1401 بوده و الان خرداد 1402 ، اول چکاپ امسالم نوشتم بعد مقایسه کردم
خیلی دختری بودم که نمیدونست چی میخواد ، الان حداقل آرزوها و رویاها و خواسته هامو میشناسم .
دختری بودم که مهارت خاصی نداشت ، و الان کلی دوره دیدم و دارم که ببینم و مهارت ادمینی ، زبان چند ماه جدی شروع کردم و کم کم حرفی دارم برای گفتن ، باور های اشتباهم کاری کرده که الان شاغل نباشم … کمالگراییم که خیلی دارم روش کار میکنم
دختری بودم که از تنها بودن لذت نمیبرد ، الان هفته هاست تنهایی میرم دوچرخه سواری بوستان ولایت و به بقیه چیزی نمیگم چون تنهایی بیشتر خوش میگذره :))
دختری بودم که اصلا خودش و علایقش نمیشناخت و الان ، تمام مشکلات میدونم ، عزت نفس ، کمالگرایی و حرف مردم همیشه منو از خواسته هام جدا کردن ، و الان تصمیم هایی میگیرم که موافق میل خودمه ، مثل ادمینی مثل هر هفته دوبار دوچرخه سواری و… . زندگی کردن طبق میل خودت هزاااااار درجه تفاوت داره.
خرداد فصل امتحاناس و خالم ،پسرخالم اورد پیشم بهش عربی و زبان و ریاضی کمک کنم . خدای من ، چقدر تو تدریس ادم قوی هستم ، چقدر درسم خوبه ، چقدر مهارت های پولساز دارم که ازشون استفاده نمیکنم ، البته تو عربی لغات فراموش کرده بودم ولی تو ریاضی اول راهنمایی که کل مباحث بود واقعا باید افتخااااار کنم به خودم ، همه چیو بلد بودم ، همه چیو درست حل میکردم ، کسر/رادیکال/اتحاد/معادله ها/گویا کردن/رسم نمودار و…
از اون موقع همش دارم فکر میکنم لعنتی تو فقط یه کانال درست کن تو تلگرام توضیح همه تمرینارو بذار ، هر دانش اموزی 500 تومن که واقعا الان چیزی نیست به عنوان ورود پرداخت کنه و همه تمرین هارو با بهای خیلی کم ، با توضیحات کامل داشته باشه خودش ثروت میشه !
خیلی این ایده تو مخمه
خیلی اون روز سوادم به چشم امد که بابا عادی نیستااا ، تازه دیدم انقدر بلدم ، خودمم تازه داشت به چشمم میومد
که همه ی سال هایی که درس خوندم تو مدرسه و از شاگرد های اول بودنم هنوز پابرجاست ، با یه مرور خیلی ساده همه چی دستم میاد
خلاصه که هدایت های خداوند زیاده ، اموزش هایی که دارم زیاده ، توانایی هام زیاده ، باورها مناسب نیست تا این همه علم و دانش و مهارتی که دارم به پول تبدیل کنه
اما من امید دارم ، به خدایی که منو تا اینجا کشونده ، تا اینجا هدایتم کرده ، تا اینجا آموزشم داده ، تا اینجا بهم نعمت و برکت و ثروت داده ، تا اینجا منو با سایت استاد عباس منش آشنا کرده و هی اینجا رو بهم یاد اوری میکنه تا بزرگ ترم کنه ، خانوم ترم کنه ، مستقل ترم کنه ، به خودش نزدیک تر کنه ، چقدر دختری بودم که از اندام و هیکلش بدش میومد و تو فاز منفی میرفت و الان از وقتی که دوره قانون سلامتی امده ، بهش فکرمیکنم و میگم جواب هست ، راه حل هست تو باید خودتو برسونی بهش و خیلی این افکار آرامش و امید میده
قرار بود این تمرین شکرگذاری باشه
بخدا که همه ی چیزایی که نوشتم مصداق بارز شکرگذاریه … اصلا مگه میشه پیشرفت و بهبودت ببینی و شاکر نباشی ، این همه هم زمانی ، مطمینم منو به جاهای خیلی قشنگ تری میبره.
سلام به استاد عزیزم و مریم جان.
من امروز روز سوم هستش ولی دوست داشتم برم و رور بعد نگاه کنم واومدم روز چهارم.
