این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-10.gif8001020پشتیبانی سایت/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngپشتیبانی سایت2014-07-03 00:00:002022-12-29 00:57:11جهان مانند آینه عمل می کند
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خلاصه که یکی از زیباترین روزهام بود امروز به لطف پروردگارم که گفته تمام زمین و آسمان و آنچه که بین این دو هست و مُسَّخَر کردم برای اینکه سپاسگذاری کنی و لذت ببری…
در واقع زندگی در بهشت همین جاست ، اول بهشت و بساز با شرایط موجود تا به بهشت واقعی برسی …
من امروز کوه و جوری دیدم که انگار یکی تور سفید کشیده بود روی تمام کوه های اطراف وااااای واقعا زیبا بود ،
این ها همه برای منه ؟؟؟؟
برای اینکه ببینم لذت ببرم شکر گذاری کنم ،
تازه شکر گذاری من هیچ سودی واسه پروردگارم نداره چون اون کاملا بی نیازه ،
فقط میگه شکر کن تا من نعمت های بیشتری بهت بدم همین …
تو شکر گذاری کن لذت ببر ، بخند و شادمان باش و توی مسیر درست باش همین و بس ،تا زندگی به کامت لذت بخش ترین بشه .
من تجربه خودم از نگه داشتن خودم در فرکانسهای خوب بگم
واینکه چقدر آینه بودن جهان وسیستمی بودن خداوند بیشتر باورم شده
از زمانی که ماشینمون واژگون شد
پی بردم خداوند همون سیستمه
ماهمه سالم موندیم
اما دچار خسارت مالی شدیم فقط به خاطر اینکه من فرکانس کمبود دادم درمورد مسائل مالی
واقعا پی بردم یک شبه نمیشه باورها رو تغییر داد
اما بعد تصادف واژگونی خودم رو کنترل کردم ودیگه در موردش با هیچکس حرف نزدم واحساس خوب در مورد درست شدن ماشین دادم وزندگیمو طوری تصور کردم که وضع مالی مون خیلی خوبه و به راحتی همه چی حل شده وشرایط رو برای بقیه هم خیلی عالی نشون دادم واز ته قلبم احساسم رو خوب کردم
تا اینکه بعد از یک ماه از اون اتفاق یک سفر کاری پیش اومد وما به یک هتل بسیار زیبا با تشریفات بسیار عالی وامکانات بسیار عالی وبسیار زیبا هدایت شدیم
من امروز به معنای واقعی وقلبی از خداوند به طریقه نماز خوندن خودمون اما نه مثل قبل بلکه با حضور قلبی بسیار بالاتر از قبل از خداوند رب العالمین تشکر کردم وازش خواستم منو به صراط مستقیم هدایت کنه به راه کسانی که بهشون نعمت داده
استاد عزیزم واقعا از شما وخداوند تشکر میکنم
با وجود آموزه های شما من دریچه جدیدی به زندگیم باز شده
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز. امروز از صبح تا الان هر چی دیدم فقط زیبایی بود . امروز صبح که رفتم سرم مریضمو وصل کنم دیدم خونه نیستن تماس گرفتم ،گفتن مدرسه دخترشون رفتن و یکم دیرتر میرسن خونه . منم از فرصت استفاده کردم و رفتم توی پارک کنار خونه شون . چقدر به من خوش گذشت ..مثل بچه ها تاب بازی کردم پارک خلوت بود و کلی بهم خوش گذشت هر چی دیدم زیبایی بود ..پروانه ها رو دیدم ..درخت های سرسبز رو دیدم ..گلهای قشنگ رو دیدم ..چمن های خوشگل کوتاه شده رودیدم که باغبون مهربون تازه آبیاری کرده بود ..خونه های خوشگلی دیدم که مشرف به فضای پارک بودن و از ایستادن توی تراس شون ویو خوشگل پارک رو میشد دید و لذت برد ..تراس هایی رو دیدم که با سلیقه خانوم خونه پر از گلهای خوشگل شده بودن..خدایا شکرت از این حس عالی ..از این همه آرامش..از این همه زیبایی..خلاصه کلی تاب بازی کردم کودکانه..بعدم رفتم سرم مریضمو وصل کردم کلی تشکر کردن و احترام گذاشتن ..اومدم خونه ..شروع کردم به فایل گوش دادن ..نت برداری ..با توجه به اینکه دوست داشتم از حرفه پرستاری و کار درمان بیام بیرون ..همه چی دست به دست هم داد..خیلی دوست دارم کافی شاپ بزنم برای خودم ..یک ماهی هست برای آموزش دیدن رفتم توی یه کافی شاپ و مشغول آموزش شدم ..الان هم صاحب اونجا تماس گرفتن و گفتن امروز عصر یک ساعت و نیم دیرتر میتونم برم سرکار ..خدایا شکرت من یک ساعت نیم دیگه وقتم آزاد شد که فایل گوش کنم و توی سایت بگردم و از این آموزش ها استفاده کنم و مطمانم تا شب همینطور سوپرایز میشم با اتفاقات عالی. ممنونم از استاد عزیزم و مریم بانو و همگی خانواده بزرگ عباس منش
مریم خانوم خیلی از شما سپاسگزارم برای نوشتن اون متن زیبا. از ما خواسته بودید که فقط امروز رو به خودمون قول بدیم که روی زیباییها تمرکز کنیم. چشم.
من هم قول دادم و به همین خاطر در مسیر پیاده روی امروزم فقط از خداوند سپاسگزاری کردم به خاطر فرزندانم و همسرم. به خاطر سلامتیشان به خاطر وجودشان. با اینکه ذهن من تمام تلاشش رو میکرد که منو بکشونه به سمت مشکلات ولی من فقط دعا میکردم و سپاسگزاری.
