جهان مانند آینه عمل می کند - صفحه 62 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند هدایت گر

خداوند رو سپاسگذارم تا یک روز دیگه رو در اختیارم قرار داد تا لذت ببرم از این فرصت بی نظیر وتکرار نشدنی امروز آره فقط امروزی که فقط همین امروز دارمش

وخدارو شکر امروزمو با دیدن سریال زندگی در بهشت شروع کردم همون قسمتی که بعد از قسمتی بود که استاد تلوزیون 85 اینچب رو نصب کرده بودن وخواسته رفتن به فضارو با نمایش فیلم های کره زمین از فضا داشتن میفرستادن به نا خود آگاهشون تا جذبش بکنن وهمین چند جمله برام کلی درس داشت که همه خواسته هات اینجورین محمود وباید اینجوری قدم برداری براش حالا حتی رفتن به فضاهم هست باشه ببین که استادم داره اینجوری قانون رو رعایت میکنه وچیزیو میخواد که هنوز بهش نرسیده ودرت مثل تموم خواسته هایی که در حال حاظر من میخوامشون وهنوز نیومدن تو زندگیم.فقط باید توجهمو بزارم روشون وتجسم واحساس خوب ورها باشم وفقط بخوام وخدارو شکر میکنم برای بودنم دراین مسیر وحالا اون قسمتی که دیدم همون قسمتی بود که استاد تنهایی رفتن به دیدن دوستوشون توی مزرعه وکلی اتفاق جالب ویاد گیری های فرآون

خب اینکه از اول صبحم بود با کلی انرژی وتوجه به خواسته واحساس خوب بعدشم اومدم بیرونو با پسر عمه جان رفتیم قهوه زدیم بربدن (با موتورم بودیم وخیلی موتورو دوست دارم خیلی زیاد حتی از ماشینم بیشتر یه وسیله ایه که آزادی در حرکتو بهم میده دیگه فرمونو هرجا میخوای بچرخون دیگه جایی گیر نمیکنه هر راه باریک سنگ لاخی جوب هرچی باشه رد میشه ازش ومن عاشق موتورم ) و توراه برگشت از کوچه ها وخیابونایی اومدیم که آگاهانه بریم وتوجه بکنیم به فرآوانی های شهرمون به خونه هایی که نماهای سنگ کردن عااالی به خونه های جدید وبزرگی که دارن میسازن جاهایی که قبلا ساختو ساز نمی شده چه خیابونایی که شهرداری درست کرده وچقدرم خونه ها مساحت زیر بناشون بزرگ ترم شده خونه های جدیدی که دارن می سازه وهمه اینا بهم داره میگه که چقدر فرآوانی ونعمت هست ببین و ببین وچقدر رونق هسه توی شهر کوچیکمون بااینکه همه میگن دیگه هیچی نیستو کو پولو چمی دونم هزارتا حرفی که هیچ پایه واساسی براش ندارن چون واقعا داره این ساختو سازا انجام میشه این ثروتها هست با چشم خودم دارم میبینم وخدارو هزار مرتبه شکر برای بودن این همه نعمت وفرآونی که هست

وبعدشم اومدم خونه دیدم مادرم یه گلدون شیشه ای رو اب گرده ویه گل رونده زیبارو توش کاشته وگذاشتش جلوی در ورودی خونمون وهمون اول که دیدمش گفتم ایوالله به مامان که زیبایی رو بیشتر کرده توی همین چند دقیقه که نبودم و رفتم سروقت غذایی که درست کرده بود برای ظهر ودیدم غذای مورد لاقمو درست کرده وکلی اتفاق دیگه که همین چند ساعت تا ظهر برام پیش اومده

قبلا اینارو نمی دیدم قبلا اینارو پوچ میدیم ومیگفتم حالا من میرم از خونه بیرونو میام دیگه اینارو نداره ذوق کنم وکیف کنم براشون که ولی حالا ذره ذره زندگیم شده دیدن زیبایی ها ولذت بردن ازشون وواقعا بیشرو بیشتر شدن این زیبایی هایی که هر روز دارمشون مثل دیدن غروب آفتاب که دیوانه کنندست این غروبای شهرمون وهر روز غروب آفتابو پشت کوهای زیبایی میبینم که قبلا نمی دیدم ورنگ آسمون واون دلبری کردنای اون رنگاها دیواانه کنندست

وکلی تجربه عالی از دیدن زیبایی های اطرافم وخدارو هزاران مرتبه شکر میکنم براشون.

واین تاینجای روز بوده برام هنوز کلی اتفاق بی نظیر منتظرمه که من فقط لذت ببرم از این فرصتی که خداوند داده بهم به نام امروز

وامروز روز چهارم از روز شمار تحول زندگیمه