اخه چقدر این فایل ها فوقالعاده ان چه جالب استاد من این کتاب شروع کردم و دارم میخونمش
وباکتاب وفایل ها شما میخوام.
باتمام وجود میخوام که زندگی خودمو تغییر بدم و الگو باشم ومیخوام آیندگان به نیکی ازم یاد کنم.
استاد عزیزم منم مشکل قبل شماارو دارم و امروز متوجه رفتار اطرافیانم به خودم شدم من همش نشخوار ذهنی دارم که این الان این رفتار میکنه الان این کارو میکنه.
وجالب اینجاست که تامدتی پیش میگفتم منکه دارم روی خودم کارمیکنم چرا بامن اینجوری رفتار میکنن.
ولی امروزبعداز سه روز فکرکردن و کنکاش کردن رفتارم حرف هام و فکرم به این نتیجه رسیدم که کاملا ما خالق زندگی خودمون هستیم.
وچون توی ماه رمضان هستیم این ماه خدا خیلی کمکم میکنه و همش میگم فاطمه ببین تو روزه ای وبا خوردن آشامیدن روزه ات باطل میشه وتوی زندگی هم همینجور وباید بقیه چیزها فکر بد و …..هم همین طور پس حواست باشه که خودت خالق زندگی خودت هستی.
الهی شکرت این فایل بینظیر است بینظیر عالی هستید استاد.
استاد جانم امیدوارم که یه روز بشه از نزدیک ببینمتون ومنم مث شما تاثیر گذار باشم الهی آمین
خدا یار نگه دارتون
درپناه خدا شاد سالم سعادتمند دردنیا آخرت باشید.
به نام خداوند بی نظیرم
خدا رو بی نهایت سپاسگزارم بابت این اگاهی فوق العاده امروز
خدایا من عاشقتم
قسمت چهارم سفرنامه پر بود از نکات بی نظیر
هر لحظه از زندگیمون رو خودمون داریم با فرکانس هایی که به جهان هستی ارسال می کنیم.
فرکانس ها چطور به وجود میاد؟ با توجه کردنمون، یعنی چی؟ یعنی تو طول روز به چی گوش می دی، چی نگاه می کنی، در مورد چی حرف می زتی،
این توجه ها باعثث ایجاد فرکانس های میشه که اگه برایندشون مثبت باشه، باعث میشه اتفاقات بی نظیری برات رخ بده، نه اگه توجهت فقط روی نکات منفیه، که باعث میشه فرکانس بدی به جهان هستی ارسال بشه، تعجب نکن اگه اتفاقات بد زیاد میشه تو زندگیت، چون خودت خواستی.
اگه رابطه عاطفی خوبی نداری، اگه ثروتمند نیستی، اگه فقط اتفاقات بد برات رخ میده، همش باعثش خودتی، همه ی این ها علتش اینه که کانون توجهت فقط بر نکات منفیه، فقط داری غر میزنی.
در بدترین شرایط زندگیمون هم نکات مثبتی هست که می تونیم با توجه به اون ها شرایط تغییر بدیم.
چه جمله ای گفتی استاددجان
به شما قول می دم می تونید کاری در این دنیا انجام بدید که بهشت تو همین دنیا تجربه کنید
واقعا لذت بردم با این جمله
مهترین کلید تو این قضیه ، احساس خوب هست
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم بابت تک تک نعمت هایی که به ما دادی و ما بهشون توجه نمی کنیم،
علی جان، چشمت حاضری چقدر بفروشی؟ پاهاتو چطور؟ دستات؟ بدن سالمتو؟ خانواده بی نظیرتو چطور؟
خدایا بسیار سپاسگزارم بابت تک تک این نعمت های بی نظیر
خدایا شکرت
“به نام خداوند”
“روز چهارم از سفرنامه من”
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان
وقتی کانون توجه م رو کنترل کردم واحساسم خوب بود رخ دادن اتفاقات خوب رو به چشم دیدم هروز برام اتفاق خوب میفتاد برخورد ادم ها بامن عالی بود پول بیشتری هروز به دست میاوردم قشنگ تایید میکردم که قبلا اینا نبود اینا بخاطر کنترل ورودی ها و کانون توجه منه ولی وقتی رها کردم اتفاقات عالی کمرنگ شد
نکات مثبت زندگی من:
بخاطر سلامتی که دارم ..