تا اینکه یک ایده جالبی به ذهنم رسید برای کنترل بیشتر ذهن. من انجامش دادم و کلی متحیر شدم امیدوارم برای شما هم مفید باشه.
داستان از این قراره که به ذهنم رسید توی پارک که در حال پیادهروی هستم از یک نیمکت تا نیمکت دیگه چشم بسته راه برم البته بگم که خوشبختانه امروز پارک خلوت بود. حدس میزدم که فاصله بین دو نیمکت حدودا 20 قدم باشه. وقتی چشمم رو بستم و شروع کردم. تا قدم پنجم مشکلی نبود ولی بعدش ذهنم شروع کرد به ترسوندن من. همش میگفتم الان میوفتی، الان میری توی جدول، الان بقیه مردم چی میگن و خلاصه هزار تا فکر دیگه. ولی من همش مقاومت میکردم چون میدونستم هیچکدام از این اتفاقات نمیوفته. تا اینکه منو مجبور میکرد توی قدم دهم یا دوازدهم چشمم رو باز میکردم و میدیدم که واقعا هیچکدام از اون ترسها درست نبوده. دوباره از اول امتحان میکردم و اینبار از قدم مثلاً هفتم شروع میکرد به ترسوندن من .باز همون حرفهای قبلی. منم مقاومت میکردم. ولی یک جاهایی بود که واقعا دیگه پاهام قفل میکرد و نمیتونستم چشمام رو بسته نگه دارم و منو مجبور میکرد که بایستم و چشمان رو باز کنم.
بعضی جاها احساس میکردم الان میرم توی درختا.
خلاصه اینکه خیلی خیلی برام جالب بود و فهمیدم که این ذهن نجواگر چقدر قویه حتی وقتی که من میدونستم که هیچ مانعی جلوی راهم نیست ولی باز هم اون چیز دیگه ای میگفت.
البته من این تمرین رو اونقدر تکرار کردم تا تونستم تا 25 قدم چشمم رو بسته نگه دارم.
نکته جالب این بود که توی مدت این تمرین تمام ذهن من از مشکلات و مسائل کاملا دور شده بود و من به یک احساس سبکی خیلی خوبی رسیدم.
خیلی خیلی خوشحالم به خاطر انجام این تمرین.
اگه دوست داشتین شما هم انجام بدید ولی مواظب باشید.
البته بگم که من هنوز فایل روز چهارم رو گوش ندادم. فقط خواستم به قولم عمل کنم. الان میرم فایل استاد رو گوش میدم و یادداشت میکنم.
واقعا همونطور که استاد میگن، جهان هرکس از جنس توجهات و تمرکزش هست؛
امروز داشتم باخودم فکرمیکردم که چرا همیشه عصبانیام؟
اصلا چرا انقدر عصبانی ام؟
چرا تعداد آدماییکه باهاشون درگیری دارم انقدر زیاده؟ اونم باوجودیکه انقدر دوست داشتنی هستم و اتفاقا خیلی هم مورد توجهم و خودم هم خودمو دوست دارم..؟
یک اتفاق خیلی کوچیک افتاد،من هم پاسخ مناسب رو بهش دادم و به نتیجه دلخواهمم رسیدم…ولی از دیشب که اون اتفاق افتاد تا فردا عصر من دائما داشتم تو ذهنم میجنگیدم و حرف میزدم و بحث میکردم و همینطور درگیر بودم که یادم اومد…
دیدم من خیلی تحریکپذیرم..
اگه یه چیز کوچیک اتفاق بیوفته انقدرررر تو ذهنم تکرارش میکنم و انقدر اتفاقات مشابهش رو باخودم یادآوری میکنم و بقدری درگیر اون موضوع میشم که معلومه همیشه عصبانی میمونم..
معلومه که این جنس اتفاقات برام تکرار میشه..
معلومه که دنیام همچین دنیای ناآرام و پرخاشگر و تندی میشه…
و متوجه شدم که این حقیقته که دنیای هرکس از جنس چیزاییه که بهش دامن میزنه و به دست خودش توی زندگیش پراکندهش میکنه!
و چقدر خوبه که آدمی در “لحظه” زندگی کنه؛
و از همه بهتر اینه که نعمتها و زیبایی های زندگی رو ببینم و تحسین کنم.
برای همهمون آرزوی دل سرشار از نور و خوشحالی و صلح عمیق با خویشتن میکنم
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست و درود خدمت شما استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
روزشمار روز چهارم فصل اول من الان بیمارستان و فقط به نکات مثبت توجه می کنم. با ماشین اومدیم و جلوی بیمارستان یه جای خوب، پارک کردیم و نون سنگک و خامه عسلی گرفتم و داخل ماشین صبحانه خوردیم، میوه، آجیل و چای آوردیم انگار اومدیم پیکنیک.
نوبت دهی پیام پایان نوبت حضوری می داد دوباره امتحان کردم یه نوبت باز شد گرفتم.
خدا رو شکر پرسنل بیمارستان عالی هستند جواب ام آر آی و سی تی اسکن رو اورژانسی بهم دادن.
در این تایم فایل روزشمار 2 رو مجددا گوش کردم و کامنت هاش رو نوشتم و حالم خوب شد. فایل روزشمار 3و 4 رو هم گوش دادم و کامنتش رو نوشتم. ایمان و توکلم قوی شد.
با وجود اینکه جواب ها رو گرفتم ولی فقط به نکات مثبت توجه می کنم، با تمام وجودم ایمان و باور دارم همه چیز دست خداست و خدا به بهترین شکل ما رو هدایت می کنه
آرامش دارم
مطمئنم دکتر بهترین و آسونترین روش رو بهمون پیشنهاد می کنه
راستی من خودم رو آماده کردم تا از دکتر بپرسم می تونم از تغذیه به سبک عباسمنش استفاده کنم یا نه
می خوام بپرسم میتونیم بریم کربلا یا نه
دکتر خوبیه بیمارستان خوبیه بازم خدا رو شکر
جملات تاکیدی انرژی الهی در من جاریست، من با بدنم در صلحم و خدا برای من کافیست من از خدام و قدرت خلق دارم، من به خدا اعتقاد دارم، پاداش صابرین و متوکلین اجری عظیم است.
رد پا: حال خوب اتفاقات خوب، کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت
سلام استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
این فایل رو یک بار گوش کردم و وضعیت خودم رو توی این موضوع بررسی کردم .
اگه بخوام کانون توجهم رو بررسی کنم ، باید صادقانه بگم که بیشتر روی نکات منفی آدمها هستم ، مخصوصا اگر خطایی ازشون سر بزنه فکرم خیلی بهم میریزه و میرم دنبال راه حل که چیکار کنم این مدلی نشه ! هی تو ذهنم مرور میکنم و می خوام کنترل کنم ! دائم مرور می کنم که چقد آدمها بد هستن ! چقد بی معرفتن !
در واقع دارم این ناخواسته رو تو ذهنم می چرخونم و طبق قانون رفتارهای نادلخواه بیشتری می بینم به صورت بی احترامی ، قدرنشناسی ، بی توجهی و … و درنتیجه هی بیشتر به این نتیجه میرسم که آدمها خوب نیستن ! توی کار یا رفتار یا روابط عاطفی …
فک می کنم توی این مرحله اول باید یاد بگیرم ببخشم و بگذرم و برم توی حالت خنثی و بعد که تونستم این فرکانس رو به حالت صفر برسونم اونوقت تلاش کنم برای دیدن نکات مثبت بدون توجه به اینکه از اون چی عاید من میشه !
چون استاد میگن ما یه هو نمی تونیم از فرکانس خیلی پایین بریم به فرکانس خیلی ایده آل ، بنابراین بعد اینکه تونستم قلبم رو از منفی ها خالی کنم ، بعدش برم روی مرحله توجه به ویژگی مثبت تا بتونم از این سیکل معیوب قربانی بودن بیام بیرون.
خداوند کمکمون کنه که بتونیم به این آگاهی ها به بهترین شکل عمل کنیم . مرسی استاد جون
سلام، سلام ب دنیایی ک اینجا ماباهم داریم. 😊الان 6و نیم صبح روز هشتم بهمن 1400من یکمی پیش یهو بیدار شدم… ی جمله ای از یکی از مدرس های آموزشی تو ایران ی خانمی هستش دیروز شنیدم تو اینستاگرام، میگفت اگه نیمه شبی، صبحی ک نمیخواستی پاشی اما یهو بیدار شدی یعنی خدا دلش میخواد ک تو باهاش حرف بزنی یعنی موقع شکرگزاری تو از خداست و من باخودم گفتم بزار ی سری ب سایت بزنم و این فایل برا من اوم(مرا ب نشانه ام هدایت کن)
آره دوستان عزیز من واقعا خدا باهام حرف زد
تمرکز بر زیبایی های امروزت
همون بحث کار کردن روی باورهاست همون جوابی ک میشه برا این سوال داد ک چطور رو باورهامون کار کنیم
آخ ک چقدر راحته، آخ ک روحم چ آروم میشه وقتی از نعمت هام میگم،
راز ی فرکانس خوب توجه ب زیبایی های همون لحظست
من ی کسب و کاری رو شروع کردم و این مدت کارایی رو براش انجام دادم ک یجورایی چالش بود برام
هرچند ک کسی بهم تبریک نگفت اما مم ک خودم میدونم آدم پارسال و دیروز و چند ماه پیشم نیستم
آره زیبایی های این چند روز اخیرم
سلامتی ک دارم، نفسی ک میکشم (من 3شب بود ک از طریق دهان نفس میکشیدم بخاطر سرمای هوا بینیم حساسیتش اوت کره بود) مثل الان از صدای نفس هام لذت میبرک. الهی شکرت
سلام ب استاد، پرچم دار یکتا پرستی و بانویشان ،و سلام ب دوستان
روز چهارم(جهان مانند آینه عمل می کنه)
نمی دانم کار درستی کردم یا نه -اما 3 روز فقط دارم (روز چهارم)کار میکنم و نمی دانم این فایل چند بار گوش کردم دقیقا دارم درس این فایل 3 روز میگیرم …نجواها و باورها حمله کردند 3 روز احساسم رو باید آنطور کنترل کنم نمیتونم .
و ب خودم میگم .گوش کن،بنویس ،درسش و نگرفتی نرو درس بعدی استاد .
این روز اکی شو .روز چهارم آینه توست ،بشین آینه ات را بشور ،پاک کن.خودت و نکات مثبت زندگیت ،معجزه هایت ،
شکر گزاری کن ،تمرکزت را بدست آوردی برو فایل بعدی.آینه ات آن نیست که جهان از تو میخواهد.