بخاطر خونه ی که داخلش زندگی میکنم…
بخاطر گوشی موبایلی که دارم…
بخاطر سایت استاد و اگاهی های نابش…
بخاطر مادری که دارم…
بخاطر پولی که تو کارتم دارم…
بخاطر رخت خواب راحت و نوی که دارم…
بخاطر دوره ی عزت نفس که خریدم…
بخاطر شام خوشمزه ی که خوردم…
بخاطر حال خوبی که دارم…
بخاطر در صلح بودن با خودم…
بخاطر روابط خوبی که بابقیه دارم…
بخاطر موزیک های بی کلام انرژی مثبت…
بخاطر باغ گیاه شناسی که رفتم وخیلی لذت بردم..
بخاطر پر انگیزه و شاد تر شدن از قبلم…
بخاطر خدای که دارم…
بخاطر قوانینی که میتونم ازش استفاده کنم…
بخاطر بیزنس جدیدی که میخوام شروع کنم…
بخاطر شامپوی عالی و مناسبی که به سرم زدم …
بخاطر wifi پرسرعتی که داریم تو خونه…
سپاسگزارم ….سپاسگزارم….
به نام خدا
سلام خدمت استاد عزیز که چقدر خوب درس میده و ازت تشکر میکنم استاد که هم محتوا انقدر قویه و بهترین و بالا ترین استاندارد هارو برای ما تعریف میکنید هم خوب توضیح میدید و هم چنین سلام عرض میکنم خانم شایسته مهربون بابت اون پیشگفتاری که نوشتید برای این فایل که خیلی تاثیر مثبت برام وقتی قبل یا بعد فایل اونو میخونم قشنگ برام جا میفته مطلب و یه حالت جمع بندی قوی از فایل به من میده
سلام خدمت دوستان عزیز و همکلاسی های درجه یکم
خب یه تمرین همیشگی و مادام العمر استاد در این فایل به ما داد که مهم ترین فاکتور در احساس خوبه یعنی اگاهانه من بیام توجه ام رو بگذارم روی قسمت هایی از زندگیم که دوست دارم گسترش پیدا کنه
بزرگ ترین نعمت سلامتیمه خدایا شکرت بابت چشم و گوشی که دارم این فضا رو میببنم این فایل هارو گوش میدم و بقیه نعمت های زنگیمو میبینم خانواده عزیزم سلامتیشون امکانات و رفاهی که برای من فراهم کردی و خلاصه هر چیزی که در اختیار من قرار دادی رو میبینم استفاده میکنم و لذت میبرم خدا جون تشکر بابت این دستان قدرتمندم انگشتان زیبا که دارم این متن الهی رو تایپ میکنم باهاشون
شکرت بابت قلبم که داره توسط نیروی الهی میتپه
شکرت بابت مغزم پوستم موهام پاهام که روشون وایسادم و بابتش منت هیچ کس رو نمیکشم چون تو روزی دهنده بی منتی از هرنعمتی بنویسم میشه ساعت ها که چه عرض کنم روز ها و نمیدونم خیلی میشه در موردش صحبت کرد نا توانم از سپاس گذاری بابت این همه نعمت
خدایا تو خودت گفتی اگر اب دریا ها و اقیانوس ها جوهر شود و تمام درختان کاغذ باز هم نمیشه نعمت هاتو شمرد و نوشت الهی سپاس برای وجود پدر مادرم که خیلی نعمت بزرگی هستند که حاضرند جونشونو برای من بدند مرسی بابت این عشق اینارو تو دور من جمع کردی وقتی من به دنیا اومدم اونقدر ضعیف بودم که حتی توان نون خوردنو نداشتم تو مهر منو به دل پدر مادرم و همهی ادم هات انداختی این دستان تو اند پس
همیشه توان اینو داری که کلی ادم دور من جمع کنی کلی مشتری کلی دوست کلی نیروی کار کلی محصول کلی همسر ببخشید یک همسر خوب زیبا مهربون خخخ کلی بدرد این قسمت نمیخورد
خلاصه مرسی هوامو داری مرسی بخاطر این سیستم زیبا که در جهان وضع کردی مرسی بابت تحقق خواسته هام مرسی بخاطر راحت نفس کشیدنم راحت غذا خوردنم راحت خوابیدنم راحت ورزش کردنم
راحت خوشحال بودنم مرسی بابت این حال خوب خدا مرسی بابت استاد عباس منش برای خانم شایسته برای این جمع فوق العاده
استاد عزی ازت تشکر میکنم من به ارزوهام قول رسیدن دادم یه روز میام پیشت همشونو نشونت میدم و کلی عشق میکنیم باهم انشالله هرجا که هستید حال دلتون خوب باشه عاشقتونم
شکر
سلام و عرض ارادت خدمت استاد گرانقدرم آقای عباسمنش عزیزم و خانم شایسته عزیزم ،و دوستان گرامی
طبق فرمایشات استاد عزیزم، که فرموده اند، موفقیت ها و اتفاقات به ظاهر کوچکمان را هم بنویسیم و سپاسگزار باشیم .