صحبت کردن از نخواسته هایت ،را کم کردی ،اما آیا حس و حال و تمرکزت باید در جایی ب نام توکل و اعتماد باشد ،هست؟
خیر ..نیستی …این شاید امتحان باش ……خداوند ب شیطان می فرمایید تو هیچ تسلطی ب بندگان من نداری )
و دلم آرام میشود …..خدایا شکرت
زهره اگر می خواهی جهانت را زیبایی و آسانیش،عشق و فراوانیش ،سلامت و تندرسیش،را ب تو نشان دهد ،آینه ات را که غبار شرک و ترس و حس خراب و و و گرفته را پاک کن و اعتماد را ببین ،شفا فرزندت ،حال خودت و و و .
(پیغام از طرف خداست ،که از مسیر درست ،حقیقت ،زیبایی که تو را بخاطرش خلق کردم دور مشو)
امروز صبح با زنگ آقای پستچی بیدار شدم و بسته لباسی که با هدایت خدا خریده بودم برام اومد. انقد قشنگ بود و انقد بهم میومد و اندازه بود کلی ذوق کردم.به عنوان اشانتیون برام یه جفت جوراب خیلی خوشگل گذاشته بود و چقدر خوشم اومد. خدایا شکرت. خدایا برای خرید آسان اون لباس اونم به این قشنگی ازت سپاسگزارم
مامانم که زنگ زد در مورد این حرف زد که داداشم 1میلیارد و 400 از شرکت گرفته آنقدر احساس خوبی داشتم از شنیدنش و ذوق دارم خدایا شکرت پس این میتونه برا شوهر منم اتفاق بیفته و مبلغ بالایی رو دریافت کنه خدایا شکرت سپاسگزارم
دوستم استوری گذاشته بود از مشتری امروزش. خیلی شکرگزارم خدایا. توجه کردم این هفته تقریبا هر روز مشتری داشته. خدایا برای مشتری های دوستم ازت سپاسگزارم این نشون میده برای منم اتفاق میفته و منم میتونم هر روز مشتری داشته باشم.خدایا شکرت عشقم
بچم صبحانه اش رو کامل خورد. خودش با انتخابش تلویزیون رو خاموش کرد و نشست بازی کرد خدایا شکرت
هوا به شدت خوبه و بوی بهار میاد و منم با باز کردن در و پنجره این هوای تمیز رو وارد خونم کردم خدایا ازت بابت این هوای فوق العاده تمیز و عالی سپاسگزارم
ویو استوری هام به شکل عجیبی زیاد شده و هر روز چند نفر به پیجم اضافه میشن خدایا ازت سپاسگزارم اینا فقط به لطف توعه
مشتری های هفته بعدیم باهام نوبت هاشون رو هماهنگ کردند و من دوتا مشتری برای هفته بعدم فیکس کردم خدایا سپاسگزارم
من از اینکه هر روز مشتری داشته باشم فوق العاده خوشحال میشم خدایا شکرت
ناهار پسرم رو آماده کردم و با وجود روزه گرفتن حالم عالیه و انرژی زیادی دارم خدایا ازت سپاسگزارم
نمازم رو با عشق خالص خوندم و چقدر بهم چسبید این نزدیک بودن با تو رو خدایا ازت سپاسگزارم
خدایا برای خونه تمیزم، دلباز و پر از نور و پنجرهام، پر از امنیت و آرامشم ازت سپاس گزارم
برای رفاه برادرهام و خواهرم و مادرم ازت سپاسگزارم
خدایا برای دیدن پیام واریز پول رو صفحه گوشیم ازت سپاس گزارم خیلی خیلی حس خوبیه دیدن ایم پیامک واریزی ازت با تمام وجودم سپاسگزارم
خدایا بابت کاهش وزن امروزمم ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت که با تنها یک وعده در روز آنقدر آسان و راحت 10کیلو کم کردم
( من با درخواست هدایت از خداوند، به یکی از فایل های معرفی قانون سلامتی هدایت شدم و آنقدر منطقی تونستم بپذیرم که وزنم بعد از 4سال از 86 به 75و 800 در هشت هفته اونم در سیرترین حالت ممکن و بسیار آسان و راحت بدون تقلا کاهش پیدا کرد) خدایا سپاسگزارم عشقم
به نام خالق زیبایی های جهان هستی
من تا نصفه این متن خوندم و اومدم به درخواست استاد عزیز اول زیبایی های امروز زندگیمو اینجا ثبت کنم بعد برم ادامه بدم ،
امروز از صبح ساعت 6 که رفتم کوه نوردیِ عالیییی ، هوای اصفهان این روزا انقدر صاف و شفاف و تمیزه که ناخداگاه آدم میگه خدایاشکرتتتتتتت.
انقدر امروز لذت بردم ، کوه به قدری شفاف و تمیز و صاف و آیینه ای بود که انگار نقاشی کشیدی و چسبوندی به دیوار ، البته نقاشی کشیده شده توسط الله مهربان .