در چهارمین روز از سفرنامه ام ، میخواهم اتفاق خارق العاده ای که برام افتاد و یادداشت کنم …
برای قرارداد اجاره ی مستاجرم ،چند تا عوامل به ظاهر بیرونی ، دست به دست هم دادند که املاکی از من کمیسیون نگرفت .
اینجا فهمیدم ، این اتفاقی نبود ، حاصل تغییر باور و مثبت اندیشی خودِ منه !
با این فایل ارزشمند تصمیم گرفتم :
از امروز فقط سپاسگزار باشم ،بیشتر به زیبایی های اطرافم تمرکز کنم ، و آنها را تحسین کنم ، به نکات مثبت تمرکز کنم ، بیخیال تر باشم …
ان شاءالله این روند را هر روز ادامه دهم، و با این سبک تفکر ، زندگی کنم .
تصمیم گرفتم : آگاهانه کانون توجه ام را روی چیزهایی که دوست دارم به راحتی برایم اتفاق بیفتند متمرکز کنم و باورهای مناسب و قدرتمند کننده اشان را پیدا کنم و در وجودم نهادینه سازم .
شجاعانه با تصمیمات اساسی ، آینده ام را متعالی خلق میکنم .
خدارو شکر می نویسم ، دوست دارم بنویسم ، با نوشتن بهتر یاد میگیرم و حالم خیلی خوب میشه .
با ذهن و قلبم به نکات مثبت توجه میکنم و سپاسگزارم.
باورهای قدرتمند کننده را ضبط کرده و گوش میکنم .
درپناه نور و عشق الهی باشید.
سلام سلام سلام
امروز به طرز عجیب و غریبی اتفاقات و همزمانی هایی افتاد که برای شخصیت الانم عادیه و برای شخصیت قبل از آشنایی با استاد عباسمنش بسیار غریب.
امروز در دل کسب و کارم اتفاقاتی رقم خورد فقط زیر لب شکر میکردم و میگفتم خدایا شکرت که تو چقدر دقیق عمل میکنی و به خواسته ها پاسخ میدهی
تو دقیقا همان شرایطی را برای من رقم میزنی که من عاشق این موضوع هستم و دقیقا مثال زیر خیلی راهگشا خواهد بود برای اینکه منظورم را برسانم…
من دقیقا مثل یک راننده ی ناشی بودم که بلد نبودم چراغ های ماشین خود را در دل تاریکی شب روشن کنم و به سمت جلو حرکت کنم…
همینطور که در تاریکی و خیلی با ترس و حس بد
رانندگی میکردم، ناگهان یک نفر با اتوبوس مسافرتی خود آمد و به من گفت پدرام عزیز، تو چرا چراغ های ماشینت را روشن نمیکنی و من گفتم مکر چراغ هم دارد،،،
با تمام مهربانی اش پیاده شد از اتوبوس خود و چراغ ماشین من را روشن کرد و به من گفت حالا حرکت کن و دیگر نترس.
و من اول کار دوباره ترسیدم و کاری نکردم، با وجود اینکه چراغ را برایم روشن کرده بود، من باز هم یک ترس داشتم و آن هم این بود که من میخواهم بروم یک شهر دیگر و این نور ماشین فقط 150 متر را نشان میداد و بقیه راه تاریک بود…
من همچنان به خاطر این ترس که وجودم را گرفته بود ماشین را روشن نکردم که حرکت کنم…
ناگهان یک گرگ فوق العاده درنده خو ( استعاره از ناملایمات زندگی) که از من فاصله داشت به سرعت داشت به ماشین من نزدیک میشد مرا ترساند و ماشین را روشن کردم…
در عین ناباوری دیدم که من 150 متری را که میدیم، به محض جلوتر رفتن و در مسیر افتادن، 150 متر دیگر را در روشنایی رفتم و این مسئله ی گمشده ی زندگی من بود که باید قدم بردارم و قدم های بعدی دقیقا مثل این مثال به من گفته خواهد شد.
دوست دارم خدای مهربانم…
و ممنونم استاد عزیزم
سلام به استادعزیزم ،خانم شایسته نازنین و تمام دوستان همفرکانسم
روز چهارم سفر
من توی یه کامنت دیگه هم گفته بودم که من استاد جذب هستم اما برعکس یعنی کلا تو کار جذب نکات منفی بودم الان خیلی خیلی بهتر شدم اما هنوز خیلییییی کارداره تا برسم به افرادی مثل استاد عزیزم شنیدن این فایل برای من همزمان شد با جلسه ی 6 از قدم دوم دوره 12 قدم که اونجا هم دقیقا استاد همین موضوع رو توضیح و بسط میدن ..درنتیجه من الان تصمیم گرفتم با خودم یه قراری بذارم…فعلا بمدت سه روز حتما حتما تماااااامممم تلاشمو میکنم فقط به چیزای مثبت توجه کنم هر چند که خیلی خیلی برام سخته اما اینجا گفتم که بیام روی کامنت خودم نتایجشو بنویسم…
پس فعلا تا سه روز دیگه خدانگهدارتون…امیدوارم سربلند برگردم.
سلام دوستان
من قرار بود بیام اینجا نتایجم رو بنویسم اما خب وقت نشده بود و امروز تونستم بیام…راستش من از اون سه روز دو روز و نصفی کامل خوب بودم ولی نصف روز آخرش بدلیل مشکلی که با یکی از پرسنلم پیدا کردم کلا ریختم بهم…یه چند روزی هم زیاد حال جالبی نداشتم اما دیروز تا حالا خیلی عالی شدم چون تونستم مشکل رو حل کنم و اعتمادبنفسمو برگردونم بازم سعی میکنم برای خودم دوره های کوتاه بذارم و این دید مثبت رو تمرین کنم.
روزچهارم سفرنامه :
من در کنار دوره 12 قدم از فایلهای تحول روز شمار هم استفاده میکنم تا از محتوایات فایلهای دانلودی هم بهره مند بشم . و چقدر این حرف د کنار هم تکمیل کننده اس و ادم رو در جریانی از فرکانس های خوب میزاره .
نکات مثبت امروزم : 6 تا کتاب به کتابخونه اهدا کردم و حس فوق العاده ای داشتم کتاب هایی بود که خونده بودم و تو قفسه ها داشت خاک میخورد احساس کردم انرژیش باید بچرخه .
دومین اتفاق خوب اینه تونستم ذهنمو کنترل کنم و به جای زدن از شرایط مالی از زندگیم لذت ببرم وسایل پیک نیک اماده کردم همسرم از سرکار اومد بریم بیرون شام بخوریم . مگه چند بار قراره این روزا رو تجربه کنیم که با حرص خوردن درباره اینده امروزمون خراب بشه ؟! پس به خدا توکل میکنیم و هدایت زندگیو میسپاریم دستش و سعی میکنیم از لحظه هامون لذت ببریم .
راستی یادم افتاد خانم شایسته عزیز ازما خواسته بود نکات مثبت امروز رو بنویسیم
امروز از همون دقایق آغازین 13 خرداد یعنی ساعت 00:00
یک اتفاق خوب برای من و خانواده ام افتاد اونم این بود که بعد از یک هفته مسافرت ( در شرایط خیلی عالی و راحت با حال خوب مسافرتی که خیلی ها دوسداشتن جای ما بودن و تجربه کنند) سوار هواپیما شدیم تا برگردیم خونه .
سه تایی کنار هم خوشحال و راضی
من مسافرت با هواپیما رو خیلی دوسداشتم و دارم جوری که وقتی تموم میشه بازم دلم نمیخواد پیاده بشم و اصلا هم حالم بد نمیشه یا نمیترسم. این چهارمین باری بود که تجربه میکردم خیلی خوب بود از اون بالا مشهد چشم انداز زیبایی داشت . در کل پرواز راحت و خوبی بود خوراکی های خوشمزه دادن و با شوهرم و پسرم کلی گفتیم و خندیدیم تا رسیدیم . و من با خودم گفتم چقدر زود رسیدم
بعد هم که یکی از فامیل هامون خدا خیرش بده با ماشین خودمون آمد دنبالمون و بازم به راحتی رفتیم و اسیر اسنپ و تاکسی نشدیم .