تصور کنید یه عالمه برفم روی کوه باشه ، و
سکوت ،
پرنده ها میخوندن ،
مردمی که مثل خودم عاشق صبح زودن و بیدار شده بودن بیان کوه ،
دیشب و دیروز هم بارون قشنگی زده بود ،
همه جای کوه پر بود از مردم ورزشکار ،این واسه من قشنگ ترین تصاویر بود ،
همه ی کوه خیس خیس بود ،
یکم که رفتم بالا یهویی به آسمون نگاه کردم وااااای خورشید داشت طلوع میکرد چقدرررر زیبا و دلپذیر بود ، نور نارنجی شفاف و خوشکل ،
به قدری لذت بردم جاتون خالی بود ،
بعدم نشستیم یه تخم مرغ آتیشی زدیم بر بدن (بازم جاتون سبز )،
تازه گربه های تپل مپل و کلاغ های سیاه سفیدم اومدن باهامون شریک شدن ،(راستی تخم مرغ خیلی دوست دارن هردوتاشون ، ایموجی چشمک)
خلاصه که یکی از زیباترین روزهام بود امروز به لطف پروردگارم که گفته تمام زمین و آسمان و آنچه که بین این دو هست و مُسَّخَر کردم برای اینکه سپاسگذاری کنی و لذت ببری…
در واقع زندگی در بهشت همین جاست ، اول بهشت و بساز با شرایط موجود تا به بهشت واقعی برسی …
من امروز کوه و جوری دیدم که انگار یکی تور سفید کشیده بود روی تمام کوه های اطراف وااااای واقعا زیبا بود ،
این ها همه برای منه ؟؟؟؟
برای اینکه ببینم لذت ببرم شکر گذاری کنم ،
تازه شکر گذاری من هیچ سودی واسه پروردگارم نداره چون اون کاملا بی نیازه ،
فقط میگه شکر کن تا من نعمت های بیشتری بهت بدم همین …
تو شکر گذاری کن لذت ببر ، بخند و شادمان باش و توی مسیر درست باش همین و بس ،تا زندگی به کامت لذت بخش ترین بشه .
خدای مهربانم شکرت ، زیباترین زیباترین ها شکرت هزاران بار شکرت .
سلام به روی ماهتون
چه روز خوبی ؟
به به
من تجربه خودم از نگه داشتن خودم در فرکانسهای خوب بگم
واینکه چقدر آینه بودن جهان وسیستمی بودن خداوند بیشتر باورم شده
از زمانی که ماشینمون واژگون شد
پی بردم خداوند همون سیستمه
ماهمه سالم موندیم
اما دچار خسارت مالی شدیم فقط به خاطر اینکه من فرکانس کمبود دادم درمورد مسائل مالی
واقعا پی بردم یک شبه نمیشه باورها رو تغییر داد
اما بعد تصادف واژگونی خودم رو کنترل کردم ودیگه در موردش با هیچکس حرف نزدم واحساس خوب در مورد درست شدن ماشین دادم وزندگیمو طوری تصور کردم که وضع مالی مون خیلی خوبه و به راحتی همه چی حل شده وشرایط رو برای بقیه هم خیلی عالی نشون دادم واز ته قلبم احساسم رو خوب کردم
تا اینکه بعد از یک ماه از اون اتفاق یک سفر کاری پیش اومد وما به یک هتل بسیار زیبا با تشریفات بسیار عالی وامکانات بسیار عالی وبسیار زیبا هدایت شدیم
من امروز به معنای واقعی وقلبی از خداوند به طریقه نماز خوندن خودمون اما نه مثل قبل بلکه با حضور قلبی بسیار بالاتر از قبل از خداوند رب العالمین تشکر کردم وازش خواستم منو به صراط مستقیم هدایت کنه به راه کسانی که بهشون نعمت داده
استاد عزیزم واقعا از شما وخداوند تشکر میکنم
با وجود آموزه های شما من دریچه جدیدی به زندگیم باز شده
سپاس
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز. امروز از صبح تا الان هر چی دیدم فقط زیبایی بود . امروز صبح که رفتم سرم مریضمو وصل کنم دیدم خونه نیستن تماس گرفتم ،گفتن مدرسه دخترشون رفتن و یکم دیرتر میرسن خونه . منم از فرصت استفاده کردم و رفتم توی پارک کنار خونه شون . چقدر به من خوش گذشت ..مثل بچه ها تاب بازی کردم پارک خلوت بود و کلی بهم خوش گذشت هر چی دیدم زیبایی بود ..پروانه ها رو دیدم ..درخت های سرسبز رو دیدم ..گلهای قشنگ رو دیدم ..چمن های خوشگل کوتاه شده رودیدم که باغبون مهربون تازه آبیاری کرده بود ..خونه های خوشگلی دیدم که مشرف به فضای پارک بودن و از ایستادن توی تراس شون ویو خوشگل پارک رو میشد دید و لذت برد ..تراس هایی رو دیدم که با سلیقه خانوم خونه پر از گلهای خوشگل شده بودن..خدایا شکرت از این حس عالی ..از این همه آرامش..از این همه زیبایی..خلاصه کلی تاب بازی کردم کودکانه..بعدم رفتم سرم مریضمو وصل کردم کلی تشکر کردن و احترام گذاشتن ..اومدم خونه ..شروع کردم به فایل گوش دادن ..نت برداری ..با توجه به اینکه دوست داشتم از حرفه پرستاری و کار درمان بیام بیرون ..همه چی دست به دست هم داد..خیلی دوست دارم کافی شاپ بزنم برای خودم ..یک ماهی هست برای آموزش دیدن رفتم توی یه کافی شاپ و مشغول آموزش شدم ..الان هم صاحب اونجا تماس گرفتن و گفتن امروز عصر یک ساعت و نیم دیرتر میتونم برم سرکار ..خدایا شکرت من یک ساعت نیم دیگه وقتم آزاد شد که فایل گوش کنم و توی سایت بگردم و از این آموزش ها استفاده کنم و مطمانم تا شب همینطور سوپرایز میشم با اتفاقات عالی. ممنونم از استاد عزیزم و مریم بانو و همگی خانواده بزرگ عباس منش
سلام بر استاد گرانقدر و خانوم مریم جان شایسته
مریم خانوم خیلی از شما سپاسگزارم برای نوشتن اون متن زیبا. از ما خواسته بودید که فقط امروز رو به خودمون قول بدیم که روی زیباییها تمرکز کنیم. چشم.