رسیدیم خونه. خواهر شوهرم برامون چایی آماده کرده بود چون همسایه دیوار به دیوارمون هستن و من از مرتبی خونه لذت بردم . چون قبل سفر قشنگ مرتب کرده بودم .
و پسرم دیگه خداروشکر به خواب عمیقی فرو رفته بود که وقتی گذاشتمش تو کریر و رخت خوابش اصلا بیدار نشد .
بعدم که خیلی راحت و خوشحال و راضی در کنار هم خوابیدیم کولر هم زدیم که خنک بشیم . خلاصه که عالی بود . من امروز تا ظهر خوابیدم و کلی شارژ شدم .
پسرمم صبح که بیدار شد یه صبحونه مختصر خورد و رفت خونه عمش و من راحت بودم و بعدم که بیدار شدم امدم سراغ سایت و استاد و روز چهارم سفرنامه که همه چیز خیلی خوب بود و خوش گذشت خدارو هزار مرتبه شکر.
لباسامون هم دو سری ریختم ماشین شست و خشک کرد و همه چیز برگشت به روال عادی تروتمیز . کلی هم سوغاتی خوشمزه آوردیم که ازشون لذت میبرم . خداروشکر خداروشکر خداروشکر
ممنونم مریم جان که گفتی بنویس چون حال نوشتن تو دفتر نداشتم ولی با حرف شما انگیزه گرفتم .
انشالله ازین مسافرت های خوب نسیب همتون بشه عزیزان .
راستی اینم بگم که من قبل دیدن فایل های استاد جون و مریم جون تفریحاتم در حد پارک و رستوران و سالی دو بار رفتن به روستای شوهرم اینا بود ولی خیلی برام جالبه که بعد دیدن اون همه سفر های قشنگ استاد منم خیلی زیاد مسافرت میرم و تازه کلی هم کیف میکنم و از اون بهتر اینکه با ماشین خودمون میریم آخه قبلا ماشین نداشتیم با اتوبوس میرفتیم که واقعا خسته میشدیم و راحت نبودیم .
مسافرت خیلی کیف میده . و واقعا آدم پخته میشه دنیا دیده میشه . آنقدر خداروشکر وضع مالی مون خوب شده که خانواده هامون هم با خودمون میبریم.
خداروشکر انشالله که خدا بیشتر به شوهرم ثروت بده . و دلم میخواد منم از خودم تمام این امکانات رو داشته باشم . خدا بهم میرسونه مطمئنم . پول بیشتر درآمد بیشتر ماشین خونه و کلی چیزای قشنگ دیگه .
خداروشکر اینم از ردپای امشب من
مینویسم یادگاری تا بماند روز گاری
یه چیز جالب دیگه ….
من هی تیکه تیکه یادم میاد….
من خیلی ماشین سوزوکی دوسدارم و از وقتی که بهش بیشتر توجه کردم و رفتم تو اینترنت عکسا و فیلماشو دیدم و گذاشتم تو پوشه خواسته هام وقتی میرم بیرون تو خیابون کمکم 2تا 3تا میبینم در رنگ های مختلف آخه من همه رنگشو دوسدارم خیلی برام جذابه و میدونم روزی میرسه بشینم پشت سوزوکی خودم .خداروشکر خداروشکر خداروشکر. ممنونم سپاسگذارم استاد سپاسگذارم مریم جون
به نام خدا
یک تعهد خیلی جدی برای سفرنامه به خودم دادم ، که از قضا دوره کشف قوانین زندگی امد رو سایت و اونم شروع کردم ، اولش فکر کردم دو مسیر جدان و باید یکی شونو انتخاب کنم ، ولی با دیدن جلسه اول و تعهد سی روزه که اونجا دادم ، دیدم اتفاقا نه تنها جدا از هم نیستن ، کاملا هم در یک جهت و مکمل هم و برای هم هستن …
تو فایل مقدمه چکاپ فرکانسی نوشتیم و یادم امد عه من پارسال این فایل دیدن بودم و تمرینش انجام داده بودم ، گشتم تو گوشیم دنبالش چون برای دسترس بودن یه کانال تلگرامی درست کردم اونجا چکاپ فرکانسی میذارم …
خیلی جالبه دقیقا خرداد 1401 بوده و الان خرداد 1402 ، اول چکاپ امسالم نوشتم بعد مقایسه کردم
خیلی دختری بودم که نمیدونست چی میخواد ، الان حداقل آرزوها و رویاها و خواسته هامو میشناسم .