من هم قول دادم و به همین خاطر در مسیر پیاده روی امروزم فقط از خداوند سپاسگزاری کردم به خاطر فرزندانم و همسرم. به خاطر سلامتیشان به خاطر وجودشان. با اینکه ذهن من تمام تلاشش رو میکرد که منو بکشونه به سمت مشکلات ولی من فقط دعا میکردم و سپاسگزاری.
تا اینکه یک ایده جالبی به ذهنم رسید برای کنترل بیشتر ذهن. من انجامش دادم و کلی متحیر شدم امیدوارم برای شما هم مفید باشه.
داستان از این قراره که به ذهنم رسید توی پارک که در حال پیادهروی هستم از یک نیمکت تا نیمکت دیگه چشم بسته راه برم البته بگم که خوشبختانه امروز پارک خلوت بود. حدس میزدم که فاصله بین دو نیمکت حدودا 20 قدم باشه. وقتی چشمم رو بستم و شروع کردم. تا قدم پنجم مشکلی نبود ولی بعدش ذهنم شروع کرد به ترسوندن من. همش میگفتم الان میوفتی، الان میری توی جدول، الان بقیه مردم چی میگن و خلاصه هزار تا فکر دیگه. ولی من همش مقاومت میکردم چون میدونستم هیچکدام از این اتفاقات نمیوفته. تا اینکه منو مجبور میکرد توی قدم دهم یا دوازدهم چشمم رو باز میکردم و میدیدم که واقعا هیچکدام از اون ترسها درست نبوده. دوباره از اول امتحان میکردم و اینبار از قدم مثلاً هفتم شروع میکرد به ترسوندن من .باز همون حرفهای قبلی. منم مقاومت میکردم. ولی یک جاهایی بود که واقعا دیگه پاهام قفل میکرد و نمیتونستم چشمام رو بسته نگه دارم و منو مجبور میکرد که بایستم و چشمان رو باز کنم.
بعضی جاها احساس میکردم الان میرم توی درختا.
خلاصه اینکه خیلی خیلی برام جالب بود و فهمیدم که این ذهن نجواگر چقدر قویه حتی وقتی که من میدونستم که هیچ مانعی جلوی راهم نیست ولی باز هم اون چیز دیگه ای میگفت.
البته من این تمرین رو اونقدر تکرار کردم تا تونستم تا 25 قدم چشمم رو بسته نگه دارم.
نکته جالب این بود که توی مدت این تمرین تمام ذهن من از مشکلات و مسائل کاملا دور شده بود و من به یک احساس سبکی خیلی خوبی رسیدم.
خیلی خیلی خوشحالم به خاطر انجام این تمرین.
اگه دوست داشتین شما هم انجام بدید ولی مواظب باشید.
البته بگم که من هنوز فایل روز چهارم رو گوش ندادم. فقط خواستم به قولم عمل کنم. الان میرم فایل استاد رو گوش میدم و یادداشت میکنم.
خدایا خودت کمکم کن
روز چهارم از سفر تحول من:
واقعا همونطور که استاد میگن، جهان هرکس از جنس توجهات و تمرکزش هست؛
امروز داشتم باخودم فکرمیکردم که چرا همیشه عصبانیام؟
اصلا چرا انقدر عصبانی ام؟
چرا تعداد آدماییکه باهاشون درگیری دارم انقدر زیاده؟ اونم باوجودیکه انقدر دوست داشتنی هستم و اتفاقا خیلی هم مورد توجهم و خودم هم خودمو دوست دارم..؟
یک اتفاق خیلی کوچیک افتاد،من هم پاسخ مناسب رو بهش دادم و به نتیجه دلخواهمم رسیدم…ولی از دیشب که اون اتفاق افتاد تا فردا عصر من دائما داشتم تو ذهنم میجنگیدم و حرف میزدم و بحث میکردم و همینطور درگیر بودم که یادم اومد…
دیدم من خیلی تحریکپذیرم..
اگه یه چیز کوچیک اتفاق بیوفته انقدرررر تو ذهنم تکرارش میکنم و انقدر اتفاقات مشابهش رو باخودم یادآوری میکنم و بقدری درگیر اون موضوع میشم که معلومه همیشه عصبانی میمونم..
معلومه که این جنس اتفاقات برام تکرار میشه..
معلومه که دنیام همچین دنیای ناآرام و پرخاشگر و تندی میشه…
و متوجه شدم که این حقیقته که دنیای هرکس از جنس چیزاییه که بهش دامن میزنه و به دست خودش توی زندگیش پراکندهش میکنه!
و چقدر خوبه که آدمی در “لحظه” زندگی کنه؛
و از همه بهتر اینه که نعمتها و زیبایی های زندگی رو ببینم و تحسین کنم.
برای همهمون آرزوی دل سرشار از نور و خوشحالی و صلح عمیق با خویشتن میکنم
شاد باشید و سلامت🩷
به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانیش همیشگیست و درود خدمت شما استاد گرامی و مریم خانم گل و دوستان همفرکانسیم
روزشمار روز چهارم فصل اول من الان بیمارستان و فقط به نکات مثبت توجه می کنم. با ماشین اومدیم و جلوی بیمارستان یه جای خوب، پارک کردیم و نون سنگک و خامه عسلی گرفتم و داخل ماشین صبحانه خوردیم، میوه، آجیل و چای آوردیم انگار اومدیم پیکنیک.
نوبت دهی پیام پایان نوبت حضوری می داد دوباره امتحان کردم یه نوبت باز شد گرفتم.