دختری بودم که مهارت خاصی نداشت ، و الان کلی دوره دیدم و دارم که ببینم و مهارت ادمینی ، زبان چند ماه جدی شروع کردم و کم کم حرفی دارم برای گفتن ، باور های اشتباهم کاری کرده که الان شاغل نباشم … کمالگراییم که خیلی دارم روش کار میکنم
دختری بودم که از تنها بودن لذت نمیبرد ، الان هفته هاست تنهایی میرم دوچرخه سواری بوستان ولایت و به بقیه چیزی نمیگم چون تنهایی بیشتر خوش میگذره :))
دختری بودم که اصلا خودش و علایقش نمیشناخت و الان ، تمام مشکلات میدونم ، عزت نفس ، کمالگرایی و حرف مردم همیشه منو از خواسته هام جدا کردن ، و الان تصمیم هایی میگیرم که موافق میل خودمه ، مثل ادمینی مثل هر هفته دوبار دوچرخه سواری و… . زندگی کردن طبق میل خودت هزاااااار درجه تفاوت داره.
خرداد فصل امتحاناس و خالم ،پسرخالم اورد پیشم بهش عربی و زبان و ریاضی کمک کنم . خدای من ، چقدر تو تدریس ادم قوی هستم ، چقدر درسم خوبه ، چقدر مهارت های پولساز دارم که ازشون استفاده نمیکنم ، البته تو عربی لغات فراموش کرده بودم ولی تو ریاضی اول راهنمایی که کل مباحث بود واقعا باید افتخااااار کنم به خودم ، همه چیو بلد بودم ، همه چیو درست حل میکردم ، کسر/رادیکال/اتحاد/معادله ها/گویا کردن/رسم نمودار و…
از اون موقع همش دارم فکر میکنم لعنتی تو فقط یه کانال درست کن تو تلگرام توضیح همه تمرینارو بذار ، هر دانش اموزی 500 تومن که واقعا الان چیزی نیست به عنوان ورود پرداخت کنه و همه تمرین هارو با بهای خیلی کم ، با توضیحات کامل داشته باشه خودش ثروت میشه !
خیلی این ایده تو مخمه
خیلی اون روز سوادم به چشم امد که بابا عادی نیستااا ، تازه دیدم انقدر بلدم ، خودمم تازه داشت به چشمم میومد
که همه ی سال هایی که درس خوندم تو مدرسه و از شاگرد های اول بودنم هنوز پابرجاست ، با یه مرور خیلی ساده همه چی دستم میاد
خلاصه که هدایت های خداوند زیاده ، اموزش هایی که دارم زیاده ، توانایی هام زیاده ، باورها مناسب نیست تا این همه علم و دانش و مهارتی که دارم به پول تبدیل کنه
اما من امید دارم ، به خدایی که منو تا اینجا کشونده ، تا اینجا هدایتم کرده ، تا اینجا آموزشم داده ، تا اینجا بهم نعمت و برکت و ثروت داده ، تا اینجا منو با سایت استاد عباس منش آشنا کرده و هی اینجا رو بهم یاد اوری میکنه تا بزرگ ترم کنه ، خانوم ترم کنه ، مستقل ترم کنه ، به خودش نزدیک تر کنه ، چقدر دختری بودم که از اندام و هیکلش بدش میومد و تو فاز منفی میرفت و الان از وقتی که دوره قانون سلامتی امده ، بهش فکرمیکنم و میگم جواب هست ، راه حل هست تو باید خودتو برسونی بهش و خیلی این افکار آرامش و امید میده
قرار بود این تمرین شکرگذاری باشه
بخدا که همه ی چیزایی که نوشتم مصداق بارز شکرگذاریه … اصلا مگه میشه پیشرفت و بهبودت ببینی و شاکر نباشی ، این همه هم زمانی ، مطمینم منو به جاهای خیلی قشنگ تری میبره.
به امید موفقیت و بهبود های پی در پی 🫀