خدا رو شکر پرسنل بیمارستان عالی هستند جواب ام آر آی و سی تی اسکن رو اورژانسی بهم دادن.
در این تایم فایل روزشمار 2 رو مجددا گوش کردم و کامنت هاش رو نوشتم و حالم خوب شد. فایل روزشمار 3و 4 رو هم گوش دادم و کامنتش رو نوشتم. ایمان و توکلم قوی شد.
با وجود اینکه جواب ها رو گرفتم ولی فقط به نکات مثبت توجه می کنم، با تمام وجودم ایمان و باور دارم همه چیز دست خداست و خدا به بهترین شکل ما رو هدایت می کنه
آرامش دارم
مطمئنم دکتر بهترین و آسونترین روش رو بهمون پیشنهاد می کنه
راستی من خودم رو آماده کردم تا از دکتر بپرسم می تونم از تغذیه به سبک عباسمنش استفاده کنم یا نه
می خوام بپرسم میتونیم بریم کربلا یا نه
دکتر خوبیه بیمارستان خوبیه بازم خدا رو شکر
جملات تاکیدی انرژی الهی در من جاریست، من با بدنم در صلحم و خدا برای من کافیست من از خدام و قدرت خلق دارم، من به خدا اعتقاد دارم، پاداش صابرین و متوکلین اجری عظیم است.
رد پا: حال خوب اتفاقات خوب، کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت
سلام استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم
این فایل رو یک بار گوش کردم و وضعیت خودم رو توی این موضوع بررسی کردم .
اگه بخوام کانون توجهم رو بررسی کنم ، باید صادقانه بگم که بیشتر روی نکات منفی آدمها هستم ، مخصوصا اگر خطایی ازشون سر بزنه فکرم خیلی بهم میریزه و میرم دنبال راه حل که چیکار کنم این مدلی نشه ! هی تو ذهنم مرور میکنم و می خوام کنترل کنم ! دائم مرور می کنم که چقد آدمها بد هستن ! چقد بی معرفتن !
در واقع دارم این ناخواسته رو تو ذهنم می چرخونم و طبق قانون رفتارهای نادلخواه بیشتری می بینم به صورت بی احترامی ، قدرنشناسی ، بی توجهی و … و درنتیجه هی بیشتر به این نتیجه میرسم که آدمها خوب نیستن ! توی کار یا رفتار یا روابط عاطفی …
فک می کنم توی این مرحله اول باید یاد بگیرم ببخشم و بگذرم و برم توی حالت خنثی و بعد که تونستم این فرکانس رو به حالت صفر برسونم اونوقت تلاش کنم برای دیدن نکات مثبت بدون توجه به اینکه از اون چی عاید من میشه !
چون استاد میگن ما یه هو نمی تونیم از فرکانس خیلی پایین بریم به فرکانس خیلی ایده آل ، بنابراین بعد اینکه تونستم قلبم رو از منفی ها خالی کنم ، بعدش برم روی مرحله توجه به ویژگی مثبت تا بتونم از این سیکل معیوب قربانی بودن بیام بیرون.
خداوند کمکمون کنه که بتونیم به این آگاهی ها به بهترین شکل عمل کنیم . مرسی استاد جون
سلام، سلام ب دنیایی ک اینجا ماباهم داریم. 😊الان 6و نیم صبح روز هشتم بهمن 1400من یکمی پیش یهو بیدار شدم… ی جمله ای از یکی از مدرس های آموزشی تو ایران ی خانمی هستش دیروز شنیدم تو اینستاگرام، میگفت اگه نیمه شبی، صبحی ک نمیخواستی پاشی اما یهو بیدار شدی یعنی خدا دلش میخواد ک تو باهاش حرف بزنی یعنی موقع شکرگزاری تو از خداست و من باخودم گفتم بزار ی سری ب سایت بزنم و این فایل برا من اوم(مرا ب نشانه ام هدایت کن)
آره دوستان عزیز من واقعا خدا باهام حرف زد
تمرکز بر زیبایی های امروزت
همون بحث کار کردن روی باورهاست همون جوابی ک میشه برا این سوال داد ک چطور رو باورهامون کار کنیم
آخ ک چقدر راحته، آخ ک روحم چ آروم میشه وقتی از نعمت هام میگم،
راز ی فرکانس خوب توجه ب زیبایی های همون لحظست
من ی کسب و کاری رو شروع کردم و این مدت کارایی رو براش انجام دادم ک یجورایی چالش بود برام
هرچند ک کسی بهم تبریک نگفت اما مم ک خودم میدونم آدم پارسال و دیروز و چند ماه پیشم نیستم
آره زیبایی های این چند روز اخیرم
سلامتی ک دارم، نفسی ک میکشم (من 3شب بود ک از طریق دهان نفس میکشیدم بخاطر سرمای هوا بینیم حساسیتش اوت کره بود) مثل الان از صدای نفس هام لذت میبرک. الهی شکرت
دیروز مشتری داشتم
غذا خوردم دیروز
کیک خامه زیبا و یهویی گیرمون اومد
سرکار رفتم دیروز خدایا شکرت توانایی کار کردن دارم
لباسمو دادم خشکشویی خدای وهاب ممنونم بابت پولش ک برام رسوندی
اتاق گرم و پر انرژی ک دارم شــــــــــــــکرت
ابزار کار ولوازمی ک برای هنرم مدنظرم بود خواهرمم زنگ زپ گفت بیرونم چی میخوای تا برات بخرم
حس خوبی ک با نم نم بارون زدن بهم دست داد خدایا شــــــکرت ک حس هام درست کار میکن
حواس پنجگانه دارم الهئ شکرت
دوستت دارررررررررم رب من
نوشتم ک بدونم ک چ نعمت هایی دارم و بابتشون شکرگذرام 💕😊
درود رب من
سلام ب استاد، پرچم دار یکتا پرستی و بانویشان ،و سلام ب دوستان
روز چهارم(جهان مانند آینه عمل می کنه)
نمی دانم کار درستی کردم یا نه -اما 3 روز فقط دارم (روز چهارم)کار میکنم و نمی دانم این فایل چند بار گوش کردم دقیقا دارم درس این فایل 3 روز میگیرم …نجواها و باورها حمله کردند 3 روز احساسم رو باید آنطور کنترل کنم نمیتونم .
و ب خودم میگم .گوش کن،بنویس ،درسش و نگرفتی نرو درس بعدی استاد .
این روز اکی شو .روز چهارم آینه توست ،بشین آینه ات را بشور ،پاک کن.خودت و نکات مثبت زندگیت ،معجزه هایت ،
شکر گزاری کن ،تمرکزت را بدست آوردی برو فایل بعدی.آینه ات آن نیست که جهان از تو میخواهد.
صحبت کردن از نخواسته هایت ،را کم کردی ،اما آیا حس و حال و تمرکزت باید در جایی ب نام توکل و اعتماد باشد ،هست؟
خیر ..نیستی …این شاید امتحان باش ……خداوند ب شیطان می فرمایید تو هیچ تسلطی ب بندگان من نداری )
و دلم آرام میشود …..خدایا شکرت
زهره اگر می خواهی جهانت را زیبایی و آسانیش،عشق و فراوانیش ،سلامت و تندرسیش،را ب تو نشان دهد ،آینه ات را که غبار شرک و ترس و حس خراب و و و گرفته را پاک کن و اعتماد را ببین ،شفا فرزندت ،حال خودت و و و .
(پیغام از طرف خداست ،که از مسیر درست ،حقیقت ،زیبایی که تو را بخاطرش خلق کردم دور مشو)
استاد جووونم سپااس
خدایا معبود من، من هرچه دارم از تو دارم سپاسگزارم
امروز صبح با زنگ آقای پستچی بیدار شدم و بسته لباسی که با هدایت خدا خریده بودم برام اومد. انقد قشنگ بود و انقد بهم میومد و اندازه بود کلی ذوق کردم.به عنوان اشانتیون برام یه جفت جوراب خیلی خوشگل گذاشته بود و چقدر خوشم اومد. خدایا شکرت. خدایا برای خرید آسان اون لباس اونم به این قشنگی ازت سپاسگزارم
مامانم که زنگ زد در مورد این حرف زد که داداشم 1میلیارد و 400 از شرکت گرفته آنقدر احساس خوبی داشتم از شنیدنش و ذوق دارم خدایا شکرت پس این میتونه برا شوهر منم اتفاق بیفته و مبلغ بالایی رو دریافت کنه خدایا شکرت سپاسگزارم
دوستم استوری گذاشته بود از مشتری امروزش. خیلی شکرگزارم خدایا. توجه کردم این هفته تقریبا هر روز مشتری داشته. خدایا برای مشتری های دوستم ازت سپاسگزارم این نشون میده برای منم اتفاق میفته و منم میتونم هر روز مشتری داشته باشم.خدایا شکرت عشقم
بچم صبحانه اش رو کامل خورد. خودش با انتخابش تلویزیون رو خاموش کرد و نشست بازی کرد خدایا شکرت
هوا به شدت خوبه و بوی بهار میاد و منم با باز کردن در و پنجره این هوای تمیز رو وارد خونم کردم خدایا ازت بابت این هوای فوق العاده تمیز و عالی سپاسگزارم
ویو استوری هام به شکل عجیبی زیاد شده و هر روز چند نفر به پیجم اضافه میشن خدایا ازت سپاسگزارم اینا فقط به لطف توعه
مشتری های هفته بعدیم باهام نوبت هاشون رو هماهنگ کردند و من دوتا مشتری برای هفته بعدم فیکس کردم خدایا سپاسگزارم
من از اینکه هر روز مشتری داشته باشم فوق العاده خوشحال میشم خدایا شکرت
ناهار پسرم رو آماده کردم و با وجود روزه گرفتن حالم عالیه و انرژی زیادی دارم خدایا ازت سپاسگزارم
نمازم رو با عشق خالص خوندم و چقدر بهم چسبید این نزدیک بودن با تو رو خدایا ازت سپاسگزارم
خدایا برای خونه تمیزم، دلباز و پر از نور و پنجرهام، پر از امنیت و آرامشم ازت سپاس گزارم
برای رفاه برادرهام و خواهرم و مادرم ازت سپاسگزارم
خدایا برای دیدن پیام واریز پول رو صفحه گوشیم ازت سپاس گزارم خیلی خیلی حس خوبیه دیدن ایم پیامک واریزی ازت با تمام وجودم سپاسگزارم
خدایا بابت کاهش وزن امروزمم ازت سپاسگزارم. خدایا شکرت که با تنها یک وعده در روز آنقدر آسان و راحت 10کیلو کم کردم
( من با درخواست هدایت از خداوند، به یکی از فایل های معرفی قانون سلامتی هدایت شدم و آنقدر منطقی تونستم بپذیرم که وزنم بعد از 4سال از 86 به 75و 800 در هشت هفته اونم در سیرترین حالت ممکن و بسیار آسان و راحت بدون تقلا کاهش پیدا کرد) خدایا سپاسگزارم عشقم
در پناه حق باشید